کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



آفات طبیعی: آفات طبیعی مانند سرازیر شدن سیلاب ها، رانش کوه، زلزله، امراض نباتی، خشکسالی و … در کشوری مانند افغانستان که تدارکات چندانی برای پیش گیری و رسیدگی به اینگونه حوادث و آفات را نداشته و حتی در دوره نظام جدید نیز وجود ندارد، از جمله عواملی هستند که فقر را در آن کشور گسترش داده اند، زیرا این آفات طبیعی، باعث از بین رفتن منابع غذایی شده و سبب گردیده تا مردم به قلت مواد غذایی و سایر مشکلات حوادث طبیعی مواجه گردند. حتی گاهی اوقات، این حوادث طبیعی خسارات مالی و جانی را در جامعه بوجود آورده است. بطور نمونه همه ساله در بسیاری از استان های کشور، در اثر حوادث طبیعی صدها ها نفر جان خود را از دست داده و صداها نفر دیگر آواره می شوند، بخصوص در بهار سال ۱۳۹۳، در اثر جاری شدن سیلاب در ولایات شمال کشور، خسارات هنگفت جانی و مالی به مردم وارد گردید. و یا در اثر رانش کوه در استان بدخشان، صدها نفر در داخل خانه های خود زیر خاک شدند که دولت توانایی نجات آنها را از زیر خاک نداشت. در اثر این گونه آفات طبیعی که برخی از افراد وقتی خانه یا مال و دارایی خود را از دست می دهند و یا در اثر خشکسالی های دوامدار، نتوانند مواد خوراکه خود را تهیه نمایند، مجبور می شوند که برای نجات از این بحران طبیعی دست به مهاجرت بزنند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عدم کنترل نفوس: افغانستان در شرایط حاضر، با دو چالش عمده در مورد فقر عمومی مواجه است، یکی گرانی مواد غذایی و ناتوانی در تامین مواد غذایی در داخل کشور و دیگری افزایش سریع جمعیت. عدم کنترول نفوس در درون خانواده‌ها، از عوامل دیگر فقر در افغانستان شناخته شده است. افزایش روز افزون جمعیت، بسیاری از توده های مردم را به زیر خط فقر کشانده است، زیرا در افغانستان بسیاری از خانواده ها دارای بیش از ۱۰ فرزند هستند که این کثرت فرزندان در خانواده های که در آن هیچگونه زمینه‌ء برای تعلیم، صحت، غذا و سایر نیازمندی ها وجود ندارد، فقر را در جامعه بیشتر گسترش داده است.
بیسوادی: یکی دیگر از عوامل فقر در جامعه افغانستان، بیسوادی است. موجودیت درصد زیادی افراد بیسواد که اکثریت شان در دهات زندگی می کنند، می تواند در امر گسترش فقر نقش مهمی را ایفا کند. حضور صدها هزار نیروی کار غیر متخصص و بی سواد تنها در ایران، نشانگر این است که افراد بیسواد، بیشتر از افراد باسواد، دست به مهاجرت می زنند. وقتی که درصد بالایی افراد جامعه بیسواد باشند و زمینه کار هم برای این افراد فراهم نباشد، خود بخود زمینه های فقر در جامعه فراهم شده و این افراد بی سواد، برای یافتن مکان مناسب جهت ادامه زندگی بهتر، مجبور دست به مهاجرت می زنند، تا بدین صورت از دست فقر رهایی یابند.
گرانی مواد غذایی: در هر جامعه ای قبل از همه چیز، مواد غذایی اهمیتی در خور توجه دارد، کشوری که از نظر محصولات غذایی وابسته باشد آسیب‌پذیری آن زیاد خواهد بود(اطاعت،۱۳۷۶: ۵۴). چنانکه در قسمت ” اقتصادی” در این مورد اشاره گردید، افغانستان که وابستگی زیادی با وارادات مواد غذایی دارد، بیشترین ضربه را مردم، بخصوص کشاورزان در این کشور متحمل گردیده اند. بر اساس اعلام رسمی دولت، افغانستان سالانه به حدود شش میلیون تن گندم نیاز دارد که تامین آن در داخل کشور برای فعلاً کار بس دشوار است. زیرا مشکل اساسی در افغانستان، نبود یک زیر ساخت و بستر مناسب برای تولید بیشتر مواد غذایی است. «تا زمانی که خود افغانستان نتواند نیازهای عمده مواد غذایی خود را از طریق رشد کشاورزی و دامداری برطرف کند، این مشکل همچنان وجود خواهد داشت»(میرزاد،۳۰/۴/۱۳۹۰).
۲-۱۴-۵- تأثیر هزینه های گزاف ازدواج در مهاجرت جوانان به ایران
ازدواج یک رویداد مهم و به یادماندنی در زندگی هر انسانی است. انسان‌ها همگی در این امر یکسان اند و هرکسی در طول عمرش نیاز به جنس مخالف دارد و باید ازدواج نماید؛ اما شیوه‌های شکل‌گیری مراسم ازدواج و نحوه نگرش به آن، از جامعه‌ای تا جامعه‌ای دیگر و از فرهنگی تا فرهنگ دیگر دارای تفاوت‌ها و تشابهات زیادی است. با اینکه ازدواج یک امر پسندیده است، اما در افغانستان برخی رسوم ناپسند و عنعنات نادرست، از قبیل تجمل گرایی و هزینه های هنگفت که به عنوان “قلین” شیربها، به صورت نقدی به پدر عروس پرداخت می شود و همچنین هزینه های گزاف برای دعوت مهمانان به هتل های مجلل و…. بیش از پیش جوانان را دچار آسیب های روانی کرده است. میزان مصارف ازدواج در جامعه‌ی مثل افغانستان که اقتصاد آن نوپا و شکننده بوده و روی خط فقر در حرکت است، در حد بالایی قرار دارد. مشکل ازدواج در افغانستان در حالی وجود دارد که این کشور نیاز شدید به آبادانی و پیشرفت و کمک های جامعه جهانی دارد و جوانان هم که سرمایه های امروز و امیدهای فردای کشور به حساب می‌آیند، بخشی از نیروی این قشر در اثر درگیری با انواع مشکلات به باد می روند، که به مرور زمان آسیب های روانی بیشتری را برای این نسل به ارمغان می‌آورد. از جمله مهم ترین آسیبهای که بر این جوانان وارد گردیده، اینست که این جوانان در اثر فشارهای اقتصادی ناشی از این امر، مجبور می شوند دست از آموزش در مدارس و تحصیل بردارند. عروسی در هوتل های مجلل، آوردن گروپ هایی موسیقی با هزینه ی بالا، درخواست طویانه های گزاف توسط خانواده های عروس، خرید طلا و جواهرات و… از جمله چالشهای عمده فراروی جوانان افغانستان هستند که بسیاری از خانواده ها برای عروسی پسران شان توانایی پرداخت چنین هزینه های گزاف را ندارند. همین مسئله سبب شده که اکثر خانواده ها، بخاطر هزینه عروسی پسرانشان، به ناچار زیر بار قرضداری رفته و یا جوانانشان را سال های زیادی قبل از گرفتن همسر، برای تهیه هزینه عروسی، حتی به صورت غیر قانونی به کشورهای همسایه بخصوص ایران بفرستند، تا هزینه عروسی را توسط دستمزد کارگری تهیه نمایند. اگرچه در رسم و رواج عروسی در مناطق مختلف افغانستان تفاوت های زیادی وجود دارد، در برخی مناطق هزینه عروسی تا اندازه ای کمتر است، ولی به صورت عموم در اکثر مناطق، این هزینه ها خیلی بالا است. تحقیقی که در این مورد (این نویسنده) در سال ۱۳۹۰ در استان فاریاب داشتم، از جمله یک شهرستان (ولسوالی) آن را وقتی بررسی نمودم، در آن منطقه روستایی، علاوه بر سایر هزینه های عروسی، تنها مقدار پول نقدی که به عنوان “قلین” شیربها، به پدر عروس پرداخت می شد، از هفتصد هزار افغانی(چهارده هزار دلار آمریکا)، تا دو میلیون افغانی (چهل هزار دلار آمریکایی) می رسید. در آن منطقه، پیرمردی را سراغ گرفتم که سرپرست یک خانواده هشت نفری بود و شغلش “ملازم”(نگهبان) یک مدرسه متوسطه بود، به جز یک خانه گِلی دیگر ملک و دارایی نداشت، چهار پسر داشت که سه تای آنها در ایران به صورت غیر قانونی مهاجر بودند، علت مهاجرت آنها را از پدرشان سوال کردم، در جوابم به مشکلات هزینه عروسی یکی از پسرانش اشاره نموده و به قول وی، برای یکی از آنها دختری را خواستگاری نموده که جدا از سایر هزینه های عروسی، یک میلیون و دوصد هزار افغانی (بیست و چهار هزار دلار امریکایی)، باید به پدر عروس پرداخت می کرد. سه پسرش به ایران رفته اند تا هزینه عروسی برادرشان را به وسیله ای کارگری تهیه نمایند. در صورتیکه اگر از ایران نیز، توسط نیروهای امنیتی، رد مرز نشوند. مواردی زیادی از این قبیل، در نقاط مختلف افغانستان وجود دارد که در مهاجرت نیروی جوان تأثیرگذار بوده است.
۲-۱۴-۶- بیکاری و نقش آن در مهاجرت
اگرچه بیکاری یک مسئله ای است که در تمام کشورهای جهان وجود دارد و همین بیکاری باعث شده است، تا نظریه پردازان اقتصادی بخاطر رفع این معضل، در تصاعد فرهنگ اقتصادی خود گامی بهتری را در جاده‌ی اقتصاد خویش بردارند. بیکاری علاوه بر جنبه های اقتصادی، دارای عوارض و پیامدهای ناگوار اجتماعی و حتی سیاسی نیز است، به گونه ای که این مسئله می تواند در صورت تداوم، منجر به ایجاد و گسترش روز افزون بحران های دیگری از جمله، فقر و به تبع آن دزدی، فساد، مهاجرت، قتل، خود کشی، اعتیاد به مواد مخدر و… شده و از طریق سست نمودن بنیان های اجتماعی باعث کاهش مشروعیت دولت گردیده و ادامه حیات سیاسی دولت را نیز به خطر بیندازد. متاسفانه معضل بیکاری با همه جوانب و ابعاد منفی خویش در کشور افغانستان به گونه وسیعی گسترش یافته و کمتر خانواده ای را می توان یافت که با این مشکل مواجه نباشد.
بیکاری و مهاجرت بر یکدیگر تأثیرات متقابلی دارند، چرا که از یک سو توزیع ناعادلانه امکانات و خدمات به ظهور بیکاری و نبودن شغل برای افراد جویای کار منجر می شود و از سوی دیگر «عدم اشتغال به بخش انبوهی از نیروی کار، فشار وارد آورده و آنها را ناچار می سازد تا به منظور رسیدن به حد اقل امکانات زندگی، موطن خود را ترک نموده و به دنبال کار به شهرها»(ابراهیم زاده، ۱۳۸۰: ۱۴۷) و جوامعی که زمینه کار در آنجا بیشتر فراهم باشد مهاجرت کنند(برگر[۳۱]، ۲۰۰۶: ۹). نظر به آمارهای مختلف، افغانستان از جمله کشورهای است که بالاترین نرخ بیکاری را در جهان دارد. نبود فرصت های شغلی یکی از مشکلاتی است که برای جوانان و طبقه کارگر، مشکل ایجاد کرده است. نبود شغل چیزی است که اکنون جامعه افغانستان را در کام بحران فرو برده است و افغانستان در آستانه ی دور تازه ی از مهاجرت های شهروندانش قرار گرفته است. در این شرایط، جوانان اکثراً به دلیل فقر و بیکاری راهی خارج می شوند و کشور خود را ترک می کنند.
از یک طرف فرصت های شغلی در افغانستان، بخاطر نبود امنیت به آنصورت ایجاد نشده است و از سوی دیگر نیروی انسانی کنونی افغانستان از نظر مهارت های جدید و مهارت های که پاسخگوی نیازمندی های جامعه ی امروزی است، در شرایط بدی قرار دارند. نبود فرصت های تحصیلی یکی از عمده ترین مشکلات جوانان در این قسمت است؛ زیرا تعداد زیادی از مردم افغانستان در دوران سه دهه جنگ و ناامنی و حتی قبل از آن، شرایط برایشان مساعد نبود که باید درس می خواندند، بنابر این از تحصیل محروم شدند و بسیاری از مردان و جوانان حتی سواد خواندن و نوشتن را هم ندارند. این دسته از افراد، از همان اول به دلیل جنگ و ناامنی و یا فقر و تنگدستی که در اثر جنگ های خارجی و داخلی در افغانستان بوجود آمد، نتوانستند به “مکتب” (مدرسه) بروند و یا هم در محیط زندگی شان اصلاً مکتب (مدسه) وجود نداشت. بر این اساس، این دسته از افراد که امروزه اکثراً جوانان و مردان نیمه سال جامعه را تشکیل داده اند، بی سواد باقی مانده اند که امروزه از مهارت های مدرن برای دریافت شغل محروم هستند و ناگزیر به کشورهای که زمینه ی کار برایشان فراهم است مهاجرت می کنند. تعداد از جوانانی که تا سطح لیسانس (کارشناسی) در افغانستان خوانده اند، بسیاری از آنها اکنون نمی توانند به تحصیل خود ادامه بدهند؛ این فرصت برای شان مهیا نیست. در دانشگاه های افغانستان، برای فعلاً، تا مقطع لسانس تدریس می شود و در سطح بالاتر از آن، به صورت محدود، در چند سال اخیر صرفاً در کابل تدریس می شود که گنجایش پذیرش آن خیلی محدود است. از طرف دیگر، این فرصت نیز برای اکثریت وجود ندارد که در دانشگاه های کشورهای دیگر تا مقاطع بالاتر تحصیلات خود را ادامه بدهند. اکثر جوانان تحصیل کرده نیز وقتی در افغانستان کار برایشان میسر نشود، خواب کشورهای توسعه یافته را می بینند و از هر راهی که شده خود را به آن کشورها می رسانند. یکی دیگر از عوامل بیکاری، ظهور تورم و گرانی است؛ بدین صورت که وقتی نیازهای اولیه‌ و ثانوی انسان در جهت امرار معاش و حیات آن به حد اعلا از نظر اعتبار برسند و فرد قادر به تأمین آنها نشود؛ در واقع این فرد هرچقدر هم در نماد عموم بیکار نباشد و حقوقی را دریافت نماید، اما با توجه به شدت و فشارهای که از لحاظ اقتصادی بر روی آن است، این فرد زندگی خود را، یا با دشواری پشت‌سر می‌گذارد و یا اینکه حقوق و درآمد آن جوابگوی مشکلات معیشتی و رفاهی آن نیست. بنابر این، چنین افرادی نیز در اصل بیکار هستند، چرا که تعریف واقعی بیکاری به کسی صدق می کند که نتواند خواسته‌های معقول و واقعی خانواده اش را تأمین کند. بطور مثال: اکثر افرادی که در افغانستان در ردیف بیکاران قرار گرفته اند، بطور مطلق بیکار نیستند، بلکه شغل کشاورزی سنتی و یا برخی کارهای ساده دیگر را دارند، ولی بخاطر تورم بازار اقتصادی، بالا رفتن توقع زندگی خانواده ها در سطح جامعه و از طرف دیگر، کاهش روز افزون تولیدات کشاورزی در اثر خشکسالی های پی در پی، وقتی نتوانستند مایحتاج زندگی خود را از این طریق تأمین نمایند، ناگزیر دست از آن برداشته و در انتظار کار مناسب، در کنار افراد بیکار قرار گرفته اند. عامل دیگر ی بیکاری در افغانستان، جنگ و پیامدهای ناشی از آن است. طبیعی است که جنگ و ناامنی در افزایش بیکاری تأثیر بسزایی دارد. چون کشوری که در آن همیشه جنگ و ناامنی وجود داشته باشد، مشخص است که خسارات جانی و مالی و تخریب شدن کارخانه ها، شرکتهای تولیدی و قطب‌های مهم اقتصادی را نیز متحمل می‌گردد، که این موارد در افزایش بیکاری نقش عمده ای را دارند. افغانستان از جمله کشورهای است که در طول چندین دهه ی گذشته دچار بحران جنگ (خارجی و داخلی) و ناامنی های گسترده بوده و از این ناحیه خسارات هنگفت جانی و مالی را متحمل گردیده است.
۲-۱۵- اشتراکات تاریخی – فرهنگی ایران و افغانستان
ایران و افغانستان، تاریخ مشترک چند هزار ساله دارند. در طول این تاریخ چند هزار ساله، تلخی ها، شیرینی ها و فراز و نشیب های زیادی را با همدیگر چشیده و ره سپرده اند. از جدایی این دو کشور حدود دوصدو چند سال می گذرد که در برابر تاریخ مشترک چند هزار ساله عددی نیست. امروزه نیز هیچ دو کشوری با همدیگر، مثل ایران و افغانستان، دارای مشترکات فرهنگی، تاریخی، زبانی، دینی و…) نیستند[۳۲]. نکته مورد اهمیت در تمام مهاجرت‌ها، از نظر فرهنگی، یکسان بودن فرهنگ مبدا و مقصد است. مشترکات فرهنگی، تاریخی و… بین دو کشور، نقش به سزایی در روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آنها، بخصوص روابط بین افراد دو کشور با همدیگر دارند. عوامل مشترک بین دو کشور ایران و افغانستان، در مهاجرت مردم افغانستان به ایران در گذشته ها، نقش اساسی داشت که در اینجا به این عوامل مشترک اشاره می گردد.
۲-۱۵-۱ فرهنگ مشترک
در تعریف عام، فرهنگ شامل همه ی فعالیت های مادی و معنوی و همه ی دستاورد های یک جامعه می شود و فراتر از تمدن است. یکی از عوامل مهمی که انسان ها را با همدیگر نزدیک می کند، فرهنگ مشترک آنها است که این فرهنگ مشترک، باعث می گردد، تا انسانهای همفرهنگ، اگر هم که دارای مرز جغرافیایی و سیاسی جدا از همدیگر باشند، باز هم با همدیگر احساس دوستی و برادری می کنند. اگر محققی، فرهنگ (یعنی مجموعه ی باورها، سنت ها، صفات، رسم و رسومات) دو ملت افغانستان و ایران را تدوین و بررسی کند، کمتر موردی پیدا خواهند کرد که با هم اختلاف داشته باشد. در طول تاریخ چند هزار ساله، دو ملت ایران و افغانستان از یک فرهنگ تغذیه نموده اند و حتی پس از ترسیم مرزهای جغرافیایی و سیاسی بین دو کشور، مردم این دو کشور با همدیگر مراودات فرهنگی داشتند و هنوز هم دارند. امروزه در افغانستان خیلی کم خانواده ای را می توان پیدا کرد که با فرهنگ مردم ایران آشنایی نداشته باشد و همچنین اکثریت خانواده های ایرانی نیز با رسم و رواج های مردم افغانستان آشنایی دارند.
جشن ها و مراسمهای ملی و بین المللی که در ایران برگزار می شود، در افغانستان نیز برگزار می گردد و در نحوه ی برگزاری این جشن ها و مراسمها هیچ تفاوتی وجود ندارد. بنابر این، فرهنگ مشترک بین ایران و افغانستان، در طول تاریخ، تأثیرات خود را بر مردم این دو کشور داشته است. یکی از نقش های این فرهنگ مشترک، این است که مهاجرین افغانستان در ایران (برخلاف برخی کشورهای جهان، بخصوص پاکستان که اکثریت مهاجرین را در اردوگاه ها قرار داده بودند)، از همان ابتدای مهاجرتشان در مناطق مختلف ایران، در کنار برادران ایرانی خود، بصورت دوستانه زندگی نموده اند که امروزه بسیاری از این مهاجرین، ایران را به عنوان خانه دوم خود دانسته و علاقه ی برگشتن به کشور خود را ندارند. اگرچه در چند سال اخیر محدودیت های از طرف دولت ایران در خصوص زندگی مهاجرین افغانی در مناطق مختلف ایران بوجود آمده است. بطور مثال: در کارت های اقامتی مهاجرین افغانی محدوده ی اقامت آنها در ایران تنها در یک استان مجاز است و علاوه از همان استانی که سکونت گزیده اند به شهرهای دیگر بدون دریافت نامه از دولت، حق عبور و مرور را ندارند و در برخی مناطق دیگر نیز ممنوع الورود هستند. شاید هم این کار دولت میزبان بخاطر جلوگیری از بروز برخی از مخاطرات و ناهنجاری های اجتماعی باشد، که هر کشوری در این زمینه قوانین خاص خود را دارد.
۲-۱۵-۲ زبان مشترک
زبان از جمله عناصر اصلی و مهم سازنده ی هویت ملی ملّت ها است، که افهام و تفهیم در بین یک ملت همزبان را میسر می سازد و بنیادگزار اصلی پیوند انسانی و زاینده ی فرهنگ ملی است. زبان مشترک در ساختن یک ملت و ایجاد پیوند ناگسستنی در میان مردم نقش اصلی را داراست. یکی از مهم ترین عوامل تاریخی و فرهنگی مشترک بین دو کشور ایران و افغانستان، زبان فارسی است. این زبان با نامهای چون “فارسی” ، “دری” و “فارسی دری” یاد شده است که در واقع همه این اسامی برای یک مصداق هستند و نمی‌توان از لحاظ زبان شناسی و همچنان از لحاظ تاریخی، میان آنها تمایز قایل شد. هرچند لهجه و گویشهای گوناگونی در این زبان نیز مثل سایر زبانها وجود دارد، به طور مثال، لهجه برخی از مناطق افغانستان با لهجه مردم ایران فرق می کند، و یا حتی در بین مناطق مختلف هردو کشور نیز لهجه های مختلف وجود دارد، ولی وجه تمایز میان آن که بتوان هر کدام از این لهجه ها را جداگانه یک زبان مستقل دانست، محسوب نمی‌شود، بلکه از نظر ادبیات یکی هستند، ولی نحوه ی گویش افراد کمی باهم متفاوت است، که این اختلاف لهجه در هر زبانی بین افراد آن دیده می شود. بنابر این یکی از عوامل جاذب در مهاجرت افغان ها به ایران، زبان مشترک این دو کشور است. اگر به خصوصیات و ویژه گی های مهاجرین افغانی ساکن ایران نگاه کنیم، اکثر این مهاجرین، به جز زبان اصلی خود ( فارسی- دری و درصد کمی هم پشتو که آنها نیز در ایران به زبان فارسی تکلم می کنند) با سایر زبانهای رسمی جهان به آن صورت آشنایی ندارند. بطور مثال: اگر مهاجرین افغانستان در ایران و پاکستان را باهم مقایسه نموده و مورد بررسی قرار بدهیم، در پاکستان، بخاطری که زبان پشتو از جایگاه بالای برخوردار است، بر این اساس اکثریت افغان های پشتو زبان در آن کشور مهاجرت نموده اند. زیرا پاکستان را نسبت به ایران برای خود هم فرهنگ و هم زبان می دانند. در ایران نیز درصد بالایی از افغان های فارسی زبان مهاجرت نموده اند. بنابر این یکی از عواملی که باعث جذب یک عده از مهاجرین افغانی به خصوص طبقه کارگر به ایران گردیده، همین زبان مشترک فارسی است. متأسفانه امروزه، تلاش های هم وجود دارد که تا زبان فارسی را به سه زبان (فارسی ایرانی، دری افغانی و تاجیکی تاجیکستانی) تجزیه نمایند. برخی کلمات عربی را که وارد زبان فارسی دری گردیده و استعمال آن در جامعه ی افغانستان معمول شده است، منتسب به زبان دری افغانستان می نمایند و معادل فارسی ـ دری آن را به زبان فارسی ایرانی نسبت می دهند. بهر صورت، یکی از ویژگی های مهاجرین افغانستان در ایران، مشترک بودن زبان آنها با جامعه مقصد بوده که در مهاجرت آنها به ایران تأثیرات زیادی داشته است. اگر سیری در ادبیات فارسی ـ دری بیاندازیم، باوجودی جدایی مرزهای سیاسی و جغرافیایی بین کشورهای فارسی زبان، این زبان روز به روز در جهان گسترش یافته و طرفداران زیادی را به خود جذب نموده است. نه تنها زبان فارسی، بلکه تمام زبان های جهان از این ویژگی برخوردار بوده و در عرصه فرهنگی و اجتماعی، متکلمین و پیروان خود را با همدیگر نزدیک و متحد ساخته اند. مخصوصاً زبان انگلیسی، فرانسوی و… امروزه در بین کشورهای مختلف، مرزهای جغرافیایی و سیاسی را در نوردیده و تمام افراد همزبان را در یک دهکده فرهنگی و ادبی قرار داده اند. نمونه آن را در کشورهای اتحادیه ای اروپا و ایالات متحده آمریکا می توان به خوبی مشاهده نمود. حتی در آن کشورها، یکی از مهم ترین معیارهای پذیرش مهاجر، در قدم نخست مسلط بودن فرد متقاضی به زبان آن کشورها است. بنابراین، زبان فارسی ـ دری نیز یکی از عوامل جاذب در جذب مهاجرین افغانستان، بخصوص افراد بی سواد و غیر متخصص به ایران بوده است.
۲-۱۵-۳ دین مشترک
عامل دیگری که در ابتدای مهاجرت های گروهی مردم افغانستان به ایران، باعث جذب مهاجرین افغانی به این کشور گردید، مقوله فرهنگ اسلامی بود. مردم افغانستان با اعتقاداتی که به دین اسلام داشتند، در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، بیشتر به کشورهای اسلامی از جمله ایران و پاکستان پناهنده شدند. همچنین از طرف مقابل، درهای باز دولت ایران و حمایت های همه جانبه امام خمینی(ره) و دولت ایران از مهاجرین افغانستان، بیشتر باعث تشویق و جذب آنها به ایران گردید. امام خمینی به مردم ایران توصیه به برخورد گرم با مهاجرین افغانی و پذیرایی جدی از آن ها می کرد و هم به مسولین دولتی دستور رسیدگی و کمک به پناهندگان را می داد. چنانچه در آن زمان، در بیانات خود خطاب به اعضای بسیج و سپاه چنین گفته بود: «آواره هایی که از افغانستان الآن در ایران هستند و مشکلات زیادی دارند…”البته ملت خیلی کمک می کند در همه این امور، لیکن اینطور نیست که کمک ملت کافی باشد…” دولت است که متکفل و مسئول این امور است»( خمینی،۱۳۷۸: ۲۷۹ ). و در جایی دیگر طی فرمایشاتی به نمایندگان اصناف و بازاریان تهران می گوید: «…و همینطور مهمان هایی که داریم، خوب افغانی هستند، مسلمان هستند یا فرض کنید که عراقی هستند، بیچاره ها را از خانه های شان دور کردند، مال شان را بردند، خودشان را فرستادند اینجا، خوب باید چه کرد با این ها؟ نباید این ها را پذیرایی کرد؟ ما مسلمانیم، آن ها هم مسلمانند، ما باید از آن ها پذیرایی کنیم، خدمت کنیم به آن ها و این دولت است که دارد این کار ها را می کند»(خمینی،۱۳۷۸: ۲۷۹). اگرچه این مسئله (اشتراکات تاریخی، فرهنگی، دینی و زبانی) در اوایل مهاجرت افغان ها به ایران نقش اساسی داشت، ولی به مرور زمان این مسئله کمرنگ شد. زیرا از زمانی که سیاست درهای باز دولت ایران به سیاست درهای بسته و سختگیرانه تبدیل شد، مهاجرین افغانی در یک چارچوب محدودتر قرار گرفتند، و شرایط کار و زندگی در ایران برای آنها سخت و دشوار گردید، به خصوص زمانی که مهاجرت های غیر قانونی افغان ها به ایران افزایش پیدا کرد، اکثر مهاجرین قانونی نیز آن احترام و امتیازاتی که در اوایل از طرف جامعه میزبان داشتند، کم کم از دست دادند. دیگر در ادبیات برخی از قلم به دستان ایرانی، که در اوایل از کلمات و تعابیر “مهاجرین مسلمان افغانستانی” و یا “برادران مسلمان افغانستان” استفاده می شد، به مرور زمان، این کلمات به تعابیری “مهمانان ناخوانده افغانی”، “افاغنه”، افغانیه و… تبدیل گردید. در حوزه اجتماع و رسانه های داخلی ایران نیز تنها چهره سیاه و بد از افغان های مهاجر به تصویر کشیده می شد و هر مشکلات و ناهنجاری های که در جامعه رخ می داد، به اسم این مهمانان ناخوانده ثبت می گردید. تا آنجا که امروزه در ایران، اکثریت مهاجرین افغانی به خصوص نسل دوم و سوم این مهاجرین، از ابراز هویت افغانی بودن خود احساس حقارت می کنند و سعی می نمایند تا هویت اصلی (افغانی بودن) خود را از دوستان ایرانی خود پنهان کنند. همچنین برخی از ایرانی های که آنقدر اطلاعی از جامعه افغانستان ندارند و تنها از رسانه ها تصویر جنگ و ناامنی و فقر در آن کشور را دیده و شنیده اند، افغان های مهاجر را تنها به عنوان طبقه کارگر و به عنوان عاملین همه ناهنجاری های جامعه ایران می شناسند. چون در جامعه ایران، بیشتر تصویر بد از این افغان های مهاجر به نمایش گذاشته شده است. در حالی که بسیاری از همین افغان های مهاجر در زمان جنگ ایران و عراق، دوشادوش برادران ایرانی خود در جنگ علیه ارتش عراق حضور داشتند و تعداد زیادی(بیش از دو هزار نفر) شهید دادند. از سوی دیگر، همین افغان های مهاجر به عنوان کارگران بی توقع، یا کم توقع، در ساخت و ساز ایران نیز نقش فعال داشتند و هنوز هم دارند. ولی این مزیت های مهاجرین، مورد اشاره رسانه ها و برخی قلم به دستان ایرانی قرار نگرفت که هیچ، بلکه برخی از محققین و پژوهشگران ایرانی نیز در تحقیقات خود، نگاهشان را به یک پله ترازو(یعنی پیامدهای منفی مهاجرین افغانی در جامعه ی مقصد) انداخته و پله ی دیگر( مزیت های مهاجرین در ساخت و ساز زیربناهای ایران و…) را نادیده گرفتند. این گونه عوامل باعث گردیده که برخی از این مهاجرین از این کشور میزبان، خاطره خوش به آنصورت نداشته و اکثراً که توانایی رفتن به کشور ثالث را داشتند به آنجا رفتند، به خصوص بسیاری از نخبگان افغانستان که در ایران تحصیل کرده بودند و استعداد کاری در زمینه های مختلف فرهنگی و غیره را داشتند، چون بخاطر برخی از مشکلات در جامعه ایران، باید به افغانستان بر می گشتند، از طرف دیگر، وقتی در افغانستان احساس ناامنی می کردند، اکثراً دوباره به کشورهای صنعتی مهاجرت نموده و جذب آن کشورها شدند. در مورد اینکه مهاجرین افغانی در ایران به عنوان افراد غیر ماهر و بی سواد معرفی شده اند، دو دلیل می تواند وجود داشته باشد: مهاجرینی که در زمان سه دوره جنگ و ناامنی، به ایران مهاجرت نموده بودند، از اقشار مختلف جامعه، هم ماهر و تحصیل کرده، و هم غیر ماهر و بی سواد بودند، اما اینکه در جامعه مقصد به عنوان غیر ماهر و بی سواد معرفی شده اند، به این خاطر بوده که چون دولت ایران برای مهاجرین، بدون در نظر گرفتن مهارت و توانایی آنها، یک تعداد مشاغل خاص خدماتی و شاقه (کشاورزی، دامداری، چاه کنی، تمیز کاری، کارگر ساختمانی، سنگ بری و…) را تعیین کرده بود و تمام مهاجرین، چه افراد ماهر و تحصیل کرده و چه غیر ماهر و بی سواد که در ایران به عنوان مهاجر به سر می بردند(بجز افرادی که در حال تحصیل بودند) باید یکی از این مشاغل مشخص شده را در پرونده اقامتی خود به عنوان شغل انتخاب می نمودند. بر این اساس، کسانی که حتی کارگر هم نبودند، مجبور یکی از این مشاغل را به عنوان شغل خود انتخاب کردند.
علت دیگر این است که، مهاجرت های دوره ای جوانان و نیروی کار مردم افغانستان به ایران، که ناشی از فقر و بیکاری است و هنوزهم جریان دارد، در مجموع شامل افراد بی سواد که بخاطر کار و تأمین معیشت زندگی خانواده های خود به ایران مهاجرت نموده اند می شود، نه شامل افراد ماهر و تحصیل کرده. افراد تحصیل کرده و ماهر افغانستان، به جز که در زمان جنگ و ناامنی در اثر فشارهای سیاسی و فرار از جنگ به ایران مهاجرت نموده بودند و یا به خاطر تحصیل نیز به ایران می آیند، ولی بخاطر کارگری به ایران مهاجرت نمی کنند. چون برای این افراد، به جز کارهای ساده و شاقه که در شأن آنها نیست، زمینه کاری مناسب با توجه به تحصیلات و مهارتشان در ایران به آن صورت فراهم نیست. مگر اینکه دولت ایران به تخصص آنها نیاز داشته باشد. ولی بازهم تعداد قابل توجهی از این افراد در ایران حضور داشتند و هنوز هم حضور دارند. همین مهاجرین افغانی که در جامعه ی ایران اکثراً به عنوان طبقه کارگر معروف شده اند، «از سال ۱۳۵۷ به این سو، بیش از ۲۰۰ عنوان نشریه و بیش از هزار عنوان کتاب در شهرهای مختلف ایران (عمدتاً در شهرهای مشهد، قم و تهران) انتشار داده اند و مراکز متعدد فرهنگی، ادبی، سیاسی و آموزشی (شامل صدها مدرسه خودگردان)، به همراه گردهمایی ها و جشنواره های مختلف به راه انداخته اند»(جعفری خانقا، ۱۳۸۲: ۱۱۷).
در مورد اشتغال کارگران افغانی در بازار کار ایران نیز باید این مسئله را خاطرنشان ساخت: نظر به برخی تحقیقاتی که در مورد میزان بیکاری و اشغال برخی از مشاغل توسط کارگران افغانی، در ایران انجام شده اند؛ حضور کارگران افغانی در بازار کار ایران به آنصورت تاثیری در میزان بیکاری کشور نداشته است، بلکه میزان بیکاری علاوه بر شهرهای که کارگران افغانی حضور داشتند، در تمام شهرهای ایران وجود داشته است. نظر به یافته های این تحقیقات، مشاغلی که افغان ها اشغال نموده اند، اگر برای افراد بیکار ایرانی که اکثراً تحصیل کرده هستند واگذار شود، این افراد حاضر به انجام آن کارهای سخت کوش و پست خدماتی نخواهند شد. مهاجرین افغانی نیز از روی علاقمندی، این کارهای سخت و… را انجام نمی دهند، بلکه از مجبوری به این کارها که حتی بعضی اوقات جانشان در خطر می افتد،( مثل چاه کنی، ساختمان و…) تن داده اند. زیرا در اثر مشکلات سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی که در افغانستان وجود داشت، دست به مهاجرت زده بودند و هنوز هم از بازگشت به کشور خود، به خاطر نبود زمینه اشتغال و کار مناسب و… احساس ناامنی می نمایند. بنابراین، موضوعاتی گوناگونی را که در این فصل به بررسی گرفته شد، از جمله عواملی هستند که به عنوان عوامل دافعه و جاذبه در مهاجرت مردم افغانستان به ایران و سایر کشورهای جهان در طول تاریخ آن تأثیرگذار بوده اند. برای اینکه بار علمی این تحقیق بیشتر گردد، در ادامه به برخی از تحقیقات گذشته که در این مورد انجام شده اند، اشاره نموده و دیدگاه ها و نظریات مربوط به علل مهاجرت را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد، تا با بهره گرفتن از نتایج پیشینه و دیدگاه های مهاجرت، در چهارچوب نظری و مفهومی این تحقیق، بتوانیم به یک نتیجه کلی برسیم.
۲-۱۶- پیشینه تحقیق
از آنجایی که هر پژوهش علیرغم اینکه خود سخنی جدید دارد و روش های جدید و دقیق تری را در شناخت پدیده ی مورد مطالعه به کار می گیرد، ولی باید متکی به دست آوردهای تحقیقات پیشین نیز باشد و آنها را مورد مطالعه قرار بدهد، تا تحقیقی را که انجام می دهد، نسبت به تحقیقات گذشته، نوآوری های جدید داشته باشد.
در مورد مهاجرت افغان ها به ایران، اگرچه تا جایی تحقیقات انجام شده است، ولی مطالعات عمیق نظری و تجربی از جهت کمی و کیفی انجام نشده است؛ تحقیقات انجام شده از قبیل بررسی های میدانی و اسنادی و گزارش های تحقیقی، بیشتر در زمینه های: پیامدهای اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی مهاجرین، سازگاری و انطباق آنها با جامعه میزبان، شرایط و وضعیت زندگی مهاجرین در جامعه مقصد، نسل دوم مهاجرین، مسئله بازگشت مهاجرین به افغانستان و… انجام شده اند. ولی در مورد علل مهاجرت مردم افغانستان به ایران، بخصوص مهاجرت های دوره ای جوانان و نیروی کار که در این اواخر بیشتر رواج یافته است، تحقیقات پیمایشی به آنصورت انجام نشده است. برخی از تحقیقاتی که به صورت ضمنی و خلاصه، به علل مهاجرت افغان ها اشاره نموده اند، روند مهاجرت افغان ها را تنها به سه دوره جنگ های خارجی و داخلی(دوره اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی، جنگ و ناامنی های داخلی، دوره حکومت طالبان) محدود ساخته اند. در حالی که مهاجرت مردم افغانستان به این سه دوره محدود نمی شود.
در اینجا به برخی از این تحقیقات داخل و خارج از ایران که در مورد مهاجرت افغان ها به ایران انجام شده اند، اشاره می نماییم:
۲-۱۶-۱- تحقیقات داخلی:
فرهاد وحدت آزاد، در سال ۱۳۹۱، تحقیقی را به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد، در دانشگاه آزاد اسلامی، به راهنمایی دکتر محمدعلی خسروی، تحت عنوان «بررسی علل سیاسی- اجتماعی مهاجرت افغانها به ایران (پس از انقلاب اسلامی ایران)» انجام داده است. در پایان نامه مذکور دو فرضیه عنوان گردیده که عبارتند از:
۱- علت اصلی مهاجرت افغانها به ایران، جنگ و درگیری های داخلی می باشد.
۲- عوامل فرهنگی، تاریخی و اقتصادی در مهاجرت افغانها به ایران تأثیر به سزایی دارند.
نویسنده در پایان نامه تحصیلی خود، در پاسخ به این دو فرضیه، به صورت توصیفی – تحلیلی و بیشتر از منابع انترنتی و کتابخانه ای استفاده نموده است. در این تحقیق بیشتر به تاریخ افغانستان، نظام حکومتی آن و… پرداخته شده و علل مهاجرت افغان ها به ایران را به صورت کلی در قالب مدل دافعه و جاذبه، با استفاه از مقالاتی که در این زمینه انجام شده اند، بدون اینکه به تحقیقات میدانی بپردازد، مورد بررسی قرار داده است. نویسنده در یافته های تحقیق خود، که آزمون فرضیه ها را به صورت تجزیه تحلیل تاریخی – مقایسه ای انجام داده است، با بهره گرفتن از قاعده عمومی مهاجرت، اینگونه نتیجه گیری نموده که جنگ و درگیری های داخلی و ناامنی و همچنین اختلافات قومی و مذهبی و در پی آن بی ثباتی اقتصادی و اجتماعی از جمله عواملی دافعه در افغانستان هستند که باعث مهاجرت افغان ها گردیده اند، و درهای باز ایران در اوایل انقلاب، حس نوع دوستی، اشتراکات دینی، مذهبی، زبانی، امنیت جانی و اقتصادی و همگرایی بوجود آمده بین ایران و افغانستان طی این سالها و همچنین بسط و گسترش روابط فامیلی افغانها در ایران، از جمله عوامل جاذبه در ایران هستند که باعث جذب مهاجرین افغانستان به ایران گردیده اند.
محمدعلی خسروی،۱۳۹۱ تحقیقی را تحت عنوان “بررسی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی مهاجرت افغان ها در شهر تهران” به راهنمایی دکتر عبدالرضا باقری بنجار، برای کسب درجه کارشناسی ارشد در دانشگاه شاهد، با تاکید بر سنجش پیامدهای ناشی از مهاجرت افغانستانی ها در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تهران پرداخته و این سوال را مطرح نموده که: مهاجرت افغان ها به تهران چه پیامدهای (اجتماعی، اقتصادی و…) را در پی دارد؟ و این پیامدها در چه سطحی است؟ نویسنده با بهره گرفتن از روش پیمایشی، داده های تحقیق را در سه قسمت توصیف کرده: در بخش اول سیمای جامعه آماری را مورد بررسی قرار داده و به توصیف متغیرهای که ویژگی های فردی و اجتماعی پاسخگویان را بر حسب سن، جنس، تحصیلات، شغل و… نشان داده است، پرداخته. سپس ویژگی های متغیرهای تحقیق را با بهره گرفتن از پاسخ های جمع آوری شده توصیف کرده است. در بخش سوم به آزمون فرضیات تحقیق و در نتیجه آزمون الگوی نظری پژوهش پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داده که مهاجرت افغان ها به تهران، پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و…. را در پی داشته است. و بر این فرضیه تاکید نموده که این مهاجرت نقش تعیین کننده ای در خروج پول از تهران دارد.
رسول صادقی(۱۳۹۰) پژوهشی را به راهنمایی دکتر محمدجلال عباسی برای کسب درجه دکترا در دانشگاه تهران با عنوان “سازگاری اجتماعی- جمعیتی نسل دوم افغانها در ایران” انجام داده است. تحقیق مذکور به واکاوی این موضوع پرداخته است که «چگونه واقعه ای مهاجرت و زندگی در بستر اجتماعی جدید، رفتارها و نگرش های جمعیتی مهاجران را تغییر می دهد؟» محقق، طرح این پرسش در کشور ایران را از آن جهت مهم دانسته که ایران از سال ۱۳۵۸ به بعد، میزبان بیش از سه میلیون مهاجر و پناهنده از کشور افغانستان بوده است. تجربه سه دهه زندگی افغانستانی ها در ایران همراه با الگوی باروری بالا، موجب ظهور و اهمیت یافتن نسل دوم مهاجران شده است. بر این اساس مطالعه مذکور به دنبال ارائه تحلیل اجتماعی جمعیتی از فرایند سازگاری مهاجران افغانستان در ایران با تاکید بر نسل دوم مهاجران بوده است. مطالعه مذکور به دنبال سه پاسخ به سه پرسش کلیدی در حوزه سازگاری اجتماعی و جمعیتی مهاجران بوده است: فرایند و الگوهای سازگاری اجتماعی مهاجران افغان (بویژه نسل دوم) در ایران چگونه است؟ عوامل و تعیین کننده های آن کدامند؟ این فرایند و الگوهای آن چگونه منجر به تغییر ابعاد جمعیتی / خانواده می شود و مکانیزم تاثیر گذاری آن چگونه است؟ نتایج مطالعه نشان داده است که فرایندهای سازگاری ساختاری و فرهنگی مهاجران افغانستان در جامعه ی ایران تدریجی و زمان مند بوده است. بطوری که نسل دوم مهاجران افغانستان از سازگاری اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی بیشتری با جامعه ی ایران در مقایسه با نسل اول برخوردار بوده، در نتیجه رفتارها و الگوهای جمعیت شناختی متمایزتری از نسل اول و تقریباً شبیه ایرانی ها داشته اند. بطور کلی از یافته های مطالعه می توان چنین نتیجه گرفت که تحول و انقلاب در ابعاد جمعیتی- خانواده در میان مهاجران افغانستان در ایران در حال رخ دادن است و موتور این تحول نسل دوم مهاجران هستند.
جهانبخش مهرانفر،۱۳۸۹ پژوهشی را تحت عنوان “مطالعه ای بر اثرات اقتصادی پناهندگان افغانی در بازار کار ایران” به راهنمایی دکتر سعید عیسی زاده، برای کسب درجه کارشناسی ارشد در دانشگاه بوعلی سینا همدان، با تاکید بر سطح اشتغال و دستمزد در بخش ساختمان انجام داده است. در این تحقیق با بهره گرفتن از داده های زمانی(OLS) در اقتصادسنجی، به بررسی اثرات اقتصادی حضور مهاجرین افغانستانی در بازار کار ایران پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که طی دوره بررسی، حضور مهاجران افغانی در بازار کار ایران، نرخ بیکاری کل کشور را افزایش داده است. در ضمن در پی حضور گسترده این مهاجران در بخش ساختمان، نیروی افغانی جانشین نیروی کار ایرانی شده و اشتغال ایرانیان در این بخش ها کاهش یافته است.
محمودیان، حسین(۱۳۸۶) تحقیقی تحت عنوان “مهاجرت افغانها به ایران: تغییر در ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی و انطباق با جامعه مقصد” انجام داده است. در آن با بهره گرفتن از داده های دو طرح آمایش و بررسی نمونه ای سال ۱۳۸۴، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی مهاجران افغانستانی را با توجه به مهاجرت آنها به ایران بررسی کرده است. نتایج حاصله از این تحقیق، نشان می دهد که ایران یکی از مهمترین کشورهای پذیرای مهاجران و پناهندگان افغانستان است، با توجه به سابقه طولانی مهاجرت مردم افغانستان به ایران و تعداد قابل توجه آنها، بررسی تغییر در وضعیت افغانستانی ها در ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. وی با بهره گرفتن از فرضیه انطباق مطرح می کند که بر اساس این فرضیه هرچه مهاجران ارتباط بیشتری با جامعه مقصد داشته باشند، وضعیت آنها به جامعه مقصد شبیه تر خواهد بود. یافته های تحقیق، بهبود وضعیت مهاجران، به ویژه در زمینه های آموزش، مهارت و بهداشت را منعکس می کند. تفاوت نسلی قابل توجهی (وضعیت بهتر نسل دوم)، در این بهره مندی وجود دارد. در مقابل، انطباق مهاجران با جامعه مقصد در بعضی جنبه ها نظیر اشتغال ضعیف بوده است. این وضعیت به ناهماهنگی همانندی با جامعه مقصد منجر شده است. ویژگی های مهاجران، تجربه زندگی در ایران و نگرش جامعه مقصد، می توانند تبیین گر این وضعیت باشند.
پویا علاء الدینی و یحیی امامی در سال ۱۳۸۴ پژوهشی را تحت عنوان “جهانی شدن، مهاجرت و فقر در ایران[۳۳]” انجام داده اند که هدف اصلی این پژوهش بررسی جنبه های مختلف مهاجرت در ایران، هم به عنوان کشور مقصد و هم به عنوان کشور مبدأ، در ارتباط با مسأله فقر است. نویسنده استدلال نموده که مهاجرت اتباع افغانی و عراقی به ایران هرچند که موجب بهبود نسبی وضع مهاجران با توجه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:15:00 ق.ظ ]




در روایت دیگر علت تحریم زنا چنین بیان شده است: «زنا به دلیل مفاسدی که از آن ناشی می شود همچون قتل، مجهول ماندن نسب ها، ترک تربیت اطفال، مشکلاتی که در تقسیم ارث به وجود می آید و اموری مانند اینها، حرام است».
اینها تنها تعداد اندکی از آیات و روایات مورد بحث است. البته اهداف فراوان دیگری نیز وجود دارد که با استقصای فرمانهای شرعی و بررسی ارزشهای دینی می توان به آنها دست یافت. پیشگیری از جرم یکی از اهدافی است که در آیه سرقت به آن اشاره شده است که از این سو، از طریق تلاش برای امحای کلیه عوامل جرم زا همچون طلاق، فقر، بیکاری، بی عدالتی، تبعیض، بی ایمانی، تربیت نامناسب و از سوی دیگر از طریق تاکید بر اخلاق، ضمانت اجرای اخروی، برنامه های عبادی، آموزش دینی و…، اسلام به مبارزه با آن پرداخته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عنصر هماهنگی نیز در مجموعه تدابیری که در جهت مقابله با جرم توصیه شده اند به چشم می خورد؛ به عنوان مثال، اگر اسلام برای برخی از رفتارهای جنسی مجازتهای سنگینی تعیین کرده، اما از سوی دیگر ادله اثبات سختگیرانه ای نیز در نظر گرفته است: به قاضی در مواردی، قدرت عفو داده شده است؛ انکار پس از اقرار در موارد خاصی و جهل مرتکب به حکم و موضوع پذیرفته شده است؛ عوامل مسقط مجازات مانند اکراه و اضطرار و اجبار مورد قبول قرار گرفته و تحقق احصان به شرایط متعددی مقید شده است و اینها همه می رساند که شارع تمایلی به اثبات جرم و اجرای مجازات در این بخش نداشته و از سوی دیگر به روابط جنسی نامشروع نیز بسیار حساس بوده است، لذا عدم حتمیت مجازات که به شدت از بازدارندگی قانون کیفری می کاهد، توسط عوامل دیگری مانند تشویق به ازدواج، تاکید بر تسهیل آن، پذیرش نکاح موقت، تاکید بر تربیت جنسی خاص کودکان، تلاش در جهت گسترش ارزشهای اخلاقی و در یک کلام تکیه بر پیشگیری و استفاده از ابزارهای غیر کیفری، جبران می شود.
قابل تصور نیست که خداوند متعال یا پیامبر اکرم(ص) در برخورد با جرم، تدابیری را توصیه کرده باشند، اما این تدابیر هدفدار نبوده باشد یا اهداف متضاد و متهافتی را پی بگیرد و خود این فرامین نیز در مقام اجرا با یکدیگر قابل جمع نباشند. بنابرین با توجه به وحیانی بودن دین اسلام، هدفمند و هماهنگ بودن تدابیر دینی امری قطعی است. اما این قطعیت مربوط به مقام ثبوت است و بحث در آن است که آیا در مقام اثبات می توان به چنین مجموعه ای سیاست نام نهاد که با وجه به مطالب گفته شده به نظر می رسد، حتی در مقام اثبات نیز ادعای اینکه اسلام به سیاست جنایی پرداخته است، ادعایی ناصواب نیست.[۲۵]
در این مبحث می خواهیم به یکی از جنبه های سیاست جنایی اسلام در خصوص جرایم حدی بپردازیم تا معلوم شود که منظور از مجازات حدود و جرایم مستوجب حد چیست و سیاست جنایی اسلام درباره جرایم حدود بر چه اصولی استوار است. بدین ترتیب ابتدا به معنای لغوی و اصطلاحی حد در آیات و روایت می پردازیم و سپس بحث محدودیت جرایم حدی را مطرح می کنیم و در آخر هم غرض شارع مقدس را از تعییین مجازات حدود مشخص خواهیم کرد.
گفتار دوم: سیاست جنایی اسلام در مورد جرایم حدی

    1. حد در لغت

در کتب لغت حد به معنی مرز ذکر شده است. در لسان العرب آمده است: به «فصل» دو چیز حد گویند تا نگذارند آنها با همدیگر درآمیزند یا به حریم همدیگر تجاوز کنند. جمع آن حدود است، همچنین به نقطه پایان هر چیزی نیز حد گفته اند.[۲۶]
راغب گوید: حد، واسطه میان دو چیز است، که از اختلاط آن دو جلوگیری می کند و اصل معنی آنچه که در قاموس اللغه و صحاح اللغه معلوم می شود به معنی منع و دفع است مرز را از آن جهت حد گویند که میان دو شی واقع شده است و مانع از اختلات آنها است. به تصریح راغب تسمیه حد زنا و حد خمر آن است که مرتکب را از ارتکاب جدید باز می دارد و نیز دیگران را از ارتکاب آن منع می کند.[۲۷]

    1. حد در اصطلاح

حدود الهی مجازات شرعی(احکامی) هستند که تحریم و تحلیل شرعی را بیان می دارند و این حدود ویژه امور کیفری نیست، چنانکه عبارت «تلک حدود الله» که در شش مورد از آیات قرآن مجید آمده و همه آنها بعد از بیان یک سلسله احکام و مقررات اجتماعی آمده و هموار در باب موضوعات مدنی است. ( بقره، ۱۸۷ و ۲۲۹ و ۲۳۰- نسا، ۱۳ – مجادله، ۴- طلاق،۱ )
معنی اصطلاحی حد در امور کیفری نیز با الهام از معنی لغوی قریب به همان معنی می باشد و در اصطلاح فقها با تعبیر و تعابیر مختلف بیان شده است. به دو نمونه از آنها اشاره می شود.
« کل ماله عقوبه مقدره یسمی حدا و ما لیس کذالک یسمی تعزیرا »
هر جرمی که مجازات معین داشته باشد حد نامیده می شود و هر جرمی که مجازات معین نداشته باشد تعزیر نامیده می شود. غالب فقها تعریف مشابه و یکسان از حد ارائه کرده اند مبنی بر اینکه حد مجازاتی است که شارع مقدس میزان و نوع و کیفیت آن را تعیین نموده است.[۲۸]
قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ نیز در ماده ۱۵ در تعریف حد آورده است: «حد مجازاتی است که موجب، نوع، میزان و کیفیت آن در شرع مقدس، تعیین شد ه است.»

    1. تعداد جرایم مستوجب حد

با توجه به تعریفی که از فقها بیان شده است بهتر است نوع جرایمی که مجازات حد را به دنبال دارد توضیح داده شود. یعنی چه نوع جرایم چنین مجازاتی درپی دارند. چون همانطور که در تعریف آمده در جرایم حد، میزان مجازات مشخص است ولی اینکه کدام جرمها مجازات حد دارد بین فقها اختلاف نظر وجود دارد.
بعضی تعداد جرایم حد را شش مورد بیان کرده اند که عبارتند از زنا، شرب خمر، سرقت، قطع طریق، قذف، محاربه و غیر از شش مورد بقیه جرایم را جزء جرایم قابل تعزیر شمرده اند. بعضی فقها جرایم مستوجب حد را تا شانزده مورد ذکر نموده اند، بین فقهای اهل سنت نیز در تعداد جرایم مستوجب حد اختلاف نطر وجود دارد؛ شافعی هفت مورد را موجب حد می داند در حالیکه حنفی پنج مورد را با استناد به آیات قرآن بیان می کند و امام مالک هشت مورد ذکر کرده است و همانطور که از نمونه های فوق روشن می گردد در تعداد جرایم که مجازات معین دارند، عدد مشخصی را نمی توان تعیین نمود. این سوال مطرح است که ریشه این اختلاف کجاست و راه حل مسئله چیست؟ پاسخ این سوال با طرح مباحث قسمت بعدی روشن خواهد شد مبنی بر اینکه اساساً منظور از مجازات جرایم مستوجب حد چیست.

    1. غرض شارع از تعیین مقدار مجازات حد

با بررسی روایاتی که واژه حد در آنها به کار رفته است و معنای مختلفی که مقصود بوده، معلوم می شود که در واژه حد چهار نوع استعمال وجود داشته است:
الف: استعمال حد در معنی لغوی یعنی، مرز، منع و بازداشتن و تادیب.
ب: استعمال در معنای مطلق عقوبت، نه در خصوص عقوبت معین و نه عقوبت غیر معین.
ج: استعمال حد در معنای عقوبت غیر معین.
د: استعمال حد در معنای عقوبت معین.
با ملاحظه روایات روشن می شود که حد در معنای مطلق مجازات به کار رفته است و استعمال آن در معنای مجازات معین از باب انطباق کلی بر فرد معین است. با این توضیح مختصر چنین به نظر می رسد که شارع مجازاتی که مقدار خاص و معینی دارد بطوری که نباید از آن مقدار زیادتر یا کمتر باشد، حد نامیده است.[۲۹]
در این صورت می تواند معنای لغوی حد و حتی تعاریفی که فقها در معنی اصطلاحی آن کرده اند و معنای مختلفی که در ضمن روایات قصد شده مورد قبول باشد. بنابرین می توان گفت که شارع مقدس در باب حدود نهایت تلاش خود را برای محدود کردن و کاهش میزان مجازات آنها نموده است، بطوری که جرم مستوجب حد در صورت اثبات آن، مجازات بیشتر از میزان معین نخواهد داشت.
در باب محدودیت جرایم مستوجب حد نیز بر این نکته تاکید می شود که با عنایت به محدود بودن تعداد جرایم مستوجب حد، می بایست درصدد محدود نمودن رفتارهایی که عنوان مجرمانه دارند، بود که امروزه آن را کیفرزدایی می نامیم و غرض تعالیم الهی هدایت انسانها از طریق رشد دادن آنهاست نه آنکه شارع بخواهد با ابزار مجازات انسانها را به سوی تکامل سوق دهد.
فصل دوم: مبانی فقهی افساد فی الارض
مقدمه
در هیچ ‌یک از کتب فقهی بحثی مستقل تحت عنوان «افساد فی‌الارض» انجام نشده است و فقط بعضی از فقها یا مفسران اسلامی، چه شیعه و چه سنی، جرمهای خاصی را تحت عنوان «افساد فی‌‌الارض» مطرح کرده و مجازات مرگ را برای آن در نظر گرفته‌اند. مثلاً از جمله مواردی که افساد تلقی شده، کفن دزدی در صورت عادت به آن، زورگیری، آتش زدن خانه‌های مردم و تخریب اماکن عمومی و… است.
ثنویت یا یگانگی دو موضوع محاربه و «افساد فی‌الارض» از مباحث بسیار مهم فقه جزایی است. برخی متون فقهی و نیز برخی قوانین به تبع قرآن کریم این دو عنوان را در کنار هم ذکر کرده‌اند، به گونه‌ای که این معنا متبادر به ذهن می شود که این دو، یک جرم به شمار می‌روند. در مقابل برخی از فقیهان در ضمن بحث از جرائمی نظیر به آتش کشیدن منازل، تکرار قتل بردگان و غیر مسلمانان و … متعرض عنوان افساد شده و مرتکبان اعمال مزبور را به عنوان «مفسد فی‌الارض» مستحق مجازات قتل یا قطع دانسته‌اند.
به کار رفتن دو عنوان محاربه و «افساد فی الارض» در کنار هم در آیه ۳۳ سوره مبارکه مائده، باعث به وجود آمدن این مناقشه شده است که آیا «افساد فی الارض» و محاربه یک جرم به شمار می روند یا این دو عنوان هر یک جرایم جداگانه محسوب می شوند. اکثر قریب به اتفاق فقها بر اساس این آیه، شان نزول آن و روایات وارده در خصوص این مورد، «افساد فی الارض» را جرم جداگانه و مستوجب حد نمی دانند ولی برخی مخالف این دیدگاهند و جرم «افساد فی الارض» را جرمی جدا از محاربه دانسته و حتی محاربه را به عنوان یکی از مصادیق جرم «افساد فی الارض» تلقی می کنند. در این فصل بعد از بیان معانی لغوی و اصطلاحی «افساد فی الارض» به بیان دلایل و مستندات قائلین به دو قول ( ثنویت یا یگانگی دو موضوع محاربه و «افساد فی الارض» ) می پردازیم.
مبحث اول: مستندات و دلایل موافقان ثنویت دو عنوان «محاربه» و «افساد فی الارض»
در این مبحث بعد از بیان معنای «افساد فی الارض» به دلایل و مستندات قائلین به جرم انگاری «افساد فی الاض» خواهیم پرداخت.
گفتار اول: معانی «افساد فی الارض»

    1. معنای لغوی افساد

در ۴۹ آیه از آیات قرآن کریم مشتقات واژه «فسد» استعمال شده است که نشانه اهمیت این موضوع است. فساد به معنای نقیض صلاح و ضد صلاح به کار رفته است.[۳۰] همچنین واژه «فسد» و «فساد» به معنای زوال صورت از مادّه تغییر، بطلان و اضمحلال، لهو و لعب، قحطی و خشکی[۳۱] و گرفتن مال به صورت ظالمانه به کار رفته است که همگی این معانی را می‌توان از مصادیق معنای نخست (ضد صلاح) برشمرد. راغب، فساد را به معنای خارج شدن شیء از حالت اعتدال دانسته و می‌نویسد: الفساد خروج الشی عن الاعتدال، قلیلاً کان الخروج عنه او کثیراً و یضاده الصلاح و یستعمل ذلک فی النفس و البدن و الاشیاء الخارجه عن الاستقامه.[۳۲]
تعریفی که راغب از فساد ارائه می‌دهد، به نظر می‌رسد تعریف جامعی است که مصادیق دیگر فساد را نیز در خود جای می‌دهد. تتبع در آیات قرآن نیز مؤید کلام راغب است.[۳۳]

    1. معنای اصطلاحی «افساد فی الارض»

مفسران درباره معنای اصطلاحی «افساد فی الارض» در قرآن معانی مختلفی ذکر کرده اند که عبارتند از کفر ورزیدن یا هر معصیتی که ضرر آن به غیر رسد و راهزنی، مردم را از راه حق و دین بازداشتن، قتل انبیا الهی و … بر این اساس فساد در زمین مفهومی عام و گسترده است که عبارت است از هر فعل و عملی که باعث شود زمین از حالت اصلاح و اعتدال خود خارج شود، یعنی آن عمل باعث ایجاد اختلال در آنچه خداوند تعالی در زمین برای زندگی و آرامش و امنیت بشر و کمال وی آفریده است،گردد.
شایان ذکر است که معنای اصطلاحی «افساد فی الارض»، مفهومی مبهم بوده و فقها در بیان معنای آن به ذکر مصادیقی بسنده نموده اند مانند بیع انسان آزاد، اعتیاد به قتل اهل ذمه و بردگان، نباش و… لیکن در آیه محاربه، افساد به معنای خاص آن است، یعنی افساد به صورت تجاوز به حقوق و جان و مال و ناموس مردم و سلب امنیت است،- توضیح این مطلب بعدا خواهد آمد-. در هیچ مورد از فقه دیده نشده است که مفسد مستقلا موضوع حکمی واقع شود مثلاً در قرآن مجید در موضوع زانی و زانیه و سارق و سارقه حکم مجازات دقیقاً تعیین شده است و همچنین در روایات احکامی که برای مجرمین ذکر شده است به همین منوال است. در جایی دیده نشده که شارع بگوید مفسد را باید اعدام کرد چون مفسد است بلکه می گوید محارب و قاتل را باید اعدام کرد چون مفسد است. پس اینکه گفته می شود «مفسد بما هو مفسد» خود موضوع مجازات است وجهه شرعی و قانونی ندارد بلکه می توان گفت نامعقول هم هست زیرا اگر مقصود از «مفسد بما هو مفسد» به حمل اولی باشد قطعاً غلط است زیرا مفهوم «بما هو مفسد» نمی تواند موضوع مجازات قرار گیرد و اگر مراد از مفسد، مفسد به حمل شایع باشد دیگر نمی توان از آن چنین تعبیرکرد بلکه باید گفت «مفسد بماهو زان او بما هو ساحر» و مانند اینها اعدام می شود بدیهی است که در این صورت زانی و ساحر موضوع حکم قرار گرفته است. با توجه به اینکه مفسد فی نفسه نمی تواند خود موضوع مجازات قرار گیرد نیازی به تعریف ندارد زیرا آنچه حکمی بر آن مترتب گردد نیازمند تعریف است.[۳۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




تابع MAXrequ3Select وضعیت تراکنش شماره سه را از نوع colset MODE به عنوان پارامتر اول می‌گیرد و شماره درخواست هر سه تراکنش را از نوع colset REQUEST به عنوان پارامترهای دوم، سوم و چهارم می‌گیرد. این تابع با توجه به وضعیت تراکنش شماره سه و شماره درخواست‌های همه تراکنش‌ها، شماره درخواستی را برای تراکنش سه که به حالت انتظار رفته است ایجاد می‌کند. اگر تراکنش سه تازه به حالت انتظار رفته است، شماره درخواست جدید برای آن در نظر گرفته می‌‎شود؛ به طوری که به بزرگ‌ترین شماره درخواست، یک واحد اضافه می‌شود و شماره درخواست تراکنش سه معین می‌شود. ولی اگر تراکنش سه قبلاً در حالت انتظار بوده است دیگر برای آن شماره درخواست جدیدی ایجاد نخواهد شد و شماره درخواست آن همان شماره قبلی خواهد ماند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    • تابع MAXrequ2Select

تابع MAXrequ2Select وضعیت تراکنش شماره دو را از نوع colset MODE به عنوان پارامتر اول می‌گیرد و شماره درخواست هر سه تراکنش را از نوع colset REQUEST به عنوان پارامترهای دوم، سوم و چهارم می‌گیرد. این تابع با توجه به وضعیت تراکنش شماره دو و شماره درخواست‌های همه تراکنش‌ها، شماره درخواستی را برای تراکنش دو که به حالت انتظار رفته است ایجاد می‌کند. اگر تراکنش دو تازه به حالت انتظار رفته است، شماره درخواست جدید برای آن در نظر گرفته می‌‎شود؛ به طوری که به بزرگ‌ترین شماره درخواست، یک واحد اضافه می‌شود و شماره درخواست تراکنش دو معین می‌شود. ولی اگر تراکنش دو قبلاً در حالت انتظار بوده است دیگر برای آن شماره درخواست جدیدی ایجاد نخواهد شد و شماره درخواست آن همان شماره قبلی خواهد ماند.

    • تابع MAXrequ1Select

تابع MAXrequ1Select وضعیت تراکنش شماره یک را از نوع colset MODE به عنوان پارامتر اول می‌گیرد و شماره درخواست هر سه تراکنش را از نوع colset REQUEST به عنوان پارامترهای دوم، سوم و چهارم می‌گیرد. این تابع با توجه به وضعیت تراکنش شماره دو و شماره درخواست‌های همه تراکنش‌ها، شماره درخواستی را برای تراکنش یک که به حالت انتظار رفته است ایجاد می‌کند. اگر تراکنش یک تازه به حالت انتظار رفته است، شماره درخواست جدید برای آن در نظر گرفته می‌‎شود؛ به طوری که به بزرگ‌ترین شماره درخواست، یک واحد اضافه می‌شود و شماره درخواست تراکنش یک معین می‌شود. ولی اگر تراکنش یک قبلاً در حالت انتظار بوده است دیگر برای آن شماره درخواست جدیدی ایجاد نخواهد شد و شماره درخواست آن همان شماره قبلی خواهد ماند.

    • تابع MAXtespSelect

تابع MAXtespSelect زمان‌مهر هر سه تراکنش را از نوع colset TIMESTAMP می‌گیرد. این تابع با توجه به زمان‌مهر هر سه تراکنش، یک زمان‌مهر جدید را برای هر تراکنشی که طرد شده است ایجاد می‌کند. به طوری که به بزرگ‌ترین زمان‌مهر، یک واحد اضافه می‌شود و زمان‌مهر تراکنش مورد نظر معین می‌شود.

    • تابع checklock برای مدل‌های WW و WD

تابع checklock مهمترین تابع مدل‌های WW و WD است که در شکل ۵-۵، دیده می‌شود.
فرض می‌کنیم TS(Ti) زمان‌مهر تراکنش Ti باشد و TS(Tj) زمان‌مهر تراکنش Tj باشد.
برای مدل WD تابع checklock بررسی می‌کند که اگر TS(Ti)<TS(Tj) باشد، آنگاه Ti که خواهان قفل روی داده است انتظار می‌کشد تا Tj به اتمام برسد، در غیر این صورت Ti طرد می‌شود تا دیرتر با مقدار زمان‌مهر جدید دوباره وارد سیستم شود و شروع به کار کند.
برای مدل WW تابع checklock بررسی می‌کند که اگر TS(Ti)<TS(Tj) باشد و Tj روی داده قفل داشته باشد آنگاه Tj طرد می‌شود، در واقع داده از Tj گرفته می‌شود و به Ti که قدیمی‌تر است داده می‌شود. اما اگر این شرط برقرار نباشد Ti باید انتظار بکشد. همچنین وضعیت تراکنش‌ها برای انجام مراحل بعدی را نیز مشخص می‌کند.
در جدول ۵-۵، پارامترهای ورودی تابع checklock برای مدل‌های WW و WD را مشاهده می‌نمایید.
جدول ۵-۵- پارامترهای ورودی تابع checklock برای مدل‌های WW و WD

پارامتر ورودی
نوع colset
عملکرد

RAcc

ACCESS

عملیات مورد نیاز دستور جاری بر روی یک منبع را نشان می‌دهد.

ELock

LOCK

قفل موجود جاری بر روی منبعی که دستور جاری می‌خواهد عملیات RAcc روی آن داشته باشد را نمایش می‌دهد.

CurT

TRANSACTION

شناسه تراکنشی که دستور جاری مورد مطالعه متعلق به آن است را نمایش می‌دهد.

Tlist

TRANSLIST

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




دانشآموزان اطلاعات را روی کاغ به قصد نشان دادن به معلم مکتوب میکنند و یا اطلاعات مکتوب را روی دیوار مدرسه برای مشاهده دیگران نصب میکنند.

مقالات، روزنامهها و نوشته کتابها منبع دانش هستند .
متون درسی تنظیم شده است .
دانشآموزان انتخاب محدودی در گزینش منبع دارند .
اهداف کاربردی فناوری معلوم نیست و یا دارای انسجام نیست .
تولیدات فکری مثل گزارشها روی کاغذ نوشته و تمام میشوند.
۱۰-گزارش ها متونی را تشکیل میدهند که پیوندی با تولیدکنندگان آنها ندارند.
دانشآموزان گزارشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند و تنها به معلم اجازه خواندن آن را می دهند.
متنها به خانه آورده میشوند و والدین و دیگران به طور فردی در آن سهیم میشوند.
دانش فقط به یک صورت ارائه می شود.
دانش به صورت خطی ارائه می شود.
دانشآموز در سنین پایین از فناوری استفاده نمیکنند آمادگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی را ندارند.
۲-۳-۲ – الگوهای نوین تدریس
در قرن بیست ویکم با خواست روبه رشد و فزاینده کیفیتگرایی، در آموزش وپرورش روبه رو هستیم به همین دلیل به رغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر انتقاداتی بر جنبه های کیفی تعلیم و تربیت وارد آمده است، برخی از این انتقادات دلالت بر وجود دانشآموزان بیانگیزه، فارغ التحصیلان بیعلم معلمان فاقد خلاقیت دارند حتی دانش آموزان سطح بالاتر تحصیلی درحال گذر از مسیر از پیش تعیین شده هستند و در جریان یادگیری فعالیت و تحرک ندارند(اطیایی،۱۳۸۴) از سوی دیگر شرکت نکردن دانش آموزان به طور کامل در فعالیتهای یادگیری به آن معنی است که آنها در جریان یادگیری درگیر نشده اند(آقازاده،۱۳۸۱)
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که در یادگیری دانش آموز باید فعال باشد روسو معتقد است نباید هر چیزی را به صورت آماده در اختیار دانشآموز قرار داد. بلکه او باید نیاز به تلاش را در خود احساس کند.(آرمند،۱۳۷۱)
اصولا برای اجرای هر برنامه آموزشی لازم است که ابتدا چهارچوب و خط مشی کلی فعالیتها مشخص شود سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیازی برای فعالیت و تحقق هدفهای آموزش تعیین و انتخاب گردند تدریس و یادگیری فعال شامل استفاده از استراتژیها است که زمینه ساز فرصت هایی برای فعالیت و عمل است. تدریس و یادگیری فعال اشاره دارد به فرصتهایی برای ارتباط بین معلم و شاگرد و ارتباط بین خود دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی و دیسیپلینهای آکادمیک. برونر معتقد است که دانستنی ها را نباید به صورت مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد بلکه باید آنها را با مسئله روبهرو کردن تا خودشان به کشف روابط میان مورد راه حل های آن اقدام کنند.(کدیور ،۱۳۷۲) .
۲-۳-۳- رویکردهای نو در تدریس _ یادگیری
با تحول علم و فناوری و پیدایش نظریههای جدید در یادگیری، رویکردهای جدیدی نسبت به علم و روش های آموختن علوم مطرح شده است. امروزه بیشتر دانشمندان در تعریف علم به مطالعه پدیده ها از طریق مشاهدات معتبر و قابل اطمینان و، تحلیل مشاهدات و تفکر درباره یافتهها و ساختن نظریههایی بر اساس توجیه آنچه مشاهده وتحلیل شده است با هم توافق دارند و بر خلاف گذشته آن را به دو بخش عمده تقسیم میکنند : معرفت علمی و فرایند علمی. معرفت علمی عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات و یافته های منظم و منسجم، مانند حقایق، مفاهیم، اصول، قواعد، نظریهها و مفاهیم کلی مربوط به یکی از رشته های علمی(گانیه ،۱۹۸۵)، فرایند علمی نیز شامل روش علمی و نگرش علمی مربوط به آن است. روش علمی مجموعهای از فنون، مهارتها، شیوه های بررسی و در کل فعالیتهای است که دانشمندان در تولید دانش جدید و بررسی درستی و یا نادرستی دانش موجود از آنها استفاده میکنند، مهارتها و شیوهایی مانند فرضیه سازی و پیشبینی، طراحی تحقیق، کاربرد ابزار، جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یافتهها (ماتیوز ،۱۹۹۴). نگرشهای علمی بهعواطفواحساسات درونی دانشمندان نسبت به معارف بشری مربوط میشود که در آن داشتن گرایش مثبت نسبت به علم، رعایت صداقت در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، تشخیص خطاها و نارساییها، توجه به اصل تغییرپذیری در علم و انعطاف پذیری در برخورد با حقایق نقش مهمی را ایفا میکند(ماتیو، ۱۹۹۹) نظامهای آموزشی برای بهبود بخشی فعالیتهای مدارس به استانداردها منابعی نیاز دارند که بتنهایی کافی نیستند. معلمان به آگاهی و ادراک مطمئنتری از آنچه تدریس میکنند نیاز دارند (ماتیوز،۱۹۹۴ ) به نظر برونر نظامهای آموزشی به جنبشی نیاز دارند که در آن دقیقا با الزام عمیقتری مشخص شده باشد که به کجا میروند و در آینده به چه نوع انسانهای تربیت شدهای نیاز دارند. در این صورت که متخصصان تعلیم و تربیت میتوانند چهار چوب مشخصی را برای تحول یافتن تعلیم و تربیت تعیین کنند و تمام منابع و نیروی کارآمد و دلسوز را به کار بگیرند. او در بیان اینکه” هر موضوعی را میتوان به هر کودکی در هر سنی، به شکلی مشروع آموخت” روشدیگری را انتخاب میکند و میگوید : حیطه هایدانش به وجود نمیآیند، بلکه ساخته میشوند. هرحیطه از دانش را میتوان در سطوح وسیعی از انتزاع و پیچیدگی به وجود آورد(ماتیوز،۱۹۹۴،به نقلاز شعبانی)
در رویکرد جدید تدریس _ یادگیری دانشآموز هم یادگیرنده محسوب میشود و هم محصول یادگیری؛ یادگیرنده است زیرا دست کم در قسمتی از مطالعات خود دست به اکتشاف میزند. اکتشاف نه به این معنا که محتوای آموزشی را در ساخت شناختی خود جای دهد و وحدت بخشد، بدین معنا که توانایی انتقال دانش کسب شده در موقعیت جدید مساله را توسعه بخشیده وخود پنداری مثبت به عنوان حل کننده مستقل مساله را کسب کرده است. همچنین دانشآموز محصول یادگیری است؛ زیرا نه تنها مفاهیم اصلی و اصول و نظریههای جدید را فهمیده و به مطالعه پدیده های طبیعی واجتماعی بپردازد تا بتواند دلایل و شواهد را از تبلیغات، اطلاعات را از خیالبافی، حقایق را از افسانهها، واقعیت را از فریب و اغفال، نظریه را از عقیده، مشاهده را از استنتاج و باورکردنی را از باور نکردنی تمیز دهد. (ماتیوز،۱۹۹۴،به نقل ازشعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳- ۴- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس _ یادگیری
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهدا ف تربیتی وفرایندآموزش مطرح شده است. یکی از بارزترین رویکردها توجه بهتفکر جدید فرایند تدریس _ یادگیریاست. انیس، لیپمن و پاول ۱۹۸۹ معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. به نظر پاول محصول نهایی تعلیم و تربیت باید “ذهن کاوشگر” باشد. اندرسون،۱۹۹۷وهارت،۱۹۸۰ برنقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته قبلی خود وحدت بخشند وآنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. ارنبرگ، ۱۹۸۵) طراح چندین برنامه مهارت تفکر، برای تدریس تفکر در قالب نیازها و منافع فردی و اجتماعی برعقلانیت تاکید میکند و معتقد است وقتی که دانشآموزان فارغ التحصیل میشوند باید قادر باشند عوامل علمی و اخلاقی هوشمندانه را دنبال کنند و جامعه نیز حق دارد چنین انتظاراتی از اعضای خود داشته باشد. به نظر او این تولیدات، که تنها در سایه تفکر دانشآموزان به دست میآید، باید پایه و اساس برنامه ریزی تمام دروس قرار گیرد؛ زیرا هدف اصلی تعلیموتربیت انتقال دانش آموزان از دنیای خود محور مبتنی برتجربیات شخصی محدود و واقعیات محسوس بات حصیلشده، به دنیایی غنی تر انتزاعیتر است که ارزشها، بینشها و حقایق متعدد و گوناگون را در بردارد. متاسفانه به رغم ارائه نظریههای مختلف درباره ضرورت و تقویت تفکر، همچنان بین نظریه و عمل در این زمینه فاصله بسیاری وجود دارد.
بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است. (گودلد،۱۹۸۳؛سرانتیک،۱۹۸۱). تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگرآن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطالب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمعآوری مجدد حقایق ساده علمی را میطلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سوالهایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد(سرانتیک،۱۹۸۳). اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سوالها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.(راو،۱۹۷۴ ؛گال،۱۹۸۴).
(آیزنر،۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان “نوع مدارسیکه نیاز داریم” مشکلات مدارس امروز را یادآور شده میگوید : در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن و نوشتن وحساب کردن تاکید میشود، در حالی که این مهارتها ذاتا دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت نهی از فضیلتند. مساله این نیست که دانشآموز میتواند بخواند، بلکه این استکه او چه و چگونه میخواند؟ ارزش مدارس در تربیت انسانهای فرهیخته نهفته است آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر بویژه تفکر منطقی و خلاق دانشآموزان را در آنچه میبینند، میشنوند میخوانند پرورش دهند؛ آنچنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند؛ بویژه در فرهنگهایی که از هر سو تحت تاثیر اطلاعات مختلف قرار دارند. دانشآموزان باید در مدارس بیاموزند که چگونه یادبگیرند، به عبارت بهتر باید بیاموزند که معمار آموزش و پرورش خود باشند.
دستیابی به چنین مهارتی به ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل مباحث نیاز دارد. در مدارس باید زمینه این کار برای دانشآموزان فراهم شود و فرصتهایی نیز در فرایند آموزش آیجاد شود تا در زمینه های مختلف آن به مباحثه ؛ مناظره و تعامل فکری بپردازند و این امر به پرورش استقلال آنان در تصمیمگیری استدلال و قضاوت میانجامد و آنان نحوه دفاع از قضاوت خود را میآموزند. انتقادگری، آنچنان که در هنر متداول است، باید در فرایند تعلیم وتربیت در نظر گرفته شود تا منطق و ارزیابی اندیشه ها جایگزین فن نگارش در کلاس درس شود نظریه های تدریس _ یادگیری در جهت دادن به فعالیتهای آموزشی تاثیر بسیاری دارند.معلمان و برنامهریزان درسی در چهارچوب نظریهها میتوانند به جهان تعلیم و تربیت از منظر خاصی بنگرند و بر جنبه های مختلف کلاس درس تاکید نمایند علاوه بر این، در قالب نظریهها میتوان عملکرد نظامهای آموزشی را تحلیل و ارزشیابی کرد(آیزنر،۱۹۸۳،بهنقلاز شعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳-۵- نظریه های همسو با رویکرد تدریس تفکر و حامی آن
که بر اساس آنها میتوان به تحلیل فعالیتهایی که منجر به تفکرمی شود پرداخت عبارتند از:
نظریههای شناختی
نظریههای فراشناختی
نظریههای ساختن گرایی
۲-۳-۵-الف : نظریه شناختی
روانشناسان شناختگرا، رفتار را وسیله یا سر نخی برای استنباط و استنتاج پدیده های شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد میدانند. آنان رفتار آشکار را موضوع اصلی علم روانشناسی به شمار نمیآورند، بلکه بیشتر به فرایند های ذهنی که به اعتقاد آنها رفتار ناشی از آنهاست توجه دارند، به سخن دیگر، شناخت گرایان راههایی را که فرد به شناسایی امور میپردازند بررسی و مطالعه میکنند، از اینرو، یادگیری را تغییرات حاصل در فرایندهای درونی ذهن میدانند، نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار(شوئل، ۱۹۸۶). در نتیجه “شناخت”موضوع اصلی پژوهشهای شناخت گرایان است. شناخت به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق میشود که از طریق آنها اطلاعات دریافت شده از راه حواس، به روش های مختلف تغییر مییابد، به صورت رمز در میآید و در حافظه ذخیره میشود و در استفادهای بعدی بازیابی میگردد. ادراک، تخیل، یادآوری، بازشناسی، حل مساله و تفکر ازاصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد(وول فولک، ۱۹۹۰). شناختگرایان معتقدند انسان از یک نظام درونی تصمیمگیری برخوردار است که رفتار او را کنترل میکند. آنان تقویت را منبع بازخورد تلقی میکنند، بازخوردی که پیامد تکرار رفتار به فرد خبر می دهد، به عبارت دیگر، تقویت تردید را کاهش میدهد و احساسی از درک و فهم و تسلط در فرد به وجود میآورد .
نظریه پردازان شناختی یادگیرندگان را در فرایند یادگیری پردازش کنندگان فعال اطلاعات تلقی میکنند. کسانی که تجربه میکنند؛ برای حلمساله به جستجوی اطلاعات میپردازند در ساختار ذهن خود آنچه را برای حل مساله جدید مفید تشخیص میدهند، به کار میگیرند، به جای اینکه به طور انفعالی تحت تاثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه و حتی چشم پوشی میکنند و همچنان که در پی تحقق هدفها هستند واکنشهای متعددی از خود نشان میدهند روانشناسان شناختی، موقعیت یادگیری ر عوامل مهم و موثر در فرایند یادگیری میدانند و بر نقش آموختههای قبلی در یادگیری تاکید دارند، زیرا معتقدند، آموختههای گذشته خط مشی یادگیریهای آینده را تعیین میکند(شوئل ،۱۹۸۶). نظریهپردازان شناختی ساختارهای مختلف شناختی و فرایندهایی را که آن ساختارها را به وجود میآورند یا تغییرمیدهند ، بررسی میکنند. دلواپسیهای آنان درباره ساختارها و فرایندها، همواره در عناوین مطالعاتشان منعکس شده است، عناوینی چون حافظه، ادراک، توجه، حل مساله، درک مطلب و مفهوم یادگیری. (وول فولک ،۱۹۹۰)
۲-۳-۵- ب: نظریه فراشناخت
فراشناخت : آنچنان کهروانشناسان مطرح کردهاند دانش درباره فعالیتهای تفکر و یادگیری و کنترل آنها (فلاول، ۱۹۷۶)، یا بررسی دانش فرد، فرایندهای شناختی، تولیدات، یا آنچه بدان مربوط است(مارزانو ودیگران ،۱۹۸۸) و درواقع نظارت فعال، هماهنگی و تنظیم منطقی فرایندهای شناختی در ارائه خدمات به بعضی از اهداف خاص یاعینی است. با چنین تعبیری دانشآموزان در فرایند حل مساله همیشه درگیر نوعی فراشناختی اند.(پاریز،لیپسون وویکسون،۱۹۸۳).
یاماگوچی ضمن تحلیل مفهوم فراشناخت ،آن را به دو مقوله تقسیم می کند :
دانش فراشناختی (شخص، وظیفه و راهبرد).
مهارتهای فراشناختی (نظارت ،کنترل و ارزشیابی ).
وی معتقداست دانش فراشناختی تفکر درباره تفکر است و با دیگر دانشها تفاوت دارد، اما براساس دیدگاه پاریز و وینگود فراشناخت دارای دو جنبه اصلی است.
دانش وکنترل خود : دانش و کنترل خود ، دارای سه عنصر تعهد، نگرش و توجه است.
دانش وکنترل فرایند : که دراین مبحث بر دو عنصر مهم تاکید کردهاند. الف : انواع دانش مهم در فراشناخت ب: کنترل اجرایی رفتار.
رویکرد فراشناختی نیز در تقویت و پرورش مهارتها و راهبردهای تفکر نقش اساسی دارد.ازدیدگاه فراشناخت دانش آموزان باید بر فرایندهای ذهنی خودنظارتی فعال داشته باشند و فعالیتهای ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کنند. در تفکر فراشناختی دانش شرطیکه از عناصر مهم فراشناخت است، جزء اجزاء تفکر انتقادی در فرایند یاددهی _یادگیری قلمداد شده است.
۲-۳-۵- ج: نظریه ساختن گرایی
ساختن گرایی مفهومی استعاره گونه در مورد چگونگی فرایند یادگیری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت را جلب کرده است. پایه های فلسفی ساختن گرای بر اصل خطاپذیری معرفت شناسی استوار است. براساس این نگرش تمام معرفتهای علمی به دلیل فقدان درستی و عدم درک و فهم به طور بالقوه خطاپذیرند (کوبرن،۱۹۹۴).
پوپر در نظریه”عقلانیت انتقادی” با ارائه معیار عقلانی ابطال پذیری به جای تایید پذیری برای بررسی صحت و سقم دانش یا معرفت علمی معیار تازهای را معرفی میکند. براساس این معیار معرفت علمی همواره ماهیت گمانهای دارد، به همین دلیل، هرگز نمیتوان درباره شناخت و معرفت علمی به شکل قطعی و جزمی با توجه به شواهد تجربی اظهار نظر کرد(به نقل ازمهرمحمدی،۱۳۷۸).
از مجموع آراء فلسفی در زمینه فلسفه علم چنین استنباط میشود که از نظرساختن گرایان “معرفت ساخته ذهن انسان است”. معرفت مجموعه ای از حقایق؛ مفاهیم یا قوانین مورد انتظار برای کشف نیست و پدیده ای نیست که خارج از فرد و مستقل از او وجود داشته باشد.
انسان سازنده دانش در فرایند تجربه است. معرفت انسان ساخته خود انسان است(زاهوریک، ۱۹۹۵) نظریه پردازان ساختن گرا برای استحکام پایه های نظری خود به روانشناسی شناختی استناد می کنند.
در رویکرد ساختنگرایی موقعیت یادگیری مهمترین عامل موثر در فرایند یادگیری است. طبق این نظریه مجریان برنامه های درسی باید موقعیتی را فراهم آورند که دانشآموزان در آن از طریق مباحثه استدلالی، که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل میکند، به تفکر انتقادی بپردازند. همچنین راهبردهای یادگیری مشارکتی وحل مساله مطلوبترین روش برای کسب معرفت علمی است. تاکید بر فرایند ساختار دانش به جای تولید مجدد آن، پرورش اعمال متفکرانه، آموزش و یادگیری مشارکتی، توجه به فراشناخت وخود تنظیمی و خود کنترلی دانشآموزان و یادگیری در محیط غنی و معتبر حل مساله همواره در مرکز ثقل رویکرد ساختن گرایی قراردارد.
به طورکلی در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانشآموزان انجام میشود بیشترین سهم در تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد.(شعبانی،۱۳۸۳) معتقدند چهار ویژگی خاصدر تعریف تدریس وجود دارد که عبارتنداز:
وجود تعامل بین معلم و شاگردان .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




برگزاری نشست‌های چهره‌به‌چهره با حضور اولیاء و دانش‌آموزان، با هدف آشنایی خانواده‌ها با وظایف و نقش تربیتی آن‌ها.
– نشست‌ها و کارگاه‌های تخصصی با حضور والدین و دانش‌آموزان، با هدف تبیین مباحث تربیتی برای آنان و استفاده از تجربیات یکدیگر برای تقویت تربیت دینی.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۶-۳- سازمان اوقاف و امور خیریه
برخی از فعالیت‌های قرآنی این سازمان عبارتند از: [۹۷۸]
برگزاری کلاس‌های آموزش قرآن در امام‌زادگان و بقاع متبرکه: از آن‌جا که آموزش قرآن در رشته‌های مختلف روخوانی، روان‌خوانی، مفاهیم و تفسیر، نقش موثری در تربیت کودکان و نوجوانان دارد، سازمان اوقاف و امور خیریه، برای ایجاد انس بیشتر میان کودکان و نوجوانان با قرآن و مفاهیم قرآنی، آموزش‌های مختلف قرآنی را در امام‌زادگان و بقاع متبرکه رابرنامه‌ریزی کرده و این آموزش‌ها را در قالب کلاس‌های روخوانی، روان‌خوانی، تفسیر و ترجمه ارائه می‌دهد.
حمایت‌ مادی و معنوی از فعالیت‌های مؤسسه جامعه‌القرآن: مؤسسه جامعهالقرآن که سازمان اوقاف و امور خیریه نیز، جزء هیأت مدیره آن بوده و حمایت‌های مادی و معنوی از این موسسه را انجام می‌دهد، به فعالیت‌های قرآنی برای کودکان و نوجونان پرداخته و رشته‌های مختلف قرآنی را برای کودکان و نوجوانان راه‌اندازی کرده که البته بی‌شک این فعالیت، گام مؤثری در تربیت قرآنی خواهد بود.
بهره‌گیری از روش‌های جدید و متنوّع در آموزش‌ قرآن به کودکان و نوجوانان: از آن‌جا که نسل جدید، با ابزارهای جدید آموزشی دنیا رو به‌روست، پس آموزش‌هایی که به این نسل، ارائه می‌شود، نیز باید جدید، به‌روز و البته جذاب باشند. لذا فعالیت‌های سازمان اوقاف و امور خیریه با بهره‌گیری از روش‌های جدید و به‌روز دنیا در جهت ارائه آموزش‌ها به کودکان و نوجوانان است، همراه است.
۳-۶-۴- سازمان دارالقرآن الکریم
برخی از اقدامات مؤثر این سازمان عبارتند از: [۹۷۹]
برگزاری دوره‌های آموزشی در سطوح مختلف و اعطای گواهی معتبر: این سازمان اقدام به برگزاری دوره‌های آموزشی در سطوح مختلف، از مقدماتی تا تخصصی، در رشته‌های مختلف نظیر قرائت، حفظ، مفاهیم و تفسیر و اعطای گواهی معتبر به پذیرفته‌شدگان نموده است. بدیهی است وجود چنین مربّیان آموزش دیده‌ای، برای دستیابی سریع‌تر به تربیت قرآنی کودکان، ضروری است.
مشارکت‌های مردمی در حوزه فعالیت‌های قرآنی: یکی دیگر از وظایف سازمان دارالقرآن، این است که با ترکیب فعالیت‌های مردمی و دولتی در کنار هم، از ظرفیت‌های مختلف در جهت پیشبرد اهداف قرآنی استفاده نماید.
تأسیس خانه‌های قرآن روستایی: یکی از حرکات ارزنده سازمان دارالقرآن، در ترویج قرآن و قرآن آموزی، وجود دو هزار خانه‌ قرآن روستایی در سطح کشور است. با این اقدام که به همت قشرهای مختلف مردم و حمایت‌های دولتی صورت گرفته، هم‌اکنون شاهد برپایی مجالس قرآنی در سطح روستاهای کشور هستیم.
نتایج کلی پژوهش

    1. نخستین گام در تربیت قرآنی، توجه به کودک، کشف و شناخت مراحل مختلف رشد او و خصوصیات جسمی و فکری کودکان و نیز اتّخاذ تدابیر تربیتی متناسب با آن مراحل و در نظر گرفتن خصوصیات زمانی است.
    1. از منظر قرآن کریم و روایات اسلامی، می‌توان مراحل پذیرش دینی در کودکان و نوجوانان را در سه مرحله؛ مشاهده، تقلید و بینش، دسته‌بندی کرد و بر اساس هر یک، بهترین روش تربیتی ناظر به رشد کودکان را انتخاب نمود.
    1. هر یک از پدر و مادر و معلمان، برای کودک الگو هستند که کودک از رفتار آنها تأثیر میپذیرد اما نباید در بین رفتار و گفتار الگوها، تعارضی وجود داشته باشد، لذا اولیاء و مربیان وظیفه دارند رفتار و گفتارشان را با یکدیگر هماهنگ سازند. برای جلوگیری از به وجود آمدن هر گونه تعارضی بین الگوها، اتخاذ الگوهای یکسان توصیه میشود.
    1. آموزش مفاهیم دینی به کودکان، گرچه امری بسیار مقدس و والا است، اما موفقیت درآن، در گرو آگاهی و شناخت اصول و روش‌های آموزشی متناسب با آن است که در ادامه، به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود: اصل تمکّن و رعایت تفاوتهای فردی و روش‌های آن مانند آموزش تدریجی و توجه به فطرت در تربیت قرآنی و… ، اصل سهولت و روش مدارا و گذشت، اصل تکریم و روش‌های آن مانند انتخاب نام زیبا، سلام کردن به کودکان و…، اصل مداومت و محافظت بر عمل و روش تمرین و تکرار، اصل تعقّل و تفکّر و مجموعه روش های اکتشافی مانند تحریک حس کنجکاوی و…، اصل انگیزش احساسات و عواطف و روش‌های محبت، استفاده از روش های هنری در تربیت قرآنی (مانند تصویرگری، تمثیل و تشبیه، قصه‌گویی، شعر و سرود، طرّاحی و نقّاشی)، تشویق، روش بازی‌های تربیتی، اصل آراستگی و روش آراستن ظاهر و روش تزیین کلام.
    1. بر اساس آیات قرآن و روایات، والدین برای تربیت دینی کودکان، وظایفی مانند دعا نمودن برای طلب فرزند و ذریّه‌ای پاک، توجه به آینده فرزندان و منشأ خیر بودن آن‌ها، نام‌گذاری نیکو، گفتن اذان و اقامه در گوش نوزادان، تحنیک یا کام برداشتن، تبرک و دعا به مناسبت تولّد فرزند، حفظ و صیانت فرزندان از آسیب‌های معنوی، قرار دادن خانه به عنوان پایگاه نشر معارف اسلامی، شکل‌دهی و شکوفایی امور فطری فرزندان (از جمله نماز)، رشد و شکوفایی بر پایه خلقیات فرزندان، تعلیم قرآن، انتقال فرهنگ‌های دینی جامعه به فرزندان، مشارکت دادن همه اعضای خانواده در انجام کارهای خیر، حسّاس بودن نسبت به زندگی معنوی فرزندان پس از مرگ، اولویت بندی مفاهیم تربیتی بر اساس منشور تربیتی لقمان، بر عهده دارند.
    1. از ویژگی‌های برنامه جدید قرآن دوره ابتدایی می‌توان به جامعیت آموزش، توجه بیشتر به جنبه‌های عاطفی و نگرشی و تأکید بر عمل، توجه به توانایی‌ها و محدودیت‌های رشد‌شناختی کودکان، تغییر اساسی در نظام ارزش‌یابی، اتّکا بر راهنما در برنامه درسی اشاره نمود.
    1. یک معلّم قرآن برای رسیدن به جایگاه‌های والای معنوی و دنیوی قرائت و تعلیم قرآن و نیز در نهادینهسازی تعالیم قرآنی در کودکان، نیازمند ویژگی‌هایی است که در دو ویژگی‌ عمده: ویژگی‌های ذاتی، ویژگی‌های علمی(خاص معلّمان قرآن)، خلاصه می‌شوند.
    1. سلامت عقیده، نیّت خالصانه و ایمان به ارزش کار تربیتی، رفتار مطابق گفتار (تدیّن صادقانه)، حسن خلق، پشتکار، بخشش علمی، از جمله ویژگی‌های ذاتی معلّم قرآن هستند.
    1. از جمله ویژگی‌های علمی معلّم قرآن، می‌توان به دارا بودن معلومات تخصصی مانند آشنایی با علوم دینی ، علم تجوید و… و نیز داشتن معلومات حرفه‌ای نظیر آشنایی با کلیات روش‌های تدریس و ارزشیابی و روان شناسی تربیتی و رشد، آشنایی با مهارت‌های ارتباطی و مهارت‌های کلاس‌داری و… اشاره نمود.
    1. فقدان برنامه‌‌‌ریزان و کارشناسان باصلاحیت، فقدان پژوهش‌های آکادمیک کافی، عدم جامع‌نگری به وجود انسان، عدم توجه به روح و ملکوت، عدم توجه به اهداف چند ساحتی، اصطکاک با تعصّب‌ها، خرافات و غرائز حیوانی، ضعف انگیزه، سختی پیشروی و آسانی عقبگرد، انتزاعی بودن مفاهیم و… ، مهم‌ترین مشکلاتی است که در مسیر متعالی نمودن کودکان وجود دارند.
    1. تغییر در محتوای برنامه آزمایشی قرآن، ارتقای صلاحیت‌های علمی و حرفه‌ای معلّمان قرآن، تداوم انس روزانه با قرآن، خاتمه دادن به تفکیک خواندن و فهمیدن قرآن از یک دیگر، تشکیل کرسی‌های روش‌شناسی آموزش قرآن، ایجاد انسجام و وحدت رویه همه دروس با درس قرآن، تدوین برنامه درسی اخلاق مدار، از جمله مهم‌ترین راهکارهای عملی، جهت استفاده گروه برنامه‌ریزی قرآن می‌باشند.
    1. رسانه‌ها خصوصاً رسانه های دیجیتال، به عنوان یکی از نهادهای تبلیغی دین مطرح است که می‌توانند با شناسایی شاخص‌های تربیت قرآنی کودکان و لزوم هماهنگی همه نهادها بر اساس شاخص‌ها، بهره‌گیری از تبلغات مناسب، افزایش برنامه‌های آموزشی مرتبط با دین‌داری کودکان برای والدین، در جهت تحقق تربیت قرآنی کودکان، مؤثّرتر واقع شود.
    1. نهادهایی مانند مساجد، دارالقرآن‌ها و مهدهای قرآنی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان دارالقرآن‌الکریم، سازمان انجمن مرکزی اولیاء و مربیان و… ، می‌توانند در کنار خانواده، مدرسه و رسانه ملی، در جهت آشنایی اقشار مختلف جامعه ـ خصوصاً کودکان ـ با ارزش‌های اسلامی و آموزه‌های قرآنی فعالیت ‌کنند.

پیشنهادها
در پایان این پژوهش، در دو حوزه نظری و کاربردی، پیشنهادهایی ارائه می‌گردد:
الف. پیشنهادهای نظری
با توجه به اهمیت موضوع مورد تحقیق، تدوین تحقیقات ذیل برای موفقیت در تربیت قرآنی کودکان، توصیه می‌شود:

    1. روش‌های آموزش مفاهیم انتزاعی و ذهنی به کودکان، با توجه به فرایند رشد ذهنی آن‌ها و توجه به زمان مناسب برای آغاز آموزش این مفاهیم.
    1. انجام پژوهشی مشابه، در دیگر مقاطع تحصیلی (دوره راهنمایی و دبیرستان).
    1. انجام پژوهش‌های میدانی گسترده و در سطح وسیع با عنوان «بررسی توانایی‌های شناختی و عاطفی کودکان در آموزش اصول اعتقادی اسلام».
    1. آسیب‌شناسی عملکرد خانواده در تعلیم، پرورش و ترویج مفاهیم قرآنی در میان فرزندان.
    1. بررسی تأثیر رسانه‌ها بر روند تربیت قرآنی و نیز آسیب‌شناسی و ارزیابی برنامه‌های قرآنی صداو سیما، طیّ پژوهش‌های میدانی گسترده.
    1. بررسی میزان کارآمدی استفاده از ابزارهای نوین آموزشی در تعلیم قرآن.
    1. ارزیابی بازی‌های رایانه‌ای و ارائه جدیدترین بازی‌های اسلامی حوزه کودکان.
    1. تأثیرات هنرهای نمایشی قرآنی مانند فیلم، تئاتر و انیمیشن‌های قرآنی در تربیت قرآنی کودکان.

ب. پیشنهادهای کاربردی

    1. لزوم حمایت نهادهای مسئول تربیت قرآنی کودکان از طرح‌های پژوهشی کاربردی.
    1. برگزاری دوره‌های مختلف برای معلّمان و مربّیان همه مقاطع تحصیلی (از پیش‌دبستانی تا دبیرستانی) جهت آشنایی بیش‌تر با ویژگی‌های شناختی، عاطفی و انگیزشی کودک وروان شناسی رشد.
    1. استفاده از از ابزارهای کمک آموزشی هم‌چون عکس، اسلاید و فیلم‌های آموزشی به خصوص در تدریس و آموزش توحید، معاد و جلوه‌های نظم و هدف‌مندی طبیعت.
    1. استفاده از شیوه‌های تشویقی متناسب با روحیه کودکان و پرهیز از برخوردهای تند و خشن.

فهرست منابع
الف) فهرست کتب:
قرآن کریم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم