مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | ضرورت آشنایی با فرایند مدیریّت : – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
سابقه ی موضوع تحقیق
پیشینه ی مدیریّت و رهبری :
مقدّمه
در جهان امروز و عصر کنونی و به خصوص در چند دهه ی اخیر، جهان به سرعت به سوی پیشرفت و ترقّی گام های اساسی برداشته است و در جهت رسیدن به جهانی مطلوب پیش می رود، پیش فرض ها و قوانین و روشهایی که در علم مدیریّت می آموزیم و یا در سطح سازمان ها به آن عمل می شود، قدیمی شده و جوابگوی نیازها و خواسته های بشر در عصر کنونی و در آینده نمی باشد و اگر خواسته باشیم با همان روشها به مدیریّت و رهبری بپردازیم موفّق نخواهیم بود. در این زمینه باید یاد آور شویم که اغلب مدیران با تجربه بر این باورند که تعداد کمی از خطّ مشی ها به مدّت ۲۰ الی ۳۰ سال دوام می آورند.
با کمی تأمّل در می یابیم که خطّ مشی هایی که الان مدیران می آموزند و به کار می بندند ( به خصوص در داخل ایران ) به صورت فزاینده ای با واقعیّت ها غیر مرتبط بوده و در نتیجه اثر بخش نمی باشد. و این خود بر میگردد به یک باور و اعتقد در سطح جامعه ی ایران که اغلب مواقع در مقابل تغییر و تحوّل و دگرگونی جبهه گرفته و همان روش سنّتی را پسندیده و به آن اکتفا کرده و حاضر نیستند که وضع موجود را تغییر دهند.
مباحث و مطالعات مدیریّتی به شکل امروزی و سازمان یافته با ظهور سازمان های بزرگ آغاز شد.
عوامل دست اندر کار مدیریّت ظرف سال های اخیر به ایم مهم دست یافته اند که تشکیل گروه ها تنها راه درست، آن هم برای تقریباً همه ی چیز و همه ی امور است و نکته ی مهمی که باید تا کنون روشن شده باشد این است که هیچ ساختار درست سازمانی به مفهوم مطلق کلمه وجود ندارد، این تنها سازمان ها هستند که وجود دارند که هر کدام نقاط قوّت و ضعف های مخصوص به خود دارند از آنجایی که سازمان ها ابزاری برای اثر بخشی افرادی است که برای انجام کار گرد هم آمده اند، به همین لحاظ ساختارهای مختلف سازمانی برای کارهای متفاوت و شرایط، زمان و مکان های مختلف به کار بسته می شود.
لذا با توجّه به مطالب ذکر شده باید یاد آوری کرد که مدیران آینده باید با انواع ساختار های سازمانی آشنا بوده و مجهّز باشند تا بتوانند در موقعیّت ها و شرایط مختلف از ساختار مناسب با آن موقعیّت استفاده کنند و سازمان را به نحو احسن سازمان دهد و رهبری کند و باید او بیاموزد و آگاه باشد که هر ساختاری مناسبِ چه موقعیّتی میباشد.
در اینجا باید گفت که اوّلین وظیفه ی مدیریّت تعریف نتایجی است که حصول آن برای سازمان امکان پذیر است، این موضوع یکی از مشکل ترین و در عین حال مهم ترین مسایلی است که مدیریّت با آن دست و پنجه نرم میکند. بدین ترتیب وظیفه ی خاصّ مدیریّت سازماندهی منابع برای دست یابی به نتایج در خارج از سازمان است.
الگوی جدیدی که مدیریّت چه از لحاظ نظری و عملی باید در نظر بگیرید این است که مدیریّت نتایج مورد نظر خود را تعریف کند و سپس منابع سازمان را برای دسیابی به این نتایج به کار گیرد۱.
مدیریّت چیست ؟
مدیریّت یعنی کار کردن با افراد به وسیله ی افراد برای رسیدن به هدف های سازمان، مدیریّت فرآیندی آست که طیّ آن مدیر به برنامه ریزی، سازماندهی تقسیم کار، هماهنگی، کنترل و هدایت امور برای تحقیق هدف های مورد نظر مجموعه و سازمان می پردازد۲.
همه ی رؤسای ارشد، مدیران بخش ها، سرکارگران، رؤسای دانشکده ها و رؤسای موسسات دولتی در مقام مدیریّت، کارهای مشابه و یکسانی انجام میدهند در مقام مدیر آن ها به نحوی از انحا کارها را با افراد و به وسیله ی افراد انجام میدهند. هر یک در سمت مدیر باید همه ی وظایف ویژه ی مدیران را همزمان یا به ترتیبی انجام میدهند که حتّی خانواده ای کوچک یا مدرسه ای چند کلاسه که به طور رضایت بخش اداره می شود، در اکثر موارد از کارکردهای مدیریّت به صورت های متفاوت اعم از آگاهانه یا ناآگاهانه استفاده میکنند.
نظر به اهمیّت کارکردهای برنامه ریزی، سازماندهی، انگیزش و کنترل، آخرین نظریه های علم مدیریّت، آن ها را بیشتر مورد توجّه قرار میدهند. این کار کردها صرف نظر از نوع سازمان یا سطح مدیریّتی که مورد نظر است شایان توجّه و قابل بحث میباشند. برنامه ریزی، متضمّن تعیین هدفها و مقاصد سازمان و تهیّه ی نقشه و برنامه ی کار است. برنامه ها نشان میدهند که هدف ها چگونه باید تحقیق یابند. با تهیّه ی برنامه ها، سازماندهی اهمیّت پیدا میکند. سازماندهی مستلزم آن است که منابع یعنی افراد، سرمایه، تجهیزات به مؤثّرترین شیوه برای حصول هدف ها فراهم شود. بنابرین سازماندهی ترکیب و یگانه سازس است همراه با برنامه ریزی و سازماندهی، ایجاد انگیزش در تعیین سطح عملکرد کارکنان نقش مهمی بر عهده دارد عملکرد آنان ( مدیران ) به نوبه ی خود تعیین میکند که حصول هدف های سازمانی تا چه اندازه مؤثّر و اثر بخش صورت خواهد گرفت. بعضی مواقع، ایجاد نگرش همراه با برقرار کردن ارتباط و رهبری به عنوان قسمتی از فعّالیّت هدایت یا فرماندهی محسوب می شود.
کارکرد دیگر مدیریّت اعمال کنترل است. کنترل عبارت است از توجّه به نتایج کار ( باز خورد ) و پیگیری برای مقایسه ی فعّالیّت های انجام شده با برنامه ها و اعمال اصلاحات مقتضی در مواردی که از انتظارات، انحرافی صورت گرفته است.
با وجود بیان کارکردهای مدیریّت به طور جداگانه و توصیف آن ها به شکل جدای از هم و به صورتی که معرفی شدند ظاهراًً از توالی خاصّی برخوردار هستند. لیکن باید تذکّر داد که آن ها چنانچه در شکل زیر نشان خواهیم داد رابطه ی متقابل دارند. این کارکرد در ضمن اینکه رابطه ی متقابل دارند ولی در هر زمان بخصوص یک یا چند تای آن ها ممکن است اهمیّت ویژه ای پیدا کند۱ .
برنامه ریزی
سازماندهی کنترل
انگیزش
مدیریّت علم است یا هنر :
مدیریّت خواه علم باشد، خواه هنر، یا هر دو، تاریخ بشری گواه آن است که توانایی تشخیص در رسیدن به یک هدف مشخّص توسط افراد دیگر از مهم ترین و با ارزشمندتری هنرها و علوم انسانی است، همچنین است ماهیّت این توانایی که بعضی آن را مدیریّت مینامند، بعضی رهبری و بعضی ریاست، با وجود اسامی مختلف این توانایی چیزی جز اعمال قدرت نیست. کسی که مسؤولیّت اداره ی یک سازمان یا دستگاه بزرگ یا کوچک را به عهده گرفته است اگر نتواند به طرزی درست و منطقی اختیارات خود را به کار برد و اعمال قدرت نماید نباید از همکاران کارمندان خود انتظار معجزه داشته باشد. میزان موفّقیّت یا عدم موفّقیّت در هر سازمانی بستگی زیادی به نحوه ی اعمال قدرت ( اعمال اختیارات ) سرپرست مسؤل آن دستگاه یا سازمان را دارد.
ما می بینیم وقتی تحت شرایط معیّنی اکسیژن و هیدروژن را با هم ترکیب کنیم از ترکیب آن دو آب به دست میآید.
این علم است و یک دانستنی قابل اثبات، ولی اصول مدیریّت همه جا و همه وقت به یک شکل قابل اعمال و اثبات نیست و اگر هم باشد نتیجه هایی که حاصل خواهد شد متفاوت خواهد بود.
در بسیاری از موارد برای رسیدن به هدف مشخّص و حصول نتیجه ی معیّن لازم است که اصلی تحت الشعاع اصول دیگر قرار گیرد، بالعکس، در یک سازمان و در یک مرحله از فعّالیّت های آن سازمان شرایط چنان ایجاب میکند که مثلاً اصل رعایت سلسله مراتب اداری به لحاظ حفظ هماهمنگی زیر پا گذاشته شود و یا اینکه برنامه ریزی فدای تخصیص بودجه گردد۲.
ضرورت آشنایی با فرایند مدیریّت :
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 11:05:00 ق.ظ ]
|