کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



معنی و مفهوم: جود و کرم شاه، بخل را نابود و بر آستانه‌ی شاه آویزان می‌کند.
آرایه‌های ادبی: شخص بخل اضافه‌ی تشبیهی است. بخل و کرم با هم تضّاد دارند. کرم شاه به شخصی مانند شده است که بخل را می‌کشد و آویزان می‌کند. بیت دارای آرایه‌ی تشخیص است.
۱۵۵ – چــون شــود بحــر آتشـین از تیـــغ
بـــا نهنــــگ دمـــــان درآویــــــزد
واژگان: دمان: جوشنده و دمنده، کنایه از مست و خشمناک و از غضب مفرط، فریاد کننده. (دهخدا)
معنی و مفهوم: هنگام جنگ، وقتی که ممدوح به وسیله‌ی شمشیرش به دریای آتشینی تبدیل می‌شود، دشمن حتّی اگر نهنگی خشمگین هم باشد، با او مبارزه می‌کند.
آرایه‌های ادبی: نهنگ و بحر با هم تناسب دارند. بحر آتشین اضافه‌ی تشبیهی است.
۱۵۶ – خصـم شــاه ار کــمان کــشد، حلقــش
بــــــه زه آن کمـــــان درآویـــــــزد
واژگان: زه: چله‌ی کمان، وتر. (معین)
معنی و مفهوم: اگر دشمن شاه، به سوی او کمان بکشد، شاه او را با زه همان کمان حلق آویز می‌کند و از بین می‌برد.
۱۵۷ – از کِــیان اســـت چــرخ ســر پنــجه
کــه بــــه شــاه کَیـــان درآویـــــزد؟
واژگان: سرپنجه: قدرت، زور. (معین) کَیان: پادشاهان. (برهان)
معنی و مفهوم: این آسمان ظالم چه کسی است که بخواهد با شاه اخستان، شاه کَیانیان، مبارزه کند.
آرایه‌های ادبی: سرپنجه کنایه از قدرتمند و در این جا ظالم است. کِیان و کَیان جناس ناقص ساخته‌اند. شاه کیانیان استعاره از جلال الدّین اخستان شروان شاه است.
۱۵۸ – مــرد شـهباز گـوشـت خـوار کجـاسـت
زاغ کـــــز اســـــتخوان درآویــــــزد
معنی و مفهوم: شاهباز قوی پنجه‌ی گوشت خوار، کجا مانند زاغ است که به یک استخوان چنگ می‌زند.
آرایه‌های ادبی: بیت تمثیلی برای بیت پیش است، شاه به شاهباز و آسمان به زاغ مانند شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۵۹ – رای بــاریــک اوســت قــائــد حــلم
کــه ســماک از ســــنان درآویـــــــزد
واژگان: قائد: پیشوا، رهبر، پیشرو. (معین) سماک: نام ستاره‌ای و آن منزل چهاردهم قمر است. (دهخدا)
معنی و مفهوم: تدبیر و باریک اندیشی شاه، راهنمای صبر و بردباری است و با این رأی و تدبیر می‌تواند صورت فلکی سماک را از سرنیزه‌ی خود آیزان کند.
آرایه‌های ادبی: قائد حلم اضافه‌ی استعاری است. حلم به فردی مانند شده است که رأی شاه راهنمای اوست.
۱۶۰ – رای او چـــون میــان معشــوق اســت
کــوهــی از مــــوی از آن درآویـــــــزد
معنی و مفهوم: رای و تدبیر ممدوح، مانند میان معشوق باریک و ظریف است و همان‌گونه که کفل معشوق مانند کوهی از میان موی مانند او، آویزان شده، افکار و کارهای بزرگ، مانند کوهی سنگین به رای باریک ممدوح آویخته شده است.
آرایه‌های ادبی: رای ممدوح در باریکی به میان معشوق مانند شده است. کوه استعاره از افکار و کارهای بزرگ است.
۱۶۱ – شــعر مــن معــجزیسـت در مــدحـش
کـه چــو قــرآن بــه جــــان درآویـــزد
معنی و مفهوم: اشعاری که در ستایش شاه اخستان می‌سرایم، همگی معجزه و مایه‌ی شگفتی است و به همین دلیل، مانند قرآن به جان چنگ می‌زند و دلنواز و دلنشین است .
آرایه‌های ادبی: خاقانی اشعاری را که در مدح شاه اخستان سروده است به قرآن مانند کرده و معجزه آسا دانسته است و دلیل دلنشینی آن را همین قدرت اعجاز آن می‌داند .
۱۶۲ – بــر در کعــبه شــایـــد ار شـــعرم
خــــادم کعـــبه بـــــان درآویـــــزد
معنی و مفهوم: شایسته است که خادم کعبه، شعرهای مرا که نمونه‌‌ای از فصاحت و زیبایی سخن هستند، مانند معلّقات سبع بر در کعبه آویزان کند.
آرایه‌های ادبی: شاعر شعر خود را به صورت مضمر، به معلّقات سبع مانند کرده است که به عنوان نمونه‌ی اعلای شعر، برخانه‌ی کعبه آویخته بودند.
۱۶۳ – چـون منــی را مـگو کــه مثل کم اسـت
مثـل مــن، خــود هنـوز در عـدم اسـت
معنی و مفهوم: هیچ کس را به من مانند مکن؛ چرا که مثل من خیلی کم پیدا می‌شود، اصلاً مانند من، کسی هنوز به دنیا نیامده است.
بند سیزدهم:
کلمات قافیه: آسمان، اختران، آن و …
حروف اصلی قافیه: ان
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:26:00 ق.ظ ]




معنی و مفهوم: بوهای خوشی که هنگام صبح فضا را معطّر می‌کند، مانند آن است که صبحدم مشک و عنبر و کافور را با هم ترکیب کرده و مثلث عطری ساخته است که آن را می‌سوزاند.
آرایه‌های ادبی: بوی خوش ومعطّرهنگام صبح، به مثلث عطری مانند شده است. کافور و مشک و عنبر با هم تناسب دارند. دست صبح اضافه‌ی استعاری است. کافور استعاره از سپیده‌ی صبح و عنبر و مشک استعاره از تیرگی باقیمانده‌ی شب است.
توضیحات:
عنبر: رطوبتی است که مانند مومیایی است و از جزایر دریای عمان و بحر مغرب و چین در وقت جزر و مدّ دریا، داخل دریا می‌گردد، بهترین آن اشهب مایل به سفیدی است و خوشبوی باشد و بعد از آن مایل به ازرقی و زردی و بعد از آن مایل به سبزی و زبون‌ترین آن‌ها سیاه است که ماهی او را فرو برده و به جهت، رد کرده باشد. حافظ ارواح و قوّت‌ها و به غایت مفرّح و محرّک اشتها می‌باشد. (حسینی طبیب، ۱۳۷۳: ۱۸۵)
۱۶ – ســاغـر از یــاقــوت و مــرواریــد و زر
صــد مــــفرّح در زمــــان آمیـــــخته
واژگان: یاقوت: نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می‌باشد (برهان) توضیحات. مفرّح: شادی آورنده. (ناظم).
معنی و مفهوم: از ترکیب شراب سرخ که همچون مروارید و یاقوت است با جام زرّین، گویی صد مادّه‌ی شادی بخش تولید شده است (شراب مانند مفرّح شادی آور است).
آرایه‌های ادبی: یاقوت و مروارید استعاره از شراب سرخ و زر استعاره از جام زرّین است. بیت به ساختن مادّه‌ای شادی آور از ترکیب احجار کریمه (مروارید، یاقوت و …) اشاره دارد.
توضیحات:
یاقوت: نام جوهری مشهور و آن رنگ‌های سرخ و کبود و زرد می‌باشد. گرم و خشک است، آتش او را ضایع نمی‌کند و با خود داشتن آن، دفع علّت طاعون می‌کند. خواجه نصیر طوسی می‌نویسد: بدان که شریف‌تر و عزیزتر و نفیس‌تر جواهر یاقوت است، از روی طبیعت و متانت صورت و فایده‌ی خاصیّت و بقا حسیّت و زیادتی قیمت، باری تعالی فرماید: در تشبیه حوران بهشت «کانهُنَّ الیاقوت و المرجان» و علّت آن که یاقوت با آتش مقاومت می‌تواند کرد و اجزای او را متفتّش نتواند کرد آن است که رطوبت او با یبوست او اختلاطی کامل یافته است و ثباتی تمام پذیرفته و صورت مزاجی او را استحکامی حاصل شده… . (خرّمشاهی، ۱۳۷۵: ۷۴۵)
۱۷ – در دل خُــم خــون شــده جــان پــری
بــا تــن مــردم چـــو جـــان آمیـــخته
معنی و مفهوم: شراب سرخ روح فزا، در لطافت، گویی جان پری است که آن را در خم ریخته‌اند و تبدیل به خون شده و با جان مردم آمیخته شده است.
آرایه‌های ادبی: جان پری استعاره از شراب است که در لطافت به جان پری مانند گردیده است و هم‌چنین شراب به جان مانند شده که با تن مردم درآمیخته و جزیی از آن شده است. دل خم اضافه‌ی استعاری است.
۱۸ – در ســــفال خــــم نگــر زرّاب مـــی
آتـــش انــــدر ضیــــمران آمیــــخته
واژگان: ضیمران: سپرغم که آن را ریحان و نازبو نیز گویند. (غیاث)
معنی و مفهوم: شراب زرد رنگ که همچون زر آب شده، در خم سفالی (سبز رنگ) ریخته شده، همانند آن است که آتش در ریحان ریخته باشند.
آرایه‌های ادبی: آب زر و آتش هر دو استعاره از شراب است. ضیمران استعاره از سفال خم است که رنگش سبز بوده است.
۱۹ – آن مــی و نــارنـج را گــر کــس نـدیـد
بــا شفـــق صبــح آن چــنان آمیـــخته
معنی و مفهوم: اگر کسی ترکیب می و پوست نارنج را که در خم ریخته شده بود، ندیده است، اکنون زردی پرتوهای صبح، همچون شرابی است که با شفق نارنج گون درآمیخته است.
آرایه‌های ادبی: آمیخته شدن شراب با پوست نارنج را به ترکیب پرتوهای صبح با سرخی شفق مانند کرده است.
توضیحات:
می و نارنج: گویا پوست نارنج را که سرشت آن گرم و خشک شمرده می‌شده و ارزش درمانی و دارویی داشته است، در باده می‌افکنده‌اند، تا از سردی و گرانی باده بکاهند. (کزازی، ۱۳۷۴: ۶۲۲)
۲۰ – از پـی تعــویــذ جــان‌هــا، ســاقــیان
آب مُشــــک و زعفــــران آمیـــــخته
واژگان: تعویذ: آن‌چه از عزایم و آیات قرآنی و جز آن نوشته و جهت حصول مقصد و دفع بلاها با خود دارند. (منتهی الارب)
معنی و مفهوم: ساقیان بزم، گویی به وسیله‌ی شراب که به ترکیبی از مشک و زعفران می‌ماند، برای حفظ جان‌ها از چشم زخم، تعویذ و نُشره ساخته‌اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آرایه‌های ادبی: آب مُشک و زعفران استعاره از شراب است. بیت به این رسم اشاره دارد که تعویذ را با مشک و زعفران برکاغذ می‌نوشته‌اند.
توضیحات:
تعویذ: اسماء و ادعیّه و کلمات که برای رفع قضا و دفع چشم زخم و آفات بر کاغذ یا پوست نویسند و به بازو یا گردن حمایل کنند. تعویذ به زعم رمّالان و دعا نویسان برای جلوگیری از جن و جن زدگی نیز نافع است. به تعویذ، حرز نیز می‌گفتند.
ای دوســت دســت حافظ تعویذ چشـم زخم است
یـارب ببینــم آن را در گــردنـــت حمـــایــل (شمیسا، ۱۳۸۷: ۳۸۷- ۳۸۶)
۲۱ – روی و مــوی شـاهــدان چــون آبنــوس
روز و شـــب در یــک مــکان آمیــــخته
واژگان: آبنوس: چوبی سیاه رنگ و سخت و سنگین و گران بها از درختی به همین نام. (دهخدا)
معنی و مفهوم: روی سپید و موی سیاه زیبا رویان که همچون آبنوسی دو رنگ است، به این می‌ماند که شب و روز هم زمان در یک جا با هم جمع شده باشند.
آرایه‌های ادبی: ترکیب روی و موی شاهدان از یک طرف به آبنوس مانند شده است (گونه‌ای از آبنوس که دورنگ است) و از طرف دیگر بیت دارای لف و نشر مرتّب است. روی با روز و موی با شب ارتباط دارد.
۲۲ – از نثـــار جـــام زر بــر فـــرق خــاک
جـرعــه بیـن بــا خـاک جـان آمیـــخته
معنی و مفهوم: از جرعه افشانی جام زرّین شراب بر روی خاک، جرعه‌های شراب را می‌بینی که تمام جان و وجودشان با خاک آمیخته شده است.
آرایه‌های ادبی: فرق خاک اضافه‌ی استعاری است. جرعه‌ی شراب نیز در استعاره‌ی مکنیه از نوع تشخیص دارای جان فرض شده است.
۲۳ – جـام مـی چـون لـوح طفـلان سـرخ و زرد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ق.ظ ]




آرایه‌های ادبی: خاتم ملک سلیمانی استعاره از خورشید است. ماهی دارای استخدام است، در رابطه با سلیمان ماهی دریا و در ارتباط با آفتاب برج ماهی (اسفند ماه) است.
۷۱ – از پــی پنــجاهــه در مــاهــی خــوران
بهـر عیسـی، نُـزل خــوان کــرد آفتــــاب
واژگان: پنجاهه: مدّت اعتکاف نصاری و آن پنجاه روز باشد. (برهان)توضیحات. نُزل: آن چه پیش مهمان نهند از طعام و جز آن. (معین) خوان: سفره. (معین)
معنی و مفهوم: آفتاب، ماهی آسمان (برج حوت) را برای عید پس از روزه‌ی روز پنجاهه، به عنوان غذای سفره‌ی عیسی(ع) بریان کرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آرایه‌های ادبی: ماهی دارای استخدام است، در رابطه با خوان عیسی، ماهی دریا و نسبت با آفتاب برج حوت است.
هم سفره بودن آفتاب و عیسی به این باور اشاره دارد که عیسی و خورشید هر دو در آسمان چهارم، همخانه هستند. خوان و خوران جناس لاحق دارند.
توضیحات:
پنجاهه: پنجاهه صوم نصاری است که پنجاه روز حیوانی نخورند، پنجاهه همان عید خمسین نصاری است که خاقانی به آن اشاره می‌کند؛ امّا مینورسکی حدس زده که ممکن است مراد از پنجاهه، صوم چهل روز باشد که عیسویه‌ی شرق پیش از عید قیامت، نگاه می‌دارند به اضافه‌ی هفته‌ای که مناسک مربوط به قیام عیسی از مردگان را اقامه می‌کنند. (فرهنگ لغات، ۱۳۷۴: ۲۲۶)
۷۲ – وقــت را از مـــاهـی بــریـــان چــرخ
روز نـــو را میهــــمان کـــرد آفتـــــاب
معنی و مفهوم: آفتاب از اسفند ماه کم کم به سمت نوروز رفت و ماهی آسمان (حوت) را به عنوان غذای مهمانی برای نوروز بریان کرد.
آرایه‌های ادبی: نوروز به مهمانی برای آفتاب مانند شده که ماهی آسمان را برای پذیرایی او بریان کرده است.
۷۳ – وز پـــی بــریـــانــی ســـور بهـــار
گــوسـپندی را نشـــان کـــرد آفتــــاب
واژگان: سور: جشن، مهمانی. (برهان)
معنی و مفهوم: آفتاب برای تهیّه‌ی غذای مهمانی بهار، برج حمل (بره) را مشخص کرد تا آن را ذبح کند (آفتاب وارد برج حمل شد).
آرایه‌های ادبی: آفتاب به شخصی مانند شده است که قصد مهمانی دادن دارد و برای غذای مهمانی، گوسفندی مشخص کرده است. گوسفند استعاره از برج حمل است. گوسفند دارای استخدام است؛ در رابطه با سور گوسفند دامی و در ارتباط با آفتاب برج حمل است.
۷۴ – از پـــــی تیـــر بلـــور انــداخـــتن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ق.ظ ]




دجّال: در فرهنگ ها به معنی کذّاب و دروغ باف آمده است و برخی هم آن را ضدّ خدا و ضدّ مسیح معنی کرد‌ه‌اند. درفرهنگ اسلامی، نام مردی کذّاب مکنی به ابویوسف است که درآخرالزمان وپیش ازظهور مهدی(ع) پیدا می‌شود و در دوره‌ی چهل روزه یا چهل ساله خود دنیا را پراز ظلم و کفرمی‌نماید و سرانجام ، مهدی او را دفع می‌کند و دنیا پر از عدل می‌شود . اصل دجّال را از اصفهان یا سجستان می‌دانند . عامه‌ی مردم هم معتقدند در آخر دنیا، از محل یا دکّان عطّاری معروف به چاه دجّال در اصفهان بیرون می‌آید . طبری در نقل از کتابی به نام « فتن » آورده است که دجّال و یأجوج و مأجوج و مهدی و فرود آمدن عیسی از آسمان همه به مقدار یک سال باشد. (یاحقی، ۱۳۸۸: ۲۵۵ – ۲۴۹)
۵۵ – که بود آن کس که پیل آورد وقتی بر درکعبـه
که مرغش سنگ باران کرد و دوزخ شد سرانجامش
معنی و مفهوم : چه کسی بود آنکه روزی با فیل به خانه‌ی خدا حمله کرد و قصد ویرانی کعبه را داشت و پرندگانی که خدای متعال مأمور کرده بود او و لشکرش را سنگ باران کرد و همگی راهی جهنّم و آتش شدند .
آرایه‌های ادبی: کل بیت تلمیح به ماجرای حمله‌ی ابرهه به خانه‌ی کعبه و سنگ باران شدنش به وسیله‌ی پرندگان دارد که اشاره‌ای به آیات سوره‌ی فیل است .
توضیحات :
پیل و کعبه: فیل به کعبه آوردن و سنگباران مرغان ، در قرآن به روایت اصحاب فیل( گروهی که به سرکردگی ابرهه سوار بر پیلان قصد ویرانی کعبه را داشتند ) آمده است: خدا بر ایشان پرندگانی فرستاد فوج فوج ، که بر آن‌ها سنگ انداختند و از میانشان بردند . ابرهه با پیلان متعدّد به قصد خراب کردن کعبه وارد مکه شد ولی فیل عظیم الجثّه‌ی نجاشی که وی بر آن سوار بود روی زمین خوابید و به جانب کعبه پیش نرفت، ناگاه پرندگانی عجیب از جانب دریا ظاهر شدند که هر کدام دو سنگ در چنگال و یکی در منقار داشتند و سنگ ها را فرو ریختند و همه‌ی آن قوم را هلاک کردند نام هر کسی که قرار بود هلاک شود بر سنگی که به منقار مرغان بود نوشته شده بود. ( یاحقی ، ۱۳۸۸: ۶۸ )
۵۶ – گرفتم کاتش ناب است قدح حاسدان در وی
چو آتـش نام او دانـد،کجا سـوزاند اندامـش
واژگان : قدح : طعن کردن در نسب کسی ، عیب کردن مقابل مدح. (معین)
معنی و مفهوم: فرض کردم که طعن و عیب دشمنان در حقّ ناصرالدّین ابراهیم همچون آتش محض است، آتش کجا اندام ابراهیم را می‌سوزاند وقتی که نام ابراهیم را می‌داند .
آرایه‌های ادبی: قدح به آتش تشبیه شده است. بیت اشاره به ماجرای در آتش انداختن حضرت ابراهیم و گلستان شدن آتش بر وی دارد.
توضیحات :
ابراهیم و آتش : ابراهیم ، نمرود را از بت پرستی نهی می‌کرد ، از این رو نمرود خواست تا او را در آتش بسوزاند . برخی گفته‌اند چون آذر پدر ابراهیم ، وزیر نمرود بود ابراهیم را در زندان نگاه داشتند تا آذر درگذشت آنگاه به دستور نمرود آتشی عظیم افروختند . گرما و شدّت آتش به حدّی بود که هیچ کس نتوانست جلو رود و ابراهیم را در آتش اندازد. ابلیس به نمرودیان منجنیق ساختن را بیاموخت، به وسیله‌ی منجنیق ابراهیم را به آتش انداختند، آتش به امر خداوند بر ابراهیم گلستان شد چنان که در سوره‌ی انبیاء آیه‌ی ۶۹ می‌فرماید :« قُلنا یا نارُ کُونی بَرداً وَ سَلاماً عَلی اِبراهیم » یعنی : گفتم ای آتش باش سرد و سلامت بر ابراهیم.( شمیسا، ۱۳۸۷: ۸۲ -۸۰ )
۵۷ – من اندر طالعش دیدم سعادت‌ها و می‌دانم
که گر ادریس زنده‌استی همین گفتی ز احکامش
واژگان: طالع : برآینده ، طلوع کننده، جزوی از منطقه البروج (برج) که در افق شرقی است، حین ولادت مولود یا سؤال سائل، اثر هر طالع از بروج دوازده‌گانه در نحوست و سعادت علی‌حده است، پیش‌گویی سرنوشت کسان.(معین) احکام : علم پیش‌گویی حوادث آینده از اوضاع کواکب، دانش زایچه ، معرفت طالع.(معین)
معنی و مفهوم: من در طالع ناصرالدّین ابراهیم نشانه‌های بخت و سعادت دیدم و یقین دارم که اگر ادریس نیز زنده بود در طالع او همین احکام را مشاهده می‌کرد .
آرایه‌های ادبی: طالع، سعادت و احکام با هم تناسب دارند. مصراع دوم تلمیح دارد به زندگی ادریس پیامبر که می‌گویند واضع علم نجوم بود.
توضیحات :
ادریس: بیشتر نویسندگان عرب، لفظ ادریس را مشتق از درس دانسته‌اند که بواسطه‌ی کثرت علم ، نام ادریس به وی داده شده است. عدّه‌ای می‌گویند که چون ادریس از چشم مردم ناپدید شد نام وی از دروس به معنی ناپدید شدن اشتقاق یافته … ادریس پادشاه و پیامبر بود و به لحاظ نبوت، سی صحیفه‌ی آسمانی به او وحی گردیده و از نظر سلطنت بر مصر مسلّط گشته و با نواده‌های قیتان که در مصر به فساد دست زده بودند جنگیده و اوّلین کسی است که برای جهاد در راه خدا بر اسب سوار شده است … او اوّلین کسی است که خط نوشته و لباس دوخته پوشیده و نخستین کسی است که شهر بنا کرده و علم نجوم و تقویم نیز به وسیله‌ی او شروع شده است.( اردلان جوان ، ۱۳۷۳: ۱۷۷ – ۱۷۶ )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵۸ – چه باک ار یک جهان خصم است آن کس راکه گرخواهد
جهانی نـو پدیـدآرد جـهان دار از پی کامــش
معنی و مفهوم: آن کس که آرزوی جهانی نو و تازه در دل داشته باشد در قدر و منزلت به درجه‌ای است که خداوند خواسته‌اش را برآورده می‌کند و اگر تمام اهل عالم با او دشمن باشند هیچ بیمی بر او راه نمی‌یابد.
آرایه‌های ادبی: جهان مجاز به علاقه‌ی حال و محل یعنی اهل جهان.
۵۹ – دریغا گنجه‌ی خرّم که اکنون جای ماتم شد
کـه از فرّ چنیـن صـدری فراق افتـاد فرجامـش
واژگان: فر: طبق مندرجات زامیادیشت (اوستا) فر چنین تعریف می‌شود، فر فروغی است ایزدی، به دل هر که تابد از همگان برتری یابد، از پرتو این فروغ است که شخص به پادشاهی رسد و شایسته‌ی تاج و تخت گردد ، آسایش گستر و دادگر شود و همواره پیروزمند باشد ، شأن، شوکت ، حسن و زیبایی.(معین) صدر: بزرگ ، مهتر ، رئیس.(معین)
معنی و مفهوم: افسوس و آه از گنجه‌ی خرّم و سرسبز که اکنون به ماتم سرایی تبدیل شده و سرانجام از شکوه و شوکت شخص بزرگی چون ناصرالدّین ابراهیم جدا مانده است.
آرایه‌های ادبی: فر و فراق و همچنین فرو فرجام جناس زاید دارند .
توضیحات:
گنجه: شهر بزرگی است که قصبه‌ی بلاد ارّان و اهل ادب آن را جَنزه می‌نامند. شهری است از ولایات ارّان در اواخر آذربایجان ، منسوب بدان جا را گنجوی گویند ، این شهر تا سال ۱۲۱۹ق ( ۱۸۰۴م ) گنجه نامیده می شد ، روس‌ها بعد از اشغال آن را یلی زاوت پل یا الیزابت پل خواندند و بعدها کیروف آباد نامیده شد.(فرهنگ لغات )
۶۰ – اگر در جنبش آید باز خاک او عجب نبود
گر این کـوه شریعـت بود چنـدین گاه آرامش
معنی و مفهوم: اگر خاک گنجه دوباره به حرکت در بیاید (زلزله رخ دهد) شگفت نیست ؛ چرا که آرامش و سکون گنجه در این چند مدّت از وجود ناصرالدّین ابراهیم بوده است .
آرایه‌های ادبی: کوه شریعت اضافه‌ی تشبیهی و استعاره از ناصرالدّین ابراهیم . اشاره به این که وجود کوه‌ها از زلزله پیشگیری می‌کنند و حافظ زمین و شهرها هستند.
زمیـــن از تـــب لـــرزه آمـــــد ســـــتوه
فــــرو کــــوفــت در دامنـــش میــــخ کــــوه
(بوستان سعدی،۱۳۷۰: ۴۱)
۶۱ – نباتـش هر زمانی از زبـان حـال مـی‌گویـد
کسی کـان ابر ما گم کرد،گم باد از جهان نامش
معنی و مفهوم: گیاه رسته در گنجه، همواره از زبان حال خویش می‌گوید: کسی که ابر باران زای ما (ناصرالدّین) را از این‌جا برد نامش در دنیا باقی نماند .
آرایه‌های ادبی: نبات استعاره مکنیه از نوع تشخیص به انسانی مانند شده است که سخن می‌گوید . ابر استعاره مکنیه از ناصرالدّین ابراهیم .
۶۲ – زهی صدری که خصمت را گیا نفرین همی‌خواند
نگر کانکس که جان دارد چه نفرین بر زبان راند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ق.ظ ]




وزن ترکیب بند: مفتعلن، مفاعلن، مفتعلن، مفاعلن در رجز مثمن مطوی مخبون.
تعداد ابیات: ۱۳۴ بیت
تعداد بندها: یازده بند
قافیه و حرف روی در تمام بندهای این ترکیب‌بند یکسان است.
در باره‌ی این ترکیب بند:
این ترکیب بند نیز در مدح خاقان الکبیر، جلال الدّین اخستان سروده شده است. در دو بند اول به شیوه‌ی تغزل، به توصیف بزم باده و طلوع زیبای صبح پرداخته شده است و فقط در بیت‌های میان بند، تخلّص به نام ممدوح کرده است. در بند سوم نیز به توصیف باده و ادوات موسیقی پرداخته و باز در بیت میان بند به مدح شاه گریز زده است.
در بند چهار و پنج به ترتیب به وصف تصاویر آتش در آتش دان، بزم باده، وصف معشوق و عشق خویش پرداخته و باز در بیت‌های میان بند از ستایش ممدوح سخن به میان آورده است. در بند هفتم شاعر فضا را به کلی عوض می‌کند و از بی‌وفایی زمانه و این که در سراسر عالم یک تن اهل دل پیدا نمی‌شود، سخن می‌گوید و می‌نالد و در بیت پایانی این بند به مدح شاه می‌پردازد.
چهار بند پایانی یعنی از بیت هشتاد و هشت به بعد تا پایان ترکیب بند به مدح شاه اختصاص یافته است که با این بیت آغاز می‌گردد:
تـاجــور جـهان چــو جــم، تخــت خــدای ممـلکت
خــاتــم دیــو بنــد او، بنــد گشـــای ممـــلکت
شاعر در ابیات باقی مانده، شاه را به بزرگانی چون جم، سلیمان و آرش مانند می‌کند و او را از نژاد کیان می‌شمارد و به توصیف رزم آوری و شجاعت شاه می‌پردازد. همه‌ی این توصیف‌ها با اغراق همراه است. در بند پایانی ضمن ادامه دادن به مدح شاه، ابیاتی آورده است که حکم شریطه و دعا در قصیده دارند، مانند این بیت که ترکیب بند با آن پایان می‌یابد:
شــاه جــهان گشــای را از شـــب و روز آن جـــهان
بـاد هــزار ســال عـــمر، اینــت دعــای راستــین
مدح جلال الدّین اخستان شروان شاه
بند نخست:
کلمات قافیه: نوای، صفای، قفای و …
حروف اصلی قافیه: ا
حرف روی: ا
حروف الحاقی: ی
ردیف: صبحدم
۱- جام ز می دو قلّـه کـن، خــاص بـرای صبـح دم
فرق مـکن، دو قبله دان، جام و صفای صبـح دم
واژگان: دوقلّه: دوقلتین، یک مقیاس و کیل و پیمانه است. (فرهنگ لغات) توضیحات
معنی و مفهوم: برای باده نوشی مخصوص صبحگاهی، جام شراب را به حدّ کمال پرکن. بین شراب و صفای صبحگاهی هیچ فرقی مجوی؛ زیرا که دو قبله برای نیایش تو به شمار می‌آیند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آرایه‌های ادبی: قلّه و قبله جناس لاحق دارند.
توضیحات:
دوقلّه: دوقلّه، دو مشک، مقدار ششصد ساع از آب، چه هر قلّه سیصد ساع است و در مذهب شافعی، این مقدار کرات … در حدیث آمده « اذا بلغ الماءُ قدر قلتین لم یَحمل خبثاً ». شافعیان به این حدیث بسیار استناد می‌کنند. قلّه، پیمانه‌ی عربی است، اهل حدیث گفته‌اند: «دوقلّه برابر است با پنج مشک بزرگ». (فرهنگ لغات به نقل از مفاتیح العلوم خوارزمی)
۲- بر تن چنگ، بند رگ وز رگ خُم، گشای خـون
کآتـش و مشک زد به هم، نافه گشـای صـبحدم
واژگان: چنگ، سازی است که سر آن خمیده است و تارها دارد. (معین) نافه‌گشا: نافه گشاینده، عطرافشان، مشک افشان و عطر آمیز. (فرهنگ لغات) مشک: نافه‌ی آهوی ختایی است و عربان مسک خوانند. (برهان)
معنی و مفهوم: سیم‌های چنگ را بر تن آن ببند و محکم کن و شراب سرخ را از رگ‌های خم جاری ساز؛ چرا که صبح نافه گشا، مشک شب را با پرتوهای آتشین خورشید آتش زد و مجلس را عطرافشان کرد.
آرایه‌های ادبی: رگ چنگ استعاره از تارهای سیم آن است. رگ خم اضافه‌ی استعاری از نوع تشخیص و خون استعاره از شراب است. آتش استعاره از پرتوهای خورشید و مشک استعاره از سیاهی شب است. نافه گشای صبحدم اضافه‌ی استعاری است.
توضیحات:
مُشک: در تحفه‌ی حکیم مؤمن آمده است؛ مشک چهار قسم می‌باشد، یکی را «ترکی» نامند و از حیوانی شبیه به آهوی چینی به طریق حیض یا بواسیر دفع شده و بر روی سنگ‌ها منجمد می‌گردد و او در غایت خوش بویی است و بوی آن رعاف می‌آورد. دویم «تبتی» نامند و آن نافه است و از جمعیّت خون او در حوالی ناف به هم می‌رسد. و یکی «چینی» نامند و او خونی است که بعد از صید، موضع ناف او را بشکافته، اطراف او را به دست می‌مالند. و قسم چهارم را «هندی» نامند و آن خونی است که از ذبح آن حیوان به دست می‌آید با جگر و سرگین او خمیر کرده، خشک می‌نمایند. (معدن کن، ۱۳۷۴: ۵۵۶ )
۳ – جام چو دور آسـمان، در ده و بر زمین فـشان
جرعه، چنان که برچکد خون به قفـای صبـحدم
معنی و مفهوم: جام را در مجلس به گردش درآور و جرعه‌ای از آن جام شراب سرخ فام را بر زمین بریز تا روی زمین همانند سرخی که وقت صبح بر کرانه‌ی آسمان می‌نشیند، سرخ فام شود.
آرایه‌های ادبی: مصراع اول تلمیح دارد به رسم جرعه افشانی بر خاک که رسمی کهن بوده است. قفای صبحدم اضافه‌ی استعاری است. خون استعاره از سرخی هنگام طلوع آفتاب است. دور جام در مجلس را به گشتن آسمان تشبیه کرده است.
جرعه افشانی بر خاک: توضیحات (۲/۱۹)
۴ – چرخ قرابه‌ی تهی است، پاره‌ی خـاک در میـان
پُـری آن قـرابـه ده، جرعــه بــرای صبـحدم
واژگان: چرخ: آسمان و فلک. (برهان) قرابه: شیشه‌ی شراب، صراحی. (آنندراج)
معنی و مفهوم: آسمان همانند شیشه‌ی شرابی تهی است که زمین در میان آن قرار گرفته است. یک جرعه از شرابی را که می‌نوشی برای صبحدم بریز.
آرایه‌های ادبی: آسمان به یک قرابه‌ی تهی مانند شده است. پاره‌ی خاک کنایه از زمین است. جرعه و قرابه با هم تناسب دارند.
۵ – حلق و لب قنینه بین، سرفه کنان و خنده زن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم