کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



به ســر بردم ایام با هــــر کســی
ز هر خــرمنی خوشـــه ای یافتــم
ندید که رحمت بر این خــاک بـاد
برانگیختم خـاطر از شــــام و روم
تهیـــدست رفتن سوی دوستـــان
برِ دوستـــــان ارمغــانی بــــرند
سخن های شیرین تر از قند هست
کـــه ارباب معنـــی به کاغذ برند

بوستان سعدی چنان که شیخ فرموده است، حاصل تجربه ها و اندوخته هایی است که به هر گوشه ای، تمتّع یافته و از هر خرمنی، خوشه ای یافته است.
این که بسیاری از ابیات بوستان سعدی، مانند دیگر سخنان او، به صورت مثل درآمد است، علاوه بر نکات پر مغز متفرّج در آن ها – که حاصل تجربه ی سعدی و نسل ها در طی قرن ­هاست- بر اثر لطف سخن و ایجاز و خوش ترکیبی و بلاغت بی نظیر شاعر است.» (یوسفی، ۱۳۶۹: ۲۴۳)
یکی از زیباترین جهان ها، جهان سعدی در بوستان است. بوستان این شاعر شیرازی، جهانی سراسر همدلی، هم دردی، انسانیت، نیکی و صفا، راستی و پاکی و روشنی و حقیقت است. این شاعر شیرین گفتار، نکات باریک و اندیشه های بلند خود را در لباس حکایات دل پذیر برای مخاطب عرضه می کند. شاید بتوان گفت که سعدی تنها شاعر بزرگ ایرانی است که تقریباً درباره ی همه چیز حرف داشته و حرف زده است: عشق و عرفان، دین و دنیا، عفت و اخلاق، دولت و جامعه، داد و بیداد، شاه و وزیر، ترک دنیا، احترام به بزرگان، تواضع و فروتنـی، حرص طمع و….

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فصل دوم: گفتاری درباره ی پند واندرز
گفتاری درباره ی پند واندرز
۲-۱- معنای پند و اندرز
دکتر معین در مورد معنـای لغوی پنـد می گوید:«۱-اندرز، صلاح گویی، نصیحت، موعظه، وعظ، ذکر، تذکیر ۲- عهد، میثاق.» (معین، ۱۳۷۵: ۸۲۲)
همچنین در مورد معنای لغوی اندرز می گوید:«۱- پند ، نصیحت ۲- وصیّت.» (همان: ۳۷۳)
«پند که به زبان عربی «نصیحت» گفته می شود در فرهنگ مرز و بوم ما ازسابقه ای بس دیرین برخوردار است. «اندرز»، «موعظه»، «عبرت» از دیگر شکل های این مفهوم است، که در بین مردم رایج است و در مواقع مختلف به کار می رود. پند در نوشته های زردشتی به زبان پهلوی تا سده ی سوم، واژه ای بسیار آشنا و معنای متداول آن برابر با «اندرز» به معنای نصیحت است. اندرز در پهلوی (handarz) نیز در آغاز به سفارش هایی گفته می شود که پدر به فرزندش، استاد به شاگردش کرده باشد.» (دانش نامه ی جهان اسلام، ۱۳۸۶: ۲۸۴۶)
۲-۲- پند و اندرز در ادبیات فارسی
«هنگامی که به نخستین سروده های شعر فارسی می نگریم، در می یابیم که ادب فارسی با نصیحت و اندرز آغاز گردیده است. اگر محمَد بن وصیف سیستانی را نخست شاعر فارسی گو بپنداریم ، آن چه از شعر او به جای مانده، چیزی جز پند نیست:

کوشش بنده سبب از بخشش است
بود و نبـود از صفت ایزد اســـت
اوّل مخلوق چــه باشـــد ؟ زوال
قول خــداوند بخوان ، فاستقـــم

کار قضا بود و تو را عیب نیســت
بنده ی درمانده ی بیچاره کیســت
کار جهان ، اوّل و آخر یکی است
معتقــدی شو و بر آن بربایسـت»
(گذشتی، ۱۳۸۹: ۱۲)

«در بازخوانی فرهنگ کهن ایرانی می توان دریافت که تا چه حد نظام فکری و اندیشگی و ارزش­های درونی شده ی جامعه ی ایران با اندرز و حکم و مواعظ در آمیخته است. به دیگر بیان باید نگاهی به سیر تاریخی ادبیات اندرزی نمود. این امر در ساخت فرهنگی جامعه ی ایران از طریق پیشینه­ی ادب اخلاقی و پند نامه های برجای مانده از روزگار کهن به چشم می­خورد. در اثبات این مطلب باید گفت خاستگاه این نوع نوشتار به روزگاران دیرینه باز می­­گردد. به عنوان نمونه در اوستا اندرز گونه هایی به چشم می خورد که حاکی از اهمیّت این مقوله دارد. در یسن پنجاه و سوّم، زرتشت به دخترش پوروچیستا و داماد خود جاماسپ حکیم، پندهایی را یادآوری می­ شود.»(ابوالقاسمی، ۱۳۸۰: ۱)
یکی از خاور شناسان فرانسوی به نام شارل هانری دو فوشه کور، تحقیق مفصّلی در آثار ادب فارسی قرن های سوم تا هفتم انجام داده و به این نتیجه رسیده است که: «در اکثر متون فارسی اندیشه­ های اخلاقی و مضامین حکمی و اندرزی یافت می شود. وی از این رهگذر عوامل مؤثر در شکل گیری این پندها و پند نامه ها را مورد بررسی قرار داده و گفته که نکوهش گری و اندرز­گویی یک ادیب می تواند به سبب رخداد های محیط و اجتماع پیرامون وی باشد و یا به سبب کسب تجربه از مواردی که میل و رغبت مردمان به چیزهایی است که در اجتماع زمان وی ضد ارزش محسوب می شود.» (دو فوشه کور، ۱۳۷۷: ۶۰۷ – ۶۰۸)
۲-۳- پند و اندرز در شعر
«آن چه در نگاه نخست، شعر شعرای سبک خراسانی را از دوره های قبل و بعد از آن متمایز می کند این مطلب است که اکثریت ایشان به توصیف طبیعت، خمریه سرایی، وصف مجالس بزم و نوش و جام باده گرایش دارند با این همه نمی توان وجود عناصر دیگری همچون حکمت و اندرز را در شعر ایشان نادیده انگاشت. بی تردید آن چه به غنای مضامین حکمی و اخلاقی قرون بعد کمک می کند و شعر شعرایی چون سنایی و نظـامی و عطـار و به ویژه شعر و نثر حکیم شیراز، سعدی را جلایی تازه می بخشد همین پیشینه ی استوار و پربار ادب اخلاقی شعرای نخستین است. علاوه بر این رودکی و کسایی و ناصر خسرو و فردوسی، میراث دار ادبیات اخلاقی و اندرزی غنی دوره ی پهلوی هستند.»(نفیسی، ۱۳۴۸: ۴۴۷)
«اندرز گویی در شعر پارسی با نخستین شاعرانی که از آنان آثاری داریم شروع می شود مثل حنظله ی باد غیسی و بوسلیک گرگانی که هر دو در قرن نهم میلادی می زیسته اند و بعد از آن هیچ گاه انقطاع نمی یابد چنان که بلافاصله بعد از دو شاعر مذکور؛ رودکی قسمت بزرگی از مجموعه­ عظیم اشعارش را به این موضوع اختصاص داد. به تحقیق می توان گفت بخش اعظمی از آثار پیشینیان تحت الشعاع پند و اندرز به عنوان وسیله­ای جهت انتقال تجارب و آگاهی­ها قرار گرفته است.رودکی با نظم فارسی کلیله و دمنه مهم ترین قدم را در این راه برداشت و از آن گذشته قطعات ابیات متعدّد متضمّن اندرز های اخلاقی و اجتماعی را سرود و به قول یکی از شاعران هم عهدش هنگام مرگ از خود میراثی از حکمت باقی نهاد.
شاعران قرن چهارم هجـری، مانند شهید بلخی، ابو طاهر خسروانی، دقیقی، خسروی سرحنی، ابوالفتح بستی همه دارای قطعات بلند و کوتاه اندرزی هستند ولی هیچ یک از آن ها در این راه به ابوشکور بلخی نمی رسند که منظومه ی اندرزی خود «آفرین نامه» را در سال (۳۶۶) به بحر متقارب تمام کرد.» (صفا، ۱۳۶۸: ۳۸۳)
«کاری که به همّت رودکی در ساختن مثنوی ها و قطعات اندرزی بنیاد نهاده شده بود پس از وی هم­چنان ادامه داشت تا پایان سده ی چهارم هجری و آغاز قرن پنجم، کسایی مروزی و بعد از او به تقلید از وی ناصر خسرو آن را بسیار ترقی دادند. ناصرخسرو نه تنها با سرودن قصیده های طولانی در وعظ و حکمت و اندرز شاعر انگشت نمایی شده، بلکه مثنوی های خاصّی را هم به بیان این گونه افکار اختصاص داده است یعنی روشنایی نامه و سعادت نامه. نخستین از این دو منظومه­ای است کوتاه در ۵۹۲ بیت به بحر هجز و دومین مشتمل بر ۳۰۰ بیت به همان طریقه ی روشنایی نامه در پند وحکمت.» (همان: ۳۸۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 02:52:00 ق.ظ ]




(سعدی، ۱۳۸۹: ۴۲)

سعدی در این حکایت از زبان نوشیروان که نه گزنده و نه مأیوس کننده است، بلکه ساده و تمثیل گونه است، به پند و اندرز پرداخته و مسائل کشورداری و مردم داری را می آموزد و حاکمان را به درک خوبی ها و عمل به آن ها دعوت می کند. سعدی اندرزکننده ای است که هر کس اندرز و نصیحت وی را می پسندد، آن را می شنود و به آن عمل می کند.
اساس دنیای آرمانی سعدی، عدالت و دادگستری است؛ یا به تعبیر او «نگهبانی خلق وترس ازخدای» به همین سبب اولین باب بوستان خود را بدین موضوع اختصاص داده است. وی فرمانروایی را می‌پسندد که روی اخلاص به درگاه خداوند نهد و تقوی پیشه سازد و عدالت را برای فقیر و غنی در نظر داشته باشد. زیرا معتقد است کسی که از اطاعت خداوند سر نپیچد هیچ کس از حکم او گردن نخواهد پیچید. پندهایی از زبان پدر به هرمز و نصیحت پدر به شیرویه که به ذکر آن پرداختیم به منزله‌ی زمینه و طرحی است برای پدید آوردن چنین دنیایی.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در حکایت زیر مسئله ی کشورداری را بیان می کند و مخاطب خود را به شکل تمثیل گونه اندرز می دهد:

شنیـــدم که فرمــاندهـی دادگـــر
یکی گفتش ای خســرو نیکـــروز
بگفت این قدر سِتر و آسایش است
نه از بهـــرِ آن مـی ستانم خـــراج
چو همچون زنان حُلّه در تن کنـــم
مرا هم ز صد گونه آز و هواســـت
خـــزاین پر از بهرِ لشکــــر بــود
سپاهی که خوشــدل نباشد زشـــاه
چـــو دشمن خــر روستایی بَـــرَد
مخالف خرش بُرد و سلطان خَــراج
مـــروّت نبــاشد بــر افتـــاده زور
رعیّت درخــت است اگــر پــروری
به بی رحمی از بیخ و بارش مکَـــن
کسان بر خورند از جوانیّ و بخـــت
اگـــر زیردستــی درآیـــــد ز پای
چو شایـــد گرفتن به نرمـی دیـــار
به مردی که مُلکِ سراســـر زمیـــن
شنیدم که جمشیــد فرّخ ســـرشت
بر این چشمه چون ما بســی دم زند
گــرفتیم عــــالم به مـــردی و زور
چــو بر دشمنی باشدت دستــــرس
عدو زنــده ســــر گشته پیـــرامنت

قبـــا داشتـی هر دو روی آستـــــر
ز دیبــای چینـی قبـــایی بـــــدوز
وز این بگذری زیب و آرایش اســت
که زینت کنم بر خود و تخت و تاج
به مَردی کجـــا دفع دشمن کنـــم؟
ولیکن خزینــــه نه تنها مــــراست
نــه از بهــرِ آذیــن و زیور بـــوَد
نـــدارد حــدود ولایــت نگـــاه
مَلِک باج و ده یک چرا می خورد؟
چه اقبال مــانَد در آن تخت وتاج؟
بَرَد مــرغِ دون دانه از پیشِ مـــور
به کامِ دلِ دوستـــان بر خـــوری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ق.ظ ]




به منّت منه ارّه بر پای او» (سعدی، ۱۳۸۷: ۱۶۹)

این نثر، تلمیحی است به آیه ی زیر: «وَابْتَغِ فِیمَا ءَاتَیکَ اللهُ الدَّارَ الْأَخِرَهَ وَلاَ تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ أَحْسِن کَمَا أََحْسَنَ اللهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فی الَأَرْضِ إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ. درآن چه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است نیکی کن و هر گز در زمین فساد مکن که خدا مفسدان را دوست ندارد.» (قصص/ ۷۷)
حق تعالی در این آیه، بندگان را به نیکی کردن و دوری از فساد دعوت کرده است. با کمی دقت می توان دریافت که سعدی با چه شگرد زیبا و با بهره گیری از آیات قرآنی، در قالب حکایتی زیبا به پند و اندرز پرداخته است. سعدی هر موقع که خواسته است از آیات قرانی، بهره بگیرد و به نصیحت بپردازد مضامین قرآنی را تا جای ممکن ساده و روان کرده و به گونه ­ای آن ها را خوب به فارسی در آورده که به راحتی برای همگان، قابل فهم است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در حکایت زیر، حمد و ستایش و ذکر و تسبیح خداوند متعال به صورت شعری درآمده است و سعدی در این راه از آیات قرآن بهره گرفته است و به پند و نصیحت پرداخته است.
«یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته. شوریده­ای که در آن سفر همراه ما بود نعره برآورد و راه بیابان گرفت و یک نَفَس آرام نیافت. چون روز شد گفتم: این چه حالت بود؟ گفت: بلبلان را شنیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان در کوه و غوکان در آب و بهایم در بیشه؛ اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من بغفلت خفته.

دوش مرغی به صبح می نالیـد
یکی از دوستـان مخلـــص را
گفت: باور نداشتــم که تو را
گفتم: این شرطِ آدمیّت نیست

عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
مگــــر آواز من رسیــد به گوش
بانگِ مرغی کند چنین مــدهوش
مرغ تسبیح گوی و ما خامـوش!»

(سعدی، ۱۳۸۷: ۹۷)
که تلمیح لطیفی است به آیه ی: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُوراً. آسمان هاى هفت گانه و زمین و هر کس که در آن هاست او را تسبیح مى‏گویند و هیچ چیز نیست مگر اینکه همراه با ستایش تسبیح او مى‏گوید ولى شما تسبیح آن ها را درنمى‏یابید به راستى که او همواره بردبار و آمرزنده است.» (اسراء/۴۴)

انسان در تمام مراتب زندگی روزمره، هرگز از مشورت بی نیاز نخواهد شد. وحتی در مسائل ساده نیز دچار اشتباه و غفلت می شود، درحالی که اگر با افراد آگاه و باتجربه مشورت می کرد، به این اشتباه دچار نمی شد. هنگامی که انسان با کسی مشورت می کند، فکر او را با فکر خود شریک می سازد. از اشتباه در امان می ماند. شیخ شیراز نیز با بهره گیری از آیات قرآن، انسان ها را به هم فکری و مشورت با دیگران دعوت می کند.

«خلاف راه صواب است و عکس رای اولوالالباب، دارو بگمان خوردن و راهِ نادیده بی کاروان رفتن. امام مرشد محمد غزالی را رحمه الله علیه پرسیدند: که چگونه رسیدی بدین منزلت در علوم؟ گفت: بدان که هرچه ندانستم از پرسیدن آن ننگ نداشتم.

امید عافیت آنگه بوَد موافق عقل
بپرس از هر چه ندانی که ذل پرسیدن

که نبض را به طبیعت شناس بنمایی
دلیل راه تو باشد به عز دانایی»
(سعدی، ۱۳۸۷: ۱۸۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ق.ظ ]




تا حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی که فَذالِکُنَّ الذی لُمتُنَّنی فیه. مَلِک را در دل آمد جمال لیلی مطالعه کردن تا چه صورت است موجب چندین فتنه؛ پس بفرمودش طلب کردن. در احیاء عرب بگردیدند و به دست آوردند وپیش مَلِک در صحن سراچه بداشتند. ملک در هیأت او تأمّل کرد و در نظرش حقیر آمد، به حکم آن که کمترین خدم حرمِ او به جمال از وی در پیش بود و به زینت بیش. مجنون به فراست دریافت، گفت: از دریچه ی چشم مجنون بایستی درجمال لیلی نظر کردن تا سرّ مشاهده ی او برتو تجلّی کند.

ما مَرَّ مِن ذِکرِ الحِمی بِمَسمَعی
یا مَعشَرَ الخُلّانِ قُولُوا لِلمُعـــا
تندرستان را نباشد درد ریــش
گفتن از زنبور بی حـاصل بود
تا تو را حالی نباشد همچو ما
سوز من با دیگری نسبت مکن

***

لَؤ سَمِعَت وُرقُ الحِمی صاحَت مَعی
فی لَستَ تَدری ما بِقَلبِ المُـــوجَعِ
جز به همدردی نگویم درد خویش
با یکی در عمر خود ناخورده نیش
حال ما باشــد تو را افســانه پیش
او نمک بر دست و من بر عضو ریش»
(سعدی، ۱۳۸۷: ۱۴۴)

بیت

«تا بجای ترنـــج در نظر

بــی خبـــر دستهـــا بــریـدنـد»
(همان)

ما را به یاد داستان یوسف و زلیخا می اندازد. برای فهم و درک بیشتر مطلب آیه ی شریفه، در همین مورد را ذکر کرده ایم:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَکٌ کَرِیمٌ. چون زلیخا مکر زنان مصری را شنید کس به دعوت ایشان فرستاد و برای آنان تکیه گاهی ترتیب داد و در دسترس هر یک از ایشان کاردی نهاد و به یوسف گفت به نزد ایشان بیرون آی. چون زنان مصری یوسف را بریدند از زیبایی او در شگفت شدند و به جای ترنج دست های خویش را بریدنند و گفتند: پناه بر خدا این جوان، آدمی نیست بلکه فرشته ای بزرگوار است.» (یوسف/ ۳۱)
سعدی در ابیات پایانی این حکایت می گوید افرادی که در تندرستی و صحّت و سلامت هستند از حال دیگران آگاه نیستند پس نباید با آن ها در این مورد سخن گفت.
به نمونه ای دیگر از اگزمپلوم در باب هشتم می پردازیم:
«جوهر اگر در خلاب افتد همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد همان خسیس است. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیتِ نا مستعد، ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهری علوی است ولیکن چون به نفْس خود هنری ندارد با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است.

چو کنعان را طبیعت بی هنر بود
هنر بنمای اگر داری نه گوهـــر

پیمبر زادگــی قدرش نیفــزود
گُل از خارست و ابراهیم از آزر»
(سـعدی، ۱۳۸۷: ۱۷۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ق.ظ ]




که چون تُلکه بر تخت زنگی نشست
سَبَق بُرد اگر خود همین بود و بس
که عمرم به سر رفت بی حاصلی
که دریابم این پنج روزی که هست
نبُرد ازجهان دولت الّا فقیر
به تندی بر آشفت کای تُلکه بس
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست
به اخلاقِ پاکیزه درویش باش
ز طامات و دعوی زبان بسته دار
که اصلی ندارد دَمِ بی قدم
چنین خِرقه زیرِ قبا داشتند
(سعدی، ۱۳۸۹: ۵۵)

در ابیات پایانی این حکایت، سعدی شیرازی باز زبان نصیحت می گشاید و راه طریقت و سیر و سلوک را، راهی می داند که باید به آن عمل گردد؛ به این خاطر که سخن گفتن تنها در این مورد بی فایده است و اصل و اعتباری در آن نیست. آشنایی سعدی با عرفان و کلمات واصطلاحات عارفانه وهمچنین تأکید بر عمل کردن به آن و گام نهادن در طریق طریقت عرفانی، برداشت دیگری است که می­توان از این حکایت داشت.
سعدی عالی‌ترین مباحث توحید، عرفان و اخلاق را با کلامی دلنشین به گونه ای روشن و واضح، بیان کرده که برای همگان قابل درک و فهم است و در همین حال کم‌تر عارف و حکیمی را می‌توان دید که این گونه به کمک مضامین عرفانی به پند و نصیحت پرداخته باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فروغی در مورد عرفان سعدی می گوید: «اندرز های عرفانی سعدی، گونه ای آرمان گرایی و ترسیم سازه های معناگراست که در بوستان سعدی به نظم آمده است و از کلمات شیخ، پیداست که به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید رسماً هم در سلسله ی متصوفه داخل بوده است و نیز گفته­اند محلی که امروز، مقبره و زیارتگاه اهل دل است؛ خانقاهش بوده.»(فروغی، ۱۳۷۳:۱۱)
سعدی معتقد است که خداوند درهای خیر و نیکی خود را بر مردم نبسته است و آدمی که روحی از خدا دارد چرا باید درِ خیر و احسان خود را بر همنوعان خود ببندد. نیکی امری فراموش نشدنی است و حتّی حیوانات نیز تا حدودی نیکی را از بدی تشخیص می‌دهند.
در پارابل عرفانی زیر، نیکی کردن و یاری رساندن به دیگران، این گونه اندرز داده می شود که روزی مردی، سگی را در بیابان می بیند که از تشنگی، در حال مرگ است، مرد به او آب می دهد و این خبر به پیامبر می رسد و پیامبر می گوید که همانا گناهان آن مرد نزد خداوند بخشیده شده است.

یکی در بیابان سگی تشنه یافت
کُلَه دَلو کرد آن پسندیده کیش
به خدمت میان بست و بازو گشاد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
اَلا گر جفا کردی اندیشه کن
یکی با سگی نیکویی گم نکرد
کَرم کن چنان کِت بر آید زدست
به قَنطار زر بخش کردن ز گنج
بَرَد هر کسی بار ، در خوردِ زور

برون از رمق در حیاتش نیافت
چو حبل اندر آن بست دستار خویش
سگ ناتوان را دمی آب داد
که داور گناهان از او عفو کرد
وفا پیش گیر و کرم پیشه کن
کجا گم شود خیر با نیکمرد؟
جهانبان درِ خیر بر کس نبست
نباشد چو قیراطی از دسترنج
گران است پایِ ملخ پیشِ مور
(سعدی، ۱۳۸۹: ۸۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم