۵- تقلیل زمان یادگیری وظایف شغلی( به جای استفاده از روش آزمایش و خطا با آموزش موثر، انجام دادن وظایف را در حداقل زمان فراگیرند)
۶- تقلیل میزان کنترل بر کار کارکنان
۷- تقلیل هزینه های اضافی کار
۸- تقلیل شکایات
۹- فراهم آمدن امکان ارتقای شغلی کارکنان
۱۰- تقلیل سوانح؛ ضایعات و خسارات ناشی از کار
۱۱- ایجاد تفاهم بیشتر بین کارکنان و استقرار ارتباطات صحیح
۱۲- بهبود روحیه کارکنان و ایجاد رضایت از انجام وظایف
۱۳- افزایش قابلیت انعطاف کارکنان نسبت به اعمال روش های جدید و استفاده از وسایل و تجهیزات ( کاهش مقاومت در برابر تغییر)
۱۴- تکامل و پرورش استعداد و توانائی بالقوه کارکنان
۱۵- ایجاد علاقه در کارکنان به ادامه خدمت موثر در سازمان
۱۶- برقراری ارتباط انسانی و منطقی بین مدیر و کارکنان (میر سپاسی،۱۳۷۴).
۲-۲۳- مقاصد آموزش ضمن خدمت
مهمترین مواردی که بهعنوان مقاصد نسبتاً مشترک سازمانها و نظامهای مختلف در خصوص آموزش ضمن خدمت قابل ذکر است بشرح زیر می باشد:
۱-هماهنگ و همسو نمودن کارکنان با سازمان: این امر از یک سو برای تحقق اهداف سازمان و دستیابی به سیاستها و خط مشی های تعین شده برای موسسه دارای اهمیت است و از سوی دیگر پیشرفت شغلی و حرفهای فرد در سازمان در گرو آگاهی وی از انتظارات مقامات مافوق و نحوه انجام تکالیف و مسئولیت های شغلی است ( بزارجزایری، ۱۳۸۴).
۲- افزایش رضایت شغلی و بهبود روحیه کارکنان: مسئله برانگیختن کارکنان برای انجام وظایف شغلی یکی از مهمترین دلمشغولی های مدیران سازمانها می باشد. برای آنکه روحیه کارکنان تقویت شود و رضایت آنان از حرفه اشان افزایش یابد، نظریات گوناگونی ارائه شده است. از جمله این نظریات، نظریه هرم سلسله مراتبی نیازهای مازلو است. از نقطه نظر وی، برطرفکردن نیازهای سطوح بالا نقش بسیار مهمی درانگیزش افراد در جهت انجام وظایف شغلی دارد (حاجی میر رحیمی، ۱۳۷۲).
۳- کاهش حوادث و ضایعات کاری: در بسیاری از مؤسسات، حوادث کاری عمدتاً بواسطه عدم آگاهی و مهارت کافی کارکنان رخ میدهد. این بیان خصوصاً در مورد کسانی که با ابزارها وتجهیزات حساس و توام با خطر در کارخانجات سروکار دارند، مصداق بیشتری دارد علاوه بر حوادث مختلف که بواسطه فقدان مهارت و دانش افراد بوجود میآید،ضایعات کاری و افزایش هزینههای سازمان نیز از جمله نتایج نقصان دانش و توانش نیروی انسانی در سازمانها میباشد . بنابراین ضرورت دارد با توجه به مسائل مطرح شده و همچنین عواقب آنها نظیر تنبیه، توبیخ، اخراج و… که عمدتاً بواسطه عدم آگاهی افراد از سیاستها، انتظارات و توقعات سازمان و نیز عدم آشنائی با انجام بهینه وظایف و تکالیف شغلی است، آموزش ضمن خدمت بطور جدی مورد توجه سازمانها قرار گیرد ( فتحی و اجاره گاه، ۱۳۷۶).
۴- بهنگام سازی دانش و توانش نیروی انسانی در سازمان: شالوده افزایش بهرهوری در سازمانها مستلزم تاکید بر نیروی انسانی از نظر کیفی و ممانعت از نابهنگام شدن افراد در حرفهشان میباشد. بنا به تعریف، نابهنگامی در حرفه عبارت است از تقلیل کارآیی در انجام کار در طول زمان و بالاخره فقدان دانش یا مهارت نوین است. این مسئله باعث میشود که فرد به دلایل مختلف از لحاظ حرفهای فرسوده شود و قادر به انجام وظایف و تکالیف سازمانی نباشد. اگر چه تمامی عوامل ایجادکننده نابهنگامی در حرفه را نمیتوان از طریق آموزش برطرف ساخت، اما بدون شک آموزش ضمن خدمت کارکنان از طریق بهسازی و نوسازی دانش و توانایی افراد، نقش مهمی در بهنگامسازی آنان دارد( بزارجزایری،۱۳۸۵).
۵- کمک به تغییر و تحولات سازمانی : تغییر و تحولاتی که در محیط سازمان بوقوع میپیوندد، عمدتاً مستلزم آمادهسازی پرسنل و نیروی انسانی است. نکته اساسی در ارتباط باتغییرات سازمانی ،مقاومت کارکنان در مقابل آن است. کارکنان سازمانها ممکن است به دلایل مختلفی نظیر دلمشغولی اطلاعاتی، نگرانی درباره موفقیت، مقام و وضعیت مالی خود در وضعیت جدید، نگرانی درباره ناتوانی در انجام وظایف، و دلایل متعدد دیگر در مقابل تغییرات مقاومت کنند.به این دلیل به غیر از تدابیر دیگر نظیر مشارکت کارکنان در برنامهریزی تغییر و … آموزش و توجیه پرسنل نیز نقش بسیار مهمی را در موفقیت تغییرات ایفاء می کند. بنابراین از جمله مهمترین وظایف آموزش ضمن خدمت در سازمانها، کمک به تغییرات سازمانی است.
۶- انطباق با شرایط، اوضاع و احوال اجتماعی : تمامی سازمانهای معاصر در محیطی فعالیت میکنند که از لحاظ فرهنگی دارای ارزشها و ایدئولوژی ویژهای هستند. موفقیت بسیاری از آنها در گرو شناخت این چگونگی اجتماعی و انطباق بهینه با آن است. محیط اجتماعی سازمانها که میتوان آنرا فراسیستم اجتماعی در عین حال حوزه عمل و میدان فعالیت سازمانها را تا حدود زیادی تعیین می کند، دانست. بنابراین شناخت این فراسیستم و درک عمیق آن برای تمامی کارکنان سازمانها خصوصاً مدیران و تصمیمگیرندگان سطوح عالی سازمان از اهمیت فوق العادهای برخوردار است.
۷- تقویت روحیه همدلی و همکاری در بین کارکنان سازمان: در حقیقت توفیق سازمان در دستیابی به اهداف تعیین شده تا حد زیادی تابع فضای اعتماد و تفاهم متقابل در محیط کار، افزایش میزان همکاری کارکنان با یکدیگر، افزایش میزان همکاری کارکنان با سرپرستان و مدیران و مهمتر از همه ایجاد هماهنگی در نحوه انجام امور سازمان در واحدهای مختلف میباشد (ابطحی، ۱۳۸۳).
به نظر میرسد یکی از راه های ایجاد هماهنگی و همدلی، استفاده از آموزشهای ضمن خدمت میباشد که از یکسو زمینه تماس متقابل کارکنان با یکدیگر در محیط آموزشی را فراهم میسازد و از سوی دیگر و از طریق فزایش دانش و اطلاعات شغلی، برداشتها و علایق حرفهای تقریباً یکسانی را در آنها ایجاد میکند.
آنچه قابل ذکر است اینست که تاکید بر هر یک از اهداف نامبرده بر حسب شرایط و ویژگیهای زمانی متفاوت خواهد بود. به این معنی که در شرایط خاص ممکن است بر برخی از این اهداف نسبت به سایر اهداف اهمیت بیشتری قایل شد(شریعتمداری،۱۳۸۸)
۲-۲۴- ارتباط تواناسازی کارکنان و آموزش
یکی از مشکلات اساسی دستگاه های اجرایی، کمبود کارکنان ورزیده و دارای مهارت است. دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در آماده سازی افراد برای ورود به دستگاه ها نقش زیادی ندارند. فارغ التحصیلان دانشگاهی با مجموعه ای از اطلاعات علمی هنوز قابلیت های لازم را برای فعالیت در دستگاه های اجرایی ندارند. بنابراین آموزش کارکنان دولت و توانمندسازی و افزایش مهارتهای شغلی کارکنان برای فعالیتهایی که مورد نظر است، شاید یکی از مهمترین راهکارهایی است که برای توانمندسازی نیروی انسانی در سازمان مورد نظر است. تدوین برنامه های آموزشی برای کارکنان و اجرای دوره های کوتاه مدت و بلند مدت که قابلیت های فکری و تخصصی کارکنان را افزایش دهد از عواملی است که نقش بسیار مهمی برای توانا سازی کارکنان دارد.
کمبود بودجه آموزش دستگاه های اجرایی و بنگاههای اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین موانع و تنگناهها است. عدم اعتقاد بعضی از مدیران، عدم علاقمندی تعدادی از کارکنان به آموزش نیز از موانع توسعه در این زمینه است. اگر برامه های آموزشی جزو برنامه های مدیران محسوب شده و یا ارتقاء شغلی کارکنان وپرداخت مزایای کارکنان وتصدی و انتصاب به پستها به آموزش ارتباط داده شود، بسیار موءثر واقع می شود.( بابایی و همکاران ).
۲-۲۵- توانمندی کارکنان از طریق آموزش ضمن خدمت
امروزه آموزش نیروی انسانی به عنوان گامی موثر در جهت بهسازی و توانمندسازی کارکنان مورد تاکید سازمانها به خصوص سازمانهای یادگیرنده و پویاست. آموزش ضمن خدمت با تامین دانش و مهارت مورد نیاز برای انجام وظایف به صورت کارا و موثر ،منجر به ایجاد حس اعتماد به نفس و خود ارزشی در کارکنان و در نتیجه احساس رضایت شغلی در کارکنان می گردد، که نتیجه آن بهره وری بالاتر در سازمان می باشد از طرفی آموزش ضمن خدمت با توانمند سازی کارکنان منجر به ایجاد سرمایه های اجتماعی در جامعه می گردد. چرا که هر کارمندی فردی از جامعه می باشد که در صورت توانمند سازی ،جزئی از سرمایه های اجتماعی محسوب می گردد(پور آمن، ۱۳۷۵).
آموزش ضمن خدمت کارکنان به صورت یکی از روش های زیر انجام می گیرد:
آموزش ضمن خدمت در محل کار
کار آموزی
کار ورزی
آموزش خصوصی
آموزش نوبتی
کلاس های مربی گری
گردش شغلی
سیستم دستیاری
آموزش ضمن خدمت خارج از محل کار
شرکت در کنفرانس های علمی
آموزش در محیط های شبیه سازی شده
انجام مطالعات اختصاصی
شرکت در برنامه های سخنرانی
شرکت در سمینارهای شغلی
استفاده از بسته های آموزشی رایانه ای[۹] (پرهیزکار،۱۳۷۳).
۲-۲۶- رابطه آموزش و افزایش بهره وری در سازمان ها
سازوکار دنیای امروز چنان است که گویا همه ارکان و اجزای آن سرعت گرقته اند و به سوی قله های ترقی می شتابند. دمادم مژده ای نو از تغییری شگرف می رسد. بشریت از راه سخت درک تمدن و یافته های تکنولوژی و به کارگیری انواع فناوری ، گذشته است اما فرصتی برای نفس تازه کردن هم ندارند. عصر، عصر سرعت، تغییر و تحول پیوسته است. در گیرو داراین رقابت فشرده و سنگین گوی برنده از آن کسی است که دانش بیشتری اندوخته و می اندوزد. نقش دانش به روز و افزون در پیشرو بودن جوامع به حدی است که در زمینه هر فعالیتی، علمی خاص شکل گرفته و تکامل می یابد. میزان بهره وری در دنیای امروز دقیقا به میزان دانش و تخصص هر زیر مجموعه از آن بستگی دارد.
با توجه به گسترش روزافزون علم و فناوری هم چنین ضرورت به روز شدن عوامل سازمانی، آگاهی ها و مهارت های نیروی انسانی شاغل در سازمان ها، توجه به آموزش به مفهوم تمام فرایندهایی که باعث توسعه فردی و صلاحیت های لازم در رابطه با شغل مورد نظردر کارکنان می شود، ضروری می نماید ( Kurosawa,2005).
شکل ۲-۳ انواع آموزش منابع انسانی (نرگسیان، ۱۳۸۶)
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:13:00 ق.ظ ]
|