۲-۴-۳- مزارع ارگانیک بوسیله کودهای دامی تغذیه می شوند .
استفاده از کود دامی و کمپوست در مزارع ارگانیک رایج است. اگر در استفاده از این کودها موازین اصولی رعایت نشود منجر به بروز آلودگی خواهد شد. لذا در کشاورزی ارگانیک استانداردهای جدی در مورد استفاده از کود دامی و کمپوست وجود دارد. کشاورزان بایستی مدت زمان خاصی صبر کنند و پس از آن اقدام به مصرف کود نمایند.
۲-۴-۴-گاهی اوقات تمام یا بخشی از محصولات کشاورزان ارگانیک توسط آفات از بین می رود.
کشاورزان ارگانیک به منظور حفظ محیط زیست، از کنترل طبیعی آفات بیشتر از سموم شیمیایی استفاده می کنند به همین دلیل ممکن است گاهی محصول آنها از بین برود. اما در درازمدت به دلیل اینکه کشاورز لازم نیست برای تهیه کود و سموم شیمیایی هزینه کند بخشی از زیان اقتصادی تلفات محصول جبران خواهد شد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۵- کشاورزی ارگانیک و حفاظت از محیط زیست

مخاطرات زیست محیطی کشاورزی کنونی عمدتا از استعمال بی­رویه آفت‌کش‌ها و کود­های شیمیایی مایه گرفته است. به کار بردن خارج از اندازه این گونه مواد آلوده کننده شیمیایی به طریق ذیل باعث آلودگی محیط‌زیست می­گردند. نشت‌کردن مواد شیمیایی مزبور به خاک و آب، انباشته شدن برخی از مواد شیمیایی با محصولات کشاورزی و شیوه ­های استعمال آنها مانند سم پاشی هوایی که ممکن است اثرات زیانباری بر روی سلامتی انسان و حیوانات داشته باشد.استعمال مفرط مواد شیمیایی موجب عدم تعادل بیولوژیکی می‌شود. که در بسیاری از موارد باعث پیدایش آفت­های مقاوم (بیوسیدها) جدید گردیده است. بقایای این بیوسیدها منشا مهم آلودگی محیط زیست به شمار می­آیند. امروزه ما می­بایست به اثرات فرعی آفت‌کش‌ها و کود­های شیمیایی توجه داشته باشیم. زیرا آنها برای محیط زیست مضر می­باشند. کشاورزی ارگانیک گزینه مناسبی جهت ممانعت از معضلات فوق­الذکر می­باشد(کاظمی، ۱۳۹۱).

۲-۶- چارچوب نظری تحقیق

در این تحقیق، شناخت دانش افراد نسبت به برنج ارگانبک در گروه های مختلف(ویژگیهای شخصی و حرفه­ای، ویژگیهای اجتماعی و ویژگی­های اقتصادی) مورد بررسی قرار گرفته است.
۲-۷- قیمت­ گذاری کالاها و خدمات
کالاها و خدمات یا دارای بازار بوده که قیمت آن‌ها از طریق عرضه و تقاضا تعیین می‌گردد یا دارای بازار نمی­باشند که از روش­های مختلف ارزش‌گذاری برای تعیین قیمت آنها استفاده می­ شود. شکل زیر راهنمای مناسبی برای قیمت‌گذاری کالا و خدمات می‌باشد.
شکل۲-۱- نحوه قیمت‌گذاری کالا و خدمات
در علم اقتصاد برای کالا و خدمات بازاری عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت و مقدار تعادلی است برعکس کالا و خدمات بازاری، گروهی از کالاها و خدمات فاقد بازار بوده و از این رو دارای قیمت معین نیستند. کالاها و خدمات بازاری بدان مفهوم است که بازار برای آن کالا وجود دارد و می‌توان براساس تعداد عرضه کننده و تقاضا کننده بازارهای مختلفی را پدید آورد، که ویژگی تمام این بازارها آن است که توابع عرضه و تقاضا تعیین کننده‌ی ‌قیمت و مقدار تعادل می‌باشد. درباره‌ی تعیین قیمت در بازار می‌توان گفت که هم عرضه و تقاضا تابع قیمت می‌باشند و هم قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست در مواردی که بازار در ارائه چنین اطلاعاتی ناموفق می‌ماند، تعیین قیمت‌ها مستلزم پیدا کردن ملاکی از تمایل به پرداخت است(اکبری و همکاران، ۱۳۸۶). به‌طور کلی دو رهیافت اصلی برای ارزش‌گذاری کالاها و خدمات بازاری به شرح زیرموجود است.
۲-۷-۱-روش‌های غیرمتکی به منحنی تقاضا
به عنوان ابزاری مؤثر در ارزیابی‌های مربوط به هزینه – فایده‌ی پروژه‌ها، خط‌مشی‌ها یا طرح‌های اجرایی به‌کار می‌روند (اکبری و همکاران، ۱۳۸۶). این روش‌ها عبارتند از:
الف- روش عکس‌العمل یا واکنش دز[۱۱]
ب- روش هزینه‌ی جایگزینی یا جبرانی[۱۲]
ج- روش رفتار جبرانی(رفتار تعدیلی یا پیشگیرانه)[۱۳]
د- روش هزینه‌ی فرصت از دست رفته[۱۴]
۲-۷-۲- روش‌های متکی به منحنی تقاضا
در این شیوه‌ها، قیمت کالا به کمک منحنی تقاضا تعیین می‌شود. این روش‌ها به دو دسته کلی‌ ترجیحات آشکار شده[۱۵] و ترجیحات ابراز شده[۱۶] طبقه‌بندی می‌شوند. روش­هایی که مبنای آنها بر ترجیحات آشکار شده است، بر اساس رفتارها و انتخاب­های واقعی افراد هستند، در حالی که ترجیحات ابراز شده بر اساس اظهارات افراد در مورد انتخاب‌هایشان در یک شرایط فرضی استوارند(زبردست وهمکاران،۱۳۸۹).
۲-۷-۲-۱- ترجیحات آشکار شده
اصولاً توابع تقاضا از توابع مطلوبیت مشتق می‌شوند و ساختار تقاضا تحت تأثیر شکل تابع مطلوبیت است. شکل تابع مطلوبیت خود ناشی از نحوه ترجیحات افراد است. ترجیحات در واقع انتخاب ترکیب کالاهای مصرفی است که بر اساس سلیقه شخصی و با توجه به محدودیت بودجه شکل می‌گیرد. بنابراین تغییر سلیقه می‌تواند شکل تابع مطلوبیت را تغییر دهد(این تغییر سلیقه می‌تواند ناشی از تبلیغات، رعایت مسائل بهداشتی و هر عاملی غیر از قیمت­ها باشد) و پیامد آن ساختار تابع تقاضا تغییر خواهد کرد. از آنجا که تغییرات ساختاری ناشی از تغییر ترجیحات(سلیقه) افراد است و نحوه ترجیحات ناشی از توابع مطلوبیتی هستند که نمی‌توان آنها را به صورت پارامترهای قابل اندازه‌گیری نشان داد راه‌حل آزمون‌های غیرپارامتری برای بررسی تغییرات ترجیحات استفاده می‌شود(دهنوی و همکاران، ۱۳۸۲).
رهیافت ترجیحات آشکار شده به منظور تعیین ارزش کالاها و خدمات براساس رفتار افراد به کار می‌رود(بوکر و همکاران[۱۷]، ۲۰۰۵). این رهیافت شامل پرسش از افراد درباره ارزشی است که آنها به ویژگی‌های زیست‌محیطی نسبت می‌دهند و از آنها می‌خواهد که به طور مستقیم، ترجیحات خود را درباره تغییرات زیست‌محیطی بیان کنند(قربانی و همکاران، ۱۳۹۰).
رجحانات آشکار شده ارزش و منافع کالا و خدمت مورد نظر را از طریق بررسی خریدهای انجام شده توسط افراد در قیمت‌های بازار انجام می‌دهد. این روش، با منحنی تقاضای عادی یا مارشالی ارتباط دارد. منحنی تقاضای مارشالی رابطه بین قیمت و مقدار تقاضا را برای یک کالا با ثابت نگه داشتن درآمد مورد بررسی قرار می‌دهد.
در رهیافت رجحان آشکار شده تکنیک‌هایی وجود دارند که برای ارزشیابی یک محصول فاقد قیمت، از ارتباط آن با یک محصول دارای قیمت در بازار استفاده می‌کنند. به عبارتی، از رفتار قابل مشاهده‌ی افراد درباره‌ی یک کالا یا خدمت بازاری خاص که با کالا یا خدمت مورد نظر مرتبط است، استفاده کرده و بر مبنای مشاهدات واقعی بازار، ارزش محصول فاقد بازار مشخص می‌شود(اکبری و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۷-۲-۲- ترجیحات اظهار شده
در این روش، با طراحی یک بازار فرضی برای محصول فاقد قیمت، از افراد در مورد تمایل به پرداخت (WTP)، یا تمایل به دریافت‌شان (WTA) برای بهبود یا عدم بهبود کمی یا کیفی محصول مورد نظر سؤال می‌شود. این روش با منحنی تقاضای جبرانی که به منحنی تقاضای هیکس[۱۸] مشهور است، مرتبط می‌باشد. به اعتقاد هیکس(۱۹۵۶) مازاد مصرف ­کننده‌ای که از تقاضای مارشال محاسبه می‌شود دقیق نیست، زیرا با کاهش قیمت، درآمد واقعی فرد افزایش پیدا می‌کند و فرد به منحنی بی‌تفاوتی و رفاه بالاتر جابه‌جا می‌شود. اگر قیمت‌ها تغییر یابد ولی سطح مطلوبیت ثابت نگه داشته شود، مازاد مصرف‌کننده‌ی مارشالی گمراه کننده است. بنابراین مازاد مصرف‌کننده‌ی واقعی که در آن مطلوبیت ثابت نگه داشته می‌شود، تقاضای جبرانی یا همان تقاضای هیکس است و رفاه مصرف کننده باید با این تقاضا اندازه‌گیری شود. همان طوری که نمودار نشان می‌دهد منحنی تقاضای جبرانی از منحنی تقاضای مارشالی پرشیب‌تر است (عبدلی و ورهرامی، ۱۳۹۰). چون تکنیک مورد استفاده بر مبنای رجحان­های اظهار شده بوده لذا از قیمت‌های مشاهده شده بازاری استفاده نمی‌شود و مستقیماً ذهنیت افراد در رابطه با کالا یا خدمت غیربازاری به کار می­رود. از این رو، به آن، تکنیک قیمت­ گذاری مستقیم اطلاق شده و روش به کار گرفته شده برای این تکنیک، روش ارزشگذاری مشروط یا احتیاطی (CVM)[19] است که طبق این روش برای کالاها و خدمات قیمت‌گذاری نشده، بازار فرضی در نظر گرفته می‌شود و بر مبنای آن می‌توان میزان تقاضای افراد را برای این‌گونه کالاها و خدمات از طریق خواست‌های اعلام شده‌ی آنان (استخراج شده ازپرسش‌نامه‌ها) سنجید. به عبارتی، این روش ارزیابی، نیازمند مراجعه به افراد برای تعیین ارزش کالاها و خدمات فاقد بازار است. برای دستیابی به ترجیحات اظهار شده‌ی متقاضیان روش‌های مختلفی وجود دارد، اما متداو‌ل‌ترین روش مصاحبه با افراد در مکان مورد نظر تحقیق است. بدین صورت که از آن‌ها در رابطه با میزان تمایل به دریافت یا تمایل به پرداخت­شان برای حفظ یا بهبود کیفیت کالای مزبور سؤال می‌شود. سپس تحلیلگر می‌تواند با محاسبه‌ی متوسط میزان تمایل به پرداخت پاسخ‌دهندگان و ضرب‌ کردن آن‌ها در تعداد کل افرادی که از مکان یا کالای مورد نظر لذت می‌برند، مقدار ارزش کلی را که مردم برای آن کالا یا خدمت قائلند برآورد کند(اکبری و همکاران، ۱۳۸۶).
شکل۲-۲ تقاضای مارشالی و هیکس
۲-۷-۳-روش ارزش‌گذاری مشروط
برای اندازه‌گیری تمایل به پرداخت افراد برای کالاها و خدمات از روش ارزشگذاری مشروط (CVM) استفاده می‌شود. هدف نهایی روشCVM بدست آوردن برآوردی دقیق از منافعی است که در اثر تغییر سطوح تولید و یا قیمت بعضی از کالاها و خدمات عمومی بوجود می‌آید. نتایج حاصل را می‌توان برای تحلیل هزینه فایده و سیاست‌گذاری‌های عمومی مانند اعطای یارانه و سوبسید، قیمت‌گذاری کالا و خدمات فاقد بازار مورد استفاده قرار داد(اکبری و همکاران، ۱۳۸۶).
این روش مستلزم تحلیل جواب‌های افراد به سؤالهای فرضی است که در مورد رجحان‌های افراد و تمایل‌شان به پرداخت از طریق پرسشنامه بدست می‌آید. به عبارت دیگر این روش ارزیابی نیازمند مراجعه به افراد برای تعیین ارزش کالاها و خدمات است.
نمودار زیر، مفهوم تمایل به پرداخت را مورد بررسی قرار می‌دهد. فرض می‌شود که قیمت کالا در نمودار برابر با OA است بنابراین، میزان تقاضای آن OB می‌باشد. می‌توان تصور کرد که منحنی تقاضا همان منحنی “تمایل به پرداخت” است. منحنی مذکور نشان دهنده‌ی تمایل به پرداخت برای واحدهای اضافی کالا بوده و بنابراین می­توان آنرا منحنی تمایل نهایی برای پرداخت نامید.
مقدار هزینه‌ای که افراد عملاً در بازار می‌پردازند، مقدار OACD است. اما تمایل به پرداخت آن‌ها به اندازه‌ی OFCB است. بدین ترتیب، تمایل به پرداخت(یا مقداری که افراد حاضرند برای کالای مورد نظر خویش بپردازند)، از قیمت واقعی کالا پیشی می‌گیرد. اگر مقدار WTP مازاد، به بالای خط OA افزوده شود، مثلث AFC به دست می‌آید که این همان مازاد پرداخت مصرف کننده به حساب می‌آید. OACB تمایل به پرداخت ناخالص و AFC تمایل به پرداخت خالص است، که این ملاکی از میزان سود خالصی است که مصرف‌کنندگان کسب می‌کنند (اکبری و همکاران، ۱۳۸۶).
نمودار ۲-۳- مفهوم تمایل به پرداخت
۲-۷-۳-۱- مراحل کاربرد روش CVM
هنگام کاربرد روش CVM در تخمین تمایل به پرداخت افراد باید مراحل زیر طی شوند:
۱- طراحی بازار فرضی کالا یا خدمتی که محاسبه تمایل به پرداخت افراد برای آن مورد نظر است.
۲- طراحی و آزمون پرسشنامه
۳- جمع آوری داده‌ها
۴- محاسبه تمایل به پرداخت افراد
۵- تخمین تابع تقاضا یا عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت
۶- کاربرد نتایج در برنامه‌ ریزی و سیاست‌گذاری
داده‌های مورد نیاز روش CVM معمولاً از طریق پرسشنامه جمع‌ آوری می‌شوند. پرسشنامه‌ها یا از طریق مراجعه مستقیم به افراد یا از طریق پست و تلفن تکمیل می‌شود. معمولاً در سؤالات CVM بهتر است درباره برخی ویژگی‌های کالا و یا خدمت مورد بررسی توضیحاتی ارائه شود. همچنین برحسب مورد لازم است شرایطی که در آن پاسخ‌دهندگان قادر به دسترسی به کالا هستند توضیح داده شود. محقق باید مدلی از یک بازار واقعی را بوجود آورد به گونه‌ای که تفاوت چندانی با وضع بازار واقعی برای مصرف‌کننده نداشته باشد. بنابراین در این روش به جای استخراج منحنی تقاضا برای کالا از پاسخ‌دهندگان معمولاً خواسته می‌شود که سطوح مختلف کالا را قیمت‌گذاری کنند و جواب‌هایی که پاسخ‌دهندگان برای تمایل پرداخت‌شان برای کالا یا خدمت می‌دهند باید آزمایش سؤالاتی درباره ویژگی‌های پاسخ‌دهندگان (برای مثال سن، درآمد، و غیره) و رجحانات آنها که مربوط به کالا و خدمت مورد سؤال است گنجانیده می‌شود و داده‌های سؤالات برای برآورد معادله رگرسیون تابع قیمت استفاده می‌شوند (پارسا، ۱۳۹۰).
۲-۷-۳-۲- روش‌های جمع‌ آوری داده‌ها
جمعآوری داده‌های مورد نیاز روش CVM معمولاً از سه طریق صورت می‌گیرد:
۱- مصاحبه حضوری
۲- مصاحبه تلفنی
۳- مکاتبه‌ای(نامه و پست)
میشل و کارسون[۲۰] توصیه کردند که محققین در روش‌هایی چون CVM که مبتنی بر نظرات مردم می‌باشد، باید تلاش نمایند که نظرات اکثر افکار عمومی در مطالعه استفاده شود. در واقع از پیش‌نیازهای هر مطالعه CVM انتخاب ابزار مناسب جمع‌ آوری داده‌ها می‌باشد. به عنوان مثال اگر موضوع مورد سؤال احتیاج به توضیح داشته باشد مصاحبه تلفنی و یا نامه مناسب نخواهد بود. در این موارد مصاحبه حضوری تکنیک ایده‌ال جمع‌آور‌ی داده‌ها است (پارسا، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...