کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



۴-۹-۱-گرز گاو سر: ۱۲۸
۴-۹-۲-تیغ، جوشن و خود و سپر ۱۲۹
۴-۹-۳-درفش کاویان: ۱۲۹
۴-۱۰-درمان اساطیری ۱۲۹
۴-۱۰-۱-نوشدارو ۱۳۰
۴-۱۰-۲-پر سیمرغ: ۱۳۰
۴-۱۰-۳-جشن نوروز: ۱۳۰
۴-۱۱-اسطوره پیامبران ۱۳۱
۴-۱۱-۱- زرتشت ۱۳۱
۴-۱۱-۲-خضر: ۱۳۶
۴-۱۱-۳- موسی: ۱۳۷
۴-۱۱-۴- عیسی (ع): ۱۳۸
فصل پنجم: نتیجه‌گیری
۵-۱-نتیجه‌گیری: ۱۴۱
۵-۲- پیشنهادات ۱۴۳
فهرست منابع ۱۴۴
چکیده
اسطوره در شعر شاعران ادبیات مقاومت با تکیه بر آثار شهریار، قیصر امین پور، سید علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری و معلم دامغانی
به وسیله‌ی:
معصومه همتی
اسطوره در پیوندی تنگاتنگ با شعر مقاومت به شمار می‌آید. در شرایط جنگ و دفاع مقدس است که باورهای اساطیری نهادینه شده و جاودانه می‌گردد؛ اسطوره کهن الگویی است؛ که روزگاری حقیقت داشته و امروز به عنوان نماد بر جا مانده است حاصل نگاه تازه به دنیای از دست رفته‌ی دیروزی است اسطوره‌ی هر قوم ریشه و پیشینه کهن در ادبیات و فرهنگ آن قوم دارد. در این پژوهش اسطوره در شعر مقاومت با تکیه بر آثار: محمدحسین شهریار، قیصر امین پور، سید علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری و محمدعلی معلم دامغانی بررسی شده است. برای این که زمینه ورود به مبحث اصلی فراهم شود، ابتدا مطالبی در حد ضرورت در باره جنگ و زمینه های آن بیان شده است. تا آنجا که لازم بود به بنمایههای اسطوره و کارکرد آن نیز پرداخته شده است. یعنی معنای اسطوره، گونه های اسطوره و پیوند اسطوره با ادبیات ذکر شده است. بعد از بیان این مطالب در فصل چهارم این پایان نامه مفاهیم و اصطلاحات اساطیری در شعر شاعران فوق مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ برای این که نظمی در کار باشد این اصطلاحات ذیل عناوین شاهان اساطیری،، پهلوانان اساطیری، جانوران اساطیری، آیینهای اساطیری و ابزارها اساطیری تقسیم‌بندی شده است. پس از آن که بر اساس کتابهای معتبر به تعریف این اصطلاحات پرداخته شده، برای هر کدام از آن‌ها از شعر شاعران مورد بحث شواهدی هم ذکر شده است.

واژگان کلیدی: شعر، مقاومت، دفاع مقدس، اسطوره و …
فصل اول
مقدمه وکلیّات
۱-۱- مقدمه
هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس تأثیر شگرفی در عالم ادبیات پدید آورد و نسل شاعر را به خلق سروده‌ها سوق داد. شعر به عنوان سلاحی اثرگذار درصحنه حضور داشت و حماسه‌ها و مقاومت‌ها را می‌ستود و ثبت می‌کرد. شعر هشت سال دفاع مقدس شعری است مبتنی با باورها و ارزش‌های دینی که رساترین عنوانی که بر آن اطلاق شده دفاع مقدس است. به این اعتبار که انگیزه‌های اصلی رزمندگان، دین و باور دینی بوده است، همه‌ی مظاهر و نشانه‌ها، نمود دینی داشته است: مانند، وصیت‌نامه‌ها پیشانی‌بندها، … جنگ هشت ساله پیامدهای آن نگارش هزاران اثر بوده است که در این آثار به همه‌ی مسائل درونی و بیرونی پرداخته‌اند. آثاری که، ارزش‌ها جلوه‌های هشت سال دفاع مقدس را با زبانی هنرمندانه بیان کرده.
شعر مقاومت نوشته‌ی شاعرانی است که زخم‌های فرود آمده بر سینه‌ی شهیدان را توصیف کرده است. شعر مقاومت سرشار توصیف‌هایی از ایثارگران و رزمندگانی که در راه ایمان و عقیده، آزادی و دفاع از سرزمین ایران اسلامی جام خویش را تقدیم کرده‌اند. توصیف خیانت‌ها و بیداد دشمنان است. ترسیم دردها، داغ‌ها و مرثیه‌های مردم است. در میان اثر آفرینان دفاع مقدس، آثاری که مبتنی بر ارزش‌ها و باورهای اصیل اسلامی است را نمی‌شود نادیده گرفت. در این جستار بن مایه‌های اساطیری در اشعار، شهریار، قیصر امین پور، سید علی موسوی گرمارودی و … در نظر گرفته می‌شود. دریافت نمادها و نمایاندن آن‌ها در چهارچوب‌های شناخته شده بررسی می‌شود. دفاع مقدس شعر فارسی را به شدت تحت تأثیر گذاشت باید باور داشت که این شاعران به طور طبیعی، به خلق حماسه و نگاهی به اسطوره متوجه می‌شوند. بیان اساطیری شعرشان بسی ساده و دور از صنعت‌های لفظی است؛ اما دنیای اساطیری فضای گسترده و پر رمز و راز دارد در سال‌هایی که صدای موشک و خمپاره در فضای شهرها می‌پیچید و کاروان‌های رزمندگان از خیابان‌ها گذر می‌کردند. ذهن خلاق شاعران به تصویر آفرینی می‌پردازد، جنگ و مقاومت همچون اهریمنی بر سر مردم وارد می‌شود، تنها کسانی که بتوانند انسان‌های پاک و متعالی را اسطوره سازند شاعران هستند؛ و روی هم رفته شکل‌گیری اساطیر بر اساس اوضاع اجتماعی و پدیده‌هایی تاریخی می‌تواند باشد. اسطوره با حماسه دفاع مقدس پیوندی تنگاتنگ دارد، در قالب جنگ و حماسه‌ی مقاومت است که جاودانه می‌گردد.
«هیچ ملتی را نمی‌توان شناخت و به ژرفای اندیشه آن دست یافت؛ مگر اینکه ریشه‌ی باورهای آن را در نمادهای اساطیری دریافت. زمانی که تاریخ سکوت می‌کند و گسترهی باستان شناسی در می‌ماند؛ هزاره های ناشناختی قومی چون ایران را، باید در اسطوره‌ها جست.»
(واحد دوست،۱۳۷۹: ۲۵)
«اسطوره طرحی از ابتدا تا انتهای هستی ترسیم می‌کند و خویشکاری و عناصر دیگر سازنده روایت خود را آشکار می سازند. اسطوره در گسترده ترین معنای آن گونه ای جهان بینی باستانی است آنچه اسطوره را می‌سازد یافته ها و دست آوردهای انسان دیرینه است.» (کزازی، ۱۳۷۶: ۹) دفاع مقدس سرگذشت ملتی است که با شگفتی حماسه آفریدند: هشت سال جنگی که بر این ملت گذشت، اگر بر بزرگ‌ترین ملت وارد می‌شد؛ کمرشان می‌شکست و اساس آن‌ها در هم می‌شد. در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که جوانان ما با تعهد و التزام میراث دار معرفت، هنر و جوان‌مردی هستند در اینجا شایسته می‌دانیم که شهدای هشت سال دفاع مقدس را ارج نهیم، و به خاطر آوریم که چه اهریمنانی بر ما دشمنی کردند و جنگ راندند.
آن چه نگارنده را بر آن داشت تا به اسطوره در شعر دفاع مقدس بپردازد، وجود اشعار حماسی و عناصر اسطوره‌ای در آن‌هاست؛ که نشان دهنده‌ی فضای حماسی بر جنگ است و علاوه بر آن علاقه‌ی وافری که به بحث شهدا و مناسبات آنان داشته است. به منظور دریافت میزان حضور عناصر اسطوره در شعر جنگ با تکیه بر آثار پنج شاعر دفاع مقدس: شهریار، سبزواری، علی معلم دامغانی، سید علی گرمارودی، قیصر امین پور می‌باشد. این بررسی ابتدا به صورت مطالعه کلی و مستمر صورت گرفت و سپس تمامی موارد اسطوره‌ای آفرینش، شاهان، قهرمانان و … را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داده و جمع‌ آوری کرده است؛ و در هر قسمت تعریفی قابل فهم بیان نموده و ابیاتی را به عنوان شاهد بیان کرده‌ام.
شاید پژوهش تکراری به ذهن آید با این همه باید پذیرفت بن مایه‌های اساطیری دنیایی شگفت و فضایی پررمز و راز دارد؛ و راه بردن به ساحل بی‌کران علم جای چون و چرا دارد زیرا زمانی که بر پهنه‌ی دریای علم حرکت می‌کنی درمی‌یابی که هنوز در آغاز راهی این رساله در پنج فصل طراحی شده است:
فصل اول: کلیات که شامل: هدف تحقیق، پیشینه تحقیق و روش کار.
فصل دوم: به دو قسمت ۱- تاریخچه‌ دفاع مقدس ۲- آشنایی با شاعران مقاومت
فصل سوم: واژه اسطوره، مفاهیم و کارکرد آن
فصل چهارم: بازتاب اسطوره در شعر، شاعران مقاومت، شهریار، حمید سبزواری، علی موسوی گرمارودی، محمدعلی معلم دامغانی، قیصر امین پور و درک پیام‌های آن است.
به چهار قسمت تقسیم می‌شوند.
۱-اسطوره‌های طبیعت و عناصر اربعه ۲-اسطوره‌های شاهان و قهرمانان
۳-اسطوره‌های موجودات فرا طبیعی و جانوران غیر انسان
۴-اسطوره‌های پیامبران
۱-۲- پیشینه پژوهش
این موضوع در ادبیات ایران مورد توجه بوده است دانشجویان متعددی در رشته‌ ادبیات فارسی، در زمینه‌ی اسطوره پایان‌نامه نوشته‌اند. به طور مثال: تجلی اسطوره در شعر حافظ تألیف محمد سرور مولایی، اسطوره و طبیعت در اشعار منوچهر آتشی تألیف راضیه رزازان سال ۱۳۹۱، نهادینه‌های اساطیری در شاهنامه فردوسی تألیف مهوش واحد دوست، اساطیر در خمسه نظامی و منطق‌الطیر تألیف حمیرا زمردی، بازتاب اسطوره در اشعار سهراب سپهری تألیف ابوالقاسم اسماعیل‌پور، بازتاب اسطوره در شعر احمد شاملو و … نتایج تحقیقات حاکی از آن است که پیوند شعر و اسطوره بنیادین است و اینکه شعر بر دوش اسطوره‌ها حرکت کرده جلو آمده و به میزان قدرت تخیل و آگاهی از فرهنگ سرزمین و اوضاع اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند، اسطوره‌ها را در شعر به کار می‌برند. همان طور که از عناوین آثار به خوبی بر می‌آید در هیچ از این آثار به طور اختصاصی و مفصل موضوع اسطوره در شعر شاعران ادبیات مقاومت با تکیه بر آثار شهریار، قیصر امین پور، سید علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری و معلم دامغانی بررسی نشده است. بنابراین این پایان‌نامه هم از نظر موضوع و هم به لحاظ شیوه‌ی کار با تمام پژوهش‌های انجام شده متفاوت است.
۱-۳- اهداف تحقیق
با توجه به علاقه‌ای که به شعر دفاع مقدس دارم، این موضوع را به عنوان پایان‌نامه انتخاب کردم. هدفم از این تحقیق شناخت بیشتر شاعران دفاع مقدس، کارکرد اسطوره، دریافت نمادهای اساطیری و نمایاندن آن‌ها در چهارچوب‌های شناخته شده است.
با این همه باید پذیرفت که شاعران ادبیات مقاومت به طور طبیعی به خلق حماسه و نگاهی به اسطوره متوجه می‌شوند. دنیای اساطیری دنیای بی‌کران و فضای پر رمز و رازی است. بررسی شعر شاعران مقاومت تلفیقی نو به حساب می‌آید.
۱-۴-روش تحقیق
در این پژوهش به بررسی اسطوره در شعر شاعران مقاومت با تکیه بر آثار شهریار، قیصر امین پور، سید علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری و محمدعلی معلم دامغانی پرداخته شده است. جمع‌ آوری اطلاعات به روش فیش‌برداری و کتاب‌خانه‌ای انجام گرفته است. بدین صورت از طریق مطالعه‌ی کتاب‌های مرتبط با موضوع تحقیق مهم‌ترین و برجسته‌ترین مطالب را باز یافته و همچنین به مطالعه‌ی اسطوره شناختی از دیدگاه پژوهشگران پرداخته و بهره گرفته‌ام؛ پس از تحلیل و نگارش در محتوای تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. در ضمن از بن مایه‌های اساطیری شاهنامه که در مقاله‌ها و کتاب‌ها چاپ شده بودند. فراهم آورده و در این رساله باز نموده است.
۱-۵-ضرورت تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:14:00 ق.ظ ]




فصل سوم روش تحقیق را مورد بحث قرار می دهد . در هر قسمت این فصل ابتدا فرضیه های تحقیق، جامعه آماری و نمونه آماری تشریح می گردد و سپس روش های آزمون فرضیه ها تشریح خواهد شد.
در فصل چهارم ضمن ارائه آمار توصیفی متغیرهای تحقیق نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها مطرح خواهد شد
فصل پنجم شامل ارائه یافته ها ، نتیجه گیری و پیشنهادات می باشد. این فصل با ارائه یافته های تحقیق شروع شده و سپس به بررسی تطبیقی یافته های تحقیق و نتیجه گیری می پردازد. در خاتمه پیشنهاداتی ارائه میگردد. فهرست منابع نیز پیوست می باشد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
فصل دوم
مقدمه
هر چند چندین دهه است که مسئولیت‌های اجتماعی شرکت‌ها در دنیای غرب محل بحث و نظر می‌باشد و در این زمینه پیشرفت‌های عظیمی نیز چه در زمینه‌ی مطالعات و قوانین و چه در زمینه‌ی افکار عمومی حاصل شده است، امّا در آسیا شرکت‌های زیادی به این موضوع نپرداخته‌اند (بیریچ و مون[۴]، ۲۰۰۴) این در حالی است که جهانی‌سازی نه‌تنها موجب شده است مشتریان و صنایع به هم نزدیک شوند بلکه فلسفه‌ها و نگرش‌ها را نیز به یکدیگر نزدیک کرده است. مطالعات مسئولیت اجتماعی شرکتی[۵] در حال رشد می‌باشد و هر روزه ابعاد تازه‌ای از آن در علم مدیریت و رفتارسازمانی مورد کنکاش واقع می‌گردد امّا در سطح ملّی و در ادبیات مدیریتی ایران تاکنون مهجور باقی مانده است. هر چند که در ایران، شرکت‌ها و مؤسساتی اعم از خصوصی و دولتی وجود دارند که تکلیف اجتماعی بنگاه را در کسب و کار خود ترویج داده‌اند (به طور مثال شرکت‌های زیادی در کشور ایران به مسایل محیط زیست به عنوان یک فعالیت حیاتی نگاه می‌کنند و به آن به شدّت پایبند می‌باشند) امّا علی‌رغم این فعالیت‌ها هیچ گونه شناخت مناسبی از کلیت موضوع وجود ندارد.
مشکل دیگری که می‌توان به آن اشاره نمود این است که فرهنگ ایران به شدّت متأثر از مذهب می‌باشد و آموزه‌های اخلاقی ناشی از مذهب به شدّت بر طرز نگرش و تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای مدیران ایرانی تأثیرگزار می‌باشد و آمیخته شدن این موضوع با احساسات ملّی نزد مدیران باعث می‌شود در پاره‌ای موارد تصمیم‌گیری‌ها سخت‌تر گردند. به طور مثال، در رابطه با مشکل بیکاری، کم نیستند مدیرانی که در تصمیم‌گیری بین گزینه‌ی استخدام نیروهایی بیشتر از ظرفیت شرکت‌هایشان در جهت کاهش بیکاری یا گزینه‌ی سودآوری بیشتر شرکت در قبال ذی‌نفعان و صاحبان شرکت دچار مشکل هستند. به عبارت دیگر تداخل امور مربوط به اخلاقیات و رفتارهای بشردوستانه با بحث‌های مالی و حتّی ادامه‌ی حیات بنگاه‌ها تصمیم‌گیری را برای مدیران در پاره‌ای موارد پیچیده می‌کند و نه‌تنها موجب رفتارهای غیریکسان و شاید متضاد شرکت‌ها در شرایط مشابه می‌گردد بلکه موجب رفتارهای نامتناسب مدیران یک شرکت در بستر زمان نیز می‌شود.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق
در این قسمت چهارچوب نظری مرتبط با متغیرهای تحقیق بیان می شود.
مسولیت اجتماعی
تفکّر جدید پیرامون شرکت و مسئولیت اجتماعی آن توسط بوون[۶] در سال ۱۹۵۳ مطرح گردید. وی مسئولیت‌های جدیدی را برای شرکت و مدیران بیان کرد. در دهه ۱۹۶۰ برای اوّلین بار مسائل سیاسی در مقررات گذاری شرکت‌ها درنظر گرفته شد. این تحولات باعث ظهور مسئولیت اجتماعی شرکت در اوائل دهه ۱۹۷۰ شد. در دهه ۱۹۷۰ تغییرات مهمی در قوانین کار کشورهایی همچون انگلستان و امریکا و در جهت افزایش قدرت کارکنان و اتحادیه‌های کارگری به وجود آمد. در این دهه، ارتباطات میان کارکنان و کارفرمایان بهبود یافت. از دهه ۱۹۷۰ شرکت‌های انگلیسی گزارش‌هایی در زمینه‌ی مسئولیت‌های اجتماعی خود منتشر کردند که می‌توان ازجمله آنها به گزارش در مورد مشتریان و اجتماع که بیشتر توسط بخش دولتی انگلستان منتشر می‌گردید، گزارش مربوط به کارکنان که شامل حسابداری منابع انسانی می‌شد و گزارش در مورد محیط زیست اشاره کرد. در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بیشتر مسائل محیطی مورد توجه دولتمردان قرار گرفت (گری، اون و ادامس[۷]، ۱۹۹۶).
از لحاظ نظری، حوزه‌ی مسئولیت اجتماعی شرکت با مشکلاتی مشابه‌ای در تعریف مفهوم مسئولیت اجتماعی روبه‌رو می‌باشد. تعدد و چندگانگی روش‌ها و ابعاد این مفهوم پیچیده، ارائه گزارش عینی از اجزای آن که بیشتر ذهنی و اغلب ارزیابی آن بر اساس معیارهای مربوط به زمینه‌های اخلاقی و یا اجتماعی می‌باشد را دشوار کرده است (دخیلی و انسی، ۲۰۱۲). تعریف اوّلیه‌ی مسئولیت اجتماعی شرکت به دهه پنجاه میلادی بازمی‌گردد (کارول[۸]، ۱۹۹۹). اصطلاح مسئولیت اجتماعی شرکت به وسیله‌ی سه لغت که دربرگیرنده‌ی آن است تعریف شده است : شرکت، اجتماع، مسئولیت، زو و تن[۹] (۲۰۰۸) مسئولیت اجتماعی شرکت را به عنوان فرایند ایجاد ثروت، ارتقاء مزیت رقابتی شرکت و حداکثر کردن ارزش ثروت و منافع ایجاد شده برای جامعه بیان کرده‌اند، که به طور کلی تعهد و توجه کسب و کار به کیفیت زندگی کارکنان، مشتریان، جامعه محلی و کل جامعه را در جهت توسعه‌ی اقتصادی پایدار مدنظر دارد (هولمه و واتس[۱۰]، ۲۰۰۰). مسئولیت اجتماعی شرکت اغلب به طبقات اقتصادی، اجتماعی و محیطی تقسیم می‌شود که با توجه به تعریف مرکز جهانی توسعه پایدار کسب و کار، به عنوان تعهد کسب و کار در توجه به توسعه‌ی اقتصادی پایدار، کار کردن با کارمندان،‌ خانواده، جامعه‌ی محلی و به طور کلی جامعه در جهت بهبود کیفیت زندگی تعریف شده است (کارنا[۱۱]، ۲۰۰۴). مسئولیت اجتماعی شرکت عموماً به طریقه‌ای از تجارت و نیز خلق ارزش‌های اجتماعی اطلاق می‌شود که بر طبق و حتّی فراتر از الزامات قانونی، اخلاقی و خواسته‌های عمومی و اقدامات قانونی در پاسخگویی به ارزش‌های گروه‌های ذینفع است (لوتکنهورست[۱۲]، ۲۰۰۴؛ واداک، بودول و گراوس، ۲۰۰۲). با این حال،‌ در تمام تعاریفی که دانشمندان در مورد مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها ارائه کرده‌اند، این باور عمومی وجود دارد که فراتر از تلاش برای به حداکثر رساندن سود شرکت،‌ سازمان‌ها و شرکت‌ها نقشی حیاتی در حل مشکلات جامعه بازی می‌کنند. ایده‌ی اساسی مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها این است که آن منعکس‌کننده‌ی ضرورت‌ها و پیامدهای اجتماعی موفقیت در کسب و کار می‌باشد (بابالولا، ۲۰۱۲).
در حالی که رفته رفته تأکید بر تکالیف اجتماعی شرکت‌ها رو به گسترش می‌باشد و بر رابطه‌ی شرکت‌ها با ذی‌نفعان تأثیر می‌گذارد،‌ هیچ اتفاق نظری بین اهل تحقیق در مورد این که دلایل و تأثیرات برنامه‌های اجتماعی سازمان‌ها چیست وجود ندارد. این عدم اتّفاق نظر در مورد این که چه فعالیت‌هایی از سازمان دقیقاً تکلیف اجتماعی سازمان نامیده می‌شود نیز وجود دارد و همان طور که در ادامه خواهیم دید تعاریف متعددی برای تکلیف اجتماعی سازمان ارائه گردیده است که اغلب آن‌ها به خاطر شفاف نبودن موجب می‌شوند که ساختن یک تئوری و همچنین ابزارهای اندازه‌گیری مشکل باشد (ویلیامز و همکاران[۱۳] ۲۰۰۶) شکل‌گیری موضوع تکلیف اجتماعی به دهه‌ های آغازین قرن بیستم و هنگامی که شرکت‌هایی چون فورد و کارنیج شروع به ایجاد مؤسسات غیرانتفاعی در جهت توسعه‌ی اجتماع نمودند بازمی‌گردد. تکلیف اجتماعی شرکت‌ها در دهه‌ های پنجاه و شصت میلادی مورد توجه بیشتری واقع گردید. هنگامی که شرکت‌ها با سؤالاتی در زمینه‌ی نقش خود در جامعه مواجه شدند و چندین تئوری در این زمینه در این دهه ارائه گردید (کلارک[۱۴]، ۲۰۰۰)
تعاریف اوّلیه‌ی مسئولیت اجتماعی شرکتی به دهه پنجاه میلادی بازمی‌گردد (کارول[۱۵]، ۱۹۹۹). در دهه شصت میلادی اوّلین کوشش‌ها برای ارائه‌ یک ایده و تصویر بهتر و دقیق‌تر شروع شد. سه محقّق مربوط به موضوع در آن زمان دیویس، فردریک و مک‌گوییر[۱۶] می‌باشند. دیویس اوّلین فردی بود که به قدرت سازمان‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی اشاره کرد. او تکلیف اجتماعی شرکت را تصمیمات و رفتارهای بنگاه که دلایل اتخاذ آن حداقل فراتر از مرزهای سازمان می‌باشد تعریف کرد. شکست در بالانس و موازنه کردن قدرت و مسئولیت اجتماعی درنهایت می‌تواند به زوال بنگاه بیانجامد. فردریک تکلیف اجتماعی شرکت را وسیله‌ای برای بهبود رفاه اجتماعی ـ اقتصادی جامعه عنوان می‌کند، امّا تحقیق جامع‌تر را در این زمینه مک‌گوییر در مقاله‌ای تحت عنوان تجارت و جامعه انجام داد و مفهوم تعهّد اجتماعی را فراتر از تعهّد اقتصادی و قانونی شرکت‌ها دانست (والکر[۱۷]، ۲۰۰۷)
علی‌رغم روند موجود در جامعه، فریمن[۱۸] در سال ۱۹۶۲ عنوان کرد که بنگاه‌های تجاری فقط و فقط در رابطه با سودآوری در قبال سهام‌داران خود مسئول هستند هر چند که این نظریه مورد قبول پژوهشگران دیگر واقع نگردید. (والکر،۲۰۰۷) در دهه هفتاد میلادی هیلد در مقاله‌ی خود تحت عنوان «تعهدات اجتماعی تجارت : جامعه و شرکت ۱۹۶۰-۱۹۰۰» این ایده را مطرح کرد که تکلیف اجتماعی شرکت‌ها باید در رابطه با سیاست‌های واقعی که بنگاه‌ها انجام می‌دهند مورد توجه قرار گیرد (هیلد[۱۹]، ۱۹۷۰). (ایلز و والتون[۲۰]، ۱۹۷۴) تکلیف اجتماعی شرکت‌ها را بسیار وسیع دانستند و آن را بالاتر از فعالیت‌های اقتصادی شرکت‌ها قلمداد کردند.
تلاش‌های اوّلیه برای تعریف تعهّد اجتماعی شرکت‌ها محدود به فهم عمومی از قضیه بود و با پیشرفت موضوع تعاریف دقیق‌تری ارائه گردید. به طور مثال جانسون (۱۹۷۱) به وضوح به نقش ذی‌نفعان شامل کارمندان، تأمین‌کنندگان و توزیع‌کنندگان و اجتماعات محلی علاوه بر سهام‌داران تأکید می‌کند که در اصل یکی از اوّلین تلاش‌ها برای معرفی مدل ذی‌نفعان می‌باشد جانسون (۱۹۷۱) آبوت و مونسن[۲۱] (۱۹۷۹، به نقل از والکر، ۲۰۰۷) شرکت‌های مجله‌ی فورچون ۵۰۰[۲۲] را از حیث تکلیف اجتماعی مورد سنجش قرار دادند و مشاهده کردند که گروه‌های مختلفی در داخل و خارج سازمان‌ها تحت تأثیر این مقوله قرار می‌گیرند.
دهه هشتاد میلادی در پیشینه‌ تحقیق از این جهت اهمیّت دارد که اصطلاحات و مفاهیم جدیدتری همچون کارایی اجتماعی شرکت‌ها[۲۳] و جهت‌گیری اجتماعی شرکت‌ها[۲۴] مطرح شدند. در این دهه محققان زیادی به آزمایش تأثیرات تعهّد اجتماعی شرکت بر سودآوری پرداختند (به طور مثال اپرله، کارول و هارت فیلد[۲۵]، ۱۹۸۵؛ دراکر[۲۶]، ۱۹۸۴؛ کوچران و وود[۲۷]، ۱۹۸۴؛ مک‌گوییر، ساندگریم و شی‌ویز[۲۸]، ۱۹۸۸). نقطه‌ی مشترک همه‌ی این مطالعات این است که تعهدات اجتماعی را به عنوان یک فرصت بالقوه برای سازمان‌ها تلقی کردند و این عبارت که شرکت‌های مسئول و متعهد، شرکت‌های سودآور هم هستند، ماحصل این مطالعات بود( کارول ،۱۹۷۹) در طی دهه نود میلادی همچنان مباحث موجود در دهه هشتاد تعقیب می‌شد ولی با این تفاوت که هر چه تکلیف اجتماعی شرکت‌ها به زمان کنونی نزدیک می‌شود مرزهای آن نیز گسترده‌تر می‌گردد و گروه‌های بیشتری را شامل می‌شود و بیشتر جنس استراتژی به خود می‌گیرد. کاستکا، بامبر و شارپ (۲۰۰۴) بیان می‌کنند که مفاهیمی که مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها بیان می‌کند در گذشته شامل دغدغه‌های محیط زیست، روابط عمومی، نوع دوستی شرکت‌ها، مدیریت منابع انسانی و روابط با اجتماع نامیده می‌شد. تعریف‌های مختلف و فراوان در رابطه با مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها مؤید نکته‌ی دیگری نیز می‌باشد و آن این که این تعریف از دیدگاه عملیاتی تا دیدگاه استراتژیک و در سطح جهانی و دربرگیرنده‌ی اجزای بیشتر تکامل داشته است (سایا[۲۹]، ۲۰۰۱) همان گونه که مرور شد تعریف دقیق تکلیف اجتماعی شرکت‌ها تاکنون یک تعریف دقیق و واحد نبوده و نویسندگان مختلف هر یک زیر این چتر مفاهیم مختلفی را ارائه کرده‌اند که صرف‌نظر از تعاریف متفاوت و بی‌شمار، برخی از آن‌ها به صورت وسیع‌تری به این موضوع نگاه کرده‌اند و حتّی توانسته‌اند بسیاری از تعاریف دیگر را به صورت یک جا پوشش دهند (لانتوس[۳۰]، ۲۰۰۱) با در نظر گرفتن هدف این پژوهش که بررسی نحوه‌ی نگرش مدیران شرکت‌های ایرانی به مفهوم تکلیف اجتماعی می‌باشد نیاز به تبیین تعریف واحد از مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها وجود داشت تا تصویری که مدیران ایرانی در رابطه با مسئولیت اجتماعی دارند در این قالب بحث گردد و در ادامه برای این منظور به مرور چارچوب‌های ارائه شده در رابطه با مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها پرداخته شده تا بر اساس دیدگاه‌ها یک چارچوب مشخص به بررسی نحوه‌ی نگرش مدیران به مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها پرداخته شود.
چارچوب سه سطحی وود[۳۱] (۱۹۹۱)
وود در سال ۱۹۹۱ سه سطح آنالیز و بررسی را شرح می‌دهد که به وسیله‌ی آن تعریف CSR را به سه سطح تقسیم می کند و با این روش تحلیلی سبب ملموس‌تر شدن مفهوم CSR می‌گردد. سطح اوّل تعریف وود سطح مؤسسه[۳۲] است. در این جا مسئولیت شرکت‌ها به طور عمومی، بلندمدت و روابط آن‌ها با جامعه مورد بحث قرار می‌گیرد. در این سطح قسمتی از تئوری‌های CSR مورد توجه قرار می‌گیرد که مربوط به قانون‌مندی CSR از طریق جامعه به عنوان یک مفهوم یا روش تجاری می‌باشد و لذا برای همه نوع شرکت و با هر گونه ابعاد و اندازه‌ای قابل کاربرد است. تصویری که برخی از شرکت‌ها از CSR دارند، منطبق بر این سطح از تعریف می‌باشد. سطح دوّم، سطح سازمانی می‌باشد. در این سطح روشن می‌شود بنگاه دقیقاً در برابر چه کسانی مسئولیت‌پذیر است. ذی‌نفعان عمده‌ی بنگاه شناسایی می‌شوند. در این دیدگاه روش ذی‌نفعان ارائه شده توسط فریمن می‌تواند راهگشا باشد. وود مسئولیت‌پذیری در این سطح را مسئولیت اجتماعی نامید. در مرور ادبیات موضوع، فیچ[۳۳] (۱۹۷۶)، ایلبرت و پارکت[۳۴] (۱۹۷۳) و اسمیت[۳۵] (۲۰۰۳) مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها را در این سطح تعریف کرده‌اند و به عبارت دیگر مسئولیت اجتماعی بنگاه را مسئولیت در قبال ذی‌نفعان عمده یا گاهی در قبال شرکت‌ها و شرکای شرکت که تحت تأثیر فعالیت‌های بنگاه قرار دارند، تعریف کرده‌اند.
وود سوّمین لایه را سطح فردی تعریف می‌کند. در این سطح، میزان و قدرت تشخیص و تصمیم‌گیری مدیریتی در قبال ذی‌نفعان مورد بررسی قرار می‌گیرد. تصمیم‌گیری و تشخیص مدیران در این سطح به این نکته اشاره دارد که چه قدر تک‌تک مدیران به ذی‌نفعان بنگاه اهمیّت می‌دهند. هی و گری[۳۶] (۱۹۷۴) عنوان کردند که هر مدیری دارای ارزش‌های مختص به خود می‌باشد که به سختی قابل تغییرند. همچنین‌ آن‌ها دقّت کردند که بعضی از مدیران نسبت به مسائل مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت خود دغدغه‌ی بیشتری دارند.
چارچوب کارول
بدون شک در ادبیات موضوع، چارچوب کارول (۱۹۷۹) به عنوان پراستفاده‌ترین چارچوب نقل قول شده است. او عنوان کرد که تکلیف اجتماعی هر بنگاه را می‌توان از چهار منظر مشاهده نمود که پرداختن به آن‌ها موجب ارتقای کیفیت شهروندی هر بنگاه می‌گردد که این چهار منظر عبارت‌اند از منظر اقتصادی، منظر حقوقی، منظر اخلاقی و منظر بشردوستی (نوع‌دوستی) و در ادامه بیان می‌کند که این چهار منظر کاملاً از یکدیگر جدا نمی‌باشند و هر یک به مثابه‌ی یک زنجیره است که در یک طرف آن دغدغه‌های اقتصادی و در سوی دیگر دغدغه‌های اجتماعی نهفته است ( کارول ،۱۹۷۹) .
تعهدات اقتصادی : به طور کلی بنگاه‌های اقتصادی به عنوان واحدهای اقتصادی در جوامع برای نیل به اقتصاد بهتر شکل گرفته‌اند و تولید خدمت و کالا برای اعضای جامعه اوّلین و بدیهی‌ترین هدف بنگاه‌های اقتصادی می‌باشد. به همین خاطر نقش اوّلیه و اصلی بنگاه‌ها تولید کالا یا خدماتی است که جامعه از آن‌ها انتظار دارد و این فرایند موجب تولید سود برای بنگاه می‌گردد که گاهی اوقات این دیدگاه و نگرش به این صورت تغییر می‌یابد که هدف بنگاه حداکثر ساختن سود است. به هر حال باید توجه داشت که دیگر اهداف و فعالیت‌های بنگاه در سایه‌ی فعالیت‌های اقتصادی معنی پیدا می‌کنند و اگر بنگاه اقتصادیی سودده نباشد دیگر فعالیت‌های وی مورد سؤال خواهد بود ( کارول ،۱۹۷۹).
تعهدات حقوقی : جامعه از بنگاه‌ها فقط نمی‌خواهد که سودده باشند بلکه همچنین می‌خواهد مطابق با قوانین و مقررات رفتار نمایند. به عبارت دیگر، در «قرارداد اجتماعی» بین جامعه و بنگاه‌های اقتصادی، جامعه از بنگاه‌ها و شرکت‌های اقتصادی می‌خواهد که در یک چارچوب حقوقی و قانونی سودده باشند. مسئولیت‌های حقوقی دربرگیرنده‌ی یک مجموعه از دستورالعمل‌های اخلاقی است که برای تجارت عادلانه توسط قانون‌گذاران وضع شده است. این نوع از مسئولیت بنگاه را در اصل می‌توان لایه‌ی دوّم از هرم تعهدات اجتماعی بنگاه برشمرد ولی همچون تعهدات اقتصادی از نوع پایه‌ای و اجباری می‌باشند که در صورت عدم پرداختن به آن‌ها موجب زوال بنگاه می‌گردد.
تعهدات اخلاقی : تعهدات اخلاقی بازگوکننده‌ی فعالیت‌هایی است که بر خلاف تعهدات اقتصادی و تعهدات حقوقی تدوین نشده‌اند و از طرف افراد جامعه به صورت دستورالعمل ارائه نشده‌اند. تعهدات اخلاقی دربرگیرنده‌ی هنجارها، استانداردها و انتظاراتی است که بازگوکننده‌ی دغدغه‌های مصرف‌کنندگان، کارکنان، سهام‌داران و جوامع درخصوص عدالت، برابری و پاسداری از وجدان ذی‌نفعان می‌باشد ( کارول ،۱۹۷۹). نکته‌ای که وجود دارد این است که شاید تعهدات اخلاقی به صورت کج‌دار و مریز در جامعه وجود داشته باشند و وحدت نظر در مورد آن حاصل نشده باشد که موجب خواهد شد بنگاه‌ها در این زمینه دچار مشکلات شناسایی اخلاقیات و انتظارات جامعه باشند.
تعهد نوع‌دوستانه : نوع‌دوستی شامل آن دسته از فعالیت‌های بنگاه می‌گردد که در جهت پاسخ به انتظارات جامعه برای شناسایی بنگاه به عنوان شهروند خوب[۳۷] انجام می‌شوند ( کارول ،۱۹۷۹) .به طور مثال مشارکت بنگاه‌های اقتصادی چه از جهت مالی و چه از لحاظ زمانی و معنوی در فعالیت‌های هنری، ‌آموزشی یا تشکیل انجام آن‌ها از این دسته می‌باشند. خط حایل بین فعالیت‌های ناشی از تعهد اخلاقی و فعالیت‌های ناشی از تعهدات نوع‌دوستانه را می‌توان درگیر نبودن وجدان و شعور اخلاق افراد جامعه در رابطه با تعهدات نوع‌دوستانه دانست. جامعه علاقه‌مند است که بنگاه‌ها قسمتی از پول و دارایی خود را در فعالیت‌های خیرخواهانه مصرف کنند. امّا اگر بنگاهی این کار را نکند، در نزد آن‌ها محکوم نمی‌باشد. نکته‌ای که وجود دارد این است که هر چند شرکت در فعالیت‌های نوع‌دوستانه والاترین و کامل‌ترین نوع تعهد اجتماعی بنگاه محسوب می‌گردد امّا در هرم تعهد اجتماعی به وضوح کم‌اهمیّت‌ترین است ( کارول ،۱۹۷۹).
چارچوب ذی‌نفعان
سوّمین چارچوب مورد بررسی در رابطه با مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها را می‌توان ناشی از کتاب معروف «مدیریت استراتژیک:‌ روش ذی‌نفعان» دانست (کوچیوس[۳۸]، ۲۰۰۶) هر چند کارول (۱۹۷۱، ۱۹۹۱) و وود (۱۹۹۱) هر دو به مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها در قبال جامعه اشاره داشته‌اند امّا پیش‌روی واقعی در زمینه‌ی مسئولیت در قبال ذی‌نفعان بدون شک فریمن می‌باشد (کوچیوس، ۲۰۰۶) تئوری ذی‌نفعان که توسط فریمن در سال ۱۹۸۴ مطرح گردید به طور کلی به تعامل بنگاه و جامعه تأکید دارد. سال‌هاست که تئوری ذی‌نفعان به عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها توسط محققان مختلفی همچون هریسون و فریمن (۱۹۹۹)، کلونوسکی[۳۹]، کلارکسون[۴۰] (۱۹۹۵) مورد تأکید می‌باشد و این موضوع مطرح است که با سیستم مدیریت ذی‌نفعان کارآمد می‌توان مسائل اخلاقی و اجتماعی را برطرف نمود و نیازهای جامعه و ذی‌نفعان را نیز به موقع مورد توجه قرار دارد هریسون و فریمن (۱۹۹۹). کلارکسون (۱۹۹۵) عنوان نمود که بین مسئولیت‌هایی که در قبال جامعه وجود دارد و مسئولیت‌هایی که در قبال ذی‌نفعان وجود دارد، تفاوت‌هایی می‌توان قایل شد. وی این دو مسئولیت را جدا از یکدیگر دانست و عنوان نمود که مسئولیت‌ها در قبال جامعه بیشتر در شرکت‌های محلی و در راستای قانون‌مداری می‌باشند در حالی که مسئولیت در قبال ذی‌نفعان غالباً خارج از حوزه‌ی قانون‌گزاران می‌باشد. وی به صورت شفاف این موضوع را توضیح را می‌دهد و به عنوان مثال، مسائل مربوط به ایمنی و بهداشت صنعتی را دغدغه‌ی شهرداری‌ها در آمریکا عنوان می‌کند و لذا این مسائل مربوط به مسائل اجتماعی می‌باشد زیرا آن‌ها دارای قوانین حقوقی می‌باشند در حالی که مسیر شغلی و آموزشی کارکنان هیچ پشتوانه‌ی حقوقی ندارد و لذا به عنوان مسئولیت اجتماعی در قبال ذی‌نفعان (کارمندان) مطرح می‌باشد که برای بنگاه می‌تواند حالت داوطلبانه داشته باشد کلارکسون (۱۹۹۵).
مسئولیت اجتماعی شرکت و عملکرد
توجه به افراد و گروه‌های ذینفع، میزان سود شرکت‌ها در بلندمدت افزایش خواهد داد، زیرا موجب انگیزش نیروی انسانی، افزایش حسن نیّت اجتماعی و اعتماد مردم به یکدیگر و نیز کاهش جریمه‌ها می‌شود. دیوید بر این باور است که : روز به روز باور سازمان‌ها در این مورد راسخ‌تر می‌شود که ترویج اصول اخلاقی و تقویت فرهنگ معنوی موجب ایجاد مزیّت‌های استراتژیک خواهد شد (دیوید، ۱۳۸۲). طی دو دهه گذشته مسئولیت اجتماعی شرکت به طور قابل توجهی از سوی واحدهای اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. مسئولیت اجتماعی شرکت بر مسائل مهمی از قبیل اخلاق، محیط، امنیّت، آموزش، حقوق بشر و … تأکید دارد. اگرچه اجرای مسئولیت اجتماعی شرکت دارای هزینه‌های اوّلیه‌ای برای شرکت است امّا در نهایت به دلیل بهبود شرکت، کاهش هزینه‌ها در بلندمدت و افزایش تقاضا، موجب افزایش فروش و سود و منجر به بهبود عملکرد شرکت در بلندمدت می‌شود (پودی و ورگالی[۴۱]، ۲۰۰۹). در کشورهای غربی امروزه، شرکت‌های مشاوره خیزی را در جهت نحوه‌ی اجرای مسئولیت اجتماعی شرکت برداشته‌اند و به عموم مردم اجازه می‌دهند در مورد اجرای آن چیزهایی بدانند. بسیاری از شرکت‌های چندملیتی نیز یک مدیر ارشد را برای توسعه و هماهنگی عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکت استخدام کرده‌اند (دوسوکی[۴۲]، ۲۰۰۸). از آنجا که مسئولیت اجتماعی شرکت استراتژی اقدام شرکت‌ها و دارای نتایجی بر هزینه می‌باشد، ممکن است بر عملکرد مالی شرکت تأثیر بگذارد. علاوه بر این، مسئولیت اجتماعی انجام شده توسط سازمان، باعث کاهش خطرات و ریسک اجتماعی می‌شود و ممکن است در درازمدت مزایا یا معایب و ضررهایی برای شرکت‌هایی که به طور مؤثر و فعّالانه مسئولیت اجتماعی شرکت را به کار می‌برند و درنظر می‌گیرند، داشته باشد (استیوان و دارماوان، ۲۰۱۱).
ارتباط بین مسئولیت اجتماعی شرکت و عملکرد به طور گسترده در ادبیات مدیریت، اقتصاد و مالی مورد بررسی قرار گرفته و منابعی غنی از مطالعات تجربی انجام شده، به منظور پیدا کردن تعاملات بین مسئولیت اجتماعی شرکت و عملکرد وجود دارد که تقریباً به نتایج متناقضی دست یافته‌اند. دانشمندان دریافته‌اند رابطه‌ی منحنی شکل مثبت، منفی و حتّی خنثی (بدون تأثیر) میان مسئولیت اجتماعی شرکت و عملکرد شرکت وجود دارد (لین، یانگ و لیو، ۲۰۰۹). از دلایل اصلی این محدودیت‌ها و نتایج متناقض، فقدان بنیاد نظری و مشکلات روش‌شناختی می‌باشد (اسچولتنس[۴۳]، ۲۰۰۸). تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر روی عملکرد شرکت مشروط به ویژگی‌های صنعت می‌باشد، که اغلب به عنوان سطح قابل قبول سیرت، اخلاقیات و اهمیّت فعالیت‌های اجتماعی مسئولانه یا غیرمسئولانه تعریف شده است (کنگ، لی و هو[۴۴]، ۲۰۱۰، لی، سین گال و کنگ[۴۵]، ۲۰۱۲). برخی از محققان مسئولیت اجتماعی شرکت را به عنوان هزینه‌ی سربار مالی برای شرکت درنظر گرفته و بیان کرده‌اند که دارای تأثیر منفی بر عملکرد شرکت می‌باشد. فریدمن کار در این زمینه را با بحث و اظهارنظر در مورد رابطه‌ی منفی بین عملکرد اجتماعی شرکت و عملکرد مالی آغاز کرد (احسان، کالم و جابین، ۲۰۱۲؛ برامر، بروکس و پاولین[۴۶]، ۲۰۰۶). در حالی که مخالفان این دیدگاه استدلال می‌کنند که شرکت‌ها دارای طبقات و کلاس‌های مختلفی از ذینفعان داخلی و خارجی می‌باشند و به منظور برآوردن خواسته‌های اجتماعی و جلوگیری از برخوردهای منفی مانند تحریم، شکایت، اعتراض،‌ تظاهرات و غیره، شرکت‌ها تعهدات اجتماعی را در تصمیم‌گیری‌های خود مدنظر قرار داده‌اند (لین، یانگ و لیو، ۲۰۰۹).
یونگ گیانگ[۴۷] (۲۰۰۹) بیان کرده که سازمان‌های درگیر با مسؤولیت اجتماعی، می‌توانند نظر مثبت مشتریان را نسبت به ارزیابی مارک تجاری، انتخاب و پیشنهاد آن به دیگران به دست آورند و نگرش و تصویر خوب نسبت به سازمان و حتّی خشنودی و رضایت از پرداخت اضافی را نیز به دست آورند. ویلیامز و بارت[۴۸] (۲۰۰۰) در تحقیق خود نشان دادند که فعالیت‌های اجتماعی و بشردوستانه سازمان می‌تواند اثرات مضر فعالیت‌های مجرمانه و رفتارهای بد را نیز کاهش دهد. برمن[۴۹] و همکاران (۱۹۹۹) در مطالعه‌ای بیان کردند که داشتن روابط خوب با ذینفعان باعث بهبود عملکرد مالی شرکت می‌شود. اسچولتنس (۲۰۰۸) بیان کرده که فعالیت‌های اجتماعی نه‌تنها به شرکت‌ها در بهبود سودآوری کمک می‌کند بلکه ارزش اجتماعی و اعتبار شرکت را در بازار افزایش می‌دهد. بنابراین مسئولیت اجتماعی شرکت و عملکرد مالی با یکدیگر دارای ارتباط می‌باشند. نیکولا[۵۰] (۲۰۰۸) با انجام مطالعه‌ای از دو هتل در اسپانیا که در طول دوره ۱۹۹۶-۲۰۰۶ انجام شد، نشان داد که آگاهی از سطح طرح‌های مسئولیت اجتماعی شرکت باعث افزایش بازده غیرعادی می‌شود. از سوی دیگر، مطالعات دیگر تأثیر منفی مسئولیت اجتماعی شرکت بر عملکرد مالی شرکت‌ها را گزارش کرده‌اند. بر اساس استدلال فریدمن، مسئولیت اجتماعی شرکت که به عنوان مسئولیت در باربر جامعه درنظر گرفته شده، ممکن است به عملکرد مالی یک شرکت با ایجاد موانع در تخصیص بهینه منابع آسیب برساند (کنگ، لی و هو، ۲۰۱۰). با این حال، در جریان تحقیقات مالی، شماری از محققان نیز بیان کردند که تعاملات منفی بین مسئولیت اجتماعی شرکت و عملکرد وجود دارد. آنها بیان کردند که مسئولیت اجتماعی شرکت، یک هزینه‌ی سربار و بار مالی برای شرکت‌ها می‌باشد و تأثیر منفی بر روی عملکرد شرکت می‌گذارد (جنسن[۵۱]، ۲۰۰۱). همچنین کنگ، لی و هو (۲۰۱۰)بیان کردند که مسئولیت اجتماعی شرکت دارای تأثیر قابل توجه و معناداری بر سودآوری یک شرکت و ارزش بازار نمی‌باشد.
امّا به طور کلی می‌توان گفت که طبیعتاً ارتباط مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و عملکرد آنها مثبت است و مسائل مسئولیت اجتماعی شرکت برای بهبود عملکرد شرکت‌ها ضروری می‌باشد. دلیل اصلی برای پیدا کردن ارتباط میان مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و عملکرد شرکت‌ها، تعداد زیادی از عوامل گیج‌کننده و پیچیده است که از عوامل تعیین‌کننده مهم به منظور مطالعه‌ی تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها بر سود می‌باشند. ماهیت تعامل میان مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و عملکرد برای محققان نامشخص باقی مانده است و این ممکن است به دلیل این باشد که محققان موفق به نتیجه‌گیری در مورد رابطه‌ی خاص بین مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و عملکرد مالی نشده‌اند چرا که این رابطه پیچیده و درک آن نیز دشوار است (احسان، کالم و جابین، ۲۰۱۲).
محرک‌های اقتصادی مسئولیت اجتماعی شرکت
با توجه به تجربیات آن دسته از شرکت‌هایی که مسئولیت اجتماعی شرکت را اتخاذ کرده‌اند، مفسّران روش‌های مختلفی که در آن رویکرد تصمیم‌گیری کسب و کار به بهبود عملکرد مالی منجر می‌شود، شناسایی کرده‌اند. محرک‌های اقتصادی زیر توسط انجمن اقتصاد جهانی و کسب و کار[۵۲] در جامعه به عنوان توضیح و بررسی داوطلبانه مسئولیت اجتماعی شرکت توسط شرکت‌ها در سراسر جهان شناخته شده است. محققان بیان کرده‌اند که این محرک‌ها در انزوا عملی نمی‌شوند. شرکت‌های مختلف ممکن است محرک‌های مختلفی داشته باشند. محرک‌های مختلف نیز ممکن است در بخش‌های مختلف و برای شرکت‌های مختلف قوی‌تر و متفاوت باشد. حرکت به سمت پذیرش مسئولیت اجتماعی شرکت ممکن است با ترکیبی از محرک‌ها به وجود بیاید.
استخدام، انگیزش و نگهداری کارکنان، تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که مسئولیت اجتماعی شرکت به طور فزاینده عامل مهمی در جذب و حفظ نیروی کار با استعداد و متنوع است. شرکت‌هایی که برای کارکنان خود منافع و مزیت‌هایی را با ارائه شرایط کاری خوب فراهم کرده‌اند، عملکرد بهتری از نظر کیفیت و تحویل داشته و به سطوح بالاتر بهره‌وری دستیابی یافته‌اند.
یادگیری و نوآوری : یادگیری و نوآوری برای بقای طولانی مدت هر کسب و کاری حیاتی می‌باشد. مسئولیت اجتماعی شرکت می‌تواند وسیله و ابزاری برای کسب و کار در پاسخ به خطرات زیست محیطی و اجتماعی باشد و چالش‌ها را به فرصت‌های کسب و کار تبدیل کند.
مدیریت اعتبار و شهرت[۵۳] : شرکت‌ها در بازاری از ایده‌ها و اندیشه‌ها فعالیت می‌کنند. اینکه چگونه شرکت‌ها توسط مشتریان، تأمین‌کنندگان و به طور گسترده‌تر جامعه، مورد قضاوت قرار بگیرند، بر سودآوری و موفقیت شرکت تأثیر می‌گذارد. مسئولیت اجتماعی شرکت، وسیله و ابزاری را ارائه می‌کند که شرکت‌ها به وسیله‌ی آن می‌توانند بر نگرش‌ها و ادراکات ذینفعان و میزان اعتماد آنها تأثیر بگذارند و از مزایای ایجاد روابط مثبت، مزیت‌هایی برای مدیریت کسب و کار ارائه کنند.
مدیریت ریسک و پرتفوی ریسک : مسئولیت اجتماعی شرکت امکان مدیریت مؤثرتر ریسک را فراهم می‌کند، به شرکت‌ها برای کاهش تلفات قابل اجتناب کمک می‌کند، مسائل جدید در حال ظهور را شناسایی و از موقعیت‌های رهبری به عنوان وسیله‌ای برای به دست آوردن مزیت رقابتی استفاده می‌کند.
رقابت‌پذیری و موقعیت‌یابی بازار : ایجاد نام تجاری با مسئولیت اجتماعی شرکت می‌تواند مشتریان را از رقبا دور کند و درنتیجه باعث بهبود سودآوری می‌شود.
بهره‌وری عملیاتی : مسئولیت اجتماعی شرکت می‌تواند فرصت‌هایی را برای کاهش هزینه‌های حال و آینده کسب و کار و درنتیجه افزایش بهره‌وری عملیاتی ارائه دهد (براین، برون و هکت[۵۴]، ۲۰۰۷).
روابط سرمایه‌گذار و دسترسی به سرمایه : سرمایه‌گذاری جامعه به طور فزاینده‌ای به قضاوت راجع به مسئولیت اجتماعی شرکت بستگی دارد. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که تحلیل‌گران اهمیّت زیادی به شهرت شرکت در عملکرد مالی می‌دهند. (هیل و نولتون[۵۵]، ۲۰۰۶).
مجوز برای کار : شرکت‌هایی که قادر به مدیریت مسئولیت‌های خود در ارتباط با جامعه به عنوان کل نیستند، در معرض خطر از دست دادن مجوز کار خود می‌باشند (براین، برون و هکت، ۲۰۰۷).
کیفیت گزارشگری مالی
در پاسخ به نگرانی درباره کیفیت شفاف سازی در حسابداری مالی و گزارشگری مالی در آمریکا، هیات استاندارد های حسابداری مالی ) FASB (پیشنهادی مبنی بر رویکرد « مبتنی بر اصول[۵۶] » برای تدوین استانداردهای آمریکایی ارائه داد. (FASB، اکتبر ۲۰۰۲). در یک رویکرد حسابداری مبتنی بر اصول، تلاش می شود تا محتوای اقتصادی معاملات بر شکل ارائه آنها رجحان داده شود. در چنین رویکردی ارائه چارچوب کلی و در عین حال ساده، مقدم بر جزئیات بیش از اندازه و ارائه تفصیلی تمامی موقعیت های احتمالی، ممکن است(ناظمی،۱۳۸۵). نگرانی عمده این بود که استانداردهای آمریکایی به طور فزاینده ای مفصل و پیچیده می شد و به دلیل فراوانی نتایج پیچیده و مفصل رهنمود های تکمیلی «مبتنی بر قواعد[۵۷]»، استانداردها ممکن بود به شرکتها اجازه بدهند معاملاتی انجام بدهند که قوانین را دور بزنند و بدین ترتیب نیت ها و خواست های افراد بر قانون پیش دستی کند. در پاسخ به این نگرانی ها، FASB همانند رویکردی که قبلاً برای استانداردهای گزارشگری مالی بین المللی) (IFRS وجود داشت، تصمیم به ایجاد رویکرد « مبتنی بر اصول » در تدوین استانداردهای آمریکا که ضمانت اجرایی داشته باشند، گرفت. کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا) SEC ( همچنین تفسیرهای مربوط به پیشنهاد FASB را به عنوان بخش ۱۰۸ (قانون Sarbanes – oxley) مورد بررسی قرار داده تا مطالعه ای را که روی تدوین سیستم حسابداری « مبتنی بر اصول » در ایالات متحده انجام می شد را رهبری کند و گزارش آن را به کنگره ارائه کند.
رویکرد مبتنی بر قواعد، یک رویکرد مبتنی بر وضع راه کارهای دقیق و مورد به مورد است. این موضوع موجب می شود که تهیه کنندگان اطلاعات بر اساس دستورالعمل های وضع شده، گام به گام پیش روند و صورت های مالی را همانند قطعات معما به یکدیگر پیوند دهند. این موضوع مقایسه پذیری میان صورت های مالی را افزایش می دهد، زیرا همه بر اساس دستورالعمل مشخصی اقدام به تهیه اطلاعات کرده اند. همچنین از آنجا که امکان قضاوت تا اندازه ای سلب می شود، حسابرسان اطمینان بیشتری در هنگام اظهار نظر دارند و قانون گذاران نیز اطمینان دارند که استانداردهای مورد نظر آنها جزء به جزء رعایت می شوند(ناظمی،۱۳۸۵). یک رویکرد « مبتنی بر قواعد » می تواند تدوین کنندگان استانداردهای ملی ایران را در ایجاد استانداردهای همسان و با کیفیت بالا یاری دهد.
۲-۳-۱- ارزیابی کیفیت گزارشگری مالی
در گزارش سال ۱۹۹۹ کمیته بلو ریبون[۵۸] درخصوص بهبود اثربخشی کمیته حسابرسی شرکتها، پیشنهاد شماره ۸ به شرح زیر آمده است:
“کمیته پیشنهاد می کند استانداردهای حسابرسی، حسابرسان مستقل را ملزم سازد که قضاوت خود درباره کیفیت (و نه صرفاً قابلیت قبول) اصول حسابداری مورد استفاده در تهیه صورتهای مالی شرکت را با کمیته حسابرسی به بحث بگذارند. مباحثه باید شامل مسائلی نظیر شفافیت افشای مالی و درجه تهاجمی (خوشبینی) یا محافظه کاری (بدبینی) اصول و براوردهای حسابداری و سایر تصمیم های مهم مدیریتی باشد که در تهیه صورتهای مالی به کار رفته و توسط حسابرسان مستقل بررسی شده است. این الزام باید به گونه ای نوشته شود که بحث و مذاکره آزاد و صریح را تشویق کند و از زبان استاندارد شده و غیرمنعطف بپرهیزد”.
در پاسخ به این پیشنهاد، هیئت استانداردهای حسابرسی، استاندارد حسابرسی شماره ۶۱ (SAS No. 61) را اصلاح کرد و پیشنهاد فوق را الزامی نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:14:00 ق.ظ ]




آمریکا بعد از جنگ سرد، قدرت مسلط و بی‌چون وچرا در جهان بود. در نتیجه می‌توانست دیدگاه ها، منافع و ارزشهای خود را بر جهان تحمیل نماید و حوزه‌ی نفوذ خود را گسترش دهد. اما دگرگونی در سیستم بین‌المللی (نه خود سیستم بین‌المللی که دارای ماهیت آنارشی‌گونه می‌باشد) که از نظام دوقطبی به تک‌قطبی تبدیل شده بود، سیاست خارجی آمریکا را با خلائی مواجه نموده، و آن فقدان مسئولیت و مأموریت جهانی
برای این کشور بود (دهشیار، ۱۳۸۱: ۶۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در واقع، سقوط شوروی به عنوان رقیب و دشمن ایدئولوژیک، دنیای غرب، به رهبری آمریکا را با مشکل توجیه ضرورت گسترش منافع مواجه نمود. به عبارت دیگر، دولت آمریکا به دلیل حذف دشمن یا رقیبی که تمامی سیاستهای امنیتی و ره‌نامه‌های نظامی خود را بر پایه‌ی ضدیت و مهار آن کشور تنظیم می‌کرد، دچار ابهامات راهبردی و بحران توجیه شد. به این ترتیب با دگرگونی ساختاری نظام بین‌الملل، سرشت بازیگران
براساس شرایط نوظهور، اهداف، و ابزارهای سیاست خارجی دگرگون شد. ایالات متحده که دارای شاخصه‌ایی از مداخله‌گری ساختاری بود و این روند را از زمانی که به عنوان نظام سیاسی مستقل پا به عرصه گذاشته به گونه‌ای فزاینده مورد پیگیری قرار می‌داد، موفق شد که بعد از کاهش مقاومت‌های ساختاری در چارچوب نظام دو قطبی، اهداف توسعه‌طلبانه‌ی خود را در پوشش الگوهای مطلوب و آزادمنشانه مورد پیگیری قرار دهد. به و نقش ملی این ترتیب می‌توان ملاحظه کرد که جهت‌گیری ایالات متحده در دوران بعد از جنگ سرد با تغییرات کمی و کیفی نسبت به دوران گذشته روبه‌رو گردیده است. براساس جهت‌گیری و نقش ملی کشورها، سطح درگیری، میزان مداخله‌گرایی و ابزارهای آن مشخص و تعیین می‌شوند (متقی، ۳۹-۱۳۷۶: ۴۰ ).
در چنین شرایطی، ایالات متحده هیچ کشور یا تهدیدی را در جایگاهی نمی دید که بتواند آنرا به گونه ای متقاعدکننده، علیه خود قلمداد کند. پدیدار شدن چالش هویتی برای آمریکاییها و بارز شدن این پرسش که بدون جنگ سرد چه ویژگی برای آمریکایی بودن وجود دارد، سبب ایجاد خلأهای مفهومی در زمینه‌ی تعیین اولویتها و منطق برنامه‌ریزی گروهی برای ایالات متحده گردید. ادغام ابزار در اهداف در دوران گذار، بحران
مسئولیت‌پذیری و بحران هویت، سبب گردید تا مطابق نظر کاندولیزا رایس، ایالات متحده تعریف منافع ملی خود را در غیاب قدرت تهدیدکننده شوروی، بسیار دشوار ببیند (سنشناس، ۱۳۸۴: ۱۳۳) و حتی تعارض ایدئولوژیک پیشین به متن جامعه ی آمریکا کشیده شد و توان بسیج دولت تا حد زیادی کاهش یافت. اما استفاده‌ی مناسب دولت بوش از شرایط فراهم آمده ناشی از ۱۱ سپتامبر باعث شد تا دولت ضعیف وی به مقتدرترین دولت پس از روزولت تبدیل شود (نصری، ۱۳۸۱: ۶۸۳).
بوش در پناه فضای فراهم آمده موفق شد تا:
الف) در ذهنیت شهروندان، نهادهای بین‌المللی و کشورهای خارجی، تروریسم را به طور موفقیت‌آمیزی جایگزین کمونیسم نموده و بدین‌ترتیب توانایی سمبلیک و نفوذ دولت خود را افزایش دهد.
ب) مشروعیت حضور نیروهای آمریکایی در مناطق حساس دنیا را فراهم آورد.
ج) پایگاه‌های جدید را در خاورمیانه، آسیای مرکزی، افغانستان و قفقاز تأسیس نماید.
د) با بزرگنمایی خطر کشورهایی چون افغانستان، عراق، ایران، کره شمالی و… دوباره ادبیات مکتب واقع‌گرایی از قبیل خشونت، اشغال سرزمینی، خرید تسلیحاتی و پیمانهای دوجانبه را احیاء کرده و از این محل، شرایط فروش اسلحه و حضور در منطقه را تا سالهای آتی فراهم سازد. از اینرو، واقع‌گرایی دفاعی که منطق استراتژیک آمریکا در طول دوران جنگ سرد بود، با تعریف متفاوتی که از منافع ملی، منبع خطر و تهدید و روش برخورد با خطر گردید، عملاً توصیه‌ی عملیاتی و هنجاری خود را از دست داد. در واقع، روشها و ابزارهایی که در سده ‌های گذشته برای حیات‌بخشی و مدیریت صحنه‌ی جهانی به کار می‌رفت؛ مانند: توازن قوا، بازدارندگی، سد نفوذ و… دیگر قابلیت و کارآمدی نداشتند. در این باره، پل ولفویتز که نقشی اساسی در طراحی استراتژی تهاجمی آمریکا داشته است، بیان میدارد: «استراتژی اساسی آمریکایی بایستی بر پایه‌ی جلوگیری از ظهور هر کشور رقیب باشد… برای همیشه» (دهشیار، ۱۳۸۵: ۵۱).
این همان «استراتژی امنیت مطلق» است. به جهت ماهیت هرج‌ومرج‌گرای [آنارشی] نظام بین‌الملل این منطق همیشه وجود داشت که هیچ کشوری محق برای فرمان دادن نیست، و در ضمن هیچ کشوری هم ضرورتی برای اطاعت کردن ندارد. اما آن چه وضوح فراوان دارد، این واقعیت است که رهبران آمریکا به لحاظ ظرفیتهای نظامی و از همه مهمتر گستردگی جهانی ارزشهای فرهنگی لیبرالیسم خود را دارای حق یافته‌اند، با توجه به این نکته است که آمریکا درصدد اشاعه‌ی قدرت است و ضرورتی برای توازن احساس نمی‌کند (دهشیار، ۱۳۸۵: ۵۱).
بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر، مطابق نظر برخی از استراتژیستهای تفوق‌گرا، از آنجا که تنها سوپاپ اطمینان حفظ ثبات در جهان، برتری و هژمونی ایالات متحده است، [لازم است] این کشور به گونه‌ای تهاجمی استراتژی را که تک‌قطبی بودن جهان را تداوم بخشد، پیگیری کند (سن‌شناس، ۱۳۸۴: ۱۳۴).
مهدی رضایی در کتاب آمریکا ویژه نومحافظه‌کاران در آمریکا آورده است که تیم کاری جدید در مراکز عمده قدرت در آمریکا و به خصوص پنتاگون ضمن آنکه سبب امنیتی نمودن بیش از محیط نظام بین‌المللی شده است؛ موجب شده تا تروریسم به عنوان مهمترین و کارآمدترین ابزار نظام نابسامان جهانی در راستای تجدید و احیای هژمونی ایالات متحده آمریکا قرار بگیرد (رضایی، ۱۳۸۳).
همچنین باری بوزان نیز بیان می‌کند: «آمریکا به زعم آمریکاییها، کشوری انقلابی به شمار می‌رود که بین طرفداران بازسازی جامعه‌ی بین‌المللی براساس الگویی موردنظر این کشور و حفاظت از ارزشهای لیبرال دموکراسی در مقابل تهاجم قدرتهای فاسد خارجی تقسیم شده است» (Buzan, 2004:157).
از اینرو، بعد از ۱۱ سپتامبر دگرگونی عمیقی در سیاست خارجی آمریکا به وقوع پیوسته است، به طوری که:
۱) با امنیتی شدن فضای بین‌المللی و در نتیجه‌ی آن، افزایش قدرت سخت‌افزاری آمریکا برای ایفای مأموریتهای دولت‌سازی و امنیت‌سازی مواجه‌ایم. ۲) دیپلماسی در پرتو قدرت [به] ابزاری برای کسب اهداف و منافع استراتژیک فرض شده است (هادیان، ۶۳-۶۴: ۱۳۸۴).
سیاست خارجی، یک‌جانبه‌گرایی بیشتر مبتنی بر مداخله‌گرایی گسترش یابنده برای انهدام منابع بالقوه و بالفعل تهدیدات نامتقارن تروریستی؛ و سیاست خارجی چندجانبه‌گرایی گسترش و ائتلاف بین‌المللی علیه تهدیدات معاصر بین‌المللی. [با هدف افزایش قدرت خودنه دیگران] از اینرو به نظر میرسد این کشور سیاست خارجی برتری‌جویانه خود را برای حضور و تداوم مانورهای خارجی در سطح گسترده‌ی جهانی دنبال خواهد کرد. زیرا، همانطور که رابرت جرویس اظهارمی‌دارد: «قدرت مسلط، تمامی جهان را در همسایگی خود می‌یابد و نسبت به مسائل آنها واکنش نشان میدهد» (هادیان، ۶۷:۱۳۸۴ ).
در چنین شرایطی، آمریکا در پرتو قدرت نظامی خود به دنبال تبدیل دشمنان به دوستان، دوستان به متحدین جدید و جانشین‌سازی متحدین جدید به جای متحدین قدیم و به طورکلی، رقابت در چارچوب رفاقت میباشد؛ تلاش آمریکا برای جانشین‌سازی اروپای جدید به جای اروپای قدیم، روابط استراتژیک با برخی کشورهای اروپای شرقی مانند لهستان، بلغارستان و برقراری روابط دوستانه با دولتهای جدید در افغانستان و عراق برخی از چشم‌اندازهای سیاست خارجی آمریکا است. سیاست خارجیای که در پرتو قدرت، به دنبال گسترش و تعمیق سیاست اتحادسازی با دیگر کشورها در مناطق حساس استراتژیک است (هادیان، ۷۲:۱۳۸۴ )؛ تا از این رهگذر بتواند به امنیت مطلق خود برسد. از نظر نومحافظه‌کاران، برقراری نظم و ثبات از طریق ایجاد قدرت هژمون شیوه‌ی مناسبتری است، به خصوص اینکه قدرت هژمون از توان و برتری لازم ایدئولوژیک و ارائه‌ ارزشها، هنجارها و قواعد اخلاقی جهان‌شمولی برخوردار باشد و از این طریق، ثبات مبتنی بر رضایت دولتها و ملتها را در جهان فراهم آورد (رنگر، ۱۳۸۲: ۳۴).
بی‌ثباتی در جهان موجب بروز جنگها و کشمکش‌های گسترده بین دولتها و قومیت‌های مختلف شده، تروریسم بین‌المللی را افزایش میدهد و به نسل‌کشی در مناطق مختلف جهان دامن می‌زند که هر کدام از آنها عواقب مستقیم و غیرمستقیم گستردهای برای امنیت و رفاه مردم آمریکا به همراه دارد (The White House:2006).
باید توجه کرد که بعد از فروپاشی سیستم دوقطبی، تاکنون استراتژی کلان آمریکا تغییر آنچنانی به خود ندیده است و تلاش برای حفظ برتری جهانی همچنان به چشم می‌خورد (ولفورث بور، ۱۳۸۲: ۱۷۶).
امروزه نیز سیاست خارجی این کشور با توجه به کیفیت منافع ملی و ماهیت تهدیدهایی که با آنها رو به روست اشاعه و حداکثرسازی قدرت را در پیش گرفته است. برای عملی ساختن این هدف آمریکا به حرکت پیشرونده‌ی خود ادامه میدهد و سعی میکند که به برتری چالش‌ناپذیر در جهان دست یابد. جایگاه این کشور در سیستم بین‌المللی که در تاریخ مدرن بیسابقه است، موجب ایجاد این ذهنیت شده که اشاعه‌ی نظم لیبرال از طریق به کارگیری قدرت فزاینده ضرورتی اجتناب‌ناپذیراست. بنابراین واقع‌گرایی تهاجمی که هژمونی جهانی را مطلوب می‌یابد، نگاه حاکم بر تصمیم‌گیرندگان آمریکا میباشد و آنچه وجه تمایز این تصمیم‌گیرندگان با رهبران دیگر در طول دهه‌ های گذشته است، مقبولیت ارزشهای لیبرال در بین آنها و تلاش آنها برای استفاده از قدرت برای اشاعهی این ارزشها می‌باشد. برخلاف دوران جنگ سرد که آمریکا نقش پلیس را ایفا میکرد، نومحافظه‌کاران ایفای دو نقش همزمان آمریکا به عنوان پلیس و چراغ دریایی را برعهده گرفته‌اند. دیگر صحبت از انتخاب بین دو گزینه‌ی آمریکا به عنوان سمبل و آمریکا در نقش جنگجو مطرح نیست، بلکه هر دو گزینه به طور توأمان نمادهای سیاست خارجی قرار گرفته‌اند (دهشیار، ۱۳۸۶: ۹۶).
در این راستا، دولتمردان آمریکایی به منظور اشاعه و بهبود وضعیت دموکراسی به ایجاد تحول در رژیمهای استبدادی و جوامع غیرمدرن روی آورده‌اند. به زعم دولت بوش، این تحولات می‌تواند آغازی برای تأسیس رژیم‌های دموکراتیک در اقصا نقاط دنیا باشد، و البته برای عملی ساختن این هدف باید استفاده از توانایی های نظامی آمریکا به عنوان ابزار اولیه و ضروری مورد توجه قرار بگیرد (Ken, 2003:37).
وضعیتی که در حمله به عراق و افغانستان مشاهده کردیم؛ در چنین فضایی منطق فلسفی ضرورت سیاست خارجی درگیر، ملی‌گرا، تهاجمی و مسلح مطرح می‌گردد. به عبارت دقیقتر، بر ضرورت تهاجم به لحاظ فضای استراتژیک متناسب با توانمندیها تأکید میگردد و منطق تهاجمی در سیاست خارجی یک الزام تلقی می‌شود که این لزوماً به معنای رهبری در صحنهی بین‌المللی است. چنین موقعیتی که به واسطه‌ی توانمندی نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکل گرفته است، تنها در صورتی تداوم خواهد یافت که میل و اراده به بهره‌وری از آن وجود داشته باشد (دهشیار، ۹۷-۱۳۸۶: ۹۸ ).
هرچند در این مسیر، سیاست خارجی آمریکا با مخالفتها و مقاومتهایی مواجه میگردد. مثلاً جهت‌گیری اجتماعی آمریکا در انتخابات نوامبر سال ۲۰۰۶ میلادی را میتوان واکنشی نسبت به مداخله‌گرایی گسترده، تهاجمی‌سازی رفتار استراتژیک و اقدامات پیش‌دستانه‌ی این کشور دانست، و یا انتشار گزارش بیکر- همیلتون (گروه مطالعات عراق) نیز از همین مقاومتها و مخالفتها بوده است.
اما باید توجه کرد که برای سیستم اقتصادی و اجتماعی پرانرژی و همواره در حال تغییر ایالات متحده، قدرت بدون استفاده بی‌معنا می‌باشد (سریع‌القلم، ۱۲: ۱۳۸۱) و این امر، به دولت بوش که نظام بین‌الملل کنونی را نه بر موازنه نیروها بلکه بر هژمونی این کشور میداند؛ کمک می‌کند. در این رهگذر استفاده از قدرت به منظور تثبیت قدرت ملی و با هدف جهان‌گرایی میباشد. هدف سیاست خارجی همچنان تأمین منافع ملی است. هرچند که تعریفی متفاوت از منابع، استراتژیهای متمایز و سازوکاری دیگر گونه، به کار گرفته می‌شود (سن‌شناس، ۱۳۸۴: ۱۴۸).
نومحافظه‌کاران که در دولت بوش بیشترین نفوذ و قدرت را دارند، با توجه به رهیافت واقع‌گرایی تهاجمی، باعث حمله‌ی نظامی آمریکا به منطقه خاورمیانه شدند. به لحاظ عملی نومحافظه‌کاری به شدت به سنتهای تهاجمی نزدیک است و رفتار آنها معمولاً توجیهی، غالباً جنجالی و گهگاه توطئه‌آمیز میباشد (Jonathan, 2004:116).
به نظر میرسد نومحافظه‌کاری یک جریان انحرافی موقتی و زودگذر در سیاست آمریکا نیست، بلکه جریان فکری کاملاً سازگار و همسو با ایدئولوژی ناسیونالیسم آمریکایی است که ریشه در انگاره «باور به استثنایی بودن لیبرالیسم آمریکایی» دارد. در واقع سیاست خارجی نومحافظه‌کاران کاملاً تهاجمی و گسترده است و در این زمینه خاورمیانه اولین قربانی این سیاست تهاجمی گردید. در واقع ایالات متحده در راستای نظریه‌ی واقع‌گرایی تهاجمی احساس کرد که تروریسم که به اعتقاد ایالات متحده منشأ آن خاورمیانه است، باعث آنارشیک شدن عرصه‌ی بین‌الملل می‌گردد و امنیت کشورهای جهان بالاخص قدرتهای جهانی را به خطر می‌اندازد. دلیل دیگر آمریکا سلاحهای کشتار جمعی کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه و تلاش آنها برای دستیابی به این سلاحها است و معتقد است که دستیابی کشورهایی همچون عراق، که مشروعیتی در عرصه‌ی بین‌الملل ندارند، به اینگونه سلاحها موجب به خطر افتادن موقعیت هژمون آمریکا و ایجاد ناامنی در صحنه‌ی بین‌الملل می گردد. نومحافظه‌کاران منافع امنیتی آمریکا را در ارتباط مستقیم با توسعه‌ی ارزشهای آمریکایی در دنیا تعریف می‌کنند و نقش رهبری آمریکا بر نظام جهانی را همواره مورد تأکید قرار می‌دهند. گسترش دموکراسی نقش تعیین‌کننده‌ای در سیاستهای دولت بوش مانند جنگ علیه تروریسم و استراتژی کلان دولت او دارا میباشد. براساس این استراتژی به نظر میرسد که منافع امنیتی و سیاسی ایالات متحده تنها از طریق گسترش نهادها و ارزشهای سیاسی لیبرال در خارج از آمریکا تأمین می‌شوند. براساس رویکردی که در ادبیات گوناگون با نامهای مختلفی مانند «واقع‌گرایی دموکراتیک»، «لیبرالیسم امنیت ملی» و «جهان‌گرایی دموکراتیک» مورد اشاره قرار گرفته است، در واقع سیاست امنیت ملی دولت بوش بر محور استفاده مستقیم از نیروی نظامی و قدرت سیاسی، با هدف گسترش دموکراسی در مناطق استراتژیک شکل گرفته است (Monten, 2006:112-115).
ایالات متحده سیاست خارجی تهاجمی خود را در ابتدای قرن ۲۱ از افغانستان و عراق در منطقه‌ی خاورمیانه شروع کرد و طبق این نظریه معتقد به ادامه این سیاست تهاجمی در سایر کشورهای مخالف خود در منطقه، مخصوصاً ایران است.
بنابراین سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه را می‌توان از منظرهای گوناگون مورد مطالعه و بررسی قرار داد اما یکی از رویکردهایی که از قابلیت مناسب برای تبیین این موضوع برخوردار است، واقع‌گرایی تهاجمی می‌باشد. براساس رویکرد واقع‌گرایی تهاجمی، آنارشی دولتها را مجبور می‌کند تا قدرت نسبی یا نفوذ خود را به حداکثر برسانند، چرا که از نظر آنان، بین الزامات سیستمی و تعقیب سیاست خارجی حقیقی دولتها ارتباط نسبتاً مستقیمی وجود دارد. در یک محیط آنارشیک، «الزامات رقابتی سیستم بین‌المللی» دولتها را هدایت میکند. اگر یک دولت برای به حداکثر رساندن نفوذ خود تلاش نکند، دولتهای دیگر در فرصتی مناسب، چنین سهمی از نفوذ را از آن خود خواهند کرد. بر این اساس میتوان سیاست خارجی آمریکا را تبیین نمود. سیاستهای خاورمیانه‌ای آمریکا تا مدتها معطوف به حمایت و پشتیبانی از حکومتهای اقتدارگرا اما همپیمان و حافظ منافع واشنگتن در منطقه بود. حفظ ثبات، به عنوان محور اصلی این رویکرد، شاکله‌ی کلی سیاستهای خاورمیانه‌ای آمریکا را تشکیل میداد. با تقویت و تحرک بیشتر گرایشهای ضدآمریکایی و وقوع حملات ۱۱ سپتامبر در خاک آمریکا، سیاستمداران کاخ سفید به سمت اتخاذ رویکرد امنیتی به جای حفظ ثبات در منطقه تغییر جهت دادند. به گفته‌ی جان گدیس، پس از ۱۱ سپتامبر آمریکا خود را در «جهانی که به ناگهان خطرناکتر شده» یافت. به عبارت دیگر، متعاقب حمله به برجهای سازمان تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، سیاست خارجی ایالات متحده دچار چرخشی اساسی از راهبرد بازدارندگی (۱۹۴۵-۱۹۹۰)
و ابهام راهبردی (۲۰۰۱-۱۹۹۰) به راهبرد حملهی پیش‌دستانه و جنگ پیشگیرانه گردیده است. این حادثه بیشترین مطلوبیت راهبردی را برای اهداف آمریکا فراهم آورد. آمریکاییها تلاش نمودند این واقعه را بر گفتارهای امنیتی پیشین خود منطبق سازند. در چنین شرایطی، راهبرد جنگ پیشگیرانه ارائه شد. این راهبرد براساس نوع تحلیل مقامات و برنامهریزان دفاعی- امنیتی از تهدیدات جدید شکل گرفت. هدف از این راهبرد، مقابله‌ی مؤثر با چالش‌های عملیات پیشگیرانه در خاورمیانه بود. با این اوصاف، شاهد آن هستیم که رویکرد واقع‌گرایی در نزد زمامداران و تصمیم‌گیرندگان کشور آمریکا تقویت شده و این کشور رو به سیاستهای امنیتی و یکجانبه‌گرایی در عرصه‌ی بین‌المللی آورده است.
۳-۳-۱ استراتژی امریکا در دوره جنگ سرد
منطقه‌ی خاورمیانه را میتوان در مرحله‌ی کنونی از منظر رقابت بین قدرتهای بزرگ از مهمترین مناطق جهان تلقی کرد. در حالیکه در دوره‌ی جنگ سرد رقابت اصلی بین دو ابرقدرت عمدتاً بر اروپا استوار بود، آمریکا پس از جنگ سرد از همه امکانات خود بهره برده است تا خاورمیانه را به حوزه‌ی نفوذ انحصاری خود تبدیل نماید (واعظی، ۵۳ :۱۳۸۹).
این منطقه همواره با مداخلات کشورها و قدرتهای فرامنطقه‌ای مواجه بوده است. یکی از علل مداخله‌ی ممتد قدرتهای بزرگ در مسایل و حوادث خاورمیانه‌ای را باید عدم همگونی بین واحدهای منطقه و تداوم تعارضات منطقه‌ای بین واحدهای این نظام فرعی دانست. در این حوزه، تعارضات در سطح فرامنطقه‌ای، درون‌منطقه‌ای، بین کشوری و فروملی بیش از مناطق و حوزه‌های دیگر میباشد و در نتیجه واحدهای فرامنطقه‌ای با توجه به اهداف و منافع خود در منطقه، بیش از حوزه‌های دیگر مداخله کرده‌اند (متقی، ۱۳۷۸: ۷).
ایالات متحده نیز در تداوم همین روند با حذف رقیب اصلی‌اش در صحنه‌ی رقابت به دنبال تثبیت هژمونی خود در کل جهان است و بالطبع، منطقه‌ی خاورمیانه و خلیج‌فارس به دلیل ویژگیهایی که دارند در اولویت هستند و به عبارت دیگر، تثبیت هژمونی آمریکا در خاورمیانه، پیشزمینه هژمونی جهانی است (تخشید و نوریان، ۱۱۳:۱۳۸۷ ).
خاورمیانه با داشتن منابع غنی انرژی از یکسو و موقعیت خاص ژئوپولیتیک از سوی دیگر، حوزه‌ی منفعتی غیرقابل اغماض، برای قدرتهای بزرگ محسوب می‌شود. این در حالی است که خاورمیانه نه تنها با نظم سیاسی- اقتصادی آمریکا هماهنگی ندارد بلکه به شدت از پتانسیل مقاومت و مقابله برخوردار است. حوادثی از قبیل رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حضور اتباع سعودی در آن و احیای افراط‌گرایی در منطقه، نمایانگر تضاد منفعتی و امنیتی قدرت آمریکا و منطقه خاورمیانه است. از اینرو، پیگیری اصلاحات سیاسی در چارچوپ طرح خاورمیانه بزرگ به منظور استقرار نظم سیاسی مطلوب و اصلاحات اقتصادی در راستای اقتصاد لیبرال و بازار آزاد به منظور استقرار نظم اقتصادی مطلوب در دستور کار سیاستهای خاورمیانه‌ای آمریکا قرار گرفت (واعظی، ۷۰۸ :۱۳۸۸). با توجه به حساسیت و اهمیت این مسأله همواره این حوزه مورد مطالعه و بررسی فراوان بوده و از منظرهای مختلف بدان نگریسته شده است.
در نخستین دهه هزاره‌ی سوم، طیف وسیعی از رویکردهای گوناگون در روابط بین‌الملل به چشم می‌خورد که برداشتهای متفاوت و گاه متناقض از عرصهی جهانی و روابط میان ملتها به دست میدهند که نه فقط ساختارها و کنشهای بین‌المللی، بلکه تاریخ تحولات جهانی را نیز به گونه‌های متفاوت درک کرده و تصویری دگرگون از آن ارائه می‌دهند؛ و همانطور که مرشایمر می‌گوید:
«مطالعه ی روابط بین‌الملل، همانند دیگر علوم اجتماعی هنوز شباهت به علوم دقیقه ندارد. اکثر تئوریهای ما نامتجانس و کمتر آزمایش شده است. درک شرایط موردنیاز برای اجرای تئوریهای با سابقه مشکل شده است. افزون بر این، پدیده‌های سیاسی بسیار پیچیده‌اند، و از اینرو پیش‌بینی‌های سیاسی دقیق بدون ابزارهای نظری قوی و برتر از آنچه که ما تاکنون در اختیار داشتیم، ناممکن می کند. در نتیجه، اقتضای همه‌ی پیش‌بینی‌های سیاسی، بروز برخی خطاهاست. بنابراین آنها که جرأت پیش‌بینی کردن دارند باید آنرا با فروتنی انجام دهند و بنابر احتیاط ادعای اعتماد نابهجا نکنند و بپذیرند که بازاندیشی بعدی بدون شک برخی شگفتیها و نادرستیها را مشخص مینماید» (Mearshymehr, 1995:82).
با این پیش فرض، برای تبیین بهتر این مقاله و تجهیز آن به چارچوبی منسجم از میان نظریه های روابط بین‌الملل از واقع‌گرایی تهاجمی بهره گرفته و سعی گردیده تا با بهره گرفتن از جنبه‌های مختلف این نظریه رفتار سیاست خارجی آمریکا را در قبال خاورمیانه و ایران بعد از حادثه ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. اما پیش از طرح و بررسی واقع‌گرایی تهاجمی، لازم است تا اشارهای گذرا به نظریه‌ی واقع‌گرایی داشته باشیم.
۳-۳-۲ استراتژی امریکا بعد از دوره جنگ سرد
واکنش تلافی‌جویانه آمریکا در خصوص کشتی جنگی ساموئل رابرتز برای ایران بسیار غافلگیرکننده و غیرمنتظره بود. چهار روز بعد، آمریکا با حمله به سکوهای نفتی ساسان (که سلمان هم نامیده می‌شود) و جزیره سیری درصدد تلافی برآمد. بعد از نابودی سکوی رستم، نیروی دریایی سپاه سکوی ساسان را بازسازی کرد و از آن به‌عنوان سکوی تهاجمی خود در جنوب خلیج فارس استفاده ‌کرد. این حملات موجب بروز درگیری‌هایی بین نیروهای آمریکایی و کشتی‌ها و هواپیماهای ایرانی شد که نه ساعت طول کشید. در سکوی نفتی ساسان، اندکی بعد از ساعت ۱۰ صبح ۱۸ آوریل، گلوله‌باران توپ ‌ها شروع شد. کشتی‌های آمریکایی سکوی اصلی را ساعت‌ها به توپ بستند. ملوانان آمریکایی از کشتی جنگی ترنتون۲، سکوی ثانویه را شناسایی و آنرا با مواد منفجره منهدم کردند.
کشتی جنگی آمریکایی وین‌رایت نبرد سه فروند کشتی علیه جزیره سیری را هدایت می‌کرد. در این حمله، فرماندهی ناوگان یکم دریایی ایران دستور شلیک موشک‌ از ناچه “جوشن” را صادر کرد. این ناوچه به سرعت در جزیره سیری مستقر شد و آخرین موشک کروز ضد کشتی هارپون ساخت آمریکا را پرتاب کرد. کشتی جنگی وین‌رایت، توانست موشک پرتاب شده را با بهره گرفتن از سیستم موشکی زمین به هوای ما‌فوق صوت خود دفع کند. سیستم ردیاب موشک هارپون (که از سال ۱۹۷۹ مورد رسیدگی و تعمیر قرار نگرفته بود،) یک مایل مانده به هدف تعیین ‌شده از کار باز ماند. کلاهک ۵۰۰ پوندی این موشک نتوانست به کشتی اصابت کند و در فاصله‌ای کمتر از ۱۰۰ پایی آن سقوط کرد. کلاهک کوچک ۶۵ پوندی موشکSM-2ER پرتاب شده از کشتی یادشده به همراه دو فروند موشک ۲SM- دیگر که از کشتی اسکورت سیمپسون۱ پرتاب شده بودند، در فاصله‌ای بیش از ۲۰۰۰ گره دریایی به کشتی “جوشن” اصابت کرد و موجب شد که این کشتی بلافاصله آتش بگیرد و پس از انفجارهای پی در پی در عرض ۵ دقیقه غرق شود. بیست دقیقه بعد، دو فروند از هواپیماهای ۴F- نیروی هوایی ایران درحالیکه در ارتفاع پایین پرواز می‌کردند، با پرتاب دو فروند موشک ماوریک درصدد ضد حمله بر‌آمدند. این دو هواپیما که یکی از آنها در اثر اصابت موشک آسیب جزئی دیده بود، به دنبال عدم موفقیت‌شان در حمله به اهداف مورد نظر، به بندرعباس برگشتند.
کمتر از سی دقیقه بعد از نبرد در سکوی ساسان، ایران به سوی سکوی نفتیScan Bay در میدان نفتی مبارک که مالک اصلی آن کشور پاناما بود ولی توسط آمریکا مورد استفاده قرار می‌گرفت و حدود سی مایل دریایی با غرب ابوظبی فاصله داشت، آتش گشود. قایق‌های تندرو Boghammar سپاه و دو فروند هلی‌کوپتر ۱۲۲AB- نیروی هوایی ایران با بهره گرفتن از آتش سنگین توپخانه و راکت‌های ضد تانک، حمله مشترکی را ترتیب دادند. هنگام سپیده‌دم تقریباً یک ساعت پس آغاز حمله، ناو هواپیما‌بر آمریکایی اینترپرایز در صدد پاسخ بر‌آمد و با سه فروند قایق تندرو درگیر شد که یکی از آنها را غرق و دیگری را از کار انداخت. در این بین، سکوی نفتیScan Bay و شانزده تبعه آمریکایی مستقر در آن آسیب‌های سطحی دیدند.
در درگیری‌های جزیره سیری، تهران ناوچه‌های “سهند” و “سبلان” را طی یک مأموریت اضطراری، از بندرعباس راهی منطقه کرد. این ناوچه‌ها که دستور انجام حملات تلافی‌جویانه را داشتند، با سرعت تمام به سوی غرب تنگه هرمز، که مجموعه‌ای از کشتی‌های جنگی آمریکا در آنجا در حال گشت بودند، حرکت کردند. با نزدیک شدن این دو ناوچه ایرانی، فرمانده عملیات مشترک آمریکا در خاور‌میانه طرح‌هایی را برای حمله به سومین سکوی نفتی ایران، رخش، اعلام کرد و همچنین آماده درگیری اساسی با ناوچه‌های “سهند” و “سبلان” شد. اندکی پس از ۳ بعد از ظهر، ناوچه “سهند” در ۱۰ مایلی جزیره لارک بود و می‌توانست کشتی‌های نیروی دریایی آمریکا را با بهره گرفتن از موشک‌های کروز سی‌کیلر مورد حمله قرار دهد. ساعت ۵۹:۳ بعد از ظهر، یک کشتی جنگی آمریکایی طی یک اخطار رادیویی به هر دو زبان فارسی و انگلیسی، به ناوچه “سهند” اعلام کرد در صورت عدم خروج فوری از منطقه با آتش سنگینی مواجه خواهد شد. فرمانده “سهند” چند دقیقه بعد با به کار انداختن توپ ۷۶ میلیمتری خود به این اخطار پاسخ داد. هواپیماهای ۶A- آمریکا بلافاصله به این ناوچه حمله کردند و آن را با یک فروند موشک کروز هارپون مورد هدف قرار دادند و چند دقیقه بعد با بهره گرفتن از بمب، آنرا منفجر کردند. علاوه بر این، کشتی آمریکاییStrauss نیز دومین موشک هارپون را به سوی این ناوچه نشانه رفت. ناوچه “سهند” در حالیکه در شعله‌های آتش می‌سوخت و ساختار اساسی‌اش آسیب دیده بود، منطقه را ترک کرد و نیروهای آن با به آب انداختن قایق‌های نجات از کشتی خارج شدند. تقریباً دو ساعت بعد، یک فروند ۶A- دیگر، پس از مواجه با آتش، یک بمب هدایت شونده با لیزر را به سوی ناوچه “سبلان” پرتاب کرد. این بمب ۱۰۰۰ پوندی به موتورخانه این ناوچه برخورد کرد و آنرا غرق کرد.
بعد از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه ۱۹۷۰ به مدت تقریباً ۴۰ سال، ژئوپولیتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‌های نیمه‌ی اول قرن بیستم منسوخ گردید. جغرافیای سیاسی در این دوره، توجه خود را به مفاهیمی غیرمرتبط با مسائل نظامی و استراتژیک معطوف کرد و تعریف ژئوپولیتیک در این دوره متحول شد، به گونه‌ای که ژئوپولیتیک به جغرافیای سیاسی با تأکید بر واقعیات جغرافیایی دولت‌ها اطلاق میگردید. هرچند، ژئوپولیتیک در این دوره از دستور کار دولت‌ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما، همچنان در دانشگاه‌ها تدریس می‌شد و سیاست‌هایی همچون مهار شوروی که توسط جرج کنان، در سال ۱۹۴۷ مطرح شد و اساس سیاست امریکا و غرب در تمام دوران جنگ سرد نسبت به شوروی قرار گرفت از خمیر مایه‌ی ژئوپولیتیکی برخوردار بود (واعظی، ۱۳۸۶، ۲۱) برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپولیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است، اول این که جغرافی‌دانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردندو سیاست‌های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‌دیدند. در نتیجه، خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت‌ها و درون مرزهای سیاسی بین‌المللی معطوف داشتند و واژه‌ی ژئوپولیتیک برچسب غیرعلمی بودن به خود گرفت و از محافل علمی و دانشگاهی طرد شد. از نظر محتوایی هم تعداد معدود جغرافی‌دانان که هنوز نقشه‌ی سیاسی جهان را مورد مطالعه قرار می‌دادند عناوین دیگری برای نوشته‌ها و کتاب‌های خود انتخاب کردند. دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باردارندگی هسته‌ای بود. گفته می‌شد که با توانایی پرتاب سلاح‌های هسته‌ای به وسیله‌ی هواپیما و موشک به فاصله‌های دور، دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری‌ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‌شوند. بنابراین، از دید کارگزاران نظامی می‌بایست توجه از دفاع سرزمینی به مسأله‌ی توازن هستهای جلب می‌شد. دلیل سوم که شاید از هر دو دلیل دیگر مهم‌تر است ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده‌ی جهت‌گیری سیاست‌ها بود. در دوره‌ی جنگ سرد، ایدئولوژی در پوشش استدلال‌های جغرافیایی عمل می کرد و در ساختن فضای سیاسی این دوره نقش فعال داشت. البته نباید فراموش کرد که جغرافیا در حفظ امنیت ملی و درگیری‌های محلی، همچنان اهمیت خود را حفظ کرده بود.
۳-۴ عوامل تأثیرگذار ژئوپلیتیک خاورمیانه بر استراتژی امریکا
ساخت دیوار حایل در سرزمین‏های اشغالی فلسطین به وسیله‏ی رژیم صهیونیستی به رویداد قابل توجه جهان اسلام و عرب و محور بحث حقوقدانان، صاحب‏نظران و کارشناسان خاور میانه و اروپا تبدیل شده است. کسانی که حوادث فلسطین اشغالی را پی می‏گیرند، در پایبند نبودن رژیم اسرائیل به تعهد بین‏المللی خود در سرزمین‏های اشغالی هیچ تردیدی ندارند. این نقض فاحش مقررات بین‏المللی هر روز ابعاد جدیدی می‏یابد. احداث دیوار حایل ـ که اسرائیلی‏ها آن را دیوار امنیتی، سپر حفاظتی و حصار عرفات می‏نامند و در مقابل، فلسطینی‏ها آن را دیوار نژادپرستی، دیوار جداسازی و دیوار شرم نام می‏نهند ـ از مسائل پراهمیتی است که نیازمند بررسی و تأمل از جهات متعدد است. صدور رأی مشورتی دیوان دادگستری بین‏المللی در خصوص آثار حقوقی ساخت دیوار، مسأله را وارد مرحله‏ی جدیدی نمود که اهمیت بررسی آن را دو چندان ساخت. ما در این مقاله ضمن تبیین موضوعی مسأله به طور مختصر، عدم مشروعیت ساخت دیوار را از منظر مقررات حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین‏المللی بررسی می‏کنیم.
رأی دیوان، حاوی نکات بسیار پراهمیت است که تبیین و تفسیر همه‏ی اجزای آن حجمی فراتر از یک مقاله را به خود اختصاص می‏دهد. از سوی دیگر، بررسی مباحث مربوط به مرحله‏ی صلاحیت نیز حائز اهمیت است؛ از این رو پس از طرح برخی مباحث مقدماتی، به راه کاری توجه می‏کنیم که دیوان برای احراز صلاحیت خود در صدور رأی مشورتی به کار بست؛ آن گاه به بررسی آثار ساخت دیوار تنها از منظر حقوق بشر و حقوق بشردوستانه می‏پردازیم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:14:00 ق.ظ ]




در این بخش توضیح مختصری درباره تئوری تنظیم سطح و نحوه حل معادله همیلتون-ژاکوبی به کمک روش تفاضل محدود داده شد. در ادامه توضیح خواهیم داد که چگونه می­توانیم از این روش جهت حل مساله پراکندگی معکوس استفاده کنیم. تنها درجه آزادی در معادله-همیلتون ژاکوبی که با گذشت زمان باعث تغییر شکل حدس اولیه (شرایط اولیه) می­ شود، یا همان سرعت تغییر شکل جسم است. بنابراین را باید به گونه ­ای تعیین کنیم که به مرور و با حل مکرر معادله همیلتون-ژاکوبی و استخراج سطح صفر تابع تنظیم سطح به جواب مورد نظر که تعیین شکل و موقعیت جسم است برسیم. به عبارت دیگر پراکندگی معکوس به روش تنظیم سطح از دسته حالات کیفی (تعیین شکل و موقعیت جسم) است. هرچند که اخیراً از این تئوری در راستای استخراج مشخصات فیزیکی و جنس اجسام دوبعدی استفاده شده است. بکارگیری روش تنظیم سطح در این راستا باتوجه به ویژگی­های خاصی که این روش دارد می ­تواند در مسیر شناسایی جنس مختلف چند جسم داخل یک محیط محاسباتی بسیار سودمند باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پیاده سازی روش تنظیم سطح در شناسایی موقعیت و شکل اجسام فلزی دوبعدی
تئوری تنظیم سطح که تشریح شد، درحقیقت برای نشان دادن موقعیت اجسام به کمک روابط ریاضی است. با اعمال اندکی تغییر و کمک گرفتن از اطلاعات میدان ناشی از محیط محاسباتی می­توان از این روش کمک گرفته و موقعیت و شکل اجسام را استخراج کرد. شاخه­ای از روش­های پراکندگی معکوس از تابعی به عنوان تابع هزینه استفاده می­ کنند. تابع هزینه عبارت است از مجموع مربعات اختلاف میدان­های ناشی از جسم پراکنده کننده و میدان­های ناشی از جسمی که در داخل قلمرو محاسباتی مدنظر حدس زده­ایم. باید تلاش شود این تابع با اعمال هدفمند تغییرات برروی جسم اولیه به تدریج مقدار نزولی داشته باشد تا در نهایت به مقدار به اندازه کافی کوچک برسد. در جایی که مقدار تابع هزینه صفر شد مشخص می­ شود که جسم حدس زده شده معادل همان جسم اصلی و مجهول مساله است. این میدان­های تحت بررسی می ­تواند الکتریکی یا مغناطیسی باشد. روابطی که در ادامه توصیف شده است برمبنای میدان الکتریکی است. به عبارت دیگر مد مورد بررسی، مد TM است. در این مد میدان الکتریکی در راستای انتشار موج وجود ندارد. شکل ‏۳–۴ را درنظر بگیرید. با توجه به شکل تابع هزینه به صورت زیر است:
(۳-۳۰)
در رابطه (۳-۳۰) تابع هزینه، کانتور[۴۷] جسم تغییر شکل دهنده در لحظه t، نمایشگر تعداد نقاط تابش موج از فرستنده به سمت جسم، بیانگر تعداد نقاط جمع­آوری اطلاعات ناشی از موج پراکنده شده از جسم پراکنده کننده، زاویه تابش موج از فرستنده ام، زاویه محاسبه میدان در موقعیت ناشی از تابش فرستنده ام، میدان پراکنده شده محاسبه شده ناشی از جسم تغییر شکل دهنده[۴۸] در موقعیت ام ناشی از فرستنده ام و میدان پراکنده شده از جسم واقعی در همان موقعیت هستند.
اکنون سوالی که مطرح است این است که آیا می­ شود از طریق تئوری تنظیم سطح فرایندی ایجاد کرد که این تابع هزینه به مرور و با گذشت زمان به سمت صفر میل کند؟ جواب مثبت است. در ادامه به چگونگی این ارتباط اشاره خواهد شد.

شکل ‏۳–۴: موقعیت آنتن ­های فرستنده و گیرنده اطراف جسم فلزی مجهول[۱۵]
تعیین مقادیر مناسب سرعت تغییر شکل یا همان ضریب معادله همیلتون-ژاکوبی
برای این­که تابع هزینه با گذشت زمان به سمت صفر میل کند باید نسبت به زمان یک تابع نزولی باشد. به عبارت دیگر باید مشتق آن نسبت به زمان به ازای هر ورودی مقداری منفی داشته باشد. با توجه به اینکه در رابطه(۳-۳۰) میدان پراکندگی ناشی از جسم تغییر شکل دهنده تابعی از منحنی بیرونی آن است و این منحنی برحسب زمان تغییر شکل می­دهد، چنان­که در فصل دوم توضیح داده شد، بنابراین مشتق تابع هزینه برحسب زمان مقداری غیر صفر دارد. دقت شود که رابطه مربوط به میدان در حوزه فرکانس است و مشتق­گیری برحسب زمان فقط نسبت به تغییرات شکل جسم است که با گذشت زمان تغییر می­ کند. این رابطه به قرار زیر است:[۱۵]
(۳-۳۱)
که در این رابطه، الگوی تشعشعی میدان الکتریکی پراکنده شده ناحیه دور برای مد TM طبق معادله زیر بدست می ­آید.[۱۵]
(۳-۳۲)
در رابطه (۳-۳۲)، مختصات هر نقطه از جسم فلزی، عدد موج، چگالی جریان ناشی از فرستنده موقعیت در مختصات جسم فلزی، و است. انتگرالگیری در کانتور جسم یا همان انجام می­گیرد. در نظر داشته باشیم که موارد و روابط توصیف شده در بالا برای جسم فلزی استوانه­ای با سطح مقطع دلخواه و ارتفاع بینهایت در جهت است. به کمک اصل هم­پاسخی رابطه زیر را می­توان بدست آورد.[۱۶]
(۳-۳۳)
در رابطه بالا، سرعت جابجایی نقطه در لایه بیرونی فلز و جریان در مختصات لایه بیرونی به­ازای تابش از موقعیت است که به آن جریان الحاقی[۴۹] می­گویند. انتگرال­گیری برروی سطح فلز ( ) انجام می­ شود.[۱۵] طبق روابط بالا و با اندکی محاسبات و ساده­سازی به رابطه زیر در محاسبه مشتق تابع هزینه نسبت به زمان می­رسیم.[۱۲] از اینجا به بعد برای جلوگیری از اختلاط مطالب، سرعت تغییر شکل جسم را به جای با نشان خواهیم داد.

(۳-۳۴)
با دقت در معادله (۳-۳۴) رابطه بین تابع هزینه و یکی از فاکتورهای معادله همیلتون-ژاکوبی که ضریب سرعت است به وضوح نمایان می­ شود. با تعریف مناسب سرعت براساس همین رابطه و تعیین مناسب آن به طوری که مقدار مشتق تابع هزینه منفی باشد، می­توان امیدوار بود که با حل معادله همیلتون-ژاکوبی به شکل و موقعیت جسم یا اجسام فلزی دست بیابیم. ساده­ترین مقداری که می­توان برای سرعت درنظر گرفت مقدار زیر است که به روشنی معادله (۳-۳۴) را منفی می­ کند.[۱۵]

(۳-۳۵)
که ضریب نرمالیزاسیون مثبت است.
درنتیجه با محاسبه سرعت طبق رابطه (۳-۳۵) که ارتباط به میدان جسم اصلی و میدان جسم تغییر شکل دهنده دارد، و قرار دادن آن در رابطه معادله همیلتون-ژاکوبی و حل این معادله، می­توان به موقعیت و شکل کلی جسم دست یافت.
حالا می­توانیم باتوجه به توضیحاتی که داده شد، الگوریتم بازیابی شکل و موقعیت جسم به کمک روش تنظیم سطح را به صورت زیر بیان کنیم.
الگوریتم شناسایی موقعیت و شکل جسم فلزی با کمک گرفتن از روش تنظیم سطح

    1. حدس اولیه تابع تنظیم سطح به شکل تابع علامت فاصله[۵۰]و استخراج سطح صفر آن

برای مثال اگر بخواهیم سطح مقطع حدس اولیه خود را دایره­ای به شعاع و مرکز در نظر بگیریم با معادله زیر به عنوان شرایط اولیه معادله همیلتون-ژاکوبی آغاز می­کنیم.
(۳-۳۶)
مقدار به­ازای هر سلول برروی سطح گسسته­ شده محیط محاسباتی از رابطه (۳-۳۶) بدست خواهد آمد. به وضوح از این معادله بر می ­آید که اگر نقطه­ای درون دایره به شعاع و مرکز انتخاب شود و در معادله قرار گیرد مقدار آن را منفی و اگر در خارج آن انتخاب شود مقدار را مثبت می­ کند. درصورتی­که این نقطه روی دایره باشد مقدار معادله صفر می­ شود.

    1. پیدا کردن میدان دور ناشی از این حدس اولیه و مقایسه با میدان ناشی از جسم واقعی(محاسبه تابع هزینه). در محاسبه میدان دور می­توان از روش ممان استفاده کرد. محاسبه مدTM میدان دور به کمک روش ممان و نتایج شبیه­سازی در پیوست توصیف شده است. در صورتی که مقدار تابع هزینه به اندازه کافی کوچک باشد(کمتر از یک­میلیونیم مقدار قابل قبولی است) شناسایی انجام شده است، در غیر این صورت چرخه زیر تکرار می­ شود:

الف. محاسبه سرعت به­وسیله رابطه (۳-۳۵) و قرار دادن آن در معادله همیلتون-ژاکوبی و حل آن از طریق روش تفاضل محدود که در اوایل فصل توضیح داده شد.
با دقت در رابطه (۳-۳۵) پی می­بریم که محاسبه سرعت فقط در هایی که المان­های کانتور جسم فلزی هستند انجام می­ شود. ولی رابطه مربوط به حل معادله­ همیلتون-ژاکوبی که در رابطه (۳-۱۳) بیان شده است به مولفه سرعت در کلیه سلول­های محیط محاسباتی نیاز دارد. درصورتی­که به همه سلول­ها مقداری به عنوان سرعت اختصاص دهیم گسترش سرعت[۵۱] انجام داده­ایم[۱۳]. ساده­ترین روش گسترش سرعت، اختصاص دادن سرعت نزدیکترین المان سطح جسم فلزی به سلول­هاست. به عبارت ساده­تر، سرعت در هر سلول برابر سرعت تعریف شده در المانی از فلز است که کمترین فاصله را با آن سلول دارد.[۱۳]
به این ترتیب و پس از تعیین سرعت برای تک­تک سلول­ها و داشتن شرایط اولیه، معادله همیلتون- ژاکوبی را با ثابت زمانی که از طریق اعمال شرط پایداری بدست آورده­ایم با روش تفاضل محدود حل می­کنیم.
ب. تعیین سطح صفر بدست آمده در گام قبلی و پیدا کردن میدان دور ناشی از این سطح فلزی و مقایسه با میدان ناشی از جسم واقعی(محاسبه تابع هزینه)، در صورتی که مقدار تابع هزینه به اندازه کافی کوچک باشد شناسایی انجام شده است. در غیر این صورت به قسمت الف رفته و این روند را تا رسیدن به نتیجه مطلوب تکرار می­کنیم.
طبق رابطه (۳-۳۵) برای تعیین سرعت در المان­های سطح بیرونی جسم فلزی جریانی با عنوان جریان الحاقی نیاز است. همانطور که اشاره شد جریان الحاقی چگالی جریانی است که از منابع فرضی حاصل می­ شود که با اختلاف رادیان تقدم نسبت به موقعیت نقاط مشاهده قرار می­گیرد. به عبارت دیگر به­ازای هر تکرار روند محاسبه، به دوبار محاسبه میدان دور از طریق روش ممان نیاز است. برای جلوگیری از این قضیه، اولاً نقاط ارسال موج را با فاصله مساوی و به طور یکنواخت دورتادور محیط محاسباتی قرار می­دهیم. ثانیاً نقاط مشاهده را زیرمجموعه­ای از نقاط ارسال موج درنظر می­گیریم. در این حالت با یک­بار محاسبه روش ممان و انتخاب مقادیر مناسب چگالی جریان به­دست آمده به مقادیر جریان الحاقی می­رسیم.
روش مربعات پیش رونده
در محاسبه میدان دور به روش ممان مطلبی که جلب نظر می­ کند شناسایی کانتور است. در روش تنظیم سطح اساس کار تغییر شکل جسم فلزی و مقایسه میدان آن در هر مرحله با میدان واقعی است. به عبارت دیگر پس از هر مرحله حل معادله همیلتون-ژاکوبی و استخراج سطح صفر آن، برای محاسبه میدان شکل بدست آمده نیاز به کانتور آن جسم داریم. یک روش بدست آوردن کانتور، استفاده از روش مربعات پیش­رونده است. در این روش به­ازای هر سلول، سه سلول اطراف آن را نیز که باهم تشکیل یک مربع می­ دهند، مورد بررسی قرار می­دهیم. به این صورت که مقادیر سلول­ها را دوبه­دو در هم ضرب می­کنیم. درصورتی که حاصل ضرب مقداری مثبت شد نتیجه می­گیریم که هردو سلول در داخل یا خارج سطح صفر هستند و حالت خاصی پیش نیامده است. ولی اگر حاصل ضرب مقداری منفی شد درنتیجه یکی از سلول­ها در داخل و دیگری در خارج سطح صفر قرار گرفته­اند. با این توضیحات، با یکی از حالات شکل ‏۳–۵ مواجه خواهیم شد.

شکل ‏۳–۵: حالات مختلف گوشه­ های چهار سلول کنار هم در داخل یا خارج منحنی
در این حالت در صورتی که حاصل­ضرب مقادیر در سلول­ها مقداری منفی باشد حد وسط بین آن دو سلول را مشخص می­کنیم. در این صورت در هر مربع به یکی از حالات شکل ‏۳–۶ می­رسیم. در این حالت طول هر ضلع را که دو سر آن، نقاط وسط اضلاع مطلوب است، به عنوان المان و حد وسط آن را مختصات کانتور شکل درنظر می­گیریم. سپس به سلول بعدی و درواقع مربع بعدی می­رویم (مربعات پیش­رونده[۵۲]) و پس از پایان یک سطر سراغ سطر بعدی رفته و این پیشروی را تا پایان یافتن سطح محاسباتی ادامه می­دهیم. حالات مختلف زیر(شکل ‏۳–۶) در هر مربع ایجاد می­ شود. با قرار دادن این مربعات کنار یکدیگر به کانتور جسم و به عبارت دیگر مجموعه ­ای از نقاط و طول آنها که لازمه به­دست آوردن میدان با روش ممان است می­رسیم.[۱۷]

شکل ‏۳–۶: : در هر مربع، طول پیکان به­ عنوان المان و نقطه میانی آن به عنوان مختصات المان درنظر گرفته می ­شود
روش تنظیم سطح همان­طور که بیان شد دو ویژگی اساسی دارد. اول این که به هیچ اطلاعات اولیه­ای برخلاف بسیاری از روش­های پراکندگی معکوس نیاز ندارد و تنها ورودی مسئله همان مقادیر میدان دور اطراف محیط محاسباتی است. ثانیاً قابلیت شناسایی چند جسم جدا از هم در نقاط دلخواه را دارا می­باشد، ولی در عوض روشی بسیار زمان­بر است. به­ طوری که برای شناسایی یک جسم ممکن است به بیش از ۱۰ ساعت زمان پردازش بسته به کیفیت سیستمی که تحلیل را انجام می­دهد نیاز داشته باشد. در فصل بعدی چند نمونه شبیه­سازی با این روش ارائه خواهد شد.
نتایج شبیه سازی
در این فصل تعدادی از نتایج ارائه شده است. سعی شده است که حالت­ها طوری انتخاب شود تا کلیه حالت­های ممکن پراکندگی اجسام فلزی در داخل محیط درنظر گرفته شود. در همه شبیه­سازی­های انجام شده موارد زیر یکسان است.

  1. محیط محاسباتی صفحه­ای مربع شکل به طول ۸۰ سانتی­متر است که هر طول آن ۲۰۰ قسمت شده است و فاصله هر دو سلول مجاور ۴میلی­متر است. شبیه­سازی­ها در حالت دوبعدی است و فرض شده که اشکال مختلف، استوانه­های فلزی با سطح مقطع دلخواه و ارتفاع بی­نهایت در راستای z هستند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:14:00 ق.ظ ]




این توزیع دما در شکل (۵-۱۳) نمایش داده شده است. حال با وارد کردن این توزیع دما به عنوان حل مسئله مستقیم، شار مطلوب را به دست می­آوریم (شکل (۵-۱۴))

((۵-۵)

شکل ۵-۱۴. مقایسه دمای محاسبه شده و دمای دقیق.
شکل ۵-۱۵. شار محاسبه شده
نتیجهگیری:
هدف کلی رسیدن به دمای میانگین ۳۳ در مغز در مدت‌زمان ۳۰ دقیقه است و ازآنجاکه در هیچ‌یک از بررسی­های انجام‌شده به این هدف که مطلوب پزشکان است، نرسیده‌اند برای اولین بار روش انتقال حرارت معکوس مدنظر قرار داده­شد. در این روش با معلوم بودن جواب هدف بهترین شرایط برای رسیدن به آن محاسبه می‌شوند. هندسه مغز به‌صورت یک نیم­کره در نظر گرفته‌شده است. مسئله با بهره گرفتن از روش مختصات عمومی و در حالت متقارن محوری حل‌شده است. در این روش، صفحه فیزیکی نامنظم مسئله به صفحه محاسباتی مستطیل شکل تبدیل می‌شود. پس از حل در حالتی که مغز تنها شامل یک لایه از بافت بود، درستی حل مورد بررسی قرار گرفت. سپس مسئله یک قدم نزدیک­تر به واقعیت حل شد که سه لایه شامل: بافت، استخوان و پوست سر در نظر گرفته شد و درستی حل مسئله معکوس بررسی­ شد. در انتها با در نظر گرفتن یک توزیع دمای فرضی، مسئله را حل کرده و شار حرارتی بهینه را بدست آوردیم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پیشنهاد می شود در کار­های بعدی هندسه کامل­تری برا سر در نظر گرفته شود تا به واقعیت نزدیک­تر شود. همچنین، استفاده از یک توزیع دمای مناسب­تر با بهره گرفتن از داده های آزمایشگاهی می تواند جواب بهتری را نتیجه دهد.
پیوست الف
فلوچارت کدهای کامپیوتری تهیه شده برای حل مسائل معکوس
پیوست ب
اعتبارسنجی حل مستقیم
به‌منظور بررسی صحت کد انتقال حرارت گذرا، نتایج با داده‌های موجود در مرجع [۵۵] ونیز نتایج حاصل از نرم‌افزار FLUENT مقایسه گردیده است، به این منظور در اولین آزمایش جسمی با هندسه مستطیلی و با ابعاد ) ( از جنس سرامیک با ضریب هدایت حرارتی k=3 w/m.k و چگالی و با دمای اولیه و شرایط مرزی نشان داده‌شده در شکل ۱ را در نظر می‌گیریم، شرط مرزی برای دیواره‌های طرف چپ و راست شرط دما ثابت ( )، برای مرز پایین عایق و برای مرز بالا شار حرارتی در حضور سیالی با شرایط( هست. روشن است که به دلیل تقارن مسئله، دمای گره‌های ۱,۳ ونیز گره‌های ۴,۶ و۷,۹ یکسان می­باشد، بنابراین از هر گروه تنها به دمای یکی از گره‌ها اشاره‌شده است. منحنی‌های توزیع دما برای گره­های نشان داده‌شده، در مدت‌زمان ۱۲sec مطابق شکل‌های۸ تا ۱۳ ارائه‌شده است .
شکل۱- هندسه مستطیلی با شرایط مرزی دما ، عایق و شار حرارت
انطباق خوبی میان نتایج ارائه‌شده با نتایج نرم‌افزارFLUENT وجود دارد و اختلاف ناچیز موجود با نتایج مرجع [۵۵] ناشی از شبکه درشتی هست (شبکه ) که در این مرجع برای حل مسئله مورداستفاده قرارگرفته است. به‌علاوه با مقایسه نتایج FLUENT با نتایج مرجع [۵۵] از صحت نتایج FLUENT نیز اطمینان حاصل‌شده است.
شکل۲- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۱ پس از ۱۲ ثانیه
شکل۳- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۲ پس از ۱۲ ثانیه
شکل ۴- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۴ پس از ۱۲ ثانیه
شکل۵- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۵ پس از ۱۲ ثانیه
شکل۶- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره۷ پس از ۱۲ ثانیه
شکل۷- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۸ پس از ۱۲ ثانیه
در آزمایش بعدی، به‌منظور بررسی صحت عملکرد برنامه در هندسه‌های منحنی، جسمی با هندسه ربع دایره، با شعاع داخلی ۱cmو شعاع خارجی ۳cm از جنس سرامیک، با ضریب هدایت حرارتی k=3 w/m.k ، چگالی و با دمای اولیه و شرایط مرزی نشان داده‌شده در شکل ۸ را در نظر می‌گیریم، شرط مرزی برای دیواره‌های طرف چپ، پایین و بالا عایق و برای دیواره طرف راست بالا شار حرارتی در حضور سیالی با شرایط( هست.
شکل۸- هندسه منحنی با شرایط مرزی عایق و شار حرارتی
در شکل ۹ منحنی توزیع دما برای گره میانی در مدت‌زمان ۶۰s با منحنی توزیع دمای FLUENT مقایسه شده است و همان‌طور که مشاهده می‌شود نتایج از انطباق خوبی برخوردار می­باشند.
شکل۹- مقایسه منحنی توزیع دما برای گره میانی پس از ۶۰ ثانیه
در سومین آزمایش به‌منظور بررسی صحت عملکرد برنامه در محاسبه توزیع دما برای مسائل چندلایه، مطابق شکل ۱۰ جسمی متشکل از سه لایه مختلف آزبست فولاد و آلومینیم را در نظر می‌گیریم ، هندسه مسئله ربع دایره‌ای با شعاع داخلی ۰.۶cm و شعاع خارجی ۱.۵cm می‌باشد که مرز بالا در معرض شار حرارتی ثابت قرار دارد ، دمای اولیه است و سایر مرزها عایق می‌باشند . کانتورهای توزیع دما مطابق شکل‌های ۱۲,۱۱ با کانتورهای توزیع دمای FLUENT مقایسه شده است و همان‌طور که مشاهده می‌شود نتایج از انطباق خوبی برخوردار هست.
شکل ۱۰- نمایش هندسه منحنی متشکل از سه لایه مختلف آزبست ، فولاد و آلومینیم
شکل ۱۱- نمایش کانتورهای توزیع دمای کد حاضر برای مسئله چندلایه
شکل ۱۲- نمایش کانتورهای توزیع دمای FLUENT برای مسئله چندلایه
به‌منظور نشان دادن استقلال از شبکه در حل مستقیم، هندسه موردنظر توسط شبکه ­های ۳۰*۳۰ , ۴۰*۴۰ و ۵۰*۵۰ شبکه‌بندی شده و شار حرارتی بر روی سطح بالایی اعمال‌شده است. نتایج نشان داده‌شده ( کانتورهای توزیع دما ) در شکل­های ۱۶, ۱۷ و ۱۸, استقلال از شبکه را در حل مسائل یک‌لایه, دولایه و سه لایه تأیید می­ کنند.
شکل ۱۳- نمایش شبکه ۳۰*۳۰
شکل ۱۴- نمایش شبکه ۴۰*۴۰
شکل ۱۵- نمایش شبکه ۵۰*۵۰
شکل ۱۶- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله یک‌لایه
شکل ۱۷- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله دولایه
شکل ۱۸- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله سه لایه
شکل ۱۹- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۴۰*۴۰ در مسئله یک‌لایه
شکل ۲۰- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۴۰*۴۰ در مسئله دولایه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:14:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم