کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



راهنمایی کاهش می‎یابد (ویگفیلد و دیگران، ۲۰۰۶).
دوره‎های تحولی بسیار کمی همچون اوایل نوجوانی وجود دارد که مشخصه آنها تغییرات بسیار در سطوح بسیار متفاوت است؛ یعنی، تغییرات مربوط به تحول بلوغی، تحول شناختی، تغییرات نقش اجتماعی، و تغییرات در روابط همسال و والد و انتقال مدرسه. آموزش و پرورش نوجوانان در این دوره، کار پیچیده‎ای است که اگر دانش‎آموزان مدرسه را دوست نداشته باشند، می‎تواند دشواری بیشتری داشته باشد. پیش‎تر گفته شد که عناصر ویژه‎‎ای از سازمان اجتماعی مدرسه می‎توانند بر رفتار و پیشرفت دانش‎آموزان تأثیر بگذارند. مهم بودن این عوامل از آن روست که آنها آنچه را در کلاس‎های درس و دیگر موقعیت‎های مدرسه رخ می‎دهد، تحت تأثیر قرار می‎دهند. در واقع، در حال حاضر بیشتر متخصصان علوم اجتماعی و مربیان (برای مثال، نیومن[۱۱۱]و دیگران، ۱۹۹۶، نقل از استاینبرگ، ۲۰۰۵) بر این نکته توافق دارند که عوامل مرتبط با مدرسه، که در تأثیرگذاری بر یادگیری و تحول روان‎اجتماعی طی نوجوانی اهمیت بیشتری دارند، با محیط مدرسه و کلاس درس مرتبط‎اند. دانش‎آموزان در مدارسی که در آنها معلمان حمایت‎کننده، اما قاطع‎اند و استانداردهای بالا و مشخصی برای رفتار و نتیجه تحصیلی دارند، پیوند قوی‎تری با مدرسه و انگیزه پیشرفت بیشتری دارند. این باورها و هیجان‎ها به‎نوبه‎خود به مشکلات کمتر، حضور بیشتر در مدرسه، میزان پایین‎تر بزهکاری، دوستی‎های حمایتگرتر، و نمره‎های بالاتر در آزمون‎های پیشرفت منجر می‎شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱ـ۳ـ۳ـ۲ الگوی بوم‎تحولی تأثیر مدرسه بر تحوّل نوجوان
درک تأثیر مدارس بر تحوّل نوجوان، به یک چهارچوب مفهومی نیاز دارد که بتوان به‎طور همزمان، در مورد مدرسه به عنوان بافتی که در آن تحوّل روی می‎دهد و در مورد نیازهای تحولی در حالِ تغییرِ دانش‎آموزان ضمن عبور آنها در سطوح نظام آموزشی فکر کرد (اکلز و روسر، ۲۰۰۹).
اکلز و میجلی (۱۹۸۹، نقل از اکلز و دیگران، ۱۹۹۳) بر اساس نظریه تناسب شخص ـ محیط[۱۱۲](هانت[۱۱۳]، ۱۹۷۵) مطرح ساختند که افت‎های انگیزشی و رفتاری در اوایل نوجوانی ممکن است ناشی از محیط‎های آموزشی نامناسب مدرسه راهنمایی برای نوجوانان باشد. طبق نظریه تناسب شخص ـ محیط، رفتار، انگیزش و سلامت روانی تحت تأثیر تناسبِ بین ویژگی‎هایی که افراد با خود به محیط‎های آموزشی می‎آورند و ویژگی‌های این محیط‎های اجتماعی است. اکلز و میجلی در الگوی تناسب مرحله ـ محیط استدلال کردند که افراد ضمن آنکه رشد می‎یابند، نیازهای هیجانی، شناختی، اجتماعی و اهداف شخصی در حال تغییر دارند و اگر مدارس بخواهند در دانش‎آموزان رغبت و انگیزه ایجاد کنند، باید به شیوه‎ای متناسب با تحوّل نوجوان، تغییر یابند. این پژوهشگران بر این باورند که اگر این اتفاق نیفتد، دانش‎آموزان در وهله اول از نظر روان‎شناختی و سپس از نظر فیزیکی از مدرسه فاصله می‎گیرند (اکلز و روسر، ۲۰۰۹).
اکلز و روسر (۱۹۹۹) ده سال پس از ارائه الگوی تناسب مرحله ـ محیط، الگوی بوم‎تحولی از تأثیر مدرسه بر تحوّل نوجوان را تدوین کردند. بر اساس این الگو، بافت مدرسه در قالب یک رشته سطوح سازمانی که به‎طور سلسله مراتبی مرتب شده‎اند و با یکدیگر در ارتباط‎اند، مورد نظر قرار می‎گیرد. در بنیادی‎ترین سطح این الگو، کلاس درس و سپس در سطحی بالاتر، مدرسه به عنوان یک نظام سازمانی قرار دارد که در نظام فرهنگی بزرگ‎تری محصور شده است. این پژوهشگران فرض خود را بر این داشتند که (الف) مدارس نظام ـ هایی واجد چندین سطح از فرایندهای تنظیم‎کننده (با ماهیتی سازمانی، اجتماعی، و آموزشی) هستند؛ (ب) این فرایندها با هم ارتباط درونی دارند؛ (پ) این فرایندها معمولاً ماهیتی پویا دارند؛ (ت) این فرایندها با گذر کودکان به سطوح متفاوت آموزشی (مدرسه ابتدایی، مدرسه راهنمایی و دبیرستان) تغییر می‎یابند؛ و در نهایت، (ث) این فرایندها تحوّل شناختی، اجتماعی ـ هیجانی و رفتاری نوجوانان را تنظیم می‎کنند.
در ادامه، بر اساس موضوع پژوهش حاضر از سطح کلاس درس، به جوّ کلاس، که روابط معلم ـ دانش آموز جنبه‎ای از آن است، و از سطح مدرسه، به پیوند با مدرسه به عنوان جنبه‎ای از جوّ مدرسه خواهیم پرداخت.
۲ـ۳ـ۳ـ۲ جوّ کلاس
محیط یادگیری کلاس درس یا جوّ کلاس، بافتی است که قسمت اعظم یادگیری تحصیلی و اجتماعی کودکان و نوجوانان در مدارس، در آن به‎وقوع می‎پیوندد. اگرچه ده‎ها سال است که در باب جوّ کلاس، پژوهش‎هایی انجام شده است (فریزر[۱۱۴]، ۱۹۹۸، ۱۹۹۹، نقل از راو۲، کیم۳، بیکر۴، کامفوس۵ و هورن۶، ۲۰۱۰)، تعریف‎های متفاوتی در باب این سـازه وجود دارد. اکـلز (۲۰۰۴، ص.۱۲۹ـ۱۳۰) در باره جوّ کلاس می‎گـوید :
جوّ کلاس به ماهیت کلی‎تر کلاس درس و روابط معلم ـ دانش‎آموز اطلاق می‎گردد. روابط معلم ـ دانش‎آموز یک مؤلفه کلیدی کلاس درس است. روابط معلم ـ دانش‎آموزِ واجدِکیفیت بالا، انگیزش تحصیلی، جذب مدرسه، موفقیت تحصیلی، حرمت خود و بهزیستی اجتماعی ـ هیجانی کلی‎تر را تسهیل می‎کند (دسی[۱۱۵]۷و رایان۸، ۱۹۸۵؛ اکلز و دیگران، ۱۹۹۸). معلمانی که به دانش‎آموزان اعتماد می‎کنند، به آنها اهمیت می‎دهند و احترام می‎گذارند، حمایت اجتماعی ـ هیجانی را فراهم می‎آورند که دانش‎آموزان برای این که به تکالیف یادگیری تحصیلی رغبت نشان دهند و پشتکار داشته باشند و ادراک‎های خود و ارزش‎های مثبت مرتبط با پیشرفت را گسترش دهند، به آن حمایت نیاز دارند. احساس حمایت هیجانی یکی از مهم‎ترین ویژگی‎های بافت‎هایی است که به تحوّل مثبت کمک می‎کنند. مطالعات همبستگی که در گروه نوجوانان انجام شده‎اند، نشان می‎دهند که ادراک دانش‎آموزان از این که معلمان به آنها اهمیّت می‎دهند، حرمت خود، تعلق به مدرسه و عاطفه مثبت در مدرسه را افزایش می‎دهد (روسر و اکلز، ۱۹۹۸ ؛ روسر و دیگران، ۱۹۹۶).
رایان و پاتریک۱(۲۰۰۱، نقل از چونگ۲، هوآن۳، کوئک۴، یئو۵و انگ۶، ۲۰۱۰)، حمایت معلم را میزان باور دانش‎آموزان در مورد ارزشی که معلمانشان برای آنها قائل‎اند و همچنین باور آنها در مورد میزانی که معلمانشان، برقراری روابط شخصی با آنها را دنبال می‎کنند، می‎دانند. این رابطه کیفی از طریق تأثیر بر اهداف، درگیری تحصیلی، رغبت نسبت به تکالیف تحصیلی و اسناد در مورد منابع موفقیت و شکست، انتظارات دانش‎آموز را ارتقا می‎بخشد و شکل می‎دهد. تاکنون رابطه معلم ـ شاگرد، اغلب از دیدگاه‎های دلبستگی و انگیزش مفهوم‎پردازی شده است (دیویس، ۲۰۰۳، نقل از چونگ و دیگران، ۲۰۱۰).
۳ـ۳ـ۳ـ۲ پیوند با مدرسه: تعریف‎ها و مفهوم‎پردازی‎ها
پیوند با مدرسه به پیوندی اطلاق می‎شود که دانش‎آموز با مدرسه، کارکنان مدرسه و آرمان‎های تحصیلی حمایت‎شده از سوی مدرسه دارد. هیرشی۷(۱۹۶۹، نقل از مادوکس و پرینز، ۲۰۰۳) یکی از اولین مفهوم ـ پردازی‎های جامع در مورد پیوند با مدرسه را ارائه کرده است. وی در کتابی با عنوان”علل بزهکاری۸“در مورد انواع پیوندهای اجتماعی که افراد با جامعه از جمله خانواده، گروه همسال و مدرسه برقرار می‎کنند، بحث می‎کند. هیرشی چهار عنصر پیوند اجتماعی را مطرح می‎سازد: تعهد، دلبستگی۹، مشارکت۱۰ و باورها این چهارچوب برای آنکه با انگاره‎های[۱۱۶]۱۱ نظری تطبیق پیدا کند و اعتبار سازه۱۲ آن افزایش یابد، به‎وسیله دیگران تجدید نظر شده است. تغییری که از سوی پژوهش‎ها مورد حمایت قرار گرفته است، تقسیم کردن دلبستگی به دو بعد منحصر به فرد است: یکی به تجارب کلی مدرسه، و دیگری به تجربه با اشخاص در مدرسه اطلاق می‎گردد. در الگوی دیگری به نام الگوی تحول اجتماعی۱، پیوند با مدرسه نقش عمده‎ای را بازی می‎کند اما در این الگو، مشارکت دیگر به عنوان بخشی از پیوند اجتماعی ـ آن گونه که در نظریه مهار مطرح بود ـ در نظر گرفته نمی‎شود بلکه ساز و کاری برای استقرار پیوندهای اجتماعی به‎حساب می‎آید. بر این اساس، پیوند با مدرسه فقط شامل دلبستگی، تعهد و باور است (مادوکس و پرینز، ۲۰۰۳).
مادوکس و پرینز (۲۰۰۳) بر این باورند که پیوند با مدرسه دارای چهار بعد است:
۱ـ دلبستگی به مدرسه، که به احساسات نوجوان در مورد مدرسه و میزان اهمیتی که نوجوان به آن می‎دهد، اطلاق می‎گردد. در این بعد، احساس تعلق، احساس افتخار، و احساس امنیت و راحتی در مدرسه قرار دارد.
۲ـ دلبستگی به کارکنان، که به روابط بین‎شخصی‎ای که نوجوان برقرار می‎کند، اطلاق می‎گردد. این دلبستگی در تحسین نوجوان و احترام او برای مربیان، کارکنان و مدیریت اجرایی منعکس می‎گردد. این بعد روابط مثبتی را دربر می‎گیرد که دانش‎آموزان در مدرسه دارند. دلبستگی به معلمان و دیگر کارکنان مدرسه در این بعد قرار می‎گیرد.
۳ـ تعهد نسبت به مدرسه، که شامل سرمایه‎گذاری شخصی در فعالیت‎های مدرسه است. این بعد ترکیبی از باورها و رفتارهاست: باورهایی در مورد پیشرفت آینده و گرفتن نمره‎های خوب، و رفتارهایی چون تکمیل مشق و درس خواندن.
۴ـ مشارکت در مدرسه، که به مشارکت رفتاری در فعالیت‎های مدرسه اطلاق می‎گردد.
۴ـ۳ـ۳ـ۲ پیوند با مدرسه: نظریه‎ها
دست کم سه نظریه در زمینه تحول کودک و نوجوان، نقش اصلی را در پیوند بازی می‎کنند: نظریه دلبستگی، نظریه مهار۲، و الگوی تحوّل اجتماعی. نظریه دلبستگی (بولبی،۱۹۷۳) فرایندی را توصیف می‎کند که از خلال آن تعامل‎های بین والدین و کودک، الگوهای فعال درونی را برقرار می‎سازد که مشخص می‎کنند کودک چگونه پیوندهای اجتماعی با دیگران را شکل می‎دهد. تعاملات بین کودک و مراقبان، مبنای پیوند را بنا می‎کند. دلبستگی به والدین در کودکی و نوجوانی تأثیر مثبتی دارد و اثر آن تا بزرگسالی دوام می‎یابد. دیگر محققان نظریه دلبستگی، حوزه نظری پیوند را گسترش داده‎اند تا دلبستگی به بزرگسالانی به غیر از والدین را دربرگیرد (کاتالانو و دیگران، ۲۰۰۴).
هیرشی (۱۹۶۹، نقل از مادوکس و پرینز، ۲۰۰۳) بر خلاف نظریه‎های مطرح در آن زمان که بر این تمرکز داشتند که افراد موجوداتی اخلاقی هستند که به طرف اعمال انحرافی کشانده می‎شوند، در نظریه مهار اجتماعی اظهار می‎کند که افراد ذاتاً غیر اخلاقی هستند و با نوعی مهار، از اعمال انحرافی بازداشته می‎شوند. وی این روش مهار را در قالب پیوند با جامعه متعارف مفهوم‎پردازی کرده است. او بر این باور است که تنها دلیل اینکه اشخاص برخلاف ماهیت ذاتی غیر اخلاقی‎شان عمل می‎کنند و به تبعیت از قوانین جامعه می ـ پردازند، پیوندهایی است که با یک شخص یا با یک نهاد دارند. وقتی اشخاص با اشخاص یا نهادهایی که همنوایی را تأیید نمی‎کنند پیوند ضعیفی داشته باشند، طبق تمایلات غیر اخلاقی ذاتی‎شان عمل می‎کنند. در نظریه مهار (بیش از نظریه‎های دیگر) پیوند با مدرسه نقش اصلی را بازی می‎کند؛ این نظریه اولین مفهوم‎پردازی جامع از پیوند با مدرسه را عرضه داشت. نظریه مهار، فقدان پیوند با مدرسه را به عنوان علت اصلی رفتار انحرافی شناسایی کرد. این نظریه طی سال‎ها بسط یافته و به‎طور موفقیت‎آمیزی با دیگر نظریه‎ها یکپارچه شده است. در یک تجدید نظر، مهار خود به عنوان نیروی بازدارنده در این نظریه گنجانده شده است. در این نظریه که به نظریه خودمهاری[۱۱۷] معروف است (گاتفردسون[۱۱۸] و هیرشی، ۱۹۹۰، نقل از مادوکس و پرینز، ۲۰۰۳)، پیوند ضعیف با مدرسه عامل علّی بزهکاری تلقی نمی‎شود بلکه پیامد مهار کم خود است. این نظریه بیان می‎دارد که خودمهاری ضعیف، که مشخصه آن تکانشگری، پاسخده نبودن به دیگران، جستجوی خطر و مهارت‎های ضعیف تصمیم‎گیری است، موجب آن می‎شود که فرد به رفتار مشکل‎آفرین مبادرت ورزد. بر اساس این نظریه، دانش‎آموز واجد مهار ضعیفِ خود، نه تنها رفتار انحرافی نشان می‎دهد بلکه در پیوند با مدرسه هم مشکل دارد.
در الگوی تحول اجتماعی (کاتالانو و هاوکین، ۱۹۹۶، نقل از کاتالانو و دیگران، ۲۰۰۴) برخلاف نطریه مهار، مفهوم محدودتری از پیوند به‎کار گرفته می‎شود که شامل دلبستگی و تعهد به واحدِ اجتماعی‎کننده است. در این الگو، مشارکت، بخشی از فرایند جامعه‎پذیری تلقی می‎شود که به پیوند منجر می‎گردد؛ در حالی که باور به واحد اجتماعی پیامد پیوند و واسطه‎گر اثر پیوند بر پیامد‎های رفتاری تلقی می‎شود. در تدوین این الگو از نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه همخوانی افتراقی[۱۱۹] بهره گرفته شده است. این الگو فرض را بر این قرار می‎دهد که کودکان باید الگوهای رفتار، چه رفتار جامعه‎پسندانه چه رفتار ضد اجتماعی، را از محیط اجتماعی‎شان بیاموزند. آنان از خلال چهار فرایند، اجتماعی می‎شوند: ۱) فرصت‎های ادراک‎شده برای مشارکت در فعالیت‎ها و تعاملات با دیگران؛ ۲) مشارکت واقعی؛ ۳) مهارت برای مشارکت و تعامل؛ و ۴) پاداش‎های ادراک‎شده از مشارکت و تعامل. وقتی فرایندهای اجتماعی‎کننده با ثبات باشند، پیوند اجتماعی دلبستگی و تعهد بین فرد و اشخاص و فعالیت‎های واحد اجتماعی‎کننده پرورش می‎یابد. وقتی پیوند اجتماعی با قدرت استقرار یافت، فرد از رفتارهای ناهماهنگ با باورها و رفتارهای واحد اجتماعی‎کننده بازداشته می‎شود. فرض می‎شود که رفتار فرد، بسته به رفتارها، هنجارها و ارزش‎های غالب آن افراد یا نهادهایی که فرد به آنها پیوند دارد، جامعه‎پسندانه یا ضد اجتماعی خواهد بود. واحدهای اجتماعی‎کننده مهم، خانواده، مدرسه، همسالان و اجتماع محلی[۱۲۰] هستند. پیوند با مدرسه در بازداری رفتار ضد اجتماعی و ارتقای تحوّل مثبت در دوره کودکی و نوجوانی نقش اصلی را بازی می‎کند.
بر اساس الگوی تحوّل اجتماعی، هر دوره تحوّلی فرصت‎های متفاوتی را برای مشارکت اجتماعی فراهم می‎آورد. کودکان پیش دبستانی فرصت‎های کمی برای مشارکت در واحدهای اجتماعی مدرسه و واحدهای اجتماعی همسال دارند. در این دوره، واحد خانواده مهم‎ترین نیروی اجتماعی‎کردن است. با ورود کودک به مدرسه ابتدایی، خانواده و مدرسه هر دو از نیروهای اجتماعی‎کردن محسوب می‎شوند. طی دوره مدرسه راهنمایی است که واحد اجتماعی همسال بسیار افزایش می‎یابد. طیّ این مرحله، چندین نیرو، یعنی، خانواده، مدرسه و همسال، بر نوجوان تأثیراتی اعمال می‎کنند. طیّ دوره دبیرستان، همسالان و اجتماع محلی به منزله نیروهای اجتماعی‎کردن قوی‎ترین تأثیرات را به نوجوان وارد می‎کنند (مادوکس و پرینز، ۲۰۰۳).
نظریه‎های دیگری در باب اهمیت پیوند با مدرسه ظهور یافته‎اند. کامفر[۱۲۱]و ترنر[۱۲۲](۱۹۹۰ـ ۱۹۹۱، نقل از مادوکس و پرینز، ۲۰۰۳) الگوی بوم‎شناسی اجتماعی را برای تبیین مصرف مواد در نوجوان تدوین کردند. این الگو، الگوی تحول اجتماعی را با گنجاندن عوامل محیطی از جمله جوّ خانواده و جوّ مدرسه و عواملی فردی چون حرمت خود و خودکار‎آمدی، گسترش داد. فریزر (۱۹۹۶، نقل از مادوکس و پرینز، ۲۰۰۳) دیدگاه بوم‎شناسی تحولی را، که شبیه به الگوی تحول اجتماعی است اما بر ماهیت متقابل مهارت‎های تعامل اجتماعی و فرصت‎های مشارکت تأکید دارد، تدوین کرد. فریزر استدلال می‎کند که همان‎طور که الگوی تحول اجتماعی بر این فرض استوار است که مهارت‎های اجتماعی نه تنها تحت تأثیر عوامل برون‎زاد بیرونی هستند بلکه تحت تأثیر فرصت‎های مشارکت جامعه‎پسندانه نیز قرار دارند. برای مثال، دانش‎آموز پرخاشگری که ممکن است اجازه نداشته باشد با همسالان خاصی بازی کند، امکان دارد از حضور در مدرسه و داشتن فعالیت‎هایی با خویشان و بستگان محروم گردد (برای مثال اجازه نداشته باشد که شب در خانه یکی از بستگان بماند). بدین ترتیب این نوجوان، فرصت‎های رشد مهارت‎های اجتماعی را از خلال تعاملات با همسالان، معلمان و بستگان جامعه‎پسند از دست می‎دهد. بر اساس این دیدگاه، نیروهای مثبت و اجتماعی‎کننده در دسترس نوجوانان، به خاطر رفتار ضد اجتماعی آنها، دیگر موجود نخواهند بود.
همان‎طور که پیش‎تر بیان شد، عواملی که در بوم‎شناسی اجتماعی نوجوان وجود دارند، یعنی، خانواده، گروه همسال و مدرسه، هم به نوجوان کمک می‎کنند که به سمت پیامدهای مثبت، همچون خود‎رهنمون ـ دهی و جهت‎گیری آینده و هم به سمت پیامدهای منفی، همچون رفتارهای مشکل‎آفرین برود. در ادامه در ابتدا به پژوهش‎هایی اشاره می‎کنیم که به تأثیر مدرسه بر هویت پرداخته‎اند و سپس پژوهش‎های مرتبط با تأثیر مدرسه بر رفتارهای مشکل‎آفرین را از نظر خواهیم گذراند.
۵ـ۳ـ۳ـ۲ تأثیر مدرسه بر هویت
شکل‎گیری هویت در مجموعه متنوعی از بافت‎های محیطی از جمله خانواده، گروه همسال، مدرسه، کار و مذهب به‎وقوع می پیوندد. اریکسون (۱۹۶۸، نقل از برزونسکی و آدامز، ۱۹۹۹) در نظریه روان‎اجتماعی‎اش، ارتباط متقابل بین افراد و بافت‎های اجتماعی را برجسته ساخت. اریکسون (۱۹۶۸، نقل از روسر، اکلز و سامروف، ۲۰۰۰) بر این باور است که توانایی نوجوان در سازمان دادن به تغییرات چشمگیری که طیّ این سال‎ها در قالب یک هویت منسجم و مثبت تجربه می‎کند، صرفاً یک فعالیت شخصی نیست بلکه مسئولیت جمعی و بین نسلی نوجوان و والدین او، معلمان و اعضای جامعه محلی است.
در مجموع، بررسی پیشینه پژوهشی نشان می‎دهد که مطالعات نسبتاً کمی در باره نقش بافت آموزشگاهی در شکل‎گیری هویت انجام شده‎اند و پژوهش‎هایی که به بافت مدرسه محدود شده باشند، از آن هم نادرترند.
سوننز و ونتینکیست (۲۰۰۵) در نمونه‎‎ای متشکل از ۳۲۸ نوجوان ۱۵ تا ۲۱ ساله با میانگین سنی ۱۷ سال از دو دبیرستان آلمانی زبان بلژیک (۷۴ درصد پسر) به این نتیجه دست یافتند که سبک تدریسی که حمایتگر نیاز نوجوان به استقلال عمل باشد، با اکتشاف و تعهد حرفه‎ای همبستگی مثبت بالایی دارد؛ اگرچه انگیزش خود‎تعیین‎کننده در زمینه رفتار جستجوی شغل، در این ارتباط نقش واسطه‎ را ایفا می‎کند.
لانگراند ـ ویلمز و بوسما (۲۰۰۶) به منظور بررسی تحوّل هویت نوجوانان در بافت مدرسه، مقیاس فرانسوی تحول هویت خرونینگن (بوسما، ۱۹۸۵) را در نمـونه‎ای متشکـل از ۳۱۱ نفر دانش‎آمـوز پایه هشتم
( ۱۵۱ پسر و ۱۶۰ دختر ) سنین ۱۴ تا ۱۶ ساله از سه مدرسه که از نظر ویژگی‎های جمعیت‎شناختی دانش‎آموزان متفاوت بودند، به کار بردند. نتایج نشان داد که بافت مدرسه، در تحوّل هویت دانش‎آموزان نقش مهمی بازی می‎کند.
هال و براسارد (۲۰۰۸) در نمونه‎ای متشکل از ۶۳۵ دانش‎آموز (۵۳ درصد پسر، ۴۷ درصد دختر) پایه هشتم از قومیت‎های گوناگون و کم درآمد، به بررسی نقش حمایت رابطه‎ای (حمایت والد، همسال، معلم) به منزله پیش‎بینی‎کننده‎های پایگاه هویت پرداختند. فرض آنها بر این بود که حمایت والدین و معلم پیش‎بینی‎کننده پراکندگی کمتر هویت و بازداشتگی، تعویق و موفقیت بیشتر هویت است و حمایت همسال پیش‎بینی‎کننده پراکندگی و بازداشتگی کمتر هویت و تعویق و موفقیت بیشتر هویت است. نتایج تحلیل ـ های رگرسیون چند متغیره نشان داد که حمایت والدین بازداشتگی بیشتر و تعویق کمتر را در دانش‎آموزان سفیدپوست، موفقیت بیشتر را در آمریکایی‎های لاتینی‎تبار، و پراکندگی بیشتر را در آمریکایی‎های آفریقایی‎تبار پیش‎بینی می‎کند. حمایت همسال، موفقیت بیشتر را در آمریکایی‎های آفریقایی‎تبار و سفیدپوستان پیش‎بینی می‎کند. یافته‎‎ها مطرح ساختند که حمایت رابطه‎ای نقش بیشتری در ارتقای تشکل و حفظ تعهدات بازی می‎کند تا در اکتشاف انتخاب‎های ممکن. حمایت معلم در پیش‎بینی پایگاه هویت نقش کمی داشت و فقط به‎طور معناداری پیش‎بینی‎کننده تعویق کمتر در گروه آمریکایی‎های آفریقایی‎تبار بود.
شوارتز و دیگران (۲۰۰۹ ) در نمونه‎ای متشکل از ۲۲۷ نفر نوجوان پرخطر اسپانیایی در آمریکا (۶۳ درصد پسر؛ میانگین سنی۹۷, ۱۳سال) و والدین آنها (عمدتاً مادران) به این نتیجه دست یافتند که متغیرهای مرتبط با مدرسه (حمایت معلم، پیوند با مدرسه، حمایت همکلاسی) به‎طور معناداری با سردرگمی هویت رابطه منفی و با انسجام هویت رابطه مثبت دارد.
آدامز و همکاران (آدامز و فیچ۱[۱۲۳]، ۱۹۸۳؛ آدامز، رایان و کیتینگ، ۲۰۰۰ ؛ آدامز، رایان، مارشال و کیتینگ، ۱۹۹۶، نقل از برزونسکی و آدامز، ۱۹۹۹) یک برنامه پژوهشی را برای بررسی تأثیر بافت آموزشگاهی بر هویت در آمریکا آغاز کردند. در مطالعه طولی اولیه، آدامز و فیچ (۱۹۸۳، نقل از برزونسکی و آدامز، ۱۹۹۹) با مصاحبه‎ای از نوع مارسیایی (مصاحبه نیمه ساخت‎دار)، هویت دانشجویان سال اول و دوم دانشگاه را سنجیدند. دانشجویانی که الگوی پسرونده هویت را از سال اول دانشگاه تا سال آخر نشان دادند (برحسب زنجیره پراکنده ـ بازداشته ـ معوق ـ موفق) بیشتر احتمال داشت که در گروه‎های درسی‎ای باشند که کمترین تأکید را بر بسط تفکّر دانشجو و آگاهی وی از موضوع‎های اجتماعی، همچون رویدادهای جهانی و ملی و دیگر موضوع‎های اجتماعی دارند.
در ایران، پژوهشی که به بررسی تأثیر مدرسه بر هویت پرداخته باشد، گزارش نشده است. در مجموع، گرچه پژوهش‎های بسیار کمی در مورد بافت مدرسه در تحوّل هویت وجود دارد، مطالعه‎های انجام‎شده نشان می‎دهند که مدرسه ممکن است بر ارتقای هویت تأثیری مثبت داشته باشد.
۶ـ۳ـ۳ـ۲ تأثیر مدرسه بر رفتار مشکل‎آفرین
به غیر از مدرسه، نهادها و برنامه‎های اجتماعی بسیار کمی اساساً به نوجوانان اختصاص دارند. بدین ترتیب، مدرسه نخستین نهاد خارج از خانه است که در آن تحوّل نوجوانان را می‎توان هدایت کرد و شکل داد. در چنین بافتی، رفتار مشکل‎آفرین نوجوان را می‎توان تا حدّی ناشی از شکست مدارس در جلب پیوند‎جویی اجتماعی دانش‎آموزان و فراهم آوردن تجربه‎های آموزشی و تدارک یک بافت اجتماعی که در آن نوجوانان بتوانند صلاحیت اجتماعی را در خود پرورش دهند، دانست (سیمونز ـ مورتون و دیگران، ۱۹۹۹).
انتقال به مدرسه راهنمایی (اکلز و میجلی، ۱۹۸۹، نقل از سامروف و دیگران، ۲۰۰۴)، زمانی در تحول رخ می‎دهد که تغییرات بافتی عمده‎ای در عوامل اجتماعی‎کننده، گروه‎های همسال و انتظارات نوجوانان به‎وقوع می‎پیوندند. گرچه مدرسه یک نهاد مهم جامعه‎پذیری است، پیوند با آن، در مقایسه با والدگری و ویژگی‎های همسال، در پژوهش‎های مرتبط با رشد مشکلات برونی‎سازی‎شده مورد توجه کمی قرار گرفته است. احساس پیوند با مدرسه تنها جنبه محیط مدرسه است که به‎طور ثابت با سلامت و اجتناب از رفتارهای خطرآفرین در دانش‎آموزان مرتبط است (دیلون۱و سواینبورن۲، ۲۰۰۷). مطالعات نشان می‎دهند که پیوند بیشتر با مدرسه از خلال دلبستگی بیشتر، پیشرفت بالاتر و مشارکت بیشتر در فعالیت‎های مدرسه، احتمال بدرفتاری در مدرسه و دیگر انواع رفتار بزهکارانه را کاهش می‎دهد (هافمن۳[۱۲۴]و شو۴، ۲۰۰۲).
رسنیک۵، هریس۶و بلوم۷(۱۹۹۳، نقل از بانی۸، بریتو۹، کلوسترمان۱۰، هورننگ۱۱و اسلاپ۱۲، ۲۰۰۰) در پژوهشی در گروه نوجوانان به این نتیجه دست یافتند که در دانش‎آموزان دبیرستانی که در پیوند با مدرسه نمرات بالاتری داشتند، در مقایسه با دانش‎آموزان دارای نمرات پایین در این متغیر، میزان استیصال هیجانی، فکر خودکشی، رفتار خودکشی، خشونت، مصرف مواد، و فعالیت جنسی زودهنگام به‎طور معناداری کمتر است. بر اساس نتایج این مطالعه، پیوند با مدرسه بیش از دیگر عوامل، از جمله پیوند با خانواده، در برابر غیبت از مدرسه، بزهکاری، مصرف چندگانه مواد و بارداری، از نوجوانان حفاظت می‎کند.
جسور، ون دن بوس[۱۲۵]، وندرین[۱۲۶]، کوستا و تربین[۱۲۷](۱۹۹۵) در یک مطالعه طولی در نمونه ۱۵۹۱ نفری از دانش‎آموزان پایه‎های هفتم، هشتم و نهم (۴۳ درصد پسر) در آمریکای شمالی به بررسی رابطه عوامل حفاظت‎کننده روان ـ اجتماعی و اشتغال به رفتار مشکل‎آفرین، یعنی، مصرف الکل و مواد، بزهکاری، و فعالیت جنسی زودهنگام پرداختند و به این نتیجه رسیدند که تعهد بالاتر به مدرسه با سطوح پایین‎تر رفتار انحرافی مرتبط است.
در نمونه‎ای متشکل از ۴۲۶۳ دانش‎آموز پایه‎های ششم تا هشتم از هفت مدرسه راهنمایی در آمریکا، سیمونز ـ مورتون و دیگران (۱۹۹۹) نشان دادند که پیوند با مدرسه به‎طور مثبت با سازگاری در مدرسه و جوّ ادراک شده مدرسه، و به‎طور منفی با رفتار مشکل‎آفرین مرتبط است. بر اساس نتایج این تحقیق، رفتار مشکل‎آفرین در پسران بالاتر از دختران و در دانش‎آموزان پایه‎های بالاتر بیشتر بود. پیوند با مدرسه، جوّ مدرسه و سازگاری در مدرسه در دختران بیشتر از پسران بود و به‎طور معناداری از یک پایه به پایه دیگر کاهش می‎یافت.
بانی و دیگران (۲۰۰۰) در نمونه‎ای از ۳۴۹۱ نفر دانش‎آموز پایه‎های هفتم تا دوازدهم با میانگین سنی ۱۵ سال، با روش آماری رگرسیون، به این نتیجه دست یافتند که کاهش پیوند با مدرسه با افت وضعیت سلامتی،
افزایش دیدارهای خانگی پرستار مدرسه، مصرف سیگار، و فقدان مشارکت در فعالیت‎های فوق برنامه مرتبط
است.
براون (۲۰۰۰) در نمونه‎ای متشکل از ۱۷۵۶ نوجوان ۱۳ تا ۱۷ ساله، در پاسخ به یکی از پرسش‎های تحقیق خود در این باره که آیا پیوند با مدرسه با کاهش احتمال رفتارهای مشکل‎آفرین مرتبط است، به این نتیجه دست یافت که پیوند با مدرسه به‎طور معناداری با کاهش احتمال رفتار مشکل‎آفرین ارتباط دارد.
ویتلاک[۱۲۸](۲۰۰۳) نشان داده است که پیوند با مدرسه، نوجوان را در مقابل خشونت، رفتار جنسی مخاطره‎آمیز، مصرف مواد و ترک تحصیل محافظت می‎کند. نوجوانی که در مدرسه احساس خوبی داشته باشد، با بزرگسالان مدرسه احساس دلبستگی زیادی کند و به مدرسه احساس تعلق داشته باشد، بیشتر احتمال دارد که در زمان مدرسه و خارج از مدرسه وقت زیادی را صرف فعّالیّت‎های مثبت کند. دو عامل سن و تا حدی کمتر جنس پیوند با مدرسه را پیش‎بینی می‎کنند. در مطالعات انجام شده، رابطه بین جنس و پیوند با مدرسه بی‎ثبات، ولی رابطه بین سن و پیوند با مدرسه باثبات و مستمر بوده است؛ یعنی، نوجوانان سنین بالاتر کمتر با مدرسه پیوند دارند.
سامروف و دیگران (۲۰۰۴) تغییرات در مشکلات رفتار ارتباطی (ترکیبی از خشم، رفتار پرخاشگرانه و بزهکاری) را در ۱۱۹۱ دختر و پسر آمریکایی آفریقایی‎تبار و سفیدپوست از اوایل نوجوانی تا اواخر نوجوانی و نقش خانواده، همسال و مدرسه را در این نوع مشکلات بررسی کردند. آنها به این نتیجه دست یافتند که نقش مدرسه از سایرعوامل بافتی طیّ اوایل نوجوانی (مدرسه راهنمایی) تاثیرگذارتر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:04:00 ق.ظ ]




تضادورزی

پرخاشگری رابطه‎ای

مصرف مواد

قشقرق

رفتار جنسی مخاطره‎آمیز

اختلال تضادورزی اختلال رفتار ارتباطی
شکل ۴ـ۲٫ برچسب رفتار مشکل‎آفرین از کودکی تا نوجوانی (اقتباس از دیسهیون و پترسون، ۲۰۰۶، ص.۵۰۵ )
آخن‎باخ و ادلبروک (۱۹۸۷، نقل از استاینبرگ، ۲۰۰۵)، سه مقوله از رفتارهای مشکل‎آفرین را در دوره نوجوانی متمایز ساخته‎اند: مشکلات درونی‎سازی‎‎شده، مشکلات برونی‎سازی‎‎شده، و سوء مصرف مواد. مقوله اخیر به مصرف سازش‎نایافته مواد شامل الکل، نیکوتین، حشیش، کوکایین و ال‎اس‎دی۱، داروهای محرّک یا مسکّن اطلاق می‎گردد. مشکلات”درونی‎سازی‎‎شده”، مشکلاتی را دربرمی‎گیرند که جهت‎گیری آنها به طرف درون شخص نوجوان است و به شکل استیصال عاطفی و شناختی متظاهر می‎گردند؛ از جمله افسردگی، اضطراب یا هراس. مشکلات”برونی‎سازی‎‎شده”، مشکلاتی هستند که جهت آنها به بیرون از شخص نوجوان است و در قالب مشکلات رفتار ارتباطی متظاهر می‎گردند؛ از جمله بزهکاری، پرخاشگری ضد اجتماعی، و غیبت غیر موّجه از مدرسه. ونگ‎بای[۴۷]۲، برگمن۳ و مگنسون۴(۱۹۹۹) به مشکلاتی در نوجوانان اشاره می‎کنند که کاملاً در این سه مقوله نمی‎گنجند؛ از جمله مشکلات تحصیلی (برای مثال، انگیزش ضعیف)، مشکلات با گروه همسال (محبوبیّت کم، مهارت‎های اجتماعی ضعیف)، و مشکلات توجه.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

همان‎طور که ملاحظه شد، در دوره نوجوانی، رفتارهای گوناگونی را می‎توان مشکل‎آفرین نامید. در فصل اول در بخش تعاریف عملیاتی متغیّرها بیان شد که در پژوهش حاضر رفتار مشکل‎آفرین برونی‎سازی‎‎شده بر
اساس رفتار پرخاشگرانه، رفتار نقض قانون و مشکلات توجه تعریف شده است.
در ادامه، نظریّه رفتار مشکل‎آفرین، الگوی تبادلی۱ مشکلات رفتار ارتباطی، الگوی بوم شناختی و الگوی بوم‎شناختی تحولی را که به تبیین رفتار مشکل‎آفرین می‎پردازند، توضیح خواهیم داد.
۱ نظریّه رفتار مشکل‎آفرین
جسور و جسور (۱۹۷۷، نقل از دورکین۲، ۱۹۹۵) یک الگوی روان‎شناختی اجتماعی تحولی را از تقابل عواملی که فرض می‎داشتند پدیدآیی رفتار مشکل‎آفرین را در نوجوانی تبیین می‎کنند، پیشنهاد کردند (شکل۵ـ۲). همان‎طور که در شکل ۵ـ۲ نشان داده شده است، این عوامل، متغیرهای پیشایندی که بافت تحولی نوجوان را تشکیل می‎دهند (شامل وضعیت و ساختار خانوادگی، تأثیرات جامعه‎پذیری)، متغیرهای روان‎شناختی اجتماعی (شامل شخصیت فرد، ادراک او از محیط اجتماعی) و مجموعه‎ای از انتخاب‎های رفتاری در دسترس نوجوان را شامل می‎شود. برخی از این انتخاب‎ها از سوی مرجع بزرگسال مجاز شمرده می‎شوند (همچون عملکرد تحصیلی) و پاره‎ای دیگر مجاز شمرده نمی‎شوند (همچون کشیدن مواد مخدر) (دورکین، ۱۹۹۵).
همان‎طور که ملاحظه می‎شود، برخی از کمان‎های الگو، دو طرفه‎اند. این امر مبیّن آن است که مؤلفان به یک دیدگاه تعاملی قائل‎اند؛ یعنی، معتقدند که رفتار، شخصیت و ادراک‎های فرد از محیط، روابط متقابل دارند. طبق دیدگاه این مؤلفان، این رفتارها مشکل‎آفرین هستند، اما کنشی هم دارند؛ به عبارت دیگر این رفتارها فرد را بر ‎می‎انگیزند تا برخی از چالش‎های اصلی گذرهای دوره نوجوانی را حل کند و استقلال عمل فرد را در زندگی‎اش افزایش می‎دهند. این مؤلفان، برای توصیف گرایش برخی نوجوانان به زیر پا گذاشتن پیش از موقع قواعد رفتار مرتبط با سن، مفهوم مهم”آمادگی گذر۳[۴۸]“را ارائه کردند و استدلال می‎کنند که هر چه آمادگی گذر بیشتر باشد، احتمال اشتغال زودهنگام به رفتار گذر بیشتر است (همان منبع).
کوستا (۲۰۰۸) در باب نظریه رفتار مشکل‎آفرین اظهار می‎دارد که:
نظریه رفتار مشکل‎آفرین یک چهارچوب مفهومی روان‎شناختی چند متغیّره و نظامدار است که در ابتدا از مفاهیم ارزش و انتظارِ راتر۴ (۱۹۵۴، ۱۹۸۲) و مفهوم هنجارگسیختگیِ۵ مرتون۶ (۱۹۵۷) نشئت گرفت. فرض بنیادی نظریه این است که رفتار، نتیجه تعامل شخص ـ محیط است. در این نظریّه، سه نظام عمده از متغیّرهای تبیینی۷ مشخّص شده ‎است: نظام محیط ادراک‎شده، نظام شخصیّت، و نظام رفتاری. هر نظام از متغیّرهایی تشکیل می‎شود که از آنها به عنوان مشوّق۸ رفتار مشکل‎آفرین یا مهارکننده این رفتار بهره گرفته می‎شود. تعادل بین مشوّق‎ها و مهارکننده‎هاست که میزان آمادگی برای رفتار مشکل‎آفرین در هر نظام را تعیین می‎کند.
ساختار اجتماعی جمعیت‎شناختی
تحصیلات پدر
شغل پدر
مذهب پدر
تحصیلات مادر
مذهب مادر
شاخص هالینشد
ساختار خانواده ت
جامعه‎پذیری
جهان‎بینی والدین
باورهای سنتی مادرانه
دینداری مادرانه
تحمل انحراف مادرانه
باورهای سنتی پدرانه
دینداری پدرانه
جو خانه
دستورالعمل‎های مهاری مادرانه
تعامل عاطفی مادرانه
تاثیر همسال
دستورالعمل‎های مهاری مادرانه
تعامل عاطفی مادرانه
تاثیر همسال
رغبت‎های دوستان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ق.ظ ]




تعریف عملیاتی سبک زندگی : نمره ای که فرد از مقیاس سبک زندگی رایت [۱] و همکاران کسب می کند .
تعریف نظری آرامش روانی
داشتن سازگاری کافی یا احساس خوب بودن ( از دیدگاه روان شناختی ) و خاص هنگامی که این نوع سازگاری یا احساس با معیارهای جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند ، همخوانی داشته باشد . ( ساعتچی ، ۱۳۷۴ )
تعریف عملیاتی آرامش روانی : نمره ای که فرد از پرسشنامه شادگامی آکسفورد [۲] کسب می‌کند . هر چه فرد نمره بیشتری کسب نماید از احساس شادکامی بیشتری برخوردار است .
عقده های حقارت و ریشه های آن
ناتوانی در غلبه کرن بر احساسهای حقارت ، آنها را تشدید می‌کند و به رشد عقده حقارت می انجامد . افراد دارای عقده حقارت ، نظر بدی نسبت به خود دارند و در کنار آمدن با درخواستهای زندگی احساس درماندگی و ناتوانی می‌کنند . به نقل از زمانی شرفشاهی ، ۱۳۷۰ .
ناز پروردگی کودک نیز می‌تواند موجب عقده حقارت شود .
چون آنها در مواجهه با زندگی واقعی از نیروی تجهیز عاری اند و طبعاٌ تحمل شکست مختصری را هم ندارند ، دیر یا زود تمایلات انزواجویانه در آنها پدیدار می‌شود . در موارد اختلالات روان نژند همچنین اغلب انحرافات جنسی ، اعتیاد ، بزهکاری و دیگر اختلالات منش ، همواره یک شمای فکری مشترک وجود دارد که طرح و ریشه ای در ناز پروردگی است .
( ادوان شولتز و سیدنی آلن شوالتز ، سید محمدی ، ۱۳۷۷ )
عقده برتری جویی
این عقده شامل گرایش به مبالغه در مهارتهای جسمی ، عقلی و اجتماعی است چنین فردی به منظور فائق آمدن بر حقارتهای خود ،‌لاف زن ،‌متکبر ، خودپسند ، خود محور شده و به تحقیر دیگران گرایش دارد . همچنین وی خویشتن پذیری بسیار کمی دارد و تنها از طریق تحمیل به دیگران است که می‌تواند احساس مهم بودن کند . (هجل و زیگلر ، ۱۹۷۶ . عسگری )
در حالی که فروید ،[۳] معتقد بود که رفتار انسان بوسیله گذشته تعیین می‌شود یعنی بوسیله غرایز و تجربیات کودکی ، آدلر انگیزش [۴] انسان را بر حسب انتظارات برای آینده می دید . وی مدعی بود که ما نمی توانیم به غرایز یا تکانه های اولیه به عنوان اصل توجیهی متوسل شویم ، فقط هدف نهایی برتری یا کمال می‌تواند شخصیت و رفتار را تبیین کند . ( شولتز ، ۱۹۹۰ کریمی و همکاران )

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مفهوم غایت نگری خیالی آدلر ، گستره ای را آشکار می‌سازد که در آن بر جنبه غایت شناختی و هدف گرایی انگیزش انسان تأکید می‌شود . پس رفتار ما براساس ادارک مان از هدف خیالی زندگی خویش هدایت می‌شود . هر چند این هدفها در آینده وجود ندارد اما در ادراک کنونی از آینده به چشم می خورد و با وجود آن که هستی عینی ندارد اما تأثیرات بیشماری در جهت گیری زندگی ما اعمال می‌کنند . ( هجل و زیلگر ، ۱۹۷۶ ، عسگری )
سبک زندگی
سبک زندگی گسترش و پالایش مفهومی است که آدلر در تلاش برای یک هدف نهای بیان می‌کند به عبارت دیگر سبک زندگی اشاره به الگوی منحصر به فرد مصفات ،‌رفتارها و عادتهایی دارند که وقتی به همراه یکدیگر می آیند ،‌مسیر ویژه ما را که خود برای رسیدن به هدف زندگی ترسیم کرده ایم ، تعریف می‌کنند . الگوهای رفتاری که افراد برای جبران حقارتهای خود ترتیب داده اند ، بخشی از سبک زندگی آنها می‌شود . به نظر آدلر این سبک زندگی در سنین ۴ و ۵ سالگی به گونه بسیار محکمی شکل می گیرد ، سنی که پس از آن به گونه کلی در برابر تغییرات ، مقاومت صورت می گیرد . ( شولتز ، ۱۹۹۰ ، کریمی و همکاران )

    1. به اعتقاد آدلر سبک زندگی توسط قدرت خلاق فرد رشد می‌کند . به عبارت دیگر هر کسی اختیار دارد تا آزادانه سبک زندگی خود را بیافریند ولی نهایتاٌ در قبال اینک چه کسی هستند و چگونه رفتار می‌کنند ، مسئولند . این قدرت خلاق فرد است که مسئولیت هدف زندگی او را دارد و شیوه تلاش وی را برای رسیدن به هدف تعیین می‌کند و در رشد علاقه اجتماعی او سهیم می‌شود . نیروی خلاق بر ادراک ، حافظه ، تخیل ، خیالپردازی و رویا نفوذ کرده و از انسان یک فرد آزاد و خود مختار می‌سازد . ( هجل و زیگلر ، ۱۹۷۶ ، عسگری )

آدلر ۲- « ما سرنوشت خود را در کنترل داریم نه اینکه قربانی آن باشیم ».
آدلر باور داشت که رابطه داشتن با دیگران ، اولین تکلیفی است که در زندگی با آن مواجه می شویم . سطح سازگاری اجتماعی ما ،‌که بخشی از سبک زندگی ماست بر برخورد ما با تمام مشکلات زندگی تأثیر می گذارد . پس مفهوم احساس تعاون یا علاقه اجتماعی بطور گسترده تر بصورت استعداد فطری فرد برای همکاری کردن با دیگران جهت دستیابی به هدفهای شخصی و اجتماعی تعریف می‌شود . ( استپانسکی ، ۱۹۸۳ ، به نقر از عسگری )
تکلیف کار
کار به عنوان مهمترین مسأله زندگی هر فرد ( حتی مهمتر از ازدواج ) ، از منظر روانشناسی تعریف می‌شود و به زعم جامعه شناسان نیز ، یک نیاز برای زندگی جمعی و ارزش گذاری اجتماعی است .
هیچ انسانی تا عاشق کارش نباشد ،‌موفق نمی شود . تصویری که نقاش از روی عشق صرف به هنرش خلق می‌کند ، بزرگترین شاهکار اوست . آثار هنرمندی که فقط برای امرار معاش کار می‌کند ، همواره فراموش می‌شود . ( اسکاول شین ، خوشدل ، ۱۳۷۴ )
مثلث عشق آر . جی . استنبرگ
طبق نظریه سه وجهی عشق استنبرگ ؛ [۵] عشق و روابط صمیمانه سه عنصر فعال دارد :
تعهد [۶] ( بعد شناختی عشق ) – صمیمیت [۷] ( بعد عاطفی – هیجانی عشق ) – شهوت وهوس [۸] ( بعد انگیزشی عشق )
عشق و علاقه به انواع مختلف تقسیم می‌شود که به توصیف آن می پردازیم :

    1. علاقه مندی / تمایل [۹]؛ مستلزم صمیمیمت است اما تعهد یا شهوت در آن وجود ندارد .
    1. دلباختگی / شیفتگی [۱۰]؛ عاشق شدن در اولین نگاه است . در این نوع عشق ، شهوت وجود دارد ولی روابط آنقدر عمیق نمی شود که در آن صمیمیت و تعهد ایجاد شود .
    1. عشق تهی [۱۱]؛ در روابط کسل کننده ای وجود دارد که زوجین بی حوصله یا صرفاٌ به علت نداشتن اعتقاد به طلاق در کنار هم می مانند . در این نوع عشق ،‌تعهد بدون صمیمیت و هوس است .
    1. عش رمانتیک [۱۲]/ خیالی :‌ این عشق ترکیبی از میل ( هوس ) و صمیمیت است و رابطه ای عمیق بدون تعهد را شکل می‌دهد .
    1. عشق احمقانه [۱۳]؛ عشق ابلهانه ، عشق هالیوودی است . زن و مرد دیوانه وار عاشق همدیگر می‌شوند و بدون شناخت واقعی از یکدیگر ازدواج می‌کنند .
    1. عشق رفات گونه [۱۴]؛ این عشق رابطه ای دوستانه و طولانی مدت است . عشق رفاقت گونه ، عشق افلاطونی یا زناشویی صمیمانه بدون میل جنسی است . صمیمیمت و محبت توام با تعهد ولی بدون شهوت است .
    1. عشق کامل [۱۵]؛ رابطه ای ایده آل شامل صمیمیت ، شهوت و تعهد است . ( استنبرگ ، ۱۹۸۶ ، به نقل از محمدخانی )

عشق / اریک فروم[۱۶]
عشق نیروی فعال بشری است ، ‌نیرویی که موانع بین انسانها را می شکند و آدمیان را با یکدیگر پیوند می‌دهد .
عشق در درجه اول نثار کردن است نه گرفتن . عشق دارای انواع مختلفی است :

    1. عشق به خدا / عشق دینی یا عشق به خدا یعنی رسیدن به وصل به منظور غلبه بر جدایی خالق .
    1. عشق به خود / باید خود را به اندازه دیگران دوست بداریم . کسی که فقط بتواند دیگران را دوست بدارد ،‌اصلاٌ معنی عشق را نفهمیده است .
    1. عشق مادرانه / قبول بدون قید و شرط زندگی کودک و احتیاجات اوست .
    1. عشق برادرانه / این عشق همان احساس مسئولیت ، احترام و دلسوزی و شناختن همه انسانها و آرزوی بهتر کردن زندگی دیگران است .
    1. عشق جنسی / این عشق فریبکارترین نوع عشق است که میل فراوان به آمیزش کامل به منظور حصول وصل است . ( فروم ، به نقل از سلطانی ۱۳۷۳ )

عشق یعنی ظهور خدا و نیرمندترین قدرت مغناطیسی موجود در عالم ، عشق پاک فارغ از خویشتن است که بی نیاز از هر گونه طلب و انتظار – همجنس و همسنگ خود را به سوی خود می کشاند . ( ساکاول شین ، ۱۹۲۵ ، خوشدل )
همراهی
به یکدیگر مهر بورزید ، اما از مهر بند مسازید .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ق.ظ ]




۲-اگـر در آینده ، درپست مهمی مشغـول به کار شدید و از سوی یک شخـصیت
صاحب نام و با نفوذ تحت عنوانِ هدیه، رشوه ای دریافت کرده اید ، عکس العمل
شمادر برابر وی چه خواهد بود؟ آیا در این موقعیت، رضایت شخص صاحب نام را به
رضای خدا ترجیح می دهید؟
۷-۳-۱۳٫آزمون های داستانی:
کریمی(۱۳۸۸:۱۲۳) معتقد است که:
شناسایی تراز تحول اخلاقی هر یک از دانش آموزان را می توان از طریق آزمون های بالینی تحول اخلاقی در نظام پیاژه و کهلبرگ در قالب انواع داستان ها بر حسب موضوع، محتوا و سطوح اخلاقی زیر انجام داد:
۱-ارائه داستان هایی با مضامین مختلف اخلاقی که آزمودنی یا دانش آموز را در نوعی بحران و تعارض اخلاقی قرار داده و او را به قضاوت و استدلال برای حل آن برانگیزاند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-داستان هایی مربوط به شناسایی مرحله اخلاقی عینی (مبتنی بر نتیجه عمل بدون در نظر گرفتن نیت و انگیزه فاعل یا کننده عمل) و اخلاق فاعلی (مبتنی بر نیت خیرخواهانه یا خیر ناخواهانه و خودخواهانه).
۳-داستان هایی مربوط به شناسایی مرحله دیگر پیروی ( اطاعت کورکورانه) و خود پیروی(اطاعت
آگاهانه) در سطوح خانواده، مدرسه ، اجتماع، جامعه جهانی و … .
۴-داستان هایی مربوط به شناسایی اخلاق قراردادی (ارزش های نسبی و اکتسابی) و اخلاق مافوق قراردادی (ارزش های فطری و وجدانی).
همه این داستان ها می توانند بر اساس نوع سنجشِ مورد نظر تهیه و تنظیم گردند و توصیه می شود
مضامین آن ها برخاسته از وقایع ، نیازها، شرایـط و موقعیت های واقعی و تجـربی دوران کودکی و
مأنوس با دنیای ذهنی آن ها باشد.
وی نحوه ی اجرای داستان ها را چنین بیان می کند:
داستان ها باید در طی یک فرایند مصاحبه میان آزمون شونده و آزمون گیرنده اجرا می شود. که در آن آزمون گیرنده پس از آشنایی و کسب اطلاعات از موقعیت اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی آزمون شونده با او ارتباط برقرار کرده و با کلمات مناسب با سن او یک زوج داستان مطرح می کند و از او می خواهد تا آن را تکرار کند تا مطمئن شود آن را خوب فهمیده و سپس درباره آن قضاوت کند. در ضمن، پاسخ های مخالف از زبان کودکان دیگر نیز به او گفته می شود این امر برای آزمون شونده سه فایده دارد.
۱-ایجاد ثبات و یا تردید وی نسبت به قضاوت خود
۲-تفکر و سنجش دوباره
۳-ارضاء حس کنجکاوی نسبت به نظر دیگران.
۷-۳-۱۳-۱٫انواع داستان ها:
در این مرحله از داستان هایی که به وسیله پیاژه (۱۹۳۲) و کهلبرگ (۱۹۶۹) برای سنجش تحـول
قضاوت اخلاقی در کودکان ساخته شده، مورد استفاده قرار می گیرد. این داستان ها به سه دسته تقسیم می شوند که هر دسته از آن ها برای سنجش یکی از جنبه های سه گانه قضاوت اخلاقی به کار می روند. این داستان ها به صورت زوج مطرح می شوند.
داستان نوع اول: که در آن کودک بدون قصد و ناآگاهانه مرتکب عملی می شود که خلاف بوده و معمولاً زیان مادی قابل توجهی به بار می آورد.
الف) یک پسر بچه که اسمش حسن بود ، توی اتاق خودش بود که برای ناهار خوردن صدایش کردند. وقتی خواست برود توی اتاق ناهار خوری ، پشت در ، یک صندلی بود و روی صندلی هم یک سینی که در آن پانزده تا استکان بود. حسن نمی دانست که این چیزها پشت در است. پس در را باز کرد و در به سینی خورد و همه استکانها شکستند.
ب) یک پسر بچه بود که اسمش تقی بود . یک روز که مـادرش خانـه نبود ، خواست از تـوی گنـجـه
مربـابردارد. رفت بالای یک صندلی و دستش را دراز کرد، ولی چون شیشه ی مربا خیلی بالا بود، نتوانست آن را بردارد، اما موقعی که سعی می کرد آن را بردارد ، دستش به یک استکان خورد ، استکان افتاد و شکست.
داستان نوع دوم: داستان های مربوط به دزدی است، چون هدف ما بررسی این نکته است که آیا کودک نیت عمل را در نظر می گیرد یا « نتایج » مادی آن را؟
در این نوع داستان ها علاوه بر جنبه ی شناختی مسائل، ارزش پیچیده تری مطرح می شود و عوامل فرهنگی، عقیدتی و مذهبی نیز در نوع قضاوت کودکان تأثیرِ تعیین کننده دارد. بنابراین داستان هایی را مطرح کرده ایم که در آن ها دزدی با « نیت خیرخواهانه» و « نیت خودخواهانه» مورد مقایسه قرار می گیرند.
الف).یک روز محمود یکی از دوستانش را که خیلی فقیر بود، دید. دوستش به او گفت که امروز ناهار نخورده ، چون توی خانه شان چیزی برای خوردن نبود. آن وقت محمود رفت توی نانوایی و وقتی نانوا پشتش به او بود ، یک نان دزدید و به دوستش داد.
ب). فاطمه یک روز توی یک مغازه، روی یک میز یک روبان قشنگ دید و فکر کرد که به لباسش خیلی می آید. آن وقت، وقتی فروشنده پشتش را به او کرد، روبان را دزدید و فرار کرد.
داستان نوع سوم: قصه هایی مربوط به مفهوم اطاعت از قوانین قراردادی و تبعیت از بزرگسالان، به ویژه پدر و مادر که در این داستان ها ، مراتب اطاعت یا استقلال به عبارتی، تمایزِ دیگر پیروی و خود پیروی سنجیده می شود.
مردی دو تا پسر داشت. یکی از آن ها وقتی از او می خواستند کاری انجام بدهد، یا خرید کند ، همیشه غر می زد. آن یکی هم دوست نداشت کارها را انجام بدهد، اما بدون هیچ حرفی دنبال کار می رفت. آن وقت پدرشان بیشتر وقت ها آن پسری را هم که حرف گوش کن بود ، دنبال کار می فرستاد.
سئوالاتی که از کودکان می شود به این صورت است که:
-آیا پدر کار درستی کرد؟
-اگر تو بودی چه کار می کردی؟
-تو چی فکر می کنی؟
-چرا؟
-چون پدرش گفته بود ، کار درستی بود؟
-اگر او کارها را انجام ندهد، درست است؟ چرا؟ با وجودی که به او مربوط نبود.
من یک بچه ای می شناختم که … ( عکس آن چیزی که کودک گفته، جواب داده) آن بچه کار خوبی کرده یا کار بدی کرده؟ ( کریمی ، ۱۳۸۸: ۱۳۳-۱۲۹)
-داستان های « لورنس کهلبرگ» در آزمون های تشخیص مراحل اخلاقی کودکان و نوجوانان از نظر چگونگی ارزیابی مراحل با معیارهای قضاوت اخلاقی کودکان به شرح زیر هستند:
۱-در اروپا زنی در اثر نوعی سرطان نزدیک به مرگ بود. به تشخیص پزشکان فقط دارویی خاص احتمال نجاتش را از بیماری زیاد می کرد. این دارو نوعی رادیوم بود که سازنده آن ده برابر آن چه برایش خرج برداشته بود ، مطالبه می کرد. او فقط دویست دلار برای رادیوم پرداخته بود و برای کمی دارو که حاصل آن بود دو هزار دلار می خواست. هاینز شوهر زن بیمار هر چه کوشید نتوانست بیش از هزار دلار جمع آوری کند که فقط نصف پول مورد نظر بود. او از داروساز خواست یا دارو را ارزان تر حساب کند یا این که بقیه پول را بعداً بگیرد ؛ اما داروساز گفت : نه ،من دارو را کشف کرده ام و قصد دارم پـول زیادی از این راه به دست آورم. بنـابـراین، هـاینـز ازروی درماندگی به داروخانه دستبرد زد و دارو را به چنگ آورد.
آیا رفتار شوهر در این مورد موجه است؟ چرا؟
افراد زیادی از طبقات و سنین مختلف در سراسر جهان به این سئوال پاسخ داده اند. پاسخ های آن ها به نحو شگفت انگیزی نشانگر ارتباط معنی داری بین قضاوت و عمل اخلاقی است.
-چگونگی تعیین مراحل بر اساس قضاوت اخلاقی توسط کودکان و نوجوانان:
مرحله ۱ : انگیزه ی عمل، اجتناب از تنبیه و کسب پاداش است.
پاسخ های مختلفِ موافق و مخالف به شرح زیر است:
پاسخ های موافق دزدی : اگر بگذارد زنش بـمیرد دچار دردسر خواهد شد . بــرای صـرف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ق.ظ ]




قیمت اسمی برق صنعتی (متوسط قیمت فروش برق برای هر کیلووات ساعت) PELI

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

قیمت داخلی برق صنعتی به قیمت ثابت سال ۱۳۶۹ RPELI
قیمت اسمی برق کشاورزی (متوسط قیمت فروش برق برای هر کیلووات ساعت) PELA
قیمت داخلی برق کشاورزی به قیمت ثابت سال ۱۳۶۹ RPELA
قیمت داخلی نفت (میانگین قیمت فرآورده‌های نفتی) به قیمت ثابت سال ۱۳۶۹ RPOIL
قیمت اسمی نفت (متوسط قیمت نفت کوره، گازوئیل، نفت سفید و بنزین) POIL
ضریب سرمایه‌ای برای افزایش ظرفیت تولید برق به ازای یک میلیون بشکه معادل نفت خام در سال KEL
ضریب سرمایه‌ای برای افزایش ظرفیت تولید گاز به ازای یک میلیون بشکه معادل نفت خام در سال KGAS
ضریب سرمایه‌ای برای افزایش ظرفیت تولید نفت به ازای یک میلیون بشکه معادل نفت خام در سال KOIL

تصریح روابط ساختاری و تخمین اولیه پارامترهای مدل

قبل از توضیح هر یک از بخشهای مدل طراحی شده، ابتدا مدل را بصورت بخشهای مجزا با بهره گرفتن از ابزار Ghostدر نمودار (۵-۴) نشان میدهیم تا فهم روابط علی و معلولیمدل، آسانتر گردد.

بخشهای مجزا شده در مدل کلان انرژی طراحی شده

بخش تقاضای کل

مخارج ناخالص داخلی که بیان‌گر تقاضا برای کالاها و خدمات است از مجموع مصرف خصوصی، مصرف دولت، سرمایه‌گذاری و خالص صادرات کالاها و خدمات بدست می‌آید. در تعیین تقاضای کل در مدل‌های کلان، روش معمول این است که معادلات رفتاری برای اجزای تقاضای فوق با بهره گرفتن از نظریه‌های اقتصاد کلان در مدل تصریح و از مجموع آن‌ها در قالب یک اتحاد حسابداری، هزینه ناخالص داخلی محاسبه می‌شود. بنابر این در ادامه این بخش به توضیح مبانی نظری و معادلات رفتاری اجزای تقاضای کل می‌پردازیم.با توجه به رابطه حسابداری (۱) و نمودار (۵-۵) نحوه رابطه اجزای تقاضای کل را در مدلمان می‌توان مشاهده نمود. مقادیر استفاده شده بصورت واقعی هستند ـ حرف R قبل از هر متغیر نشانه مقادیر حقیقی است ـ .
RGDPt=TCPt+RCGt+TIt+RXt-RMt (۱)

بخش تقاضای کل در مدل

مخارج مصرفی بخش خصوصی

یکی از اجزای لاینفک و عمده‌ی مخارج ملی که درصد بالایی از تولید ناخالص ملی هر کشور را به خود اختصاص می‌دهد هزینه‌های مصرفی است. در اکثر کشورها بخصوص کشورهای در حال توسعه توجه خاصی به شیوه کنترل سطح تقاضای کل جامعه و به تبع جزء جدایی ناپذیر آن یعنی هزینه‌های مصرفی معطوف شده است و سعی بر این است که با آگاهی یافتن نسبت به عوامل تعیین کننده مصرف، یا اثر تغییرات کمی در آن، راهبردهای مناسبی در جهت تعدیل و تصحیح تقاضای جامعه در اختیار سیاست‌گذاران قرار گیرد. در ایران نیز مصرف یکی از اجزای عمده مخارج ملی محسوب می‌شود.
به این ترتیب مصرف خصوصی به عنوان مهم‌ترین جزء تقاضای کل توجه خاصی از نظر مبانی نظری و تبیین رفتار مصرفی خانوارها را ایجاب می‌کند. برای بررسی مخارج مصرفی، بین مخارج مصرفی بخش خصوصی و بخش دولتی به دلیل متفاوت بودن متغیرهای موثر بر آن‌ها تمیز قائل شده‌ایم. این موضوع با بحث دوگانگی نفتی اقتصاد ایران سازگار است زیرا انتظار می‌رود درآمدهای نفتی نقش موثری در تعیین مخارج دولت داشته باشد و این درآمدها در مخارج بخش خصوصی نیز اثر مستقیم داشته باشد.
به هر حال تابع مصرف تصویری ویژه از مراحل توسعه دانش در علم اقتصاد را ارائه می‌دهد که با مباحث کینز در سال ۱۹۳۶ آغاز می‌شود و برای مدت‌ها بعد رابطه بین درآمد و مخارج مصرفی یکی از کلیدی‌ترین عناصر در تحلیل‌های اقتصاد کلان به حساب آمده است.
در مدل تحقیق حاضر در خصوص تصریح تابع مصرف خصوصی از نظریات درآمد مطلق کینز و درآمد دائمی فریدمن استفاده شده است. به عبارتی دیگر از متغیرهای تولید ناخالص داخلی و مصرف خصوصی در دوره‌ی پیش، به عنوان متغیرهای توضیحی تابع مصرف خصوصی استفاده گردیده است. دلیل استفاده از تولید ناخالص داخلی به جای درآمد قابل تصرف نتیجه بهتر در هنگام شبیه‌سازی مدل بوده است. بدین ترتیب شکل کلی تابع مصرف خصوصی به صورت زیر ارائه گردیده است:
RCPt=c1+c2RCPt-1+c3RGDPt (۲)
RCP مصرف خصوصی به قیمت ثابتو RGDPمقدار حقیقی تولید ناخالص داخلی است.
با توجه به رابطه (۲) و نمودار (۵-۶) نحوه ارتباط اجزای مخارج مصرفی بخش خصوصیرا در مدلمان می‌توان مشاهده نمود.

اجزای تشکیل دهنده مصرف بخش خصوصی
با توجه به تخمین پارامترهای این معادله که در جدول (۵-۱) نشان داده شده است، مشاهده می‌گردد که ضرایب c2 و c3 مثبت هستند که بیان‌گر رابطه مستقیم مصرف با تولید ناخالص داخلی و مصرف دوره‌ی پیش است. همانطور که ملاحظه می‌شود مدلمان فرضیه درآمد کینز و فرضیه‌ی درآمد دائمی فریدمن را به طور تقریبی تصدیق می‌کند.
تخمین اولیه پارامترهای معادله مخارج مصرفی بخش خصوصی

مخارج مصرفی بخش دولتی

برای تعیین مخارج مصرفی دولت به نظر می‌رسد که همانند مصرف بخش خصوصی، درآمد مهم‌ترین عامل تعیین کننده باشد. معمولا بر اساس درآمدها، هزینه‌ها تعیین می‌شوند. برای تفکیک اثر اجزای مختلف درآمدهای دولت، دو متغیر درآمدی در مدل منظور شده است که عبارتند از:

    • درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز.
    • درآمدهای مالیاتی.

مخارج دولت به دلیل تعهدهای دولت در ارائه برخی از خدمات از ثبات قابل قبولی برخوردار است که این را با وارد کردن مقدار با وقفه مخارج دولت به عنوان متغیر توضیحی در الگو می‌توان منظور کرد. بدین ترتیب شکل کلی تابع مصرف دولتی بدین صورت ارائه گردیده است:
RCGt=c4+c5RCGt-1+c6ROILRt+c7RTAXt (۳)
که در آن ROILR درآمدهای نفت و گاز به قیمت ثابت و همچنین RTAX کل مالیات به قیمت ثابت است.
با توجه به رابطه (۳) و نمودار(۵-٧) نحوه ارتباط اجزای مخارج مصرفی بخش دولتی را در مدلمان می‌توان مشاهده نمود.

اجزای تشکیل دهنده مصرف بخش دولتی
با توجه به تخمین پارامترهای این معادله که در جدول (۵-۲) نشان داده شده است، مشاهده می‌گردد که ضرایب c5الیc7 مثبت هستند که بیان‌گر رابطه مستقیم مصرف بخش دولتی با مصرف دوره قبل آن، درآمدهای نفتی و مالیاتی است.
تخمین پارامترهای معادله مخارج مصرفی دولت

کل سرمایه‌گذاری

یکی دیگر از اجزای هزینه ملی، سرمایه‌گذاری است. بی‌شک بدون رشد سرمایه‌گذاری، تولید و اشتغال در کشور نمی‌تواند به صورت پایدار رشد کند. محدودیت منابع و مسئله کم‌یابی یکی از عمده‌ترین مسائلی است که غالب کشورهای در حال توسعه با آن دست به گریبان هستند و اتخاذ تصمیم در مورد نحوه‌ی تخصیص منابع کم‌یاب بین کالاهای مصرفی و سرمایه‌ای از جمله تصمیم گیری‌ها است که اثر مستقیم بر رشد و توسعه‌ی اقتصادی کشور دارد. به هر حال تصمیم برای سرمایه‌گذاری در یک نظام اقتصادی، موضوعی پیچیده است و مطالعات نظری و آماری نیز پیچیدگی آن را تایید می‌کند. با عنایت به اهمیت سرمایه‌گذاری در اقتصاد و تاثیر آن روی متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تولید و اشتغال، جای تعجب نیست که سیاست‌گذاران اقتصادی علاقه فراوانی به تبیین رفتار سرمایه‌گذاری داشته باشند و به شناسایی عوامل موثر بر آن همت گمارند.
سرمایه‌گذاری در مدل ما به دو بخش عمده سرمایه‌گذاری در بخش انرژی KET وسرمایه‌گذاری معمولی RI در اقتصاد تقسیم شده است.
TIt= RIt + KETt (۴)

کل سرمایه‌گذاری در اقتصاد

کل سرمایه‌گذاری بخش انرژی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم