کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



۱/۱۳

ظرفیت کل استادیوم ها

۳/۱۲

۸/۱۲

۸/۱۲

۲/۱۳

۳/۱۴

۴/۱۴

۱۴

۷/۱۳

۱/۱۴

۱/۱۴

درصد استفاده از ظرفیت

۱/۹۰

۹۱

۱/۹۱

۲/۹۴

۵/۹۱

۸/۹۳

۷/۹۴

۲/۹۴

۱/۹۱

۵/۹۲

(دلویتی و تاچ ، ۲۰۰۶: ۲۰)
انجام هزینه ها ی بسیار کلان در زمینه امکانات و فضاهای ورزشی باعث شده تا تعداد تماشاگران حاضر در استادیوم های فوتبال انگلستان هر ساله افزایش یابد. جدول (۴-۳۴) ظرفیت استادیوم ها و کل تماشاگران لیگ برتر در طی فصل های متوالی را نشان می دهد. همان گونه که ملاحظه می شود در هیچ یک از فصل های مسابقات، ظرفیت پرشدن استادیوم های فوتبال از ۹۰ درصد کمتر نبوده است.
نمودار (۴-۱۸) : روند تامین مالی از طریق درآمد روزمسابقه در فصل های متوالی لیگ برتر انگلستان( ۱۹۹۸-۲۰۰۵)
(دلویتی و تاچ،۲۰۰۷: ۳۵)
وجود چنین رغبت عمومی برای تماشای مسابقات لیگ برترفوتبال انگلستان باعث شده تا باشگاه های لیگ برتر فوتبال بتوانند هر ساله از این منبع بیشتر تامین مالی نمایند. یافته ها حاکی از آن است که در فصل ۹۸-۱۹۹۷ مقدار درآمد روز مسابقه لیگ برتر انگلستان ۳۰۳ میلیون یورو بوده است. در حالی که این مقدار در فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۵ به ۶۵۵ میلیون یورو رسیده است.( نرخ رشد سالانه ۵/۱۴ درصد) نمودار(۴-۱۸) اطلاعات کاملی را در این خصوص نشان می دهد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۳-۴-۵- حامیان مالی
۴-۳-۴-۵-۱- مقدمه
به دلیل رغبت عمومی نسبت به لیگ برتر و افزایش نمایش تلویزیونی مسابقات برای کل دنیا حمایت مالی تلاش گسترده ای بین شرکت های تجاری ملی و بین المللی بوجود آمده تا بر سر ابزار تبلیغاتی قدرتمندی چون لیگ برتر انگلستان به رقابت بپردازند. به همین دلیل درآمد حاصل از حمایت مالی ورزشی در دهه های اخیر رشد بسیاربالایی را در لیگ برتر انگلستان تجربه نموده است. حمایت مالی ورزشی ورزشی در لیگ فوتبال انگلستان انواع مختلفی دارد. حامیان مالی اصلی[۱۵۰] ، حامی مالی رسمی[۱۵۱]، تامین کننده لوازم[۱۵۲] و حامی مالی پیراهن تیم[۱۵۳] مهم ترین انواع آن به شمار می روند. شرکت های حامی مالی داخلی و خارجی به منظور تحقق اهداف بازاریابی که به دنبال آن هستند، یکی از روش های فوق را برای حمایت از صنعت فوتبال انگلستان برمی گزینند. به عنوان نمونه تیم منجستر یونایتد یک قرارداد ۳۵۷ میلیون یورویی با شرکت تولیدکننده لوازم ورزشی نایک[۱۵۴] منعقدکرده است. طبق این قرارداد تیم فوتبال باشگاه منچستر یونایتد به مدت ۱۳ سال از سال ۲۰۰۲ ملزم به استفاده از لباس های از لباس های تولیدی این شرکت به همراه آرم تبلیغاتی آن در مسابقات می باشد.(الهی ، ۱۳۸۳ :۲۵)
جدول(۴-۳۵) تامین مالی حامیان مالی پیراهن باشگاه های لیگ برترفوتبال انگلستان ۲۰۰۵-۲۰۰۴و میزان درآمد حاصل شده برای باشگاه

ردیف

باشگاه

حامی مالی

بخش صنعتی مربوطه

درآمد در۱ سال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 01:03:00 ق.ظ ]




نمودار ۴-۱۱ : هیستوگرام سودآوری

نمودار۴-۱۲ – هیستوگرام نوآوری

نمودار ۴-۱۳ – هیستوگرام قدرت توزیع

روش تجزیه و تحلیل استنباطی
تحلیل استنباطی روش های آماری است که می توان از داده‌های بدست آمده از نمونه نتایجی را درباره جامعه استنباط کرد. در این روشها با بهره گرفتن از آزمون فرضیه های آماری ادعای مورد نظر را به عنوان فرضیه یک (فرض جانشین یا (Alternative Hypothesis و حالت نفی آن ادعا به عنوان فرضیه صفر ((Null Hypothesis در نظر گرفته می شود.
در تصمیم گیری درباره رد فرضیه صفر با دو نوع خطا مواجه هستیم. ممکن است فرضیه صفر واقعا درست باشد اما نتیجه آزمون منجر به رد آن باشد که این خطا را خطای نوع اول می نامیم. همچنین ممکن است آزمون به رد فرضیه صفر نیانجامد در حالی که فرضیه صفر واقعا درست نباشد که آن را خطای نوع دوم می نامیم.
واضح است که آزمون فرضیه باید به گونه ای باشد که در آن احتمال ارتکاب خطاهای نوع اول () و دوم () تا حد ممکن حداقل باشند. یک راه حل برای این منظور افزایش حجم نمونه است. اما چنانچه در انتخاب نمونه محدودیت داشته باشیم لازم است از روش های آماری مناسب برای آزمون فرضیه ها استفاده شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در یک تحلیل آماری رد کردن فرضیه صفر به عنوان “نتیجه معنی دار “Significance” نامیده می شود. بنابراین یک نتیجه معنی دار نتیجه ای است که بر حسب شانس و تصادف رخ نداده باشد اگر چه سطح معنی دار () باید مشخص باشد. مقادیر متداول برای سطح معنی دار آزمون () عبارتند از:۰.۰۱ و ۰.۰۵ و ۰.۱ .
معمولا وقتی که واژه “نتیجه معنی دار” استفاده می شود، منظور از آن رد کردن فرضیه صفر در سطح خطای در نظر گرفته شده است (مثلا ۰.۰۵ یا ۰.۰۱ است). یک نتیجه “غیر معنی دار ” یعنی اینکه فرضیه صفر رد نشده است در عمل فرض می نماییم که فرضیه صفر صحیح است، پس از آن میزان تطابق احتمالی نمونه بدست آمده یا با فرضیه صفر را محاسبه می نماییم. این مقدار در نرم افزارهای آماری با عبارت “مقدار احتمالی”P-Value یا عبارت میزان معنا داری “Significance (با Sig) مشخص می شود. در یک قاعده کلی فرضیه صفر را رد می کنیم هرگاه Significance یا P-Value آزمون کمتر از احتمال خطای نوع اول گردد که در این صورت گوییم آزمون در سطح معنی دار است.

آزمون فرضیه های آماری
آمار استنباطی دارای دو نوع آزمون پارامتریک و ناپارامتریک می‌باشد. معمولا اگر داده ها دارای توزیع نرمال باشند، مقیاس فاصله ای‌ یا نسبی داشته باشند یا نمونه‌ها واریانس مساوی داشته باشند (همگنی واریانسها برقرار باشد) از آزمونهای پارامتریک استفاده می شود.
به منظور آزمون فرضیات با بهره گرفتن از آزمونهای پارامتریک (مثل رگرسیون و همبستگی)، شرط اول، بررسی نرمال بودن توزیع داده ها می باشد. از این رو در ابتدا به بررسی نرمال بودن داده های متغیر وابسته تحقیق پرداخته می شود. سطح خطای مورد قبول در آزمونهای مورد نظر در این فصل برابر با۰/۰۵ می باشد (=۰/۰۵ α)

روند تجزیه و تحلیل فرضیات پژوهش به کمک آمار استنباطی
در این بخش، در ابتدا به بررسی وضعیت پراکندگی داده ها از لحاظ نرمال یا غیر نرمال بودن می پردازیم و با توجه به نتایج حاصل، روش های آماری از جمله همبستگی و معناداری را انتخاب می نماییم.

بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها
آزمون شاپیرو- ویلک ، آزمون کلموگروف- اسمیرنوف ، همچنین آزمون دیگری با نام اندرسون- دارلینگ نیز برای بررسی نرمال بودن داده ها استفاده می شود. دو آزمون کلموگروف- اسمیرنوف و شاپیرو- ویلک مشابه هم هستند. ولی در عمل تفاوت اندکی بایکدیگر دارند.
الف – اگر حجم نمونه کم است، هر دو آزمون نتایج یکسانی دارند.
ب – اگر حجم نمونه بیشتر از ۲۰۰۰ است، آزمون کلموگروف – اسمیرنوف مناسب تر از شاپیرو است.
به منظور بررسی نرمال بودن توزیع داده های متغیرهای تحقیق از آزمون کولموگورف اسمیرنوف استفاده شد. هدف از انجام آن، بررسی ادعای مطرح شده در خصوص توزیع نرمال داده های یک متغیر کمی می باشد. اگر متغیرها نرمال باشند ، از آزمونهای پارامتریک استفاده می شود در غیر این صورت از آزمونهای ناپارامتریک استفاده می کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ق.ظ ]




ج)مقوله ارزش: کم­تر نشان دادن سودها و درآمدها از بیش­تر نشان دادن آنها بهتر است و بیش­تر نشان دادن زیان­ها و هزینه­­ها از کم­تر نشان دادن آن­ها بهتر است (عالی­ور، ۱۳۷۰).

۲-۲-۱-۲- تاریخچه محافظه ­کاری

حسابداری اغلب در کنار حسابرسی به منظور محدود کردن مدیران از اعمال نظر بیش از اندازه در مصرف منابع تحت اختیار آن­ها مورد استفاده قرار گرفته است. هم­چنین طی قرن­­ها، در تقسیم بازده میان
گروه­­های مختلف درگیر با شرکت و هم­چنین برای تعیین مقادیر قابل تخصیص به دارندگان حقوق در شرکت نیز از حسابداری استفاده شده است. در اوایل قرن نوزده که شرکت­­ها شروع به استقراض نمودند، سود حسابداری به عنوان مبنایی برای توزیع سود نقدی مورد استفاده قرار گرفته شده است. در پایان قرن نوزده در انگلستان و در پایان دهه اول قرن بیستم در آمریکا، حسابداری به شکل جدید خود رشد کرد. جریان نقدی از طریق اقلام تعهدی به منظور به دست آمدن سود حسابداری به شکل امروزی خود تعدیل شد. شرکت­­های حرفه­ای حسابرسی نیز شکل گرفتند به گونه­ ای که در سال ۱۹۰۰ اکثر شرکت­ های بورس سهام لندن توسط حسابرسان مورد رسیدگی قرار گرفته شدند. در این قرن محافظه ­کاری به تدریج تبدیل به یکی از ویژگی­های کیفی اطلاعات حسابداری شده که یکی از کاربرد­­های آن، مربوط به

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

قرارداد­های تقسیم سود میان مالکان و اعتباردهندگان شرکت بود. محافظه ­کاری هم چنین به نظر
می­رسد در تعیین پاداش مدیران بر مبنای سود حسابداری نقش داشته باشد. اگر چه طرح­­های پاداش رسمی تا دهه ۱۹۵۰ در آمریکا معمول نبود اما سود حسابداری به طور غیر­­رسمی به عنوان مبنایی برای پرداخت پاداش به مدیران مورد استفاده قرار گرفته شده است (حسنی، ۱۳۸۸).
چت­هیلد[۲۱] معتقد است که محافظه­ کاری ریشه در قرون وسطی دارد. در آن زمان ارباب­ها اداره املاک خود را به مباشر می­سپردند، مباشران نیز دریافتند که به کارگیری محافظه ­کاری، مکانیسم مناسبی برای محافظت از آن­ها است. آن­ها افزایش ارزش دارایی­­ها را پیش­­بینی نمی­کردند، زیرا اگر این افزایش ارزش­­­ها به وقوع نمی­پیوست، مالک ممکن بود مباشر را مسئول بداند. چت هیلد خاطر نشان می­ کند که در اواخر قرن نوزدهم در انگلستان، در دعاویی که پس از ورشکستگی شرکت­­­ها از سوی سرمایه ­گذاران مطرح شد، اغلب حسابرسان به عنوان متهم به دادگاه احضار می­شدند. حسابرسان نیز از آن پس دریافتند که بر مبنای صورت­­­های مالی محافظه­ کارانه، هرگز دعوایی علیه آنها اقامه نمی­ شود و فقط ارائه بیش­تر از واقع سود و سرمایه است که موجب چنین امری می­گردد (مجتهدزاده، ۱۳۸۰).
باسو (۱۹۹۷) معتقد است که محافظه‏­کاری طی قرن­‏ ها تئوری و عمل حسابداری را تحت تأثیر قرار داده است. ثبت­های تاریخی اوایل قرن پانزدهم میلادی درباره معاملات مشارکتی و تضامنی نشان می‏دهند که حسابداری در اروپای قرون وسطی محافظه‏­کارانه بوده است. مفهوم محافظه‏­کاری زمانی ایجاد شد که ترازنامه مهم­ترین و اغلب تنها صورت مالی بود و اجزای سود یا سایر نتایج عملیات به ندرت در خارج از شرکت­­ها ارائه می‏شد. اولین کاربرد صورت‏­­های مالی برای بانکداران و دیگر اعتباردهندگان بوده است. انگیزه آنها از کاربرد محافظه‏­کاری اطمینان از آن بوده که سرمایه­گذاریشان به گونه­­ای مناسب حفظ خواهدشد. از این رو کم­ نمایی خالص دارایی‏­­ها مطلوب و حتی شرافت­مندانه بود، چون باعث ایجاد حاشیه ایمنی برای وام­‏­ها می‏شد (هیئت استانداردهای حسابداری مالی، ۱۹۸۰).
هندریکسون و ون­بردا(۱۹۹۴)[۲۲] معتقدند که از مجرای فشار بستانکاران و سایر استفاده­کنندگان از گزارش­های مالی، حسابداران سده نوزدهم به صورت دائم تحت فشار بودند تا در گزارش­ های خود از منعکس کردن خوش­­بینی­های مدیران و مالکان واحد­های تجاری خودداری کنند. از این رو، بسیاری از صاحب نظران حسابداری سنتی محافظه­ کار بودند و برخی از اصول ارائه شده به وسیله آن­ها در حسابداری امروز هم رسوخ کرده است.

۲-۲-۱-۳- محافظه ­کاری در استانداردهای حسابداری ایران

در استانداردهای حسابداری ایران از واژه محافظه ­کاری به طور صریح استفاده نشده است لیکن در قسمت ویژگی­­های کیفی اطلاعات از بخش مفاهیم نظری گزارشگری مالی از ویژگی احتیاط به عنوان یکی از زیر مجموعه­های قابلیت اتکاء اطلاعات­مالی یاد شده است، استاندارد­های مذکور تصریح می­ کند که
«تهیه­کنندگان صورت­های مالی در عین حال باید با ابهاماتی که به گونه­­ای اجتناب ناپذیر بر بسیاری رویدادها و شرایط سایه افکنده برخورد کنند». نمونه این ابهامات عبارت­است از قابلیت وصول مطالبات، عمرمفید دارایی­­های ثابت مشهود و تعداد و میزان ادعاهای احتمالی مربوط به کالای فروش رفته. چنین مواردی با رعایت احتیاط در تهیه صورت­­های مالی و همراه با افشاء ماهیت و میزان آن­ها شناسایی
می­ شود. «احتیاط عبارت­است از کاربرد درجه­ای از مراقبت که در اعمال قضاوت برای انجام برآورد در شرایط ابهام مورد نیاز است به گونه ­ای که درآمد­ها یا دارایی­ ها بیش­تر از واقع و هزینه­ها یا بدهی­­ها
کم­تر از واقع ارائه نشود» (کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، ۱۳۸۸). این تعریف دقیقاً همان تعریف هیئت بین ­المللی استانداردهای حسابداری از محافظه­­کاری بوده و با تعریف گیولی و هین از محافظه­ کاری نیز مطابقت دارد. بنابراین، می­توان اصطلاح «احتیاط» را معادل واژه «محافظه­­کاری» تلقی نمود. طبق بند (۱۷) استاندارد حسابداری شماره (۱) ایران تحت عنوان «نحوه ارائه صورت­های مالی» مدیریت واحد تجاری باید رویه­­های حسابداری را به گونه­­ای انتخاب و اعمال کند که صورت­­های مالی با تمام الزامات استانداردهای حسابداری مربوط مطابقت داشته است. در صورت نبود استاندارد خاص­، مدیران باید رویه­ ها را به گونه­­ای تعیین کنند تا اطمینان یابند صورت­­های مالی اطلاعاتی را فراهم می ­آورد که دارای هر دو خصوصیت مربوط بودن و قابلیت اتکاء است و محتاطانه بودن را به عنوان یکی از معیارهای اطلاعات قابل اتکاء معرفی می­ کند. از تعریف فوق دو مطلب استنباط می­ شود:
مطلب اول این که محافظه ­کاری زاییده ابهام است این استنباط زمانی نمایان­تر می­گردد که تعریف هیئت استانداردهای حسابداری مالی را در باب محافظه­­کاری را مد نظر قرار دهیم، این هیئت درباره محافظه­­کاری چنین می­گوید: «محافظه ­کاری واکنشی محتاطانه به ابهام در تلاش برای اطمینان از این که ابهام و ریسک­های ذاتی شرایط تجاری به گونه­­ای مناسب مد نظر قرار گرفته­اند». در این تعریف از ابهام و ریسک به عنوان دو عامل اصلی در تشریح محافظه­­کاری استفاده شده است و طبق همین تعریف اگر ابهام وجود نداشته باشد نیازی به محافظه ­کاری نیست، و هرچه ابهام و ریسک بیش­تری وجود داشته است نیاز بیش­تری به محافظه­­کاری احساس می­ شود (هیئت استانداردهای حسابداری مالی، ۱۹۸۰). تقریباً تمامی پژوهشگران عرصه حسابداری در مورد این تعریف اتفاق نظر دارند که محافظه ­کاری عبارت است از برآورد بیش­تر بدهی­ها وکم­تر دارایی­ ها وشناسایی زودتر هزینه­ها در مقایسه با درآمدها بر همین اساس به منظور جلوگیری از گزارشگری­های متهورانه و ارائه راهکاری در مقابله با چالش­­های به وجود آمده ناشی از ابهامات فراروی حسابداران در مواجهه با مباحث مختلف حسابداری، همواره محافظه­­کاری به عنوان سیاست و یا استراتژی تعدیل­کننده متناسب با این شرایط پیشنهاد شده است. مطلب دوم اینکه هر چند محافظه ­کاری تحت هیچ کدام از سرفصل های اصول، مفروضات و یا میثاق­ های محدود­کننده حسابداری شناخته نشده، لیکن در تدوین استانداردهای حسابداری به طور جدی مورد لحاظ و به کارگرفته شده است.

۲-۲-۱-۴-دیدگاه­ های مرتبط با محافظه ­کاری

در رابطه با محافظه­­کاری نظرات متفاوتی در کتاب­شناسی حسابداری توسط پژوهشگران در طی تاریخ ارائه شده است. که برخی محافظه­­کاری را نقد نموده و مورد انتقاد قرارداده­ اند و برخی نیز محافظه­­کاری را در زمره اصول حسابداری تلقی نموده­ اند. در ادامه به ارائه برخی از این نظرات در قالب موافقان محافظه ­کاری و مخالفان محافظه­­کاری پرداخته می­ شود.

۲-۲-۱-۴-۱ موافقان محافظه­­کاری

مدیران و مالکان به طور طبیعی گرایش دارند که نسبت به واحد تجاری بیش از اندازه خوش­­بین شوند. این خوش­­بینی زیاد موجب می‌شود که دارایی‌­ها و درآمدها بیش­تر بیان شود. محافظه ­کاری نوش­ داروی لازم برای این خوش­­بینی بیش از حد است. دِواین[۲۳] (۱۹۶۳) استدلال می‌کند که فرونشاندن خوش­بینی و القا بد­بینی مشکل است. خوش­ بینی که یک ریال سود ایجاد می‌کند بیش از بد­بینی ایجاد شده به وسیله یک ریال زیان است. پیامدهای خوش­­­بینی بیش از اندازه وخیم‌­تر از پیامدهای بدبینی بیش از اندازه‌ است. تحمل یک زیان واقعی در اثر تخمینی بیش از حد خوش­­بینانه نسبت به از دست دادن فرصت کسب سود ناشی از ارزش‌گذاری بیش از حد بدبینانه، جدی‌­تر است، زیرا احتمالاً سرمایه‌­گذاران، حسابرس را برای زیان‌­های بیش­نمایی ارزش خالص دارایی­ ها مورد تعقیب قانونی قرار می‌دهند.
به دلیل مساوی نبودن پیامدهای خوش­­بینی بیش از حد در مقابل بد­بینی بیش از اندازه، قواعد حسابداری برای ارزش­گذاری و ثبت بدهی‌­ها و هزینه­ های عملیاتی و غیرعملیاتی، نباید با قواعد حسابداری برای ارزش­گذاری و ثبت دارایی­ ها و درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی یکسان شود. هزینه‌­های غیرعملیاتی را می‌توان، اما درآمد غیرعملیاتی را نمی‌توان برآورد کرد. ارزش‌­های بازار چنان چه کم تر از بهای تمام شده شود، می‌تواند شناسایی شود اما اگر بیش از بهای تمام شده شود، نمی‌تواند شناسایی شود. در گزارشگری اطلاعات، حسابدار ممکن است مرتکب یکی از این دو اشتباه شود: اول رد اطلاعاتی که بعداً پی برده می‌شود درست است، و دوم پذیرفتن اطلاعاتی که متعاقباً دریافت می‌شود که نادرست است. این اشتباهات مشابه اشتباهات تجزیه و تحلیل آماری است که به موجب آن اشتباه نوع اول، رد فرضیه‌­ای است که درست است و اشتباه نوع دوم پذیرش فرضیه‌­ای که نادرست است. اشتباه دوم، در حسابرسی «ریسک حسابرسی» نامیده می‌شود، زیرا اگر حسابرس قضاوت کند که چیزی درست است در صورتی که نادرست باشد پیامدهای آن جدی‌ تر از عکس آن است. دواین (۱۹۶۳) استدلال می‌کند چنانچه حسابرس اقلامی را بپذیرد که نادرست هستند، به احتمال زیاد به سرمایه‌­گذاران زیان می‌رساند. با شناخت وجود این دو نوع ریسک می‌توان گفت که محافظه­­کاری با تجزیه و تحلیل احتمالات آماری مطابقت دارد. بنابراین، راه منطقی رویارویی با ابهام است. استفاده­کنندگان، به خصوص اعتباردهندگان، نیاز دارند که بدانند وضعیت مالی واحد تجاری حداقل همان چیزی است که در صورت‌­های مالی ارائه شده است. آن­ها نیاز به حاشیه ایمنی دارند تا خود را در مقابل تبعات منفی محافظت کنند. با وجود انتقادها، طرفداران عقیده دارند که کماکان از محافظه‌­­کاری در عمل پیروی می‌شود. زیرا سال‌­ها تجربه به حسابداران نشان داده که محافظه‌­کاری میثاقی محتاطانه و مفید در محیطی پر از ابهام است.

۲-۲-۱-۴-۲-منتقدان محافظه­­کاری

منتقدان محافظه­­کاری بر این باورند که به کارگیری رویه­­های محافظه­­کارانه در اطلاعات گزارش شده باعث کاهش کیفیت اطلاعات ارائه شده در صورت­­های­مالی می­ شود و این امر می ­تواند منجر به تصمیم ­گیری­­های نادرست سرمایه­­گذاران و سایر استفاده­کنندگان از اطلاعات شود. انجمن حسابداران رسمی آمریکا معتقد است که محافظه­­کاری کیفیت اطلاعات حسابداری را کاهش می­دهد، زیرا می ­تواند به سوگیری­­های سیستماتیک و تحریف وقایع اقتصادی منجر شود. هیئت استانداردهای حسابداری مالی نیز در بیانیه مفهومی شماره (۲) اشاره می­ کند که: «محافظه ­کاری با ویژگی­­های کیفی مهم از قبیل بیان صادقانه، ­بی­­طرفی و قابل مقایسه­ بودن (شامل ثبات رویه) تضاد دارد». هندریکسون و ون­بردا (۱۹۹۴) بر این باورند که در تئوری حسابداری، محافظه­­کاری هیچ جایگاهی ندارد و آن­­هایی که آگاهانه مقادیر را کم­تر از مقدار واقع گزارش می­ کنند، باعث خواهند شد که تصمیم­­های نامعقولی اتخاذ شود، درست همان­­گونه که گزارش کردن اقلام بیش از مقدار واقعی هم چنین نتیجه­ای به بار خواهد آورد. محافظه ­کاری در بهترین حالت ممکن، یک روش ضعیف­ در برخورد با پدیده عدم اطمینان است و در بدترین حالت ممکن باعث خواهد شد که اطلاعات­حسابداری به طور کامل مخدوش شوند. از این رو اطلاعاتی که به صورت محافظه­­کارانه گزارش شوند به گونه­­ای نیستند که بتوان آن­­ها را به شیوه­ای درست تفسیر کرد (حتی آگاه­­ترین استفاده­کنندگان از صورت­­های مالی هم از عهده این کار بر نمی­آیند). هم چنین محافظه ­کاری با سیاست مربوط به افشای همه اطلاعات اثرگذار و نیز با ثبات رویه در تضاد است. محافظه­­کاری باعث می­ شود که نتوان صورت­های مالی را با هم مقایسه کرد، زیرا برای کاربرد آن استانداردهای همسانی وجود ندارد. اگرچه همه می­دانند که روش­ های حسابداری محافظه­­کارانه هستند، اما سرمایه­­گذاران مشکل می­توانند مبلغی را که دارایی­­ها کم­تر از واقع بیان شده ­اند، تعیین کنند. محافظه­­کاری سرمایه ­گذاران متوسط را در وضعیت نا­مساعد قرار می­دهد و فرصت­های ممتاز را در اختیار اشخاص درون سازمانی­ می­ گذارد. بنابراین، محافظه­­کاری منجر به پنهان­کاری خواهد شد (مجتهدزاده، ۱۳۸۰). به نظر استرلینگ[۲۴] (۱۹۹۷) هرگاه محافظه ­کاری با یک اصل حسابداری تضاد داشته است بر آن چیره می‌شود. حسابداری مرسوم با اصول بهای تمام شده تاریخی، شناخت درآمد بر مبنای فروش و تطابق شناخته می­ شود. در حالی­که این اصول به دلیل ارجحیت روش­­ها و رویه­­های محافظه‌­کارانه نقض می­ شود.

۲-۲-۱-۵- انواع محافظه­ کاری

بیور و رایان[۲۵] (۲۰۰۵) عوامل مؤثر بر ایجاد محافظه­­کاری را مقدمه­­ای برای تقسیم ­بندی دو دسته کلی در خصوص محافظه ­کاری می­داند:
الف) محافظه­­کاری پیش­­رویدادی، وابسته به اخبار و یا محافظه­­کاری­شرطی.
ب) محافظه­­کاری پس­رویدادی، یا مستقل از اخبار و یا محافظه­­کاری غیرشرطی.

۲-۲-۱-۵-۱ محافظه ­کاری شرطی

اساس محافظه­­کاری شرطی بر این مطلب است که در سودها بایستی اخبار بد، زودتر از اخبار خوب منعکس گردد. به اعتقاد باسو (۱۹۹۷)، محافظه­­­­کاری شرطی در عدم تقارن شناخت زیان­­ها در مقابل شناخت سودها نهفته است که آن هم از تمایل حسابداران به حصول درجه بالاتری از اطمینان جهت شناخت اخبار خوب در مقابل اخبار بد، در صورت­­های مالی، ناشی می­ شود. بلیس[۲۶] (۱۹۲۴) این مطلب را به نوع دیگری بیان می­ کند و می­گوید «هیچ سودی را شناسایی نکنید، اما تمام زیان­ ها را پیش­ بینی کنید» که باسو (۱۹۹۷)، بال و همکاران[۲۷] (۲۰۰۰) آن را محافظه­­کاری سود و زیانی نامیده­ اند. چاندرا و همکاران[۲۸] (۲۰۰۴) آن را محافظه­­کاری وابسته به اخبار خواندند. نهایتاً پاپ و واکر[۲۹] (۲۰۰۳)، ریچاردسون و تی­نایکار[۳۰] (۲۰۰۴) به عنوان محافظه­­کاری وابسته به گذشته از آن یاد کردند.
در محافظه­­کاری شرطی شرکت­ها برای شناسایی و ثبت درآمد­ها معیارهای متفاوتی را در مقایسه با هزینه­­ها به کار می­برند (باسو، ۱۹۹۷). محافظه­­کاری شرطی زمانی روی می­دهد که زیان­­های اقتصادی نسبت به سود­های اقتصادی در صورت سود و زیان به مراتب سریع­تر به نمایش درآیند. بال و شیواکمار[۳۱] (۲۰۰۵) معتقدند که محافظه ­کاری شرطی می ­تواند به شکل بالقوه­­ای به بهبود کارآیی قراردادهای بدهی و پاداش منجر شود. در قراردادهای بدهی شناسایی زودتر زیان­­ها نسبت به سودها، وام­دهنده را در فهمیدن سریع­­تر تخطی از قرارداد وام یاری می­ کند.
نمونه­­هایی از محافظه­­کاری شرطی شامل قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار برای موجودی­­ها و به حساب دارایی و یا به حساب هزینه منظور نمودن مخارج تعمیر دارایی­­های ثابت مشهود است (بیور و رایان، ۲۰۰۵).

۲-۲-۱-۵-۲- محافظه­­کاری غیرشرطی

محافظه ­کاری غیرشرطی (یا محافظه­­کاری ترازنامه­­ای، مستقل از اخبار، وابسته به آینده)، یک نوع عدم­شناخت گسترده است که با اخبار جاری ارتباطی ندارد و باعث گزارش ارزش پایین­­تری برای سهام­­داران از طریق تسریع در شناخت هزینه­­ها می­گردد می­ شود (باسو، ۱۹۹۷). درحالی­که محافظه­­کاری شرطی به این بحث می ­پردازد که چه زمانی سیستم حسابداری اثرات افزایش یا کاهش در ثروت را شناسایی کند، محافظه ­کاری غیرشرطی این مسئله را الزام می­ کند که خالص دارایی­ ها بایستی (از طریق تسریع در استهلاک و یا شناخت هزینه به جای دارایی) کم­تر از ارزش اقتصادی آن نشان داده شود. به همین علت گفته می­ شود محافظه­ کاری غیرشرطی مستقل از اخبار است و بر همین اساس نیز مخارج پژوهش و توسعه در زمان وقوع (به جای این که ابتدا به عنوان دارایی شناسایی شود و سپس مستهلک گردد)، مستقیماً به حساب هزینه ثبت می­گردد.
به استناد پژوهش­های صورت گرفته توسط جینر و ریس[۳۲] (۲۰۰۱)، باسو (۲۰۰۱)، پاپ و واکر۳ (۲۰۰۳) و بیور و رایان(۲۰۰۵) محافظه­­کاری غیرشرطی مقدمه­ای برای جلوگیری از مواجهه با
محافظه ­کاری شرطی است. شرکتی که مخارج پژوهش و توسعه را در زمان وقوع به عنوان دارایی شناسایی نمی­کند، محافظه­­کاری غیرشرطی را اعمال نموده است. در مقابل شرکتی که مخارج پژوهش و توسعه را به حساب دارایی منظور کرده محافظه­­کاری شرطی را رعایت کرده است و بنابراین در آینده با این مسئله مواجه خواهد بود که این دارایی را چگونه مستهلک کند. چرا که شکست خوردن احتمالی پروژه ­­های پژوهشاتی باعث خواهد شد تا مخارج صورت گرفته فاقد هرگونه وجاهتی برای به عنوان دارایی پنداشتن شود.
به عقیده بال و شیواکمار (۲۰۰۵)، محافظه­­کاری غیرشرطی نمی­تواند موجب ارتقاء کارآیی قراردادها شود و فقط یک نوع سوگیری حسابداری است که سرمایه­­گذاران و سایر طرفین قراردادها می­توانند برای تعدیل پیش ­بینی­­ها از آن استفاده کنند. به عقیده ایشان هر دو نوع محافظه­­کاری موجب ارائه کم­تر از واقع ارزش خالص دارایی­­ها می­گردد، اما تفاوت آن در توان القاء اطلاعات جدیدتر به صورت­­های مالی است.

۲-۲-۱-۶- اثر محافظه ­کاری شرطی و غیرشرطی بر کارآیی سرمایه ­گذاری

واتس[۳۳] (۲۰۰۳) معتقد است که محافظه­­کاری شرطی منجر به بهبود تصمیم­­های سرمایه­­گذاری شرکت می­ شود. اگر مدیران بتوانند زمان­بندی شناسایی زیان را به تعویق بیاندازند، آن­ها به احتمال زیاد صرف­ نظر از میزان و علامت خالص ارزش فعلی پروژه، سرمایه­ گذاری بیش تری انجام می­ دهند (جنسن، ۱۹۸۶)[۳۴]. اگرچه واتس (۲۰۰۳) معتقد است که یک سیستم حسابداری که مدیران را وادارکند تا زیان­ ها را به موقع شناسایی کنند (محافظه ­کاری­ شرطی) می ­تواند از رفتار فرصت­طلبانه مدیران نیز جلوگیری کنند. در مقابل، رویچودهری[۳۵] (۲۰۱۰) بیان می­دارد که محافظه­ کاری شرطی باعث مخدوش شدن و ناکارا شدن تصمیم­­های سرمایه­­گذاری شرکت می­ شود؛ زیرا اگر مدیران ریسک گریز شوند تحت محافظه ­کاری شرطی، آن­ها کم تر وارد پروژه­ های با خالص ارزش فعلی مثبت می­شوند. تحت محافظه ­کاری شرطی، صرف­ نظر از شناسایی به موقع زیان­­ها، سود تا زمان تحقق شناسایی نمی­ شود. اگر قبول پروژه­ های دارای ریسک به اعتبار و حقوق و مزایای مدیران از طریق شناسایی شکست ناشی از پروژه لطمه وارد کند آن­ها به احتمال زیاد چنین پروژه­­هایی را علی رغم داشتن خالص ارزش فعلی مثبت اجرا نمی­کنند. بنابراین، محافظه ­کاری شرطی مانعی بر سر سرمایه ­گذاری شرکت است و مورد انتظار است در شرکت­­هایی که محافظه­­کاری شرطی بیش­تری وجود داشته است، سرمایه­ گذاری کم­تر از حد بهینه بیش­تری مشاهده شود (ایشیدا و ایتو، ۲۰۱۳)[۳۶].

۲-۲-۱-۷- عوامل اقتصادی مؤثر بر محافظه ­کاری

تاکنون پژوهش­های چندان زیادی در خصوص تعیین آثار عوامل مؤثر بر محافظه­­کاری و هم چنین تعیین آثار این عوامل بر انواع محافظه­­کاری صورت نپذیرفته است. واتس (۲۰۰۳) چهار نوع تفسیر عمده از محافظه­­کاری را بیان کرده است که عبارتند از:
الف) تفسیر قراردادی
ب) تفسیر قضایی
پ) تفسیر مالیاتی
ج) تفسیر مقرراتی
بال (۲۰۰۱)، بال و شیواکمار (۲۰۰۵) و باسو (۲۰۰۵) نیز به طور مشابهی این چهار نوع تفسیر را عمده­ ترین عوامل مؤثر بر محافظه­­کاری در حسابداری دانسته­­اند. ایشان معتقدند تفسیر مالیاتی و تفسیر مقرراتی منجر به پیدایش محافظه­­کاری غیرشرطی می­ شود. این نوع محافظه­ کاری به آن قسمت و ابعاد حسابداری اشاره دارد که مربوط به فرایند برآورد و شناسایی دارایی­­ها و بدهی­­هایی می­گردد که منجر به ایجاد بازده­های آتی می­ شود. پژوهشات بعدی صورت گرفته به وسیله کوئیانگ[۳۷] (۲۰۰۷) نیز مؤید همین مطلب بود، به­ علاوه این که وی نشان داد که تفسیر قراردادی منجر به ایجاد محافظه­ کاری شرطی می­ شود. در حالی­که تفسیر قضایی عامل محرک هر دو نوع محافظه­ کاری شرطی و غیرشرطی است.

۲-۲-۱-۷-۱-تفسیر قراردادی

در تمام پژوهشات اخیر که توسط هلتاوسن و واتس (۲۰۰۱)، واتس (۲۰۰۳)، گوای و ورکشیا[۳۸] (۲۰۰۶)، بال و همکاران (۲۰۰۸) صورت گرفته است، متفقاً قراردادهای بدهی به عنوان عامل اصلی محافظه­­کاری شرطی قلمداد شده است. عموماً میزان ادعاهای مالی پرداختنی تأثیر بیش­تری بر کاهش ارزش شرکت­ها دارد در نتیجه قراردادهای بدهی نوعی رفتار نامتقارن را در خصوص سودها و زیان­­ها ایفا کرده است (بیتی و همکاران[۳۹]، ۲۰۰۸). از آن­جا که زیان­­های اقتصادی کاهش ارزش بدهی­­ها را به­ دنبال دارد، اعتباردهندگان و تأمین­کنندگان مالی شرکت­ ها همواره به­ دنبال ایجاد حمایت از خود در مقابل گزارش زیان توسط مدیران شرکت­ها هستند. ایشان این محافظت را از طریق افزودن شروطی به قراردادهایشان انجام
می­ دهند که به موجب آن هرگونه تصمیم­­های آتی (مثل پرداخت­های نقدی عمده در قالب توزیع سود، تحصیل عمده دارایی­­ها و یا اعطای تسهیلات) که منجر به کاهش ارزش بدهی­­های شرکت گردد، محدود خواهد شد.
حسابداری محافظه­­کارانه از طریق افشا اطلاعات مربوط به قراردادهای بدهی در گزارش­­های مالی، امکان نظارت بر این گونه قراردادها را تسهیل کرده است و به دلیل اینکه به اعتباردهندگان امکان انعقاد کاراتر قراردادهای بدهی را از طریق ارائه اطلاعات اضافی به ایشان داده است، موجب افزایش کارایی قراردادهای بدهی آتی نیز می­ شود. همچنین حسابداری محافظه­­کارانه کارآیی قراردادهای بدهی گذشته را نیز در بردارد زیرا با نقض هریک از مفاد قراردادهای منعقده توسط شرکت، طرفین قرارداد اجازه خواهند داشت با بهره گرفتن از اهرم­­هایی که قبلاً در قراردادها تحت عنوان حقوق ایشان ذکر شده است، درصدد احقاق حقوق خود برآیند (بال و شیواکمار، ۲۰۰۵). بدین ترتیب عواقب ناشی از نقض شروط قرارداد به مثابه مکانیزمی جهت کارآیی قراردادها برای اعتباردهندگان عمل کرده است. حسابداری محافظه ­کارانه از ایجاد هرگونه شرایطی که باعث شود مدیران با بهره گرفتن از تقلبات فرصت­­طلبانه در گزارش شرایط مربوط به قراردادها اقدام به محدود نمودن طرفین قراردادها کنند نیز جلوگیری کرده است. بال و همکاران (۲۰۰۸) در پژوهشی به ارتباط مثبت بین محافظه ­کاری شرطی و اندازه بازارهای بین المللی پی بردند. احمد و همکاران (۲۰۰۲) نشان دادند که سود شرکت­های محافظه­­کاری که هزینه سرمایه کم­تری دارند با شرکت­­های استقراض­کننده­­ای که حسابداری محافظه ­کارانه­­تری را از طریق استفاده از نرخ بازده کم­تر به کار برده­­اند، همسویی بیش­تری دارد.
در خصوص قراردادهای بدهی، باسو (۱۹۹۷) و بال (۲۰۰۱) بیان کرده ­اند که قراردادهای مدیران نیز یکی از منابع تقاضا برای محافظه­­کاری شرطی است. قراردادهای جبرانی مدیران که بر مبنای برخی از ارقام حسابداری منعقد گردیده است، خود یکی از عوامل ایجاد انگیزه برای گزارشگری متحورانه است (هیلی[۴۰]، ۱۹۸۵). این مطلب گرایش سرمایه­­گذاران و اعتباردهندگان را برای اعمال محافظه­­کاری شرطی به شرکت­ها به منظور جلوگیری از محدود شدن حقوقشان در پی­دارد. بنابراین، سرمایه­­گذاران ابزار حاکمیتی قوی را لازم خواهند داشت تا بتوانند حسابداری محافظه ­کارانه­تری را نسبت به شرکت­ها اعمال کنند.
پژوهشات صورت گرفته توسط بیکز و همکاران[۴۱] (۲۰۰۴)، احمد و دولمن[۴۲] (۲۰۰۷)، گارسیا­لارا و همکاران[۴۳] (۲۰۰۸) همگی بر این مطلب صحه گذاشت که حاکمیت شرکتی قوی­­تر، منجر به افزایش محافظه ­کاری شرطی می­ شود.
به نظر واتس (۲۰۰۳ ) تفسیر قرار­دادی با اهمیت­­ترین تفسیر محافظه­­­کاری است، زیرا اصلی­­ترین منبع محافظه­­کاری به شمار می­رود. اگر چه تفسیر قراردادی از نظر کتاب­­شناسی، تأکید بر قرار­دادی دارد که بین طرف­­های قرارداد (مانند قرار­داد بدهی و قرارداد پاداش مدیران) دارد، اما گسترۀ این تفسیرها به داخل سازمان (مانند حسابداری مدیریت و سیستم کنترلی) نیز مربوط می­ شود. علاوه بر این، تفسیر مالیاتی همواره با تفسیر قراردادی ارتباط دارد. تفسیر قراردادی، سابقه طولانی­تری نسبت به دیگر تفسیرهای محافظه ­کاری دارد. به عنوان مثال، تفسیر دعاوی ­حقوقی سهام­­داران از سال ۱۹۶۰ و به دنبال افزایش دعاوی­ حقوقی سهام­ داران در آمریکا بوجود آمد. تفسیر مالیاتی از سال ۱۹۰۹ به دنبال تلاش­هایی که واحدهای اقتصادی برای کم تر نشان دادن مالیات در آمریکا انجام می­دادند، بوجود آمد و نهایتاً تفسیر قانون­­گذاران حسابداری، به دنبال پیدایش الزاماتی که در سال های ۱۹۳۴-۱۹۳۳ توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار[۴۴] برای گزارشگری مالی توسط شرکت­­ها صورت گرفت، به وجود آمد.

۲-۲-۱-۷-۲- تفسیر دعاوی قضایی

مسائل و مشکلات مربوط به بروز دعاوی حقوقی سهام­­داران علیه شرکت­­ها در سال­­های اخیر، به یکی از عوامل اصلی کاربرد محافظه­­کاری تبدیل شده است. ریسک ناشی از دعاوی حقوقی زمانی بروز می­ کند که طرف­­های مختلف درگیر با شرکت بتوانند علیه مدیران یا حسابرسان با این دلیل که اطلاعات ارائه شده در قالب صورت­­های مالی منتشر شده توسط شرکت، منجر به متضرر شدن ایشان شده است، به اقامه دعوی بپردازند. بدین ترتیب مسئولیت ناشی از گزارش­های مالی که کاهش کارآیی اقتصادی شرکت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ق.ظ ]




رویکرد تضاد در واکنش به کارکردگرایی ساختاری به وجود آمد و ریشه در نظریه‌های مارکسیستی دارد. مفروض نظریه‌پردازان تضاد این است که هر گونه نظم در جامعه را به اعمال زور برخی از سردمداران جامعه نسبت می‌دهند و بر نقش قدرت در حفظ نظم جامعه تأکید می ورزند. بر این اساس سردمداران جامعه به واسطه اعمال سلطه بر قشرهای پایین تر سبک‌زندگی آن‌ها را شکل می‌دهند و کنترل می‌کنند. انتخاب‌هایشان را تعیین کرده و محدود می‌کنند و سمت و سو می‌دهند. بر رفتار، گفتار، اعتقادات و کنش‌های آن‌ها کنترل داشته و از همین راه کل جامعه را تحت سیطره خود در آورده و حکم‌فرمایی می‌کنند(مهدوی کنی ۱۳۸۷ و باکاک ۱۳۸۱).
زیمل بر برخی رفتارهای تظاهری نظیر«مد »تأکید می‌کند و معتقد است که سبک‌های زندگی به واسطه مصرف شکل گرفته و علاوه بر هویت بخشی برای افراد متمایز کننده نیز هست. او دلیل توجه مردم به مد و جذب سریع به این مقوله را تلاش برای ساختن هویت شخصی متمایز بر می‌شمرد. به نظر زیمل در جوامع اولیه، افراد هویت خود را از گروه می‌گرفتند. از این رو، بسیار همگن بودند؛ اما در جوامع مدرن فرایند هویت‌یابی فردی شده‌است. در شهرهای بزرگ شخص مصرف می‌کند تا هویتی را که دوست دارد برای خود بسازد. او سبک‌زندگی را یک موضوع خاص منفرد قلمداد نمی‌کند بلکه آن را کل بهم پیوسته از صورت‌هایی می‌داند که افراد یک جامعه بر اساس سلیقه و انگیزه درونیشان و تلاشی که برای ایجاد توازن میان شخصیت ذهنی و زیست محیط عینی و انسانی شان تلاش می‌کنند، برای زندگی‌شان بر می‌گزینند. از نظر او کنش افراد در چارچوبی که فرهنگ اجتماعی برای انگیزش فردی فراهم می‌کند بروز کرده و روش زندگی فرد را می‌سازد. از نظر زیمل سبک‌زندگی مجموعه‌ای از روش‌های زندگی بهم پیوسته است(همان).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با عنایت به اینکه او سبک‌زندگی را یک کل بهم پیوسته قلمداد می‌کند رواج مدگرایی و گسترش مصرف گرایی را نیز در سطحی کلان تحلیل می کند. از نظر او کشاکشی خاص بین فرد و جامعه به جهت تمایل به مد وجود دارد به‌طوری که جهان مدرن را بر خلاف ظاهرش مسبب محدودیت‌هایی برای فرد می‌داند که فرد برای حفظ آزادی خود به پدیده‌هایی مثل مد پناه می‌برد تا بتواند به‌واسطه آن هویت خود را تعریف کند(فاضلی ۱۳۸۲، مهدوی کنی ۱۳۸۷ و باکاک ۱۳۸۱).

رویکرد کنش متقابل نمادین

رهیافت کنش متقابل نمادین در زندگی اجتماعی توسط جامعه‌شناسان امریکایی چارلز هورتون کولی، جرج هربرت مید، هربرت بلومر، اروینگ کافمن و گریگوری استون توسعه یافته است. پیش‌فرض‌های اساسی این دیدگاه عبارتند از‌:
ارتباطات و رفتار انسانی به نمادهای معناداری بستگی دارد که زمینه همکاری بین مردم را ایجاد می‌کند. یک نماد به این دلیل معنادار است که در یک گروه مشترک معانی را بین افراد گروه منتقل می نماید. با توجه به اهمیت معانی منتقل شده توسط نمادهای معنادار در کنش متقابل، همکاری تنها در صورتی امکان‌پذیر است که افراد تقریباً همان معانی را مورد توجه قرار دهند و کنش‌های دیگران را از طریق قرار دادن خود به جای آنان درک نمود و بر طبق آن عمل کنند. معانی ممکن است از طریق اصلاًح در معرض تعریف مجدد قرار گیرند. در جوامع پیچیده ممکن است معانی توسط خرده گروه‌ها به طور متفاوت درک شوند. معانی ممکن است در حالت انتقالی قرار داشته‌باشند و به دلیل دگرگونی‌های سریع اجتماعی نیاز به بازنگری و بررسی مجدد داشته باشند. تعریف مجدد از طریق کنش متقابل اجتماعی صورت می پذیرد. در سطح فردی معانی از طریق یک فراگرد انعکاسی تبیین می‌شوند. این فراگرد شامل کلیه موضوعات و کنش‌هایی است که توسط فرد درک می‌شوند و تعریف وضعیت نامیده می‌شود. کسب معانی و توانایی دستیابی به اندیشه‌های انعکاسی نه تنها محیط اجتماعی بلکه معانی و تأملات مربوط به خود را نیز شامل می‌شود(فاضلی ۱۳۸۲ و مهدوی کنی ۱۳۸۷).
از این منظر سبک‌زندگی مجموعه‌ای از کنش‌های افراد است که با سمبل‌هایی نمادین قابل مشاهده بود و شکل می‌گیرد. می‌توان وبر را در این دسته از نظریه‌پردازان سبک‌زندگی دسته‌بندی کرد. او از اصطلاح سبک‌زندگی در نظریه‌های خود استفاده کرده و با اینکه نظیر وبلن مستقیم به این مبحث نپرداخته ولی در بحث تأثیر معنا بر رفتار اجتماعی از این اصطلاح بهره‌های فراوان گرفته‌است. در کتاب‌هایی نظیر جامعه‌شناسی دین، اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری و غیره به این مفهوم اشاره کرده و به دنبال بست و پیوند این موضوع با چارچوب تحلیلی سه وجهی خود یعنی تمایلات، رفتارها و منافع است. از نظر او تمایز طبقات اجتماعی بر منبای اقتصاد و تولید وجود دارد و با اینکه نظر مارکس در این خصوص را می‌پذیرد اما کامل ندانسته و مفهوم مصرف را نیز به آن می‌افزاید. او طبقات اجتماعی را بر مبنای مصرف طبقه بندی کرد و از منظر وبر هر گروه منزلتی یا هر طبقه سبک‌زندگی متفاوتی را به خود اختصاص داده و قابل مشاهده است(همان ). می‌توان تعریف وبر از سبک‌زندگی را چنین بازگو کرد:«شیوه‌های رفتار، لباس پوشیدن، سخن گفتن، اندیشیدن و نگرش‌هایی که مشخص کننده گروه‌های منزلتی متفاوت است. »(سوبل ۱۹۸۱ به نقل از فاضلی، ۱۳۸۲: ۲۱).

رویکرد روانشناسی اجتماعی‌:

مفروض اساسی این رویکرد بر این است که انسان‌ها از کودکی در یک روند جامعه‌پذیری همه چیز را می آموزند و در بزرگسالی تمامی انتخاب‌ها و رفتارهای خود را بر اساس اندوخته‌های ذهنی که در روند جامعه‌پذیری شکل گرفته است شکل می‌دهند. از این دسته نظریه‌پردازان می‌توان به آدلر اشاره کرد.
آدلر سبک‌زندگی را یک کلیت خاص، یگانه و فردی در زندگی می‌داند. از نظر او سبک‌زندگی یک تجسم کمال یافته فرد نگرانه در روانشناسی فردی است. او ارتباط تنگاتنگی بین جامعه‌پذیری کودک و سبک‌زندگی قائل است. از نظر او فرد در سال‌های اولیه زندگی تا حدود ۵ سالگی سبک‌زندگی‌اش بنیان نهاده می‌شود. بدین معنی که سبک‌زندگی نه موروثی و نه کاملاً وابسته به محیط است. بلکه بیش از هر چیز خلاقیتی می‌داند که حاصل کنار آمدن با محدودیت‌ها، تضادها، موانع و بحران‌هایی است که فرد در مسیر پیشرفت به سوی مدل آرمانی‌اش از خود بروز می‌دهد(مهدوی کنی، ۱۳۸۷: ۱۲۴).

رویکرد تلفیقی:

رویکردهای تلفیقی بیشتر از اواخر دهه ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰ شکل گرفتند و در پی پیوند خرد و کلان بر آمدند. نظریه‌پردازانی نظیر گیدنز، کالینز، الگزندر، هکتر، نورستینا در صف مقدم این گونه نظریه‌پردازی‌ها جای داشتند. در این نوع رویکرد فرض بر این است که پدیده‌های اجتماعی در سطوح عاملیت و ساختار به شکل دیالکتیک در تعامل هستند و همدیگر را بازتولید می‌کنند و مطالعه پدیده‌های اجتماعی به شکل تک بعدی جایز نیست. لذا به تلفیق عاملیت و ساختار پرداخته و گاه در برخی نظریات رویکردهای نظری مختلف را با هم ترکیب کرده‌اند. سبک زندگی با این رویکرد نوعی انتخاب‌های مختلف در زندگی افراد است که کنش فرد را می‌سازد و عاملیت انسانی دارد و علاوه بر اینکه از ساختار جامعه متاثر است خود نیز بر ساختار جامعه تأثیر می‌گذارد. از این دست نظریه‌پردازان در حوزه سبک‌زندگی می‌توان به گیدنز، بوردیو، وبلن و سایر نظریه‌پردازان اشاره کرد.
وبلن معتقد بود که داشتن سبکی خاص به معنای چیزی بیشتر از علایق خاص فراغت است و این داشتن سبک خاص زندگی و خودنمایی به واسطه ادوات خاص برای آنکه نشان دهند متعلق به گروهی خاص در جامعه هستند منجر به برجسته کردن تمایزهای گروهی می‌شود. وبلن مبنای تحلیل خود را بر چگونگی کسب منزلت در طبقه متوسط آمریکا بر اساس روش کسب منزلت طبقه متوسط آمریکا به واسطه نوع و چگونگی مصرف آن‌ها قرار داده بود. او ثروت را مهم‌ترین عامل کسب منزلت قلمداد کرده و نوع مصرف را بهترین نمود متمایز کننده معرفی می‌کرد(گیدنز و ریمر ۱۳۸۱‌، وبلن ۱۳۸۳). در تحلیلی کارکردی از راه‌هایی که افراد می‌توانستند به گونه ای نمادی، منزلت برتر خود را در نظام منزلتی تعیین کنند و به نمایش بگذارند ارائه می‌کند و به طبقۀ تن آسا[۱۱] اشاره می‌کند که از نظر وی مولد نیستند و سبک مصرف آن‌ها خودنمایانه یا چشمگیر بوده و سبک‌زندگی آن‌ها امروزه به همۀ طبقات اجتماعی به سرعت سرایت می‌کند (مهدوی کنی ۱۳۸۷، گیبینز و ریمر ۱۳۸۱‌، وبلن ۱۳۸۳).
گیدنز نیز به مبحث سبک‌زندگی پرداخته و از آنجایی‌که به عاملیت انسانی در روابط سخت پایبند است آن را در شکل گیری هویت انسان مؤثر می‌داند. او معتقد است که انسان تحت فشار ساختار اجتماعی سبک‌زندگی را بیشتر تقلید می‌کند و نه تنها تقلید کرده که ناچار به این پیروی و تقلید از سبک‌های زندگی در دنیای متجدد نیز هست و انتخاب دیگری غیر از گزینش یکی از سبک‌های موجود ندارد. گیدنز معتقد است که هرچه محیط و جامعه ای که فرد در آن زندگی می‌کند به دنیای ما بعد سنتی تعلق داشته باشد، سبک‌زندگی او نیز بیشتر با کُنه واقعی هویت شخصی‌اش، ساخت و همچنین با تجدید ساخت آن سر و کار خواهد داشت. او معتقد به امکان کثرت انتخاب برای فرد و درِ همۀ انتخاب‌ها را بر روی همه افراد باز می‌داند. گیدنز هویت شخصی را یک برنامه مدرن تلقی می‌کند که فرد بر حسب ادراکی که از روش‌های مختلف ابراز وجود، هویت و خاطرات زندگی شخصی خود دارند، آن هویت شخصی را می‌فهمند. او فعالیت‌های فراغتی و مصرف‌گرایی را نمونه‌های بارز سبک‌زندگی می‌داند ولی نمود کامل سبک‌زندگی قلمداد نمی‌کند. با اینکه از نظر او بازار در خط‌مشی‌های نو لیبرالی به مضمونی ایدئولوژیک تبدیل شده و نماد عرضه آزادی در انتخاب بوده و با این احتساب باعت ارتقای فردگرایی می‌شود. او استدلال می‌کند که فرد از رهگذر انواع روایت‌های رسانه‌ای و تبلیغات بازاریابی اقدام به دخل و تصرف و جرح وتعدیل خویشتن خویش می‌کند و سبک‌زندگی خود را به بهای مایه گذاشتن از معنای فردیت شخصی خود انجام می‌دهد(گیدنز، ۱۳۸۲: ۱۸).
پیر بوردیو به طور مستقل مباحثی را به سبک‌زندگی اختصاص داده است. او طی نگاشتن کتاب تمایز به بنیان فرض‌های نظری اقدام کرده و با خلق شبکه‌ای از مفاهیم گزاره‌های روشن و در نهایت تلاش برای آزمون نظری آن‌ها نظریه سبک‌زندگی اش را به یک اثر ماندگار و مورد توجه تبدیل کرده است. بوردیو جهت تبیین نظریه خود شبکه‌ای از مفاهیم اصلی را به کار می‌گیرد که در نهایت نمی‌توان در مورد تقدم و تأخر آن‌ها سخن گفت، بلکه به صورت یک کل به هم پیوسته بر هم اثر می‌گذارند و همدیگر را باز تولید می‌کنند. در نظریه بوردیو سبک‌زندگی شامل اعمال طبقه بندی شده و طبقه بندی کننده فرد در عرصه‌هایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه‌های معاشرت، اثاثیه منزل و نوع خانه، آداب راه رفتن و صحبت کردن است، در واقع عینیت یافته و تجسم یافته ترجیحات افراد است. همچنین سبک‌های زندگی شیوه‌های مصرف عاملان اجتمای اند که رتبه بندی‌های مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعی هستند. این شیوه‌های مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسله مراتبی است؛ که بر حسب یک منطق دیالکتیکی صرفا راهی برای نشان دادن تمایز نیستند بلکه خود راهی برای ایجاد تمایز نیز هستند. هفت مفهوم میدان، سرمایه، منش، عمل، نماد، طبقه و قریحه در شبکه مفاهیم نظریه بوردیو قرار دارند و تعامل آن‌ها با هم مفهوم سبک‌زندگی او را می‌سازد. در نظریه بوردیو جامعه به عنوان یک فضای اجتماعی بازنمایی می‌شود که جایگاه رقابتی شدید و بی‌پایان است و در جریان این رقابت‌ها تفاوت‌هایی ظهور می‌کند که اساس چارچوب لازم برای هستی اجتماعی را فراهم می‌آورند در فضای اجتماعی عاملان و گروه‌های اجتماعی بر اساس حجم و میزان سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی با برخی افراد دیگر اشتراکاتی و با برخی دیگر فاصله پیدا می‌کنند(فاصلی ۱۳۸۲: ۳۸، باکاک ۱۳۸۱: ۹۶ و بوردیو ۱۳۸۰: ۳۳).
در واقع فضای اجتماعی بر اساس سرمایۀ در اختیار فرد ساخته می‌شود و هر چقدر فرد سرمایه بیشتری داشته باشد در فضای اجتماعی موقعیت بالاتری را کسب می‌کند. مردمی‌که در فضای اجتماعی مشابهی قرار می‌گیرند ذائقه‌های مشابه و سبک‌های زندگی مشابهی اتخاذ می‌کنند و سلیقه‌های مشابهی دارند. مجموعه‌ای انتظام یافته از ثروت‌ها و خصلت‌ها را به وجود آورده و وحدت رویه و سیره ایجاد می‌کنند و این قضیه باز تولید می‌شود(بوردیو ۱۳۸۰: ۳۸).
منش: منش همان مفهومی‌است که بوردیو آن را«ناخود آگاه فرهنگی »می‌نامند که متشکل از خلق و خوی درونی شده و پایدار افراد است که رفتار و کردار خاصی را پدید می‌آورد. در واقع همان ساختار اجتماعی ذهنی شده‌ای است که در ابتدا از طریق تجارب نخستین فرد به ذهن او منتقل و شکل می‌گیرد و در روند جامعه‌پذیری تجربیات بزرگسالی بدان اضافه می‌شود(توسلی ۱۳۸۳، بوردیو ۱۳۸۰، فاصلی ۱۳۸۲، ریتزر ۱۳۷۸ و ایکتون ۱۳۸۱). این مفهوم هسته مرکزی و اصلی تبیین بوردیو را برای کنش‌های انسان شکل می‌دهد. بوردیو می‌گوید «من می‌خواستم نشان دهم که فرد نه فقط به عنوان فرد بلکه به عنوان محصول ساختار و یک اصل مولد دست اندرکار است»(فاضلی، ۱۳۸۲: ۳۹).
در نظریه بوردیو ترکیب منش و میدان، عمل فرد را پدید می‌آورد که در ادامه به آن می‌پردازیم.
میدان: میدان عرصه منازعه و مبارزه است. میدان می‌تواند شامل زمین، اشتغال، کالاهای فرهنگی، قدرت سیاسی، طبقه اجتماعی، منزلت یا هر چیز دیگری باشد که به درجات مختلف وجود دارند. هر میدان، به دلیل محتوای متفاوتی که دارد منطق، ساختار و ضرورت متفاوتی را طلب می‌کند که هم محصول و هم تولید کنندۀ ریختاری است که مختص و در خور آن میدان است. میدان نظام ساخت یافته‌ای است از موقعیت‌هایی که توسط افراد یا نهادها اشغال می‌شود و ماهیت آن وضعیت دارندگان آن موقعیت‌ها را تعریف می‌کند. میدآن‌ها علاوه بر اینکه قلمرو منازعه هستند و فضاهای ساختمندی هستند که ناظر بر موقعیت‌های مسلط و تحت سلطه بر اساس مقدار و نوع سرمایه هستند، بلکه به کنشگران خود شکل‌های خاص منازعه را تحمیل می‌کنند و مکانیسمهای داخلی خود را برای توسعه داشته و از استقلال نسبی در برابر محیط خارجی برخوردارند(جلایی پور و محمدی ۱۳۸۷، سیدمن ۱۳۸۶، ریچارد، جنکینز و پیر بوردیو ۱۳۸۵ و بوردیو ۱۳۸۰).
سرمایه: در میدان انواع سرمایه‌های فرد شامل سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه نمادین و سرمایه اجتماعی وی شکل می‌گیرد و میزان آن مشخص می‌شود. سرمایه‌ها قابل تبدیل به یکدیگرند و آنچه به میدان معنی می‌بخشد سرمایه است و حجم و ترکیب آن‌ها جایگاه فرد را در سلسله مراتب میدان مشخص می‌کند(چولی ۱۳۸۹، بوردیو ۱۳۸۰ و فاصلی ۱۳۸۳).
عمل: عمل شامل اشکال مختلف فعالیت‌های بدنی، ذهنی، چیزها و کاربردشان، دانش شناختی، راهکارها و حالت‌های عاطفی و آگاهی انگیزشی است که در واقع فعلیت یافته منش است(فاضلی ۱۳۸۲: ۵۸- ۴۱).
نماد: بوردیو از امر نمادین یاد می‌کند که با اینکه امری مادی است ولی خصیصه مادی ندارد و تفسیر کارکردهای آن است. از نظر وی نظام‌های نمادین در ساختار سلطه نقش تعریف کردنِ امر صحیح و مشروع را به عهده دارند(چولی ۱۳۸۹ و فاضلی ۱۳۸۲).
طبقه: طبقه متشکل از کنشگرانی است که شرایط یکسانی دارند و پایگاه یکسانی را اشغال کرده‌اند و به احتمال زیاد علایق و تمایل‌های یکسانی نیز داشته و در موقعیت‌های مختلف مواضع مشابهی اتخاذ کرده و رفتار مشابهی از خود بروز می‌دهند. هر طبقه اجتماعی ترکیبی از سه سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در خود جای داده و بر اساس آن تعریف می‌شوند. بوردیو بین طبقه و میدان رابطه دیالکتیکی قائل است(چولی ۱۳۸۹، بوردیو ۱۳۸۰، فاضلی ۱۳۸۲ و ساترتون ۲۰۰۱ مراجعه شود).
قریحه: شامل توانایی و ظرفیتی است که طی آن دسته‌ای از اعمال و یا اشیاء را به ارتباط بین مصرف محصولات مختلف و افراد را در یک فضای اجتماعی منطقه بندی شده ربط داده و این ارتباط را نمایان می‌کند و می‌توان به واسطه آن ارزش تجربه‌های مختلف را به داوری نشست(فاضلی ۱۳۸۲: ۴۳ و بوردیو ۱۳۸۰).

مفاهیم حساس نظری سبک‌زندگی:

پس از مطالعه نظریات و تحقیقات پیشین مفاهیم حساس نظری مختلفی به دست آمد که می‌توان در سه دسته مد نظر قرار داد: ۱- مفاهیمی که برای مطرح کردن عوامل تأثیرگذار بر سبک‌زندگی به کار می‌روند،۲- مفاهیمی که اجزائی قابل مشاهده که نمادهایی از سبک‌زندگی هستند را مطرح می‌کنند۳- مفاهیمی که برای معرفی پیامدها به کار می‌روند.
لازم به ذکر است لزوماً این موارد به صورت مجزا و یا در یک پروسه یکطرفه به پیامدها منجر نمی‌شدند و گاه خود پیامدها سبک‌زندگی را باز تولید کرده و در دسته عوامل تأثیرگذار قرار می گرفتند.
عوامل تأثیرگذار بر سبک‌زندگی: طبقه اقتصادی-‌اجتماعی، گروه‌های منزلتی، ساختار، آداب و رسوم، افکار، اعتقادات و دین، سرمایه، میدان، قریحه، طبقه‌، منافع.
اجزای قابل مشاهده: رفتار، آداب راه رفتن، سختن گفتن، شیوه معاشرت، نحوۀ گذران اوقات فراغت،‌، تفریحات و ورزش، مصرف، لباس پوشیدن، نوع خانه‌، اثاثه منزل، اندیشیدن، نگرش‌ها، مد، منش، عمل، نماد، تقسیم ساعات شبانه روز.
پیامدها: هویت‌یابی، هویت بخشی، سلسله مراتب اجتماعی، طبقه اجتماعی، گروه‌های منزلتی.

بخش دوم: قربانی‌شدن

از دیگر مفاهیمی که در تحقیقات مختلف به آن پرداخته شده قربانی‌شدن، ترس از جرم(قربانی جرم شدن) و عوامل موثر بر آن بوده است. نکته حائز اهمیت در اکثر این تحقیقات در مبحث روش شناختی است که در بیشتر موارد از روش کیفی استفاده شده‌است که مطابق با موضوع و طرح مسئله روش تحقیق مناسبی به شمار می‌رود. با عنایت به اینکه در این تحقیق هدف اصلی مطالعه ارتباط سبک‌زندگی زنان و قربانی‌شدن است لذا علاوه بر اینکه به مطالعات در حوزه قربانی‌شدن به طور عام پرداخته شده به طور خاص تمرکز بر قربانی‌شدن زنان بوده است.
در تحقیقات مختلف به کرات دیده می‌شود که زنان قربانی فرهنگ مرد سالار جامعه ایرانی بودند که در اکثر موارد با توجیحات مذهبی به غلظت آن افزوده شده‌است. به طور مثال کمبود فضای ورزشی برای بانوان و اختصاص فضاها به آقایان و مغموم ماندن زنان به بهانه غیر‌شرعی بودن حضور زنان در انظار یکی از مسائل مطرح شده‌است. این نوع رویکرد در جامعه به زنان گاهی باعث تحرک اجتماعی زنان شده و مهمترین دلیل عنوان شده توسط زنان احساس نابرابری است.(قائدی و نوبخت و دانشجو ۱۳۸۹، دهنوی و معیدفر ۱۳۸۴). تأثیر خود پنداره جنس زنانه بر تمایل زنان به اعتیاد از دیگر موارد است که زنان را به قربانی این مسئله تبدیل می‌کند (قاضی نژاد و ساوالان پور ۱۳۹۲).سبک‌زندگی فرودستانه زنان که باز تولید فرهنگ مرد سالار میباشد زنان را به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و حقوقی به طور تاریخی در موضع فروتری قرار داده و عدم توازن قدرت با مصادیق خشونت خانگی نمایان‌تر می‌شود. رسانه نیز در ساخت هویت زنان قربانی بی تأثیر نبوده و با جلوه دادن زنان مجرد طبقه پایین به عنوان زنان قربانی خشونت اقدام به رفع سوء نظر نسبت به طبقات بالای جامعه در مورد قربانی‌شدن زنان می‌کند. رسانه‌ها خود بر ایجاد ترس از مورد جرم واقع شدن زنان بی تأثیر نبودند. زنان عکس‌العمل‌های مختلفی از خود در زمان قربانی‌شدن بروز می‌دهند که طیفی از سکوت، فرار، جابه جایی و غیره را اعلام می‌دارند(صادقی فسایی و امینیان ۱۳۹۰، صادقی فسایی امینیان ۱۳۹۲، افخمی و نادرپور ۱۳۸۸، صادقی فسایی و لاریجانی ۱۳۹۲، صادقی فسایی و مقدم ۱۳۹۱، قاضی نژاد و شاکری ۱۳۹۱، صادقی فسایی و کامل قالیباف ۱۳۹۰، صادقی فسایی ۱۳۸۰).
نگاهی گذرا به تحقیقات خارجی نشان داد که اکثر تحقیقات انجام شده به روش کمی‌بوده و از نظریات فمنیستی نشأت گرفته اند. نگاهی بر این تحقیقات حکایت از این دارد که سن، جنسیت و رسانه سه عامل تأثیرگذار اساسی بر میزان آگاهی افراد از آسیب‌های جنسی و خشونت‌های مختلف، هراس از جرم و ریسک افراد در خصوص نزدیک شدن به موقعیت‌های خطرناک و انجام رفتارهای پیشگیرانه بوده است. اثرات سوء آسیب‌های جنسی و غیرجنسی تا مدتهای مدیدی زندگی قربانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و در تحقیقات کشورهای اروپایی و امریکایی توجه ویژه ای به آسیب‌های دختران دانش آموز در مدارس شده‌است و کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی از انجام برخی فعالیت‌های روزمره عادی از نتایج این آسیب‌هاست. علاوه بر این در این تحقیقات نشان داده اند که زنان قربانی احتمال قربانی‌شدن مجددشان بیشتر از سایر زنان است. ترس از مورد جرم واقع شده خود حکایتی است که در برخی تحقیقات مورد مداقه قرار گرفته و نشان داده شده‌است که زنان در مقایسه با همسالان خودشان را کمتر در معرض خطر تجاوز می‌دانند در حالی که به طور مساوی در معرض ریسک هستند.(سوارتز و رینیز و هسون و ویلکاس ۲۰۱۰، سی می و آی ردر و۲۰۰۹، ای گری و وای اوکانر۱۹۹۰، جی گلس ۲۰۰، گیدز و مکنمار و ادوارد ۲۰۰۶، رندا و ویکاس۲۰۱۱، سلونی و زارافونیتو۲۰۰۸، فارال و گاد ۲۰۰۴، گروف ۲۰۰۸، برایانت ۲۰۰۱، کو و گورگ و نوریس ۱۹۹۶، هیکمن و مولنهارد ۱۹۹۷، نوریس و نوراس و دیمف ۱۹۹۶، نوریس و نوراس و گراهاند ۱۹۹۹)‌.
تعداد زیادی از مطالعات مربوط به ترس از جرایم، در سه دهۀ گذشته جمع آوری شده‌اند که نشان دهندۀ آن است که هم تأثیرات فردی و هم تأثیرات محیطی بر درک از ترس از جرایم دارای نقش اساسی است(همان۶۰) به طور مثال تاریکی هوا و محیط‌های کثیف عمده ترین عامل محیطی ترس از قربانی‌شدن در زنان عنوان شده‌است(سلونی[۱۲] و زارافونیتو[۱۳]۲۰۰۸). تحقیقات موجود در مورد ترس از جرایم، اثبات کرده‌اند که تعداد افرادی که نگران جرایم هستند، تا حد زیادی از افرادی هستند که واقعاً آزار و اذیت جرایم را تجربه نکرده‌اند. علاوه بر این برخی افراد در مورد، احتمال تجربه آزار و اذیت مبالغه می‌کنند، در حالیکه برخی دیگر احتمال تجربه کردن آزار و اذیت جنایتکارانه را ناچیز دانسته اند(سوارتز، دبیلو رنیز، هنسون و ویلکاس،۲۰۱۰: ۶۰). در هر حال باید گفت که اجماع تحقیقات(در اروپا) در این حوزه نشان می‌دهد که ترس از جرم در میان اعضای بسیاری از جوامع و جوامع غربی معاصر دامنه بسیار گسترده ای دارد و یک چهارم جمعیت اروپایی نگرانی شدیدی در مورد سرقت و تجاوز به عنف دارند(فارال و گاد، ۲۰۰۴: ۴۹۳ – ۴۹۹).
به طور کلی در خصوص آسیب‌پذیری و ترس باید گفت که احساس آسیب‌پذیری خود باعث ایجاد احساس کلی نگرانی و ترس می‌شوند(سوارتز، دبیلو رنیز، هنسون و ویلکاس،۲۰۱۰: ۵۹). مسائل متعددی باعث ترس از جرم در سطح فردی می‌شود که به صورت کلاسیک به دو دسته تقسیم می‌شوند: آسیب‌پذیری جسمانی و آسیب‌پذیری اجتماعی. آسیب‌پذیری جسمانی اشاره به توانایی شخصی برای دور کردن یک حمله فیزیکی از خود دارد(همان). آسیب‌پذیری اجتماعی پیچیده تر است و شامل تعدادی از عوامل از جمله ویژگی‌های اجتماعی مانند: نژاد، تحصیلات و رفاه مالی‌، می‌شود(همان). به طور سنتی تصور می‌شود که ریسک غیر واقعی و رفتارهای پیشگیرانه و تجربه قربانی‌شدن همگی اجزایی از ساختار چند وجهی است که به اختصار«تهدید قربانی جرائم شدن »نامیده می‌شود. (مای،رادر و گودرم ۲۰۱۰، ۱۶۰).
در برخی تحقیقات نظیر آنچه کرول و برگس در سال ۱۹۹۶ انجام دادند به این نتیجه رسیدند که زنان نسبت به مردان به دلیل میزان آسیب‌پذیری بیشترشان در برابر تجاوز جنسی ترس از جرم بیشتری دارند. به طور کلی زنان نسبت به مردان ده برابر بیشتر احتمال دارد که مورد حمله و یا تجاوز به قصد آزار بدنی و جنسی قرار بگیرند(هوارد، ۱۹۹۹: ص) و این آسیب‌پذیری بیشتر به دلیل قدرت بدنی کمتر، اهمیت تجاوز به عنوان تهدیدی برای زنان، نقش جنسی سنتی زنان در جامعه که اعتماد به نفس و استقلال آن‌ها را کاهش می‌دهد و حساسیت آن‌ها با توجه به شکست در ارزیابی احتمال قربانی جرایم شدن، است(ای گری و ای اوکانر، ۱۹۹۰: ۲۸۵).
خشونت خانگی یکی از مهمترین مسائلی است که هر ساله در سراسر جهان قربانیانی را به خود اختصاص می‌دهد. خشونت خانگی در سه دسته خشونت علیه زنان، علیه کودکان و خشونت علیه مردان خانواده صورت می‌گیرد و گاه منجر به همسر کشی در خانواده می‌شود(قاضی نژاد و عباسیان ۱۳۹۰، احمدی و ناصری و علی محمدیان و شمس و رنجبر و شریعت و ابراهیم پور و پور رضا و محمدی و یونسیان ۱۳۸۷، اعزازی ۱۳۸۳، صادقی و کامل قالیباف ۱۳۹۰)
خشونت خانگی اخیراً مورد توجه کارشناسان و جرم شناسان اجتماعی قرار گرفته است. «سی سال قبل تنها دو مقاله علمی‌در مورد معنی آزار و اذیت همسر چاپ شده بود. پلیس واشنگتن دی سی در پاسخ به تماسهای خانگی قانونی غیر رسمی‌صادر کرد. پلیس باید تنها در صورتی که قربانی‌های زن جراحت داشتند که نیازمند چند عمل جراحی بودند فرد را دستگیر می‌کرد. تا اواسط دهه ۱۹۷۰، با اینکه مدارک بسیار زیادی حکایت از این داشت که مشکل خشونت خانگی نادر و مشکل شخصی نیست اما کاملاً مورد بی توجهی قرار گرفته بود. توجه به خشونت در جنبش عمومی‌تر زنان ریشه داشت. همان‌طور که جنبش زنان در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ به اوج خود رسید، توجه به خشونت و آزار و اذیت نیز به اوج خود رسید. به‌طوری که در اوایل ۱۹۹۰ خشونت علیه زنان به جایگاه یک مشکل اجتماعی رسید و دستور کار سیاست عمومی‌قرار گرفت. عموم مردم به این نتیجه رسیدند که خشونت علیه زنان یک مشکل اجتماعی است. نظر سنجی برای بودجه مالی جلوگیری از خشونت در خانواده در ۱۹۹۵ در امریکا انجام شد و ۸۳% از بزرگسالان امریکایی که در نظر سنجی شرکت داشتند اظهار داشتند که خشونت در خانه یک موضوع بسیار مهم اجتماعی است »( جی گلس‌، ۲۰۰۰: ۲۹۸).
البته خشونت علیه زنان مختص خانه نیست و آزارهای جنسی در محل کار نیز جریان دارد و زنان شاغل در مقابله با این نوع آزارها از روش‌های ناکار آمدی مثل سکوت، مدارا و ترک محیط کار استفاده می‌کنند که در اکثر موارد این عکس‌العمل‌ها منجر به کاهش آزار جنسی نمی‌شود و مشکلات بیشتری را ایجاد می‌کند(رجب لاریجانی: ۱۳۸۹).
مطالعات انجام شده در مورد پدیده همسر آزاری حاکی از آن است که«خشونت دوران کودکی در مردان همسرآزار زیاد است. در خانواده‌هایی که فرزندان کتک خوردن مادران خود را تجربه کرده‌اند در بزرگسالی، دختران تمایل به تحمل همسر آزاری دارند و پسران کتک زدن همسران را حق قانونی خود می‌دانند»(نازپرور۱۳۸۱: ۲۵) و تحقیقات نشان می‌دهد که در«بین تمامی‌عوامل و متغیرهایی نظیر اشتغال، تحصیلات، آشنایی قبل از ازدواج، نوع ازدواج(تحمیلی، اختیاری) اقتدار مرد در خانواده، دخالت اطرافیان در طول دوران زناشویی و تفاوت سنی، متغیر اقتدار و سلطه مرد در خانواده بیشترین تأثیر را در خشونت علیه زنان دارد»(رئیسی سرتیشنیزی ۱۳۸۱: ۴۵). در تحقیقی که به بررسی«جایگاه زنان و دختران در جامعه، مورد کردستان» به سفارش صندوق کودکان سازمان ملل متحد انجام شد طی مصاحبه‌ای این جمله از یک زن روستایی کافیست تا به عمق این فرهنگ پی ببریم که: «خانم! زن اگر کتک نخورد که زن نیست و مرد اگر کتک نزند که مرد نمی‌شود!»(صدیق سروستانی ۱۳۷۷). چنین رویکرد و چنین نظری مستلزم سابقه تاریخی طولانی و آداب، رسوم و فرهنگی ریشه‌دار است که گاه آن را به ورود قوم آرایایی به ایران نسبت داده‌اند. گفته شده «در دوره پیشا تاریخ، نشانی از خشونت در تمدن زن محور دیده نمی‌شد. مثلا خردمندی زنان در اداره جمعی امور سومر از افسار گسیختگی قدرت جلوگیری می‌کرد و رسومی ‌چون هیپوگاموس[۱۴] مانع تبدیل مالکیت جسمی‌و حسادت روحی به معضل تعرض و تجاوز جنسی می‌گردید. با ورود اقوام پدر- مردسالار آریایی به منطقه میان رودان، اشک از دیدگاه مادران و دختران جاری شد و آشنایی اولیه با سوگواری، از طریق هجرت اندیشه دموکراسی از طریق کرت به یونان اتفاق افتاد. ولی بستر مردسالار آن سامان، دمکراسی را با خشونت آمیخت، چنان‌که خدایان، سیزیف[۱۵] را محکوم کردند پیوسته تخته سنگی را تا بالای کوهی ببرد و از آنجا به پایین افکند؛ زیرا خدایان می‌اندیشیدند تنبیهی سخت‌تر از کار بیهوده و بی‌امید، کیفر انتقام را تشکیل نمی‌دهد. در شرق نیز اسطوره هبوط با جرم‌شناسی قابیل نسبت به‌هابیل چونان مکمل فرو افتادن آدم از فردوس با خاک بر حسب وسوسه اغواگرانه زنی هم پیمان با شیطان آغاز شد»(محمدی اصل۱۳۸۸، ۱۲).
از جمله جرائم دیگری که دختران جوان را تهدید می‌کند، آزارهای روحی و روانی و جنسی است که خود می‌تواند به پدیده فرار دختران از خانه دامن زند و ایشان را قربانی می‌کند. اگرچه در بسیاری از موارد فرار برای دختران، به عنوان راهی برای خروج از آزارهای خانگی است اما به علت عدم دسترسی دختران به حمایت‌های اجتماعی و قانونی معمولاً بعد از فرار، در مصائب عمیق تر فرو می‌روند. دریافت برچسب‌های نامناسب، تجاوز، اعتیاد، فحشا ورود به باندهای مجرمانه و همنشینی با گروه‌های آسیب ساز از جمله مشکلاتی است که دختران فرار را معمولاً در خود می‌بلعد و قبل از یافتن یک محل امن برای زندگی به کام مشکلات بزرگتری می‌اندازد(صدیق سروستانی و باستانی ۱۳۸۸ و جوادی یگانه ۱۳۸۲). در خصوص وضعیت تجاوز محارم در کشورهای دیگر نیز باید گفت که این موضوع به شکل حاد خود را نمایان کرده است، به طور مثال در سانفرانسیسکو ۱۷ درصد یا تقریبا یک زن از هر شش نفر توسط ناپدری خود در دوران کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته‌اند. در مقابل ۲ درصد یعنی از هر ۴۰ زن یک نفر توسط پدران واقعی خود مورد تجاوز قرار گرفته‏اند. این افراد گاه تا آخر عمر خود درگیر این ماجرا هستند و حتی در ازدواج‌های خود و محل کار خود نیز دچار مشکل می‌شوند. دائم دچار عذاب وجدان بوده و در محیط‌هایی مثل دانشگاه و محل کار خود احساس راحتی نمی‌کنند و نوعی ترس تا آخر عمر همراه آنان است(سانترا تامیلن[۱۶]۱۹۹۱). و البته این آمار جدای از آمار افرادی است که مادران‌شان بخاطر گرفتن حضانت فرزندان چنین جرمی‌را به پدر منتسب کرده تا با تشکیل پرونده‌های قضایی به مقصود خود برسند(تونیس و ژادن[۱۷] ۱۹۹۰). در مقاله ای که تونیس و ژادن در این خصوص نوشته اند آمار پرونده‌های قضایی که به موضوع تجاوز توسط پدر استناد کرده‌اند،جهت گرفتن حضانت به مراتب بیشتر از آمارهای دیگر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ق.ظ ]




تقسیمبندی بالا نیز توسط افراد متعددی انجام شد، برخی از جامعه شناسان مجازات، اخلاقیات و شیوه های قومی را از انواع هنجارها به‌حساب میآورند (جادسون، ۱۹۹۷) .
برخی نیز شیوه های قومی، رسوم اخلاقی و قوانین را از انواع هنجارها دانسته و معتقدند این سه الگوی هنجاری توسط درجه مشروعیت از یکدیگر متفاوت‌اند.
شیوه های قومی: الگوهایی هستند که در زندگی روزمره و کنشهای متقابل انسانی وجود دارند. آن‌ها اموری را که انواع اجتماعی صحیح و پذیرفته‌شده هستند، شامل میشود و به‌طور غیررسمی حمایت میشوند. آداب غذا خوردن، نحوه لباس پوشیدن از آن جمله‌اند. این امور بر اساس سنتها شکل‌گرفته‌اند و سطحی و گذرا نیستند و کمتر تغییر مییابند، البته این شیوه های قومی توسط پاداشهایی مانند تمجید کردن، تجویز کردن، موردپذیرش قرار میگیرند و با مجازاتی مانند تمسخر، بدگویی موجب عدم پذیرش میشوند و موقعیت اجتماعی را تثبیت میکنند.
رسوم اخلاقی: شامل قواعد اساسی، تماسها و برخوردهایی است که توسط جامعه اعمال میشود. آن‌ها از شیوه های قومی قویتر هستند و مجازات و ضمانت اجرایی آن‌ها بیشتر از شیوه های قومی است و با احساسات جامعه درگیرند. این امور توسط ارزشهای مسلط در جامعه حمایت میشوند و مشخصکننده درستی و اشتباهات کنشهای اخلاقی و ضداجتماعی تفکرات و احساسات هستند (واگو، ۱۳۷۳: ۲۵ و ۲۴). به‌عبارت‌دیگر هنجارهایی که بیشترین اهمیت را داشته و بدون هیچ پرسشی اطاعت میشوند، درصورتی‌که افراد از انجام آن‌ها تخطی کرده با تنبیه شدید مواجه میشوند را اخلاقیات میگویند (جادسون، ۱۹۹۷: ۷۸). یا تعدادی از هنجارهایی که با احساسات قوی درست یا غلط بودن مرتبط هستند، تخطی از این هنجارها (اخلاق) نه‌تنها نتیجهاش تنبیه قانونی است بلکه نتایج آن در مجازات غیررسمی می‌تواند طرد از گروه، دوری کردن از شخص خاص یا سرزنش باشد (برینکروف و همکاران، ۱۹۹۷: ۶۷).
قوانین: مقرراتی که توسط اقتدار دولت به اجرا درآمده و جنبه التزامی داشته را قانون میگویند. در خیلی از مواقع اخلاق مهم جامعه به‌صورت قانون درمی‌آیند (همان). به‌عبارت‌دیگر قوانین، هنجارهایی با مشخصات خاص خود هستند. آن‌ها مکتوب و دارای سازمانهایی مانند پلیس، قضات، وکلا و نهادهای مشخص مانند دادگاه هستند که همگی ضمانت اجرای آن را بر عهده‌دارند و میزان مجازات و تنبیه ناشی از عدم اطاعت در قوانین به‌طور خاص مشخص‌شده‌اند (واگو، ۱۳۷۳: ۲۵).
هنجارها را می‌توان ازنظر درونی و بیرونی بودن نیز تقسیم‌بندی کرد.
هنجارهای درونی[۲۲]: هنجارهایی هستند که ما آن‌ها را درونی کردهایم و کسی به ما دربارهی آن قاعده، دستوری نمیدهد و ما خودبه‌خود، بدون احساس اجبار بیرونی، از درون، خود را موظف به پیروی از آن میدانیم و با میل خود آن‌ها را رعایت میکنیم. اینگونه هنجارها که قسمت اعظم زندگی خصوصی و اجتماعی ما را در برمی‌گیرند، عموماً (بالأخص در کشورهای جهان سوم) ازنظر میزان آگاهی و رسمی بودن در حد کم تا متوسط هستند (رفیعپور، ۱۳۸۷: ۲۱۹). مراسم ازدواج با قواعدی چون آینه و شمعدان، انگشتر، مهریه، جشن، محل جشن، تعداد افراد مدعو، جهیزیه و … از این نوع هنجارها هستند.
نکته بسیار مهم این است که بااینکه بیشتر این هنجارهای درونی در هیچ جا نوشته‌نشده‌اند و مجازات رسمی و مشخص نیز برای آن وجود ندارد، افراد خود را بسیار ملزم به پیروی از آنها میدانند، زیرا اگرچه مجازات آن‌ها غیررسمی است (بهطور پوزخند، تمسخر، انگشتنما، طرد و منزوی شدن). اما تأثیر این مجازات عموماً قویتر از حتی مجازات رسمی سنگین و گاه حتی قویتر از اعدام است (همان، ۲۲۰ و ۲۱۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

هنجارهای بیرونی: آن هنجارهایی هستند که از بیرون (یعنی نه به‌طور خودجوش از بین مردم)، بلکه از جانب یک قدرت مافوق برای اعضاء جامعه به‌صورت نوشته، در قالب قوانین و آئیننامهها تعیین میشوند، بدون آنکه اعضاء جامعه هم در تعیین آن هنجارها مشارکت جمعی داشته باشند (همان، ۲۲۱).
هنجارهای پایدار و ناپایدار
یک طبقهبندی دیگر از هنجارها یعنی پایداری[۲۳] حائز اهمیت است. ازنظر زمانی، برخی هنجارهای عمری طولانی دارند، تا جائیکه عمر آن‌ها از عمر انسانها و یا حتی چندین نسل بیشتر است و برخی دیگر بسیار کوتاه و زودگذرند (همان، ۲۲۴).
از سوی دیگر هنجار در نوع رفتار فردی قابل‌مشاهده است، اولی شامل عکسالعملهای فردی و شامل التزام (تعهد) به رفتار کردن بر طبق هنجارهاست که به دنبال آن صورتهایی از احساسات، تصمیمگیریها و رفتارها پدید میآید. دومی شامل افراد (به‌عنوان توبیخ و تشویق) و شامل یک دید توافقی که دیگران مجبورند بر اساس هنجارها رفتار کنند که در پی آن صورتهایی از احساسات تصمیمات و رفتارها پدید میآیند (اوپ و جاسو[۲۴]، ۱۹۹۷: ۹۴۷). اوپ و جاسو برای هنجارها چهار جنبه قائل هستند:
قطبی بودن[۲۵]: یعنی آیا یک هنجار تجویزشده[۲۶] است و منع شده[۲۷] یا نباید و یا دوقطبی[۲۸]
شرط پذیر[۲۹]: آیا یک هنجار در همه موارد پایدار و بدون تغییر است؟
شدت [۳۰]: درجه الزامی بودن
وفاق[۳۱]: یعنی تعداد افراد پیروی‌کننده (همان)
۳-۲- دیدگاه و نظریات مختلف هنجارها (ادبیات موضوعی)
پیش از پرداختن به تئوریهای هنجارها، منشأ هنجارها را بیان میکنیم. الستر (۱۹۸۹)، کلمن (۱۹۹۰) نفع مشترک و عدم تعین انسانهای معقول در خلال زمان را موجب پیدایش قواعد اجتماعی میدانند. در مقابل لاکوود (۱۹۵۶)، مکمرتوری (۱۹۷۸)، نظریههای تضاد، به‌ویژه ماتریالیسم تاریخی مارکس، تمایل دارند تا منشأ قواعد اجتماعی را در زور و سلطهی اجتماعی ببیند. در کنار دو پاسخ عمده، اودن (۱۹۹۶)، هورن (۲۰۰۱)، کلور و همکاران (۲۰۰۵)، لالر و همکاران (۲۰۰۸)، رادفیلدرالز (۲۰۰۹)، پاسخهای دیگری را میتوان در نظریههای مختلف، مانند نظریهی مبادله‌ی اجتماعی، نظریهی پدیدارشناسی، نظریه روششناسی قومی، نظریه هویت اجتماعی ردیابی نمود (چلبی، ۱۳۹۳: ۷۳).
۳-۲-۱-کارکردگرایان
در میان انواع تحلیلهای موجود در جامعه‌شناسی، تحلیل کارکردی جایگاه و اهمیت ویژهای دارد، و همواره موردتوجه بسیاری از جامعه شناسان بزرگ بوده است. کارکردگرایی به‌عنوان یک شاخه از تحلیلهای علوم اجتماعی به جهتگیری نظری و روش شناسانه‌ای اطلاق میشود که در آن پیامدهای پدیده های تجربی معین کانون تحلیل قرار میگیرند. اصطلاح کارکردگرایی به مجموعه رهیافتهای مختلفی اطلاق میشود که وجه مشترک همهی آنها توجه به روابط یک بخش از جامعه با بخش دیگر یا شاید با کل جامعه است. تحلیل کارکردی نتیجه تلاش برای استفاده از مفاهیم و اندیشه های زیستشناسی در تحلیلهای اجتماعی است. پیشگامان این منطق روششناختی امیل دورکیم در فرانسه و هربرت اسپنسر در بریتانیا بودند (آوتویت و باتامور، ۱۳۹۲؛ سیدمن، ۱۳۹۲؛ توسلی، ۱۳۸۹؛ گیدنز، ۱۳۸۶). این تحلیل بعدها از سوی پارسونز بسط داده شد و از سوی مرتون جرح‌ و تعدیل شد (آوتویت و باتامور، ۱۳۹۲؛ ریتزر، ۱۳۸۶).
۳-۲-۱-۱- دورکیم
رعایت هنجارها ازنظر دورکیم تحت تأثیر وجدان صورت میگیرد (گی روشه، ۱۳۶۷: ۵۶). وجدان جمعی با این واقعیت که ضرورتاً همیشه ملزم کننده و مجبور کننده است مشخص میشود و برای آنکه به یک جامعه تعلق داشته باشیم هر نوع جامعهای که باشد باید در برابر حالات جمعی عمل، تفکر و احساس جامعه سر فرود آوریم و آن را قبول و بدان عمل کنیم. بدون شک این فشار وجدان جمعی مجموعاً به‌وسیله افراد جامعه محسوس نیست. این افراد وجدان جمعی را جذب کردهاند و اصولاً به وسیله تعلیم و تربیتی که اخذ نمودهاند آن‌ها این وجدان را از آن خودکرده‌اند و این وجدان، وجدان اخلاقی خاص ایشان شده است. درنتیجه صورت بیرونی و فشار دهنده وجدان جمعی برای افراد یک جامعه محسوس نیست زیرا وجدان باوجودآنکه بیرون از افراد است، در ضمن در باطن هریک از آن‌ها وجود دارد و فشاری که وارد میآورد جای خود را به عادت، وجدان اخلاقی که در هر یک از اشخاص رشد یافته است، میدهد (همان، ۲۶ – ۲۵).
فرد ازآنجاکه در پارهای مواقع هنجارها را درونی کرده است فشار بر خود احساس نمیکند. به‌طورکلی فرایند اجتماعی شدن همان جذب هنجارهای محیط پیرامون خود است. درواقع منظور از اجتماعی شدن، کیفیت فراگیری و جذب مدلهای جامعه است از سوی اعضا یک جمع و قرار دادن آن مدلها در مقررات زندگی شخصی خود … نتیجه روند اجتماعی شدن آن است که مدلهای فرهنگی که در جامعه وجود دارند در اشخاصی که عضو جامعه می‌باشند، نیز به وجود آیند (همان، ۵۶).
بدین ترتیب، هنجارها دارای نیروی فوقالعاده و غیرقابل‌تصور هستند که به قول دورکیم بر فرد و اراده فردی تحمیل میگردند و انسان‌ها اگر بتوانند در مقابل هر نیرویی مقاومت کنند، مقاومتشان در مقابل این نیروهای هنجاری کمتر است. این نیرو و فشار را درایتزل بهپیروی از دورکیم «فشار هنجاری» مینامد (رفیعپور، ۱۳۸۷: ۱۹۷). فشارهای هنجاری همیشه فقط به‌صورت اجبار نیست، بلکه عمدتاً بدون وقوف با یک میل درونی نیز آمیخته است (همان، ۱۹۹).
۳-۲-۱-۲- فیرکانت
فیرکانت دو نوع ارتباط بین انسانها تشخیص میدهد: رابطه معنوی خصوصی (روابطی که در اجتماع به وجود میآید) و روابط منطقی حساب‌شده (روابطی که در جامعه به وجود میآید). در این ارتباطات هنجارهایی حاکم است و فقط در گروه است که هنجارها به تکالیف و اصول معنا پیدا میکنند و رشد مییابند … و گروه مهمترین عامل رشد شخصیت فرد به‌حساب میآید … هر فرد برای سایر اعضای گروه زمانی اهمیت دارد که فعالیتش در جهت و در رابطه با گروه باشد (باوم، ۱۳۶۷: ۷۳). فیرکانت با توجه به اینکه هدف گروه را ادامه بقاء و تقویت صیانت خویش میداند، معتقد است که فردگرایی حاکم یارای مقابله با فشارهایی را که گروه ها بر (اجتماع) بر افراد تحمیل میکند، ندارد (همان).
۳-۲-۱-۳- پارسونز
نظام عمل از دیدگاه پارسونز
مفهوم نظام در کانون بحث پارسونز قرار دارد و نظریه عمل پارسونز به نحوه عملکرد ساخت و پیوستگی جوامع میپردازد که شامل چهار نظام است: ۱- نظام فرهنگی ۲- نظام اجتماعی ۳- نظام شخصیتی ۴- ارگانیسم رفتار.
نظام فرهنگی: که در غالب آن واحد اصلی تحلیل معنی و نظام سمبلیک است …پارسونز در این سطح بر ارزشهای مشترک تأکید دارد.
نظام اجتماعی: واحد اصلی این نظام کنش متقابل نقشهاست. نظام اجتماعی ازنظر پارسونز شامل تعدادی عمل‌کننده میشود که با یکدیگر در حال کنش در شرایطی هستند که حداقل دارای محیطی است که عملکنندگان در آن به‌منظور به حداکثر رساندن رضامندی خود در وضعیت مشابه باهم ارتباط برقرار میکنند. این ارتباط از طریق یک نظام ساختیافته فرهنگی و نمادی مشترک تعریف و برقرار میشود (ممتاز، ۱۳۷۲؛ تنهایی، ۱۳۸۷؛ ادیبی و انصاری، ۱۳۸۳؛ محمدی اصل، ۱۳۸۵).
در زبان پارسونزی، کنش اجتماعی متقابل در یک پیوند وابستگی مضاعف عمل میکند. حاصل آنچه من انجام میدهم به دو چیز بستگی دارد، یکی آن چیزی است که من قصد دارم انجام بدهم و دیگر آن چیزی است که شما میخواهید تا من انجام بدهم. آنچه شما انجام میدهید نیز به همینسان تنظیم میشود. اکنون برای اینکه ما باهم باشیم، من باید آنچه را شما از من میخواهید انجام بدهم، اگر این شرایط فراهم شود آن موقع هر یک از ما در کنشهایمان جویای پاداش از دو منبع هستیم. باکاری که انجام میدهیم خواستار احترام شخصی و ارضاء درونی و جلب رضایت بیرونی شخص دیگر هستیم. کنش متقابل اجتماعی هم انعکاسی از درون و هم از بیرون است. از جهت درونی، کنش مزبور در فرایندهای فرهنگی است که در شخصیت ظاهر میشود. پارسونز اغلب این فرایندها را تحت عنوان «تمایلات نیاز» موردبحث قرار میدهد، درحالی‌که منظور او آن انگیزه فردی است که تحت عنوان تأثیر فرهنگ قرار دارد. از جهت بیرون، کنش متقابل اجتماعی توسط مردم دیگر پاداش داده میشود (اسکیدمور، ۱۳۷۵: ۱۸۹).
نظام شخصیت: واحد اصلی تحلیل در این نظام فرد عملکننده است (ممتاز، ۱۳۷۲). در نمونه عمومی نظام شخصیت با دستیابی به هدف ملازم است. شخصیت عبارت از سازمان ذهنی اکتسابی فرد است. اشخاص کاملاً بر مبنای اهدافی که ریشه در چاره‌اندیشی‌های شخصیشان دارد عمل نمیکنند بلکه اهداف و وسایلی که با آن مواجه هستند، عمدتاً تحت تأثیر آن مناسبات اجتماعی است که مردم در آن مشارکت دارند (اسکیدمور، ۱۳۷۵: ۱۸۴).
ازنظر پارسونز افراد ارزشها را از نظام فرهنگی فراگرفته و هنجارها و انتظارات نقش را از نظام اجتماعی میآموزند. هویت فرد از نظام شخصیتی سرچشمه میگیرد و ابزار بیولوژیکی آن ارگانیسم رفتاری است (ممتاز، ۱۳۷۲).
اشخاص جامعهپذیر شده از هنجارها تبعیت میکنند، زیرا هنجارها ارضاء کننده هستند و نیز به این دلیل که سایر اشخاص به رفتار مناسب پاداش میدهند … به نظر میرسد کسانی که این پاداش‌ها را به او میدهند از انگیزه و امیال صحیح برخوردند و دارای نظام شخصیتی نسبتاً سازمانیافته و مناسب هستند و به همین دلیل ترتیب شخصی که از پاداشهای مشروعی برخوردار میشود، مورد تائید و دفاع قرار میگیرد (اسکیدمور، ۱۳۷۵: ۱۸۶). بنابراین نظام اجتماعی یعنی صحنهای که در آن نقش اتفاق میافتد، به‌نظام شخصیت و نظام فرهنگی در قالب یک نظام اجتماعی کلی که همه آن‌ها را در بردارد وحدت میبخشد (همان، ۱۸۲).
چهارچوب عمل از دیدگاه پارسونز
اساس نظریه تام اجتماعی پارسونز را نظریه عمومی وی درباره عمل اجتماعی تشکیل میدهد … (همان، ۸). ازنظر پارسونز چهارچوب عمل شامل عملکننده – هدف – شرایط و معیارهای هنجاری (ساخت هنجاری) و ابزار است.
در اینجا چهارچوب عمل از یک عملکننده شروع میشود که میتواند یک فرد یا مجموعهای از افراد باشد. پارسونز معتقد است که عملکننده دارای انگیزهای است که انرژی خود را صرف دستیابی به یک هدف نماید که هدف توسط نظام فرهنگی تعریف‌شده است (ممتاز، ۱۳۷۲). مثلاً عملکننده (فرد) قصد ازدواج دارد، عمل (ازدواج) در شرایطی واقع میشود که راه‌هایی برای رسیدن به هدف و موانعی برای رسیدن به آن وجود دارد، (شرایط) اما نکته مهم این است که تمام عوامل بالا تحت تأثیر معیارهای هنجاری در نظام اجتماعی قرار دارند. هنجارهای ازدواج میتوانند مهریه، جهیزیه، جشن عروسی و .. با شرایط تعیین‌شده باشند. اما به‌طورقطع عملکننده باید قواعد بازی را رعایت کند. نحوه رفتار و انتظارات هنجاری باید توسط عملکننده پاسخ مناسب داده باشد و بنابراین هنجارها در کانون توجه پارسونز هستند (همان).
پارسونز در دیدگاه سیستمی خود برای هر یک از چهار خرده نظام کنش، از ارگانیسم رفتاری، نظام شخصیتی، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی چهار کارکرد مجزا قائل است. سازگاری کارکرد ارگانیسم رفتاری است که کسب امکانات کافی از محیط و سپس توزیع آن‌ها در سرتاسر نظام را ایفا میکند. حصول هدف (کارکرد نظام شخصیتی)، بر مسئله برقرار کردن اولویتها در میان هدفهای نظام و بسیج منابع نظام برای حصول به آن‌ها دلالت دارد. یگانگی (کارکرد نظام اجتماعی) به شکل هماهنگ کردن و حفظ روابط پایدار میان واحدهای نام اطلاق میشود و پایداری (کارکرد نظام فرهنگی) با حفظ الگوهای نهادی ارتباط دارد (ترنر، ۱۹۷۷: ۵۹). مخفف این چهار کارکرد تحت عنوان AG IL پارسونز است که پارسونز با بهره گرفتن از همین منحنی به تبیین جامعهپذیری و مراحل مختلف رشد شخصیت میپردازد.
جدول ۳- ۱: خرده نظام اجتماعی پارسونز

حصول هدف
G سازگاری
A
یگانگی
I پایداری
L

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم