به ســر بردم ایام با هــــر کســی
ز هر خــرمنی خوشـــه ای یافتــم
ندید که رحمت بر این خــاک بـاد
برانگیختم خـاطر از شــــام و روم
تهیـــدست رفتن سوی دوستـــان
برِ دوستـــــان ارمغــانی بــــرند
سخن های شیرین تر از قند هست
کـــه ارباب معنـــی به کاغذ برند
بوستان سعدی چنان که شیخ فرموده است، حاصل تجربه ها و اندوخته هایی است که به هر گوشه ای، تمتّع یافته و از هر خرمنی، خوشه ای یافته است.
این که بسیاری از ابیات بوستان سعدی، مانند دیگر سخنان او، به صورت مثل درآمد است، علاوه بر نکات پر مغز متفرّج در آن ها – که حاصل تجربه ی سعدی و نسل ها در طی قرن هاست- بر اثر لطف سخن و ایجاز و خوش ترکیبی و بلاغت بی نظیر شاعر است.» (یوسفی، ۱۳۶۹: ۲۴۳)
یکی از زیباترین جهان ها، جهان سعدی در بوستان است. بوستان این شاعر شیرازی، جهانی سراسر همدلی، هم دردی، انسانیت، نیکی و صفا، راستی و پاکی و روشنی و حقیقت است. این شاعر شیرین گفتار، نکات باریک و اندیشه های بلند خود را در لباس حکایات دل پذیر برای مخاطب عرضه می کند. شاید بتوان گفت که سعدی تنها شاعر بزرگ ایرانی است که تقریباً درباره ی همه چیز حرف داشته و حرف زده است: عشق و عرفان، دین و دنیا، عفت و اخلاق، دولت و جامعه، داد و بیداد، شاه و وزیر، ترک دنیا، احترام به بزرگان، تواضع و فروتنـی، حرص طمع و….
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فصل دوم: گفتاری درباره ی پند واندرز
گفتاری درباره ی پند واندرز
۲-۱- معنای پند و اندرز
دکتر معین در مورد معنـای لغوی پنـد می گوید:«۱-اندرز، صلاح گویی، نصیحت، موعظه، وعظ، ذکر، تذکیر ۲- عهد، میثاق.» (معین، ۱۳۷۵: ۸۲۲)
همچنین در مورد معنای لغوی اندرز می گوید:«۱- پند ، نصیحت ۲- وصیّت.» (همان: ۳۷۳)
«پند که به زبان عربی «نصیحت» گفته می شود در فرهنگ مرز و بوم ما ازسابقه ای بس دیرین برخوردار است. «اندرز»، «موعظه»، «عبرت» از دیگر شکل های این مفهوم است، که در بین مردم رایج است و در مواقع مختلف به کار می رود. پند در نوشته های زردشتی به زبان پهلوی تا سده ی سوم، واژه ای بسیار آشنا و معنای متداول آن برابر با «اندرز» به معنای نصیحت است. اندرز در پهلوی (handarz) نیز در آغاز به سفارش هایی گفته می شود که پدر به فرزندش، استاد به شاگردش کرده باشد.» (دانش نامه ی جهان اسلام، ۱۳۸۶: ۲۸۴۶)
۲-۲- پند و اندرز در ادبیات فارسی
«هنگامی که به نخستین سروده های شعر فارسی می نگریم، در می یابیم که ادب فارسی با نصیحت و اندرز آغاز گردیده است. اگر محمَد بن وصیف سیستانی را نخست شاعر فارسی گو بپنداریم ، آن چه از شعر او به جای مانده، چیزی جز پند نیست:
کوشش بنده سبب از بخشش است
بود و نبـود از صفت ایزد اســـت
اوّل مخلوق چــه باشـــد ؟ زوال
قول خــداوند بخوان ، فاستقـــم
کار قضا بود و تو را عیب نیســت
بنده ی درمانده ی بیچاره کیســت
کار جهان ، اوّل و آخر یکی است
معتقــدی شو و بر آن بربایسـت»
(گذشتی، ۱۳۸۹: ۱۲)
«در بازخوانی فرهنگ کهن ایرانی می توان دریافت که تا چه حد نظام فکری و اندیشگی و ارزشهای درونی شده ی جامعه ی ایران با اندرز و حکم و مواعظ در آمیخته است. به دیگر بیان باید نگاهی به سیر تاریخی ادبیات اندرزی نمود. این امر در ساخت فرهنگی جامعه ی ایران از طریق پیشینهی ادب اخلاقی و پند نامه های برجای مانده از روزگار کهن به چشم میخورد. در اثبات این مطلب باید گفت خاستگاه این نوع نوشتار به روزگاران دیرینه باز میگردد. به عنوان نمونه در اوستا اندرز گونه هایی به چشم می خورد که حاکی از اهمیّت این مقوله دارد. در یسن پنجاه و سوّم، زرتشت به دخترش پوروچیستا و داماد خود جاماسپ حکیم، پندهایی را یادآوری می شود.»(ابوالقاسمی، ۱۳۸۰: ۱)
یکی از خاور شناسان فرانسوی به نام شارل هانری دو فوشه کور، تحقیق مفصّلی در آثار ادب فارسی قرن های سوم تا هفتم انجام داده و به این نتیجه رسیده است که: «در اکثر متون فارسی اندیشه های اخلاقی و مضامین حکمی و اندرزی یافت می شود. وی از این رهگذر عوامل مؤثر در شکل گیری این پندها و پند نامه ها را مورد بررسی قرار داده و گفته که نکوهش گری و اندرزگویی یک ادیب می تواند به سبب رخداد های محیط و اجتماع پیرامون وی باشد و یا به سبب کسب تجربه از مواردی که میل و رغبت مردمان به چیزهایی است که در اجتماع زمان وی ضد ارزش محسوب می شود.» (دو فوشه کور، ۱۳۷۷: ۶۰۷ – ۶۰۸)
۲-۳- پند و اندرز در شعر
«آن چه در نگاه نخست، شعر شعرای سبک خراسانی را از دوره های قبل و بعد از آن متمایز می کند این مطلب است که اکثریت ایشان به توصیف طبیعت، خمریه سرایی، وصف مجالس بزم و نوش و جام باده گرایش دارند با این همه نمی توان وجود عناصر دیگری همچون حکمت و اندرز را در شعر ایشان نادیده انگاشت. بی تردید آن چه به غنای مضامین حکمی و اخلاقی قرون بعد کمک می کند و شعر شعرایی چون سنایی و نظـامی و عطـار و به ویژه شعر و نثر حکیم شیراز، سعدی را جلایی تازه می بخشد همین پیشینه ی استوار و پربار ادب اخلاقی شعرای نخستین است. علاوه بر این رودکی و کسایی و ناصر خسرو و فردوسی، میراث دار ادبیات اخلاقی و اندرزی غنی دوره ی پهلوی هستند.»(نفیسی، ۱۳۴۸: ۴۴۷)
«اندرز گویی در شعر پارسی با نخستین شاعرانی که از آنان آثاری داریم شروع می شود مثل حنظله ی باد غیسی و بوسلیک گرگانی که هر دو در قرن نهم میلادی می زیسته اند و بعد از آن هیچ گاه انقطاع نمی یابد چنان که بلافاصله بعد از دو شاعر مذکور؛ رودکی قسمت بزرگی از مجموعه عظیم اشعارش را به این موضوع اختصاص داد. به تحقیق می توان گفت بخش اعظمی از آثار پیشینیان تحت الشعاع پند و اندرز به عنوان وسیلهای جهت انتقال تجارب و آگاهیها قرار گرفته است.رودکی با نظم فارسی کلیله و دمنه مهم ترین قدم را در این راه برداشت و از آن گذشته قطعات ابیات متعدّد متضمّن اندرز های اخلاقی و اجتماعی را سرود و به قول یکی از شاعران هم عهدش هنگام مرگ از خود میراثی از حکمت باقی نهاد.
شاعران قرن چهارم هجـری، مانند شهید بلخی، ابو طاهر خسروانی، دقیقی، خسروی سرحنی، ابوالفتح بستی همه دارای قطعات بلند و کوتاه اندرزی هستند ولی هیچ یک از آن ها در این راه به ابوشکور بلخی نمی رسند که منظومه ی اندرزی خود «آفرین نامه» را در سال (۳۶۶) به بحر متقارب تمام کرد.» (صفا، ۱۳۶۸: ۳۸۳)
«کاری که به همّت رودکی در ساختن مثنوی ها و قطعات اندرزی بنیاد نهاده شده بود پس از وی همچنان ادامه داشت تا پایان سده ی چهارم هجری و آغاز قرن پنجم، کسایی مروزی و بعد از او به تقلید از وی ناصر خسرو آن را بسیار ترقی دادند. ناصرخسرو نه تنها با سرودن قصیده های طولانی در وعظ و حکمت و اندرز شاعر انگشت نمایی شده، بلکه مثنوی های خاصّی را هم به بیان این گونه افکار اختصاص داده است یعنی روشنایی نامه و سعادت نامه. نخستین از این دو منظومهای است کوتاه در ۵۹۲ بیت به بحر هجز و دومین مشتمل بر ۳۰۰ بیت به همان طریقه ی روشنایی نامه در پند وحکمت.» (همان: ۳۸۵)
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 02:52:00 ق.ظ ]
|