کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



جدول(۴-۲۵) توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب تربیت مخاطب امر به معروف و نهی از منکر را در اثر بخشی امربه معروف و نهی از منکر نشان می‌دهد.در گویه نخست،که تشویق ارزش ها در محیط خانواده مدنظر بوده است،بیشترین فراوانی با ۱/۴۲ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه (خیلی زیاد) را برای این گویه انتخاب کردند که تشویق ارزشها در محیط خانواده و مدرسه در پذیرش امر و نهی تأثیر دارد و کمترین فراوانی با ۴/۰ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه (خیلی کم) را برای این گویه در نظر گرفتند.توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب تربیت دینی خانوادگی صحیح جهت اثربخشی امر و نهی، نشان می‌دهد،بیشترین فراوانی با ۱/۳۹ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه (خیلی زیاد) را برای این گویه انتخاب کردند که تربیت دینی خانوادگی صحیح، پذیرش امر و نهی را بیشتر میکند و کمترین فراوانی با ۴/۰ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه (خیلی کم) را برای این گویه در نظر گرفتند.توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب برگزاری دوره های آموزش عقاید در جامعه و تقویت عقاید مذهبی جهت اثربخشی امر و نهی، نشان می‌دهد، بیشترین فراوانی با ۷/۲۸ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که برگزاری دوره های آموزش عقاید و تقویت عقاید مذهبی، پذیرش امر و نهی را بیشتر میکند و کمترین فراوانی با ۴/۳ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه در نظر گرفتند. با توجه به جدول و شکل فوق که توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب معرفی آسیبهای کم حجابی جهت اثربخشی امر و نهی، نشان می‌دهد. بیشترین فراوانی با ۵/۲۹ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که معرفی آسیبهای ناشی از کم حجابی ، پذیرش امر و نهی را بیشتر میکند و کمترین فراوانی با ۱/۳ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه در نظر گرفتند. با توجه به جدول و شکل فوق که توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب معرفی الگوی مشخص در کلیه اماکن جهت اثربخشی امر و نهی، نشان می‌دهد. بیشترین فراوانی با ۷/۳۰ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که معرفی الگوی مشخص (چادر یا مانتو) در کلیه اماکن، پذیرش امر و نهی را بیشتر میکند و کمترین فراوانی با ۲/۴ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه در نظر گرفتند.با توجه به جدول و شکل فوق که توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب آگاهی و شناخت امر به معروف جهت اثربخشی امر و نهی، نشان می‌دهد. بیشترین فراوانی با ۳/۳۰ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که آگاهی و شناخت امر به معروف، پذیرش امر و نهی را بیشتر میکند و کمترین فراوانی با ۱/۳ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه در نظر گرفتند. با توجه به جدول و شکل فوق که توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب آگاهی و شناخت امر به معروف جهت اثربخشی امر و نهی، نشان می‌دهد. بیشترین فراوانی با ۳/۳۰ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی زیاد را برای این گویه انتخاب کردند که آگاهی و شناخت امر به معروف، پذیرش امر و نهی را بیشتر میکند و کمترین فراوانی با ۱/۳ درصد مربوط به پاسخگویانی است که گزینه خیلی کم را برای این گویه در نظر گرفتند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۲-۲۶- شاخصهای پراکندگی آسیبهای معرفتی
جدول (۴-۲۶): شاخص‌های پراکندگی آسیبهای معرفتی

(تعداد کل)

(معتبر)

۲۶۱

(از دست رفته)

۰

(میانگین)

۳٫۹۷

(انحرف معیار)

۱٫۲۶

(کمینه)

۱٫۰۰

(بیشینه)

۶٫۰۰

شکل (۴-۱۶): توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب آسیبهای معرفتی
جدول و شکل فوق شاخص‌های پراکندگی آسیبهای معرفتی در حوزه امر و نهی را در بین پاسخگویان نشان می‌دهد. میانگین آسیبهای معرفتی در حوزه امر و نهی در بین دانشجویان مورد مطالعه برابر با ۹۷/۳ است. حداقل (کمینه) نمره آن ۰۰/۱ و حداکثر (بیشینه) ۰۰/۶ می‌‌باشد. لازم به ذکر است که دامنهی پاسخها از عدد ۱ (اصلا”) تا ۶(خیلی زیاد) میباشد.
۴-۲-۲۷- شاخصهای آسیبهای معرفتی
جدول (۴-۲۷): توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب آسیب های معرفتی در امر به معروف و نهی از منکر

آسیب های معرفتی امربه معروف و نهی از منکر

اصلا

خیلی کم

کم

متوسط

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 07:17:00 ق.ظ ]




۱-۵- سؤال‌های پژوهش
نوع شخصیت‌پردازی زنان در فیلم‌های داریوش مهرجویی چگونه بوده است؟
روند این بازنمایی‌ها چگونه بوده است؟
رویکرد غالب فیلم‌ها نسبت به مقوله‌ی زن تا چه اندازه فمینیستی بوده‌اند؟
فصل دوم
۲-پیشینه‌ تحقیق
۲-۱- مقدمه
هیچ تحقیقی قادر نیست بدون بنیان و اساس و در خلأ شکل بگیرد. دانش را دارای خاصیت پیوستار می‌دانند و هر تحقیق متضمن شناخت تحقیقات گذشته است. به عبارت دیگر هر مطالعه ضرورتاً باید از حاصل کار دیگران استفاده و خود نیز در جهت تداوم آن‌ها حرکت کند. این بدان معنا است که شبکه‌ی پیوسته‌ی تحقیقات، موجبات ارتقای دانش را فراهم می‌آورد.
بنابراین می‌توان مزیت‌های مرور ادبیات تحقیق را این چنین برشمرد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اجتناب از انجام دوباره‌کاری‌ها
بهره‌مندی از داده‌های تحقیقات پیشین
بهبود و ارتقای دانش (ساروخانی، ۱۳۸۶: ۱۴۶).
۲-۲- تحقیقات داخلی
مقاله‌ها و پژوهش‌هایی که درباره‌ی بازنمایی‌جنسیت و هویت زنان و نیز بررسی کلیشه‌های جنسیتی در رسانه‌ها اعم از سینما، تلویزیون، روزنامه، رمان و … انجام شده است، هرکدام به بررسی موقعیت و تصویر زن در ارتباط با رسانه، جامعه و فمینیسم پرداخته‌اند.
مهدیزاده و اسمعیلی (۱۳۹۱) در تحقیق خود تحت عنوان “نشانه‌شناختی تصویر زن در سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا” به بررسی چهار فیلم از شانزده فیلم این فیلم‌ساز از سال ۱۳۶۵ به بعد در چهار دوره‌ی جنگ شامل سازندگی، اصلاحات و اصول‌گرایی پرداخته‌اند. روش تحقیق از نوع کیفی و با تکنیک نشانه‌شناسی بوده است. نتایج پژوهش بیان‌گر آن است که زنان در فیلم‌های اولیه‌ی حاتمی‌کیا که به واسطه‌ی ارتباط با فضای جنگ، آثاری مردانه هستند، جایگاهی ندارند. مردها در مرکز رخدادها قرار دارند و زن‌ها بدون حضور مردها تعریف نمی‌شوند، سوژه‌ها و موضوعاتی که زن در آن‌ها هیچ جایگاهی ندارد. دوره‌ی اول فیلم‌سازی حاتمی‌کیا اصلاً به حضور زنان نیاز نداشت، اما در دوره‌های بعد و با ورود فیلم‌ها به فضای شهر و تمرکز او روی مسائل اجتماعی جنگ، پای زنان طبیعتاً به سینمای حاتمی‌کیا باز می‌شود. اما تمام این زن‌ها همواره یک نفر بوده و هستند و تنها با گذشت زمان نقش آن‌ها در این فیلم‌ها پررنگ‌تر می‌شود.
حسن‌لی و حقیقی (۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان”بازخوانی نقش زن در اپیزودهای[۲۷] سه‌گانه‌ی نمایش‌نامه‌ی شب هزار و یکم بهرام بیضایی” نقش، جایگاه، کنش‌ها و واکنش‌های زن را مورد واکاوی و بررسی قرار داده‌اند. نتیجه بیان‌گر آن است که زنان در این نمایش‌نامه نقش‌های واقعی و طبیعی خود را در سامانه‌ی حاکم به خوبی ایفا می‌کنند. آن‌ها نمادی روشن از یک یا چند ویژگی برجسته‌ی انسانی‌اند که پیوسته در پیکار و کشمکش با سامانه‌ی موجود به سر می‌برند.
مظفری و نیکروح‌متین (۱۳۸۸) در پژوهشی‌ تحت عنوان” تحلیل محتوای فیلم دو زن به‌کارگردانی تهمینه میلانی با رویکرد به زن” به بررسی چگونگی شخصیت‌پردازی زن و تصویر ارائه شده از او در فیلم دو زن ساخته‌ی تهمینه میلانی پرداخته‌اند. نتیجه‌ی این پژوهش بیان می‌کند که فیلم توانسته است واقعیت‌های اجتماعی را منعکس نماید و به عنوان ابزار انتقال فرهنگی و اجتماعی، به خوبی نقش خود را ایفا کرده است. هم‌چنین با استناد به نظریه‌ی برجسته‌سازی، فیلم‌ساز مشکلات زنان و حضورشان در جامعه را در اثر خود برجسته کرده است.
معقولی و فرهنگی (۱۳۸۸) در تحقیقی به بررسی”فمینیسم در آثار بنی‌اعتماد” پرداخته‌اند. وی با تقسیم‌بندی دوره‌های فیلم‌سازی بنی‌اعتماد در سه دهه شصت، هفتاد و هشتاد فیلم‌های او را بر اساس سه نظریه‌ی مطرح فمینیسم مورد تحلیل قرار داده‌اند. نتایج وجود گرایش به نظریه‌ی نابرابری جنسیتی و ستمگری جنسیتی را در آثار بنی‌اعتماد نشان می‌دهد.
راودراد و صدیقی‌خویدگی (۱۳۸۴) در مقاله‌ای با نام” تصویر زن در آثار رخشان بنی‌اعتماد” عنصر جنسیت کارگردان و نیز تأثیر شرایط اجتماعی حاکم در هر دوره را با بهره گرفتن از نظریه‌های فمینیستی رسانه‌ها و نظریه‌ی فیلم فمینیستی و نیز روش تحلیل متن از طریق تکنیک نشانه‌شناسی بررسی کرده است. جامعه‌ی آماری در این تحقیق تمام فیلم‌های بلند سینمایی بنی‌اعتماد بوده که اکران عمومی داشته‌اند. نتایج نشان داده است که افزایش حضور زنان در کارهای رسانه‌ای موجب ارائه‌ تصویری واقع‌بینانه و کارآمد از زنان خواهد شد.
آزمانی (۱۳۷۳) نیز در مقاله‌اش تحت عنوان “زن در دنیای مردانه” به بررسی حضور زن در آثار مسعود کیمیایی می‌پردازد. آزمانی در این پژوهش آثار کیمیایی را به سه دوره تقسیم کرده و مورد تحلیل قرار داده است. او نتیجه گرفته است که در آثار کیمیایی، زن مساوی با یک «جنس» و حتی یک «ماده»‌ی قابل بهره‌گیری به شکل عمومی است، احمق پنداشته می‌شود و فیلم‌ها در حالت کلی به نگاه مردسالار و مرداندیش دامن می‌زنند. زن در فیلم‌های مسعود کیمیایی فاقد شخصیت و هویت است.
دسته‌ای از پژوهش‌ها نیز به بررسی کلی سینما و تلویزیون و نیز بازنمایی‌های مربوط به زنان و جنسیت پرداخته‌اند.
فتحی (۱۳۹۰) در کار پژوهشی خود با عنوان “تصویر زن در فیلم‌های نخبه‌گرا و عامه‌پسند دهه هفتاد سینمای ایران” با بهره گرفتن از روش‌ کیفی تحلیل متن، به بررسی تصویر ترسیم شده از زن در ۱۰ فیلم نخبه‌گرا و عامه‌پسند سینمای ایران می‌پردازد. وی نتیجه می‌گیرد که واگذاری نقش اصلی به زنان، به معنای مقابله با برداشت‌های غالب از نقش زن در جامعه و خانواده نیست؛ بلکه عمدتاً منعکس‌کننده‌ی همین نقش در زمینه‌ای از ارزش‌ها و هنجارهای غالب فرهنگی است. فیلم‌های عامه‌پسند، گفتمانی مردسالارانه را در چارچوب زنانه منعکس می‌کنند.
راودراد و فتح‌آبادی (۱۳۹۰) در تحقیقی با نام “رابطه‌ی میان جنسیت کارگردان و نوع شخصیت‌پردازی زن در سینما” شش فیلم سینمایی دوره‌ی اصلاحات را که به موضوع زنان مرتبط بوده و توسط کارگردانان صاحب سبک سینمای ایران ساخته شده بودند، انتخاب و با روش نشانه‌شناسی تحلیل کرده‌اند. یافته‌های این پژوهش بیان‌گر آن است که زنان نقش اول در این فیلم‌ها با معیارهای توانمند‌سازی عمدتاً توانمندی بالایی نداشته‌اند و اغلب به‌صورت قربانی و شکست‌خورده به نمایش گذاشته شده‌اند. بین کارگردان‌های زن و مرد در نوع شخصیت‌پردازی زن نقش اول فیلم‌ها تفاوت چندانی وجود ندارد.
رضایی و افشار (۱۳۸۹) در مقاله‌ای با نام “بازنمایی جنسیتی سریال‌های تلویزیونی (مرگ تدریجی یک رؤیا، ترانه‌ی مادری)” به بررسی بازنمایی نقش‌های جنسیتی و چگونگی بهره‌گیری از رمزگان‌های اجتماعی و فنی در نمایش زن و مرد در قالب نقش‌های خانوادگی و اجتماعی پرداخته‌اند. از میان سریال‌های پربیننده سال ۱۳۸۷ دو سریال «ترانه‌ی مادری» و «مرگ تدریجی یک رؤیا» با بهره گرفتن از روش نشانه‌شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد که تغییرات زاویه دوربین، نوع نما و نورپردازی برای بیان حس و حال نقش‌ها، به نفع مردان بوده است. در مورد رمزگان اجتماعی، نیز دیالوگ‌های زنان حاوی موارد نامأنوس و نابجاست. در مقابل مردان دارای دیالوگ‌های منطقی و مناسب هستند. نوع لباس زنان نیز در اغلب موارد حالت‌های نامتعارفی دارد.
حدادپور‌خیابان (۱۳۸۸) در مقاله‌ی خود تحت عنوان “تصویر زن در سینمای ایران: ۸۴-۸۰” به بررسی توصیفی تصویر زن در فیلم‌های پر فروش و منتخب هیئت داوران جشنواره فیلم فجر از دیدگاه جامعه‌شناختی پرداخته است. این مقاله با رویکرد کیفی است و به روش تحلیل محتوا انجام شده است. نتایجی که از این بررسی حاصل شده است، بیان‌گر این مطلب است که آن‌چه از زن به تصویر کشیده شده، زنی وابسته و ضعیف است که تحت ایدئولوژی پدرسالارانه و در موضعی انفعالی و زیردست قرار دارد. زنی که تنها در صورت قدرتمند بودن در فعالیت‌های خانگی و سنتی و نقش مادرمحوری، موفق بوده است. در مقایسه، نمایش تصویر قالبی از زن در دو گروه فیلم‌‎های پر فروش و منتخب تقریباً با هم برابر است و دیدگاه هیأت داوران جشنواره‌ی فیلم فجر در مورد زن با عامه‌ی مردم تفاوت چندانی نمی‌کند.
قاسمی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان “بررسی نقش و پایگاه اجتماعی زن و مرد در فیلم‌های دهه هفتاد سینمای ایران” نقش و پایگاه اجتماعی شخصیت‌های اول فیلم‌های سینمایی را مورد مطالعه قرار داده‌اند. برای اجرای این پژوهش، ۴۷ فیلم با روش نمونه‌گیری سیستماتیک گزینش شده و با روش تحلیل محتوای کمی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهد که در فیلم‌های سینمایی، پایگاه اجتماعی مردان بالاتر از پایگاه اجتماعی زنان بازنمایی شده است، اما با توجه به تغییراتی که در موقعیت زنان در جامعه روی داده، این تفاوت در فیلم‌های نیمه‌ی دوم دهه هفتاد معنادار نیست. هم چنین از میزان نقش‌های خانوادگی زن و مرد در نیمه‌ی دوم کاسته شده و بر میزان نقش‌های شغلی، جنسیتی و شهروندی آن‌ها افزوده گردیده است.
عموئی (۱۳۸۶) در پایان‌نامه‌ی خود با عنوان “تغییر نقش جنسیتی زنان در فیلم‌های ایرانی پس از انقلاب (۱۳۸۴-۱۳۶۰)” به بررسی تغییر نقش جنسیتی زنان در سینمای معاصر ایران با تأکید بر سه دوره‌ی پس از انقلاب یعنی «جنگ»، «بازسازی» و «اصلاحات» پرداخته است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی برای بررسی سکانس‌ها و دیالوگ‌های شش فیلم برگزیده از مجموعه فیلم‌های ژانر[۲۸] زنانه استفاده شده است. نتیجه‌ی به‌دست آمده بیان­گر آن است که الگوها و نقش‌های جنسیتی زنان فیلم‌ها در طول سه دوره‌ی یادشده و به‌ویژه در دوره‌ی معروف به «اصلاحات» تغییر کرده است. در حالی که در فیلم‌های بررسی شده‌ی دوره‌های جنگ و بازسازی، این تغییر چندان مشهود نیست،‌ تحلیل شخصیت‌ها و دیالوگ‌های فیلم‌های به نمایش درآمده در دوره‌ی اصلاحات بیان‌کننده‌ی تغییری کاملاً محسوس در نقش‌های محول به زنان است. به عبارت دیگر، زنان در فیلم‌های این دوره باسوادتر هستند، مشاغل مهم‌تری دارند،‌ در عرصه‌های عمومی بیشتر ظاهر می‌شوند،‌ در امور مربوط به خود و خانواده‌ی خود بیشتر اعمال قدرت می‌کنند و پوشش مدرن دارند.
کریمی (۱۳۸۵) در پایان‌نامه‌ی خود با نام “بررسی جامعه‌شناختی کلیشه‌های جنسیتی و ساخت خانواده در سریال‌های تلویزیونی ایرانی (سال۱۳۸۳)” به بررسی دو موضوع اساسی کلیشه‌های جنسیتی و ساخت خانواده در سریال‌های تلویزیونی پرمخاطب ایرانی می‌پردازد. روش به‌کار رفته در این پژوهش تحلیل محتوای کمی و کیفی به طور توأمان بوده است. در پایان یافته‌ها نشان داده‌اند که در مجموع پنج کلیشه‌ی جنسیتی سنتی در فرهنگ سنتی ایران شامل زن فریب‌کار، ناقص‌العقل، بی‌وفا، منفعل و فرودست و مرد صادق،‌ عاقل، وفادار،‌ فعال و فرادست قابل شناسایی است. از میان این کلیشه‌ها، کلیشه‌های زن فریب‌کار و زن منفعل در حال بازتولید هستند. کلیشه‌ی ناقص‌العقلی و فرودستی اگرچه توسط زنان تکرار نشده، اما اغلب در دیالوگ‌ها به زنان منتسب شده است. بی‌وفایی نیز کلیشه‌ای فراموش‌شده بوده که از گردونه‌ی بازتولید خارج گشته است. در ساخت خانواده،‌ نقش‌های جنسیتی سنتی در حال بازتولید هستند، اما نوع خانواده به نمایش درآمده در سریال‌های تلویزیونی ایرانی و همین‌طور روابط خانوادگی با ساخت خانواده سنتی ایرانی متفاوت است. نوع خانواده به‌صورت هسته‌ای و اغلب تک همسر به نمایش درمی‌آید و تنها صورت قابل قبول مردسالاری در خانواده، مدیریت پدرسالار مهربان و عادل است. از طرفی، میزان مشورت و هم‌فکری در میان تمام اعضای خانواده در سطح پایینی قرار دارد (نه فقط در میان زن و شوهر) و هم‌چنین خشونت در روابط اعضای خانواده قابل رؤیت است. این خشونت تنها از طرف پدر بر خانواده اعمال نمی‌شود، بلکه تمام اعضای خانواده در آن سهیم هستند؛ گرچه میزان خشونت در حد بالایی قرار ندارد.
راودراد و زندی (۱۳۸۵) در پژوهش خود با نام “عوامل اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری سینمای زن در ایران” با بهره گرفتن از روش اسنادی، به تحلیل سه دوره‌ی عطف در شکل‌گیری سینمای زن پرداخته‌اند. این پژوهش مطابق با نظریه‌ی هواکو[۲۹] در شکل‌گیری موج فیلم نشان می‌دهد که با توجه به مهیا بودن شرایط ساختاری چهارگانه‌ی لازم در سینمای بعد از دوم خرداد، سینمای زن در ایران شکل گرفته است.
سلطانی‌گرد‌فرامرزی (۱۳۸۳) در مقاله‌ای تحت عنوان “زنان در سینمای ایران” به بررسی بازنمایی زنان در فیلم‌های دهه ‌ها‌ی ۴۰ تا ۷۰، بر اساس نمونه‌گیری هدفمند و با به‌کارگیری دو معیار: داشتن شخصیت اصلی زن و پرفروش بودن فیلم‌ها در هر دوره (۷ فیلم) می‌پردازد. چارچوب نظری این تحقیق نظریه‌ی ستمگری جنسیتی بوده است. تحلیل محتوای کیفی فیلم‌ها و نیز روش اسنادی در بررسی این فیلم‌ها نشان می‌دهد که نحوه‌ی نگرش به زنان از یک رویکرد مردسالارانه به رویکردی فمینیستی تغییر یافته است.
رحمتی و سلطانی (۱۳۸۳) در تحقیق خود با نام “تحلیل جامعه‌شناسانه مناسبات جنسیتی در سینمای ایران” با بهره گرفتن از روش تحلیل محتوا، قرابت فمینیسم و مدرنیته را در سینمای ایران و نیز وضعیت مدرنیته در ایران را از طریق کاوش در بازنمایی مناسبات جنسیتی در فیلم‌های سینمایی پس از انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار داده‌اند. در این پژوهش، سینمای پس از انقلاب به دو دوره (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵) و (۱۳۷۷ تا ۱۳۸۲) تقسیم شده و ۱۴ فیلم از میان آن‌ها به عنوان نمونه انتخاب شده‌اند. نتایج بررسی بیان‌گر آن است که در دوره‌ی اول مناسبات پدرسالارانه و در دوره‌ی دوم مناسبات فمینیستی غلبه داشته است. این تغییر روند در مناسبات جنسیتی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی نوعی تجربه‌ی مدرنیته در ایران باشد.
همتی (۱۳۷۹) در پایان‌نامه‌ی خود با عنوان “بازنمایی مشاغل زنان در سینمای ایران» مشاغل زنان را در سینمای ایران در ۵ مرحله شناسایی کرده است. در دوره‌ی اول (۱۳۱۶-۱۳۰۹) از زنان برای ترویج کشف حجاب در فیلم‌ها استفاده می‌شده است. در دوره‌ی دوم (۱۳۳۸-۱۳۲۷)، مشاغل زنان بیشتر خوانندگی کافه و کاباره، نظافت‌چی و کلفت بوده است. در دوره‌ی سوم (۱۳۴۸-۱۳۳۹)، زنان فیلم‌ها پرسوناژهایی[۳۰] آسیب‌دیده، روسپی، کاباره‌گرد، خیابانی، جیب‌بر، قاچاقچی و روستایی فریب‌خورده بوده‌اند. دوره‌ی چهارم (۱۳۵۷-۱۳۴۹) دوره‌ی ظهور موج نو در سینمای ایران است که نقش آن در حذف زنان اهمیت دارد. این فیلم‌ها، شخصیت کنشگر را از زن گرفته و آن را دستاویز نزاع‌های فیلم با ضدقهرمان می‌کنند. این فیلم‌ها چهره‌ای مظلوم و عاجز از زن ایرانی را عرضه داشته‌اند. در دوره‌ی پنجم (۱۳۷۵-۱۳۵۷) افت قابل توجه شخصیت‌های زن شاغل را نشان می­دهد که با پایان جنگ و شروع یک سینمای نئورئالیستی در ایران، زنان کم‌کم نقش‌های واقعی خود را می‌یابند؛ اما هنوز در این فیلم‌ها زنان در حاشیه‌ی نقش‌های مردانه قرار دارند.
۲-۳- تحقیقات خارجی
واردروپ[۳۱] (۲۰۱۱) در پایان‌نامه‌ی خود با عنوان “بازتعریف جنسیت در سینمای اسپانیای قرن ۲۱: فیلم‌های پدرو آلمادووار[۳۲]” به تحلیل آثار آلمادووار کارگردان اسپانیایی از جهت بررسی بازنمودهای جنسیتی در قرن ۲۱ با چارچوبی روان‌شناختی پرداخته است. محقق معتقد است که کار آلمادووار منبعی بین‌المللی را فراهم می‌کند که ظرفیت نفوذ به جامعه و تغییرات بعدی را در ارتباط با بازنمایی جنسیت و هویت جنسی دارد. نتایج بررسی بیان‌گر آن است که آلمادووار نه تنها بازتعریف جدیدی از جنسیت و هویت جنسی را به‌وسیله‌ی تنش میان تجربه‌ی ذهنی و جمع گسترده‌ی اجتماعی نمایش می‌دهد، بلکه آشکارا ایده‌آل‌ها و ارزش‌های مسلط پدرسالاری را به چالش می‌کشد و با کلیشه‌ها و شیوه‌های سینمای معاصر اسپانیا رقابت می‌کند. از این رو، می‌توان استدلال کرد که او با بازتعریف در بازنمایی هویت‌های جنسیتی، یکی از ارکان اساسی سینمای نوین اسپانیایی در قرن ۲۱ است.
ژنگ[۳۳] (۲۰۱۱) در مقاله‌ای با نام “تصاویر کلیشه‌ای زنان در مجموعه‌های تلویزیونی پر‌مخاطب چینی از ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۸: آیا تصاویر در طول زمان تغییر کرده است؟” چگونگی توصیف زنان را در مجموعه‌های تلویزیونی چینی از سال ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۰۸ بررسی کرده و درصدد آن است که مشخص کند آیا شغل و موقعیت‌های شغلی کاراکترهای زن در طول زمان تغییر کرده است. در تحلیل محتوای ۶۳ مجموعه تلویزیونی، ۲۹۸ زن در جامعه معاصر چینی به تصویر کشیده شده‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهند که شخصیت‌های زنان در مجموعه‌های تلویزیونی در طول سه دهه شغل‌های متنوعی را بر عهده داشته‌اند. با این حال، آن‌ها در محل کار به‌ندرت در موقعیت مدیریتی کلان مشخص شده‌اند. به‌علاوه، تنوع و نوع مشاغل در مجموعه‌های تلویزیونی، بخشی از واقعیت را منعکس کرده است. در کل، کلیشه‌های زنان در تلویزیون تغییر کرده است و آن­ها را با وابستگی کمتر یا با قدرت رو به رشد در جامعه نشان می‌دهند.
اسکات[۳۴] (۲۰۱۱) در مقاله‌ای با عنوان “نقش‌ها‌ی زنان در کمدی‌های تلویزیونی: یک مطالعه‌ی آزمایشی” به روابط مرد و زن در کمدی‌های تلویزیونی پرداخته است. ۲۵ اپیزود طنز بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ مورد تحلیل محتوای کمی قرار گرفته‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهند که کمدی‌های تلویزیونی، مردسالاری و کلیشه‌های سنتی جنسیتی را رواج می‌دهند و تصویرهای نشان داده شده از جنسیت، تصویری دقیق از زندگی واقعی در جامعه نیست.
عزیز[۳۵] (۲۰۱۱) در مقاله‌ای با نام “درک مخاطب از تصاویر زنان در فیلم‌های ویدیوئی خانگی نیجریه” به بررسی چگونگی تفسیر معانی از بازنمایی زنان در فیلم‌های ویدیویی خانگی نیجریه، توسط نیجریه‌ای‌ها و به‌ویژه زنان می‌پردازد. برای بررسی، سه جلسه بحث متمرکز توسط شرکت‌کنندگان در بازه‌ی زمانی معین با توجه به سن، جنس، قومیت و سطح تحصیلات انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان می‌دهند که تفاوت قابل ملاحظه‌ای در روش درک، دریافت و تفسیر تصاویر و بازنمودهای زنان، بین زنان و مردان و نیز میان زنان با توجه به سطح تحصیلات آن‌ها وجود دارد. در حالی که مردان و زنان با تحصیلات کم بازنمایی‌ها را در حالت سازگارانه‌ای تفسیر می‌کنند، زنان تحصیل‌کرده برای تغییر بازنمایی منفی از خودشان معانی را دوباره‌سازی می‌کنند.
فیسچر[۳۶] (۲۰۱۰) در مقاله‌اش با عنوان “قدرتمند یا زیبا: تحلیل محتوای تصاویر جنسیتی در فیلم‌های انیمیشن کودکان” به بررسی توصیف نقش‌های جنسیتی، تصاویر و کلیشه‌ها در فیلم‌های انیمیشن کودکان پرداخته است. پنج فیلم انیمیشن کودکان مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته است. نمونه شامل پرفروش‌ترین فیلم‌های انیمیشن کودکان در سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ است. داده‌های کمی نشان داده که با این‌که تعداد کاراکترهای مذکر بیشتر است و با نقش‌ها و رفتارهای متنوع‌تری توصیف می‌شوند، اما پیشرفت‌هایی به سوی بازنمایی مثبت و کمتر کلیشه‌ای شخصیت‌های زن و مرد وجود دارد. بازنمایی و توصیف شخصیت‌ها، مؤید این مطلب اساسی است که هر دو جنس می‌توانند هم قوی و هم زیبا باشند.
کائول[۳۷] و سانی[۳۸] (۲۰۱۰) در تحقیقی با عنوان “تصویر زن در سریال‌های تلویزیونی” به تعیین واکنش‌های مردان و زنان در مورد تصویر زن در پنج سریال محبوب تلویزیونی هندی پرداخته‌اند و تأثیر این سریال‌ها را بر روی آن‌ها مورد بررسی قرار داده‌اند. نمونه متشکل از ۱۲۰ نفر شامل ۶۰ زن و ۶۰ مرد بود که به­ طور هدف‌دار در گروه سنی ۵۰- ۳۵ سال بوده‌اند. آن‌چه که از نتیجه برمی‌آید، این است که افراد تقریباً باور داشتند که بازنمایی رسانه‌های هندی، زنان را کمتر به عنوان اشخاص پذیرفته­شده و محترم نشان می‌دهد و بیشتر به عنوان اهداف جنسی توصیف می‌شوند. رسانه‌ها به‌سختی نگرش‌های جنسیتی را که توسط جامعه تقویت و تداوم یافته را به چالش می‌کشند.
جانستن[۳۹] (۲۰۱۰) در پژوهشی با نام “دختران در صفحه: چگونه فیلم و تلویزیون زنان را در روابط عمومی به تصویر می‌کشد” بررسی می‌کند که چطور زنان در حرفه‌ی روابط عمومی در فیلم و تلویزیون به تصویر کشیده شده‌اند. این مطالعه به ۹ مجموعه‌ی برجسته‌ی تلویزیونی و فیلم‌های ایالات متحده و بریتانیا در سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ پرداخته و با داده‌های حاصل از مطالعات پیشین برای گسترش این مشخصه که تصاویر چگونه از سال ۱۹۳۰ تغییر یافته‌اند، تلفیق شده است. نویسنده از بررسی‌هایش نتیجه می‌گیرد که نقش‌های زنان در اغلب موارد حمایتی است و نقش‌های ارشد یا مدیریتی را درون هیچ یک از موقعیت‌های جمعی یا در خانه ندارند. علاوه بر این، در حالی که این فیلم‌ها و سریال‌ها طیف گسترده‌ای از زنان را در روابط عمومی نشان می‌دهند، هیچ تنوعی در نشان دادنشان وجود ندارد؛ آن‌ها همیشه مجرد یا مطلقه، سفید پوست و از طبقه‌ی متوسط هستند. جانستن در پایان اشاره می‌کند که این­‌ها بازتابی از درک عمومی از این شغل در اجتماع است.
دکر[۴۰] (۲۰۱۰) در تحقیقی با عنوان “توصیف جنسیت در فیلم‌های بلند انیمیشنی استودیو پیکسار[۴۱]: یک تحلیل محتوا” تحلیل محتوایی از تولیدات شرکت پیکسار در زمینه‌ی فیلم‌های انیمیشنی بلند در ارتباط با بازنمایی جنسیتی سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۹ انجام داده است. این شرکت طی دوره‌ی مورد نظر ده تولید داشته و از هر فیلم، ده شخصیت اصلی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. یافته‌ها نشان داده‌اند که در این آثار هیچ‌گونه تفاوت معناداری بین زن و مرد برای بسیاری از متغیرها وجود نداشته است. در واقع، پیکسار تصویری عادلانه‌تر از تصاویر جنسیتی در رسانه‌های کودکان نسبت به دیگر نمونه‌های تاریخی ارائه می‌دهد. هم‌چنین طیف گسترده‌ای از ویژگی‌های شخصیتی و نقش‌ها را برای مردان و زنان فراهم می‌کند و بر این اساس، طبقه‌بندی محدود شخصیت‌ها را بر مبنای جنس رد می‌کند. به‌نظر می‌رسد پیکسار برابری‌طلب‌تر از سایر استودیوها در زمینه‌هایی چون تولید متعادل تصاویر مذکر و مؤنث با قدرت خانوادگی و اجتماعی اشتغال در بیرون از خانه و نیز کار در خانه باشد. به‌علاوه، طیف گسترده‌ای از خانواده‌های موفق را نیز نشان می‌دهد. به این ترتیب، پیکسار نشان‌دهنده‌ی یک گام بزرگ به سوی برابری است.
گاکسرسلان[۴۲] (۲۰۱۰) تحقیقی با نام “تأثیر فیلم‌های کارتونی در توسعه‌ی جنسیتی کودکان” انجام داده است. او با بهره گرفتن از نتایج کار سایر پژوهشگران و بازبینی مجدد آن‌ها استدلال می‌کند که ظاهر بی ضرر کارتون‌ها، در واقع حاوی پیام‌های منفی نامحسوس متعددی همچون بازنمایی جنسیت است که آن را به طور ماهرانه مخابره می‌کند. به‌ویژه در کارتون‌های قبل از ۱۹۸۰، شخصیت‌های زن در وضعیت حرفه‌ای پایین‌تری نسبت به مردان نمایش داده شده‌اند. شخصیت‌های مذکر بیشتر بوده و زیادتر بر روی صفحه‌ نمایش داده شده ­اند و هم چنین در اولویت بوده ­اند. اگرچه بهبود کمی در بازنمایی شخصیت‌های زن وجود دارد، اما نمی‌توان ادعا کرد که این مشکل کاملاً حل شده است.
سیمپسون[۴۳] (۲۰۰۹) در کار تحقیقی خود با نام “بازنمایی سینمایی زنان در فرانسه و آلمان ۱۹۳۳-۱۹۱۸” به بررسی و مقایسه‌ی ارائه‌ تصاویر زنان در سینمای فرانسه و آلمان در دوره‌ی بین دو جنگ جهانی می‌پردازد. در این بررسی پنج فیلم انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهند که در این آثار، نقش زنان در فرانسه و آلمان به موازات تغییرات اجتماعی متحول شده است و شباهت‌هایی بین سینمای فرانسه و آلمان مشهود است. در فیلم‌های مختلف، ایده‌آل‌های زنانگی به عنوان همسر و مادر وظیفه‌شناس، به طور هم‌زمان هم به تصویر کشیده شده و هم رد شده است. با این حال، سینمای این دو کشور با روش‌های متفاوتی به بازنمایی این مقوله پرداخته‌اند. فیلم‌های فرانسوی روی پیامدهای مثبت و منفی زندگی خانوادگی تمرکز می‌کنند، به‌ویژه زمانی که مردان در خانه مسلط هستند. فیلم‌های آلمانی بر روی مشکلات و عواقب زندگی دور از ایده‌آل‌های خانوادگی تمرکز می‌کنند، به‌ویژه زمانی که خانه تبدیل به یک فضای جنسی زنانه می‌شود که مردان را تضعیف و به زنان اجازه رشد و تسلط می‌دهد. در فیلم‌های این دوره، ترک تعاریف سفت و سخت پیشین درباره‌ی ایده‌آل‌های زنانه قابل مشاهده است.
بیلبی و بیلبی[۴۴] (۱۹۹۶) در تحقیق‌ خود با نام “نابرابری جنسیتی در صنایع فرهنگی زنان و مردان نویسنده در فیلم و تلویزیون” به بررسی چگونگی شیوه‌های اشتغال نویسندگان فیلم و تلویزیون در مشارکت با نابرابری جنسیتی و سقف شیشه‌ای در هالیووود می‌پردازد. تحلیل آن‌ها متکی بر اسناد تاریخی در مورد صنایع فیلم و تلویزیون در ایالات متحده بوده است. این مقاله ویژگی‌های متعدد و متمایز سیستم تولید و شیوه‌های سازماندهی هالیوود را درباره‌ی چگونگی تقویت نابرابری جنسیتی در صنایع فرهنگی مورد شناسایی و بحث قرار می‌دهد. وی این پرسش را مطرح می‌کند که چرا هالیوود راه‌ حل ‌های موجود برای کاهش نابرابری جنسیتی را در صنعت فرهنگی خود به‌کار نمی‌گیرد. روی‌هم‌رفته، صنایع فرهنگی هالیوود، مکان‌های نمادینی از بازنمایی‌های جنسیتی و در واقع تولیدکننده‌ی آن هستند و چالش‌های جدیدی را برای درک چگونگی تداوم نابرابری جنسیتی نشان می‌دهند.
استینکه[۴۵] و همکاران (۲۰۰۵) در کار تحقیقی خود با عنوان “کلیشه‌های جنسیتی کاراکترهای دانشمند در برنامه‌های محبوب بین بچه‌های مدرسه‌ای گروه سنی متوسط” به مطالعه‌ی کلیشه‌های جنسیتی در توصیف شخصیت‌های دانشمند در ۱۴ برنامه‌ی محبوب تلویزیونی در میان کودکان سنین متوسط بین ۱۲ تا ۱۷ سال می‌پردازد. تحلیل‌ها نشان می‎دهند که در تمام برنامه‌ها، تعداد شخصیت مرد دانشمند از شخصیت‌های زن دانشمند زیاد‌تر و هم‌چنین حضور آن‌ها در صحنه‌ بیشتر بوده است. در درون ژانرها، شخصیت‌های مرد دانشمند در برنامه‌های‌کارتونی و درام بیشتر است، اما در برنامه‌های آموزشی این رویه حالت عکس دارد. شخصیت‌های مرد دانشمند بیشتر احتمال دارد که با ویژگی‌های مردانه‌ی استقلال و تسلط و نه با ویژگی ورزشی نشان داده شوند. شخصیت‌های زن دانشمند به احتمال زیاد بیشتر با صفات زنانه مانند وابستگی، نقش مراقبتی و نیز با رومانتیک بودن نشان داده شده‌اند. تفاوتی در تصاویر شخصیت‌های مذکر و مؤنث در نقش‌های علمی و حرفه‌ای، وضعیت تأهل و جایگاه و شأن پدر و مادر وجود ندارد.
آداس[۴۶] (۲۰۰۶) نیز در مقاله‌اش با عنوان “بازنمایی جنسیت در فیلم سرگیجه[۴۷] آلفرد هیچکاک[۴۸]” به این اثر پرداخته است. این مقاله نشان‌دهنده‌ی ابهام و پیچیدگی جنسیت است. نشانه‌شناسی فیلم بیان‌گر آن است که گر چه زنان برای مدت کوتاهی با قدرت و مستقل به تصویر کشیده می‌شوند، اما این انحراف از کلیشه‌های جنسیتی به سرعت بازسازی می‌گردد و منحرفان به عنوان خائنانی دیده می‌شوند که به منظور بازگرداندن آرامش و سلامت عقل مردان محکوم به مجازات هستند.
فلیکر[۴۹] (۲۰۰۳) در مقاله‌ای با عنوان “در فاصله‌ی مغزها و سینه‌ها – زنان دانشمند در فیلم‌های داستانی: به حاشیه راندن و سکسوالیزه‌ی شایستگی علمی” روی توصیف دانشمندان زن و پذیرش چنین توصیفاتی درون درک عمومی تمرکز می‌کند. پرسش این است که چگونه تصاویر مجسم شده و اهمیت‌شان، در ارتباط با واقعیت علمی در بستر اجتماعی گسترده‌تر، در طول زمان تغییر می‌یابند. در این بررسی، فیلم‌ها از تمام ژانرها مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. با توجه به دو معیار: حضور حداقل یک زن دانشمند و در دسترس بودن فیلم‌ها در ویدیو رسانه‌ها، ۲۸ فیلم مورد تحلیل قرار گرفته‌اند و تغییرات در یک دوره‌ی زمانی ۷۰ ساله از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۹۷ سنجیده شده است. نتیجه مؤید این مطلب است که شخصیت زن دانشمند بیشتر یک کلیشه‌ی نقش زن را ارائه می‌دهد تا یک نقش شغلی. در توصیف شخصیت، کلیشه‌های جنسیتی کلیشه‌های حرفه‌ای را تحت پوشش دارند. در یک نگاه سطحی، به‌نظر می‌رسد تفاوت بین نقش زنان و مردان دانشمند در فیلم‌های سینمایی از سال ۱۹۹۰ از بین رفته است. دانشمندان زن قدرتمند، لایق، کاملاً مجرب و زنانه ظاهر می‌شوند. نمایش آن‌ها ترکیبی از یک شخص عقلانی و شهوانی است. با این وجود در پایان، شخصیت‌های مؤنث وابسته به شخصیت‌های مذکر باقی می‌مانند و در پشت همکاران مرد قرار می‌گیرند.
گیلمارتین[۵۰] و براون[۵۱] (۱۹۹۸) در کار تحقیقی خود با عنوان “بازنمایی زنان در کاریکاتورهای کنفرانس جهانی در مورد زنان در سال ۱۹۹۵” به تجزیه و تحلیل ۴۸ کاریکاتور هیئت‌های تحریریه درباره‌ی کنفرانس جهانی زنان در پکن در سال ۱۹۹۵ پرداخته‌اند. تحلیل‌ها به این پرسش می‌پردازد که اولاً کاریکاتوریست‌های سیاسی، چگونه مسائل و نتایج این کنفرانس را نشان داده‌اند و دوماً چگونه زنان و مردان حاضر در این کنفرانس را به­ طور فردی و در ارتباط با یکدیگر توصیف کرده‌اند. یافته‌های به‌دست آمده درون چارچوب مفهومی “فنای‌نمادین” زنان قرار گرفته است. نتایج به‌وضوح نشان می‌دهند که کاریکاتوریست‌ها اهداف و مسائل کنفرانس را نادیده می‌گیرند و در عوض بر پیشینه‌ حقوق بشر چین تمرکز می‌کنند و از طریق این رویداد که مربوط به زنان است به رویداد حقوق بشر می‌پردازند. در این کاریکاتورها، شرکت‌کنندگان در کنفرانس، به عنوان قربانیان بدون‌ قدرت نشان داده شده‌اند که در مقابل چهره‌های مقتدر مردانه قرار دارند. کاریکاتوریست‌های سیاسی با نادیده گرفتن اهداف سیاسی و دستاوردهای این کنفرانس و بی اهمیت ساختن شرکت‌کنندگان به عنوان افراد ضعیف و بی فایده، به فنای نمادین زنان کمک کرده‌اند.
۲-۴- نقد و بررسی تحقیقات پیشین
به طور کلی در بررسی بازنمایی زن در رسانه سه رویکرد اصلی وجود داشته است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:17:00 ق.ظ ]




دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه
دانشکده تحصیلات تکمیلی
پایان نامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد رشته تکنولوژی آموزشی M.A) (

عنوان :
بررسی رابطه بین مدیریت دانش با چابکی سازمانی کارکنان ومعلمان آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه
استاد راهنما :
دکتر بهمن سعیدی پور
نگارنده :
مستانه سلیمی
ماه وسال تحصیلی :
مرداد ۱۳۹۴

تشکر وقدردانی
به نام آنکه هستی نتیجه اراده اوست
منت خدای عزوجل که وجود را به انسان و او را به زیور علم آراست و از آن جا که هر کس شکر مخلوق را به جای نیاورد شکر خالق را به جا نیاورده است پژوهش حاضر با ارشاد و راهنمایی ارزنده استاد گرامی و بزرگوارم جناب آقای دکتر بهمن سعیدی پور به اتمام رسید بنابراین بر خودلازم می دانم که مراتب سپاس و قدر دانی خود را محضر ایشان ابلاغ نمایم و از خدای کریم پاداشی درخور کرم خویش برای ایشان مسئلت نمایم و جا دارد از تمامی کسانی که مرا در انجام این تحقیق یاری کرده اند صمیمانه تشکر نمایم و موفقیت و کامیابی هر چه بیشتر آنان را از خداوند منان خواستارم .

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به امید موفقیت روزافزونشان
تقدیم به:
والا ترین معلم زندگیم
“پدر”
فهرست مطالب
فصل اول کلیات پژوهش
عنوان صفحه
چکیده ۱
۱-۱-مقدمه: ۲
۱-۲-بیان مسأله : ۳
۱-۳-اهمیت و ضرورت انجام پژوهش: ۵
۱-۴-اهداف پژوهش ۶
۶
۱-۴-۲-اهداف ویژه ۶
۱-۵-فرضیه ‏های پژوهش: ۶
۱-۵-۱-فرضیه کلی: ۶
۱-۵-۲-فرضیات فرعی: ۶
۱-۶-تعاریف مفاهیم واصطلاحات : ۷
۱-۶-۱-تعاریف مفهومی: ۷
۱-۶-۲-تعاریف عملیاتی: ۸
فصل دوم :ادبیات وپیشینه پژوهش
۲-۱-مدیریت دانش ۹
۲-۲-تاریخچه مدیریت دانش ۱۱
۲-۳-انواع دانش: صریح و ضمنی ۱۳
۲-۴-تعریف مدیریت دانش ۱۵
۲-۵-فرایندهای مدیریت دانش ۱۷
۱۷
۲-۶-رده‏بندی مدل‏های انتقال دانش ۱۸
۲-۶-۱-مدل‏های شبکه‏ای ۱۹
۲-۶-۲-مدل‏های شناختی ۱۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:17:00 ق.ظ ]




«کرامت انسانی» نشان دهنده رتبه‌ای از مراتب وجودی انسان است که انسان در آن رتبه دارای شرافت و حرمت و ارزش وجودی می‌باشد، همه انسان‌ها فطرتا این مرتبه از وجود را دارا می‌باشند و در ادامه یا این ارزش وجودی‌شان ارتقاء پیدا می‌کند و به کرامت‌های اکتسابی بالاتری نائل می‌شوند یا اینکه از همین مرتبه وجودی نیز ساقط می‌شوند و به درّه لئامت سقوط می‌کنند، و برخی نیز در برزخی از کرامت و لئامت سیر می‌کنند.
انسان به موجب دارا بودن این مرتبه وجودی و این شرافت و حرمت، از سایر موجودات متمایز است، این وضعیّت تکوینی در انسان منشاء ارزش و شرافت او می‌باشد؛ علاوه بر این در ناحیه کرامت‌های اکتسابی نیز انسان میتواند در پرتو اراده و انتخاب خویش به کمال و پیشرفت نائل شود، در حالی که سایر موجودات نمی‌توانند به این کرامت نائل شوند، ، این خود نیز نوعی کرامت برای انسان محسوب می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

همانگونه که اصل کرامت برای انسان نوعی ارزش و شرافت است، این ارزش و شرافت وجودی وقتی افزایش می‌یابد که کرامت انسانی از وضعیت حداقلی به سمت وضعیت حدّاکثری[۷۴] حرکت نماید. پس کرامت انسانی در ربط کامل با پیشرفت می‌باشد، و این‌که بگوییم پیشرفت به مثابه افزایش کرامت انسان می‌باشد سخنی دور از حقیقت نیست. بررسی شاخص‌های کرامت‌انسانی در الگوی پیشرفت اسلامی به خوبی نشان خواهد داد که چقدر بین دو مقوله‌ی «کرامت انسانی» و «الگوی پیشرفت اسلامی» رابطه‌ی وثیق و تنگاتنگی هست.

فصل دوم:

شاخص های کرامت انسانی در حوزه باور و نگرش

مقدمه

باورها نقش اساسی در شکل گیری شخصیت و تفکر هر شخصی دارند و چون کرامت از مقولات انتزاعی است که از معرفت و ادراک اشخاص نسبت به مرتبه‌ی وجود انسان انتزاع می شود لذا مهمترین شاخص‌هایی که می توانند به انتزاع این مفهوم کمک کنند، یا به تعبیری مولّدِ باور به کرامت و ارزشِ انسانی باشند، شاخص‌هایی هستند که در ساحت بینش وجود دارند؛ انسانی که برخوردار از «خود پنداره‌«ی واقع‌گرایانه‌ای باشد و خویشتنِ خودْ را آن‌گونه که خدایش آفریده، دریابد برای خود و هم‌نوعانش کرامتی واقع‌گرایانه قائل خواهد شد، برای رسیدن به این امر جامعه نیازمند آموزش است، با توجه به اینکه رفتار هر کسی تابع معرفت و درک ذهنی اوست، از بهترین شاخص‌هایی که می‌توانند ما را در سنجش کرامت انسان کمک کند شاخص‌های ساحت بینشِ افراد نسبت به جایگاه انسان و کرامت اوست، علاوه بر آنکه احساس کرامت داشتن نسبت به خویش و انسان‌های دیگر یک کیف نفسانی است که قائم به ذهن و درک و آگاهی شخص است، لذا شاخص‌های ساحت خرد و بینش نوعی شاخص‌ ذهنی و از مهمترین شاخص‌های کرامت انسانی می‌باشند
برخی دیگر از نماگر‌های این ساحت، مربوط به مولفه‌های نگرشی افراد می‌شود، نگرش افراد برخاسته از باورهای اعتقادی و بنیادین ایشان است لذا جایگاهِ نگرش، نسبت به جایگاهِ باورهای بنیادی، روبنایی و نسبت به رفتار انسان، بنیادی محسوب می‌شود؛ ما دراین فصل نماگرهای بینشی و نگرشی را جمع می‌کنیم.

۱.نماگرهای بینشی

این نماگر‌ها جزو باورهای بنیادی و اصلی محسوب می‌شوند این باورها شامل عقایدی‌ست که مربوط به خلقت انسان و جایگاه انسان در نظام آفرینش و مقایسه انسان با سائر مخلوقات می باشد؛ بررسی و آموزش وجوه انسان‌شناسی می‌تواند در تکوین «خود‌پنداره»ی انسان‌ها از «کرامت» خویش موثر باشد، آنچه در ادامه می‌آید برخی از وجوه انسان‌شناسی اسلام است، شاخص‌های این بُعدِ از باورها، شاخص‌های پیشینی هستند، یعنی شاخص‌هایی که رتبه تحقّقشان پیش از تحقّق باور به کرامتِ انسانی است، و به نوعی این شاخص‌ها مولّدِ باورِ به کرامتِ انسانی هستند، این شاخص‌ها در واقع همان مبانی کرامتِ انسان هستند.

اعتقاد به برتری بُعد روحانی انسان بر ابعاد مادی

در نظر قرآن، آفرینش انسان از آن جهت نیکوتر است و ارزش ویژه‌ای دارد که از روحی خدایی ترکیب یافته و اگر بُعد جسمانی او زمینی و خاکی است، بُعد معنوی و ملکوتی او الهی است«ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَهَ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ» (سجده/۹) آن گاه او را درست‏اندام کرد، و از روح خویش در او دمید، و براى شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد; چه اندک سپاس مى‏گزارید. «فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ » (حجر/۲۹)پس وقتى آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم ، پیش او به سجده درافتید.
ریشه کرامت انسان، که همه کرامت‌ها به آن باز می‌گردد، اصل انسان است. اسلام بر خلاف مکتب های مادی‌گرای امروز- که هیچ پیشینه‌ای قدسی برای انسان نشناخته یا او را وجه تکامل یافته برخی حیوانات می‌انگارند، و وجه تمایز انسان با دیگر حیوانات را تنها هوش سرشار او می‌دانند- روح الهی انسان را سرّ برتری او دانسته است؛ روح الهی و قدسی که همه زیبایی‌ها و کمالات را در خود نهفته دارد و انسان می تواند با پرستش و ارتباط مستمر و خالصانه با خداوند، این روح الهی را به ظهور رسانده و در این دنیای پر از آفت و خطر، از آن حراست و نگاهبانی کند.[۷۵]
وقتی اصل دو بُعدی بودن انسان و برتری بُعد روحی بر بُعد جسمانی او ملاک کرامت است، طبیعی است تا کسی به این اصل باور نداشته باشد، باور به کرامت انسان در فکر و ذهن او جای نخواهد گرفت؛ باور انسان به جایگاه ویژه‌ای که در پرتو برخورداری از روح الهی به دست آورده، موجب پرورش احساس ارزشمندی و کرامت در وی می‌شود؛ «انسانی که همواره گذشته خود را به یاد می‌آورد و به خود تلقین می‌کند که حامل روح الهی است و اولین معلم او خداست که به وی همه اسماء و حقایق حیات را یاد داده و آن‌گاه او را به جانشینی خود در زمین و به امانتداری خود رسانده است، چنان احساس عزت، کرامت و شخصیتی به وی دست می‌دهد که به هیچ وجه قابل مقایسه با انسانی نیست که خود را زاده طبیعت بی‌شعور می‌داند، که به طور تصادف و اتفاق وارد صحنه هستی شده، وجودش ماده‌ای بی‌درک و عاطفه می‌باشد. این انسان نه گذشته و خاطره‌ای خوشایند دارد و نه آینده‌ای روشن و امیدبخش، از دنیایی تاریک آمده است و دنیایی مبهم و تاریک باز می‌گردد.»[۷۶]

توجه عمومی به جنبه خلیفهاللهی انسان

باوری که از طریق آیات قرآن برای انسان بیان شده است و نشانی دیگر از نشانه‌های ارزشمندی و کرامت انسان است باور به خلیفه خدا بودن انسان است. خداوند می‌فرماید:«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ‌»(بقره/۳۰) و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت : « من در زمین جانشینى خواهم گماشت » ، [ فرشتگان ] گفتند : « آیا در آن کسى را مى‏گمارى که در آن فساد انگیزد ، و خونها بریزد ؟ و حال آنکه ما با ستایش تو ، [ تو را ] تنزیه مى‏کنیم; و به تقدیست مى‏پردازیم . » فرمود : «من چیزى مى‏دانم که شما نمى‏دانید».
همچنانکه مفسر بزرگ علامه طباطبائی می‌فرماید: سیاق آیات مشعر به اینست که مراد از خلافتی که در آیه ذکر شده است جانشینی خداوند است….و جانشینی خداوند نیز منحصر در حضرت آدم نیست بلکه شامل همه فرزندان آدم می‌شود.[۷۷] انسانی که در ذهن او جانشینی بالقوه برای خداوند به باوری بنیادی تبدیل شده باشد با همه وجود احساس بزرگی و کرامت و ارزشمندی می‌کند ومیل به تعالی در درونش شعله‌ور می‌شود.

باور همگانی به برتری انسان بر سایر مخلوقات

اگر چه به ظاهر حضرت آدم ابوالبشر مسجود ملائکه قرار گرفته است اما خصوصیتی در شخص حضرت آدم نبوده است که نوع انسانی فاقد آن باشد؛ برخی از آیات قرآن هنگام بیان قصه خلقت به گونه‌ای این داستان را نقل می‌کنند که در آن نامی از حضرت آدم برده نمی‌شود بلکه به عنوان بشر از انسان یاد می‌کنند و بدون اینکه از حضرت آدم نامی ببرند از سجده برای بشر یاد میکنند نظیر آیات شریفه سوره حجر که می‌فرماید: وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَهِ إِنىّ‏ِ خَلِقُ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ(حجر/۲۸-۲۹) و البته طبیعی است که تنها فرد موجود از افراد انسان در هنگام امر به سجده یعنی حضرت آدم مسجود واقع شد اما این سجده به منزله سجده برای نوع آدمی می‌باشد. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان تصریح می کنند بر اینکه سجده ملائکه، سجده برای همه فرزندان آدم، یعنی نوع انسان بود و آدم سمبل انسان بود … نه اینکه آدم به جهت خصوصیات شخصی اش مسجود واقع شود، واین مفهوم از آیاتی که قصه خلافت انسان در آن ذکر شده بود قابل فهم است؛ زیرا برداشت از آیات در آنجا این بود که امر به سجده متفرع بر خلافت است و همچنان که خلافت برای عموم آدمیان بود، سجده نیز برای همه انسان هاست[۷۸]. و البته این روشن است که سجده برای آدم نوعی تکریم انسان بود همچنانکه خود ابلیس در مکالمه با خداوند به این تکریم اشاره می کند آنجا که قرآن به نقل از ابلیس می فرماید: قالَ أرَأَیْتَکَ هذَا الَّذی کَرَّمْتَ عَلَیَّ ….(اسراء/۶۲) علامه طباطبائی می فرمایند: «تکریمه على إبلیس تفضیله علیه بأمره بالسجده و رجمه حیث أبى[۷۹]»؛ منظور از تکریم در آیه شریفه همان امر به سجده به انسان و رانده شدنش در هنگام عصیان است.
بیان امیرالمومنین علیه الصلاه والسلام در خطبه اول نهج البلاغه نیز تصریح دارد بر اینکه سجده فرشتگان برای انسان، کرامت انسان بود، حضرت می فرماید: «واستادی الله و سبحانه الملائکه ودیعته لدیهم و عهد وصیه الیهم فی الاذعان بالسجود له و الخشوع لتکرمته فقال سبحانه…اسجدو لآدم الا ابلیس اعترته الحمیه و غلبت علیه الشقوه و تعزز بخلقه النار و استوهن خلق الصلصال[۸۰]. «سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدى را که پذیرفته‏اند وفا کنند، اینگونه که بر آدم سجده کنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده کنید پس فرشتگان همه سجده کردند جز شیطان» غرور و خود بزرگ بینى او را گرفت و شقاوت و بدى بر او غلبه کرد، و به آفرینش خود از آتش افتخار نمود، و آفرینش انسان از خاک را پست شمرد.

باور عمومی به اینکه انسان امانت‌دار خداوند است

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب/۷۲) «ما امانت [ الهى و بار تکلیف ] را بر آسمانها و زمین و کوه‏ها عرضه کردیم ، پس ، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند ، و [ لى ] انسان آن را برداشت ; راستى او ستمگرى نادان بود». بر اساس این آیه شریفه انسان شایستگی به دوش کشیدن امانت الهی را دارد در حالی که آسمانها و زمین و کوه‌ها با اینکه به تصریح خود قرآن از خلق بزرگتری برخوردارند استعداد قبول این امانت را نداشتند «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»(غافر/۷۹) امانت یعنی چیزی که شخص امین شمرده می‌شود تا آن را حفظ کند،[۸۱] به فرموده علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان منظور از امانت در آیه شریفه ولایت الهی است که خداوند به بشر استعداد نیل به آن را عطا کرد اما به آسمان‌ها و زمین آن استعداد را نداد[۸۲] این نیز خود کرامتی است که خداوند به انسان عنایت کرد و آسمان‌ها و زمین با همه بزرگیشان فاقد این ارزش و کرامت‌اند.

باور جمعی به آزادی و اختیار توام با مسئولیت انسان

یکی دیگر از وجوه امتیاز انسان که موجب کرامت و ارزش ویژه انسان می‌شود آزادی انتخاب و اراده آزاد انسان است، انسان می‌خواهد هر چه را که خواست انتخاب کند و این میل به آزادی از فطریات بشر است و در همه افراد بشر نهاده شده است همه فلاسفه اسلامی و حکمای دینی نیز بر ضرورت آزادی انتخاب و اراده تاکید کرده‌اند.
در قرآن نیز به این حق تکوینی بشر تصریح شده است و خداوند به یکی از مصادیقی که انسان در پذیرش یا رد آن اختیار دارد اشاره کرده است و شاید اشاره به این مصداق به دلیل این‌است که از بارزترین مصادیقی‌ست که اگر اجبار روا بود باید در این مصداق اجبار و اکراه وارد می‌شد، خداوند می‌فرماید: لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى لاَ انْفِصَامَ لَهَا وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌(بقره/۲۵۶) «در دین هیچ اجبارى نیست . و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است . پس هر کس به طاغوت کفر ورزد ، و به خدا ایمان آورد ، به یقین ، به دستاویزى استوار ، که آن را گسستن نیست ، چنگ زده است . و خداوند شنواىِ داناست.» هیچ اجبار و اکراهی در اعتقادات دینی نیست زیرا اعتقاد و قبول قلبی یک معنا، با اجبار و اکراه ممکن نیست شاید بتوان کسی را اکراه بر انجام یک کار کرد اما نمی‌توان او را بر قبول قلبی یک مفهوم و معنا اکراه کرد؛[۸۳] خداوند در سوره کهف پس از آنکه در ابتدای سوره پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را نسبت به کفر و تکذیب آیات الهی دلداری می‌دهد و خبر از نهایت دلسوزی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌دهد که در راه انذار مردم آنقدر خودش را به غم انداخته که نزدیک است از فرط غصّه قالب تهی کند[۸۴] در آیه بیست و نهم می‌فرماید:«وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُر…»(کهف/۲۹) ای پیامبر بگو حق از جانب پروردگار شماست هر کس خواست ایمان بیاورد و هر کس خواست کفر بورزد….گویا کفار فکر می‌کردند اگر ایمان بیاورند سودی عاید خداوند و رسولش می‌شود یا ضرری متوجه ایشان می‌شود یا شاید عده‌ای چنین گمان می‌کردند که ایمان آوردن یک امر اجباری است، اما خداوند می فرماید:«من شاء فلیومن و من شاء فلیکفر» به راه حق آمدن الزامی نیست اما به طور منطقی هر کس نتیجه رفتار خود را می‌بیند؛ این باور موجب اعتقاد به حقوقی برای انسان می‌شود که در فصلی دیگر به آن می‌پردازیم.

باور عمومی به اینکه انسان دارای فطرتی الهی است

کلمه فطرت از ماده فَطَرَ (ف،ط،ر) و بر وزن «فِعلَه» است . این وزن دلالت بر نوع و گونه خاصّی از مادّه فعل خود می‌کند؛ مثل «جِلسَه»، یعنی نوعِ خاصی از نشستن؛ واژه «فَطَرَ» در لغت به معنای شکافتن، گشودن شیء و ابراز آن ، ابتداء و اختراع، شکافتن از طول، ایجاد و ابداع آمده است. از آنجا که آفرینش و خلقت الهی، به منزله شکافتن پرده‌ی تاریکِ عدمْ و اظهارِ هستی امکانی است، یکی از معانی این کلمه، آفرینش و خلقت است البته آفرینشی که ابداعی و ابتدایی باشد. در قرآن کریم، مشتقات کلمه «فطر» به صورت‌های گوناگون آمده است؛ مانند: فَطَرَهنَّ(انبیاء،۷۶)، فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏(انعام،۱۴)، إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَ(انفطار،۱)، السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِه(مزمل،۱۸)؛ لکن کلمه فطرت فقط یک بار، آن هم درباره انسان به کار رفته است، فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون‏(روم، ۳۰) این آیه صراحت دارد که انسان به گونه‌ای خاص آفریده شده است. این باور یکی از باورهای بنیادی پیرامون انسان است که انسان مخلوقی است که در طی فرایند خلقت مورد توجه ویژه حضرت رب العالمین بوده است و در خلقت او کیفیت خاصی لحاظ شده است که به مثابه نرم‌افزاری درونی به باورها و احساسات و رفتار انسان جهت می‌دهد که قرآن از آن به «فطرت» یاد می‌کند. «فطرت انسان یعنی ویژگیهایی در اصل خلقت و آفرینش انسان[۸۵]». بنابراین فطرت، به معنای سرشت خاص و آفرینش ویژه انسان است، و امور فطری، یعنی آنچه نوع خلقت و آفرینش انسان اقتضای آن را دارد و بین همه انسان‌ها مشترک است.[۸۶]
ترکیب اضافی «فطره الله» از نوع اضافه تشریفیه است، زیرا این فطرت و این گونه خاص خلقت به دلیل شرافتی که دارد به «الله» اضافه شده است و دلیل شرافت آن، این است که ساخت و ریخت این انسان به گونه‌ای است که به سمت خداوند گرایش دارد؛ برخی دانشمندان قلمرو فطرتی را که آیات و روایات از آن حکایت می‌کنند، به توحید و خداگرایی منحصر ندانسته‌اند و معارف متنوعی را جزء آن می‌دانند و می‌گویند: «گرچه برخی از احادیث فطرت را تفسیر به توحید فرمودند، ولی این از قبیل بیان مصداق است؛ یا تفسیر به اشرف اجزای شیء است…و اختصاص به توحید ندارد».[۸۷] یکی از مهم‌ترین دلایل کرامت انسان برخورداری از همین فطرت خدائی است در واقع فطرت مقوله‌ای است که جامع همه وجوهی است که می‌توان کرامت را ناشی از آن دانست و انسانِ در وضعیتِ فطرت همان انسان دارای کرامت است و انسانی که از وضعیت فطرت سقوط کرده است در واقع از وضعیت کرامت حداقلی خدادادی سقوط کرده و انسانی که فطرت و فطریات خود را رشد داده است در واقع کرامت خود را رشد داده و به مراتب بالای کرامت رسیده است. به دلیل شاخص بودن فطرت در کرامت انسان می‌توان برای سنجش وضعیت کرامت انسان وضعیت فطریات انسانی را سنجید هر چه انسان به وضعیت فطری خود نزدیک‌تر باشد به کرامت انسانی نزدیک‌ترست و هر چه از وضعیت فطرت فاصله بگیرد از کرامت انسانی دور شده است.

۲. نماگرهای نگرشی

نگرش‌ها و نوع نگاه و فکری که یک انسان نسبت به انسان‌های دیگر دارد می‌تواند نماگری از میزان کرامت‌مندی انسان باشد.

۲-۱. نیک‌اندیشی (حسن ظنّ)

شاید جای اصلی این بحث در روان‌شناسی باشد اما ما در حدّ اختصار در این‌جا به آن اشاره می‌کنیم؛ ما در معارف دینی مفهومی داریم و در آیات قرآن کریم و روایات ائمه علیهم السلام به آن اشاره شده، که ضامن روابط انسانی کرامت محور در جامعه هست، و آن نگرش نیک و مثبت و خوب نسبت به افراد جامعه داشتن است، بر اساس این مفهوم نسبت به عموم افراد که وضعیت آنها برای ما روشن نیست که اینان چگونه افرادی هستند؟! نگرش مثبت داشته باشیم و آنان را خوب بپنداریم؛ از امیرالمومنین علی علیه‌السلام نقل است که ایشان در وصیت خویش به فرزندشان محمدبن‌حنفیه فرمودند: وَ اعْلَمْ أَنَّ رَأْسَ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُدَارَاهُ النَّاسِ وَ لَا خَیْرَ فِیمَنْ لَا یُعَاشِرُ بِالْمَعْرُوفِ مَنْ لَا بُدَّ مِنْ مُعَاشَرَتِهِ حَتَّى یَجْعَلَ اللَّهُ إِلَى الْخَلَاصِ مِنْهُ سَبِیلًا فَإِنِّی وَجَدْتُ جَمِیعَ مَا یَتَعَایَشُ بِهِ النَّاسُ وَ بِهِ یَتَعَاشَرُونَ مِلْ‏ءَ مِکْیَالٍ ثُلُثَاهُ اسْتِحْسَانٌ وَ ثُلُثُهُ تَغَافُلٌ[۸۸] «بدان که سرِعقل بعد از ایمان به خدا مدارای با مردم است و آنکه مجبور است با مردمی به خوبی معاشرت کند تا خداوند برای او، راه نجاتی از این مدارا قرار دهد ولی این‌گونه معاشرت نمی‌کند در او خیری نیست؛ همانا همه آنچه را که مردم به واسطه آن با یکدیگر زندگی می‌کنند، یک ظرفی دیدم که دوثلث آن نیک‌اندیشی(حسن ظنّ) بود و یک سوم آن تغافل و ندیدن عیب مردم» این همان نگرش مثبت می‌باشد که به عنوان یک نماگر برای کرامت انسانی برشمردیم در آیات و روایات ذیل نیز رگه‌های این مفهوم یافت می‌شود.
خداوند متعال می‌فرماید:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لاَ نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لاَ تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لاَ تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (حجرات/۱۱) «اى کسانى که ایمان آورده‏اید ، نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند ، شاید آنها از اینها بهتر باشند ، و نباید زنانى زنانِ [ دیگر ] را [ ریشخند کنند ] ، شاید آنها از اینها بهتر باشند ، و از یکدیگر عیب مگیرید ، و به همدیگر لقبهاى زشت مدهید ; چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان . و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.» در این آیه شریفه استهزاء دیگران مورد نهی خداوند قرار گرفته به این ملاک که چه بسا کسی که مورد طعن و سخره قرار می‌گیرد بهتر از مسخره کننده باشد به هر حال این آیات، این گمان را که «من بهتر از اویم» ردّ می‌کند و این گمان را که «چه بسا او بهتر از من باشد»، القاء می‌کند. در آیه شریفه بعد می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ(حجرات/۱۲) «اى کسانى که ایمان آورده‏اید ، از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره‏اى از گمانها گناه است ، و جاسوسى مکنید ، و بعضى از شما غیبت بعضى نکند ; آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏اش را بخورد ؟ از آن کراهت دارید. (پس) از خدا بترسید، که خدا توبه‏پذیر مهربان است» بلکه در برخی از آیات شریفه مومنین مواخذه می‌شوند که چرا نسبت به یکدیگر گمان خوب ندارند؟ لَوْ لاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قَالُوا هذَا إِفْکٌ مُبِینٌ( نور/۱۲)‌ «چرا هنگامى که آن (بهتان) را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند: این بهتانى آشکار است» مطابق این آیه شریفه هر گاه خبری می‌شنویم که نگرش ما نسبت به مومنین دیگر را منفی می‌کند باید با انکار آن خبر و گمان خوب بردن به آن مومن مانع تاثیرگذاری این منفی‌سازی شویم، روایتی صحیحه از حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهما السلام نقل شده است که محمدبن فضیل به ایشان عرضه می‌دارد: «جعلت فداک، الرجل من اخوانی یبلغنی عنه الشیء الذی اکرهه فاساله عن ذلک فینکر ذلک و قد اخبرنی عنه قوم ثقات فقال لی یا محمد کذب سمعک و بصرک عن اخیک فان شهد عندک خمسون قسامه و قال لک قولا فصدقه و کذبهم لا تذیعن علیه شیئا تشینه به و تهدم به مروءته»[۸۹] فدایتان شوم گزارشی ناخوشایند از یکی از دوستانم به من رسیده است از او درباره آن سوال کردم او منکر این گزارش است در حالی‌که گزارش دهندگان مورد وثوق هستند؛ حضرت فرمود: ای محمد! گوش و چشم خود را نسبت به برادر دینی‌ات تکذیب کن اگر پنجاه نفر نزد تو بر علیه برادر دینی‌ات شهادت دادند و خود او چیز دیگری گفت، او را تصدیق کن و شهادت‌دهندگان را تکذیب کن مبادا بر علیه او خبری را منتشر کنی که او را لکه دار می‌کند و آبروی او را می‌برد…
از امام حسین علیه السلام پرسیدند: معنای ادب چیست؟ و انسان با ادب کدام است؟ امام فرمودند: «هُوَ اَنّ تَخْرُجَ مِنْ بَیتِکَ فَلا تَلْقی اَحَدًا اِلّا رَاَیتَ لَهُ الْفَضْلَ عَلَیکَ»[۹۰] «ادب این است که از خانه که خارج می‌شوی، هر کسی را که می‌بینی او را بهتر از خودت بدانی»؛البته به مقتضای این مفهوم ما دیگران را خوب می‌پنداریم و حتی بهتر از خود می‌دانیم و نسبت به آنها ادب می‌ورزیم اما به این معنا نیست که به گونه‌ای رفتار کنیم که باعث ذلّت و خواری خودمان شود.
امیرالمومنین علی علیه‌السلام در بیانی زیبا خطاب به فرزندش می‌فرمایند: «أَیْ بُنَیَّ لَا تُؤْیِسْ مُذْنِباً فَکَمْ مِنْ عَاکِفٍ عَلَى ذَنْبِهِ خُتِمَ لَهُ بِخَیْرٍ وَ کَمْ مِنْ مُقْبِلٍ عَلَى عَمَلِهِ مُفْسِدٌ فِی آخِرِ عُمُرِهِ صَائِرٌ إِلَى النَّارِ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا أَیْ بُنَیَّ کَمْ مِنْ عَاصٍ نَجَا وَ کَمْ مِنْ عَامِلٍ هَوَی»[۹۱] «ای فرزندم هیچ گناه‌کاری را مایوس مگردان چه بسا آنکه علی‌الدوام گنه‌کار است عاقبت به خیر شود و چه بسا آنکه اهل عمل است در پایان عمرش همه چیز را تباه کند، و به سمت دوزخ بگردد که به خدا پناه می‌بریم از آن؛ ای فرزندم چه بسیار گنه‌کاری که نجات یافت، و چه بسیار اهل عملی که هلاک شد» این ملاک یکی از ملاک‌های ارزیابی کرامت انسان هست که متخصصان ارزیابی نگرش باید با استخراج سوالاتی و شاخص‌هایی به ارزیابی این نگرش بپردازند اگر افراد یک جامعه دیگران را بهتر از خود بدانند هر یک خود را نسبت به دیگری موظف به حفظ کرامت و شخصیت می‌داند.

۲-۲. انسان دوستی و مهرورزی

انسانی که قلبش و روحش از صفات رذیله‌ای همچون حسد، کینه، تکبّر، غِلّ، نزیه باشد، به اقتضاء فطرتش انسان‌های دیگر را دوست دارد، امیرالمومنین علی‌علیه‌السلام در بیانی می‌فرمایند: «العقل حیث کان آلف مألوف».[۹۲]«عقل هر جا که باشد الفت می‌گیرد و الفت می‌پذیرد».انسانی که در دلش نسبت به سایر انسان‌ها احساس رحمت و شفقت کند، دیگران را تحقیر نمی‌کند و به ذلّت دیگران نیز رضایت نمی‌دهد، لذا این شاخص را می‌توانیم از شاخص‌هایی بدانیم که هم «شاخص وجود» کرامت انسانی است و هم «شاخص موجِد» کرامت، چه این‌که در رابطه بین خداوند و بندگان نیز رحمت رحیمیه خداوند به بنده‌اش موجب کسب کرامت‌های بیشتری می‌شود در یکی از دعاهای روز عرفه چنین می‌خوانیم: «وَ انْظُرْ إِلَیَّ فِی مَقَامِی هَذَا نَظْرَهً رَحِیمَهً أَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرَامَهَ عِنْدَک[۹۳]» « خدایا در این مقامی که هستم نگاهی رحیمانه به من بیانداز تا بدان وسیله بتوانم درجه کرامتم نزد تو را کامل کنم».
انسان‌دوستی یا مردم دوستی از اموری است که در منابع دینی روایات زیادی دالّ بر توصیه به آن می‌بینیم:

    • قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله: التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْل[۹۴] «اظهار محبت به مردم نیمِ عقل است.»
    • عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ کَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهماالسلام عِنْدَ مُعَاوِیَهَ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمُرُوءَهِ فَقَالَ حِفْظُ الرَّجُلِ دِینَهُ وَ قِیَامُهُ فِی إِصْلَاحِ ضَیْعَتِهِ وَ حُسْنُ مُنَازَعَتِهِ وَ إِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ لِینُ الْکَلَامِ وَ الْکَفُّ وَ التَّحَبُّبُ إِلَى النَّاسِ[۹۵] «امام صادق علیه‌السلام فرمود: معاویه از حسن‌بن‌علی‌علیهماالسلام از مروءه سوال کرد، ایشان فرمود: (مروءه) این است که شخص دینش را حفظ کند و …سلام را افشاء کند و نرم سخن باشد و خویشتن‌دار باشد و نسبت به مردم اظهار محبّت کند»
    • امیرالمومنین علی‌علیه‌السلام‌ در نامه خود به مالک اشتر می‌فرمایند: وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَهَ لِلرَّعِیَّهِ وَ الْمَحَبَّهَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمْ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق[۹۶] «رحمت و محبت و لطف بر مردم جامعه را به قلبت بفهمان (به طوری که آن را دریافت کند، نه یک تصور ذهنی). و برای آنان درنده‌ای خون‌‌خوار نباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری، زیرا مردم بر دو صنفند، یا برادر دینی تو هستند، یا نظیر تو در خلقت»[۹۷]
    • عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه‌السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الرَّحْمَهَ فِی قُلُوبِ رُحَمَاءِ خَلْقِهِ فَاطْلُبُوا الْحَوَائِجَ مِنْهُمْ وَ لَا تَطْلُبُوهَا مِنَ الْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَحَلَّ غَضَبَهُ بِهِمْ[۹۸]امام صادق علیه‌السلام فرمود: «خداوند رحم را در دل مهروزان از خلایقش گذاشته است، پس از ایشان درخواست کمک کنید و از آنان که دل‌هایشان سخت و قسی هست درخواست نکنید، که همانا خداوند غضبش را بر ایشان وارد ساخته است.»

رحمت و محبّت و عطوفت نسبت به انسان‌ها دارای درجات شدید و ضعیفی هست، آنچه مسلم هست این است که برخی از درجات محبّت نسبت به همه انسان‌ها باید اعمال شود، در تاریخ می‌خوانیم که وقتی در درگیری بین مسلمانان و یهودیان در جنگ خیبر قلعه‌های یهودیان به دست مسلمانان افتاد دو زن از اسرای یهود را به نزد پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آوردند که یکی از این‌ها زنی به نام صفیه دختر حی‌بن‌اخطب بود، پیامبر آنها را به بلال سپرد، بلال در برگشت این دو را از کنار جنازه‌های مردان‌شان عبور داد، در این هنگام زنی که همراه صفیه بود شروع به شیون کرد و به صورت خود می‌زد و خاک بر سر خود می‌ریخت، پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دستور داد او را ببرند و به بلال فرمود:«اَ نُزِعَتْ مِنْکَ الرَّحْمَهُ یَا بِلَالُ حَیْثُ تَمُرُّ بِامْرَأَتَیْنِ عَلَى قَتْلَى رِجَالِهِمَ» «ای بلال آیا رحم از دلت رخت بر بسته که این دو زن را از کنار کشته‌هایشان عبور می‌دهی؟»[۹۹]
یکی از یاران امام صادق علیه‌السلام به نام مصادف می‌گوید: کُنْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بَیْنَ مَکَّهَ وَ الْمَدِینَهِ فَمَرَرْنَا عَلَى رَجُلٍ فِی أَصْلِ شَجَرَهٍ وَ قَدْ أَلْقَى بِنَفْسِهِ فَقَالَ مِلْ بِنَا إِلَى هَذَا الرَّجُلِ فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ یَکُونَ قَدْ أَصَابَهُ عَطَشٌ فَمِلْنَا إِلَیْهِ فَإِذَا رَجُلٌ مِنَ الْفَرَاشِینِ طَوِیلُ الشَّعْرِ فَسَأَلَهُ أَ عَطْشَانُ أَنْتَ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ لِی انْزِلْ یَا مُصَادِفُ فَاسْقِهِ فَنَزَلْتُ وَ سَقَیْتُهُ ثُمَّ رَکِبْتُ وَ سِرْنَا فَقُلْتُ هَذَا نَصْرَانِیٌّ أَ فَتَتَصَدَّقُ عَلَى نَصْرَانِیٍّ فَقَالَ نَعَمْ إِذَا کَانُوا فِی مِثْلِ هَذَا الْحَالِ «روزی همراه حضرت بین مکه و مدینه در حرکت بودیم، از کنار مردی که در کنار درختی خود را بر زمین انداخته بود عبور می‌کردیم حضرت به من فرمود ما را به سمت این مرد ببر می‌ترسم این مرد تشنه باشد، پس به سمت آن مرد رفتیم، مردی با موهای بلند بود حضرت از او سوال کرد آیا تشنه‌ای؟ مرد گفت: آری، حضرت به من فرمود: پیاده شو و او را سیراب کن، پس پیاده شدم و او را سیراب کردم سپس حرکت کردیم به حضرت عرض کردم: این مرد مسیحی بود آیا به مسیحی هم احسان می‌کنید؟ حضرت فرمود : آری وقتی در این حالت باشد» [۱۰۰]

۲-۳. عبودیت خداوند

یکی از شاخص‌های بستر ساز کرامت انسان شاخص عبودیت است، عبودیت به تعبیری ساده به معنی بندگی انسان نسبت به خداوند متعال می‌باشد، مقام بندگی مقام بالا و والائی است که خداوند انبیاء بزرگ خودش را به نام عبد یاد می‌کند همچنان که در تشهّد می‌گوییم «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» اینکه انسان بنده و عبد خداوند کریم باشد بالاترین کرامت برای اوست و اگر از این باب وارد شویم که خداوند منبع جوشان کرامت است و اوست که دارای کرامت ذاتی بالاصاله است و هر کرامت دیگری باشد در ربط به کرامت او وجود می یابد در این صورت باز کسی می تواند از آن کرامت اصیل چیزی به عاریه بگیرد که با آن منبع جوشان فیض نسبتی پیدا کند و چه نسبتی بین انسان و خداوند متعال غیر از نسبت بندگی و سرسپردگی می توان جست؟! پس در هر صورت بندگی تنها راه وصول به کرامت است.
انسان فطرتا میل به پرستیدن دارد لذا اگر این میل فطری به سمت صحیحش هدایت شود و انسان پس از شناخت خداوند طریق بندگی او را برگزیند بستر نیل به کرامت واقعی انسان فراهم می شود علاوه بر اینکه همین انسان فطرتا به دنبال چیزی است که مایه عزت و کرامت او باشد همانند مشرکین که به فرموده قرآن: وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَهً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا(مریم/۸۱) «غیر خداوند خدایانی گرفتند تا مایه عزت آنها باشد»؛ در حالی که غیر خداوند عزتی ندارند تا بتوانند به کسی عزت بدهند از این رو عزت و کرامت و شرافت را نیز باید از منبع اصیلش یعنی ذات خداوند عزیز و کریم جستجو کرد، پس برای رسیدن به کرامت فقط یک راه وجود دارد و آن هم بندگی و سر سپردگی به امر خداست. در پرتو پرستش و عبودیت خداوند است که انسان به مکارمی همچون آزادی از بندگی و تعلق غیر خدا نائل می شود و بی نیاز از غیر خدا می شود و این آزادگی و غنای درونی خود نشانه کرامت نفس انسان است در این رابطه روایتی از امام حسین علیه السلام داریم که به خوبی بر مطلب دلالت می کند حضرت می فرماید: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَهِ مَا سِوَاه…[۱۰۱] «ای مردم خداوند بندگانش را خلق کرد تا او را بشناسند و هنگامی که او را شناختند او را بندگی کنند و آن هنگام که بندگیش کردند با عبادت او از عبادت غیر او بی نیاز شوند»؛ انسان با به دست آوردن هر درجه ای از بندگی خدا، بندی از بندگی غیر خدا را می‌گسلد؛ هر قدر بر معرفتش افزوده شود و عظمت و بزرگی خدا را بهتر بشناسد، غیر خدا در چشمش کوچک‌تر می شود و هر چه بنده‌تر شود آزادتر می‌شود تا جایی که از هر آنچه غیر خداست احساس بی‌نیازی می‌کند: فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَهِ مَا سِوَاه[۱۰۲] .
امیرالمومنین علیه السلام در مناجاتی زیبا می فرمایند: َ إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً. [۱۰۳] در این بیان امیرالمومنین عبودیت خداوند تنها مایه عزت معرفی شده است؛ عزت و کرامت نیز دو روی یک سکه هستند.

ارکان عبودیت

برای اینکه شاخص عبودیت از صورت کلی خارج شود و بتوانیم به شاخص قابل اندازه گیری برسیم این شاخص را تبدیل به شاخص های ریزتری می کنیم برای این کار بهترین دلیل ما بیان امام صادق علیه السلام در حدیث عنوان بصری است که حضرت حقیقت عبودیت را سه چیز معرفی کردند؛ عنوان بصری می گوید : قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْه‏[۱۰۴] گفتم یا اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟ فرمود: «سه چیز…»، سه رکن عبودیت عبارتند از:

  1. انسان خود را مالک چیزی نبیند همه مال خود را مال خدا ببیند و هر جا که خداوند امر کرده است مالش را خرج کند (رکن اقتصادی)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:17:00 ق.ظ ]




P سطح دوم: ریسک هایی است که نهادمالی بر آنها تاثیر دارد اما این تاثیر اندک است و بیشتر تاثیر
میپذیرد
P سطح سوم: ریسک هایی هستند که بر نهادمالی تاثیر می گذارند ولی نهاد مالی با اعمال روشها و ابزارهایی می تواند آنها را تحت کنترل خود درآورد و مدیریت کند(رحیمی، محمدی، سایت مرجع دانش،۱۳۸۶).
نمودار۲-۱: تقسیم بندی سطوح ریسک (رحیمی، محمدی، سایت مرجع دانش،۱۳۸۶).
در میان ریسک هایی که بانک ها وموسسات مالی را تهدید می کند، ریسک اعتباری به دلیل محوریت، حجم عملیات و به ویژه حساسیت آن مهم ترین ریسک به شمار می رود.
بنابراین تنها ریسک های سطح سوم می باشند که نهادمالی توسط روشها و ابزارهای مدیریت ریسک

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

میتواند بر آنها فائق آید و کنترل نماید، بنابراین محوریت بحث ریسک های سطح سوم می باشد که درنمودار شماره (۲-۲) آمده اند(اصلی،۱۳۹۰،۳۴-۱).
نمودار۲-۲: ریسک های موسسات مالی(رحیمی، محمدی، سایت مرجع دانش،۱۳۸۶).
ریسک های موسسات مالی بر روی هم تاثیر می گذارند موسسه مالی باید کنش و واکنشهای این ریسک ها برروی همدیگر را نیز در نظربگیرد زیرا ممکن است یک ریسک با ریسک دیگر همبستگی منفی داشته باشد. و این دو باعث پوشش همدیگر شود و یا برعکس دو ریسک در کنار هم بر کل پرتفوی موسسه مالی اثر مضاعف یا منفی بگذراند بنابراین نقش مدیریت یکپارچه ریسک های موسسات مالی آشکار
می شود(رحیمی، محمدی، سایت مرجع دانش،۱۳۸۶).
۲-۲-۱-۱۲-مفهوم ریسک تسهیلات(وام ها)
تسهیلات اعطایی، از زمره مهم ترین و با ارزش ترین دارایی های بانک محسوب می شوند و بخش عمده ای از درآمد بانک ها می تواند از طریق اعطای تسهیلات به وقوع بپیوندد اما گردش پول و سرمایه در جامعه نهاد مالی را در معرض انواع ریسک ها قرار می دهد تنوع این ریسکها و گاهی شدت آنها به حدی است که اگر نهادمالی نتواند آنها را به نحو صحیح کنترل و مدیریت کند رو به نابودی و حتی ورشکستگی خواهد رفت(اصلی،۱۳۹۰ ،۳۴-۱).
بنابراین باتوجه به افزایش تقاضای تسهیلات و ریسک موجود در این گونه فعالیتها اعتبارسنجی متقاضیان تسهیلات و ارائه الگویی مناسب برای نحوه پرداخت تسهیلات یکی از اساسی ترین اصول مدیریت ریسک اعتباری در بانک ها و موسسات مالی بشمار میرود به طوریکه استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک اعتباری بالاخص اعتبارسنجی، به بانکها این امکان را میدهد تا با اطمینان خاطر بیشتری درخصوص اعطای تسهیلات تصمیم گیری کنند(اصلی، ۱۳۹۰، ۳۴-۱).
به هرحال این بانک ها را مجبور به ریسک اعتبار مالی میکند کمیته ی باسل در نظارت بانکداری (۲۰۰۱) ریسک اعتبارمالی به عنوان امکان از دست دادن وام مهمی را به طور جزیی یا کلی به دلیل رخدادهای اعتباری(احتمال ضرر و زیان فرضی) تعریف کرده است. ریسک اعتبارمالی یک تعیین کننده ی درونی از عملکرد بانکی است. هرچه بانک در معرض ریسک اعتبارمالی باشد،بانک بحران مالی بیشتری را می تواند تحمل کند و برعکس(فانسوو همکاران،۲۰۱۲،۳۸-۳۱).
در بین ریسک های دیگری که بانک ها با آن روبرو هستندریسک اعتبارمالی نقش مهمی روی سوددهی بانک ها دارد چون مقدار زیادی از درآمد بانک ها از سود وام ها به دست می آید.
به هرحال ریسک میزان سود مستقیماً به ریسک اعتبارمالی مربوط است که نشان می دهد افزایش میزان سود شانس های پیش فرض وام رابالا می برد.احتمال ریسک اعتبارمالی و ریسک میزان سود فی نفسه به یکدیگر مربوط هستند و جدای از هم نیستند. (دریمن،سورن سن واسترینگا۲۰۰۸).
افزایش مقدار وام های غیراجرایی در اوراق بهادار اعتبارمالی برای بانک ها برای دستیابی به اهدافشان مضر هستندوام غیراجرایی درصدی از مقادیر وام است که به مدت ۳ ماه یا بیشتر سرویس دهی نمیشوند
(احمد و عریف۲۰۰۷).
به دلیل افزایش مقدار وام های غیراجرایی دومین توافق باسل روی روش های مدیریت ریسک اعتبارمالی تأکید کرده است.پذیرش این توافق به این معنی است که یک روش دقیق برای کنترل ریسک اعتبارمالی به کار رفته است.
و نهایتاً عملکرد بانکی را بالا میبرداز طریق مدیریت مؤثر در معرض ریسک اعتبار مالی قرارگرفتن بانکها نه تنها امکان پذیری و قابلیت سوددهی تجارت هایشان را حمایت و پشتیبانی می کنند،بلکه در ثبات منظم و تخصیص مؤثر سرمایه در اقتصاد سهیم هستند(پی سیلاکی،تی سولاس و مارگاریت ۲۰۱۰).
صنعت بانکداری نیجریه با کیفیت نامطلوب دارایی های اعتبار مالی به عنوان یک نتیجه ای از افت زیاد در شاخص های بازار سرمایه، قیمت های جهانی نفت وکاهش ناگهانی پول نیجریه در برابر ارزهای جهانی، تحت فشار قرارگرفته است.(گزارش بانکداری بی جی ال ،۲۰۱۰).
کیفیت ضعیف دارایی های وام بانک ها مانع می شود که بانک ها اعتبار مالی بیشتری را در اقتصاد داخلی گسترش دهند،در نتیجه به طور معکوس عملکرد اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهد(فانسوو همکاران،۲۰۱۲،۳۸-۳۱).
این دولت فدرال، نیجریه را به وسیله ی قانون مجلس ملی برای تأسیس تعاونی مدیریت دارایی نیجریه در جولای ۲۰۱۰ به فعالیت واداشته است تا یک راه حل دائمی برای مسائل موجودوام های غیراجرایی بیابد که بانک های نیجریه را مختل کرده اند(فانسوو همکاران،۲۰۱۲،۳۸-۳۱).
طبق تحقیق احمد و عریف(۲۰۰۷)، بیشتر بانکها در اقتصادهایی مثل تایلند، اندونزی، مالزی، ژاپن و مکزیک وام های غیراجرایی بالا و افزایش چشمگیر ریسک اعتبار مالی در طی بحران های مالی و بانکداری را متحمل شده اند که منجر به بسته شدن چندین بانک در اندونزی وتایلند شده اند
(فانسوو همکاران،۲۰۱۲،۳۸-۳۱).
بنابراین، زمانی که به تعاریف مراجعه می‏کنیم متوجه می‏شویم که هر یک از محققان به فراخور حال تعریف خاص مورد نظر خود را با اقامه دلایل و مباحث گسترده مطرح کرده اند. با این وجود، می توان ادعا کرد که همه این تعاریف برای بیان موقعیت هایی ارائه شده‏اند که سه عامل مشترک را می توان در آنها مشاهده کرد. بنابراین ما در موقعیت هایی با ریسک مواجه می شویم که:

    • اولاً: عمل یا اقداممان بیش ازیک نتیجه به بار میآورد.
    • ثانیاً: تا زمان حصول و ملموس شدن نتایج نمی دانیم کدامیک حاصل خواهدشد.
    • ثالثاً:حداقل یکی از نتایج ممکن الوقوع می تواند پیامدهای نامطلوبی رابه همراه داشته باشد.

۲-۲-۱-۱۳-مهمترین ریسک های بانکی
مهمترین ریسک هایی که مؤسسه مالی مانند بانک با آنها مواجه است به ۳ دسته تقسیم می شوند:
۱- ریسک اعتباری: ریسک مربوط به زیان های ناشی از عدم بازپرداخت یا بازپرداخت با تأخیر اصل یا فرع وام از طرف مشتری.
۲- ریسک بازار: ریسک مربوط به زیان های محتمل بر دارایی های بانک براساس تغییرات و نوسانات عوامل بازار (مانند نرخ ارز، نرخ بهره، قیمت سهام و …).
۳-ریسک عملیاتی: ریسک مربوط به زیان های مستقیم یا غیرمستقیم که منشاء آنها فرایندهای ناکافی یا ناصحیح داخل سازمان، افراد، سیستم و یا وقایع خارج از سازمان می باشند.
از آنجا که نیاز به شناسائی ومدیریت انواع ریسک های مالی و بانکی وجود یک مرکز بین المللی که وظیفه سیاست گذاری و ابلاغ دستورالعمل ها در ارتباط با بحث ریسک در سازمان ها را بر عهده داشته باشد ضروری ساخته است از اینرو بانک تسویه بین الملل با نام اختصاری[۳۲](BIS) کمیته بال[۳۳] را که وظیفه اصلی آن نظارت بر وضعیت سرمایه بانک ها در کشورهای مختلف می باشد راه اندازی نمود. این کمیته همچنین وظیفه تعیین استانداردهای مربوط به ریسک های بانکی را بر عهده دارد.
بر اساس مفاد بیانیه کمیته بال (۱) کفایت سرمایه معیاری است برای سنجش میزان سرمایه بانک که به شکل درصدی از در معرض خطر بودن اعتبارت بیان می شود، حداقل نسبت کفایت سرمایه طبق دستورالعمل بال (۱) ۸ درصد در نظر گرفته شده است. کمیته بال در دستورالعمل جدیدخود که در سال ۱۹۹۹ تحت عنوان بال (۲) منتشر کرد تغییرات جدیدی را در نحوه محاسبه و همچنین حداقل نسبت کفایت سرمایه ایجاد کرده است. تعریف کفایت سرمایه بر اساس مفاد کمیته بال (۱) و (۲) به شرح ذیل است ،ضمناً اجرای مفاد بیانیه بال ۲ از سال ۲۰۰۶ در دستور کار کمیته قرار دارد.
بیانیه بال(۱): کفایت سرمایه عبارت است از میزان حداقل سرمایه لازم برای پوشش ریسک اعتباری.
بیانیه بال(۲): کفایت سرمایه عبارت است از میزان حداقل سرمایه لازم برای پوشش ریسک اعتباری و عملیاتی.
مفهوم ریسک اعتباری
ریسک اعتباری یکی از مهمترین عوامل تولید ریسک در بانک ها و موسسات مالی است ریسک اعتباری را می توان به صورت رویدادهای غیرمنتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش دارایی ها یا بدهیها رخ
می دهد نیز تعریف کرد.
این ریسک از آن جهت ناشی می شود که دریافت کنندگان تسهیلات تمایل یا توانایی بازپرداخت بدهی خود را به بانک نداشته باشند که از آن به عنوان نکول یاد می شود که مترادف ریسک اعتباری است بطور کلی چهارشاخص سنتی زیر به طور گسترده به منظور تعیین میزان ریسک اعتباری برای بانکها در نظر گرفته می شوند(اصلی، ۱۳۹۰، ۳۴-۱):

    • نسبت مطالبات سررسید گذشته، معوق و مشکوک الوصول به تسهیلات اعطایی

هر چه این نسبت بالاتر باشد ریسک اعتباری موسسه نیز بالاتر است.

    • نسبت مطالبات سررسید گذشته، معوق و مشکوک الوصول به دارایی ها

افزایش این نسبت در دو مقطع نشانه افزایش ریسک اعتباری خواهد بود.

  • نسبت ذخیره مطالبات مشکوک الوصول به تسهیلات اعطایی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:17:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم