کلمات قافیه: عاشقان، جان، فشان و …
حروف اصلی قافیه: ان
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: برکرد صبح
۱- ســر چــو آه عاشـقان بــرکــرد صبـــح
عطــر آتــش‌زای، از آن بــرکــرد صبـــح
معنی و مفهوم: صبحدم همچون آه عاشقان بالا آمد و پرتوهای معطّر و آتشین خورشید را آشکارکرد.
آرایه‌های ادبی: آشکار شدن و بالا آمدن صبح، به آه عاشقان مانند شده است. عطر آتش‌زای استعاره از پرتوهای اوّلیه‌ی خورشید است. سر بر کردن صبح آرایه‌ی تشخیص دارد.
۲ – از شـــــرار آه مشـــــتاقـــــــان دل
آتــشِ عنبـــر فشـان بــرکــرد صبـــح
واژگان: شرار: آتش پاره، جرقه‌ی آتش. (ناظم) عنبر: مادّه‌ای چرب و خوشبو و کدر و خاکستری رنگ و رگه‌دار که از روده یا معده‌ی ماهی عنبر گرفته می‌شود. (معین)
معنی و مفهوم: صبحدم، گویی از شراره‌های دل عاشقان، آتشی معطر برافروخته است که همه جا بوی خوش عنبر را پراکنده می‌کند.
آرایه‌های ادبی: شراره‌ی آه اضافه‌ی تشبیهی است. بیت در حرف «ش» واج آرایی دارد.
۳ – بــر قـواره‌ی مــاه، سِــحری کــرد چـرخ
تــا ســر از خــواب گــران بـرکـرد صـبح
واژگان: قواره: آن‌چه از اطراف چیزی بریده باشند. (دهخدا)توضیحات.
معنی و مفهوم: گویی ماه قواره‌ی لباس صبحدم بود و آسمان بر روی آن سحر و جادو خواند، تا این که صبحدم از خواب سنگین خود بیدار شد.
آرایه‌های ادبی: قواره‌ی ماه اضافه‌ی تشبیهی است. صبحدم به شخص خفته‌ای مانند شده است که آسمان بر ماه که قواره‌ی آن است، سحر می‌خواند تا او را بیدار کند. ماه در گردی به قواره مانند شده است. آسمان به جادوگری تشبیه شده است که برای بیدار کردن صبح، بر قواره‌ی ماه سحر می‌خواند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

قواره: توضیحات (۳/۸۴)
۴ – تـــا کنــد سیــمین قـــواره در زمیــن
سـر ز جیــب آسـمان بــرکــرد صبــــح
معنی و مفهوم: آسمان بر قواره‌ی ماه سحر و جادو نوشت تا آن را در زمین دفن کند و در همین هنگام، صبحدم از آسمان نمایان شد.
آرایه‌های ادبی:سیمین قواره استعاره از ماه است. جیب آسمان اضافه‌ی استعاری است. جیب و قواره با هم تناسب دارند.
۵ – خـوابِ چشـم عــاشـقان بســت آشــکار
دود رنگــین کــز نــهان بــرکــرد صبــح
معنی و مفهوم: صبحدم، با آشکار کردن سرخی هنگام طلوع که به دود رنگین ساحران می‌ماند، عاشقان را از خواب بیدار کرد.
آرایه‌های ادبی: خواب بستن کنایه از بیدار و بی‌خواب کردن است. آشکار و نهان با هم تضّاد دارند. دود رنگین استعاره از سرخی هنگام طلوع است.
۶ – ز آتشــی کــافتــاد در حـــرّاق چـــرخ
شـمع در صحـرای جـان بــرکــرد صبـــح
واژگان: حرّاق: سوخته‌ای از سنگ چخماق که بر آن آتش گیرند. (معین)
معنی و مفهوم: صبحدم، به وسیله‌ی آتشی که در آسمان افتاد، خورشید را همانند شمعی در آسمان‌ها برافروخت.
آرایه‌های ادبی: حرّاق چرخ اضافه‌ی تشبیهی است. شمع استعاره از خورشید است و صحرای جان اضافه استعاری و استعاره از آسمان‌هاست که در قدیم آسمان‌ها را جای جان‌ها می‌دانسته‌اند.
۷ – چــون قــراسُـنقُر گـریـزان شـد بــه راه
آق سُــنقُر دیـــدبــان بــرکــرد صبـــح
واژگان: قراسنقر و آق سنقرتوضیحات (۶/۱۰۴)
معنی و مفهوم: هنگام صبح که شب سیاه رنگ مانند بازی سیاه به شتاب آماده‌ی رفتن شد، صبحدم، روز را مانند بازی سپید به عنوان دیده‌بان جهان قرار داد.
آرایه‌های ادبی: قراسنقر استعاره از شب و آق سنقر استعاره از روز است. این دو به دیده‌بانانی برای جهان تشبیه شده‌اند که با رفتن یکی، دیگری جایگزین آن می‌شود.
۸ – چـون بــه دسـت چپ، طـراز چـرخ دیــد
نقـش والفجــرش نشـان بــرکــرد صبــح
واژگان: طراز: نگار جامه. (منتهی الارب)
معنی و مفهوم: هنگامی که صبحدم دید، خورشید که به منزله‌ی زینت آسمان است، از سمت چپ (خاور) طلوع کرده است، به آن نشان و نام «والفجر» (سپیده دم) داد.
آرایه‌های ادبی: طراز آسمان استعاره از خورشید است. دست چپ کنایه از سمت مشرق و خاور است. در بیت آیه‌ی نخستین سوره‌ی «فجر» (۸۹) « وَالفَجر» تضمین شده است.
۹ – کشــتی زر هـــم کنـون آیـــد پــدیــد
کــآنـک آنـک بـادبـان بــرکــرد صبـــح
معنی و مفهوم: صبحدم، آرام آرام نخستین پرتوهای خورشید را که به بادبان کشتی می‌ماند، از دور آشکار کرده است. کم کم خورشید نیز همانند کشتی طلایی از افق آشکار خواهد شد.
آرایه‌های ادبی: کشتی زر استعاره از خورشید و بادبان استعاره از نخستین پرتوهای آن است.
۱۰ – جـام را گنـج فـریـدون خــون بهـاســت
چـون درفـش کــاویــان بــرکــرد صبــح
واژگان: درفش کاویان: چرم پاره‌ای، مربعی بود که بر نیزه‌ای نصب شده و نوک نیزه در بالا از پشت آن پیدا بود. (معین)
معنی و مفهوم: هنگام صبح، که پرتوهای خورشید همانند درفش کاوه آشکار می‌شود، ارزش و بهای یک جام شراب، برابر با تمام گنج‌های فریدون است.
آرایه‌های ادبی: درفش کاویان استعاره از خورشید و با فریدون تناسب دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...