ب – دیدگاه شناختی رفتاری

ما بدنمان را به عنوان یک پدیده ی روان شناختی در خلال مجموعه ای از سازه‌های شناختی چند بعدی درک می‌کنیم. تصورات دیداری احتمالاً اولین ابزارهای فکر کردن و فرایند اطلاعات هستند. پیاژه (۱۹۴۵) مشخص می‌کند که نوزادان توانایی شناختی را برای نگهداری تصورات ذهنی از اشیائی که دیده می‌شوند و پس از دید آن ها ناپدید می‌شوند دارا هستند. تصویر بدنی سازه پیچیده ای مرتبط با ادراکات و نگرش های فرد درباره ی بدن خودش به خصوص درباره ی ظاهر فیزیکی اش می‌باشد. جنبه‌های اصلی حالت های تصاویر بدنی عبارتند از : ارزیابی مانند رضایت بدنی، سرمایه گذاری مانند طرحواره، خود ظاهری و اهمیت ایده آل های ظاهری درونی شده و عاطفه مانند هیجانات تصویر بدنی در شرایط خاص (رایگان، ۱۳۸۴).

محققان و متخصصان به طور روزافزونی سازه ی چند بعدی را با نمونه های متنوع تر و در ارتباط با محدوده های دیگر عملکرد روانی – اجتماعی را آزمایش کرده‌اند. آنچه مسلم است این است، بدن در سرتاسر زندگی، به عنوان یک تصویر، نقش مهمی را بازی می‌کند. این تصویر به تصاویر دیداری محدود نمی شود بلکه از طرحواره ی تمام دریافت های حسی که به طور درونی و بیرونی استنتاج می شود و تجارب پردازش شده که ایستا نیست به عنوان، ” مجازی ” و تجسم شده در یک دستگاه روان بالغ تشکیل شده است. در واقع بدن قسمتی از فرایند پویا، توسط آنچه که ما به وسیله ی آن کوشش می‌کنیم تا تجارتمان را سازمان دهیم و درک کنیم رشد می‌کند (راحتی، ۱۳۸۶).

ج دیدگاه اجتماعی

تفاسیر بیولوژیک نتوانسته اند پاسخگوی دل مشغولی کنونی با لاغری، رژیم گرفتن و گزارش وسیعی از نارضایتی بدنی در میان زنان و تا حدی در میان مردان باشند. تفاسیر متعددی بر پایه ی فشارهای فرهنگی اجتماعی و عوامل روان شناختی مطرح است.

کش و همکاران ( ۲۰۰۲ ) معتقدند که زنان از سنین نوجوانی که اجتماعی می‌شوند برای دریافت اعتبار درباره ی ارزش خود در ارتباط با دیگران و این که جامعه به پاداش دادن به زنان با بدن های لاغر تمایل دارند، سازگار می‌شوند. چاقی در میان زنان نسبت به مردان، اعتباری منفی است و به نظر می‌رسد به عنوان نتیجه ای از فقدان کنترل خود است.

براچ(۱۹۸۷) نوشته است که به نظر می‌رسد لاغر بودن برابر با زنانگی است و همچنین با زندگی شاد معادل است ‌بنابرین‏ لاغری با شادمانی مترادف است. مدل فرهنگی اجتماعی این مسأله را در بر می‌گیرد که فشارهای فرهنگی و اجتماعی برای لاغری در بین زنان در نارضایتی بهنجار ‌در مورد وزن اندازه ی بدن و ظاهر منعکس می شود. به علاوه بر اساس نظریه ی خود شیء سازی تأکید فرهنگی اجتماعی بر بدن زنان، آن ها را به سمت اتخاذ یک دید عینی مشاهده گر و پرداختن به خودشان به عنوان اشیائی که بر اساس ظاهر ارزیابی می‌شوند سوق می‌دهد (رایگان، ۱۳۸۴).

۲-۲-۴-۲ عوامل تأثیرگذار بر تصویربدنی

در مطالعات بسیار زیادی عدم رضایت قابل ملاحظه ای از اندازه و شکل بدن در بین زنان نشان داده شده است تا حدی که وزن زنان به صورت یک عدم رضایت طبیعی توصیف شده است (رودین و سیلبرستین و همکاران، ۱۹۸۵) ‌در مورد مردان اگرچه به خوبی شواهدی جمع‌ آوری نشده است، اما مشخص شده است که مردان و پسران همراه با تأکید بر عضلانی شدن به طور فزاینده ای عدم رضایت از بدن خود را گزارش می‌کنند.

عوامل مختلفی می‌توانند بر چگونگی پیدایش این نگرش ها نقش داشته باشند به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده‌اند که امروزه اختلاف بسیار فزاینده ای بین عقاید زیبائی که با تصویر رسانه ها نشان داده شده و آنچه که شکل و اندازه ی واقعی بدن زنان و مردان است، وجود دارد. ‌بنابرین‏ تعجب آور نیست که افراد زیادی تصویر منفی از بدن خود داشته باشند. تحقیق دیگری در خصوص تأثیر تصاویر ایده آل از زنان لاغر که در شوهای تلویزیونی به نمایش گذاشته می‌شوند به عنوان جمعیتی که برای جوانان جذاب هستند، صورت گرفت. نتایج نشان داد که دیدن تصاویر زنان لاغر در شوهای تلویزیونی منجر به افزایش مقایسه ی اجتماعی و نارضایتی بدنی می شود (تیگمان و همکاران، ۲۰۰۳).

پیام های ارائه شده از طرف جامعه، درباره ی چگونگی ایده آل به نظررسیدن مردم (پیام های واقعی تهیه شده و ادراک پیام هر دو) بر تصویر بدنی اثر می‌گذارد. نظر به اینکه نارضایتی بدنی و ارزیابی شناختی از بدن شخص از قبیل درک وزن، به صورت بین فرهنگی مورد رسیدگی قرار گرفته است تحقیقات اخیر مرحله ای از نارضایتی بدنی و ارتباط آن با اختلالات خوردن را بین اقوام و فرهنگ های مختلف مورد مقایسه قرار داده است (پارکر و دیگران، ۱۹۹۵ ) تعدادی از این یافته ها نشان داد که زنان سفیدپوست و دختران نوجوان در امریکا نارضایتی بدنی بیشتر را نسبت به زنان سایر اقوام و فرهنگ ها بروز می‌دهند. دو شاخص مهم برای ارزیابی جذابیت بدنی زنان، شاخص مهم بدن نمایه توده بدنی و شاخص شکل بدن هستند. تحقیقات آزمایشی فرهنگی، در بین چندین فرهنگ اقتصادی – اجتماعی نشان داده است که شاخص حجم بدن تعیین کننده ی اول برای جذابیت های بدنی زنان است. از طرفی تحقیقات نشان داده‌اند که شهری ها، (نمایه توده بدنی ) زنان با شاخص حجم بدن پائین تر را نسبت به همتاهای روستائی شان ترجیح می‌دهند (کش، ۲۰۰۲).

تحول تصویربدنی منفی در زنان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...