کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



۲-۲-۶ مشتری گرایی:
تعریف های مختلفی از مشتری گرایی ارائه شده است که اصل بنیادین همه آنها قرار دادن مشتری در کانون توجه راهبردی سازمان هاست. مفهوم مشتری گرایی اولین بار در کارهای لویت[۴۲] (۱۹۶۰) توسعه داده شده است. اولویت مشتری گرایی را به صورت اهداف از پایین به بالای سازمانهای رقابتی که هدف نهایی آن دستیابی به رضایت مشتری است، تعریف کرد. در سال های بعدی (۱۹۹۴) بیان کرد که مشتری گرایی، مفهومی است که بازاریابی را به یک اسلحه رقابتی شایسته تبدیل کرده است و به این صورت موجب تغییر ارزش ها، باورها، مفروضات و تعهدات سازمان به سمت وسوی روابط دو جانبه بین مشتریان و سازمان شده است(فرهنگی و صفر زاده، ۱۳۸۷).
نارور و اسلاتر[۴۳] مشتری گرایی را “درک کافی از مشتری هدف در جهت توانایی ایجاد ارزش برتر و مستمر” تعریف نمودند. به بیان دیگر، آنها، مشتری گرایی را نوعی فرهنگ سازمانی می دانند که با کارآمدترین و مؤثرترین شکل رفتارهای لازم برای خلق ارزش برتر را برای خریداران ایجاد کند. دشپند و همکارانش مشتری گرایی را به صورت مجموعه ای از باورها که به علائق و نیازهای مشتری اولویت و ارجحیت میدهد و منافع مشتری را نسبت به سایر ذینفعان نظیر صاحبان سازمان، مدیران و کارکنان در صدر قرار می دهد، تعریف کردند. گاتیگنون و ژورب[۴۴] (۱۹۹۷) توانایی و خواسته ی سازمان جهت شناسایی، تحلیل، درک و پاسخگویی به نیازهای مشتریان را مشتری گرایی نامیدند. استرانگ و هریس[۴۵] (۲۰۰۴) مشتری گرایی را به عنوان جنبه رفتاری و فرهنگی بازارگرایی تعریف نمودند که به عنوان یک عنصر راهبردی عمل می کند. آنها معتقدند که از عوامل مهم تاثیر گذار بر مشتری گرایی فعالیتهای منابع انسانی و رابطه ایی هستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آنها در مقاله­ خود با عنوان «محرکهای مشتری گرایی: تاکتیکهای رابطه ای، منابع انسانی و رویه ایی» بیان کردند که این فعالیتها می تواند تا حد زیادی فرهنگ و رویکرد مشتری گرایی کارکنان را نهادینه کند(فرهنگی و صفر زاده، ۱۳۸۷).کورونکا و همکارانش بین سه شکل از مشتریگرایی تمایز قائلند. دیدگاه اطلاعات محور، مشتری گرایی را موجود بودن اطلاعات مشتری و میزانی که اطلاعات درباره نیازهای مشتریان جمع آوری و تحلیل می شود، در نظر می گیرد. دیدگاه مبتنی بر فرهنگ و فلسفه فراتر از دیدگاه اول به مشتری گرایی می نگرد. مشتری گرایی در این دیدگاه مبتنی بر وجود عناصر خاص در فلسفه ی کلی سازمان همچون ارزش ها، هنجارها و عقاید است. بنابراین مشتری گرایی در این دیدگاه بخشی از فرهنگ شرکت است و نه فقط در باورها و عقاید سازمان مشخص می شود بلکه در رفتار کارکنان در ارتباط با مشتریان نیز آشکار می شود. شکل و دیدگاه سوم مشتری گرایی مبتنی بر خدمت و تعامل می باشد، که عمدتاً کیفیت خدمات ارائه شده را تعیین می کند. این دیدگاه نسبت به دو دیدگاه دیگر متفاوت است. در حالیکه دو دیدگاه اول مشتری گرایی را از دیدگاه و نقطه نظر سازمان بیان می کند، دیدگاه مبتنی بر خدمت و تعامل مشتری گرایی را از دیدگاه مشتریان بیان می کند(فرهنگی و صفر زاده، ۱۳۸۷).
۲-۳ پیشینه پژوهش:
۲-۳-۱ پیشینه داخلی:
– ایمانی پور و زیودار(۱۳۸۷) پژوهش با عنوان بررسی رابطه گرایش به کارآفرینی شرکتی و عملکرد (مطالعه موردی: نمایندگی های فروش شرکت سهامی بیمه ایران در شهر تهران) انجام دادند. نتایج تحلیل های آماری بر داده های گردآوری شده متشکل از کارکنان نمایندگی ها مشخص می کند که گرایش به کارآفرینی شرکتی دارای همبستگی مثبت و معناداری با عملکرد است.
– میرفخرالدینی و دیگران(۱۳۹۱) در پژوهش با عنوان بررسی رابطه کارآفرینی شرکتی و تعالی عملکرد سازمانی در شرکت پیشگامان کویر یزد به این نتیجه دست یافتند که متغیرهای نوآوری، خودنوسازی، اقدامات ریسک آمیز جدید، فرهنگ سازمانی، محیط سازمانی و مولفه های درون سازمانی بر عملکرد شرکت پیشگامان تاثیر مستقیم دارند.
– تقی زاده و دیگران(۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان ارزیابی تأثیر ابعاد ساختاری سازمان بر گرایش به کارآفرینی شرکتی (مطالعه موردی) به این نتایج دست یافتند که در جامعه مورد نظر شاخص های رسمی بودن، تمرکز و تخصصی بودن یر روی کارآفرینی شرکتی تأثیر مثبت و معنی داری دارد.
– قرجه و کاشی در سال(۱۳۸۹) در پژوهش با عنوان تأثیر کنترل های رفتاری بر عملکرد کارکنان واحد فروش در بین شرکت های غذایی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به این نتایج دست یافتند که کنترل رفتاری بر عملکرد رفتاری، عملکرد نتیجه ای و اثربخشی کارکنان واحد فروش تأثیر مثبت داشته، و در
ضمن عملکرد رفتاری و نتیجه ای نیز بر اثربخشی کارکنان واحد فروش تأثیر مثبت دارد. همچنین به وسیله استفاده از فن تحلیل مسیر نوع و میزان این اثرات مشخص شد و با توجه به این نتایج پیشنهادات و راهکارهایی در جهت نوع و میزان کنترل کارکنان از سوی مدیران فروش، به منظور افزایش اثربخشی کارکنان ارائه شد.
– حسنی و دیگران(۱۳۹۲) در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر سیستم کنترل فروش بر رفتار مشتری محوری در شرکت به این نتیجه رسیدند که کنترل های فرایند و خروجی بر رفتار مشتری محوری در بین متصدیان فروش نقش مهمی را ایفا می کند و تأثیری مستقیم بر رضایتمندی مشتریان دارد.
– حمیدی و دیگران(۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر سیستم کنترل رسمی بر اثربخشی فعالیت­های تبلیغاتی به این نتیجه دست یافتند که کنترل فرایند و کنترل خروجی به عنوان سیستم های کنترل رسمی نتایج یکسانی بر اثربخشی فعالیت های تبلیغاتی و فروش ندارند. کنترل فرایند بر اثربخشی فروش تآثیر مثبت دارد ولی بر اثربخشی تبلیغات تأثیر منفی داشته ولی کنترل خروجی بر اثربخشی تبلیغات تأثیر مثبت داشته ولی بر اثربخشی فروش هیچ تأثیری نداشته است.
– رحمانی و دیگران(۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان بررسی نقش سیستم کنترل فروش رسمی بر میزان اثربخشی فروش شرکت های خدماتی به این نتیجه رسیدند که کنترل فرایند بر اثربخشی تأثیر مثبت داشته ولی کنترل خروجی تأثیری منفی بر میزان اثربخشی داشته و با افزایش کنترل های شدید خروجی و نتیجه ای میزان اثربخشی کاهش یافته است.
۲-۳-۲ پیشینه خارجی:
– برت و واینستاین[۴۶] (۲۰۰۳) در پژوهشی با عنوان رابطه میان بازارگرایی، انعطاف سازمانی و کارآفرینی شرکتی و نأثیر آن ها عملکرد به این نتیجه دست یافتند که همبستگی معنادار میان بازارگرایی، انعطاف سازمانی و کارآفرینی شرکتی و رابطه مستقیم و معنادار میان هر سه متغیر وجود دارد.
– هایتونن و کرولا[۴۷](۲۰۰۳) در پژهشی با عنوان اندازه گیری پیش نیازها و پیامدهای کارآفرینی شرکتی به این نتیجه رسیدند که همبستگی مثبت و معناداری بین متغیرها وجود دارد.
– کاوین و دیگران[۴۸] (۲۰۰۳) در پژهشی با عنوان برسی تأثیر کارآفرینی شرکتی بر میزان فروش به این نتیجه دست یافتند که گرایش به کارآفرینی شرکتی تأثیر مثبت و معناداری بر رشد فروش دارد.
– پائولو و دیگران[۴۹](۲۰۱۳) ذر پژوهش با عنوان تأثیر کنترل های رسمی و غیر رسمی بر اثربخشی واحد فروش به این نتایج دست یافتند که کنترل های رسمی و غیر رسمی بر روی اثربخشی واحد فروش تأثیر مثبت و مستقیمی دارند.
– اندرسون والیور[۵۰]( ۲۰۱۲ ) کانوینس و دیگران[۵۱]( ۲۰۱۱ ) در پژوهش به این نتایج دست یافتند که یک ارتباط مثبت بین کنترل رفتار، رضایت مشتری و اثربخشی مالی در سطح مدیران ارشد اجرایی فروش با اثربخشی سازمان فروش وجود دارد.
– باباکاس ودیگران [۵۲](۲۰۱۰) همین نتایج را به صورت ترکیبی بر مبنای تحلیل همبستگی ساده نشان دادند. اما جهت این رابطه علت و معلولی به طور واضح مشخص نیست. که کنترل بر مبنای رفتار منجر به اثربخشی بالاترمی شود یا سازمان های با اثربخشی بالاتر فعالیتهای خود را با راهبرد کنترل بر مبنای رفتار تطبیق می دهند؟
– باباکاس و دیگران (۲۰۰۹) و کانوینس و دیگران در پژوهش به اثربخشی به عنوان پیامد سیستم کنترل مدیریت فروش نگاه) می کنند. به علاوه در این زمینه شواهد تجربی حمایت کننده و تأکید کننده روی این ارتباط به دست آمده است.
– پائولو و دیگران[۵۳] (۲۰۱۳) در پژوهش با عنوان تأثیر کنترل های رسمی و غیر رسمی بر اثربخشی واحد فروش به این نتایج دست یافتند که کنترل های رسمی و غیر رسمی بر روی اثربخشی واحد فروش تأثیر مثبت و مستقیمی دارند.
– اندرسون و الیور[۵۴] (۲۰۱۲) در بررسی تأثیر سیستم کنترل رسمس و غیر رسمی بر اثربخشی واحد فروش به این نتیجه رسیدند که کنترل های رسمی تأثیری منفی بر رفتار مشتری محور و اثربخشی فروش داشته ولی سیستم کنترل غیر رسمی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار مشتری محور متصدیان فروش داشته اند.
– کانوینس و دیگران[۵۵] (۲۰۱۱) در پژوهش به این نتایج دست یافتند که یک ارتباط مثبت بین کنترل رفتار، رفتار مشتری محور، رضایت مشتری و اثربخشی مالی در سطح مدیران ارشد اجرایی فروش با اثربخشی سازمان فروش وجود دارد.
– ریماس و دیگران[۵۶] (۲۰۰۹) در پژوهش با عنوان بررسی تأثیر سیستم کنترل فروش بر رفتار مشتری محور و اثربخشی واحد فرو ش به این نتیجه رسیدند که تأثیر سیستم کنترل فروش بر رفتار مشتری محور متصذیان فروش به صورت مثبت و مستقیم می باشد.
فصل سوم:
روش شناسی پژوهش
۳-۱ مقدمه
پایه­ هر علمی، روش شناخت آن است و اعتبار و ارزش هر علمی به روش شناختی مبتنی است که در آن علم به کار می رود. روش تحقیق فرایند نطام­مند برای یافتن پاسخ یک پرسش یا راه­حل یک مسأله است. دست­یابی به هدف­های تحقیق میسر نخواهد بود، مگر زمانیکه جستجوی شناخت، با روش شناختی درست صورت گیرد. در این فصل ابتدا روش تحقیق در این پژوهش تعریف شده و در ادامه متغیرهای تحقیق، جامعه­ آماری، خجم نمونه و روش نمونه گیری گرد­آوری اطلاعات، چگونگی تنظیم پرسشنامه، نحوه­ امتیازبندی پرسشنامه، شیوه­ سنجش روایی و پایایی تعریف می­گردد و سپس در مورد تجزیه تحلیل آماری داده ­ها مطالبی بیان می­گردد.
۳-۲ روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر هدف پژوهش کاربردی می­باشد. این پژوهش از نظر منطق اجرای قیاسی، از نظر نحوه­ اجرای توصیفی، پیمایشی و از نظر نوع داده ­ها کیفی است.
۳-۳ جامعه­ آماری
جامعه آماری این پژوهش را کارکنان و مدیران فروشگاه های زنجیره­ای اتکا و رفاه شهر کرمانشاه تشکیل می­ دهند. تعداد جامعه آماری ۴۲۰ نفر از کارکنان و مدیران فروش می باشند.
جدول ۲-۲ جامعه آماری

نام فروشگاه

حجم طبقه

تعداد مدیران

تعداد کارکنان

فروشگاه اتکا

۱۸۰

۱۸

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:37:00 ق.ظ ]




از جمله علایم و امراضی که بلغم ایجاد میکند، عبارت است از رنگ شخص بسیار سفید مى‏شود؛ محل لمس در بدن نرم مى‏گردد؛ سردى بر بدن وارد مى‏آید؛ آب دهان زیاد و چسبنده مى‏گردد و تشنگى کم مى‏شود و هضم شخص ضعیف و جشاء وى (مایعى که بر اثر بهم خوردن دل به دهان مى‏آید) شور و ادرارش سفید مى‏گردد؛ خواب بیمار زیاد مى‏شود و بر اعصاب وى سستى و تنبلى بر ذهنش کندى روى مى‏آورد و نبض وى آهسته و نامرتب مى‏زند.[۶۵]
در این روایت حضرت علی (ع) اشاره به طبع بلغم دارد که یکی از طبایع چهارگانه به شمار میرود و درمان آن را هم ذکر میکند. شبیه این روایت در روایات ما زیاد است که ما به عنوان نمونه این روایت را آوردیم و ناگفته نماند که در روایات تعابیر مختلفی برای بلغم موجود میباشد،[۶۶] که این روایات با تعابیر مختلف همه نشانگر این است که طبایع و مزاجها از مبانی طب اسلامی میباشد و از طرفی نقش به سزایی در مباحث اخلاقی دارد و حداقل میتوان ادعا کرد که یکی از اصول طب اهل بیت (علیهم السلام) طبایع و مزاج های چهارگانه است. چنانچه امام صادق (ع) میفرمایند: گرمى‏ را با دواى سرد و سردى را با داروى گرم و رطوبت را با خشکى و خشکى را با رطوبت درمان مى‏کنم و همه کار را بخداى عز و جل باز میگردانم و آنچه را که رسول خدا (ص) فرموده است بکار میبندم که فرمود: بدان که معده جایگاه درد است و پرهیز درمان درد و آنچه را که بدن به آن عادت کرده بازش میدهم هندى عرض کرد: مگر طب جز این است؟ امام صادق علیه السّلام فرمود تو پندارى که من از کتابهاى طب این دستورات را فرا گرفته‏ام؟ عرض‏ کرد: آرى فرمود: نه بخدا فرا نگرفته‏ام مگر از خداى سبحان‏ و… .[۶۷]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

روایت پانزدهم: درمان معنوی غلبه طبایع اربعه و حرز ابودجانه
از جمله روایاتی که از اهل سنت میباشد و طبایع اربعه در آن ذکر شده است حرز ابودجانه انصاری است که علامه مجلسی میگوید از حرزهای مشهور از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) میباشد.[۶۸]
کفعمی درجُنه الأمان الواقیه و جَنه الإیمان الباقیه و معروف به مصباح الکفعمی‏ تألیف تقى الدین ابراهیم بن على کفعمى( ۸۴۰- ۹۰۵ هجرى) که کتابی در موضوع ادعیه و زیارات مى‏باشد، در بحث دعا برای در امان ماندن از دست شیاطین، به آن اشاره کرده و آن را به صورت ناقص ذکر کرده است.[۶۹]
در متن حدیث ذکر شده است که « فَالْتَفَتَ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) فَقَالَ اکْتُبْ حِرْزاً لِأَبِی دُجَانَهَ الْأَنْصَارِیِّ وَ لِمَنْ بَعْدَهُ مِنْ أُمَّتِی…» رسول خدا (ص) به علی (ع) رو کرد و فرمود: حرزی را برای ابودجانه انصاری و برای امت بعد خودم بنویس و… برای این حرز به جز دفع اجنه و شیاطین خواص زیادی شمرده شده است که از جمله برای امان ماندن از امراضی که از غلبه طبایع و اخلاط میباشد. و صراحتاً به آن تصریح شده که « مِنْ دَاءٍ یُفْتَرَى لِبَنِی آدَمَ وَ بَنَاتِ حَوَّاءَ مِنْ قِبَلِ الْبَلْغَمِ أَوِ الدَّمِ أَوِ الْمِرَّهِ السَّوْدَاءِ وَ الْمِرَّهِ الْحَمْرَاءِ وَ الصَّفْرَاءِ أَوْ مِنَ النُّقْصَانِ وَ الزِّیَادَهِ » یعنی از دردی که به پسران آدم و دختران حواء از ناحیه بلغم و دم (خون) و خلط سوداء و خلط حمراء و خلط صفراء چه در صورت غلبه و زیادی آنها و چه در صورت کم بودن آنها (که آن هم عوارض خاص خودش را دارد) فایده دارد. و در نهایت ابودجانه میگوید:« فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُ فَزْعَهً لِأَهْلِی وَ لَا وُلْدِی وَ لَا عَادَ حَتَّى قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)». به خدا قسم برای خانواده و فرزندانم ترسی مشاهده نکردم و این فزعه و ترس برنگشت تا زمانی که زمانی رسول خدا (ص) رحلت کردند.
از این روایت و نظایر آن در شیعه و اهل سنت میتوان استنباط کرد که برای غلبه اخلاط و طبایع علاوه بر دستورات دارویی و غذایی، درمانهای معنوی مثل دعاها و حرزهای مختلف را داریم. به شرطی که به آن دعاها اعتقاد داشته باشیم.
نتیجه
با نگاهی به روایات اسلامی میتوان این گونه فهمید که طبایع اربعه مورد قبول معصومین (ع) میباشد و آنها طبایع را در بیانات گوهر بار خود آورده و به آنها استناد کردهاند و علم مزاج و طبایع یک بحث قدیمی و منسوخ نمی باشد و تا زمانی که بشر موجود است طبع او هم با او قرین است. و کسانی که در علم اخلاق و طب کار می کنند نباید از علم مزاج شناسی و طبایع غافل باشند چون یکی از ابعاد موضوعات اخلاقی توجه به مزاج هر شخصی در راه رسیدن به کمالات اخلاقی می باشد. با توجه به چنین احادیثی کسانی که بر این باورند که می شود، مسایل جسم و روح را کاملاً از هم جداگانه بحث کرد و این دو مقوله ارتباط قابل توجهی با همدیگر ندارند، دچار اشتباه در استنباط و فهم مسایل روح و جسم می شوند.
فصل سوم
تبیین طبایع اربعه از دیدگاه حکماء اسلامی
مقدمه
برای اینکه بحث به خوبی روشن شود به تبیین مقدمات بحث نیاز داریم و این مباحث در اکثر کتبی که در مبانی طب نوشته شده موجود است، فلذا با رجوع به یکی از منابع معتبر در این موضوع به نام کتاب قانون به تشریح این بحث میپردازیم:
مزاجها و طبایع اربعه که شامل صفرا و سودا و دم و بلغم میباشند ، از ارکان اربعه تشکیل شدهاند ابن سینا در این باره میگوید:
ارکان[۷۰]‏ (عناصر) نوعى اجسام ساده هستند که اجزاى اولیه تن آدمى و موجودات دیگر را تشکیل مى‏دهند. و نمى‏توان آنها را به اجزایى که از لحاظ شکل ظاهرى متفاوت هستند، تقسیم کرد. بر اثر اختلاط عناصر با یکدیگر، انواع موجودات- که از نظر صورت گوناگون هستند- بوجود مى‏آیند.
مفهوم عنصری خاک، آب، هوا و آتش، با آن چه که در زندگی عادّی از آنها می شناسیم؛ متفاوت است. در واقع، خاک، آب، هوا و آتشی که ما می بینیم، از تظاهرات و جلوه های خاک، آب، هوا و آتش عنصری هستند وگرنه مثلاً در خاک یا زمین، ترکیبی از عناصر خاکی، آبی، هوایی و آتشی موجود است. انتقادی که معمولاً از سوی مخالفین مطرح میشود که «عنصر غیرقابل تجزیه است ولی آب و باد و خاک و آتش مرکّب و غیربسیط هستند» ناشی از عدم درک صحیح از تعریف عنصر و فرق نگذاشتن بین آب و آتش و باد و خاک مرکّب این دنیایی با آب و آتش و باد و خاک عنصری است.
لازم به توضیح است که خاک: سنگین مطلق است و در مرکز سایر عناصر قرار میگیرد و دیگر عناصر به سوی او حرکت میکنند (قانون جاذبه). ثابت و ساکن است و پایداری دیگر عناصر به اوست. در موجودات، باعث به هم پیوستگی، پایداری و حفظ شکل است. طبع آن سرد و خشک است.
– آب: سنگین نسبی است و اطراف خاک را فرا میگیرد. هر شکلی را به آسانی میپذیرد و به آسانی نیز از دست میدهد. به دیگر عناصر قابلیت شکلگیری میدهد. در موجودات، باعث نرمی، همواری و شکل پذیری میشود. طبع آن سرد و تر است.
اجسام مرطوب، زود میگیرند و زود هم از دست میدهند ولی اجسام خشک، دیر میپذیرند و دیر از دست میدهند. اگر خشک و تر به هم بیامیزند؛ خشک از تر، نرمی و آسان شکل گرفتن را میگیرد و تر از خشک، قوام و حفظ هیأت را.
هوا: سبک نسبی است و اطراف آب را گرفته است. با عناصر دیگر میآمیزد و باعث تخلخل و سبکی و گشادگی آنها میشود. در موجودات، نرمی، سبکی و سهولت بلند شدن را سبب میشود. از آب فرمانبردارتر است. طبع آن گرم و تر است.
آتش: سبک مطلق است و بالاتر از سایر عناصر قـرار می گیرد. باعث می شود هوا به دو عنصر سرد نفوذ کند؛ سردی آنها را بشکند و آنها را از عنصر به مزاج تبدیل کند. در موجودات، پختن، نرم کردن و آمیختن را باعث میشود. طبع آن گرم و خشک است.
نکته: در موجودات زنده، آب و خاک که سنگین ترند؛ بیشتر در پیدایش اندامها و حفظ ثبات آنها دخیلند امّا آتش و هوا اوّلاً در پیدایش ارواح و روانها دخیلند و در ثانی، حرکت و جنبش( هم در ارواح و هم در اندامها) را سبب میشوند.
عنصر (رکن یا اسطقس) خاک و آب و هوا و آتش و قوا (کیفیتهای) اولیه، سرد و خشک، سرد و تر، گرم و تر، گرم و خشک میباشد.
قوای اولیه ۴ عنصر تشکیل دهنده جهان مادی (و از جمله بدن انسان میباشد).
از این عناصر دو عنصر سبک و دو عنصر دیگر سنگین هستند. عناصر سبک عبارتند از آتش و هوا و عناصر سنگین عبارتند از آب و خاک. وجود خاک (مزاج خاکى) در موجودات جهت بهم‏پیوستگى و پایدارى و نگهدارى هیئت‏ها (اشکال) است. وجود آب در موجودات براى ایجاد نرمى در اشکالى است که به شکل‏گیرى، طرح‏ریزى و راست و هموار شدن نیازمند هستند. وجود هوا در موجودات براى نفوذ، نرم کردن، سبک گردانیدن و سهولت بلند کردن آنهاست. وجود آن (آتش) در میان موجودات براى پختن و نرم کردن و آمیختن و در خود نفوذ دادن گوهر هوائى است که بتواند سردى دو عنصر سنگین و سرد را بشکند و این درهم شکستن سردى دو عنصر سرد به این منظور است که از حالت عنصرى به حالت مزاجى باز آیند.[۷۱]
(به عنوان مثال، اگر آب (سرد و تر) و خاک (سرد و خشک) را با هم مخلوط کنند تا کاملاً درهم آمیخته شوند به شکلی که قدرت دسترسی به هر کدام به تنهایی را نداشته باشیم در ترکیب جدید، سرد و از نظر رطوبت، معتدل خواهد بود. یا در حیوانات گرگ مزاج گرم و خشک داشته و عنصر آتش در آن برتری دارد، در گیاهان وجود عناصر چهارگانه ارکان را با خوردن یا لمس آن‌ها به وضوح می‌بینیم گیاهانی که خوردن و لمس آن‌ها موجب گرمی و تشنگی فوری شده و یا حتی با تکرار در خوردن و لمس آن‌ها در بدن ایجاد خارش و سوزش می‌شود گرم و خشک می‌گوئیم، گیاهانی که خوردن آن‌ها موجب ایجاد گرمی می‌شود، گیاهان گرم و تر، گیاهانی که موجب رفع حرارت بدن و رفع تشنگی می‌شود سرد و تر و گیاهانی که از گرمی بدن می‌کاهد امّا تشنگی را برطرف نمی‌کند و با تکرار آن‌ها در بدن ایجاد خشکی و لاغری می‌شود، سرد و خشک می‌گوئیم در مجموع عناصر گرم و خشک را صفرازا، گرم و تر را مولد خون، عناصر سرد و خشک را سودازا و عناصر سرد و تر را بلغم‌زا نام‌گذاری کرده‌اند.
چنانکه در تعریف اصطلاحی گفته شد از واکنش متقابل اجزاى ریز مواد متضاد مزاج بوجود مى‏آید. مزاج‌ها به طور کلی به دو نوع معتدل و غیر معتدل بر حسب شرایط خاص، مثل: فصل، سنّ و جنسیّت و مکان زندگی افراد، فرق می‌کند.
با توجه به مقدمه مذکور ما هر غذایی که می‌خوریم، هنگامی که وارد بدن ما می‌شود، با هضم در معده، به کبد می‌رود، در کبد چهار خلط (رکن) یا چهار نوع مایع به نام «خلط دم» که دارای مزاج و طبع گرم و تر است، «خلط صفرا» که دارای مزاج گرم و خشک است، «خلط بلغم» که دارای مزاج سرد و تر است و «خلط سودا» که دارای مزاج سرد و خشک است، تولید می‌شود اخلاط و طبایع از عناصر اربعه منبعث و خواص آنها را با خود همراه دارند. بنابراین، خون، چون عنصر هوا خلطى گرم و مرطوب است و مزاج خونى نیز گرم و مرطوب می‌باشد. صفرا، مانند عنصر آتش خلطى گرم و خشک می‌باشد و مزاج صفراوى مزاجى گرم و خشک است. بلغم، مانند عنصر آب سرد و مرطوب و مزاج بلغمى نیز سرد و مرطوب است. سودا، چون عنصر خاک سرد خشک و مزاج سودا وى نیز سرد و خشک می‌باشد، شهید مطهری با بیان روشن خود در آثارش ذکر میکند که قدما معتقد به طبایع چهارگانه بودند، همچنان که به عناصر چهارگانه و اخلاط چهارگانه اعتقاد داشتند:
چهار طبع مخالف سرکــــش چند روزى شوند با هم خوش‏
گر یکى زین چهار شد غالب جان شیرین برآید از قالــــب‏
مى‏گفتند سلامت انسان رهین تعادل این طبایع است. براى هر عنصرى طبیعتى قائل بودند که طبیعتهایى که در عناصر هست در اثر ترکیب با یکدیگر فعل و انفعال و کسر و انکسار مى‏کنند که بعد از کسر و انکسار یک حالت متوسط به وجود مى‏آید که نام آن حالت متوسط «مزاج» است. مى‏گفتند مزاج عرض عریضى دارد، یعنى حد نوسان دارد که تا در آن حد باشد سلامت محفوظ است و اگر از این حد و عرض خارج شود، بیمارى حاصل مى‏شود. آنها معتقد بودند که اگر مثلاً حرارت که یکى از طبایع چهارگانه رطوبت، یبوست، حرارت و برودت است به خاطر عاملى از خارج، بر مزاج غالب شود همین که آن عامل خارجى- که قاسر است- از بین برود آن طبیعت حاکم بر بدن شروع به فعالیت کرده و این حرارت را دفع مى‏کند و بدن را به حال تعادل بر مى‏گرداند.[۷۲]
قدما معتقد بودند که از اخلاط اربعه و طبایع اربعه، مزاجى براى فرد به وجود مى‏آید که داراى خصوصیاتى مثل درجه‏اى از حرارت، رطوبت، یبوست و امثال آن بوده و همراه با اخلاطى یعنى میزان معینى از خون، صفرا، بلغم و مانند اینهاست. اگر مزاج از بین برود، دیگر قابلیت حیات براى انسان باقى نمى‏ماند و انسان مى‏میرد.
آیا مزاج یک حد معین و مشخصى است؟ آیا نسبتى از آب، هوا، خاک و آتش که طبق نظر قدما مزاج را تشکیل مى‏دهد، یک نسبت ریاضى و هندسى است که اگر اندکى بهم بخورد مزاج معدوم مى‏شود؟ نه، این یک عرض عریضى دارد. آب از یک حد خاص نباید کمتر باشد و از حد خاص دیگرى نباید بیشتر باشد. همین‏طور عناصر دیگر باید میان دو حد خاص باشند. مزاج حالت متوسطى است میان دو حد، نه اینکه خودش یک حد معین باشد. لهذا اگر حرارت بدن مقدارى بالا یا پایین رود مزاج همچنان باقى است. اما اگر از درجه معینى بالاتر برود و یا از درجه معین دیگرى پایین‏تر برود دیگر قابلیت ادامه حیات نیست‏.[۷۳]
بنا به گفته اطبا یونان قدیم چون بقراط، جالینوس و… و نیز اطبا بزرگ ایرانى چون بوعلى سینا، رازى و…، در انسان ۴ طبع وجود دارد: ۱- طبع سودایى ۲- طبع بلغمى ۳- طبع دموى (خونى) ۴- طبع صفراوى.
در بعضی از منابع تفسیری آیه« إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً»[۷۴] بر همین مزاج ها و طبایع تفسیر شده است. چنانچه بعضی از علماء اینگونه ذکر کردهاند. علامه حسن زاده در کتاب نصوص خود مینویسد:
بیان: امشاج جمع مشیج است چون ایتام که جمع یتیم است. و مشیج بمعنى آمیخته است. « إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً» . و ظاهراً مراد از امشاج اخلاط اربعه باشد که اعضاء از آنها متولد میشود چنانکه در شرح نفیس بدان تصریح شده است، و نیز چغمینى در اول فصل ثالث قانونچه در طب گوید: الاعضاء هى اجسام متولده من اول مزاج الاخلاط کما أن الاخلاط اجسام متولده من اول مزاج الارکان. و مرادش از ارکان عناصر اربعه خاک و آب و هوا و آتش است. و اخلاط اربعه دم و صفرا و بلغم و سودا است.[۷۵]
در کتاب منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه( خوئى) آمده است:
قیل فی قوله تعالى: « إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ‏ » أى أخلاط من الطبایع من الحراره و البروده و الرطوبه و الیبوسه.[۷۶] و در تفسیر مجمع البیان آمده است:
و بعضى گفته‏اند: امشاج، عبارت از طبیعتهایست که در انسانست از حرارت و برودت و یبوست و رطوبت. خداوند آنها را در نطفه قرار داده سپس خدا آن را بنیه حیوانى معتدل الاخلاط نمود آن گاه در آن روح حیاتى دمید از آن براى چشم و گوش قرار داد (فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ) و این است سخن او که فرمود: « فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً » پس او را شنوا و بینا نمودیم.[۷۷]
نکتهای که اینجا قابل توجه میباشد این است که در حالت طبیعی خواصی که برای عناصر چهارگانه و مزاجهای حاصله از ترکیب آنها ذکر شد، مورد انتظارند امّا در صورت غلبه رکن پنجم یعنی رکن یا عنصر معنوی بر آنها، هر رفتار خرق عادتی ممکن است، مشاهده شود. ( شفای بیمار با خوردن تربت حضرت سیدالشّهداء علیه السّلام، آثار درمانی آب نیسان، بَرد و سلام شدن آتش بر حضرت ابراهیم علیه السّلام، …)
این مفهوم از اختصاصات مبانی روایی و قرانی نسبت به مبانی سنّتی و حکماء است که مفاهیم مزاج شناسی را بسیار وسیع و گسترده و قضاوت در مورد آنها را دقیق و موشکافانه میسازد.
برای مثال، یک بحث برجسته در مبانی روایی و قرآنی، مفهوم غذای حلال و طیّب، در برابر غذای حرام و شبهه ناک و خبیث است که تمام مفاهیم تغذیه ای را تحت تأثیر خود قرار میدهد و انواع تغییرات و تفاوتهای مزاجی را در افراد باعث میشود.
در واقع، از دیدگاه مبانی روایی و قرآنی، مزاج، بر آیند اثر مجموعه عناصر و ارکان مادی و معنوی در یک موجود است. برای مثال طبع غذایی که توسط یک انسان صالح و با مواد اولیه طیب و حلال تولید میشود و خلطی که از آن در بدن به وجود میآید، در شرایطی کاملاً مساوی، با طبع و خلط حاصله از غذایی که توسط یک شخص ناصالح و از مواد اولیه غیر طیب و غیرحلال تولید میشود، حتماً و حتماً متفاوت است.
نحوه تشکیل طبایع اربعه
به اعتقاد قدما جویدن تا اندازه‏اى در هضم غذا دخالت دارد. سپس غذا به معده مى‏رود و در اثر حرارت معده و اعضاى اطراف آن هضم ادامه پیدا مى‏کند (هضم اولیه). در آنجا غذا به ماده‏اى آبکى به نام کیلوس (قیلوس) تبدیل مى‏شود. پس از هضم، قسمت لطیف و رقیق کیلوس از دیواره‏ معده و روده‏ها جذب شده و در نهایت از طریق عروقى به نام ماساریقا (مزانتر) به کبد مى‏رسد. وقتى کیلوس در عروق ریز کبد پخش شد، در اثر حرارت تغییراتى مى‏کند و در اصطلاح مى‏پزد (هضم دوم). در هر پخته شدنى بخش کف ‏مانند و درد مانند وجود دارد و اگر زیادتر از حد پخته شود، حالت سوخته و اگر کمتر پخته شود، حالت خام دارد. بخش کف مانند، صفرا، و بخش درد مانند، سودا است.
آن قسمت سوخته، صفرا و سوداى غیر طبیعى ایجاد مى‏کند و آن قسمت خام، بلغم خام است. آنچه از این مجموعه پخته و صاف شده، خون است. آب اضافى هم از خون جدا مى‏شود و به کلیه‏ها مى‏رود.[۷۸]
خلط ماده‏اى است مرطوب و روان. آن چند بخش دارد:
۱- خلط نیک: آن خلطى است که مى‏تواند به تنهائى و یا با خلط دیگر، جزئى از گوهر غذاى مزاج شود و خود را همانند آن سازد و مجموعاً بتواند مواد تحلیل رفته مزاج را جبران کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ق.ظ ]




در قسمت قبل مطالعات خارجی صورت گرفته در رابطه با موضوع تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. در این قسمت نیز به مطالعات داخلی صورت گرفته در رابطه باموضوع تحقیق اختصاص دارد. از جمله مطالعات داخلی صورت گرفته میتوان به مطالعه ی بینا و بدیعی(۲۰۰۱)اشاره کرد. این پژوهشگران به بررسی رابطه میان درآمدهای نفتی و سطح تشکیل سرمایه ثابت خالص در اقتصاد ایران طی سالهای ۹۷-۱۹۶۰ می پردازند. آنها با بهرگیری از یک مدل خطی که درآن سرمایه گذاری ثابت خالص تابعی از درآمد نفتی است،دوره مورد نظر خود را به دو دوره قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تفکیک کرده اند. نتایج حاصل از مطالعه آنها نشان میدهد که در دوره ی قبل از انقلاب بین درآمد نفتی و تشکیل سرمایه ارتباط مثبت کوتاه مدت برقرار است. از سوی دیگر در رابطه با دوره ی بعد از انقلاب نتایج نشان میدهد که ارتباط معنادار بین درآمد های نفتی و تشکیل سرمایه برقرار نمیباشد.
از دیگر مطالعات صورت گرفته میتوان به مطالعه ی غروی نخجوانی(۱۳۸۱)اشاره کرد. این پژوهشگر به بررسی تأثیر درآمد های نفتی بر سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصاد ایران-خدمات، کشاورزی،صنعت- پرداخته است. بر این اساس دوره زمانی مورد مطالعه فاصله سالهای(۷۷-۱۳۶۳) بوده و از روش تخمین حداقل مربعات معمولی جهت برآورد مدل ها استفاده شده است. در تابع خطی مورد استفاده در این تحقیق سرمایه گذاری به صورت تابعی از درآمد ملی و نرخ بهره در نظر گرفته شده است. از سوی دیگر با توجه به اینکه نرخ بهره ی اسمی در ایران ثابت بوده و درآمد نفتی نیز تأثیر بسیار چشمگیری بر درآمد و تولید دارد ،در این پژوهش از رشد نقدینگی و درآمد نفتی به ترتیب به عنوان متغیر های جایگزین نرخ بهره و درآمد ملی استفاده شده است.
نتایج این تحقیق گویای این مطلب است که بین درآمدهای نفتی و سرمایه گذاری در هر سه بخش صنعت،کشاورزی و خدمات، ارتباط مثبت برقرار است. بر این اساس،از بین سه بخش یاد شده در کوتاه مدت، افزایش در درآمدهای حاصل از نفت، بیشترین تأثیر را بر بخش خدمات بر جای میگذارد در حالی که بخش کشاورزی نسبت به سایر بخشها از این درآمد ها کمترین بهره را برده است.
در پژوهش دیگری ابراهیمی و همکاران(۱۳۸۷)به مطالعه ی نقش درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی از طریق مکانیسم های اثرگذاری پرداخته اند. این مطالعه به دوره زمانی ۱۹۹۰ تا۲۰۰۴ اختصاص دارد. همچنین نمونه ی مورد بررسی، متشکل از داده های آماری ۱۳ کشور صادر کننده ی نفت است. این کشورها عبارتند از:الجزایر،ایران،اندونزی،نیجریه،عربستان سعودی،ونزوئلا،مکزیک،نروژ،انگلیس،آمریکا،استرلیا،کلمبیا و مالزی. در آزمون های صورت گرفته جهت بررسی تأثیر درآمد نفتی بر سرمایه گذاری از روش تخمین OLSاستفاده شده است. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان میدهد که سرمایه گذاری به عنوان مهمترین مکانیسم اثر گذاری، با درآمدهای نفتی ارتباط منفی دارد.
اقبالی و همکاران(۱۳۸۳)،به بررسی رابطه میان مخارج دولتی و سرمایه گذاری بخش خصوصی در ایران و در فاصله سالهای۱۳۴۰ تا۱۳۸۰ پرداخته اند. همچنین در این مطالعه ،تأثیر متغیرهای مختلف از جمله درآمدهای نفتی، تولید ناخالص داخلی و ….بر سرمایه گذاری بخش خصوصی مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور جهت تخمین مدل اقتصاد سنجی،از روش خود توضیح با وقفه های گسترده ARDL استفاده شده است.
مدل به کار رفته در این پزوهش جهت بررسی تأثیر درآمد های نفتی بر سرمایه گذاری به صورت زیر است:
(۲-۲۹)PI=f(GDPt,PNC/P ,OILR ,GF)
که در آن PI معرف سرمایه گذاری بخش خصوصی به قیمت ثابت سال ۱۳۶۹، GDP تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال۱۳۶۹، PNC اعتبارات اعطایی بانکهای تجاری و تخصصی به بخش خصوصی، P سطح عمومی قیمت،
OILR درآمد نفت به قیمت ثابت سال ۱۳۶۹ و نهایتأ GF کل مخارج دولت سرمایه گذاری بخش خصوصی با وقفه های یک ساله و دو ساله به عنوان متغیر وابسته در مدل وارد شده است. نتایج نشان میدهد که درآمد های نفتی در طول سالهای مورد مطالعه تأثیری بر حجم سرمایه گذاری بخش خصوصی نداشته است.
۲-۴- نتیجه گیری در رابطه با مبانی نظری و تلفیق آن با مطالعات داخلی و خارجی:
همانطور که در مبانی نظری موض.ع تحقیق بدان اشاره شد،اقتصاددانان در مکاتب اقتصادی مختلف به تأثیر متغیر های مختلف بر سرمایه گذاری تأکید کرده اند. از جمله این متغیر های سطح تولید یا درآمد ملی میباشد که در اکثر نظریه های اقتصادی به عنوان یک متغیر مؤثر بر سرمایه گذاری شناخته شده است . از سوی دیگر در مبانی نظری سود، نرخ سود و نیز نرخ بهره از عوامل مؤثر بر سرمایه گذاری شناخته شده اند. در رابطه با نرخ بهره رابطه معکوس وجود دارد . در حالی که مک کینون معتقد است در کشورهای در حال توسعه به دلیل کمبود منابع مالی جهت سرمایه گذاری ،مبان سرمایه گذاری و نرخ بهره ی واقعی سپرده های بانکی در کشورهای در حال توسعه رابطه مثبت برقرار است.
از سوی دیگر همانطور که بدان اشاره گردید در مطالعات خارجی و داخلیصورت گرفت ،به منظور بررسی نقش نفت بر سرمایه گذاری ، متغیر های متعددی در مدل پژوهش ارائه گردیده است. در پژوهش صورت گرفته توسط باند و مالیک (۲۰۰۸) و نیز مطالعه ی انجام شده توسط هارب (۲۰۰۸)، با توجه به اینکه این مطالعات در رابطه با یک گروه از کشورها در حال توسعه می باشد، متغیرهایی ذدر نظر گرفته شده که قابل کاربرد برای مدل پژوهش حاضر که تنها کشور ایران را جهت مطالعه مد نظر قرار داده است نمیباشد. سایر مطالعات خارجی نیز به صورت غیر مستقیم به بررسی نقش نفت بر سرمایه گذاری پرداخته اند. در مطالعات داخلی صورت گرفته و در مدل ارائه شده توسط بدیعی و بینا (۲۰۰۱)، تنها متغیر دخیل در مدل سرمایه گذاری درآمد نفتی میباشد. از سوی دیگر با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات معمولی (ols)، تنها رابطه کوتاه مدت میان متغیر ها مورد بررسی قرار گرفته است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در مطالعه نخجوانی به بررسی نقش متغیر درآمدهای نفتی و رشد نقدینگی بر سرمایه گذاری پرداخته شده است. در این پژوهش با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات معمولی تنها رابطه کوتاه مدت بین متغیر ها مورد بررسی قرار گرفته است . در سایر مطالعات نیز به صورت غیر مستقیم به مطالعه نقش نفت بر سرمایه گذاری پرداخته شده است. در پژوهش حاضر با الهام از مطالعه صورت گرفته توسط نخجوانی (۱۳۸۱)، سرمایه گذاری به تفکیک بخش های صنعت،کشاورزی و خدمات در نظر گرفته شده است. از طرف دیگر با توجه به مبانی نظری موضوع تحقیق و مطالعات داخلی سرمایه گذاری به صورت تابع درآمد ملی و نرخ بهره در نظر گرفته میشود. از سوی دیگر با توجه به اهمیت انباشت سرمایه در بلند مدت به منظور دستیابی به رشد اقتصاد پایدار ، تنها به بررسی رابطه کوتاه مدت میان متغیر ها اکتفا نشده و رابطه بلند مدت میان متغیرهای مدل نیز مورد بررسی قرار میگیرد و بدین منظوره دوره زمانی وسیعتری نیز(۸۶-۱۳۵۶) در نظر گرفته شده است.
۲-۴ خلاصه ی فصل
این فصل از دو بخش تشکیل شده بود. در بخش اول نظریات اقتصادی مطرح شده در رابطه با سرمایه گذاری و عوامل مؤثر بر آن ،شامل نظریه ی کلاسیک ها،نظریه ی کینز،نظریه ی شتاب ساده و شتاب انعطاف پذیر ،نظریه ی وجوه باقی مانده برای سرمایه گذاری ،نظریه ی نئو کلاسیک ها و نظریه ی مکملی پول و سرمایه مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع در نظریات مختلف اقتصادی در مدل ذهای سرمایه گذاری،مهمترین متغیر های تأثیر گذار عبارتن از سطح فروش ، سطح تقاضای کل،قیمت کالاهای سرمایه ای، نقدینگی داخلی بنگاه،درآمد و تولید ملی و نرخ بهره. به طور کلی در نظریات مطرح شده در رابطه با نرخ بهره دو دیدگاه وجود دارد:در دیدگاه اول که مورد قبول نظریه پردازان کینزی و کلاسیک است، سرمایه گذاری با نرخ بهره رابطه معکوس دارد زیرا با افزایش نرخ بهره هزینه ی تأمین مالی منابع سرمایه گذاری افزایش می یابد. در دیدگاه دوم که توسط مک کینون در رابطه با کشور های در حال توسعه مطرح شده و به نظریه مکملی پول و سرمایه معرف است، به دلیل کمبود منابع مالی سرمایه گذاری در این کشور ها، بین دو متغیر سرمایه گذاری و نرخ بهره ی واقعی سپرده ها رابطه مستقیم بر قرار است. قابل ذکر است که مطالعات صورت گرفته توسط مور در زمینه ی فرضیه ی مک کینون در ۱۰۷ کشور در حال توسعه ، تأیید کننده ی این فرضیه میباشد.
بخش دوم به بررسی مطالعات داخلی و خارجی صورت گرفته در رابطه با نقش نفت در سرمایه گذاری اختصاص داشت. در جدول های (۲-۱)و (۲-۲) نتایج بدست آمده از این مطالعات به صورت خلاصه.
فصل سوم:
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات و تصریح مدل
۳-۱- مقدمه:
سرمایه گذاری از دیدگاه بسیاری از مکاتب اقتصادی یکی از پیش زمینه های اصلی رشد و توسعه ی اقتصادی محسوب می گردد. در فصل پیشین تلاش بر این بود که به گوشه ای از این دیدگاه ها اشاره شود. فصل حاضر از سه بخش تشکیل شده است؛ در بخش اول به بررسی روند تغییرات سرمایه گذاری به تفکیک بخش های اقتصادی کشور در فاصله ی سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۶ پرداخته می شود. در بخش دومبا الهام از ادبیات موضوع و مبانی نظری تحقیق مطرح شده در فصل دوم، مدل مورد استفاده در این پژوهش تصریح شده و نیز متغیرهای مدل معرفی می گردند. در نهایت در بخش سوم، روش تحقیق انجام به کار رفته در برآورد مدل این مطالعه معرفی می گردد.
۳-۲- بررسی روند سرمایه گذاری در بخش های مختلف اقتصاد ایران در فاصله ی سال های ۸۶-۱۳۵۷
در این بخش به ترتیب به بررسی روند تغییرات سرمایه گذاری در سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات در اقتصاد ایران در فاصله ی سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۶ پرداخته می شود.
۳-۲-۱- نگاهی به وضعیت سرمایه گذاری در بخش صنعت کشور
در کشورهای در حال توسعه، سرمایه گذاری در بخش صنعت به منظور جایگزینی واردات یکی از شیوه های شناخته شده جهت دستیابی به رشد اقتصادی محسوب می گردد. در این قسمت روند سرمایه گذاری در بخش صنعت مورد مطالعه قرار می گیرد. مقدار سرمایه گذاری در بخش صنعت کشور در سال ۱۳۵۷ حدوداً برابر با ۴۲ میلیارد ریال بوده است. با وقوع انقلاب و گسترش اعتصاب و تشنجات، سرمایه گذاری در بخش صنعت شدیداً کاهش یافت. در سال ۱۳۵۸ کاهش شدید مبلغ وام های درخواست شده نمایانگر کاهش تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری صنعتی است. این گرایش که در نیمه ی دوم سال ۱۳۵۶ آغاز شده بود در سال ۱۳۵۸ تشدید شد. به طوری که سرمایه گذاری در بخش صنعت در این سال با کاهش رشدی در حدود ۴۸ درصد روبه رو شد. این روند نزولی تا سال ۱۳۵۹ همچنان ادامه داشت.(ترازنامه ی بانک مرکزی،۱۳۵۹-۱۳۵۸)
در سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ شرایط سرمایه گذاری در بخش صنعتی کشور چندان مناسب نبود. در این سال ها صادرات کالاهای صنعتی به علت مشکلاتی نظیر دشواری تهیه ی مواد اولیه و لوازم یدکی و کمبود نیروی کار کاهش یافت.(ثابتی، ۱۳۸۸)
در سال ۱۳۶۲ با کاهش درآمدهای نفتی مجدداً از میزان سرمایه گذاری بخش خصوصی کاسته شد. این روند ملایم کاهش در سرمایه گذاری تا سال ۱۳۶۴ ادامه پیدا کرده است. در سال ۱۳۶۵ روند کاهش فعالیت صنایع کشور با شدت بیشتری ادامه یافت و فعالیت اغلب صنایع کشور با کاهش شدید تولید مواجه گردید. این رکود در سرمایه گذاری ناشی از کاهش قیمت نفت در بازارهای بین المللی، رشد هزینه های جنگ و همچنین رکود حاکم بر اقتصاد و تشدید فشارهای تورمی بوده است. ( طبیبیان، ۱۳۷۸)
با ادامه ی جنگ و مشکلات ناشی از آن، این روند کاهش در سرمایه گذاری تا سال ۱۳۶۶ ادامه یافت. در سال ۱۳۶۸ برنامه ی اول توسعه آغاز شد. هدف از اجرای این برنامه بازسازی و نوسازی واحدهای تولیدی خسارت دیده بود. بنابراین با اجرای این برنامه در سال ۱۳۶۸ تا حدودی در وضعیت سرمایه گذاری صنعتی بهبود حاصل گشته و سرمایه گذاری از رقم ۱۱۸۰۷ میلیارد ریال سال ۱۳۶۷ به رقم ۱۲۹۲۱ میلیارد ریال، در سال ۱۳۶۸ تغییر یافت.(ترازنامه بانک مرکزی، ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸)
با توجه به محاسبه نرخ رشد سرمایه گذاری در بخش مذکور توسط محقق، به نظر می رسد با تداوم اجرای برنامه ی اول توسعه، روند رو به رشد سرمایه گذاری، در سال های بعد نیز تداوم یافته است. در سال ۱۳۷۰، اهم سیاست های دولت در امر سرمایه گذاری، تکمیل پروژه های نیمه تمام صنعتی بود. لذا در سال مذکور تعدادی از واحدهای صنعتی به مرحله ی بهره برداری رسید. در این سال میزان سرمایه گذاری دولت در بخش صنعت نسبت به سال قبل، ۶۴ درصد رشد داشت.
برنامه ی اول توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی تا سال ۱۳۷۲ ادامه یافت. برنامه ی دوم توسعه با یک سال تأخیر در سال ۱۳۷۴ اجرا شد. محاسبه نرخ رشد نشان می دهد در سال ۱۳۷۶ نرخ رشد سرمایه گذاری در بخش صنعتی کشور کاهش یافته و از ۲۲ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۶/۱۲ درصد در سال ۱۳۷۶ تنزل پیدا کرده است.
این نرخ رشد نزولی سرمایه گذاری تا سال ۱۳۷۹ ادامه یافت. در سال ۱۳۸۰ در دومین سال اجرای برنامه ی سوم توسعه، بخش های صنعت و معدن از شرایط نسبتاً با ثباتی برخوردار بودند. به طور کلی در سال ۱۳۸۰ سرمایه گذاری صنعتی از رشد خوبی برخوردار بود و نسبت به سال قبل به میزان ۴/۲۴ درصد رشد داشت. در سال ۱۳۸۱ سرمایه گذاری صنعتی تنها ۹/۴ درصد رشد داشت که این رشد نیز عمدتاً ناشی از افزایش اعتبار دولت به بخش صنعت و معدن در حدود ۱/۸۱ درصد بود. در سال ۱۳۸۲ بانک ها و موسسات اعتباری در چارچوب مصوبات دولت و شوراری پول و اعتبار بر حجم اعتبارات و تسهیلات اعطایی خود به بخش صنعت و معدن افزودند. به طوری که در این سال نسبت به سال گذشته سرمایه گذاری به میزان ۱۴/۱۱رشد داشت.( ترازنامه ی بانک مرکزی، ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲)
سال ۱۳۸۴ مقارن با اوج گرفتن درآمدهای نفتی کشور در طول دوره ی زمانی مورد مطالعه – سال های ۱۳۵۶ تا ۱۳۸۶- بود. در این سال سرمایه گذاری در بخش صنعت از رشد ۵/۹ درصدی برخوردار شد.
در سال ۱۳۸۵- در دومین سال اجرای برنامه چهارم توسعه- با کاهش درآمدهای نفتی نسبت به سال قبل از آن سرمایه گذاری کاهش یافته و نرخ رشد آن به ۹/۱- رسید. در سال ۱۳۸۶ نیز سرمایه گذاری صنعتی با تداوم برنامه ی چهارم توسعه افزایش یافته و نسبت به سال قبل از آن از رشد ۴ درصدی برخوردار گشت. همچنان که در نمودار(۳-۱) نیز مشاهده می شود، سرمایه گذاری در بخش صنعت در فاصله ی سال های ۱۳۵۶تا ۱۳۸۶ همواره با افت و خیزهای بسیاری مواجه بوده است.
۳-۲-۲- نگاهی به وضعیت سرمایه گذاری در بخش کشاورزی در کشور
در این قسمت روند سرمایه گذاری در بخش کشاورزی در فاصله زمانی سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۶ مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به طور کلی انباشت سرمایه یکی از عوامل اساسی در رشد و توسعه ی بخش های مختلف اقتصاد، از جمله بخش کشاورزی محسوب می شود.به طوری که چنانچه انباشت سرمایه در این بخش با مدیریت صحیح و کارآمد همراه گردد، منجر به شکوفایی سایر نهاده های تولید نیز خواهد شد. با این وجود و برخلاف مزیت های نسبی جهانی و پتانسیل های داخلی ایران در زمینه کشاورزی، بخش کشاورزی از کمبود سرمایه به شدت رنج می برد. در سال ۱۳۵۶ با توجه به کاهش دوباره ی درآمدهای نفتی بعد از یک دوره رونق ناشی از افزایش قیمت های جهانی، سرمایه گذاری در بخش کشاورزی معادل با ۳۱۸۲ میلیارد ریال بود که نسبت به سال های رونق درآمد نفتی کاهش یافته و نسبت به سال ۱۳۵۵ نرخ رشد آن منفی بوده است( ترازنامه بانک مرکزی، ۱۳۵۷)
در سال ۱۳۵۷ با آغاز تشنجات ناشی از انقلاب و عدم اطمینان سرمایه گذاران نسبت به آینده ی اقتصادی روند منفی رشد سرمایه گذاری در بخش کشاورزی همچنان ادامه یافت.( طبیبیان، ۱۳۷۸)
به طوری که در این سال سرمایه گذاری در بخش کشاورزی به میزان ۱۵ درصد کاهش در نرخ رشد را نشان می دهد. در سال ۱۳۵۸ در مجموع سرمایه گذاری در بخش کشاورزی نسبت به سال گذشته کاهش یافته ولی از سرعت تنزل روند رشد آن کاسته شده است. به طوری که در این سال نسبت به سال ۱۳۵۷ سرمایه گذاری در بخش کشاورزی در حدود ۴ درصد کاهش در رشد را تجربه کرد. در سال ۱۳۵۹ بانک کشاورزی حدود ۱۲۱ میلیارد ریال جهت فعالیت های کشاورزی پرداخت نمود که نسبت به رقم مشابه سال قبل به میزان ۸/۲۵ درصد افزایش داشت. بنابراین پس از چند سال رشد منفی در سرمایه گذاری در این سال سرمایه گذاری در بخش کشاورزی با ۹/۷ درصد رشد همراه بود.( ترازنامه بانک مرکزی، ۱۳۵۸)
با آغاز جنگ تحمیلی در شهریورماه ۱۳۵۹ در سال های بعد، برنامه ی دولت در زمینه رشد سرمایه گذاری تداوم نیافت و در سال ۱۳۶۰ تغییر چندانی در سرمایه گذاری نسبت به سال ۱۳۵۸ مشاهده نشد (ثابتی،۱۳۸۸).به طوری که در این سال سرمایه گذاری در بخش کشاورزی تنها به میزان ۶/۰ درصد رشد یافته است. با ادامه یافتن جنگ در سال ۱۳۶۱ و اولویت سرمایه گذاری در امور دفاعی، سرمایه گذاری در کشاورزی به میزان ۱۳ درصد کاهش در رشد را تجربه کرد. در طول دوران جنگ تحمیلی سرمایه گذاری در این بخش با نوسانات زیادی همراه بوده است. کمترین مقدار سرمایه گذاری مربوط به سال ۱۳۶۷ می باشد. در حالی که در سال ۱۳۶۸ رقم رشد سرمایه گذاری مجدداً مثبت شد. برنامه ی اول توسعه تا سال ۱۳۷۲ ادامه یافت.( ترازنامه بانک مرکزی، ۱۳۶۱،۱۳۶۸،۱۳۶۷)
برنامه ی دوم توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با یک سال تأخیر در سال ۱۳۷۴ اجرا شد. در طول اجرای این برنامه، سرمایه گذاری در بخش کشاورزی دارای نوسانات فراوانی بود. محاسبه نرخ رشد سرمایه گذاری در این بخش از سوی محقق نشان می دهد که در سال ۱۳۷۵ نسبت به سال قبل سرمایه گذاری در این بخش ۳۶ درصد رشد را تجربه کرده است. این در حالی است که در سال ۱۳۷۶ سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، مجدداً کاهش یافته است. که این کاهش متأثر از سیاست های انقباضی دولت و ناشی از کاهش از درآمدهای نفتی بوده است. این کاهش در روند سرمایه گذاری تا سال ۱۳۷۷ ادامه یافت. در سال ۱۳۷۸ درآمدهای نفتی بعد از رکود سال های ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ افزایش یافت. در این سال سرمایه گذاری در بخش کشاورزی با رشد ۶/۷۱ درصدی روبه رو شد.(ترازنامه بانک مرکزی۱۳۷۸)
در سال ۱۳۸۱، در نتیجه ی افزایش در اعتبارات دولت و تسهیلات بانکی به بخش کشاورزی روند رو به رشدی در سرمایه گذاری در بخش مذکور آغاز شد. و بر این اساس در این سال ها سرمایه گذاری در بخش کشاورزی همواره دارای روند ملایم افزایشی همراه بوه است. به طوری که در سال ۱۳۸۴، مجموع تولیدات زراعی و باغی نسبت به سال قبل افزایش یافت. تولید محصولات دامی و شیلات نیز نسبت به سال قبل از آن با افزایش همراه بوده است. (ترازنامه بانک مرکزی، ۱۳۸۴)
همانطور که بدان اشاره گردید سال ۱۳۸۴ مقارن با دوران شکوفایی درآمدهای نفتی بود. در سال ۱۳۸۵ با کاهش مجدد درآمدهای نفتی سرمایه گذاری در این بخش در حدود ۷ درصد کاهش رشد را تجربه کرد. در سال ۱۳۸۶ در روند سرمایه گذاری نسبت به سال قبل تغییر چندانی مشاهده نمی شود. در این سال نرخ رشد سرمایه گذاری از حالت منفی خود خارج گشته و نسبت به سال قبل از آن ۲ درصد رشد را نشان می دهد (ترازنامه بانک مرکزی،۸۶-۱۳۸۵) روند تغییرات سرمایه گذاری در بخش کشاورزی در نمودار (۳-۲) به تصویر کشیده شده است.
۳-۲-۳- نگاهی به وضعیت روند سرمایه گذاری در بخش خدمات کشور
در قسمت قبل به بررسی روند تغییرات سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، پرداخته شد. در این قسمت نیز، روند تغییرات سرمایه گذاری در بخش خدمات کشور در طول دوره ی زمانی سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۶، مورد تحلیل قرار خواهد گرفت . به طور کلی بخش خدمات در این پژوهش از بخش های حمل ونقل، ارتباطات، مستغلات و سایر خدمات از قبیل آموزش و پرورش و بهداشت و درمان، تشکیل شده است. بررسی روند تحولات سرمایه گذاری در این بخش نشان می دهد در سال ۱۳۵۶- یعنی یکسال قبل از وقوع انقلاب اسلامی- سرمایه گذاری در بخش خدمات معادل با ۶۶۲۷۵ میلیارد ریال بوده است.( بانک اطلاعات سری زمانی بانک مرکزی)
با وقوع انقلاب و نابسامانی ها وتشنجات ناشی از وخامت اوضاع، سرمایه گذاری در بخش خدمات شروع به کاهش کرد به طوری که نرخ رشد سرمایه گذاری تا سال ۱۳۵۹ منفی بوده است. در طول دوران جنگ سرمایه گذاری در این بخش همانند بخش های کشاورزی و صنعت با نوسان های زیادی همراه بوده است. کمترین مقدار سرمایه گذاری در بخش خدمات کشور به سال ۱۳۶۷ بر می گردد. در این سال، با کاهش امکانات مالی دولت، پرداخت های دولت در چارچوب سرمایه گذاری ثابت محدود شد و به موازات آن پرداخت های عمرانی در امور اجتماعی نیز کاهش یافت . به طوری که در این سال رشد سرمایه گذاری با کاهش ۲۵ درصدی مواجه شد.(ترازنامه بانک مرکزی، ۱۳۵۹-۱۳۶۷)
در سال ۱۳۶۸ با پایان یافتن جنگ سرمایه گذاری در بخش خدمات روند روبه رشدی را آغاز نمود. با توجه به محاسبه نرخ رشد سرمایه گذاری در بخش مذکور در این سال سرمایه گذاری از رشد ۶ درصدی برخوردار شده است.
در سال ۱۳۷۰ در دوران بازسازی پس از جنگ با افزایش پرداخت های دولت در امور اجتماعی و بهداشت و درمان سرمایه گذاری در این بخش از رشد ۳۸ درصدی برخوردار شد.(ترازنامه بانک مرکزی،۱۳۷۰)
با پایان یافتن برنامه اول توسعه، سرمایه گذاری در بخش خدمات دارای روند روبه کاهشی بود که این کاهش تا سال ۱۳۷۴- که سال اول اجرای برنامه دوم توسعه بود- ادامه یافت. به طور کلی در این سال نسبت به سال ۱۳۷۳ سرمایه گذاری در بخش خدمات کاهش یافته و با کاهش رشدی معادل ۷/۴ درصدی مواجه بوده است. از سال ۱۳۷۵ به بعد در طول برنامه دوم، سوم و چهارم توسعه همانطوری که نمودار (۳-۳) نشان داده شده است. علارغم نوسانات کوتاه مدت سرمایه گذاری در بخش خدمات دارای روند افزایشی بوده است. به طوری که بیشترین میزان سرمایه گذاری در طول دوران مورد بررسی (۸۶-۱۳۵۶)، در سال ۱۳۸۶ می باشد.(بانک اطلاعات سری زمانی بانک مرکزی)
نمودار (۳-۳) روند تغییرات سرمایه گذاری در بخش خدمات در فاصله ی سال های ۱۳۵۶ تا ۱۳۸۶ را نشان می دهد.
در جدول ۳-۱ نرخ رشد سرمایه گذاری در سه بخش خدمات، کشاورزی و صنعت از ۸۶-۱۳۷ نشان داده شده است.
جدول(۳-۱) نرخ رشد سرمایه گذاری در بخش های صنعت، کشاورزی و خدمات در فاصله سالهای ۸۶-۱۳۷۰

سال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ق.ظ ]




Sig.

۱

۶٫۴۳۳

۸

.۵۹۹

همچنین نتایج حاصل از جدول ۴-۳-۳-۷ نشان از میزان ضریب تعیین نِیجل کرک دارد که با توجه به نتایج در اینجا مقدار آن۰٫۱۴۸ است.
جدول ۴-۳-۱-۷

Model Summary

Step

-۲ Log likelihood

Cox & Snell R Square

Nagelkerke R Square

۱

۳۸۳٫۵۶۸

.۱۱۱

.۱۴۸

a. Estimation terminated at iteration number 4 because parameter estimates changed by less than .001.

در انتها برای مقادیر مدل از نتایج جدول ۴-۳-۳-۳ استفاده می شود که با توجه به ارقام مندرج در قسمت ضرایب(B) مدل اصلی ما در فرضیه یک به صورت زیر تعریف می­ شود

فصل پنجم:
نتیجه ­گیری و پیشنهادات
۵-۱. مقدمه
هدف از این فصل، جمع بندی و ارائه پیشنهاد بر اساس ارزشیابی نتایج و یافته­های تحقیق است تا ضمن ایجاد یک تصویر روشن از یافته­های تحقیق، نتایج آن از صراحت بیشتری برخوردار گردد. علاوه بر این، زمینه های لازم برای نتیجه گیری کلی تحقیق فراهم آید و به گونهای یافته ها با مبانی نظری تلفیق یابد. به همین منظور، ابتدا ضمن بیان مسئله تحقیق، یافته های فصول قبل بویژه فصل چهارم تحقیق اعم از یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها و نیز اطلاعات به دست آمده از منابع اطلاعاتی موجود که در آن فصل توصیف و تحلیل و مورد بحث و تفسیر قرارگرفته­اند. در قسمت پایانی و پس از نتیجه گیری کلی از تحقیق انجام شده تنگناها و محدودیت های انجام تحقیق بیان گردیده و سرانجام با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات موجود، پیشنهاد و راهکارهایی، ارائه گردیده و در انتها نیز پیشنهادیی برای تحقیق های آتی محققین و دانشجویان ارائه شده است.
۵-۲. خلاصه تحقیق
هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط کیفیت اقلام تعهدی شرکتها(در غالب شرکتهای با کیفیت اقلام تعهدی بالا و شرکتهای با اقلام تعهدی پایین) با سه معیارمالی اعم از؛ نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، نسبت بازدهی ارزش ویژه، و نسبت سود تقسیمی است. روش تحقیق پژوهش حاضر کاربردی و طرح پژوهش آن از نوع نیمه تجربی و با بهره گرفتن از رویکرد پس رویدادی (از طریق اطلاعات گذشته) بوده است. قلمرو مکانی این تحقیق، شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی این تحقیق نیز از سال ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۲ بوده است. تعداد نمونه در این تحقیق مبتنی بر ۵۱ شرکت(۳۰۶ نمونه سال-شرکت) در نظر گرفته شده است. همچنین، تعداد سه فرضیه به منظور بررسی رابطه بین هر یک از متغیرهای تحقیق تدوین گردیده است. از اینرو، معیارهای مالی؛ نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، نسبت بازدهی ارزش ویژه، و نسبت سود تقسیمی به عنوان متغیر مستقل و نوع کیفیت اقلام تعهدی اختیاری به عنوان متغیرهای وابسته تعیین شد. همچنین از چهار متغیر کنترلی اندازه شرکت ، اهرم مالی، عمر شرکت، و نوع گزارش حسابرسان مستقل استفاده شده است. همچنین جهت آزمون فرضیه ها از نرم افزار SPSS 22 استفاده به عمل آمده است.
۵-۲-۱. نتایج فرضیه اول :
فرضیه اول مبنی بر اینکه ” ارزش بازار شرکت‌ها(مبتنی بر نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام) تاثیر معنی‌داری بر کیفیت اقلام تعهدی اختیاری دارد.” مورد پذیرش قرار نگرفت.
با این تشریح که تغییر در نسبت قیمت بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام با کیفیت اقلام تعهدی اختیاری در جهت خلاف هم است ولی از لحاظ معنادی قابل قبول نمی ­باشد.
این نتایج به نوعی با نتایج تیموری(۱۳۹۳) مبنی بر اینکه ” تفاوت معناداری در ارزش گذاری اقلام تعهدی اختیاری، بین شرکت های که نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام بالا و پایینی دارند، وجود دارد” صالحی و قربانی(۱۳۹۰)”(بین محافظه کاری سود و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری ارتباط معناداری وجود ندارد” و اُلوچ و همکاران(۲۰۱۵) ” کیفیت اقلام تعهدی اختیاری شرکتها به طور معناداری در سطوح مختلف متاثر از ارزش سهام می باشد” تطابق دارد.
ولی با نتایج انصاری و همکاران(۱۳۹۳)”وجود ارتباط منفی و معنادار میان مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی با معیار ارزش شرکت”، فخاری و همکاران(۱۳۹۰)”بین اقلام تعهدی اختیاری و همزمانی قیمت رابطه مثبت معنادار حاکم است” شایسته شجاعی(۱۳۹۱)”شرکتهای دارای اقلام تعهدی بالا دارای نسبت ارزش دفتری به ارزش ذاتی متفاوتی هستند”، ودیعی و عظیمی­فر (۱۳۹۱)” در ارزش گذاری شرکتها در مقایسه بین اقلام تعهدی اختیاری آنهاتفاوت معنادار وجود دارد”، رمضان پور و همکاران(۱۳۹۲)”بین نقدشوندگی سهام و مدیریت سود رابطه معناداری وجود دارد.”، دیمیترپولس و استریو(۲۰۰۹)”اقلام تعهدی اختیاری اهمیت فزاینده­ای در توصیف تغییر قیمت سهام دارند”)تطابق ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ق.ظ ]




باشد باید تائبانه به سوی کلی بازگردد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۳) او با عملش از کل حوزه اخلاق فراتر رفت؛ او در فراسوی این حوزه غایتی داشت که در مقابل آن این حوزه را معلق کرد. زیرا مایلم بدانم چگونه میتوان عمل او را در رابطه با کلی قرار داد و چگونه میتوان میان عمل او و کلی رابطهای جز فرا رفتن از آن کشف کرد. عمل ابراهیم به خاطر نجات یک خلق، یا دفاع از آرمان کشور، یا فرو نشاندن خشم خدایان نبود. اگر سخن از خشم خدا بود این خشم علیالقاعده باید تنها متوجه ابراهیم میشد، زیرا کلِ عملش هیچ رابطهای با کلی ندارد و اقدامی کاملاً شخصی است. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۶)
و سپس به تعریف مسئولیتی میرسد که ابراهیم به آن عمل میکند:
پس چرا ابراهیم چنین میکند؟ به خاطر خدا، و به خاطر خودش و این دو مطلقاً یکسانند. به خاطر خدا، زیرا خداوند این آزمون را همچون دلیل ایمانش از او خواسته است، و به خاطر خودش، زیرا میخواهد دلیل اقامه کند. وحدت این دو جنبه به درستی در اصطلاحی بیان میشود که همیشه برای توصیف این وضعیت بهکار رفته است: این یک آزمون، یک وسوسه است. اما وسوسه به چه معناست؟ معمولاً به چیزی گفته میشود که انسان را از ادای تکلیف بازمیدارد؛ اما در اینجا وسوسه همانا اخلاق است که ابراهیم را از عمل به خواست خدا بازمیدارد. پس در اینجا تکلیف چیست؟ تکلیف دقیقاً بیان خواست خداست. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۷)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما این مسئولیت یا تکلیف که امری است بیشتر درونی، چگونه و به چه شکلی بروز میکند؟ در واقع محصولی که بتوان این مفهوم را با آن تعریف و یا توصیف کرد چیست؟
ابراهیم از وساطت امتناع میکند، به تعبیر دیگر او نمیتواند سخن بگوید. همین که سخن بگویم کلی را بیان کردهام و اگر خاموش بمانم کسی مرا درک نمیکند. پس همین که ابراهیم بخواهد خود را در کلی بیان کند باید بگوید که وضعیت او وضعیت وسوسه مذهبی است زیرا بیان عالیتری برای آن کلی، که برتر از کلیای باشد که از آن فراتر میرود، ندارد. از این رو گرچه ابراهیم ستایشم را برمیانگیزد اما در همان حال مرا میترساند. آن کس که خود را نفی و به خاطر تکلیف قربانی میکند، متناهی را وامیگذارد تا نامتناهی را به چنگ آورد و چنین کسی به قدر کافی ایمن است. قهرمان تراژدی، یقینی را وامیگذارد تا یقینیتر را به چنگ آورد و چشمِ نظارهگران با اعتماد به او دوخته است. اما آن کس که کلی را وامینهد تا چیز عالیتری را به چنگ آورد که کلی نیست، چه میکند؟ آیا ممکن است این کار چیزی جز یک وسوسه باشد؟ و اگر ممکن است، ولی فرد خطا کند چه راه نجاتی برایش ممکن است؟ او همه رنج قهرمان تراژدی را تحمل میکند، شادی زمینیاش را نابود میکند، از همه چیز میگذرد و شاید در همان لحظه خود را از شادی والایی، که چنان برایش گرانبهاست که میخواست آن را به هر بهایی به چنگ آورد، محروم میکند. هر کس او را نظاره کند نه میتواند او را بفهمد و نه با اعتماد به او نگاه کند. شاید هدفِ مردِ ایمان، شدنی نیست، زیرا غیرقابل تصور است. یا اگر شدنی باشد اما فرد خواستِ خدا را بد فهمیده باشد چه راه نجاتی برایش باقی میماند. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۸)
کییرکگور این ترس و پریشانی را نه تنها بَد و مخرّب نمیداند، بلکه آن را به عنوان وسیلهای برای نجات انسان مؤثر میداند:
من از هر انسانی میخواهم که هر اندیشه غیرانسانی که او را از ورود به کاخهایی که در آنها نه فقط خاطره برگزیدگان بلکه خود برگزیدگان سکونت دارند، میترساند، از خود دور کند. او نباید گستاخانه به جلو شتافته و خویشاوندی خود را به آنها تحمیل کند، باید هر بار که در مقابل آنها تعظیم میکند مسرور باشد، اما باید صریح و با اعتماد باشد. او نجات را در همین اضطراب و پریشانی که مردان بزرگ با آن آزموده شدند پیدا خواهد کرد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۲)
لذا با اشاره به داستان حضرت مریم توضیح میدهد:
از کدام زن همچون مریم هتک حرمت شدهاست، و آیا اینجا هم راست نیست که خدا کسی را که رحمت میکند با همان نفخه لعنت میکند؟ تعبیر روحانی مریم باید بدین گونه باشد، و او به هیچ وجه آن بانوی لطیفی نیست که بر مُخَدّه نشسته و با کودک ـ خدایی بازی میکند. با این حال هنگامی که میگوید «اینک کنیز خداوندم» بزرگ است، و به گمان من توضیح این مطلب نباید دشوار باشد که چرا مادر خدا شدهاست. او به ستایش دنیایی نیازی ندارد، همانگونه که ابراهیم از اشک بینیاز است، زیرا نه مریم قهرمان بود نه ابراهیم، بلکه هر دو از آن بزرگتر شدند، نه با فرار از پریشانی، عذاب و پارادوکس بلکه به برکت آن. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۳)
در اینجا کییرکگور با اشاره به پارادوکسیکال بودن ایمان، به تشریحِ تعامل و تقابل بین مسئولیت و ترسی که خود حاصل همین مسئولیت است اینگونه میپردازد:
پس پارادوکس ایمان این است که فرد برتر از کلی است، به گونهای که رابطهاش را با کلی به وسیله رابطهاش با مطلق، و نه رابطهاش را با مطلق توسط رابطهاش با کلی، تعیین میکند. پارادوکس را همچنین با این سخن میتوان بیان کرد که وظیفهای مطلق در مقابل خدا وجود دارد؛ زیرا در این رابطه تکلیف، فرد به مثابه فرد به طور مطلق با مطلق رابطه پیدا میکند. اگر در این شرایط بگوییم عشق به خدا تکلیف است معنایی متفاوت از قبل را بیان کردهایم؛ زیرا اگر این تکلیف مطلق باشد اخلاق به نسبتی تنزل یافته است. با این حال نتیجه نمیشود که اخلاق باید ملغی شود بلکه باید بیانی کاملاً متفاوت، یعنی بیان پارادوکس را پیدا کند، به گونهای که مثلاً عشق به خدا شهسوار ایمان را وادار کند به عشق خود به همسایه بیانی مخالف با بیانی که از دیدگاه اخلاق تکلیف است ببخشد. اگر اینگونه نباشد ایمان جایی در زندگی ندارد و تنها وسوسهای است؛ آنگاه ابراهیم خاسر است، زیرا به آن تسلیم شده است. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۷) این پارادوکس واسطهپذیر نیست؛ زیرا دقیقاً بر این واقعیت استوار است که فرد فقط فرد است. همین که بخواهد تکلیف مطلق خود را در کلی بیان کند و از آن در این اطمینان یابد، میداند که به وسوسه گرفتار شده است، و حتی اگر در مقابل وسوسه مقاومت کند به انجام آن تکلیفِ به اصطلاح مطلق موفق نمیشود؛ و اگر مقاومت نکند، حتی اگر عملش از حیث واقع همان تکلیف مطلقش باشد، باز هم گناه کرده است. پس چاره ابراهیم چیست؟ (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۸) وظیفه مطلق میتواند به انجام عملی منجر شود که اخلاق آن را منع کرده است، اما به هیچ وجه نمیتواند شهسوار ایمان را از دوست داشتن بازدارد. این آن چیزی است که ابراهیم نشان میدهد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۱۰۱)
لذا در مورد یک قهرمان تراژدی بعنوان یک فرد عادی مینویسد:
پسری پدرش را به قتل میرساند اما فقط بعداً میفهمد پدرش را کشته است. خواهری میخواهد برادرش را قربانی کند اما در لحظه تعیین کننده او را میشناسد. او با چشم خود میبیند، در خود کنکاش میکند و سرنوشت را در آگاهی دراماتیکش منحل میکند. در این شرایط، اخفا و افشا به عمل آزادانه قهرمان تبدیل میشوند و او مسئولیت آنها را بر عهده میگیرد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۱۱۲) اخلاق با فضایل شوخی نمیکند و مسئولیت سنگینی بر شانههای ضعیف قهرمان قرار میدهد، و نیت او را در بازی با مشیت به یاری اعمالش گستاخانه میداند، اما خواست او را به انجام آن با رنج کشیدنش نیز محکوم میکند. اخلاق از انسان میخواهد واقعیت را باور کند و جرأت مبارزه با همه مصایب آن، به ویژه با رنجهای شبحواری را که به مسئولیت خود پذیرفته است داشته باشد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۱۱۵)
در پایان نیز کییرکگور باز هم با اشاره به ابراهیم و فهم عملکردش، به ترسی که نشانگر حضور مسئولیت است اینگونه اشاره میکند:
میتوان ابراهیم را فهمید، اما او را فقط به همانگونه میتوان فهمید که پارادوکس را میتوان فهمید. من به سهم خود میتوانم بگونهای ابراهیم را بفهمم اما در عین حال میدانم که جرأت سخن گفتن و نیز جرأت عمل کردن همچون ابراهیم را ندارم. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۱۵۴)
مفهوم دلهره
افکار وجودی در فلسفه کییرکگور در باب دلشوره مطرح میشوند. مبسوطترین بحث او را در کتابی مییابیم که در زبان انگلیسی The Concept of Dread / مفهوم دلهره نام دارد. این کتاب کتابی دشوار است و مفهومی که مطرح میکند به هیچ وجه واضح نیست. اما شاید از این امر گریزی نباشد، زیرا دلشوره خصلتی ظریف و طفرهآمیز دارد که تفکر به ندرت میتواند آن را درک کند.
مفهوم دلشوره در چارچوب بحثی از منشأ گناه به میان میآید. چه چیزی گناه را ممکن میسازد؟ این بحث برحسب روایت سِفر تکوین در خصوص هبوط انسان است، اما کییرکگور این قصه را به صورت قصهای میفهمد که واقعه یا تحولی در حیات هر انسانی را وصف میکند و آن: گذر از معصومیت به گناه است. آنچه این واقعه را ممکن میسازد شرط مقدّم دلشوره است. (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۶۶)
در این کتاب نیز همان مباحث پیشین مطرح میشود. مسئولیتی حاصل از گناه و معصومیتِ پایمال شده که در این کتاب این مسئولیت، با اضطراب، دلشوره یا دلهرهای دائمی و همیشگی به تصویر کشیده میشود.
کییرکگور دلهره را «نفرت مهر آمیز و مهرِ نفرت آمیز» تعریف میکند. و پسرکی را مثال میآورد که دلش برای ماجراجویی غنج میزند و «تشنه چیزهای شگفت و رازناک است.» کودک، هم به سوی چیز ناشناخته کشیده میشود و هم، همچون تهدیدی برای امنیت خویش، از آن میگریزد. کشش و وازَنِش، مهر و نفرت، درهم تنیدهاند. این کودک در حالت دلهره است، و این حالت با ترس فرق دارد. زیرا ترس با چیزی کاملاً معیّن سر و کار دارد، خواه واقعی یا خیالی، مانند مار در رختخواب یا زنبوری که بخواهد آدمی را نیش بزند، حال آنکه سر و کار دلهره با چیزی است هنوز ناشناخته و نامعین. و آنچه کودک را هم به خود میخواند و هم از خود میراند همانا چیز ناشناخته و رازناک است. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۳۳۹)
کییرکگور در ادامه با بکار بردن این ایده در مورد گناه، آدم را مثال زده و منشأ مسئولیتی را که در تمام نوشته های خود از آن تبعیت میکند را با تبیین مفهوم دلهره عنوان میکند:
کییرکگور این ایده را درمورد گناه به کار میبرد. به گفته وی، روح در حالت بیگناهی در حالت خوابناکی است و از خود جدا نشده است و هنوز گناه را نمیشناسد. اما کشش گُنگی در آن هست، اما نه به گناه همچون چیزی معین، بلکه برای بکار بردن آزادی و بدینسان برای امکان گناه. «دلهره همان امکان آزادی است.» هنگامی که به آدم در حالت بیگناهی گفتند که اگر درد مرگ نیز به جان او افتد از میوه درخت دانش نیک و بد نخورد، او نه میدانست که بد چیست و نه مرگ چیست. زیرا تنها با سرپیچی از این بازداشت بود که این دانش به دست میآمد. اما همین بازداشت در آدم «امکان آزادی… امکان هشدار دهنده توانستن» را بیدار کرد.(کاپلستون، ۱۳۸۸، ۳۳۹)
جان مککواری از زبان کییرکگور مینویسد:
در معصومیت، رؤیایی از قبل، چیزی مانند تزلزل و ناراحتی و پیش احساس وجود دارد که آرامش بهشتی را بر هم میزند. «این راز عمیق معصومیت است که در عین حال دلشوره است». مثالی که کییرکگور برای شرح این نکته از آن استفاده میکند بیداری جنسیت و بیداری لذت حسّی در فرد است. تشویش و تحذیری وجود دارد که بالاخره به عمل التذاذ حسی و لذا به از دست دادن معصومیت و تغییر کیفیت وجود میانجامد. این بر عمل است. دلشوره «سرگیجه» یا «سرگشتگیِ» اختیار وصف میشود. زیرا اختیار و آزادی به معنای امکان و ایستادن در لبه امکان و دقیقاً مانند ایستادن در لبه پرتگاه است. با بهره گرفتن از استعارهای متفاوت (این استعاره از آنِ من است نه از آنِ کییرکگور، اما گمان میکنم که این استعاره نیز این نکته را میرساند) شاید بتوانیم بگوییم که اختیار در ذات خود آبستن امکان است و جنبش امکان در رحِم اختیار و آزادی است که به صورت دلشوره نخستین تجربه میشود. کییرکگور دلشوره را با تکوین خاص انسان به صورت نفس و بدن و تمکّن آنها در روح قرین میکند. انسان به صورتی که تکوین یافته تابع تنش است و این تنش دلشوره است. وظیفه انسان انجام دادن تألیف نفس و بدن است و این وظیفه از ابتدا در زیر بار دلشوره است. دلشوره پدیداری خاص انسان است. حیوان دلشوره نمیداند که چیست، زیرا حیات او صرفاً وابسته به حس است و فرشته نیز دلشوره نمیداند که چیست، زیرا حیات او عقل محض است. اما انسان، مرکّب از حس و عقل، نفس و بدن، در زیر سایههای دلشوره زندگی میکند. (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۶۶)
لذا در تفکر کییرکگور، دلشوره نتیجه گناه نیز هست. در واقع این دلشوره، مسئولیت همان گناه است.
هایدگر و مسئولیت
مارتین هایدگر در سال ۱۸۸۹ به دنیا آمد و ۸۷ سال بعد، درگذشت. وی از خود کتابها، رسالهها و گفتارهای فراوانی به یادگار گذاشت. مهمترین متنی که در حکم جمعبندی آراء فلسفی هایدگر در نخستین دوره کار فکری او به شمار میرود، هستی و زمان است. هایدگر با اینکه در مسیر فکریاش مراحل گوناگونی را تجربه کرد اما همواره «مسأله هستی» را مرکز بحث خود قرار داد. این شیوه از تفکر که هایدگر از آن بهره میجسته، موجب آن شده است که دیدگاه وی، با وجود تفاوتهایی که الفاظِ ثقیل و گنگ مخصوص هایدگری ایجاد کرده است، شباهتهای زیادی با نظریههای کییرکگور داشته باشد. البته با کلیگوییهایی که آن هم مخصوص این فیلسوف آلمانی تبار است.
محور اصلی اندیشه های هایدگر، هستی دار بودن و به تَبَع آن، زمانبودگی را تشکیل میدهد، و تمام مفاهیم مبتلابه انسان را در حقیقتِ هستیِ انسان و زمان وی جستجو میکند. در این خصوص و نیز در مفهوم مورد مطالعه ما در این قسمت از پژوهش(مفهوم مسئولیت)، دکتر استفن مولهال در اثر خود «هایدگر و “هستی و زمان”» به نقل از وی مینویسد:
قطعاً درک مسئولیتهای یک فرد اگزیستانسیال به معنای آشکار کردن ویژگیهای حقیقی تصمیمگیری است، مفهومی است که آن شخص تصمیم را به عنوان حالتی برای یک انتخاب اگزیستانسیالی اتخاذ میکند. و این دلیل محتوایی کردن مفهوم مسئولیت پذیری میباشد. (mulhall, 2005, 169)
هایدگر هم مانند دیگر فلاسفه مکتب اگزیستانسیالیسم، لفظ اگزیستانسیالیست را برای خود نپذیرفت. وی با اینکه مسیحی نبود ولی با صراحت از سارتر نیز تبرّی میجست، چون نمیخواست ملحد نیز خوانده شود. اما باتوجه به تفکرات مندرج در آثار برجای مانده از وی، میتوان او را نیز یک فیلسوف اگزیستانسیالیست به حساب آورد. فیالحال ما نیز باتوجه به آنچه گفته شد به بررسی اجمالیِ مفاهیم مورد توجه هایدگر که ردپایی از شناسایی مفهوم مسئولیت را آشکار میکنند میپردازیم.
مرگ آگاهی
به مرگ در آلمانی میگویند der Tod، مردن هم میشود sterben هایدگر هردو را به معنایی بارها مهمتر از مرگ زیستشناسانه به کار برد. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۸۹) مرگ به نابود شدن امکانها، تیمار، توجه و دلواپسی معنا میدهد. بدون مرگ تجربهای از نیستی قابل تصور نخواهد بود. زمان به این دلیل با هستی یکی است که با مرگ هر دازاین، برای آن دازاین، زمانبودگی تمام خواهد شد. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۸۹)
هایدگر با اشاره به این که مرگ وجود دارد و به هر تقدیر برای هر انسانی رخ میدهد، این مرگ آگاهی را نه تنها موجب گرایش به پوچی نمیداند، بلکه آن را عاملی برای هدفمند ساختن زندگی و بیهوده نبودن آن تلقی میکند. این تفکر که مرگ پایانی بر تمامی آن چیزی است که برای انسان، هستی نامیده میشود، موجب میشود تا پذیرش مسئولیت توسط انسان در زمان بودگی اهمیت بیشتری پیدا کند. فلذا از نظر هایدگر، این آگاهی از آن روی که در هر لحظه تداعی کننده پایان زمان بودگی است، موجب ناامیدی، ترس و اضطراب میشود. در نتیجه مسئولیتهای انسان که در صدر آنها مسئولیت وجود خود فرد قرار دارد در دلهره، ترس و ناامیدی معنا میشود.
لذا برایان مگی در کتاب خود “مردان اندیشه”، مرگ آگاهی را از نظر هایدگر چنین توصیف میکند:
وقتی وجود انسان اصل اساسی تفکر اگزیستانسیالیستی است؛ مرگ روی دیگر سکه‌ی هستی و وجود رخ می‌نمایاند. «من هر لحظه امکان دارد دیگر نباشم.» این امکان به تعبیر «هایدگر» همهی امکان‌های دیگر مرا لغو و باطل می‌کند و به این معنا حد نهایی و منتها درجه‌ی تمام امکانات است. مرگ آگاهی‌، یکی از اصول مهم این فلسفه است که مخصوصا در ادبیات و هنر تأثیر گذاشته است. (مگی، ۱۳۷۴، ۱۲۸)
از دیدگاه مارتین هایدگر ما انسانها به این جهان «پرتاب شدهایم» یعنی بیآنکه خودمان اراده کنیم به این جهان پا گذاشتهایم. ملازم این پرتابشدگی و در نتیجه، پیشبینینشدگی و اتفاق و تصادف، مرگ و تناهی محتوم قرار دارد که از آن نمی‌توانیم بگریزیم و تصور این واقعیت که با مرگ، انسان تمام می‌شود، ترسناک و اضطرابزا است. (مگی، ۱۳۷۴، ۱۳۰)
ترس
احمدی در کتابش “هایدگر و پرسش بنیادین” ترس را از نظر هایدگر اینگونه تبیین میکند:
ترس نیز از پرتاب شدگی به جهان نتیجه میشود. ترس از نگرانی جداست، و شدت مییابد، زیرا چیزی در جهان را مایه و علت خود میداند. خواه این چیز یا امر یا رخداد معرفی شده باشد، یا به صورت ناروشن و مبهم باقی مانده باشد. من از امری در جهان میترسم. حتی اگر این امر مکافات دینی من در جهانی دیگر باشد، در این جهان دانسته و معنا شده است. ترس همواره دلیل دارد، حتی اگر هنوز سرچشمهاش ناشناخته باقی مانده باشد. علت یا موضوع آن به من نزدیک میشود. تا این موضوع یا علت از من دور است ترس خفته است. خطاست که ترس را احساسی درونی بدانیم. ترس نیز گونهای به روی جهان گشوده شدن است. من همواره برای خودم یا کسان و چیزهایی که برای من مهماند، میترسم. ترس ریشهای در «من بودگی» دارد. (احمدی، ۱۳۸۸، ۳۷۵)
این در «من بودگی» که ترس ریشه در آن دارد، از نظر هایدگر مسئولیت آفرینِ فرد است. چرا که بودن در هستی مستوجب پذیرش مسئولیتِ بودن و در واقع مسئولیتِ وجود است. و از آنجا که بودن به تنهایی و بدون هیچ تکلیفی، ترسی را به همراه ندارد، پس این مسئولیت است که ترس را بر انسان تحمیل میکند.
لذا در ادامه میگوید: من همچون هستندهای که باید مراقب خود باشم، میترسم. ترس از «با هستن» نتیجه میشود. ترس حالتی است که من در آن قرار میگیرم. ریشهای هستی شناسانه دارد و باید بتوانم که آن را به گونهای هستی شناسانه و نه اُنتیک بررسی کنم. کییرکگور میان ترس که علت آن مشخص است، با نگرانی که علت آن ناروشن است، تفاوت قائل میشد. هایدگر نیز به همین تفاوت تأکید میکرد. (احمدی، ۱۳۸۸، ۳۷۵)
هایدگر میگوید: هراس، مرا از دلبستگیها و معنیهای زندگیم در جهان جدا میکند و بوسیله این شناسایی است که من یا میتوانم به این وجود غیراصیلی که بگونهای غیرشخصی تعیین شده ادامه دهم و یا با تلاشی قهرمانانه، مسئولیت شخصی وجود خودم را به عهده گیرم. (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۱۴۶)
دلواپسی
آنچه را که واژه die Sorge پیش میکشد دشوار میتوان در زبان فارسی به یاری یک واژه بیان کرد. واژه «تیمار» که من به کار بردهام نیز برابر کامل و دقیقی برای sorge نیست. در آلمانی میتوان با واژه Sorge دو حالت را بیان کرد. یکی مراقبت و دومی دلواپسی. همچنین، فعل sorgen نیز هردو معنای مراقب بودن و دلواپس بودن را داراست. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۷۳) همچنین در زبان فرانسوی واژه Souci هر دو معنا را منتقل میکند. شاید در فارسی واژه های «دغدغه» و «دغدغه خاطر» تا حدودی رساننده دو معنا باشند، اما گمان میکنم که «تیمار» بهتر از آنها از عهده رساندن معنای Sorge برمیآید. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۷۳) در ادبیات کهن ما «تیمار» به معنای مراقبت از بیمار وپرستاری کردن از او میآمد؛ همچنین مراقبت از هر شخصی بود که به مصیبتی دچار آمده، و افسرده، یا ناتوان شده باشد. در این واژه قدیمی دو معنای «مراقبت کردن» و «دلواپس بودن» همراهاند. مادر تیماردار کودک خویش است. هم از کودک مراقبت میکند و هم دلواپس رشد، سلامت، و آینده اوست. «تیمار» معناهای دیگری هم دارد، از جمله خدمت، غمخواری، مواظبت، تعهد و نیز فکر و اندیشه. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۷۴)
به هر حال مفهومی که واژه Sorge منتقل میکند این است که انسان یگانه هستندهای است که به هستی میاندیشد، و این را میداند که باید مراقب، متوجه، و دلواپس هستی باشد. هایدگر از Sorge آن دلواپسی و دغدغه دازاین نسبت به آیندهاش را، و این را که دازاین به فهم خود از هستی وابسته است، پیش میکشید. همین معنا را او گاه با besorgen یعنی «توجه به امری داشتن»، و با besorgt یعنی «دلنگران» و «مضطرب» مطرح کرد. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۷۴)
مارتین هایدگر در “هستی و زمان” در خصوص واژه Besorgen مینویسد:
این واژه همچنین ممکن است به معنای مراقبت کردن از چیزی به مفهوم «نگه داشتن آن برای خود» باشد. تعبیر مشخص دیگر این واژه وقتی است که درجملهای از این دست به کار میرود: «دلنگرانم که مبادا این اقدام شکست بخورد.» در اینجا این واژه به معنای دلواپسی به کار رفته است. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۸۰)
هایدگر بر آن است که دلواپسی معطوف به خود هستی ما ـ در این جهان است، که با این هستی پای هر شیئی یا چیز معینی ـ که در این جهان است به میان میآید. بدینسان دلواپسی، بیش از هر احساس دیگری، جهان را بر ما مکشوف میسازد: یعنی، ما را رو در روی جهان قرار میدهد، جهانی که نسبت بدان اکنون دیگر خویشتن را در یک رابطه مخاطره آمیز احساس میکنیم. بدین ترتیب دلواپسی، نخستین قرینهای که ما را به وجود اصیل بشری رهنمون میشود و نیل بدان برای آدمی ممکن است را به دست میدهد. اما در زندگانی عادی ما معمولاً از این وضع طفره میرویم؛ ما کوشش میکنیم این دلواپسی نامشخص را تغییر شکل دهیم و آن را به ترس یا اضطرابی مشخص که مربوط به فلان یا بهمان موضوع بخصوص است مبدل سازیم. بدینسان دلواپسی اصیل، در وجود پیش پا افتاده ما، ناپدید میشود و به صورت کنجکاوی و تفحص درمیآید. در اینجا هایدگر این نظر را از سنت مسیحی اقتباس میکند، که وجود دنیوی آدمی را وجودی پراکنده قلمداد میکند ـ حالتی که در آن آدمی مدام با پراکنده کردنها و منحرف ساختنهای ذهن خود از خود و وجود خود، خویشتن را مشغول میدارد:«پریشان از پریشانی به کمک پریشانی».(بارت، ۱۳۶۲، ۵۰)
لذا دازاینِ هایدگر که به معنای بودن در هستی است، مفهوم دیگری با نام دلواپسی که آن هم حاصل حمل مسئولیت وجود انسان بر خود او در هستی میباشد را تداعی میکند.
سارتر و مسئولیت
ژان پل سارتر در سال ۱۹۰۵ در پاریس متولد شد. وی را مؤسس مکتب وجودی با نام اگزیستانسیالیسم میخوانند. و این بدان سبب است که این لفظ توسط خود وی بر این مکتب نهاده شد، و شاید به این دلیل که آخرین دفاعیهها از تفکر اگزیستانسیالیستی توسط سارتر بود که صورت گرفت.
آثار برجای مانده از سارتر به مراتب بسیار واضحتر و شفافتر از دیگر فلاسفه این مکتب به تبیین مفاهیم از منظر مکتب اصالت وجود پرداختهاند. و بازهم شاید این از آن بابت است که در بین فلاسفه اگزیستانسیالیسم، تنها اوست که به پذیرش اگزیستانسیالیست بودن تن داده است.
سارتر نیز مانند کییرکگور، هایدگر و دیگر فلاسفه اگزیستانسیال، مسئولیت وجود آدمی را بر خودش تحمیل میکند و برای درک این مفهوم از مفاهیم زیربنایی این تفکر یاری میجوید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم