کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



    1. به نظر می رسد بین متغییرهای زمینه ای (جنسیت، سن، وضعیت تاهل، تحصیلات، شغل و پایگاه اقتصادی) و سلیقه و نوع مصرف هنری مخاطب رابطه معنا داری وجود دارد و این متغییر ها درگرایش مخاطب به هنر مدرن یا عامه پسند تأثیرگذاراند.
    1. به نظر می رسد میان نوع و ویژگی های مصرفی مخاطب و گرایش وی به نقاشی مدرن یا عامه پسند رابطه معنا داری وجود دارد.
    1. به نظر می رسد شناخت هنری مخاطب در گرایش وی به نقاشی مدرن یا عامه پسند تأثیرگذار است و میان سطح شناخت هنری و سلیقه مخاطب رابطه معنا داری وجود دارد.
    1. به نظر می رسد میان سطح و میزان سرمایه فرهنگی بر سلیقه و نوع مصرف هنری مخاطب تأثیرگذار است و افرادی با سطح سرمایه فرهنگی بالاتر جذب هنر مدرن و مخاطبانی با سطح سرمایه فرهنگی پایین تر به هنر عامه پسند جذب می شوند.

۱-۷- روش پژوهش

رویکردهای جدید جامعه شناسی هنر همه امکانات توصیفی و تبیینی نظریه های جامعه شناسی را به خدمت می گیرند تا به زمینه یابی هنر در جامعه و مطالعه آن بپردازند و دیگر به دسته بندی توصیفی و تبینی از موضوعات کمتر توجه دارند. توجه به توسعه روش های کمی در علوم انسانی موجب شده تا جامعه شناسان هنر بیشتر به سمت روش های پیمایشی روی بیاورند تا نه فقط با روش های تاریخی بلکه با تحقیقات میدانی رابطه هنر و جامعه را واکاوی کنند. شناخت جامعه هنرمندان، ارزیابی سلیقه مخاطبان و طبقه بندی آنها بر اساس ویژگی های جامعه شناختی از مسائل جدید پیش روی جامعه شناسی هنر است(مریدی و تقی زادگان۱۳۸۸:۱۷).
تحقیقات پیمایشی و توصیفی مبتنی وضعیت خاص را درباره افکار عمومی، رفتار یا ویژگی های جمعیت مورد بررسی، در مقطع زمانی خاص، مستند می سازند. در این روش هدف صرفاً گردآوری داده های صرفاً توصیفی نیست بلکه به دنبال میزان هایی از متغییر ها هستند که بتوان ارتباط بین آنها را تحلیل کرد. تحقیقات پیمایشی از طریق پرسشنامه و مصاحبه، به گرد آوری اطلاعات می پردازند(گونتز۱۳۹۰، ۱۳۶).
در این پژوهش نیز سعی شده با در نظر گرفتن الگوی رفتاری مخاطبان به شناسایی سلیقه ها و ذائقه ها و الگوهای فرهنگی و نوع داوری آنها دست یابیم. این امر بواسطه روش پیمایشی و توصیقی و ابزار پرسشنامه میسر گشته است. پرسشنامه ها توسط مخاطبین حاضر در گالری ها و مغازه-گالریهای و فرهنگسرا ها ثبت گردیده است و با بهره گرفتن از روش آماری- توصیفی اعم از جداول توزیع فراوانی به نمایش درآمده؛ هریک از پرسش های مربوط به مولفه ها بر مبنای متغییر مستقل و وابسته در پرسشنامه، به طور جداگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

۱-۸- جامعه آماری

جامعه ی آماری را می توان این گونه تعریف کرد: جامعه ی آماری عبارت است از کلیه عناصر و افرادی که در یک مقیاس جغرافیایی مشخص(جهانی یا منطقه ای) دارای یک یا چند صفت مشترک باشند(حافظ نیا،۱۳۸۸:۱۲۰).
جامعه آماری این پژوهش مخاطبان حاضر در شهر تهران هستند که برای مشاهده نقاشی مورد پسند خود به گالری ها یا مغازه-گالریها و فرهنگسراهای موجود در سطح شهر مراجعه کرده اند. جامعه مورد نظر ما یک جامعه همگن نیست و شامل افرادی از نقاط مختلف جغرافیای اجتماعی شهر تهران در بر می گیرد. همین امر مطالعه این موضوع را جالب تر می کند چرا که می توان دید که چه مردمی و چه قشری به دیدن چه آثاری می روند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در حال حاضر در تهران نزدیک به ۲۰۰ گالری به صورت رسمی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسیده ایت که حدود ۲۰ درصد آنها به حالت تعطیل و نیمه فعال هستند. از این میان ۱۴۰ گالری خصوصی و دولتی و فرهنگسرا فعال وجود دارد. (شایگان،۱۳۹۰) گفتنی است که حجم قابل توجهی از تراکم گالری های خصوصی و دولتی در مناطق بالای شهر تهران مستقر هستند. همچنین تعداد ۳۴ فرهنگسرا در مناطق ۲۲ گانه تهران دایر است که زیر نظر شهرداری تهران فعالیت می کنند. مغازه گالریها نیز مکان های خصوصی هستند که به فروش آثار نقاشی و تابلو فرش می پردازند.

۱-۸-۱- قلمرو مکانی

برای پژوهش حاضر از میان گالری ها به بررسی ذائقه مخاطبان گالری های شیرین، الهه و گلستان پرداخته ایم. در بازه زمانی انجام این تحقیق، گالری شیرین آثاری از آتوسا جان نثاری و آرشین آگشته، از نقاشان نوگرای ایرانی را ارائه کرده بود. این نمایشگاه در فاصله زمانی بین ۹ الی ۲۰ خرداد برگزار شده است. در گالری الهه آثار ی از محسن حسین مردی و سیما نجفی در فاصله زمانی ۹ تا ۲ تیر ماه به نمایش درآمده بود و در گالری گلستان آثاری از زوبین امیری و فرزاد هدایت به نمایش گذاشته شده بود، فاصله زمانی برگزاری این نمایشگاه ها نیز از ۲۳ خرداد ماه الی ۴ تیرماه بوده است. می توان گفت تمامی آثار به نمایش درآمده در این گالری ها پیرو آثار مدرن و نوگرای غربی بوده است.
در میان مغازه-گالریها که بیشتر آثار عامه پسند را ارائه می دهند به مغازه-گالری های واقع در میدان تجریش و پاساژ شیری در میدان صادقیه مراجعه شده است. در میان فرهنگسرا ها نیز به فرهنگسرای هنگام واقع در منطقه ۴ تهران که نقاشی های الهام محمد دینی را به نمایش گذاشته بود و همچنین فرهنگسرای خاوران واقع در منطقه ۱۵که آثار آبرنگ مهدی مرادی را ارائه داده بود، مراجعه شد.

۱-۹- قلمرو زمانی

پرسشنامه ها درخرداد ماه و نمیه اول تیر ماه ۱۳۹۳ در هر یک از گالری های ذکر شده میان مخاطبین بالای بیست سال به روش نمونه گیری تصادفی و طبقه بندی شده توزیع شده و در مجموع تعداد ۱۲۰ پرسشنامه در میان هر یک از سه گروه مخاطبان تکمیل گردید. تعداد پرسنامه ها بر مینای میانگین مخاطبان حاضر در هر مکان در طول برگزاری یک نمایشگاه در طول یک هفته است.

۱-۱۰- نمونه آماری و روش نمونه گیری

هدف محقق شناسایی جامعه و تعیین پارامترهای مربوط به آن است. برای این کار یا باید به کلیه افراد جامعه مراجعه کند و صفت یا ویژگی مورد نظر تحقیق خود را در آنها جویا شود؛ یا باید تعدادی از افراد جامعه را مورد مطالعه قرار دهد و از طریق جمع کوچکتری و با روش معینی، پی به صفات و ویژگیهای جامعه ببرد. بدیهی است اگر جامعه ی مورد نظر کوچک و حجم و تعداد افراد آن کم باشد، میتواند آن را به طور کامل مطالعه نماید. ولی اگر جامعه بزرگ باشد و امکانات و مقدورات وی اجازه ندهد، ناچار است از بین افراد جامعه تعداد مشخصی را به عنوان نمونه برگزیند و با مطالعه این جمع محدود، ویژگیها و صفات جامعه را مطالعه کرده، شاخصها و اندازه های آماری آن را محاسبه کند.
چنانکه می دانیم، زمانی که نه از واریانس جامعه و نه از احتمال موفقیت یا عدم موفقیت متغیر اطلاع دارید می توان از جدول مورگان برای حجم نمونه استفاده نمود. تحقیق حاضر با توجه به جدول مورگان تنظیم شده و با توجه به تحقیقاتی که از برخی گالری داران انجام شده میزان مخاطبی که در یک هفته از نمایشگاه دیدن می کند تقریبا ۱۸۰ نفر است.البته این میزان با نوع نمایشگاه و هنرمند که به ارائه کارمی پردازد متفاوت خواهد بود.
با توجه به اینکه هدف محقق اندازه گیری متغییر ها در نمونه و تعمیم آن به جامعه می باشد، باید از روش نمونه گیری احتمالی استفاده شود. لذا محقق از نمونه گیری احتمالی سیستماتیک استفاده کرده است – در این روش تعداد نمونه مورد نیاز n از کل جامعه آماری N انتخاب می شود- که با توجه به جدول مورگان تعداد ۱۱۸ نفر باید مورد سوال قرار گیرند که ما برای پوشش دادن خطاهای نمونه گیری حجم نمونه آماری را برابر ۱۲۰ نفر در نظر گرفته ایم که جمعا ۳۶۰ پرسشنامه توسط مخاطبان هر سه گروه تکمیل شده است.

۱-۱۱- ابزارهای سنجش و گردآوری اطلاعات

ابزار سنجش و اندازه گیری وسایلی هستند که محقق به کمک آنها میتواند اطلاعات مورد نیاز تحقیق خود را برای تجزیه و تحلیل و بررسی پدیده ای مورد مطالعه و نهایتاً کشف حقیقت گردآوری نماید. این ابزارها عبارتند از: مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه، اسناد و مدارک و نظایر آنها. این ابزارها متناسب با نوع تحقیق و روش کار آن برگزیده و طراحی می شود.(حافظ نیا،۱۲۹:۱۳۸۸)

۱-۱۱-۱- پرسشنامه

پرسشنامه به عنوان یکی از متداولترین ابزارهای جمع آوری اطلاعات در تحقیقات پیمایشی به حساب می آید و عبارت است از مجموعهای از سؤالات مکتوب که حول متغیرهای یک تحقیق ، ساخته می شود و پاسخگو به شکل حضوری یا غیر حضوری و مستقیم یا غیر مستقیم آن را تکمیل می کند(همان:۱۴۸)
در طراحی پرسشنامه، از پرسشنامه پی یر بوردیو که به پیوست کتاب تمایز(۱۳۹۱) می باشد الگو گرفته و پر سش ها با توجه به اهداف پژوهش و آزمون فرضیات و متناسب با فضای فرهنگی و اجتماعی ایران طراحی شده است. و همچنین در تعیین محتوای پرسشنامه از تحقیقات خانم راوردراد و آقای شایگان استفاده شده است.

۱-۱۱-۲ روایی و پایایی ابزار سنجش

ابزار سنجش باید روایی و پایایی لازم را داشته باشد تا پژوهشگر بتواند داده های متناسب با تحقیق را گردآوری نماید و از طریق این داده ها و تجزیه و تحلیل آنها، فرضیه های مورد نظر را بیازماید و به سوال های تحقیق پاسخ دهد(حافظ نیا،۱۳۸۸: ۱۵۷).

۱-۱۱-۳- روایی ابزار سنجش

مفهوم روایی به این سوال پاسخ می دهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سجد. بدون آگاهی از اعتبار اندازه گیری نمی توان به دقت داده های حاصل از آن اطمینان داشت. ابزار اندازه گیری ممکن است برای اندازه گیری یگ خصیصه ویژه دارای اه=عتبار باشد. در حالی که برای سنجش خصیصه دیگر از هیچ گونه اعتباری برخوردار نباشد(عمیدی،۱۳۸۷: ۵۳).
در بحث اعتبار وسیله اندازه گیری چندین نوع مختلف روایی را می توان متصور بود که هر کدارم با بعد متفاوتی سر و کار دارند. روایی که در این تحقیق استفاده شده است روایی محتوایی است که تاکیدش بر این است که معرف ها تا چه اندازه وجوه مختلف مفهوم را می سنجند. روایی محتوایی آزمون به استفاده ای که از آن می شود بستگی دارد که برای آزمون های آن طراحی شده است. نهایتا روایی محتوایی نتیجه باید با تعریف اسمی مفهوم مورد استفاده پیوند داشته باشد(خاکی، ۱۳۸۲: ۸۷).
در بحث اعتبار ابزار اندازه گیری به بعد محتوایی سوالات تاکید شده به همین منظور بعد از تهیه پرسش نامه برای بررسی محتوایی از نظر استادان محترم و همچنین دیگر کارشناسان خبره استفاده شده است. بعد از حذف و اصلاح برخی سوالات از جنبه محتوایی نهایتا پرسشنامه شامل ۵۶ سوال تنظیم شده است.

۱-۱۱-۴- پایایی پرسشنامه

پایایی ابزار که از آن به دقت و اعتمادپذیری نیز تعبیر می شود، عبارت است از اینکه اگر یک وسیله اندازه گیری که برای سنجش متغیر و صفتی ساخته شده در شرایط مشابه در زمان یا مکان دیگر مورد استفاده قرار گیرد، نتایج مشابهی از آن حاصل شود. به عبارت دیگر ابزار پایا یا معتبر ابزاری است که از خاصیت تکرارپذیری و سنجش نتایج یکسان برخوردار باشد(حافظ نیا، ۱۳۸۸: ۱۵۸). با توجه به بررسی هماهنگی بین سؤالات و آلفای بدست آمده، با توجه به نظرات گروه پاسخ دهندگان، می توان نتیجه گرفت که ابزار اندازه گیری از پایایی لازم برخوردار می باشد. به منظور تعیین پایایی از آلفای کرونباخ استفاده می شود.
آلفای کرونباخ میزان همبستگی مثبت اعضای یک مجموعه را با هم منعکس میکند و به صورت زیر محاسبه می گردد.

در این فرمول
تعداد زیر مجموعه سوال های پرسشنامه یا آزمون.
واریانس زیر آزمون ام.

    • واریانس کل آزمون.

ضریب آلفای کروننباخ می تواند بین صفر تا ۱+ باشد. مقادیر آلفای کمتر از ۶/۰ نشان دهنده پایایی ضعیف، ۷/۰ پایایی قابل قبول و بیش از ۸/۰ پایایی خوب می باشد. ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده (۹۴/۰) می باشد. با توجه به اینکه ضریب آلفای کرونباخ بیش از ۷/۰ است، پایایی اندازه گیری قابل پذیرش است.

۱-۱۲- تعریف مفاهیم و واژه های تحقیق

سلیقه هنری: سلیقه هنری عبارت است از ارجحیت یا گرایش به اقلام خاصی از محصولات هنری و فرهنگی(چاوشیان و اباذری،۸۱:۱۳۸۱). بوردیو معتقد است «سلیقه مبنای همه ی چیزهایی است که فرد در اختیار دارد- اشیا و آدم ها- و مبنای همه چیزهایی است که هویت فرد را برای دیگران رقم می زند»(بوردیو،۱۳۹۱:۹۳). گرونو نیز مطابق نظر بوردیو،سلیقه و نوع داوری فرد در ارتباط با هنر را بیانگر سبک زندگی و طبقه ی ذوقی و لذت زیباشناختی نابگرایانه فرد می داند (Gronow,1997:10).
مصرف: در مطالعات جامعه شناختی نوع مصرف هنری شیوه ای است برای نشان دادن تفاوت های اجتماعی. مصرف کالای هنری مرزهای روابط اجتماعی را مشخص می کند. همچنین واژه مصرف اشاره به رضایت مندی و خشنودی مصرف کننده از مصرف اقلام هنری و فرهنگی دارد. این خشنودی و رضایت مندی به ساختارهای اجتماعی مصرف کننده مرتبط است و مصرف کننده بواسطه آن تمایزات اجتماعی خود از دیگر طبقات را به نمایش می گذارد. از نظر بوردیو نیز هیچ چیز دقیق تر از سلیقه ای که برای مصرف آثار هنری مشروع لازم است، نمی تواند طبقه های اجتماعی مختلف را به وضوح از هم متمایز کند. تمایزی که بواسطه داشتن دیدگاهی زیباشناسانه به چیزهایی که قبلا اقلامی زیباشناختی تعریف شده اند و مورد تحسین کسانی که نشانه های ستودنی و قابل تحسین را آموخته اند و استعداد زیباشناختی کردن چیزهای عادی یا کاربست اصول زیباشناسی ناب را در روزمره ترین انتخاب های زندگی روزمره دارند، ایجاد می شود(بوردیو،۷۲:۱۳۹۱).
سرمایه فرهنگی: سرمایه فرهنگی به مفهوم ماکس وبر از «شیوه زندگی» نزدیک است و شامل مهارت های خاص، سلیقه، نحوه سخن گفتن، مدارک تحصیلی و شیوه هایی می گردد که فرد از طریق آن خود را از دیگران متمایز می سازد. این نقطه نظر یادآور مفهوم «مصرف چشمگیر» وبلن نیز هست. یعنی طبقات بالا با چشمگیر ساختن شیوه زندگی خود از دیگران متمایز می شوند. سرمایه فرهنگی با مجموعه از داشته های فکری منطبق است. این سرمایه به سه شکل می تواند وجود داشته باشد: وضعیتی که شکل یک استعداد پایدار جسمی را به خود گرفته مانند قدرت بیان؛ وضعیتی عینی به شکل کالاهای فرهنگی، مانند مالکیت یک تالبو یا اثر هنری؛ وضعیتی که به لحاظ اجتماعی از سوی نهاد های اجتماعی پذیرفته شده است مانند عناوین تحصیلی. سرمایه فرهنگی به این امر اشاره دارد که گروه ها بر اساس این واقعیت که بعضی از سلائق فرهنگی نسبت به بقیه از اعتبار بیشتری برخوردارند، داد و ستد می کنند. برای مثال توانایی لذت بردن از موسیقی باخ، نشانه یک برتری ذاتی نیست، اما وسیله ای است رایج، که یک گروه اجتماعی خاص از آن برای نگهداشت برتری خود بر گروه های دیگر استفاده می کند.گروه های اجتماعی قادرند از این نماد های فرهنگی به عنوان نشانه های تمایز استفاده کنند، و این سازنده ی موقعیت آنها در ساختار اجتماعی است (بون ویتز،۶۷:۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 01:03:00 ق.ظ ]




دفاع از خود تا آنجا برای بعضی از افراد مهم است که ممکن است بعضا به شیوه‌های خشن گرایش پیدا کنند، البته کاربرد رویه‌های خشن در میان زنان خیلی شایع نیست. توانایی کمتر فیزیکی زنان در مقایسه با مردان، زنان را از کاربرد رویه های خشن و فیزیکی باز ‌‌می‌دارد. البته ناگفته نماند که استقبال آن‌دسته از زنانی که جوانتر و قوی‌ترند و آن دسته از زنانی که تجربه قربانی‌شدن دارند، از این گونه راهکارها بیشتر است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲٫۴ ترس از خیانت همسران
بعضی از زنان در حوزه خصوصی از کجرفتاری همسران خود هراسان هستند. ترس از خیانت مردان از جمله کجرفتاری‌هایی است که آن‌ها بدان اشاره ‌‌می‌کنند، زنان برای مقابله با این قضیه متنوع عمل ‌‌می‌کنند، در حالی که بعضی از آن‌ها به صورت فعال سعی دارند از مشاوره‌های حرفه‌ای بهره برند تا مشکلات خود را حل کنند، عده‌ای دیگر با تسامح و تغافل از کنار موضوع ‌‌می‌گذرند، ترس از طلاق و عدم دریافت حمایت‌های اجتماعی از جمله عوامل مهمی ‌است که موجب ‌‌می‌شود زنان از شیوه‌های منفعلانه استفاده کنند.
به طور مثال: خانم ۴۲ ساله خانه‌دار عنوان می‌کند:
به مشاور مراجعه می‌کنم. قبلا هم این کار را کردم(مورد شماره ۴، سبک‌زندگی محافظه‌کارانه).
و یا خانم ۴۰ ساله پزشک عنوان می‌کند:
خودم را زدم به کوچه علی چپ به رویش نیاوردم چون می‌دانستم اگر علنی شود ممکن است دیگر نشود جمعش کرد. بعد شروع کردم به استفاده از ظرایف زنانه و‌‌….. (مورد شماره ۱۵، سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش).
جدول شماره۴۲٫ ‌ترس‌های موردی و راهکارهای مواجهه

ردیف

‌ترس‌های موردی

راه مواجهه

۱

خشونت خانگی

سکوت و مسامحه، مواجهه روانی و امتناع از روابط زناشویی، پناه بردن به مکان‌های مقدس و مذهبی، قهر کردن، مقابله به مثل، مراجعه به مشاور، توسل به مراجع قضایی و طلاق

۲

ترس از تنهایی

دعوت مهمان، تماس تلفنی با افراد قابل اعتماد، ایجاد سر و صدا به جهت تظاهر به تنها نبودن. دعا خواندن، روشن کردن تمامی‌فضاهای خانه و استفاده از وسایل دفاعی.

۳

ترس از جرائم

ایجاد حفاظهای امنیتی، نصب دوربین، تلاش برای تنها نماندن در منزل، نگه نداشتن وسایل قیمتی در منزل. استفاده از گاوصندوق، مخفی کردن وسایل قیمتی، نبردن چیزهای ارزشمند، گرفتن وسایل سمت دیوار، توجه به رفت و آمد موتوریها، استفاده از وسایل دفاعی و درگیر شدن، احتراز از رفت و آمد در زمان‌های پر‌خطر، رعایت نکات ایمنی

۴

ترس از خیانت همسر

مراجعه به مشاور، فرافکنی و تغافل

۳٫ترس از آزار جنسی و راهکارهای مواجهه با آن
ترس از آزارهای جنسی از جمله هراس‌های جدی است که زنان در طول زندگی آن را تجربه ‌‌می‌کنند. زن بودن از جمله ریسک فاکتورهای جدی است که زنان را در مقابل آزارهای جنسی آسیب‌پذیر ‌‌می‌سازد. زنان برای غلبه بر چنین ترسی مسئله را بیشتر شخصی تلقی ‌‌می‌کنند، لذا معتقدند که با تغییر در رفتارهای خود و یا تغییر در نوع پوشش ‌‌می‌توان‌، میزان آسیب‌پذیری را کاهش داد. میرحسینی (۱۳۸۷) نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسید که اکثر زنان، حتی آن‌هایی که از حجاب متعارف و مورد قبول جامعه فاصله ‌‌می‌گیرند، بر این باورند که نوع پوشش آن‌ها می‌تواند توسط مردان متفاوت تفسیر شود، از اینرو زنان برای جلوگیری از آزار جنسی مردان، سادگی در پوشش و آرایش را موثر ‌‌می‌دانستند. درپژوهش حاضر نیز زنان اعلام کردند که برای پیشگیری از خطر و جهت مواجهه با ‌ترس‌های خود، تمایل دارند از لباس‌های پوشیده استفاده ‌کنند و یا از تردد در ساعات پر‌خطر حذر ‌کنند و از وسایل نقلیه عمومی ‌استفاده کنند و یا برای دفاع از خود، وسایل دفاعی حمل ‌کنند‌.
نمونه‌ای از مصاحبه‌ها که در زیر آمده‌، بیانگر رویکرد‌ها و دیدگاه‌های زنان است.
:‌‌…. خیلی مراقب پوششم هستم، تا جلب توجه نکنه. سعی میکنم خیلی کم آرایش داشته باشم (مورد شماره ۱۶،۴۲ ساله‌، پرستار، سبک‌زندگی محافظه‌کار).
سعی می‌کنم از یک حدی آرایشم غلیظ تر نباشد ومانتو‌ام کوتاه نباشد و شلوارم از یک حدی تنگ‌تر نباشد(مورد شماره ۲۳، ۲۷ ساله، کارمند، سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش)
از اول عمرم تا حالا از ساعت ۸-۹ شب به بعد تنها بیرون نبوده‌ام (مورد شماره ۲۲، ۵۵ ساله، کارمند، سبک‌زندگی محافظه‌کار).
ساعت‌های رفت و آمدم را محدود کرده‌ام‌…. اصولاً شب‌ها بیرون نمی‌آیم‌…(مورد شماره ۲۱، ۲۳ ساله، دانشجو، سبک‌زندگی محافظه‌کار).
از شوکر استفاده می‏کنم(مورد شماره ۱۹، ۲۱ ساله‌، دانشجو، سبک‌زندگی جسورانه).
یک مدت چاقو حمل می‌کردم و به محض خروج از خانه دستم می‌گرفتم. سعی می‌کنم تنها نروم و اﻻن ذکر می‌گویم آرامم می‌کند. یک مدت هم اسپری اشک آور همراه می‌بردم( مورد شماره ۳۵، ۲۵ ساله، کارمند، سبک‌زندگی محافظه‌کار).
سعی می‌کنم از آژانس یا وسایل عمومی‌استفاده می‌کنم(مورد شماره ۱۶،۴۲ ساله، پرستار، سبک‌زندگی محافظه‌کار).
برای اینکه دچار مشکل نشوم از ماشین شخصی استفاده می‏کنم(مورد شماره ۱۵، ۴۰ ساله، پزشک، سبک‌زندگی مصلحت‌اندیش).
زنان برای مواجهه با ترس‌ها و هراس‌ها در فضای عمو‌‌می ‌بعضا به مردان خویشاوند خود متکی ‌‌می‌شوند. برای مثال پاسخگویی ‌‌می‌گوید:
تا جایی که بتوانم با همسر و یا پسرم بیرون می‌روم بخصوص شب‌ها(مورد شماره ۳۵، ۲۵ ساله، خانه‌دار، سبک‌زندگی محافظه‌کار).
در مورد زنانی که در محیط‌های خانوادگی مورد آزار جنسی واقع شده‌اند، قضیه بغرنج‌تر است. ترس از رسوایی، آبروریزی، ایجاد مشکلات خانوادگی و ترس از ایجاد درگیری باعث ‌‌می‌شود که زنان این گونه مسائل را از همه مخفی نگه دارند، میرحسینی نیز در کار خود به نتیجه مشابهی رسید (میرحسینی،۱۳۸۷: ۷۶-۷۸)، مهمترین راهکار زنان برای مقابله با آزار جنسی در حوزه خویشاوندی، گریز از حضور و هم نشینی با فرد خاطی است. در میان پاسخگویان سه نفر دارای چنین تجربه‌ای بودند. پاسخگوی ۲۰ ساله‌ای که از داشتن چنین تجربه‌ای رنج ‌‌می‌برد‌، اظهار ‌‌می‌دارد:
سعی می‌کنم که اصلاً به مهمانی‌های خانوادگی نروم و اگر هم رفتم بعضی جاها که این آدم هست کمتر تردد کنم و تو جمع باشم(مورد شماره ۱۸، ۲۰ ساله دانشجو، سبک‌زندگی جسورانه ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ق.ظ ]




۲-۱۳ یورگن هابرماس[۴۴]
آزادی، قلب تپنده نظریه انتقادی است. نظریه انتقادیی که هابرماس جزء نظریه پردازان نسل دوم آن است. وی از ابتدا آزادی را در قالب برنامهی رهاسازی سرلوحه وظایف خود قرارداد و هدف خود را تدوین نظریهای قرار میدهد که از طریق آن انسان بیگانه از زندگی خود به جایگاه انسان آفریننده زندگی خود برسد این نظریه نقد را مبنایی قرار داد تا با تکیه برآن موانع رهایی آشکار شود و انسان آزادی یابد. نکته قابل ذکر در این راستا توجه به این مسئله است که در دیدگاه مارکس، انسانها در نظام سرمایه داری به نوعی از خودبیگانگی مفرط دچار میشوند که باید برای رهایی انسانها از این معظل اجتماعی تلاش شود و به همین منظور نظریه هابرماس تلاشی است که دراین راستا صورت گرفته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نظریهپردازان انتقادی در مقابل این سؤال که اگر فرایند تاریخی به سمت حذف آزادیهای بشری درحرکت است، پس چگونه میتوان آن را متوقف کرد واکنشهای متفاوتی نشان دادهاند. نسل اول این نظریه پردازان به ارائه یک بینش ایجابی درباب رهایی دست نیافتند.
همانطور که هابرماس معقتد است نخستین نسل نظریهپردازان انتقادی بسیار ذهنگرا بودند و از تجزیه و تحلیل بین ذهنی[۴۵] یا شیوههایی که افراد از طریقی فعالیت آگاهانه مشترک و دوجانبه با هم تعادل دارند غفلت نموداند (باقری، ۱۳۷۷: ۷۵).
آنچه وی در این راستا پیشنهاد میکند، فاصله گرفتن از آگاهی ذهنی افراد و تمایل به فرایندهایی است که به وسیله آنها تفهیمهای بین ذهنی را بوجود آورده و فعالیت هایشان را هماهنگ میکنند. زیرا اگر ستم و سلطهای وجود دارد فقط با فهم مکانیزمهای خاصی که جوامع را منجسم میکند قابل براندازی است. به نظر وی در این فرایندهای انسجام بخش است که تئوری انتقادی میتواند، راه حلهای رهایی بخش واقعی را ارائه کند. هابرماس در تمامی کارهایش رهایی از سلطه را از طریق کنش ارتباطی میسر میداند که حوزه عمومی بستر آن است. این حوزه قلمرویی از زندگی اجتماعی است که افراد میتوانند موضوعات مورد علاقه شان را مطرح کنند. جایی که آنها میتوانند این مسائل را بدون توسل به جزمیت، اجبار و خشونت مورد بحث قرار دهند و تفاوت و اختلاف نظراتشان را با بحث منطقی حل کنند (ترنر، ۱۹۸۶ : ۷۹).
حوزه عمومی[۴۶] عرصهای است که افراد در آن به منظور مشارکت در مباحث باز و علنی گرد هم
میآیند و اصول برابری و امکان دسترسی، اصول غیرقابل حذف آن هستند. حوزه عمومی بر خلاف نهادهایی که تحت سلطه خارجی قرار دارند و یا دارای روابط اقتدار درونی هستند، اصول مشارکت و نظارت دموکراتیک را نوید میدهند مسئله دموکراتیک کردن قدرت سیاسی و پشتیبانی از فرهنگ سیاسی که لیبرال باشد و احترام متقابل را رعایت کند، مسئله زندگی هابرماس است.
چنین مشارکتی باید از طریق فرایندهای تصمیمگیری نهادی شده صورت پذیرد و این گونه فرایندها باید جزئی جدایی ناپذیر از فضای عمومی اجتماع باشد. ولی آراء عمومی خود باید با بهره گرفتن از گفتگو و تبادل نظر ساخته شوند تا بتوانند نفوذی عقلانی بر سیاست داشته باشند. پس باید دارای گستره همگانی سیاسی باشد تا ساختاری بازدارنده نداشته باشد (هابرماس، ۱۳۸۱: ۱۲۹).
بنظر وی منافع فرد نباید قربانی منافع همگانی گردد، فرد هنگامی میتواند آزاد باشد که همه افراد موقعیتهای اجتماعی مساوی داشته باشند و تصمیم گیرنده مستقل زندگی خود باشند. بدون اینکه آزادی یک فرد باعث محدودیت در آزادی افراد دیگر شود، این چنین چیزی قانونگذاری دموکراتیکی را میطلبد که در بکارگیری عمومی و همگانی آزادیهای متقابل ریشه دارد یعنی در بکارگیری حقوق فردی برپایه برابری مشارکت مساوی مردمی (همان: ۱۳۲). این حوزه فضای اظهار نظر، مکالمه، بحث و چارهجویی در مسائل همگانی است. هرکس بالقوه حق و قدرت شرکت در این فضا را دارد و به گونهای نظری و آرمانی هیچ کس را امتیازاتی بر دیگران در این فضا نیست. مهمترین نقش را در گسترش حوزه عمومی نشریهها و روزنامه ها دارند، جدا از نشریهها، میتوان از نهادهایی چون باشگاههای صنعتی، تفریحی، انجمنهای فرهنگی و اتحادیه ها که براساس دفاع از حقوق اعضاء ایجاد شده و به سرعت دفاع از آزادی بیان را در دستور کار خویش قرار دادند را نام برد (باقری، ۱۳۷۷: ۷۷).
هابرماس معتقد است حوزه عمومی توسط همان نیروهایی که آن را بوجود میآورند تخریب میشود، به محض اینکه بازارهای اقتصادی بیثباتی را تجربه کردند، قدرت دولت به منظور تثبیت اقتصاد گسترش یافت و با گسترش بوروکراسی به همه جنبه های زندگی اجتماعی حوزه عمومی محدود می شود. متعاقباً دولتها دائماً بدنبال این هستند که مشکلات را طوری نشان دهند که حل آنها بیشتر بوسیله متخصصان امکان پذیر است تا بحث عمومی و استدلال (ترنر، ۱۹۸۶ : ۱۹۱).
ضعف و زوال حوزه عمومی نکته مهمی در بحثهای هابرماس است. بنظر وی حوزه عمومی در سده اخیر کارکردهای نقادانه خویش را از دست داده است، اما ایده اساسی آن یعنی تجمع آزادانه فارغ از اجبار افراد برای بحث درباره سیاستها و امور مورد علاقه عموم و کمک به شکلگیری افکار عمومی و بعبارتی عقلانی کردن اقتدار از طریق مشارکت در بحث علنی و عمومی هنوز زنده است و میتواند مورد استفاده قرار گیرد.این امر به معنی تلاش برای تغییر ساختار درونی سازمانها و گروه ها به نحوی است که، سیاستهای آنها براساس بحث علنی و توافق جمعی و آزادانه تدوین شود. همچنین فرایندهای تصمیم گیری در دستگاه های اداری باید تحت نظارت عمومی قرار گیرد و محدود شود (رضایی، ۱۳۷۵ : ۶۱).
ترنر در کتاب خود تحت عنوان ساخت نظریه جامعهشناسی به این نکته اشاره میکند که هابرماس بطور پیوسته به فرایندهای ارتباطی بین کنشگران بعنوان هسته تئوریک برای تئوریسازی انتقادی تأکید دارد. بنظر وی هدف رهایی بدون شناخت چگونگی تعامل و ارتباط افراد با یکدیگر قابل دستیابی نیست. برای تصدیق این تأکید هابرماس بر تأویلگرایی، نخست باید جوامع سرمایه داری را با توجه به گسترش بیش از حد نظامهای تجربی و تحلیلی شناخت و مورد تجزیه و تحلیل قرارداد (ترنر، ۱۹۸۶: ۱۹۴).
وی می نویسد هابرماس سه جریان عمده تاریخی را در جوامع مدرن مشخص میکند:
۱- افول حوزه عمومی
۲ – گسترش دخالت دولت در اموراقتصادی
۳ – رشد سلطه علم در خدمت منافع دولت
بحث اصلی در این زمینه این است که به محض دخالت در امور اقتصای سعی برآن است که مشکلات سیاسی را به مسائل فنی تعبیر کنند و اینگونه وانمود کنند که این مسائل موضوعی برای بحث عمومی نیستند بلکه آنها نمایانگر مشکلاتی هستند که نیازمند استفاده از تکنولوژی به وسیله متخصصان در سازمانهای بروکراتیک است.
در نتیجه یک سیاست زدایی[۴۷] از مسائل عملی با تعریف مجدد آنها بعنوان مشکلات فنی وجود دارد، برای انجام این کار دولت یک آگاهی تکنوکراتیک را میپراکند که نزد هابرماس نوع جدیدی از ایدئولوژی را نشان می دهد. ولی برخلاف ایدئولوژی های پیشین ناکجا آبادی را نوید میدهد و همانند سایر ایدئولوژیها در پنهان نمودن مشکلات و تصدیق شیوه های خاصی از سازماندهی زندگی اجتماعی جذاب است (همان ۱۹۵).
با توجه به ریشه فرانکفورتی اندیشه های هابرماس، وی برخلاف مارکس، بحران جوامع جدید را نه در تولید بلکه در بحران معنا و ارتباط میبیند و وظیفه تئوری انتقادی را تأکید بر فرایندهای ارتباطی و تعاملی می داند که بوسیله آنها انسانها فهمها و معناها را بین خودشان بوجود میآورند (همان: ۱۹۶).
هابرماس با توجه به سلطه سیستم بر جهان زیست در جهان کنونی که بازتولید فرهنگی و سمبولیک جامعه را به خطر میاندازد، استدلال میکند که بحرانهای اقتصادی، اداری و سیاسی عامل فروپاشی جامعه نخواهند بود، بلکه بحرانهای مشروعیت و انگیزش که به هویت و همبستگی نظام مربوط است عامل اصلی فروپاشی نظام اجتماعی است.
چون جهان زندگی که عهدهدار انتقال فرهنگی و ایجاد تفهم از طریق ارتباط، انسجام اجتماعی و جامعهپذیری و شکلدهی شخصیت است کارکردهای خود را از دست داده است. وی برای رهایی از این وضعیت عقلانیت ارتباطی را مطرح میکند و دریک مقاله سعی میکند ماهیت ارتباط سالم را نشان دهد و در مقاله دیگر، استدلال میکند که برای توانایی کنشگر در ارتباط، وی باید از دیالوگهای «جهان شمول» که جزیی از ساختار زبان شناسی اجتماعی جامعه است، آگاه باشد. وضعیت دیگری تحت عنوان «وضعیت کلامی ایده آل[۴۸]» را بیان میکند و معتقد است که در آن اختلافات و منازعات به صورت عقلانی و از طریق ارتباط و تفاهمی که خالی از عنصر اجبار است حل می شود (همان: ۱۹۷).
در آخر باید گفت هابرماس معتقد براحیاء گستره همگانی از طریق فعال شدن جنبشهای اجتماعی جدید است و آن را عملی و ممکن میداند، سیاست هابرماس با احیای گستره همگانی متجلی می شود. سیاست مورد نظر هابرماس جانشین سازوکارهای دموکراسی رسمی و صوری موجود است، آنچه برای وی در جنبه سیاسی دارای اهمیت است، آزادی نقد اقتدار سیاسی از طریق گفتگو و مباحثه استدلالی است نه تکیه برحق رأی مساوی، نمایندگی و مسائلی از این قبیل که متضمن آزادیهای سیاسی شمرده میشوند (باقری، ۱۳۷۷: ۸۱)
بنابراین آنچه که میتوان نتیجه گرفت این است که بنا به عقیده هابرماس، شکلگیری هویت جمعی بدون مشارکت در زندگی جمعی ممکن نیست. بنابراین گروه ها و تشکلهای اجتماعی با ایجاد زمینه های مناسب مشارکت در مردم ایجاد هویت جمعی را ممکن میسازند.
۲-۱۴ خلاصه و جمعبندی نظریات ارائه شده
با مروری بر دیدگاه ها و نظریه های پیشین ملاحظه گردید که موضوع مشارکت سیاسی را می توان از منظر و دیدگاه های متفاوتی نگریست. و نیز با دیدگاه ها و پارادایم های متفاوتی می توان آنرا مورد بررسی قرار داد. ، لذا در تتبع پیرامون این موضوع با دیدگاه های متنوع و متفاوت و بعضا متناقضی مواجه می شویم که هر یک از آنها از منظر و نگاه حوزه تخصصی خود این موضوع را مورد بررسی قرار داده اند . با توجه به همه موارد بالا ، و اینکه جمع بندی میان همه این دیدگاه های نظری که بعضا مبنای مشترکی ندارند، کاری ناصواب است، و نمی توان به یک جمعبندی واحد و موجز رسید. مایکل راش، هم رأی با این نظر می گوید؛ دلایل فراوانی برای موافقت با این نظر داوز[۴۹] و هیوز[۵۰]‌ وجود دارد که «نظریه نظام یافته ای در باره متغیر های اجتماعی، روانی وسیاسی مشارکت وجود ندارد» (راش،۱۳۸۱: ۱۴۳) . بنا بر این در اینجا مجددا مروری مختصر به نظرات آن دسته از صاحبنظرانی خواهیم داشت که قرابت بیشتری با موضوع مشارکت سیاسی دارند، و در واقع هریک از آنها ابعاد و زوایائی از پدیده مشارکت سیاسی را توضیح می دهند تا بر اساس آن بتوان هم از نگاه تک بعدی و نارسا بودن که در بعضی از نظریه های قبل ملاحظه است، پرهیز کرد، و هم با توانمند سازی نظریه های مورد نظر ( که با موضوع تحقیق سازگاری بیشتری دارند ) در قالب ساختاری چند وجهی که حاصل تلفیق نظریه های گوناگون است به یک دیدگاه نظری منسجم دست یافت. بنا بر این همانگونه که در چارچوب نظری به صورت مبسوط خواهد آمد از میان دیدگاه های نظری مطروحه در اینجا نظریه صاحبنظرانی انتخاب می گردد که هر یک بعد یا ابعادی از پدیده مشرکت سیاسی (نخبگان) را بیشتر مد نظر قرار داده و یا برجسته کرده اند.
از صاحبنظرانی که در این زمینه مطالب برجسته و قابل تامل بیشتری در مورد مشارکت سیاسی (متغیر وابسته) ارائه داده اند با افرادی چون : هانتینگتون ، لیپست، لرنر، اینگلهارت، رابرت دال و پاتنام مواجه می شویم که بنظر می رسد هر یک از آنها ابعادی از مشارکت سیاسی را توضیح داده اند . در اینجا به اختصار و موجز به نقطه نظرات تاکیدی و کلیدی هر یک از آنها اشاره خواهد شد.
از نظر هانتینگتون توسعه اقتصادی در هرکشوری عامل مسلط در رشد و توسعه سیاسی می گردد. از نظر ایشان توسعه اقتصادی منجر به افزایش منزلت اجتماعی برای شهروندان می گردد. وهمین عامل احساس توانمندی و بویژه موثر بودن از نظر سیاسی را برای افراد بدنبال خواهد داشت. و احساس توانمندی، موجب افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی می گرد. از نظر هانتینگتون شاخص این وضعیت در سطح فردی افزایش تحرک اجتماعی و آگاهی سیاسی بیشتر است. از نظر هانتینگتون تحرک اجتماعی باعث افزایش مشارکت سیاسی می گردد. لیپست کنش سیاسی کنشگران را در عرصه مشارکت سیاسی تابعی از منافع کنشگران و حضور و فعالیت نهاد ها و احزاب سیاسی و دسته بندی آنها می داند. بنظر لیپست، در جامعه ای که دسته بندی های سیاسی بیشتر و شفاف تر باشد، اهداف و برنامه های آنها مشخص تر باشد، مشارکت کنندگان جریان های سیاسی را بهتر درک می کنند، و در نتیجه تکلیف خود را بهتر می دانند. در این صورت حجم مشارکت سیاسی بیشتر خواهد بود.
لرنر سطح مشارکت را بطور عام و مشارکت سیاسی را بطور خاص تابع ویژگی های فردی مانند سطح سواد، امکان دسترسی به رسانه ها و نرخ شهرنشینی می داند. از نظر ایشان ویژگی های فردی تابعی است از نوسازی و رشد فرهنگی در هر جامعه، و اینکه هر چه مسیر جامعه از شکل سنتی بطرف جامعه مدرن طی شده باشد زمینه مشارکت و بویژه مشارکت سیاسی بیشتر خواهد شد . اینگلهارت مشارکت سیاسی راتابعی از ارزشهای اجتماعی نزد افراد می داند .به اینصورت که ارزشها بعنوان شکل دهنده پیامهای نظام رفتاری افراد دارای بیشترین تأثیر درکنشهای آنها بوده و در بعد فردی و روانی ، مهمترین منبع برای جهت گیری درک و شناخت از خود و در بعد اجتماعی مجموعهای از عقاید و نگرشهائی رافراهم می سازد که فرد در فرایند جامعه پذیری آنها را کسب می کند. وخود را با قواعد و هنجارهای جامعه هماهنگ میکند. و معمولا نوع ارزشهای اجتماعی موثر در نزد افراد تابعی از پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد است. بنابراین، اقشار مرفه تر تمایل به گروه های سیاسی دارای اهداف فرهنگی، و اقشار کم درآمد و طبقات پایین تمایل به گروه های سیاسی دارای اهداف اقتصادی دارند، بنا براین گرایش به مشارکت سیاسی در صبقات بالا یا پایین جامعه به اهداف اقتصادی یا فرهنگی گروه های سیاسی ارتباط دارد.
رابرت دال در مواجه با موضوع مشارکت سیاسی عمدتا به کنش معطوف به هدف و معادله هزینه – فایده از دید کنشگران می نگرد. و اینکه آیا مشارکت سیاسی کنشگران مقرون به فایده است یا خیر ؟ و یا کنش آنها تاثیری در نتیجه مشارکت خواهد داشت یا نه؟ بنابراین پنداشت از نتیجه این کنش، حجم و سمت و سوی مشارکت را تعیین میکند.
با توجه به نظریات ارائه شده و جمعبندی آنها به نظر می آید مسئله مشارکت سیاسی در ایران را نمی توان با هیچیک از این نظریه ها به تنهایی مورد بررسی قرار داد . زیرا هر یک از این نظریه ها، بُعد و یا منظرخاصی از عوامل موثر بر مشارکت را مد نظر قرار داده اند . در حالیکه از منظر تئوریکی، مشارکت سیاسی در ایران دارای ابعاد متعددی است که بعضی از نظریه های پیرامون مشارکت سیاسی حد اکثر بعدی از ابعاد آنرا توضیح دهند. بنا بر این باید بدنبال ارائه نظریه ای جدید و یا تلفیقی از ابعاد این نظریه ها بود تا توانائی و توضیح مسئله مورد نظر ( میزان مشارکت سیاسی دانشجویان ) را داشته باشد.
۲-۱۵ چارچوب نظری تحقیق
مشارکت سیاسی، دخالت فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی است که از عدم دخالت و وارد شدن، تا به دست آوردن یک منصب سیاسی را شامل می‏شود (راش، ۱۹۹۲: ۱۱۰). مایکل راش[۵۱] در دایره‏المعارف بین‏المللی علوم اجتماعی، مشارکت سیاسی را “فعالیت داوطلبانه‌ی اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری عمومی” می‏داند (دایره‏المعارف علوم اجتماعی، ۱۹۶۳: ۱۹). در مواردی، مشارکت سیاسی فقط از طریق رأی دادن تحقق می‏یابد، لیکن در بسیاری موارد، بعضی قناعت می‏کنند و در تبلیغات سیاسی، یا شرکت در احزاب، ایفای نقش می‏کنند (ساروخانی، ۱۳۷۰: ۵۲۲). نظریه‏های مهم در حوزه جامعه‏شناسی سیاسی، هریک به گونه‏ای خاص با مفهوم مشارکت برخورد می‏کنند.
اساس مشارکت در چهار عامل قرار دارد: محرک‏های سیاسی، جایگاه اجتماعی، ویژگی‏های شخصی و فضای سیاسی. هر چه فرد بیشتر در معرض محرک‏های سیاسی از قبیل بحث درباره سیاست، تعلق به سازمان سیاسی و داشتن اطلاعات، قرار گیرد، مشارکت بیشتری در مسائل سیاسی دارد. فرد هر اندازه اجتماعی‏تر، سلطه‏جوتر و برونگرا تر باشد، بیشتر مشارکت می‏کند. جایگاه اجتماعی از قبیل سطح تحصیلات، محل اقامت، طبقه و قومیت نیز در فرایند مشارکت تأثیر چشمگیری دارند. محیط و فضای سیاسی نیز حائز اهمیت است، زیرا فرهنگ سیاسی می‏تواند مشارکت یا عدم مشارکت را تشویق کند (همان، ص ۱۱۶).
گرینت پری”[۵۲]در ۱۹۷۲ بیان داشت که بررسی سه وجه از مشارکت سیاسی ضروری است: شیوه‌ی مشارکت، شدت مشارکت و کیفیت مشارکت.
پری شیوه مشارکت را شکل آن می‏داند که می‏توانند رسمی یا غیر رسمی باشد. شیوه مشارکت به فرصت‏ها، میزان علاقه (عمومی و شخصی)، منابع موجود برای فرد،‏ نگرش کلی به مشارکت بستگی دارد. شدت میزان مشارکت، در پی سنجش تعداد افراد مشارکت کننده در یک فعالیت سیاسی و تعداد دفعات مشارکت آنهاست که این نیز به فرصت‏ها و منابع بستگی دارد. کیفیت مشارکت، به میزان کارآمدی شرکت در فعالیت سیاسی می‏پردازد و میزان تأثیر مشارکت در فرایند قدرت و سیاستگذاری را می‏سنجد. این نوع مشارکت، از جامعه‏ای به جامعه دیگر، بر اساس فرصت‏ها و منابع و حتی از موردی به مورد دیگر متفاوت است (Parry,1972). رأی دادن و شرکت در انتخابات، آشکارترین شکل مشارکت است اما گاهی همین رأی دادن،‏ حاوی پیام مهمی است که حتی می‏توان آن را شکلی قدرتمند یا حتی سرگرم‏ کننده از اعتراض آرام تلقی کرد. (Magstadt and shotten,1997:270).
مشاهدات عمومی و تحولات سیاسی در ایران نشان میدهد که مشارکت سیاسی در جامعه ایران تحت تاثیر عوامل گونا گونی دستخوش تحول و دچار فراز و نشیب هایی شده است . این پدیده بعنوان موضوعی چالشی در حوزه نظری، دیدگاه های متنوع و گسترده ای را آفریده است. جودیش ترن[۵۳] می‏گوید: “در تبیین پدیده‏ ( مشارکت سیاسی) و در مبارزات انتخاباتی، یک تئوری کامل و فراگیر وجود ندارد، بلکه تکه‏ها و قطعات کوچک تئوریکی هستند که می‏توان آنها را در تبیین چنین پدیده‏هایی مورد استفاده قرار داد( Tern,1991:92). مایکل راش نیز هم رأی با این نظر می گوید؛ دلایل فراوانی برای موافقت با این نظر داوز و هیوز وجود دارد که «نظریه نظام یافته واحدی در باره متغیر های اجتماعی، روانی و سیاسی مشارکت سیاسی وجود ندارد» (راش،۱۳۸۱: ۱۴۳).
با توجه به اینکه نظریات موجود، هیچ یک به تنهایی قادر به بررسی و تحلیل جامع پدیده مورد بررسی در تحقیق حاضر نیستند، بنابراین به صورت ترکیبی از آراء و نظریات مطرح شده برای بررسی جامعتر پدیده مورد بحث، به عنوان چارچوب نظری تحقیق استفاده شده است. هدف استفاده از نظریه ترکیبی، شناخت عمیق تر و دقیق تر پدیده مورد تحقیق است.
به همین منظور به طور مشخص متغیرهای اساسی نظریات بیان شده را مورد بررسی و علل و عوامل اقتصادی-اجتماعی موثر بر میزان تمایل به مشارکت سیاسی را انتخاب کرده و به محک آزمون گذارده ایم.
از نظریات و دیدگاه های مختلف، متغیرهای زیر برای طرح فرضیات مورد استفاده قرار گرفته است.
از نظریه اینگلهارت، لرنر، بروس روست و لیپست متغیر میزان تحصیلات و استفاده از رسانه های جمعی و از نظریه راش و میلر و لیپست متغیر سن، از دیدگاه وضعیتی متغیر وضعیت اشتغال فرد و وضعیت تأهل، از نظریه کنش متقابل نمادی هربرت بلومر، روابط سازمانی استفاده شده است. از نظریه کاستلو، میلر و اینگلهارت، لیپست و وربای و نای متغیر طبقه اجتماعی یا به عبارت بهتر پایگاه اقتصادی اجتماعی از نظریه میلبرایت و گوئل و رابرت دال در متغیر دینداری و تحصیلات، از نظریه اثر بخشی و اعتماد سیاسی، و رابرت دال متغیر احساس اثر بخشی، از نظریه اعتماد سیاسی و رابرت پوتنام متغیر اعتماد نهادی استفاده شده است.
همانطور که ملاحظه شد هر کدام از دیدگاه ها و نظریات، عوامل مختلفی را در میزان تمایل به مشارکت سیاسی افراد مؤثر میدانند، بدین ترتیب در این پژوهش از ترکیب نظریات و دیدگاه ها استفاده شده است و چارچوب نظری ترکیبی تحقیق در قالب مدل روابط متغیرها ارائه و مورد بررسی قرارگرفته است.
در تحقیق حاضر براساس مدل بیان شده رابطه بین متغیرهای مستقل همچون وضعیت تاهل، سن و جنس موقعیت و پایگاه طبقاتی، وضعیت اشتغال، میزان استفاده از رسانه های جمعی، میزان دینداری، میزان نگرش سیاسی والدین، میزان اعتماد نهادی میزان احساس بیقدرتی و میزان احساس اثر بخشی با متغیر وابسته یعنی میزان تمایل به مشارکت سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است.
۲-۱۶ فرضیات تحقیق
– بین دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد از نظر میزان مشارکت سیاسی تفاوت وجود دارد.
– بین دانشجویان دختر و پسر از نظر میزان مشارکت سیاسی تفاوت وجود دارد.
– بین دانشجویان مجرد و متأهل از نظر میزان مشارکت سیاسی تفاوت وجود دارد.
– بین دانشجویان شاغل و غیرشاغل از نظر میزان مشارکت سیاسی تفاوت وجود دارد.
– بین میزان مشارکت سیاسی دانشجویان بر حسب رشته تحصیلی تفاوت وجود دارد.
– بین میزان مشارکت سیاسی دانشجویان بر حسب مقطع تحصیلی تفاوت وجود دارد.
– بین سن دانشجویان با میزان مشارکت سیاسی رابطه وجود دارد.
-‌ بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده دانشجویان و میزان مشارکت سیاسی رابطه وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ق.ظ ]




بدبینی ایجاد می‏کند روی فکر جوانان ما تاثیر می‏گذارد و فکرشان را مشغول می‏کند.(مورد شماره ۱۴، ۴۳ ساله، خانه‌دار)

بدبینی در مردها

۳

زندگی به هم می‌ریزد. به نظر من زنان نمی‌توانند هم زمان دو نفر را با هم دوست داشته باشند. شاید هم من اینطور باشم ولی من اصلاً نمی‌توانم.(مورد شماره ۱۶، ۴۲ ساله، پرستار، هم چادری و هم مانتویی با آرایش کمرنگ)
ممکنه ارتباط‌های خیلی نزدیک مشکلاتی براش پیش بیاد.
دوستی‌ها به جاهایی برسه که خانواده رو از هم بپاشونه.
مثلا دوست من پسرش رو کلاس استخر میبره و اونجا با آقایی آشنا شده و باهاش دوست شده در حد اس ام اس و بیرون رفتن. من بهش میگم به مشکل بر میخوری ولی میگه نه یک دوستی ساده است.مورد شماره ۱۷، ۴۵ ساله، پرستار، مانتویی با آرایش کم)

به هم ریختن زندگی افراد متأهل

۴

اگر دوطرف جنبه‌اش را نداشته باشند خیلی مشکل پیش می‏اید خیلی وقتها خانم احساس می کند با هرکه رابطه دارد باید ازدواج کند حالا چه همکار چه کس دیگری اگر یک همکار بگوید سلام چطوری فکر می کند باید با او ازدواج کند این بی‌جنبه‌گی خانم است یا آقا فکر می‌کند وقتی دو بار به او سلام کردی باید همه جور در خدمتش باشید این هم می شود بی جنبگی آقا این بی‌جنبه‌گی نباشد مشکلی ندارد حد و حدودشان را بشناسند( مورد شماره۲۰، ۳۰ ساله، کارمند).

ایجاد تخیلات و احساسات غیر قابل کنترل

۵

ممکن است تجاوز بشود در روحیه طرف تاثیر بد بگذارد(مورد شماره ۲۶، ۲۳ ساله، خانه‌دار، مانتویی با آرایش کمرنگ)

تجاوز

۶

ممکن است طرف شکست عشقی بخورد مثلا یکی واقعاً عاشق شده باشد و آن یکی بگذارد برود و از نظر روحی خیلی آسیب ببیند(مورد شماره ۲۶، ۲۳ ساله، خانه‌دار، چادری گاهی آرایش می‌کند).

آسیب‌های روحی

۷

آقایان خیلی راحت برخورد می‏کنند. چون این مسئله را خیلی مهم نمی‏دانند. ولی زنان خیلی ضربه می‏خورند. به خاطر اخلاقی که زنان دارند، دلبستگی پیدا می‏کنند. حتی ممکن است پسر بخواهد او را امتحان کند. ولی دختر ۴-۵تا خواستگارش را رد می‏کند و دلبسته می‏شود و پسر بعد از چندماه ولش می‏کند و می‏گوید به‏درد من نمی‏خوری. شاید آن دختر به خاطر پسر درسش را ول کند، خواستگارش را رد کند و دیگران آنها را چندجا دیده باشند و بعد از مدتی پسر ولش کند. برای آن دختر شکست خیل سختی است ولی پسر خیلی راحت می‏رود و با کس دیگری دوست می‏شود یا ازدواج می‏کند البته پسرهایی هستند که ناراحت هم می‏شوند. بیشترین آسیب برای زنانست (مورد شماره ۳، ۴۸ ساله، خانه‌دار، چادری بدون آرایش).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آسیب دیدن آینده فرد

۸

بچه‏دار شدن، ممکن است بخواهد به‏زور به ازدواج ختم شود. مخصوصاً زنان دوست دارند اگر آقا مردخوبی باشد با او ازدواج کنند ولی ممکن است آقا برای رفع نیاز آن لحظه با او بوده‏باشد که این باید از اول حل و فصل شود و طی بشود که بچه‏دار نشوند و هم اینکه از همون اول بگوید که خانم شما برای مدت موقت برای من خوب هستید ولی برای اینکه مادر بچه‏هایم باشید خوب نیستید. مثلاً از قیافه‏ات خوشم می‏آید یا از اخلاقت ولی دوست دارم طی مدتی با تو باشم(مورد شماره ۱، ۳۵ ساله، پزشک، چادری و هم مانتویی بدون آرایش).

بچه‌دار شدن، ازدواج اجباری

جمع‌بندی سبک‌زندگی و ارتباط با جنس مخالف:

در خصوص نظر افراد در خصوص ارتباط با جنس مخالف و آسیب‌های متصور ایشان در خصوص این ارتباط باید گفت که نظر کلی افراد نسبت به ارتباط با جنس مخالف را می‌توان در انواع سبک‌زندگی دسته‌بندی کرد ولی آسیب‌های ناشی از این ارتباط از نظر نمونه‌های این تحقیق تقریبا در انواع سبک‌زندگی قابل مشاهده است و مرزبندی خیلی دقیقی نمی‌توان برای آن معین کرد ولی به طور محدود می‌توان به شکل ذیل دسته‌بندی کرد:
سبک‌زندگی جسورانه: برخی افراد نمونه در این سبک‌زندگی ارتباط بی قید شرط با جنس مخالف را می پسندیدند و در صحبتهایشان نیز گفته بودند که خودشان هم ارتباطات آزاد دارند. نمونه‌هایی که در این دسته از سبک‌زندگی جای می گرفتند در مشکلات ناشی از روابط آزاد به هم ریختن زندگی افراد متأهل، آسیب‌های روحی، احتمال بارداری و تبعات ناشی از آن مثل سقط جنین اشاره کرده‌اند. به نظر می رسد مورد ازاله بکارت در این سبک‌زندگی خیلی اهمیت نداشته و جزو مشکلات توسط این افراد مطرح نشده‌است.
سبک‌زندگی محافظه‌کارانه: در بین نمونه‌ها افرادی که سبک‌زندگی محافظه‌کارانه داشتند بیشتر معتقد بودند که ارتباط با جنس مخالف باید در حد لزوم باشد و تعداد بسیار کمی از نمونه‌ها هم این ارتباط را برای آشنایی پیش از ازدواج و بسیار کنترل شده توسط والدین بی اشکال می‌دانستند. افرادی که در این نوع سبک‌زندگی دسته‌بندی شده بودند مشکلات ناشی از ارتباط دو جنس مخالف را شامل ازاله بکارت، بدبینی مردها، از هم پاشیدن زندگی افراد متأهل، تجاوز، آسیب دیدن آینده فرد، مشکلات روحی و روانی بارداری و به تبع آن ازدواج اجباری مطرح کرده‌اند.
سبک‌زندگی مصحلت اندیش: در این نوع سبک‌زندگی نمونه‌ها معتقد بودند که به صورت کنترل شده و بدون روابط جنسی خوب است، برخی نیز معتقد بودند به صورت همتراز یعنی در دنیای همکاری وهمکلاسی باید باشد و برخی نیز معتقد بودند برای آشنایی قبل از ازدواج یک امر بدیهی و لازم است. در این دسته از سبک‌زندگی نمونه‌ها تمامی موارد مورد توجه محافظه‌کاران را مطرح کرده و علاوه بر آن به ایجاد تخیلات و احساسات غیر قبل کنترل نیز اشاره کرده‌اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ق.ظ ]




رویکرد تضاد در واکنش به کارکردگرایی ساختاری به وجود آمد و ریشه در نظریه‌های مارکسیستی دارد. مفروض نظریه‌پردازان تضاد این است که هر گونه نظم در جامعه را به اعمال زور برخی از سردمداران جامعه نسبت می‌دهند و بر نقش قدرت در حفظ نظم جامعه تأکید می ورزند. بر این اساس سردمداران جامعه به واسطه اعمال سلطه بر قشرهای پایین تر سبک‌زندگی آن‌ها را شکل می‌دهند و کنترل می‌کنند. انتخاب‌هایشان را تعیین کرده و محدود می‌کنند و سمت و سو می‌دهند. بر رفتار، گفتار، اعتقادات و کنش‌های آن‌ها کنترل داشته و از همین راه کل جامعه را تحت سیطره خود در آورده و حکم‌فرمایی می‌کنند(مهدوی کنی ۱۳۸۷ و باکاک ۱۳۸۱).
زیمل بر برخی رفتارهای تظاهری نظیر«مد »تأکید می‌کند و معتقد است که سبک‌های زندگی به واسطه مصرف شکل گرفته و علاوه بر هویت بخشی برای افراد متمایز کننده نیز هست. او دلیل توجه مردم به مد و جذب سریع به این مقوله را تلاش برای ساختن هویت شخصی متمایز بر می‌شمرد. به نظر زیمل در جوامع اولیه، افراد هویت خود را از گروه می‌گرفتند. از این رو، بسیار همگن بودند؛ اما در جوامع مدرن فرایند هویت‌یابی فردی شده‌است. در شهرهای بزرگ شخص مصرف می‌کند تا هویتی را که دوست دارد برای خود بسازد. او سبک‌زندگی را یک موضوع خاص منفرد قلمداد نمی‌کند بلکه آن را کل بهم پیوسته از صورت‌هایی می‌داند که افراد یک جامعه بر اساس سلیقه و انگیزه درونیشان و تلاشی که برای ایجاد توازن میان شخصیت ذهنی و زیست محیط عینی و انسانی شان تلاش می‌کنند، برای زندگی‌شان بر می‌گزینند. از نظر او کنش افراد در چارچوبی که فرهنگ اجتماعی برای انگیزش فردی فراهم می‌کند بروز کرده و روش زندگی فرد را می‌سازد. از نظر زیمل سبک‌زندگی مجموعه‌ای از روش‌های زندگی بهم پیوسته است(همان).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با عنایت به اینکه او سبک‌زندگی را یک کل بهم پیوسته قلمداد می‌کند رواج مدگرایی و گسترش مصرف گرایی را نیز در سطحی کلان تحلیل می کند. از نظر او کشاکشی خاص بین فرد و جامعه به جهت تمایل به مد وجود دارد به‌طوری که جهان مدرن را بر خلاف ظاهرش مسبب محدودیت‌هایی برای فرد می‌داند که فرد برای حفظ آزادی خود به پدیده‌هایی مثل مد پناه می‌برد تا بتواند به‌واسطه آن هویت خود را تعریف کند(فاضلی ۱۳۸۲، مهدوی کنی ۱۳۸۷ و باکاک ۱۳۸۱).

رویکرد کنش متقابل نمادین

رهیافت کنش متقابل نمادین در زندگی اجتماعی توسط جامعه‌شناسان امریکایی چارلز هورتون کولی، جرج هربرت مید، هربرت بلومر، اروینگ کافمن و گریگوری استون توسعه یافته است. پیش‌فرض‌های اساسی این دیدگاه عبارتند از‌:
ارتباطات و رفتار انسانی به نمادهای معناداری بستگی دارد که زمینه همکاری بین مردم را ایجاد می‌کند. یک نماد به این دلیل معنادار است که در یک گروه مشترک معانی را بین افراد گروه منتقل می نماید. با توجه به اهمیت معانی منتقل شده توسط نمادهای معنادار در کنش متقابل، همکاری تنها در صورتی امکان‌پذیر است که افراد تقریباً همان معانی را مورد توجه قرار دهند و کنش‌های دیگران را از طریق قرار دادن خود به جای آنان درک نمود و بر طبق آن عمل کنند. معانی ممکن است از طریق اصلاًح در معرض تعریف مجدد قرار گیرند. در جوامع پیچیده ممکن است معانی توسط خرده گروه‌ها به طور متفاوت درک شوند. معانی ممکن است در حالت انتقالی قرار داشته‌باشند و به دلیل دگرگونی‌های سریع اجتماعی نیاز به بازنگری و بررسی مجدد داشته باشند. تعریف مجدد از طریق کنش متقابل اجتماعی صورت می پذیرد. در سطح فردی معانی از طریق یک فراگرد انعکاسی تبیین می‌شوند. این فراگرد شامل کلیه موضوعات و کنش‌هایی است که توسط فرد درک می‌شوند و تعریف وضعیت نامیده می‌شود. کسب معانی و توانایی دستیابی به اندیشه‌های انعکاسی نه تنها محیط اجتماعی بلکه معانی و تأملات مربوط به خود را نیز شامل می‌شود(فاضلی ۱۳۸۲ و مهدوی کنی ۱۳۸۷).
از این منظر سبک‌زندگی مجموعه‌ای از کنش‌های افراد است که با سمبل‌هایی نمادین قابل مشاهده بود و شکل می‌گیرد. می‌توان وبر را در این دسته از نظریه‌پردازان سبک‌زندگی دسته‌بندی کرد. او از اصطلاح سبک‌زندگی در نظریه‌های خود استفاده کرده و با اینکه نظیر وبلن مستقیم به این مبحث نپرداخته ولی در بحث تأثیر معنا بر رفتار اجتماعی از این اصطلاح بهره‌های فراوان گرفته‌است. در کتاب‌هایی نظیر جامعه‌شناسی دین، اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری و غیره به این مفهوم اشاره کرده و به دنبال بست و پیوند این موضوع با چارچوب تحلیلی سه وجهی خود یعنی تمایلات، رفتارها و منافع است. از نظر او تمایز طبقات اجتماعی بر منبای اقتصاد و تولید وجود دارد و با اینکه نظر مارکس در این خصوص را می‌پذیرد اما کامل ندانسته و مفهوم مصرف را نیز به آن می‌افزاید. او طبقات اجتماعی را بر مبنای مصرف طبقه بندی کرد و از منظر وبر هر گروه منزلتی یا هر طبقه سبک‌زندگی متفاوتی را به خود اختصاص داده و قابل مشاهده است(همان ). می‌توان تعریف وبر از سبک‌زندگی را چنین بازگو کرد:«شیوه‌های رفتار، لباس پوشیدن، سخن گفتن، اندیشیدن و نگرش‌هایی که مشخص کننده گروه‌های منزلتی متفاوت است. »(سوبل ۱۹۸۱ به نقل از فاضلی، ۱۳۸۲: ۲۱).

رویکرد روانشناسی اجتماعی‌:

مفروض اساسی این رویکرد بر این است که انسان‌ها از کودکی در یک روند جامعه‌پذیری همه چیز را می آموزند و در بزرگسالی تمامی انتخاب‌ها و رفتارهای خود را بر اساس اندوخته‌های ذهنی که در روند جامعه‌پذیری شکل گرفته است شکل می‌دهند. از این دسته نظریه‌پردازان می‌توان به آدلر اشاره کرد.
آدلر سبک‌زندگی را یک کلیت خاص، یگانه و فردی در زندگی می‌داند. از نظر او سبک‌زندگی یک تجسم کمال یافته فرد نگرانه در روانشناسی فردی است. او ارتباط تنگاتنگی بین جامعه‌پذیری کودک و سبک‌زندگی قائل است. از نظر او فرد در سال‌های اولیه زندگی تا حدود ۵ سالگی سبک‌زندگی‌اش بنیان نهاده می‌شود. بدین معنی که سبک‌زندگی نه موروثی و نه کاملاً وابسته به محیط است. بلکه بیش از هر چیز خلاقیتی می‌داند که حاصل کنار آمدن با محدودیت‌ها، تضادها، موانع و بحران‌هایی است که فرد در مسیر پیشرفت به سوی مدل آرمانی‌اش از خود بروز می‌دهد(مهدوی کنی، ۱۳۸۷: ۱۲۴).

رویکرد تلفیقی:

رویکردهای تلفیقی بیشتر از اواخر دهه ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰ شکل گرفتند و در پی پیوند خرد و کلان بر آمدند. نظریه‌پردازانی نظیر گیدنز، کالینز، الگزندر، هکتر، نورستینا در صف مقدم این گونه نظریه‌پردازی‌ها جای داشتند. در این نوع رویکرد فرض بر این است که پدیده‌های اجتماعی در سطوح عاملیت و ساختار به شکل دیالکتیک در تعامل هستند و همدیگر را بازتولید می‌کنند و مطالعه پدیده‌های اجتماعی به شکل تک بعدی جایز نیست. لذا به تلفیق عاملیت و ساختار پرداخته و گاه در برخی نظریات رویکردهای نظری مختلف را با هم ترکیب کرده‌اند. سبک زندگی با این رویکرد نوعی انتخاب‌های مختلف در زندگی افراد است که کنش فرد را می‌سازد و عاملیت انسانی دارد و علاوه بر اینکه از ساختار جامعه متاثر است خود نیز بر ساختار جامعه تأثیر می‌گذارد. از این دست نظریه‌پردازان در حوزه سبک‌زندگی می‌توان به گیدنز، بوردیو، وبلن و سایر نظریه‌پردازان اشاره کرد.
وبلن معتقد بود که داشتن سبکی خاص به معنای چیزی بیشتر از علایق خاص فراغت است و این داشتن سبک خاص زندگی و خودنمایی به واسطه ادوات خاص برای آنکه نشان دهند متعلق به گروهی خاص در جامعه هستند منجر به برجسته کردن تمایزهای گروهی می‌شود. وبلن مبنای تحلیل خود را بر چگونگی کسب منزلت در طبقه متوسط آمریکا بر اساس روش کسب منزلت طبقه متوسط آمریکا به واسطه نوع و چگونگی مصرف آن‌ها قرار داده بود. او ثروت را مهم‌ترین عامل کسب منزلت قلمداد کرده و نوع مصرف را بهترین نمود متمایز کننده معرفی می‌کرد(گیدنز و ریمر ۱۳۸۱‌، وبلن ۱۳۸۳). در تحلیلی کارکردی از راه‌هایی که افراد می‌توانستند به گونه ای نمادی، منزلت برتر خود را در نظام منزلتی تعیین کنند و به نمایش بگذارند ارائه می‌کند و به طبقۀ تن آسا[۱۱] اشاره می‌کند که از نظر وی مولد نیستند و سبک مصرف آن‌ها خودنمایانه یا چشمگیر بوده و سبک‌زندگی آن‌ها امروزه به همۀ طبقات اجتماعی به سرعت سرایت می‌کند (مهدوی کنی ۱۳۸۷، گیبینز و ریمر ۱۳۸۱‌، وبلن ۱۳۸۳).گیدنز نیز به مبحث سبک‌زندگی پرداخته و از آنجایی‌که به عاملیت انسانی در روابط سخت پایبند است آن را در شکل گیری هویت انسان مؤثر می‌داند. او معتقد است که انسان تحت فشار ساختار اجتماعی سبک‌زندگی را بیشتر تقلید می‌کند و نه تنها تقلید کرده که ناچار به این پیروی و تقلید از سبک‌های زندگی در دنیای متجدد نیز هست و انتخاب دیگری غیر از گزینش یکی از سبک‌های موجود ندارد. گیدنز معتقد است که هرچه محیط و جامعه ای که فرد در آن زندگی می‌کند به دنیای ما بعد سنتی تعلق داشته باشد، سبک‌زندگی او نیز بیشتر با کُنه واقعی هویت شخصی‌اش، ساخت و همچنین با تجدید ساخت آن سر و کار خواهد داشت. او معتقد به امکان کثرت انتخاب برای فرد و درِ همۀ انتخاب‌ها را بر روی همه افراد باز می‌داند. گیدنز هویت شخصی را یک برنامه مدرن تلقی می‌کند که فرد بر حسب ادراکی که از روش‌های مختلف ابراز وجود، هویت و خاطرات زندگی شخصی خود دارند، آن هویت شخصی را می‌فهمند. او فعالیت‌های فراغتی و مصرف‌گرایی را نمونه‌های بارز سبک‌زندگی می‌داند ولی نمود کامل سبک‌زندگی قلمداد نمی‌کند. با اینکه از نظر او بازار در خط‌مشی‌های نو لیبرالی به مضمونی ایدئولوژیک تبدیل شده و نماد عرضه آزادی در انتخاب بوده و با این احتساب باعت ارتقای فردگرایی می‌شود. او استدلال می‌کند که فرد از رهگذر انواع روایت‌های رسانه‌ای و تبلیغات بازاریابی اقدام به دخل و تصرف و جرح وتعدیل خویشتن خویش می‌کند و سبک‌زندگی خود را به بهای مایه گذاشتن از معنای فردیت شخصی خود انجام می‌دهد(گیدنز، ۱۳۸۲: ۱۸).پیر بوردیو به طور مستقل مباحثی را به سبک‌زندگی اختصاص داده است. او طی نگاشتن کتاب تمایز به بنیان فرض‌های نظری اقدام کرده و با خلق شبکه‌ای از مفاهیم گزاره‌های روشن و در نهایت تلاش برای آزمون نظری آن‌ها نظریه سبک‌زندگی اش را به یک اثر ماندگار و مورد توجه تبدیل کرده است. بوردیو جهت تبیین نظریه خود شبکه‌ای از مفاهیم اصلی را به کار می‌گیرد که در نهایت نمی‌توان در مورد تقدم و تأخر آن‌ها سخن گفت، بلکه به صورت یک کل به هم پیوسته بر هم اثر می‌گذارند و همدیگر را باز تولید می‌کنند. در نظریه بوردیو سبک‌زندگی شامل اعمال طبقه بندی شده و طبقه بندی کننده فرد در عرصه‌هایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه‌های معاشرت، اثاثیه منزل و نوع خانه، آداب راه رفتن و صحبت کردن است، در واقع عینیت یافته و تجسم یافته ترجیحات افراد است. همچنین سبک‌های زندگی شیوه‌های مصرف عاملان اجتمای اند که رتبه بندی‌های مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعی هستند. این شیوه‌های مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسله مراتبی است؛ که بر حسب یک منطق دیالکتیکی صرفا راهی برای نشان دادن تمایز نیستند بلکه خود راهی برای ایجاد تمایز نیز هستند. هفت مفهوم میدان، سرمایه، منش، عمل، نماد، طبقه و قریحه در شبکه مفاهیم نظریه بوردیو قرار دارند و تعامل آن‌ها با هم مفهوم سبک‌زندگی او را می‌سازد. در نظریه بوردیو جامعه به عنوان یک فضای اجتماعی بازنمایی می‌شود که جایگاه رقابتی شدید و بی‌پایان است و در جریان این رقابت‌ها تفاوت‌هایی ظهور می‌کند که اساس چارچوب لازم برای هستی اجتماعی را فراهم می‌آورند در فضای اجتماعی عاملان و گروه‌های اجتماعی بر اساس حجم و میزان سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی با برخی افراد دیگر اشتراکاتی و با برخی دیگر فاصله پیدا می‌کنند(فاصلی ۱۳۸۲: ۳۸، باکاک ۱۳۸۱: ۹۶ و بوردیو ۱۳۸۰: ۳۳).در واقع فضای اجتماعی بر اساس سرمایۀ در اختیار فرد ساخته می‌شود و هر چقدر فرد سرمایه بیشتری داشته باشد در فضای اجتماعی موقعیت بالاتری را کسب می‌کند. مردمی‌که در فضای اجتماعی مشابهی قرار می‌گیرند ذائقه‌های مشابه و سبک‌های زندگی مشابهی اتخاذ می‌کنند و سلیقه‌های مشابهی دارند. مجموعه‌ای انتظام یافته از ثروت‌ها و خصلت‌ها را به وجود آورده و وحدت رویه و سیره ایجاد می‌کنند و این قضیه باز تولید می‌شود(بوردیو ۱۳۸۰: ۳۸).منش: منش همان مفهومی‌است که بوردیو آن را«ناخود آگاه فرهنگی »می‌نامند که متشکل از خلق و خوی درونی شده و پایدار افراد است که رفتار و کردار خاصی را پدید می‌آورد. در واقع همان ساختار اجتماعی ذهنی شده‌ای است که در ابتدا از طریق تجارب نخستین فرد به ذهن او منتقل و شکل می‌گیرد و در روند جامعه‌پذیری تجربیات بزرگسالی بدان اضافه می‌شود(توسلی ۱۳۸۳، بوردیو ۱۳۸۰، فاصلی ۱۳۸۲، ریتزر ۱۳۷۸ و ایکتون ۱۳۸۱). این مفهوم هسته مرکزی و اصلی تبیین بوردیو را برای کنش‌های انسان شکل می‌دهد. بوردیو می‌گوید «من می‌خواستم نشان دهم که فرد نه فقط به عنوان فرد بلکه به عنوان محصول ساختار و یک اصل مولد دست اندرکار است»(فاضلی، ۱۳۸۲: ۳۹).در نظریه بوردیو ترکیب منش و میدان، عمل فرد را پدید می‌آورد که در ادامه به آن می‌پردازیم.میدان: میدان عرصه منازعه و مبارزه است. میدان می‌تواند شامل زمین، اشتغال، کالاهای فرهنگی، قدرت سیاسی، طبقه اجتماعی، منزلت یا هر چیز دیگری باشد که به درجات مختلف وجود دارند. هر میدان، به دلیل محتوای متفاوتی که دارد منطق، ساختار و ضرورت متفاوتی را طلب می‌کند که هم محصول و هم تولید کنندۀ ریختاری است که مختص و در خور آن میدان است. میدان نظام ساخت یافته‌ای است از موقعیت‌هایی که توسط افراد یا نهادها اشغال می‌شود و ماهیت آن وضعیت دارندگان آن موقعیت‌ها را تعریف می‌کند. میدآن‌ها علاوه بر اینکه قلمرو منازعه هستند و فضاهای ساختمندی هستند که ناظر بر موقعیت‌های مسلط و تحت سلطه بر اساس مقدار و نوع سرمایه هستند، بلکه به کنشگران خود شکل‌های خاص منازعه را تحمیل می‌کنند و مکانیسمهای داخلی خود را برای توسعه داشته و از استقلال نسبی در برابر محیط خارجی برخوردارند(جلایی پور و محمدی ۱۳۸۷، سیدمن ۱۳۸۶، ریچارد، جنکینز و پیر بوردیو ۱۳۸۵ و بوردیو ۱۳۸۰).سرمایه: در میدان انواع سرمایه‌های فرد شامل سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه نمادین و سرمایه اجتماعی وی شکل می‌گیرد و میزان آن مشخص می‌شود. سرمایه‌ها قابل تبدیل به یکدیگرند و آنچه به میدان معنی می‌بخشد سرمایه است و حجم و ترکیب آن‌ها جایگاه فرد را در سلسله مراتب میدان مشخص می‌کند(چولی ۱۳۸۹، بوردیو ۱۳۸۰ و فاصلی ۱۳۸۳).عمل: عمل شامل اشکال مختلف فعالیت‌های بدنی، ذهنی، چیزها و کاربردشان، دانش شناختی، راهکارها و حالت‌های عاطفی و آگاهی انگیزشی است که در واقع فعلیت یافته منش است(فاضلی ۱۳۸۲: ۵۸- ۴۱).نماد: بوردیو از امر نمادین یاد می‌کند که با اینکه امری مادی است ولی خصیصه مادی ندارد و تفسیر کارکردهای آن است. از نظر وی نظام‌های نمادین در ساختار سلطه نقش تعریف کردنِ امر صحیح و مشروع را به عهده دارند(چولی ۱۳۸۹ و فاضلی ۱۳۸۲).
طبقه: طبقه متشکل از کنشگرانی است که شرایط یکسانی دارند و پایگاه یکسانی را اشغال کرده‌اند و به احتمال زیاد علایق و تمایل‌های یکسانی نیز داشته و در موقعیت‌های مختلف مواضع مشابهی اتخاذ کرده و رفتار مشابهی از خود بروز می‌دهند. هر طبقه اجتماعی ترکیبی از سه سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در خود جای داده و بر اساس آن تعریف می‌شوند. بوردیو بین طبقه و میدان رابطه دیالکتیکی قائل است(چولی ۱۳۸۹، بوردیو ۱۳۸۰، فاضلی ۱۳۸۲ و ساترتون ۲۰۰۱ مراجعه شود).
قریحه: شامل توانایی و ظرفیتی است که طی آن دسته‌ای از اعمال و یا اشیاء را به ارتباط بین مصرف محصولات مختلف و افراد را در یک فضای اجتماعی منطقه بندی شده ربط داده و این ارتباط را نمایان می‌کند و می‌توان به واسطه آن ارزش تجربه‌های مختلف را به داوری نشست(فاضلی ۱۳۸۲: ۴۳ و بوردیو ۱۳۸۰).

 

مفاهیم حساس نظری سبک‌زندگی:

 

پس از مطالعه نظریات و تحقیقات پیشین مفاهیم حساس نظری مختلفی به دست آمد که می‌توان در سه دسته مد نظر قرار داد: ۱- مفاهیمی که برای مطرح کردن عوامل تأثیرگذار بر سبک‌زندگی به کار می‌روند،۲- مفاهیمی که اجزائی قابل مشاهده که نمادهایی از سبک‌زندگی هستند را مطرح می‌کنند۳- مفاهیمی که برای معرفی پیامدها به کار می‌روند.لازم به ذکر است لزوماً این موارد به صورت مجزا و یا در یک پروسه یکطرفه به پیامدها منجر نمی‌شدند و گاه خود پیامدها سبک‌زندگی را باز تولید کرده و در دسته عوامل تأثیرگذار قرار می گرفتند.عوامل تأثیرگذار بر سبک‌زندگی: طبقه اقتصادی-‌اجتماعی، گروه‌های منزلتی، ساختار، آداب و رسوم، افکار، اعتقادات و دین، سرمایه، میدان، قریحه، طبقه‌، منافع.
اجزای قابل مشاهده: رفتار، آداب راه رفتن، سختن گفتن، شیوه معاشرت، نحوۀ گذران اوقات فراغت،‌، تفریحات و ورزش، مصرف، لباس پوشیدن، نوع خانه‌، اثاثه منزل، اندیشیدن، نگرش‌ها، مد، منش، عمل، نماد، تقسیم ساعات شبانه روز.
پیامدها: هویت‌یابی، هویت بخشی، سلسله مراتب اجتماعی، طبقه اجتماعی، گروه‌های منزلتی.

بخش دوم: قربانی‌شدن

از دیگر مفاهیمی که در تحقیقات مختلف به آن پرداخته شده قربانی‌شدن، ترس از جرم(قربانی جرم شدن) و عوامل موثر بر آن بوده است. نکته حائز اهمیت در اکثر این تحقیقات در مبحث روش شناختی است که در بیشتر موارد از روش کیفی استفاده شده‌است که مطابق با موضوع و طرح مسئله روش تحقیق مناسبی به شمار می‌رود. با عنایت به اینکه در این تحقیق هدف اصلی مطالعه ارتباط سبک‌زندگی زنان و قربانی‌شدن است لذا علاوه بر اینکه به مطالعات در حوزه قربانی‌شدن به طور عام پرداخته شده به طور خاص تمرکز بر قربانی‌شدن زنان بوده است.در تحقیقات مختلف به کرات دیده می‌شود که زنان قربانی فرهنگ مرد سالار جامعه ایرانی بودند که در اکثر موارد با توجیحات مذهبی به غلظت آن افزوده شده‌است. به طور مثال کمبود فضای ورزشی برای بانوان و اختصاص فضاها به آقایان و مغموم ماندن زنان به بهانه غیر‌شرعی بودن حضور زنان در انظار یکی از مسائل مطرح شده‌است. این نوع رویکرد در جامعه به زنان گاهی باعث تحرک اجتماعی زنان شده و مهمترین دلیل عنوان شده توسط زنان احساس نابرابری است.(قائدی و نوبخت و دانشجو ۱۳۸۹، دهنوی و معیدفر ۱۳۸۴). تأثیر خود پنداره جنس زنانه بر تمایل زنان به اعتیاد از دیگر موارد است که زنان را به قربانی این مسئله تبدیل می‌کند (قاضی نژاد و ساوالان پور ۱۳۹۲).سبک‌زندگی فرودستانه زنان که باز تولید فرهنگ مرد سالار میباشد زنان را به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و حقوقی به طور تاریخی در موضع فروتری قرار داده و عدم توازن قدرت با مصادیق خشونت خانگی نمایان‌تر می‌شود. رسانه نیز در ساخت هویت زنان قربانی بی تأثیر نبوده و با جلوه دادن زنان مجرد طبقه پایین به عنوان زنان قربانی خشونت اقدام به رفع سوء نظر نسبت به طبقات بالای جامعه در مورد قربانی‌شدن زنان می‌کند. رسانه‌ها خود بر ایجاد ترس از مورد جرم واقع شدن زنان بی تأثیر نبودند. زنان عکس‌العمل‌های مختلفی از خود در زمان قربانی‌شدن بروز می‌دهند که طیفی از سکوت، فرار، جابه جایی و غیره را اعلام می‌دارند(صادقی فسایی و امینیان ۱۳۹۰، صادقی فسایی امینیان ۱۳۹۲، افخمی و نادرپور ۱۳۸۸، صادقی فسایی و لاریجانی ۱۳۹۲، صادقی فسایی و مقدم ۱۳۹۱، قاضی نژاد و شاکری ۱۳۹۱، صادقی فسایی و کامل قالیباف ۱۳۹۰، صادقی فسایی ۱۳۸۰).
نگاهی گذرا به تحقیقات خارجی نشان داد که اکثر تحقیقات انجام شده به روش کمی‌بوده و از نظریات فمنیستی نشأت گرفته اند. نگاهی بر این تحقیقات حکایت از این دارد که سن، جنسیت و رسانه سه عامل تأثیرگذار اساسی بر میزان آگاهی افراد از آسیب‌های جنسی و خشونت‌های مختلف، هراس از جرم و ریسک افراد در خصوص نزدیک شدن به موقعیت‌های خطرناک و انجام رفتارهای پیشگیرانه بوده است. اثرات سوء آسیب‌های جنسی و غیرجنسی تا مدتهای مدیدی زندگی قربانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و در تحقیقات کشورهای اروپایی و امریکایی توجه ویژه ای به آسیب‌های دختران دانش آموز در مدارس شده‌است و کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی از انجام برخی فعالیت‌های روزمره عادی از نتایج این آسیب‌هاست. علاوه بر این در این تحقیقات نشان داده اند که زنان قربانی احتمال قربانی‌شدن مجددشان بیشتر از سایر زنان است. ترس از مورد جرم واقع شده خود حکایتی است که در برخی تحقیقات مورد مداقه قرار گرفته و نشان داده شده‌است که زنان در مقایسه با همسالان خودشان را کمتر در معرض خطر تجاوز می‌دانند در حالی که به طور مساوی در معرض ریسک هستند.(سوارتز و رینیز و هسون و ویلکاس ۲۰۱۰، سی می و آی ردر و۲۰۰۹، ای گری و وای اوکانر۱۹۹۰، جی گلس ۲۰۰، گیدز و مکنمار و ادوارد ۲۰۰۶، رندا و ویکاس۲۰۱۱، سلونی و زارافونیتو۲۰۰۸، فارال و گاد ۲۰۰۴، گروف ۲۰۰۸، برایانت ۲۰۰۱، کو و گورگ و نوریس ۱۹۹۶، هیکمن و مولنهارد ۱۹۹۷، نوریس و نوراس و دیمف ۱۹۹۶، نوریس و نوراس و گراهاند ۱۹۹۹)‌.
تعداد زیادی از مطالعات مربوط به ترس از جرایم، در سه دهۀ گذشته جمع آوری شده‌اند که نشان دهندۀ آن است که هم تأثیرات فردی و هم تأثیرات محیطی بر درک از ترس از جرایم دارای نقش اساسی است(همان۶۰) به طور مثال تاریکی هوا و محیط‌های کثیف عمده ترین عامل محیطی ترس از قربانی‌شدن در زنان عنوان شده‌است(سلونی[۱۲] و زارافونیتو[۱۳]۲۰۰۸). تحقیقات موجود در مورد ترس از جرایم، اثبات کرده‌اند که تعداد افرادی که نگران جرایم هستند، تا حد زیادی از افرادی هستند که واقعاً آزار و اذیت جرایم را تجربه نکرده‌اند. علاوه بر این برخی افراد در مورد، احتمال تجربه آزار و اذیت مبالغه می‌کنند، در حالیکه برخی دیگر احتمال تجربه کردن آزار و اذیت جنایتکارانه را ناچیز دانسته اند(سوارتز، دبیلو رنیز، هنسون و ویلکاس،۲۰۱۰: ۶۰). در هر حال باید گفت که اجماع تحقیقات(در اروپا) در این حوزه نشان می‌دهد که ترس از جرم در میان اعضای بسیاری از جوامع و جوامع غربی معاصر دامنه بسیار گسترده ای دارد و یک چهارم جمعیت اروپایی نگرانی شدیدی در مورد سرقت و تجاوز به عنف دارند(فارال و گاد، ۲۰۰۴: ۴۹۳ – ۴۹۹).به طور کلی در خصوص آسیب‌پذیری و ترس باید گفت که احساس آسیب‌پذیری خود باعث ایجاد احساس کلی نگرانی و ترس می‌شوند(سوارتز، دبیلو رنیز، هنسون و ویلکاس،۲۰۱۰: ۵۹). مسائل متعددی باعث ترس از جرم در سطح فردی می‌شود که به صورت کلاسیک به دو دسته تقسیم می‌شوند: آسیب‌پذیری جسمانی و آسیب‌پذیری اجتماعی. آسیب‌پذیری جسمانی اشاره به توانایی شخصی برای دور کردن یک حمله فیزیکی از خود دارد(همان). آسیب‌پذیری اجتماعی پیچیده تر است و شامل تعدادی از عوامل از جمله ویژگی‌های اجتماعی مانند: نژاد، تحصیلات و رفاه مالی‌، می‌شود(همان). به طور سنتی تصور می‌شود که ریسک غیر واقعی و رفتارهای پیشگیرانه و تجربه قربانی‌شدن همگی اجزایی از ساختار چند وجهی است که به اختصار«تهدید قربانی جرائم شدن »نامیده می‌شود. (مای،رادر و گودرم ۲۰۱۰، ۱۶۰).در برخی تحقیقات نظیر آنچه کرول و برگس در سال ۱۹۹۶ انجام دادند به این نتیجه رسیدند که زنان نسبت به مردان به دلیل میزان آسیب‌پذیری بیشترشان در برابر تجاوز جنسی ترس از جرم بیشتری دارند. به طور کلی زنان نسبت به مردان ده برابر بیشتر احتمال دارد که مورد حمله و یا تجاوز به قصد آزار بدنی و جنسی قرار بگیرند(هوارد، ۱۹۹۹: ص) و این آسیب‌پذیری بیشتر به دلیل قدرت بدنی کمتر، اهمیت تجاوز به عنوان تهدیدی برای زنان، نقش جنسی سنتی زنان در جامعه که اعتماد به نفس و استقلال آن‌ها را کاهش می‌دهد و حساسیت آن‌ها با توجه به شکست در ارزیابی احتمال قربانی جرایم شدن، است(ای گری و ای اوکانر، ۱۹۹۰: ۲۸۵).خشونت خانگی یکی از مهمترین مسائلی است که هر ساله در سراسر جهان قربانیانی را به خود اختصاص می‌دهد. خشونت خانگی در سه دسته خشونت علیه زنان، علیه کودکان و خشونت علیه مردان خانواده صورت می‌گیرد و گاه منجر به همسر کشی در خانواده می‌شود(قاضی نژاد و عباسیان ۱۳۹۰، احمدی و ناصری و علی محمدیان و شمس و رنجبر و شریعت و ابراهیم پور و پور رضا و محمدی و یونسیان ۱۳۸۷، اعزازی ۱۳۸۳، صادقی و کامل قالیباف ۱۳۹۰)خشونت خانگی اخیراً مورد توجه کارشناسان و جرم شناسان اجتماعی قرار گرفته است. «سی سال قبل تنها دو مقاله علمی‌در مورد معنی آزار و اذیت همسر چاپ شده بود. پلیس واشنگتن دی سی در پاسخ به تماسهای خانگی قانونی غیر رسمی‌صادر کرد. پلیس باید تنها در صورتی که قربانی‌های زن جراحت داشتند که نیازمند چند عمل جراحی بودند فرد را دستگیر می‌کرد. تا اواسط دهه ۱۹۷۰، با اینکه مدارک بسیار زیادی حکایت از این داشت که مشکل خشونت خانگی نادر و مشکل شخصی نیست اما کاملاً مورد بی توجهی قرار گرفته بود. توجه به خشونت در جنبش عمومی‌تر زنان ریشه داشت. همان‌طور که جنبش زنان در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ به اوج خود رسید، توجه به خشونت و آزار و اذیت نیز به اوج خود رسید. به‌طوری که در اوایل ۱۹۹۰ خشونت علیه زنان به جایگاه یک مشکل اجتماعی رسید و دستور کار سیاست عمومی‌قرار گرفت. عموم مردم به این نتیجه رسیدند که خشونت علیه زنان یک مشکل اجتماعی است. نظر سنجی برای بودجه مالی جلوگیری از خشونت در خانواده در ۱۹۹۵ در امریکا انجام شد و ۸۳% از بزرگسالان امریکایی که در نظر سنجی شرکت داشتند اظهار داشتند که خشونت در خانه یک موضوع بسیار مهم اجتماعی است »( جی گلس‌، ۲۰۰۰: ۲۹۸).
البته خشونت علیه زنان مختص خانه نیست و آزارهای جنسی در محل کار نیز جریان دارد و زنان شاغل در مقابله با این نوع آزارها از روش‌های ناکار آمدی مثل سکوت، مدارا و ترک محیط کار استفاده می‌کنند که در اکثر موارد این عکس‌العمل‌ها منجر به کاهش آزار جنسی نمی‌شود و مشکلات بیشتری را ایجاد می‌کند(رجب لاریجانی: ۱۳۸۹).
مطالعات انجام شده در مورد پدیده همسر آزاری حاکی از آن است که«خشونت دوران کودکی در مردان همسرآزار زیاد است. در خانواده‌هایی که فرزندان کتک خوردن مادران خود را تجربه کرده‌اند در بزرگسالی، دختران تمایل به تحمل همسر آزاری دارند و پسران کتک زدن همسران را حق قانونی خود می‌دانند»(نازپرور۱۳۸۱: ۲۵) و تحقیقات نشان می‌دهد که در«بین تمامی‌عوامل و متغیرهایی نظیر اشتغال، تحصیلات، آشنایی قبل از ازدواج، نوع ازدواج(تحمیلی، اختیاری) اقتدار مرد در خانواده، دخالت اطرافیان در طول دوران زناشویی و تفاوت سنی، متغیر اقتدار و سلطه مرد در خانواده بیشترین تأثیر را در خشونت علیه زنان دارد»(رئیسی سرتیشنیزی ۱۳۸۱: ۴۵). در تحقیقی که به بررسی«جایگاه زنان و دختران در جامعه، مورد کردستان» به سفارش صندوق کودکان سازمان ملل متحد انجام شد طی مصاحبه‌ای این جمله از یک زن روستایی کافیست تا به عمق این فرهنگ پی ببریم که: «خانم! زن اگر کتک نخورد که زن نیست و مرد اگر کتک نزند که مرد نمی‌شود!»(صدیق سروستانی ۱۳۷۷). چنین رویکرد و چنین نظری مستلزم سابقه تاریخی طولانی و آداب، رسوم و فرهنگی ریشه‌دار است که گاه آن را به ورود قوم آرایایی به ایران نسبت داده‌اند. گفته شده «در دوره پیشا تاریخ، نشانی از خشونت در تمدن زن محور دیده نمی‌شد. مثلا خردمندی زنان در اداره جمعی امور سومر از افسار گسیختگی قدرت جلوگیری می‌کرد و رسومی ‌چون هیپوگاموس[۱۴] مانع تبدیل مالکیت جسمی‌و حسادت روحی به معضل تعرض و تجاوز جنسی می‌گردید. با ورود اقوام پدر- مردسالار آریایی به منطقه میان رودان، اشک از دیدگاه مادران و دختران جاری شد و آشنایی اولیه با سوگواری، از طریق هجرت اندیشه دموکراسی از طریق کرت به یونان اتفاق افتاد. ولی بستر مردسالار آن سامان، دمکراسی را با خشونت آمیخت، چنان‌که خدایان، سیزیف[۱۵] را محکوم کردند پیوسته تخته سنگی را تا بالای کوهی ببرد و از آنجا به پایین افکند؛ زیرا خدایان می‌اندیشیدند تنبیهی سخت‌تر از کار بیهوده و بی‌امید، کیفر انتقام را تشکیل نمی‌دهد. در شرق نیز اسطوره هبوط با جرم‌شناسی قابیل نسبت به‌هابیل چونان مکمل فرو افتادن آدم از فردوس با خاک بر حسب وسوسه اغواگرانه زنی هم پیمان با شیطان آغاز شد»(محمدی اصل۱۳۸۸، ۱۲).
از جمله جرائم دیگری که دختران جوان را تهدید می‌کند، آزارهای روحی و روانی و جنسی است که خود می‌تواند به پدیده فرار دختران از خانه دامن زند و ایشان را قربانی می‌کند. اگرچه در بسیاری از موارد فرار برای دختران، به عنوان راهی برای خروج از آزارهای خانگی است اما به علت عدم دسترسی دختران به حمایت‌های اجتماعی و قانونی معمولاً بعد از فرار، در مصائب عمیق تر فرو می‌روند. دریافت برچسب‌های نامناسب، تجاوز، اعتیاد، فحشا ورود به باندهای مجرمانه و همنشینی با گروه‌های آسیب ساز از جمله مشکلاتی است که دختران فرار را معمولاً در خود می‌بلعد و قبل از یافتن یک محل امن برای زندگی به کام مشکلات بزرگتری می‌اندازد(صدیق سروستانی و باستانی ۱۳۸۸ و جوادی یگانه ۱۳۸۲). در خصوص وضعیت تجاوز محارم در کشورهای دیگر نیز باید گفت که این موضوع به شکل حاد خود را نمایان کرده است، به طور مثال در سانفرانسیسکو ۱۷ درصد یا تقریبا یک زن از هر شش نفر توسط ناپدری خود در دوران کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته‌اند. در مقابل ۲ درصد یعنی از هر ۴۰ زن یک نفر توسط پدران واقعی خود مورد تجاوز قرار گرفته‏اند. این افراد گاه تا آخر عمر خود درگیر این ماجرا هستند و حتی در ازدواج‌های خود و محل کار خود نیز دچار مشکل می‌شوند. دائم دچار عذاب وجدان بوده و در محیط‌هایی مثل دانشگاه و محل کار خود احساس راحتی نمی‌کنند و نوعی ترس تا آخر عمر همراه آنان است(سانترا تامیلن[۱۶]۱۹۹۱). و البته این آمار جدای از آمار افرادی است که مادران‌شان بخاطر گرفتن حضانت فرزندان چنین جرمی‌را به پدر منتسب کرده تا با تشکیل پرونده‌های قضایی به مقصود خود برسند(تونیس و ژادن[۱۷] ۱۹۹۰). در مقاله ای که تونیس و ژادن در این خصوص نوشته اند آمار پرونده‌های قضایی که به موضوع تجاوز توسط پدر استناد کرده‌اند،جهت گرفتن حضانت به مراتب بیشتر از آمارهای دیگر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم