کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



بنابراین، ژئوکالچر، یعنی اهمیت دادن به عناصری چون فرهنگ، زبان، قومیت و مذهب در کنار سایر عوامل ژئوپلیتیکی است. به نظر می­رسد، ژئوپلیتیک نوین ترکیبی از مفاهیم ژئوپلیتیک کلاسیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر باشد(روشن و فرهادیان، ۱۳۸۵، ۱۳۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیدهای از تعاملات قدرت،فرهنگ و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگ همچون سایر پدیده های نظام اجتماعی همواره در حال شکل گیری ،تکامل ،آمیزش و جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرافیایی کره زمین اند.(حیدری-۱۳۸۷-۱۴۷) به عبارتی دیگر جنبه ای از قدرت نفوذ ژئوپولتیکی کشور که ریشه در ساختار فرهنگی آن کشور دارد.
علایق ژئوپولتیکی: مجموعه منافع ملی کشور که دولت را ناگزیر می کند راهبرد خصوصی در مورد آن اتخاذ نماید، بر تصمیم گیری های دولت تاثیر گذارد و از آن تصمیم ها تاثیر پذیرد. (شیرزاد، ۱۳۸۸،۲۲)
۲-۹- مفهوم ژئوپولتیک
ژئوپولتیک محصول زمان خودش بوده و تعاریف آن نیز بر همین اساس تکامل یافته است رادلف کلین که اصطلاح« ژئوپولتیک» را در سال ۱۸۹۹ وضع کرد، آن را به عنوان« تئوری دولت به عنوان یک ارگانیسم جغرافیایی یا پدیده ای در فضا» توصیف می کند. از دید کارل هاو سهوفر، پدر ژئوپولتیک آلمان، ژئوپولتیک علم ملی تازه ای از دولت می باشد، دکترینی بر جبر فضایی در آستانه جنگ جهانی دوم، درونت وتیلسی، کارشناس آمریکایی در زمینه جغرافیای سیاسی ژئوپولتیک را به عنوان یک «اصل جزمی… که بر مبنای آن دولت به واسطه جایگاه آن در جغرافیای جهان اهمیت دارد» رد کرد. ریچارد هارتشورن آن را به عنوان «جغرافیای مورد استفاده برای اهدافی خاص که فراتر از تعقیب دانش قرار می گیرد» تعریف کرد.
برخلاف جغرافی دانانی همچون وتیلسی و هارتشون، ادمون ولش، به عنوان یک دانشمند سیاسی تعریفی بر مبنای عدالت بین المللی ارائه داده و می گوید ژئوپولتیک« مطالعه ای مرکب از جغرافیای انسانی و علم سیاسی کاربردی می باشد که تاریخ آن به دوران ارسطو، مونتسکیو و کانت باز می گردد.» از نظر جفری پارکر، ژئوپولتیک « مطالعه روابط بین المللی از منظر فضایی یا جغرافیایی می باشد» حال آن که جان اگینو آن را « بررسی فرضیات، طرح ها و برداشت های جغرافیایی» می داند «که وارد سیاست جهانی می شدند» جرارد اتاتیل، از حامیان«ژئوپولتیک انتقادی» عنوان می دارد که ژئوپولتیک معنا یا هویتی مجزا و فراگیر نداشته … بلکه گفتمان و شیوه ای به لحاظ فرهنگی و سیاسی متفاوت برای توصیف نشان دادن و نوشتن از جغرافیا و سیاست بین المللی می باشد.
به طور خلاصه ژئوپولتیک به عنوان تحلیل تعامل میان زمینه های جغرافیایی و دیدگاه های مرتبط با آن از یک سو و فرآیندهای سیاسی از سوی دیگر تعریف می شود. فرآیندهای سیاسی نیز شامل نیروها در سطوح بین المللی و داخلی(که بر رفتار بین المللی تاثیر گذار هستند) می شوند. زمینه های جغرافیایی و فرآیندهای سیاسی هر دو پویا بوده و بر یکدیگر تاثیر گذاشته و تاثیر می پذیرند ژئوپولتیک پیامدهای این تعامل را مورد توجه و بررسی قرار می دهد.
۲-۱۰- مفهوم ژئواکونومی
تعریف دقیق آن عبارت است از: «تحلیل استراتژیهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن سودتجاری، که
از طرف دولتها اعمال می‏شود، به منظور اقتصاد ملی یا بخشهای حیاتی آن و بدست آوردن کلیدهای کنترل آن از طریق ساختار سیاسی و خط مشیهای مربوط به آن پرداخت.
همچنین دولت از این طریق می‏تواند کنترل و اقتدار تمام منابع تولید و بخشهای کلیدی اقتصادی را بدست بگیرد و به استحکام بخشیدن فعالیتهای اقتصادی و قدرتهای اقتصادی بپردازد. به عبارتی دیگر، ژئواکونومی رابطه بین قدرت و فضا را بررسی می‏کند. فضای بالقوه و در حال سیال همواره حدود و مرزهایش در حال تغییر و تحول است، از این رو آزاد از مرزهای سرزمین و ویژگیهای فیزیکی ژئوپولیتیک است.
در نتیجه تفکر ژئواکونومی شامل ابزار آلات لازم و ضروری است که دولت می‏تواند از طریق آنها به کلیه اهدافش،برسد.
در نهایت همه استراتژیهای ژئواکونومی شامل بیشترین حوزه قلمرو توسعه کشورهاست و ممکن است این اهداف استراتژیها به وسیله کشورهای صنعتی، خارج از سبک سنتی تعیین و پیگیری شود.
در مجموع ژئواکونومی محصول مشترک دولتها و شرکتهای بزرگ تجاری و همسو با استراتژیهای جهانی است.و هدف اصلی ژئواکونومی کنترل سرزمینها و دستیابی به قدرت فیزیکی نبوده، بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی و بازرگانی است. که در نهایت شکل نوینی از هژمونی را در قالب توان اقتصادی در عرصه بین‏المللی پدیدمی‏آورد(عزتی،۱۰۶،۱۳۸۰).
۲-۱۱-مفهوم قدرت و روابط بین‏ الملل در قرن بیست و یکم
با جهانی شدن و باز شدن بازارها و شکوفایی اقتصاد ملی ما شاهد تغییر در اهداف و نظریه‏های بازیگران جهانی هستیم. در این دوره تجارت آزاد در کل به عنوان یک امر مثبت تلقی می‏شود و رقابتهای مختلفی هر روز برای رسیدن به مرحله بالاتری انجام می‏شود. شاید مفهوم آن قوی‏تر از خود واقعیت باشد. درست مثل بازی مجموعه صفر، به این معنی که به دست آوردن سود یک بازار به معنای از بین بردن دشمن یا حذف رقیب است. از این رو رهیافت ژئواکونومی به دقت سیاستهای تجاری اخیر ایالات متحده آمریکا را تبیین می‏کند. دیپلماسی اقتصادی ارائه شده به وسیله رهبران اخیر آمریکا، تفکری است که هدفش خارج کردن تعدادی از بازارهای رقیب بااستفاده از همه امکانات بین‏المللی و نفوذ جهانی است. اروپایی‏ها هم به پیروی از ایالات متحده آمریکا همین رویه را ادامه دادند. آنها به توکیو، ریاض و مسکو مسافرت کردند و در این برخی از رؤسای کشورها به عنوان نماینده شرکتها معرفی شدند، بویژه کشور فرانسه، رئیس جمهور خود را به عنوان نماینده شرکتهای فرانسوی معرفی کردم و همچنین صدراعظم آلمان و معاون اول ایتالیا هیچ تأملی برای امضای قراردادها به لحاظ منافع اقتصادی و بازرگانی کشورشان در خارج از مرزها نکردند. جالب است که درباره بین کشورهای صاحب قدرت و صنعت در رابطه با تسخیر بازارهای پرسود خاورمیانه رقابت شدیدی درگرفته و بیشتر تأکید بر فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی دارند که از سود بسیاری بالایی برخوردار است.
این در حالی است که روند کنونی تحولات جهانی با آنچه در پیش گذشت فضایی برای درگیریهای نظامی فراهم نخواهد کرد و چقدر جالب است که زمامداران خاورمیانه این حقیقت استراتژیک را بپذیرند و تاکتیکهای این کشورها را با استراتژیهای آنها اشتباه نگیرند. در این باره تاکنون دو کشور روسیه و فرانسه بیش از دیگران توانسته‏اند از خلاء ژئوپولیتیکی خاورمیانه در جهت نیل به اهداف ژئواکونومیکی خود بهره ببرند. این تحولات نشان دهنده این واقعیت است که امروزه «عرق ملی اقتصادی» در صحنه جهانی به چشم می‏خورد در این باره اروپاییها توانسته‏اند در مورد استراتژی ژئواکونومی به توافق دست یابند. نبود اتحاد در سطح اروپای واحد باعث شد که رقبا و قدرتهای بازرگانی امتیازاتی را از آنها بگیرند. در اوایل قرن بیست و یکم استراتژی ژئواکونومی در بالاترین سطحش به عنوان یک ابزار سیاسی در دست دولتهایی خواهد بود که شکاف اساسی و اصولی با گذشته دارند ژئواکونومی در شکل‏گیری قدرت نقشی نداشته است بلکه یک جنبه از مشخصات توسعه‏اش در ارتباط با عوامل مهمی است که تعیین قدرت می‏کند و یک جنبه‏اش در ارتباط با تأکید برتغییر استراتژی نظامی به استراتژی اقتصادی است که البته این تغییر را باید در تقدم‏بندی استراتژیهای نهایی دولتهای صنعتی غرب رسیدن به یک قدرت وسلطه اقتصادی است. پیدایش رهیافت ژئواکونومی بدون اشتباه و صحیح، بالاترین سطح معقول درهماهنگی ملت هاست. ژئواکونومی، در میان ملتهای تجاری توسعه یافته، به عنوان پدیده سیاسی، برای پوشش دادن به فضای جدید رقابتی در آمده است. همچنین روشی برای تحلیل سیاستهای بین‏المللی اکثر قدرتهای غربی است.
در دنیایی که ملتها به دنبال فضای جدید برای مانورهایشان هستند، رهیافت ژئواکونومی شبکه بی‏نظیری برای فهم و درک مسائل بین‏المللی ارائه می‏دهد.(عزتی،۱۰۶،۱۳۸۰).
۲-۱۲-همگرایی و واگرایی
همگرایی به لحاظ مفهومی عبارتست از تقریب و نزدیک شدن افراد به سمت نقطه ای مشخص که معمولا به عنوان هدف مشترک آنان شناخته می شود و واگرایی در برابر آن عبارت است از تفکیک و جدایی از همدیگر و دور شدن آنها از هدف مشترک و حرکت به سوی هدفهای خاص .ارنست هاس معتقد استکه همگرایی فرایندی است که در آن بازیگران چند واحد ملی مجزا،ترغیب می شوند تا وفاداری ها،فعالیتهای سیاسی و انتظارات خود را به سوی مرکز جدید معطوف کنند.(hass,1994:22) طی فرایند همگرایی ،واحدها از انزوای کامل یا نسبی به سوی اتحاد کامل یا نسبی حرکت می کنند.چنانچه واژه همگرایی در مورد روابط دو یا چند کشور بکار گرفته شود کمرنگ شدن مرزها و همچنین همکاری و تعاملات آنها در ابعاد گوناگون را درپی خواهدداشت. (mattli,1999:
شکل ۲-۱: فرایند های همگرایی و واگرایی(حافظ نیا،۱۳۸۵ :۳۷۳)
۲-۱۳-همگرایی منطقه ای
منطقه گرایی در نظام بین الملل به گسترش قابل ملاحظه همکاری های سیاسی و اقتصادی میان دولتها و سایر بازیگران در نواحی جغرافیایی خاصی اشاره دارد.همان طور که در جامعه ملی هیچ فردی نمی تواند به تنهایی به قدرت سیاسی دسست یابد و به ناچار باید در پناه یک حزب،جایگاهی در معاملات سیاسی پیدا کند،یک کشور هم نمی تواند به تنهایی در معاملات قدرت جهانی جایگاهی پیدا کند،یک کشور هم نمی تواند به تنهایی در معاملات قدرت جهانی جایگاهی پیدا کند.از اینرو ضرورت منطقه گرایی خود را بر همه کشورها تحمیل می کند. منطقه گرایی معمولا یک روندی دولت محور تعریف می شود که هدف آن تجدید سازمان یک فضای منطقه ای خاص در راستای اهداف سیاسی،اقتصادی و … می باشد.(sabic and Bojjnovic,2006,8-9) .در علوم سیاسی و روابط بین الملل ،مراد از منطقه گرایی ،تشکیلات و اجتماعی مرکب از سه کشور و یا بیشتر است که یک پدیده جدید سیاسی را به وجود می آورند. سنگ بنای همگرایی منطقه ای در اروپا ی غربی گذاشته شد و ادبیات مربوط به آن در دهه ۱۹۶۰ میلادی در روابط بین الملل گسترش یافت.اما در دهه های بعد تا فروپاشی شوروی برای مدتی طولانی به دلیل توجه زیاد به سطح نظام جهانی و بی توجهی صورت گرفت که پس از فروپاشی نظام بین الملل دو قطبی ،گرایش به همکاری های منطقه ای را تشدید شد و توجه خاصی به همگرایی منطقه ای معطوف شد.بنابراین منطقه گرایی در طی دو دهه اخیر نضج گرفته و در تعاملات بین المللی نیز از جایگاه در خور توجهی برخوردار گردیده است.
منطقه گرایی در برگیرنده مجموعه ای از تعاملات در راستای تحقق اهداف اقتصادی،یکپارچگی جوامع،رقابت و اعمال نفوذ قدرت های سیاسی و امنیتی است.این امر دولتها را ملزم می سازد که با تاسی از اشتراکات فرهنگی و تاریخی در راستای تحقق اهداف و منافع سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی با دیگر کشورها در تعامل و ارتباط باشند.(Hurrell,2009,243).دراین عرصه،منطقه گرایی با ارائه رویکردی نوین در ایجاد تعامل و ارتباط در مناطق مختلف جهان ،همواره در راستای ایجاد اتحاد و همبستگی در زمینه های اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی از نقشی تاثیرگذار در تحولات بین المللی برخوردار می باشد(Dent,2008:16).مجتهد زاده معتقد به وجود دو نوع منطقه گرایی درنظام ژئوپلتیک جهانی است:۱-همگرایی منطقه ای به معنی در هم آمیزی اقتصادی سیاسی و استراتژیک کشورها در منطقه ویژه ای برای پدید آوردن یک نظام منطقه ای یکپارچه است و کشورهای عضو هر روز بیشتر از روز گذشته اقتصاد ،سیاست و قوانین اجتماعی خود را در هم می آمیزد و یکپارچه می سازد و نقش آفرینی مرزهای جغرافیایی سیاسی را میان خود کمرنگ تر می سازد.۲-گروه بندی منطقه ای که به معنی گرد هم آمدن شماری از کشورها در مناطق گوناگون جهان برای ایجاد یک نظام ژئوپلیتیک منطقه ای است وموجودیت های سیاسی عضو آن از یکدیگر جدا بوده و صرفا برای دستیابی به درجه ای از سیاستهای اقتصادی-ژئوپلیتیک مشترک گرد هم آمده اند،بهترین مثال برای همگرایی منطقه ای اتحادیه اروپا و برای گروه بندی منطقه ای آ.سه .آن ،نفتا و…. می باشد.
جهانی شدن و تشدید روند آن پس از جنگ سرد ،کشورها را برای همسو شدن با فرایند جهانی شدن به سمت اتحادیه های منطقه ای در چارچوب همگرایی سازنده با دیگر کشورها در عرصه های سیاسی ،اقتصادی وفرهنگی سوق داده است وتلاش کشورها به منظور حفظ و گسترش حوزه نفوذ خود در تعاملات بین المللی از علل اصلی گرایش آنها به همگرایی منطقه ای است(Brenner,2003:261).جهانی شدن به دو صورت می تواند به تکوین،توسعه و تقویت منطقه گرایی کمک کند:یک دیدگاه معتقد است که کشورها و دولتهای ملی برای حفظ اقتصادهای ملی و تامین منافع خود باید به تدریج به فرایند جهانی شدن و اقتصاد بین المللی بپیوندند.چون این اقتصادها به ویژه در کشورهای در حال توسعه ،قدرت و توان لازم برای رقابت با اقتصادهای توسعه یافته را ندارد و با هدف مقابله با جریان شتابنده و کوبنده جهانی شدن و برای پیوستن به آن از راهبرد منطقه گرایی سود می برند.بنابراین منطقه گرایی می تواند پلی بین اقتصاد ملی و اقتصاد بین المللی باشد که کشورها از طریق آن به اهداف و منافع اقتصادی خود در وضعیت جهانی شدن دست یابد.از نظر این دیدگاه ،منطقه گرایی نه تنها تضادی با جهانی شدن ندارد؛بلکه نخستین گام در این فرایند به شمار می رود.بنابراین منطقه گرایی و جهانی شدن نه تنها دو فرایند متضاد نیستند ،بلکه مکمل یکدیگر بوده و همدیگر را تغذیه و تقویت می کنند.(Tavares,2004:13-14).دیدگاه دیگر در منطقه گرایی را در تقابل با جهانی شدن و جهان گرایی و مانعی بر سر راه این دو تصور می کند.منطقه گرایی ،نمودی از حمایت گرایی اقتصادی برای جلوگیری از جهانی شدن اقتصاد به شمار می رود.به طوری که کشورهای که زیر فشار جهانی شدن تضعیف شده و توان بر آوردن مطالبات شهروندان خود را ندارد.برای مقابله با فرایند جهانی شدن به منطقه گرایی متوسل می شوند.منطقه گرایی مستلزم حمایت گرایی درون منطقه ای در برابر مناطق دیگر استو روند جهانی شدن اقتصاد را کند می کند.از اینرو منطقه گرایی به جای اینکه مقدمه جهانی شدن باشد و نقش پل بین ملی گرایی وجهان گرایی را ایفا کند،خود راهبرد و وضعیت مستقلی است که بین این دو قرار دارد و از هر دو متمایز و متفاوت است(Lawrence,2003:396)
همگرایی منطقه ای به عنوان حد وسطی بین دو رهیافت جهانگرایی و یکجانبه گرایی و انزوا طلبی شمرده می شود و پاسخی به کاستی های آنهاست.چرا که جهان گرایی بیش از حد آرمانگرایانه و دور از دسترس بوده و یکجانبه گرایی نیز در عمل پاسخگوی نیازهای مختلف و فزاینده کشورها نیست ولی در این میان همگرایی در قالب منطقه ای به دلیل پیوستگی جغرافیایی و وجود اشتراکات در یک منطقه هدفی قابل حصول تر می باشد.(Keohane&Nye,1977:xxv)بنابراین در عصر جهانی شدن ؛منطقه گرایی در میان کشورهای در حال توسعه می تواند راهکارهایی به منظور حاشیه ای شدن باشد
روند همگرائی در ابتدایی ترین شکل خود از همکاری محدود واحدها آغاز شده و در ادامه روند تکاملی خود، به مرحله اساسی تر “خیز” خواهد رسید و پس از این مرحله و در شکل کامل خود یعنی “سرریز” ظاهر خواهد گردید که لازمه رسیدن به این مرحله گسترش همکاریهای متنوع و همه جانبه در زمینه های گوناگون است. در این مرحله است که دو یا چند بازیگر سیاسی به یک موجودیت واحد تبدیل گردیده و جریان همگرائی کامل می گردد.
۲-۱۴-درجات همگرایی
درجات مختلف همگرایی را می توان به شرح ذیل برشمرد.
۲-۱۴-۱- مشترک المنافع
این گونه همگرائی اساساً به اتحادیه داوطلبانه کشورهایی اطلاق می گردد که در گذشته جزئی از امپراطوری بریتانیا را تشکیل می دادند. دولت های مشترک المنافع در هیچ یک از امور داخلی و خارجی و دفاعی و اقتصادی به اجرای سیاستهای خاصی متعهد نیستند و هیچ گونه پیمان رسمی در میان آنها برای همکاری و هماهنگی وجود ندارد هرگونه همکاری آنها در سطوح گوناگون به میل و اراده تک تک این کشورها وابسته است. این کشورها در طول جنگهای اول و دوم جهانی مواضع انگلستان را مورد تاکید قرار دادند. عضویت انگلستان در جامعه اقتصادی اروپا، تجارت ترجیحی در میان کشورهای مشترک المنافع را تضعیف نمود و این نظامرا به طور کلی سست ساخت.
۲-۱۴-۲- کنفدراسیون
اتحادیه ای از کشورها که برای همکاری و دفاع متقابل گردهم می آیند. اتحاد سیاسی مورد توجه این دیدگاه می باشد. در نگرش کنفدرالی ایجاد نهادهای اقتصادی و سیاسی مشترک برای تحقق اهداف ملی مورد توجه قرار می گیرد. در این نظام قدرت متمرکز و مسلط بر واحدهای تابعه وجود ندارد و دولتهای عضو در تعیین سیاستهای داخلی و خارجی خود آزادانه اقدام می نمایند.
۲-۱۴-۳- فدراسیون
بر اساس نگرش فدرالیستی قدرت به طور اساسی در میان حکومت مرکزی و تقسیمات فرعی حکومتی تقسیم می گردد و هر یک از این مجموعه اقتدار خود را به طور مستقیم اعمال می نمایند و برای اجرای آن نیاز به یکدیگر ندارند و چارچوب قانونی بر عملکرد هر دو بخش برتری دارد. هنگامی که میان این دو جزء اختلاف نظری پیش آید و هر یک در محدوده اختیارات خود اقدام نمایند، مسئله بر اساس وضع حکومت ملی به مثابه تأکید فوری بر حاکمیت آن حل و فصل خواهد گردید. در این نظام ها معمولاً گروه های مختلفی از مردم از نژادها، زبانها و فرهنگهای متفاوت گردهم می آیند و برای محافظت و تامین حاکمیت خود این شیوه حکومت را مورد توجه قرار می دهند.
۲-۱۴-۴-اتحادیه
در روند اتحاد میان واحدهای منفک و جداگانه سیاسی، قدرت به طور انحصاری و متمرکز شکل می گیرد و واحدهای سیاسی از حق حاکمیت خود در این راستا چشم پوشی می کنند. در یک نظام واحد همه قدرت سیاسی در اختیار مجموعه ای از نهادهای متمرکز قرار می گیرد که به امر تصمیم گیری و اجرای آن می پردازد این نوع نظام های سیاسی معمولا برای گستره جغرافیایی محدود و جمعیت همگون مناسب تشخیص داده شده است. در جریان اتحاد میان واحدهای سیاسی کلیه واحدهای تشکیل دهنده آن همه اختیارات خود را به نهادهای مرکزی واگذار می نمایند. ‏‎(محمود کریمی،۱۳۸۹)
۲-۱۵- سازمان منطقه ای
سازمان منطقه ای یک سازمان بین المللی است،شامل چند کشور مجاور هم که بر اساس حقوق متقابل و برابری و به منظور دستیابی به اهداف مشخص و معین گرد هم می آمده اند.این سازمانها با مشارکت کشورهای همسایه و برای مواجهه و حل و فصل موانع موجود در راه همکاری منطقه ای ایجاد می شود.این سازمانها می توانند چارچوبی برای اعتماد سازی جهت گفتگوها و مذاکرات فراهم کنند و یک سکویی باشند برای ایجاد مقررات معتبر برای برقراری تماسها و تقسیم منافع و هزینه ها .همچنین یک ظرفیتی برای تحلیلهای تکنیکی استراتژی های همکاری منطقه ای و اجرایی کردن آنها و وسیله ای برای ادغام یا جذب منابع مالی جهت حمایت از سرمایه گذاری در زیرساختهای منطقه جهت جبران عقب ماندگیها وبالاخره یک ابزاری برای نظارت اجرای توافقات و فرونشاندن و کنترل مشاجرات و منازعات احتمالی می باشند.بدون ایجاد سازمان منطقه ای معتبر ،همکاریهای منطقه ای محدود،گهگاهی (دوره ای) و سرانجام بی اثر خواهد بود.(Linn&Pidufala,2008:4).مهمترین دلایل ایجاد،گسترش و تقویت سازمانهای بین المللی در طول قرن بیستم و سالهای اخیر را می توان عواملی همچون:همکاریهای اقتصادی،ضرورت اجتناب از جنگ و مخاصمات بین کشورها،پیشرفت علوم و فنون،توسعه ارتباطات،بسط مناسبات تجاری،احساسات بشر دوستانه،افزایش مسایل جهانی مانند آلودگی محیط زیست ،ضرورت مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی و… دانست.
همه عوامل نوعی وابستگی متقابل را برای کشورهای جهان ایجاد کرده است،به طوری که امروزه انزواطلبی اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی یک کشور او را از تمدن معاصر و دستاوردهای آن جدا می سازد و آنچه نظام بین المللی حاضر را در نوع خود ممتاز ساخته تنها حضور سازمانهای بین المللی نیست که در کنار کشورهای عضو جا گرفته اند ،بلکه تاثیری است که این سازمانها در اداره امور اقتصادی و اجتماعی از خود بر جای گذاشته اند.
۲-۱۶- سازمان های بین المللی
سازمانهای بین المللی، یکی دیگرازبازیگران عرصه نظام بین المللی می باشند.که جدیداً مطرح شده . درگذشته به شکهای اتحادیه های بین المللی خصوصی و عمومی به ایفای نقش می پرداخته اند. اما با توجه به گسترش روزافزون ارتباطات و فعالیت های {تجاری.اقتصادی.فرهنگی و سیاسی}، به منظور تسهیل درانجام اینگونه امور، سازمانهای بین المللی با شخصیت حقوقی از میان دولت ها بوجود آمده اند.
۲-۱۶-۱-تعریف سازمانهای بین المللی :
سازمانهای بین المللی اجتماع و تجمعی ازدولتها بوده. که بر اساس یک سند تاسیس {معاهده} ایجاد شده . که با کار ویژها وکار گزارهای مخصوص، به صورت مستمردرجهت رسیدن به اهداف خودتلاش می کنند.
۲-۱۶-۲-ویژگیهای سازمانهای بین المللی :
۱- تجمع دولت ها ۲ – ایجاد بر اساس معاهده ۳- داشتن اهداف خاص
۴- دارا بودن ویژگی های مخصوص برای رسیدن به اهداف ۵- دارا بودن فعالیت مستمر و مداوم سند تاسیس یا معاهده منجر به پیدایش دو موضوع میشود:۱- اعلام موجودیت سازمان. ۲- احراز شخصیت حقوقی سازمان
۲-۱۷- شخصیت بین المللی سازمانهای بین المللی :
یک سازمان دررابطه با یک موضوع دارای حقوق ، وظایف و همچنین تکالیفی است.که براین اساس سازمان به رسمیت شناخته می شود، لذا میتواند بر علیه دیگران طرح دعوا و دیگران بر علیه سازمان اقامه دعوی نمایند. مواد{۱۰۵- ۱۰۴}منشور سازمان بین الملل بر اثبات شخصیت سازمانهای بین المللی تاکید دارد.
۲-۱۸-آثار حقوقی کسب شخصیت بین المللی سازمانها :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 12:39:00 ق.ظ ]




کشور
رشد جمعیت(میلیون نفر)
رشد جمعیت شهری
و روستایی(درصد)
مساحت
(هزار کیلومتر)
تراکمجمعیت درهر کیلومتر مربع

۱۹۵۰
۱۹۷۰
۱۹۸۵
۱۹۵۰
۱۹۷۰
۱۹۸۵
۱۹۸۵

تونس
۶/۳
۹/۴
۷
۳۱
۴۳
۵۵
۱۶۴
۰۴۳/۰

مصر
۵/۲۰
۳/۳۳
۵/۴۶
۳۲
۴۲
۵۰
۱۰۰۱
۰۴۶/۰

همانطور که میبینیم رشد جمعیت این مناطق روندی کاملا تصاعدی راطی کرده است.و بارزترین اختلاف در شاخص مساحت دیده می شود.(سعدالدین،۱۳۹۰ :۲۹۸)
باید توجه داشت که تراکم جمعیت در این کشورها بسیار بیشتر از ارقام این جدول است.زیرا بیش از هشتاد درصد از کل مساحت کشورهای عربی را اراضی بیابانی تشکیل داده است.و این بخوبی نشان می دهد که چرا این کشورها علی رغم برخورداری از مساحت نسبتاً زیاد،دارای شهرها و روستاهای نسبتاً شلوغ هستند.
یکی از پیامدهای وخیم توزیع نامناسب جمعیت این کشورها،افزایش فشار بر اراضی زراعی محدود آنها بوده است.این وضعیت به طور خودکار منجر به مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها می شود.از آغاز قرن بیستم تاکنون،جمعیت دو کشور تونس و مصر و البته دیگر کشورهای عربی به طور طبیعی افزایش چشم گیری داشته اند.(سالیانه دو تا سه درصد)
روستاهای این کشورها نیز با چنین رشد جمعیتی،البته با سرعتی کمتر مواجه بوده اند.اما مشکل اصلی آنها ،دست کم تا به امروز ،محدود شدن فعالیت اقتصادیشان به زراعت و کشاورزی بوده است.زیرا از آنجا که اراضی زراعی این روستاهادر طول دهه های گذشته افزایش قابل توجهی نداشته استجمعیت جدید و مازاد روستایی که آینده روشنی را پیش روی خود نمی بینند،به ناچار به سوی شهرهای بزرگ که ازتنوع شغلی زیادی برخوردارندمهاجرت می کنند.
از این رو میبینیم که تاثیر این پدیده(مهاجرت روستاییان و صحرانشینان به شهرها)بر افزایش جمعیت شهریتقریباً معادل رشد طبیعی آنهاست.روند این مهاجرت به شهرهای بزرگ تونس و مصر بسیار بیشتر و سریعتر از آن بوده است که بخش های اقتصادی جدید شهرها قادر به هضم این نیروهای تازه وارد باشند.این طبقه علی رغم حضور بسیار کم رنگ در روند تولید،تاثیر بسیار زیادی در تحولات سیاسی و اجتماعی این کشورها داشته اند.
مهاجران برای خود بافت اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی ای را در جامعه تشکیل می دهند که معمولا در محله هایی محروم در حاشیه های شهرهای بزرگ زندگی می کنند.«مدینه الموتی » و «امبابه»در شرق و غرب شهر قاهره و زاغه ها و حلبی آبادهای شهرهای تونس نمونه هایی از این دستند.مشکلات مختلف ناشی از رشد سرسام آور شهرنشینی ازجمله:مشکلات مسکن،ارتباطات،آموزش و تآمین آب و برق در سالهای گذشته به بحرانی ویرانگر برای تمامی کشورهای عربیحتی کشورهای ثروتمندتبدیل شده است.این بحران بسیاری از دولتهای عربی را بر این داشته تا با جدیت برای توسعه و عمران روستاها تلاش کنند.حتی برخی از دولت های عربی،مثل مصر،با طرح ایده مهاجرت معکوس تلاش می کنند تا با اعطای برخی تسهیلات به ساکنان شهرهای بزرگ،آنها را به مهاجرت به روستاها و شهرهای کوچک تشویقکنند.بی شک مهمترین تغییرات حاصل از این وضعیت پیدایش تدریجی «طبقه متوسط»و «طبقه کارگر»در شهرهای این کشورهای عربی بوده است. دو کشور تونس و مصر رشد مستمری را در حجم طبقه ی متوسط جدید و نقش آن در عرصه سیاسی،اجتماعی شاهد بوده اند.این رشد مستمر در مورد طبقه ی کارگر جدید نیزکاملاً صدق می کند.هسته اصلی این طبقه از صاحبان صنایع و پیشه ورزان شهری تشکیل شده است که در دوران سیطره غرب بر این کشورها دیگر توان رقابت با کالاهای خارجی را که در حجم بسیار زیادی تولید شده و تمام بازارها را فراگرفته بودند،نداشتند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




۴-« ولیکن » حرف ربط برای استدراک

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ظلومی و جهولی ضد نورند

ولیکن مظهر عین ظهورند
(مفاتیح الإعجاز فی شرحِ گلشن راز، لاهیجی، ص ۱۶۹)

بمردی وارهان خود را چو مردان

ولیکن حق کس ضایع مگردان
(همان، ص ۵۷۵)

در مذهب ما باده حرام است ولیکن

بی روی تو ای سروگل أندام حرام است
(حافظ،‌غزل ۴۶)

نخلبندی دانم ولی نه در بستان و شاهدی فروشم ولیکن نه در کنعان.
(گلستان سعدی،‌تصحیح فروغی،‌ص ۱۹)

دریای فرات شد و لیکن

دریای روان،‌فرات ساکن
(لیلی و مجنون،‌تصحیح دستگردی، ص ۳۱)

«‌لکن » در زبان عربی:‌
لکن، بعکس « لا » حکمی را برای کلمه اوّل نفی می کند و حکمی را برای کلمه دوم اثبات می نماید:‌لَیْسَ زیدٌ کاتباً لکنْ شاعراً :‌زید نویسنده نیست بلکه شاعر است. در این مثال نویسنده بودن را از زید نفی کرده ایم و شاعر بودن او را اثبات نموده ایم.
(معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش،‌ص ۱۸۰ )
لکن بر جمله و مفرد وارد می شود، اگر بر جمله وارد شود،‌عاطفه نبوده بلکه حرف ابتداء و بیانگر معنای استدراک است و به همراه «‌و » و نیز بدون « و » استعمال می شود:‌
« ما ظَلَمنْا هُمْ و لکنْ کانُوا هُمُ الظّالمینَ »‌ (زخرف ،۷۶)
یعنی :‌و ما به آنها ظلم و ستمی نکردیم و آنان خود مردم ستمکار و ظالمی بودند.
در آیه شریفه « لکن » حرف ابتدا و بیانگر معنای استدراک است که بر جمله « کانواهم الظّالمین » وارد شده و با واو عاطفه آمده است:
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب، حسینی، ج ۳، ص ۱۵۴)
إنَّ ابْنَ وَرْقاءَ لاتُخشی بَوادرُهُ لکنْ وقائِعُهُ فی الحَرْبِ تُنْتَظَرُ
یعنی : همانا پسر ورقاء‌قبل از پیکار و نبرد در میدان جنگ مبارز طلبیده و از سختیها سخن می گوید که از آن سخنان نباید ترسی به خود را ه داد بلکه باید انتظار کشید که در میدان کارزار چگونه رفتار می کند.
در این شعر «‌لکن » حرف ابتدا و بیانگر معنای استدراک است که بر جمله « وقائعُهُ فی الحرب تنتظر » وارد گریده با این تفاوت که بدون واو عاطفه عنوان شده است.
(جامع الدروس العربیه، غلایینی، الجزء الثالث، ص ۲۵۰)
اگر «‌لکنْ » بر مفرد وارد شود به دو شرط حرف عطف می باشد:‌یکی اینکه قبل از لکن،‌نفی و یا نهی عنوان گردد و دیگر اینکه «‌ لکن » به همراه واو عنوان نشود که اگر مقرون به واو گردد، حرف عطف خود واو است نه لکن مانند :‌
« ما قامَ زیدٌ لکن عمروٌ »
حرف نفی حرف عطف به معنای استدراک
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب، حسینی، ج ۳، ص ۱۵۶)
« ما مَرَرْتُ برجلٍ طالحٍ ، لکن صالحٍ »
حرف نفی حرف عطف
« لایَقُمْ خلیلُ،‌لکنْ سعیدٌ »
فعل نهی حرف عطف
(جامع الدروس العربیه، غلائیینی، الجزءِ الثالث، ص ۲۵۰)
در غیر این دو شرط حرف ابتداءِ می باشد، مانند :‌
« قامَ خلیلٌ،‌لکن علیٌ »

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




با این همه بکاریا در مورد کیفر مرگ را می پذیرد :یکی در موردی که وجود تبهکار می تواند دگرگونی خطرناکی در شکل حکومت ایجاد کند (که این بخش شامل جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور می شود) دیگری وقتی که مرگ تبهکار تنها عامل بازدارنده ای است که موجب انصراف سایرین از ارتکاب جرم می شود.[۴۴]
مکتب عدالت مطلق
بیش از چند سال از انتشار قانون جزای ۱۸۱۰ فرانسه نگذشته بود که مبانی فکری آن که عبارت از اصالت نفع طلبی بود ،به سختی از طرف مکتب عدالت مطلق مورد حمله قرار گرفت.کانت،فیلسوف آلمانی که از طرفداران عدالت مطلق است ،جرم را پدیده ای زیان بخش و بزه کار را کسی می داند که ارزش های اخلاقی جامعه را زیر پا می گذارد و در نتیجه اقدام او ،نظم اخلاقی جامعه دچار نابه سامانی و آشفتگی می شود،پس به کیفر رساندن او برای نظم اخلاقی جامعه ضروری است.وی هدف جامعه را استقرار نظم اخلاقی در روی زمین می داند و معتقد است که برقرای این نظم تنها وسیله مناسبی است که عدالت مطلق به آن حکم می کند و باید صرف نظر از هرگونه فایده دیگری ،بر مرتکب جرم تحمیل شود.[۴۵]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ژوزف دومستر، فیلسوف و دانشمند مذهبی فرانسوی نیز برای جنبه اخلاقی کیفر، اهمیت خاصی قائل بود و هدف قواعد اخلاقی را اجرای عدالت می دانست گرچه طرفداران مکتب عدالت مطلق از جهت منشا و مبدا مجازات اتفاق نظر ندارند ولی از این حیث که کانت و دومستر مجازات را عکس العملی می داندد که جامعه باید در مقابل تصدی و تجاوز مجرمین و بدون توجه به فایده اجتماعی آن به مرحله اجرا بگذارد. بین دیدگاه فلسفی آنان شباهت زیادی موجود است.مثال جزیره متروک و مجازات مجرم در عین اضمحلال نظام اجتماعی به خوبی بیان گر عقیده و کانت در پیروی از عدالت مطلق در مجازات مجرمین است و دومستر حق مجازات را مبتنی بر تصدیق وجود خداوند و عدالت الهی می داند. او معتقد است مجرم علاوه بر مجازات اخروی در دنیا نیز مستوجب کیفر می باشد. مکتب عدالت مطلق نتوانست به طور مستقیم در نظام های قانون گذاری زمان خود موثر باشد، بنابراین به طور آشکار و ملموس نتوانست تحولی را در زمینه های جزایی به خصوص جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور داشته باشد،لیکن از نقطه نظر تئوریک با پذیرش اندیشه کیفری مکتب فوق باید برای اجرای عدالت و دستورات اخلاقی قائل به ممنوعیت تجسس و تفتیش در امور اختصاصی افراد باشد،زیرا هر عملی که خلاف دستورات و عدالت به معنای اعم آن باشد ،لزوماٌ موجب مجازات و کیفر خواهد بود.
مکتب کلاسیک
طرفداران اصلی مکتب کلاسیک گیزو و روسی هستند .گیزو در سال۱۸۲۲ رساله ای در مورد مجازات اعدام در جرائم سیاسی منتشر کرد که بر اساس آن برای مرتکبین جرایم جاسوسی و خیانت به کشور قباحت کمتری قائل بود.این مکتب تلفیقی از اصالت نفع اجتماعی و عدالت مطلق است.طرفداران این مکتب معتقدند که مجازات از نظر نفع اجتماعی ضروری است ولی در عین حال نباید از حد عدالت فراتر رود لذا این مکتب قاعده زیرا را توجیه می کند :
مجازات نباید از حدی که مفید است و از حدی که عادلانه است بیش تر باشد.[۴۶]
به هر حال از آنجا که در آن زمان، جرائمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور را از مصادیق جرائم سیاسی می دانستند و مکتب کلاسیک عقیده داشت که مسئولیت اخلاقی مجرمین سیاسی معمولاٌ از سایر مجرمین کم تر است زیرا هدف انسانی و اصلاح طلبانه دارند، از این جهت تحولی در این باره به وجود آمد و مجازات مرتکبین جرایم سیاسی و خیانت به کشور تخفیف یافت و چون طرفدران این مرام هدف های اصلاح طلبانه داشتند برای مجرمین سیاسی مسئولیت اخلاقی خفیف تری قائل بودند.از این رو، پیشنهاد حذف مجازات اعدام در جرایم سیاسی را می نمودند.[۴۷]
بر اساس نفوذ اندیشه های کیفری این مکتب در فرانسه ، در سال ۱۸۳۰تا۱۸۸۰ تغییرات مهمی در قوانین داده شد و مجازات اعدام در جرایم سیاسی یعنی جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور لغو شد و برای جرایم مذکور مجازات های خفیف تری وضع گردید و هم چنینی محرومیت از حقوق مدنی که در برخی از جرایم علیه دولت و کشور اعمال می شد لغو گردید.
دکتر صانعی درباره اثر مربوطه به بحث که توسط مکتب کلاسیک به وجود آمد می گوید:
“در این دوره تحت تاثیر عقاید مکتب کلاسیک یک نظام خاص جزایی برای مجرمین سیاسی به وجود آمد . در قانون ۲۸ آوریل ۱۸۳۲برای جرایم سیاسی ،مجازات های خفیف تر از جرائم عادی تعیین شد و قانون اساسی سال ۱۸۴۸(ماده۵) به پیشنهاد لامادتین مجازات اعدام را در مورد جرائم سیاسی لغو کرد و به جای این مجازات در قانون ۱۸۵۰ مجازات تبعید و نگاه داری در قلاع مستحکم وضع گردید.”[۴۸]
جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور که مورد بحث ما در این نوشتار می باشد. از دیدگاه این مکتب از جرائم سیاسی محسوب می شده است.
مکتب تحققی (اثباتی)
پس از نفوذ نظریات کلاسیک در قانون جزای فرانسه و جایگزین نمودن زندان و تخفیف مجازات ها به طور عمومی و مجازات جرایم علیه امنیت کشور به طور ویژه، ملاحظه شد که نه تنها زندان در کاهش جرم ها از جمله امنیت کشور اثر نداشته بلکه آمار جنایی فرانسه حاکی از افزایش مستمر بزهکاری و نیز رشد شدید نرخ وحشتناک تکرار جرم بود و این گونه به نظر می آمد که این مکتب توفیقی در بهبود وضع جامعه نداشته است.
از سوی دیگر، مکتب عدالت مطلق، نتوانست طرفدران قابل توجهی پیدا کند. با توجه به موفق نشدن مکاتب کلاسیک و عدالت مطلق که مبانی فلسفی آن ها بر آزادی اراده انسان استوار بود، به تدریج این نظریه مورد تردید قرار گرفت و متعاقباً مکتب جدیدی در ایتالیا رخ نمود که بعدها با نام مکتب تحققی شهرت یافت.
مدرسان این مکتب عبارتند از :لومبروز[۴۹] و انریکوفری[۵۰] و کاروفالو[۵۱] که در سال ۱۸۸۰ این مکتب را تشکیل داده و اندیشه های نوینی را در مقابل مکتب کلاسیک ارئه نمود.
بر اساس نظریه این مکتب ،انسان مختار و آزاد نیست بلکه تحت نفوذ نیروهایی است که کنترلی بر آن ها ندارد و در نتیجه بزهکار دارای مسئولیت اخلاقی نیست.این نظریه در اثر مطالعه آناتومی، فیزیولوژی جمجمه ها، بررسی های روانی – اجتماعی و آمارهای جنایی به دست آمده است.
بر اساس این نظریه مجازات بزهکار چگونه توجیه می شود؟
در جواب این سوال فوق می گویند به هر حال جامعه حق دارد علیه مجرم واکنش نشان دهد تا دفاع اجتماعی تامین گردد.
بر اساس نظریه گارو مسئولیت کیفری بر مسئولیت اخلاقی استوار نیست بلکه بر حالت خطرناک بزهکار مبتنی است که استعداد جنایی یا استعداد خطرناکی نام دارد.
این مکتب جهت مبارزه با جرم دو نوع اقدامات پیش گیرانه و فردی را مطرح می کند که نوع اول “جانشین های کیفری” و نوع دوم “مجازات های بازدارنده” می باشد و خلاصه در اقدامات تامینی مجرم تحت درمان قرار می گیرد و لازم است از طریق این نوع درمان سلامت و مصونیت پیکره اجتماع تامین و حفظ شود و با ابزار مناسب از تکرار جرم جلوگیری شود.
لومبروز با طبقه بندی بزهکاران، آن ها را به بزهکاران مادرزادی، فطری، دیوانه، بزهکاران به عادت و بزهکاران هیجانی و اتفاقی تقسیم کرد. همانگونه از نام و معنای این مکتب پیداست، مجازات وقتی موجه است که متضمن نفع اجتماعی باشد. بنابراین،مجازات دسته ای از بزهکاران علیه امنیت کشور و دولت توجیه ندارد، زیرا برخی از مرتکبین جرایم علیه امنیت کشور دارای حالت خطرناک نیستند بلکه بر عکس ممکن است دارای هدف و انگیزه مقدس و والایی باشند و در حقیقت مجازات او نه تنها نفعی برای جامعه ندارد بلکه موجب خروش بیشتر هر جرم علیه دولت و کشور می شود زیرا مجازات را غیر عادلانه ی می داند و از سوی دیگر جامعه نیز بین مجرم با هدف والا و هدف پست فرق می گذارد در مقابل در هر جایی که مجازات مجرمین علیه امنیت کشور دارای نفع اجتماعی باشد. مجازات موجه می شد و هرچند مجازات شدید باشد.
همان گونه که ملاحظه می شود ،ملاک مجازات یا عدم آن، حالت روانی روحی مرتکب به تنهایی نیست.بلکه نفع اجتماعی ملاک مجازات است.پس در صورتی که عمل ارتکابی شخصی علیه امنیت جامعه و دولت و کشور باشد ،قابل مجازات است.
گسترش آزادی مکتب فوق ،کشورهای اروپایی را تحت تاثیر خود قرارا داد و در حقوق جزا تحولی بوجود آورد و روش تجربه را در قلمرو حقوق جزا وارد کرد و هم چنین موجب تغییراتی در قوانین کشورهای مختلف گردید.
مکتب دفاع اجتماعی
این مکتب ابتدا به وسیله آدولف پرنس و سپس توسط گراماتیکار[۵۲] مارک آنسل[۵۳] با پیشنهادات متفاوتی بنیان گذاری شد.
گراماتیکار با انتشار کتاب “حقوق جزای ذاتی”[۵۴] نخستین بار این اندیشه را با تعبیر خاصی ارائه کرد.وی که وکیل دادگستری و استاد حقوق جزا در دانشگاه “رن” ایتالیا بود ضمن سلسله مقالاتی در مجله بین المللی دفاع اجتماعی[۵۵] افکار و عقاید خود را بیان کرد و بالاخره نهضت دفاع اجتماعی و بنیان نهاد و توانست با ترسیم کلی یک سیاست کیفری انسانی، توجه به همکاران را به خود جلب کرد.
در این زمینه دو دیدگاه وجود داشت :یکی نظریه افراطی دفاع اجتماعی به نمایندگی گراماتیکار و دیگری موضع ملایم مارک آنسل، قدیمی ترین مفهوم دفاع اجتماعی که در مکتب کلاسیک حقوق جزا به کار رفته این است که جامعه در مقابل کسی که میل دارد نظم و امنیت جامعه را با ارتکاب عمل مجرمانه مختل می کند، حق مجازات دارد ولی از دیدگاه دفاع اجتماعی جامعه فقط وظیفه حفظ منافع خود را ندارد، بلکه تکلیف دارد با اجتماعی کردن جریان ،در اصلاح و تربیت و ارتقای وضع اجتماعی آنان تلاش کند.در این مفهوم، دفاع اجتماع معنای گسترده ای پیدا می کند. نظریه دیگر، این است که جامعه از طریق سرکوب و ارعاب مجرم نمی تواند به اهداف بلند انسانی دست یابد، زیرا اجرای مجازات موجب جدایی مجرم از جامعه و عناد او نسبت به آن می شود. بنابراین با ثبوت عدم کارایی حقوق جزا و اجرای کیفر باید حقوق جزا با حقوق دفاع اجتماعی جایگزین می شود. بنابراین مجازات های جای خود را به اقدامات پیشگیری کننده می دهند و اقدامات ترتیبی باید با شخصیت مجرم باشد و نه با نتیجه به دست آمده از جرم، در همین باره باید گفت که بحث و احراز مسئولیت اخلاقی مجرم ثمره ای ندارد.
نتیجه دیگر این که ارتکاب عمل ضد اجتماعی ،پدید آورنده حق کیفر برای جامعه نیست،بلکه منشاء تکلیفی برای دولت و جامعه است ،که به موجب آن هر فرد حق دارد سازگاری خود را با سایرین از دولت بخواهد و کسانی که نمی توانند خود را با جامعه و خواسته های آن هماهنگ کنند.باید راه و رسم زندگی اجتماعی را به آن ها آموزش داد و هرگاه کسی تربیت شدنی و درمان ناپذیر باشد، باید از جامعه دور نگه داشته شود. بر این اساس لازم است که به جای حقوق جزا اصطلاح حقوق دفاع اجتماعی به کار برده شود تا در برگیرنده غرض نمایی طرفدران این مکتب باشد.
با توجه به آراء و نظریات این مکتب در مورد جرم جاسوسی از دیدگاه این مکتب به شکل ذیل می توان اظهار نمود:
اصولا این مکتب با مجازات میانه مناسبی ندارد و مجازات را داروی شفابخش بزهکاری نمی داند و از طرفی وظیفه دولت در پیشگیری از ارتکاب جرایم را بیان می دارد.بنابراین تحولی که با این مکتب بوجود می آید این است که دولت وظیفه اصلی را درباره عدم وقوع جرم به عهده دارد.
موثرترین طریق مبارزه با این گونه جرایم ،تاسیس حکومت و دولتی است که مقبولیت مردمی تام و تمام داشته باشد تا از این طریق جایی برای ارتکاب این گونه جرایم باقی نماند.
ج م :تحولات تاریخی جرائم بر ضد امنیت کشور در دوران های معاصر
اروپا
مجازات جاسوسی و خیانت به کشور ،در طول تاریخ دست خوش تغییرات و تحولات گوناگون شده است.همان گونه که اشاره کردیم در دوران های گذشته با مجرمین علیه امنیت دولت در کشور با سختی و شدت بسیار رفتار می شدو در دوران های معاصر بر اثر رواج عقاید حقوق دانان و سیاست مداران بعد از انقلاب کبیر فرانسه این طرز تفکر بوجود آمد که در مورد این گونه مجرمین باید ارفاقاتی به عمل آید و باید رفتار جامعه با آنان از هرگونه توهین و تحقیر به دور باشد،به عنوان مثال، در کشور فرانسه از این رویه به تبعیت می شود، ولی در سال های اخیر قانون گذار فرانسه تمایل به شدت عمل در مورد جرایم ضد امنیت کشور پیدا کرد و مجازات اعدام که قبلاٌ لغو شده بود به مورد اجرا در آمد.
دکتر صانعی در این باره می نویسد:
مجازات مجرمین سیاسی در طول تاریخ همیشه سخت و شدید بوده است.تنها پس از انقلاب های سال ۱۸۳۰و۱۸۴۰ تحولی در طرز فکر حقوق دانان نسبت به جرایم سیاسی پیدا شده و در اثر این تحول مقررات جزایی کشور فرانسه و به تبع این کشور بسیاری از کشورهای آمریکایی آمریکایی جنوبی و خاورمیانه، من جمله ایران ملایمت و ارفاق بیشتری را در مورد مجرمین سیاسی، ضروری تشخیص داد. در سال های اخیر مجدداً تمایلی به سخت گیری و شدت عمل در مورد جرایم سیاسی به چشم می خورد.در صحن باید توجه داشت که مفهوم “جرم سیاسی” و لزوم رفتار متفاوت در مورد مجرمین سیاسی مختص حقوق مدون است و در کشورهای “کامن لاو” تمایزی میان جرائم مختلف از این نظر به خصوص وجود ندارد. به علاوه در حقوق کشورهای کمونیست نیز جرم سیاسی عنوان مجزا ندارد و مجازات خیانت که به اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی کشور اطلاق می شد مانند بعضی از جرایم، اعدام است.[۵۶]
از طرفی در اوایل قرن نوزدهم (در حدود۱۸۱۰) به موجب قانون جزایی فرانسه که به اشاره و تحت سیطره و نفوذ ناپلئون تهیه و تنظیم گردیده بود، جرایم سیاسی (خیانت علیه امنیت داخلی و خارجی کشور) از جرایم عادی مجزا شده بودو این تجزیه به خاطر تشدید مجازات جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور نسبت به قبل بود.
پس از سقوط ناپلئون، توبه عمومی به سوی مجرمین سیاسی جلب گردید و رشد عقاید و آرای آزادی خواهانه و انقلابی باعث گردید تا در بسیاری از محافل انقلابی توجه مثبت و حمایت گرانه نسبت به این گروه از مجرمان پدیدار شود. قوانین جدیدی و اصلاحاتی که در قوانین جزایی گذشته با بروز انقلاب۱۷۸۹شروع شد. عملاٌ در سال های بعد حرکت پر شتابی را در جهت برطرف نمودن بی عدالتی هایی که در قوانین جزایی قبلی وجودداشت پدید آورد. قوانین ۱۷۹۰و۱۷۹۱وقوانین پس از آن و توصیه های اصلاحی بکاریا در مورد مجازات ها در رعایت اصولی از قبیل برقراری اصل تساوی در امور کیفری و شخصی نمودن مجازات ها و حرف حداقل و حداکثر مجازات، حذف مجازات اعدام و پذیرش هیئت منصفه را به اجرا در آورد.
پس از جنگ های جهانی که تغییراتی را در اکثر کشورها بوجود آورد ،موجب تغیییر خطوط مرزی گردید. در این هنگام که آمار جرایم جاسوسی و خیانت به کشور روند به افزایش را نشان می داد و فعالیتهای مخالفین دولت ها موجب گسترش اقدامت علیه دولت ها گردیده تا تمامیت ارضی و امنیت کشور در معرض تهدید قرار گرفت در نتیجه دولت ها در فکر توسعه اقدامات کیفری شدید تری بر علیه چنین اقداماتی برآمدند.
این سخت گیری در این دوران به وضوح در اکثر کشورهای جهان مشاهده می شود.
۲ـ ایران:
در قرون اخیر قوانین ایران به خصوص قوانین مربوط به جرائم سیاسی و خیانت به کشور دچار تحولات و فراز ونشیب های زیادی شده اند.یکی از اختلافات نظرهای شدید از دیدگاه حقوقی در دوران های معاصر درباره ماهیت جرائم فوق صورت پذیرفته است و از سوی حقوقدانان آرای متفاوتی ابراز شده که در مباحث پیشین مورد بررسی قرار گرفت وبه نظر ما اصل با جرم عادی بودن جرائم فوق موافقت داشت.
در زمان ناصرالدین شاه قاجار وبه تقلید از جوامع غربی قوانین ونظاماتی بوجود آمد واز دومنت فورت ایتالیایی دعوت شد تا به منظور ایجاد نظم عمومی و تأسیس پلیس به ایران سفر نماید.وی بعد از ورود به ایران به خدمت دولت ایران گمارده شد و با تقلید از کشورهای اروپایی، کتابچه ی قانون را مشتمل بر ۵۸ ماده تنظیم کرد.
در این کتابچه مواد ۱،۱۱،۲۰، ۲۸ به جرائم جاسوسی وخیانت علیه حکومت، پادشاه، نزدیکان وی و کارگزاران مربوط می باشد.[۵۷] ماده اول مقرر می دارد:
کسی که برخلاف پادشاه یا خانواده سلطنت حرف بزند و یا اینکه برضد پادشاه وخانواده او خیال بد رفتاری و تحریک بد، درنظر داشته باشد بعداز تحقیق و ثبوت از یک سال الی پنج سال به درجه تقصیرات مقصر,با زنجیر محبوس خواهد شد. ودر ماده ی ۲۸ چنین آمده است:
کسی که کتابی انتشار دهد که برضد مذهب یا دولت باشد از پنج ماه الی پنج سال حبس خواهد شد.
با نهضت مشروطه و استقرار حکومت سلطنت مشروطه وتدوین اولین قانون اساسی ایران در سال ۱۲۸۵ شمسی و امضای آن به وسیله مظفرالدین شاه تحولی در تعیین جرائم و کیفیت دادرسی و اجرا ی مجازات ها به وقوع پیوست.این قانون اساسی که در ۵۱ ماده تصویب شده بود,درواقع قطع نامه ای بیش نبود و بسیاری از مسائل اساسی درآن مورد بحث قرار نگرفته بود لذا کمیسیونی مرکب از هشت نفر پس از مرگ مظفرالدین شاه تشکیل شد تا متمم قانون اساسی را تهیه کند.
نفوذ روشن گران غرب گرا و اهمال یا اعتماد رهبران روحانی به این عناصر موجب شد که در تنظیم متمم قانون اساسی گرایش های غرب گرایانه بیشتر شود واگر مقاوت شیخ فضل الله نوری بر افزودن ماده ای بر متمم قانون اساسی نمی بود نظارت پنج تن از علمای هر عصر بر مصوبات مجلس نیز به تصویب نمی رسید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




هیجان ها برای شما معنای خاصی دارند؟ آیا می توانید برای ناراحتی،اضطراب ،خشم ،یا هرهیجان دیگری که تجربه می کنید،دلایل منطقی بیاورید؟ وقتی ناراحت هستید به چه چیزی فکر می کنید؟(یا چه تصویری به ذهنتان می آید؟) چه موقعیت هایی این احساسات را بر می انگیزد؟ اگرکس دیگری این حادثه را تجربه کند،ممکن است احساسات متفاوتی داشته باشد؟ اگر فکر کنید که در حال حاضر احساسات خود را درک نمی کنید،بعدا راجع به آنها چه فکری می کنید؟ از این که دیوانه شوید و کنترل خودتان را از دست بدهید،می ترسید؟ آیا حوادث خواصی در دوران کودکی شما رخ داده است که در حال حاضر این طوری احساس می کنید؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۴-۳۱-۳.گناه وشرم
اعتقاد به این که هیجان های فرد شرم آور، نادرست و خجالت آور است. چرا فکر می کنید که داشتن وابراز هیجانات حق شما نیست؟ چرا نباید این طوری احساس کنید؟ آیا از داشتن احساسات شرمنده می شوید؟ ممکن است دیگران هم در این موقعیت همین احساسات را داشته باشند؟ می توانید تصور کنید که احساس خاصی دارید(مثل خشم)،ولی طبق آن عمل نمی کنید(مثل بد وبیراگفتن)؟چرا بعضی از هیجان ها خوب هستند وبعضی از انها بد؟ اگر کس دیگری این احساس را داشته باشد،فکر می کنی آدم کم ارزشی است؟ اگر یک تجربه ناخوشایند راتجربه کنید،درباره ی آن چه فکری می کنید؟ چی می شود اگر هیجانها یا احساسها را بپذیرید وانها به عنوان علایم ناراحتی(مثل علامت احتیاط،توقف یا چراغ قرمز) در نظر بگیرید؟آیا تابه حال کسی از هیجان هایش آسیب دیده است؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۱).
۲-۴-۳۱-۴.ساده اندیشی درباره هیجان ها
در مقابل دیدگاه های پیچیده از هیجان ها قرار دارد. در این حالت فرد در موقعیت های دارای احساسات دوگانه به سختی می تواند عکس العمل نشان دهد و یا آن حالت را تحمل کند و در برابر آن احساس مقاومت کند فکر می کنید که داشتن احساسات پیچیده(مثل تنفر و دوست داشتن همزمان یک نفر)بهنجار است یا نابهنجار؟ داشتن احساسات پیچیده درباره یک نفر برای شما چه معنایی دارد؟ انسان موجود پیچیده ای است،چرا نباید احساسات متناقضی داشته باشد؟ توقع این که شما فقط یک احساس داشته باشید،چه مشکلاتی به بار خواهد اورد؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۱و۳۸۲).
۲-۴-۳۱-۵.ارزش های بالاتر
اعتقاد به اینکه یک تجربه ی هیجانی می تواند یک ارزش بالاتر را شفاف سازی کند و بینش نسبت به آن ارزش را به وجود آورد.
بعضی اوقات ما به دلیل از دست دادن چیزی که برایمان خیلی مهم است،دچار احساس ناراحتی،اضطراب یا عصبانیت می شویم.مثلا فرض می کنیم که شما درباره ی به هم خوردن یک ارتباط ناراحت هستید.آیا این ناراحتی به این معنا نیست که شما به ارزش صمیمیت و رابطه انسانی،بیشتر پی برده اید؟ ایا داشتن این ارزش ها نشانگر ویژگی های مثبت شما نیستند؟ ایا داشتن ارزش های بالاتربه معنای لزوم ناامیدی ودرماندگی است؟،یا دوست دارید مثل یک ادم بدبین،هیچگونه نظام ارزشی نداشته باشید؟ اگر آنها حرف شما را تایید کنند،چه توصیه هایی به آنها می کنید؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۲).
۲-۴-۳۱-۶.قابلیت کنترل درون:
پیش بینی فرد از اینکه در مواجه با هیجان ها، چه میزان می تواند خود را کنترل کند و اینکه آیا در موقعیت ها نیز می تواند به اندازه ای که تخمین می زند، خود را کنترل کند.
آیا فکر می کنید مجبورید احساسات خود را کنترل کنید تا حوادث ناگواری پیش نیاید؟ اگر نتوانید جلوی احساسات خود رابگیرید،چه اتفاقی می افتد؟ ایا سعی می کنید احساسهای مهم خود را به شدت کنترل کنید؟ ایا می ترسید که احساسات شدید نشانه ای از ناگوار بودن حوادث احتمالی باشند؟ممکن است در اثر از دست دادن کنترل احساسات دیوانه شوید؟ ایا کنترل خود را به طور کامل از دست می دهید؟ آیا بین کنترل کردن احساسات خود ،بااعمال خود تفاوتی قایل هستید؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۲).
۲-۴-۳۱-۷.کرختی
فقدان هیجان های قوی، انزوای هیجانی. در این حالت فرد نسبت به موقعیت ها و هیجان ها بی تفاوت است و گاه حتی تظاهر به بی تفاوتی می کند.
ایا موقعیت هایی وجود دارد که باعث شود شما ماتتان ببرد؟ ایا تا به حال پیش آمده که هیچگونه احساسی نداشته باشید؟موقعیت هایی وجود دارد که بیشتر مردم را ناراحت کند،اما باعث ناراحتی شما نشود؟ آیا مردم فکر می کنند که شما احساساتتان را فرو می خورید؟ ایا دیگران به شما گفته اند ادم بی احساسی هستید؟ ایا احساسات شدید را تجربه می کنید؟ایا تا به حال احساسات شدیدی داشتید که نتوانید آنها را کنترل کنید؟
ایا تا به حال احساس کرده اید که می خواهید گریه کنید ،اماخودتان را کنترل کنید؟اگر به خودتان اجازه بدهید چنین احساساتی را تجربه کنید،چه افکاری به ذهنتان خطور می کند؟آیا برای خلاص شدن از شر احساسات شدید به مشروب پناه می برید،مواد مصرف می کنید یا پرخوری می کنید؟(لیهی،۱۳۹۰، ۳۸۲).
۲-۴-۳۱-۸.عقلانیت(هیجان ستیزی)
بیش از حد تکیه بر منطق کردن، ضد هیجانی. باور فرد بر اینکه باید به «فرد بهتری بودن» برسد. در نتیجه هیجان ها را نادیده می گیرد و ر همه ی امور بر منطق تکیه می کند.آیا فکر می کنید که ادم همیشه باید منطقی وعقلانی باشد؟اگر منطقی وعقلانی نباشید،چه نگرانی هایی برای شما به وجود می اید؟ ایا فکر می کنید که آدم های منطقی وعقلانی برتر هستند؟ ایا در گذشته اتفاقی رخ داده که شما دررمقابل آن منطقی و عقلانی عمل نکنید؟ ممکن است بعضی از تجارب منطقی وعقلانی نباشند،اما هیجانی باشند؟ چنین حوادثی رنگ وبوی عقلانی دارند؟ به نظر شما پرداختن به موسیقی ،کاری منطقی است؟ایا هجان هایتان می توانند به شما خبر دهند که چه چیزی به شما صدمه می زند؟ یا این که چه نیازهایی باید تغییر کنند؟ آیا هیجان ها منبع اطلاعاتی مهمی درخصوص نیازها،تمایلات وحتی حقوق انسانی شما هستند؟ ایا کسانی هستند که از شما منطقی تر نباشند،ولی زندگی شادتر و بهتری داشته باشند؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۲و۳۸۳).
۲-۴-۳۱-۹.طول مدت احساسات شدید
پیش بینی زمان به طول انجامیدن یک هیجان .آیا می ترسید که احساسات شدید شما خیلی طول بکشد؟آیا قبلا احساسات شدید را تجربه کرده اید؟ بعد از این که چنین احساساتی را تجربه کردید،چه اتفاقی افتاد؟ آیا این احساسات بالاخره به پایان رسیدند؟چرا آنها به پایان رسیدند؟احساسات شدید،افت وخیز دارند؟اگرر در جلسه درمان برای شما احساسات شدیدی رخ دهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر برای چند دقیقه خیلی کوتاه گریه کنید یا احساس بدی داشته باشید، چه اتفاقی می افتد؟ایا تا به حال متوجه شده اید که می توانید احساسات شدیدتان رابیان کنید و بعدش ناپدید شوند؟این نگرش چه نفعی برای شما دارد؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۳).
۲-۴-۳۱-۱۰.توافق با دیگران
باور اینکه احساسات دیگران با احساسات فرد مشابه است.وقتی که دیگران احساس شما را ندارند،دقیقا چه احساسی به شما دست می دهد؟ اگر کس دیگری همان احساس را داشته باشد،درباره او چه فکری می کنید؟ چرا فکر می کنید که بازی ها،فیلم ها،رمان ها یا داستان برای مردم خیلی هیجانی به نظر می رسند؟ ایا فکر می کنید که مردم دوست دارند با کسانی ارتباط برقرار کنند که احساساتشان مثل انهاست؟ ایا مردم ناراحت،عصبانی یا مضطرب می شوند؟آیا طبیعی است که انسان آشفته،خیالپردازی کند؟ایا ممکن است به خاطر احساسات خود شرمنده شوید واحساسات خود را از کسانی که همین احساس را دارند،پنهان کنید؟(لیهی،۱۳۹۰، ۳۸۳).
۲-۴-۳۱-۱۱.پذیرش یا بازداری
میزانی که افراد به خود اجازه می دهند تا در مقابل یک احساس منع شده مقاومت کنند.
اگر هیجان های خود را بپذیرید،چه اتفاقی می افتد؟طبق هیجان ها دست به چه کاری میزنید؟ ایا می ترسید که اگرهیجان های خود را نپذیرید،از بین نروند؟فکر می کنید نپذیرفتن هیجان هایتان باعث می شود شما برای تغییر خودتان ترغیب شوید؟بازداری احساسات چه پیامدهای منفی به همراه دارد؟آیا به خاطربازداری احساسات،توجه وانرژی زیادی مصرف می کنید؟بازداری احساسات باعث افزایش انها می شود؟ایا بین اعتقاد به احساسات خوب و بد تعارض دارید؟ایا نادیده گرفتن وقایع ناراحت کننده می تواند باعث حل نشدن مشکلات شما شود؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۳).
۲-۴-۳۱-۱۲.سبک اندیشناکی در برابر سبک ابزاری
تمایل فرد برای یافتن جواب سؤالات پاسخ داده نشده و ماندن بر سر یک هیجان خاص. افرادی که در این طرحواره نمره بالایی را نشان می دهند دائمأ در افکار خود به دنبال پاسخ گویی به سؤالاتی هستند که برای آنها جوابی نیافته اند و نیز در یک هیجان خاص ( مثل خشم) متوقف می شوند و نمی توانند به موارد دیگری درباره ی موقعیت برانگیزاننده ی خشم فکر کنند.
تمرکز افراطی بر احساس های ناخوشایند چه مزایا ومعایبی دارد؟وقتی که به این مساله فکر می کنید،چقدر حالتان بد می شود؟اغلب چی فکر می کنید و چه احساسی دارید؟ایا تا به حال پیش آمده که گوشه ای بنشینید و به این مساله فکر کنید که کجای کارتان اشتباه بوده است؟یا چرا این اتفاق برای من رخ داده است؟ایا به ناراحتی های خود زیاد فکر می کنید و دایما یک چیز را در ذهنتان مرور می کنید؟گاهی اوقات فکر کرده اید که اگر به یک مساله فکر کنید،مشکل خودبخود حل می شود؟ایا نگرانید که نتوانید افکار استرس زا را کنترل کنید؟تلاش کنید هر روز به مدت۳۰ دقیقه گوششه ای بنشینید وبا شدت تمام به نگرانی های خود فکر کنید.تا آن موقع تمام نگرانی هایتان را کنار بگذارید.نگرانی های خود را به رفتارهایی تبدیل کنید که قابل اجرا باشند تا بتوانید مشکلات خود را حل کنید.وقتی که نگران می شوید با انجام کاری یا تلفن زدن به یک دوست وصحبت کردن با او،توجه خود را از افکار نگران کننده منحرف کنید. دقیقا پیش بینی کنید که چه اتفاقی برای شما رخ می دهد؟ایا تا به حال پیش امده که برخی از پیش بینی های شما درست از اب درنیایند؟وقتی که درگیر فرایند اندیشناکی می شوید،می توانید مشکلی را حل کنید؟ ایا واقعیت هایی وجود دارد که شما نخواهید انها را بپذیرید؟(لیهی،۱۳۹۰، ۳۸۴).
۲-۴-۳۱-۱۳.بیان احساس
تمایل و آمادگی فرد برای تجربه هیجانات و بیان آن ها. توانایی و چگونگی نگرش فرد برای ابراز هیجان های خود.اگر احساس های خود را بیان کنید،کنترلتان را از دست می دهید؟یا اینکه احساس بدتری پیدا خواهید کرد؟ احساس بد وناخوشایند شما چقدر طول خواهد کشید؟آیا بیان احساسات می تواند به شما در روشن سازی افکار وسایر احساساتتان کمک کند؟اگر فقط به بیان احساس فکرکنید،باعث می شود که توجه شما بیشتر به احساس ها جلب شود؟ایا در احساس های خود غرق شده اید؟ایا چیزهایی وجود دارد که بتواند توجه شما را از احساسات دور کند یاباعث حلل مشکلات شما شود؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۴).
۲-۴-۳۱-۱۴.سرزنش دیگران
تمایل فرد برای پیدا کردن یک دلیل موجه برای هیجانی خاص. دظر فرد درباره ی قضاوت دیگران نسبت به هیجان های وی و تلاش در جهت پیدا کردن یک دلیل موجه برای آن هیجان تا مورد سرزنش خود و دیگران قرار نگیرد( سیبرستین و همکاران، ۲۰۱۱).حرف ها و اعمال دیگران باعث چه احساسی در شما می شوند؟چه افکاری باعث ناراحتی وخشم واضطراب شما می شوند؟اگر به این موقعیت ها به گونه ای دیگر فکر کنید،چه احساسی پیدا خواهید کرد؟آیا تا به حال فکر کرده اید که احساسات شما به چگونگی تفکر شما بستگی دارند؟آیا نیازمند پذیرش،احترام،تحسین از سوی دیگران هستید؟تعدیل نیاز به تایید طلبی چه مزایا ومعایبی دارد،از کنترل دیگرران چه پاداشی می گیرید؟علیرغم حرف دیگران،می توانید چه تجارب پاداش دهنده ای برای خود تدارک ببینید؟ایا تفکیک احساس ها از افکارتان برای شما سخت است؟ پذیرش احساساتی مثل خشم،ناراحتی،کنجکاوی،،بی تفاوتی برای شما چالش زا هستند؟این احساسات متفاوت برای شما چه مزایا ومعایبی درپی دارند؟ در یک موقعیت خاص شما نیاز دارید که برای هر کدام از این احساسات چه تفکری داشته باشید؟چطوری می توانید جراتمندانه عمل کنید؟ایا رفتارر جراتمندانه باعث حل مشکلتاان می شود؟ برای گره گشایی از مشکلات خود،مجبورید چه افکاری را تغییر دهید؟(لیهی ،۱۳۹۰، ۳۸۴و۳۸۵).
۲-۵.بخش دوم:سوابق پژوهشی
۲-۵-۱.سوابق پژوهشی خارج از ایران:
-کوال وپریچارد(۲۰۱۱)،درمطالعه ای که به مقایسه۲۳ نفر مبتلا به سردرد میگرن و۲۳نفر گروه کنترل پرداختند به این نتیجه رسیدند که آزمودنی های دارای سردرد مزمن به طور معنی داری حساسیت،کم رویی ومشکلات روانتنی واختلالات رفتاری بیشتری از خود بروز می دهند.به علاوه آنها بیان کردند که، اضطراب ،کمال گرایی وفشارهای زندگی نقش مهمی در بروز سردرد آنها دارند.
-کاپلان(۲۰۰۷) در یک پژوهش درمورد میگرن به این نتیجه رسید که استرس نیز یکی ازعوامل تسریع کننده سردرد میگرنی است وبسیاری از افراد مبتلا به میگرن،بیش ازحد کمال گرا وخود دار هستند ونمی توانند خشم خود را کنترل کنند(رضاعی،۱۳۹۲).
-لیهی(۲۰۰۷)،دریک پژوهش به این نتیجه رسید که،هر یک از اختلالات اضطرابی در بردارنده ی طرحواره های هیجانی(تفاسیر وتدابیر) در مورد احساسات و هیجانات هستند و این طرحواره ها هستند که بسیاری از مبتلایان به اختلالات اضطرابی را نسبت به درمانهای مرسوم مقاوم می سازد.وبه طبع بر بیماری های روان تنی اثر می گذارد.
-کاپلان(۲۰۰۴) در پژوهش دیگری به این نتیجه رسید که طرحواره های هیجانی با بسیاری از اختلالات روانی از جمله اضطراب، افسردگی و PTSD جنبه های فراشناختی نگرانی، سوء مصرف الکل، ناسازگاریهای زناشویی، و اختلالات شخصیت وبیماری های روانتنی در ارتباط اند.
-لیپتون وسربرستین(۲۰۰۴)،پژوهشی روی۹۱۴ بیمار مبتلا به افسردگی انجام دادند و دریافتند که افسردگی آنها با سردردهای میگرنی، عفونت های پوستی،بیماری های تنفسی،زخم ودیابت رابطه مثبت داشت.
-مدلین ودیگران(۱۹۹۳)،در تحقیقی به دست آوردند که افسردگی ونگرانی در بیماران میگرنی به طور همزمان رخ می دهد.
۲-۵-۲.سوابق پژوهشی داخل ایران
-پیمان نیا وموسوی(۱۳۹۳) دربررسی خود پیرامون عوامل زیستی و روان‌شناختی در شروع و تشدید سردردهای میگرنی نشان دادند که بین عوامل روان‌شناختی، شخصیتی و سردردهای میگرنی ارتباط وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس ادراک‌شده و صفات شخصیتی در بیماران مبتلا به میگرن و افراد سالم طراحی و اجرا گردید. یافته‌های حاصل از پژوهش نشان داد که بیماران مبتلا به میگرن نسبت به افراد سالم استرس را منفی ادراک می‌کنند. بیماران میگرنی آسیب ‌پذیری بیشتری در مقابل بیماری‌های نوروتیک دارند. بنابراین توجه به ساختار روان‌شناختی و ویژگی‌های شخصیتی این بیماران می‌تواند در پیش آگهی بیماری تأثیر بسزایی داشته باشد.
– تاجیک قنبری(۱۳۸۵) نیز در یک تحقیق به بررسی شیوع میگرن در بین دانشجویان پزشکی علوم پایه وکارورزان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان پرداخت وبه این نتیجه رسید که ارتباط معنی داری بین ابتلا به میگرن وجنسیت وجود ندارد.ولی بین نوع سردرد ومقطع تحصیلی،ارتباط معنی داری وجود داشت.
– سواری(۱۳۹۱) درپژوهشی به بررسی رابطه سلامت روانی،رضایت از زندگی وکمال گرایی با سردرد میگرن پرداخت وبه این نتیجه رسید که سردرد میگرنی از طریق سلامت روانی ورضایت از زندگی قابل پیش بینی است.
-کاوه ، ربیعی (۱۳۹۲) به بررسی میزان شیوع و نقش عوامل مؤثر بر سردردهای تنشی پرداخته و به این نتیجه رسیدند که عوامل استرس زا و فشارهای روانی به همراه اضطراب و افسردگی از عوامل مهم زمینه ساز سر درد های تنشی است.
-نریمانی،کوله مرز، یوسفی(۱۳۹۲)به بررسی اثربخش آموزش گروهی درمان شناختی رفتاری بربهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن پرداختند و به این نتیجه رسیدند که گروه درمانی شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن تاثیر مثبتی دارد.
-پرزور(۱۳۹۲) به مقایسه ویژگیهای شخصیتی و کیفیت زندگی با خودکارآمدی در بیماران دارای سردردهای میگرنی و افراد سالم پرداخت وبه این نتیجه رسید که در دو مورد بالا در بین افراد مبتلا به میگرن وافراد غیر مبتلا تفاوت معنی داری وجود دارد.
-خرامین ،محمدی و سینایی(۱۳۹۱) به مقایسه شیوه های مقابله با استرس بیماران باسردرد تنشی،میگرن وافراد عادی پرداختند وبه این نتیجه رسیدند که از لحاظ شیوه های مقابله بین افراد میگرنی وسردرد تنشی با افراد سالم تفاوت معنی داری وجود دارد.
رسول زاده طباطبایی(۱۳۷۵) به بررسی ویژگی های شخصیتی مبتلایان به میگرن و مقایسه تاثیر “دارودرمانگری” با روش “آموزش تنش‌زدایی تدریجی همراه با پسخوراند زیستی حرارتی” در این بیماران، پرداخته است . آزمودنی‌ها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروهی که تحت آموزش تنش‌زدایی تدریجی همراه با پسخوراند زیستی حرارتی قرار گرفتند و گروهی که برنامه دارودرمانگری را دریافت کردند. هر دو گروه به مدت ۳ ماه تحت پیگیری بعد از درمان نیز قرار گرفتند و برای هر گروه ۱۰ فرم گزارش هفتگی مربوط به شاخص‌های اصلی میگرن (تعداد حملات در هفته، مدت و شدت میگرن در هر بار حمله) برای دوره درمانگری و سه فرم گزارش ماهانه برای دوره پیگیری جمع‌ آوری و شاخص بهبودی محاسبه شد. در وهله نخست نتایج آماری داده‌ها نشان می‌دهند که، پاره‌ای از مولفه‌های شخصیتی زنان مبتلا به میگرن با زنان بهنجار متفاوت است و زنان میگرنی دارای یک ریخت اختصاصی شخصیت هستند که توسل به مکانیزم تبدیل را موجب می‌گردد و این مکانیزم امکان می‌دهد که با فاصله گرفتن از تعارض با عارضه‌ای تنی، نظر دیگری را به خود جلب کنند. در وهله دوم، از لحاظ تاثیر شیوه درمانگری در درمان میگرن، نتایج نشان می‌دهند که “تنش‌زدایی تدریجی همراه با پسخوراند زیستی حرارتی” در کاهش تعداد حملات میگرن و مدت و شدت آن بسیار موثرتر از دارودرمانگری است و این برتری در دوره پیگیری کوتاه مدت نیز باقی می‌ماند. در وهله سوم، نتایج بدست آمده از بررسی رابطه بین مولفه‌های شخصیتی با موفق بودن یا نبودن شیوه‌های درمانگری نشان می‌دهند، زنان میگرنی که واجد متشکله‌های عمیق اضطرابی باشند و شدت ناارزنده‌سازیهای آنان در حدی باشد که میل و علاقه به خویشتن در آنان به نازلترین سطح کاهش می‌یابد به روش تنش‌زدایی تدریجی همراه با پسخوراند زیستی حرارتی جواب مثبت نمی‌دهند و زنان میگرنی که دارای سطح بهنجار هوش عمومی، اعتقاد به روش‌های سنتی‌درمانگری، میل به بهبودی خویشتن همراه با ایفای نقش یک حامی در چهارچوب روابط خانوادگی هستند، بی‌آنکه چشم‌داشت کمتری به دریافت هم احساسی از سوی دیگری داشته باشند دارای زمینه مساعدی برای احراز موفقیت در دارودرمانگری هستند.
-سلطان زاده وحاجی عباسی (۱۳۸۳) ،دریک تحقیق روی ۵۰۰ بیمار میگرنی بررسی هایی انجام دادند وبه این نتایج رسیدند.
درصد زنان…………………………………………………………………………………… ۴/ ۸۴%
در صد مردان …………………………………………………………………………………۶/۱۵%
میانگین سن شروع در زنان………………………………………………………………۲۴سالگی
میانگین سن شروع در مردان…………………………………………………………….۲۲سالگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم