کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



شکل ۲۶شکل ۴-۱ ساختار کلی زمانبندی سیستم پیشنهادی
۴-۲ کلیات الگوریتم پیشنهادی
الگوریتم پیشنهادی ما در این پژوهش شامل سه بخش متفاوت می‌باشد که در هر کدام از این بخش‌ها، روش جدیدی ارائه شده است که ترکیب این سه بخش، الگوریتم پیشنهادی ما را شکل خواهد داد. در این قسمت، هر یک از این سه بخش، به طور کلی و خلاصه، معرفی خواهند شد.
در بخش اول الگوریتم پیشنهادی، روش جدیدی برای نوع سازماندهی وظایف متناسب با هسته‌ها، پیشنهاد می‌شود. ویژگی بارز این سازماندهی این است که پیش از توزیع وظایف بین هسته‌ها، ماهیت وظیفه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد و براساس خصوصیت این وظایف تفکیک شده، سازماندهی هسته‌های پردازنده انجام می‌شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در بخش دوم الگوریتم پیشنهادی، روش جدیدی برای توزیع وظایف بین هسته‌ها، پیشنهاد می‌شود، یعنی الگوریتم جدیدی برای مشخص شدن اینکه هر وظیفه باید به کدام هسته برای اجرا فرستاده شود، پیشنهاد می‌شود. الگوریتم توزیع پیشنهادی ما، هدف‌های مهمی را دنبال می‌کند، از جمله این هدف‌ها می‌توان به کاهش نرخ نقض سررسید، کاهش مصرف انرژی، افزایش زمان پاسخ برخی وظایف و افزایش بهره‌وری سیستم اشاره کرد. همچنین سعی شده است تا سربار پیچیدگی الگوریتم، نسبت به کارهای گذشته، کاهش پیدا کرده و کارایی سیستم افزایش یابد.
در بخش سوم الگوریتم پیشنهادی، تکنیک جدیدی برای تنظیم فرکانس و ولتاژ هسته‌ها، در هنگام اجرای وظایف روی هر هسته، پیشنهاد می شود. این الگوریتم، همزمان با الگوریتم توزیع، اجرا می‌شود و زمان اجرای نهایی وظایف و میزان انرژی مصرفی آن‌ها را محاسبه خواهد کرد. همچنین این الگوریتم، جز الگوریتم‌های تنظیم فرکانس سررسید محور می‌باشد که به این معنی است که این الگوریتم، علاوه بر اینکه سعی در کاهش مصرف انرژی دارد، سررسید وظایف را نیز در نظر دارد، یعنی با بهره گرفتن از تکنیک پیشنهادی، برای جلوگیری از نقض سررسید وظیفه در حال اجرا، در مواقع لازم، سطح فرکانس اجرایی هسته را افزایش می‌دهد.
۴-۳ مدل وظیفه الگوریتم پیشنهادی
در مدل پیشنهاد شده در این پژوهش، وظایف سیستم به دو دسته تناوبی و غیرتناوبی تقسیم می‌گردند. وظایف تناوبی از نوع غیر انحصاری بوده و وظایف غیرتناوبی از نوع انحصاری درنظر گرفته می شوند. این مسئله بدین معنی است که هرگاه وظیفه‌ای تناوبی در حال اجرا در هسته‌ای باشد و وظیفه دیگری با اولویت بالاتر از راه برسد، این وظیفه جدید نمی‌تواند پردازنده را از وظیفه در حال اجرا بگیرد و در انحصار خود قرار دهد. اما اگر وظیفه غیرتناوبی در حال اجرا باشد و وظیفه غیرتناوبی دیگری با اولویت بالاتر وارد صف این هسته شود، پردازنده از وظیفه در حال اجرا گرفته شده و به وظیفه با اولویت بالاتر داده می شود.
همچنین در این مدل، وظایف غیرتناوبی می‌توانند تحت شرایطی بین هسته‌ها مهاجرت کنند، اما وظایف تناوبی چنین اجازه‌ای ندارند و باید تا پایان اجرا، روی هسته‌ای که الگوریتم توزیع، آن را به وظیفه اختصاص داده، باقی بمانند.
مشخصه‌ های وظایف سیستم پیشنهادی به صورت زیر می باشد:
Si : مجموعه کل وظایف سیستم
Tp : مجموعه وظایف تناوبی
TAp : مجموعه وظایف غیرتناوبی
Di : سررسید متناظر هر وظیفه
Ti : دوره تناوب وظایف تناوبی
Pi : اولویت وظایف غیرتناوبی
Ci : بدترین حالت زمان اجرای وظیفه
Ai : زمان ورود وظایف
tf : زمان خاتمه هر وظیفه
Ri : زمان پاسخ هر وظیفه
Ei : انرژی مصرفی هر وظیفه
۴-۴ مدل سیستم الگوریتم پیشنهادی
مدل پیشنهادی ما، یک سیستم تعبیه‌شده بی‌درنگ نرم چندهسته‌ای می باشد که هسته‌های آن دارای سطوح فرکانسی متفاوت و توان مصرفی متناسب با هر سطح فرکانسی می باشند. بی‌درنگ نرم بودن سیستم ما یعنی تمام سعی سیستم بر این است که وظایف قبل از سرسید خود اجرا شوند اما ممکن است برخی سررسیدها نقض شود و به دلیل بی‌درنگ نرم بودن سیستم، می‌توان از این نقض سررسید چشم‌پوشی کرد و سیستم بدون مشکل به کار خود ادامه دهد. همچنین سیستم ما دارای محدودیت منابع انرژی است و الگوریتم پیشنهادی توجه اساسی به کاهش مصرف انرژی سیستم دارد. نمونه‌ای از کاربرد این سیستم در تلفن‌های هوشمند همراه می‌باشد که دارای وظایف بی‌درنگ نرم هستند. بر همین اساس، کاهش زمان انتظار اجرای وظایف غیرتناوبی نیز یکی دیگر از هدف‌های مهم سیستم ما می‌باشد. ایجاد یک توازن بین مصرف انرژی کم ، نقض سررسید کمتر و زمان پاسخ ایدال، یکی دیگر از دغدغه‌های ما در این سیستم می باشد که الگوریتم پیشنهادی توانسته تا حد زیادی این توازن را برقرار کرده و بهره‌وری و کارایی سیستم را افزایش دهد.
همچنین برای پیاده سازی سخت‌افزاری این سیستم میبایست از یک پردازنده مدیر ((Master برای اجرای الگوریتم استفاده شود و در صورت در دسترس نبودن یک پردازنده مدیر، از یکی از هسته‌ها برای اجرای الگوریتم استفاده می شود. ساختار کامل مدل سیستم پیشنهادی در شکل ۴-۲ نشان داده شده است.
مجموعه همه وظایف سیستم
مجموعه وظایف تناوبی
مجموعه وظایف غیرتناوبی
الگوریتم زمانبندی اولویت
الگوریتم زمانبندی اولویت
هسته۱
هسته۲
هسته۴
هسته۳
الگوریتم توزیع وظایف تناوبی
الگوریتم توزیع وظایف غیرتناوبی
الگوریتم تنظیم فرکانس
الگوریتم تنظیم فرکانس
الگوریتم تنظیم فرکانس
الگوریتم تنظیم فرکانس
الگوریتم زمانبندی EDF
الگوریتم زمانبندی EDF
خروجی سیستم : یک مجموعه زمانبندی شده
ورودی :
شکل ۴-۲ مدل سیستم پیشنهادی
شکل ۲۷شکل ۴-۲ مدل سیستم پیشنهادی
۴-۵ شرح کامل الگوریتم پیشنهادی
الگوریتم پیشنهادی ما دارای سه بخش می‌باشد که در این قسمت به شرح کامل این سه بخش، همراه با شبه‌کد الگوریتم پیشنهادی می‌پردازیم.
۴-۵-۱ بخش اول الگوریتم پیشنهادی (تفکیک وظایف و هسته‌ها)
بخش اول الگوریتم پیشنهادی ما به این صورت است که ابتدا همه وظایفی که در سیستم بوجود آمده‌اند و در یک مجموعه بزرگ قرار گرفته‌اند را را به دو زیرمجموعه جدا تفکیک می‌کنیم. عامل تفکیک این مجموعه را تناوبی بودن و غیرتناوبی بودن وظایف در نظر می‌گیریم. یعنی وظایف تناوبی را از وظایف غیرتناوبی جدا کرده و هرکدام را در یک زیرمجموعه مجزا قرار می‌دهیم. علت این تفکیک‌سازی ما این است که ماهیت این دو نوع وظیفه باهم متفاوت است و اثرات آن‌ها روی سیستم باهم فرق می‌کند. وظایف تناوبی مکرراً برا اساس نرخ دوره تناوب خود، تکرار می‌شوند. به عنوان یک مثال ساده از کاربرد این نوع وظایف، می‌توان به تلفن‌‌های هوشمند همراه اشاره کرد. هنگامی که گوشی در وضعیت آماده بکار قرار دارد، تعدادی وظیفه در پس‌زمینه سیستم‌عامل آن، در حال اجرا هستند، مانند وظایف مربوط به آنتن‌دهی گوشی که دائماً اجرا شده تا وضعیت ارتباطی با شبکه، بروز شود. این وظایف از نوع تناوبی هستند و نیاز به این دارند که دائماً تکرار شوند، بنابراین می‌توانند نقش زیادی در مصرف انرژی داشته باشند. ویژگی بارزی که این وظایف دارند این است که زمان‌ پاسخ آنها برای کاربر مهم نیست بلکه عدم نقض سررسید و مصرف انرژی کمتر برایش مهم است. بنابراین ماهیت این نوع وظایف مارا به سمت کاهش مصرف انرژی سوق می‌دهد، زیرا باید به خاطرتکرار دائم این وظایف و اجرای مکرر آنها، تا جایی که سررسید آنها نقض نشود، بتوانیم کاری کنیم که کمترین انرژی ممکن مصرف شود تا طول عمر باطری و خود سیستم (به دلیل کاهش گرمای تولید شده)، بیشتر شده و توان کمتری مصرف شود. این مسئله در گوشی‌های تلفن‌همراه بدلیل استفاده از باطری محدود برای ذخیره انرژی، بسیار حیاتی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:54:00 ق.ظ ]




از یک جنبه زمانبندهای پردازش در سیستم عامل به سه دسته تقسیم بندی می‌شوند.
الف- دراز مدت[۵]
ب– کوتاه مدت[۶]
ج – میان مدت
زمان‌بندی دراز مدت
در یک سیستم دسته‌ای پردازش‌های بیشتری نسبت به آنچه فوراً می‌توانند اجرا شوند تحویل داده می‌شوند . این پردازش‌ها در دیسک نگهداری می‌شوند .زمان‌بندی دراز مدت یازمانبندی کار [۷]پروسسهایی را انتخاب کرده و آن‌ها را برای اجرا از دیسک به حافظه اصلی می‌آورد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

زمان‌بندی کوتاه مدت
زمانبند کوتاه مدت (یا زمانبند CPU) از بین پروسسهای موجود در حافظه اصلی که آماده اجرا هستند یک را انتخاب کرده و CPU را به آن اختصاص می‌دهد. غالباً زمانبند کوتاه مدت هر صد میلی ثانیه یک بار اجراء می‌شود ولی زمانبند دراز مدت ممکن است هر چند دقیقه یک بار اجرا شود. در واقع زمانبند دراز مدت در جه چند برنامگی [۸]یعنی تعداد پردازش‌های موجود در حافظه را کنترل می‌کند .
زمانبند دراز مدت وقت زایدی برای تصمیم گیری دارد ولی زمانبند کوتاه مدت می‌بایست خیلی سریع تصمیمی گیری کند. زمانبند دراز مدت می‌بایست مخلوط مناسبی از پردازش‌های CPU-limiter و I/O limited را جهت قرار گیری در حافظه انتخاب کند تا کارایی CPU و وسایل I/O بهینه شود. در بعضی سیستم‌ها مثل اغلب سیستم‌های اشتراک زمانی زمانبند دراز مدت وجود ندارد, چرا که هر پردازش در سیستم عامل جدید جهت زمانبند CPU در حافظه گذاشته می‌شود تا زمان پاسخ دهی به برنامه مناسب باشد.
زمان‌بندی میان مدت :
بعضی سیستم عامل‌ها از زمانبند میان مدت نیز استفاده می‌کنند. بدین ترتیب که گاهی پروسس هایی از حافظه و در واقع از رقابت جهت دریافت CPU حذف شده و به دیسک برده می‌شوند[۹] . بدین ترتیب درجه چند برنامگی کاهش می‌یابد . سپس در زمانی دیگر پردازش در سیستم عامل مذکور مجدداً به حافظه آورده شده و اجرایش از همان نقطه قبلی ادامه می‌یابد, این عملیات به نام مبادله[۱۰] معروف است .
زمان‌بندی CPU به طوری کلی می‌تواند انحصاری غیر قابل پس گرفتن[۱۱] قابل پس گرفتن [۱۲]باشد.
در سیستم انحصاری فقط هنگامی CPU ازپردازش در حال اجراء گرفته می‌شود که جهت عملیات I/O یا اتمام پردازش در سیستم عامل فرزند را رخداد دیگری بلوکه شود. بنابراین مفهوم و پیاده سازی الگوریتم زمان‌بندی انحصاری ساده است .ولی ممکن است پردازشی برای مدت طولانی CPU را جهت محاسبات در اختیار بگیرد.
رد این حال پردازش‌های دیگر برای مدتی طولانی انتظار خواهند کشید و این موضوع مخصوصاً برای سیستم‌های اشتراک زمانی نامناسب است .لذا در اغلب سیستم‌ها از یک زمان سنج[۱۳] داخلی برای ایجاد وقفه‌های متناوب سخت‌افزاری جهت گرفتن CPUاستفاده می‌شود.
زمان‌بندی غیرانحصاری
در هر وقفه در سیستم عامل ساعت, سیستم عامل اجرا می‌شود تا تصمیم بگیرد که آیا به پروسس در حال اجرا اجازه ادامه کار را بدهد یا اینکه چون پروسس به اندازه کافی از زمان CPU استفاده کرده آن را معلق نماید تا CPU به پروسس دیگری تخصیص داده شود. فرکانس این وقفه در سیستم عامل‌های ساعت معمولاً بین ۵۰تا۶۰ بار در ثانیه است . این نوع زمان‌بندی که در آن پس از تمام شدن برش زمانی معین , CPU از گرفته می‌شود زمان‌بندی غیر انحصاری نام دارد.
اولویت در زمان‌بندی ها
اولویت‌ها می‌توانند بصورت اتوماتیک توسط سیستم نسبت داده شوند و یا از خارج سیستم تعیین گردند, مثلاً ممکن است یک کاربر کار فوری داشته باشدو حاضر باشد به خاطر بدست آوردن سرویس بالاتر هزینه بیشتری بپردازد , یعنی اولویت را بخرد .
یک اولویت ممکن است استاتیک باشد یا دینامیک . اولویت استاتیک تغییر نمی‌کندو بنابراین پیاده سازی آن ساده است .
ولی این نوع اولویت در مقابل تغییرات محیطی عکس العملی نشان نمی‌دهد . برعکس اولویت دینامیک بر اثر تغییرات محیطی تغییر می‌کند
مثلاً ً ممکن است در آغاز یک برنامه اولویت پائینی داشته باشد ولی به تدریج اولویت آن بهبود یابد.
معیارهای زمان‌بندی در سیستم عامل
۱- عدالت [۱۴]یعنی اطمینان از اینکه هر پروسس سهم عادلانه و منصفانه‌ای از CPU را دریافت کند.
۲- کارایی یا بهره وری [۱۵]CPU یعنی اینکه CPU در تمام زمان‌ها (حتی الامکان) مشغول باشد
۳- زمان پاسخ [۱۶]یعنی به حداقل رساندن زمان پاسخ برای فرمانهای محاوره‌ای کاربر. این زمان معمولاً با سرعت ابزار خروجی محدود می‌شود.
۴- زمان برگشت یا گردش کار [۱۷]یعنی به حداقل رساندن زمانی که کاربران دسته‌ای باید منتظر بمانند تا خروجی آن‌ها پدید آید . فاصله زمانی از لحظه تحویل کار تا لحظه تکمیل کار را زمان برگشت می‌نامند ولی زمان پاسخ مدت زمانی است که از صدور یک تقاضا تا تولید اولین پاسخ آن طول می‌کشد (نه زمان خروجی کل برنامه)
زمان بارگذاری در حافظه و زمان عملیات و I/Oمان اجراء+ زمان انتظاردر صف آماده = زمان گردش کار
۵- توان عملیاتی یا گذردهی [۱۸]به تعداد پردازش‌هایی که در واحد زمان تکمیل می‌شوند توان عملیاتی می‌گویند. الگوریتم زمان‌بندی باید به گونه‌ای باشد که این معیار را افزایش دهد .
۶- زمان انتظار [۱۹]الگوریتم زمان‌بندی CPU, بر میزان زمان اجرای پردازش یا اعمال I/O اثر نمی‌کند, بلکه فقط در زمان صرف شده جهت انتظار در صف آماده اثر می‌گذارد. زمان انتظار , مجموع پریودهای زمانی صرف شده در صف آماده می‌باشد.
۷- زمان‌بندی صف‌های چند گانه[۲۰]
هنگامی که بتوان فرآیندها را به سادگی به دسته‌ه ای متفاوت طبقه بندی کرد ازاین‌روش استفاده می‌گردد.
در الگوریتم صف‌های چندگانه, صف آماده, به صف‌های جداگانه مختلفی تجزیه می‌شود و هر پردازش وارد یک صف می‌گردد. اولویت صف‌ها با هم فرق داشته و هر صفی الگوریتم زمان‌بندی خود را دارد
یک آمده-یک سرویس شده :[۲۱]
ساده‌ترین الگوریتم زمان‌بندی CPU ,الگوریتم یک آمده, یک سرویس شده [۲۲]می‌باشد . گاهی اوقات به این رو یک آمده یک می رود[۲۳] نیز می‌گویند. در این روش هر پردازش در سیستم عاملی که اولین در خواست CPU را صادر کند , اولین پروسسی خواهد بود که آن را به دست می‌آورد .
این روش از نوع انحصاری [۲۴]است که به سادگی توسط یک صف FIFO پیاده سازی می‌شود.
هنگامی که پردازش در سیستم عامل CPU را به دست گرفت آن را رها نمی‌کند مگر اینکه تمام شود یا جهت انجام عملیات I/O به حالت بسته برود.
زمان‌بندی نوبت گردشی :[۲۵]
این زمان‌بندی یکی از قدیمیم ترین , ساده‌ترین , عادلانه‌ترین و رایج‌ترین الگوریتم‌های زمان‌بندی است و از نوع غیر انحصاری می‌باشد. این الگوریتم شبیه FCFS است ولی به هر پردازش حداکثر به میزان زمانی مشخصی CPU داده می‌شود.
به عبارتی دیگر یک واحد کوچک زمانی به نام کوانتوم زمان[۲۶] با برش زمانی [۲۷]تعریف می‌شود که معمولاً بین ۱۰ تا ۱۰۰میلی ثانیه است و هر پروسس حداکثر به این میزان می‌تواند CPU را در اختیار بگیرد. هنگامی که پردازشی CPU را در اختیار دارد دوحالت ممکن است رخ دهد .
یا انفجار محاسباتی جاری کمتر از یک کوانتوم زمانی است که در این حالت پردازش داوطلبانه CPU را رها می‌کند و منتظر اتمام عملیات I/O می‌شود (مانند FCFS) و یا اینکه انفجار محاسباتی بیشتر از یک کوانتوم زمانی است که در این حالت تایمر یک وقفه به سیستم عامل می‌دهد و سیستم عامل با تعویض متن [۲۸]CPU را از پردازش جاری گرفته و آن را به ته صف آماده می‌فرستد, سپس از ابتدای صف آماده, پردازش دیگری را جهت اجرا انتخاب می‌کند :
ازاین‌روش در سیستم‌های اشتراک زمانی استفاده شده تا زمان های پاسخ برای کاربران محاوره‌ای بصورت مناسب گارانتی شود.
حد بالای کوانتوم زمانی بایدبه قدری باشد که زمان پاسخ دهی مناسبی داشته باشیم.
حد پایین برش زمانی توسط دو عامل تعیین می‌شود یکی اینکه باید این برش خیلی بزرگ‌تر از زمان تعویض متن باشد مثلاً هزاران برابر.
دیگر آنکه مقدار برش زمانی بایستی کمی بزرگ‌تر از زمان لازم برای یک فعل و انفعال نوعی باشد چرا که در غیر اینصورت هر کار کوچکی نیاز به چندین برش زمانی خواهد داشت و کارایی سیستم به علت تعویض متن‌های متعدد کم می‌شود.
یک قاعده سرانگشتی این است که go درصد انفجارهای محاسباتی باید کوتاه‌تر از کوانتوم زمانی باشند و در عمل برا یاین امر برش زمانی را حدود ۱۰۰ میلی ثانیه در نظر می‌گیرند.
یک کوتاه‌ترین زمان[۲۹]
در الگوریتم مورد نظر که روشی انحصاری است CPU به پردازش داده می‌شود که کوچک‌ترین انفجار محاسباتی بعدی را دارد.
البته اصطلاح مناسب‌تر , «کوتاه‌ترین انفجار محاسباتی بعدی»می‌باشد. زیرا این زمان‌بندی بر اساس طول مدت انفجار CPU بعدی عمل می‌کند و نه بر اساس طول کل پردازش در سیستم عامل . اگر دو پردازش در سیستم عامل مدت انفجار محاسباتی یکسانی داشته باشد براساس FCFS زمان‌بندی می‌شوند. این الگوریتم می‌تواند انحصاری و غیر انحصاری باشد.
این الگوریتم مخصوصاً برای کارهای دسته‌ای که از قبل زمان اجرای آن کارها , مشخص و معین باشد به کار می‌رود. مهم‌ترین مشکل در SJF آگاهی از طول درخواست بعدی CPU می‌باشد. هیچ راهی که طول انفجار محاسباتی بعدی را برای ما مشخص سازد وجود ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:54:00 ق.ظ ]




اصطلاح وهابیسم، از آغاز جنگ داخلی در تاجیکستان، در مطبوعات روسیه رواج یافت. در آن زمان روزنامه «مسکو سکید نمی ستی» نوشت: یک گروه از مسلمانان که خبرنگاران آن ها را وهابی می نامند، به تخریب مسجدی در دامنهی رشته کوه های پامیر، به علت عدم جهت یابی درست به سمت مکه و وجود یک چراغ که بازمانده زرتشت، دین پیشین مردم این منطقه بود، اقدام کردند و اسلام حنیف خواستار علامت گذاری قبلهی مساجد به سمت مکه بوده و عدول از قوانین الهی را که توسط پیغمبر برای مسلمانان ارسال شده، جایز نمیداند. در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز شمالی که اسلام صوفی رایج بوده و خصوصیت محلی دارد، جنبش نوسازی تحت عنوان وهابیسم ایجاد شده است. مروج افکار وهابیت در منطقه، واعظانی هستند که از بعضی کشورهای عربی و اسلامی به منطقه آمده اند. نخستین پیروان آن ها یا جوانانی هستند که پس از شروع پرسترویکا از امکان تحصیل در مراکز الهیات خارج کشور برخوردار شدهاند یا جوانانی هستند که به دلایل شخصی یا اجتماعی، با سیستم تقسیم قدرت، نفوذ، حیثیت و ثروت در جامعه مخالفند.[۳۹۶]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بسیاری از نویسندگان که در مورد علل پیدایش وهابیت در کشورهای مستقل مشترک المنافع تحقیق می کنند، به نقش عربستان در حمایت و تأمین بودجهی جنبش وهابیت اشاره می کنند. در ابتدای تشکیل این کشورها، هزینه تعمیر و احداث مساجد، آموزش ابتدایی اسلامی، اعزام دانشجویان به دانشکده های مذهبی خارجی، انتشار کتب اسلامی، آموزش زبان عربی و اعزام مسلمانان برای انجام مراسم حج، توسط عربستان تأمین شده است، به همین دلیل برخی نویسندگان مدعی هستند که جنبش وهابیت تنها با کمک های عربستان شکل گرفته است. رهبران منطقهی آسیای مرکزی و قفقاز، بارها نگرانی خود را نسبت به تلاش وهابیت جهت تحکیم مواضع خود در منطقه اعلام کردهاند و رسانه های گروهی، هر روز در مورد فعالیت آن ها در جمهوری تاجیکستان و ازبکستان مطالب زیادی می نویسند. در حقیقت می توان این گونه نتیجه گیری کرد که رشد وهابیت، پاسخی به اوضاع آشفتهی اقتصادی و اجتماعی کشورهای منطقه است.[۳۹۷]
۳-۳-۲ بررسی فعالیت حزب التحریردر پاکستان
برای پاکستان دسترسی به آسیای مرکزی جز از طریق تثبیت شرایط سیاسی- نظامی- امنیتی – افغانستان امکان پذیر نبود. شرایط تقویت نیروهای اسلامی از دوران اشغال افغانستان ذخایر مناسبی را برای ارتش پاکستان و سازمان اطلاعاتی آن ارائه کرده بود تا «طالبان » را در افغانستان مستقر سازد. اقدامی که مورد حمایت آمریکا قرار داشت تا مهار و سد بندی جمهوری اسلامی ایران را پیش ببرد.[۳۹۸]
فعالیت های آن در پاکستان در عمل در نوامبر سال ۲۰۰۰ آغاز شد. هر چند مدعی است که همیشه اعضایی در پاکستان داشته است، اما بنیانگذاران آن اغلب پاکستانی هایی بوده اند که در کشورهای دیگر اقامت داشته اند.
حزب التحریر پاکستان مانند اکثر شعبه های آن کوچک و پنهان کار است. این گروه از سازماندهی هرموار برخوردار است. در رأس هرم، امیر پاکستان قرار دارد که هویت او نامشخص است. تنها به یک عضو یعنی سخنگوی اسمی حزب، نوید بات، اجازه داده شده تا نام و نقش خود را افشا کند.
پافشاری بر استقرار یک دولت کاملاً اسلامی که شریعت در آن به طور کامل و به سرعت اجرا شود، حزب التحریر را از دیگر احزاب اسلامی پاکستانی، مانند بخش هایی از مجلس عمل متحده جدا می سازد. این حزب در قبال دریافت سهمی از قدرت سیاسی به دنبال مصالحه بر سر ایجاد یک دولت اسلامی است. با وجود این حزب التحریر پاکستان از ابزار صلح آمیز برای گسترش پیام خود استفاده کرده است. این ابزار عبارتند از جزوات، کنفرانس ها، سمینارها و دروس(سخنرانی های مذهبی). اعضای حزب به تبلیغ ایدئولوژی آن به صورت فردی نیز می پردازند و اغلب در مراکز شهری فعالیت می کنند. حزب طبقه ی متوسط و تحصیل کرده شهری را هدف قرار گرفته است و مناطق روستایی، که در راستای اهداف سیاسی آن از قابلیت اندکی برخوردار هستند را نادیده می گیرد. حزب به طور خاص توجه خود را به ” سازندگان افکار عمومی” معطوف نموده است، یعنی افرادی مانند روزنامه نگاران، معلمان، وکلا، اعضای اتحادیه های تجاری و متخصصان مذهبی. حزب معتقد است که این افراد از توانایی فراوانی برای تأثیرگذاری بر عموم مردم برخوردار هستند.[۳۹۹]
بر طبق نظر برخی از اعضای حزب التحریر، روابط حزب با دولت ژنرال پرویز مشرف در ابتدا دوستانه بود. از قرار معلوم برخی نهادهای اطلاعاتی پس از آن که حزب تصمیم گرفت تا حضور خود را در پاکستان را علنی سازد، آن را تشویق کردند تا دفتری برپا کند. اما پلیس پس از اولین تظاهرات عمومی این حزب، این دفتر را در ۲۶ اکتبر سال ۲۰۰۱ پلمب کرد. پلیس پس از برگزاری چندین تظاهرات عمومی تعدادی از اعضای حزب را دستگیر کرد که همگی آن ها آزاد شدند. اما دولت به طور رسمی فعالیت حزب التحریر را ممنوع نکرد و نیازی به اقدامات شدیدتر را احساس نمی کند، زیرا حزب به وضوح در انجام هرگونه مبارزهی قابل توجه شکست خورد.
بر طبق گفتهی احمد رشید، روزنامه نگاری که جنبش مذکور را مورد بررسی قرار داده است، حزب به دو علت تأثیر اندکی بر پاکستان داشته است. دلیل اول آن است که این حزب در آسیای مرکزی از فقدان هر گونه رقیب سود برده است، اما در پاکستان با چندین حزب با سابقه مانند جماعت اسلامی رقابت می کند که مخاطبان یکسانی را هدف گرفته اند؛ یعنی طبقات تحصیل کرده. دوم آن که به علت وجود اقلیت مهم، متعصب و قابل توجه شیعه، اسلام در پاکستان از ماهیتی فرقه ای برخوردار است و این پدیده ای است که در آسیای مرکزی وجود ندارد. « از آنجا که حزب التحریر پاکستان از نگرش فرقه ای برخوردار نیست، بنابراین بعید است در این کشور به موفقیت برسد.»[۴۰۰]
با وجود این، شاید مهمترین نکته این باشد که حزب التحریر از جلب نظر ارتش پاکستان خودداری کرده است و این در حالی است که حمایت و پشتیبانی ارتش این کشور به احزابی مانند جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام کمک کرده است تا پایگاه سیاسی خود را ایجاد کرده و آن را گسترش دهند. حزب التحریر که دستور کار پان اسلامیسم دارد، چندان چیز مهمی برای ارائه به ارتش ندارد. بالعکس، هدف آن برقراری خلافت و مخالفت با حکومت ارتش به همین علت، آن را در میان متحدان بالقوه مذهبی خود منزوی نموده است و حزب را از حمایت ارتش محروم کرده است. این احتمال وجود دارد که حزب التحریر همچنان در حاشیهی سیاسی پاکستانی ها باقی بماند.
۳-۳-۳ حضور طالبان در افغانستان
حضور ارتش سرخ در افغانستان و حمایت همه جانبهی اتحاد شوروی از دولت وابسته به خود در کابل – در چارچوب کلیشه های دوران جنگ سرد- آمریکا را به حمایت از نیروهای اسلام گرا سوق داد. مدارس مذهبی در پاکستان با حمایت گستردهی دولت عربستان سعودی و کشورهای حوزهی خلیج فارس در این راستا مورد توجه قرار گرفت. در دوران جهاد علیه نیروهای کمونیست مستقر در کابل و مبارزات آنان، تحصیل کودکان افغانی در مدارس مذهبی از جاذبهی بسیار برخوردار شد. [۴۰۱]
این مدارس که کودکان دچار محرومیت شدید افغان را پذیرا می شدند، به ترویج مباحث تفرقه انگیز سیاسی می پرداختند. حجم عظیم مشکلات افغان های پناهنده در پاکستان این فعالیت ها را تحت تأثیر قرار می داد. طلبه هایی که در این مدارس تحصیل می کردند در شرایط بسیار دشوار اقتصادی- اجتماعی قرار داشتند.[۴۰۲] وضعیت پر مشقت آنان در پاکستان و اردوگاه های پناهندگان زمینه را برای پذیرش آموزش های سرشار از تفرقه و نفرت فراهم آورده بود.
نیروهای سیاسی پاکستان نیز در این مدارس فعالیت خود را گسترش دادند. «جمعیت العلمای اسلامی پاکستان» و «جماعت اسلامی » هر یک در چارچوب دیدگاه ها و اهداف خود به اعمال نفوذ در این مدارس پرداختند. اختلاف نظر گروه های مذهبی سیاسی پاکستان به این مدارس راه یافته بود. از سپتامبر ۱۹۹۶ طالبان ( فارغ التحصیلان و طلبه های مدارس مذهبی پاکستان) با کمک سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان( آی اس آی) و حمایت کامل آمریکا تلاش برای سیطره بر افغانستان را گسترش دادند. طالبان با وعده ی ایجاد و تثبیت امنیت در افغانستان که شرط ضروری دسترسی پاکستان به آسیای مرکزی بود، فعالیت خود را گسترش دادند و اقدامات نظامی وسیعی را تحقق بخشید.[۴۰۳]
در طول سالیان جهاد که آمریکا تقویت « بنیادگرایی اسلامی » را برای تضعیف اتحاد شوروی در افغانستان مورد توجه قرار داده بود، با توجه به فراملی بودن این ایده ها افراد و گروه هایی از دیگر کشورهای اسلامی به افغانستان رفتند. بن لادن فرزند یکی از ثروتمندان عربستان سعودی یکی از آنان بود.[۴۰۴]
ظهور طالبان در افغانستان به عنوان یک گروه بارز بنیادگرایی اسلامی در همجواری منطقهی آسیای مرکزی، منطقهی مذکور را به شدت متأثر نموده است. در این میان اشتراکات بالای قومی، مذهبی این دو منطقه در جریان تأثیر پذیری نقش بالایی داشته است. بنابراین افغانستان نه تنها مرز مشترک با این جمهوری ها دارد بلکه پیوندهای اقتصادی نزدیکی با این جمهوری ها داشته است.
پیامدهای ظهور طالبان برای کشورهای آسیای مرکزی عبارت بودند:
الف. صدور ایدئولوژی اسلام افراطی به این منطقه
ب. رشد تروریسم و حمایت از سازمان های افراطی در آسیای مرکزی
ج. رشد مسئلهی اقلیت های قومی
د. قاچاق مواد مخدر و اسلحه
ه. تهدید های نظامی و افزایش تنش ها[۴۰۵]
بنابراین تفکر طالبانیسم در دو جمهوری تاجیکستان و ازبکستان به دلیل هم مرزی از جانب این جمهوری ها به قرقیزستان رواج یافت و به الگوهای اسلامی منطقه به خصوص جنبش اسلامی ازبکستان تبدیل شد که در منطقه شاهد همکاری آن با جنبش اسلامی ازبکستان هستیم. علت روانه شدن گروه های طالبان بعد از ۱۱ سپتامبر به دلیل حملهی آمریکا به افغانستان یکی قرابت جغرافیایی با آسیای مرکزی و دیگر زمینه های مناسب ایدئولوژی موجود در سطح منطقه بوده است.[۴۰۶]
ثبیت حاکمیت طالبان در افغانستان شرایط مناسبی را برای ایجاد واحد های آموزشی برای نیروهای شبه نظامی اسلامی در آسیای مرکزی، به ویژه حرکت اسلامی ازبکستان فراهم آورد. ازبکستان بالقوه دارای ظرفیت قابل توجهی برای گسترش تمایلات بنیادگرایی اسلامی بوده، که در منطقهی فرغانه در شهرهای اندیجان و نمنگان شواهد گوناگونی از آن ظاهر شده بود.[۴۰۷] اسلام کریم اف همواره پس از استقلال ازبکستان مجدانه با توسعهی فعالیت های سیاسی اسلامی مقابله کرده است. جنگ داخلی تاجیکستان زمینهی مناسبی را برای تقویت و گسترش فشارهای سیاسی برای او فراهم کرد. در پی انفجار بمب در فوریهی ۱۹۹۶ در تاشکند، اسلام کریم اف فشار بر نیروهای مسلمان را تشدید کرده بود.
با تشدید فشار علیه مسلمانان بسیاری از آنان به ویژه بنیادگرایان مسلمان، به جمهوری های همسایه و افغانستان گریختند. با گروگان گرفتن تعدادی از کارکنان ژاپنی در قرقیزستان این فعالیت ها ابعاد منطقه ای وسیع تری یافت و بر شدت نگرانی از توسعهی اقدامات خشونت ها افزود.[۴۰۸] ماهیت فعالیت های مذهبی در تعدادی از شهرها سبب افزایش نگرانی های دولت قرقیزستان بوده است. از دوران اجرای پرسترویکا و گلاسنوست در زمان گورباچف، درهی فرغانه که از قرقیزستان تا ازبکستان و تاجیکستان امتداد یافته، شرایط مناسبی را برای گسترش احساسات مذهبی ارائه کرده است. تجربهی جنگ داخلی تاجیکستان شرایط را برای رویارویی نخبگان سیاسی منطقه با توسعهی فعالیت بنیادگرایان اسلامی هموار ساخت. در همهی جمهوری های منطقه قوانین اساسی غیر دینی به تصویب رسیده، که فعالیت سیاسی نیروهای مذهبی و اسلام گرایان را ممنوع ساخته است.[۴۰۹] در واقع توسعهی طالبان گرایی در افغانستان فرصت مناسب را در اختیار رهبران غیر مذهبی منطقه قرار داد و سرکوب آنان را سهل تر ساخت.
در مورد رابطه حزب التحریر و تأثیر پذیری آن از طالبان ( هر دو جزء گروه های بنیادگرای اسلامی سنی محسوب می شوند.) می توان گفت برخی از گزارش های تأیید نشده، از برگزاری جلساتی بین رهبران حزب التحریر، جنبش اسلامی ازبکستان و طالبان حکایت دارد؛ محتوای چنین جلساتی نامعلوم است. رهبر حزب التحریر در اندونزی، اسماعیل یوسانتو مدعی است که حزب ایدهی رهبری جنبش ایجاد خلافت از سوی ملاعمر، رهبر طالبان را با وی مورد بحث قرار داد، اما ملا عمر، به جز افغانستان به هیچ چیز دیگری علاقمند نبود. همچنین تفاوت های اعتقادی قابل توجهی بین حزب التحریر و گزارش نو- وهابی که طالبان، القاعده و گروه های مشابه در آن سهیم هستند، وجود دارد. وهابی های آسیای مرکزی و برادران آنان در حزب التحریر ارادتی نسبت به هم ندارند، آنان نظرات یکدیگر را رد می کنند و هر یک معتقد است که دیگری در مورد مسائل بنیادی اعتقادی، کاملاً در اشتباه است؛ چشمگیرترین اختلاف دو طرف بر سر پذیرش برخی احادیث معین است. عمده ترین وب سایتی که بر ضد حزب التحریر فعالیت می کند توسط وهابی ها اداره می شود. در این وب سایت طالبان مورد ستایش قرار می گیرد و اعضای حزب التحریر « نوگرایانی غیر مذهبی» توصیف شده و عقایدشان رد می شود.[۴۱۰]
۳-۳-۴ تغییر موازنهی قدرت نظام بین الملل در پرتو رخداد ۱۱ سپتامبر و حضور آمریکا در منطقه
نظریهی تغییر موازنهی قدرت نظام بین الملل آن هم در پرتو رخداد ۱۱سپتامبر، این گونه به نظر می رسد که این رخداد تروریستی در مقام یک علت خارجی نقش ویژهای را در به وجود آمدن پدیده بنیادگرایی برخی ازجمهوری های آسیای مرکزی بازی کرده باشد. رخداد تروریستی۱۱ سپتامبر موجب انتقال فرایند قدرت آمریکا از فرا آتلانتیک به خاورمیانه و اوراسیا شد. آن چه پای آمریکا را به حوزهی قفقاز و آسیای مرکزی باز کرد مبارزه با تروریسم و حفاظت ازنظم موجود نظام بینالملل بود. از دیگر سو غرب به ویژه آمریکا در موج جدید تحولات پس از۱۱ سپتامبر به این جمع بندی رسیده بود که موضوع همسویی این کشورها و نیز بحث مهندسی، اجتماعی و سیاسی این کشورها با منافع آمریکا از اولویت خاصی برخوردار است و امکان تثبیت منافع غرب در درازمدت بدون مداخلهی آمریکا در نظام سیاسی این جمهوری ها ممکن نیست. طبیعی بود که برای این رفتار مداخله جویانهی آمریکا آن هم در پس رخداد ۱۱ سپتامبر پاسخی یافته شود. در حقیقت، جریان بنیادگرایی پیوسته خود را در مقابل استعمار و سرمایه داری می دید.[۴۱۱] که در پس رخداد تروریستی ۱۱ سپتامبر چهرهی جدید خود را نشان می داد و فقط با راهبرد تقابلی می توانست به مقابله با آن برخیزد. در این راستا، موج جدید بنیادگرایی جمهوری های آسیای مرکزی بخشی از راهبردهای تقابلی در مبارزه با این جریان نوظهور بود و آنتی تز رفتار مداخلانه جویانه آمریکا شناخته شد که درآغاز هزارهی سوم درکسوت یک استعمار و سرمایه داری جدید ظهور کرده بود. به این ترتیب رفتار مداخله جویانهی آمریکا نقش دشمن مشترک نیروهای سیاسی و اسلام گراها را در جمهوری های آسیای مرکزی بازی کرد و به نوبهی خود موجب شد که بنیادگرایی در کنار روند بطئی جریان دموکراسی وجهی ازگفتمان نظام سیاسی جمهوری های آسیای مرکزی باشد.[۴۱۲]
حملات تروریستی القاعده در آمریکا زمینه را برای فعالیت رهبران جمهوری های آسیای مرکزی علیه بنیادگرایان مسلمان مهیاتر ساخت. آن ها که در سال های پس از فروپاشی برای تقویت اقتدار متمرکز خود بسیار کوشیده اند، با بهره گیری از هراس گسترش اقدامات تروریستی در جهان، نابودی کامل نیروهای اسلام گرا را هدف قرار دادند. اسلام کریم اف حتی در دوران پیش از سلطه ی طالبان بر افغانستان، از طریق تقویت ژنرال عبدالرشید دوستم سعی در محدود کردن فعالیت های اسلام گرایان را شدت بخشید. ژنرال دوستم در جریان جنگ داخلی تاجیکستان از ایجاد اردوگاه های آموزشی برای مخالفان دولت دوشنبه با قدرت جلوگیری کرده بود.[۴۱۳] پس از آن نخبگان بنیادگرای ازبک کوشیده بودند، در برابر نفوذ دوستم به سازماندهی مخالفان تاجیک و ازبک در افغانستان بپردازند و با بهرهگیری از نیروهای آنان به مقابله با رهبران غیر دینی ازبکستان اقدام کنند.
در واقع آسیای مرکزی به عنوان یک زیر سیستم منطقه ای از مهمترین حوزه های متأثر از تحولات ناشی از حملات ۱۱سپتامبر است. یکی از مهمترین ویژگی های جهان پس از ۱۱ سپتامبر، افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه و دستیابی به پایگاه هوایی « خان آباد» در ازبکستان، « مناس» در قرقیزستان و پایگاه هوایی تفلیس در گرجستان و انجام مانورهای متعدد امنیتی و نظامی به بهانهی مبارزه با تروریسم برای اولین بار پای نظامیان آمریکایی را به حضور دائمی در آسیای مرکزی و قفقاز باز کرد. در این میان آسیای مرکزی به دلیل نزدیکی جغرافیایی به افغانستان و ثانیاً به دلیل استعداد ظهور گروه های مشابه القاعده در آن مورد توجه قرار گرفت.
جورج دبلیو بوش اعلام کرد: جنگ ما علیه تروریسم با القاعده شروع می شود اما پایان نخواهد یافت تا زمانی که تمامی گروه های تروریستی با قابلیت فعالیت جهانی، مشخص، متوقف و نابود شوند. منافع امنیتی آمریکا اقتضاء می کند که از افغانیزه شدن آسیای مرکزی و تولد گروه های تروریستی با اهداف فرامرزی و تهدید ثبات مناطق همجوار جلوگیری کنند.[۴۱۴]
دخالت آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر ناآگاهانه به گسترش بنیادگرایی اسلامی کمک می کند. مهمتر از آن این که، این گروه های افراطی از جمله حزب التحریر، به دلیل تفاوت به جای تمرکز ویژه بر تحولات محلی و ظالمان داخلی، هدف هایی فراسوی آسیای مرکزی را نشانه می گیرند. افزایش گروه های افراطی در درهی فرغانه به نحو روشنی مشهود بوده است. گروه هایی همچون تبلغ (ماموریت)، اوزون سوکول (ریش بلند)، عدالت اویوشماسی (جامعه عدالت)، اسلام لشکرلری(جنگجویان اسلام)، توبه (ندامت) و نور (پرتو نور) وجود دارند. اما پیشرفت بسیار کندی در داخل منطقه داشته اند. معمولاً، این گروه ها کوچک و منزوی بوده و تهدید فوری را به ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان تحمیل نمی کنند. در مقابل حزب التحریر یک جنبش بین المللی و مهمترین سازمان اسلام گرای افراطی است که در آسیای مرکزی اقدام می کند. عقیدهی حزب التحریر، نه تنها رژیم های درهی فرغانه بلکه ایالات متحده را به عنوان نخستین هدف دشمنی آنان، نگران ساخته است.[۴۱۵] علت این دشمنی را می توان یکی از راهبردهای ایالات متحده در جهت مهار اسلام گرایی و جلوگیری از اسلام خواهی، برای تحقق اهداف و دغدغه های امنیتی در آسیای مرکزی پس از فروپاشی اتحاد شوروی دانست.
به نظر برخی کارشناسان منطقه سیاست مسالمت آمیز حزب برای آمریکا مرگبار است. این امر منجر شده که به عنوان یک تهدید منافع در آسیای مرکزی به آن توجه کند. و به بهانهی رخداد ۱۱ سپتامبر و مبارزه با تروریسم، سران این جمهوری ها را در سرکوب این گروه ها تشویق کند. ایالات متحده تهدیدهای اسلام گرایان را به گونه ای تعریف کرده است که توجهی به درک گروه های خطرناک مانند حزب التحریر نکرده است. این امر عمدتاً به خاطر تعریف ناقص از تهدیدی بوده است که اولاً بر روی توانایی جهت ایجاد انقلاب محلی و دوم بر روی احتمال مبادرت یک گروه به خشونت، متمرکز بوده است.[۴۱۶]
یکی از حوزه های حیاتی تعبیر غلط میان مردم غرب و گروه های اسلامگرای افراطی، برداشت عمومی آنان از دموکراسی است. حزب التحریر معتقد است که دموکراسی به وسیلهی بی دینان غربی آورده شده و هیچ ارتباط و پیوند اجتماعی نیز با ارزش های اسلام ندارد. سیستم دموکراتیک برای جهان اسلام کاملاً متضاد و ناسازگار تلقی می شود. هیچ جنبه ای از همکاری سیاسی یا تعاملات فرهنگی نمی تواند جایگزین آن تلقی شود.
دموکراسی سیستمی است که به وسیلهی افرادی که در پی گرفتن پناهگاهی از رهبرانشان تحت عنوان مذهب بوده اند، ایجاد شده است. از این رو، بانیان این سیستم کسانی هستند که هیچ امیدی برای داشتن رابطه با مذهب یا بهشت ندارند. این یک اطلاعات غلط آشکار نیست. حزب التحریر آشکارا تکامل تاریخی دموکراسی را به عنوان واکنشی به بی عدالتی پادشاهان اروپایی توصیف می کند. با وجود این، حزب التحریر این تکوین را یک روند منفی برای دولت انسانی قلمداد می کند. دموکراسی در همه جا بر پایهی دروغ و فریبکاری استوار شده است که چیزی جز فقر و آسیب برای همهی جهان نداشته است. باید به خاطر آورد که دو نمونه از کهنترین دموکراسی های جهان یعنی ایالات متحده و انگلیس، رئیس کشور و اعضای پارلمان را از طریق ارادهی سرمایه داران به ویژه به وسیلهی رهبران تجاری مهم و انحصارات صنعتی انتخاب می کنند. بنابراین می توان گفت که دموکراسی ارادهی مردم نیست بلکه ارادهی سرمایه داری است.[۴۱۷]
تحلیل حزب التحریر از دموکراسی، اگر وضعیت رژیم های دموکراتیک درهی فرغانه را توصیف کند، کاملاً روشن است: رژیم های ازبک، تاجیک و قرقیزی رژیم هایی هستند که تنها منافع اقلیت را حفظ می کنند. افزون بر این، در درهی فرغانهی شوروی، انتقادات عمیق در درون تحلیل هایی به سبک مارکسیستی، به نحو شگفت آوری باقی مانده اند. بحث در خصوص شرکت های انحصاری که در همکاری کامل با رژیم های فاسد عمل کرده و جوامعی را که قادر به دفاع از خود نیستند را چپاول می کنند، وجود دارد. در دنیای آنان، این عقاید به آسانی از بین نمی روند.[۴۱۸]
یکی دیگر از حوزه های اختلاف حزب التحریر با ایالات متحده، اساس ستیزه جویی آمریکا است.
با نفوذترین سلاح در حال گسترش آمریکا علیه گروه هایی مانند حزب التحریر استفاده از منابع بین المللی اطلاعات جمعی است. این منابع به جای آن که منبع روشنگری باشند، چنین استدلال می شود که اقدامی جز گمراه کردن مسلمانان انجام نمی دهند و در حالی که آنان را به طور مرتب به تروریسم و افراطی گری متهم می کنند، سبب انحراف آنان از اسلام راستین می شوند. حزب التحریر استدلال می کند که هدف ماشین اطلاعاتی جهانی آمریکا به تصویر کشیدن مسلمانان به عنوان دشمن همه مردم است در حالی که اقدامات آمریکا برای مجبور ساختن مسلمانان جهت صرف نظر کردن از مسیر درست خود و تبدیل شدن به بردگان سرمایه داری است. همهی این موارد در نهایت اهداف آمریکا را تأمین می کنند.
دولت های اسلامی باید توجه دقیقی به اهداف و مقاصد آمریکا که هدف اصلی آن تخریب اسلام است داشته باشند. آمریکا امیدوار است که مسلمانان را مجبور سازد تا به سرمایه داری معتقد شوند. تحت رهبری آمریکا همهی کشورهای سرمایه داری، روابط نزدیک خود با آمریکا را حفظ خواهند کرد. این نکته باید ذکر شود که اساس راه و شیوهی آمریکایی، انکار منطق است. آیین آمریکا قرار گرفتن میان دو اندیشه متضاد است: از یک سو ایدهی اهمیت مذهب مطرح است و از سوی دیگر طرد آفریدگار مطلق است و ارتقاء بشر که تبدیل به تنها قدرت می گردد.[۴۱۹]
متأسفانه، این حملات شدید که به شیوه های مختلف انجام می گیرد شرایط سیاسی و به طور دقیق زندگی مسلمانان میانه رو و افراطی را در کشورهای درهی فرغانه به تصویر می کشند. با وجود این، باید به این نکته توجه کرد که هیچ تقاضایی از سوی حزب التحریر علیه روسای جمهور محلی مانند کریم اف، باقی اف، یا رحمان مطرح نشد. به جای آن، در کانون تحقیرهای آنان آمریکا به عنوان عامل مرکزی در توطئهی جهانی علیه اعتقادات اسلامی قرار دارد.
از آنجا که بعید به نظر می رسد حزب التحریر عامل به راه انداختن حملات تروریستی علیه آمریکا شود، به آن به عنوان یک تهدید جدی اهمیتی داده نشد. درهی فرغانه در حقیقت به عنوان یک مجرای بین المللی محل مناسب و یک پناهگاه بی ثبات برای گروه ها و افراد افراطی است. لفاظی های حزب التحریر در این محیط بسیار قدرتمند شده است. زیرا توانسته است اعضای بیشتری فراتر از سازمان خود را جلب نماید. حزب التحریر از آمریکا به خاطر علاقه و رغبت آن به «تفکیک مذهب» انتقاد کرده است. این امر انکار ایمان اسلام گرایان است. اعتقاد و ایمان باید همیشه اولویت داشته باشند.[۴۲۰]
حزب التحریر، آمریکا را به دخالت مستقیم در سرکوب عموم شهروندان مسلمان متهم می کند. برای اسلام گرایان افراطی، آن ها چیزی بیش از عروسک هایی در دست عروسک گردانان نیستند. در حالی که هزاران تن زندانی و شکنجه شده اند اما آمریکا به طور توجیه ناپذیر و در ملاء عام از « پیشرفت کوچک» که توسط دیکتاتوری های محلی صورت گرفته، تمجید کرده است. این اقدام از سوی گروه هایی مانند حزب التحریر تصادقی تلقی نشده است؛ بلکه در عوض، به عنوان یک تلاش سازمان یافته برای مبادرت به جنگ علیه اسلام از طریق رژیم های دست نشانده است.
به طور کلی ایالات متحده اقدامات گروه های اسلام گرای تندرو در درهی فرغانه را ضعیف و کوته بینانه تلقی می کند. شخصیت پردازی نامناسب بنیادگرایان که عمدتاً بر روی جنبش های اسلامی متمرکز است، توسط سیاستمداران غرب و تحلیل گرانی مطرح می شود که امیدوارند بدین طریق بنیادگرایان اسلام گرا را با نیروهای واپسگرا همسنگ و برابر بدانند که علیه همه پیشرفت های علمی و تکنیکی قرار دارند.[۴۲۱]
هرگاه چنین عنوانی(بنیادگرایی) بکار برده شود منجر به شمار زیادی اقدامات غیرقانونی و شدید علیه این گروه های آسیب دیده می گردد. مسلمانان باید درک کنند که استفاده از اصطلاح بنیادگرایی یک ابزار سیاسی است. نامگذاری جنبش های اسلامی به عنوان بنیادگرا از سوی آمریکا مهم نیست، بلکه تلاش برای جلوگیری از بازگشت تفوق و سلطه اسلام اهمیت دارد که از سوی غرب در عنوان کاملاً راهبردی به کار می رود. مهم این است که تهدید رژیم های فرغانه کم اهمیت است. این امر نه بدان خاطر است که تندروهای اسلام گرا ضعیف هستند بلکه به این دلیل است که تمرکز آن ها بر روی شکار بزرگتری متمرکز است که آن را به عنوان مسئول مستقیم مشکلات خود تلقی می کنند یعنی: آمریکا.[۴۲۲]
موضوع دیگر قابل بحث میان حزب التحریر و ایالات متحده، سیاست آمریکا برای نابودی اسلام است.
در یک موقعیت و اوضاع و احوال محلی که به وسیلهی تعدی و ظلم محدود شده است به آسانی می توان نظریههای توطئه که دیگران به طور معمول آن را سیاست می نامند را مشاهده کرد. این موضوع برای حزب التحریر که در فوریهی ۲۰۰۴ به آن عامدانه به دیده تحقیر نگریسته است فرقی ندارد. در آن زمان بوش در نشست جی. ۸ بر سندی پافشاری کرد که آن را پروژهی خاورمیانهی بزرگ نامید.[۴۲۳] برنامهی اصلی آن کسب اجماع جهانی برای انجام اصلاحات سیاسی در سراسر خاورمیانه بود. این برنامه تحت عنوان «بزرگ» نامیده شده است زیرا این برنامه به خاورمیانه به عنوان سرزمین وسیعی اشاره دارد که از مراکش تا پاکستان کشیده شده است.
این پروژه در غرب به عنوان یک تلاش چند جانبه برای ارتقاء آزادی جهانی مورد استقبال واقع شد. این طرح به شدت از سوی گروه های اسلام گرای افراطی مورد انتقاد واقع گردید که آن را به عنوان یک تلاش ناموزون و بی شرمانه در راستای استعمار نو تلقی کردند. برای اسلام گرایان افراطی این امر تلاشی از سوی آمریکا برای تحمیل اراده و ارزش هایش به جامعهی مسلمانان است. تنها جامعهی مسلمانان، امت، به طور واقعی قادر به مقاومت و ایستادگی در برابر اشغال جهانی سرمایه داری آمریکاست. آمریکا نگران احیاء مجدد اسلام در جهان است. بنابراین برای جلوگیری از ظهور مجدد آن به هر وسیله ای تلاش می کند.[۴۲۴]
در حالی که اکثر آمریکایی ها به تفوق و برتری دموکراسی و سرمایه داری معتقدند، تحلیل های زیرکانهی حزب التحریر از پروژهی خاورمیانه بزرگ، نکات اضطراب آور و بزرگی از آن را به نمایش گذاشت که تنها دشمنی و تردید اسلام گرایان افراطی نسبت به غرب را تعمیق می بخشد.
موضوع دیگر قابل بحث در این زمینه جهتگیری غلط است. به عبارتی هشدارهای کمی که از سوی جامعه دانشمندان و محققان درباره اسلامگرایان افراطی این دره مطرح شده است تحت الشعاع تحلیل هایی قرار گرفته که بر اندازهی کوچک گروه های خاص یا فقدان امکانات و توانایی نظامی افراطیها برای حمله به رژیم های محلی تأکید می کنند.
دکتر استفن بلک این مشکل را در آسیای مرکزی تشریح کرده است: «همهی کسانی که در خصوص آسیای مرکزی مطلب می نویسند این موضوع را فرض قرار داده اند که ترکیبی از بی کفایتی حکومت های موجود، فساد، فقر و ظلم، خطر جذب گروه های مخالف در احزاب اسلامی را سبب شده است. فقدان یک گزینه، ظاهراً به سبب این حقیقت است که رژیم های این منطقه همهی جنبش های مخالف دیگر را سرکوب کرده اند. راه دیگر این که این ظلم و بی کفایتی حکومت ها، سبب جذب مردم به سوی احزاب اسلامی شده است. زیرا فقط آن ها دارای منطقی ترین و عقلانی ترین پیام هستند که مردم می توانند آن را درک کنند.
وی همچنین می گوید مشروعیتی که گروه های اسلامی افراطی می توانند کسب کنند صرفاً بر پایهی تعدی و ظلم رژیم های محلی نیست بلکه این مشروعیت می تواند از طریق چگونگی تبلیغات آنان که در عین حال می تواند به نحو معقولی بر سطوح محلی تأثیر گذارد کسب شود. برخی دانشمندان این مشکل را ناشی از عدم صرف هزینه های کافی از سوی آمریکا می نگرند و آن را به عنوان نخستین علت برای عدم موفقیت در توسعهی دموکراسی در این ناحیه تلقی می کنند. [۴۲۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:54:00 ق.ظ ]




و فطریاتهم لا یدرکها غیرهم‌. [۲۲۴]
و دیگران به علوم ضروری ائمه(علیهم السلام) آگاه نیستند، بعبارت دیگر علم آنها اختصاصی است.
مسأله اول این استکه (انّ المعرفه ضروریه) مراد از این جمله چیست؟ چه نظریه‌هایی در قرن دوم و سوم در علم کلام در این باب مطرح بود؟ نکته دیگر آنکه آیا این نسبت به زراره درست است یا خیر؟ معرفت ضروری در مقابل معرفت اکتسابی یا نظری است.؟
باید توجه داشت وقتی گفته می‌شود ضروری یا نظری نباید مستقیماً به سراغ اصطلاح منطقی آن برویم. چرا که از قرن چهارم به بعد اصطلاح منطق ارسطوئی در باب ضروری و نظری وارد کلام ماشد.
منظور از اکتساب هم‌ روشن است، یعنی نیازمند مقدمات برای تحصیل آن هستیم. اما ضروری وقتی در دروان نخستین گفته می‌شود اعم از این بود.

مثلاً علم شهودی از دیدگاه متکلمان دوران نخستین یک علم ضروری بود. در آن دوران شهود گفته نمی‌شد، ضروری گفته می‌شد. یعنی ذیل عنوان ضروری می‌آمد. معرفت فطری یا معرفت پیشینی که انسان قبل از عالم دنیا دارد و در این دنیا نیاز به اکتساب مجدد ندارد، این را جزء معرفت ضروری می‌دانستند. ما می‌دانیم حداقل ایندو عنوان در منطق ارسطویی جزء ضروریات نبود. در منطق ارسطویی یک اولی داریم بعنوان ضروری یا بدیهی و دیگری فطری که باز با این فطری تفاوت می‌کرد.
گزاره فطری (قضایا قیاسهاتها معها)[۲۲۵] یعنی گزاره‌ای که در درون خودش حد وسطی دارد که آن حد وسط در نزد من حاضر است. فطری در این معنایی که در قرن دوم و سوم بود، یعنی معرفتی که پیشاپیش و قبل از این عالم یا همراه تولد انسان، همراه با تکوین انسان، در انسان پیدا می‌شود. نیازمند به اکتساب و تلاش نیست. ضروری و اکتسابی در مفهوم تقریباً همین اصطلاح منطقی است. اما در مصداق خیلی متفاوت است. چرا که شمول ضروری در اصطلاح قدما خیلی بیشتر بود. این نزاع از قرن دوم در کلام شیعه میان متکلمان شیعه و اهل سنت، بین اهل حدیث و معتزله پیدا شد که آیا معرفت به صورت کلی به خصوص معرفتهایی که ما در دین و در اعتقادات با آن سروکار داریم مثل معرفت ا… معرفت اسماء و صفات، شناخت نبی(ص) شناخت امام (ع) از سنخ معرفت‌های اکتسابی است یا معرفت ضروری است؟ البته تأکید روی معرفتهای بنیادین اعتقادی بود.
در میان اهل سنت اهل حدیث قائل به معرفت اضطراری بودند، حال گاهی به ضروری اضطراری هم گفته می‌شد.معرفت ضروری، یا معرفت فطری، یا معرفت اضطراری، اینها علی‌البدل به کار می‌رفت.
اهل حدیث اعتقاد داشتند، که اساس معرفت، معرفت اضطراری است، مخصوصاً در حوزه عقاید دینی، که نیازمند به اکتساب نیست.[۲۲۶] آنها نسبت به عوالم گذشته و مسأله معرفت فطری بحث داشتند، روایاتی از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کردند، مساله عالم ذر را اجمالا می‌پذیرفتند. و وجود معرفت پیش از این عالم را قبول داشتند. این در مصادر کنونی و باقی‌مانده از قرن دوم و سوم اهل حدیث وجود دارد. و این روایات در آنها ثبت است.
زراره می‌گوید، از امام باقر علیه السّلام این قول خدوند عز و جل را پرسیدم: «مخلصان خدا باشید و به او مشرک نشوید» فرمود: فطرت حنیفیه، مستقیم و بى‏انحراف است.وخدا مردم را بر آن آفریده «آفرینش خدا را تغییرى نیست» فرمود: خدا مردم را بر معرفت خود آفریده.
زراره می‌گوید: و نیز از آن حضرت این قول خداى عز و جل را پرسیدم: «و چون پروردگارت از فرزندان آدم از پشتهایشان نسلشان را برگرفت و بر خودشان گواه ساخت که مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا- » فرمود: از پشت آدم نسل او را تا روز قیامت در آورد، و مانند مورچگان خارج شدند، سپس خود را بآنها معرفى کرد، و اگر چنین نمیکرد، هیچ کس (در دنیا)پروردگارش را نمیشناخت، و فرمود رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرماید: هر نوزادى بر همین فطرت متولد مى‏شود، یعنى خداى عز و جل را خالق خود میداند، همچنین است قول خداى تعالى: «اگر از آنها بپرسى، آسمانها و زمین را که آفریده؟ خواهند گفت: خدا».[۲۲۷]
این روایت را اهل سنت مستقیم از طریق پیامبر(ص) نقل کرده‌اند. شیعیان هم از طریق ائمه (علیهم السلام) این روایت را ذکر کرده‌اند‌. در مقابل، معتزله اعتقاد داشتند که ما انسانها هر معرفتی که بدست می‌آوریم به نوعی حاصل تلاش نظری ماست، ما از طریق تفکر و اندیشه و تجربه، معرفت حاصل می‌کنیم. بعبارت دیگر هیچ معرفتی در ما ضروری نیست.لازمه این دو سخن یک قاعده کلی بود که آیا نظرواستدلال‌‌، در حوزه دین واجب است یا واجب نیست؟ یعنی آیا می‌توانیم بگوییم اولین تکلیف انسان اینستکه اعتقادات را کسب کند و یا خیر؟
معتزله می‌گقتند، چون معرفت ما در گرو نظر و اکتساب است پس انسان در اولین قدم مکلف است که اندیشه کند و به دنبال معرفت برود. ما تا زمانی که معرفت نداشته باشیم دین نداریم. معرفت هم منوط به تفکر و تأمل است پس تفکر واجب است.[۲۲۸] در مقابل اهل حدیث می‌گفتند طبق ادله قرآنی،روایی، یا گاه استناد به واقعیات، شهود انسانها درگرو نظر، برهان، و استدلال نمی‌باشند.[۲۲۹]
در شیعه هم از آغاز این نزاع مطرح بوده است. یعنی هرچه در عمق تاریخ کلام شیعه وارد می‌شویم همپای معتزله و اهل حدیث، بلکه مقدم بر آنها، طرح مسأله علم ضروری و علم اکتسابی مقدم بر تمام این طوایف‌‌، بصورت کلامی آن در بین شیعه رخ داده است. البته تعاملات با معتزله و اهل حدیث در شکوفایی این بحث در شیعه موثر بوده است. متکلمان شیعه نه تنها این دیدگاه را به تبع طرح عمومی‌اهل بیت(علیهم السلام) ذکر کردند و روی آن بحث کردند، بلکه به تدریح به نظریه‌های کلامی زیادی دست پیدا کردند.
البته در درون آنها اختلافاتی هم رخ داده است و در تبیین اینها هم تلاش‌های متنوعی بوجود آمد. اگر بخواهیم بصورت کلی بیان کنیم، باید بگوئیم اندیشه متکلمان شیعه در دوران حضور اعتقاد به معرفت اضطراری است. به عبارت دیگر، برای متکلمان شیعه در دوران حضور در میان دو گزینۀ معرفت اضطراری و معرفت اکتسابی، معرفت اضطراری معتبر بود.
حال این معرفت اضطراری دقیقاً به چه معناست؟ چگونه باید آنرا فهمید؟ اصل آن قضیه را مسلم می‌گرفتند، یعنی ما در میان متکلمان بزرگ شیعه کسی را نداریم که اصل مسأله معرفت اضطراری را انکار نماید. لکن روی این مسائل که این معرفت چگونه حاصل می‌شود؟ آیا به شرط استدلال است یا نه؟ تکلیفی داریم یا نه؟ اختلاف وجود داشت.
در مقابل از زمانی که نوبختیان وارد در عرصه مباحث کلامی شدند، محور بحث عوض می‌شود، و قائل می‌شوند که اساساً معرفت اکتسابی است و معرفت اضطراری را مطلقاً رد می‌کنند.[۲۳۰]
مدرسه کلامی بغداد هم براساس همین مبنا شکل گرفت. [۲۳۱] و متکلمان بعدی شیعه از بحث معرفت اضطراری دوری کرده‌اند. و قائل به معرفت اکتسابی می‌شوند. و به تبع این نظر، قائل به وجوب نظر می‌شوند.
لذا تمام کتابهای کلامی ما از قرن چهارم به این طرف‌‌، اولین بحث‌شان، اول الواجب،یعنی وجوب نظر و استدلال است.
مدرسه قم، در مقابل مدرسه بغداد بر اعتقاد به معرفت اضطراری باقی ماند. لذا این اختلاف‌‌، یک اختلاف اصلی و مهم بوده و هنوز هم این دو تفکر باقی‌مانده است.
با این بحث نشان دادیم که این مسأله یک قضیه واحده‌ای که شهرستانی به زراره نسبت می‌دهد نیست. لذا در دوره‌های بعد مثل هشام‌بن حکم و هشام‌بن سالم این بحث بصورت جدی‌تری مطرح می‌شود.
و اساساً این بحث بنیاد معرفت‌شناسی کلام شیعه را می‌سازد. یعنی اعتقاد به اینکه معرفت اضطراری وجود دارد یا نه؟ یک گزاره و یک اعتقاد فقط نیست، بلکه سلب و ایجاب آن در شاکله کلام شیعه موثر است.
از صفحه ۱۲۳ مقالات الاسلامبین اشعری متنی انتخاب شده است که بعنوان یک سند علمی به آن توجه می‌کنیم و البته نقدهایی هم بر آن وارد است‌.
اشعری در همان کتاب در باب همین مسأله معرفت اضطراری و اکتسابی در نزد شیعه هشت فرقه و دیدگاه را مطرح می‌کند. برای این که شناخت بهتری از نظر جناب زراره پیدا کنیم‌‌،اقوال دیگری که اشعری در مقالات الاسلامبین‌‌،ذکر نموده است را هم بیان می‌کنیم‌.
قبل از ورود به بحث این نکته قابل دقت است که گزارشی را که اشعری مطرح می‌کند حدود سال ۳۰۰ هجری است. اشعری آخرین اقوالی که نقل می‌کند، قول نویختیان است.
نویختیان معاصران اشعری‌اند. یعنی هم ابومحمد و هم علی‌بن اسماعیل هر دو یک طبقه مقدم بر اشعری‌اند و در زمانش زندگی می‌کردند، متوفای ۳۰۰ و یا ۳۱۰ هجری‌اند. و اشعری بنابر قول معروف سال ۳۲۵ فوت کرده است. آخرین متکلمانی که اشعری در نظر دارد‌‌، بغدادی‌اند.
و لذا وقتی اشعری می‌گوید (جمهور هم) مراد غیر نویختیان می باشند. بعبارت دیگر متکلمان عصر حضور.اومی‌گوید‌: رافضی‌ها در نظر و قیاس اختلاف نظردارند‌. [۲۳۲] مراد از قیاس همان نظر است نه قیاس فقهی، یعنی ابراز کسب معرفت، به عبارت دیگر روافض که اینجا همان شیعیان امامیه‌اند در ابزار کسب معرفت اختلاف کرده‌اند.
می‌گوید، قول اول قول جمهور شیعه است، که قائلند همه معارف اضطراری و ضروری است و همه خلق نسبت به معارف‌‌، اضطرار در معرفت دارند. یعنی معرفت برایشان حاصل می‌شود. اختیاری در رسیدن به معارف ندارند‌. تفکر و قیاس هم ما را به علم نمی‌رساند. و خداوند متعال هم تکلیفی به انسان نسبت به نظر و قیاس نکرده است. بعبارت دیگر انسانها مکلف به تفکر و کسب در حوزه معارف نیستند.
قائلین قول دوم را مؤمن الطاق وپیروان او معرفی می‌کند‌‌، وبیان می‌کند که تفاوت مؤمن الطاق با جمهور متکلمان شیعه در این استکه جمهور متکلمان شیعه قائل بودند که همه خلق نسبت به معارف اضطرار در معرفت دارند. ولی مؤمن الطاق می‌گوید، معرفت اضطراری است ولی گاهی خداوند متعال معرفت را به عدّه‌ای نمی‌دهد.
حال خداوند چه به آنهایی که معرفت داده و چه به آنهایی که معرفت نداده، همه را تکلیف کرده است که باید اقرار کنند. و حتی از آنهایی که منع از معرفت شدند، هم اقرار می‌گیرد. [۲۳۳]
البته باید در بحث مؤمن الطاق بحث کرد که آیا این استناد به او درست است یا خیر؟
به هر حال نکته تفاوت بین ایشان و جمهور در همین نکته اخیرا است.
قول سوم، دقیقاً مثل قول دوم است. این قول مربوط به اصحاب ابومالک حضرمی است و او از شاگردان معروف مؤمن الطاق است.[۲۳۴] او هم عیناً همین حرف را زده است و عبارت او همان عبارت قول دوم است. لذا این دوقول از هم جدا نیستند. لذا بنابر بر نظر اشعری دیدگاه ابومالک حضرمی با دیدگاه مؤمن الطاق مشترک است‌.
قول چهارم، قول هشام‌بن‌حکم و اصحاب اوست‌.او بیان کرد که چگونه معرفت، اضطراری است؟ خداوند چگونه معرفت را در انسانها قرار داده که انسانها نیازمند به اکتساب نیستند؟
او می‌گوید، قبول داریم که معرفت اضطراری است و این در خلقت انسانها قرار داده شده است، اما نکته ای اضافه کرد، که همه معارف در ما وجود دارد، اما خداوند برای به ظهور رسیدن و فعلیّت این معارفی که در درون ما نهفته و در خلقت ما قرار داده شده است یک ابزار قرار داده و آن ابزار، استدلال است.
استدلال، درون مایه‌های معرفتی موجود در آفرینش ما را زنده می‌کند، آن معارف بالقوه موجود در ما به وسیله استدلال به بالفعل تبدیل می‌شود.[۲۳۵]
نکته دیگر اینکه، هشام‌بن حکم و اصحاب او به این مطلب توجه دارند که بحث معرفت را در بحث معرفت الله تعالی مطرح کردند. یعنی مرادشان در معارفی که ما فقط با استدلال به آن می‌رسیم، معرفت الله است. آن معرفت بنیادینی که بدون آن دین تمام نیست.
حال در سایر موارد بحث چگونه است؟ باید بحث شود که آیا این استثناء منظورش این استکه مابقی اکتسابی است؟ یا مابقی اضطراری است که نیاز به نظر و قیاس نیست؟
قول پنجم قول نویختیان است. حسن‌بن موسای نویختی بزرگ متکلم بغداد به صراحت گفت که معارف اصلاً اضطراری نیست و معرفت به خداوند متعال می‌تواند هم کسبی باشد و یا اضطراری باشد.[۲۳۶]
نکته مهم اینکه، ویژگی حسن‌بن موسای نویختی، این بود که می‌گفت، اینطور نیست همه معارف اضطراری باشد، می‌تواند کسبی باشد، و می‌تواند اضطراری هم باشد. اما نکته مهم این استکه هم آنهایی هم که حالت کسبی دارند امر به آنها درست نیست، کسی نمی‌تواند بگوید واجب است بر شما که دنبال معرفت الله تعالی بروید.
(جمله لیس کلّها ضروریّاً [۲۳۷])یعنی خرق اجماع شیعه. یعنی جای معرفت کسبی را باز کرد. علی‌رغم اینکه جای معرفت کسبی را باز کرد. اما لازمه‌ای که قائلین به معرفت کسبی مثل معتزله به آن ملتزم بودند، یعنی بعداز آن می‌گفتند پس تکلیف به معرفت هم واجب است، را حسن‌بن موسای نویختی قبول ندارد.
لذا هنوز او هم در میانه راه است. فقط کلیّت معرفت اضطراری را نفی می‌کند. اصل معرفت اضطراری را نفی نمی‌کند. البته به مرور زمان، معرفت اضطراری از کلام ما به صورت کلی و همه جانبه حذف شد.
در ادامه او می‌گوید، بر فرض هم که معرفت کسبی باشد امر به آن جایز نیست. این نکتۀ بسیار مهمی است. او از اول به این نکته توجه دارد. چرا که سوال این استکه اگر قائل به امر از جانب خداوند متعال بشویم، امر، امر مولوی خواهد بود‌. لذا چگونه قبل از آنکه خدا را شناخته باشیم خداوند امر به معرفت می‌کند؟ اینجا دور می‌شودو دور هم باطل است.
در قول ششم می‌گوید‌: که نظر و استدلال زمانی موجب علم به خداوند متعال می‌شود که رسالت هم در کنار آن باشد. اگر وحی الهی باشد عقل را بیدار می‌کند و به تعبیر جناب مفید (ینّبه العاقل علی کیفیّه الاستدلال)[۲۳۸] به عاقل روش استدلال را بیاموزد. اگر رسولی از جانب خداوند متعال باشد عقل بیدار می‌شود، مستقلاً چیزی را می‌فهمد و استدلال می‌کند والّا نه. [۲۳۹] این همان چیزی است که شیخ مفید(ره) ادّعای اجماع آنرا مطرح کرده است. که امامیه بر این نکته اتفاق دارند. [۲۴۰] اگر چه در مورد این مساله که آیا یک قولی است که نقل شده و یا اجماع‌‌، باید در جای خودش بحث کرد.
این نکته در قول نویختی که مطرح کرده بودیم وجود ندارد. البته اشکالی که بر آقای اشعری وجود دارد این استکه این قول ششم همانگونه که جناب مفید(ره) فرمودند، اتفاق امامیه بر آن است، نه اینکه صرفاً یک قول باشد در کنار سایر اقول. حال نکته این استکه آیا می‌شود بین این دو ادّعای اجماع و اتفاق جمع کرد یا خیر؟
یک اجماعی که اشعری نقل می‌کند که معرفت فقط اضطراری است و نظر و استدلال فایده‌ای ندارد. و اجماعی دیگر، که نظر و استدلال معدّی به علم هستند ولی نیاز به وحی دارند. آیا ایندو اجماع با هم سازگارند یا نه؟ آیا یک تئوری را تشکیل می‌دهد؟ یا دو تئوری است؟ این مطلب از نکاتی مهمی است که باید در آن بحث کرد.
به نظر می‌رسد ایندو قابل جمع‌اند و تلاش جناب هشام‌بن حکم هم یکی از تلاشها برای جمع این دو دیدگاه بود.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که دو اصل مهم در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در معرفت بنیادین دینی وجود دارد. که اگر کسی با مدارک اسلامی و شیعی مقداری انس داشته باشد، قابل انکار نیست.یکی بحث معرفت فطری و اضطراری است که فوق حد تواتر است و ریشه قرآنی دارد‌‌، یکی هم بحث حجیّت عقل است و اینکه عقل حجت اعلی است‌.و همه چیز به عقل برمی‌گردد.
ایندو چگونه ممکن است. از یک طرف قائل به معرفت اضطراری باشیم و از طرفی عقل را هم حجّت بدانیم؟ این اختلاف اقوال برای تبیین ایندو پایه اصلی معرفت شناختی مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) است.
اشعری می‌گوید: در قول هفتم نظر و قیاس قابل قبول است، به علم هم می‌رسند، چه نبی باشد یا نباشد. نظر و قیاس خودش حجت است. [۲۴۱]
قول هشتم می‌گوید، هیچ چیزی جز از طریق تعبد به وحی حاصل نمی‌شود. و بعد از رسول امام است که حجت برای خلق است و غیر از او حجت دیگری وجود ندارد.
بعبارت واضحتر در قول هشتم اینگونه بیان می‌شود که عقل هیچ دلالتی در حوزه دین ندارد. [۲۴۲] این دیدگاه‌‌، اهل حدیث افراطی است که اشعری به نادرستی به شیعه نسبت می‌دهد.
قول هفتم درست نقطه مقابل قول هشتم است، که می‌گفت عقل همه چیز این را می‌فهمد، و عقل نیازمند به وحی نیست. قول ششم حد واسط میان آندو قول بود. که می‌گفت عقل حجیّت دارد اما نیازمند به وحی است. این سه قول نظریه‌های شیعه در رابطه میان عقل و وحی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:54:00 ق.ظ ]




مقدار دهی اولیه جمعیت بر کیفیت از نسل‌های آینده، و گام مهمی در کل الگوریتم خواهد داشت . در این مقاله، این مرحله است که با ترکیب روش‌های مقدار دهی اولیه تصادفی و الگوریتم حریصانه انجام شده است. داشتن روش شروع حریص در زمان‌بندی الگوریتم ، با رد کردن برنامه‌هایی که دارای مهلت زمانی خاصی هستند ممکن است کل الگوریتم را با شکستی مواجه نماید .البته این نوع از روش مقدار دهی اولیه باعث می‌شود که ایجاد تنوع در جمعیت اولیه و جلوگیری از بایاس در جستجو و انتخاب برنامه‌ها شود MO-GA.
قوانین رمزنگاری
برای هر زمان‌بندی یک ماتریس دو بعدی ۲ در M را خواهیم داشت که M به‌اندازه طول کروموزم های ما خواهد بود . در این ماتریس سطر یک آن شماره برنامه‌هایی هستند که بر روی ابر خواهان اجرا شدن هستند و سطر دو ابرهایی هستند که درخواست خدمات را می‌گیرند و این قانون در آن‌ها رعایت شده است که هر برنامه تنها بر روی یک ابر قابل اجرا خواهد بود ولی هر ابر می‌تواند چندین برنامه را اجرا نماید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در شکل زیر به‌صورت کامل نمایش داده شده است

شکل ۳-۲ ماتریس دو ستونه ابرها و برنامه‌ها
الگوریتم ژنتیک
الگوریتم ژنتیک از روش اکتشافی جستجو که شبیه روند تکامل طبیعی بر اساس جمعیت است که جمعیت خود را از راه حل انتخاب نامزد ایجاد می کند . که به‌طور معمول این روش برای بهینه سازی و رفع مشکلات مورد استفاده برای تولید راه حل‌های مفید ارائه می‌دهد . در روند تکامل، اصلاح است که توسط کسانی اپراتور در هر فرد انجام می‌شود. هر کروموزوم نشان دهنده یک نتیجه زمان‌بندی ، یک اپراتور ارزیابی برای ارزیابی فرزندان نامیده می‌شود.
ارزیابی مستقل
در این مقاله، آمادگی از مصرف انرژی و سود حاصل از ارائه دهندگان خدمات نتیجه گرفت. تنها راه حل با بهترین رتبه را پس از ارزیابی تابع آمادگی در آرشیو پارتو که شامل راه حل‌های غیر تحت سلطه مختلف است برای تولید نسل‌های بعدی باید استفاده شود ، ذخیره می‌شود.
عمل انتخاب
نخبه گرایی و ازدحام: عملیات انتخاب‌شده است به اپراتور مسابقات K افراد، با دو استراتژی است. استراتژی نخبه‌گرایی استفاده می‌کند از افراد در آرشیو پارتو و انتخاب بهترین افراد از نسل‌های قبلی که با توجه به این قضیه که عدم تسلط به نسل‌های بعدی ایجاد می‌شود . همگرایی روند تکامل، تراکم استراتژی طولانی‌تری خواهد بود که استفاده از فاصله ازدحام در یک نقطه به‌منظور برآورد شدت ازدحام از اطراف آن و حذف راه‌ حل‌ هایی که با این نقطه ، فاصله بسیاری خواهند داشت . فاصله ازدحام به‌عنوان فاصله‌ای به‌صورت مستطیل تعریف‌شده توسط همسایگان چپ و راست خود مشخص می‌شود ، و اگر هیچ همسایه‌ای وجود نداشته باشد بی‌نهایت تعریف‌شده.
عملیات متقاطع
اپراتور متقاطع با بهره گرفتن از سطر S۱ و S۲ برای تولید دو نفر جدید که به‌صورت رندم دو عدد را انتخاب می‌نمایید که این دو عدد باید شرط ۱<i<j<N را داشته باشند سپس از i امین خانه نفر S۱ تا خانه j امین آن را انتخاب کرده و در یک محل موقت قرار داده و سپس برای نفر دو را هم به همین صورت انتخاب کرده و در جای خالی اولی جایگزین می‌کنیم . همان‌طور از محل موقت هم مقادیر برداشته شده و برای مقدار دو جایگزینی را انجام می‌دهیم .در شکل زیر به‌صورت کامل این عمل بیان شده است.

شکل ۳-۳ متقاطع کردن
عمل جهش
دو وظیفه را در یک مورد که آن مورد هم به‌صورت تصادفی انتخاب شده انتخاب می‌کنیم و جای آن‌ها را باهم تعویض می‌نماییم.
مقاله مورد نظر را ما با نرم‌افزار visual studio ۲۰۱۲ با زبان C# را در حد امکان شبیه سازی کرده‌ایم
نمایی از خروجی برنامه
شکل ۳-۴ کارهای ما را ایجاد می‌کند که شبیه سازی کارهای ورودی توسط کاربر
شکل ۳-۵ نمایش دهنده خروجی الگوریتم
در این برنامه در فرم یک ابتدا دیتاهای خود را ایجاد کرده‌ایم ، در دنیای واقعی این داده‌ها توسط سرویس گیرندگان به نرم‌افزار داده می‌شود .
تعداد application number ها به ما تعداد درخواست‌های سرویس گیرندگان ما می‌باشند و task های ما تعداد سرویس‌های هر برنامه هستند و time ما زمان اجرای هر سرویس را مشخص می کند. ما در اینجا اطلاعات سرورها را هم ایجاد نموده‌ایم که آن‌ها هم به‌صورت رندم ایجاد شده و تعداد آن‌ها ۱۰ عدد می‌باشد که با توان اجرای هر وظیفه در زمان را بعلاوه میزان استفاده برق آن‌ها و به همراه آن میزان مبلغ هزینه آن‌ها را نمایش می‌دهد.
در زیر جداول مورد استفاده شده در برنامه را به شما نمایش می‌دهد

نام فیلد

توضیحات

App

شماره درخواست سرویس

Task

تعداد وظایفی را که یک درخواست دهنده لازم دارد

Tim

زمان استفاده هر وظیفه را مشخص می‌کند

جدول۳-۱ جدول tbl برای ذخیره سازی کارها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:54:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم