کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



دسته دوم دیدگاه آبژکتیویستی است. طبق این دیدگاه وقتی حکم به زیبایی می کنیم و مثلا می گوییم قشنگ است زیبایی در ماهیت آن اثر است و ارزشی را به خود اثر نسبت داده ایم هرچند اکثریت هم قبول نداشته باشند. طرفداران این نظریه معتقدند که حکم ما درباره زیبایی یک اثر بر اساس خصوصیات خود آن اثر است و برداشت ناظر ومخاطب تاثیری در این حکم ندارد. بنابراین آن‌ها به وجود ملاکهای مشخصی برای زیبایی یک اثر معتقدند اما در اینکه این ملاک‌ها و ویژگی های تشکیل دهنده ارزش زیبایی یک اثر کدام است تا کنون موارد معینی ارائه نشده است بعضی می گویند زیبایی ویژگی ساده و غیر قابل تحلیلی است که مستقیما بوسیله ذهن درک می شودو وجود آن را تنها با شهود می توان دریافت و با آزمایش تجربی نمی توان اثبات کرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با توجه به اهمیت ساختار فکری یک فیلسوف در بیان نظرات و معانی خاص در اینجا به بیان ساختار متافیزیک ابن‌سینا می‌پردازیم. بیان این ساختار راهی را برای ما باز می‌کند تا باشناختن ابعاد فکری ابن‌سینا به تعریف دقیق و جامعی از ابن‌سینا می‌رسیم.
این ساختار را می‌توان در چند بند دسته بندی کرد: ابن‌سینا در متافیزیک خود وحدت فلسفه و به تبع آن وحدت دین و فلسفه را غیر قابل قبول تلقی کرده است.

    1. مابعد الطبیعه او مبتنی بر ایمان به غیب و مسبوق به ایمان به خداست.
    1. کل طبیعیات و فیزیک او در جهت انسان شناسی است وبا اثبات معاد، انسان تاریخی را که از جوار حق هبوط کرده را به ما نشان می‌دهد نه انسان ماهوی و به دنبال زمینه بازگشت انسان به اصل خود است.
    1. اهمیت زیادی برای منطق ارسطویی قائل است چرا که منطق زمینه ایمن بودن فکر از خطا را فراهم می‌کند منطق قواعد درست اندیشیدن است.
    1. عقلانیت ابن‌سینا عقلانیت ایمانی است یعنی نه عقل مستقل و منفصل از وحی بلکه عقل قدسی که عقل متصل به وحی است.
    1. سلوک عقلی ابن‌سینا سر از عرفان در می‌آورد.[۱۶]

سیر فکری ابن‌سینا
ابن‌سینا در رساله الطیرمسیر رسیدن به حق و حقیقت را بیان می‌کند در اصل با بیان این داستان سیستم فلسفی تفکرات خود را بیان می‌کند و همه تلاش‌ها را در مسیر رسیدن به شناخت و رسیدن به واجب الوجود می‌داند که در این صورت در تمام قسمت‌های نظرات وی باید به این مهم توجه داشت.
واجب‌ الوجود عشق‌ و عاشق‌ و معشوق‌ است‌، زیرا، به‌ گفته ابن‌ سینا «برترین‌ شادمان‌ از چیزی‌، همانا نخستین‌» (خدا) است‌ که‌ به‌ خود شادمان‌ است‌، زیرا شدیدترین‌ ادراک‌ را به‌ چیزی‌ دارد که‌ دارای‌ شدیدترین‌ کمال‌ است‌، چیزی‌ که‌ دور از طبیعت‌ امکان‌ و عدم‌ است‌. عشق‌ حقیقى‌ همانا شادمانى‌ ناشى‌ از تصور حضور یک‌ ذات‌ است‌؛ شوق‌ نیز جنبشى‌ به‌ سوی‌ تکمیل‌ این‌ شادمانى‌ است‌، هنگامى‌ که‌ صورت‌ از جهتى‌ نمودار شده‌ باشد، چنانکه‌ در خیال‌ و از جهتى‌ نمودار نشده‌ باشد، چنانکه‌ اتفاق‌ مى‌افتد که‌ در حس‌ّ نمودار شده‌ است‌. نخستین‌ (خدا) عاشق‌ خویش‌ و معشوق‌ خویش‌ است‌، چه‌ دیگری‌ به‌ وی‌ عشق‌ ورزد یا نورزد، اما چنین‌ نیست‌ که‌ دیگری‌ به‌ وی‌ عشق‌ نمى‌ورزد، بلکه‌ او معشوق‌ برای‌ خویش‌ و از خویش‌ است‌ و معشوق‌ بسیاری‌ چیزهای‌ دیگری‌ غیر از خود».[۱۷]
در جای‌ دیگری‌ هم‌ مى‌گوید «واجب‌ الوجود که‌ در نهایت‌ کمال‌، زیبایى‌ و درخشندگى‌ است‌، ذات‌ خویش‌ را به‌ همان‌ غایت‌ درخشندگى‌ و زیبایى‌ تعقل‌ مى‌کند، با تمام‌ تعقل‌، و با تعقل‌ عاقل‌ و معقول‌ بدان‌ گونه‌ که‌ هر دو در حقیقت‌ یکی اند، خودش‌ برای‌ خودش‌ بزرگ‌ترین‌ عاشق‌ و معشوق‌ و بزرگ‌ترین‌ لذت‌ بخش‌ و لذت‌ برنده‌ است‌».[۱۸]
چگونگى‌ آگاهى‌ یا علم‌ واجب‌ الوجود به‌ اشیاء:
علت این بحث در اینجا این است که چون ابن‌سینا برترین شناخت را شناخت عقلی می‌داند و این شناخت باید در خداوند وجود داشته باشد، بنابراین باید به این موضوع پرداخت و با تبیین این مسأله می‌توان شناخت معقول و در ادامه ادراک زیبایی معقول را تبیین کرد. ابن‌ سینا این‌ مسأله را به‌ شیوه ویژه خود توضیح‌ مى‌دهد. نخست‌ اینکه‌ واجب‌ الوجود به‌ هر چیزی‌ به‌ نحوی‌ کلّى‌ آگاهى‌ دارد و با وجود این‌ هیچ‌ چیز شخصى‌ و جزئى‌ یا هیچ‌ ذره‌ای‌ در آسمان‌ و زمین‌ از آگاهى‌ او دور نمى‌ماند. ابن‌سینا این‌ نکته‌ را از شگفتی هایى‌ مى‌شمارد که‌ تصور آن نیازمند به‌ داشتن‌ لطف‌ قریحه‌ است.
فصل دوم
زیبایی در نظر ابن‌سینا
در این فصل در دستگاه فکری ابن‌سینا و با توجه به مبنای فلسفی وی به تعریف زیبایی، منشا زیبایی و مسیر ادراک زیبایی می‌پردازیم. در تعاریف موضوعات این نکته حائز اهمیت است که آن موضوع در دستگاه فکری فیلسوف جا داده شده و مورد بررسی قرار گیرد. تسلط به مبنای فکری یک فیلسوف از اهمیت بالایی برخوردار است. چون فیلسوف به معنای واقعی کلمه، دارای ذهنی ریاضی و مهندسی شده است، به راحتی می‌توان پاسخ بسیاری از سوالاتی که حتی در زمان وی مطرح نبوده را در نظام فلسفی وی بررسی کرد،چرا که مبانی و مسایل بیان شده در نظر ابن سینا نظم و ترتیب خاصی داشته و آثار وی از آشفتگی در متن و آشفتگی کلام مبرا می باشد.
زیبایی در نظر ابن‌سینا
ابن‌سینا فیلسوفی وجودی است و برای ادراک زیبایی باید این انفعال در وجود انسان نقش ببندد لذا نفس انسان و قوای آن که مسیر ادراک زیبایی در انسان است در دیدگاه وی باید مورد بررسی قرار بگیرد.
در نظرات یک فیلسوف اعتقادات و باورهای وی نیز نقشی موثر دارد، با توجه به این که ابن‌سینا فیلسوفی مسلمان است زیبایی در کلام وی دارای ویژگی هایی خاصی است که این ویژگی‌ها در نظرات دیگر فلاسفه یافت نمی‌شود.
در مورد زیبایی تعاریف بسیاری بیان شده است که در جمع بندی نزد ابن‌سینا، وی زیبایی را متاثر از سه چیز می‌داند ابن سینا سه امر را مقوّم زیبایی تلقی می‌کند:
(۱) داشتن نظم؛ (۲) داشتن تالیف؛ (۳) داشتن اعتدال که نتیجه این سه، حصول تناسب و هارمونی است.[۱۹]
طبق این مشخصه وتعریف، زیبایی هر شی نسبت به خود بیان می‌شود و هر قدر یک شی کامل‌تر بوده و دارای هماهنگی بیشتری باشد و تناسب بین اجزایش بیشتر باشد آن شی زیباتر می‌شود. هر چه نظم بیشتر باشد آن شی زیباتر می‌شود و از انجایی که ابن‌سینا فیلسوفی مادی نیست و معقولات در نظر وی جایگاه ویژه‌ای دارند زیبایی در معقولات هم باید مولفه تناسب و هماهنگی را داشته باشد. در این دیدگاه چون کار خداوند حکیمانه است و دارای اعتدال و نظم است، به معنای دقیق کلمه زیبا می‌شود. جا دارد در اینجا اشاره‌ای داشته باشیم به کلمه جمیل که بیان گر زیبایی در کلام عربی است و بهترین واژه برای این معنا است.
منشا زیبایی
وقتی زیبایی را به داشتن کیفیتی در اشیا تعریف می‌کنیم و از سوی دیگر اشیا را به مخلوقات تعریف می‌کنیم، واژه قابل و مقبول مطرح می‌شود که خالق وجود را به مخلوق افاضه کرده است و چون زیبایی به تناسب اجزا تعریف شد پس خالق شی، خالق زیبایی آن شی نیز می‌شود و منشا همه ‌ها زیبایی‌ها خداوند حکیم می‌شود. ابن‌سینا به این تعریف تصریح می‌کند و می‌گوید:
«واجب الوجود دارای زیبایی محض و حُسن محض است و مبدأ و منشأ زیبایی و حُسن هر چیزی است. واجب‌ الوجود که‌ در نهایت‌ کمال‌، زیبایى‌ و درخشندگى‌ است‌، ذات‌ خویش‌ را به‌ همان‌ غایت‌ درخشندگى‌ و زیبایى‌ تعقل‌ مى‌کند، با تمام‌ تعقل‌، و با تعقل‌ عاقل‌ و معقول‌ بدان‌ گونه‌ که‌ هر دو در حقیقت‌ یکی هستند خودش‌ برای‌ خودش‌ بزرگ‌ترین‌ عاشق‌ و معشوق‌ و بزرگ‌ترین‌ لذت‌ بخش‌ و لذت‌ برنده‌ است‌».[۲۰]
ابن سینا زیبایی خدا را چنین تعریف می کند:
زیبایی خدا یعنی به گونه‌ای باشد که بر اوضرورت دارد؛ چنان باشد.
برای مثال قدیر بودن، لطیف بودن، کریم بودن، و جواد بودن بر حضرتش ضرورت دارد؛ بنابراین اگر قدیر، لطیف، کریم و جواد نبود، در واقع زیبا نبود. در نظر وی:
الواجب الوجود له الجمال و البهاء المحض، وهو مبدأ جمال کل شیءٍ. و بهاء کل شیءٍ.[۲۱]
یعنی واجب الوجود دارای زیبایی محض و حُسن محض است و مبدأ و منشأ زیبایی و حُسن هر چیزی است. زیبایی در نظر ابن‌سینا یک نوع هارمونی در تمام هنرها است. همان‌طور که بیان شد چون ابن‌سینا فیلسوفی وجودی است مسیر ادراک زیبایی بسیار اهمیت دارد لذا به بررسی پیرامون نفس می‌پردازیم چرا که نفس محل انطباع و دریافت در انسان است و شناخت مسیر ادراک و نحوه آن به ما کمک می‌کند تا بیشتر به ماهیت زیبایی و لذت ناشی از آن پی ببریم.
در بررسی شونات مختلف نفس به این می‌پردازیم که لذت و درک زیبایی که توسط نفس صورت می‌گیرد، زیبایی منحصر در لذت‌های مادی و حواس ظاهری نیست. لذا می‌توان لذت را به دو قسم مادی و معنوی تقسیم کرد.
تعریف نفس
شیخ‌الرئیس ابوعلی‌سینا مفصل‌ترین بحث خود درباره نفس و قوای آن را در «الفن السادس من الطبیعیات» کتاب «شفاء» آورده است. از دیدگاه ابن‌سینا نفس، عامل بنیادی تمامی افعالی است که از انسان صادر می‌شود. که در این قسمت به تبیین فن سادس از کتاب شفا می‌پردازیم.
ابن‌سینا در فصل اول، ازنفس با سه واژه یاد می‌کند که به جهت تفاوت در نسبت‌ها از آن با لفظ قوه، صورت و کمال یاد می‌کند. وی معتقد است می‌توان نفس را به جهت افعالی که از آن صادر می‌شود وهمچنین دریافت صور محسوسه و معقوله، «قوه» نامید و نسبت به این که در ماده حلول کرده و از اجتماع با آن ماده، حیوان یا نباتی حاصل شده است «صورت» و نیز از آن رو که عامل استکمال جنس است (به سمت تعالی یا عکس آن)، «کمال» نامید.
در فصل دوم تحت عنوان «فی ذکر ما قاله القدماء فی النفس و جوهرها و نقضه» به بیان و نقد کلام قدما می‌پردازد. همانطور که بیان کردیم ابن‌سینا صرفا شارح مطالب پیشینیان خود نبود و نو اوری‌های فراوانی در مباحث مختلف داشته است.
در فصل سوم، «ابن‌سینا»، نفس را جوهری می‌داند که بی‌نیاز و مجرد از ماده است و البته این تجرد از ماده، خاص همه نفوس نیست (همچون نفوس نباتی و حیوانی). بلکه منحصراً خاص پاره‌ای ‌از نفوس همچون نفس انسانی است. مجرد دانستن نفس مقدمه‌ای است در باب این که ادراک نفس منحصر در محسوسات نیست و به خاطر سنخیت با مجردات، قابلیت درک مجردات و معقولات را نیز داراست که در نتیجه لذتی که به سبب ادراک نصیب نفس می‌شود، منحصر در لذت محسوس نیست و نفس لذت معقول را نیز درک می‌کند.
ابن‌سینا، در فصل چهارم فن ششم طبیعیات شفا، با توجه به دلیل اختلاف در قوای نفس، به تبیین اختلاف کارکردهای‌ آن پرداخته است. بیان تفاوت قوا ما را با ادراکات نفس آشنا می‌سازد که به علت گستردگی فعل و انفعالات نفس، رابطه نفس با خارج رابطه‌ای گسترده و پیچیده می‌شود که در نهایت می‌توان این ادعا را بیان کرد که لذتی که به سبب جهان خارج نصیب نفس می‌شود بسیار گسترده است.
عنوان فصل پنجم «فی تعدید النفس علی سبیل التصنیف» در بیان تعداد قوای نفس است. با شناخت قوای مختلف نفس با قابلیت بالای نفس اشنا شده و فعالیت‌های نفس را مورد بررسی قرار می‌دهیم.[۲۲]
نفس در اولین تقسیم، بر سه قسم است: نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی.
سه قوه را برای نفس نباتی برشمرده اند: قوه غاذیه (قوه تغذیه)، قوه منمیه (قوه رشد) و قوه مولده (تولید مثل). نفس حیوانی نیز دارای دو قوه است: قوه محرکه و قوه مدرکه. قوای محرکه از دیدگاه ابن‌سینا خود به دو قسم تقسیم می‌شوند: قوای باعثه و فاعله (یعنی گاهی این قوه باعث صدور یک حرکت می‌شود و گاهی قوه فاعل آن حرکت می‌شود).
دیدگاه عرفانی شیخ در زمینه نفس:
روح انسان مانند پرنده آشیان گم کرده‌ای است که در این جهان تاریک گرفتار آمده و منزلگه اصلی خود را فراموش کرده است. در عبارات ابن‌سینا روح به مرغ بال و پر شکسته زندانی تشبیه شده است.[۲۳]
همچنین ابن‌سینا در قصیده عینیه بیان می‌دارد که از جایگاهی بلند کبوتری نیرومند فرود آمد که کنایه از روح آدمی دارد که از سمت عقل کل فرود امده. . این نفس بر افراد ناآشنا و غیر قابل شناخت است وچون روحانی و الهی است فقط با علم الهی قابل شناخت است.
نفس در ابتدا از ملازم شدن با بدن مادی کراهت داشت چرا که جسم محدود است اما در ادامه ممانست با جسم پیدا می‌کند. این پرنده وقتی به زمین می‌آید گویی در دامی افتاده و از پرواز باز ایستاده است. نفس چون هبوط کرد علایق مادی کنار وی قرار گرفتند و همچون دام و وزنه‌های سنگین بر پای این پنده قرار گرفتند. این پرنده وقتی یاد بودن در کنار عقل فعال میافتد دچار حزن و اندوه می‌گردد. کم کم بر اثر تلاش دانش به بینش تبدیل می‌شود و پرنده که همان روح انسانی است چیزهایی را می‌بیند که تا بحال نمی‌دیده و دچار سرور و ابتهاج می‌شود. این دیدن و یافتن وقتی برای پرنده حاصل می‌شود که سر کوه بلند و قله مرتفع ایستاده باشد که این قله در اصل همان عقل آدمی است. سر این هبوت برای همه افراد پوشیده است و ممکن است آمده تا چیزهایی را که نشنیده بشنود…۲۵
در نتیجه در کلام ابن‌سینا نفس در واقع متعلق به این جهان و دنیا نیست و متعلق به عالمی دیگر است و برای شناخت صحیح و حقیق آن، شناختی از سنخ خود آن که همان شناخت الهی است کمک گرفت، در نتیجه قوا، خصوصیات و حالات و ویژگی‌های نفس را نمی‌توان صرفا جسمانی و مادی تبیین کرد.
همچنین ابن‌سینا در بحث الکشف عن ماهیه الصلاه بیان می‌کند که نفس انسان مرکب است قسمی بساطت جوهری دارد و قسمی بساطت بدنی است. که در این تبیین جایگاه نفس انسانی از این کره خاکی بالاتر رفته و چیزی فراتر از محسوسی می‌شود که به راحتی قابل رویت است.
… لأن الانسان لم یحصل عن شی‏ء واحد لیکون له حکم واحد بل رکبه اللّه تعالى من الأشیاء المتفاوته و الأمزجه المختلفه و قسم جوهریته بالبساطه و الجسامه بدنا و روحا و عینه بالحس و العقل سرا و علنا.[۲۴]
با این تبیین نفس در دو پله و جایگاه قرار می‌گیرد نفس فلکی و نفس ارضی. نفوس ارضی خود سه نوع اند، نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی.
قوای نفس
ادراک حسی از نظر ابن‌سینا به عنوان قوه‌ای از قوای نفس مطرح شده است یعنی نفس را منحصر در محسوسات نکرده است و ادراک حسی رادر کنار دیگر ادراکات قرار می‌دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:53:00 ق.ظ ]




شرکت نفت جدیدی به نام “شرکت نفت شمال ایران “که شعبه ی شرکت نفت ایران و انگلیس محسوب میشد در ۱۸اردیبهشت ۱۲۹۹ ش . در لندن تشکیل شد که ۲۵ درصد سهام آن به خوشتاریا تعلق داشت .
دولت ایران پس از اطلاع از تاسیس “شرکت نفت شمال ایران” طی یاداشت اعتراض آمیزی بر بطلان امتیاز خوشتاریا تأکید کرد .اما امپریالسم بریتانیا فقط با اعتراض ایران مواجه نبود ،در واقع دولت امریکا نیز به نوبه ی خود به خاطر رقابت موجود میان دو قدرت به اقدام مزبور اعتراض کرد،زیرا منافع شرکت های امریکایی در تاراج ثروت های ایران را نادیده گرفته بود.[۶۶]
از این رو دولت قوام السلطنه درصدد برآمد که منابع نفتی شمال را به به یک شرکت آمریکایی واگذار کند. قوام السلطنه برای برای پیشرفت وانجام کار این مسئله را با متولیان مجلس و هواداران خود مانند مدرس و تیمور تاش و نصرت الدوله در میان نهاد و پس از جلب موافقت آنها به حسین علاء وزیر مختار ایران در واشنگتن دستور داد تا برای واگذاری نفت شمال ایران به یک شرکت امریکایی سریعا اقدام کند ،ضمنأ به وی اجازه داده شد که می تواند برای انجام این کار ،مشاورین مالی نیز استخدام کند. اولین اقدامی که وزیر مختار انجام داد، استخدام مورگان شوستر آمریکایی، خزانه دار سابق ایران بود .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

وزیر مختار ومشاور امریکایی وی با صرف هزینه نسبتا سنگین توانستند یک کمپانی امریکایی را حاضر به قبول واگذاری کلیه معادن نفت شمال بنمایند .نام این شرکت “استاندارد اویل “نام داشت و همه گونه امکانات نیز برای وی مهیا بود و بالاخره قراردادی بین دولت ایران به نمایندگی وزیر مختار و شرکت امریکایی منعقد شد.[۶۷]
قراردادی که دولت تنظیم کرده بود در ۳۲ ماده و امتیاز شامل استخراج نفت ،گاز طبیعی ،قیر و موم در قسمتی از ایران شامل خراسان و آذربایجان و دو ولایت از سه ولایت مازندران ،گیلان واستر اباد می شد.
از جمله مواد آن عبارت بودند از :صاحب امتیاز می بایست لااقل ده میلیون دلار به دولت ایران قرض میداد،مدت این امتیاز بیش از پنجاه سال نخواهد بود،حقوق دولت بیشتر از صدی ده کلیه نفت و مواد نفتی است که کمپانی از چاه ها خارج می نماید قبل از انکه هرگونه خرجی به آن تعلق گیرد، شرایط دیگر اینکه تسعیر سهم دولت و طرز تادیه ی ان و طرز نظارت دولت ایران و عواید کمپانی و شرایط ابطال کننده امتیاز و سایر شرایط لازم را برای حفظ حقوق دولت و مملکت توسط دولت تهیه و بعد از توافق نظر با کمپانی استاندارد اویل ؛به مجلس شورای ملی پیشنهاد خواهد نمود ؛سهم دولت ایران از این امتیاز حداقل معادل ۲۰ درصد از عایدات خالص کمپانی بود؛صاحب امتیاز باید از کارکنان ایرانی استفاده نماید و مسائل علمی و عملی را به آنها بیاموزد؛ کمپانی استاندارد اویل نمی تواند این امتیاز را به دولت یا شخص دیگری انتقال دهد؛همچنین شراکت با سرمایه داران دیگر منوط به تصویب مجلس ایران است.[۶۸]مجلس در ۳۰ آبان ۱۳۰۰ ش.آن را با قید فوریت به تصویب رساند.[۶۹]
پشتیبانی مجلس ایران از واگذاری امتیاز نفت شمال به آمریکا با مخالفت بریتانیا و شوروی مواجه گشت .شرکت نفت ایران وانگلیس با این استدلال که امتیاز انحصاری احداث خط لوله را طبق قرارداد به خود اختصاص داده است ،با آن مخالفت کرد این مواضع سرانجام به یک رشته کشاکش سیاسی میان کمپانی
“استاندارد اویل “و شرکت نفت و دولت انگلیس منجر گشت،دولت شوروی نیز واگذاری نفت شمال را به منزله ی نقض آشکار ماده ی ۱۳ قرارداد ۱۹۲۱ ایران –شوروی تعبیر کردکه بر مبنای آن دولت ایران حق نداشت هیچ یک از امتیازات قبل از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه را –که به ایران مسترد شده بود به کشور دیگری واگذار نماید.اما قوام استدلال کرد که امتیاز خوشتاریا مغایر با قانون اساسی کشور بوده و چون به تایید مجلس نرسیده است فاقد اعتبار خواهد بود.[۷۰]
به دنبال اعتراض دو دولت به اعتبارنامه افکار عمومی سخت تحریک شد و روزنامه ها مقالاتی در زمینه ی قراردادنفت شمال منتشر کردند و دولت را تشویق به اجرای قراردادنمودند. از طرف دیگر انگلستان از طریق وزارت امور خارجه ی امریکادر صددبر امد شرکت استاندارد اویل را از این کار منصرف کند. وقتی شرکت مذبور زیر بار نرفت، تقاضا نمود که قسمتی از سهام این شرکت به انگلیسی ها داده شود. با تمام کارشکنی های دولت انگلیس،کمپانی استاندارد اویل برخلاف قرار داد خود با ایران واگذاری قسمتی از سهام رابه دولت انگلیس وعده داد و مراتب را توسط وزیر مختار به اطلاع دولت ایران رسانید. توافق انجام شده نه تنها اعتراض دولت ایران رابرانگیخت بلکه باعث خشم مردم و روزنامه ها شد.[۷۱]
امافشار مخالفین به حدی افزایش یافت که دولت مجبور به تسلیم شدو قرارداد استاندارد اویل را لغو کرد و مجلس هم به آن رأی نداد .
بعد از این واقعه یک شرکت دیگر امریکایی به نام سینکلر به میدان رقابت برای ربودن امتیاز نفت وارد معرکه شد . نمایندگان سینکلر –که به رهبری نصرت الدوله فیروز لایحه ی مذبور را با اندکی تغییر در مواد اول و پنجم ان به سود سینکلر تغییر دادند،ماده ی اول : مجلس امتیاز واگذاری استخراج نفت را در ایالات شمال ایران و آذربایجان و خراسان به کمپانی استاندارد اویل یا هر یک از کمپانی های امریکایی دیگر به شرایط زیر تصویب نماید. ماده پنجم کمپانیاستاندارد اویل یا هر یک از کمپانی های امریکایی که مورد قبول
واقع نشود، نمی تواند این امتیاز را به هیچ دولت یا کمپانی یا شخصی انتقال دهد، و همچنین شراکت با سرمایه داران دیگر را منوط به تصویب ایران دانست . سینکلر به مدت ۵۰ سال امتیاز نفت شمال را به دست آورد .بهره ی سالیانه ی که باید به دولت ایران می پرداخت ۴درصد بیشتر از امتیاز نامه ی شرکت نفت ایران و انگلستان بود، همچنین او می توانست معافیت گمرکی برای ماشین الات و سایر وسایل وارداتی به منطور تولید نفت را به دست آورد. در تعهد کرد وام ۱۰میلیون دلاری از طریق بانک های امریکایی به ایران پرداخت نماید.[۷۲]
در پایان سال ۱۹۲۳ فاش شد که سینکلر ذخایر نفتی منطقه ی “تی پات دم”را که متعلق به نیروی دریای امریکا بود رشوه گرفته است.در پس این افشاگری سایه های شرکت نفت استاندارد اویل و شرکت نفت ایران و انگلیس که از حذف کردن رقیب خود سود میبردند به چشم می خورد.
اما حادثه ی که سینکلر را به طور قطع از ایران بیرون راند ،در تابستان ۱۳۰۳ ش.در ایران رخ داد ؛در خردادماه ۱۳۰۳ یک سلسله تظاهرات و راهپیمایی مذهبی از سوی مردم در تهران انجام گرفت[۷۳]. سرگرد رابرت ایمبری، معاون کنسول امریکا که به محل تظاهرات رفته بود تا با دوربین کوچک خود عکس بگیرد ،انبوه جمعیت که عکس گرفتن را توهین به مقدسات مذهبی تلقی میکردند به او حمله ور و او را کشتند .
قتل ایمبری باعث اعلام حکومت نظامی شد و مبارزه ی آشکاری را میان دو جناح بورژوای ایران برانگیخت که هر یک دیگری را متهم به قتل او می کرد.در پی این حادثه سینکلر اعلام کرد که تصمیم دارد از امتیاز نفت شمال صرف نظر کند .[۷۴] بدین سان موضوع مشارکت امریکایی ها در بهره برداری از منابع نفتی ایران منتفی شد.
۳-۴-۵-۱۱ تشکیل قشون متحدالشکل
از امور دیگری که دولت قوام با کمک مستقیم وزیر جنگ به آن تحقق بخشید،اندیشه ی تشکیل ارتش ملی و قشون متحدالشکل بود که از مدتها پیش در کانون خواسته های او بود این موضوع به عنوان دغدغه ی خاطر همه ی وطن خواهان در مطبوعات و محافل سیاسی بازتاب یافت و سرانجام به یک چالش اساسی و نقطه ی بحران در مناسبات رئیس الوزرا و وزیر جنگ تبدیل شدو تا سقوط کابینه ی قوام ادامه داشت.
قوام السلطنه از بدو ریاست وزرایی در فکر تشکیل قشون متحدالشکل و با انضباط بود و همانطور که در خراسان با مساعدتهای مادی و معنوی خود توانست یک واحد ژاندارمری به دست یاور محمد حسین خان جهانبانی برای امنیت آن ایالت بنیان گذاری کند، در دوران رئیس الوزرایی خود نیز چنین برنامه ایی داشت و از نخستین روزهای زمامداری خود، وزارت جنگ را تقویت نمود و به هر کیفیتی بود هزینه های آن وزارتخانه را بر سایر وزارتخانه ها مقدم شمرد و همان اوایل کار به وزارت جنگ دستور صادر کرد که هر چه زودتر تشکیل قشون متحدالشکلی از قوای پراکنده ی قزاق و بریگاد مرکزی و ژاندارمری به وجود بیاورد. حتی برای هزینه های این قوا هنگامی که لایحه ی اختیارات مالی مصدق السلطنه وزیر مالیه را به مجلس تسلیم نمود، لایحه ی دیگری برای اخذ وام از دولت امریکا به مبلغ یک میلیون دلار تقدیم کرد و در همان لایحه تصویت شده بود که نهصد هزار تومان از وجه مزبور مربوط به بودجه و هزینه های قشون است.سردار سپه وزیر جنگ نیز براساس دستور رئیس الوزرا دست به کار شد. در آن ایام نیرومندترین واحد نظامی ایران ژاندارمری بود که افسران آن مجموعآ پنج فوج و هشت باطلیون(گردان) کامل،بالغ بر دوازده هزار نفر، بودند و ساز و برگ آنها از هر جهت از قزاقخانه بهتر و جدیدتر بود.از این رو افسران ژاندارم به آسانی حاضر نبودند که تحت سلطه ی قزاقخانه قرار بگیرند ولی تدابیر قوام السلطنه با توجه به این نکته که وی در سمت وزارت قبلی ژاندارمری را تاسیس کرده بود موجب گردید که ژاندارم و قزاق یک کاسه شوند.
قوام السلطنه افسران ارشد قزاق را به حضور پذیرفت و ضمن ایراد سخنرانی به انها تفهیم کرد که مقصود امنیت مملکت است و قزاق خانه به وجود شما نیاز دارد و پس از ادغام مسلمأ ژاندارمری تاسیس و با برنامه ی جدیدی شروع به کار خواهد کرد. پشتیبانی و قدرت رئیس دولت موجب گردید که قشون متحدالشکل به وجود آید و رسما در نیمه های دی ماه ۱۳۰۰ ش.موجودیت خود را با پنج لشکر در سرتاسر کشور با سی هزار افسر و سرباز اعلام نمود و این واحد نظامی در آن تاریخ بی سابقه بود .
پس از تشکیل قشون متحدالشکل کلیه ی افسران قزاق یک درجه ترفیع داده شد و به افسران ژاندارم دو تا سه درجه ترفیع اعطاء شد. این تبعیض به سبب ترضیه خاطر افسران ژاندارم بود که روسای خود را که از قزاق خانه بودند به رسمیت بشناسند. غیر از تشکیل ارکان حزب کل قشون تمام لشکرها هم ارکان حرب پیدا کردند و ادارات متعدد نظامی تشکیل شد و شورای عالی به وجود آمد و خرید و فروش اسلحله آغاز شد.[۷۵] در ادامه ناتوانی وزارت در داخله در تامین حقوق نظمیه و نیروهای پلیس باعث برخی نارضایتی ها در جامعه شد.تجار و کسبه ی تهران در نامه ای به مجلس از ناتوانی دولت در پرداخت حقوق نظمیه شکایت کردند. در این نامه از نظمیه به عنوان عامل اساسی برقراری نظم و امنیت یاد شده بود که که بی نظمی موجود در ان باعث نگرانی مردم میشود.[۷۶]
۳ -۴-۵-۱۲ استعفای کابینه ی قوام السلطنه
روز چهارشنبه ۲۰ جمادی الاول کابینه قوام السلطنه در اثر مناقشاتی که در مجلس بین دو نفر از نمایندگان با وزیر دارایی کابینه ی دکتر محمد مصدق السلطنه به عمل امد، کابینه استعفا داد و علت « هم این بود که دکتر مصدق لایحه ایی در باب اختلاس غضنفرخان (نماینده مجلس بوده) به رئیس مجلس می دهد و موتمن الملک هم غفلتأ آن را در دستور می گذارد و در جلسه ی علنی هم قرائت میشود و کار به مشاجره می کشد. در تنفس هم مبارزات شروع میشود و با سابقه ی اظهار عدم اعتماد نمایندگان از مسافرت شاه، رئیس الوزرا مجبور به استعفاء می گردد و کابینه ی مشیرالدوله بر روی کار می آید.[۷۷]
۳-۱۳ کابینه ی دوم قوام السلطنه
با استعفای قوام السلطنه و پذیرش ان از طرف احمد شاه مشیر الدوله با قید شرط مساعدت و همکاری مجلس با دولت بهمن ماه ۱۳۰۰به رئیس الوزرایی رسید . مسأله ی امتیاز نفت شمال در این دولت نیز به پیروی از دولت گذشته تعقیب گردید، کابینه ی مشیر الدوله با بحران های سیاسی روز و اوضاع مبهم و پیچیده مواجه شد. سردار سپه وزیر جنگ، دستور ضمیمه شدن اداره کل غله و نان واداره خالصجات را به وزارت جنگ به سرپرستی خدایار خان صادر کرد.
تشدید حکومت نظامی، توقیف نشریات، بازداشت و آزار بعضی از مدیران جراید منجر به تحصن پند تن از آزادیخواهان و روزنامه نویسان به سفارت شوروی گردید. نماینده سیاست شوروی در تایید خواست بست نشینان در تاریخ ۳۰ اسفند با وزیر جنگ ملاقات و در باب الغای حکومت نظامی مذاکراتی به عمل آورد. مذاکره سردار سپه با بست نشینان صورت گرفت ولی نتیجه ای حاصل نشد. تا اینکه مساله تحصن بدین صورت خاتمه یافت که مشیر الدوله رئیس الوزرا ضمن پیامی مبنی بر اینکه ( من فردا استعفا خواهم داد و وسیله ی خروج شما را به طرز آبرمندی به وسیله کابینه قوام که نامزد ریاست وزرایی خواهد شد فراهم می نمایم ) بست نشینان را آماده ترک تحصن کرد. مشیر الدوله با همه ی پایداری و مقاومتی که در برابر کارشکنی و و تحریکات عوامل داخلی و خارجی به کار برد مجبور به استعفا شد .[۷۸]
بعد از اینکه مشیر الدوله مجبور به استعفا شدجنجال و بحث بر سر انتخاب رئیس الوزرای بعدی ادامه داشت و بیشتر طرفدار قوام و مستوفی الممالک بودند. تا اینکه از هشتاد رای در مجلس شصت وپنج نفر به قوام السلطنه وپانزده نفر به مستوفی الممالک رای دادند . قوام کابینه ی دوم خود را در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۰۱ بدینگونه معرفی کرد:
رئیس الوزرا :میرزا احمد قوام السلطنه
وزیر پست و تلگراف :عبدالحسن خان وحیدالملک
وزیر فرهنگ :میرزا حسن خان محتشم السلطنه
وزیر جنگ :رضاخان سردار سپه
وزیر مالیه :میرزا خلیل خان فهیم الملک
وزیر فوائد عامه و تجارت :سید ابراهیم خان عمیدالسلطنه
وزیر خارجه : میرزا احمد خان قوام السلطنه
وزیر عدلیه :میرزا اسد خان مشار السلطنه
قوام از همان ابتدا به فکر سر و سامان دادن اوضاع کشور بود.قوام ابتدا اعلام کرد که دولت جدید همان برنامه ی کابینه ی اول را ادامه خواهد داد و دست یافتن به این امر تنها در اتحاد دولت و مجلس است .توسعه ی روابط حسنه با دول خارجه ، اصلاح ادارات و وزارتخانه ها، استخدام مستشاران مالی برای سرو سامان دادن به امور نامنظم اقتصادی ،اشتغال زایی و تبدیل موازنه ی صادرات و واردات ،ادامه ی مذاکرات نفت شمال ،تدوین قانون هیات منصفه و قانون مطبوعات از مهمترین برنامه های وی بودند.[۷۹]
قوام در اجرای برنامه های خود مصمم به نظر میرسید و بسیاری امید داشتند که قوام بتواند جلوی قدرت روز افزون سردار سپه را بگیرد.کابینه ی جدید با مشکلات زیادی روبرو بود، در کردستان و آذربایجان و لرستان ناامنی بیداد میکرد. فقر و نبود امکانات برای جلب سرمایه ی خارجی و وضعیت حکومت نظامی که از سوی وزیر جنگ اعمال می شد روز به روز نارضایتی ها را می افزود و کار را برای قوام سخت تر می کرد ولی قوام قاطعانه به برنامه های خود ادامه می داد.از جمله لوایح ضعیف که در کابینه ی دوم قوام تنظیم گردید و به مجلس داده شد لایحه ی قانونی محاکمه ی وزرا بر ۱۳۱ ماده بود که از طرف دولت از تاریخ ۷ آبان ماه ۱۳۰۱ ش .به رئیس مجلس تقدیم شد[۸۰].
قوام برای تقویت نیروی نظامی و انتظامی توجهی خاص مبذول داشت، ابتدا تصمیم گرفت برای تعلیمات نظامی عده ای افسر و متخصص از فرانسه استخدام کند ولی دولت انگلستان با این امر مخالف بود قوام چاره را در این دید که عده ای از افسران جوان وتحصیلکرده ی قشون را برای تعلیمات جدید وآشنایی به فنون جنگ به فرانسه اعزام دارد. از این رو دولت لایحه ای تنظیم و به دولت تقدیم نمود تا به موجب آن لایحه ی وزارت جنگ بتواند شصت افسر برای تکمیل تحصیلات به اروپا اعزام نماید. ولی عملا وزارت جنگ به جای شصت دانشجو ۴۸ دانشجو به اوپا اعزام نمود و محصلین مزبور قریب سه سال در رشته های مختلف به تحصیل پرداختند. اصلاح کار لرستان و امتداد جاده شوسه از لرستان به خوزستان و برچیدن خانمان خوانین شاهسون که در حدود اردبیل و مشکین شهر و اهر به مردم تعدی می کردند از دیگر اقدامات مهم این دوره بود.[۸۱]
در کابینه ی دوم قوام یکی شدن ژاندارمری و قزاق خاتمه یافت و کسی نتوانست از اقدام سردار سپه جلوگیری نماید.[۸۲]
۳-۱۳-۱۴ استخدام میلسپو
فکر استخدام مستشاران خارجی برای سر و سامان دادن به وضع اسفناک مالیه ی ایران در دولت اول قوام به وجود آمد .طبق قرارداد ۱۹۱۹ عده ای مستشار انگلیسی در وزارت دارایی به ریاست آرمیتاژ اسمیت استخدام شدند. هنگامی که قوام تصمیم داشت با افزایش رابطه با امریکا امتیاز نفت شمال را به کمپانی امریکایی واگذار کند، عده ای کارشناس به ریاست میلسپو در ماه عقرب ۱۳۰۱ وارد ایران شدند و انگلیسی ها مدیریت مالیه را به او واگذار کرد و کشور را ترک کردند.
قوام از جمله سیاستمدارانی بود که اعتقاد داشت برای ساختن ایران باید از قدرت های بیگانه کمک گرفت و برای برقراری توازن از یک نیروی سوم در برابر روسیه و انگلیس که سالها در مقدرات ایران مداخله کرده بودند بهره برد. از این رو برای تامین منبع تازه درآمد به کشور ثروتمند امریکا متوسل شد.پیمان استخدام میلسپو پنج ساله با سالی ۱۵ هزار دلار حقوق بعلاوه تمام مخارج و حقوق هیات کارشناسان بود. هنگام تصویب لایحه ی استخدام در مجلس تخصص و شایستگی های وی مورد تحلیل قرار گرفت.[۸۳]
استخدام دکتر میلسپو در آن ایام واقعا با مسرت عمومی مواجه گردید .مطبوعات بلا استثنا اقدام دولت قوام السلطنه را در این باره تقدیر و تقدیس کرد.زیرا وضع مالیه ی مملکت در ان ایام واقعا تاسف انگیز بود و دولت در مخارج جاری مستاصل بود و حقوق کارمندان دولت همیشه باید با چند ماه تاخیر پرداخت میگردید. دولت برای سرکوب اشرار و راهزنان نه اسلحه ای در اختیار داشت و نه پولی .نکته ی قابل ذکر این است که دکتر میلسپو و همکارانش در آن ایام از احساسات مردم ایران نسبت به خود با خبر بودند ؛و واقعا در صدد برامدند خدماتی انجام دهند و وضع آشفته ی مالی ایران را سر و سامان دهند. تا آن تاریخ اصولا دولت ایران بودجه ی سالیانه و دخل و خرج نداشت ،چهارچوب اول بودجه را مصدق السلطنه وزیر مالیه در دوره ی اول نخست وزیری قوام السلطنه پی ریزی کرد و میلسپو آن را تکمیل و اجرا نمود.
اما چرایی توسل به امریکایی ها در اظهارات میلسپو را میتوان اینگونه استنباط نمود که دولت ایالات متحده در آن زمان نقش بی طرفانه ای در امور بین المللی ایفا میکرد، از نظر علائق اقتصادی امریکا در ایران سابقه دار نبود، دولت ایران علاقه داشت با واگذاری امتیاز نفت شمال به امریکایی ها منافع حاصله را به صورت برگ برنده ای در مقابل امتیاز نفت انگلیسی ها بر زمین بزند؛ دولت امریکا امادگی زیادی برای پرداخت وام به ایران داشت و بدین ترتیب با جلب سرمایه های امریکایی خطر تقسیم ایران به دو منطقه ی زیر نفوذ روس و انگلیس از بین می رفت.[۸۴]
روزنامه ی نوبهار در این خصوص نوشت : اولین مهمی که وکلای اکثریت در مجلس در نظر داشتند اصلاح و تعدیل بودجه ی مملکتی و توافق ارقام جمع با ارقام خرج بود.با دادو فریادهایی که در این باب از نظر مخالفت اقلیت با شخص وزیر مالی با صورت جمع و خرج مملکت که از روی بی اطلاعی و فقر اسناد ترتیب شده بود به عمل آمد وبا زحمات زیادی که در کمیسیون بودجه و غیره کشیده شد بالاخره یک حساب تخمینی تهیه شد و آن را چهار دیواری های تخمینی نامیدند.[۸۵]
اقدامات هیئت مستشاران امریکایی که در سال ۱۳۰۱ به استخدام ایران در امده بودند، به طور خلاصه میتوان به شرح زیر دانست :رفرم وزارت مالیه و تشکیلات تازه ،تمرکز عایدات ،حذف پاره ای از مالیات های غیر قانونی و غیر منصفانه، جمع آوری و وصول مالیات متنغذین که سالیان دراز به حیطه ی وصول در نیامده بود،پیشنهاد قوانین جدید برای ازدیاد عایدات ،سعی در محافظت وجوه عمومی و صرفه جویی در مخارج زائد. اقدامات میلسپو موجب نظم و توازن ر امور مالی گردید به طوری که روزی که ایران را ترک نمود موجودی خزانه ی کشور ۱۷۶میلیون ریال بود. نمودارهای بازرگانی پیشرفت های رضایت بخشی را نشان می داد و اعتماد و اطمینان در امور تجاری افزایش یافت. سپرده های بانکی زیاد شد و ازدیاد حجم پول در گردش باعث افزایش کار ضرابخانه ها گردید و این تزاید و تقاضا برای اخذ امتیازات اقتصادی باعث رونق بازار شد.[۸۶]
کارشناس امریکایی برای اجرای برنامه هایش با دشواری هایی نیز روبرو بود. از آن جمله سقوط هر کابینه تا تشکیل کابینه ی بعدی و معرفی به مجلس که تا چند روز و تا چند هفته طول میکشید ،وزیر مالیه ایی وجود نداشت و کارها مختل میشد . یکی دیگر از مشکلات میلسپو که ظاهرا لاینحل و در سرنوشت او و اداره ی مالیه بسیار تاثیر داشت اختلافاتش با رضاخان بود ،از جمله هنگامی که خزانه داری به دستور مستشار آمریکایی این اداره از پرداخت چکی که از وزارت جنگ صادر شده بود خودداری کرد،سردار سپه از این عمل خشمگین شدو دستور داد خزانه را مهر وموم و کارمندان ان از جمله دکتر ماکاسکی را توقیف کنند. در اثر مداخلات میلسپو و دیگر مقامات امریکایی نامبرده ازاد شد.
دکتر میلسپو در مردادماه ۱۳۰۶ در اثر تحریکات فیروز میرزا نصرت الدوله وزیر مالیه از خدمت در ایران کناره گیری نمود در حالیکه مدت قرارداد وی تا ابتدای ۱۳۰۷بود.تردید نیست مبارزه ی نصرت الدوله با میلسپو خواسته ی رضاشاه بود و بدبینی شاه نسبت به میلسپو از تیر ماه ۱۳۵ شدت گرفت و از زمانی که شاه برای سرکوب اشرار پادگان مراوه تپهو و رسیدگی به اعمال سرتیپ محمدخان قصد عزیمت به خراسان نمودو برای لشکرکشی نیاز به یکصد هزار تومان وجه نقد داشت. میلسپو از دادن وجه خوداری نمود. نصرت الدوله به دستور رضاشاه به بانک شاهی مراجعه نمود و وجه مزبور را استقراض کرد و از ان تاریخ رضا شاه کینه ی اورا به دل گرفت تا سرانجام شخص مورد نظر را برای وزارت مالیه انتخاب کرد تا به دست او میلسپو را برکنار سازد و آن شخص نصرت الدوله بود.[۸۷]
۳-۱۳ -۱۵ رفع غائله ی سمیتقو
در غرب ایران در حوالی مناطق کوهستانی ارومیه و سلماس مناطقی به نام چهریق، صومای ، شی پران، ، برادوست، ترگور، مرگور و دشت بیل وجود داشت که تا مرزهای ترکیه و عراق امتداد می یافت. این مناطق مسکن عشایر و قبایل اکراد شکاک، هرکی، جلالی و کوچری بود.سمیتقو باسیدزاده ،خواهر سید طاها از نوادگان شیخ عبدالقادر غوث گیلانی که مورد احترام پیروان شافعی بود ازدواج کرد و ارتباطش را با اکراد ترکیه تقویت کرد. بعدها گراندوک حاکم قفقاز از این ازدواج ترسید که مبادا میان ترکان و اکراد اتحاد ایجاد شود و بدین وسیله اکراد بتوانند با کشورهای آلمان و انگلیس ارتباط برقرار نمایند و دردسرهایی برای روس و ایران آورند؛لدا او را به همراه سید طاها دستگیر و به سیبری تبعید کرد. آنان در پایان جنگ جهانی آزاد شدند و سمیتقو به چهریق آمد.[۸۸]
هجوم یک دسته آشوری به ریاست مارسیمون به ارومیه و قتل و غارت های آنان از چند سال پیش آغاز شده بود (اسماعیل اقا) سمیتقو پس از ورود به ایران موفق شد مارسیمون را به قتل برساند. بعد از این واقعه به تدریج موقعیت آشوری ها ضعیف شد اما برعکس اسماعیل اقا روز به روز قدرتمندتر گردید و به قدرت برتر مناطق شمال غربی تبدیل شد. او از این موقعیت سوء استفاده کرد و باعث ایجاد ناامنی گردید و ظاهرأ آرزوی خودمختاری کردستان را بر سر می پروراند؛ وی با استخدام عده ای از سپاهیان عثمانی با نافرمانی در برابر دولت به تاراج روستاها و کشتار مردم دست زد.[۸۹]
پس از پشتیبانی کامل قوام السلطنه از سردار سپه وزیر جنگ و تشکیل قشون سی هزار نفری متحدالشکل ،لشکر شمال غرب به فرماندهی امیر لشکر اسماعیل اقا امیر فضلی وظیفه یافت که هرچه زودتر وجود اسماعیل اقا سمیتقو و اتباع او را از سر مردم آذربایجان و کردستان که شمار زیادی از اهالی بی دفاع را قتل عام کرده بودند را برطرف نماید. دولت قوام السلطنه به فهیم خان فهیم الملک دستور داد تا هر چه زودتر اعتبار لازم را برای این اردوکشی در اختیار وزیر جنگ قرار دهد. امر رئیس الوزرا سریعأ انجام گرفت و اعتبار لازم به قشون داده شد . امیرفضلی، خالوقربان را با چهار هزار نیرو چریک وتعدادی نظامی برای مقابله با اکراد فرستاد ولی کار عمده ای صورت نگرفت .وزیر جنگ برای تسریع عملیات جنگی حبیب الله خان شیبانی معاون ارکان حزب را با ارتقاء به درجه ی سرتیپی به آذربایجان فرستاد . شیبانی بعد از بررسی اوضاع و احوال گزارش لازم را به مرکز فرستاد و در نتیجه سرتیپ امان الله میرزا جهانبانی به فرماندهی لشکر آذربایجان منصوب و مأمور رفع غائله ی اکراد شد و در نتیجه امیر فضلی و شیبانی به تهران احضار شدند.
سرتیپ امان الله میرزا پس از ورود به تبریز و تهیه ی مقدمات ،از طرف دولت مقام والیگری آذربایجان را نیز بر عهده گرفت و دکتر مصدق والی آدربایجان به تهران احضار شد. امان الله ،سرهنگ حسن آقا بقائی را به کفالت استانداری منصوب و خود با قوائی که از تهران آورده بود مشغول عملیات گردید و ستون مجهز حمله ی خود را به سمیتقو و اتباع وی که در قلعه چهریق سنگر گرفته بودند، آغاز کرد. مجموعآ قوای دولتی اعم از پیاده و سواره و چریک، قریب پانزده هزار نفر بودند که در یک حمله ی گاز انبری قوای دشمن را تار ومار کردند. سمیتقو ونزدیکانش به ترکیه گریختند و بدین ترتیب غائله ی سمیتقو که سالیان دراز مبتلا به دولت بود ظاهرأ برطرف گردید.
پس از فتح قلعه ی چهریق و شکست سمیتقو، رضاخان سردارسپه مشغول بهره برداری از این موقعیت گردید وبا برگزاری جشن های متعدد در تهران و شرح و تفصیل روزنامه ها، خود را به صورت یک قهرمان معرفی کرد احمد شاه از پاریس تبریک و تلگراف فرستاد، موتمن الملک در مجلس از وزیر جنگ تجلیل کرد و اقدامات قشون را ستود و روی هم رفته رضاخان برای این اقدام خود ارزش زیادی قائل شد و طبعأ خواسته های وی از دولت از حد متعارف گذشت.[۹۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:53:00 ق.ظ ]




وزیر عدلیه: سید ابراهیم خان عمیدالسلطنه
وزیر داخله: میرزا احمدخان قوام السلطنه
وزیر مالیه: دکتر محمد خان مصدق السلطنه[۳۳]
وزیر جنگ :رضاخان سردار سپه
وزیر معارف و اوقاف وصنایع مستظرفه : میرزا اسماعیل خان ممتازالدوله
وزیر فوائد عامه و تجارت : میرزا حسن خان ادیب السلطنه
وزیر پست و تلگراف : میرزا اسدا… خان مشارالسلطنه
وزیر صحیه و امور خیریه : میرزا حسن خان حکیم الدوله
وزیر مشاور :میرزا صادق خان مستشار الدوله[۳۴]
کابینه ی احمد قوام در ۱۱ تیر ماه همان سال ترمیم شد و برخی وزرا جابجا شدند و چند نفر جدید وارد کابینه شدند، در این ترمیم میرزا اسدا… خان مشار السلطنه به وزارت عدلیه، دکتر مصدق به وزارت خارجه ؛دکتر امین خان اعلم الدوله[۳۵] به وزارت معارف، سید ابراهیم خان عمید السلطنه به وزارت فواید عامه و اسدا..میرزا شهاب الدوله به وزارت پست منصوب شدند. دولت قوام در طول هشت ماه سه بار کابینه را ترمیم کرد. نکته ی قابل توجه این است که رضا خان سردار سپه در هر سه کابینه وزیر جنگ باقی ماند . ممتاز الدوله تنها عضو کابینه قرارداد (وثوق الدوله) بود ،بقیه ی وزیران از رجال سابق و از زندانیان و تبعید شدگان کابینه ی کودتا بودند.[۳۶]
۳-۴-۵ برنامه های دولت قوام السلطنه
آنچه قوام در اغاز ارائه ی برنامه های دولت با نمایندگان مجلس در میان گذاشت ،اساس نحوه ی تفکر او در رویارویی با مشکلات و دشواری های کشور و بیش از هر چیز نگاهش به سیاست را تشکیل می داد .
اصول مشروطیت برای اودر همکاری مجلس و دولت تحقق می یافت .قوام در ارائه ی برنامه های دولت خود به مجلس از جهاتی بی شباهت به برنامه های سید ضیاء نبود، قوام بر سه نکته پای فشرد :برقراری نظم و امنیت ؛ استفاده از منابع کشور از راه سپردن امتیاز به شرکت های بین المللی و تاسیس شرکت های داخلی و حفظ مرزهای کشور و تشکیل ارتش منظم از راه استخدام مستشاران نظامی از کشورهای غیر همجوار .[۳۷] این نخستین دولتی بود که قصد جذب امریکاییان را داشت و تا حدودی موفق به گشودن پای آنها به ایران شد. قوام طی بیانیه ای مهمترین برنامه های دولت خود را چنین مطرح کرد:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

-در توسعه و اصلاح امر فلاحت به وسیله ی متخصصین فنی اقدام نموده ،موجبات ازدیاد منافع زارعین و بهبودی اوضاع معیشت انها و اصلاح مناسبات آنها را بین زارعین و مالکین فراهم نماید.
-نظر به اینکه بانک استقراضی و کلیه ی شعب ان به دولت ایران انتقال یافته ات و برای راه انداختن بانک مذبور که در واقع بانک دولتی شناخته خواهد شد، تهیه و تکمیل سرمایه لازم است، لهذا دولت درنظر دارد که از منابع داخلی سرمایه لازم را تهیه نموده،شعب بانک دولتی را درمرکز ایالات و ولایات حسن جریان دهد.
-به کار انداختن منابع ثروت از قبیل معادن و غیره، توسط شرکت های عمومی بطوری که منافع کارگران محفوظ و برای بیکاران کار تهیه نماید.
-تهیه منافع و اعتبارات برای استقراض داخلی و تحصیل سرمایه های کافی برای تاسیسات ضروری مملکت
-از آنجا که اهم مرام دولت، اصلاح دوایر عدلیه و نسخ کاپیتولاسیون است، لهذا در اصلاحات عدلیه سعی وافی به عمل خواهد آمد که موجبات حسن اراده ی امور قضایی به وجه اتم واکمل فراهم گردد.
-ایجاد تاسیسات مهمی در ایالات و ولایات به قسمتی که فواید ان به طبقه ی زارعین و ملاحین که تاکنون وسایل صحیح را بکلی فاقد بوده استعاید گردد.[۳۸]
۳-۴-۵-۶ آزادی زندانیان کودتا
برنامه های دولت نشان داد ،قوام السلطنه ضرورت های سیاسی و مطالبات ملی را دریافت کرده است و برای مرتفع ساختن مشکلات و تحقق بخشی از آرمان های تجددگرایان گام بر میدارد.نخستین اقدام دولت آزادی زندانیان سیاسی دوره ی سید ضیاء بود که در میان آن طیف های گوناگونی با جهت گیری ها و گرایش های متفاوت سیاسی حضور داشتند .این شخصیت ها به احتمال زیاد برای افزایش توان سیاسی کودتاچیان وبالا بردن ضریب موفقیت دولت کودتا زندانی شده بودند تا فارغ از دخالت ها و احیانأ کار شکنی های آنان بتوانند برنامه ی خود را محقق سازند و پایه های دولت کودتا را تحکیم نمایند وبراوضاع مسلط گردند .[۳۹]
احمد شاه و قوام در ملاقاتی تصمیم گرفتند درب زندان ها را باز و کلیه ی توقیف شدگان را مرخص نمایند. آزادشدگان در موقع مراجعت به شهر در عمارت بهارستان جمع شدند، در حالی که برخی از آنها موهای سرشان بلند و لباس هایشان مندرس و برخی دیگر پیر و ناتوان و بیچاره و کسل بودند. بعلاوه عده ای از خانواده های محبوسین و آزادی خواهان و ملیون نیز حضور داشتند.[۴۰]
شاه نیز در سخنرانی خطاب به آنها گفت : «از توقیف شدن شماها متاثریم و علت این عمل این بود که پس از انجام کودتا و تعیین سیدضیاء به مقام رئیس الوزرایی برای موافقت با افکار و اعمال او که مدعی بود برای نجات کشور توقیف عموم کارمندان پیش ضروری است با کمال اکراه پذیرفته شد ……سه ماه گذشت ……..ملاحظه کردیم کارهای او به زیان کشور است لذا تصمیم به تبعید او گرفتیم و از ایران خارجش کردیم……»[۴۱]
در پی آزادی زندانیان سیاسی موج تبلیغی گسترده ای علیه سید ضیاء به راه افتاد، زندانیان در مطبوعات و محافل سیاسی احساسات عمومی را به شدت علیه کودتا گران برانگیختند و از شاه خواهان محاکمه ی مسببان کودتا شدند و اما احمد شاه که سید ضیاء را در آستانه عزیمت به خارج از کشور می دید گفت : «آقایان بگذارید برود وتا همین حد هم راضی باشید که او رفته.»[۴۲]
۳-۴-۵-۷ افتتاح مجلس چهارم مجلس شورای ملی
افتتاح دوره ی چهارم مجلس شورای ملی خالی از اشکال نبود، زیرا اولأ همسایه ی شمالی با افتتاح مجلس که اغلب وکلای آن در کابینه ی وثوق الدوله انتخاب شده بودند موافق نبود، ثانیأ مردم هم زمزمه هایی می کردند که این عده ی انتخاب شده وکیل مردم نیستند و بایستی انتخابات تجدید شود، شب نامه هایی علیه افتتاح مجلس توسط عده ی پخش شد و بعلاوه تظاهراتی هم علیه افتتاح مجلس شد.[۴۳]
بالاخره مجلس شورای ملی در اول تیر ماه ۱۳۰۰ شمسی برابر ۱۵ شوال ۱۳۳۹ قمری افتتاح گردید.[۴۴] در ابتدای مجلس احمد شاه درمورد مسائل مهمی نظیر وضع و تدوین لایحه ی تشکیل مجلس سنا در این دوره،به عضویت در آمدن ایران در در مجمع اتفاق ملل، ترمیم ویرانی هایی که بر اثر جنگ جهانی صفحات شمالی و غربی ایران را ویران کرده بود، برقراری روابط و مناسبات با دولت انگلستان در مورد لغو قرارداد ۱۹۱۹،برقراری روابط حسنه و دوستانه با جمهوری روسیه، اهمیت تکمیل و تهیه ی موجبات آسایش قشون، ترقی و توسیع زراعت و بهبودی حال ملاحین و اصلاح و تعدیل مناسبات بین مالکین و زارعین مورد تاکید قرار گرفت. [۴۵]در همین روز تطاهراتی بر علیه افتتاح مجلس صورت گرفت و آنها شروع مجلس را منافی با آزادی می دانستند .عده ای از موافقان نیز ایام فترت را نکوهش و آن را منشا نابسامانی تلقی می کردند و وجود مجلس را باعث حل معضلات می دانستند .[۴۶]
انتخابات مجلس به صورت نامنظم صورت می گرفت .مردم به بعضی از نمایندگان مجلس اعتماد نداشتند و خواهان اخراج این نمایندگان تحمیلی شد، در بعضی از شهرها انتخابات تحت امر نظامیان انجام می شد آنها قصد داشتند تا فرد مورد نظر خود را از صندوق بیرون بیاورند .محموخان رئیس نطمیه قم با تحریک اشرار بر آراء مردم نطارت کامل داشت و هر گونه اعتراض را با چوب و چماق پاسخ می دادند.[۴۷] مردم تا زمان گشایش مجلس فرصت اعتراض پیدا نکردندو تقاضای تجدید انتخابات را نمودند ،امری که هیچگاه تحقق نیافت. دولت حاضر به پذیرفتن چنین اعتراض هایی نشد.ظاهرأ تنها در دولت مشیرالدوله وعده داده شد تا با تشکیل شورای عالی برای رسیدگی به تخلفات در جریان انتخابات اقدامی صورت گیرد.[۴۸]
محمود خان ،رئیس نظمیه ی قم با تحریک اشرار بر آرای مردم نظارت داشت و هر گونه اعتراض را با چماق پاسخ می داد. مردم تا زمان گشایش مجلس فرصت اعتراض پیدا نکردند .تنها مشیرالدوله بیانیه ای مبنی بر تجدید انتخابات و مراجعه به آرا عمومی در مورد وکلای انتخاب شده در صورت نارضامندی مردم از انتخابات گذشته صادر کرد.[۴۹]
میرزا حسین خان موتمن الملک از رجال دارای مقبولیت به ریاست مجلس و آقای سید حسن مدرس به عنوان نایب رئیس انتخاب شدند و بلا فاصله شروع به بررسی اعتبار نامه ها کردند. حضور برخی از افراد از جمله سلطان محمد خان عامری که در کابینه ی سید ضیاء به عنوان معاون رئیس الوزرا فعال بوده باعث اعتراض هایی از طرف افرادی که در دوره ی سید ضیاء تبعید بودند شد مدرس نیز با این مخالفت همراهی نمود و خواهان رد اعتبار نامه وی شدند. در نتیجه کمیسیونی تشکیل و اعتبار نامه ی نماینده نائین را رد کردند. حسین دادگر (عدل الملک ) کفیل وزارت کشور و از دستیاران سیدضیاء نیز به همین سرنوشت دچار شد و به اتهام مشارکت در اقدام ضد ملی از آنها سلب امتیاز شد[۵۰].
رفته رفته مجلس شکلی واقعی به خود گرفت و در داخل مجلس نمایندگان با فراکسیون های مختلف مرز بندی مشخصی پیدا کردند.دو گروه اقلیت و اکثریت وضع خاصی در صحنه ی پارلمانی به وجود آوردند و بر سر مسئله ی وضع قوانین و اتخاذ آرا وروی کار آوردن دولت ها به صف آرایی پرداختند.[۵۱]
حزب سوسیالیست از بازماندگان حزب دموکرات قدیم بود و تعدادی از متجددین و جوانان هم به عضویت آن در آمده بود ،این حزب حدود ۲۹ نفر را در بر میگرفت و نماینده آنها سلیمان میرزا اسکندری و محمد صادق طباطبایی بودند .آنان بر مواضع ملی شدن وسایل تولید ،تمرکز گرایی سیاسی ، حقوق اجتماعی برای کارگران و بر اصول مساوات طلبی تاکید داشتند و متمایل به سیاست دولت شوروی بودند.
عقاید تند انقلابی آنها سبب شد که روحانیون و همچنین بازاریان و به طور کلی طبقات متوسط و عامی نسبت به آنها خوش بین نباشند .
گروه دیگر ادامه دهندگان راه اعتدالیون بودند که مدرس و چهره های روحانی و بازاری و مجلس را دربرمی گرفت.اصلاح طلبان در چارچوب قانون و مشروطیت فعالیت میکردند و خواهان تقسیم قدرت در بین نیروهای اجتماعی و نهادهای حکومتی بودند.
جناح نو ظهور رادیکال یا تجددکه محمد تدین نماینده آنها بود و به ایجاد ارتش نوین ، حکومت مقتدر مرکزی ، صنعتی شدن سریع ،توسعه ی آموزش و پرورش و جدایی دین از دولت اعتقاد داشتند و رجال سیاسی مثل برادران پیرنیا (میرزاحسن خان مشیرالدوله ،میرزا حسین خان موتمن الملک)در صف غیر متعهدها می نشستند.[۵۲]
سوسیالیست های مجلس چهارم و حزب آنها مستوفی الممالک را برای ریاست وزرایی نامزد کرده و اصلاح طلبان یعنی اکثریت مجلس به قوام السلطنه متمایل بودند ،بدین ترتیب یک اکثریت ثابت به یک اقلیت غیر ثابت در برابر دولت قوام السلطنه در پارلمان وجود داشت و قوام با پشتیبانی شاه و اکثریت اصلاح طلبان پارلمان فعالیت خود را در داخل و خارج کشور آغاز نمود.[۵۳]
۳-۴-۵-۸غائله امیر مؤید سواد کوهی
یکی از نمایندگان دوره ی سوم مجلس شورای ملی امیر مؤید سواد کوهی بود،این مرد از رجال محترم و از خانواه ی اشراف و ظاهرا باقیمانده ی طایفه ی “پالانی” که یکی از طوایف قدیم سواد کوه بود محسوب میشد و با رضاخان خویشاوندی داشت .[۵۴] از مدتها پیش امیر مؤید سواد کوهی سر از اطاعت مرکز برداشته و یک دسته قوای چریک دور خود جمع کرده بود و در این مدت از طرف کابینه های وقت برای برقراری امنیت آن خطه و تسلیم ویا پراکنده کردن قوای وی اقداماتی به عمل می آمدمنتهی نمی توانستند کاری از پیش ببرند.بالاخره در کابینه ی قوام السلطنه از طرف وزارت جنگ اردویی در تاریخ ۱۶ بهار ۱۳۰۰ش. به ریاست آقا خان میر پنج بریگاد سوار از تهران به فیروز کوه اعزام می گردد ،پس از ورود اردوی نامبرده به فیروزکوه تمام کوه ها و جنگل های سرخه و رباط و سوادکوه متصرف می شود و قوای امیر موید پس از چند ساعت جنگ و دادن حدود پنجاه نفر تلفات و اسیر عقب نشینی می کنند، پس از چند ساعت، جنگ دوباره ادامه پیدا میکنداین بار نیز نیروی امیر موید از دولتیان شکست می خورده و به همراه دو پسرش و چند نفر از گماشتگانش به سمنان فرار میکنند،اما پس از مدتی تسلیم دولت میشود و بلافاصله به تهران می آید، سردار سپه ابتدا در خانه ی خود از او پذیرایی می کند و بعدأ به او پیشنهاد میکند که خوب است پسران شما وارد قشون شدند و خدماتی به دولت نمایند.
امیر موید تسلیم و این پیشنهاد را می پذیرد و دو فرزند خود را داخل ارتش می کند که محل ماموریت این دو فرزند در گرگان معین گردید ؛ولی پس از چندی که سردار سپه خود را به ریاست وزرایی رساند دو پسر مؤید را به بهانه ی اینکه از محل خدمت فرار کرده اند دستاویز قرار دادو شبانه انها را اعدام کرد. پس از وقوع این حادثه امیر مؤید حالت فراموشی و بهت زدگی پیدا میکند و در نهایت در سال ۱۳۱۱ ش. در گذشت.[۵۵]
۳-۴-۵-۹ قوام السلطنه و کلنل محمد تقی خان پسیان
یکی از حوادث بسیار مهمی که در دوره ی حکومت قوام السلطنه اتفاق افتاده قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان بود. کابینه ی سید ضیاءالدین پس از دستگیری قوام السلطنه والی خراسان به امر رئیس الوزرا موقتأ کارهای مربوط به ایالات خراسان را به عهده ی کلنل محمد تقی خان واگذار کرد. پس از سقوط کابینه ی سید ضیاء و تشکیل کابینه ی قوام السلطنه موقتا نجدالسلطنه به کفالت حکومت و کلنل محمد تقی خان کماکان به ریاست اداره ی ژاندارمری خراسان منصوب گردید. در اوایل امر هیچ اختلافی در بین نبود چند ماهی هم بر این منوال گذشت ،ولی پس از ان کلنل محمد تقی مشکلاتی را برای ایالت بوجود اورد.[۵۶]
کلنل از حکومت قوام السلطنه بیمناک شده بود و بفکر طغیان افتاد و مصمم شد تا خود زمام امور خراسان را در دست بگیرد. بدین نیت هنوز چند وقتی از کفالت نجدالسلطنه نگذشته بود که او را توقیف کرد و اداره ی حکومت را به دست گرفت و گروهی از اهالی و طبقات مختلف شهری را در ارگ ایالتی جمع کرد و با آنان حرف زد که به نام اهالی از دولت، والیگری کلنل محمد تقی خان را تلگرافا تقاضا کنند. چند نفری انتخاب شدند و تلگراف کردند که نجدالسلطنه قادر نیست خراسان را اداره کند و کسی جز کلنل لایق این
مقام نیست، اما دولت موافقت نکرد. باز جمعی به تلگرافخانه رفتند و تقاضای والیگری کلنل را تجدید کردند، و شبنامه ی تهدیدآمیزی برضد نجدالسلطنه انتشار یافت که او را به کناره گیری امر می نمود.[۵۷]
بالاخره نجد السلطنه در کمتر از دو ماه والیگری به علت ناکامی در اجرای برنامه های اصلاحی و امنیتی و براثر فشار طرفداران کلنل محمد تقی خان استعفا داد. پسیان موفق شد تا اوایل مرداد ۱۳۰۰ ش. اداره ی امور را بار دیگر در دست بگیرد و در پنجم مرداد نجدالسلطنه به دارالایاله رفت و اختیارات خود را به کلنل واگذار کرد.[۵۸]باز هم تحصن و تلگرافات تجدید شد،در این حین دولت تصمیم گرفت صمصام السلطنه ی بختیاری را به ایالات خراسان بفرستدو این انتصاب از طرف متحصنین تلگرافخانه رد شد، و با لحنی زننده فرمانروایی کلنل را از دولت خواستار شدند و دولت دریافت که وضع خراسان از حالت طبیعی بیرون رفته ،ودر چنگ کلنل افتاده است. صمصام السلطنه والی خراسان که هنوز در تهران متوقف بود کفالت ایالت را تا ورود خود به کلنل واگذار کرد.[۵۹] اما صمصام هرگز به خراسان نرفت و قبل از رفتن به خراسان از مقام خود استعفاء داد.[۶۰]
دولت کلنل را متمرد معرفی می کند و کلنل قوام السلطنه را خائن و مغرض میخواند و افکار مردم خراسان را بر ضد دولت و قوام می شوراند .کلنل می خواهد کاری کند که دولت ناچار سقوط نماید، و قوام السلطنه از کار برکنار شود و ایالات خراسان در دست کلنل باقی بماند و کسی متعرض وی نشود، دولت هم این را می داند و سعی می کند او را به تسلیم وادار سازد. والیان ایالات مختلف نیز به نشانه ی حمایت از دولت مخالفتشان را با محمد تقی خان اعلام کردند. اما او نتوانست خراسان را بگیرد و فقط توانست مالیات خراسان و عواید پست و تلگراف را در اختیار بگیرد. وی رئیس نظمیه و معاونش را از نظمیه اخراج کرد و با اعلام حکوت نظامی در شهر عالم الوله را به ریاست نظمیه گماشت، کلنل برخلاف آنچه که مشهور بود قصد حمله به تهران ودر دست گرفتن امور کشور را نداشت ،بلکه می خواست خراسان را استقلال بخشد و در خراسان جمهوری برقرارکند.[۶۱]
اتفاقات نشان از این دارشت که قوام السلطنه و پسیان از راه صلح به نتیجه نرسیدند و حکمیت قطعی به عهده ی شمشیر محول ودرهای آشتی بسته شد . قوام السلطنه مخصوصا وقتی کینه ی سردار سپه رانسبت به کلنل دید تصمیم خود را سختر و راه آشتی را مسدود نمود. بناچار جنگ شروع شد، عده ای زیر دست شجاع الملک به مشهد حمله کردند و سربازان منظم و آزموده ی ژاندارم در جنگی که روی داد شجاع الملک را مغلوب و متواری ساختند. به سوی مشهد پیشروی نمودند،محمد تقی خان به تپه ی نادری فرار کرد . بالاخره فشنگ نیروهای پسیان تمام شد جمعی فرار کردند و فقط کلنل محمد تقی خان زنده ماند و با تفنگ شلیک می کرد، در این اثنا او نیز هدف گلوله قرار گرفت و در اثر جراحات وارده بی تاب شد و به پشت افتاد. اسلحه های قوای کلنل ضبط و سر کلنل را با چند ضربت جدا نمودند. کلنل در ۱۰مهر ۱۳۰۰ کشته شد.[۶۲]جنازه ی محمد تقی خان را به شهر نو انتقال دادند و در آرامگاه نادر شاه به خاک سپرده شد اما چندی بعد برخی از دوستانش جنازه ی او را پنهانی به سراب منتقل کردند.[۶۳]
۳-۴-۵-۱۰ نفت شمال
پس از پایان جنگ جهانی اول آمریکا تا اندازه ی از انزوای خود خارج شدو سهمی در فعالیت های بین المللی بر عهده گرفت.در ان زمان آمریکا به سیاست دفاع از کشورهای کوچک که زیر استعمار کشورهای بزرگ اروپایی بویژه انگلستان بود روی کرد.برای نمونه در کنفرانس صلح ورسای آمریکا از مطرح شدن دعاوی ایران در کنفرانس پشتیبانی کرد و انگلستان را از خود رنجاند ،اما سرانجام دولت وقت امریکا که دفاع از ایران را در برابر قدرتی چون انگلیس به مصلحت نمی دید اعلام بی طرفی کرد.
در آن دوران روسیه در سایه ی انقلاب بلشویکی از میدان رقابت های سیاسی ایران بیرون رفته بود. عثمانی نیز از هم پاشیده بود. دولتی به گونه ی رسمی حاضر نبود بخاطر ایران با امپراطوری بریتانیا درگیر شود.ولی در بخش خصوصی امریکا وضع به گونه ی دیگر بود و خرید و فروش نفت بین ایرانیان و شرکت های امریکایی وجود داشت. تا اینکه شرکت نفت انگلیس و ایران مهر پایان بر فعالیت های محدود امریکاییان درایران زد.اما پس از انتشار قرارداد ۱۹۱۹ موج بیزاری از سیاست های بریتانیا در ایران و سراسر جهان پدید آمد و یکی از مهمترین کانون های ابراز بیزاری از این قرارداد امریکا بود،امریکا تصمیم گرفت سیاست فعال تری در رابطه با تحولات ایران در پیش گیرد و اعلام کرد که ازکمک به ایران دریغ نخواهد کرد.ایرانیان نیز کوشیدند نفت را طعمه ای برای کشاندن امریکا به میدان تحولات ایران قرار دهند و بدین سان انگلیس را گامی به عقب برانند.این سیاست،بر تحلیل مناسبات و روابطی پیچیده استوار بود که از دست مردی چون قوام بر می آمد.[۶۴]
قوام تلاش می کرد تا با وارد کردن نیروی سوم و با محوریت ایالات متحده ی امریکا سیاست سنتی را در حوزه ی سیاست خارجی به کار ببندد. هواداری آن کشور از مواضع ایران در جامعه ی ملل ،قدرت فزاینده ی صنعتی و نظامی و نیز سوابق غیر استعماری آن بر تلاش بیشتر قوام برای پشتیبانی امریکا از ایران می افزود.
قوام السلطنه و حسین علاء از گردانندگان این رویکرد محسوب می شد.تلاش های قوام برای کشاندن پای امریکا به صحنه ی سیاسی ایران ،با مساعی وزارت خارجه ی آن کشور همراه شد که برمبنای آن ،دولت امریکا از سیاست درهای باز جهت فعالیت کاوشگران و کمپانی های نفتی در فلسطین و ایران و بین النهرین حمایت کرد.[۶۵]
سابقه ی نفت شمال برمیگردد به سال ۱۲۵۷ ش. که ناصرالدین شاه قاجار طی فرمانی امتیاز استخراج نفت معادن محال ثلاثه واقع در تنکابن، کجور و کلارستان واقع در مازندران را به محمد ولی خان خلعتبری ملقب به سپهدار اعظم اعطا کرد.خلعتبری هم در ۷ بهمن ۱۲۹۴ طی توافقی امتیاز بهره برداری نشده خود را به دوست گرجی اش خوشتاریا برای مدت ۹۹سال واگذار کرد. تحت فشار ارتش تزاری که شمال ایران را در اختیار داشت حکومت ایران به میانجیگری وثوق الدوله در ۲۱ اسفند ۱۲۹۴ش. امتیاز دومی را در اختیار خوشتاریا نهاد این امتیاز «انحصار اکتشاف و استخراج نفت و گاز طبیعی و غیره ….. را در استانهای گیلان، مازندران و استراباد برای مدت هفتاد سال در اختیار او قرار داد ،اما مجلس از تصویب آن خوداری ورزید و حکومت ایران مجبور شد آن را بی هیچ قید و شرطی لغو کند و مراتب را به هیئت های خارجی در ایران اطلاع دهد. مدتی بعد، پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر ۱۹۱۷ به تمام امتیازات اخذ شده توسط حکومت تزاری واتباع ان در ایران پایان داد. اما خوشتاریا که ماجراجوی بزرگی بود، نمی خواست به این آسانی از این امتیاز چشم بپوشد. او ابتدا کوشید علاقه ی سرمایه داران فرانسوی و هلندی به این امتیاز لغو شده جلب کند ولی موفقیتی به دست نیاورد. سپس با شرکت نفت ایران و انگلیس وارد مذاکره شد تا آنها را به خرید امتیاز متقاعد سازد.
حضور امپریالیسم بریتانیا به واسطه ی شرکت نفت در شمال ایران و کنار روزهای نخستین دولت کارگری جهان کامیابی غیر منتظره ای برای حکومت برتانیا محسوب میشد که به تازگی با عدم موفقیت در قرارداد۱۹۱۹ ایران و انگلیس ،متحمل شکست شده بود.از این رو با پرداخت ۱۰۰ هزار لیره ،امتیاز ملغی شده خوشتاریا را خرید و ضمنأ او را نیز شریک خود کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:53:00 ق.ظ ]




حزب توده از دیگر مخالفان میلسپومحسوب می شد. در ابتدا، حزب توده از تلاشهای میلسپو قدردانی می کرد. اما نظر مثبت حزب توده نسبت به میلسپو به سرعت تغییر کردو حزب توده به تدریج به مخالفان میلسپو پیوست. به هر حال امریکایی بودن میلسپو و هیات همراهش نکته ی مهمی بودکه توده ایها نمیتوانستند به هیچ روی با آنان میانه ی خوبی داشته باشند.
دکتر مصدق و ملی گرایان جزء سومین مخالفان میلسپو بودند. انگیزه مخالفت آنها احساسات ناسیونالیستی شان به دلیل انکه یک “خارجی” در داخل مملکت امر و نهی می کردرا می توان خلاصه نمود.[۱۱۵]مصدق در نطقی بر ضد میلسپو اعلام داشت که«عقیده ی من همیشه این بوده است که ایرانی خانه ی خود را خودش باید اداره کند.»[۱۱۶]
شاه و ارتش و درباریان گروه چهارمی بودند که به مخالفت با میلسپو برخاستند.شاه نیز در ابتدا از میلسپو حمایت میکرد، چرا که میخواست به متفقین نشان دهد که طرفدار اصلاحات است . او برای این امر بیست تن از نمایندگان طرفدار دربار را احضار کرد و به آنان توصیه کرد در تصویب لوایح مورد نظر میلسپو تعجیل به خرج دهند. اما شاه نیز به سرعت به مخالفان میلسپو پیوست . مشکل شاه با میلسپو دقیقا همان مشکلی بود که قریب به دو دهه پیش پدرش با میلسپو پیدا کرده بود :«اختلاف نظر بر سر بودجه لازم برای ارتش».[۱۱۷]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سرانجام مجلس چهاردهم در ۲۴ دی ماه ۱۳۲۳ به لغو اختیارات میلسپو وفسخ قرارداد همکاری وی با دولت ایران رأی دادو میلسپو به امریکا برگشت.[۱۱۸]
۴-۲-۴ مشکلات مالی دولت قوام
وضعیت مالی ایران پس از آغاز جنگ دوم جهانی و پیش از سال ۱۹۴۱م. ۱۳۲۰ شمسی وارد مرحله هشدار دهنده ای شده بود. کاهش ارزش ریال به دلیل حضور متفقین شدت گرفته بود.این بحران ادامه یافت و به دولت قوام نیز رسید و دلیل تنش بین قوام و مجلس شد. تا جایی که بریتانیا از قوام خواست مجلس را منحل کند. بریتانیا برای ترساندن مجلس ناگزیر شد در تهران رژه نظامی برود و ورود گندم بسیار مورد نیاز مردم پایتخت را به تأخیر اندازد. در همان زمان انگلیسی ها از انتشار اعلامیه مشترک امریکا و انگلیس -مبنی بر وعده ی ارسال غلات برای ایران -جلوگیری کردند. اعترض های بریتانیا سبب شد که اوضاع سیاسی پایتخت که مردم ان دچار گرسنگی شدید شده بودند ، وخیم تر شود. اما قوام در عین حال نگران وضعیت مالی ایران بود و مانند هر کس دیگر ، با تمایلات تورم افزا مخالفت می کرد. دولت انگلستان با تاسیس «هیات نظارت بر اندوخته اسکناس» با مقامات امریکایی به گفتگو نشست و طرح هایی ارائه شد.[۱۱۹]
بایستی گفت هزینه ی جنگی متفقین در ایران ،تا نوامبر ۱۹۴۱ –ابان ۱۳۲۱ هر ماه نزدیک به چهارصد میلیون ریال بود. میزان اسکناس منتشر شده در ایران از رقم ۱۵۵۰ میلیون ریال در (اوت ۱۹۴۱/اواخر مرداد۱۳۱۹)به سه میلیارد ریال ( در اکتبر ۱۹۴۲ / آبان ۱۳۲۱ )افزایش یافته بود. نیاز مندی های متفقین در زمان جنگ و برنامه ی خرید گندم توسط ملت ایران، لزوم انتشار دو میلیارد ریال اسکناس اضافی را ایجاب میکرد. در عین حال ،قیمت ها ترقی کرده بود و شاخص قیمت های [۱۲۰]ارائه شده توسط بانک ملی، از رقم پایه ی ۱۰۰در سال ۱۹۳۷ (۱۳۱۶ شمسی) به رقم ۱۹۳ در ماه اوت ۱۹۴۱ (۱۳۲۰ شمسی ) و رقم ۳۳۱ در سپتامبر سال بعد (شهریور ۱۳۲۱) رسیده بود. شاخص هزینه ی زندگی[۱۲۱] در همان مدت از رقم۱۰۰ به ۴۱۸ رسیده بود. این موضوع ضرورت انتشار اسکناس بیشتری را توجیه میکرد. مع الوصف باید گفت که بالاترین شاخص هزینه ی زندگی، خود ناشی از افزایش پول در جریان بود. [۱۲۲]
فشارهای متفقین شاه، مجلس و مردم برای برکناری قوام ادامه داشت و روزنامه ها مدام بر علیه حکومت قوام می نوشتند. تا اینکه قوام توانست قانون اجازه ی واگذاری نشر اسکناس به هیات نظارت اندوخته اسکناس مصوب ۲۸/۸/۱۳۲۱ را از مجلس بگیرد .و مجلس موافقت کرد که چاپ اسکناس اضافی ،با .۴درصد پشتوانه لیره و دلار و طلا انجام گیرد.[۱۲۳].
اقداماتی که برای مقابله با وضعیت مالی ایران انجام شد شامل ممنوعیت صادرات مواد غذائی، مهار شدید واردات و محدود کردن ان به اقلام ضروری ،محدود کردن اعتبارات بانکی، وصول مالیات بیشتر از درآمدهای زیاد، جیره بندی مواد غذائی و قماش، گذراندن قوانین مربوط به کاهش اجاره ی منازل و قیمت ها و سایر زمینه های احتکاری، کاهش خریدهای داخلی متفقین و سازمان هایشان بود، ما اقداماتی بودند که یک حکومت نیرومند و دارای یک مجلس مسئول و پلیس دادگستری قابل اعتماد میتوانست انها را به نحو موثری اجرا نماید،ولی در ایران ان زمان چنین حالتی وجود نداشت.[۱۲۴]
اگر چه بحران پولی ایران بر اثر امتیاز کوچکی که قوام توانست در ۲۰ اکتبر۱۹۴۲ از مجلس بگیرد (قانون اجازه ی واگذاری نشر اسکناس به هیأت نظارت بر اندوخته ی اسکناس مصوب ۲۸/۸/۱۳۲۱)به مقداری کاهش یافت، اما این بحران تا ۵ ژانویه ی ۱۹۴۱ (۱۴ دی ماه ۱۳۲۱ )ادامه یافت ،در این زمان ،مجلس موافقت کرد که چاپ اسکناس اضافی، با ۶۰% پشتوانه ی لیره و دلار و طلا ،انجام گیرد. در همان زمان ، دولت بریتانیا ترتیبات خصوصی را به ایالات متحده ی امریکا در مورد تسعیر دلار به ریال داد . در این ضمن ، دولت ایران با توصیه های یک مشاور امریکایی در امر خواروبار ،موافقت کرد و سیستم جیره بندی مواد غذایی را پذیرفت. یک کمیته ی مشترک ناظر بر امر حمل و نقل ،با عضویت نماینده ی دولت ایران و وزیران مختار بریتانیا و امریکا تشکیل شد.
انتقاد مطبوعات و جراید از اوضاع روز مسأله خوار و بار و قحطی از سوی عوامل دیگر نارضایی مردم از فشار و سختی معیشت و فقر عمومی و موضوع نان از سوی دیگر ،زمینه بلوای هیجان آمیز آذرماه را به وجود آورد.[۱۲۵]
۴- ۲-۵ بلوای ۱۷ آذر ۱۳۲۱
روز ۱۷ آذر ماه جمعی از دانش اموزان شهرستانی ها مقیم پایتخت همواره با جمعی از دانش آموزان دیگر به عنوان شکایت از وضع ارزاق و سختی زندگی با شعارهای «ما نان میخواهیم »به مجلس آمدند و خواست خود را با تنی چند از نمایندگان در میان گذاشتند و پس از مذاکرات لازم به تدریج متفرق شدند ولی این تظاهرات آرام، منشأ تظاهرات دامنه داری همراه با غارت از طرف جمعی توده ها،و دسته های مختلف که از اوضاع روز ناراضی بودندگردید.
چنانچه جمعیت کثیری اطراف بهارستان و مجلس را فرا گرفت. تظاهر کنندگان با حالت تعرض نسبت به نمایندگان مجلس وارد محوطه ی مجلس شدند و به طرف تالار جلسه ی علنی هجوم بردند و ضمن مضروب ساختن تعدادی از نمایندگان و با شکستن در و پنجره های مجلس خسارت و خرابی هایی در مجلس ایجاد کردند. به دنبال این تظاهرات بازار تهران نیز تعطیل گردید. این جنجال و هیاهو همراه با سخنرانی هایی درباره ی مسائل مختلف کشورتا اوایل شب همچنان ادامه داشت. دولت به منظور برقراری نظم و امنیت نیروی نظامی را برای مقابله اعزام داشت. نیروهای نظامی توانستند به تدریج تا نیمه های شب ۱۸ آذر جمعیت اطراف بهارستان را متفرق کنند ولی نتوانستند اتش بلوا و انقلاب را خاموش کنند.
صبح روز ۱۸ آذر ماه جمعیت کثیری از طبقات مختلف با حرارت بیشتری با وجود استقرار نیروی نظامی و زره پوش در اکثر خیابان های تهران به حرکت در امدند، گروهی از انها به طرف مجلس شورای ملی و جمعی دیگر با دان شعارهایی به طرف قصر سلطنتی روی آوردند، و پاره ای نیز به قصد غارت عمارت مسکونی قوام السلطنه غارت را شروع کردند. از انجا که روش مسالمت امیز دولت از جنبش جمعیت نتوانست جلوگیری کند، نیروی انتظامی به قوه قهریه متوسل شد و شروع به شلیک کردند. این ماجرا پس از دو روز و با قتل و مجروح ساختن بسیاری خاتمه یافت. به دستور دولت عبور و مرور در شب از ساعت هشت به بعد قدغن گردید ومجلس تا روز ۲۹ آذر ماه برای ترمیم خرابی ها تعطیل شد.[۱۲۶]
تعداد کشته شدگان روزهای ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ اذر را برخی چهارصد نفر نوشتند، اما انچه مسلم است جمع کشته شدگان از شصت –هفتاد نفر تجاوز نمیکرد. عده ای از کسانی که در تظاهرات شرکت نموده بودند بازداشت شدند،[۱۲۷]از جمله برادران مسعودی که در رأس غارتگران خانه ی نخست وزیر بودند و کلیه ی روزنامه های پایتخت را ،جز روزنامه های رسمی دولتی اخبار روز توقیف گردید.[۱۲۸]
اما دلیل رویداد ۱۷ و ۱۸ آذر برای بسیاری از مردم به صورت معما در امد که به بان علت حادثه پرداخته اند.کتاب دموکراسی در ایران نقل میکند:
حسن ارفع نقل میکند : … روز ۱۷ آذر شمار کوچکی از دانش اموزان و دانشجویان که بیشتر برای اعتراض به کمبود نان جلوی مجلس گرد امده بودند، در زمانی کوتاه تبدیل به جمعی عصیانگر شدند که به مدت دو روز مغازه ها را مورد چپاول قرار دادند. خانه ی نخست وزیر را غارت کرده و به آتش کشیدند، مجلس را به اشغال خود در اوردند …… این اغتشاشات به تحریک و یا صحنه سازی دربار و افراد وابسته ای که بین نمایندگان مجلس و روزنامه نگاران داشتند به وجود می آوردند و هدف از ان تضعیف روحیه ،به ستوه اوردن و سرانجام سرنگون کردن نخست وزیر بود.[۱۲۹]
حسن ارفع که در جریان ۱۷ آذر ۱۳۲۱ رئیس ستاد ارتش بود و با حفظ سمت ، بازرسی سواره نظام را نیز برعهده داشت پیرامون ملاقات خود با قوام و اوضاع اجتماعی روز جزئیاتی را ذکر می کند : در هشت دسامبر ۱۷ آذر مردم در جلوی مجلس اجتماع نمودند و برای ارزان کردن نان ،سروصدا و جنجال برپا کردند .پلیس نتوانست مانع شود و مجلس اشغال گردید…..قوام به یزدان پناه تلفن نمود و دستور داد آنهایی را که بر علیه او شعار می دهندبا آتش گشودن بر روی آنها متفرق نماید. من به دفتر نخست وزیر رفتم و گفتم تیراندازی به طرف مردم و خونریزی نتیجه ی هولناکی و مخفوفی در بر خواهد داشت…………مردم فقط تقاضا دارند به آنها نان داده شود .قوام گفت انها شعارهایی برعلیه متحدین و حکومت می دهند.. …….قوام گفت من دسور داده ام در صورت لزوم با تیراندازی ساکت نمایید. گفتم خوب موجب تشکر است لطفا کتبا دستور بدهید.قوام گفت:آیا دستور شفاهی و لفظی کافی نیست؟گفتم :نه .طبق نظم و قاعده ی ارتش ،فرمان عملیات کتبا باید داده شود. گفت خیلی خب. بدوأ قلم را برداشت پس از اندکی تاخیر گفت : بروید و بگویید که بعدا مینویسم.او هرگز چنین دستوری نفرستاد و تیراندازی منتفی گردید.[۱۳۰]
صادق زیبا کلام علل ایجاد ناارامی روزهای ۱۷و ۱۸ آذر را از مبهمات این بخش از تاریخ تحولات سیاسی ایران میداند.[۱۳۱]
۴-۲-۶ اختلاف شاه و قوام
مهمترین تاثیری که دوران نخست وزیری قوام در شاه گذاشت آن بود که به تعبیری چشم و گوش او را به سمت قدرت باز کرد. روزی که قوام استعفاء داد یک سال و نیم از پادشاهی محمدرضا شاه جوان می گذشت . اما شش ماه نخست وزیری قوام از بسیاری جهات برای شاه ناخوشایند بود. فروغی اگر چه به شاه احترام زیادی می گذاشت و به هیچ روی خواهان برچیدن نطام سلطنتی نبود و تمام تلاشش را صادقانه به کار می گرفت تا سلطنت پهلوی باقی بماند ولی قلبا احترام و ارزشی برای وی قائل نبود.علی سهیلی ارزش و احترام زیادی برای شاه قائل بود و شاه را یک بازیگر قدرت نیز تلقی می کرد. اما قوام نه این بود و نه آن، احترام وستایشی برای محمدرضاشاه قائل نبود و اساسا اعتقادداشت که او نباید دارای قدرت سیاسی باشد.[۱۳۲]
.شاه به مخالفت های خود برای رویارویی با قوام ادامه میداد. جدای از انکه او احساس می کرد، قوام وی را به بازی نمیگیرد. مشکل اساسی دیگر شاه ان بود که قوام مهمترین تکیه گاه قدرت او را که قوای مسلح میبود نیز مورد چالش جدی قرار داده بود. قوام با سماجت و پشتکار خستگی ناپذیر، تلاش می کرد تا قوای مسلح را تحت امر خود قرار دهد. این برای شاه به هیچ روی قابل قبول نبود،و به عنوان «فرمانده ی کل قوا »خود را قانونأ فرمانده ی نیروهای مسلح می دانست.
هر نوع چالش و محدودیتی در این خصوص از جانب قوام ،از نظر شاه تخطی آشکار از قانون اساسی بود. مشکل دوم قوام، نگرانی بسیاری از نمایندگان، بالاخص متولیان فراکسیون ها از قدرت یافتن قوام بود.قدرت مجلس ظرف چهارده ماه گذشته، منظمأ روبه افزایش بود. مجلس، دولتهای فروغی و سهیلی را برکنار کرده بود و آشکارا از قدرتی که پیدا کرده بود راضی بود. اما اقدام اکنون تهدیدی برای این قدرت نوظهور محسوب می شد. از دید نمایندگان ، قدرت قوام می توانست به حل و فصل مشکلات بیانجامد، اما این قدرت چاقوی دو دم بود. زیرا می توانست از سوی دیگر قدرت مجلس را نیز محدود کند. بین این دو انتخاب، نمایندگان به تداوم قدرت خود رأی دادند. و بالاخره تا آنجایی که به کاهش دامنه ی مشکلات مربوط می شد، قوام در آن حوزه نیز توانسته بود گام بلندی بردارد . مجموعه ی این عوامل به تدریج باعث شدتا قواماکثریت خود را به تدریج از دست بدهد. آخرین رویارویی شاه با قوام صورت گرفت.
قوام در مجموع مخالف با قدرت شاه و دخالت وی در امور کشوری بود. شاه را مطابق با نص صریح قانون اساسی، مقامی غیر مسئول میدانست ،که نمی توانست در امور اجرایی مملکت دخالت نماید. این نگرش قوام بیش از آنکه به رفتار خصمانه ی رضا شاه با وی مربوط باشد،باز میگشت به پایبندی قوام به نظام مشروطه و قانون اساسی. قوام دریافته بود که زمانه ی نظام مطلقه و اینکه شاه قدرت و اختیارات را نامحدود داشته باشد به سر آمده بود. او برخلاف بسیاری از رجال محافظه کار ،شاه را نه سنبل نماد ملی می دانست و نه محدودیت قدرت او را موجب ضعف وحدت ملی و خللی بر سر راه یکپارچگی کشور می دانست. در همین راستا او همانند مصدق و دیگر رجال لیبرال مشروطه خواه معتقد بود،که شاه به عنوان فرمانده ی کل قوا یک نقش تشریفاتی است و قوای مسلح بایستی زیر نظر نخست وزیر و مجموعه ی هیات دولت اداره شود.
قوام بدون تردید یک رادیکال انقلابی نبود. او به هر حال به اعیان و اشراف و ملاکین بزرگ تعلق داشت . اما هنر وی در ان بود که توانست، تعداد زیادی تغییر و تحولات را که در جامعه اش به وجود امده بود ،را احساس کند ویقینا خواهان آن نبود که همچون کشورهای کمونیستی زمام امور کشور را در اختیار گیرد.اما این را نیز دریافته بود که به هر حال می بایستی امتیاز را به طبقات داد. او به هیچ روی خواهان زیر و رو شدن مناسبات ارباب و رعیتی نبود، اما تفاوتش با بسیاری از اشراف و ملاکین دیگر این بود که دریافته بود که در عین حال آن مناسبات را می توان با همان سبک و سیاق قرون وسطایی قرن بیستم نگه داشت.[۱۳۳]
قوام لاعلاج از کلیه ی وزرایش ،خواست استعفا دهند. تا کابینه ی جدیدی را معرفی نماید . البته پیش از این قوام هر نوع تماس، میان اعضای کابینه و شاه را قدغن کرده بود. ولی وزیر کشورش فضل ا… بهرامی بدون اطلاع قوام به دیدار شاه میرود،او خود به احتمال عدم موفقیتش واقف بود و می دانست که ممکن است مجلس پس از استعفا دیگر به او رأی ندهد. اما احساس می کرد که ادامه ی دولت در آن وضعیت ،برایش غیر ممکن است. زیرا وزیر کشورش صراحتا خود را نه وزیر قوام، بلکه وزیر اعلیحضرت می دانست.[۱۳۴]
۴ -۲-۷ زمینه های سقوط قوام
یکی از نقاط ضعف کابینه های پس از سال ۱۹۴۱ (۱۳۲۰) این بود،که آنها نتوانستند شکل یک شخص حقوقی ( سازمان اداری ، منافع و هدف مشترک )را به خود بگیرند، نخست وزیر در واقع رئیس کمیسیونی بود که غالبا فاقد هدف مشترک بود. احمد قوام برای تشکیل یک کابینه دارای هدف مشترک تلاش کرد و افرادی مانند دکتر اقبال (وزیر بهداری کشور) و دکتر حسن ارسنجانی ( معاون نخست وزیر) را وارد کابینه کرد تا وی را در این هدف همراهی کنند. موضوع ضعف کابینه ها در برابر مجلس، دز اثر دخالت های شاه پیچیده تر می شد، این مشکل فقط پس از مبارزه های شاه و مصدق در سال ۱۳۳۲ش ۱۹۵۳م .حل گردید.
در حالی که مجلس دلایلی برای ساقط کردن نخست وزیر داشت مقام سلطنت نیز شرایط و قیودی را برای قدرت نخست وزیر و ثبات کابینه قایل می شد. از این رو رقبای نخست وزیر از حمایت احتمالی شاه برخوردار می شدند. این حمایت غالبا موقتی بود و پشت پرده صورت می گرفت. حمایت پشت پرده به این معنی بود که به صورت رمز و کنایه ،پیام های تلفنی، شرفیابی های شتاب امیز شبانه و تحریکات علیه کابینه انجام میشد. قوام همواره مورد سوء ظن شاه بود، چون قوام با رجال قاجاریه و صدر مشروطیت مراوده داشت لذا از تحریکات شاه بسیار رنج می برد.[۱۳۵] البته این مسئله تا زمان مصدق ادامه داشت، ولی او فکری برای این مسئله کرد و آن انگیزش احساسات ملی و حفظ آن بود.
۴-۲-۸ استعفای نخست وزیر
رویارویی با قوام نخستین آزمون بزرگ سیاسی شاه از زمان جلوس به تخت محسوب می شد. مخالفت شدید شاه با قوام به منزله ی هشداری بود به مدعیان و جویندگان آینده ی قدرت و نیز دفاع از قلمرو و امتیازات سلطنت. شاه در تلاش های خود جهت برکناری قوام از پشتیبانی اکثریت مجلس برخوردار بود. قدرت وی و علاقه مندیش به سیاست، اندکی پس از رسیدن به تاج و تخت رو به افزایش نهاده بود.[۱۳۶]
قوام به ناچار از کلیه ی وزرایش میخواهد که استعفا دهند تا کابینه ی جدیدی را معرفی نماید. او خود می دانست که ممکن است موفق نشود و مجلس پس از استعفا دیگر به او رای ندهد.؛ اما احساس می کرد که
ادامه ی کار در آن وضعیت برایش غیر ممکن است. زیرا که وزیر کشورش ،به صراحت خود را نه وزیر قوام بلکه وزیر شاه می دانست. پس از استعفای کابینه وزرا، قوام تا مدتی هیات دولت را با شرکت معاونان وزارتخانه ها تشکیل می داد، تا بتواند سرانجام با توافق فراکسیون ها کابینه ی جدیدی تشکیل دهد؛ اما به تدریج آشکار شد که فراکسیون ها دیگر به او رای اعتماد نخواهند داد. در نهایت، پس از انکه نمایندگان مجلس که طرفدار قوام بودند به او اطلاع دادند که شانسی برای گرفتن رای مجدد از مجلس ندارد ،وی روز سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ استعفای خود را تقدیم شاه کرد و پس از شش ماه و دوازده روز خواب راحت را دوباره به چشمان شاه و دربار برگرداند.[۱۳۷]
این بار بعد از استعفا مطبوعات انچنان مقالات تند و کارکاتورهای زننده و به حدی اشعار انتقاد امیز علیه او چاپ کردند که پیش بینی می شد قوام السلطنه برای همیشه صحنه ی سیاست را ترک خواهد کرد اما چنین نشد.[۱۳۸]
فصل پنجم:
فعالیت سیاسی قوام السلطنه ازشهریور۱۳۲۰ تا تیر۱۳۳۱
۵-۱ تشکیل هیات دولت
قوام از زمان استعفا در بهمن ۱۳۲۱ در انزوای سیاسی بسر می برد ولی از دامنه ی تلاش هایش برای بازگشت به قدرت چیزی نکاسته بود در طی این مدت وی بدون انکه حامیان امریکایش را آزرده سازد ،موفق شده بود که حسن ظن و پشتیبانی فزاینده روسها و در نتیجه حمایت حزب توده را جلب کند .او به تدریج پشتیبانی قابل ملاحظه ی در مجلس به دست آورده بود و فراکسیون جدید اصلاح طلب به عنوان مهمترین حامی برای زمامداری مجدد او پس از شهریور ۱۳۲۰ ممکن کند تشکیل گردیده بود . با افزایش روز افزون احتمال بازگشت قوام شمار وابستگان و اعوان و انصار وی رو به فزونی نهاد و این امر به نوبه ی خود نقش مهمی در بازگرداندن او به مقام نخست وزیری ایفا کرد..[۱۳۹]
فراکسیون های مختلف مجلس شورای ملی، برای تعیین زمام دار آینده، پس از مذاکرات چند روزه ،سرانجام در جلسه ی خصوصی ۶ بهمن ماه مرکب از ۱۰۴ تن از نمایندگان مجلس، پس از اتخاذ ارا، تمایل خود را نسبت به دو تن، قوام السلطنه با ۵۲ رای و موتمن الملک پیرنیا با ۵۱ رای اظهار داشتند .[۱۴۰]این امر نشان دهنده ی اختلاف و دودستگی میان گروه های سیاسی بود. پس از گزارش به محمدرضاشاه ،قوام السلطنه روز ۷ بهمن ماه مامور تشکیل کابینه گردید.
در تاریخ ۲۵ بهمن ماه ۱۳۲۴نخست وزیر کابینه را به شرح زیر به پادشاه و در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۲۴ به مجلس شورای ملی معرفی کرد
۱.احمد قوام السلطنه :نخست وزیر
۲.مرتض قلی خان بیات :وزیر دارایی
۳.سپهبد امیر احمدی :وزیر مشاور
۴سرلشکر محمد حسین فیروز :وزیر راه

    1. انوشیروان سپهبدی :وزیر دادگستری

۶.احمد علی سپهر :وزیر پیشه هنر و بازرگانی
۷.دکتر احمد متین دفتری :وزیر مشاور

    1. شمس الدین امیرعلائی :کفیل وزارت کشاورزی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:53:00 ق.ظ ]




۱-۴-۷ وزن
یک مطالعه آینده نگر نشان داد که خطر فیبروم با هر ۱۰kg افزایش وزن و افزایش در BMI 21٪ افزایش
می یابد(۱۰۵).یافته های مشابه در زنانی گزارش شد که میزان چربی بدن آنها بیشتر از ۳۰٪ بود . چاقی تبدیل آندروژن های آدرنال را به استروژن افزایش می دهد و گلوبولین متصل به هورمون جنسی را کاهش می دهد. نتیجه ی آن افزایش در استروژن بیولوژیک در دسترس است که ممکن است افزایش در شروع فیبروئید و یا رشد آن را توضیح دهد(۱۰و۹۱).
۱-۴-۸ تغذیه
مطالعات اندکی همراهی بین تغذیه و رشد فیبروم را بررسی کرده اند(۱۹). رژیم غذایی غنی از گوشت گاو ، دیگر گوشت های قرمز و همبرگر میزان بروز فیبروم را زیاد می کند .در حالیکه غذای غنی از سبزیجات این خطر را کاهش می دهد . این یافته ها تفسیر مشکلی دارند چون مصرف کالری و چربی اندازه گیری نشده است(۱۰و۹۱) .
۱-۴-۹ ورزش
زنانی که بیشترین فعالیت فیزیکی را دارند (تقریبا ۷ ساعت در هفته ) مشخصا به احتمال کمتری به فیبروم
مبتلا هستندنسبت به زنانی که کمترین فعالیت را دارند (کمتر از ۲ ساعت در هفته )(۸و۹۱).
۱-۴-۱۰ قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری
هیچ ارتباط قطعی بین مصرف قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری و حضور فیبروم وجود ندارد(۶۱و۸۸). افزایش درخطر فیبروم ها همراه با قرص های پیشگیری از بارداری گزارش شده است، اما درمطالعات بعدی هیچ افزایشی در این خطر را همراه با استفاده یا مدت استفاده گزارش نشد. مطالعات در زنان با فیبروم شناخته شده که قرص های ضد بارداری به آنها تجویز شده بود هیچ افزایشی در رشد فیبروم را نشان نداد(۹۱). تشکیل فیبروم جدید به نظر نمی رسد با مصرف قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری متاثر شود(۸۵).
۱-۴-۱۱ هورمون درمانی یائسگی
در اکثریت زنان پس از یائسگی مبتلا به فیبروم، هورمون درمانی رشد فیبروم را تحریک نخواهد کرد.اگر فیبروم رشد کند، احتمالا پروژسترون عامل آن است.یک مطالعه دریافت که زنان پس ازیائسگی مبتلا به فیبروم که mg2 استرادیول خوراکی روزانه می گرفتند به دو گروه دریافت ۵/۲ یا mg5 مدروکسی پروژسترون استات (MPA) روزانه تقسیم شدند.یک سال بعد از شروع درمان ، ۷۷٪ زنان مصرف کننده ی mg5/2، MPA هیچ تغییری در قطرفیبروئید نداشتندو ۲۳٪ اندکی افزایش در قطر داشتند.در حالیکه ۵۰٪ زنان در گروه mg5 MPA در اندازه فیبروم افزایش داشتند( متوسط قطر cm 2/3 ).زنان پس از یائسگی مبتلا به فیبروم با mg625/0 استروژن کونژگه اسبی (CEE) و mg5 MPA بالغ بر ۳ سال با گروه مشابهی از زنان مقایسه شدند که هورمون درمانی استفاده نمی کردند.تا انتهای سومین سال تنها ۳ تا از ۳۴ (۸٪) نفرگروه درمان شده و ۱ از ۳۴ نفر (۳٪) گروه زنان درمان نشده افزایشی در حجم فیبروم نسبت به حالت پایه داشتند.زنان پس از یائسگی با فیبروم شناخته شده، با سونوگرافی پیگیری شدند، و متوسط cm 5/0 افزایش در قطرفیبروم بعد از استفاده از برچسب پوستی استروژن به علاوه پروژسترون خوراکی برای مدت ۱۲ ماه داشتند.زنانی که استروژن و پروژسترون خوراکی می گیرند هیچ افزایشی در اندازه فیبروم نداشتند(۹۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۴-۱۲ بارداری
با افزایش بارداری میزان بروز و تعداد فیبروم های آشکار از نظر بالینی کاهش می یابد.روند تغییر شکل میومتر پس از زایمان، که نتیجه آپوپتوز و عدم تمایز است، مسئول کوچک شدن فیبروم است.تئوری دیگر معتقداست که عروق تغذیه کننده فیبروم در طی دوره ی کوچک شدن رحم کوچک می شود، و میوم از منابع تغذیه خود محروم می شود(۹۱).
۱-۴-۱۳ سیگار
سیگار بروز فیبروم را کاهش می دهد.کاهش تبدیل آندروژن ها به استرون که توسط مهارآروماتاز به وسیله نیکوتین ایجاد می شود، ۲ – هیدروکسیداسیون استرادیول را افزایش می دهد و تحریک سطوح بالاتر گلوبولین باند هورمون جنسی (SHBG) دسترسی بیولوژیک به استروژن را کاهش می دهد(۹۱).
۱-۴-۱۴ آسیب بافتی
آسیب سلولی یا التهاب ناشی از عوامل محیطی ، عفونت یا هیپوکسی به عنوان مکانیسمی برای شروع تشکیل فیبروم مطرح شده است.آسیب بافتی مکرر به آندمتر و اندوتلیوم ممکن است پرولیفراسیون عضله صاف منوکلونال را در دیواره عضلانی گسترش دهد.آسیب مخاطی با ترمیم استروما( قاعدگی) ممکن است فاکتورهای رشد را آزاد کند.هیچ افزایشی در میزان بروز فیروم در زنانی که عفونت های منتقله از طرق جنسی قبلی داشتند، یا استفاده کنندگان IUD گزارش نشده است. ویروس هرپس سیمپلکس (HSV) سیتومگالوویروس ( CMV )، ویروس ابشتین بار ( EBV) وکلامیدیا درفیبروم یافت نشدند(۹۱).
۱-۴-۱۵ فاکتور های رشد
فاکتور های رشدپروتئین هایی هستند که به طور سطحی به وسیله ی سلول های عضله ی صاف تولید
می شوند و فیبرو بلاست ها کنترل تکثیر سلول ها را بر عهده دارند و در ابتدا به وسیله ی افزیش ماتریکس خارج سلولی باعث تحریک رشد میوم می شوند.فاکتورهای رشد به چندین روش روی سلول ها تآثیر دارندو پاسخ به ترکیبی از فاکتور های رشد متفاوت از پاسخ به یک فاکتور رشد خاص است.تعداد زیادی از فاکتور های رشددر میوم بیان بالا پیدا می کنندو باعث افزایش تکثیر عضله ی صاف(bfGF,TGF-β)، افزایش سنتز DNA (EGF,PDGF)، افزایش سنتز ماتریکس خارج سلولی (TGF-β)، تحریک تقسیم میتوز (پرولاکتین EGF IGF , TGF-β) و یا تحریک رگ زایی ( ( bfGF , VEGF می شوند(۲۰و۴۳).
۱-۴-۱۵-۱ نقش هورمون ها
۱-۴-۱۵-۲ :میوم رحمی و هورمون ها
فاکتور های شناسایی شده برای فیبروئید تمایل دارندکه با دیگر تومورهای شناسایی شده ،از قبیل سرطان اندومتریال همراه باشند، اگرچه متناقض نمایی هم شده است.اما ریسک فاکتور های ( از قبیل BMI ، استفاده از قرص های ضد بارداری خوراکی) با حضور فیبروئیدی و تاثیر هورمون ها در روند تکامل تومور همراه است.در مشاهدات بالینی دیده شده برای مثال: فیبروئید ها فقط بعد از قاعدگی مشخص می شوند(۴۲).بعد از یائسگی آنها رفته رفته تحلیل می روندو ناپدید می شوند(۳۰و۵۱).
در مطالعاتی یافت شده از شواهد مولکولی که فیبروئید ها به پروژسترون مربوط اند.به علاوه مشخص شده که پروژسترون درسلول های لئومیومایی که کشت داده شده اند باعث افزایش بیان پروتئین مهارکننده آپوپتوزی(BCL-2) می شود.در واقع پروتئین مزبور با کنترل کشت سلولی ارتباط دارد(۷۵)در مطالعه ی انجام شده به وسیله ی برندان و همکارانشان نشان دادندکه بیان گیرنده mRNA پروژسترون و پروتئین آن در۲۹ مورد لیومیوما در مقایسه با میومتریوم مجاور افزایش داشته است(۱۲) شواهد دیگری نشان میدهد که فیبروئید ها و استروژن با هم ارتباط دارند، در مطالعات اندرسون به همراهی همکارانشان یافتند که فیبروئید ها نسبت به استروژن نیزحساس اند در مقایسه با میومتریوم های نرمال، و سطح رسپتور استروژن در نسج لئومیومابه طور قابل توجهی در مرحله فولیکولار ارتقا یافته است(۶).
۱-۴-۱۵-۳ :نقش هورمون های استروئیدی در پاتوفیزیولوژی میوم
استروژن و پروژسترون به نظر می رسد هر دو توسعه میوم ها را ترویج می دهند . میوم ها به ندرت قبل از بلوغ مشاهده می شوند ، و بیشترین شیوع آن در طول سال های باروری است ، و بعد از یائسگی پس روی
می کنند. فاکتور هایی که مواجه با استروژن را در سراسر زندگی افزایش می دهند، از قبیل چاقی و قاعدگی زودرس، میزان بروز میوم را افزایش می دهند . دیده شده که مواجه با استروژن با ورزش کاهش می یابد واثر حفاظتی دارد.اگرچه سطوح استروژن و پروژسترون خون در میوم های قابل تشخیص یا بدون تشخیص مشابه هستند، سطوح استرادیول درون میوم ها نسبت به میومتریوم نرمال بیشتر است.تولید استروژن درون بافت میوم بنظر می رسد ناشی از افزایش آروماتاز است، آنزیمی که آندروژن را به استروژن تبدیل می کند. مقدار کمی آنزیم هایی که استرادیول را به استروژن تبدیل می کنند در سلول های میوم یافت شده بودند و ممکن است تجمع استرادیول درون سلول ها را ترویج دهند، و این منجر به تنظیم گیرنده های استروژن و پروژسترون، پاسخ بالا به استروژن، و رشد میوم می شود.مطابق با این ایده، میوم ها شاخص تکثیری بالاتری نسبت به میومتریوم نرمال در کل چرخه قائدگی نشان می دهند.
شواهد بیوشیمیایی، بالینی و فارماکولوژیک تایید می کنند که پروژسترون در پاتوژنز میوم ها اهمیت دارند.غلظت گیرنده های A و B پروژسترون در میوم ها نسبت به میومتریوم نرمال افزایش دارند.از طرفی هر دو ایزوفرم گیرنده پروژسترون PR-A و PR-B از دو پرموتور دریک ژن واحد بیان می شوند.
از سوی دیگرPR-A به نظر می رسد به عنوان یک مهار کننده رونویسی عمل می کندو RP-B در قالب یک فعال کنند ه رونویسی عمل می نماید(۷۶و۸۸).
استروژن یک هورمون استروئیدی است که خصوصا توسط تخمدان ها تا قبل از یائسگی تولید می شود.بعدازیائسگی استروژن معمولااولین هورمونی است که توسط بافت محیطی به وسیله ی تبدیل آندرواستنودیون به استروژن توسط آنزیم آروماتاز ساخته می شود، آنزیمی که آندروژن را به استروژن تبدیل می کند.تولید استروژن درون بافت میوم به نظر می رسد ناشی از افزایش آروماتوز است.سطوح کم آنزیم هایی که استرادیول را به استرون تبدیل می کنند در سلول های میوم یافت شده بودندو ممکن تجمع استرادیول درون سلول ها را ترویج دهند، منجر به تنظیم گیرنده های استروژن و پروژسترون، پاسخ بالا به استروژن، و رشد میوم می شود.مطابق با این ایده، میوم ها شاخص تکثیری بالاتری نسبت به میومتریوم نرمال در کل چرخه قائدگی نشان می دهند.
در زنان بالغ پیش از یائسگی در حدود ۷۰ تا ۵۰۰ ugاسترادیول در هر روز ساخته می شود که به سیکل قاعدگی وابسته می باشد.تنظیم بیوسنتز و ترشح آن به وسیله ی گنادوتروپین کنترل می شود (۵۲).اثرات استروژن اغلب روی تمامی قسمت های بدن است، شامل اثر روی ساختار و تمامیت استخوان تا حتی روی خلق و خو می باشد(۴۴).در رحم استروژن باعث افزایش رسپتور های پروژسترون می شود.آنها اغلب تولید موکوس واژن را تحریک می کنند.و روی رشد غدد پستانی تاثیر می گذارند(۳۶).
استروژن درونی در سه فرم دیده میشود: استرادیول، استرون و استریول، که اغلب در خانم ها قبل از یائسگی این سه شکل متداول جریان دارند.و حتی استروژن تا بعد از یائسگی در خانم ها جریان دارد.استرادیول
می تواند به استرون تبدیل شود، و به علاوه استرادیول و یا استروژن می توانند به استریول تبدیل شوند(۵۲).هنگامی که سیکل استروژن در بدن جریان دارد، آنها معمولا به گلوبین متصل شونده به هورمون های جنسی و آلبومین متصل می شوند.باور کلی بر این است که استروژن غیر باند شده می تواند در داخل بافت هدف عملکرد بیولوژیکی داشته باشد(۴۴).
استروژن به وسیله انتشار تسهیل شده وارد سلول می شود و سپس به وسیله باند شدن به هسته به رسپتور استروژن متصل می شود.آنجا دو شکل از رسپتور استروژن موجود می باشد(۳۵). ERα وERβ این دو شکل درنسبت بافتی و همچنین درتمایل اتصال و عملکرد بیولوژیکی تفاوت هایی با یکدیگر دارند(۶۰).نسبت بیان این دو گونه رسپتور باعث شناسایی پاسخ بیولوژیکی به استروژن میشود. ER همواره به عنوان اولین پروتئین متصل شونده ی بین سلولی می باشد(۵۷).اما آن میتواند بین شاتل [۳]هسته و سیتوپلاسم ایفای نقش کند(۷۳).زمانیکه استروژن به ER متصل میشود، سبب ایجاد یک سری تغییرات در ساختمان آن شود.آنها این اجازه رامی دهند که بیان ژن استروژن فعال شود(۴۴).روی هم رفته سطح گیرنده استروژن معمولا در نسج لئومیوما نسبت به میومتریوم همولوگ بالاتر است(۳۴و۵۳).اندازه گیری های رادیوایمنواسی و ایمنیوسیتوکمیکال نشان می دهند که سطح ER در ناحیه ساب اندومتریوم از ناحیه ی میانی اندومتریوم بیشتراست(۱۰۴).
اثر بیولوژیکی استروژن وابسته، به چگونگی متابولیسم استروژن است.متابولیسم ابتدایی استروژن در کبد در دو فاز رخ میدهد، اما ممکن است به شکل موضعی در بافت های دیگر هم رخ دهد.متابولیسم فاز یک جایگاه فعال تولید می کند،که اساسا با هیدروکسیلاسیون انجام می گیرد، در فاز دو مرحله مزدوج شدن انجام می پذیرد
( مرحله ی متیلاسیون و یا گلیکولیزاسیون و …) باعث تولید متابولیت های استروژن می شود، که می تواند از طریق ادرار و مدفوع دفع شود، و یا دوباره وارد سیکل استروژن شود.در شکل ۱-۲ متابولیسم استروژن بوسیله آنزیم های سم زدای فاز І و ІІ نشان داده است.این فرایند همیشه به صورت خطی نمی باشد،متابولیت های فاز دو می توانند از حالت کونژوگه در آمده و دوباره به شکل واسطه فعال در آیند.فاز І هیدروکسیلاسیون استرادیول ( E2 ) و استرون ( E1 ) بطور عمده در موقعیت کربن ۲ ( C-2 ) و یا کربن α۱۶ ( C-16α ) طول می کشد، و بوسیله آنزیم های سیتوکروم P450 ( CYP ) کاتالیز می شوند.بطور اختصاصی هیدروکسیلاسیون در کربن ۲ ابتدا بوسیله آنزیم های CYP1A1 و CYP1A2 کاتالیز می شوند، و هیدروکسیلاسیون در موقعیت C-16α بوسیله CYP3A4 کاتالیز می گردد.محصولات هیدروکسیلاسیون در موقعیت کربن ۲، استروژن های کاتکول[۴] و همچنین ۲- هیدروکسی استرون[۵] و ۲- هیدروکسی استرادیول[۶] ( ۲-OH )می باشند.
هیدروکسیلاسیون در موقیت C-16α ، α۱۶- هیدروکسی استرون[۷]و ۱۶- هیدروکسی استرادیول[۸] ( ۱۶α-OH )راثمر می دهد(۳۴و۱۱۲).
۱ـ۵ جهش و سرطان زایی
در نیمه سال ۱۹۷۰ روشن شد که ریشه های سرطان می تواند به ژن های آسیب دیده در ژنوم سلول سرطانی مربوط باشد.پس سلول های سرطانی بایستی حاصل ژن های جهش یافته باشند.این ژن ها ظاهرا شکل تغییر یافته ژن های سلول طبیعی هستند که از خسارت وارد شده سلول های یک عضو هدف در خلال مسیر تولید تومور رنج می برند(۱۵).
۱-۵-۱ اساس ژنتیکی فیبروییدها
سرطان در اثر تغییر در توالی های DNA ایجاد می شود. جهش در دو گروه از ژن ها باعث سرطان می شود.
۱) پروتوانکوژن ها

  1. ژن های سرکوب کننده تومور
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:53:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم