۲-۳-۴- چرا باید ریسک مدیریت شود؟
هدف ار مدیریت ریسک شناسایی، تحلیل و پاسخگویی به هرگونه عدماطمینان پروژه است که شامل حداکثرسازی نتایج رخدادهای مطلوب و به حداقل رساندن نتایج وقایع نامطلوب است. مدیریت ریسک کارامد نیازمند سازمانی است که از فرهنگ ارزیابی ریسک برخوردار باشد. (مرتضوی، ۱۳۸۴) براساس استاندارد مدیریت ریسک استرالیا/نیوزیلند، دلایل پرداختن به مدیریت ریسک (شکل ۲-۱۴) به صورت زیر بیان می شود: (اولاداپو و همکاران[۳۱]، ۲۰۰۹)
کسب و کار خوب و اجرای درست وظایف مدیریت
کمک به برنامه ریزی ریسک
کاهش رخدادهای پر هزینه و پیش بینی نشده
تخصیص موثر منابع
کسب نتایج بهتر از پروژه ها و برنامه ها
کسب اطلاعات بهتر برای تصمیم گیری
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ترغیب کارکنان برای شرکت در فعالیتهای سازمان در جهت کاهش ریسک
هم تراز کردن فرصت و ریسک
شکل ۲-۱۴- دلایل مدیریت ریسکهای پروژه (اولاداپو و همکاران، ۲۰۰۹)
۲-۳-۵- انواع ریسک
از دیدگاه هیمز و پناک (۱۹۹۸)، ریسکها به دو دسته کلی ریسکهای فنی و ریسکهای برنامهای تقسیم میشوند. ریسکهای فنی بیانگر آن ریسکهایی هستند که پروژه در برآوردن معیارهای عملکرد خود دچار ناکامی می شود. این دسته از ریسکها در برگیرنده خطاهای سختافزاری و نرمافزاری، کمبود ملزومات و موارد مشابه می باشد. ریسکهای برنامهای دارای دو زیر مجموعه اصلی میباشد که عبارتند از: تفاوت هزینه واقعی و پیش بینی شده، تاخیر در برنامه زمانبندی.
از منظر دیگر، منابع ریسک به دو دسته کلی داخلی و خارجی تقسیم شده اند، (درهشوری و عابدپور، ۱۳۸۴)
از جمله منابع داخلی میتوان به ( اندازه پروژه، پیچیدگی پروژه، نوآوری در پروژه، سرعت طراحی و ساخت در پروژه و محل فیزیکی ) و از منابع خارجی به ( تورم جامعه، هزینه های دستمزد، فراهم بودن نیروی کار، شرایط سیاسی، آب و هوا و طیف محدوده تکنولوژیکی ) اشاره نمود.
تقسیم بندی دیگر برای ریسکها عبارت است از: (حق نویس و ساجدی، ۱۳۸۹)
ریسکهای سیاسی؛ ثبات سیاسی کشوری که در آن پروژه انجام می شود. ریسکهای اقتصادی؛ نرخ تورم، صنایع جانبی با محصولات مرتبط، میزان رشد زیر ساختهای اقتصادی، سطح بدهیهای خارجی و … . ریسک های اقلیمی؛ سیاستهای تجاری و سرمایه گذاری منطقهای، محدودیتها و قانونگذاریهای حفاظت از محیطزیست، حکومتهای محلی و … . ریسک های مستقیم؛ ماهیت پروژه از نظر بزرگی و پیچیدگی، مشکلات مفهومی پروژه، نوع قرارداد، تصور پیمانکاران و … .
پاور[۳۲] و همکاران وی (۲۰۰۴) نیز ریسکهای برونسپاری را به ۴ دسته اصلی ریسکهای استراتژیک، ریسکهای مالی، ریسکهای عملیاتی و ریسکهای تکنولوژیک تقسیم کرده اند.
تامپکینز (۲۰۰۶)، ریسکهای برونسپاری را به ۴ دسته اصلی زیر تقسیم کرده است:
ریسکهای استراتژی برونسپاری که شامل ریسکهای مربوط به راهبردها میباشد.
ریسکهای انتخاب در برونسپاری که شامل ریسکهای مربوط به انتخاب تامینکنندگان است.
ریسکهای اجرای برونسپاری که شامل ریسکهای مربوط به اجرای ضعیف، نقص در انتقال و تغییر وظعیت کارکنان و منابع و … میباشد.
ریسکهای مدیریت برونسپاری که ریسکهای مربوط به فقدان برنامه های جایگزین در موارد قطع تامین، عدم تبادل تجربیات، عدم تعامل مناسب با تامینکنندگان و … را شامل می شود.
۲-۳-۶- دارایی های در معرض ریسک شرکتها
منبع برتری رقابتی یک شرکت دارایی اصلی آن است که باید دست کم با همان میزان حفاظتی که از زیر ساختار شرکت به عمل می آید تحت حفاظت و پاسداری قرار گیرد. در عمل ممکن است برای بسیاری از شرکتها یک حق انحصاری، نیروی کار وفادار و یک تصویر ایده آل از شرکت در اذهان عمومی بسیار مهمتر از حفظ و نگهداری ساختمانها باشد. این دارایی ها عبارتند از: دارایی های فیزیکی، جریان نقدی، حسن نیت، برتری رقابتی. این چهار دارایی از نظر قابلیت بیمهپذیری و قابلیت پیش بینی خطرات تقسیم بندی شده در قالب شکل ۲-۱۵ به تصویر کشیده شده اند. (بل[۳۳]، ۲۰۰۱)
دارایی ها
درآمدها
حسن نیت
برتری رقابتی
دارایی های کنونی
دارایی های آینده
شکل ۲-۱۵- بیمهپذیری دارایی ها و قابلیت شناخت خطرات (بل، ۲۰۰۱)
۲-۳-۷- سولات اساسی ریشه های عدم قطعیت
انگیزه اولیه برای اعمال مدیریت رسمی ریسک عموماً به دلیل وجود نگرانیهایی است که در طراحی و لجستیک پروژه های بزرگ وجود دارد. به هر حال مهمترین مواردی که مدیریت ریسک به حل آنها کمک می کند معمولاً موارد مرتبط با اهداف و ارتباط بین بخشهای پروژه است. (خانزادی، ۱۳۸۶) به عنوان مثال مورد مشترک در تمامی پروژه ها این است که آیا کاملاً و با وضوح میدانیم که باید درصدد دستیابی به چه چیزی باشیم که بتواند اهداف را به فعالیتهای برنامه ریزی شده مرتبط کند. درک اینکه چرا این وضعیت به وجود می آید و نیز واکنش اثر بخش به آن، مهم می باشد. (چپمن[۳۴]، ۲۰۰۳)
یک نقطه شروع، بررسی فرایند تعریف پروژه است. در این راستا شش سوال اساسی وجود دارد که لازم است به آنها توجه شود. این سوالات در جدول ۲-۲ بیان شده اند: ( دره شوری و عابدپور، ۱۳۸۴)
۱- چه کسی (Who)
بخشهای درگیر کدامند؟
بخش ها
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:04:00 ق.ظ ]
|