کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



درخواست طلاق، بنا به درخواست زوجه نباشد : مطابق این شرط، زوجه نباید متقاضی طلاق بوده و یا با آن موافق باشد. بنابراین مطابق این قانون، در طلاقهائی که بنا به درخواست زوجه بوده و یا در طلاق های توافقی، تعیین اجرت المثل، محمل قانونی ندارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

وقوع طلاق، ناشی از تخلفات زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار او نباشد. به عنوان مثال، در جائیکه زوجه به حکم دادگاه، محکوم به تمکین شده، اما حکم به دلیل امتناع زوجه اجرا نشود. همچنین در جائی که زوجه به واسطۀ فحاشی و توهین نسبت به زوج، ضرب و شتم او ، سرقت از منزل، برقراری روابط نامشروع محکوم شده باشد، سوء رفتار وی مسلم بوده و او از حق مطالبۀ اجرت المثل، محروم می شود.
وقوع طلاق : در ابتدای تبصرۀ ۶ این ماده واحده، عبارت (پس از طلاق) به کار گرفته شده بود که حکایت از آن داشت که مطالبۀ اجرت المثل توسط زوجه، صرفا ًپس از طلاق، قانونی می باشد. در تبصرۀ ۳ همین ماده واحده، زوج را موظف به تأدیۀ کلیۀ حق و حقوق شرعی و قانونی زوجه در زمان اجرای صیغۀ طلاق، نموده است. تعارض بین این دو سبب تقاضای تفسیر از مجمع تشخیص مصلحت نظام گردید و این مجمع با تصویب ماده واحدۀ مورخ ۳/۶/۷۳ در رفع تعارض، چنین بیان داشت : «منظور از کلمۀ پس از طلاق در ابتدای تبصرۀ ۶ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب ۲۸/۸/۱۳۷۱ مجمع تشخیص مصلحت نظام، پس از احراز عدم امکان سازش توسط دادگاه است، بنابراین طبق موارد مذکور در بند ۳ عمل خواهد شد.»
اثبات این موضوع که زوجه به دستور زوج، کارهائی را که شرعا ًبه عهدۀ وی نبوده است، را انجام داده است. این شرط از ابتدای مادۀ ۳۳۶ قانون مدنی نیز استنباط می شود ؛ «عامل، در صورتی مستحق اجرت می شود که عمل وی مستند به دستور مالک باشد و این امر باید به گونه ای مؤثر باشد که در دید عرف بتوان گفت که هر گاه امر یا درخواست یا اذن او نمی بود، کار انجام نمی شد.»[۱۲۲]
اثبات قصد عدم تبرع : بدین معنا که زوجه ثابت نماید که کارهایی که انجام داده است، با قصد تملیک مجانی، انجام نداده است. البته مطابق مادۀ ۲۶۵ قانون مدنی، که پیشتر بدان اشار شده است، اصل بر عدم تبرع است.
اجرت داشتن کار نزد عرف
واجب نبودن عمل: در واقع اگر عمل عامل، واجب عینی باشد، نمی توان در مقابل آن اجرتی معین کرد. بنابراین زوجه نمی تواند نسبت به کارهایی که جزو وظایف تمکین او از شوهر، محسوب می شود، از او مطالبۀ دستمزد نماید.
لیکن در سال ۱۳۸۵، قانون الحاق یک تبصره به مادۀ ۳۳۶ قانون مدنی، توسط مجلس شورای اسلامی تصویب و توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام، مطابقت آن با شرع مقدس اسلام، تأیید گردید. متن تبصره، به قرار ذیل است :
«چنانچه زوجه، کارهایی را که شرعا ً به عهدۀ وی نبوده و عرفا ًبرای آن کار، اجرت المثل باشد، به دستور زوج و با قصد عدم تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن، حکم می نماید.» پس مطابق این ماده، نیازی به درخواست طلاق از سوی مرد، جهت مطالبۀ اجرت المثل توسط زن، وجود ندارد. این تبصره، شرط طلاق را از شرایط دریافت اجرت المثل حذف نمود و به تبع این حذف، سایر شروطی که از این شرط نتیجه گرفته شده بود، نیز کنار رفتند. بنابراین مطابق این تبصره، جهت دریافت اجرت المثل، شرایط ذیل، الزامی است :
زوجه، مبادرت به انجام کارهائی نموده باشد که شرعا ًبه عهدۀ او نبوده است.
زوجه، مبادرت به انجام کارهائی نموده باشد که در عرف، برای آنها، اجرت در نظر می گیرند.
زوجه ، به دستور زوج مبادرت به انجام این امور نموده باشد.
زوجه با قصد عدم تبرع، مبادرت به اجرای دستورات زوج نموده باشد.
بند دوم : آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در اجرت المثل
بر مبنای تبصرۀ ۶ ماده واحدۀ اصلاح مقررات مربوط به طلاق، از جمله شرایط استحقاق زوجه جهت دریافت اجرت المثل، تقاضای طلاق از سوی زوج و عدم موافقت زوجه به طلاق بوده است. همچنین مهمتر از آن، این شرط بوده که تقاضای طلاق از ناحیۀ زوج، نباید به علت تخطی زوجه از وظایف زناشوئی و عدم سوء رفتار وی بوده باشد. بنابراین ، مطابق این ماده واحده، عدم تمکین زن از شوهر و عدم برقراری روابط جنسی و وقوع نزدیکی فی مابین زوجین، سبب محروم شدن او از دریافت اجرت المثل می شده است. اما با تصویب تبصرۀ مادۀ ۳۳۶ قانون مدنی، عملا ًو قانوناً، استناد قانونی دادگاهها در صدور حکم اجرت المثل زوجه، به این تبصره تغییر یافته است و مطابق این تبصره، شرط تقدیم دادخواست طلاق از سوی زوج، برای مطالبۀ اجرت المثل از سوی زوجه، حذف گردیده است و بالتبع، شرط بعدی مقررات طلاق که در آن، بیان شده بود که طلاق نباید به استناد تخلف زوجه از وظایف همسرداری و زناشوئی خود، باشد، نیز از بین رفته است. بنابراین؛ به نظر می رسد در تبصرۀ مادۀ ۳۳۶ قانون مدنی، قانونگذار به بحث طلاق و انجام وظایف زناشوئی توسط زوجه، نظر نداشته است. بنابراین، با تصویب این ماده، برقراری یا عدم برقراری روابط زناشوئی، فی ما بین زوجین، تأثیری در مطالبۀ این حق نخواهد داشت.
گفتار چهارم : نحله
مطابق تبصرۀ ۶ ماده واحدۀ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، مصوب ۲۸/۸/۱۳۷۱ مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ «پس از طلاق، در صورت درخواست زوجه ، مبنی بر مطالبۀ حق الزحمۀ کارهایی که شرعا ًبه عهدۀ وی نبوده است، دادگاه بدوا ًاز طریق تصالح، نسبت به تأمین خواستۀ زوجه، اقدام می نماید و در صوت عدم امکان تصالح، چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم، در خصوص امور مالی، شرطی شده باشد، طبق آن عمل می شود. در غیر این صورت، هر گاه طلاق، بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق، ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد، به ترتیب زیر، عمل می شود:
الف – چنانچه زوجه، کارهایی را که شرعا ًبه عهدۀ وی نبوده به دستور زوج و با قصد عدم تبرع انجام داده باشد، دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن، حکم می نماید.
ب – در غیر مورد بند الف، با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهائی که زوجه در خانۀ شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین می نماید.»
بنابراین مطابق این تبصره، نحله، در جائی به زوجه تعلق می گیرد که او شرایط استحقاق دریافت اجرت المثل را نداشته باشد.
بند اول : تعریف نحله و شرایط استحقاق آن
نحله در لغت به معنای هدیه و بخشش، آیین و ایمان و فرقه آمده است.[۱۲۳] همچنین به معنای کابین و مهریه نیز آمده است.[۱۲۴] نحله از نحل به معنای زنبور عسل است و وجه تسمیه آن نیز، این است که زنبور عسل، به مردم، عسل می بخشد، بدون آنکه از آنان، توقع جبران داشته باشد. از این رو به هدیه هم نحله گفته می شود. شهید مطهری به استناد به آیۀ ۲۴۱ سوره بقره، چنین معتقد است که؛ زوج باید پس از طلاق، مبلغی را به عنوان متعه طلاق، به زن بپردازد، اعم از اینکه ، در عقد نکاح برای زوجه، مهریه، تعیین شده باشد یا نه و اعم از اینکه زوجه، مدخوله باشد یا غیر مدخوله. مرد باید در زمان طلاق، علاوه بر حقوق واجب شرعی، مبلغی را به عنوان سپاسگذاری، به زن پرداخت نماید.[۱۲۵] در ترمینولوژی، نحله، به قرار ذیل تعریف شده است : «الف – به معنای هبه ب – هر چه که از روی تبرع دهند، در این صورت شامل وقف و صدقه و هبه و هدیه و سکنی و عمری و رقبی می شود . ج – عطایای به فرزند را گویند».[۱۲۶]
مطابق بند ب از تبصرۀ ۶ مادۀ واحدۀ مقررات طلاق، نحله، در جائی به زوجه تعلق می گیرد که شرایط استحقاق اجرت المثل را نداشته باشد. تبصرۀ ۶ این ماده واحده، یک سری شرایط مشترک برای بند الف(اجرت المثل) و بند ب(نحله) مقرر داشته بود، از آنجمله؛ پرداخت هر دو در زمان طلاق، صورت می گیرد، در هر دو طلاق باید به درخواست مرد بود، در هر دو درخواست طلاق از سوی مرد نباید ناشی از عدم تمکین زن بود. شرایط اختصاصی اجرت المثل نیز عبارت بود از؛
زوجه، مبادرت به انجام کارهائی نموده باشد که شرعا ًبه عهدۀ او نبوده است.
زوجه، مبادرت به انجام کارهائی نموده باشد که در عرف، برای آنها، اجرت در نظر می گیرند.
زوجه ، به دستور زوج مبادرت به انجام این امور نموده باشد.
زوجه با قصد عدم تبرع، مبادرت به اجرای دستورات زوج نموده باشد.
دربند ب تبصرۀ ۶ ماده واحده، چنین بیان شده است : « – در غیر مورد بند الف، با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهائی که زوجه در خانۀ شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین می نماید».
بنابراین آن دسته از شرایطی که در ابتدای تبصره و به نحو مشترک آمده است، مد نظر قانونگذار نبوده، بلکه شرایط اختصاصی از جمله نوع کار، دستور زوج،غیر تبرعی بودن آن و اجرت داشتن آن، مد نظر قانونگذار بوده است. پس در هر حال برای دریافت نحله، وقوع طلاق، تقاضای طلاق بنا به درخواست زوج و عدم تخطی زوجه از دستورات زوج و تمکین او از شوهرش در زمان طلاق، شرط است.
نکتۀ مهم آن است که الحاق یک تبصره به مادۀ ۳۳۶ قانون مدنی، فقط در وضع اجرت المثل تغییر ایجاد نموده است و ناظر به نحله نمی باشد.
بند دوم : آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در نحله
همانطور که در شرایط پرداخت نحله بیان شد؛ تغییری که در وضعیت شروط اجرت المثل حادث شده است، در نحله شرط نمی باشد، بنابراین، تمکین زن که جزو شرایط صدر تبصرۀ ۶ ماده واحدۀ طلاق بوده است، همچنان شرط می باشد. پس تخلف زن از وظایف زناشوئی و عدم تمکین او و عدم برقراری روابط زناشوئی با شوهر که مهمترین مصداق عدم تمکین است، او را از دریافت نحله محروم می سازد.
گفتار پنجم : شرط تنصیف
شرط تنصیف، یکی از شروط ضمن عقد نکاح است که در زمان اجرای صیغۀ نکاح، زوجین مبادرت به امضای آن در قباله های نکاح می نمایند. یک شرط مالی که به زن حق می دهد با حصول یک سری شرایط، در اموال شوهر خویش در زمان طلاق، سهیم باشد. در این گفتار، در بند اول، به مفهوم این شرط و شرایط تعلق آن، خواهیم پرداخت و در بند دوم، به برسی آثار مترتب بر زناشوئی در این شرط می پردازیم و این سئوال مطرح می شود که آیا نزدیکی و یا عدم وقوع آن، فی مابین زوجین، بر روی این شرط، تأثیر می گذارد یا خیر؟
بند اول : مفهوم شرط تنصیف و شرایط آن
به موجب شرط اشتراک در دارائی زوج یا به عبارتی شرط تنصیف، زوج متعهد می گردد، هر گاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه، تقاضای طلاق، ناشی از تخلفات زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبوده، زوج مکلف است تا نصف دارائی موجود خود را که در ایام زناشوئی با او بدست آورده است یا معادل آن را طبق نظر دادگاه، بلاعوض به زوجه منتقل نماید.
به موجب مادۀ ۱۱۱۹ قانون مدنی ایران؛ طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند.
صرفنظر از مناقشاتی که حقوقدانان در خصوص صحت شرط تنصیف با قواعد عمومی مربوط به شروط ضمن عقد، مطرح نموده اند، با توجه به اینکه این شرط در قباله های نکاح، تعبیه و مورد توافق زوجین قرار می گیرد، به شرایط استحقاق آن خواهیم پرداخت .
شرایط مطالبۀ اجرای شرط تنصیف، همانطور که از مفاد این شرط بر می آید، عبارتند از :
تقاضای طلاق، بنا به درخواست زوجه نباشد؛ پس نتیجه گرفته می شود که در طلاق هائی که زوجه به استناد موارد وکالت سند نکاحیه یا عسر و حرج، از دادگاه تقاضای صدور حکم طلاق، می نماید، شرط تنصیف قابلیت اجرائی ندارد، حتی اگر سایر شرایط جمع باشد.
تقاضای طلاق زوج، به دلیل نشوز زن و امتناع او از انجام وظایف همسری نباشد و شخیص این مورد با دادگاه صادر کنندۀ حکم است. پس در صورت صدور حکم بر نشوز زن و یا اثبات عدم تمکین او، حتی با جمع شرایط دیگر، شرط تنصیف، اجرا نمی شود.
دارائی موجود مرد باید در طول ایام زندگی زناشوئی با آن زن، بدست آمده باشد. بنابراین دارائی های دیگر مرد، که قبل از نکاح با این زن، تحصیل نموده است، موضوع این شرط قرار نمی گیرد.
با جمع این شرایط، زوجه ای که شوهرش، دادخواست طلاق، به طرفیت او داده است، می تواند تقاضای طلاق نماید.
بند دوم : آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در شرط تنصیف
همانطور که در بند قبل بیان گردید؛ یکی از مهمترین شروطی که دادگاه در اجرای شرط تنصیف، آن را مورد بررسی قرار می دهد، آن است که آیا دلیل زوج جهت تقدیم دادخواست طلاق، نافرمانی زن و نشوز او و تخلف از اجرای وظایفش در مقابل همسر ی باشد یا خیر؟
از این رو همچنانکه می توان از شرط فوق نتیجه گرفت، تمکین زن، یکی از شروط تحقق شرط تنصیف است و مصداق بارز تمکین، زندگی زن در منزل شوهر و انجام وظایف زناشوئی در قبال همسر خود و همبستر شدن با او می باشد. بنابراین در صورت اثبات این موضوع که زن از شوهرش تمکین نمی کند و حاضر به ایفای وظایف زناشوئی او نمی باشد، کافی برای اسقاط حق مطالبۀ شرط تنصیف می باشد.
سئوال مهمی که در این قسمت مطرح می شود، آن است که آیا اعمال حق حبس در خصوص مهریه، از ناحیۀ زوجه در قبال زوج، سبب اسقاط این حق می شود یا خیر و یا در مواردیکه قانونا ًو شرعا ًزوجه ملزم به تمکین از شوهرش نمی باشد؟
از یک طرف می توان گفت که اعمال حق حبس، یک شرط استثنائی است و همانطور که قانونگذار در آن ماده، به صراحت بیان داشته است، سبب اسقاط حق مطالبۀ نفقه، نمی شود. بنابراین نمی توان این استثناء را به موارد دیگر تعمیم داد.
ازطرف دیگر می توان گفت، قانونگذار و شارع مقدس اسلام، زن را به تمکین از شوهرش، ملزم می سازد، اما در یک سری از موارد، این الزام را نادیده می گیرد. به عنوان مثال، در اجرای حق حبس مهریه یا خوف ورود ضرر مالی یا جانی یا شرافتی به زن و یا در موارد عذرهای شرعیه و یا به دلیل امراض مقاربتی. در چنین مواردی که شخص قانونگذارو شارع، چنین اجازه ای را به زوجه اعطاء نموده است، چرا باید برای استفادۀ او از این حقوق، او را از حق دیگری که مورد توافق طرفین قرار گرفته است، محروم نمائیم. شرط مقرر در این ماده، مربوط به تمکینی است که در حالت کلی، بر عهدۀ زن،قرار گرفته است. به عبارت دیگر، شرط تمکین مقرر در این بند، فرض معمول این قضیه را در نظر گرفته و عدم تمکین در موارد مصرح در قانون و شرع، آنقدر از نظر قانونگذار، بدیهی بوده است که اساسا ًنیازی به بیان آنها نبوده است.
اما فرض سومی نیز می توان ارائه نمود و آن تقسیم معاذیر عدم تمکین از یکدیگر است. در این فرض، باید بین اعمال حق حبس مهریه و سایر معاذیر قانونی و شرعی عدم تمکین، تفاوت نهاد. در اعمال حق حبس مهریه، عدالت و انصاف حکم می نماید که در جائیکه زنی به دلیل گرفتن تمامی مهریۀ خویش، وظیفۀ عاطفی همسرداری و تشریک مساعی با همسرش را زیر پا می نهد ، نباید مستحق دریافت نیمی از داراائی او باشد، زیرا عدم تمکین او، ارادی است و ناشی از مطالبۀ مهریه اش است در حالیکه در موارد دیگر، زن حاضر به تمکین می باشد، اما نیروئی غیر قابل پیش بینی و غیر مترقبه، سبب می شود که زن نتواند از شوهرش تمکین نماید. بنابراین محروم ساختن چنین زنی از اعمال شرط تنصیف، صرفا ًبه این دلیل که از شوهرش، تمکین ننموده است، از لحاظ عقلی، حقوقی، شرعی و منطقی، توجیه ندارد.
فصل سوم
آثارحقوقی مترتب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 12:46:00 ق.ظ ]




در دنیا پادشاهان صاحب ملک و مقام، زمانی که بخواهند عمارتی را بنا کنند، خدمتکاران و کارگران را به خدمت می گیرند و در شأن خود نمی دانند که به خودی خود دست در گِل نهند و این کار را به دیگران باز گذارند ولکن چون کار بدان موضع رسد که بخواهند گنجی را در آن عمارت تعبیه فرمایند تمامی خدم و حشم را دور کنند و خود دست در گِل نهند و آن موضع را به اندازه ی گنج درست کنند و آن گنج را به دست خود در آن جای دهند.(رازی، ۱۳۵۲ : ۶۸-۶۷)
انسان را همین کرامت بس باشد که خداوند عزّ و جل، آسمان و زمین و هر چه در آن است را در شش روز آفرید.« وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّام‏»(هود/۷) و در آن تشریف «بِیَدی» ارزانی نداشت، با آنکه عالم کبری بود و اگر چه تمامی موجودات را به اشاره ی «کُن» آفرید.«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون‏»(یس/۸۲) اما در تشریف خلقت انسان «بِیدی» ارزانی نمود و خود ش به تنهایی با دو دستش در وجود او گنج معرفت را تعبیه نمود.« وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها»(بقره/۳۱) تا بی خبران بدانند که آدمی را با حضرت حق اختصاص و نسبتی است که هیچ یک از موجودات هستی چنین نسبتی را با کردگار هستی ندارند.(همان، ۱۳۵۲ : ۸۲-۸۱) و این نسبت چیزی جزء نسبت «بندگی» نیست و به راستی همین نسبت است که انسان را در هستی عزیز نموده و او را شایسته ی مقام خلیفهالهی نموده است. به راستی کرامت دارد این نسبت که او با خالق هستی کنون دارد، چنانچه مولای متقین امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند : « إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِب»(بابویه قمی،‌۱۳۶۲ :۲/۴۲۰)‏ الهى در عزتم همین بس که تو را بنده‏ام و در سرفرازیم همین بس که توام پرورنده‏اى تو چنانى که من می خواهم مرا چنان کن که تو می خواهى‏.
مفسرین درتبین واژه ی «بِیدی» در آیه ی شریفه ی ۷۵ سوره ی ص نظراتی را بیان نموده اند که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود :
-خداوند خلقت انسان را خود به عهده گرفت بدون اینکه واسطه ای در کار باشد و این امر به خاطر آن بوده
است که برای انسان شرافتی را اثبات نماید که اگر هر چیز را به خاطر چیز دیگر آفریدم ولی آدم را به خاطر خودم آفریدم و عبارت «خَلَقْتُ بِیَدَیَّ »(ص/۷۵) اختصاص را می رساند.(طبرسی، ۱۳۶۰ : ۲۱/۱۳۳؛طباطبایی، ۱۳۷۴ : ۱۷/۳۴۳)

-به کار گرفتن دو دست نشانه ی نهایت توجه و علاقه ی انسان به چیزی است. ذکر تعبیر «خَلَقْتُ بِیَدَیَّ»(ص/۷۵) در آیه ی مورد بحث کنایه از عنایت مخصوص پروردگار و اعمال قدرت مطلقه ی او در آفرینش است تا بیانگر اهتمام به خلقت آدم باشد مانند کسی که بگوید این کار دست من است بنابراین در خلقت او اهتمام تام داشته است و از آن جایی که انسان در هر عملی که دو دست خود را به کار بندد نسبت به آن اهتمام بیشتری دارد خداوند نیز برای بیان اهتمام و عنایت در خلقت آدم از تعبیر «خَلَقْتُ بِیَدَیَّ »(ص/۷۵) استفاده نموده است. (مکارم شیرازی،‌۱۳۷۴ : ۱۹/۳۳۸ ؛طباطبایی، ۱۳۷۴ : ۱۷/۳۴۳ ؛قرشی،‌۱۳۷۷: ۹/۲۵۴)
-منظور از واژه ی «یَد» قدرت است و تثنیه آوردن آن، تأکید را می رساند.(طبرسی،‌۱۳۶۰ : ۲۱/۱۳۴ ؛مدرسی، ۱۳۷۷: ۱۱/ ۳۹۶) و یا به عبارتی دیگر منظور ید قدرت و ید حکمت است یعنی خداوند از روی قدرت و مصلحت و حکمت آدم را خلق نمود.(طیب، ۱۳۷۸: ۱۱/۲۷۴)نقدی که بر این نظر وارد است : آدم مخلوق به دو دست ایجاب می کند فضیلتی برای او باشد که مسجود فرشتگان گردید بنابراین اگر «یَد» به معنای قدرت باشد آدم مخلوق به قدرت خداست چنانچه تمامی موجودات و حتی ابلیس مخلوق به قدرت خداوند متعال هستند. (فخررازی، ۱۴۲۰ : ۲۶/ ۴۱۳)
به راستی تعبیر«خَلَقْتُ بِیَدَیَّ »(ص/۷۵) بیانگر چه حقیقتی می تواند باشد که انسان استحاق خلافت یافت و مسجود فرشتگان گردید؟ ازآنجا که خداى تعالى یکى از ذات‏ها است که هیچ وجهى از وجوه کثرت ذاتى در آن نیست، و هیچ وجهى از وجوه ترکیب نیز در آن نیست، بلکه انیّت او وجود صرف و محیط به همه کثرتهاست به نحوى که چیزى از آن کثرتها از وجودش غایب نیست و گر نه محدود و مرکّب خواهد شد. پس او به ذات احدیّتش مصداق جمیع اسماء و صفات متقابل است به نحوى که از آن نه تکثیر لازم آید و نه ترکیب و نه تحدید، زیرا کسى که او را به چیزى محدود نماید او را شمرده و براى او دومى ثابت کرده است، و هر که او را دو گانه کند به تجزیه پرداخته و هر کس او را تجزیه کند به او جاهل شده و او را نشناخته است. پس از وجوب وجودش
بر عدم ترکیب او استدلال مى‏شود و چون مرکّب نیست پس حدّى ندارد، لذا بر هر چیزى احاطه دارد. و این برهان از تمامترین و کاملترین براهینى است که حکما بر احاطه او اقامه کرده‏اند بلکه این برهان اصل همه است و همه دلیل‏ها به آن بر مى‏گردد.
پس او با احدیّتش مصداق صفات حقیقى محض است و مصداق صفات حقیقى داراى اضافه است و مصداق همه اضافه‏ها و سلب‏ها است، پس او حىّ دانا و شنوا و بینا، و مدرک، و توانا، و مرید و متکلّم، و بخشنده و مهربان است و خالق، و روزى دهنده، و ابتدا کننده، و اعاده کننده است، و تصرّف کننده و راهنما، و تفضّل کننده، گمراه کننده، انتقام گیرنده، سبّوح و قدّوس است. و لکن این اسماء در مرتبه احدیّتش ظاهر نیست، که آن مرتبه، مرتبه غیب است، آنجا نه اسمى براى اوست و نه رسمى، و نه خبرى از او هست و نه اثرى، بلکه او درمقام معروفیّت، که به نام نفس رحمان و حقیقت محمّدیّه و اضافه اشراقیّه و عرش رحمن و ولایت مطلقه، و مشیّت و حق مخلوق به او و امثالهم ظاهر گردیده است، که همه آنها از اسماء خدا مى‏باشد. و این غیر از هزار هزار اسم خداى تعالى است زیرا شأن خداى تعالى این است که مصداق آن اسماء در مقام ظهور باشد، و آن اسماء به اعتبار خودش بدون اعتبار به هیچ حیثیّتى، ید اللّه است و به اعتبار اینکه آن اسماء وجهى به سوى خدا دارند و وجهى به سوى خلق، و به اعتبار پیوستگى آنها به ملکوت علیا و سفلى، و به اعتبار ظهور لطف و قهر در آن اسماء دو دست خدا نامیده مى‏شود و محقّق مى‏گردد. و چون آن اسماء به ماهیّت‏ها و اعیان ثابته مى‏پیوندد، در آنها اسماء متقابل چون لطیف و قاهر و رحیم و منتقم، ظاهر مى‏شود. پس اسماء لطفى و قهرى خداى تعالى دو دست خداست‏. (گنابادی، ۱۳۷۲ :۴ /۳۶۵-۳۶۲)
بنابراین انسان مرآت صفات خداوند تعالی است. آیه ی شریفه ی : «تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ »(الرحمن/۷۸) بیانگر این است که برخی از اسماء الهی جلالی و برخی دیگر جمالی اند. بنابراین انسان جامع هر دو اسم خداوند است و هیچ مخلوقی در ظرف هستی نمی گنجد مگر اینکه مظهر یکی از این دو اسم باشد چنانچه ملائکه مظهر لطف و شیطان مظهر قهر ولی انسان مظهر تجلّی جمیع اسماء الهی است .« وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِین‏»(بقره/۳۱)

ملک در سجده آدم زمن بوس تو نیت کرد

که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی[۳۵]

و به همین سبب انسان استحقاق خلافت یافت و مسجود فرشتگان شد.(امین، ۱۳۶۱ : ۱۱/۱۷۰ ؛کاشفی سبزواری، ۱۳۶۹ : ۱/۱۰۲۴ ؛ابن عربی، ۱۴۲۲: ۲/ ۱۹۶-۱۹۵)
۳-۲-۳-۶-۴ تبیین واژه ی «یَداهُ مَبْسُوطَتانِ» در آیه ی ۶۴ سوره ی مائده
سیاق آیه ی شریفه ی ۶۴ سوره مائده بیانگر این مطلب است که یهودیان معتقد بودند : دست خدا بسته است.«وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ »(مائده/۶۴) و واژه ی «یَد» را به صورت مفرد ذکر کرده اند با این حال چرا خداوند تعالی در پاسخ آن ها فرموده است : «بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ»(مائده/۶۴) و واژه ی «یَد» را به صورت تثنیه ذکر فرموده است؟
بدون شک منظور از این سخن اثبات دست برای خداوند و معنای وصفی باز و بسته بودن نیست بلکه در ورای معنای ظاهری معنایی ژرف تر از این نهفته است.
صاحب تفسیر المیزان در پاسخ به این سؤال نوشته است : اصولاً در ادبیات عرب دست کنایه از قدرت و دو دست کنایه از کمال قدرت است و از همین جهت خدای تعالی «یَد» را به صورت تثنیه آورده است تا به کمال قدرت خود اشاره کرده باشد. (طباطبایی، ۱۳۷۴ : ۶/۴۷ ) با توجه به اینکه قدرت و توانایی بشر به وسیله ی دو دست به ظهور می رسد همچنان که سیر کمال و توانایی معنوی او به نیروی عقیده و عمل است بدین مناسبت خداوند برای نزدیک شدن به اذهان از قدرت نامحدود خویش تعبیر به دو دست نموده است و هرگز آفریده ای از حیطه ی قدرت او خارج نخواهد بود.(حسینی همدانی، ۱۴۰۴: ۵/۶۷-۶۵)
برخی از مفسرین نوشته اند : «بل یداه مَبسوطتان» به معنی نعمت است و اینکه تثنیه آمده منظور نعم دنیوی و نعم اخروی است یا بر اساس آیه ی شریفه ی «أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَه »(لقمان/۲۰) نعم ظاهری و نعم باطنی است یا آن چه به تدریج اعطا می شود و آن چه از روی اکرام می بخشد.(آلوسی،‌۱۴۱۵ : ۳/ ۳۴۷ ؛طبرسی، ۱۳۶۰ : ۷/ ۱۱۰-۱۰۹)
برخی دیگر هم معتقدند : کسی که به دو دست اعطا می کند یعنی به نحو کامل می بخشد. ( نیشابوری،‌۱۴۱۶ : ۲/ ۶۱۵-۶۱۴ )
در فرهنگ و ادبیات عرب«بل یداه مَبسوطتان» عبارتی معروف ، شایع و کنایه از جود و بخشش است و در مقابل، «غل الید» کنایه از بخل است مانند گفته ی شاعر :

جار الحمی بسط الیدین بوابل

شکرت نداه تلاعه و وهاده[۳۶]

ابر سخاوتمند بر سرزمین حمی بارید و بر اثر بارش زیاد آن بر تپه ها و دره ها گیاه رویید و گل ها شکوفا شد.
۳-۲-۳-۶-۵ تحلیل نهایی
چنانچه گذشت «ید» اسم معنی عام است که دارای مصداق های فراوان مترتبی است که بعضی از آن فوق بعضی دیگر است. چنانچه در لغت برای واژه ی «ید» وجوهی ذکر کرده اند از جمله : عضوی از بدن، نعمت، قدرت، عنایت و ….. بنابراین واژه ی «ید» که در نظام معنایی قرآن کریم در ارتباط با خداوند استفاده شده با توجه به اینکه در ذات مقدس خداوند متعال هیچ وجهی از وجوه کثرت ذاتی نیست و هیچ وجهی از وجوه ترکیب نیز در آن وجود ندارد. بنابراین شایسته نیست واژه ی «ید» را در ارتباط با خداوند به معنای عضوی از اعضای بدن دانست بلکه واژه ی «ید» با حفظ معنای ظاهری راهی است در امتداد معرفتن یافتن به سوی خداوند متعال و بیان حقایق و معارفی که در ظرف ادراک ذهن بشری که با زندگی دنیوی مأنوس است، نخواهد گنجید . بنابراین خداوند از تعابیر و واژگانی استفاده نموده تا درک حقایق و معارف والا و شناخت خویش را برای انسان ،محسوس و میسر نماید به همین منظور برای نزدیک شدن اذهان نسبت به معرفت و شناخت خویش، تعبیر به دو دست نموده است.
۳-۲-۳-۷ بررسی واژه ی «خَصْمانِ»
«إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراط»(ص/۲۲)
وقتى (به طور ناگهانى‏) بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: «مترس، (ما)دو مدّعى (هستیم‏)که یکى از ما بر دیگرى تجاوز کرده، پس میان ما به حقّ داورى کن، و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش‏ ‌(فولادوند، ۱۴۱۵ : ۱/ ۴۵۴)
۳-۲-۳-۷-۱مفهوم لغوی واژه ی «خَصْمانِ»
واژه ی «خصم» به معنی دشمنی است. «خصم»، مصدر است و فعل آن خاصمه، خصمه، مخاصمه و خصاما است، سپس به طرف مخاصمت و دعوا خصم گفته اند که در جمع و مفرد هردو به کار رفته است و مثنی آن «خصمان» است. (راغب، ۱۴۱۲ : ۲۸۴ ؛ قرشی،‌۱۳۷۱ : ۲/۲۵۴) برخی از واژه پژوهان میان واژ ه های نزاع، عداوه، جدال، و خصومت تفاوت معنایی قائل شده اند و در این باره نوشته اند :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:46:00 ق.ظ ]




۴-۳-۱- واکنش زنجیره‌ای پلیمراز برای تایید وجود ژن لاکتوفرین در گیاهان تراریخت ۳۹

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۴- استخراج RNAو ساخت cDNA 40
۴-۵- انجام Real Time PCR 42
۴-۵-۱- انجام Real Time PCR برای ژن لاکتوفرین ۴۲
ویروس موزاییک خیار ۴۳
۴- ۴۶
۶- بحث ۴۷
۷- منابع ۴۹
فهرست جدول‌ها
عنوان …………. صفحه
جدول ۳-۱- محول ضدعفونی کننده بذر توتون ۱۶
جدول ۳-۲- تهیه ی بافر استخراج DNA 19
جدول ۳-۳- پرایمرهای مورد استفاده برای تکثیر و تایید ژن لاکتوفرین ۲۰
جدول ۳-۴- سیکل گرمایی استفاده شده در هر واکنشPCR 21
جدول ۳-۵- مواد استفاده شده در هر واکنش PCR 22
جدول ۳-۶- نوع و میزان مواد به کار رفته برای تیمار DNase 25
جدول ۳-۷- مواد مورد استفاده در مرحله اول سنتز cDNA 26
جدول ۳-۸- مواد مورد استفاده در مرحله دوم سنتز cDNA 27
جدول ۳-۹- آغازگرهای به کار رفته ژن لاکتوفرین برای Real-Time PCR و ژن کنترل داخلی ۲۷
جدول ۳-۱۰- میزان مواد به کار رفته در Real –Time PCR ژن لاکتوفرین و ژن Ef به عنوان کنترل داخلی…… ۲۸
جدول ۳-۱۱- سیکل گرمایی استفاده شده در Real-Time PCR ژن لاکتوفرین و ژن کنترل داخلی ۲۹
ویروس موزاییک خیار و ژن Ef به عنوان کنترل داخلی ۳۰
ویروس موزاییک خیار و ژن کنترل داخلی ۳۰
جدول ۴-۱- تاخیر ظهور علایم پس از ۱۵ روز از مایه زنی ویروس موزاییک خیار در گیاهان تراریخت ۳۶
فهرست شکل ها
عنوان……………………………………………………………………………………………………………………………… صفحه
شکل ۴-۱- ظهور علایم در توتون های تیپ وحشی ۳۳
شکل ۴-۲- گیاهان تراریخت هنگام ظهور علایم در تیپ وحشی‌ها ۳۴
شکل ۴-۳- گیاهان تیپ وحشی بعد از ۳۰ روز مایه زنی ویروس موزاییک خیار ۳۴
شکل ۴-۴- گیاهان تراریخت پس از ۱۵ روز از ظهور علایم در تیپ وحشی­ها ۳۵
شکل ۴-۵- آزمون الایزا در زمان صفر ۳۷
شکل ۴-۶- رشد ویروس در تراریخت ها و تیپ وحشی در ۲۰ روز بعد ازمایه زنی ویروس موزاییک خیار ۳۸
شکل ۴-۷- آزمون الایزا در زمان ۳۰ روز بعد مایه زنی ویروس موزاییک خیار ۳۹
شکل ۴-۸- نقوش الکتوفروزی محصول PCR با پرایمرهای partial ژن لاکتوفرین ۴۰
شکل ۴-۹- استخراج RNA از گیاهان تراریخت و تیپ وحشی ۴۰
شکل ۴-۱۰- نقوش الکتروفورز PCR آغازگرهای Real-Time با آغازگرهای ژن لاکتوفرین: ۴۱
شکل ۴-۱۱- تیمار DNase توتون تیپ وحشی پس از ۲۲ روز از مایه زنی باکتری ۴۱
شکل ۴-۱۲- نتایج حاصل از Real-Time PCR ژن لاکتوفرین در لاین­های تراریخت ۴۲
ویروس موزاییک خیار ۴۳
شکل ۴-۱۴- کشت عصاره ی حاصل از گیاهان تراریخت و تیپ وحشی ۴۴
شکل ۴-۱۵- پژمرده گی گوجه پس از ۲۶ روز از مایه زنی باکتری ۴۵
۴۵
۴۵
فصل اول
۱-­ مقدمه
براساس یک تخمین محافظه کارانه، بیماری­ها، حشرات و علف های هرز در سطح جهانی سالانه بین ۳۱ تا ۴۲% محصولات کشاورزی را نابود کرده و یا از تولید آن­ها جلوگیری می­ کنند. میزان خسارت به طور معمول در کشورهای پیشرفته و در کشورهای در حال پیشرفت که نیاز غذایی بیشتری دارند، بالاتر است (Tisdell and Xiang, 1998). اگر متوسط میزان خسارت را ۵/۳۶% بگیریم، سهم بیماری ها، حشرات و علف های هرز دراین خسارت به ترتیب ۱/۱۴%، ۲/۱۰% و ۲/۱۲% شده است. با توجه به اینکه بیماری ها به تنهایی موجب نابودی ۱/۱۴% محصولات می شوند، مقدار خسارت سالانه آن­ها در سطح جهانی بالغ بر۲۲۰ میلیارد دلار می شود (Wood and Derek, 2001).
طی یک صد سال گذشته، کنترل بیماری­ها و سایر آفات گیاهی به طور فزاینده­ای به استعمال مواد شیمیایی سمی وابسته است. کنترل بیماری­های گیاهی اغلب کاربرد این مواد سمی را نه تنها بر روی گیاه و محصولات گیاهی مورد استفاده­ی ما، بلکه درون خاک جایی که بسیاری از میکروارگانیزم­های بیماری­زا زندگی کرده و به ریشه­ گیاه حمله می­ کنند، ضروری ساخته است. بسیاری از این مواد شیمیایی برای میکروارگانیزم­های غیر هدف، حیوانات و حتی برای انسان نیز ممکن است سمی باشند. دشوار است که بتوان هزینه­ های بلند مدت و کوتاه مدت آلودگی محیط زیست بر سلامتی و به­زیستی انسان را که براثر تلاش ما برای کنترل بیماری های گیاهی و سایر آفات به وجود می آید، تخمین زد. شمار زیادی از بیمارگرهای گیاهی از ویروئیدهای دارای چند صد نوکلئوتیدی تا گیاهان عالی در محصولات کشاورزی ایجاد بیماری می­ کنند. دامنه­ اثرات این بیماری زا از اثرات خفیف تا نابودی کامل محصول است. گروه ­های عمده بیمارگرها شامل ویروس­ها، باکتری­ ها، قارچ­ها، اوومیست­ها، ویروس­ها و نماتدها می­باشند. کنترل عوامل بیماری­زای گیاهی مشکل است زیرا جمعیت آنها بسته به زمان، مکان و نوع ژنوتیپ متغیر است. بنابراین برای مبارزه با تلفاتی که آن­ها به وجود می ­آورند، لازم است به تعریف مشکل پرداخت و به دنبال راه­حل­هایی بود. در سطح زیستی نیاز به روش­هایی برای تشخیص دقیق و سریع اورگانیزم ایجاد کننده­، بیماری تخمین دقیق شدت بیماری، اثر بیماری روی محصول و تشخیص مکانیسم ­های بیماری­زایی می­باشد. در مرحله­ بعد خسارت بیماری باید به وسیله­ کاهش مایه تلقیح بیمارگر، کاهش مکانیسم های بیماری­زایی آن و افزایش گوناگونی ژنتیکی در محصول به حداقل برسد (Reed et al., 2003). هدف بیشتر پژوهش­های جدید در بیماری­شناسی گیاهی یافتن شیوه ­های دیگر برای کنترل بیماری­های گیاهی است که به محیط زیست آسیب کمتری برسانند. روش­های انتقال در سال­های اخیر به عنوان یک موضوع مهم برای ایجاد مقاومت مورد بررسی قرار گرفته است. امید ­بخش­ترین این روش­ها عبارتند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




تعریف قاچاق در کامن لا به این نحو است:
دلالت میکند بر رد کردن یا عبور دادن کالا، جنس یا کالای تجاری از مرز که برای آن عوارض لازم پرداخت نشده یا کالایی که ورود یا صدور آن ممنوع است. [۱۳]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در ادامه در تعریف واژه قاچاق[۱۴] نیز آمده است:
«تجارت، بازرگانی، فروش ، معاوضه کالا، اسناد ، پول ، شبیه آن ، عبور دادن یا معاوضه نمودن کالا یا جنسی از یک فرد به فرد دیگر، یا یک کالا یا پول هم قیمت، تجارت کردن ، رد و بدل کردن یک کالا و جنس که معمولاً در استفاده قرار میگیرد در ارتباط با مواد مخدر غیر قانونی.
در قاچاق میتوان از قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان ، قاچاق اسلحه، قاچاق اعضای بدن و… سخن گفت اما باید توجه داشت که بدون توجه به کالاهایی که حمل میشوند همه آنها را میتوان تحت عنوان کلی قاچاق قلمداد کرد. قاچاق در مفهوم کلی مبتنی بر ممنوعیت یا محدودیت است حال این ممنوعیت یا محدودیت میتواند در سطح ملی یا سطح بین المللی باشد که از سوی قانونگذار تعیین میشود همانند ممنوعیت مصرف مواد مخدر.
از واژه قاچاق[۱۵] تعاریف دیگری نیز شده است:
«صادرات و واردات کالا و مانند آن بدون پرداخت عوارض، و وضعیت یک فرد غیر آزاد که فاقد حقوق است و در مالکیت صاحبش است.[۱۶]
در ترمینولوژی حقوق در تعریف قاچاق آمده است:
حمل و نقل کالا از نقطهای به نقطه دیگر، خواه نقطه مزبور در داخل کشور باشد، قاچاق داخلی، خواه یک نقطه در داخل و یک نقطه در خارج باشد که آن را قاچاق خارجی گویند. بر خلاف مقررات مربوط به حمل و نقل به طوری که این عمل ناقص ممنوعیت یا محدودیتی باشد که قانوناً مقرر شده است.[۱۷]
در واقع میشود گفت که قاچاق به معنای وارد کردن و خارج کردن کالا از کشور بدون مجوز و بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرگی میباشد در واقع شیوه حمل و نقل تفاوتی ندارد. قاچاق میتواند از طریق کشتی، هواپیما، کامیون، کانتینر و یا با پای پیاده و بر دوش مردم محقق شود.
ظهور پدیده قاچاق و گسترش ارتکاب آن کشورها را بر آن داشت تا مقرراتی برای پیگیری و مبارزه با این پدیده تدوین کنند و به مرحله اجرا گذارند. در ایران نیز قانونگذار «قانون مجازات مرتکبین قاچاق» را به تصویب رسانده و آن را به مرحله اجرا درآورده است. بند الف از ماده ۱۱ قانون انحصار تجارت خارجی ، قاچاق را چنین تعریف کرده است:
کلیه اجناسی که بر خلاف مقررات این قانون وارد مملکت میشود قاچاق محسوب و به نفع دولت ضبط و فروخته میشود و مرتکبین به حبس از ۶ ماه الی یکسال محکوم خواهند شد.
ماده ۱ قانون مجازات مرتکبین قاچاق اصلاحی ۹/۱۱/۱۳۷۳ مقرر میدارد:
«هر کس در مورد مالی که موضوع درآمد دولت بوده مرتکب قاچاق شود علاوه بر رد مال و در صورت نبود عین مال، رد بهای آن، حسب مورد با توجه به شرایط و امکانات و دفعات و مراتب جرم به پرداخت جریمه نقدی تا حداکثر پنج برابر معادل قیمت ریالی مال مورد قاچاق و شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم میگردد و در مورد اموال ممنوع الورود و ممنوع الصدور و کالای انحصاری علاوه بر مجازات فوق به حبس تعزیری تا دو سال محکوم خواهد شد.»
البته با بررسی این ماده هیچگونه تعریفی در خصوص قاچاق ارائه نشده است و به طور خلاصه قاچاق عبارت است از وارد کردن یا صادر کردن کالا بر خلاف قوانین و مقررات جاریه و یا اقدامی که قانوناً در حکم قاچاق محسوب شده است.[۱۸]
اداره حقوقی وزارت دادگستری نیز، در تعریف قاچاق میگوید:
غیر از آن چه که در ماده ۱ قانون اصلاح ماده ۱ قانون مجازات مرتکبین قاچاق مصوب ۹/۱۱/۱۳۷۳ آمده کالاهای موضوع درآمد دولت و ممنوعالصدور و ممنوعالورود را در بر میگیرد تعریف دیگری از قاچاق نشده است.
در ایران ماده ۲۹ قانون امور گمرکی در ۱۰ بند مواردی از قاچاق را احصاء کرده و در بند ۱ آن مبادرت به تعریف قاچاق مینماید. در این بند آمده است:
«وارد کردن کالا به کشور یا خارج کردن کالا از کشور به ترتیب غیر مجاز، مگر آن که کالای مزبور در موقع ورود یا صدور ممنوع یا غیر مجاز یا مشروط نبوده و از حقوق گمرگی و سود بازرگانی و عوارض بخشیده شده باشد.» [۱۹]
۲-جرایم سازمان یافته [۲۰]
اصطلاح جرم سازمان یافته اولین بار در سال ۱۹۲۴ و در کتاب اصول جرمشناسی ادوین ساترلند مطرح و وارد ادبیات جرمشناسی شد. اما با گذشت چندین دهه هنوز کشورهای جهان به تعریف مشخصی از آن نرسیدند. برای نمونه در کشور هلند در سال ۱۹۹۴ کمیتهای تشکیل شد که مطالعه در خصوص ماهیت، وخامت و وسعت بزهکاری سازمان یافته از جمله وظایف آن بود.
به نظر میرسد نخستین تعریف ارائه شده از سوی یک نهاد بین المللی از جرم سازمان یافته تعریف ارائه شده در نخستین گردهمایی اینترپول در زمینه جرم سازمان یافته در سنت کلود فرانسه (می – ۱۹۹۸( میباشد. در گردهمایی مزبور جرم سازمان یافته چنین تعریف شد:
“هر شرکت یا گروهی از اشخاص که درگیر یک فعالیت غیر قانونی مستمر هستند و هدف اصلی گروه بدون توجه به مرزهای ملی، تحصیل منافع مادی است”.[۲۱] اما تعریف مزبور در همان لحظه مورد انتقاد برخی کشورها قرار گرفت.
اصطلاح جرم سازمان یافته اشاره به اعمال مجرمانه ارتکابی توسط گروههایی از اشخاص دارد که به شکل منسجم و متشکل گرد هم آمدهاندو معمولاً قصد آن دارند که از اعمال
خود فواید مالی کسب نمایند. از اینجاست که اصطلاح «تجارت جرم»[۲۲] معنی پیدا میکند و این تجارت مثل هر تجارت دیگری نیازمند برخورداری از مهارت، تخصص، توانایی همکاری با دیگران میباشد و البته در کنار آن خشونت و فساد هم برای تسهیل اعمال مجرمانه استفاده میشود. جرم سازمان یافته، حتی به شکل داخلی، خطرات فراوانی را برای جوامع مختلف ایجاد مینماید. اصطلاح جرم سازمان یافته هر چند اصطلاح جدیدی نمیباشد لیکن به طور کلی این جرایم از اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم به طور روزافزونی گسترش و شیوع پیدا کرده است. این پدیده در واقع ابتدا یک پدیده داخلی بوده که اواخر قرن بیستم با تحولاتی که در عرصه های مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اتفاق افتاده است به یک فعالیت خطرناک تبدیل شده و تهدیدی برای استقلال و امنیت کشورها و جهان به شمار میرود و از این حیث فعالیت گروه های سازمان یافته را میتوان به شرکتهای فراملی تشبیه کرد.
تعاریف دیگری توسط حقوقدانان در خصوص جرم سازمان یافته بیان شده است. ریموندگسن جرمشناس فرانسوی میگوید:
جرم سازمان یافته فعلی است که از یک اراده مسلم مبنی بر ارتکاب آن فعل یا مجموعهای از افعال ناشی میشود. جرم سازمان یافته فعلی است که عمدتاً جنبه تملک دارد مثل سرقت، کلاهبرداری، قوادی، روسپیگری و معمولاً در چار چوب یک وضعیت نا مشخص اتفاق میافتد یعنی قابل شناسایی از بیرون نیست و لذا برای ارتکاب جرم سازمان یافته به دنبال فرصت و موقعیت است. این فرصتطلبی مستلزم این است که تشکل مجرمانه به دنبال برنامه ریزی، طرحریزی، شناسایی محل، تدارک و آمادگی خود، گردآوری وسایل ضروری، انتخاب مباشران و شرکاء باشد که با توجه به آن بتواند آن جرم را انجام دهد.[۲۳]
در تعریف دیگر جرم سازمان یافته آمده است که:
جرم سازمان یافته جرمی است که شاخص تدارک و ارتکاب آن تشکیلاتی روشمند است که اغلب برای مباشر آن امکانات معاش فراهم میکند.[۲۴]
در خصوص تعریف جرم سازمان یافته هیچ تعریفی از سوی سازمان ملل ارائه نگردید. در کنوانسیون پالرمو در سال ۲۰۰۰ نیز تعریفی از این جرم مشاهده نمیگردد. در ماده ۲ کنوانسیون آمده است:
الف: گروه مجرم سازمان یافته عبارت است از یک گروه تشکل یافته، متشکل از سه نفر یا بیشتر، که برای یک دوره زمانی مشخص وجود داشته باشد و با هدف ارتکاب یک یا چند جرم شدید یا اعمال مجرمانه مندرج در این کنوانسیون به منظور اکتساب مستقیم یا غیرمستقیم منفعت مالی یا سایر منافع مادی به صورت هماهنگ فعالیت میکند.
ب- جرم شدید عبارت است از عمل مجرمانهای که مجازات آن سلب آزادی به مدت حداقل ۴ سال و یا مجازاتهای شدیدتر باشد.
ج- گروه تشکل یافته عبارت است از گروهی که برای ارتکاب فوری یک جرم به طور تصادفی تشکیل نشده باشد، و لزومی ندارد که دارای نقشهای تعریف شده رسمی برای اعضای خود یا استمرار عضویت اعضای خود و یا ساختار توسعهیافته باشد.
تعریفی که در کنوانسیون فوقالذکر ارائه گردید در واقع بیش از آن که یک تعریف موضوعی باشد یک تعریف شخصی است و به جای آن که مفهوم خود را به جرایم سازمان یافته اختصاص دهد به اشخاص و یا همان گروه های سازمان یافته پرداخته است. پیشنویس کنوانسیون ملل متحد علیه جرایم سازمان یافته از ارائه و پیشنهاد شناسایی ویژگیهای «جرم سازمان یافته» اجتناب ورزیده و به جای آن ترجیح داد که با مشکل تعریف جرم سازمان یافته مواجه گردد.[۲۵]
پیشنویس کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه جرم سازمان یافته درصدد ایجاد یک تعریف عمومی است که به وسیله تعدادی از کنوانسیونهایی که فعالیتهای خاصی را جرم میانگارند، دنبال شود. اینترپول، جرایم سازمان یافته را، جرائمی میداند که توسط سازمانهای پیچیده و انعطافپذیر ارتکاب یافته که از تمامی شرایط موجود بهره برده و در پاسخ به تقاضای مشتریان برای تامین کالا و خدمات نامشروع تلاش میکنند. [۲۶]
جرایم سازمان یافته با توجه به اهمیت و پیچیدگی که دارا میباشد ویژگیهای خاص خود را داشته است این جرم از منسجمترین ساختار باندهای مجرمانه است و از این جرم با عنوان «سندیکا یا جرم» یاد میکنند. [۲۷]
این جرایم به لحاظ شرایط خاص خود و تشکلهای منسجم و به لحاظ مهارت، تخصص و توانایی همکاری با دیگران به شرکت سهامی ارتکاب جرم نیز مشهور میباشد. در گروه های سازمان یافته حفظ اسرار یکی از موارد فوقالعاده مهم و دقیق میباشد به طوری که هیچ اطلاعاتی از دورن به خارج منتقل نمیگردد. معمولا در این گروه ها برای حفظ اسرار حلقههایی به وجود میآورند که در هر کدام از این حلقه ها افراد خاص حضور دارند که از ویژگیهای جرایم سازمان یافته به شمار میرود. بنابراین در کنار سازمانهای جنایی متعارف، سازمانهای جنایی فراملی داریم که به ارتکاب جرایمی مثل قاچاق اعضای بدن، اطفال، روسپیگری بین المللی ، قاچاق عتیقهجات، میراث فرهنگی و مواد مخدر میپردازند.
جنایات سازمان یافته فعالیتهای غیر قانونی است با انگیزه اقتصادی که توسط گروه، انجمن یا ارگان دیگری مرکب از دو یا چند شخص که خواه به طور رسمی یا غیر رسمی سازمان یافته باشند ارتکاب مییابد. در جایی که اثر منفی فعالیت مذکور از بعد اقتصادی، اجتماعی، ایجاد خشونت، بهداشتی و سلامت عمومی و یا زیست محیطی حائز اهمیت تلقی میشود. [۲۸]
ارتباط میان جرم سازمان یافته و قاچاق انسان ارتباطی غیر قابل انکار است به طوری که اهمیت این موضوع و ارتباط ایجاد شده بین این موضوع و کنوانسیون علیه جرایم سازمان یافته فراملی سازمان ملل متحد منجر به تصویب پروتکلی در این رابطه شده است. همان طور که گفته شد جرم سازمان یافته، از منسجمترین جرایمی است که هر چند دارای نهاد مجرمانه بینالملی واحد و تمرکز یافتهای نیست ولی از سوی سازمانهای بیشماری رهبری و هدایت میشود. ساترلند [۲۹] براساس مشاهدات خود بزهکاری سازمان یافته در آمریکا را به تصویر کشیده است به دلیل آن که آمریکا جامعهای مهاجرپذیر است و وی جرم سازمان یافته را بدین صورت تعریف مینماید:
“روابط بین بزهکاران با سازمان و تشکیلاتی مشخص میگردد که این سازمان ممکن است حاصل جمع منافع یا حاصل رویه و عملکرد عدهای بزهکار باشد که آنها را به تشکل هدایت کرده و لذا حول یک عملکرد به توافق رسیدهاند. اما پیش میآید که بعضی از سازمانهای مشروع، با گذشت زمان تبدیل به سازمانهای جنایی با تشکیلات مجرمانه میگردند.” به نظر ساترلند میرسد در طول تاریخ در کشورها، اقوامی وجود دارند که ذاتاً مجرمند یعنی حول یک جرم دور هم جمع شدهاند مثلاً در ایتالیا گروه سیسیل طایفهای هستند که از راه فساد امرار معاش میکنند یا در آمریکای لاتین سازمانهایی وجود دارند که به صورت شبه نظامی زندگی میکنند. [۳۰]
آنچه به نظر میرسد در جرم سازمان یافته شرکت بیش از دو نفر لازم است و این اقدامات میبایست جهت تحصیل سود و منفعت باشد و به طور کلی در تعریف جرایم سازمان یافته، باید بیان کرد که مراد از اصطلاح جرم سازمان یافته، یک تجمع و یک تشکل ساختارمند است که دارای سلسله مراتب بوده و دائمی است و چنانچه فعالیت این سازمانها تحصیل سود و منفعت باشد میتوان گفت که این دو مشمول اقدامات جرایم سازمان یافته خواهند شد.
برخی عقیده دارند که تعریفی از جرم سازمان یافته وجود ندارد در حالی که جرم سازمان یافته بالاتر از جرایم به صورت دستهجمعی است.[۳۱]
۳-قاچاق انسان [۳۲]
بر طبق تعاریف و مصادیق، قاچاق انسان پدیدهای بسیار گسترده در سطح جهانی به منظور مقاصد جنسی و غیر جنسی است و کلیه افراد را در بر میگیرد. از دیدگاه حقوق بشر نیز قاچاق انسان باید به گونهای گسترده تعریف شود تا شامل کلیه آثار و جوانب گردد.
پیمان سارس که در مورد توافق وزیران هفت کشور شبه قاره هند واقع شده است قاچاق انسان را چنین تعریف مینماید:
قاچاق به معنی حرکت دادن و انتقال، فروختن و یا خریدن زنان و کودکان به منظور روسپیگری در داخل یا خارج از کشور به منظور اهداف مالی (پولی) یا ملاحظات دیگر با رضایت یا بدون رضایت فردی است که قاچاق میشود.
تعریف ارائه شده توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۴ تا پیش از تعریف پروتکل مصوب سال ۲۰۰۰ به صورت گستردهتری مورد پذیرش قرار گرفت این تعریف چنین است:
حرکت دادن غیر قانونی و مخفیانه اشخاص در عرض مرزهای ملی، عمدتاً از کشورهای در حال توسعه و کشورهای دارای اقتصاد در حال گذر، با هدف نهایی واداشتن زنان و دختران به وضعیت بهرهکشانه و ستمگرانه از لحاظ جنسی و اقتصادی به منظور سود به کارگیرندگان، قاچاقچیان و سندیکاهای جنایتکار و دیگر گروه های مرتبط با قاچاق همچون کار خانگی، ازدواج دروغین، استخدام مخفیانه و فرزند خواندگی دروغین است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




۲- روحی: زندگی و هدف و معنای زندگی را در بر می گیرد . ثابت شده است که بعد روحی، زیر مجموعه بعد روانی نبوده و یک دانه مهم و مستقل محسوب می شود.
۳ـ علایم مربوط به بیماری با تغییرات مربوط به درمان: در این راستا مواردی مانند درد، تهوع و استفراغ را می توان نام برد. این بعد بیش تر در ابزارهای اختصاص مورد توجه واقع می شود.
رابطه این دامنه ها با یکدیگر نیز از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. برای تفسیر درست این رابطه ، آگاهی از زیربنای تئوری آن ها لازم است . (ویلی، ۲۰۰۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در تحقیقات دیگر دامنه های متفاوتی برای کیفیت زندگی متصور می شوند. برای مثال ۵ بعد در نظر گرفته شده توسط Padilla شامل خوب بودن از نظر روانی ، دغدغه های اجتماعی، کنار آمدن با شکل ظاهری، خوب بودن جسمانی و پاسخ به درمان است.
فرل[۱۳۵] چهار بعد «خوب بودن فیزیکی» شامل توانایی عملکردی ، قدرت ، خستگی ، خواب ، اشتها و… «خوب بودن روانی» شامل اضطراب، افسردگی، لذت و تفریح، درد ، شادی ، ترس ، توجه و تمرکز ،
«دغدغه های اجتماعی» شامل نقش در خانواده و جامعه، رابطه با اطرافیان، محبت ، روابط جنسی و مشکل ظاهری و در نهایت «خوب بودن روحی» شامل رنج کشیدن، مذهب و.. . را برای کیفیت زندگی در نظر گرفته است . فرنز[۱۳۶] نیز چهار بعد تقریباً مشابه « سلامت و عملکرد »، « اجتماعی ـ اقتصادی » .
«روانی ـ روحی» و « فامیلی » شامل بچه ها ، همسر و سلامت خانواده را جهت این مفهوم امتحان و اثبات نموده است (زکی ،۱۳۸۵).
دانشمندان دیگری نیز بر این باور بوده اند که شادی و رضایت، دو مشخصه اصلی کیفیت زندگی بوده و دامنه هایی که به آن ها اشاره شد می توانند به عنوان عوامل مؤثر بر این دو خصوصیت در نظر گرفته شوند. در واقع این گروه از نظریه پردازان کیفیت زندگی را به عنوان یک تجربه شناختی که با رضایت از ابعاد مهم زندگی از نظر خود فرد نشان داده می شود و نیز یک تجربه احساس که با شادی تظاهر می یابد می شناسند (کنیگ، ۲۰۰۳).
در واقع با این تعاریف ، درک خود فرد از سطوح شادی و رضایت در ابعاد ذکر شده ، مشخص کننده سطح کیفیت زندگی او خواهد بود. بنابراین کیفیت زندگی هر فرد تحت تاثیر خصوصیات زمینه ای فرد، وضعیت اجتماعی، فرهنگی و محیطی او قرار داد. (کینگ ، ۲۰۰۳).
۳-۷-۲- ابزار اندازه گیری عمومی در مقابل ابزار خاص
ابراز اندازه گیری عمومی، با بهره گرفتن از ابزار عمومی می توان کیفیت زندگی را در ابعاد وسیعی در گروه های مختلف بیماران مانند بیماران قلبی ، ریوی ، عروقی . ایدز ، سرطان یا افراد سالم با بهره گرفتن از یک پرسشنامه سنجید و با یکدیگر مقایسه نمود. این نوع ابزار مخصوصاً در مواردی که افراد بیمار نیستند ولی کیفیت زندگی به دلایل متفاوت پایین است تعیین کننده خواهد بود. (میمندی نیا ، ۱۳۸۴).
ابزار عمومی در دو گروه قرار می گیرند :
الف ـ نمای سلامتی (Health Profile) مختلف وجود ندارد و به طورکلی این ابزارها به اندازه ابزارهای عمومی کامل نیستند در عوض از حساسیت و قابلیت پاسخگویی بیشتری برخوردارند. ( میمندی نیا ، ۱۳۸۴).
ابزارهای اندازه گیری یگانه در مقابل ابزارهای اندازه گیری چند گانه :
برخی از محققین برای دستیابی به پوشش مناسبی از ابعاد، چندین آزمون پی در پی انجام می دهند. این کار داده های با ارزشی جهت هر یک از ابعاد کیفیت زندگی فراهم می کند. ولی در این حالت استفاده جداگانه یکی از این ازمون ها یا حجم نمونه کم مشکل آفرین خواهد بود. از طرفی در این رویکرد ارائه یک امتیاز خلاصه شده ممکن نیست و آنالیز چند متغیره ارجح می گردد. در این حالت این امکان وجود دارد که بیماران برای ابعاد مختلف، وزن های متفاوتی براساس باورشان که خود متاثر از شدت بیماری آن ها، فرهنگ، مذهب و یا تجربیات گذشته آنهاست ، قائل شوند.
ابزارهای با امتیاز خلاصه شده در مقابل ابزارهای اندازه گیری با امتیاز جدا برای هر بعد
برخی از ابزارهای موجود مانند FACT[137] یک نمره کلی که از امتیاز ابعاد متفاوت اندازه گیری شده محاسبه می گردد، خواهند داشت. در مقابل ابزارهای دیگر برای هر بعد، امتیاز جداگانه ای را به تفکیک گزارش می نمایند. یکی از خصوصیاتی که برای شاخص مناسب و قابل استفاده در سیاست گذاری ها مطرح است، وجود یک عدد کلی برای وضعیت کیفیت زندگی است. اگر چه بسیاری از نویسندگان با این موضوع موافق نیستند ولی اغلب صاحب نظران بر این باورند که قابل ارائه بودن کیفیت زندگی در یک عدد خلاصه شده می تواند سیاست گذاران را قادر به تشخیص تغییرات و روند کیفیت زندگی نماید ؛ هر چند این عدد کلی باید بتواند به امتیاز دامنه ها شکسته و گزارش شود (کینگ، ۲۰۰۳).
ابزارهای مدولار در مقابل ساده
این ابزارها در یک هسته مرکزی به نام Core ، کیفیت زندگی کلی را که شامل ابعاد گسترده آن است
می سنجند. در مورد بیماری های مختلف یک پرسشنامه کوتاه تر به نام مدول برحسب نوع بیماری ضمیمه می گردد. مثال مشهور این نوع ابزار EORTC است. بخش core پرسش نامه در مورد
بیماری های مختلف قابل مقایسه خواهد بود.
استفاده از جانشین در مقابل پرسش از خود فرد
اکثر ابزارهای موجود، خود بیماران را به طور مستقیم بررسی می کنند. تحقیقات مختلف نشان داده است زمانی که از پرشک به عنوان جایگزین استفاده گردد، تاکید بیشتر بر روی مشکلات فیزیولوژیک بیماران متمرکز خواهد شد ؛ در حالی که پرستاران و مددکاران، مشکلات روانی و روحی را پررنگ تر جلوه
می دهند. نتیجه آن که کیفیت زندگی بیماران با بهره گرفتن از جایگزین معمولا بدتر از حالتی که از خود بیمار سوال شود خواهد بود. بنابراین همواره تاکید می گردد جز در مواردی که بیمار قادر به همکاری نیست (مانند کودکان، بیماران بد حال و یا افراد عقب افتاده ذهنی) از خود افراد به طور مستقیم سوال گردد. البته این کار محدودیت هایی نیز خواهد داشت؛ به طور مثال می توان مشکلات زبان، اختلاف فرهنگ، زحمتی که به بیمار تحمیل می گردد و در نهایت Missing data را نام برد. به هر حال در مواردی که استفاده برای سیاست گذاری مدنظر باشد بهتر است در کنار سوالات فردی از سوالات objective نیز استفاده نمود تا اختلاف در انتظارات اشخاص از شرایط محیطی نتواند پاسخ را به میزان زیاد متأثر نماید. (کینگ، ۲۰۰۳).
بررسی کمی در مقابل بررسی کیفی
همان گونه که اشاره گردید، کیفیت زندگی یک مفهوم ذهنی است که در آن درک خود فرد از توانایی کنونی و استانداردهای ممکن درونی نقشی اساسی دارد. برای مثال ممکن است بیماران طی بیماری انتظارات و استانداردهای متفاوتی را نسبت به قبل از بیماری بیابند. لذا شاید یک رویکرد کیفی که در آن می توان از سوالات عمیق تری استفاده نمود نمای با ارزشی از داده های بیماران فراهم نماید؛ اگرچه این کار برای بیماران وقت گیر و پرزحمت است . در ابزار کمّی زمان کوتاه تری صرف می شود و در عمل اجرا و تحلیل آسان تری دارد. به هر حال توصیه می گردد در انتهای هر ابزار کمّی یک یا چند سوال باز نیز گذارده شود به شکلی که ترکیبی از رویکرد کمی و کیفی به شکل توام به کار رود.
ابزارهای وابسته به سلامتی (Health related) در مقایسه با ابزارهای کلی (Overall)
کیفیت زندگی وابسته به سلامتی مستقیما اثرات بیماری یا درمان آن را بررسی می کند و به تاثیرات دورتر مانند سلامت محیط، وضعیت استخدامی، رضایت بیمار از خانواده و سلامت اجتماعی که در ابزارهای کلی مورد توجه واقع می شوند، توجه ندارد (کینگ ۲۰۰۳) پرسشنامه هایی مانند SF-36از جمله ابزار وابسته به سلامتی و WHOQOL-BREF نمونه ای از ابزارهای کلی هستند.
پرسشنامه های کلی به سایر جنبه های کیفیت زندگی مانند محیط، امنیت و وضعیت مالی
افراد نیز علاوه بر کیفیت زندگی وابسته به سلامت می پردازند. لذا می توانند جهت ارزیابی برنامه های بهداشتی یا محیطی و نیز تجزیه و تحلیل اجتماعی ـ اقتصادی که کاهش بهره وری و سایر
تعیین کننده های کیفیت زندگی را می سنجد نیز به کار رود . به طورکلی در مواردی که پیامدهای بیماری ها مورد ارزیابی قرارمی گیرند بهتر است از ابزارهای وابسته به سلامتی که به تغییرات سلامتی حساس تر هستند استفاده گردد. در عوض در مواردی که مداخلات اجتماعی و محیطی مد نظر باشند طبعاً استفاده از ابزارهای کلی مانند WHOQOL – BREF مفیدتر خواهد بود این پرسش نامه ها
WHOQOL-BREF) و SF-36) هر دو برای جمعیت ایرانی مورد روان سنجی قرار گرفته است (نجات و منتظری ، ۲۰۰۸ نقل از انجمن روانشناسی ایران )
۴-۷-۲- پژوهش های کیفیت زندگی
پژوهش های کیفیت زندگی می توانند در دو گروه «تولید تئوری» و « آزمون تئوری » قرار گیرند. گروه اول برای روشن نمودن مفهوم، ابعاد و رابطه ابعاد با یکدیگر تلاش می کنند. در حالی که گروه دوم فرضیاتی را که در گروه اول ایجاد شده اند در جمعیت های دیگر امتحان می کنند. با این کار قابلیت تعمیم و امکان مقایسه در گروه های مختلف ایجاد می گردد. تنها اعتراف به چند بعدی بودن این مفهوم کافی نیست و اهمیت زیر بنای تئوریک در هر دو گروه قابل توجه است ، بدیهی است که تفسیر نتایج نیز وابسته به این زیربنا خواهد بود. (کینگ،۲۰۰۳)
از طرفی می توان دو مدل عملکردی (Functional) و دریافتی (perceptional) برای این تحقیقات متصور شد. در رویکرد بیمار محور ـ که همواره توصیه می گردد ـ مدل دریافتی مورد توجه است ، در حالی که در رویکرد متکی بر پزشک یا پرستار، بیشتر به مدل عملکردی توجه می گردد. به هر حال حساسیت و قابلیت پاسخگویی مدل دریافتی بیشتر است و نتیجه حاصل از این دو مدل همواره یکسان نخواهد بود. در کل در پژوهش های کیفیت زندگی نکات زیر دارای اهمیت زیادی است (کینگ ۲۰۰۳)
۱ـ اطلاعات از خود بیمار و از دیدگاه او بدست آمده باشد.
۲ـ در صورت امکان به ابعاد متفاوت براساس نظر خود بیمار وزن داده شود.
۳ـ چارچوب ذهنی و تعریف کیفیت زندگی و ابعاد آن روشن باشد.
۴ـ مشخص شود مطالعه در چه گروههایی ، از نظر فرهنگی، سنی و جنسی انجام می گیرد. ثابت شده است که کیفیت زندگی در فرهنگ های مختلف، معانی متفاوتی دارد. بنابراین نباید اثر فرهنگ و تجارب گذشته هر فرد بر روی این مفهوم نادیده گرفته شود.
۵ـ نحوه انجام مطالعه باید روشن باشد؛ به شکلی که بتواند در زمان های مختلف و شدت های متفاوت بیماری، این مفهوم را بسنجد. یکی از واژه هایی که پیچیدگی درک انسان را از کیفیت زندگی روشن می کند جابجایی پاسخ (response – shift) نام دارد؛ به این شکل که استانداردهای درونی، ارزش های درک این مفهوم با تغییر در وضعیت سلامت فرد تغییر می کند (کینگ ۲۰۰۳) . به این معنا که به علت تغییر در آستانه و استانداردها و ایده آل ها اثر شدت بیماری بر کیفیت زندگی کمرنگ می گردد . برای اندازه گیری این پدیده معمولا مطالعات طولی انجام می شود؛ اگر چه این پدیده در مطالعات مقطعی نیز قابل تفسیر است . برای مثال در مطالعات داخلی و خارجی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نشان داده شده است که به علت تغییر استانداردهای آنان با بدتر شدن توانایی جسمانی ، ابعاد متفاوتی از کیفیت زندگی تغییر چندانی نکرده است. (نجات و منتظری ۲۰۰۷ نقل از سایت انجمن روانشناسی ایران).
۶ـ مشخص شود که یک مطالعه، کیفیت زندگی را به عنوان پیامد در نظر دارد یا آن را به عنوان یک فرایند بررسی می کند، در صورتی که آن را به عنوان یک فرایند در نظر داشته باشد لازم است بیش از یک بار اندازه گیری شود. بدیهی است زمان های اندازه گیری و متغیرهای مورد بررسی براساس دیدگاه یا هدف مطالعه روشن می شود.
۷ـ یک ابزار اندازه گیری قابل قبول باید :
ـ روایی و پایایی مناسبی داشته باشد.
ـ قابلیت پاسخگویی (responsiveness) در برابر تغییرات داشته باشد، یعنی به تغییر شرایط حساس باشد. برای برآورده شدن این شرط ، Donovan معتقد است که باید در هر دامنه حداقل ۵ سوال وجود داشته باشد و در مجموع نیز تعداد سوالات کم نباشد (کامینز ۲۰۰۳ نقل از زکی ،۱۳۸۵).
ـ از نظر پاسخ دهنده ، پرسشگر، پزشک و سیاست گذار قابل قبول باشد. به عبارت دیگر این ابزار باید خلاصه و آسان برای خواندن ، فهمیدن ، امتیاز دادن و تجزیه و تحلیل کردن باشد. به هر حال موفقیت یک ابزار، وابسته به تمایل شرکت کنندگان برای تکمیل آن که خود متاثر از زحمتی که ابزار برای آنان ایجاد می کند است. آنچه که در پژوهش های کیفیت زندگی مشکل آفرین می گردد عدم وجود استاندارد طلایی (Gold standard) برای اندازه گیری آن است که خود ناشی از تفاوت معانی این واژه در فرهنگ های مختلف ، شیوه های مختلف زندگی و بیماران با شدت های متفاوت بیماری است.
همان گونه که ذکر شد کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است ؛ ولی ابزارهایی وجود دارند که تنها یک بعد را می سنجند و متخصصین بالینی خروجی آنها را به عنوان کیفیت زندگی در نظر می گیرند. برای مثال karnofsky Performance Scale که تنها بعد سلامت جسمانی را می سنجد و توسط پزشک یا همراه بیمار تکمیل می گردد از این دسته است ؛ در حالی که در نظر گرفتن نتایج حاصل از این ابزار به عنوان کیفیت زندگی به هیچ عنوان صحیح نیست از طرفی ابزارهای چند بعدی نیز در مواردی به علائم و عوارض بیماری توجه کافی ندارند؛ لذا در مواردی ترجیح داده می شود که تعدادی از این پرسش نامه ها به صورت توام به کار روند . این کار مشکلاتی در بردارد که مقیاس های مختلف و تاکید به زمان های متفاوت از این جمله است . برای مثال یک پرسش نامه از مقیاس ۵ گانه لیکرت استفاده می کند، در حالی که پرسش نامه دیگر مقیاس دیداری (visual scale) 1 تا ۱۰۰ را به کار می برد و یا یک پرسش نامه به وضعیت دو هفته قبل بیمار اشاره می کند در حالی که دیگری به ماه گذشته تاکید دارد. علاوه بر این روان سنجی این پرسش نامه ها نیز وقت گیر خواهد بود. (کینگ ، ۲۰۰۳) .
مطالعات کیفیت زندگی می توانند به صورت مقطعی یا طولی انجام شوند . در مطالعات طولی، نامناسب بودن پایایی پرسش نامه مشکل ساز می شود؛ ضمن این که در این موارد ریزش افراد مورد مطالعه به دلایل مختلف بیشتر است . از طرف دیگر در مورد بیماری های مختلف از جمله سرطان توصیه می گردد که این اطلاعات سه مرتبه ، یک بار در شروع مطالعه، یک بار حین درمان و یک بار پس از اتمام درمان جمع آوری گردد (کینگ، ۲۰۰۳).
همان گونه که اشاره گردید برخی از محققین تمایل دارند در مواردی که از ابزارهای چند بعدی نیز استفاده می گردد، نمره خلاصه شده ای از کیفیت زندگی ارائه کنند؛ به شکلی که امتیازات تمام سوالات را با یکدیگر جمع می نماید. با این کار دامنه ای که تعداد سوال بیشتری دارد وزن بیشتری خواهد داشت که منطقی نیست. جهت رفع این مشکل می توان به دامنه های مختلف وزن های مختلف داد و آن را با یکدیگر جمع نمود . با این همه این کار در اکثر پرسش نامه ها مانند SF-36 و WHOQOL-BREF به هیچ عنوان توصیه نمی گردد؛ چرا که روی هم ریختن امتیازاتی که متعلق به سازه های متفاوت هستند توجیه علمی و منطقی ندارد. برخی از محققین از پاسخگو می خواهند که علاوه بر پاسخ هر سوال به آن وزنی معادل با اهمیت آن بدهد (کینگ ، ۲۰۰۳) .
۸-۲- شادکامی
در طی سالهای اخیر بررسی شادکامی توسط روانشناسان و جامعه شناسان افزایش یافته است ( وین هوون[۱۳۸] ، ۱۹۹۷ ) و روانشناسان علاقه مند به حیطه روان شناسی مثبت نگر توجه خود را بر منابع بالقوه احساسهای مثبت نظیر احساس شادکامی معطوف کردند. ( کوهن[۱۳۹] ،۱۹۷۰ ).
شادکامی عبارت است از مقدار ارزش مثبتی که یک فرد برای خود قائل است .(وین هوون[۱۴۰] ، ۱۹۹۷ ) . این سازه دو جنبه دارد ، یکی از انهاعوامل عاطفی است که نمایانگر تجربه هیجانی شادی ، سرخوشی ، خشنودی و سایر هیجانهای مثبت هستند و دیگری ارزیابی شناختی رضایت از قلمروهای مختلف زندگی که بیانگر شادکامی و بهزیستی روانی است ،. با وجود این ، شادکامی نشانه فقدان افسردگی نیست بلکه نشان دهنده وجود شماری از حالتهای شناختی و هیجانی مثبت است . ( اندروز[۱۴۱] و مک کنل،۱۹۸۰)
هیجانهای مثبت و منفی از یکدیگر متمایز هستند و فرد را برای درجه ای از تعاملهای برد – باخت یا برد – برد آماده می سازند( سلیگمن[۱۴۲] ، ۲۰۰۲ ) . افراد شاد با ارزنده سازی مهارتهای خود ، بیشتر با رویدادهای مثبت همراه می شوند تا اینکه خود را با رویدادهای منفی همراه کنند. آنها در تصمیم گیریهای مربوط به آینده زندگی خود بهتر عمل می کنند ، چون از راهبردهایی نظیر جستجوی اطلاعات مرتبط با خطر – امنیت سود می جویند (آسپین وال ، ریچتر و هافمن ، ۲۰۰۱ نقل از کار[۱۴۳] ،۲۰۰۴ ). به طور کلی انسان به گونه ای تحول می یابد که برخی از موقعیتها او را شاد می کنند و پاره ای دیگر ، به تجربه احساس درماندگی در او منجر می شوند.
۱-۸-۲- تفاوتهای فردی در شادکامی
خرده مقیاسهای شادکامی:
تفاوتهای فردی در احساس شادکامی با تفاوت های شخصیتی مرتبط اند:
تفاوتهایی که می توانند ناشی از عوامل ژنتیکی باشند (باس[۱۴۴] ، ۲۰۰۰ ) . به عبارت دیگر ، شادکامی یک متغیر شخصیتی است که بر اساس نظریه آیزنک ، می توان برای آن پایه زیست شناختی در نظرگرفت ( علی پور و نور بالا ، ۱۳۷۸ ) . کاستا[۱۴۵] و کری (۱۹۸۰ ) در پژوهشهای خود دریافتند که برونگرایی ،شادکامی و رضایت خاطر می توانند شادکامی فرد را در ۱۳ سال بعد پیش بینی کنند افراد برونگرا با محیط اجتماعی بهتر کنار می آیند چرا که این ویژگی نیازمند درگیرشدن مکرر در تعاملهای اجتماعی است . بنابراین ، چنین افرادی خود را در معرض موقعیتهایی قرار می دهند که نیاز به تعامل اجتماعی آنها را ارضا می کند و در نتیجه شادتر می شوند ( چنگ[۱۴۶] و فورنهام ، ۲۰۰۳ ) . برونگرایی و نورزگرایی به ترتیب افراد را به سوی تجربه رویدادهای مثبت و منفی سوق می دهند . بنابراین اگر فرد دارای سطح بالای برونگرایی باشد ، احتمالاَ با رویدادهای مثبت بیشتر مواجه می شود ، در نتیجه احساس شادکامی بیشتری را تجربه خواهد کرد . اما اگر فرد دارای سطح بالای نورزگرایی باشد ، به احتمال زیاد ، تجربه وی از رویدادهای منفی بیشتر و ناشادی او افزون تر خواهد شد . عوامل فرهنگی نیز قادرند به طور نسبی انواع عوامل شخصیتی مرتبط با شادکامی را تحت تأثیر قرار دهند. در جوامع غربی فردگرا ، نظیر ایالات متحده امریکا ، حرمت خود و کنش وری فرد با باورهای شخصی و نیز سطح بالای بهزیستی روانی ارتباط دارند ، در حالی که این عوامل در جوامع جمع گرای شرق با بهزیستی روانی همبستگی ندارند. بنابراین ارزشهای فرهنگی ، به طور نسبی ، رگه هایی از شخصیت را تعیین می کنند که بهزیستی روانی را تحت تأثیر قرار می دهند و احتمالاَ این رگه ها با دستیابی به هدفهای با ارزش فرهنگی مرتبطند. (تریاندیس، ۲۰۰۰ ، نقل از کار[۱۴۷] ، ۲۰۰۴ )
احساس شادکامی با مقبولیت اخلاقی ، لذت جویی ، بازخوردها و رفتارهای لذت جویانه مانند استفاده از انواع داروهای محرک و آمیزشهای جنسی مکرر ارتباط مثبت دارد. اما همیشه لذت جویی و کسب لذت منجر به احساس شادکامی نمی شود. برای مثال ، لذتهای کوتاه مدت و متناسب ناشی از مصرف سیگار یا سایر مواد مخدر ، در درازمدت به علت بروز بیماریهای ناشی از مصرف این مواد ، منجر به فقدان شادکامی، ناامیدی و رنجش خواهد شد ( وین هوون[۱۴۸] ، ۱۹۹۷ ) . اعمالی نظیر قتلهای انتقام جویانه ، حمله ، تجاوزهای جنسی ، یا سرقت هم ممکن است موجب احساس لذت کوتاه مدت یا احساس رضایت آنی باشند ، اما در درازمدت ، پیامدهای مخرب اجتماعی ، روانشناختی یا جسمانی این اعمال ، منجر به احساس ناامیدی[۱۴۹] و بدبختی[۱۵۰] خواهند شد.( کار ، ۲۰۰۴ )
بررسیهای طولی نشان می دهند که شادکامی بر طول عمر موثر است . مطالعه طولی که توسط اُستیر[۱۵۱] ، مارکیدر ، بک و گودوین ، (۲۰۰۰ ) در بیش از دو هزار تن از آمریکاییهای مکزیکی تبار بالاتر از ۶۵ سال انجام شد ، نشان دادند که میزان هیجانهای مثبت تعیین شده در شروع مطالعه ، توانستند پیش بینی کنند که پس از دو سال چه کسی زنده می ماند ، چه کسی می میرد و چه کسی دچار ناتوانی و اخلال در کنش وری خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم