- استفاده از زبان شناسی توصیفی
-
- مخاطبانی وسیع برای تربیت میانفرهنگی[۲۲۶]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
این نکته نیز حائز اهمیت است که همه انواع ارتباطی که در میان دو فرد از دو فرهنگ متمایز(بهشکل باواسطه یا بیواسطه) صورت میگیرد، مصداق ارتباط میانفرهنگى است. امروزه ارتباط میانفرهنگى در شکل بیواسطه آن عمدتا در قالب مهاجرتهای خارجی، سفرهای علمی، اردوهای آموزشی، فرصتهای مطالعاتی، سفرهای تجاری، سفرهای ورزشی، سفرهای تبلیغی، جهانگردی، سفرهای زیارتی، و در شکل باواسطه آن در قالب محصولات فرهنگی (همچون الگوهای تغذیه و پوشش)، برنامههای هنری، کتب داستانی و رمانهای ترجمه شده، استفاده از نظریههای علمی یک دانشمند از طریق متون درسی و آثار ترجمه شده و … صورت میگیرد.
۱-۶- کنشگران و محملهای ارتباطات میانفرهنگی
ارتباطات میانفرهنگی از طریق عامل انسانی بهشکل با واسطه یا بیواسطه شکل میگیرد. هنگامی که ارتباط بهشکل بیواسطه برقرار شود محمل ارتباط خود انسان است که در پوششها و نقشهای گوناگون زمینههای ارتباط میانفرهنگی را فراهم میکند.[۲۲۷] اما درصورتی که ارتباط میانفرهنگی بهصورت با واسطه شکل گیرد، محمل ارتباط همان کانالی است که ارتباط از طریق آن میسر میگردد. بهعنوان مثال، محصولات مکتوب و تصویریِ[۲۲۸] رسانهای[۲۲۹] یکی از محملهای مهم ارتباطات میانفرهنگی بهشمار میروند.[۲۳۰] «مجاری ارتباطات میانفرهنگی گاه دو طرفه و گاه یکطرفه است. ترجمه متون خارجی، نشر کتاب و مطبوعات و پخش برنامههای تولید شده در فرهنگهای دیگر و انواع واردات و صادرات کالاهای فرهنگی موجب ارتباطات میانفرهنگی از نوع یکطرفه آن میشوند.[۲۳۱] رسانههای مکتوب به خصوص در قرون گذشته، در قالب نهضت ترجمه از مظاهر اصلی ارتباط میانفرهنگی بوده و آثار فراوانی برجای گذاشته است. «در اولین گامهای برافراشته شدن بنای تمدنهای بزرگ، به نهضتی شبیه به جنبش ترجمه برمیخوریم که اولین مرحله برای انتقال و بومی کردن علوم و فنون بوده است .این نهضت ترجمه از مهمترین مظاهر ارتباطات میانفرهنگی است».[۲۳۲] «نقطه آغاز جنبش ترجمه ارپا، شبه جزیره ایبری (اسپانیا و پرتغال امروزی) بود؛ همان جایی که بیشترین سابقه ارتباط علمی و عینی و اساسا حضور مسلمانان را در خود داشت. در مورد مترجمین هم اغلب منابع اذعان داشتهاند که پیشگام این راه، مترجمین یهودی[۲۳۳] بودند که از سویی رابطه علمی بیشتر با مسلمانان برقرار کرده بودند و از سویی دیگر در زبان عربی تبحر بیشتری داشتند و در واقع مترجمین یهودی، حلقه رابط دانش مسلمین و دانش مسیحیان بهشمار میرفتند.»[۲۳۴]
امروزه از زبانآموزی بهعنوان مهمترین محمل ارتباط میانفرهنگی نام برده میشود. دانشپژوهانی که در دورههای متوالی آموزش زبان شرکت میکنند بهمرور زمان با فرهنگهای بیگانه آشنا میشوند. زبان صرفنظر از محتوایی که حمل میکند، بهعنوان یک رسانه (میانجی) نقش زیادی در انتقال فرهنگ ایفا میکند؛ چرا که «هر زبانی ریشه در فرهنگ یک ملت دارد و مثل آینه اعتقادات، ارزشها، آداب و رسوم آن ملت را منعکس میکند. زبان و فرهنگ بهم وابستهاند توانایی یک فرد در یادگیری زبان بهمیزان زیادی به سطح فهم و یا تسلط او بر فرهنگ وابسته است. یادگیری بهتر زبان در حقیقت با شناخت فرهنگ مقصد ممکن میگردد. بهمنظور تسلط پیدا کردن بر یک زبان، یادگیرنده باید با جزئیات فرهنگ در زبان مقصد آشنا شود و از تفاوتهای فرهنگی بین گروهی موجود بین خود و دیگر ملتها آگاهی داشته باشد و بدین ترتیب بهسمت آفزایش آگاهیهایش که ماورای تفاوتهای فرهنگی است حرکت کند.[۲۳۵] یک فرد باید این توانایی را داشته باشد تا بداند چه موقع کجا و چطور صحبت کند.[۲۳۶]»[۲۳۷] «مهمترین واسطه ارتباط پیش از فرم و بستر و زمینه، زبان است.»[۲۳۸]
در حقیقت هر کنشگری که قصد تعامل با افرادی در آنسوی فرهنگ خود را داشته باشد، کنشگر ارتباط میانفرهنگی نامیده میشود چه این ارتباط بهشکل مستقیم(چهره بهچهره) صورت گیرد و چه بهشکل غیرمستقیم(از طریق یک رسانه از قبیل کتاب، نامه، تلفن، گفتگوی مجازی و مانند آن). بدین ترتیب مهمترین کنشگران ارتباطات میانفرهنگی بهشرح ذیل خواهد بود:
۱-۶-۱- مهاجران
مهاجرت، شکلی از تحرک جغرافیائی یا مکانی جمعیت است که بین دو واحد جغرافیایی انجام میگیرد.[۲۳۹] قدیمیترین شکل ارتباط میانفرهنگی مهاجرت بوده است؛ مهاجران خارجی از جامعهای به جامعه دیگر بهدلیل اقامت بلندمدت و نیز نزدیکشدن به مخاطبان ارتباطی خود، مهمترین و شاید موثرترین حاملان و کنشگران ارتباطات میانفرهنگی بهشمار میروند.[۲۴۰] امروزه مشاهده میشود که مهاجران در برخی از عرصههای زندگی بهویژه عرصههای عمومیتر، معمولا در چارچوب فرهنگ میزبان عمل میکنند و بهرقیقتر و کمرنگتر شدن عناصر فرهنگ اولیه خود رضایت میدهند؛ گرچه الگوی زیست فرهنگی برحسب موقعیت و شرایط مهاجران متفاوت است. معمولا نسل قدیمی مهاجران که خود مستقیما حامل فرهنگ سرزمین اصلی هستند، نسبت به نسل جدید یا فرزندان مهاجران اولیه که فرهنگ اولیه را بیواسطه تجربه نکردهاند، با اکراه بیشتری به همزیستی و آمیزش فرهنگی تن میدهند.[۲۴۱]
۱-۶-۲- جهانگردان
واژه جهانگردی[۲۴۲] به مجموعه مسافرتهایی گفته میشود که بین مبدأ و مقصدی با انگیزههای استراحتی، تفریحی، تفرجی، ورزشی، دیداری، تجاری، فرهنگی و یا گذران اوقات فراغت انجام میگیرد و در آن شخص توریست در مقصد اشتغال و اقامت دائم ندارد.[۲۴۳]همایون با استناد به مضمون برخی آیات و با رویکردی فرهنگی، جهانگردی را به: «حرکت انسانها در زمین که منجر به ارتباط میانفرهنگی مستقیم میان آنها می شود.»[۲۴۴]
از دیر زمان مردمان خردمند براى سیروسفر جایگاه ویژهاى قائل بودهاند و آن را بخشى از زندگى اجتماعى و انسانى خویش مىشمردهاند. در تکاپوى زندگى بهویژه در ابعاد اقتصادى، فرهنگى، سیاسى، و تاریخى، سفر و گردشگرى و سیرو جهانگردى داراى نقشى تعیینکننده و سرنوشتساز است. شاید بتوان گفت اکنون گستره و حجمِ رفت وآمد فرامرزیِ انسانها و پیوند مردمانِ کشورها و قارّهها با یکدیگر همان اندازه است که رفت و آمد میان افراد یک قوم و قبیله در گذشته و نیز همانگونه سهل و آسان. نکته در خور توجه آن که: چه بسا بههمان اندازه مورد نیاز و ضروری براى بشرِ امروز و براى ادامه حیات و زندگیِ انسانهایى که در این روزگار مىزیند. برانگیختهشدنِ احساسى در بشرِ متمدن دیده مىشود که او را به شناخت و آگاهى از فرهنگها، تمدنها، سنّت و آداب ملتها و بازکشف پدیدارهاى تاریخیِ نوع و نسل خویش دعوت مىکند. این احساس، بسان گذشته، در افرادى معیّن و محدود وجود ندارد، بلکه عموم مردمان را بهحرکت و گردش درآورده است.
بههر روى، عوامل و انگیزههاى گونهگون دست بهدست هم داده و گردشگرى را بهصورتى فراگیر مورد نیاز بشر امروز درآورده است، تا جایى که هم اکنون بهعنوان یک صنعت درخور و سودمند شناخته مىشود. [۲۴۵] جهانگردی امروز یکی از پررونقترین صنایع(کارهای) جهان بهشمار میرود. اکنون مردم تمام کشورهای جهان از مسافرتهای هوایی همچون وسیلهای برای کشف فرهنگهای دیگر استفاده میکنند. یکی از دستاوردهای این فرصتها و امکانات مسافرتی این است که مردم با فرهنگهایی روبهرو میشوند که گاهی عجیب و حتی اسرارآمیز بهنظر میرسد. اکنون منشاء این تفاوتها بسیار فراتر از موارد مربوط به وسایل لازم برای خوراک، پوشاک سنتی و شیوه مسافرت است. نقطهنظرات فرهنگی مختلف برای ادراک زمان و مکان و رفتار با بانوان و افراد مسنتر، شیوهها و وسایل انجام کسب و کار و حتی کشف و دریافت معنی حقیقت در معرض دید افراد قرار میگیرد.[۲۴۶] بهطور کلی تاثیر اجتماعی- فرهنگی مستقیمی در جهانگردی وجود دارد که از برخورد میان میزبان و جهانگردان بهوجود آمده است.[۲۴۷] این تاثیرات همواره مثبت و سودمند نیستند. در بسیاری موارد، اقتصاد جهانگردی ابزار نیرومندی در جهت نابودی روابط اجتماعی سنتی و معرفی الگوهای اجتماعی کشورهای صنعتی بوده است. بههمین دلیل است که برخی به جهانگردان بهعنوان یکی از ابزارهای نیرومند سلطه و استعمار مینگرند. درجهانگردی بینالمللی در نتیجه حضور جهانگردان نمایش مصرفگرایی از خارجیان که الگوی مصرفی کشورهای صنعتی را انتقال میدهند تقویت میشود. این الگوها ممکن است تاثیرات شدیدی بهجای گذارند. اول به ایندلیل که تاحدودی به هویت ملی و بومی تجاوز میکنند و آن را از میان میبرند و دوم، آنها تصویر تعریفشدهای از کشورهای صنعتی، طبقات خاصی از اجتماع، نوع خاصی از رفتار و به خصوص فقط حوادث حاشیهای زندگی مردم این کشورها را معرفی میکنند.[۲۴۸]
درعین حال، جهانگردی و سیر و سفرها بهترین فرصت برای ارتباط میانفرهنگی است. گروهی از آیات قرآن صریحا و با بهره گرفتن از صیغه امر به انسانها فرمان میدهد تا به حرکت در زمین بپردازند.[۲۴۹] گروهی دیگر آیاتی هستند که بهشکل استفهامی به نکوهش کسانی پرداخته است که از این امر مهم سرباز میزنند.[۲۵۰] و از همین منظر جهانگردی از نگاه اسلامی بیشتر یک مقوله فرهنگی است تا امری اقتصادی.
۱-۶-۳- مبلغان
درگذشته، مناسبترین روش شناخت آداب و رسوم ادیان و مناسک و عقاید آنان، گفتگو و تعامل چهره به چهره بود و این مهم میسر نمی شد مگر آن که روحانیان و پیروان این ادیان به سرزمینهای یکدیگر سفر و از نزدیک باهم ملاقات می کردند.[۲۵۱] همانطور که پیامبر اسلام از طریق فرستادن مبلغان خود بهطور غیرمستقیم با مردم ارتباط برقرار میکرد و آنها را به اسلام دعوت میکرد. شاید بتوان اولین مبلغان اسلام را گروهی از مسلمانان دانست که به حبشه هجرت کردند. این هجرت ضمن آنکه باعث حفظ عقاید و تامین آزادی این گروه مهاجر شد، زمینه گسترش اسلام را در خارج از شبهجزیره عربستان فراهم آورد. استدلالهای جعفربن ابیطالب نماینده مسلمانان در مورد اسلام و آشنا کردن پادشاه حبشه با مبانی این دین، باعث تمایل وی به اسلام و شکست و ناکامی قریش گردید و زمینه گسترش اسلام در خارج از عربستان را فراهم کرد.[۲۵۲] اما به مرور زمان که جوامع پیچیدهتر میشوند و تقسیم کار ضرورت پیدا میکند، تبلیغ نیز به یک امر حرفهای تبدیل میگردد.
وظیفه تبلیغ، یعنی رساندن دین، هم وظیفهای عام است[۲۵۳] و هم به حکم لزوم تخصص و تقسیم کار، یک طبقه خاص باید آن را به عنوان رشته تخصصی انتخاب کنند. قرآن وظیفه عام را در آیه «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ»[۲۵۴]، و نیز «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[۲۵۵] و وظیفه خاص را در آیه « وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ»[۲۵۶] بیان کرده است.[۲۵۷] گرچه همه مسلمانان از آنجا که مسلمان هستند، بهطور طبیعی، خواسته یا ناخواسته، مبلغ دینی بهشمار میروند ولی در اینجا منظور کسانی هستند که با هدف تبلیغ و بهعنوان یک کار حرفهای به کشوهای خارجی سفر میکنند. نمونه بارز آن زباندانهاییاند که از سوی بعثه رهبری یا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به سفرهای تبلیغی اعزام میشوند.
سفرهای تبلیغی یکی از شیوههای برقراری ارتباطات میانفرهنگی است که بهصورت هدفمند صورت میگیرد. گسترش تشیع در ایران بیش از همه چیز مرهون مسافرت علمای طراز اول لبنان به ایران در زمان حکومت صفویان بود. مسیحیان بیشتر اهداف فرهنگی خود را از طریق مبلغان مذهبی (مسیونرها) دنبال میکنند.
۱-۶-۴- بازرگانان و تجار
جوامع بشری از اولین قدمها با رفت و آمد، داد و ستد و ایجاد ارتباط با یکدیگر، تداوم و تکامل خود را تضمین کردهاند. این رابطهها، امکان اقتباس و گرفتن اختراعات و کمبودهای یک گروه را در زمینههای تکنیکی و فرهنگی از گروههای همجوار فراهم کرده است. همین امر را امروزه تحتعنوان اشاعه فرهنگی نام میگذارند.[۲۵۸]
مسلمانان اندونزی اسلام خود را مرهون تلاشهای تاجران عرب ایرانیتبار بهنامهای عبدالله عریف و شاگردش برهانالدین هستند که از بازرگانان مقیم گجرات هند بهشمار میرفتند.[۲۵۹] ورود اسلام به چین نیز عمدتا از طریق فعالیتهای بازرگانی تجار روی داده است.[۲۶۰]
۱-۶-۵- ورزشکاران
حضرت امام خمینی (ره) درباره ظرفیت تبلیغی کاروانهای ورزشی و ورزشکاران میفرمایند: «شما با اخلاق خوش خودتان و با رفتار خودتان و با کردار خودتان، ان شاءالله که این وجهه اسلامی جمهوری اسلامی را صادر کنید به خارج.»[۲۶۱] «باید علاوه بر سفرهای رسمی، سفرهای غیررسمی هم بنماییم تا دنیا را بیدار کنیم… تنها در سفرهای غیر رسمی است که درست میتوانید با مردم عادی کوچه و بازار تماس بگیرید و آنها را روشن کنید. بودن شما که یال وکوپال ندارید در میان مردم هم جالبتر است و هم شما بهتر میتوانید تبلیغ کنید.»[۲۶۲] حضرت آیتالله خامنهای ورزش را دروازه طلایی صدور معنویت و ارزشهای متعالی اسلام میدانند
۱-۶-۶- دانشمندان و نظریهپردازان
گسترش بسیاری از علوم و فنون در دنیا مرهون ارتباطات میانفرهنگی عالمان و دانشمندان بزرگی است که در قالب مسافرتهای جستجوگرانه و با انگیزههای گوناگون در اقصی نقاط عالم صورت گرفته است. این تاثیرات علاوه بر چیزی است که از طریق انتقال و ترجمه آثار این دانشمندان شکل گرفته است.[۲۶۳] از نمونههای بارز تاثیر این نوع ارتباط میان فرهنگی میتوان به گسترش فلسفه و ریاضیات در مغرب زمین در قرون گذشته و علوم جدید در ایران در دوره مشروطه به این سو اشاره کرد. مثلا گفته میشود «ابن رشد حلقه واسط میان عقلانیت اسلامی و عربی است چون تاثیر او کمتر در عالم اسلام و بیشتر در فلسفه اروپا و در پیدایش نهضت علمی و رنسانس اروپا بوده است.»[۲۶۴]«همه رشتههای علمی اروپایی آگاهی خود را از طریق آثار ترجمه شده عربی بدست آوردند.»[۲۶۵] «حوزه دیگر انتقال و مبادله علمی – فرهنگی از تمدن مسلمین به غرب، در علوم ریاضی و پایه شامل جبر و مقابله، هندسه و هیأ ت و نجوم ، مثلثات و جهانشناسی و جغرافیا و تاریخ طبیعی است. دستاوردها و میراث مسلمین در ریاضیات خارج از احصاء است اما یکی از مهمترین آنها، در زمینه اعداد است که دانش ریاضی غرب هم از آن بهره مند گردید.» [۲۶۶]
نقش دانشجویانی که با اهداف تحصیلی به کشورهای مختلف سفر میکردند نیز در این زمینه غیرقابل انکار است به حدی که همین دانشجویان امروزه یکی از منابع عمده مطالعات میانفرهنگی بهشمار میروند.
۱-۶-۷- کاروانهای آموزشی و اردوهای علمی
دورههای آموزشی که در قالب بورسهای تحصیلی و فرصتهای مطالعاتی شکل میگیرد، فرصتهای کمنظیری را برای ارتباطات میانفرهنگی بوجود میآورد. علاوه بر این که عقیده بر این است که آموزش و تحصیلات از طریق افزایش توان و مهارت و نیز آلترناتیوهایی که جهت انتخاب در اختیار فرد تحصیلکرده قرار میدهد، زمینه را برای ارتباطات میانفرهنگی فراهم میکند.[۲۶۷]
۱-۶-۸- جلسات مناظره
یکی از امتیازات انسان بر حیوان، قوه ناطقه و تکلم است. تنها انسان است که از طریق گفتوگو روابط خود را با همنوعان خویش برقرار کرده و از اندیشه و مقاصد یکدیگر اطلاع پیدا میکند. این حقیقت ذاتی و فطری یکی از تکیهگاههای پیامبران در تبلیغ رسالتها و پیامهای آسمانی بوده است و همین غریزه فطری باعث مجادلههای گوناگون اقوام مختلف با پیامبران شده است.[۲۶۸] بیشترین مناظرهها در طول تاریخ در عرصههای اعتقادی میان پیروان ادیان مختلف صورت گرفته است که یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین محملهای میانفرهنگی بهشمار میرود. لذا یکی از آداب مناظره از نظر اسلام، شکلگیری آن بر محور مسائل اعتقادی است.[۲۶۹] بخشی از آیه مبارکه که به جدال احسن دعوت میکند «… وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ…»، عمدتا در جلسات مناظره اتفاق میافتد. ماده جدل ۳۲ بار تکرار شده و سورهای با عنوان «مجادله» در قرآن کریم آمده است.
و عصاره سخن این است که:
رویکرد این پژوهش بیشتر به رویکردهای تبلیغی نزدیک است به ایندلیل که، گرچه تبلیغِ دین بهمعنای خاص، بهعنوان یک ارتباط و فعالیت حرفهای مطرح است، اما هر مسلمان میتواند در هر مکان و در هر زمان بهمثابه مبلغ دین بهمعنای عام (اثرگذار دینی)آن باشد. اثرگذاری دینی هم بهصورت آگاهانه و هم بهصورت ناخودآگاه روی میدهد. هر مسلمانی باید همواره احساس کند که حامل پیام الهی است. امام صادق (ع) میفرمایند:
«مردم را با اعمالتان به دین دعوت کنید تا از شما پرهیزکاری، جدیت، نماز و کارهای خیر را مشاهده کنند که این کار خود بهترین دعوتکننده برای اسلام است».[۲۷۰]
بنابراین اگر هر مسلمانان کارهای معمولی خود اعم از کارهای روزمره و فعالیتهای تخصصی را درست انجام دهد، بهصورت غیرمستقیم، مبلغ اسلام خواهد بود. طبق حدیث دیگری، امام صادق علیهالسلام از شیعیان انتظار دارد که در هر مکان و منطقه، بهترین باشند: «از ما نیست کسی که در شهری باشد که در آنجا صد هزار نفر جمعیت باشد و پارساتر از او در شهر پیدا شود».[۲۷۱] از نظر امام صادق علیهالسلام همه مسلمانان(چه در مقام یک مبلغ یا در مقام یک تاجر یا بازرگان و ورزشکار و مانند آن) باید نسبت به عملکرد خود بهویژه در دیار غیرمسلمانان حساس باشند. همچنان در پارهای از روایات هدف از مدارا و خوشرویی با مخالفان، جذب آنان به دین بیان شده است: «با همه مردم، اعم از مومن و مخالف، به نیکویی سخن بگویید… و با مخالفان مدارا کنید تا به ایمان جذب شوند».[۲۷۲] امام رضا علیهالسلام فلسفه وجوب حج را تفقه و نقل اخبار ائمه بیان کردهاند.[۲۷۳] بیان اخبار ائمه معصومین و تبلیغ آن نیز تبلیغ دین بهشمار میرود. بنابراین هدف از ارتباطات میانفرهنگی، همچنان که میتواند تبلیغ دین باشد، میتواند کسب علم و معرفت و حکمت نیز باشد. کسب علم و حکمت آموزی عمدتا در قالب ارتباطات میانفرهنگی شکل میگیرد.
فصل دوم: مروری بر ادبیات نظری
مقدمه
ارتباطات میانفرهنگی بهلحاظ تاریخی در قالب جنگها و لشگرکشیها و ماموریتهای تبلیغی مروجان ادیان گوناگون، سفرهای تجاری بازرگانان ماجراجو و تلاش برای کشف سرزمینهای دیگر صورت میپذیرفت. اما تدوین نظاممند این رخدادهای تاریخی چند دهه بیشتر سابقه ندارد که البته این نیز بهدلیل شناخت فرهنگها در جهت استثمار هرچه بیشتر آنها بوده است. پیرو مطالعات انجامگرفته، فرهنگها در طبقات مختلف قرار میگرفتند و با یکدیگر به خصوص با فرهنگ آمریکایی مقایسه میشدند. بهتدریج دانشی تحتعنوان «مطالعات بینفرهنگی» شکل گرفت. از درون این مطالعات، نظام علمیای متولد شد که بهجای مسأله مقایسه و طبقهبندی فرهنگها، بررسی تعامل میان مردم فرهنگهای مختلف را در دستور کار خود قرار میداد. این نظام علمی ابتدا تحتعنوان «مطالعات میانفرهنگی»[۲۷۴] و سپس با تاکید بر جنبه ارتباطی آن، «ارتباطات میانفرهنگی»[۲۷۵] نام گرفت.
در پیشینه این تحقیق به بررسی و تحلیل مبانی و چالشها و راهکارها در ارتباطات میانفرهنگی از نگاه مهمترین اندیشمندان این حوزه میپردازیم. در ابتدا ریشههای نظری و فلسفی ارتباطات میانفرهنگی و سپس نظریات، مدلها و توصیههای عملی ارتباطات میانفرهنگی را مرور خواهیم داشت.
۲-۱- تحلیل بنیادین اندیشههای ارتباطات میانفرهنگی
در میان کتابهایی که درخصوص ارتباطات نگاشته شده کمتر کتابی را میتوان دید که به مبانی فلسفی آنها پرداخته باشد. این مسأله در ارتباطات میانفرهنگی پررنگتر است. ویلیام بی. گادیکانست تلاش کرده است با سامان بخشیدن به نظریات ارتباطات میانفرهنگی، مبانی فلسفی آنها را نیز تا حدودی مورد توجه قرار دهد. گادیکانست برای فهم ریشههای تفکر میانفرهنگی از دوگانه «عین» و «ذهن» استفاده کرده و دو پارادایم نامینالیستی و رئالیستی را از جهت هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی و روششناسی مورد بررسی قرار داده است؛ ولی از آنجا که دغدغه چندانی برای فهم عمیق این مبانی نداشته، بهسرعت از آن گذشته است. گادیگانست سه رویکرد را برای گنجاندن فرهنگ در نظریههای ارتباطات تمیز داده و مدعی است رویکردهای دوم و سوم، بهترتیب، به توصیف یا تبیین «نحوه تفاوتیافتن ارتباطات از فرهنگی به فرهنگی دیگر» و «ارتباطات بین اعضای فرهنگهای گوناگون» میپردازند. وی بسیاری از نظریههای موجود را دارای همپوشی و سازگار با هم و، بهسبب قلمروهای متفاوتشان، تلفیقپذیر میداند.[۲۷۶] در اینجا میتوان به کتاب «زمینههای ارتباطات میانفرهنگی»[۲۷۷] نوشته جودیث مارتین[۲۷۸] و توماس ناکایاما[۲۷۹] که دارای دو زمینه تحقیقاتی متفاوتیاند، نیز اشاره کرد. بخش اول این کتاب به مبانی ارتباطات میانفرهنگی اختصاص یافته است. در این بخش به چرایی، تاریخچه، زمینه ارتباطات میانفرهنگی و نیز فرایند تاریخی آن پرداخته است که البته بهنظر میرسد موضوعاتی که در ذیل این بخش پوشش داده شده، چندان هم با عنوان مبانی(آنچنان که ما تصور میکنیم) همخوان نیست. سیر مطالعاتی این کتاب نیز از مبانی به فرآیندها و کاربرد ارتباطات میانفرهنگی شکل گرفته است. مزیت این کتاب در جامعیت آن نسبت به پوشش حوزههای ارتباط میانفرهنگی از جمله تتبعات روششناسانه است که در این خصوص سه رویکرد پوزیتویستی، تفسیری و انتقادی را بررسی و رویکرد دیالکتیکی را ارائه کردهاند.
حمید عبداللهیان در مقالهای با عنوان «مسئله و حل مسئله در ارتباطات بینفرهنگی: معرفتشناسی زبان و ارتباط مؤثّر» به فهم فلسفی از ارتباطات میانفرهنگی نزدیکتر شده و با تمرکز بر فهم مسأله ارتباطات از منظر معرفتشناسی، دیدگاههای عمیقتری در این خصوص بیان داشته است. او معتقد است ارتباطات میانفرهنگی را باید از موضع معرفتشناختی مورد تحلیل قرار داد؛ زیرا مسأله آن رابطه میان نشانه و معناست. عبداللهیان توضیح میدهد با گسترش دنیای مجازی و ارتباطات و تعاملات جهانی و قومی رابطه میان نشانه و معنا بهسختی برقرار میشود. بدین ترتیب انسان مدرن همواره بهشدت نیازمند تعبیر است.[۲۸۰]
فیاض سعی کرده با تبارشناسی پارادایم اصلی ارتباطات میانفرهنگی آن را نقد کند. فیاض در مقالهای با عنوان «جامعهشناسی معرفتی آمریکایی و ارتباطات میانفرهنگی» معتقد است برای فهم دانش ارتباطات میانفرهنگی باید به جامعهشناسی معرفتی آمریکایی مراجعه کرد. فیاض فهم پیچیدگی ارتباطات میانفرهنگی در کشورهای اسلامی و ایران را به فهم رابطه سنت و مدرنیته موکول میکند. بدین ترتیب فیاض معتقد است نظریههای توسعهی غرب، عقب ماندگیهای بیشتری را برای جوامع سنتی بهدنبال دارد. سوال فیاض اینگونه شکل میگیرد: چگونه یک کشور سنتی در حین گرفتن ترکیبهای فرهنگی کشورهای صنعتی، خودش را حفظ کند و گذشتهاش را به اینده بیاورد. فیاض نگاهی تبارشناختی و فلسفی نیز دارد. وی بر ایننظر است که جامعهشناسی و جامعهشناسی ارتباطات میانفرهنگی بر اساس انسانشناسی و مردمشناسی بنا شدهاند. انسانشناسی فرهنگی، بر اساس یک انسانشناسی شناختی یا انسانشناسی نمادین است. در این نگاه چارچوبهای فرهنگی، چارچوبهای معرفتی را شکل میدهد و چارچوبهای معرفتی در ارتباطات میانفرهنگی یک نوع فرایند میانمعرفتی یا میانذهنی را شکل میدهند. فرهنگ شامل تجربههای مشترک سازندهی آن و تفاسیر خاص افراد است.[۲۸۱] فیاض جامعهشناسی معرفتی آمریکا را مبتنی بر همین رویکرد شناختی و متاثر از دیدگاههای مید میداند. کنش، عمل مسبوق بهمعناست که در تعاملات انسانی رد و بدل میشود. مباحث جامعهشناسی آمریکا از همین طریق وارد مباحث ارتباطات میشود. مید معتقد است که شخصیت انسان از خلال همین کنشهای متقابل شکل میگیرد. فیاض با این تبارشناسی نشان میدهد که در پارادایم آمریکایی مسئله ارتباطات میانفرهنگی رابطه میان معنای ذهنی و نمادها خواهد شد. فیاض فهم ارتباطات فرهنگی را منوط به درک جامعهشناسی مید میداند از اینرو جامعهشناسی معرفتی مید و سپس مرتون را تشریح میکند. پراگماتیسم، خُردگرایی و بررسی زندگی روزمره بهجای اندیشههای کلان بشری، غیرتاریخی بودن و ابتنا بر شعور عامه و زبان، چهار ویژگی اندیشهی ارتباطات میانفرهنگی آمریکایی را شکل میدهد.(همان). او میان دو نوع عقل تفاوت قائل میشود؛ عقل میانفرهنگی و عقل فرهنگی. عقل میانفرهنگی، عقل تجربی و طبیعی بشر است که از آن به »عقل فطری بشر» نیز یاد میشود. عقل فرهنگی تنها خود را عقل میداند و این خودمداریِ فرهنگی، عقلی جنگ طلب را بهدنبال دارد. عقل حسگرا، عقل مدرن غربی، عقل استعلایی(کانتی) و عقل تجربی از این قبیل است. ژان پل سارتر عقل میانفرهنگی را از انسانشناسی و مردمشناسی ساختارگرا برگرفت. ریشهی عقل میانفرهنگی عرفانی است نه فلسفی. فراگفتمان جهان آینده عرفان است و عرفان دانش، عرفان هنر، عرفان ادبیات بهجای فلسفه دانش، فلسفه هنر و فلسفه ادبیات پدید خواهد آمد.[۲۸۲]
۲-۲- رویکردهای عرفانی- فلسفی، تاریخی و فقهی
اندیشههای دینی بهسبب آنکه اصول و تاریخی روشن دارند، از ظرفیت زیادی برای تولید نظریات ارتباطات میانفرهنگی برخوردارند. با وجود این، اندیشمندان این حوزه تلاش چندانی برای تولید یک نظریه نداشتهاند.
فیاض پس از تبارشناسی معرفتیِ ارتباطات میانفرهنگی، سعی کرده مدلی بدیل برای ارتباطات میانفرهنگی مبتنی بر اندیشه دینی ارائه کند. او زمان و مکان را دو عنصر بنیادین فرهنگ میداند که در تاریخ و جغرافیا جلوهگر میشوند. بنظر او در خصوص تفکر جهانی چهار ایده میتوان داشت: ۱) جهانی فکر کردن و جهانی عمل کردن ۲) جهانی فکر کردن و محلی عمل کردن ۳) محلی فکر کردن و محلی عمل کردن و ۴) محلی فکر کردن و جهانی عمل کردن(مبنای بومی گرایی معرفتی).
استراتژی جهانی، تساهل و تسامح در برابر ارزشهاست؛ ولی استراتژی بومیشدن، خود را در یک ارتباط میانفرهنگی، میاندینی، میانذهنیتی و میانمذهبی میبیند. این کلامِ میانفرهنگی با تصدیق طولی[۲۸۳] و نظریه فطرت انسان و وجود ربطی انسان با خدا به گفتوگوی میانمذهبی میپردازد. بهنظر فیاض، شهید بهشتی خود را از مشرب فلسفه ملاصدرا توسط علامهی طباطبایی بهرهمند ساخت و از فقیه عارف امام خمینی(ره) بهرهمند شد و معرفت محلی خود را شکل داد و با رفتن به غرب و گفتگو و جدال و نیز تدوین قانون اساسی نمونهی این محلی فکر کردن و جهانی عمل کردن را بهنمایش گذاشته است.[۲۸۴]
الویری مبتنی بر تاریخ پیامبر (ص) مجموعهای از آموزههای میانفرهنگی را مورد مطالعه قرار داده است. او از محورهای کلی ارتباطات میانفرهنگی در قرآن کریم،[۲۸۵] به ابداع نهادها و نمادهای جدید ارتباطی،[۲۸۶] معرفی منطقی و استدلالی دین جدید، بهرهگیری از ایام حج،[۲۸۷] خطابه،[۲۸۸] برپاداشتن شعائر دینی بهصورت آشکار،[۲۸۹] ارائه الگوی عملی اخلاقی، حضور در اجتماعات قریش، هجرت،[۲۹۰] همنشینی با محرومان،[۲۹۱] صبر،[۲۹۲] نوشتن نامه،[۲۹۳] اعزام مبلغ،[۲۹۴] بهرهگیری از زمینههای عاطفی و روانی اشاره میکند.
الویری این محورها را از آنجهت دارای اهمیت میداند که دستاوردهای آن بهوضوح قابلمشاهده است. بخشی از دستاوردهای پیامبر از مجموعه فعالیتهای فرهنگی و ارتباطی در مکه که الویری مورد توجه قرار داده است عبارتند از: تحول فرهنگی، نشاندادن جهانیبودن دعوت،[۲۹۵] و انعطافپذیری روشها در بهرهگیری از ابزارها متناسب با شرایط. البته الویری در مقالهی «ارتباطات میانفرهنگی در دهه های نخستین اسلامی» جهاد را نیز در چارچوب میانفرهنگی تحلیل میکند.[۲۹۶]
او در مقالهی خود چالشها و راهکارهای ارتباطات میانفرهنگی در دهه های نخستین را با تاکید بر تحلیل میانفرهنگی از جهاد تبیین میکند و از سه چالش مهمِ میانفرهنگی با عنوانهای: احساس خودکمتربینی،[۲۹۷] ناهمزبانی[۲۹۸] و دشواری درک و انتقال پیام یک دین جدید بحث میکند.
با گذشت چند دهه از ظهور اسلام، بخشهای عمدهای از ایران و روم مسلمان شده بودند. بسیاری از ایرانیان با جان و دل به گسترش اسلام یاری میرساندند. زبان عربی زبان رسمی در تمام حکومت اسلامی شده بود. سوال این است که اعراب از چه شیوههایی برای دستیابی به این موفقیت بهره بردند؟ آنچه الویری بر اساس مستندات تاریخی بر آن تاکید دارد شجاعت، سادهزیستی و از همه مهمتر درستکاری آنهاست. این مسئله سبب شده بود که مسلمانان از ارتباطات غیرکلامی بیشتر از ارتباطات کلامی سود برند.
ناصر باهنر در مقالهای تحتعنوان «ارتباطات در جامعه اسلامی متکثر فرهنگی» ارتباطات درون فرهنگی و میانفرهنگی را مورد مطالعه قرار داده است. وی معتقد است ارتباطات در جوامع مسلمان متکثر فرهنگی با وجود مبانی وحدت در فرهنگ اسلامی ممکن میشود: مبانی وحدت چیزهایی از قبیل: وحدت عقیده یا ایدئولوژیک،[۲۹۹] وحدت پیروی از رسول اکرم (ص)، برادری دینی[۳۰۰] و وحدت موازین اخلاقی[۳۰۱] را شامل میشود.
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 08:16:00 ق.ظ ]
|