کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



اگزما، نفس تنگی.
فربهی، روان بی‌اشتهایی محدود و جز آن.
در واقع مولفانی که مفهوم معادل افسردگی را به کار می‌بندند، همه رفتارهای مرضی کودک را به نوعی با افسردگی مرتبط می‌سازند و افسردگی (به خصوص در موقعیت‌های از دست دادن موضوع عشق) را ناشی از یک حادثه ضربه آمیز پیشین می‌دانند. اما تحقیقات اخیر علیه این گسترش نامعقول برخاسته‌اند و بر لزوم ایجاد تمایز بین از دست دادن موضوع محبت، حالت رنج ناشی از آن و واکنش افسرده‌وار تاکید کرده‌اند (دادستان،۱۳۹۰).
۲-۳. موضع‌گیری نظری درخصوص خودکارآمدی والدینی
اصطلاح خودکارآمدی برای اولین بار توسط بندورا[۶۸] شناسایی و گسترش یافت. او خودکارآمدی را به عنوان باور فرد در مورد توانایی های خود در انجام موفقیت آمیز تکلیفی که به او واگذار شده، تعریف می کند. بر این اساس افرادی که خودکارآمدی بالاتری دارند، معتقدند که می توانند به طور موثر با رویداد ها و شرایطی که مواجه می شوند برخورد کنند و برعکس افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، باور ندارند که بتوانند تغییراتی در خود و محیط اطرافشان ایجاد کنند (کولمن و کاراکر،۲۰۰۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بندورا (۱۹۹۴) معتقد بود که رابطه ای دوجانبه بین خودکارآمدی و عملکرد در فرد وجود دارد. از نظر او خودکارآمدی بر جریان عملی که افراد برای دنبال کردن انتخاب می کنند، مقدار تلاشی که به خرج می دهند، مدت زمانی که در صورت رو به رو شدن با موانع و تجربیات استقامت می کنند، تاثیر دارد. بنابراین افراد خودکارآمد برای رسیدن به موفقیت تمایل دارند تا در یک تکلیف معین پافشاری کنند در حالی که افراد ناخودکارآمد به طور ناپخته ای دست از تلاش می کشند (فیست[۶۹] و فیست،۱۳۸۸).
سؤالاتی که در مورد باورهای خودکارآمدی مطرح است، در باره «توانستن» می‌باشد. آیا می‌توانم خوب بنویسم؟ آیا می‌توانم رانندگی کنم؟ آیا می‌توانم این مشکل را حل کنم؟ یا سؤالاتی که درباره خودپنداشت مطرح است در باره «بودن»[۷۰] است: من کیستم؟ آیا خودم را دوست دارم؟ در مورد خودم به عنوان نویسنده چه احساسی دارم؟ (پاجاریس، ۲۰۰۲). شدت اطمینان فرد به خودکارآمدی اش را معین می‌کند که به آزمایش حتی کنار آمدن با موقعیت‌های مشکل خواهد پرداخت یا نه (بندورا، ۱۳۸۳).
در چهارچوب نظریه خودکارآمدی بندورا (۲۰۰۶)، چنین عنوان می‌شود که افراد دارای باورهای قوی، بر توانایی‌های خود نسبت به افرادی که به توانایی‌های خود تردید دارند، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری نشان می‌دهند و در نتیجه عملکرد آن‌ها در انجام تکالیف بهتر است (بندورا، ۲۰۰۶). خودکارآمدی بر یادگیری و پیشرفت اثر می‌گذارد (شانک، ۱۹۸۴؛ تریشا[۷۱]،۱۹۸۶؛ نقل از مژدهی، ۱۳۸۱). خودکارآمدی بر انتخاب فعالیت‌ها، تلاش صرف شده، استقامت و پایداری در انجام تکالیف و دستاوردهای تکلیف تأثیر می‌گذارد. طبق گفته رایدینگ (۱۹۹۱)، افراد با توجه به تکالیف شناختی، یا از سبک خود سود می‌برند و یا ضرر می‌بینند؛ دشواری برخی از تکالیف به دلیل عدم همتایی[۷۲] بین تکلیف و سبک‌شان است. این نکته مهمی است تا افراد خود را از احساس عدم کفایت و کارآمدی در موقعیت‌های مختلف یادگیری آزاد سازند (رایندینگ،۱۳۸۴).
قضاوت‌های مربوط به خودکارآمدی، به دلیل نقش مهمی که در رشد انگیزش درونی دارد، از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است. انگیزش درونی وقتی رشد می‌کند که تمایل برای دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد می‌شود و هم در صورت دستیابی به نتیجه فرد به خودسنجی مثبتی دست پیدا می‌کند. این علاقه درونی موجب تلاش‌های فرد در طولانی مدت و بدون حضور پاداش‌های محیطی می‌شود (کدیور،۱۳۸۶).
خودکارآمدی مفهومی اختصاصی است و برای رفتار های مختلف در زمینه ها و موقعیت های گوناگون متفاوت می باشد (هاستینگز و برون،۲۰۰۲). بنابراین افراد می توانند در یک موقعیت خودکارآمدی زیاد و در یک موقعیت دیگر خودکارآمدی کمی داشته باشند. یکی از حیطه هایی که نظریه پردازان نقش خودکارآمدی را در آن بررسی کرده اند، حیطه والدگری است.
۲-۳-۱. تعریف خودکارآمدی والدینی
خودکارآمدی والدینی یک ساختار شناختی مهم در ارتباط با عملکرد والدین است. خودکارآمدی والدینی به ارزیابی والدین نسبت به توانایی خود در ایفای موفقیت آمیز نقش والدگری اطلاق می شود. بنابراین افرادی که به توانایی‌ها و مهارت های خود در نقش والدگری اعتماد داشته باشند، خودکارآمدی بالاتری را احساس می کنند (جونز[۷۳] و پرینز[۷۴]،۲۰۰۵).
خودکارآمدی والدینی تاثیر به سزایی بر نحوه تعاملات والد- کودک و کیفیت والدگری دارد. بر این اساس والدینی که خودکارآمدی بالاتری دارند، گرایش بیش تری به استفاده از روش های مثبت والدگری مثل پاسخ گو بودن، حساس بودن، گرمی، تحریک کنندگی، استفاده از سبک های کارآمد سازگاری و مراقبت بدون تنبیه دارند. برعکس والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند، گرایش به استفاده از شیو های خشن، تهدیدآمیز، پرخاشگرانه و استفاده از سبک های ناکارآمد سازگاری دارند (سندرس[۷۵] و وولی[۷۶]،۲۰۰۵؛ کولمن و کاراکر،۲۰۰۳).
۲-۳-۲. نقش خودکارآمدی والدینی
مطالعات مختلف نشان می دهد که خودکارآمدی والدینی کاربرد و نقش های متفاوتی دارد. جونز و پرینز (۲۰۰۵) چهار نقش متفاوت را برای این مفهوم در نظر گرفته اند: خودکارآمدی والدینی به عنوان پیش بین[۷۷]، واسطه[۷۸]، نتیجه[۷۹] و متغیر تبادلی[۸۰].
خودکارآمدی والدینی به عنوان یک متغیر پیش بین بر شیوه های والدگری تاثیر به سزایی دارد. والدینی که خودکارآمدی بالاتری دارند، احتمالا در به کار گرفتن مهارت های موثر والدگری از خود کفایت بیش تری نشان می دهند. بر عکس والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند، احتمالا در مواجهه با شرایط دشوار کمتر از روش های موثر والدگری استفاده می کنند (جونز و پرینز،۲۰۰۵).
خودکارآمدی والدینی به عنوان واسطه عمدتا در ارتباط بین متغیر های بوم شناختی و صلاحیت والدگری دخیل است. به عنوان مثال کولمن و کاراکر(۲۰۰۸) نشان دادند که خودکارآمدی والدینی میانجی بین خصوصیات والدین، خصوصیات کودک و عوامل محیطی با کیفیت والدگری، است.
خودکارآمدی والدینی به عنوان نتیجه به اشکال متفاوتی به کار گرفته شده است. به عنوان مثال بافت اکولوژیکی و ماهیت مشکلات کودک می تواند تاثیر به سزایی بر میزان خودکارآمدی والدینی بگذارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که وضعیت نامساعد اقتصادی- اجتماعی و مشکلات شدید کودک خودکارآمدی والدینی را تضعیف می کند (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
در نهایت خودکارآمدی والدینی ممکن است به عنوان یک متغیر تبادلی عمل کند. به عنوان مثال والدین با سطوح بالای خودکارآمدی ممکن است موفقیت بیش تری در والدگری از خود نشان دهند که این خود منجر به نتایج بهتر در کودک و در نهایت باعث افزایش خودکارآمدی والدینی در یک حلقه بازخوردی می شود. به همین ترتیب والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند ممکن است در والدگری دچار نزاع و درگیری شوند و نتایج نامطلوبی را در کودک تجربه کنند که منجر به کاهش بییش تری در خودکارآمدی والدینی شان می شود (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
۲-۳-۳. عوامل موثر بر خودکارآمدی والدینی
مطالعات مختلف نشان می دهد که خودکارآمدی والدینی تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. کولمن و کاراکر (۲۰۰۸) این عوامل را در سه دسته وضعیت اجتماعی- اقتصادی، خصوصیات والدین و خصوصیات کودک طبقه بندی کرده اند:
۲-۳-۳-۱. وضعیت اجتماعی- اقتصادی
شرایط اجتماعی و اقتصادی خانواده می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد. جونز و پرینز (۲۰۰۵) نشان دادند مشکلات اقتصادی، ادراک والدین را از خودکارآمدی پایین آورده و کفایت والدگری را کاهش می دهد. در پژوهشی دیگر همبستگی قوی بین شرایط خوب اقتصادی و سطوح بالای خودکارآمدی والدینی مادران کودکان دبستانی نشان داده شد (کولمن و کاراکر،۲۰۰۰). البته برخی مطالعات نتایجی متضاد با این یافته ها را نشان دادند. به عنوان مثال پیرس[۸۱] (۲۰۰۲؛ به نقل از ابارشی، ۱۳۸۸) نشان داد مادرانی که از خانواده هایی با سطح درآمد پایین هستند و تحصیلات کمی دارند، اغلب اوقات خودکارآمدی والدینی بالاتری را گزارش می کنند. این یافته حتی زمانی که مادران با موقعیت های دشوارتر مواجه می شدند، بیش تر مشاهده شد.
علاوه بر این حمایت های اجتماعی و ساختار خانواده بر خودکارآمدی والدینی موثر است. پژوهش های مختلف نشان می دهند که عملکرد بالای خانواده، رضایت زناشویی، حمایت عاطفی همسران و روابط اجتماعی بالا و نزدیک تاثیرات به سزایی بر افزایش خودکارآمدی والدین دارد (سویگنی[۸۲] و لوتزنهایزر[۸۳]، ۲۰۰۹).
۲-۳-۳-۲. خصوصیات والدین
تجارب والدین در زمینه مراقبت از کودک، میزان تحصیلات و سلامت روان والدین از مهمترین ویژگی هایی است که بر خودکارآمدی والدینی تاثیر می گذارد. کولمن و کاراکر (۲۰۰۰) نشان دادند والدینی که تجارب قبلی بیش‌تری در زمینه مراقبت از کودک داشتند، خودکارآمدی بالاتری را در مقایسه با والدین دیگر گزارش دادند. علاوه بر این آن‌ها نشان دادند که تحصیلات بالای مادران با سطوح بالای خودکارآمدی همبستگی مثبتی دارد. آن ها معتقد بودند که مادران تحصیل کرده به احتمال بیشتری در پی کسب اطلاعات در خصوص رشد کودک و مهارت های موثر والدگری هستند. این امر موجب بهبود تعاملات والد- کودک و افزایش خودکارآمدی والدینی در آن ها گردید.
پژوهش های مختلف نشان می دهد که سن ارتباط معناداری با خودکارآمدی والدینی دارد. کنراد[۸۴]، گراس[۸۵]، فاگ[۸۶] و راچالاپ[۸۷] (۱۹۹۲) نشان دادند که مادران مسن تر در مقایسه با مادران جوان، اعتماد به نفس بیش تری را در تکالیف و موقعیت های والدگری دارند. در واقع سن بالا راهبرد های موثری را در والدین ایجاد می کند و انتظارات واقع بینانه تری را بو جود می آورد.
سلامت روان والدین نیز تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی دارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که سطوح پایین خودکارآمدی والدینی با سطوح بالای استرس و افسردگی در مادران ارتباط معناداری دارد (گراس و توکر[۸۸]، ۱۹۹۴؛ فاکس[۸۹] و گلفند، ۱۹۹۴). باوجود اینکه مطالعات کمی درباره ارتباط سلامت روان پدران با خودکارآمدی شده است، برخی یافته ها نشان می دهد که سطوح بالای استرس موجب کاهش خودکارآمدی والدینی در پدران می شود (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹).
۲-۳-۳-۳. خصوصیات کودک
شواهد مختلف نشان می دهد که خلق و خوی، سن، جنس و مشکلات رفتاری کودک تاثیر به سزایی بر احساس خودکارآمدی والدین می گذارد. تتی و گلفند (۱۹۹۹) گزارش کردند که احساس مادر از کفایت و خودکارآمد بودن با داشتن نوزادی که قابل پیش بینی و مدیریت بوده، به طور موثری نیاز های خود را ابراز می کند و به آسانی آرام می شود، افزایش می یابد. بالعکس میزان خودکارآمدی مادران در مواجهه با کودکانی که خلق و خوی دشوار تری داشتند، کاهش می یابد. یافته های کمی درباره ارتباط بین خودکارآمدی پدران و خلق و خوی کودک وجود دارد (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹). لیو[۹۰]، اسکراملا[۹۱] و فیگات[۹۲] (۲۰۰۱) نشان دادند که پدران نوزادان دشوار لذت کم تری در والدگری احساس می کنند. اما در پژوهش دیگری، رابطه معناداری بین خلق و خوی کودک با خودکارآمدی والدینی در پدران مشاهده نشد (لیرکز[۹۳] و برنی[۹۴]، ۲۰۰۷).
جنسیت کودک نیز بر خودکارآمدی موثر است. لیرکز و برنی (۲۰۰۷)، در مطالعه خودکارآمدی والدین نوزادان به این نتیجه رسیدند که پدرانی که فرزند پسر دارند، خودکارآمدی بالاتری در مقایسه با پدرانی که فرزند دختر دارند گزارش می کنند. در مطالعه ای دیگر، تاثیر تعامل خلق و خوی کودک و جنسیت بر افزایش میزان درگیری والدین به ویژه در پدران نشان داده شد. بنابراین جنسیت نقش موثری بر خودکارآمدی پدران دارد (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹).
خودکارآمدی والدینی ممکن است طی مراحل رشد کودک تغییر کند. برخی مطالعات تغییرات خودکارآمدی والدینی را طی زمان بررسی کرده اند. به عنوان مثال مطالعه طولی بویوین[۹۵] و همکاران (۲۰۰۲، به نقل از ابارشی،۱۳۸۷) تغییرات خودکارآمدی مادران را طی رشد کودک نشان دادند. بر طبق گزارش این محققان سطح خودکارآمدی مادران هنگامی که کودکشان ۵ ماهه بود بسیار بالا گزارش شده بود. این میزان خودکارآمدی به تدریج بین ۵ تا ۱۷ ماهگی کاهش پیدا کرد و دوباره از ۱۷ تا ۲۹ ماهگی افزایش یافت. البته برخی از مطالعات نشان دادند که خودکارآمدی والدینی در طول زمان ثابت است. به عنوان مثال اسنیوایند[۹۶] (۱۹۹۵، به نقل از ابارشی،۱۳۸۷) دریافت که خودکارآمدی والدینی از سه تا ۹ ماهگی پس از تولد تغییرات بسیار کمی دارد.
مشکلات رفتاری و رشدی کودک ارتباط معناداری با خودکارآمدی والدینی دارد. (راجرز و متوز،۲۰۰۴؛ کلارک، ۲۰۰۷؛ کولمن و کاراکر،۲۰۰۰). مطالعات مختلف نشان می دهد که مشکلات شدید کودک (اختلال بیش فعالی- کمبود توجه[۹۷]، اختلال نافرمانی مقابله ای[۹۸] شدید، اختلال اتیسم و رفتار های بزهکارانه) خودکارآمدی والدینی را تضعیف می کند (جونز و پرینز، ۲۰۰۵). به عنوان مثال، ماش و جانستون (۱۹۸۳) نشان دادند که مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه در مقایسه با مادران کودکان عادی خودکارآمدی کم تری را گزارش کردند.
رابطه بین مشکلات رفتاری کودک و خودکارآمدی والدینی دوجانبه است. مشکلات رفتاری کودک ممکن است موجب کاهش خودکارآمدی والدینی شود. سطوح پایین تر خودکارآمدی نیز باعث می شود که والدین کمتر از روش های موثر والدگری استفاده کنند که این خود موجب افزایش مشکلات رفتاری در کودک می شود (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
مشکلات رشدی و رفتاری کودکان چالش های فراوانی را برای والدین به وجود می آورد. بنابراین اختلالات روانی دوره کودکی می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد (کروسما، ۲۰۰۷). اختلالات روانی کودکان به دلیل برخورداری از طیف متنوعی از ناهنجاری های زبانی، ارتباطی، رفتاری، اجتماعی، می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد (کروسما، ۲۰۰۷). والدین این کودکان به علت رفتار های مخرب کودکشان، مشکلات فراوانی در مهارت های والدگری تجربه می کنند. آن ها ممکن است به این نتیجه برسند که توانایی و صلاحیت لازم برای مدیریت رفتار های کودک خود را ندارند. (کولمن و کاراکر،۲۰۰۰).
پژوهش های اندکی در زمینه تاثیر اختلالات روانی کودکان بر خودکارآمدی والدینی انجام شده است. با وجود این یافته‌های پژوهشی نشان می دهند که والدین کودکان مبتلا به این اختلالات، خودکارآمدی پایین تری را گزارش می کنند (هاسل[۹۹]، روز[۱۰۰] و مک دونالد[۱۰۱]، ۲۰۰۵). از نظرکاتلر و کازلوف (۱۹۸۷؛ به نقل از کروسما، ۲۰۰۷) واکنش طبیعی والدین به تشخیص اختلال روانی در کودکشان، تردید درباره صلاحیت و خودکارآمدی والدینی است. دیمایرز[۱۰۲] (۱۹۷۷، به نقل از کروسما،۲۰۰۷) در بررسی صلاحیت مادران کودکان مبتلا به طیف اتیسم نشان داد که ۳۳ درصد از این مادران به توانایی و صلاحیت خود در نقش والدگری اعتماد نداشتند. توبینگ (۲۰۰۴) نیز در بررسی صلاحیت مادران کودکان مبتلا به بیماری روانی شدید به این نتیجه رسید که این مادران در مقایسه با مادران کودکان عادی رضایت و خودکارآمدی کم تری را در نقش والدگری نشان می دهند.
در یک پژوهش دیگر رودیگو و همکاران (۱۹۹۰) سطوح خودکارآمدی والدینی ۲۰ مادر کودک مبتلا به اتیسم، ۲۰ مادر کودک مبتلا به سندرم داون و ۲۰ مادر کودک عادی را مقایسه کردند. نتایج آن ها نشان داد که سطح خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به اتیسم پایین تر از سطح خودکارآمدی سایر مادران گزارش شده است. علاوه بر این، مادران کودکان مبتلا به اتیسم در مقایسه با سایر مادران دانش کمتری در زمینه والدگری داشتند و ارزش کم تری برای نقش والدگری قائل بودند.
کلارک (۲۰۰۷) نیز خودکارآمدی والدین کودکان مبتلا به اختلالات رشدی را با خودکارآمدی والدین کودکان عادی و کودکانی که مشکلات خاص داشتند (مثل اختلال بیش فعالی- کمبود توجه و اضطراب)، مقایسه کرد. نتایج این مطالعه نشان داد که والدین کودکان مبتلا به اختلالات رشدی خودکارآمدی کمتری را نسبت به دو گروه دیگر تجربه می کنند.
کانداری و کشان (۲۰۱۰) خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به اتیسم، سندرم داون و ناتوانایی های رشدی- ذهنی را بررسی کردند. آن ها گزارش دادند که همه این مادران درباره توانایی خود برای کنترل رفتار کودک تردید داشته و خودکارآمدی والدینی کمی را نشان دادند.
برخی مطالعات نیز میزان خودکارآمدی پدران و مادران کودکان مبتلا به اختلالات روانی را مقایسه کرده اند. به عنوان مثال شارپلی[۱۰۳] و بیتسیکا[۱۰۴] (۱۹۹۷) در برسی خودکارامدی ۲۱۹ والد کودک مبتلا به اختلالات روانی نشان دادند که مادران نسبت به پدران خودکارآمدی بالاتری را گزارش می کنند. این تفاوت خودکارامدی پدران و مادران به علت نقش بیش تر مادران در برآوردن نیاز ها و خواسته های روزانه کودکان است. چرا که مادران کودکان مبتلا به اختلالات روانی مسئولیت بیش‌تری را در زمینه مراقبت از کودک بر عهده دارند، بنابراین ممکن است احساس کنند که در این زمینه توانا تر از پدران هستند.
۲-۴. موضع‌گیری نظری درخصوص درمان مبتنی بر تعامل والد -کودک
شیوه های تعامل والد – کودک، در گذر سده ها دگرگون شده است. در سه دهه اول میلادی قرن گذشته، یعنی بین سال های ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰ روش‌های تعامل والد – کودک تا حدود زیادی خشک و خشن بودند. متخصصان تعلیم و تربیت کودکان را به عنوان یک شیء فرض می‌کردند که می‌توان آن ها را به صورت نظام مندی شکل داد و شرطی کرد و به احساسات و احتیاجات طفل یا والدین و تغییرات اجتماعی و استعدادهای ژنتیکی و یا ویژگی های موقتی کودکان چندان توجهی نمی‌شد. در آن زمان به والدین توصیه می شد که با بغل کردن کودک به هنگام گریه کردن او را لوس نکنند، طبق برنامه ثابتی به او غذا بدهند (اعم از اینکه گرسنه باشد یا نباشند) و آداب توالت رفتن را در همان سال اول زندگی به او آموزش دهند. این روش کاملا خشک تا حدودی تحت نفوذ مکتب رفتارگرایی بود و هدف والدین این بود که عادت های پسندیده را شکل دهند و از بروز عادات ناپسند جلوگیری کرده یا آن ها را سرکوب کنند (اتکینسون و همکاران،،۱۳۸۹).
در دهه ۱۹۴۰ روند شیوه های تعامل والد – کودک در جهت سهل گیری و انعطاف بیشتر دگرگون شد. در این دهه نظریه تعامل والد – کودک، زیر نفوذ مکتب روانکاوی قرار گرفت، مکتبی که در آن بر امنیت عاطفی کودک و زیان های ناشی از کنترل شدید تکانه های طبیعی در کودک و تاثیر محرومیت های سنین پایین بر رفتار های بعدی کودک تاکید داشت. در ۱۹۴۰ علاوه بر نفوذ مکتب روانکاوی فروید، شیوه های تعامل بر اساس نظریه های بنیامین اسپاک نیز استوار بود. وی معتقد بود والدین باید از شم طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودک سازگاری داشت استفاده کنند. این نگرش های آزادگرانه در مورد کودک در سال های ۱۹۴۰ پدیدار شد و با تاثیر مداوم مربیان مترقی مانند جان دیوئی و نوشته های روان شناسان بشر دوستی چون مزلو و کارل راجرز نیروی محرکه بیشتری پیدا کرد (هترینگتون،۱۳۸۷).
در اواسط دهه ۱۹۶۰ بر نقشی که علاقه پدر و مادر در محیط کودک ایفا می کنند تاکید زیادی شده است. به نظر می رسد در حال حاضر شاهد نوسانی در جهت عکس هستیم. چنین به نظر می رسد که امروزه والدین احساس می کنند که سهل گیری پاسخ گوی مشکل آنان نیست. اکنون متخصصان به والدین توصیه می کنند که در تعامل با کودکشان کمی سخت گیرتر ولی فعال تر باشند. برخی از ویژگی های تعامل والد – کودک فعلی عبارتند از کنترل در حد اعتدال، انضباط محکم و حتی توسل به تنبیه در صورت لزوم. در عین حال والدین باید حدودی را برای کودکان تعیین کنند و در مواردی که فرزند قادر به قضاوت منطقی نیست، قدرت تصمیم گیری داشته باشند. در عین حال آن ها باید نظرات کودک را بشنوند و خود را با آن ها تطبیق دهند (ماسن و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۴-۱. ماهیت و نقش تعامل والد – کودک
در سال های اخیر پژوهش های زیادی درباره عوامل خانوادگی موثر در رفتار و طرز فکر کودک صورت گرفته است. این پژوهش ها نشان می دهد در بین عوامل مختلفی که در پرورش شخصیت سالم در کودکان و نوجوانان موثرند، نحوه ی ارتباط والدین و کودک از اساسی ترین عوامل محسوب می شود (کاپلان و همکاران،۲۰۰۹).
.کودکان در سنین پایین تر به گونه ای پرورش می یابند که هرچه والدین احساس و درک می کنند و یا قلب آن ها به آن ها گواهی می دهد، جمع آوری و در لایه های زیرین شخصیت خود ذخیره می نمایند واساسا سازگاری و درک آن ها از جهان پیرامون، وابسته به نوع سازگاری و درک والدین است (انتن و گولان،۲۰۰۹).
چگونگی رابطه کودک با اعضای خانواده و بخصوص مادر در سال های اولیه زندگی از اساسی ترین عوامل رشد شخصیت به حساب می آید و اگر اختلالی در این رابطه عاطفی بوجود آید، امنیت عاطفی کودک مختل می‌گردد و در رفتار کودک اثر می گذارد (میلانی فر، ۱۳۹۱). یکی از اساسی ترین روش های ارتقای سطح بهداشت روان در جامعه آموزش نحوه برقراری ارتباط صحیح و یادگیری ایجاد ارتباط موثر و درست بین افراد یک خانواده است، چرا که تماس بین مادر و فرزند را می توان شروع اولین و مهم ترین روزنه های ارتباطی بین دو انسان به شمار آورد، زیرا پیش از تولد و دوران زندگی جنینی، تشکیل اولین پیوندهای ارتباطی بین مادر و کودک آغاز می شود و پس از تولد تداوم می یابد (جان‌یزرگی و همکاران،۱۳۸۷).
۲-۴-۲. نظریه‌های مختلف پیرامون تعامل والد – کودک
اندیشمندان مختلف با توجه به مکتب نظری خود هریک نظریاتی را پیرامون تاثیرات رابطه والدین با فرزندان بر رشد روانی اجتماعی و کیفیت زندگی روان شناختی کودک در بزرگسالی ارائه کرده اند. در ادامه برخی از مهم ترین این نظریه ها مورد بحث قرار می گیرد.
۲-۴-۲-۱. نظریه اریکسون
اریکسون تعامل والد- فرزند را بیشتر از بعد روانی- اجتماعی مطالعه می کند. از نظر او رشد روانی- اجتماعی انسان از همان روز نخست شروع می شود. اریکسون، تولد تا یک سالگی را مرحله اعتماد در مقابل عدم اعتماد نام می نهد. اگر کودک به محیط به خصوص مادر اعتماد کند، محیطی اساسا ایمن و رضایت آمیز برای او شکل می گیرد. در این محیط مادر پاسخ گویی مطمئن و امن برای نیازهای کودک است و به او کمک می کند تا به دنیا و زندگی اعتماد داشته باشد. امید، مایه و انگیزه اصلی زندگی در این مرحله شکل می گیرد. در مرحله بعدی تحول روانی_اجتماعی، تعامل کودک با مادر و حتی با پدر بیشتر می شود (فیست و فیست،۱۳۸۸).
در سه مرحله ابتدایی از مراحل هشت گانه اریکسون[۱۰۵]، هیجانات جزئی از مراحل هستند، مانند مرحله دوم که خودکفایی در مقابل هیجان شرم و تردید و در مرحله سوم که ابتکار در مقابل هیجان گناه قرار می گیرند. هیجانات پیامدی از مرحله رشدی می باشد مانند مرحله اول که اعتماد اساسی در مقابل بی اعتمادی منجر به هیجان امید یا ناامیدی خواهد شد. اولین بحران روانی بزرگ کودک در زندگی هنگامی پدیدار می شود که رفتار مادر غیرقابل اعتماد، ناکامی و طردکننده باشد. چنین رفتاری در کودک موجب ایجاد ترس، سوءظن و اضطراب نسبت به تمام دنیا و به خصوص نسبت به انسان ها می شود. این عوامل در مراحل بعدی رشد شخصیت تاثیر سویی بر جای می گذارند (احدی و بنی جمالی، ۱۳۸۷).
۲-۴-۲-۲. نظریه راجرز
عزت نفس عبارت است از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی و خویشتن خود. عزت نفس نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجود خود است. طبق نظریه راجرز این احساسات عزت نفس در اثر «نیاز به نظر مثبت» دیگران بوجود می آید. نیاز به نظر مثبت دیگران در قالب بازخورد ها، برخوردهای گرم و محبت آمیز، احترام صمیمت، پذیرش و مهربانی از طرف دیگران در محیط و به خصوص اولیای کودک دریافت می شود (کمپل،۲۰۰۶).
راجرز معتقد است که کودک از همان اول زندگی به محبت و مهربانی نیاز دارد و اگر اولیای طفل، محبت بدون قید و شرطی به او بکنند، بعد ها از چنان عزت نفسی برخوردار می شود که لزومی به طرد کردن تجارب واقعی نمی بیند. لیکن اگر اولیای کودک به طور مشروط به او مهر و محبت کنند یا درباره او نظر مثبت بدهند، کودکتجربه هایی را که با خودپنداره او هماهنگ نباشد، طرد و انکار می کند. به نظر راجرز اصل و ریشه خودپنداره و علت تلاش در جهت حفظ ثبات و هماهنگی آن، کوشش طفل برای کسب و حفظ محبت است (احدی،۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 12:45:00 ق.ظ ]




۲ – کمال آبادی فراهانی ( ۱۳۷۹ ) در تحقیقی تحت عنوان ” بررسی اثربخشی روش های فعال بحث گروهی و پرسش و پاسخ در یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ناحیه ی یک شهرستان اراک ” تأثیر روش بحث گروهی بر تقویت روحیه ی همکاری دانش آموزان و همچنین تقویت بیان آنان را مورد بررسی قرار داد . اهداف کلی این پژوهش عبارت بودند از :
۱- بررسی میزان اثربخشی روش های فعال بحث گروهی و روش پرسش و پاسخ در یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ناحیه ی ۱ شهرستان اراک .
۲- تعیین رابطه بین نگرش دانش آموزان و دبیران درس برنامه ریزی ، پیرامون تأثیر روش های فعال بحث گروهی و پرسش و پاسخ در یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی .
پرسش های تحقیقاتی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند عبارت بودند از :
۱- یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش بحث گروهی تا چه حد موجب تقویت روحیه ی همکاری و تعاون در دانش آموزان می شود ؟
۲- یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش بحث گروهی تا چه اندازه موجب تقویت قوه بیان دانش آموزان می شود ؟
۳- یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی تا چه اندازه موجب آشنایی دانش آموزان با رشته های مختلف تحصیلی می شود ؟
۴- یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش پرسش و پاسخ تا چه میزان موجب آشنایی دانش آموزان با مشاغل موجود در جامعه می شود ؟
روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و به منظور جمع آوری اطلاعات از فن پرسشنامه استفاده شده است . جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه و کلیه ی دبیران درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی ناحیه ی ۱ شهرستان اراک در سال تحصیلی ۷۹ – ۷۸ بودند . حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۷۶ نفر بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند .
نتایج پژوهش نشان داد که :
دانش آموزان و دبیران گروه نمونه ی پژوهش ، یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش بحث گروهی را موجب تقویت روحیه ی همکاری و تعاون بین دانش آموزان می دانند .
اکثریت دانش آموزان و دبیران نمونه تحقیق معتقدند که یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش بحث گروهی موجب تقویت قوه بیان دانش آموزان می شود .
به اعتقاد گروه کثیری از دانش آموزان و دبیران نمونه ی پژوهش ، یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش پرسش و پاسخ موجب آشنایی دانش آموزان با رشته های مختلف تحصیلی می گردد .
اکثر دانش آموزان و دبیران گروه نمونه ی تحقیق ، معتقدند که یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش پرسش و پاسخ موجب آشنایی دانش آموزان با مشاغل موجود در جامعه می شود .
۳ – رحمتی ( ۱۳۸۳ ) نیز در پژوهشی تحت عنوان ” بررسی تأثیر مهارتهای مقابله ای به شیوه بحث گروهی بر نگرش دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان نسبت به سوء مصرف موادمخدر در سال ۸۳” ، تأثیر آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی را بر نگرش دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر و همچنین تأثیر این روش را بر تقویت نگرش منفی دانش آموزان ، تغییر باورهای نادرست ، تغییر حالت هیجانی و احساس دانش آموزان و نیز تغییر در آمادگی عمل آنها در قبال سوء مصرف مواد مخدر مورد بررسی قرار داد .
فرضیه های پژوهش عبارت بودند از :
۱- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی بر نگرش دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر تأثیر دارد .
۲- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی موجب تقویت نگرش منفی دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر می شود .
۳- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی موجب تغییر باورهای نادرست ( مؤلفه های شناختی نگرش ) نسبت به مواد مخدر و مصرف آن می شود .
۴- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی موجب تغییر حالت هیجانی و احساس دانش آموزان ( مؤلفه های عاطفی نگرش ) نسبت به مواد مخدر و مصرف آن می شود.
۵- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی در آمادگی عمل ( مؤلفه های رفتاری نگرش ) دانش آموزان در قبال سوء مصرف مواد مخدر تغییر ایجاد می کند .
جامعه ی آماری در این پژوهش عبارت از کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ی اول متوسطه استان کرمان بود که در سال تحصیلی ۸۳ – ۸۲ در مدارس متوسطه مناطق ۳ گانه آموزش و پرورش استان کرمان به تحصیل اشتغال داشتند . حجم نمونه در این پژوهش تعداد ۵۵۹ نفر از دانش آموزان سال اول متوسطه بود که بر مبنای نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش (۱۰ کلاس ، ۲۸۲n=) و گروه کنترل (۱۰ کلاس ، ۲۷۷ n=) جای گماری شدند . اطلاعات حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی توانست نگرش دانش آموزان در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل به طور معناداری تغییر دهد و نسبت به سوء مصرف مواد مخدر منفی تر سازد . ضمن اینکه تأثیر مداخله ی آموزشی در تغییر هر سه جنبه ی شناختی ، عاطفی و رفتاری نگرش دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر نیز معنادار بود .
با جامعه ی آماری کلیه دانش آموزان پسر پایه ی اول متوسطه استان کرمان و با حجم نمونه ۵۵۹ نفر و روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و دو گروه آزمایشی و کنترل نتایج نشان داد که روش بحث گروهی توانست نگرش دانش آموزان گروه آزمایشی را نسبت به گروه کنترل به طور معناداری تغییر دهد .
۴- اسدپور ( ۱۳۷۷ ) در پژوهشی تحت عنوان “بررسی تاثیر آموزش به روش بحث گروهی بر میزان مصرف سیگار دانش‌آموزان دبیرستانهای شهر رفسنجان در سال تحصیلی ۷۷ – ۷۶ ” با جامعه ی آماری کل دانش آموزان پسر پایه ی اول تا سوم متوسطه با حجم نمونه ۷۰ نفر در دو گروه آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی انتخاب نمود ، قبل از مداخله پرسشنامه سنجش میزان آگاهی ، نگرش و عملکرد و میزان مصرف سیگار در اختیار دو گروه قرار داده شد و همزمان نمونه ی خون جهت تعیین میزان هموگلوبین ، هماتوکریت و تعداد گلبول قرمز خون از دو گروه تهیه شد . سپس مداخله به مدت دو ماه بر روی گروه آزمون انجام گرفت و پس ازآن مجدداً پرسشنامه در اختیار دو گروه قرار داده شد و از دو گروه نمونه خون جهت تعیین فاکتورهای مذکور گرفته شد .سپس اطلاعات قبل و بعد در دو گروه جمع آوری و مورد مقایسه قرار گرفت ، و نتایج نشان داد که آموزش به روش بحث گروهی بر میزان آگاهی ، نگرش و عملکرد دانش آموزان نسبت به سیگار و میزان مصرف سیگار و میزان فاکتورهای خونی ( میزان هموگلوبین ، هماتوکریت و تعداد گلبول قرمز خون ) تأثیر داشته است .
۵- مشکی ، مهدی و غفرانی پور ، فضل ا … و الهیاری ، عباسعلی ( ۱۳۷۸ ) در پژوهشی تحت عنوان ” اثربخشی بحث گروهی بر خودپنداشت نوجوانان پسر دبیرستانهای گناباد ” در این پژوهش ۳۴ نفر در گروه آزمون و ۳۲ نفر در گروه گواه به روش خوشه ای ساده ی دو مرحله ای انتخاب شدند و پس از آموزش به گروه آزمون و بررسی نتایج کارایی آموزش به روش بحث گروهی بر اساس مهارت مشکل گشایی بر ارتقاء خودپنداشت نوجوانان و پایداری اثر آن نیز به اثبات رسید . استمرار بیشتر ، نیازمند پیگیری و یادآوری است تا برای نوجوانان الگوی عملی گردد .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۶- وارسته مقدم ( ۱۳۸۵ ) در پژوهشی با هدف بررسی مقایسه ای تأثیر دو روش آموزشی سخنرانی و بحث گروهی بر سطح یادگیری مراقبین بهداشتی در خصوص شناخت استرس های کودکان سن مدرسه منطقه ۶ شهر تهران پرداخت . جامعه ی آماری این پژوهش شامل ۴۰ مراقب بهداشتی شاغل در مدارس ابتدایی منطقه ی ۶ اموزش و پرورش شهر تهران بود که ۲۰ نفر به روش سخنرانی و ۲۰ نفر به روش بحث گروهی آموزش دیدند . داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامه ای مشتمل بر ۴۰ سؤال در مورد آگاهی از استرس و علائم و منابع و راه های مقابله با استرس در کودکان سن مدرسه جمع آوری شد . برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری من ویتنی یو ، دقیق فیشر و ویل کاکسون و نرم افزار Spss استفاده شد و نتایج تحقیق نشان داد که سطح یادگیری در مراقبین بهداشتی مدارس ابتدایی بعد از آموزش به روش بحث گروهی به طور چشمگیری مؤثرتر از آموزش به روش سخنرانی بود .
۷- هروی کریموی ، جدیدمیلانی و رژه ( ۸۰ ) پژوهشی با هدف مقایسه ی تأثیر روش های آموزشی سخنرانی و تفحصّ گروهی بر میزان یادگیری دانشجویان پرستاری در درس بهداشت جامعه در دانشگاه شاهد سال ۸۱ – ۱۳۸۰ انجام دادند . این پژوهش ، نیمه تجربی بود که بر روی ۴۹ دانشجوی دریافت کننده ی واحد بهداشت در دو گروه : ۲۴ نفر تدریس به شیوه ی تفحصّ گروهی و ۲۵ نفر تدریس به شیوه ی سخنرانی انجام شد . داده ها با بهره گرفتن از آزمون های آماری من ویتنی و ساین و به کمک نرم افزارSpss تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد که میزان یادگیری در هر دو گروه تدریس به شیوه ی سخنرانی و تفحصّ گروهی افزایش معنی داری داشته اند ولی میزان یادگیری در گروه تفحصّ گروهی از گروه تدریس به شیوه ی سخنرانی به طور معنی داری بیشتر بوده است .
۸ – غفاری و احدی (۱۳۸۶ ) در پژوهشی به بررسی تاثیر‌ آموزش خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه در کاهش کناره گیری اجتماعی و کاربری اجباری اینترنت پرداختند هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مولفه های هوش هیجانی (خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه) بر آثار منفی اعتیاد به اینترنت (کاربری اجباری و کناره گیری اجتماعی) بود .
جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پسر دوره متوسطه منطقه ۳ شهر تهران بود، که ۳۰ نفر از دانش آموزان «مرکز توسعه صادرات ایران» بر اساس آزمون های تشخیصی اعتیاد به اینترنت به عنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش در زمینه خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه در ۸ جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. با توجه به این که طرح تحقیق پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است ابزارهای اندازه گیری اعتیاد به اینترنت، هوش هیجانی بار آن، کاربری مشکل زای اینترنت کاپلان (۲۰۰۲) در دو نوبت قبل از آموزش و بعد از آموزش مورد اجرا قرار گرفت. داده های جمع آوری شده از این پرسش نامه ها با روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه و به تبع آنها هوش هیجانی کلی پس از آموزش در گروه آزمایش، به طور معناداری افزایش پیدا کرده است. میزان کاربری اجباری اینترنت و کناره گیری اجتماعی در کاربرانی که مورد آموزش قرار گرفته بودند به طور معناداری کاهش پیدا کرده و میزان این متغیرها در گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری داشته است.
۹- رمضانخانی و سیاری (۱۳۷۸) در تحقیقی با عنوان « بررسی وضعیت آموزش مهارتهای زندگی در نظام آموزش و پرورش کشور » که بر روی تعدادی از دانش آموزان ابتدائی، راهنمایی و متوسطه در سطح نسبتاً وسیعی انجام پذیرفته است، به این نتیجه رسیده اند که ۲/۳۹ درصد از پاسخگویان ۹ مهارت سالم زیستن را از طریق برنامه های مدرسه به طور کامل آموخته اند. ۸/۲۸ درصد این مهارتها را در حد متوسط، ۶/۱۵ درصد خیلی کم، ۴/۱۶ درصد اصلاً نیاموخته اند. این میزان درصدها برای هر یک از سؤالات مختلف و بر حسب استانهای متفاوت گزارش شده است.
این تحقیق صرفاً بر روی یکی از انواع مهارتهای زندگی یعنی سالم زیستن متمرکز بوده است.
۱۰- هزاوه ای ، تقدیسی ، محدث حکاک و حسن زاده ( ۱۳۸۳ ) در پژوهشی تحت عنوان ” تأثیر روش آموزشی سخنرانی ، بازی و ایفای نقش بر آگاهی و عملکرد دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی در مورد تغذیه دوران بلوغ ” که بر روی ۱۷۴ نفر دانش آموز به صورت تصادفی به سه گروه آموزشی شامل سخنرانی ، بازی و ایفای نقش اختصاص یافتند و هر گروه در دو جلسه آموزشی مربوط به خود شرکت کردند . آگاهی و عملکرد دانش آموزان قبل ، بلافاصله و یک ماه پس از آموزش به وسیله ی پرسشنامه و چک لیستی که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفته بود ، سنجیده شدند . و نتایج نشان داد که نمره آگاهی بلافاصله بعد از آموزش در گروه سخنرانی و در گروه بازی و در گروه ایفای نقش نسبت به قبل از آموزش ، افزایش معنی داری داشته است . میزان آگاهی در دو گروه ایفای نقش و گروه بازی افزایش بیشتری نسبت به گروه سخنرانی داشته است . همچنین ماندگاری عملکرد در گروه ایفای نقش به طور معنی داری بیش از سخنرانی و بازی بود .
۲ – ۱۳ – ۲ : پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
در مطالعه ای جامع در سال ( ۱۹۸۲ ) ماکسود به تأثیر روش بحث گروهی بر پیشرفت های اخلاقی شاگردان کلاس اول در شهر کانوی نیجریه پرداخت . در این مطالعه ، ۴ معمای اخلاقی طرح شده توسط کلبرگ به عنوان پیش آزمون برای ۷۹ کودک مسلمان یک مدرسه ی ابتدایی در شهر کانو مورد استفاده قرار گرفت . تعدادی موضوعات اخلاقی تنظیم شد برای ارائه در ۲ گروه آزمایش و ۲ گروه کنترل . مواردی از تجربیات در برابر مسائل پیچیده ی اخلاقی همراه با اندکی نصایح و بیان استدلال های اخلاقی در حد کودکان ۶ ساله از طریق بحث گروهی در ۲ گروه آزمایش ارائه گردید . این آزمایش به مدت ۴ هفته انجام شد . پانزده روز بعد از اجرای آزمایش در هر دو گروه کنترل و آزمایش همان ۴ معمای اخلاقی کلبرگ به عنوان پس آزمون به اجراء در آمد . داده های جمع آوری شده و مقایسه آن ها در دو گروه آزمایش و ۲ گروه کنترل ، تغییرات مثبت قابل توجهی را در ارتباط با استدلات اخلاقی در گروه های آزمایش نشان داد .
مطالعه ی دیگری توسط آر . پریسلین و همکاران در سال ۱۹۹۶ صورت گرفت . این پژوهش تأثیر شیوه بحث گروهی را در فراگیری مجموعه ای از مهارتهای بین اعضاء شرکت کننده در یک بحث گروهی مورد بررسی قرار داد . در این بررسی نشان داده شد ، بحث های گروهی بدون رهبر عملکرد بهتری را نسبت به گروه های تحت هدایت دارند در تجزیه و تحلیل عوامل مربوط به بحث ، سه جهت گیری عمده در بحث ها نشان داده شد که عبارت بودند از : – مبادله ی افکار و عقاید – ارزیابی های اجتماعی – انگیزش . در این مطالعه مشخص شد که مبادله افکار و عقاید در خلال جلسات بحث گروهی ، شناخت اعضاء شرکت کننده را به طرز قابل ملاحظه ای بهبود می بخشد ، همچنین ارزیابی های اوضاع جامعه توسط افراد در سطح متوسط و انگیزش آنان در سطح بالا افزایش نشان داد .
دوین – شیهان و همکاران ( ۱۹۷۶)[۳۹] معتقدند که روش بحث گروهی از نظر اجتماعی برای معلم و دانش آموز هر دو مفید است . از یک طرف دانش آموز از طریق تعامل با یکدیگر اعتماد به نفس بیشتر ، قدرت بیان بالاتر و خجالت و کمرویی کمتری پیدا می کنند . و از طرف دیگر ، در معلمان نیز روحیه ی همکاری ، سعه ی صدر و نقد پذیری و توان شنیدن نظرهای دیگران بیشتر و قوی تر می شود .
در تحقیقی که بوتهلو[۴۰] و ادانل[۴۱] ( ۲۰۰۱ ) انجام دادند ، به این نتیجه رسیدند که روش تدریس بحث گروهی از نوع گروه های کوچک می تواند به ایجاد محیط فعال یادگیری برای تمام دانشجویان ، در هر سطح از هوش یا توانایی ذهنی ، منجر شود . در این پژوهش مشخص شد که تدریس از نوع بحث گروهی که مستلزم مبادله ی دانش و اطلاعات به صورت دو طرفه است برای دانشجویان مفیدتر است ؛ گرچه در پژوهش مذکور تأکید شد که دانشجویان علی رغم مزایای تدریس از نوع بحث گروهی ، ترجیح می دهند تا تدریس به صورت سخنرانی فعال و توسط استاد متخصص و مسلط بر محتوای آموزشی صورت گیرد ( به نقل لیاقت دار وعابدی ، جعفری و بهرامی ، ۱۳۸۱ ) .
کاران۴ ( ۲۰۰۸ ) رویکردهای مبتنی بر یادگیری از طریق گروه های کوچک را راهبردی سودمند برای یادگیری های بین حرفه ای دانسته و عوامل تعاملاتی درون این شیوه ی یادگیری را دارای اثرات مهم بر علایق ، یادگیری و رضایت دانشجویان از یادگیری عنوان می کنند . آنها در قالب یک پژوهش روی دانشجویان پزشکی ، پرستاری ، داروسازی و پزشکی اجتماعی ، ضمن آموزش آنان در مورد موضوعات بین حرفه ای و ادراک فرایند یادگیری به شیوه ی گروه های کوچک پرداختند . نتایج نشان داد که تمامی دانشجویان رشته های مختلف ، رضایت بیشتری را از یادگیری چهره به چهره و در قالب گروه های کوچک ابراز نموده و به طور قابل توجهی آن را در علاقه مندی خود نسبت به یادگیری های بین حرفه ای مؤثر دانسته اند ( به نقل مهرام ، مهرام و موسوی نسب ، ۱۳۸۷ ) .
در برنامه ارتقای توانایی های اجتماعی یل ـ نیوهون، مهارتهای زندگی از جمله مدیریت استرس، حل مسأله، تصمیم گیری و مهارتهای ارتباطی آموزش داده شد. نتایج پیشرفت چشمگیری را در گروه آزمایشی نشان داد. توانایی برنامه ریزی، انتخاب راه حل های مناسب برای زندگی، ارتباط با همسالان، کنترل شخصی و اجتماعی شدن آنها بطور معنی داری افزایش یافت. مطالعات بعدی نشان دادند که این برنامه درزمینه های اختصاصی و پیشگیری از مصرف داروهای مخدر نیز مؤثر است و تمایل به استفاده از مواد مخدر را کاهش می دهد. افزون بر این نتایج به تأثیر مثبت این نوع آموزش بر مهارت دانش آموزان در حل مشکلات بین فردی و مقابله با اضطراب دلالت دارند. بر اثر این آموزشها شرکت کنندگان می توانند تعارض های خود با همسالان را به طریق سازنده ای حل کنند، توانایی کنترل رفتارهای تکانشی در آنها افزایش می یابد و بین همسالان محبوبیت بیشتری به دست می آورند ( کاپلان و همکاران ۱۹۹۲ ).
زولینگر ( ۲۰۰۳ ) در یک مطالعه به برررسی اثر آموزش مهارت های زندگی بر دانش ، نگرش و توانایی دانش آموزان مدارس راهنمایی در انتخاب سبک زندگی سالم پرداختند . نتیجه ی این پژوهش نشان داد که دانش آموزانی که در برنامه ی آموزش مهارت های زندگی شرکت کرده بودند در مقایسه با آنهایی که شرکت نکرده بودند کمتر سیگار می کشیدند ( به نقل البرز ، ۱۳۸۶ ) .
تلادو ( ۱۹۷۴) دریافتند که توانایی بیشتر در حل مسأله با افزایش عزت نفس و پایگاه درونی رابطه دارد و ویک لانگ( ۱۹۷۹ ) در پژوهشی که اثر آموزش مهارت های زندگی را در زمینه خودآگاهی بررسی نمود، نشان داد که به دنبال این آموزش، دانش آموزان صداقت بیشتر، نوع دوستی بیشتر و پرخاشگری کمتر نشان می دهند ( به نقل نوری و محمد خانی، ۱۳۷۹ ) .
در سایت www.jtln.org (۲۰۰۷) پنجره ای جهت شناخت شخصیت انسان معرفی کرده اند که درتمام بخش های زند گی برخی نواقص ومعایب انسانها را تعریف میکند.
پنجره جوهری
در پنجر ه جو هری شخصیت انسان دارا ی چها ر بخش زیر است :

آشکار

پنهان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




  • و کنترل رفتارهای تکانشی موقع ناراحتی است (سالترز – پدنولت[۲۰۵]، ۲۰۰۹).

تنظیم هیجان مفهومی بسیار فراگیر و گسترده و دربردارنده طیف وسیعی از فرایندهای هشیار و ناهشیار فیزیولوژیک، رفتاری و روان‌شناختی است؛ رابردهای تنظیم هیجان ریشه در تحول هیجانی، شناختی و اجتماعی دارند (گراس و جان، ۲۰۰۳). تنظیم هیجان فرایندی است که در آن افراد می‌توانند بر این که چه هیجاناتی داشته باشند، چه زمانی آنها را داشته باشند و چطور آنها را تجربه کنند یا چگونه آنها را بیان کنند، موثر باشند (هافمن، ۲۰۰۷).
از دیدگاه گراتز و رومر (۲۰۰۴) تنظیم هیجان چند فرایند را در برمی‌گیرد :

  • آگاهی از هیجان‌ها
  • درک هیجان‌ها
  • پذیرش هیجان‌ها
  • توانایی کنترل رفتارهای تکانشی
  • توانایی دنبال کردن اهداف فردی هنگام مواجهه با هیجان‌های چالش‌برانگیز
    • توانایی استفاده از راهبردهای سازگارانه برای تنظیم پاسخ‌های هیجانی
    • ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

افراد به طرق مختلفی هیجانات خود را تنظیم می‌کنند. راهبردهای تنظیم هیجان ممکن است متمرکز بر تغییر رفتار (مانند فرونشانی)، توجه (مانند کنترل توجه، حواسپرتی)، شناخت (مانند ارزیابی مجدد شناختی، پذیرش) و واکنش‌های فیزیولوژیکی (مانند تکنیک‌های تنفس عمیق) باشد (مائوس[۲۰۶] و تروی[۲۰۷]، ۲۰۱۲). تنظیم هیجان می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه، زودگذر یا دائمی، و رفتاری یا شناختی باشد. تنظیم هیجان رفتاری نوعی از تنظیم هیجان است که در رفتار آشکار فرد دیده می‌شود، در حالی که تنظیم هیجان شناختی قابلیت مشاهده ندارد و زودگذر است (گراس، ۱۹۹۹).
فرایندهای تنظیم هیجان ممکن است به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه یا کنترل شده باشند، ممکن است آگاهانه یا غیرآگاهانه باشند؛ از آن جایی که هیجان‌ها فرایندهایی چند بخشی هستند که در طول زمان آشکار می‌شوند، تنظیم هیجان شامل تغییر در پویایی‌های هیجان، یا نهفتگی، زمان بروز، اندازه و طول مدت پاسخ‌ها در حوزه رفتاری، تجربی یا فیزیولوژیکی می‌شود (فاسنر و همکاران، ۲۰۱۴). تنظیم هیجان بسته به اهداف فرد ممکن است باعث تعدیل، تشدید یا بقای هیجان وی شود (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴).
ویژگی‌های بنیادین تنظیم هیجان عبارتند از :

  • افراد ممکن است هیجان‌های منفی یا مثبت خود را با افزایش یا کاهش آنها تنظیم کنند.
  • اگرچه به نظر می‌رسد نمونه‌های اولیه تنظیم هیجان آگاهانه باشد، مانند زمانی که در صف صندوق در یک فروشگاه بزرگ هستیم، اما می‌توانیم تنظیم هیجان را فعالیتی تصور کنیم که در ابتدا به صورت عمدی شروع شده اما بعدتر بدون آگاهی هوشیارانه صورت می‌پذیرد. مانند زمانی که خشم خود را از پذیرفته نشدن توسط یک همسال پنهان می‌کنیم یا زمانی که توجه خود را از موضوعات ناراحت کننده برمی گردانیم.
  • هیچ فرض اولیه‌ای وجود ندارد که شکل بخصوصی از تنظیم هیجان فی نفسه خوب یا بد است (گراس،‌ ۲۰۱۴).

تعریف نظم‌جویی شناختی هیجان
هیجان‌ها، به ویژه هیجان‌های منفی می‌توانند موجب افزایش تعارضات بین فردی، تصمیم‌گیری نادرست و مشکلات سلامت روان گردند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴). بنابراین مردم عموما می‌کوشند هیجانات خود را با تغییر ارزش، شدت و مدت آنها تنظیم کنند (روثبارت و شیس، ۲۰۱۴).
پروتکل درمان شناختی مبتنی بر نظم‌جویی هیجان بر ارزیابی مجدد شناختی از نظم‌جویی هیجان متمرکز است؛ وقتی از واژه نظم‌جویی هیجان استفاده می‌کنیم، به فرایندهای شناختی و رفتاری اشاره داریم که بر وقوع، شدت، مدت و ابراز هیجان اثر گذارند (کمپبل-سیلز و بارلو، ۲۰۱۴). نظم‌جویی هیجان فرایندی است که در آن افراد می‌توانند بر این که چه هیجاناتی داشته باشند، چه زمانی آنها را داشته باشند و چطور آنها را تجربه کنند یا چگونه آنها را بیان کنند، مؤثر باشند (هافمن، ۲۰۱۲).
الگوهای نظم‌جویی هیجان و فعالیت هیجانی می‌تواند پیش‌بینی کننده مشکلات درونی شده و عملکرد اجتماعی کودکان حتی در سال‌های اولیه رشد باشد و کودکانی با الگوهای ناسازگار نظم‌جویی هیجان در معرض خطر مشکلات درونی شده قرار دارند (مورگان[۲۰۸] و همکاران، ۲۰۱۴). نقص در نظم‌جویی هیجان می‌تواند با بروز و تداوم بسیاری از اختلالات روانی مرتبط باشد و البته هدف امیدبخش درمان این اختلالات باشد (گومز- سیمون و همکاران، ۲۰۱۴). بدتنظیمی هیجان بعد مشترک برخی علائم آسیب شناسی روانی مانند ملال طولانی مدت، خلق ناپایدار، خشم زیاد، ترس مداوم و نگرانی شدید است (گومز- سیمون[۲۰۹] و همکاران، ۲۰۱۴). بدتنظیمی هیجان در هم‌بستگی میان پیامدهای اجتماعی منفی و قربانی خشونت شدن در کودکان و نوجوانان نقش دارد (شوارتز[۲۱۰] و پروکتر[۲۱۱]، ۲۰۰۰).
تا کنون پژوهش‌ها در خصوص تنظیم هیجان بیشتر بر روی مطالعه ارزیابی‌های مجدد شناختی، و نظم بخشیدن به واکنش‌های هیجانی معطوف بوده‌اند اما اخیرا پژوهش‌ها در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه روش‌های پردازش اولیه محرک برانگیزاننده هیجان، می‌توانند منجر به واکنش‌های روانشناختی گوناگون گردند (وارن بروان و همکاران، ۲۰۱۳).
راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان
راهبرد نظم‌جویی شناختی هیجان بر مدل هیجانی گراس استوار است که بر ارزیابی سرنخ‌های درونی و بیرونی هیجانی تاکید می‌کند (گراس و جان، ۲۰۰۳). مدل نظم‌جویی هیجانی گراس بر نظم بخشیدن هیجانات در پنج بخش انتخاب موقعیت، تغییر موقعیت، گسترش توجه، تغییر شناختی و تعدیل پاسخ تمرکز می‌کند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴).
شکل ۲-۲ : مدل نظم‌جویی هیجان گراس
گراس و تامپسون (۲۰۱۴) اشاره می‌کنند این پنج نقطه، پنج فرایند تنظیم هیجان را ارائه می‌کنند :

  • انتخاب موقعیت : مهمترین رویکرد رو به جلوی تنظیم هیجان، انتخاب موقعیت است. این نوع تنظیم هیجان شامل اقداماتی می‌شود که فرد موقعیتی را انتخاب کند (یا نکند) که انتظار دارد باعث برانگیخته شدن هیجانات خوشاید یا ناخوشایند شود. انتخاب موقعیت نیازمند درک ویژگی‌های احتمالی موقعیتی دور از دسترس، و پاسخ‌های هیجانی مورد انتظار به این ویژگی‌هاست. رسیدن به چنین درکی بسیار دشوار است. با نگاهی رو به جلو، افراد عموما در تخمین پاسخ‌هایشان نسبت به وقایع احتمالی آینده، مرتکب اشتباه می‌شوند. ضمنا عموما مدت پایداری پاسخ‌های منفی‌شان به پیامدهای مختلف را بیش از حد برآورد می‌کنند. همین امر انتخاب موقعیت به منظور تنظیم پاسخ‌های هیجانی را بسیار دشوار می‌سازد. مانع دیگر برای انتخاب موقعیت موثر، قیاس صحیح سود کوتاه مدت تنظیم هیجان در برابر هزینه‌های آن در بلند مدت است.
  • تغییر موقعیت : تغییر موقعیت کمک می‌کند موقعیت‌های بالقوه هیجان‌زا لزوما منجر به پاسخ‌های هیجانی نشوند. در مورد افراد بزرگسال، تغییر موقعیت ممکن است مجموعه‌ای از تلاش‌های کلامی برای یاری رساندن در حل مساله و تایید حقانیت پاسخ هیجانی را در بر بگیرد. گاهی ممکن است تمایز قائل شدن میان انتخاب موقعیت و تغییر موقعیت دشوار به نظر برسد. این امر به این دلیل است که شاید تلاش برای تغییر یک موقعیت منجر به خلق موقعیت جدیدی شود. برای تمایز موثر این دو باید در نظر داشت که موقعیت‌ها ممکن است بیرونی یا درونی باشند، اما تغییر موقعیت به تغییر شرایط فیزیکی خارجی اطلاق می‌شود، در حالیکه تغییر محیط‌های درونی (مانند شناخت‌ها) را در بخش تغییر شناختی تحت پوشش قرار می‌دهیم.
  • گسترش توجه : گسترش توجه یکی از نخستین فرایندهای تنظیم هیجان است که در طول دوران رشد پدیدار می‌شود و به نظر می‌رسد از دوران نوزادی تا سراسر بزرگسالی مورد استفاده قرار می‌گیرد، به ویژه زمانی که تغییر یا اصلاح موقعیت امکان‌پذیر نیست. گسترش توجه به این امر اشاره دارد که چگونه افراد با هدایت کردن توجه‌شان در یک موقعیت می‌توانند بر هیجاناتشان تاثیر بگذارند. گسترش توجه می‌تواند نسخه درونی انتخاب موقعیت قلمداد شود. دو راهبرد مهم گسترش توجه، پرت کردن حواس و تمرکز کردن هستند. تمرکز، توجه را به سمت مولفه‌های هیجانی یک موقعیت جلب می‌کند. وگنر و راگ (۱۹۹۸) این را «شروع کنترل شده» هیجان نام گذاشته‌اند. زمانی که توجه مرتبا به احساسات ما و پیامدهای آنها معطوف می‌شود، در واقع نوعی نشخوار اتفاق می‌افتد. نشخوار پیرامون رویدادهای غم‌انگیز به تشدید و تمدید علائم افسردگی می‌ انجامد (جاست و الوی، ۱۹۹۷؛ نولن – هوکسما، ۱۹۹۳). اما بورکووک[۲۱۲]، رومر[۲۱۳] و کینیون[۲۱۴] (۱۹۹۵) اظهار کرده‌اند که متمرکز کردن توجه روی تهدیدهای احتمالی آتی اگرچه ممکن است باعث افزایش اضطراب خفیف شود، اما باعث کاهش قدرت و شدت پاسخ‌های هیجانی منفی نیز خواهد شد. در مجموع گسترش توجه ممکن است اشکال گوناگونی داشته باشد، از جمله : سلب فیزیکی توجه، هدایت مجدد درونی توجه، یا پاسخ دادن فرد به تلاش دیگران برای تغییر جهت توجه.
  • تغییر شناختی : تغییر شناختی به این موضوع اشاره دارد که فرد ارزیابی‌اش از موقعیتی که در آن قرار دارد را تغییر دهد تا اهمیت و بار هیجانی آن را دگرگون کند. یکی از اشکال تغییر شناختی که بسیار مورد توجه قرار گرفته، ارزیابی مجدد است (گراس، ۲۰۰۲؛ جان و گراس، ۲۰۰۳؛ اوشنر و گراس، ۲۰۰۷). این نوع تغییر شناختی شامل تغییر معنای موقعیت به نحوی می‌شود که که تاثیر هیجانی آن را تغییر دهد. ارزیابی مجدد موضوعات فیلم‌هایی که بار منفی دارند، منجر به کاهش تجربه هیجان منفی ناشی از تماشای آنها شده است.

ارزیابی شناختی مرتبط با هیجان در کودکان تاثیر قابل ملاحظه‌ای از ابراز هیجان آنها در طول دوران رشد می‌گیرد که شامل دلایل و پیامدهای این هیجان‌ها می‌شود.

  • تغییر پاسخ : برخلاف سایر راهبردهای تنظیم هیجان، تغییر پاسخ در انتهای فرایند تولید هیجان اتفاق می‌افتد، پس از آن که فرایند تولید پاسخ آغاز می‌شود. تعدیل پاسخ به تاثیر مستقیم (تا حد امکان) بر پاسخ رفتاری، فیزیولوژیکی یا تجربی اشاره دارد. در واقع تغییر پاسخ، تلاش برای تغییر تظاهرات ذهنی، فیزیولوژیکی و رفتاری هیجان به مستقیم‌ترین شکل ممکن است. شکل شایع دیگر تغییر پاسخ، تنظیم رفتار ابراز کننده هیجان است (گراس و همکاران، ۲۰۰۶).

کارکردهای نظم‌جویی شناختی هیجان
فاسنر و همکاران (۲۰۱۴) با بررسی هم‌بستگی میان نقص در نظم‌جویی هیجانات و علائم افسردگی دریافتند کاهش تجربه و ابراز عواطف مثبت همراه با درک عواطف منفی با علائم افسردگی مرتبط است. بدتنظیمی هیجان و مشکل در نظم‌جویی هیجانات با اضافه وزن در مادران (دی کامپورا[۲۱۵]و همکاران، ۲۰۱۴)، ناسازگاری و رفتار پرخاشگرانه در نوجوانان تحت کنترل والدین (کوی[۲۱۶] و همکاران، ۲۰۱۴)، فعالیت نامنظم قلب و سیستم عصبی خودکار (برنا[۲۱۷] و همکاران، ۲۰۱۴) و افزایش علائم وحشت‌زدگی (گالانگ[۲۱۸] و همکاران، ۲۰۱۴) هم‌بستگی دارد. دسترسی محدود به راهبردهای نظم‌جویی هیجان نقش واسطه‌ای در سلامت کمتر افراد مضطرب ایفا می‌کند (کارتر[۲۱۹] و واکر[۲۲۰]، ۲۰۱۴).
فردی که دست به ارزیابی مجدد هیجانی می‌زند هیجانات مثبت بیشتری را تجربه و ابراز می‌کند تا هیجانات منفی، در حالی که سرکوب کننده هیجانی هیجانات منفی بیشتری و هیجانات مثبت کمتری را تجربه و ابراز می‌کند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴). استفاده از ارزیابی مجدد با عملکرد میان فردی بهتر هم‌بستگی دارد، حال آن که سرکوب هیجانات با عملکرد میان فردی ضعیف‌تر و بدتر هم‌بستگی دارد؛ در نهایت به کار بستن ارزیابی مجدد هیجانی رابطه معنادار مثبتی با بهزیستی دارد، در حالی که رابطه سرکوب هیجانی با بهزیستی منفی است (گراس و جان، ۲۰۰۳).
مطالعات اخیر نشان داده‌اند که ممکن است نظم‌جویی هیجان با ذهن‌آگاهی غیر موقعیتی مرتبط باشد (مودینوس و همکاران، ۲۰۱۰) و با MBSR تقویت شود (گولدین و گراس، ۲۰۱۰). درعین حال یکی از مکانیسم‌های عمل احتمالی زیربنای MBSR، نظم‌جویی هیجان است که ویژگی کلیدی اختلالات خلقی و اضطرابی و موضوع هدف بسیاری از مداخله‌های بالینی روانی اجتماعی است (کمپبل-سیلز و بارلو، ۲۰۱۴). تمرین ذهن‌آگاهی می‌تواند بر آن دسته از نواحی مغز که تنظیم کننده توجه، آگاهی و هیجانات هستند نیز تاثیر بگذارد (گریسون، ۲۰۰۹) و توانایی اجرای راهبردهای نظم‌جویی هیجان را تقویت کند (گولدین و همکاران، ۲۰۱۳). بررسی تصاویر fMRI هم نشان داد MBSR کاهش هیجان منفی به هنگام نظم‌جویی هیجان و افزایش فعالیت در نواحی کورتیکال لب آهیانه‌ای که به توجه مربوط می‌شوند را به دنبال دارد (گولدین و همکاران، ۲۰۱۳).
نظم‌جویی هیجانات منفی از طریق ارزیابی مجدد باعث افزایش فعالیت منطقه پیشین لب پیشانی[۲۲۱] و کاهش فعالیت آمیگدال[۲۲۲] می‌شود (مودینوس[۲۲۳] و همکاران، ۲۰۱۰). نتایج پژوهش گوپتا[۲۲۴] و همکاران (۲۰۰۸) نشان داد نظم‌جویی هیجان ماهرانه می‌تواند نقش شرم مزمن در اختلال خوردن را بهبود ببخشد. گاتمن و همکاران (۱۹۹۶) دریافتند آموزش راهبردهای نظم‌جویی هیجان به والدین و هدایت آنها در کمک به کودکان برای افزایش هیجان آگاهی و آزادی در ابراز هیجان تعدیل شده هم‌بستگی مثبتی با نظم‌جویی هیجانی کودکان ۵ تا ۸ ساله دارد. هافمن (۲۰۱۲) نظم‌جویی هیجان را راهگشای بسیاری از نظریه‌پردازان CBT می‌داند، زیرا یک چارچوب بیولوژیکی برای توضیح دلایل مؤثر بودن راهبردهای CBT در نظم‌جویی هیجانات ارائه می‌کند و برای چگونگی بهبود و ارتقاء آنها هم راهکار ارائه می‌کند. امروزه نظم‌جویی هیجان علاوه بر حوزه CBT، در حوزه روان پویشی نیز وارد شده است و رویکردی درمانی به نام روان درمانی پویای مبتنی بر تنظیم[۲۲۵] توسط نظریه‌پردازان روان پویشی معرفی شده است (رایس[۲۲۶] و هافمن، ۲۰۱۴).
بدتنظیمی هیجان بعد مشترک برخی علائم آسیب شناسی روانی مانند ملال طولانی مدت، خلق ناپایدار، خشم زیاد، ترس مداوم و نگرانی شدید، و عامل بروز و تداوم بسیاری از اختلالات روانی است (گومز- سیمون و همکاران، ۲۰۱۴). بدتنظیمی هیجان با کاهش تجربه و ابراز عواطف مثبت و درک عواطف منفی در افسردگی (فاسنر و همکاران، ۲۰۱۴)، افزایش علائم وحشت‌زدگی (گالانگ و همکاران، ۲۰۱۴)، اضافه وزن در مادران (دی کامپورا و همکاران، ۲۰۱۴)، فعالیت نامنظم قلب و سیستم عصبی خودکار (برنا و همکاران، ۲۰۱۴)، سلامت کمتر افراد مضطرب (کارتر و واکر، ۲۰۱۴)، ناسازگاری و رفتار پرخاشگرانه در نوجوانان (کوی و همکاران، ۲۰۱۴) و افزایش احتمال پیامدهای اجتماعی منفی و قربانی خشونت شدن در کودکان و نوجوانان (شوارتز و پروکتر، ۲۰۰۰) هم‌بستگی دارد.
الگوهای نظم‌جویی هیجان و فعالیت هیجانی می‌تواند پیش‌بینی کننده مشکلات درونی شده و عمکلرد اجتماعی کودکان حتی در سال‌های اولیه رشد باشد و کودکانی با الگوهای ناسازگار نظم‌جویی هیجان در معرض خطر مشکلات درونی شده قرار دارند (مورگان و همکاران، ۲۰۱۴). ارزیابی مجدد هیجان با عملکرد میان فردی بهتر و سرکوب هیجانات با عملکرد میان فردی ضعیف‌تر و بدتر هم‌بستگی دارد؛ در واقع ارزیابی مجدد هیجانی رابطه معنادار مثبتی با بهزیستی دارد، در حالی که که رابطه سرکوب هیجانی با بهزیستی منفی است (گراس و جان، ۲۰۰۳).
فصل سوم
روش‌شناسی پژوهش
در این فصل به بررسی طرح پژوهش، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه‌گیری، روش اجرای پژوهش، مشخصات بیماران، ابزارهای پژوهش، ساختار درمان و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات می‌پردازیم.
طرح پژوهش
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و مطالعه نیمه تجربی با طرح تک آزمودنی[۲۲۷] چند خط پایه­ای است که به منظور ارزیابی اثربخشی درمان‌های استرس‌زدایی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و نظم‌جویی شناختی هیجان در استرس، ذهن‌آگاهی و طرحواره‌های هیجانی زوجین متعارض انجام گرفت. روش تک آزمودنی که در روان­شناسی سابقه طولانی دارد (سیف، ۱۳۸۲)، در اصل به عنوان جایگزینی برای روش مطالعه موردی به وجود آمده است. اگرچه مطالعه موردی در روان‌شناسی بالینی از اهمیت زیادی برخوردار است، با مشکلات زیادی از جمله وجود تبیین‌های فراوان برای نتایج موجود روبرو است. به علاوه تعمیم نتایج را می‌توان مهم‌ترین مشکل مطالعه موردی دانست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




۳- تشویق بازی درمانگر به ابراز احساسات خوشایند و ناخوشایند از سوی کودکان
جلسه ششم
اهداف: آموزش مسئولیت پذیری و تصمیم گیری و القای حس خودکارآمدی در کودکان
محتوی:
۱- به کودک توضیح داده می شود که در طول جلسه می تواند تصمیم بگیرد با چه وسیله ای بازی کند، اما در این صورت محدودیت هایی برای او بوجود می آید، از قبیل اینکه نمی تواند با وسیله دیگری که کودک دیگری انتخاب کرده است، بازی کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲- به کودکان توضیح داده می شود که مسئولیت مراقبت و حفظ وسایل بازی به عهده خودشان است و هر وسیله بازی که از آن استفاده می کنند را در پایان بازی در مکان اولیه اش قرار دهند.
۳- در حین بازی کودکان، بازی درمانگر به کودکانی که به شیوه مسئولیت پذیر با وسایل بازی رفتار می کنند، بازخورد مثبت می دهد.
۴- ترغیب کودکان به استفاده از وسایلی که تاکنون با آنها بازی نکرده اند.
۵- تشویق تلاش کودکان به جای توجه به پیامد عملکردشان
۶- تشخیص توانایی کودک از سوی بازی درمانگر و ارائه بازی های همراه با تکالیف مناسب.
جلسه هفتم
اهداف: ترغیب کودکان به انجام بازی های نمادی و ابراز احساساتشان به شخصیت های بازی
محتوی:
۱- در اختیار قرار دادن وسایل بازی که امکان نمادپردازی با آن ها وجود دارد (مانند عروسک بزرگسال، عروسک کودک و عروسک حیوانات).
۲- پی گیری احساس کودکان در حین بازی و پذیرش و منعکس کردن این احساسات به او.
۳- توضیح اینکه تجربه احساسات ناخوشایند، به خودی خود پدیده ای منفی نمی باشد.
جلسه هشتم
اهداف: آماده سازی کودکان برای خاتمه جلسات و گرفتن بازخورد از آنها
محتوی:
۱- با اجرای بازی “دوست داشتنی ها”، کودکان به دادن نظراتشان در مورد یکدیگر ترغیب می شوند.
۲- از کودکان در مورد نکات مثبت و منفی جلسات بازخورد گرفته می شود.
۳- در مورد تغییرات کودکان در خودشان از آن ها نظرخواهی می شود.
۴- آماده سازی کودکان برای خاتمه جلسات با توضیح اینکه هر وقت خواستند می توانند برای بازی به کلینیک مراجعه کنند.
۵- اجرای پس آزمون.
۳-۷. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها
در این تحقیق از تجزیه‌وتحلیل توصیفی داده‌ها، به منظور توصیف داده‌های جمع‌ آوری‌شده، استفاده شد و با بهره گرفتن از نرم‌افزار آماری spss اطلاعات تجزیه‌وتحلیل شد. از شاخص‌های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد برای خلاصه نمودن و توصیف اطلاعات استفاده شد. برای بررسی مقایسه‌ای اثربخشی درمان تعامل والد- کودک و بازی‌درمانی کودک محور بر کاهش علائم اختلالات اضطرابی، کاهش افسردگی و بهبود خودکارآمدی آزمودنی‌ها، تحلیل کوواریانس چند متغیره بکار گرفته شد.
۳-۸. ملاحظات اخلاقی
به والدین کودکان شرکت کننده در پژوهش اطمینان داده شد که اطلاعات کسب شده از آن‌ها محفوظ خواهند ماند و کسانی که مایل هستند از نمرات فرزند خود مطلع شوند، صرفا نمرات فرزند خودشان در اختیارشان قرار خواهد گرفت. به گروه گواه اطمینان داده شد که پس از پایان کار پایان‌نامه، به آنها نیز ۸ جلسه ‌درمان تعامل والد-کودک و بازی درمانی کودک محور (به انتخاب خودشان) ارائه خواهد شد. همچنین هر فرد، در هر زمان از انجام پژوهش که مایل بود به طور آزادانه می‌توانست از برنامه خارج شود.
فصل چهارم
یافته‌های آماری تحقیق
۴-۱. مقدمه
پس از گردآوری اطلاعات لازم است این اطلاعات سازمان‌بندی و خلاصه شود تا به روشنی قابل فهم و انتقال باشد. در واقع در این مرحله است که از اطلاعات خام نتایج علمی ارزشمند به دست می‌آید. در این فصل ابتدا سعی می شود ویژگی‌های جمعیت شناختی آزمودنی‌ها به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گیرد، سپس به تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی فرضیه‌های ارائه شده در فصول قبل با بهره گرفتن از نرم افزار آماری spss پرداخته می شود. در تجزیه و تحلیل توصیفی داده‌ها، پژوهشگر قصد دارد یافته‌های خام پژوهش را با بهره گرفتن از شاخص‌های آمار توصیفی طبقه‌بندی کند و در تجزیه و تحلیل استنباطی به آزمون فرضیه‌های تحقیق پرداخته می‌شود.
۴-۲. بررسی جمعیت شناختی
در این پژوهش که اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک و بازی‌درمانی کودک محور بر علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی کودکان‌دبستانی و خودکارآمدی والدین مورد بررسی و مقایسه قرار می‌گیرد گروه نمونه شامل تعداد ۳۶ نفر از کودکان‌دبستانی مبتلا به اختلالات اضطرابی و به همراه مادران آنها می‌باشد که از این میان ۱۲ کودک در گروه درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک، ۱۲ کودک در گروه بازی‌درمانی کودک محور و ۱۲ کودک در گروه گواه گمارش شدند.
در این مرحله اطلاعات جمعیت شناختی اعضای گروه‌های آزمایش و گواه به تفکیک مورد بررسی قرار می‌گیرد.
جدول ۴- ۱ اطلاعات مربوط به توزیع جنسیت کودکان در گروه های تحقیق را ارائه می‌دهد.
جدول ۴-۱: توزیع جنسیت کودکان در گروه های تحقیق

گروه

جنسیت

فراوانی

فراوانی درصدی

فراوانی تجمعی

درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک

دختر

۶

۵۰.۰

۵۰.۰

پسر

۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




۰.۴۱

۰.۸۴

-۴.۲۲

۱۸

۰.۰۰۱

جدول ۴- ۲۰ نشان می دهد که با توجه به این که مقدار سطح معنی داری آزمون لوین جهت بررسی تساوی واریانس ها برابر با ۸۴/۰ بوده و این مقدار خیلی بیشتر از ضریب ملاک یعنی ۰۵/۰ است، بنابراین با ۹۵/۰ اطمینان گفته می شود که دو گروه از نظر واریانس برابر هستند و پیش فرض تساوی واریانس های دو گروه جهت آزمونt رعایت گشته است.

همان گونه که نتایج آزمون t مستقل نشان می دهد از آنجا که مقدار قدر مطلق t به دست آمده (۲۲/۴) با درجه آزادی ۱۸ ، از مقدار t جدول (۷۳/۱) بزرگتر است و همچنین از آنجا که سطح معنی داری این آزمون برابر ۰۰۱/۰ می باشد و چون این مقدار کمتر از سطح معنی داری ۰۱/۰ است ، بنابراین با ۹۹ درصد اطمینان می توان گفت که تفاوت مشاهده شده بین میانگین نمرات دو گروه معنی دار می باشد. با توجه به یافته های جدول ۴ – ۱۹ از آنجا که اختلاف نمرات پیش آزمون از پس آزمون در گروه زنان بیشتر از گروه مردان است و باعث کاهش بیشتر تعارضات شده است بنابراین فرضیه پژوهش با ۹۹ درصد اطمینان تایید و فرض صفر رد می شود.
فرضیه ۵: مشاوره زوجی به شیوه های عقلانی – عاطفی (الیس) و واقعیت درمانی (گلاسر)بر کاهش مولفه های تعارضات زوجین تاثیر دارد.
برای آزمون این فرضیه از آنجا که پژوهش دارای سه گروه آزمایشی (واقعیت درمانی ، عاطفی – عقلانی و کنترل ) می باشد و همچنین با نمرات پیش آزمون و پس آزمون هر یک از مولفه های تعارض زناشویی روبرو هستیم، لذا در ابتدا نمرات پیش آزمون را از پس آزمون در هر یک از مولفه ها کم کرده و سپس با نمرات اختلافی آزمون آماری آنالیز واریانس یک راهه را اجرا می کنیم. سپس با بهره گرفتن از آزمون شفه به بررسی اختلاف دو به دو گروه های آزمایشی می پردازیم.
جدول۴ – ۲۱ : نتایج تحلیل واریانس یک راهه در سه گروه آزمایشی و کنترل در مورد هر یک از مولفه های تعارض زناشویی

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مولفه های تعارض

شاخص آماری
منبع تغییرات

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

ضریب F

سطح معناداری(p)

کاهش همکاری

واریانس بین گروهی

۴۷۶۲۵.۸۳

۲

۲۳۸۱۲.۹۲

۱۱۶.۴۷۸

۰.۰۰۰۱

واریانس درون گروهی

۱۱۶۵۳.۱۵

۵۷

۲۰۴.۴۴۱

مجموع

۵۹۲۷۸.۹۸

۵۹

کاهش رابطه جنسی

واریانس بین گروهی

۱۰۰۳.۲۳۳

۲

۵۰۱.۶۱۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم