کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



امّا باید توجّه داشت در جایی که هدف قانونگذار تکمیل قرارداد و تفسیر ارادۀ دو طرف است ، شرط مخالف قانون را باید محترم و معتبر شمرد .
برای مثال میتوان به مادّۀ ۳۷۵ قانون مدنی[۱۹۸] که راجع به تسلیم مبیع صحبت میکند، استناد نمود که ، در اینگونه موارد در نفوذ شرط نباید تردید کرد .

منتها نکتهای را که نمیتوان ازذهن دورداشت این است که، تمییز میان قوانین امری و تکمیلی دشوار است و به هیج اصل قابل اعتمادی نمی توان در همۀ موارد تکیه کرد [۱۹۹]. پس ناچار باید به استقراء روی آورد و از قرینه ها و اماره های ویژه در هر مورد یاری خواست[۲۰۰].
بند دوّم : شرط مخالف قوانین امری و تکمیلی
الف – لزوم تمیز میان قوانین امری و تکمیلی
در تمییز میان قواعد امری و تکمیلی، و در تشخیص این دو ، تا کنون بحث های فراوانی در گرفته است چنانچه تشخیص این قواعد از یکدیگر، به نوع رابطۀ آن با منافع عمومی و ارتباط یا عدم ارتباط آن با نظم عمومی اشاره شده وگاه نیز از ملاکهای ظاهری برای تشخیص این دو از یکدیگر استفاده شده است. به گونه ای که با استناد به واژه هایی از قبیل (باید) و (نباید) و (مکلّف است) و (ممنوع است) و مانند این واژه ها که در قانون آمده باشد ، سبب تمایز قوانین آمره از قانون مقابل خود یعنی قوانین تکلیفی می باشد . و در مقابل بکارگیری و استعمال واژه هایی از قبیل (مخیّر است) و (می تواند) و (اجباری ندارد) را ظهور در تخییری بودن این قواعد موجود در قانون می داند[۲۰۱] .
به هر حال قواعدی که جدای از در نظر گرفتن تراضی طرفین وضع شده باشد و هدف آن حمایت از حقوق اشخاص ثالث در برابر طرفین عقد بوده ویا با نظم عمومی مرتبط باشد ، از قواعد آمرانه است و اشتراط بر خلاف آن فاسد و باطل خواهد بود[۲۰۲] .
امّاگاهی هدف ازوضع یک قانون، حمایت ازطرفین عقد وحفظ منافع آن بوده وقانونگـذار، متعاقدین را مجاز به تراضی بر خلاف آن میداند. این قوانین، (قوانین تکمیلی، قوانین تفسیری، قوانین تخییری، قوانین تعویضی) نامیده میشود؛ که طرفین میتوانند به شرطی بر خلاف آن در ضمن عقد تراضی نمایند .
البتّهدرصورتعدمتراضی، خلاف این قواعد لازم الاجرا بوده ومتعاقدین ملزمبه رعایتآنخواهند بود .
ب – شرط خلاف قانون امری
طرفین عقد تا جایی آزادی دارند که توافق آنان با قانون مخالفتی نداشته باشد . مادّه ۱۰ قانون مدنی مویّد همین امر است. چنانچه مقرّر میدارد :”قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آنرا منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است .”
بنابراین آنچه مورد اشتراط واقع می شود نیز بایستی منافی قانون نباشد ؛ زیرا اعمال حقوقی تا جایی که مخالفتی با قوانین نداشته باشد ، دارای اثر حقوقی و قانونی است و ضمانت اجرای قانونی در الزام بر وفاء نیز شامل شروطی است که بطور صحیح واقع می شوند .
ازدیدگاه حقوق، عدم مخالفت شرط با مشروع بدین معنیاستکه باقوانین آمره مخالفتی نداشته باشد .
قوانین آمره ، قواعدی هستند که برای صیانت نظم جامعه وضع شده اند و مصلحت عمومی در آن مورد نظر است ، و اراده افراد نمی تواند در تغییر و یا بلااثر نمودن آن مؤثر باشد و یا آنرا نقض کند . هر چند این امر از تعّهدی فرعی وتبعی مانند شرط باشد. این قوانین در فقه «حکم» نامیده میشود. براین اساس، هرگاه شرط، خلاف مشروع و یا خلاف قوانین آمره باشد، فاسد است؛ امّا موجب بطلان عقدنمی باشد[۲۰۳] .
برای مثال در ضمن عقد نکاح ممکن است طرفین بر اموری تراضی نمایند. توافق طرفین تا جایی که مشروع باشد و با قوانین جاری تضادی نداشته و نیز درصورتی که منافی مقتضی ذات عقد نکاح نباشد ، صحیح و دارای آثار قانونی است . چنانچه بر امر نامشروعی توافق و اشتراط شود، قانون از چنین شرطی حمایت نمیکند وشکّی در بطلان آن نیست. برای مثال اگر بر شوهر شرط شود که حق ریاست نداشته باشد . از آنجا که این اشتراط با مفاد مادّۀ ۱۱۰۵ قانون مدنی[۲۰۴] که قاعده ای امری می باشد مخالفت دارد ، چنین شرطی باطل است . نیز اگر بر شوهر شرط شود که حق حضانت یا ولایت بر اطفال خود را نداشته باشد . یا اینکه حق نداشته باشد زوجۀ خود را طلاق دهد ؛ این شروط نیز باطل است . همچنین است اگر شرط شود که زن در اعمال و معاشرت های خود کاملاً آزاد باشد و یا اینکه شوهر حق نداشته باشد به منزل همسر قبلی خود برود و یا با او نزدیکی کند[۲۰۵] ؛ چنین شروطی ازباب عدم مشروعیّت و نیزمخالفت با قانون، فاسد هستند . البتّه بطلان این شروط آسیبی به عقد نکاح وارد نمی آورد .
شرط نبایستی نامشروع بوده و با قوانین موضوعه مخالفت داشته باشد . فرقی نمی کند که در چه نوع عقدی مندرج گردد . برای مثال اگر در عقد اجاره شرط شود که مستاجر حق هیچگونه تغییری را در عین مستاجره نداشته باشد ، چنین شرطی بواسطۀ مخالفت با جواز قانونی انجام تغییراتی که برای کمال استفاده از عین مستاجر صورت می گیرد ، فاسد و فاقد اثر است[۲۰۶] .
گاهی نفس شرط، مخالف قانون نیست ؛ ام
ّا نتیجۀ اشتراط به ضرر دیگران است . مثل شرطی که در ضمن عقد، مبتنی بر انتقال دارایی بدهکار به دیگران باشد. جدای از بحث پیرامون اینکه آیا عقد اصلی صوری بوده یا خیر و یا طرفین در انعقاد آن قاصد بوده اند یا نه، چنین شرطی بواسطۀ اضرار به دیّان به نظر فاسد و بلا اثر مینماید. زیرا فرار از دین و یا ضرر رسانیدن به ثالث، از طریق انجام یک تعهّد فرعی و تبعی نیز قابل پیش بینی است .به هر حال هرگاه معلوم شودکه شرط از طریقی با قواعد آمره تنافی دارد ، نامشروع و باطل است .
ج – شرط خلاف قوانین تکمیلی
قوانین تکمیلی نقش هدایت کنندۀ طرفین عقد و جنبۀ ارشادی دارند. یعنی در جهت مصلحت متعاقدین وضع شده اند . برای مثال آن دسته از آثار و شرایطی را که متعاقدین در حین انعقاد معامله به آن توجّهی نداشته و یا خلاف آن توافق ننموده اند ، معیّن میکند. به بیان دیگر گاهی اوقات زمانی که طرفین یک عقد آنا با سکوت رها کرده اند ویا در حالت دیگر جایی که خلاف موضوعی تراضی نشده است ، مقنّن دست فراتر برده وبه یاری ارادۀ آنها میرسد[۲۰۷]. درچنین مواردی و درصورت عدم وجود سبق تصمیم طرفین، چنین قوانینی نقش تکمیلی دارند و البتّه درصورتی که متعاقدین به نوعی در ضمن عقد حدود چنین مواردی را تعیین نموده باشند ، رعایت این قواعد اجباری و الزامی نمی باشد . امّا چنانچه نسبت به مواردی که این قوانین ناظر بر آن هستند، توافقی از پیش به عمل نیامده باشد ، قواعد تکمیلی لازم و از حیث ضمانت اجراء به منزلۀ قوانین آمره می باشند . با این ترتیب شرط مخالف قواعد تکمیلی صحیح و بلا مانع است و طرفین بدان ملتزم می گردند .
از حقوقی که برای طرفین عقد شناخته شده است ، حق خیار می باشد که هر کدام از متعاملین بسته به نوع آن میتوانند حق خود را اعمال نمایند . این حقوق از جملۀ قواعد تکمیلی می باشد که طرفین اختیار دارند برخلاف آن تراضی نمایند. بگونهای که نه تنها سقوط یکی ازخیارات را میتوانند درضمن عقد اشتراط نمایند ، بلکه به تعبیری جملۀ خیارات را نیز می توانند از طریق توافق ساقط نمایند . مادّۀ ۴۴۸ قانون مدنی
در این مورد می گوید :« سقوط تمام یا بعضی از خیارات را می توان ضمن عقد شرط نمود » .
گاهی قانونگذار در ضمن اینکه قاعدهای وضع میکند، به جواز توافق خلاف نسبت به آن تصریح می نماید . این امر در بعضی از قوانین تخییری مشهود است . از جمله می توان در این مورد به مادّۀ ۳۵۸ قانون مدنی[۲۰۸] اشاره نمود . پس ، با جمع آنچه تاکنون در این باب بیان گردید به این نتیجه نایل گشتیم که ، شرط مخالف قواعد تکمیلی یا تخییری صحیح است ، و از جمله شروط باطله محسوب نمی گردد .
د – سلب حق و حدود آن
در تبیین قوانین تکمیلی و اشتراط خلاف چنین قواعدی ، گفتیم که اشخاص می توانند به شرطی که با حقوق یکدیگر تنافی دارد ، توافق به عمل آورند[۲۰۹] برای مثال مشتری می تواند حق خیار حیوان را در ضمن معامله از خود سلب نماید و یا متعاملین شرط نمایند که از حق خیار مجلس استفاده ننمایند . بر خلاف قواعد آمرانه که به عنوان یک حکم ، گریزی از آن نیست و متعاقدین اهلیّت اشتراط بر خلاف قوانین الزامی را ندارند .
حق تمتّع و حق اجراء حقوق مدنی قابل سلب نمیباشد. زیرا انسان متمتّع از حقوق می باشد و بایدپذیرفت که این قابلیّت در قالب یک شخصیّت حقوقی نصیب انسان گردیده است؛ که این باور را باید پذیرفت که تا آخرین لحظۀ عمر این قابلیّت با وی همراه می باشد ؛ بطوری که اگر این قابلیّت را از وی سلب و جدا نماییم مانند کالبدی میماند که روح از آن جدا شده و بی جان مانده است ، بطوریکه از لحاظ حقوقی فاقدشخصیّت است امّا از نظر فیزیکی دارای حیات میباشد[۲۱۰] پس این نتیجه به ذهن متبادر می گردد که ، سلب حق تمتّع و اجراء قابل پذیرش نمی باشد ؛ و وضع مادّۀ ۹۵۹ قانون مدنی[۲۱۱] بلا اثر بودن اعمال و اقوالی را نشان می دهد که منجر به سلب حق یا منع و جلوگیری از اجرای آن می گردد .امّا نباید بدین سادگی از موضوع گذشت و باید با نگاه دیگری به این مادّه نگریست و با مداقۀ نظر به واژۀ «کلّی» در متن مادّه نتایج نوینی بدست آورد . پس این سوال در ذهن بوجود می آید که به جای اینکه اگر در یک قرارداد بواسطۀ یک شرط و تعهّد ، طرفین قرارداد آزادی خود را محدود سازند ، حق به فروش رسانیدن یا اجاره دادن ملک مورد نظر را از خریدار سلب نمایند ، بر این شرط ضمن العقد آیا آثاری مترتّب می گردد ؟
چنین تعهّد وشرطی را باید از دو منظر مورد بحث و گفتگو قرار داد .
منظر نخست – با در نظر داشتن مادّۀ۹۵۹ قانون مدنی چگونه می توان پذیرفت خریدار ملکی ، حق به فروش رسانیدن ویا به اجا ره دادن ملکی که خریداری نموده است را نداشته باشد ، بطوری که این حقوق
به شکل مستقیم در زمرۀ حقوق مدنی و آثار مالکیّت است ؟
پاسخ این پرسش چنین است که اسقاط حقوق مدنی را اگر به صورت کلّی باشد ، مادّۀ ۹۵۹ قانون مدنی منع نموده است ؛ والّا سلب حق به طور جزیی از لوازم ملزوم آزادی قراردادی است و گونه های فراوانی را میتوان به نحو قیاس استنتاج نمود[۲۱۲] .
حق مرور زمان در مادّۀ ۷۶۶ قانون مدنی و همچنین اسقاط حق خیار در مادّۀ ۴۴۸ قانون مدنی پیش بینی ش
ده است . چنین که نتیجه گیری می شود یکی از راه های جزیی کردن اسقاط حق ، محدود ساختن آن به زمان معیّن است . پس با توجّه به این توضیحات اگر شخصی ملکی را خریداری نماید و ضمن آن حق فروش یا انتقال آن را برای زمان محدودی از خود سلب نماید، چنین شرطی با توجّه به حکم مادّۀ ۹۵۹ قانون مدنی ، تناقض پیدا نمی کند . منتها نباید این نکته را از ذهن دور نکاه داشت که تمییز محدود بودن زمان با عرف است . و با توجّه به واژۀ عرف ، عرف یک جامعه ای است که با توجّه به آن ، افراد آن جامعه به آن انس پیدا نموده اند، به نحوی که اگر آن عمل انجام نشود و یا برخلاف آن صورت گیرد ، مورد انتقاد آنها می تواند قرار گیرد[۲۱۳]. برای مثال، اگر اسقاط حقّی برای مدّت صد سال باشد دیگر نمی توان آن را موقّت پنداشت ؛ زیرا با در نظر گرفتن عرف این مدّت را دایم باید تلقّی نمود .
با توجّه به توضیحات فوق، اگر خریدار حق انتقال را از خود سلب نموده باشد و معامله ای نماید، این عمل حقوقی او در حکم کسی است که، بدون داشتن حق مالی را فروخته است. به همین جهت، فروش ملکی که حقّ انتقال دادن آن ضمن قولنامه از یک طرف آن اسقاط گردیده است قابل ابطال است[۲۱۴] .
منظر دوّم -انتقال فیزیکی و به خصوص حقوقی مبیع به خریدار ، اثر اصلی و مستقیم عقد بیع است ؛
که این موضوع در مادّۀ ۳۳۸ قانون مدنی[۲۱۵] و مادّۀ ۳۶۲ قانون مدنی[۲۱۶] بطور صریح و واضح بیان گردیده است. پس در نتیجه مقتضای فروش مال این است که خریدار مالک آن گردد . حال با توجّه به حدوث مالکیّت خریدار با توجّه به مادّۀ ۳۶۲ قانون مدنی ، و مستفاد از مادّۀ ۳۰ همین قانون که مقرّر می دارد : « هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرّف و انتفاع دارد، مگر درمواردی که قانون استثناء کرده باشد»؛ که مؤیّد اصل تسلیط میباشد، مالک میتواند همه گونه تصرّف که میخواهد درمایملک خود نماید .
ضمناً در این مورد نیز باید پذیرفت که داوری عرف بی تأثیر نیست. یعنی باید دید که آنچه خریدار
در اثر شرط از دست داده است، چنان اهمّیت دارد که در نظر عرف، دیگر مالک نباشد یا شرط، تنها از اختیار مالک کاسته است ؟
بنابراین هر گاه شخصی مالک حقوقی باشد ، امّا توان اعمال و به اجرا گذاشتن آنرا نداشته باشد ، شبیه به آن است که چنین حقّی برای او حادث نشده باشد[۲۱۷] .
ه – شرط خلاف قانون در زمان
این تصوّر می رود که طرفین یک معامله ضمن آن تراضی به اشتراط شرطی نمایند که ، در زمان انعقاد عقد اصلی، شرط مذکور از دیدگاه قوانین جاری و فعلی هیچگونه مخالفتی با شرع و تنافی با قانون نداشته باشد؛ ولیکن پس از حدوث معامله و توافق متعاملین بر اشتراط، اجرای آن به یکسری از دلایل، نامقدور و غیر قانونی باشد[۲۱۸] .
در این صورت که قانونی جدید با شرط مورد توافق قبلی مخالفت پیدا می کند ، چه باید کرد ؟ آیا شرط به دلیل تأسیس قانون لاحق و مخالفت با قانون جدید باطل است ؟ یا چون اشتراط قبل از وضع قانون جدید واقع شده و به اصطلاح در قلمرو قانون سابق بوده است ، مشروط له به انجام آن ملزم می باشد هرچند قانون جدید، مبتنی بر منع آن است. به تعبیردیگر، قانون لاحق نمی تواند در توافق سابق مؤثر باشد ؛ هرچند عمل به شرط در زمان اعتبار قانون لاحق باشد .
بدیهی است که، قانون سابق نسبت به اعمال حقوقی که در زمان حکومت وسلطۀ آن صورت گرفته حکومت تام خواهد داشت. بدون این که قانون لاحق بتواند در اعمال مزبوره خللی وارد کند .
همچنین واضح است که قانون جدید بر کلیّه اعمال حقوقی که در زمان سلطنت خود انجام داده شده است ، حاکمیّت خواهد داشت؛ بدون اینکه قانون سابق در آن تأثیری داشته باشد. امّا در این ارتباط مهم، تمییز ماضی و مستقبل و تشخیص حدّ فاصل میان این دو است . چون غالباً امکان دارد اعمال حقوقی که در زمان حکومت قانون قدیم انجام شده است ، اثرات خود را در زمان سلطۀ قانون لاحق ببخشد و یا اینکه آن وضعیّت حقوقی که سابقاً موجود بوده است ، در موقع لازم الاجراء بودن قانون لاحق هم موجود باشد . در این صورت آنچه اهمّیت دارد ، تشخیص آن است اثر آن عمل یا وضعیّت حقوقی که بیان شد ، تابع و مطیع کدامیک از دو قانون سابق و لاحق خواهد بود . از این رو قانونگذار بعضاً اشکال مزبور را دریافته و در ضمن قانون جدید ، وضعیّت قانون قدیم را به قانون لاحق احاله می دهد[۲۱۹] . به هر ترتیب اصل بر این است که قانون لاحق نمیتواند بر اعمال حقوقی سابق تأثیرکند. برای مثال میتوان معاملات کسی را که به موجب
قانون سابق اهلیّت انجام معامله را داشته است ، در نظر گرفت . در این صورت اگر قانون جدید سن او را برای انجام معامله کافی نداند ، این امر در مورد معاملاتی که توسّط او پیش از اجرای قانون جدید انجام داده است، مؤثر نخواهد بود و بنابراین اعمال حقوقی که پیش از این ومطابق قانون انجام داده است، متزلزل نخواهد شد[۲۲۰] .
از این رو گفته شده است که قانون جدید در وضع اشخاصی که در زمان حکومت قانون قدیم به سن رشد رسیدهاند، اثر ندارد و معاملات آیندۀ این اشخاص نیز درست است[۲۲۱] ، و بطور کلّی قانون جدید نباید نسبت به اعمالی که در سابق انجام شده نفوذ داشته باشد .
مثال دیگر عقد نکاحی می باشد که مطابق قانون سابق صحیحاً واقع شده و میان زوجه و زوج علقۀ زوجیت احداث نموده باشد . در این صورت اگر قانون لاحقی وضع شود که به موجب آن ، شرایط صحّت نکاح تغییر یابد ، به نحوی که نکاح سابق بر طبق قانون مزبور باطل محسوب گردد ، این قانون به هیچ وجه نمی تواند در صحّت نکاحی که پیش از آن واقع شده است خللی وارد آورد .
همینطور است درمورد عقد اجاره ای که سابقاً واقع شده[۲۲۲] وهمچنین است در مورد شروط ضمن عقد ، که آن نیز بایستی با قانون زمان خود مخالفتی نداشته باشد ؛ مانند آنکه ضمن عقد اجاره شرط شود که مستأجر چنانچه در موعد مقرّر مورد اجاره را تخلیه ننماید ، علاوه بر مال الاجاره مبلغی به موجر بپردازد.
چنین شرطی با توجّه به قانون فعلی رابطۀ موجر و مستأجر نافذ است .
درست است قرارداد ها و تعهّدات از نظر صحّت در انعقاد و شرایط آن تابع قانون حاکم بر زمان منعقد شدن آن می باشد ؛ امّا گاهی برای اینکه بتوان شرط مسبوق به عقدی سابق را ایفاء نمود، باید قانون جدید محقّق شدن اینچنین شروط را در زمان لحوق قانون لاحق ، مجاز ومجزی تشخیص دهد به بیان گویا و رساتر این که ، محتمل است شرط نمودن بر امری خاص در زمان منعقد نمودن عقد جایز ، و بلا مانع باشد ؛ ولیکن پس از انعقاد عقد و ما قبل حصول شرط ، قانون جدیدی مورد تصویب قرار گیرد که این قانون ممتنع بودن امر مورد اشتراط را بیان دارد[۲۲۳] .
در این حالت نمیتوان با استناد به آنچه که در مورد عدم تأثیر گذاری قانون جدید بر اعمال حقوقی سابق بیان شد، شرط را صحیح دانست. زیرا تحقّق عقد صرفاً به معنای حصول شرط نیست و شرط در مرحلۀ انعقاد عقد از آن کسب لزوم می کند و در زمان اجرا چنانچه انجام امر مورد توافق با قانون مخالفت و تضادّی به هم رساند ، شرط باطل و مشروط علیه به ایفای آن ملزم نخواهد شد .
به عبارت دیگر غیر قابل اجراء بودن شرط بواسطۀ ممنوعیّت قانونی آن در زمان اجرا می باشد . مگر این که قبل از لحوق قانون جدید ، مورد اشتراط توسّط مشروط علیه انجام شده باشد ؛ که در این صورت از جهت حصول نتیجۀ اشتراط قبل از وضع قانون جدید ؛ قانون لاحق نمی تواند در آن مؤثّر باشد ؛ کما اینکه در عقد نیز دخالتی ندارد .
ضرورت توافق و تطابق امر مورد مورد تعهّد با قانون زمان اجراء اختصاص به شرط ندارد و هر کدام از آثاری که از عقد ناشی میشوند و تحقّق آن در زمان آینده موری نظر می باشد ؛ بایستی با قانون آن زمان مخالفتی نداشته باشد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:33:00 ق.ظ ]




۱۰-محمود عسکری(۱۳۸۵) تحقیقی تحت عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر وقوع قتل توسط افاغنه در تهران بزرگ در سال ۱۳۸۵»
انجام داده است که هدف آن بررسی تأثیر مهاجرین افاغنه در وقوع قتل در تهران بوده است. تحقیق فوق از لحاظ نوع، کاربردی و از نظر روش پیمایشی، توصیفی با تأکید بر تکنیک دلفی بوده است. جامعه آماری تحقیق ۵۰ نفر از کارشناسان خبره قتل در آگاهی تهران بزرگ بوده در این پژوهش جهت جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه، پرسشنامه و بررسی اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است.
۱۱-حسین عزیزآبادی فراهانی(۱۳۸۶) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر وقوع قتل عمد در شهرستان پاکدشت در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴»
در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد به بررسی عوامل وقوع قتل در شهرستان پاکدشت پرداخته است این پژوهش در پنج فصل شامل فصل اول کلیات، فصل دوم چهارچوب نظری، فصل سوم روش تحقیق و فصل چهار روش های آماری مورد استفاده و در فصل پنج نیز به نتیجه گیری، پیشنهاد و راهکار پرداخته است، نوع تحقیق مورد نظر کاربردی و روش تحقیق نیز پیمایشی و کتابخانه ای بوده است. روش های آماری تحلیل داده ها توصیفی و استنباطی است.
۲-۲-مطالعات خارجی: مطالعات کلاسیک جامعه شناسی قتل:
گیبونز(D.Gibbons) درباره مطالعات کلاسیک جامعه شناسی قتل به ۴ تحقیق اساسی اشاره کرده است: الف)مطالعه ماروین ولفگانگ(wolfgang) مربوط به ۵۸۸ قتل جنایی در فیلادلفیا در طی سالهای ۵۲-۱۹۴۸، ب)مطالعه رابرت بنزینگ(R.bensing) و الیوراشرودر(w.Schroeder) مربوط به ۲۶۲ قتل در اوهایووکلیولند بین سالهای ۵۳-۱۹۴۷٫ ج)مطالعه هنری بولوکس(Bullocks) در مورد تمامی موارد قتل در بوستون بین سالهای ۴۹-۱۹۴۵ د)آلکس بوکومی مطالعه قتل بوستون بین سالهای ۶۱-۱۹۸۵٫
نکات عمده را می توان از نظر این مطالعات به چهار دسته تقسیم نمود:
از نظر اکولوژیکی اکثریت قتل ها مربوط به پایان هفته می باشد.(جمعه و شنبه) و افزایش استفاده از الکل و استراحت پایان هفته در افزایش زمینه بروز خشونت نقش دارد و از نظر مکانی قتل ها در دو بخش مهم صورت می گیرد، منزل مسکونی و مکان بیرون از خانه (خیابان).
از نظر محرک و انگیزه قتل افراد نوعی مشاجره با مقتول را بیان کرده اند که شامل انواع منازعات خانوادگی، روابط دوستانه، جزئی، جنسی، زناشویی و مبتنی بر حسادت بوده است.
از نظر وسایل ارتکاب قتل توافق کاملی در این مطالعات وجود ندارد ولی استفاده از وسایل برنده میان زنان بیشتر می باشد.
روابط جنسی و نژادی تأثیر بسیار مهمی در قتل داشته است و اکثریت قتل ها مربوط به مردان و سیاهان می باشد.
از نظر توزیع سنی در عموم مطالعات مورد نظر اکثریت قاتلان بدون استثناء از گروه سنی
۳۰-۲۰ ساله بوده اند.
از نظر طبقات اجتماعی عموماً قتل میان گروه های طبقه کارگر بیشتر بوده است که رابطه مستقیم با سوابق و زمینه های اخلاقی روحی و اقتصادی افراد دارد.(Gibbons)
واتسون و همکاران(۱۹۹۸)بر این عقیده اند که افسران پلیس در راهبرد پلیس جامعه محور به عنوان یاور جامعه در حفظ نظم اجتماعی فعالیت خواهند نمود. البته پلیس جامعه محور درواقع نظریه ای ساده است(البور، ۲۰۰۱-وادمن و بیلی، ۱۹۹۳).
روز بنام دئیس در کتاب پیشگیری از جرم آورده است در دهه ۱۹۶۰ ایالات متحده، شاهد رشدی قابل توجه در تعداد سازمان های مخالف مردمی (علیه جرم) بود. طی سال های ۱۹۷۰ تا آخر ۱۹۸۰ سازمان قضائی سازمان های محلی پلیس را ترغیب به برانگیختن مشارکت شهروندان در برنامه های فعال جلوگیری از جرم نمود به طوری که مردم به عنوان«چشمها و گوش های پلیس» فعالیت نمایند. بنا به اظهار وی فعالیت قابل توجه و چشمگیر پیشگیری از جرم و استفاده از فعالیت های مردمی در آمریکا از سال ۱۹۸۰ شروع شد و از سال ۱۹۹۴ دولت فدرال نقش مهمی در افزایش و ارتقاء فعالیت های پیشگیری از جرم شهروندان داشته است.
نظریه پرداز امور پلیس در کتاب پلیس آینده رویکرد جدید مبتنی بر استفاده از مشارکت های مردم با پلیس استوار است.
استراتژی جدید در مأموریت های پلیس بر سه اصل استوار است:
۱)پلیس بدون همکاری اجتماع و جامعه نمی تواند از جرم پیشگیری کند.
۲)پلیس نباید صرفاً به مقابله با وقوع جرم بسنده کند.
۳)گشت زنی یک کار انفعالی برای پلیس است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در تحقیقی که توسط اسکوگان و دیگران(۱۹۹۴) درخصوص بررسی نقش مشارکت شهروندان در برنامه های مراقبت پلیسی همگانی در شیکاگو انجام شده است.
هسته اصلی این تحقیق بر شکل گیری و گسترش مشارکت مردم با پلیس که بر شناسایی و حل مسأله در سطح شهر تمرکز دارد، متکی است. این تحقیق می گوید: پلیس و شهروندان جامعه باید شیوه های جدیدی را به منظور همکاری با یکدیگر شکل دهند.
این شیوه های نوین باید در فضایی مطرح شوند که هم پلیس و هم مردم بتوانند به طور مشترک مسائل را شناسایی کنند، راه حل ها را پیشنهاد نمایند و تغییرات لازم را به انجام برسانند طی چهارده ماه اجرای برنامه که درواقع آزمایشگاهی برای آزمون نقش عموم در مراقبت های پلیس فراهم شده بود، نشان داده شد که سطوح مشارکت سازمان یافته در نواحی اصلی به منظور معناداری بالاتر از نواحی کنترل است.(اسکوگان، ۱۹۹۴، ص: ۱۸۳)
نمودار شمار ۲-۱ اهمیت و ضرورت مطالعه اجتماعی قتل را می توان در این نمودار ملاحظه کرد.
فصل سوم:
(روش شناسی تحقیق)
۳-۱- مقدمه :
یکی از ارکان مهم هر فعالیت پژوهشی، متدولوژی و روش آنجام آن می‌باشد، چنان چه یک تحقیق را به ساختمانی مسکونی تشبیه نماییم روش شناسی آن طرح و نقشه‌أی اولیه‌ای است که ساختمان براساس آن بنا می‌گردد و می‌توان انتظار داشت هر فردی که این نقشه و طرح را مورد بررسی قرار می‌دهد قادر باشد ساختمانی را که مبتنی بر آن ساخته خواهد شد در ذهن خود مجسم نماید. «وقتی از روش علمی سخن می‌گوییم به دو نکته با اهمیت توجه داریم یکی «روش‌شناسی» است که به نوعی با فلسفه علم در ارتباط است و به این مسئله می‌پردازد که هر کس در بررسی پدیده‌های اجتماعی باید چه مسیری را برگزیند، دوم آن که خود در بررسی‌های خود باید از چه تکنیک‌هایی سود جوید که در این جا بحث بر سر چگونگی عمل است» (امین صارمی، ۱۳۸۲ ص:۳)
لذا در این فصل که به روش‌شناسی تحقیق اختصاص می‌یابد به مواردی همچون شیوه انجام پژوهش، جامعه آماری، روش نمونه گیری، تعیین حجم نمونه، ابزار اندازه‌گیری، پایایی و روایی پرسشنامه، روش جمع‌ آوری و روش‌های تجزیه و تحلیل داده‌ها اشاره می‌گردد.
۳-۲-فرضیه های تحقیق:
الف)فرضیه اصلی:
«راهکارها و تدابیر انجام پیشگیری وضعی در کاهش از وقوع قتل عمدی در شهر کرمانشاه مؤثر
می باشد.»
ب)فرضیه فرعی:
۱-راهکارها و تدابیر کاهش منافع در پیشگیری از ارتکاب قتل عمدی در شهر کرمانشاه مؤثر می باشد.
۲-راهکارها و تدابیر افزایش خطر برای مجرمین در پیشگیری از وقوع قتل عمدی در شهر کرمانشاه مؤثر می باشد.
۳-راهکارها و تدابیر سخت نمودن ارتکاب جرم در پیشگیری از وقوع قتل عمدی در شهر کرمانشاه مؤثر می باشد.
۴-راهکارها و تدابیر حذف بهانه برای مجرمین در پیشگیری از وقوع قتل عمدی در شهر کرمانشاه مؤثر می باشد.
۵-راهکارها و تدابیر کاهش تحریک پذیری در پیشگیری از وقوع قتل عمدی در شهر کرمانشاه مؤثر
می باشد.
۳-۳- شناسایی متغیرهای مستقل و وابسته:
۳-۳-۱- متغیر مستقل: پیشگیری وضعی
پیشگیری وضعی شامل مجموعه اقدامات و تدابیری است که به سمت تسلط بر محیط و شرایط پیرامونی جرم (وضعیت مشرف بر جرم) و مهار آن متمایل است. این امر از یک سو، از طریق کاهش وضعیت‌های ما قبل بزهکاری، یعنی وضعیت‌های پیش جنایی که وقوع جرم را مساعد و تسهیل می‌کند، انجام می‌شود و از سوی دیگر، با افزایش خطر شناسایی و احتمال دستگیری بزهکاران، از وقوع جرم جلوگیری می‌کند. بنابراین پیشگیری وضعی، بیشتر با حمایت از آماج‌های جرم و نیز بزه دیدگان بالقوه و اعمال تدابیر فنی،‌ به دنبال پیشگیری از بره دیدگی افراد یا آماج‌ها در برابر بزهکاران است که در نهایت و به طور مستقیم منجر به کاهش بزهکاری می‌شود. در صورتی که پیشگیری اجتماعی به طور مستقیم در مقام جلوگیری از تبدیل شدن بزهکاران بالقوه به بزهکاران بالفعل است.
متغیر مستقل این تحقیق یعنی پیشگیری وضعی در قالب چهارچوب مفهومی کلارک شامل پنج تکنیک به شرح ذیل می‌باشد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]




در سال ۱۹۸۷، قانون مربوط به اعطای جایزه کیفیت به عنوان یکی از تدابیری که در افزایش کیفیت نقش موثری ایفا می­ کند، به تصویب کنگره امریکا رسید و برای نگهداشت خاطره “مالکم بالدریج”، وزیر بازرگانی متوفای آمریکا که توجه خاصی به احیای صنایع آمریکا ابراز می­کرد، جایزه بالدریج نام گرفت. این جایزه به منظور افزایش آگاهی درباره کیفیت، شناخت ویژگی­های مورد نیاز جهت کیفیت برتر و اشاعه اطلاعات درباره استراتژی­ های موفق مربوط به کیفیت بوجود آمد. یکی از معیارهای مهم در مدل بالدریج، تمرکز بر منابع انسانی می­باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در مدل بالدریج، حوزه منابع انسانی بر سه محور کلیدی زیر تاکید دارد:
۱- نظام­های کاری شامل: الف) نظام مدیریت عملکرد ب) سازمان و مدیریت کار پ) استخدام و پیشرفت شغلی
در این محور، بحث می­ شود چگونه کار و مشاغل، جبران خدمات، توسعه مسیر پیشرفت شغلی و رویه­های مرتبط با نیروی کار، کارکنان و سازمان را برای دستیابی به عملکرد عالی قادر می­سازند.
وجوه مشخصه کار با عملکرد عالی عبارتند از انعطاف­پذیری، نوآوری، تسهیم مهارت و دانش، همسویی با اهداف سازمانی، تمرکز بر مشتری، پاسخ سریع به تغییر نیازهای کسب و کار و نیازمندی­های بازار کار.
تمرکز این موضوع روی نیروی کار توانا به منظور دستیابی به عملکرد عالی است. علاوه بر کارکنان توانمند و طراحی مناسب نظام­های کاری، کار با عملکرد عالی مستلزم آموزش و تحصیلات تکمیلی دائمی و همچنین نظام­های اطلاعاتی مناسب است.
عوامل کار و شغل شامل ساده­سازی، طبقه ­بندی مشاغل، آموزش میان­ وظیفه ­ای، چرخش شغلی، استفاده از تیم­های کاری(برای مثال، تیم خود گردان) و تغییرات در طرح، جا و مکان کار می­ شود. به علاوه، ارتباطات موثر در میان واحدهای کاری برای تضمین تمرکز بر نیازمندی­های مشتری و ایجاد اعتماد، تسهیم دانش و احترام اهمیت دارد.
۲- یادگیری و انگیزش شامل: الف) تحصیلات، آموزش و توسعه ب) انگیزش و توسعه مسیر پیشرفت شغلی
در این حوزه، بحث می­ شود که چگونه برنامه ­های تحصیلی، آموزشی و توسعه مسیر پیشرفت شغلی کارکنان از نیل به اهداف کل سازمان و مشارکت در دستیابی به عملکرد عالی حمایت می­ کنند. همچنین، چگونه تحصیل، آموزش و توسعه پیشرفت شغلی، سازنده دانش، مهارت ­ها و توانایی­های کارکنان است.
با توجه به ماهیت کار یک سازمان، مسئولیت­های کارکنان و مرحله توسعه سازمانی و فردی، ممکن است نیازهای تحصیلی و آموزشی خیلی تفاوت کند. این نیازها ممکن است شامل کسب مهارت­ های تسهیم دانش، ارتباطات، کار تیمی و حل مساله، تحلیل داده ­ها، تامین نیازمندی­های مشتری، تجزیه و تحلیل و ساده­سازی فرایند و کاهش اتلاف زمان شود. زمانی که سازمان تحصیلات و آموزش را ارزشیابی می­ کند باید مقیاس­های اثربخشی را به عنوان یک بخش حیاتی از ارزشیابی مورد توجه قرار دهد. چنین مقیاسی­هایی ممکن است در ارتباط با تاثیر بر عملکرد فردی، واحدی و سازمانی، تاثیر بر عملکرد مرتبط با مشتری و یک تحلیل هزینه/ منفعت از آموزش باشد.
۳- رفاه و رضایتمندی شامل: الف) محیط کاری ب) حمایت و رضایت­مندی
در این حوزه بحث می­ شود چگونه سازمان محیط کاری و جو حمایتی برای کارکنان بوجود می ­آورد که در رفاه، انگیزش و رضایت همه آنها سهم بسزایی داشته باشند.
بطور کلی در این مدل نتایج منابع انسانی سازمان از جمله عملکرد نظام کاری، یادگیری، توسعه کارکنان، رفاه و رضایت آنها مورد توجه قرار می­گیرد. مقیاس­ها و شاخص­ های مناسب عملکرد و اثربخشی نظام­کاری ممکن است ساده­سازی شغل و طبقه ­بندی شغلی، چرخش شغلی، بهبود طراحی کار، نگهداری کارکنان و نرخ ارتقاء درونی و نسبت­های متغیر سرپرستی شوند. مقیاس­ها و شاخص­ های مناسب یادگیری و توسعه ممکن است شامل میزان نوآوری، پیشنهادها، اتمام دوره­ های آموزشی، یادگیری، بهبود عملکرد حین کار و آموزش­های چند جانبه گردند(قلیچ­لی، ۱۳۸۶ و http//:www.nist.gov/baldrige).
۳- منابع انسانی در مدل تعالی بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت(ای. اف. کیو. ام)
ای. اف. کیو. ام، یک بنیاد اروپایی برای مدیریت کیفیت است که در سال ۱۹۸۸ براساس توافقنامه روسا و مدیران ارشد ۱۴ شرکت معتبر اروپایی تشکیل گردید و ماموریت آن بهبود منظم رقابت در جهت دستیابی به مزیت رقابتی در سطح اروپا و جهان است. این بنیاد دارای یک مدل تعالی غیر تجویزی مبتنی بر ۹ معیار است که ۵ معیار آن توانمندسازها و چهار معیار دیگرش مربوط به نتایج هستند. معیارهای توانمند­ساز، « آنچه که سازمان انجام می­دهد» را معرفی می­ کنند و معیارهای نتایج « سازمان به چیزی دست می­یابد» را نشان می­ دهند، به عبارت دیگر نتایج متعالی در عملکرد مشتریان، کارکنان و جامعه از طریق رهبری، اتخاذ سیاست و استراتژی مناسب، منابع انسانی، منابع و زنجیره تامین و فرایندها بدست می ­آید. مدل بنیادی اروپایی کیفیت به عنوان چاچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمان­ها معرفی شده است، مدلی که نشان­دهنده مزیت­های پایداری است که یک سازمان سرآمد باید به آنها دست یابد. بطور کلی ای. اف. کیو. ام دارای دو هدف بسیار مهم است، اول هدایت و حمایت از فعالیت­های بهبود سازمان­ها و شرکت­هایی که از این مدل با هدف جلب رضایت مشتری، کارکنان، تاثیر بر روی جامعه و نتایج کسب و کار استفاده می­ کنند و دوم ، حمایت از مدیران به منظور تحقق مدیریت کیفیت فراگیر.
در این مدل معیار کارکنان و نتایج آن (معیارهای ۳و۷) و زیر معیارها آنها تشریح شده است.
معیار۳: منابع انسانی
سازمان­های متعالی، توانایی­های بالقوه منابع انسانی­شان را در سطوح فردی، تیمی و سازمانی مدیریت کرده و توسعه می­ دهند. آنها انصاف و برابری را افزایش می­ دهند و منابع انسانی­شان را مشارکت می­ دهند و توانمند می­سازند. آنها به منابع انسانی خود توجه می­ کنند، با آنها ارتباط برقرار می­ کنند و به خاطر خدمات­شان پاداش می­ دهند و قدردانی می­ کنند به گونه ­ای که به منظور استفاده از مهارت ­ها و دانش­شان برای منافع سازمان، آنها را برانگیزانند و در آن­ها تعهد ایجاد کنند.
۳- الف: منابع انسانی برنامه­ ریزی، مدیریت شده و بهبود می­یابند.
این معیار ممکن است شامل موارد زیر شود:
– تدوین خط­مشی­ها، استراتژی­ها و برنامه ­های منابع انسانی
– مشارکت کارکنان و نمایندگان آنها در تدوین خط­مشی­ها، استراتژی­ها و برنامه ­های منابع انسانی
– همسوسازی برنامه ­های منابع انسانی با خط­مشی و استراتژی، ساختار سازمانی و چارچوب فرایندهای کلیدی
– مدیریت جذب و استخدام، توسعه مسیر پیشرفت شغلی و برنامه­ ریزی جانشینی
– افزایش و تضمین انصاف در همه شرایط استخدامی از جمله خط­مشی­ها، استراتزی­ها و برنامه ­های فرصت­های برابر
– استفاده از نظرسنجی­ها و سایر اشکال بازخورد کارکنان به منظور بهبود خط­مشی­ها، استراتژی­ها و برنامه ­های منابع انسانی
– استفاده از روش­های نوآورانه به منظور بهبود روش کاری.
۳- ب: دانش و شایستگی­های منابع انسانی شناسایی شده، توسعه می­یابند و حفظ می­ شود.
این معیار ممکن است شامل موارد زیر شود:
– شناسایی، طبقه ­بندی و تناسب دانش و شایستگی­های کارکنان با نیازهای سازمان
– تدوین و اجرای برنامه ­های آموزش و توسعه برای انطباق کارکنان با نیازهای قابلیت موجود و آینده سازمان
– توسعه و آموزش همه کارکنان برای کمک به آنها جهت به فعلیت درآوردن توانایی­های بالقوه خودشان
– طراحی و افزایش فرصت­های یادگیری فردی، تیمی و سازمانی
– توسعه کارکنان از طریق تجربه کاری
-توسعه مهارت­ های تیمی
– همسوسازی اهداف فردی و تیمی با اهداف سازمانی
– بازنگری و به روزرسانی اهداف فردی و تیمی
– ارزیابی عملکرد کارکنان و کمک به آنها برای بهبود عملکردشان.
۳- پ: منابع انسانی مشارکت داده شده و توانمند می­شوند.
این معیار ممکن است شامل موارد زیر شود:
– تشویق و حمایت از مشارکت فردی و تیمی در فعالیت­های بهبود
– تشویق و حمایت از مشارکت کارکنان، برای مثال از طریق کنفرانس­های داخلی، مراسم­ها و پروژه­ های اجتماعی
– فراهم کردن فرصت­هایی که مشارکت کارکنان را برمی­انگیزاند و از رفتار خلاقانه و نوآورانه حمایت می­ کند
– آموزش مدیران به منظور توانمندسازی کارکنان خود
– تشویق کارکنان به کار تیمی با یکدیگر
۳- ت: منابع انسانی و سازمان گفتگو دارند.
این معیار ممکن است شامل موارد زیر شود:
– شناسایی نیازهای ارتباطی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]




بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).
۲-۱-۳- دوره احیا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).
در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).
سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.
2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک
همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).
۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی
اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).
این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.
2-2-2-رویکرد ژئواکونومی
پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)
ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.
دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)
2-2-3- رویکرد ژئوکالچر
ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت،فرهنگ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده‎های نظام اجتماعی همواره در حال شکل­ گیری، تکامل،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند.به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایند ‎های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه‎های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی‎با یکدیگر بسر می­برندو بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می‎شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل‎های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می‎کنند (دیلمی‎معزی،2:1387).
ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین و یا صنایعی استوار است که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می‎ورزد وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نظام سلطه فرهنگی در جهان کنونی در کنار نظام سلطه اقتصادی یا سیاسی از عناصر اصلی نظام ژئوپلیتیک جهانی می‎باشند. امروزه منطق حاکم بر فرایند‎های ژئوکالچر جهانی بر اشکال پیچیده و تکامل یافته تر شیوه‎های رقابتی مبتنی است. این فرایند در عین نافذ بودن، مدام در تکامل می‎باشد
پدیده‎های فرهنگی به دلیل خصیصه‎های مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند که می‎توان به تلاش جوامع سنتی و حفظ میراث فرهنگی و آداب و سنن و نمادهای تاریخی و … اشاره کرد. از طرفی الگوهای تمدنی به واسطه ماهیت فضائیشان در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی هستند(حیدری،۱۳۸1 :۱۶۸).
۲-2-4- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
مسایل ژئوپلیتیک زیست محیطی از اواخر قرن بیستم به موضوع اصلی فعالیت­ها و نگرانی­ها بین گروه‎های انسانی و بازیگران ملی و فراملی در سطوح منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. محیط زیست بشری در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دستخوش مخاطرات گردیده است. این مخاطرات در سه بعد: کاهش و کمبود منابع، تخریب منابع و آلودگی محیط زیست تجلی یافته است. از دید ژئوپلیتیک، کمبود منابع زیست محیطی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقه آنها رقابت و کنش متقابل بین گروه‎های انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح مختلف را در پی دارد.(www.civilica.com).
طی چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی، گسترش رویکرد سودانگاری در غالب طرح‎های توسعه ای، بی پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازه ها و زیر ساخت ها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی، ویرانی لایه ازن، پدیده ال نینو، طوفانهای سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه ای، خشکسالی، سیل، فرو نشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان زایی، کاهش خاک مرغوب، آلودگی هوا، باران‎های اسیدی، جنگل زدایی و نابودیت تنوع زیستی، نشانه‎هایی از جهانی شدن پیامدهای فروسایی محیط زیست در سطح فروملی و فراملی و جهانی بودن بوده اند. تداوم وضعیت موجود،آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است.نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نا مطلوب کنونی، در طرح رویکردهایی همانند امنیت زیست محیطی، ژئوپلیتیک انتقادی، ژئوپلیتیک زیست محیطی، توسعه پایدار بسیار اثر گذاشت. با توجه به این که مفهوم «جهان» از مقیاس‎های مطالعاتی دانش یاد شده است، مرزهای محلی و ملی را در نوردیده اند، محیط زیست سویه ای ژئوپلیتیک یافته است (کاویانی،۱۳۹۰: ۸۵).
2-2-5-رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی
در مورد ماهیت و چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظریه‎های مختلفی ارائه شده است. عده ای از نظریه پردازان، ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی، که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار گردیده، از لحاظ علمی‎مستقل و بی طرفانه می‎دانند که می‎تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و تحقیق عینی بپردازد(مویر،220:1379). عده ای را باور بر این است که ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست­های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میرحیدر،42:1386)
از اوایل1970، شاهد ظهوررویکردی نوین به نام «ژئوپلیتیک انتقادی[15]»هستیم.دانشمندان ژئوپلیتیک چون اتوتایل[16] ومیشل فوکو را می‎توان ازپیشگامان این حرکت نوین دانست. این دانشمندان به طور همزمان، هم از ژئوپلیتیک انتقاد کردند و هم خود از اندیشمندان این عرصه بودند. این افراد، سیاست اندیشمندانه خود را بر «ضد ژئوپلیتیک» تعریف کرده و با وجود این، در چارچوب زیر بنایی مفاهیم ژئوپلیتیک کار می‎کردند (مویر،۳۷۸:۱۳۷۹).
محققین ژئوپلیتیک انتقادی تمایل دارند بجای تمرکز بر شناسایی عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری قدرت دولتها و سیاست خارجی ایشان، از یک سو دریابند که سیاستمداران چگونه «تصاویر ذهنی» خود را از جهان ترسیم نموده اند و این بینش ها چگونه بر تفاسیر آن ها از مکان‎های مختلف تأثیر می‎گذارند؟ ژئوپلیتیک انتقادی به عنوان نظریه ای نسبتاً جدید که توانسته است خود را بر اساس مؤلفه‎های حاکم میان بازیگران روابط بین الملل، نظام مند سازد، چارچوبی مناسب برای فهم ژئوپلیتیکی جدید، به دور از عناصر سختی هم چون مرز و مکان ایجاد کرده است. بر اساس فهم برخی از موضوعات، بدون توجه به بعضی مسائلی که طبق نظریات سنتی غیرمرتبط می‎نمودند، امری ناقص خواهد بود. از منظر ژئوپلیتیک انتقادی، استراتژی قدرت همیشه نیازمندبه کارگیری فضا وهمین سبب گفتمان می­باشد. (www.javanemrooz.com)
رویکرد انتقادی، کوشش منتقدانه برای کشف ساختارهای جامعه معاصر است که ضمن نقد زیربنایی رویکردهای رایج در شناخت جامعه به تبیین کاستی ها ی روش شناسی آنها می‎پردازند و شیوه‎های اثبات گرایی (پوزیتیوسیتی) را در مطالعه جامعه نقد می‎کند و بر این انگاره استوار است که صرف تجربه و روش‎های تجربی کافی نیست و نباید مطالعه جامعه را همسان با مطالعه طبیعت انگاشت. هدف نظریه پردازان مکتب انتقادی، ایجاد دگرگونی‎های فرهنگی و روشنگرانه برای کاهش نابرابری‎های جهانی، برقراری عدالت بین المللی، احترام به تفاوت ها و گرایش به ارزش‎های فرهنگی جدیدی است که بر فرایند تعامل موجود در صحنه‎های اجتماعی و تمدنی حاکم شود و تعامل و عمل را در چارچوب ارزشهای موجود رهبری کند (مشیر زاده،۱۳۸۴ :۲۲۱).
هر چند ژئوپلیتیک به مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت سیاست و کنش‎های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر می‎پردازد (حافظ نیا،۳۶:۱۳۸۵). اما امروزه گفتمان آن تابعی از چالش‎های برخاسته از «جهانی شدن‎های اقتصادی»، «انقلاب اطلاع رسانی» و«خطرات امنیتی جامعه جهانی» است (مجتهد زاده،۱۲۸:۱۳۸۱)و بالاخره ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست‎های پنهان دانش ژئوپلیتیک است.مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد.این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می‎باشد بیشتر توجه می‎کند. و عاشورا به عنوان عالیترین و متعالی ترین صحنه ژئوپلیتیک مقاومت از چنان ماندگاری و جاودانگی برخوردار بوده و هست که امروزه و در قرن بیست و یکم وهزاره سوم نیز توان تحریک و به غلیان در آوردن جنبش‎های مقاومت را دارد. بسیاری از نهضت ها و مقاومت ها در دنیای اسلام و حتی غیر اسلام الگوی مقاومت خود را از عاشورا الهام گرفته اند. (باباخانی،38:1392)
2-3-اندیشه ملی گرایی
ملی گرایی مفهومی‎کاملا سیاسی دارد. این مفهوم به عنوان یک اندیشه و فلسفه سیاسی تلقی می­ شود. اندیشه‎ای که در هر ملتی ریشه در هویت ملی و میهن دوستی آن ملت دارد. در حالی که مفهوم میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند، ناسیونالیسم پدیده ای فلسفی و نوین محسوب می‎شود که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شده است. در این راستا هنگامی‎که جنگ جهانی اول و جنگ‎های بزرگ قبل از آن بیشتر با انگیزه میهن دوستی شروع شده بود، جنگ جهانی دوم حاصل برخورد اندیشه‎های ناسیونالیستی بود.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته می­ شود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروه‎های مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می‎آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی‎کاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی می‎دهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید می‎کند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب می‎شود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوری‎های قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروه‎های ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشه‎های ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف می‎باشد. تنوع نژادی و قومی‎شیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشه‎های ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومی‎ناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم می‎شود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادها ی گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی می‎گردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
2-4-میهن خواهی
میهن خواهی یا وطن دوستی فلسفه سیاسی ویژه ای نیست، بلکه غریزه ای است که از حس اولیه ی تعلق داشتن به مکان و هویت ویژه ای آن و حس دفاع از منافع اولیه ی فردی در آن مکان ویژه ناشی می‎شود. گونه ی اولیه ی خودنمایی این غریزه کم و بیش در همه ی حیوانات قابل مشاهده است. بیشتر حیوانات محدوده‎های مشخصی را برای جولان دادن و منافع اختصاصی، فردی یا گروهی خود در نظر گرفته و به آن دلبستگی و تعلق می‎یابند و دخالت و تجاوز دیگران را در آن با سرسختی دفع می‎کنند. (مجتهدزاده،70:1381). مفهوم میهن از انگیزه‎های سیاسی دور است و از حد غریزه ی طبیعی خارج نمی‎شود. میهن خواهی یا میهن دوستی تا آن اندازه طبیعی و غریزی است که با تعلقات معنوی انسان درآمیخته و جنبه ی الهی به خود می‎گیرد و به گونه ی مفهوم مقدس خودنمایی می‎کند.
2-5- مفهوم ملت
جمع افرادی که از پیوندهای مادی و معنوی ویژه و مشخصی برخوردار باشند و با مکان جغرافیایی ویژه ای، «سرزمین سیاسی یکپارچه و جداگانه» همخوانی داشته باشند و حاکمیت حکومتی مستقل را واقعیت بخشند، ملت آن سرزمین یا کشور شناخته می‎شوند. بدین ترتیب ملت و ملیت پدیده‎های سیاسی هستند که در رابطه مستقیم با سرزمین واقعیت پیدا می‎کنند و این اصطلاحات در حالی که مباحث سیاسی هستند، جنبه ای کاملاً جغرافیایی به خود می‎گیرند. (مجتهدزاده،65:1381).
در زبان‎های اروپایی واژه ملت از کلمه(natio) مشتق شده و بر مردمانی دلالت دارد که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله هستند. ملت به مجموعه ای از افراد ساکن در فضای جغرافیایی مشخص و محدود از حیث سیاسی اطلاق می‎شود که بر اساس عوامل و خصیصه‎هایی نظیر تبار، تاریخ، فرهنگ، دین، مذهب، سرزمین، قومیت، زبان و …نسبت به یکدیگر احساس همبستگی می‎کنند و خود را متعلق به یک ما می‎دانند.(حافظ نیا و همکاران،108:1389)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]




۱-۵٫ فرضیه های پژوهش:

    1. زبان شعری حافظ و سعدی حاوی طرحوارههای تصویری است که در انتقال پیام شعر به مخاطب نقش مهمی دارد.
    1. میتوان از طریق تحلیل طرحوارهها به شناخت نگرش، تفکر و شخصیت شاعر دست یافت.
    1. به نظر میرسد که طرحوارههای حرکتی در غزلهای سعدی بیشتر از حافظ و طرحوارههای حجمی در غزلهای حافظ بیشتر از سعدی است و بر برونگرایی سعدی و درونگرایی حافظ دلالت دارند.

۱-۶٫ اهداف پژوهش
این پژوهش اهداف زیر را دنبال میکند:

    • کشف و تحلیل طرحوارههای تصویریِ بهکاررفته در غزلیات حافظ و سعدی در چارچوب نظریهی معنیشناسی شناختی.
    • شناخت نگرش و شخصیت این دو شاعر از طریق تحلیل طرحوارهها.
    • همانندیها و تفاوتهای اندیشگی میان این دو شاعر از رهگذر طرحوارهها.

۱-۷٫ روش پژوهش
روش انجام پژوهش توصیفی، تحلیلی و مقایسهای است. بدین صورت که ابتدا منابع مختلف دربارهی استعارههای مفهومی و طرحوارههای تصویری مورد مطالعه قرار گرفت. سپس طرحوارههای تصویری بهکاررفته در غزلیات حافظ و سعدی استخراج خواهند شده و در پایان با مقایسه و تحلیل داده های جمعآوریشده، نتیجهی رساله ارائه شده است.
۱-۸٫ معرفی فصلهای رساله
فصل اوّل این رساله‌ به‌ مقدّمه اختصاص دارد و در آن به توضیح و تبیین موضوع پژوهش و پیشینه‌ آن پرداخته‌ شد. فصل دوم به بنیادهای نظری پژوهش اختصاص دارد. در فصل سوم پیشینهی پژوهش و نقد این نظریه و نقاط ضعف و قوت آن مطرح شده است. فصل چهارم، مهم‌ترین فصل این پژوهش و دارای سه بخش است: در بخش اوّل، طرحوارهی حجمیِ مرتبط با سهواژهی «سر»، «چشم» و «دل» مورد تحلیل قرار گرفته است. در بخش دوم، طرحوارهی حرکتی در سه حوزهی حرکت افقی، حرکت عمودی و حرکت چرخشی بررسی شده است. در بخش سوم طرحوارهی قدرتی اساس تحلیل قرار گرفته است. فصل پنجم خلاصه و نتیجهی پژوهش را در بر میگیرد.

فصل دوم
مبانی نظری پژوهش
۲-۱٫علوم شناختی
در جهان موجودات زنده، شناخت، پیچیدهترین و چند وجهیترین فرایند محسوب میشود. این امر چنان بدیهی است که توجهی را بر نمیانگیزد؛ اما وقتی شناخت، خود موضوع شناخت میشود، بیشازپیش پیچیده مینماید و به عنوان عجیبترین و حتی دشوارترین موضوع جهان زیستی، در برابر محقق رخ مینماید. شناخت را میتوان کسب دانش یا کلیهی فعالیتهای ذهنی تعریف کرد(لوریا، ۱۳۷۶: ۷). تیبرین شناخت را این گونه تعریف میکند: «شناخت پدیدهای است که از رمزگذاری و به کارگیری اطلاعات توسط سیستم مرکزی به دست میآید» (تیبرین، ۱۹۸۹: ۱۴ به نقل از خوش زبان: ۱۳۸۹: ۱۰).
از آنجا که شناخت محصول ذهن است، برای درک آن باید ذهن را مورد بررسی قرار داد. علوم شناختی را میتوان مطالعهی علمی ذهن دانست. در این تعریف منظور از ذهن، مجموع نمودهای هوشمندی و آگاهی؛ یعنی تفکر، ادراک، حافظه، احساس، استدلال و نیز تمام روندهای ناآگاهانهی شناختی است (خسروی پور، ۱۳۸۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بررسی ذهن تا قرن نوزدهم میلادی که مقارن با پیدایش روان شناسی علمی است، بر عهدهی فیلسوفان بود. مکاتب اولیهی روانشناسی علمی نیز، بیشتر بر بررسی سیر الگوها و جریانهای درونی ذهن، از طریق خودکاوی و دروننگری متمرکز بودند. چند دههی بعد نیز رفتارگرایی، با اعتقاد به لزوم محدودکردن روانشناسی به بررسی پدیده های قابل مشاهدهای همچون محرکات بیرونی و پاسخهای رفتاری موجود زنده به آن محرکها، به رویکردی غالب در روانشناسی تبدیل شد و مطالعهی سازوکارهای درونی ذهن را برای چند دهه به حاشیه راند (استنبرگ، ۱۳۸۷: ۷).
دانش مطالعهی ذهن از اواخر دههی پنجاه قرن بیستم، دچار تحول عظیمی شد. در این سالها نه فقط روانشناسان، بلکه برخی از دانشمندان علوم اعصاب و هوش مصنوعی، زبانشناسان و فلاسفه متوجه شدند که همگی مشغول حل مسایل مشترکی در مورد کارکرد ذهن هستند و رهیافتهای متفاوت آنان در جهت حل این مسایل میتواند مکمل یکدیگر باشد. این اندیشمندان، با روش رفتارگرایان در محدود کردن روانشناسی به بررسی رفتارهای قابل مشاهده، مخالف بودند و معتقد بودند که فرایندهای پنهان ذهن را میتوان با روش های غیر مستقیمی همچون رفتارکه از دیدگاه آنان دارای نقش واسطهای است، بررسی کرد. نتیجهی این همگرایی دانش جدیدی بود که امروزه آن را علوم شناختی می نامند (همان).
محققان علوم شناختی به دنبال کشف راز ذهن و تبیین کارکردهای شناختی و فرایندهای پنهان آن هستند. آنان با این فرض که ذهن یک دستگاه بازنمایی است، در تلاشاند تا چگونگی بازنمایی تجربیات انسان از جهان را در ذهن او توصیف کنند. هدف از این علم آن است که قابلیت‌های شناختی که در موجودات زنده وجود دارد، به شکل علمی تعریف و تدوین شود و سازوکارهایی که در مغز باعث به وجود آمدن چنین قابلیت‌هایی میشوند، شناسایی گردند (لوریا، ۱۳۷۶: ۷).
علوم شناختی مجموعهای از شش رشته روانشناسی، انسان شناسی، زبانشناسی، فلسفه، علوم رایانه و علوم عصبشناسی است و به طور عام به تمام پژوهشهایی اطلاق میشود که به ذهن میپردازند (خوش زبان، ۱۳۸۹: ۱۱).
«محققان علوم شناختی کشف راز بزرگترین سرمایهی انسان، یعنی ذهن و تبیین کارکردهای شناختی و فرایندهای پنهان آن را تنها با روش های غیر مستقیم ممکن میدانند. یکی از این روشها، ورود به ذهن از دریچهی زبان و گفتار است؛ چرا که زبان یکی از عالیترین نمودهای ذهن است که هم محصول شناخت است و هم خود فرآیندی شناختی به حساب میآید. از این رو، زبانشناسی شناختی به عنوان مکتبی که ساخت، یادگیری و استفاده از زبان را بهترین مرجعی میداند که میتوان با بهره گرفتن از آن، شناخت انسان را توضیح داد، از جایگاه ویژهای در علوم شناختی برخوردار است (نور محمدی، ۱۳۸۷ :۲).
۲-۲٫زبانشناسی شناختی
زبانشناسی شناختی در کنار دو نگرش زبانشناسی صورتگرا و زبانشناسی نقشگرا، نگرشهای مسلط در «زبانشناسی نظری» امروز محسوب میشود که هر یک از منظری خاص و با نگاهی متفاوت زبان را مورد مطالعه قرار میدهند. هر یک از این نگرشها، خود زیرمجموعههایی را شامل میشود که فصل مشترک آنها به ترتیب عبارتند از: تلقی زبان به عنوان نظامی ساختبنیاد و ریاضیگونه؛ نظامی برای ایجاد ارتباط و نظامی شناختی (دبیرمقدم، ۱۳۸۷ : ۹).
زبانشناسی شناختی نیز مانند سایر شاخه های زبانشناسی، به مطالعهی زبان و توصیف نظام و نقش آن میپردازد. تلقی زبان به عنوان منعکسکنندهی نظام شناختی ذهن و ویژگیهای بنیادی و اصلی آن، فرض اساسی این رویکرد است. مدعای زبانشناسی شناختی این است که زبان بهترین وسیله برای شناخت انسان است و با بررسی ساختار زبان، سرنخهای بسیاری دربارهی سازوکارهای عملکننده در ذهن آدمی مانند ادراک، تجزیه و تعمیم، استنباط و استنتاج، استدلال، حل مسأله، خویشتن کاوی و خویشتن آگاهی به دست میآید. محققان این حوزه به خاستگاه اجتماعی، تاریخی، زیستی و محیطی زبان، توجه ویژهای نشان میدهند و چگونگی شکلگیری زبان را متأثر از عوامل فوق میدانند (حسندخت فیروز، ۱۳۸۸ : ۱۱).
«زبانشناسی شناختی به این معنا «شناختی» است که نقش شناخت، یعنی نقش اطلاعات موجود در ذهن را در مفهومسازی موقعیتهایِ خارجی بررسی میکند. به عبارت دیگر، این دانش این نکته را بررسی میکند که وقتی کاربران زبان میخواهند موقعیتی را توصیف کنند؛ اطلاعات موجود در ذهن آنها چگونه در مفهومسازی – مقولهبندی و ساماندهی – آن موقعیت تأثیر میگذارد. در نتیجه تحلیل تعابیر زبانی، راهی برای دستیافتن به آن اطلاعات و ساختار آنهاست» ( قائمینیا ، ۱۳۸۶: ۵ ).
به طور کلی، کانون و منشأ باور زبانشناسان شناختی در این جمله خلاصه میشود که «دانش زبان، بخشی از شناخت عام انسان است» (حقبین، ۱۳۸۹ : ۳۸). زبان آن جنبه از شناخت تلقی میگردد که از تعامل و همجوشی عوامل اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی، منطقی و ارتباطی نشأت میگیرد. چنین رویکردی زبانشناسی را قادر میسازد که فراتر از توصیفگرایی و صورتگرایی محض به تبیینی کارآمدتر از واقعیتهای زبانی دست یابد (گلفام و بهرامی خورشید، ۱۳۸۸ : ۱۴۵).
«پیدایش این مکتب تا حدود زیادی در مباحث زبانی مطرح در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، میان معنیشناسان زایشی و طرفداران چامسکی ریشه دارد. دو تن از این افراد، یعنی «جرج لیکاف» و «رونالد لانگاکر» طی مباحثاتی به این نتیجه رسیدند که زبان شناسی نحومدار زایشی فاقد رویکردی معنی بنیاد است تا بتواند توانایی های شناختی را توصیف کند» (راسخ، ۱۳۸۴: ۷۷) .
«کرافت و کروز زبانشناسی شناختی را مبتنی بر سه اصل میدانند: ۱) زبان قوهی شناختی مستقلی نیست؛ ۲) دستور زبان مفهومسازی است و ۳) معرفت به زبان از کاربرد زبان حاصل میشود. اصل نخست در برابر این ادعای دستور زبان زایشی قرار دارد که زبان قوهی شناختی مستقل است. اصل دوم هم در برابر معناشناسی شرایط صدق قرار دارد که بر طبق آن، معنا با تعیین شرایط صدق مشخص میشود. اصل سوم هم در برابر رویکردهایی نسبت به نحو و معناشناسی قرار دارد که در آنها فرض میشود مقولات و چارچوبهایی بسیار کلی و انتزاعی بر تشکیل معرفت زبانی حاکم هستند» (قائمینیا، ۱۳۹۰: ۱۱۳).
۲-۳٫ تفاوتهای زبانشناسی شناختی با زبانشناسی نقشگرا و صورتگرا

    1. در رویکرد زایشی، ساختار عبارتهای زبانی، محصول رشتهای از قواعد دستوری است که این قواعد تا حدود زیادی مستقل از معنا در نظر گرفته میشوند. این در حالی است که رویکرد شناختی، ساختهای زبان را به هیچ روی جدا از پردازشهای شناختی در نظر نمیگیرد و معتقد است آنچه بر شیوهی رمزگذاری زبان فرد تأثیر میگذارد، چگونگی درک او از جهان پیرامونش میباشد (شریفی،۱۳۸۸ :۲).
    1. در زبان شناسی نقشگرا بر اجتماعی بودن زبان تأکید میشود. اما در رویکرد شناختی بر جنبهی روانشناختی آن. لنگاکر میگوید که دستور شناختی «واقعیت روانشناختی را در توصیف زبانی» جدی میگیرد (لیکاف، ۱۳۸۳ : ۶۶).
    1. در نظریههای صورتگرا «صورت» اصل است و «معنا» نقش فرعی دارد و در نظریههای نقشگرا «نقش ارتباطی و کاربردشناختی» اصل است و صورت فرع بر آن. درحالیکه در نظریهی شناختی صورت و معنا دو روی یک سکهاند و مسألهی تقدم و تأخّر و تفوق یکی بر دیگری مورد تأکید نیست (پورابراهیم، ۱۳۸۸ : ۱۶). در نظریههای صورتگرا و نقشگرا، نحو مستقل از معنا مورد مطالعه قرار میگیرد؛ اما در رویکرد شناختی، نحو معنا دارد و متأثر از معناست. مثال: ۱) مداد روی میز است ۲) میز زیر مداد است. جملهی اول مورد قبول و جملهی دوم غیر قابل قبول است. این مثال نشان میدهد که توصیف فاعل جمله فقط با توجه به ویژگیهای صوری، از توجیه مورد قبول نبودن جملهی دوم ناتوان است (نور محمدی، ۱۳۸۷ :۱۷).
    1. مهمترین تفاوت شناختیها با صورتگرایان و نقشگرایان نگاه به استعاره در این مکاتب است. درحالیکه استعاره در کانون مطالعات معنیشناسی شناختی قرار دارد؛ در زبان شناسی صورتگرا به آن به عنوان یک واحد انحرافیافته و اضافی در مقایسه با زبان معمولی نگاه میشود و آن را پدیدهای شبهدستوری تلقی میکنند که از قواعد معناشناختی سرپیچی کرده است. معنیشناسی صورتگرا با تلقی منطق ریاضی به مثابهی رویکرد درست به زبان طبیعی، استعاره را چیزی بیرون از معنیشناسی محض تلقی میکند. بنابراین استعاره یا از حوزهی مطالعات آنها کنار گذاشته شده یا به حاشیهی توجه رانده میشود. در رویکرد نقشگرا هر چند استعاره مورد توجه قرار گرفته، اما به عنوان یک آرایهی ادبی در سطح زبان مطالعه و بررسی میشود؛ درحالیکه رویکرد شناختی به اصالت مفاهیم استعاری و تعلق آن به سطح ذهن و تفکر معتقد است. نقشگرایان استعاره را به عنوان یک تنوع واژگانی – دستوری توصیف میکنند و بر این باورند که برای هر بیان استعاری، دستکم یک بیان غیر استعاری در واژه و دستور وجود دارد (نور محمدی، ۱۳۸۷ : ۱۹-۱۷) .

زبانشناسی شناختی را به دو حوزهی وسیع تقسیم میکنند: معنیشناسی شناختی و رویکرد شناختی به مطالعهی دستور(راسخ، ۱۳۸۹: ۲۱). معنیشناسی شناختی به بررسی رابطه میان تجربهی انسانی، نظام مفاهیم و ساختار معنایی زبان میپردازد (همان:۷۲) و بر طبق «دستور زبان شناختی»، زبان بُعدی از شناخت است و ساختار دستوری زبان را نمیتوان مستقل از ملاحظات معنایی فهمید (قائمی نیا، ۱۳۹۰: ۵۰).
۲-۴٫معنیشناسی شناختی
در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در آمریکا، لیکاف و جانسون (۱۹۸۰) و لانگاکر (۱۹۸۷) با این باور که زبانشناسی نحومدار زایشی به دلیل فقر مطالعات معنایی، نمیتواند توانایی های شناختی را توصیف کند، حرکت جدیدی را در معنیشناسی آغاز کردند که بعدها با نام معنیشناسی شناختی معرفی شد. لیکاف (۱۹۸۸) نخستین بار این لفظ را در مقالهای با همین نام به کار برد (نور محمدی، ۱۳۸۷: ۱۹).
لیکاف به هنگام معرفی معنی شناسی شناختی، ابتدا به بحث دربارهی رهیافت ارجاعی[۸] در مطالعهی معنی میپردازد. لیکاف چنین نگرشی را «معنیشناسی مصداقی[۹]» [یا به عبارت بهتر معنیشناسی عینیگرا] مینامد و مبانی این رویکرد را مردود میداند. در معنی شناسی منطقی یا آنچه لیکاف معنیشناسی مصداقی مینامد، اولاً معنی مبتنی بر دلالت مصداقی و صدقی است؛ ثانیاً نمادهای زبان به مصداقهایی در جهان خارج دلالت دارند؛ ثالثاً درک معنی، تطبیق یک پارهگفتار، با موقعیتی تلقی میشود که این پارهگفتار آن را توضیح میدهد. به اعتقاد لیکاف، حتی اگر بپذیریم که هر نمادِ زبان، به چیزی در جهان خارج دلالت دارد که ندارد، باز هم چنین نگرشی صرفاً به معانی صریح واژهها محدود میشود، درحالیکه معنیشناسی باید از مبانیای برخوردار باشد که بتواند معانی صریح، ضمنی، مجازی، استعاری و حتی بافتی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد؛ یعنی معنی به گونهای مطالعه شود که انسان به کار میبرد و درک میکند. به این ترتیب، رهیافت مورد نظر لیکاف بازنمودی است و علاوهبراین میان معنیشناسی و کاربردشناسی تمایزی قایل نیست. به اعتقاد این دسته از زبانشناسان، معنی مبتنی بر ساختهای مفهومی قراردادی شده است؛ یعنی انسان تجربیاتی را از جهان خارج کسب میکند و در ذهن خود به صورت مفاهیم انبار مینماید، این مفاهیم باید بتوانند در ایجاد ارتباط به کار روند؛ بنابراین باید قراردادی باشند(صفوی، ۱۳۸۳: ۳۶۷-۳۶۶).
اوانزوگرین (۲۰۰۶: ۱۵۷) چهار اصل را به عنوان اصول کلی معنیشناسی شناختی برمیشمارند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم