(۷/۹۲)
۲-۷-۲- فلسفه ستیزی
ستیز با فلسفه از دیگر نکاتی است که با بررسی اشعار خاقانی به آن پی می‌بریم، او همیشه با تردید به فلسفه نگاه می‌کند و نسبت به فیلسوفان بی‌اعتنا است. خاقانی بر فیلسوفان می‌خروشد و تلاش می‌کند تا با قاطعیت تلاش‌های ذهنی و برهان‌های فلسفی آن‌ها را در قلمرو باورهای دینی، پوچ و بی‌اساس جلوه دهد.
خاقانی نسبت به فیلسوفان بی‌اعتقاد است و به رد نظرات جدلی و فلسفی پرداخته و آن را بدعت در دین و گمراهی خوانده است.
فلســـــــفه در سخــــــن میــــــامیــــزیــــــد
وآنگــــــهی نــــــام آن جـــــدل منهــــــید
وحـــــل گمـــــرهــــی اســــت بـــــر ســـر راه
ای ســـــران، پـــــای در وحـــــل منهیـــــد
علــــــم تعطیـــــل مشنـــــویــــــد از غیــــــر
ســـــرّ تـــوحیــــد را خلــــــل منهیــــــد
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۷۲)
۲-۷-۳- نجوم
نجوم از علومی است که خاقانی از آن مطلع بوده است. او به بسیاری از مسائل نجومی در اشعارش اشاره می‌کند. خاقانی اطلاعات بسیار زیادی به همراه توصیفاتی دلنشین از سیّارات منظومه‌ی شمسی به مخاطبان ارائه می‌دهد.
شاعر در بیت زیر می‌گوید که منجمان از اجتماع ستارگان در برج میزان، بیست و یک قران را مشاهده کرده‌اند.
در ســــــر میـــــــزان ز جمـــــــــع اختـــــــــران
بیســــت و یـــک نـــوع از قــران دانستــه‌انـــد
(۵/۱۴۶)
یا در بیت زیر که منظور از برج خاکی ثور، سنبله و جدی و منظور از برج بادی جوزا، میزان و دلو است.
نـــــابُـــــریـــــده بـــــرج خــــاکــــی را تمـــــام
بــــــرج بـــــادی‌شـــان مکــان دانستــه‌انـــد
(۵/۱۴۷)
خاقانی در این بیت به وارد شدن خورشید به برج حوت اشاره دارد.
چشمــــه‌ی خـــــور بـــــه حــــوض مــــاهــــی‌دان
آمـــــــد و درفکنـــــد شســـــت آخــــــر
(۵/۹۷)
۲-۷-۴- طب
از دیگر علومی که دستمایه‌ی مضمون سازی شاعر شده علم طب است. خاقانی با بسیاری از بیماری‌های زمان خود آشنا بوده و گاه به روش معمول آن بیماری نیز اشاره کرده است. در اشعار خاقانی به نام‌ها و اصطلاحاتی در زمینه‌های مختلف طب و داروشناسی برخورد می‌کنیم که درک آن‌ها نیاز به آشنایی مختصری با این اصطلاحات و نام‌ها دارد.
خاقانی از بیماری ناخنه در چشم نام برده که سپیدی است که در چشم ظاهر می‌شود و می‌گوید:
تـــو نــاخنــی ز کعبــه نــه ای دور و زیـــن حســد
در چشـــم دیــو، ناخنــه هسـت استـخوان شده
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۴۰۲)
از بیماری سرطان و معجونی که برای درمان آن استفاده می‌شده است نیز یاد کرده و گفته است:

خــور بــه سـرطــان مـانـده تا معجـون سرطانی کنـد
زان‌کــه معــلول اسـت و صفرا از رخان انگیـخته
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۳۹۵)
۲-۷-۵- موسیقی
خاقانی با بسیاری از علوم موسیقی آشنا بوده است و در بسیاری از ابیات نام سازها و آلات موسیقی را می‌آورد. او فقط به ذکر آلات موسیقی و اصطلاحات آن بسنده نکرده بلکه در موارد بسیاری به جزئیات آن‌ها نیز پرداخته است.
بــربــط اگــر دم از هــوا، زد بـــه زبـــان بـــی دهـــان
نـی بــه دهـان بــی زبـان، دم ز هـوای نــو زنــد
چنبـــر دف شــــود فلـــک، مطـــرب بــــزم شــــاه را
مــاه دوتـا سبـو کشـد، زهـره سـتای نــو زنـــد
(۳/۳۴ ـ۳۵)
خاقانی در بیت‌های زیر به چنگ و رباب اشاره کرده و به هنر آفرینی پرداخته است.
نـالان ربـاب از بـس زدن، هـم کفـچه سر هـم کاسـه تـن
چوبین خرش زرین رسن، بس تنگ میدان بین در او

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...