دنیای داستانی تالکین و علی الخصوص ارباب حلقه ها با رمان هابیت آغاز می شود وحوادث داستان هابیت در سه گانه ارباب حلقه ها دنبال می شود. گویا تالکین با نوشتن هابیت آموخت چگونه ارباب حلقه ها را بنویسد و سرانجام آن ار به پایان برساند.او در داستان هابیت پی برد چگونه داستان پریان ، می توانست محلی برای درون مایه مورد نظرش باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شباهتهای بسیاری میان این دو داستان وجود دارد،ولی آیا می توان بیان کرد که هابیت و ارباب حلقه ها یک داستان دانست که دوبار، اولین بار بسیار ساده و دومین بار پیچیده گفته شده است؟ما در ادامه به این سوال پاسخ می دهیم و روابط این داستان ها را تشریح می کنیم.
۳-۱ وجوه شباهت داستان هابیت و ارباب حلقه ها:
هر دو درون مایه مشترک دارند: ماجرای یک جست وجوی یا طلب(quest) که طی آن، یک هابیت روستایی و حتی ترسو به قهرمان بزرگی تبدیل می شود. در هر دو داستان، یک چرخه یکساله روی می دهد: هابیت از بهار تا بهار بعدی و ارباب حلقه ها از پاییز تا پاییز بعدی.
ساختار:
ماجرای هر دو داستان درخانه« بیلبو» (Bilbo) از یک جشن آغاز می شود( در هابیت، گندالف جشن غیر منتظره ای در خانه «بیلبو» تدارک می بیند و ارباب حلقه ها، جشن تولد بزرگ« بیلبو»).
در هر دو داستان، این گندالف است که سفری را بسوی سرزمین دشمن، برای قهرمان داستان در نظر می گیرد و همراهان او را تعیین می کند. در هر دو داستان قبل از شروع سفر، گندالف افسانه هایی را که درباره دشمن رایج است، نقل می کند( در هابیت، درباره اژدهای بزرگ اسماگ(smaug) و گنج او گفته می شود و در ارباب حلقه درباره، سائورون).
و جالب این که هدف از افسانه ها استشعار و آگاهی دادن به قهرمان داستان درباره موضوع سفرشان و کل ماجرای داستان است. در هر دو داستان این اطلاعات و افسانه ها، موجب می شود که قهرمان داستان، هابیتی که تاکنون ماجرایی در زندگی اش رخ نداده است و زندگی آرامی را می گذراند ، عجولانه تصمیم بگیرد که در طبیعت آرام او نیست و شایر(shire) را برای سفر پر درد سر و ترسناکی ترک کند. در هر دو مسافران در اولین مرحله به ریوندل (Rivendel) می رسند. در آنجا با استاد الروند( Elerond) دیدار می کنند و الروند آنها را در انجام مأموریتشان کمک می کنند. در هر دو، هابیت ها باید از کوهستان مه آلود و خیانت پیشیه ای عبور کنند و مانع پیشروی شوند و سپس در غاری پناه بگیرند. این مسافران از سوی ترول ها(Trolls) تهدید می شوند و برای اولین بار با گالوم(Gallom) دیدار می کنند.همچنین فورودو (Forodo) صدای پای او را به آرامی در موریا(moria) قدم بر می دارد، می شنود. هر دو گروه به غار زیر زمینی می روند و از هم جدا می شوند. گندالف ساحر در هر دو داستان گروه را ترک می کند( در هابیت، از بیلو جدا می شودولی در ارباب حلقه ها پس از نبرد با بالروگ(Balrog) از همراهانش جدا می شود). با ادامه داستان جست و جو در هر دو کتاب قهرمان پس از ناپدید شدن مجروح می شود(بیلبو با ضربه ای به سرش و فرودو با گاز گزفتن گالوم بیهوش می شوند).
در هر دو کتاب، قهرمان در دو نقطه اوج سفر باید از سرزمین نفرین شده ای عبور کند که قلب شیطان را احاطه کرده است، عبور کند و به کوهستانی برسد، از آن بالارود و بدین ترتیب نقطه ضعف دفاعی شیطان را کشف کند.( در داستان هابیت، سمت بی حفاظ اسماگ اژدها و در داستان ارباب حلقه ها، وابستگی سائورون به حلقه ای که در دست فورودو است). در هر دو داستان قهرمانان پس از بازگشت به خانه، متوجه می شوند، در غیابشان، خانه مورثی شان، از جنگشان بیرون رفته و برای به دست آوردندوباره آن باید تلاش کنند. تقریباً در هر دو داستان قهرمان خانه را بدست می آورند یعنی بیلبو و فورودو، اما همسایگان، دیگر مانند قبل به آنها اعتماد ندارند. بیلبو پس از پایان سفر باز نشسته می شود و فورودو به ریوندل می رود به شرق دور.
۳-۲تفاوت هابیت و ارباب حلقه ها:
اما آیا داستان ارباب حلقه ها، همان داستان هابیت، به طور گسترده تری است؟ دو کتاب پوسته روایتی و ساختار یکسانی دارند، اما از سوی دیگر، تفاوت های عمیق نیز بین آن دو وجود دارد. تالکین خود در سال ۱۹۳۰
می گوید که با نوشتن هابیت، شناخت بیشتری از خودش، قدرت ترسناک تخیل و خودمختاری به دست آورد. این تفکر او را می توان در ابتدای داستان « برگ، اثر نیگل» مشاهده کرد. برگ درختی می شود و درخت کشوری، آکنده از کوهستانهای اسرار امیز و عظیم. خود تالکین، در مورد این نظر که این دو داستان مشابه اند، چنین می گوید:« هنگام برسی این آثار( آثار دانشمندان فولکلورشناس) شباهت هایی به چشم می خورد. این امر بسیار مهم است می گویند داستانهایی که درون مایه انها، فولکلور همانندی است یا با ترکیب درون مایه های همانندی به وجود آمده اند، داستانهای همانندی هستند».
چنین اظهاراتی شاید برخی مولفه های حقیقی را بیان کنند، اما این موضوع درباره قصه های پریان، هنر و ادبیات صدق نمی کند. ظاهر داستان، فضا و جزئیات غیر قابل طبقه بندی( طبقه بندی در سبکی خاص) و بالاتر از همه، منظور کلی یک داستان، استخوان بندی تشریح نشده یک طرح را شکل می دهند و اینها به راستی ارزش و اهمیت دارند.
این دقیقا وجوه تفاوت هابیت و ارباب‌ حلقه‌هاست.زیرا علی‌رغم شباهت‌های آن دو، هابیت کوتاه‌تر از ارباب حلقه‌هاست و این موضوع، نسبت مستقیم با خواننده‌اش دارد که خواننده هابیت، کوچک‌تر از خواننده ارباب حلقه هاست.در هابیت، تالکین با کودکان سخن می‌گوید و با مضمون‌ محدود یا شاید بتوان گفت تک‌بعدی؛یعنی رشد بیل‌بو،تولد دوباره بیل‌بو در بگ‌اند (Bag End) و مرد شدن او،سروکار دارد.آجرهایی که در ساختمان‌ داستان هابیت به کار رفته،بسیار سبک‌ترند و نسبت‌ به مصالح داستان ارباب حلقه‌ها از صلابت کم‌تری‌ برخوردارند.به عنوان مثال در هابیت،دشمنان بیل‌بو، به ترتیب در مقابل او ظاهر می‌شوند و مانند دشمنان‌ فردو در ارباب حلقه‌ها،متحد و یکپارچه نیستند. ترول‌ها،گابلین‌ها (Goblins) اورگ‌ها (Orcs) عنکبوت‌ها و اژدها،هیچ یک از یکدیگر خبر ندارند و هر یک به طور شخصی و فردی عمل می کنند.
این ها خدمت گزاران بی نام و نشان دشمن بزرگ و اصلی نیستند که فقط بخواهند گندالف جادوگر را از قهرمان و همراهان او دور کنند تا او تنها و بدون یاور بماند(چنان که در ارباب حلقه‌ها با فردو چنین می‌کنند).در داستان هابیت،گندالف جادوگر ارتباط و پیوستگی‌ای با حلقه ندارد،درحالی‌که ارباب‌ حلقه‌ها،با روایت گندالف از حلقه(یا حلقه‌ها)آغاز می‌شود.بسیاری ازمکان‌های جغرافیایی که در داستان ارباب حلقه‌ها کاملا توصیف شده و نقشه‌ قاره‌ای دارند،در هابیت جزئی،ابتدایی و نامعلوم‌اند.
مثلا خانه ی بیل‌بو،صرفا یک تپه است و شایر و جامعه هابیتی،آن را احاطه نکرده است.ریوندل، دره‌ای است که«آخرین خانهء خودمانی»در آن قرار دارد و اصلا قابل مقایسه با ریوندل که در ارباب‌ حلقه‌ها،بسیار با شکوه و متمدن توصیف شده،نیست. به طور کلی از آن‌جا که جهان بیل‌بو در هابیت،جایی‌ به نام سرزمین میانه (Middle-Earth) نیست، نام ونشان خاصی ندارد.
این موضوع درباره شخصیت‌ها و نژادها در دو داستان نیز صادق است.در هابیت،احضار کننده ی ارواح هنوز سائورن نیست.گندالف نیز آن گندالف‌ قدرتمند در ارباب حلقه‌ها نیست.جادوگر داستان‌ هابیت به شدت از وارگ‌ها (Wargs) می‌ترسد و فقط یک‌بار از هوش خود برای حقه‌زدن به بئورن‌ استفاده می‌کند تا کوتوله‌ها را در خانهء خود راه دهد. حتی الروند عاقل،در هابیت آن‌چنان والامرتبه و شکوهمند نیست.و الف‌ها (Elves) در ریوندل و جنگل ظلمات،آن‌چنان که در داستان هابیت‌ آوازهای بی‌معنی می‌خوانند و می‌رقصند و…چنین‌ کاری را در ارباب حلقه‌ها دون‌شان خود می‌دانند.
در واقع،این بالا کشیدن شخصیت‌ها و طرح‌ داستان هابیت در ارباب حلقه‌ها،به سبب این است‌ که داستان هابیت در موقعیت‌های بسیاری،حکایتی‌ نیمه شوخی و نیمه جدی است.تالکین آگاه است و می‌داند که کودکان،از خندیدن به شخصیت‌ها و اعمال آنان در داستان هابیت لذت می‌برند.درحالی‌ که ارباب حلقه‌ها،خیلی به ندرت،لبخندی بر لب‌ خواننده می‌آورد.
درون مایه دو کتاب هابیت و ارباب حلقه ها در عین این که از ساختار قدیمی جست و جو و یک طرح مرکزی،یعنی بلوغ قهرمانی ضعیف و ناکارآمد برخوردارند،تفاوت عظیمی دارند. در هابیت قهرمان در طلب بدست آوردن چیزی است و در ارباب حلقه ها جست و جو برای رها شدن و کنار نهادن آن چیز به عبارت دیگر ارباب حلقه سیر وارونه این پوشش و جست و جو است(صاعلی، ۱۳۸۲: ۱۰۰-۱۰۸).
از آنجایی که صحبت درباره شخصیت‌ها و آثار تالکین مستلزم آشنایی با موجودات افسانه ای و اسطوره‌ای به کار رفته در رمان می باشد، بنابراین توضیح و تشریح درباره ی عادات، نژاد، و ویژگی‌های آنان ضروری به نظر می‌رسد (مخصوصاً برای خوانندگان فارسی زبان). هر چند که در عمل مشخص می‌شود موجودات رمان تالکین تا حد زیادی از این تعاریف متفاوت هستند. نبرد خیر و شر بر آثار تالکین سایه گسترده است ولی در بررسی عنصر شخصیت چنین نیست،به بیان دیگر تقسیم شخصیتها به گروه خیروشر موجب عدم درک صحیح و درست از آنها است.بعضی از شخصیتها در طی داستان تغییر آهنگ و رفتار می دهند و ما در ادامه بیشتر به این موضوع می پردازیم. بیشترین حجم بررسی به هابیت ها اختصاص دارد. زیرا نقش تعیین کننده و مهمی را در داستان گردن می گیرند ،یعنی سرنوشت حلقه قدرت به آنان واگذار می شود.
۳ – ۳دورف(Dwarves) :
در اساطیر و فرهنگ عامه ژرمن ها و به ویژه اسکاندیناویایی ها واژه دورف به گونه ای موجودات
خیالی اطلاق می شود که در حفره ها و راه های درون کوه ها و سطوح زیرین معادن زندگی می کنند.
قامت آنان حدودا نیم متر است.گاه ظاهری زیبا دارند اما معمولا به شکل پیرمردانی دنیادیده با
ریش بلند تجسم می شوند که در مواردی گوژپشت هستند.
دورفهای کوهی از نظام پادشاهی یا قبیله ای برخوردارند و شاهان، رؤسا و سپاهیان خود
را دارند. آنان در تالارهای زیرزمینی زندگی می کنند و معروف است که در این تالارها خروارها طلا
و سنگ های قیمتی وجود دارد. شهرت دورف ها بیش از هر چیز، مدیون مهارت شان در انواع
فنون فلزکاری و ساخت شمشیرها و حلقه های جادوست، اما خرد عمیق، دانش خفیه، و توانایی
شان در دیدن آینده، اتخاذ اشکال گوناگون و نامرئی شدن، وجهه معتبر دیگری به آنان می افزاید.
دورف ها در بسیاری از افسانه ها به صورت موجوداتی نشان داده می شوند که نسبت به
مردمی که مورد خوشایند ایشان قرار می گیرند، مهربان و سخاوت مندند، اما اگر مورد تعدی قرار
انتقام می جویند.
دورف های سوئیسی، یا ((مردم زمینی)) گاه به کشاورزان کمک می کنند، حیوانات
سرگردان را می ربایند، و سر راه کودکان بی بضاعت هیزم و میوه می گذارند. در اسکاندیناوی و
آلمان هم رابه دوستانه ای میان دورف ها و آدمیان برقرار است اما دورف ها هرازگاهی ذرت می
دزدند، گله ها را می آزارند، و کودکان و دختران جوان را می ربایند. خدماتی که برایشان انجام می
گیرد معمولا با پیشکش هایی از گنجینه آنان جبران می شود؛ اما مردمی که گنجینه های دورف ها
را می دزدند، از آن پس دچار مصیبت بزرگی می شوند یا پس از رسیدن به خانه، به جای طلای
دزدیه شده چند برگ خشک می بایند.
دورف های معادن نسبت به پسرعموهای کوه زی خود غیرقابل اعتمادتر و مغرضترند. در سطوح
زیرین معدن، کارگران صدای راه رفتنشان را می شنوند و گاه انان را به چشم می بینند، و با اهدای
غذای خود سعی می کنند شرشان را کم کنند.
چکش تور،محصول دورف هاست. بنابر گفته اسنوری (مؤلف ادای منثور؛ ۱۲۴۱-۱۱۷۹م.)کرم های درون گوشت جسد یمیر غول، اجداد دورف هایند(تالکین،۱۳۸۸: ۱۰ – ۱۱).
۳-۳-۱گیملی(gimli )
یکی از اعضای گروه یاران حلقه. نماینده دورف ها در گروه. فرزند گلوین (Geloin). او درفی بود از نسل دورین (durin) ، دورینی که نسل او بی مرگ بود. او در شورای الروند معرفی می شودو دورف نسبتاً جوانی که در کنار پدرش گلوین نشسته بود و با خبرهایی از قلمرو فراموش شده موریا گهگاهی اظهارنظر می کرد. او تنها عضو گروه است که زره به تن دارد و مسلّح به یک تبر با تیغه پهن است.
گیملی بیشتر از همه اعضای گروه برای رفتن به موریا پافشاری می کند و بر سر همین موضوع با گندالف اختلاف عقیده پیدا می کند. علت پافشاری او مشخص است زیرا او می خواست هرچه زودتر با بالین (Balin) پسرعموی اش دیدار کند. او با لگولاس بر سر اختلافات نژادی برخورد می کند ولی این موضوع با میانجی گری گندالف ختم به خیر می شود. در حین ورود به شهر تاریک موریا زمانی که گیملی خودش را برای استقبال پسرعموی اش آماده می کرد با صحنه ناراحت کننده ای مواجه شد و آرامگاه بالین را دید و به شدت متاثر شد. با این حال که او نخستین بار وارد موریا می شد، گندالف به مهارتهای دورفی او بیشتر اعتماد داشت و از او راهنمایی طلب می کرد. هنگام هجوم اورک ها به گروه دلیرانه جنگید و از آرامگاه پسرعموی خود بالین محافظت نمود. وقتی که گندالف در حال متوقف نمودن بالروگ بود او گروه را برای عبور از پل « خزد دوم» رهبری می کرد. او با این که از مفیدترین اعضای گروه بود ولی در لورین موجب دردسر شد. زمانیکه الف های نگهبان جنگل طلایی به خاطر حضور یک دورف (گیملی) گروه را بازداشت کردند، گیملی باز بر سر مسائل نژادی تأکید کرد و اختلافات قدیمی میان دورف ها و الف ها را از نو زنده کرد. در ملاقات با بانو گالادریل و همسرش کلبورن، زمانیکه کلبورن متوجه شد که گندالف به دره سقوط کرده است گفت هرگز گیملی و اطرافیانش را به حضور نمی پذیرد زیرا می دانست که دورف ها به اعماق زمین نفوذ کرده اند و باعث بیدار شدن بالروگ شده اند.
وقتی که گالادریل به هر یک از اعضای گروه هدیه ای عطا می کرد گیملی فقط یک تار از موهای طلایی بانو را خواست و گالادریل نیز یک تار از موهای خودش را به او بخشید. شجاعت و نترسی گیملی در برخورد با اورک ها هنگام جداشدن یاران حلقه مشهود است. او عده زیادی از آنها را با کمک لگولاس به هلاکت رساند. دوستی او با لگولاس الف رفته رفته بیشتر می شود و آنها دوستان صمیمی هم می گردند.
۳-۴ اورک(Orcs):
موجودی افسانه ای(مثل هیولای دریا، غول؛ یا دیو) با هیئتی هراس انگیز،در انگلیسی، اورک دو
ریشه از هم متمایز دارد. اورک به معنی هیولای مجهوا الهویه دریایی، از اُرکای(orca) لاتین مشتق شده است.اُرکا ظاهرًا به جانوری مثل نهنگ قاتل اطلاق می شده است. و اورک به معنای دیو یا غول در متون انگلیسی قدیم( ٨٠٠ بعد از میلاد) و در کلمه ترکیبیOrcneas به معنای ((هیولاها))در شعر بوولفبه کار رفته است. در این معنا، ًارک به ٌارکوس لایتین، خدای جهان زیرین باز می گردد(همان: ۱۱ – ۱۲).
۳-۵گابلین(Gablin):
شکل ۳-۱ تصویری از اورک نژاد یورک هی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...