منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه سیمای اهلبیت ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
گفتهاند که: روز مباهلت روز بیست و یکم از ماه ذیالحجه بود.
مصطفی (صلیالله علیه و آله) به صحرا شد. آن روز دست حسن (علیهالسلام) گرفته و حسین (علیهالسلام) را در برنشانده و فاطمه (سلامالله علیها) از پس میرفت و علی (علیهالسلام) از پس ایشان و مصطفی (صلیالله علیه و آله) ایشان را گفت: چون من دعا کنم شما آمینگویید. دانشمندان و مهتران ترسایان چون ایشان را به صحرا دیدند بر آن صفت، بترسیدند و عام را نصیحت کردند و گفتند:
«یا قوم! أنا نری وجوهاً لو سألوا عزّوجلّ ان یزیل جبلاً من مکانه لازاله، فلاتبتهلوا فتلکوا و لایبقی علی وجه الارض نصرانی الی یوم القیامه؛ ای قوم! همانا ما چهرههایی را میبینیم که اگر از خدای عزّوجلّ بخواهند کوهی را از جای برکند آن را از جای خواهد کَند. پس مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و تا روز قیامت نصرانیای بر روی زمین باقی نخواهد ماند».
ترسایان آن سخنان از مهتران خویش شنیدند و همه بترسیدند و از مباهلت بازایستادند و طلب صلح کردند و جزیت بپذیرفتند، به آنکه هرسال دو هزار حله بدهند، هزار در ماه صفر و هزار در ماه رجب. مصطفی (صلیالله علیه و آله) با ایشان در آن صلح بست. آن گه رسول خدا (صلیالله علیه و آله) گفت:
«والّذی نفسی بیده لو تلاعنوا لمسخوا قرده و خنازیر و لاضطرم علیهم الوادی ناراً و لاستأصل الله نجران و اهله حتی الطیر الشجر و لما حال الحول علی النصاری کلهم حتی هلکوا؛ قسم به آنکسی که جان من در دست اوست اگر ملاعنه و مباهله را پذیرفته بودند بهصورت بوزینهها و خوکها درمیآمدند و آن وادی بر آنان از آتش شعلهورمی شد و خداوند نجران و اهل آن حتی پرندگان بر درختان را ریشهکن میکرد و سال بر مسیحیان نمیگذشت مگر آنکه همهی آنها هلاک میشدند»[۸۱].
و باز در نوبت سوم در مقام بیان اشارات آیهی کریمه چنین اظهار میدارد:
«قوله فمن حاجّک فیه من ما جائک من العلم» ـ ای مهتر! این بیگانگان با نهاد خراب و جهل بیاندازه و عقل مدخول، ایشان را چه سیری است این آیت اعتبار و قیاس که برایشان خواندی از راه اعجاز! این آیت مباهله برایشان بخوان و پس برایشان قهر و سیاست ما گوش دار.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مصطفی (صلیالله علیه و آله) گفت: آتش آمده بر هوا ایستاده اگر ایشان مباهلت کردندی در همه روی زمین از ایشان یکی نماندنی و اصحاب مباهله پنج کس بودند: مصطفی (صلیالله علیه و آله) و فاطمه (سلامالله علیها) و علی (علیهالسلام) و حسن (علیهالسلام) و حسین (علیهالسلام). آن ساعت که به صحرا شدند رسول ایشان را به پناه خود گرفت و گلیم بر ایشان پوشانید و گفت: «اللهم! ان هؤلاء اهلی» جبرییل آمد و گفت «یا محمد! و انا من اهلکم» چه باشد یا محمد اگر مرا بپذیری و در شمار اهلبیت خویش آری؟ رسول (صلیالله علیه و آله) گفت «یا جبرئیل وانت منا» آن گه جبرئیل بازگشت و در آسمانها مینازید و فخر میکرد و میگفت: «من مثلی؟ و انا فی السماء طاووس الملائکه و فیالارض من اهلبیت محمَد (صلیالله علیه و آله)» یعنی چون من کیست؟ که در آسمان پادشاه فرشتگانم و در زمین از اهلبیت محمَد (صلیالله علیه و آله) خاتم پیغامبران.
این آب نه بس مرا که خوانندم خاک سر کوی آشنای تو؟!
چنانکه ملاحظه شد وی در نوبت دوم همراهان پیامبر را به هنگام رفتن برای مباهله چهار نفر ذکر کرده: علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسلام) و در نوبت سوم هم تصریح میکند که اصحاب مباهله پنج کس بودند و نبی اکرم (صلیالله علیه و آله) و همان چهار نفر را ذکر میکند و از زبان حضرت محمَد (صلیالله علیه و آله) آنان را بهعنوان اهل آن حضرت معرفی میکند و عباراتی را از زبان جبرییل (علیه السلام) حکایت میکند که گویای آن است که آنان اهلبیت حضرت محمَد (صلیالله علیه و آله) هستند و از آنچنان مقامی برخوردار هستند که جبرئیل که طاووس الملائکه است به آن مقام مینازد و افتخار میکند.
و مطالبی را از زبان دانشمندان مسیحی و از بیان دربار پیامبر (صلیالله علیه و آله) والامقام در تأثیر مباهلت آنان نقل کرده است که حاکی از مقام والا و وجاهت و قرب بینظیر آنان در پیشگاه خداوند متعال است زیرا که در «اَمُین» آنان چنین اثری قرار داده است و کیفیتی را نیز برای همراهی آنان با پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) در هنگام رفتن برای مباهله ذکر کرده است که حکایت از منزلت ویژه آنان در نزد پیامبر (صلیالله علیه و آله) خدا دارد.
آیه مودت
«قل لا اسألکم علیه اجراً الا موده فی القربی، بگو از شما مزدی بر آن (تبلیغ) درخواست نمیکنم جز دوستی به نزدیکان (خویش)»[۸۲].
این جمله قسمتی از آیه کریمه مبارکه شوری است که به لحاظ اشتمال آن بر کلمه مودّت نامیده میشود و ازجمله آیاتی است که دلالت بر فضیلت اهلبیت علیهمالسلام و موقعیت ویژه آنان دارد، اکنون بینیم میبدی درباره آنچه گفته است.
دیدگاه میبدی:
وی در نوبت اوّل، آیهی کریمه را چنین ترجمه نموده است:
«گوی نمیخواهم از شما بر این (پیغام رساندن) هیچ مزدی لکن [میفرمایم] به دوست داشتن [هرکس] که نزدیکی جوید [بالله]»[۸۳].
و در نوبت دوم در آغاز زمان و سبب نزول آن را از زبان ابن عباس چنین نقل میکند: ابن عباس گفت: این آیه به مدینه فروآمد و سبب نزول آن بود که چون رسول خدا (صلیالله علیه و آله) هجرت کرد به مدینه، انصار آمدند و گفتند: «یا رسولالله! تو خواهرزاده مایی و ربالعالمین به وسیلت رسالت و نبوت تو، ما را هدایت داد و به مکان تو به اسلام، گرامی و عزیز گشتیم و حق تو بر ما واجب گشت و دانیم که تو را دستگاهی نیست و مال نداری که حقها و مال نداری که حقها بدان بگذاری و آفتها بدان دفع کنی. اگر صواب بینی تا ما شطری از مال خویش جدا کنیم و بر تو آریم و بعضی شغلهای تو کفایت کنیم»
رب العالمین در شأن و جواب ایشان، این آیت فرستاد: «قل لا اسألکم علیه اجراً؛ بگو ای محمد نمیخواهم از شما بر این پیغام رسانیدن هیچ مزدی».
و بعد در تقریب و تقویت مفاد قسمت اول آیه کریمه با نادیده گرفتن استثناء، آیاتی را ذکر نموده است و بر این اساس استثناء در آیه کریمه را منقطع دانسته و معنایی مناسب با منقطع بودن استثناء برای آن بیان کرده است، بیان وی در این مورد چنین است:
و هرگز هیچ پیغامبر بر تبلیغ رسالت هیچ مزد نخواست، همان است که آنجا گفت:
«قل ما اسألکم علیه من اجر و ما انا من المتکلفین».
و در سورهی شعرا حکایت از جماعتی از پیغامبران کرد که گفتند: «و ما اسألکم علیه من اجران اجری الا علی ربالعالمین». آن گه گفت: «الا الموده فی القربی» این استثناء منقطع است و متصل نیست و مودّت از سخن اول مستثنی نیست و معنی آن این است که «لا اسألکم علیه اجراً لکن ودِّونی فی القربی»[۸۴].
و سپس در بیان مقصود ازجمله ای که در معنای استثناء (ودّونی فی القربی) اظهار داشته سه وجه به شرح ذیل بیان میکند: یکی آن است که: اَمُرُکُم اَن تَوَدّوا اَفاربِی وَ اهل بَیتی، مزد نمیخواهم، لکن شمارا میفرمایم که خویشان مرا و اهلبیت مرا دوست دارید.
کیفیت صلوات بر رسول خدا (صلیالله علیه و آله)
میبدی در بیان کیفیت صلوات در ذیل آیه کریمه «یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیماً» چنین میگوید:
این امری است مطلق که امت را فرمودند: به درود دادن بر وی و سلام کردن بر وی.
سلام آن است که مؤمنان در تشهد نماز میگویند: «السلام علیک ایها النبی و رحمه و برکاته». درود آن است که میگویند در آخر نماز: «اللهم صل علیمحمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم و بارک علیمحمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم إنّک حمیدٌ مجیدٌ»[۸۵]
و بعد از کعب بن عجزه چنین حکایت میکند:
قال کعب بن عجزه: سألنا رسولالله (صلیالله علیه و آله)، فقلنا: یا رسولالله کیف الصلاه علیکم اهلالبیت! فانِّ الله قد قلّمنا کیف نسألکم. قال «قولوا! اللهم صل علیمحمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم و بارک علیمحمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم إنّک حمیدٌ مجیدٌ»[۸۶].
و از ابن مسعود چنین روایت میکند:
وعن عبدالله بن مسعود قال: إذا صلیتم علی النبی (صلیالله علیه و آله) فاحسنوا الصلاه علیه فانّکم لاتدرون لعلّ ذالک بعرض علیه، قالوا: فعلّمنا قال: قولوا اللهم اجعل صلواتک و رحمتک و برکاتک علی سید المرسلین و امام المتقین و خاتمالنبیین محمّد عبدک و رسولک اما الخیر و قائد الخیر و رسول الرحمه، اللهم ابعثه مقاماً محموداً یغبطه به الاولون و الاخرون، اللهم صل علیمحمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم و بارک علیمحمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل ابراهیم إنّک حمیدٌ مجیدٌ[۸۷].
همانطور که ملاحظه شد در بیان کیفیت درود بر رسول خدا (صلیالله علیه و آله) درود بر آل را هم ضمیمه نموده و روایاتی را هم آورده است که بر آن دلالت میکند و در مواردی هم پس از ذکر نام آن حضرت، درود بر رسول خدا را مقرون به درود بر آل وی نموده (صلیالله علیه و آله) گفته است[۸۸].
و ازاینجهت کار او قابلتقدیر است زیرا ختم آل رسول در صلوات موافق روایات فراوانی است که از طریق عامه و خاصه روایتشده است[۸۹] بلکه در برخی از روایات عامه است که نبی اکرم (صلیالله علیه و آله) از «صلوه بَتراء»(صلوات ناتمام) نهی کرده است[۹۰].
و درعینحال دیده و شنیده میشود که اکثر اهل سنّت در نوشتهها و گفتارهایشان از ذکر کلمه آل در صلواتشان بر پیامبر (صلیالله علیه و آله) خودداری میکنند و صلوات بتراء را که از آن نهی شده و با رویه پیامبر مخالف است بر زبان و قلم میآورند و متأسفانه میبدی هم در بعضی موارد از همین روش خلاف سنّت پیروی کرده است[۹۱].
آیه تبلیغ
«یا ایها الرسول ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین؛ ای رسول آنچه از طرف پروردگارت بهسوی تو نازلشده است، برسان و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای و خدا تو را از مردمان مصون میدارد راستی که خدا قوم کافر را هدایت نمیکند»[۹۲].
این آیه کریمه به لحاظ آنکه واژه «بلغ» در آن بکار رفته است «آیه تبلیغ» نامیده میشود و یکی از آیاتی است که در روز عید غدیر نازلشده و بر اهمیت واقعه غدیر خم و تبلیغ ولایت حضرت علی (علیهالسلام) دلالت دارد. اکنون ببینیم میبدی در تفسیر آنچه گفته است.
کلام میبدی
وی در نوبت اول، این آیهی کریمه را که آیهی ۶۷ سورهی مائده است در ضمن آیات ۶۵ تا ۷۱ سورهی مزبور ذکر نموده و آن را چنین ترجمه کرده است:
«ای پیامبر! فرستاده آمد به تو از خداوند تو و اگر نرسانی [و چیزی باز گذاری] همچنان است که هیچ از پیغامهای وی نرسانده باشی و الله نگهدارد تو را از مردمان که الله راهنمای ایشان نیست که در علم وی کفر رانند»[۹۳].
و در نوبت دوم، ابتدا در شأن نزول قسمت اول آیهی کریمه (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک) چنین میگوید: مفسران گفتند که رسول خدا از قائله مشرکان و جهودان ایمن نبود و از کردار بد و مکر ایشان میاندیشید و به این سبب عیب دین ایشان و سبّ بتان و لعن کردن در ایشان مجاهره نمیکرد و نیز آیت آمده بود «ولاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا عدواً بغیر علمٍ» و این پیش از فتح مکه و بسط اسلام بود، پس چون فتح مکه برآمد و اسلام قوی گشت و مسلمانان انبوه گشتند، ربالعالمین جلجلاله بفرمود تا اظهار تبلیغ رسالت کند و معایب بتان هیچ بازنگیرد و از کافران نترسد. گفت: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» ای اظهر تبلیغه لقوله تعالی «فاصدع بما تؤمر»[۹۴].
و پسازآن در وجه نزول قسمت دوم آیهی کریمه «وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» چنین اظهار میدارد:
«پس رسول (صلیالله علیه و آله) گفت: چگونه انجام دهم حالآنکه من یک نفر هستم، میترسم بر من اجتماع کنند. خدای تعالی، «وان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس» را نازل نمود.»[۹۵]
در توضیح این آیهی کریمه مینویسد:
«این سخن نوعی تهدید است، میگوید: مراقبت ایشان بکن و ازآنچه به تو فرو فرستادیم هیچچیز بازمگیر، نارسانیده که اگر بعضی نرسانی همچنان است که هیچ نرساندی مانند قول خدای تعالی «نومن ببعض» که خبر میدهد کفر آنان به بعضی (از احکام دین) تباهکننده ایمان به بعض (دیگر) است»[۹۶] و بعد از آیهی کریمه چنین برداشت میکند:
«در این آیت، ابطال مذهب گروهی است که گفتند: رسول خدا در بعضی وحی کتمان کرد از جهت تقیّت و عایشه گفت: هرکس تو را حدیث نمود که محمّد (صلیالله علیه و آله) چیزی از وحی را کتمان کرده است، تحقیقاً دروغ گفته است، خدای عزّوجلّ که میفرماید: «یا ایها الرسول ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته» توهّم اینکه پیامبر (صلیالله علیه و آله) چیزی از وحی را به خاطر تقیّه کتمان کرده باشد، از بین برده است.»[۹۷]
همانطور که ملاحظه شد در ذیل آیهی کریمه بیشتر به نقل اقوال و ذکر آثار پرداخته است و مطالبی را که آورده است متفرّق و احیاناً متهافت است. بهعنوانمثال مطلبی را که ابتدا در وجه نزول قسمت دوم آیهی کریمه «وان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس» بیان کرده است، مفید آن است که این دو جمله بهصورت پیوسته پس از نزول قسمت اول آیه و اظهار تنهایی و ترس نمودن رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نازلشده است و از دو روایتی که در بیان شأن نزول «و الله یعصمک من الناس» نقل کرده است استفاده میشود که این فراز از آیه، جدای ازجملهی قبل و بدون ارتباط با قسمت اول آیهی کریمه نازلشده است. این دو روایت خود نیز از جهتی با یکدیگر تهافت و ناسازگاری دارند زیرا از روایت اَن استفاده میشود که قبل از نزول این جملهی کریمه، پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) دارای محافظ و پاسبان بودهاند و حتی در خانهی خود و در نزد خانوادهی خویش نیز بدون پاسبان حضرت را خواب فرانمیگرفته است و روایت ابوهریره گویای آن است که قبل از نزول این آیه هم حتی در بیابان، حضرت بدون محافظ و پاسدار بودهاند و در آن حالت خواب هم میرفتهاند، گذشته از اینکه این مطلب و ظان دو روایت در بیان وجه نزول این قسمت از آیهی کریمه نیز مختلف هستند؛ وی در باب جمع بین این مطالب و رفع تفاهمی که در مورد آنان به نظر میرسد و یا تقدیم و ترجیح بعضی از آنها بر دیگری سخنی به میان نیاورده است.
و همچنین در شأن نزول آیهی کریمه، اقوال متعددی را نقل نموده است ولی آنان را موردتحقیق قرار نداده و از خود، رأی صحیحی بروز نداده است، هرچند ممکن است از اینکه قول اول را با تعبیر «مفسران گفتهاند» با تفصیل بیشتر ذکر نموده و اقوال دیگر را بهاختصار پس از بیان مفادی از قسمتهایی از آیهی کریمه نقل کرده است، استفاده شود که قول اول در نظر وی ترجیح داشته و مورد اختیار وی بوده است.
از مطالب مذکور به دست میآید که اهلبیت (علیهمالسلام) در نظر میبدی از مقام والا و احترام خاصی برخوردار بوده و به کلمات و روایات آنان نیز اهمیت میداده است و ازاینجهت بر بعضی از دانشمندان اهل سنّت که نهتنها فضائل اهلبیت (علیهمالسلام) را متذکّر نمیشوند بلکه حتی از ذکر روایات آنان نیز خودداری مینمایند، برتری دارد، ولی درعینحال دیدگاههای وی نیز دارای ضعفها و نقایصی است که نیاز به بررسی دارد و پرداختن به آن بسیار مفید و لازم است. بررسی همهی آن دیدگاهها فرصت زیادی را میطلبد که در محدودهی این پژوهش نمیگنجد، لکن از باب «مالا یدرک کله لایترک کله» به مقداری که فرصت داریم در این زمینه به تحقیق و بررسی میپردازیم به این امید که در آینده این تحقیق و بررسی تکمیل گردد.
فصل چهارم
سیمای اهل بیت (علیهم السلام) در کشف الاسرار به طور خاص
۱-۴- حضرت علی (علیهالسلام) در قرآن
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:36:00 ق.ظ ]
|