کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



آرایه‌های ادبی: آمیخته شدن شراب با پوست نارنج را به ترکیب پرتوهای صبح با سرخی شفق مانند کرده است.
توضیحات:
می و نارنج: گویا پوست نارنج را که سرشت آن گرم و خشک شمرده می‌شده و ارزش درمانی و دارویی داشته است، در باده می‌افکنده‌اند، تا از سردی و گرانی باده بکاهند. (کزازی، ۱۳۷۴: ۶۲۲)
۲۰ – از پـی تعــویــذ جــان‌هــا، ســاقــیان
آب مُشــــک و زعفــــران آمیـــــخته
واژگان: تعویذ: آن‌چه از عزایم و آیات قرآنی و جز آن نوشته و جهت حصول مقصد و دفع بلاها با خود دارند. (منتهی الارب)
معنی و مفهوم: ساقیان بزم، گویی به وسیله‌ی شراب که به ترکیبی از مشک و زعفران می‌ماند، برای حفظ جان‌ها از چشم زخم، تعویذ و نُشره ساخته‌اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آرایه‌های ادبی: آب مُشک و زعفران استعاره از شراب است. بیت به این رسم اشاره دارد که تعویذ را با مشک و زعفران برکاغذ می‌نوشته‌اند.
توضیحات:
تعویذ: اسماء و ادعیّه و کلمات که برای رفع قضا و دفع چشم زخم و آفات بر کاغذ یا پوست نویسند و به بازو یا گردن حمایل کنند. تعویذ به زعم رمّالان و دعا نویسان برای جلوگیری از جن و جن زدگی نیز نافع است. به تعویذ، حرز نیز می‌گفتند.
ای دوســت دســت حافظ تعویذ چشـم زخم است
یـارب ببینــم آن را در گــردنـــت حمـــایــل (شمیسا، ۱۳۸۷: ۳۸۷- ۳۸۶)
۲۱ – روی و مــوی شـاهــدان چــون آبنــوس
روز و شـــب در یــک مــکان آمیــــخته
واژگان: آبنوس: چوبی سیاه رنگ و سخت و سنگین و گران بها از درختی به همین نام. (دهخدا)
معنی و مفهوم: روی سپید و موی سیاه زیبا رویان که همچون آبنوسی دو رنگ است، به این می‌ماند که شب و روز هم زمان در یک جا با هم جمع شده باشند.
آرایه‌های ادبی: ترکیب روی و موی شاهدان از یک طرف به آبنوس مانند شده است (گونه‌ای از آبنوس که دورنگ است) و از طرف دیگر بیت دارای لف و نشر مرتّب است. روی با روز و موی با شب ارتباط دارد.
۲۲ – از نثـــار جـــام زر بــر فـــرق خــاک
جـرعــه بیـن بــا خـاک جـان آمیـــخته
معنی و مفهوم: از جرعه افشانی جام زرّین شراب بر روی خاک، جرعه‌های شراب را می‌بینی که تمام جان و وجودشان با خاک آمیخته شده است.
آرایه‌های ادبی: فرق خاک اضافه‌ی استعاری است. جرعه‌ی شراب نیز در استعاره‌ی مکنیه از نوع تشخیص دارای جان فرض شده است.
۲۳ – جـام مـی چـون لـوح طفـلان سـرخ و زرد
نـــو بهـــاری بـــا خـــزان آمیــــخته
معنی و مفهوم: جام زرّین و شراب سرخ درون آن، به لوح کودکان مکتب می‌ماند و ترکیب این دو رنگ سرخ و زرد، مانند آن است که پاییز و بهار با هم یک جا گرد آمده‌اند.
آرایه‌های ادبی: جام زرّین و شراب سرخ آن به لوح سرخ و زرد کودکان تشبیه شده و هم چنین این ترکیب زرد و سرخ به آمیخته شدن پاییز با بهار مانند شده است.
۲۴ – روز و شــب را زآشــتی بـــا یــکدگــر
دولـــت شــــاه اخســــتان آمیــــخته
معنی و مفهوم: این دولت و حکمرانی شاه اخستان است که روز و شب را با هم آشتی داده و درهم آمیخته است . ظاهراً وصف صبحگاه است که ترکیبی از شب و روز می‌باشد.
۲۵ – خسـرو مشـرق، جـلال الـدّین کـه کرد
ذوالجــلالـــش، کــامـران ممــلکت
واژگان: ذوالجلال: خداوند بزرگواری. (دهخدا)
معنی و مفهوم: جلال الدّین اخستان، پادشاه مشرق، همان کسی است که خداوند بزرگ او را کامروا و سعادتمند کرد.
بند سوم:
کلمات قافیه: عاشقان، جان، فشان و …
حروف اصلی قافیه: ان
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: آمد برون
۲۶ – شــاهــد روز از نهـــان آمـــد بـــرون
خـوانچــه‌ی زر، ز آسـمان آمــد بــــرون
معنی و مفهوم: خورشید مانند زیبارویی که از پشت پرده بیرون می‌آید، از نهان آسمان آشکار شد. خورشید گویی خوانچه‌ی زرینی بود که از کرانه‌ی آسمان بیرون آمد.
آرایه‌های ادبی: شاهد روز و خوانچه‌ی زر هر دو استعاره از خورشید است. شاهد روز اضافه‌ی استعاری است.
۲۷ – چهـره‌ی آن شــاهـــد زربفــت پـــوش
از نقـــاب پــرنیـــان آمــــد بــــرون
واژگان: زربفت: زر باف، زر بافته. (ناظم) پرنیان: حریر چینی منقّش. (معین)
معنی و مفهوم: خورشید مانند زیبارویی که لباس زرّین پوشیده باشد، از پشت سیاهی شب که به نقابی از حریر مانند است، بیرون آمد.
آرایه‌های ادبی: شاهد زربفت پوش استعاره از خورشید و نقاب پرنیان استعاره از تاریکی شب است.
۲۸ – نقــب در دیـــوار مشــرق بــرد صبــح
خشــت زرّیــن زآن میــان آمــد بـــرون
معنی و مفهوم: صبحدم مانند نقّابی دیوار مشرق را سوراخ کرد و خورشید همانند خشتی زرّین از این سوراخ بیرون آمد.
آرایه‌های ادبی: مشرق به شهری مانند شده که دارای دیوار است و صبحدم به کسی که این دیوار را سوراخ می‌کند تشبیه شده است. خشت زرّین استعاره از خورشید است.
۲۹ – شــاهــد و شـــاه از قبــــای فُســتُقی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:27:00 ق.ظ ]




واژگان: آنک: کلمه‌ای است دال بر اشاره به دور اعم از مکان و زمان، مقابل اینک. (فرهنگ لغات) قلم درکشیدن: قلم زدن، خط‌کشیدن، محو کردن ، از میان بردن چیزی را. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: اگر قصد طلب عشق و اراده‌ای قوی برای پوییدن راه داری، قدم بردار(قدم در راه بگذار) که راه آن جا آماده است. در طریق عشق تمام راهنمایان را نادیده بگیر؛ زیرا معشوق آشکارا آماده است و نیازی به راهنمایی دیگری نیست .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آرایه‌های ادبی: پای طلب اضافه‌ی اقترانی . قلم درکشیدن کنایه از محو و باطل کردن . قدم در نهادن کنایه از به راه افتادن و به کاری اقدام کردن. ماه استعاره از پیامبر(ص) که منبع نور و هدایت است.
۲۷ – نخست از عاشقی خود را به راه جست او گـم کـن
که خود زآنجا ندا آیدکه ای گم‌گشته ، راه آنک
معنی و مفهوم: در طریق عاشقی گام نخست آن است که خود را در راه طلب دوست ناچیز انگاری و گم کنی؛ چرا که از جانب دوست ندا خواهد آمد که ای(عاشق) گم گشته‌ی من، راه آن جاست . (از راه عشق تو را راهنمایی خواهند کرد)
۲۸ – به سـربازی تــوان دیــدن بســاط بارگــاه او
اگر داری سـر ایـن سـر، درِ آن بارگـاه آنـک
معنی و مفهوم: فقط با جانفشانی و گذشتن از خود می‌توان بساط بارگاه باشکوه معشوق حقیقی را مشاهده کرد. اگر قصد و عزم رسیدن به معشوق و قدرت گذشتن از جان را داری درِ آن بارگاه ، آن جا آماده است .
آرایه‌های ادبی: سر اول در مصراع دوم مجاز از قصد به علاقه‌ی حال و محل ، از آن جا که سر، جایگاه قصد و اندیشه است .
۲۹ – سری چه بود؟ برو دربـاز کانـدر کـوی وصــل او
سری را صد سر است و هر سری را صد کلاه آنک
شاهد: سـر بنه کاینجا سری را صد ســر آیـد در عــوض
بلــکه بر ســر هر ســــری را صــد کلاه آیـــد عطا
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱)
معنی و مفهوم: سر و جانِ ناقابل چیست؟(در مقابل معشوق ارزشی ندارد) آن را برای معشوق درباز ؛ چرا که در گذرگاه وصال او هر سر به اندازه‌ی صد سر بها می‌یابد و برای هر سر، صد کلاه آماده و مهیّاست. (سربازی در کوی عشق سبب سروری می شود)
آرایه‌های ادبی: کوی وصل اضافه‌ی تشبیهی ، واج آرایی حرف «س».
۳۰ – تو را چون عشق او پذرفت دعوی دو عـالـم کـن
کـه بر تحقیـق این دعـوی، قبـول او گـواه آنـک
واژگان: تحقیق: درست کردن، رسیدن، بررسیدن ، پژوهیدن .(معین)
معنی و مفهوم: چون عشق معشوق حقیقی تو را پذیرفت ، ادعای دو جهان کن و دم از دو عالم بزن (هر دو از آن توست) که برای تأیید ادعای تو قبول و پذیرش معشوق، گواهی راستین است .
آرایه‌های ادبی : عشق استعاره مکنیه از نوع تشخیص .
۳۱ – چـو دار الملـک جانت را به مُهـر مِـهر او بینـی
مترس از زحمت غوغا به میدان آی، شاه آنـک
واژگان: دارالملک: کرسی مملکت، پایتخت.(دهخدا) غوغا : غوغاء (عربی) جمعیّت و انبوه مردم ، در فارسی به معنی آواز درهم و برهم مردم و جمعیّت مردم آمده. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: هنگامی که نقش محبت جانان بر جانت حک شد ، از زحمت انبوهی و جمعیّت مترس و به میدان بیا که می‌توانی شاه حقیقت را ملاقات کنی.
آرایه‌های ادبی: دارالملک جان اضافه‌ی تشبیهی، مُهر و مِهر جناس مُحرّف. مُهر مِهر اضافه‌ی تشبیهی .
۳۲ – تو در چاه تحیـّر مـانــده وز بهــر خـلاص تـو
خیـال او رسن در دست بـر بـالای چاه آنـک
معنی و مفهوم : تودر اعماق چاه تحیّر و سرگردانی اسیر و حیران مانده ای ، برای رهایی تو از این سرگردانی ،خیال معشوق طناب دردست بالای چاه ایستاده است تا تو را از این سرگردانی نجات دهد .
آرایه‌های ادبی: چاه تحیّر اضافه‌ی تشبیهی . خیال معشوق به انسانی تشبیه شده است که طناب به دست گرفته تا عاشق را از چاه تحیّر برهاند(تشخیص). چاه و چاه تکرار(رد صدر الی العجز) .
۳۳ – برون تاز اسب همت را ،جا بیـرون از ایـن گنـبد
وگر چرب آخورش خواهی هم آب و هم گیاه آنک
واژگان: چرب‌آخور: کنایه از فراخی عیش باشد (برهان)، جای پر آب و علف و پر گیاه مقابل خشک آخور. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: به کمک عزم و اراده‌ی قوی و استوار خود از این جهان (آسمان) بیرون برو و اگر برای همّت خود به دنبال آسایش و فراخی هستی ، همه‌ی وسایل رفاه و آسایش آن جا فراهم است .
آرایه‌های ادبی: اسب همّت اضافه‌ی تشبیهی. گنبد، استعاره از آسمان . چرب آخور کنایه از فراخی نعمت و عیش .
۳۴ – بیار آهی کـه چـون از تنگـنای لـب رهـا گـردد
تو را گویند بر کیوان نگـر کـایـوان آه آنــک
واژگان: کیوان: ستاره‌ی زحل که در آسمان هفتم قرار دارد ، از سیّارات منظومه‌ی شمسی میان مشتری و اورانوس. (فرهنگ لغات) توضیحات. ایوان: صفّه، پیشگاه، اتاق، بخش مسقّف از ساختمان که جلو آن باز است و در و پنجره ندارد.(معین)
معنی و مفهوم: از سوز درون آهی برآور ، چنان آهی که چون از تنگی دهان بیرون آید ارتفاع بگیرد و بالا برود به گونه‌ای که از کیوان که نماد بلندی است بالاتر برود و مانند یک ایوان بزرگ آشکار باشد.
آرایه‌های ادبی : کیوان و کایوان جناس شبه مرکب . ایوان آه اضافه‌ی تشبیهی .
توضیحات:
کیوان: کیوان (زحل) از سیّاره‌های منظومه‌ی شمسی است. مدار آن بین مشتری و اورانوس است. فاصله‌ی آن از خورشید تقریباً دو برابر فاصله‌ی مشتری از خورشید و حدود ۵۴ ، ۹ واحد نجومی است. حجم زحل ۷۳۸ برابر حجم زمین و جرم آن ۹۵ برابر جرم زمین است … دارای دو قمر است که بزرگترین آن‌ها تیتان با قطری در حدود ۴۸۰۰ کیلومتر است. جوّ زحل مرکب از آمونیاک و متان است. در اطراف زحل دو حلقه‌ی روشن دیده می‌شود که به وسیله‌ی حلقه‌ی تیره رنگی موسوم به حلقه‌ی تار از یکدیگر جدا می‌شود … .(مصفّی ، ۱۳۶۶: ۳۷۷-۳۳۶)
۳۵ – ز صـفّ تفـرقـه برخیـز و بر جمـع صــفا بـگذر
که از رندان سـلطان دل سـپاه انـدر سپاه آنک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ق.ظ ]




کلمات قافیه: خندان ، دندان ، گریبان و …
حروف اصلی قافیه: ا ن
حرف روی : ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: بین در او
۲۸ – مجلس پری خانه شمر، بزم سلیمان بین در او
در صفه‌ها بستان نگر، صف‌های مرغان بین در او
واژگان: بزم: مجلس شراب و بزم و خوش‌گذرانی. (دهخدا) صفه: ایوان مسقّف. (معین)
معنی و مفهوم: مجلس بزم و شراب را همانند خانه‌ی پریان بدان که بزم سلیمان در آن برپا شده است و از صفّ جام‌های شرابی که به شکل مرغ ساخته شده‌اند یا زیبارویان آوازه‌خوان، گویی در ایوان‌ها ، باغ و بوستان ساخته‌اند .
آرایه‌های ادبی: مجلس بزم را به خاطر وجود زیبارویان به پری خانه تشبیه کرده است . مرغان در مصراع دوم استعاره ازجام‌های شراب یا زیبارویان آوازه‌خوان است . پری خانه با سلیمان تناسب دارد .
توضیحات:
سلیمان: نام پیغمبری است معروف که پسر حضرت داود نبی علیه‌السّلام باشد. ( آنندراج) وی جانشین داود یکی از چهار پسر او از بت شبع بود. بعد از پدر بیست ساله بود که به تخت سلطنت نشست. خداوند در رؤیاهای شبانه به وی ظاهر شد و فرمود: ای سلیمان! هرچه می‌خواهی بخواه که به تو عطا می‌شود. آن حضرت حکمت را طلبید. خدای تعالی دولت و احترام را نیز بر آن افزود. حکمت او چنان در مشرق زمین معروف شده که اعاظم را به پایتخت او کشانید از آن جمله بود ملکه‌ی سبا. ( دهخدا از قاموس کتاب مقدس )
۲۹ – کام قنینه خون فشان، چون اشک داود از نشان
مرغ صراحی جان کنـان، داودی الحان بین در او
واژگان: قنینه : آوندی که شراب در آن پرکنند مانند شیشه و صراحی. (فرهنگ لغات) مرغ صراحی: شیشه‌ی شراب که به شکل مرغ ساخته شده است.(فرهنگ لغات) الحان: جمع لحن، آوازهای خوش و موزون. (دهخدا)
شاهد: پنجــه‌ی ساقــی گرفــت مــرغ صراحــی به دام
ز آتــش صبـح اوفتــاد دانـه‌ی لب‌هــا بــه تــاب
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۴۵)
معنی و مفهوم: شراب سرخ و مصفّایی، همچون اشک داود از قنینه در حال فرو ریختن است و از صراحی دیگر نیز شراب فرو می‌ریزد. صدای فرو ریختن شراب از صراحی مانند الحان داود (ع) گوشنواز و شنیدنی است .
آرایه‌های ادبی: کام قنینه اضافه‌ی استعاری. مرغ صراحی استعاره از ظرف شراب. خون استعاره از شراب. شراب سرخ در صفا و پاکی به اشک داود و صدای فرو ریختن شراب در گوشنوازی به الحان داودی تشبیه شده است .
توضیحات :
داود : حمدالله مستوفی نویسد ، یازدهمین پشت یعقوب بعد از اشمویل است . او را در میان بنی اسرائیل قبول پدید آمد و وحی بدو منزل شد . طالوت بر او رشک کرد و قصد کشتن او نمود ، داود بگریخت ، علما طالوت را منع کردند، طالوت علما را بکشت و پشیمان شد؛ امّا استغفار فایده‌ای نداشت. به جنگ جبّاران رفت تا با پسران در آن جنگ کشته شد . داود به بیت المقدّس آمد تا ملک بر او شد. چون زبور به آواز خواند هرکه بشنیدی، مجال گذشتن نیافتی . داود عاشق زن اوریا شد او را به جنگ فرستاد تا کشته شد و زن او را بخواست . سلیمان از آن زن متولد شد. از دعوی فرشتگان که به صورت آدمی پیش داود آمدند و مرافعه داشتند، معلوم شد که او گناه کرده، چهل روز در سجده زاری کرد؛ چنان که از گریه‌ی او گیاه برست . حق تعالی توبه ی او را قبول کرد و اوریا را زنده کرد تا داود را حلال کند … . ( فرهنگ لغات ، به نقل از تاریخ گزیده )
اشک داود: و گفته‌اند سبب آمرزش وی آن بود که داود بسی بگریست و زاری کرد. گویند در سجود چندان بگریست که نبات از اشک وی برست و ببالید چون سر برآورد، بنالید به نفس‌های گرم ، چنان که از حرارت نفس و ناله‌ی وی نبات بالیده ، سوخت و چهل هزار کتاب خوان را بنشاند تا ایشان می‌خواندندی و داود – علیه السلام – بر سر ایشان می‌گشتی و نوحه می‌سراییدی . دو دست به دعا همی برداشتی و پر اشک می‌کردی و به روی خویش فرو می‌آوردی ؛ و هر طعام که پیش وی آوردندی آن را به آب چشم تر کردی و بیاغشتی ، آن گاه بخوردی چنین گویند اگر اشک داود با اشک همه‌ی جهانیان برسنجند از همه افزون آید. ( مهدوی ، ۱۳۶۵: ۳۶۴ )
الحان داودی : به موجب آیه‌ی ۷۹ از سوره‌ی انبیاء (… و سَخَّرنا مَعَ داوودَ اَلجِبالَ یُسَبِحُّنَ وَالطَیرَ وَ کُنّا فاعِلینَ) کوه‌ها و پرندگان مسخّر داود بودند،کوه‌ها آواز و ترنّمات او را منعکس می‌ساختند و پرندگان با او هم آواز می‌شدند . تورات او را مغنی شیرین بنی اسرائیل خوانده است . الحان خوش داود از قدیم نزد یهود معروف بوده و قرآن مجید هم بدان اشاره فرموده و عرفا که با سماع سازگار بودند برای تحلیل موسیقی به این اخبار و احادیث استناد کردند. (خزائلی ، ۱۳۵۰: ۳۰۴ – ۳۰۲)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳۰ – گر فاسقان را از گنـه در باغ رضوان نیسـت ره
در روی ساقی کن نگه، صد باغ رضوان بین درو
واژگان: فاسق: تبه‌کار، گناه کار، ناراست کردار. (معین) رضوان: نگهبان بهشت، نام فرشته‌ای که موکّل و نگهبان بهشت است. (فرهنگ لغات) توضیحات
معنی و مفهوم: اگر انسان‌های فاسق و بدکار را به دلیل گناهانشان به بهشت راه نمی‌دهند، (بگو) در رخ زیبای ساقی بنگرید تا از لطافت و طراوت آن رخ زیبا ، باغ بهشت جلوی دیدگانشان ظاهر شود .
توضیحات :
رضوان : نگاهبان بهشت ، نام فرشته‌ای که موکّل و نگهبان بهشت است و نام دربان بهشت ، چنان که مالک نام دربان دوزخ است ، در قرآن مجید به نام مالک تصریح شده ولی به نام رضوان نشده است و سیزده باری که این کلمه در قرآن مجید به کار رفته همه به معنی رضا و خشنودی خداوند است . حافظ از رضوان به خازن جنّت هم تعبیر کرده است .
بـگو بــه خـازن جنّــت کــه خــاک ایــن مجـلس
بـه تحفـه بـر سـوی فـردوس و عـود مجـمر کـن
(خرمشاهی، ۱۳۷۵: ۲۹۴)
۳۱ – ور بت پرستان را به جان، ندهند در کعبه امـان
کوی بتان را کعبه دان، زمزم خمستان بین در او
واژگان: خمستان: خم خانه ، شراب خانه ، خانه‌ی خمّار. (فرهنگ لغات) زمزم : چاهی است نزدیک خانه‌ی کعبه شرف الله. (فرهنگ لغات( توضیحات.
معنی و مفهوم : اگر بت پرستان را در بیت الله الحرام امان نمی‌دهند (می‌کشند) و جان آن‌ها در خطر است، کوی بتان را کعبه‌ی خود (قبله‌گاه ستایش خود) قرارده و میخانه و خم‌های آکنده از می را چشمه‌ی زمزم آن کعبه بدان .
توضیحات :
زمزم : بئر زمزم در خانه‌ی کعبه که هم سوی مشرق است و بر گوشه‌ی حجرالاسود است و میانه‌ی بئر زمزم و خانه چهل و شش ارش است و فراخی چاه سه گز و نیم است و آبش شوری دارد لیکن بتوان خورد و سر چاه را حظیره کرده‌اند از تخته‌های رخام سپید. بالای آن دو ارش و چهار سوی خانه زمزم آجرهایی کرده‌اند که آب در آن ریزند و مردم وضو سازند و زمین خانه‌ی زمزم را مشبّک چوبین کرده‌اند تا آب که می‌رود فرو ‌رود و درِ این خانه سوی مشرق است. ( ناصر خسرو ، ۱۳۶۳: ۲۷۴ )
۳۲ – چون شد هوا سنجابگون ،گیتی فنک دارد کنون
در طارم آتش کن فزون، روباه خزران بین دراو
واژگان: سنجاب‌گون: سنجاب رنگ، خاکستری، تیره رنگ. (فرهنگ لغات) فنک: به فتح اول و ثانی: نام جانوری باشد بسیار موی که از پوستش پوستین سازند.(فرهنگ لغات) توضیحات. طارم: خانه‌ای را گویند که از چوب سازند همچون خرگاه و غیره. (معین) خزران : محلی است در ترکستان که دشت قبچاق نیز گویند. (دهخدا)، سرزمین قوم خزر در حاشیه‌ی بحر خزر. (معین) روباه خزران : روباه ناحیه‌ی خزر مقصود قندز یا بید استر (سگ آبی) است که نوشته‌اند جانوری است شبیه روباه که رنگی متمایل به سرخی دارد. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: چون هوا خاکستری رنگ شد (فضای آسمان را ابرهای خاکستری پوشید) و جهان از شدّت سرما گویی پوستینی به تن دارد، آتش را در طارم شعله ور کن تا شعله‌های همچون روباه خزرانی را در آن بینی .
آرایه‌های ادبی : روباه خزران استعاره از شعله‌های آتش است . رنگ خاکستری ابرها را به سنجاب تشبیه کرده است . فنک استعاره از ابر .
توضیحات :
فنک: بعضی گویند نوعی از پوست باشد که از پوست سنجاب گرم‌تر و از سمور سردتر است … در غربی فنک نوع بسیار کوچک از روباه به بزرگی گربه اطلاق می‌شود و آن در نواحی قارّه‌ی افریقا وجود دارد و عرب پوست آن را به کار برد… ایرانیان فنک را به روباه کوچک تاتارستان اطلاق کنند. ( فرهنگ لغات به نقل از فرهنگ‌های مختلف )
خزران: ناحیتی است مشرق دیواری است میان کوه و دریا و دیگر دریاست و بعضی از رود آمل و جنوب وی سریر است و مغربش کوه است و شمالش براذاس است و نندر و این ناحیتی است بسیار نعمت و آبادان و با خواسته بسیار و از وی گاو و گوسپند و بره خیزد بی عدد و از شهرهای آن است آمل که قصبه خزران و مستقر پادشاه یعنی طرخان خاقان و بندر نحسدر و شهر خمج ، بلنجر، بیضا، ساوغر، ختلع ، لکن ، سور، مسمدا و ناحیت طولاس و لوغر و خواسته ملک خزران بیشتر از باژ دریاست . (دهخدا به نقل از حدود العالم )
۳۳ – شکل تنوره چون قفس، طاوس و زاغش هم نفس
چون ذروه‌ی افلاک بس، مریخ و کیوان بین دراو
واژگان: تنوره: لوله، دودکش. (معین) طاوس: پرنده است از راسته‌ی ماکیان که اصلش از هندوستان و مالزی است.(معین)توضیحات. ذروه: سرکوه، بالای کوه، بلندی هر چیز.(فرهنگ لغات) افلاک: جمع فلک، آسمان‌ها ، فلک‌ها، سپهرها. (فرهنگ لغات) مریخ: بهرام، از سیّارگان فلک پنجم. (فرهنگ لغات) توضیحات. کیوان: ستاره‌ی زحل که در آسمان هفتم قرار دارد، نحس اکبر نیز گفته می‌شود. (فرهنگ لغات) توضیحات
معنی و مفهوم: شکل دودکش، مانند قفس است و زغال سیاه و شعله‌های آتش زرد و سرخ همچون کلاغ و طاوس است که در این قفس زندانی شده باشند. تنوره همچنین مانند اوج آسمان‌هاست و زغال سیاه و آتش سرخ در آن همچون ستاره‌های مریخ و کیوان جلوه‌گری می‌کند .
آرایه‌های ادبی: تنوره به قفس تشبیه شده است . طاوس استعاره از شعله‌های آتش. زاغ استعاره از زغال و دود سیاه . در مصراع دوم تنوره به آسمان تشبیه شده است و مریخ استعاره از شعله‌های سرخ آتش و کیوان استعاره از زغال سیاه است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ق.ظ ]




وآنگــــــهی نــــــام آن جـــــدل منهــــــید
وحـــــل گمـــــرهــــی اســــت بـــــر ســـر راه
ای ســـــران، پـــــای در وحـــــل منهیـــــد
علــــــم تعطیـــــل مشنـــــویــــــد از غیــــــر
ســـــرّ تـــوحیــــد را خلــــــل منهیــــــد
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۷۲)
۲-۷-۳- نجوم
نجوم از علومی است که خاقانی از آن مطلع بوده است. او به بسیاری از مسائل نجومی در اشعارش اشاره می‌کند. خاقانی اطلاعات بسیار زیادی به همراه توصیفاتی دلنشین از سیّارات منظومه‌ی شمسی به مخاطبان ارائه می‌دهد.
شاعر در بیت زیر می‌گوید که منجمان از اجتماع ستارگان در برج میزان، بیست و یک قران را مشاهده کرده‌اند.
در ســــــر میـــــــزان ز جمـــــــــع اختـــــــــران
بیســــت و یـــک نـــوع از قــران دانستــه‌انـــد
(۵/۱۴۶)
یا در بیت زیر که منظور از برج خاکی ثور، سنبله و جدی و منظور از برج بادی جوزا، میزان و دلو است.
نـــــابُـــــریـــــده بـــــرج خــــاکــــی را تمـــــام
بــــــرج بـــــادی‌شـــان مکــان دانستــه‌انـــد
(۵/۱۴۷)
خاقانی در این بیت به وارد شدن خورشید به برج حوت اشاره دارد.
چشمــــه‌ی خـــــور بـــــه حــــوض مــــاهــــی‌دان
آمـــــــد و درفکنـــــد شســـــت آخــــــر
(۵/۹۷)
۲-۷-۴- طب
از دیگر علومی که دستمایه‌ی مضمون سازی شاعر شده علم طب است. خاقانی با بسیاری از بیماری‌های زمان خود آشنا بوده و گاه به روش معمول آن بیماری نیز اشاره کرده است. در اشعار خاقانی به نام‌ها و اصطلاحاتی در زمینه‌های مختلف طب و داروشناسی برخورد می‌کنیم که درک آن‌ها نیاز به آشنایی مختصری با این اصطلاحات و نام‌ها دارد.
خاقانی از بیماری ناخنه در چشم نام برده که سپیدی است که در چشم ظاهر می‌شود و می‌گوید:
تـــو نــاخنــی ز کعبــه نــه ای دور و زیـــن حســد
در چشـــم دیــو، ناخنــه هسـت استـخوان شده
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۴۰۲)
از بیماری سرطان و معجونی که برای درمان آن استفاده می‌شده است نیز یاد کرده و گفته است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

خــور بــه سـرطــان مـانـده تا معجـون سرطانی کنـد
زان‌کــه معــلول اسـت و صفرا از رخان انگیـخته
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۳۹۵)
۲-۷-۵- موسیقی
خاقانی با بسیاری از علوم موسیقی آشنا بوده است و در بسیاری از ابیات نام سازها و آلات موسیقی را می‌آورد. او فقط به ذکر آلات موسیقی و اصطلاحات آن بسنده نکرده بلکه در موارد بسیاری به جزئیات آن‌ها نیز پرداخته است.
بــربــط اگــر دم از هــوا، زد بـــه زبـــان بـــی دهـــان
نـی بــه دهـان بــی زبـان، دم ز هـوای نــو زنــد
چنبـــر دف شــــود فلـــک، مطـــرب بــــزم شــــاه را
مــاه دوتـا سبـو کشـد، زهـره سـتای نــو زنـــد
(۳/۳۴ ـ۳۵)
خاقانی در بیت‌های زیر به چنگ و رباب اشاره کرده و به هنر آفرینی پرداخته است.
نـالان ربـاب از بـس زدن، هـم کفـچه سر هـم کاسـه تـن
چوبین خرش زرین رسن، بس تنگ میدان بین در او
چنگ است عریـان فـش ســرش، صــدره بریشم در بـرش
بسته پلاسـین میـزرش، زانـوش پنــهان بـین در او
(۲/۳۷-۳۸)
شاعر در بیت زیر نی را مانند کودکی حبشی تصور کرده و ده انگشت نی زن را به ترکان زیبا تشبیه نموده و نه سوراخ نی را نه چشم دانسته است.
نـایسـت چــون طفــل حبـش، ده دایگـانش تـرک فــش
نه چشم دارد شوخ و خوش، صد چشم حیران بین در او
(۲/۳۹)
۲-۷-۶- قرآن و علوم دینی
خاقانی با قرآن نیز به میزان گسترده‌ای آشنایی داشته و علاوه بر اشاره به داستان‌های قرآنی گاه در ابیات خود قسمتی از آیات را ذکر کرده است و از آن‌ها در کمال بخشی سخنان خود بهره جسته است.
چــــون کمـــــان و تیــــر شـــــد نــــون والقــــلم
نشـــره‌ی فتـــح ایـــن و آن خـــواهـــد نمــود
(۵/۳۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ق.ظ ]




معنی و مفهوم: همواره همچون صیّادان، در حالی که کمانت را به بازو افکنده‌ای و تیر می‌اندازی، به سمت من می‌آیی.
۸۰ – عنبـریــن دســتارچــه گـــرد رخـــت
طـــوق غبغــــب در میــــان آویختـــه
واژگان: دستارچه: دستار کوچک، دستمال. (معین) غبغب: گوشت آویخته زیر زنخ که آن را طوق گلو گویند. (آنندراج)
معنی و مفهوم: زلف خوشبویت را مانند دستمالی گرد رخسارت پیچیده‌ای و غبغب همچون طوقی در میان زلف آویخته شده است.
آرایه‌های ادبی: عنبرین دستارچه استعاره از زلف خوش بوی معشوق است. طوق غبغب اضافه‌ی تشبیهی است. رخ با میان ایهام تناسب ساخته است.
۸۱ – فتنـــه در فتـــراک تـــو بســته عنــان
داد خــــواهــــان در عنـــان آویختـــه
واژگان: فتراک: ترک بند. (دهخدا)
معنی و مفهوم: شور و فتنه در دوال زین مرکب تو جا کرده و محکم ایستاده است، دادخواهان بیچاره به افسار این فتنه چنگ زده و اسیر فتنه‌ات شده‌اند.
آرایه‌های ادبی‌: فتنه در استعاره‌ی مکنیه از نوع تشخیص، به جانداری مانند شده است که افسارش را به زین مرکب شاه بسته باشد و پا به پای او برود.
۸۲ – ای بـــه مــویــی آســمان را از جفـــا
بـــر ســر مـــن هــر زمــان آویختـــه
معنی و مفهوم: ای کسی که از روی ستم‌کاری، آسمان را به تار مویی بالای سر من آویخته‌ای و هر لحظه بیم فرو ریختن آن است.
۸۳ – در تــو آویــزم بــه مــویـی، کـز غـمت
شــد بــه مـویـی، کــار جــان آویختـــه
معنی و مفهوم: در تو چنگ می‌زنم و از تو چاره می‌خواهم، حتّی اگر به رشته‌ مویی متصل باشم؛ چرا که از غم عشق تو، کار جان به جای بسیار باریک و حسّاسی رسیده است.
آرایه‌های ادبی: کار جان به مویی آویخته شده کنایه از آن است که کارش حسّاس شده و به جای باریکی کشیده شده است.
۸۴ – جــور بـس کـن، خاصّه چون کسری ز عـدل
شــــاه، زنجــــیر امـــــان آویختــــه
معنی و مفهوم: ای معشوق، جور و ستم را به پایان برسان، به خصوص اینک که شاه اخستان زنجیر امانی از جنس عدل و انصاف همانند زنجیر امان انوشیروان آویخته است.
آرایه‌های ادبی: بیت تلمیح به زنجیر عدل انوشیروان دارد. جور و عدل با هم تضّاد دارند.
۸۵ – بـرق تیـغش دیـده‌بـان درمـلک و دیـن
ابــر جـودش میـزبان در شـرق و غـرب
معنی و مفهوم: برق شمشیر شاه همانند دیده‌بانی، از دین و مملکت پاسبانی می‌کند و کرم و بخشش او مانند ابری در مشرق و مغرب (تمام دنیا) به عنوان میزبانی، از مردم پذیرایی می‌کند.
آرایه‌های ادبی: برق تیغ شاه، به دیده‌بانی برای دین و مملکت مانند شده است. ابر جود اضافه‌ی تشبیهی است. بخشش و جود شاه به ابری شبیه شده است که در شرق و غرب می‌بارد و همه را بهره‌مند می‌کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بند هفتم:
کلمات قافیه: جهان، دهان، نشان و …
حروف اصلی قافیه: ا ن
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: دربسته‌ام
۸۶ – نـــامــرادی را بــه جـــان دربســته‌ام
خـــدمـــت غـــم را میـــان دربســته‌ام
معنی و مفهوم: ناامیدی و ناکامی‌های زندگی را به جان خویش بسته‌ام (از همه چیز نا امید شده‌ام) و آماده خدمت‌گزاری به غم و اندوه شده‌ام.
آرایه‌های ادبی: میان بر بستن کنایه از آماده‌ی کاری شدن است.
۸۷ – عــالـمی پــر تــیر بــاران جفــاســت
بـــر حقــم، گـر چشـم جــان دربســته‌ام
معنی و مفهوم: دنیا از جور و ستم که همچون تیر می‌بارد، پر شده است و اگر من چشم جانم را بسته‌ام تا آسیبی از جفا بدان نرسد، برحق هستم و کارم صحیح است.
آرایه‌های ادبی: تیر باران جفا اضافه‌ی تشبیهی است. ظلم و ستم در ناخوشایندی و گزند رسانی به تیر مانند شده‌اند. چشم جان اضافه‌ی استعاری از نوع تشخیص است.
۸۸ – آمــــدم تســـلیم در هـــرچ آمــــدم
دیــــده‌ی امیــــــد از آن دربســــته‌ام
معنی و مفهوم: درمقابل هر آن‌چه برای من پیش بیاید تسلیم شده‌ام و به همین دلیل است که دیگر امیدی ندارم و نا امید شده‌ام.
آرایه‌های ادبی: دیده‌ی امید اضافه‌ی استعاری از نوع تشخیص است.
۸۹ – ســـر بـــه تیـــغ دشمـــنان در داده‌ام
در بــــه روی دوســــتان دربستـــــه‌ام
معنی و مفهوم: من سرم را تسلیم تیغ دشمنان کردم و در به روی دوستان خویش بسته‌ام؛ زیرا دیگر امیدی به زندگی ندارم.
آرایه‌های ادبی: دوست و دشمن آرایه‌ی تضّاد ساخته‌اند.
۹۰ – روز هـــم جنســان فــرو شــد، لاجــرم
روزن دل ز آســــــــمان دربستــــــه‌ام
واژگان: روزن: سوراخی که شعاع آفتاب از راه آن به درون خانه تابد. (دهخدا)
معنی و مفهوم: به ناچار روز هم‌نشینان من به پایان رسید، به همین دلیل روزنه‌ی دل خویش را بر آسمان بسته‌ام تا دیگر آسمان بر دل من نتابد و در دل من همیشه شب باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم