کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



در حقوق کامن‌لو نیز جهت تحقق مسئولیت‌های مبتنی بر غفلت و بی احتیاطی (تقصیر) احراز چهار مورد به شرح زیر لازم است:[۵۸]
وجود یک وظیفه قانونی که به‌وسیله قانون مشخص و معین‌شده باشد.
نقض وظیفه مزبور که حقوقدانان کامن لو می‌گویند از ترکیب این دو عنصر تقصیر پدید می‌آید.
وجود رابطه سببیت بین عمل زیان‌بار و زیان وارده.
وجود خسارت.
به‌هرحال نظریه تقصیر مبنایی اخلاقی داشته و در ابتدا دارای «وصف شخصی» بود و با توجه به وضع روحی و اجتماعی و مادی و دیگر خصوصیات هر شخصی ارزیابی می‌شد؛ اما با اثبات عدم کارایی نظریه‌ی تقصیر در حل مشکلات مسئولیت مدنی که دائماً پیچیده‌تر نیز می‌شد طرفداران این نظریه از توجیه اخلاقی آن دست برداشته و برای تقصیر جنبه اجتماعی، قائل شدند و برای آن‌که شخصی را مقصر فرض کرد لازم نیست عمل شخص قابل سرزنش باشد، بلکه باید به رفتار یک انسان معمولی و متعارف در جامعه و در همان شرایط توجه داشت. این نظریه بیشتر در اروپا و آمریکا موردقبول قرار گرفت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امروزه کمتر کسی می‌تواند ادعا کند که مسئولیت تنها بایستی بر مبنای تقصیر استوار شود و هیچ عامل دیگری در آن اثر ندارد. به‌ویژه با گسترش بیمه‌های مسئولیت و تأمین اجتماعی از جذبه و اعتبار بسیاری از دلایل نظریه کاسته شده است و اخلاق و انصاف به‌مانند گذشته اثر ندارد و تحلیل روانی و توجّه به ملامت‌های وجدانی به کار نمی‌آید و با دگرگونی اوضاع اجتماعی و اقتصادی طرز فکر و مبانی مسئولیت نیز متفاوت گردیده است[۵۹]؛ بنابراین در کنار تقصیر مبانی دیگری ازجمله خطر برای مسئولیت مدنی تعریف و ارائه گردید.

بند دوم: نظریه ایجاد خطر(مسئولیت بدون تقصیر)

نظریه خطر یا مسئولیت بدون تقصیر در کشورهای غربی مطرح و طرفداران بزرگی داشته که همگی با الهام از مبانی فلسفی و اجتماعی گوناگون در این امر اتفاق‌نظر دارند که تقصیر در زمره ارکان ایجاد مسئولیت نیست و همین‌که شخص زیانی به بار آورد باید آن را جبران کند، خواه کاری که سبب ایجاد ضرر شده صواب باشد یا خطا. به‌عبارت‌دیگر به اعتقاد آنان شخصی که از فعالیتی سود می‌برد، باید ضررهای ناشی از آن را هم تحمل نماید و این امری طبیعی و موافق بااخلاق و عدالت است. این نظریه به نظریه «خطر- نفع» معروف است. مقصود از نفع در این نظر، سود مالی و اقتصادی است و فعالیت اقتصادی سودآور موجب مسئولیت است، هرچند تقصیری در میان نباشد؛ بنابراین برای مطالبه خسارت اثبات تقصیر یا حتی فرض تقصیر لازم نیست و زیان‌دیده فقط باید ثابت کند ضرر ناشی از فعالیت سودآور خوانده بوده است[۶۰]. مهم‌ترین فایده‌ای که برای نظریه خطر گفته‌شده این است که با حذف تقصیر از ارکان مسئولیت مدنی دعاوی، اقدام براری جبران خسارت آسان‌تر به مقصود می‌رسد و زیان‌دیده از دشواری اثبات تقصیر خوانده معاف می‌شود. در نظریه ایجاد خطر همه‌چیز جنبه علمی پیدا می‌کند. دادرس باید بـسان علوم طبیعی و مادی در پی علت ورود خسارت باشد و همین‌که رابطه علیت را احراز کرد، عامل را مسئول شمارد و بی‌نیاز از کاوش‌های اخلاقی و روانی باشد. به‌این‌ترتیب ظاهراً دامنه مسئولیت مدنی گسترش می‌یابد؛ بیشتر خسارت‌ها جبران می‌شود و کارفرمایان و دولت که با دایر کردن کارخانه و شرکت‌ها و سازمان‌ها، خطراتی ناخواسته به وجود آورده‌اند دیگر نمی‌توانند در پناه نظریه تقصیر و حتی به بهانه حاکمیت از مسئولیت مدنی در امان باشند.[۶۱]ایراد مهمی که به این نظریه وارد‌شده این است که هر فعالیتی دارای نفع و دست‌کم نفع معنوی است و اگر بگوییم شخص باید کلیه زیان‌های ناشی از عمل خود را جبران کند کارها از ترس مسئولیت فلج خواهد شد. وانگهی چه‌بسا زیان‌دیده نیز از فعالیت( یا عدم فعالیت خود) سود می‌برد، پس چرا باید فقط واردکننده زیان متحمل جبران خسارت دانست؟ با توجه به اشکالاتی که به نظریه‌های تقصیر و خطر وارد بود و هیچ‌یک از آن‌ها برای رفع نیاز‌های جامعه کافی نمی‌نمود، نظریه‌های مختلط یا واسطه که آمیخته‌ای از دو نظریه یادشده است ارائه شد. دریکی از این نظریه‌ها ضمن قبول تقصیر، آن را مبنای اصلی و خطر را مبنای ثانویه مسئولیت قلمداد شده و در نظریه دیگری عنوان گردیده، هرگاه به تمامیت جسمی یا مالکیت اشخاص لطمه‌ای وارد آید، اعم از اینکه به علت عدم مواظبت و بی احتیاطی مقصر باشد یا نه، مسئول است و استثنائی در این خصوص وجود ندارد. قابل‌ذکر است این نظری مشابه نظریه‌ای است که اغلب در حقوق ما در تفکیک بین اتلاف و تسبیب پذیرفته‌شده و می‌تواند توجیه عرفی داشته باشد[۶۲]
شایان‌ذکر است مسئولیت مدنی موردنظر در این تحقیق به شرحی که در فصول بعدی خواهد آمد ارتباط تنگاتنگی با مسئولیت مدنی دولت دارد لذا به جهت رعایت اختصار به‌ شرح این مقدار از نظریه‌های مختلف و مبانی مسئولیت مدنی بسنده کرده و در فصل بعدی حسب ضرورت موردبررسی می‌گردد.

گفتار دوم: ارکان مسئولیت مدنی

مسئولیت مدنی اصولاً ناشی از بی‌مبالاتی اشخاص است، ولی گاه به‌منظور جبران ضرر نامشروع یا خطری که برای دیگران ایجادشده نیز مسئولیت مدنی وجود دارد اما برای تحقق مسئولیت مدنی در هرحا
ل وجود عناصر و ارکانی ضروری است و این ‌ارکان ‌عبارت‌اند از: وجود ضرر، ارتکاب فعل ‌زیان‌بار، رابطۀ سببیت بین ‌عمل ‌زیان‌بار و ضرر.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این ‌سه‌ شرط‌ را می‌توان ‌شروط ‌ثابت ‌مسئولیت‌ نام نهاد زیرا وجود آن‌ها ‌درهرحال ‌برای ‌تحقق ‌مسئولیت‌ ضرورت‌ دارد.[۶۳] بحث‌ تقصیر، در بین‌ اصول‌ کلی ‌مسئولیت‌ مدنی‌ اهمیت‌ دوچندان ‌دارد، زیرا هم‌ مبنای‌ مسئولیت‌ است ‌و هم ‌در اثبات‌ رابطۀ سببیت ‌نقش‌ اساسی ‌دارد؛ بنابراین ‌تقصیر در مسئولیت ‌رکن‌ متغیری‌ محسوب می‌گردد. در بیشتر نظام‌های ‌حقوقی ‌مسئولیت‌ اصولاً بر پایۀ تقصیر استوار است. ولی‌ هرگاه ‌مصالح‌ جامعه‌ اقتضا کند، قانون‌گذار می‌تواند برای‌ جبران ‌ضرر نامشروع ‌یا خطری ‌که ‌برای‌ دیگران ‌ایجادشده ‌است‌ مسئولیت ‌بدون‌ تقصیر ایجاد کند؛ لیکن ‌چون ‌اصل ‌بر مسئولیت‌ مبتنی ‌بر تقصیر ‌است‌ هر جا که ‌در نوع ‌مسئولیت ‌تردید شود می‌توان ‌به ‌مسئولیت مبتنی بر تقصیر استناد کرد و برای ‌تحقق ‌مسئولیت‌، وجود و اثبات ‌تقصیر فاعل زیان ‌را ضروری‌ دانست. برخی مفاهیم حقیقت شرعیه نداشته و آنچه فقها بیان داشته‌اند، به‌عنوان فردی عرفی و درواقع بیان تعریف موجود در بین مردم می‌باشد، واژه تقصیر نیز از این موارد است. متفاهم عرفی از واژه‌ی تقصیر تعدی و تفریط است[۶۴]. تعدی زمانی است، که شخص کاری را که ترک آن کار لازم است، را انجام دهد و تفریط ترک عملی است، که فعلش لازم است[۶۵]. برخی از حقوق‌دانان در تعریفی که ارائه داده‌اند، هر فعل یا ترک فعل مغایر با مقررات ، عرف یا قرارداد را تقصیر دانسته‌اند.[۶۶] یا تقصیر را وضعیتی اعتباری دانسته‌، که شخص در اثر ارتکاب عمل بدون مجوز قانونی، عمداً یا درنتیجه بی‌احتیاطی در آن وضعیت یافت می‌شود[۶۷].

بند اول: ضرر

هدف‌ از قواعد مسئولیت‌ مدنی، ‌جبران ‌ضرر است و باید ضرری ‌به ‌بار آید تا برای‌ جبران ‌آن ‌مسئولیت‌ ایجاد شود و دینی بر عهده مسئول قرار گیرد. پس اگر عمل شخص ضرری را متوجه دیگری نکند مسئولیتی برای جبران نیز حاصل نمی‌شود. بنابراین باید وجود ضرر را رکن‌ اصلی‌ مسئولیت ‌مدنی ‌شمرد. مادۀ اول‌ ق.م.م وجود ضرر را به این شکل بیان‌ می‌کند که «هر کس‌ بدون‌ مجوز قانونی‌ عمداً یا درنتیجۀ بی‌احتیاطی ‌به ‌جان ‌یا ‌سلامتی ‌یا ‌مال ‌یا آزادی ‌یا ‌حیثیت‌ یا شهرت‌ تجارتی ‌یا‌ به ‌هر ‌حق‌ دیگری ‌که ‌به‌موجب‌ قانون ‌برای‌ افراد ‌ایجاد گردیده ‌لطمه‌ای ‌وارد نماید که‌ موجب‌ ضرر ‌دیگری ‌شود مسئول ‌جبران ‌خسارت‌ ناشی‌ از عمل‌ خود است». مادۀ دوم ق.م.م نیز می‌گوید: «در موردی ‌که ‌عمل‌ واردکنندۀ زیان، موجب‌ خسارت‌ مادی ‌یا معنوی‌ زیان‌دیده ‌شده ‌باشد دادگاه ‌پس‌ از رسیدگی ‌و ثبوت ‌امر، او را به ‌جبران ‌خسارات ‌مزبور ‌محکوم‌ می کند و چنانچه ‌عمل ‌واردکنندۀ زیان، موجب‌ یکی ‌از خسارات‌ مزبور باشد ‌دادگاه ‌او را به ‌جبران‌ همان‌ نوع‌ خساراتی ‌که ‌وارد نموده ‌محکوم ‌خواهد نمود». موضوع‌ مسئولیت‌ مدنی ‌مجازات‌ مرتکب‌ نیست‌ بلکه ‌جبران‌ خسارت‌ ناشی ‌از فعل مرتکب است. از بیان مواد این قانون برمی‌آید که هر جا که ‌نقصی ‌در اموال‌ ایجاد شود یا منفعت‌ مسلّمی ‌از دست‌ برود یا به‌سلامت‌ عواطف و حیثیتِ ‌شخصی ‌لطمه‌ای ‌وارد آید می‌گویند ضرری‌ به ‌بار ‌آمده ‌است. برخی نویسندگان‌ حقوقی ضررها را به دو ‌گروه ضرر مادی و معنوی تقسیم ‌کرده‌اند، البته امروزه از ضرر بدنی هم‌سخن گفته می‌شود.[۶۸]مقصود از ضرر مادی، زیانی‌ است‌ که ‌درنتیجۀ تلف یا فوت منفعت باشد مثلاً با از بین ‌رفتن ‌اعیان‌ اموال مانند سوختن خانه یا ‌کاهش‌ ارزش‌ اموال مانند احداث کارخانه‌ای که از بهای املاک مجاور بکاهد و به‌طور ‌خلاصه ‌می‌توان ‌گفت کاستن‌ از دارایی‌ شخص‌، به ‌هر‌ عنوان‌ که ‌باشد، اضرار به ‌شخص است. میزان ضرر نیز تفاوت‌ میان ‌دارایی‌ کنونی‌ زیان‌دیده ‌و دارایی سابق ‌او قبل از وقوع فعل ‌زیان‌بار است.[۶۹] تعریف و حدود ‌زیان ‌معنوی ‌دشواراست‌ و برای ‌اینکه ‌مفهومی ‌از آن‌ را ‌داشته ‌باشیم ‌می‌توان بگوییم ‌صدمه ‌به ‌منافع ‌عاطفی ‌و غیرمالی است؛ به‌عبارت‌دیگر ضرر معنوی زیان وارده به حقوق و ارزش‌های غیرمالی شخص است.[۷۰] باید دانست‌ که‌ تعیین‌ مرز ‌بین ‌ضررهای‌ مادّی ‌و ‌معنوی ‌به‌گونه‌ای ‌قاطع دشوار است زیرا بسیاری ‌از صدمه‌های‌ روحی، بر روابط‌ مالی ‌شخص‌ با ‌دیگران آثار نامطلوب‌ دارد و ممکن است همین امر باعث زیان مالی وی می‌شود. هرچند قانون به ضرر معنوی اشاره‌کرده ولی در عمل کمتر موردتوجه محاکم قرار دارد و ازجمله شرایط آن این است که مسلم و بی‌واسطه باشد و ضرر احتمالی و غیرمستقیم را نمی‌توان مطالبه کرد[۷۱]؛ چنان‌که قانون ضرر ناشی از عدم النفع را قابل مطالبه نمی
‌داند البته در خصوص برداشت از مواد قانونی اختلاف‌نظر وجود دارد و برخی حقوق‌دانان معتقدند به دلیل اینکه یکی از شرایط ضرر، مسلم بودن آن است و عدم النفع یا فوت منفعت احتمالی، قابل جبران نیست اما تلف منافع ممکن الحصول که مقدمات وجود آن‌ها حاصل‌شده است قابلیت جبران خسارت وجود دارد مثل درختانی که شکوفه داده و این شکوفه‌ها مقتضی میوه هستند و میوه منفعت درخت به شمار می‌رود و در صورت ورود زیان از سوی خوانده به آن، تقاضای جبران خسارت قابلیت استماع و اجرا دارد .[۷۲]

بند دوم: فعل ‌زیان‌بار

مسئولیت حقوقی به‌طور عام و مسئولیت مدنی به‌طور خاص بدون فعل زیان‌بار محقق نمی‌شود.برخلاف مسئولیت اخلاقی که ممکن است تنها با اندیشه و فکری نادرست تحقق یابد بدون این‌که این اندیشه ظهور و بروز بیرونی یابد. در فقه نیز قواعد لاضرر، اتلاف و تسبیب صرف ضرر و بدون ارتکاب فعل زیان‌بار موجب ضمان نمی‌شود.[۷۳]رکن ‌دیگر مسئولیت‌ مدنی‌ ارتکاب‌ فعل‌ زیان‌بار است‌، این ‌فعل ‌باید ‌در نظر اجتماع ‌ناهنجار باشد و نیز در قانون برای آن مجوزی قرار داده نشده باشد. فعل زیان‌بار ممکن است فعل یا ترک فعل باشد.[۷۴] ‌مادۀ اول ‌قانون مسئولیت مدنی دراین‌باره می‌گوید: هر کس‌ بدون ‌مجوز قانونی ‌عمداً یا درنتیجه ‌بی‌احتیاطی‌ به ‌جان ‌یا سلامتی ‌یا مال‌ آزادی ‌یا حیثیت‌ یا شهرت‌ تجارتی ‌یا به ‌هر حق‌ دیگری ‌که ‌به‌موجب‌ قانون ‌برای ‌افراد ایجاد گردیده ‌لطمه‌ای ‌وارد نماید که‌ موجب ‌ضرر مادی‌ یا معنوی ‌دیگری ‌شود مسئول ‌جبران ‌خسارت‌ ناشی ‌از عمل‌ خود ‌است. در این‌ ماده ‌به ‌عبارت «بدون ‌مجوز قانونی» اشاره‌شده یعنی ‌اگر فعل ‌با مجوز قانونی ‌صورت‌ پذیرد شخص‌ مسئول‌ خسارت‌ ناشی ‌از آن‌ نیست. در اینجا منظور قانون ‌معنای ‌وسیع ‌کلمه ‌است‌ و شامل: تمامی ‌قوانین ‌موضوعه، آیین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌های ‌اداری و سایر قواعد و مقررات‌ است. علاوه ‌بر مجوز قانونی‌، دفاع‌ مشروع ‌نیز عاملی‌ است‌ که‌ زایل‌ کننده ‌مسئولیت‌ است، چنانکه ‌در مادۀ ۱۵ ق.م.م ‌آمده ‌است: کسی ‌که ‌در مقام ‌دفاع ‌مشروع ‌موجب‌ خسارت ‌بدنی ‌یا مالی‌ شخص‌ متعددی‌ شود‌ مسئول ‌خسارت ‌نیست ‌مشروط ‌بر اینکه ‌خسارت‌ وارد بر‌حسب‌ متعارف ‌متناسب ‌با دفاع ‌باشد.درنهایت باید گفت برای شناسایی فعل زیان‌بار لازم است معیاری مشخص تعیین و معرفی گردد. برخی نظام‌های حقوقی برای شناسایی فعل زیان‌بار عنصر تقصیر را معیار قرار داده‌اند. در حقوق ایران با توجه به قوانین و مبانی فقهی، ضرر رساندن به دیگران اصولاً غیرمجاز است مگر این‌که عواملی نظیر دفاع مشروع، حکم، قانون یا دستور مقام صالح، اجبار، غرور،اضطرار، رضایت زیان‌دیده و … وجود داشته باشد.

بند سوم: رابطه‌ی‌ سببیت

برای ‌تحقق ‌مسئولیت ‌باید احراز شود که ‌بین ‌ضرر و فعل ‌زیان‌بار رابطه ‌سببیت‌ وجود دارد، یعنی ‌ضرر از آن‌ فعل ناشی‌ شده ‌باشد. این احراز رابطۀ علیت‌ بین‌ دو پدیده ‌موجود یعنی ‌فعل ‌زیان‌بار و خسارت (ضرر)‌ است. اصولاً در مواردی ‌که ‌تقصیر شرط‌ ایجاد مسئولیت‌ نیست‌ رابطه ‌سببیت ‌اهمیت ‌بیشتری‌ پیدا می‌کند و اثبات‌ وجود آن ‌دشوارتر می‌شود. برای‌ اینکه ‌حادثه‌ای‌ سبب‌ محسوب‌ شود باید آن‌ حادثه ‌در زمره ‌شرایط‌ ضروری‌ تحقق‌ ضرر باشد یعنی ‌احراز ‌شود که‌ بدون ‌آن‌، ضرر واقع ‌نمی‌شد.[۷۵]سبب در لغت به معنای علت، جهت، دست آویز[۷۶] و وسیله نیل به چیزی دیگر و در اصطلاح عبارت است از حادثه‌ای که حسب قضاوت عرف منشأ ورود خسارت به غیراست. گفته‌شده که کلمه سبب دارای دلالت فلسفی نیست چنانچه در اصطلاح فلسفه سبب عبارت از امری است که از وجود آن وجود و از عدمش عدم لازم آید.حال آن‌که سبب در تسبیب الزاماً موجد خسارت نیست بلکه عادتاً زمینه وقوع تلف را فراهم می‌کند.[۷۷] پدید آمدن زیان به دنبال تقصیر شخص کافی برای احراز رابطه سببیت نیست، بلکه باید ثابت شود که تقصیر علت فاعلی و پدیدآورنده زیان بوده و بدون آن خسارت به بار نمی‌آمد.تشخیص رابطه سببیت همیشه کار آسانی نیست؛ زیرا چه‌بسا عوامل مختلف در ایجاد خسارت دخالت داشته و لزوم‌ برقراری‌ رابطۀ سببیت‌ بین‌ فعل‌ زیان‌بار و ضرر ازآن‌جهت‌ حائز اهمیت‌ است‌ که ‌گاه ‌اسباب‌ ‌متعددی در ورود ضرر دخالت‌ دارند و به‌درستی نمی‌توان گفت کدام‌یک سبب آن بوده است.برای ‌تعیین ‌سبب‌ مسئول ‌در حوزۀ مسئولیت‌ مدنی ‌نظریه‌های‌ گوناگونی‌ طرح‌ و ارائه‌شده ‌است[۷۸]‌ که ‌به چهار نمونه از آن‌ها اشاره می‌شود:
۱. نظریۀ برابری‌ اسباب: بر اساس‌ این ‌نظریه‌ همۀ اسباب‌ و شرایطی ‌که ‌‌موجبات‌ ورود زیان‌ را فراهم ‌کرده‌اند با یکدیگر برابرند به‌عبارت‌دیگر هر عملی را که بدون آن خسارت پدید نمی‌آید می‌توان سبب خسارت نامید و در این صورت زیان‌دیده می‌تواند جبران همه‌ی خسارت خود را از هر یک از کسانی که در ایراد آن دخالت داشته‌اند مطالبه نماید
و آنان در برابر زیان‌دیده مسئولیت تضامنی دارند.ترجیح یکی از اسباب بر دیگری در این نظریه امری ناپسند است، این نظریه به همه اسباب توجه دارد و همین امر باعث می‌شود دادرس را ناچار کند در هر دعوی تمام اسباب دور و نزدیک را در نظر آورده و این کار دشواری است؛ ضمناً همه اسباب سهم برابری ندارند و درجه تقصیر هر یک متفاوت است. لازم به ذکر است قانون مدنی نیز به نحو تلویحی اشاره به برابری اسباب دارد.[۷۹] دکتر قاسم‌زاده در پاسخ به ایراد برابر اسباب، معتقدند که اگرچه برخی از اسباب نسبت به برخی دیگر سهم کمتر یا بیشتری دارند، اما از این نظر که بدون وجود هر یک از آن‌ها اساساً ضرری وارد نمی‌شد برابر و درعین‌حال امری دقیق و قابل‌توجه است.[۸۰]
۲. نظریۀ سبب‌ نزدیک ‌یا آخرین‌ سبب: این ‌نظریه، قدیمی‌ترین ‌و ساده‌ترین‌ نظریه‌ای ‌است‌ که ‌برای ‌تشخیص‌ سبب ‌مسئول ‌ارائه‌شده ‌است. طبق این نظریه در میان عواملی که در ایراد ضرر دخالت داشته‌اند خسارت را تنها به آخرین و یا نزدیک‌ترین سبب که سبب بی واسطه نیز هست باید نسبت داد. به نظر می‌رسد دوری و نزدیکی سبب معیار مناسبی برای انتساب واقعه زیان‌بار و مسئولیت مسبب نباشد. چرا که ممکن است سببی که دورتر بوده نقش مهم‌تری در ایجاد ضرر داشته و الزاماً سبب نزدیک‌تر سبب قوی‌تر نیست؛ هرچند قانون مدنی در برخی موارد این نظریه را به‌عنوان قاعده به رسمیت شناخته است.[۸۱]
۳. سبب‌ متعارف‌ واصلی: بر طبق ‌این ‌نظریه ‌تمامی ‌شرایط‌ و حوادثی ‌که ‌به ‌ضرر منتهی ‌می‌شوند در زمرۀ اسباب‌ قرار نمی‌گیرند بلکه ‌فقط‌ عاملی ‌سبب‌ نامیده ‌می‌شود ‌که ‌به‌طور متعارف‌ منجر به‌ ورود ضرر می‌شود. این نظریه مورد قبول فقهای اسلامی بوده و آنان معتقدند باید بین اسباب و شرایط تفاوت قائل شد و حسب این نظریه سببی مسئول واقع می شود که عرفاً ضرر منتسب به وی باشد و هرکسی مسئول جبران زیان‌هایی است که به حکم عادت و معمول از تقصیر او سر زد و به‌عبارت‌دیگر مقصر تنها مسئول حوادثی است که در نظر عرف قابل پیش بینی و محتمل باشد.
۴ . نظریه سبب مقدم در تأثیر:این نظریه در فقه مطرح‌شده و پس از انقلاب اسلامی به حقوق موضوعه ما راه‌یافته است. برابر این نظریه، هرگاه دخالت چند سبب در ایراد خسارت هم‌زمان نباشد، سببی مسئول است که پیش از اسباب دیگر تأثیر گذارده است. از نظر طرفداران این نظریه هرگاه اسباب به نحو طولی با هم جمع شوند و اسباب در ورود خسارت از نظر زمانی تقدم و تأخر داشته باشند،مسئولیت بر عهده سببی است که زودتر از اسباب دیگر تأثیر خود را گذاشته و تا هنگامی که فاعل مختار و عاقلی بین تلف و این سبب واسطه نشود حکم ضمان از عهده آن برداشته نمی‌شود. این نظر منشأ فقهی عمیقی داردو بیشتر فقهای امامیه آن را ارائه کرده‌اند. به نحوی که صاحب جواهر در توجیه آن معتقداست، در صورت تردید حکم اثر سبب اول را استصحاب می کنیم و به حکم سبب دوم که نسبت به سبب اول مانند شرط مباشر است ترجیح
می دهیم»[۸۲].حقوقدانان و ‌استادان در انتخاب‌ سبب‌ مسئول ‌به ‌نتیجه‌ای‌ واحد نرسیده‌اند و گفته‌اند: این ‌کاوش ‌قاعده ‌نمی‌پذیرد و دادرس ‌باید در هر مورد خاص‌ و با توجه ‌به ‌اوضاع ‌و احوالی ‌که ‌حادثه ‌زیان‌بار را احاطه ‌کرده ‌است‌ داوری ‌کند؛ اما به‌طورکلی می‌توان گفت ‌عامل ‌مهم ‌و اساسی ‌در تعیین ‌سبب‌ مسئول انتساب عرفی ضرر به ایجادکننده‌ی آن است[۸۳].

فصل دوم: نحلیل یافته‌های پژوهش

مبحث اول : منابع و تحولات حقوق بانکی

پیشگفتار:
در هر یک از گرایش‌های حقوق، یکی از مباحث مقدماتی آن است که برای مطالعه در آن رشته از چه منابعی می‌توان استفاده کرد و میزان اهمیت آن منابع در مقایسه با همدیگر تا چه حد است. جهت تسهیل در تحقیق پیش رو و بررسی منابع تحقیقی مسئولیت بانک مرکزی، منابع تحقیق را در حوزه حقوق بانکی به قانون، آئین‌نامه و بخش‌نامه‌های بانک مرکزی، تقسیم کردیم. البته در این باره منابعی دیگری مانند منابع فقهی، رویه‌های قضایی، عرف و رویه عملی و نظرات اندیشمندان حقوقی نیز وجود دارد که از توضیح آن‌ها به جهت رعایت اختصار در جمع آوری این تحقیق پرهیز می‌گردد.

گفتار اول: منابع حقوق بانکی

بند اول: قوانین

«قانون» مجموعه مقررات الزام آوری است که با طی تشریفات لازم به تصویب مرجع مجاز که در کشورمان «مجلس شورای اسلامی» است می رسد. به قوانین مجلس «قوانین عادیم» گفته می شود چرا که قانون اساسی در سطح بالاتری از آن قرار دارد و مجلس شورای اسلامی نمی‌تواند قوانینی وضع کند که با قانون اساسی مغایرت داشته باشد (اصل ۷۲ قانون اساسی) بنابراین اصلی‌ترین منبع حقوق بانکی، قانون عادی و برخی اصول قانون اساسی ذیل فصل چهارم با عنوان «اقتصاد و امور مالی» آمده است. آن دسته از قوانینی که در تفسیر یا در مقام اجرای اصول قانون اساسی به تصویب رسیده اند نیز از اهمیت ویژه ای در میان منابع حقوق بانکی برخوردارند.
عمده‌ترین و مهم‌ترین منابع قانونی حقوق بانکی عبارتست از :
قانون پولی و بانکی کشور مصوب ۱۳۵۱
قانون عملیات بدون ربا
مصوب ۱۳۶۲
قانون ملی شدن بانک‌ها مصوب ۱۳۵۸
لایحه قانونی شدن بانک‌ها مصوب ۱۳۵۸
قانون تجارت (مواد مرتبط با شرکت‌های سهامی)
قانون مدنی (مواد مرتبط با کلیات قراردادها و عقودی که در بانک‌داری کاربرد دارند)
قانون صدور چک مصوب۱۳۸۲٫

بند دوم: آیین‌نامه‌ها

آیین‌نامه‌هایی که برای اجرای قوانین عادی یا در اجرای وظایف اداری به تصویب هیئت وزیران یا مراجع ذیربط می‌رسد مانند آیین‌نامه‌های قانون پولی و بانکی کشور، آیین‌نامه‌های قانون عملیات بانکی بدون ربا و دستورالعمل‌های اجرایی آن و نیز بخش‌نامه‌های و دستورالعمل‌های بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و امور دارایی پس از قانون دومین و مهم‌ترین منبع حقوق بانکی به شمار می آیند.
البته آیین‌نامه، بخش‌نامه و دستورالعمل‌های مذکور نباید وارد حوزه صلاحیت قانون‌گذار شده و یا در تعارض با قانون اساسی یا قوانین عادی باشد و همچنین نباید از سوی مقام غیر صالح صادر شده باشند. در غیر این صورت با توجه به وظیفه مقرر در اصل ۱۷۳ قانون اساسی و مطابق بند ۱ ماده ۱۹ قانون دیوان عدالت اداری، هیئت عمومی دیوان مذکور حکم بطال آن‌ها را پس از طی تشریفات قانونی صادر می‌کند. مجلس شورای اسلامی نیز می‌تواند با تصویب قانون، آیین نامه قوه مجریه یا قوه قضاییه را ابطال نماید. لازم به ذکر است که بخش‌نامه‌ها و آئین‌نامه‌های یادشده از نظر ورود درحوزه مسئولیت، تنها می‌تواند ناظر به مسئولیت مدنی باشند و نمی‌تواند قادر به تعیین و طرح مسئولیت کیفری و جزایی اشخاص حقوقی یا کارکنان امور بانکی باشد هرچند تعطیلی مؤسسات مالی یا لغو مجوز فعالیت آن‌ها از سوی بانک مرکزی نوعی اعمال مجازات و کیفر است .آئین نامه و دستورالعمل‌های حاکم بر بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری عموماً توسط بانک مرکزی یا ارکان آن مانند شورای پول و اعتبار یا بعضاً توسط هیئت وزیران به تصویب می رسد. ازجمله مهم‌ترین آئین نامه و دستورالعمل‌های بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
آئین‌نامه”نحوه تاسیس و اداره بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری غیر دولتی”، موضوع تبصره (۲) ماده (۵)مصوب هزار و صد و چهارمین جلسه شورای پول و اعتبارمورخ ۱۲/۸/۱۳۸۸٫
بخشنامه شماره ۱۷۳۷۶۸/۸۹ مورخ ۱۰/۸/۱۳۸۹؛ ابلاغ دستورالعمل بازرسی مالی و عملیاتی و اخذ اطلاعات از موسسات اعتباری مصوب جلسه مورخ ۲۷/۷/۱۳۸۹ شورای پول و اعتبار.
اساسنامه صندوق ضمانت سپرده‌ها مصوب ۱۰/۱۲/۱۳۹۰ هیئت وزیران.

گفتار دوم: تحولات بانکی و پولی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 01:29:00 ق.ظ ]




۲- ارائه خدماتی که نظم خودجوش قادر به ارائه شایسته آنها نیست.»[۵۶]
هایک «حقوق عرفی را مهمترین ضامن آزادی فردی تلقی می کند.»[۵۷] وی معتقد است «چون نظم اجتماعی ساختاری هدفمند نیست در نهایت در خدمت هیچ هدف خاصی نخواهد بود:نظم اجتماعی رسیدن به اهداف انسانی را تسهیل می کند:اما اگر این نظم را به تنهایی و در خودش مد نظر قرار دهیم باید آن فاقد هدف بدانیم.»[۵۸] لذا وی عمیقا به نظم خودجوشی در بازار اعتقاد دارد که هدفمند در خدمت روابط اجتماعی قرار می گیرد.هایک بیان می دارد که:«این خواسته که قلمرو مبادله انسانی در کلیتش باید تابع برنامه ریزی هدفمند باشد در واقع معادل این خواسته است که زندگی اجتماعی به همان صورت و با همان خصیصه های کارخانه،ارتش،یا شرکت تجاری باز سازی شود – یعنی به عبارت دیگر با خصایل سازمانی اقتدارگرا.اجرای چنین خواسته ای،سرای پیامدهای شومی که قطعا برای آزادی فردی دارد،خود تا اندازه زیادی از بی رغبتی با ناتوانی از درک این نکته سرچشمه می گیرد که در خود فرایند بازار تمایل و گرایشی دائمی به خود سامان بخشی از طریق نظم خودانگیخته هست.اگر فرایند مبادله میان شرکت های رقیب بی مانع و رادع و بی تزاحم انجام گیرد،خودش به خودی خود نوعی هماهنگی به فعالیتهای افراد می بخشد که بسی پیچیده تر و متعاول تر از هر نوع هماهنگی تحمیلی است که برنامه ریزان متمرکز حتی تصورش را نمی توانند بکنند.»[۵۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بنابراین در مجموعه می توان گفت لیبرالیسم ها معتقد به حفظ جوهره بازار و رقابت بوده و مداخله دولتی را آنها در راستای حفظ گوهر بازار که رقابت است مجاز می دانند.این رویکرد به اقتصاد نقش حداقلی برای دولت در جهت حمایت از مصرف کنندگان در نظر دارد و معتقد است طبیعت بازار خود تضمین کننده حقوق مصرف کنندگان استولذا عدم مداخله دولت مگر در رفع نارسایی بازار خود مقدّم اقتصاد و حقوق مصرف کنندگان میباشد.
در مقابل نگرش لیبرالیستی به حقوق مصرفکننده دیدگاه های سوسیالیستی و چپگرا هست که به مداخله دولت در بازار به طور پیشینی بیشتر اهمیت میدهند. اساساً از نظر چپگرایان صنایع باید ملّی شود تا تعارض طبقاتی کمتر گردد. در بحث مسئولیت مدنی نیز سوسیالیتها معتقدند با ملّیسازی میتوان دلایل موجه مسئولیت دولت را ذیل دو تقسیمبندی از اعمال حاکمیتی و اعمال تصدیگری مطرح ساخت. در اعمال حاکمیتی طبق نظریه برابری همگان در برابر هزینه های عمومی دولت معاف از مسئولیت مدنی است. اما در اعمل تصدیگری مسئول و پاسخگو است.
مارکس اقتصاد را زیر بنا و مهمترین عامل موثر در مناسبات اجتماعی می دانست.وی برابری اقتصادی را پیش زمینه سایر برابریها می داند.«اگر بتوان هدف اقتصاد مارکس را در کلامی کوتاه بیان کرد،باید گفت که این هدف چیزی جز اثبات محکومیت نظام سرمایه داری نیست چرا که مبتنی بر استثمار است.اصول و قواعد اقتصاد مارکسیستی بر فرضیه ها و نظریه هایی پیچیده ای استوار است و کلاً بر محور سه نظریه دور می زند: ۱)نظریه ارزش کار ۲)نظریه ارزش اضافی ۳)نظریه سود.»[۶۰] مارکس معتقد بود ارزش کالا ناشی از کار کارگر است در حالی که وی سهمی ناچیزی از تولید دریافت می کند و کارفرما با سود کلان که ناشی از رنج و درد کارگران است صاحب ثروت عظیمی می گردد.اما برنشتاین از مارکسیت های تجدید نظر طلب بر مهمترین نظریه مارکس که مبتنی بر ارزش افزوده کار است انتقاد جدی وارد می سازد.وی معتقد است ارزش کالا تنها به وسیله دستمزد معیشتی کارگران و ارزش اضافی که سرمایه داران تصاحب می کنند معین نمی شود بلکه میزان تقاضا،سودمندی کالابه میزان پیچیدگی و مهارت کارگران و عامل تکنولوژی در تعیین ارزش کالا دخیل است… به هر حال به نظر برنشتاین نظریه ارزش مبتنی بر کار مفهومی صرفا «انتزاعی» بوده و ارزش مازاد و نظریه مربوط به آن قابل استنتاج از نظریه نشات گرفتن ارزش از کار نیست بلکه اساس واقعی و تجربی در جامعه واردو خلاصه این که ارزش اضافی به وسیله چنین نظریه ای قابل تبین نیست.»[۶۱]
اما آنچه را می توان به طور خلاصه بیان کرد مکتب مارکسیتی – سوسیالیستیبر ناتوانی بازار و ضرورت دخالت دولت در سطح گسترده ای در بازار و اقتصاد اصرار می ورزد.آنان بر ملی کردن صنایع و حتی مارکسیت های کلاسیک بر الغای مالکیت خصوصی تاکید داشتند.چنانچه مارکس در پیش بینی تاریخی خود پس از جامعه سوسیالیست که مالکیت عمومی جایگزین مالکیت خصوصی می شود کمون ثانویه که جامعه اشتراکی است تشکیل می گردد.
«از نظام سوسیالیستی یک قدرت مرکزی وظیفه تنظیم برنامه،دادن رهنمون و اجرای برنامه را با توجه به اولویت های موجود بر عهده دارد.لذا ساز و کار قیمت در تعیین مقدار،چگونگی،زمان و هدف تولید هیچ نقشی نداشته و تمامی این موارد از طریق سازمان برنامه ریزی مرکزی دولتی با هدف تامین کالا و خدمات اجتماعی مشخص می شود.در این مکتب مالکیت اجتماعی جایگزین مالکیت خصوصی می شود و در نتیجه مولفه اصلی بازار یعنی «نفع شخصی» را نفی می کند.»[۶۲]
۲-۱-۴- مداخله دولت در تنظیم بازار
رگولاسیون (مقرراتگذاری) یک فعالیت سیاسی است که چهارچوب اقتصاد بازاری را از طریق بازتعریف مرزهای فعالیت بخش خصوصی و عمل حکومت تنظیم می کند. از زمان شکست شیوه های سوسیالیستی کنترل و مالکیت دولتی، شیوه اولیه که بوسیله دولت به اشخاص و کمیته ها مربوط می شد. رگولاسیون عمیقاً به تمایز فشارهایش بر فعالیت اقتصادی دقت می نماید. رگولاسیون غیراقتصادی در ابعاد کمتری، از منظر سیاست و حقوق بشر به خوبی فشارهای محیطی و اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.[۶۳]
رگولاسیون تلاشی است جهت تعریف خطوط ومرزهای فعالیت اقتصادی از اقتصاد، جامعه یا دلایل محیطی. رگولاسیون طرحی است جهت بازتعریف یا محدودکردن رفتار اقتصادی اما نه غیرقانونی کردن آن.این امر می تواند با وضع قوانین واضح یا قوانین تبعی یا یک گونه وسیعی از دستورات کلاسی، ابزارها و قوانین رفتاری یا راهنما ایجاد شود. جایی که حکومت فعالیت اقتصادی را محدود می کند رگولاسیون اتفاق می افتد.[۶۴]
رگولاسیون هرگز نمی تواند انحصار دولتی ایجاد کند. چنانچه بپذیریم که آنها می توانند مفهوم کنترل حکومت-محور را با مفهومی مضیقتر که ارتباط بیشتری بر توزیع تحت تأثیر حوزه رگولاسیون داشته باشد، جایگزین کنند. یکی از کاربردهای این نظم اجتماعی بایست شناسایی یک گونه محوری رگولاسیون باشد. این بحث به طور گسترده ای با رشد بدنه کاری که توجه به نقش بنیادین هویت مستقل شرکت ها به عنوان حکومت های خصوصی[۶۵] دارد، ترسیم می شود. در این نظم اجتماعی کلیه رقبا حضور یافته و رگولاسیون هرگز نمی تواند انحصار دولتی ایجاد کند.[۶۶] نظم اجتماعی بنیادین نیازمند یک قول، اطمینان و یک تضمینی است که مبتنی بر ادامه برخی روش ها و انجام برخی امور.[۶۷] این امر نیازمند یک آرامش خاطر است و این آرامش با حضور یک تضمین کننده میسر خواهد شد، یک رگولاتور که توانایی اطمینان بخشی را داشته باشد.
۲-۲- تکالیف مصرفکننده
در دوران مدرن از همبستگی حق و تکلیف سخن رانده میشود. این تطور مفهومی حق ریشه در قرون وسطی و پس از جنگهای خونینی رخ داد که اساس همگی بر حق و باطل بود. لذا با روشنگری اندیشمندان قرون ۱۷ و ۱۸ و برجسته نمودن اصل غایت بودن انسان، حق داشتن کم کم جایگزین تفکیک میان حق و باطل گردید. از اینرو هر شخص فارغ از نژاد، مذهب، رنگ و… به واسطه انسان بودن دارای کرامت انسانی بوده و از حداقل حقوق انسانی برخوردار است. این حق داشتن در زندگی اجتماعی با حق داشتن دیگران ملازمه دارد. بنابراین شایسته است در کنار حق، تکلیف را جهت تضمین حقوق دیگران و استمرار زندگی مسالمتآمیز قرار دهیم.
«از لحاظ تاریخی بحث از حقوق انسان بویژه در قالب حقوق طبیعی و اساسی وی، در جنبشهای سیاسی-اجتماعی سده هفدهم در آمریکای شمالی و اروپا تجلی و بروز یافت و پس از آن به تدریج در همه جنبشهای سیاسی- اجتماعی دنیا رخ نمود تا اینکه طی سده بیستم در اسناد بین المللی حقوق بشر ظهور و استقرار یافت. به دیگر سخن، در این فرایند حق علاوه بر معنای عینی که از گذشته در نظر گرفته میشد که برآن اساس، درستی یا نادرستی(حق و باطل) یک ادعا، از یک منظر عینی یا دست کم بینالاذهانی سنجیده میشد. در مقایسه حق شخصی به معنای «حق داشتن» بود که قضاوت دربارهی درستی و نادرستی ادعا را به فرد وامینهاد و صرفاً به دنبال حمایت از اصل تصمیم او در گزینش ادعایی از میان ادعاها بود. به دیگر سخن، در حق شخصی از صرف اعمال اراده آزاد فرد حمایت میشود ولی در حق عینی از محتوای عملی که بر اثر اعمال این اراده آزاد شکل گرفته است نیز پرسیده میشود».[۶۸]
در رابطه میان خودروسازان و مصرفکنندگان نیز حق و تکلیف در کنار یکدیگر قرار دارند. همانطور که مصرفکننده در ازای خرید خودرو حقوق و انتظاراتی دارد، تکالیفی نیز بر عهده دارد. پایبندی به مفاد قرارداد منعقده میان طرفین از بارزترین تکالیف و تعهدات مصرفکنندگان است. همچنین اجرای توصیههای تولیدکنندگان خودرو در جهت حفظ و نگهداری بهینه خودرو از دیگر تکالیف مصرفکنندگان محسوب میشود. در این زمینه بند ح از ماده نخست آیین نامه اجرایی قانون حمایت از مصرف کنندگان خودرو در تعریف استفاده مطلوب از خودرو ذکر میکند: «استفاده از هر خودرو مطابق مشخصات اعلام شده از سوی عرضه کننده (رعایت تعداد سرنشین و مقدار بار تا ظرفیت مجاز،‌شیوه نگهداری خودرو و نظایر آن) کهدر ضمانت نامه توضیح داده شده ؛ است».
لذا میتوان نخستین تکلیف مصرفکننده را استفاده مطلوب از خودرو مطابق آنچه در ضمانتنامه تشریح شده است، دانست. تبصره ۲ ماده ۴ آییننامه مزبور رعایت ضوابطمندرج در کتابچه راهنمای مصرف کننده برای مصرف کننده الزامی میداند.
همچنین مصرفکنندگان بایست به هشدارهایی که تولیدکننده در زمینه ایمنی خودرو متذکر میشود، گوش فرا دهد. این هشدارها شامل انواع فراخوانهایی است که در طول مصرف ممکن است به دلایل ایمنی توسط تولیدکننده صادر شود. برای نمونه فراخوانهایی که تولیدکننده جهت رفع عیب خودرو صادر میکند، مصرفکننده مکلف است در مهلت مقرره مراجعه نماید در غیر اینصورت نمیتواند مطالبه خسارت در اثر عیب و نقص خودرو نماید، مگر آنکه اثبات نماید به نحو مقتضی مطلع نگردیده است. متأسفانه قوانین و مقررات در این زمینه سکوت کردهاند. اما منطقی است که در عیوب عمده که به ایمنی خودرو مربوط است، تولیدکننده علاوه بر فراخوان عمومی از طریق رسانه های گروهی بایست به طور مکتوب یا اختصاصی نیز به مصرفکنندگان اطلاع رسانی نماید.
فصل سوم
مسئولیت مدنی تولیدکنندگان خودرو
۳-۱- مسئولیت مدنی ناشی از عیب یا نقص تولید
در این مبحث مسئولیت مدنی تولید کنندگان خودرو مبتنی بر نظریه کلاسیک تقصیر می باشد.در نظریه مسئولیت مدنی مبتنی بر تقصیر برقراری رابطه سببیّت میان عامل زیان و زیان وارده ضروری است و مستلزم اثبات آن از سوی زیان دیده است.این مسئولیت در قبال دارندگان خودرو مسئولیت قراردادی است که مطابق قرارداد فروش و خدمات پس از فروش تحقق می یابد.اما مسئولیت خودرو سازان محدود به این مسئله نمی شود و آنان در قبال زیان های ناشی از نقص عیب خودرو در مقابل ثالث نیز مطابق ضمان قهری مسئول هستند.
۳-۱-۱- مسئولیت مدنی ناشی از عیب تولیددر قبال دارندگان خودرو (نظریه تقصیر)
همانگونه که در فصل نخست بیان کردیم عیب خودرو در سه سطح عیب طراحی،عیب تولید و عیب در بهره برداری قابل بررسی می باشد.این عیوب به طور یکسان موجب مسئولیت مدنی خودرو سازان نمیشود و با یکدیگر متفاوت است لذا در این بخش به بررسی مسئولیت مدنی ناشی از این سه عیب میپردازیم.
۳-۱-۱-۱- مسئولیت مدنی خودرو سازان در اثر عیبدر طراحی خودرو
عیب در طراحی خودرو شامل عیوب ایرودینامیکی، سازهای، کنترلی و … می باشد که به فناوری و تجهیزات تولید مرتبط نبوده و ضعف اولیه در طراحی نخستین موجب بروز این مشکل می باشد در واقع فقدان دانش طراحی مهندسان و یا در قصور آنان در پیش بینی تمام جهات کاربری خودرو منجر به بروز ضعف طراحی می شود.اما چه عیوبی در طراحی،مؤثر در تحقق مسئولیت مدنی می گردد؟
به طور مثال وجود کیسه هوا و طراحی آن در خودرو موجب ایمنی بیشتر خودرو می شود و خریداران را در انتخاب آن ترغیب می نماید اما چنانچه در تصادفی که کیسه هوا عادتا بایست عمل می نموده به درستی کار نکرده و موجب خسارات جانی شود چنانچه عیب طراحی اثبات گردد مسئولیت مدنی قابل اثبات می باشد. یا ضعف عملکرد ترمز ها که می تواند بیشترین خسارات را در پی داشته باشد،چنانچه ناشی از ضعف طراحی باشد موجب مسئولیت خودروساز می گردد.
بنابراین می توان گفت در زمینه اشکالاتی که موجب بروز خطر شده است چنانچه ناشی از طراحی اولیه بوده باشد تولیدکننده به دلیل قصور در ارتقای فناوری و همگام نشدن با طراحی علمی و یا ضعف در کنترل کیفیت مسئول می باشد اما معیار هایی برای تشخیص عیب طراحی خودرو وجود دارد که دادگاه می تواند در رسیدگی به ادعاهای خواهان به آن توجه نماید.چرا که اگر خواهان مدعی عیب در طراحی خودرو باشد بایست بار اثبات را به دوش بکشد.
۱- معیار انتظار مشروع مصرف کننده[۶۹] :
انتظار مشروع مقولهایست نوین که در اثر توسعه حقوقی مورد توجه قرار گرفته است. انتظار مشروع اگرچه در ذیل دامنه حق نمیگنجد اما در کشورهای پیشرفته در رویه قضایی جایی برای خود باز کرده است.
در این زمینه نیز حداقل انتظار مصرفکننده، انتظار دریافت خدماتی متناسب با هزینه پرداختی ضمن رعایت استانداردهای لازم جهت ایمنی میباشد.
مطابق این معیار چنانچه طراحی خودرو به گونه ای باشد که ممکن است در شرایط خاص یا ویژه ای کارکرد غیر منتظره یا ضعیف تری نسبت به شرایط عادی داشته باشد،طراح و خودروساز آن را متذکر شده باشد و یا هشدار قبلی داده باشند.مانند عملکرد ترمز ها در برف و یا کارکرد خودرو در مناطق کوهستانی و صعب العبور.
۲- تئوری سود- خطر[۷۰]
این معیار مختص به کالاهایی است که اگر چه خطراتی نیز دارند اما فوایدی نیز در بر دارند و کسی که از فواید آن استفاده می کند بایست هزینه زیان های آن را بپردازد این امر به ویژه در مورد خودرو حائز اهمیت است بزرگترین عیب اتومبیل را میتوان آلوده کردن هوا دانست که بر میزان آلایندگیها میافزاید و مطابق این معیار می توان کسی را که از فواید آن استفاده می کند مسئول جبران این زیان دانست. این نظریه در فقه امامیه به قاعده الغرم بالغنم مشهور است. «من له الغنم فعلیه الغرم»هرکس از چیزی سودی می برد در مضراتش نیز شریک است.
بنابراین هرکس سودی عایدش میگردد، چنانچه در اثر عمل مستقیم یا غیرمستقیم وی زیانی نیز حاصل شود مسئول جبران آن میباشد. خاستگاه فلسفی این امر را میتوان عدالت اصلاحی دانست. هر جایی که توازن و تعادل را بطور نامشروعی برهم خورد نظام حقوقی در راستای برقراری عدالت اصلاحی وارد عمل میشود.
۳- معیار میانه[۷۱]
این معیار در واقع تلفیقی از دو روش فوق است که مطابق آن دادرس براساس اوضاع، شرایط و صلاحدید خویش می تواند از هر یک از معیار های فوق پیروی نماید. در واقع طبق این معیار علم قاضی به یاری وی شتافته تا بر اساس گزینشگری از میان دو روش فوق بپردازد.
ب)مسئولیت مدنی ناشی از عیب تولید خودرو
در این نوع مسئولیت برخلاف عیب طراحی که ناشی از ضعف دانش یا فناوری است در فرایند تولید کیفیت قطعات در سطح استاندارد و مطلوب نیست که می تواند آثار سوء و پیامد های منفی داشته باشد.در این زمینه ممکن است خودروساز علی رغم طراحی مطلوب و مناسب با به کار بردن مواد اولیه نامرغوب و ارزان جهت دستیابی به سود بیشتر اقدام ورزد.
«عیب در تولید ممکن است نوعی یا شخصی باشد:گاه خط تولید کالایی ناقص است و همانند فرضی که طرح ساخت کالا نادرست است،همه فرآورده های از ان نوع معیب می شود؛ولی در نوع عیب های از اینگونه در اثر خطای سازنده پاره ای از مصداق ها عیب پیدا می کند:مانند این که در بطری شیر نوشابه ای مگسی مسموم می افتد و خسارتی به بار می آورد یا پیچ های چرخ اتومبیلی محکم نمیشود و در حال حرکت واژگون می گردد:عیبی که به طرح و خط عمومی تولید ارتباط ندارد و کمتر از عیب در طرح رخ میدهد. به همین جهت،عیب در تولید را عیب عملی نامیده اند، در برابر عیب در طرح که نظری است.تمیز عیب در تولید آسان است،زیرا کالای معیب با سایر مصداق های آن که همه در خط تولید باید یکسان باشد تفاوت دارد و این مقایسه عیب در تولید مبیع را مشخص می کند؛در حالی که مبنای قیاس در عیب طراحی مشخص نیست و به سختی معلوم می شود.»[۷۲]
بنابراین مسئولیت ناشی از عیب تولید به طریق اولی مسئولیت مبتنی بر تقصیر است و بار اثبات بر دوش مصرف کننده خودرو می باشد.بدین ترتیب که وی بایست کیفیت پایین و نا مطلوب قطعات خودرو و رابطه سببیت را میان عامل زیان و زیان وارده را اثبات نماید.بدین گونه است که مسئولیت مدنی خودروساز تحقق می یابد.به طور خلاصه آنکه،مسئولیت مدنی ناشی از عیب تولید بر مبنای مسئولیت تقصیر است و نظریه خطر یا فرض تقصیر کارگر نمی باشد.
ج- مسئولیت ناشی از عیب انتفاع یا بهره برداری
طبق این نظریه تولیدکننده بایست نحوه انتفاع و بهره برداری مناسب را به مصرف کننده آموزش داده و هشدارهای لازم را در زمینه معایب آن گوشزد نماید.این موضوع معمولا در هنگام فروش خودرو به همراه دفترچه راهنما تحقق می یابد:و در این دفترچه راهنما خودروساز نحوه استفاده،امکانات و هشدارهای لازم را در آن متذکر می شود.این امر موجب می گردد تا مصرف کننده به طرز بهینه و مطلوب تری از خودرو استفاده نموده و کمتر دچار نقص و خرابی گردد.
«رویه قضایی فرانسه در آغاز میان تعهد به آگاه سازی و عیب فرقی نمی گذاشت و در واقع فروشنده را به آگاه سازی از دو چیز متعهد می دانست: آگاه سازی مشتری از وضعیت مبیع (عیب) و آگاه سازی وی از نحوه استعمال مبیع و دادن هشدار از خطاهای پنهان آن. در کامن لا نیز فقدان راهنمایی و هشدار، نوعی عیب کالا محسوب می شود. اما خود مبحث تعهد به آگاه سازی و تکلیف تولید گنندگان و فروشندگان در مورد راهنمایی و هشدار، به اندازه کافی وسیع مهم هست که بتوان آن را در ذیل مبحثی جدای از خیار عیب مورد بحث قرار داد.»[۷۳]
البته لازم به ذکر است که هشدار و تذکر همواره نمی تواند رافع مسئولیت تولید کننده باشد و عیب در تولید و طراحی را پوشش داده و بی اثر نماید. بلکه تولید کننده بایست حداکثر تلاش خویش را در رفع عیب خودرو نموده و با تمام توان و تکنولوژی سعی در به حداقل رساندن نارسایی ها نماید و به نظر می رسد که تشخیص این موضوع پس از ارجاع به کارشناسان خبره بر عهده دادگاه می باشد. اما در مواردی که عیب تولید آشکار شده است و خودرو ساز از طریق اعلان عمومی یا اعلام مشتریان و مصرف کنندگان فراخوان عمومی جهت مراجعه و رفع عیب می دهد،در صورت عدم مراجعه مبری از مسئولیت در صورت وقوع حادثه زیانبار می شود.این موضوع در مورد اتومبیل های سواری پژو ۴۰۵ ساخت سال های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ بدلیل آتش سوزی های متعدد مشهود بود.لازم به ذکر است ذر این زمینه به نظر می رسد اعلان عموممی کارگشا نمی باشد و خودروساز بایست علاوه بر آن حتیالامکان به تمامی مصرف کنندگان اعلام خطر و ضروریت مراجعه به شرکت را متذکر شود.
۳-۱-۲- مسئولیت مدنی ناشی از عیب تولید در قبال اشخاص متضرر (نظریه خطر)
مسئولیت مدنی سازندگان خودرو را در قبال اشخاص ثالث مسلماً تحت مسئولیت قراردادی نمیتوان گنجاند.چرا که اساساً اصل نسبی بودن قراردادها این امکان را مگر در مواقع استثنایی فراهم نمی سازد که قرارداد و آثار آن به ثالث تسری یابد.لذا موضوع ضمان قهری و یا نظریه خطر در این باب مفتوح است.بدین معنا که مسئولیت مدنی ناشی از عیب تولید در برابر سایر اشخاص را در ذیل کدام نظریه مسئولیت مدنی (ضمان قهری یا نظریه خطر)بایست جست و جو کرد؟در ضمان قهری همانگونه که بیان داشتیم تقصیر همواره بر خلاف اصل است و بایست عنصر تقصیر توسط مدعی اثبات و محرز گردد.از این رو زیاندیده بایست میان غیب تولیدی خودرو و زیان وارده رابطه سببیت را برقرار و بدین ترتیب مسئولیت مدنی خودرو ساز را اثبات نماید.
اما در نظریه ایجاد خطر تقصیر کارفرما یا تولیدکننده به دلیل ایجاد محیطی خطرناک مفروض است،و وی عوض سودی که از این کالای خطرناک می برد بایست خسارت آن را نیز متحمل شود.لذا با توجه به این امر که اتومبیل نیز به دلیل سرعت بالا خطراتی را برای اشخاص ثالث ایجاد می کند و آمار تصادفات به ویژه در ایران مؤید این مطلب می باشد که اتومبیل ممکن است در زمره کالاهای خطرناک به شمار آورد.[۷۴] این در حالی است که تحقیقات مرکز پژوهش مجلس سه عامل نیروی انسانی،جاده وکیفیت وسایل نقلیه را از عامل تصادفات جاده ای نام برده است.[۷۵]
اما با این اوصاف می توان خودرو را در زمره کالا های خطرناک در آورد.چنانچه نظر به این امر دهیم آنگاه رابطه میان تولیدکنندگان خودرو و اشخاص ثالث را چگونه براساس نظریه ایجاد خطر بایست تنظیم و تنسیق کنیم؟
به طور نمونه آیا خودرویی که در کنار خیابان پارک است و در اثر عیب تولید دچار آتش سوزی و موجب تلف یا جراحت شخص عابری که نزدیکی آن میگذشته است، میگردد را بر چه مبنایی از مسئولیت مدنی بایست بپنداریم آیا این امر مبتنی بر نظریه تقصیراست یا خطر و یا عامل زیا را بایست درجه نخست صاحب خودرو و یا تولیدکننده دانست؟
پاسخ همه این پرسش ها در گرو پاسخگویی به مسئله فبلی است بدین ترتیب که آیا بایست خودرو را در زمره کالاهای خطرناک قرار داد؟
برخی معتقدند:«کالایی معیوب و خطرناک است که عیب و خطر آن،فوق انتظار مصرف کننده متعارف باشد و وی نتواند آن مقدار نقص و خطر را پیش بینی کند یا نحوه استعمال آن دقیق و مشکل و خطرناک باشد و هشدار و راهنمایی کافی به همراه نداشته باشد و یا به تعبیری دیگر در وضعیتی باشد که تولیدکننده یا فروشنده متعارف از فروش یا عرصه آن به بازار امتناع ورزد.»[۷۶]
اما این تعبیر نیز نمی تواند شاخص دقیقی جهت ارزیابی کالای خطرناک ارائه کند،چرا که اساسا عامل انسانی[۷۷] همواره عاملی ناشناخته و غیرقابل پیش بینی در سوانح و رخدادها می باشد و همواره نمی توان مرز دقیقی میان خطای انسانی و خطای فنی اتومبیل ترسیم کرد.لذا به نظر می رسد که بایست به دنبال معیاری دیگر جهت تمیز کالای خطرناک از کالای معیوبی باشیمکه خطرآفرین است.
«تولید کالای خطرناک را نباید با تولید کالای معیبی که خطر آفرین شده است اشتباه کرد.هرچند هر دو تولید از جهت خطرسازی به یکدیگر شبیه اند و کالای معیب نیز در اثر عیب در طرح یا تولید یا نقص اطلاعات،به صورت کالایی خطرناک در می آید،تفاوت های آشکار این دو مفهوم را نیز نباید از نظر دور داشت.خطر ناشی از کالای خطرناک ذاتی است و به بی مبالاتی و تقصیر در جریان تولید ارتباط ندارد،در حالی که خطر کالای معیب عَرضَی و ناشی از بی مبالاتی در پرهیز از خطرهای احتمالی و کوشش در راه تامین ایمنی مصرف کنندگان است.»[۷۸]
بنابراین بایست میان کالای خطرناک که خطرات بالقوه و ذاتی دارد با کالایی معیوب که ممکن است در اثر کوتاهی و قصور عامل انسانی و یا عوامل محیطی به صورت کالایی خطرناک در آید تفکیک قائل شویم. به طور مثال دخانیات،سیگار و یا سم سیانور کالاهایی خطرناک هستند که ذاتا خطر همراه آنان است اما در مقایسه با سم سیانور که کشنده است و مصارف انسانی ندارد داروهایی دیگری یافت می شود که مصارف بشری دارند و فواید بیشتری نسبت به مضرات آن دارند اما چنانچه تاریخ مصرف آن منقضی شود ممکن است که دارویی خطرناک و یا کشنده تبدیل شوند و یا برخی داروها که در حالت عادی تجویز می شوند اما چنانچه بیماران خاص آن را استعمال کنند دچار عارضه های بعضا جبران ناپذیری می گردند.مثل داروی پنی سیلین که نیازمند تست قبل از تزریق می باشد.
با عنایت به مطالب مطروحه نمی توان خودرو را در زمره کالاهای خطرناک به شمار آورد.ضمن آنکه همانگونه که در گزارش مرکز پژوهش های مجلس نیز آمده دو عامل نیروی انسانی و جاده در تلفات و سوانح رانندگی نقش مهمی دارند و لذا نمی توان خودرو را به تنهایی کالایی خطرناک تلقی کرد.
در مجموع می توان بیان داشت که چنانچه مسئولیت مدنی خودروسازان در قبال ثالث مبتنی بر مسئولیت محض و یا نظریه خطر باشد موجب تحمیل زیان های سنگین و زیادی بر شرکت های خودروساز گردد که در نهایت به ورشکستگی آنان منجر خواهد شد.لذا به نظر می رسد که مسئولیت مدنی خودروسازان ناشی از عیب تولید را باید در دایره مسئولیت مبتنی بر تقصیر دنبال کرد.این امر علاوه بر آنکه با تفسیر فرق از کالای خطرناک نزدیک تر است موجب می گردد رقابتی بودن بازار بیشتر تضمین می گردد و عادلانه بودن آن تحقق می گردد.
۳-۱-۳- مسئولیت مدنی ناشی از عدم آموزش کافی به مصرفکنندگان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ق.ظ ]




اگر چه یافتن نظریه ای که بتوان به ضرس قاطع بر صحت و یکتا بودن آن جهت نیل به اهداف مشخص توسل جست، دشوار و اساساً صحیح نیست اما دست کم اجماع بر نظریهای نزدیکتر می تواند در روش شناسی مؤثر واقع گردد. نظام مسئولیت مدنی علاوه بر صعب بودن و پیچیدگی های فراوان با عنایت به حوزه های گسترده ای را که در بر می گیرد نمی تواند پیرو نظریه ای منحصر باشد، لذا در این زمینه بایست به تفکیک حوزه های مختلف مسئولیت مدنی جهت تعیین گفتمان غالب در آن حوزه ها داشت.
در حوزه کلاسیک نظام مسئولیت مدنی که مختص به روابط افراد در چهارچوب مناسبات اجتماعی و مبادلات مختلف می باشد و زیر سیطره نظام حقوق خصوصی قرار دارد و برابری طرفین و آزادی اراده ها کنش گران اصلی موضوع می باشند پیروی از نظریه صورت گرایی بدان جهت که اساس را بر عدالت اصلاحی و عدالت بین طرفین ( زیان دیده و عاما زیان) می گذارد، صحیح تر به نظر می آید. اما در حوزه حقوق عمومی و بویژه مسئولیت مدنی دولت از این رو که منفعت عمومی نقش کلیدی و کنش گر اصلی محسوب می شود و عدالت اجتماعی جایگزین عدالت معاوضی است، نظریه ابزار گرایی بیشتر مورد تأمل قرار می گیرد. لذا در نظریه های ابزار گرا مسئولیت مدنی ابزاری برای تحقق عدالت اجتماعی و از دیدگاه حقوق عمومی به آن نگریسته می شود»[۲۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۳- هدف مسئولیت مدنی
به طور سنتی هدف مسئولیت مدنی جبران ضررو زیان های ناروا و برقراری عدالت معاوضی بیان می گردد.به طور مثال «مرسوم است که میگویند:هدف مسئولیت مدنی جبران خسارت زیاندیده و تسلی خاطر وی،مجازات خطاکار و بازداشتن وی و دیگران از ارتکاب مجدد فعل زیانبار و ایجاد صلح و ثبات و برقراری اخلاقی خاص در جامعه است »[۳۰] اما تحولات گسترده در حوزه های مختلف حیات بشری و پیچیدگی های روابط اجتماعی ناشی از پیشرفت فناوری موجب تحول این حوزه نیز شده است چنانکه وجود شکافهای طبقاتی ناشی از زندگی مدرن و پیدایش معضلات اجتماعی عدیده منجر به ورود دولت در حوزه های اقتصادی و اجتماعی جهت تنظیم[۳۱] روابط در این حوزه ها به منظور برقراری عدالت در نهایت بر معادلات مسئولیت مدنی نیز اثر گذاشته است.چنانچه در بخش پیش نیز گفتیم حضور دولت موجب شکل گیری مسئولیت مدنی محض و بدون تقصیر گردید.به همین ترتیب هدف مسئولیت مدنی نیز دیگر محدود به جبران خسارت نماند بلکه مسئولیت مدنی به عنوانی ابزاری جهت بسط و توسعه عدالت اجتماعی مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفت.لذا در این مبحث علاوه بر هدف سنتی به بسط عدالت از طریق نظام مسئولیت مدنی نیز خواهیم پرداخت.
۱-۳-۱- جبران خسارت
برای درک جبران خسارت بایست نخست مفهوم ضرر را دریافت.ضرر دو قسم مادی و معنوی را در بر می گیرد که راه های جبران آن نیز متفاوت است.ماده ۷۲۸ قانون آئین دادرسی مدنی ضرر را چنین پیش بینی کرده است: «ضرر ممکن استبه واسطه از بین رفتن مالی باشد یا به واسطه فوت شدن منفعتی که از انجام تعهد حاصل می شده است.»لذا عدم النفع نیز مورد تصدیق قانون و از انواع ضرر شناخته شده است که در نظام جبران خسارت پراهمیت می باشد.
در هر صورت می توان جبران خسارت را اصلی ترین و مقدم ترین هدف مسئولیت مدنی دانست که دارای بیشترین کارکرد در حقوق خصوصی و معاملات میان اشخاص خصوصی دارد.
شیوه های جبران خسارت در تحقق اهداف مسئولیت مدنی نیز حائز اهمیت است.شیوه های جبران خسارت را به دو دسته می توان تقسیم کرد.

    1. جبران خسارت از طریق اعاده به وضع سابق
    1. جبران خسارت از طریق پرداخت معادل

۱-۳-۱-۱- اعاده به وضع سابق
زمانی که زیانی وارد می شود نزدیک ترین شیوه به عدالت جهت جبران آن اعاده به وضعیت سابق است.بدین معنا که همه چیز به وضعیت قبل از وقوع ضرر بازگردد.این همان مفهوم ساده عدالت اصلاحی است که در پی برقراری عدالت حداکثری است.
این رویکرد مورد توجه قانون گذار مدنی قرار گرفته است به طوری که در ماده۳۲۹ق.م ذکر می کند:«اگر کسی خانه یا بنای کسی را خراب کند باید آن را مثل صورت اول بنا نماید…»یا ماده ۳۱۱ ق.م مقرر می دارد«غاصب باید مال مغضوب را عینا به صاحب آن رد نماید…»لذا اعاده به وضعیت سابق را می توان نخستین شیوه جبران خسارت ذکر کرد که در حالاتی که امکان آن وجود دارد مراجعه به سایر شیوه های جبران خسارت امکان پذیر نیست.به طور نمونه غاصبی که مال مغضوب را عیناً در اختیار دارد نمی تواند از رد آن خودداری و اقدام به پرداخت قیمت آن نماید.اما همواره اعاده به وضع سابق با بازگرداندن یا ترمیم و یا دادن مثل و بدل صورت نمی پذیرد.در برخی موارد عاملی موجب ورود زیان به طور مستمر به دیگری می شود و کار وی وسیله اضرار به دیگر است مانند همسایه ای که با حفر چاه یا گودالی موجب سست شدن بنای همسایه می گردد و یا با اختصاص بخشی از منزل خویش به نگهداری دارو و طیور موجب شیوع بیماری می گردد که در این موارد از بین بردن منبع ضرر نخستین گام در جهت متوقف کردن خسارت و اعاده به وضع سابق است اگرچه در این حالات اعاده به وضع سابق ناظر به آینده است و معطوف به زیان های گذشته و جبران آنها نمی باشد.ماده ۱۳۲ق.م در این باب مقرر می دارد«کسی نمی تواند در ملک خود تصرفی کند که مستلزم تضرر همسایه شود ، مگر تصرفی که به قدر متعارف و برای رفع حاجت یا دفع ضرر از خود باشد.»
۱-۳-۱-۲- جبران ضرر از طریق پرداخت معادل
شیوه دیگر جبران خسارت،پرداخت معادل می باسد که در مواردی که امکان بازگشت به وضعیت پیش از ورود زیان میسر نباشد به سه وسیله قابل جبران است.۱- دادن بدل۲- دادن مثل۳- پرداخت قیمت
۱-دادن بدل
«هرگاه مال مغضوب تلف نشده باشد ولی غاصب نیز به جهات دیگر،مانند گم شدن یا افتادن انگشتر در رودخانه،نتواند عین را به مالک بدهد،باید بدل آن را تهیه و تسلیم مالک کند.مقصود از بدل در مورد مثلی مالی است که از حیث اوصاف و قیمت با مال مغضوب یکسان باشد و در مورد قیمی، چیزی است که دارای اوصاف شبیه و نزدیک به مال مغضوب است.این مال را از این حیث که غاصب حایل میان مالک و مال او شده است بدل حیلوله می نامند.»[۳۲]
۲- دادن مثل
دادن مثل زمانی است که عین مال تلف شده باشد و تفاوت آن با بدل در آن است که در بدل دسترسی به عین مال امکان پذیر نیست و مال تلف نشده است.لذا هرگاه عین یافت شد می توان با رد آن بدل را پس گرفت.ماده ۳۱۱ قانون مدنی که در قسمت قبل نیز بدان اشاره کردیم در ادامه رد مال مغضوب مقرر می دارد«… اگر عین تلف شده باشد باید مثل یا قیمت آن را بدهد و اگر به علت دیگری رد عین ممکن نباشد باید بدل آن را بدهد.»
در مواردی دادن مثل شیوۀ مناسب جهت جبران خسارت است که نمونه های دیگر کالا و مشابه به آن از نظر کیفیت و ابعاد و جنس و… وجود داشته باشد و علاوه بر آن دادن مثل مشقت تهیه آن کالا را از دوش زیاندیده بر دارد.در این حالات به نظر می رسد هزینه های جانبی خرید مانند هزینه حمل و نقل و کرایه بار بر عهده عامل زیان باشد.
۳-پرداخت قیمت
بهترین شیوه جبران خسارت پرداختن پول است.از آنجا که پول نقش اصلی را در مبادلات و معاملات ایفا می کند محور اصلی جبران خسارت نیز تلقی می گردد.اگرچه پرداخت قیمت ممکن است موجب دردسر صاحب مال جهت تهیه آن گردد اما منافع بسیاری نیز در آن است که در موارد زیادی زیان دیدگان تمایل به دریافت پول به جای سایر طرق جبران خسارت دارند.در زیان های معنوی دو روش قبل ناکار آمد است و اعاده به وضع سابق از طریق عذرخواهی با درج در نشریات همواره کافی نمی باشد و لطمه های روحی و روانی را برطرف نمی سازد.آسیب های روانی اصولاً بسیار خطرناک و گاهاًغیرقابل جبران می باشد اما قانون گذار همواره از طرقی سعی در کاهش این تألمات روحی داشته است.ماده ۸ قانون مسئولیت مدنی مقرر می دارد:«کسی که در اثر تصدیقات یا انتشارات مخالف واقع، به حیثیت و اعتبارات و موقعیت دیگری زیان وارد آورد،مسئول جبران آن است…»همچنین ماده ۱۰همین قانون اذعان دارد: «هر کسی که به حیثیت واعتبارات شخصی یا خانوادهایاو لطمه وارد شود می‌تواند از کسی که لطمه وارد آورده است جبران زیان مادی‌معنوی خود را بخواهد هر گاه اهمیت زیان و نوع تقصیر ایجاب نماید دادگاه می‌تواند در صورت اثبات تقصیر علاوه بر صدور حکم به خسارت مالی‌حکم به رفع زیان از طریق دیگر از قبیل الزام به عذرخواهی و درج حکم در جراید و امثال آن نماید».
اگرچه زیان و آسیب های معنوی و تألمات روحی با پول قابل ترمیم نیست اما دشواری غرامت معنوی و فقدان شیوه جبران غرامت واقعی موجب جایگزینی شیوهی پرداخت پولی در زیان های معنوی گردیده است.«در روش پولی اگر برای آنچه باید داده شود سقف خاصی مقرر شده باشد یعنی حداکثر مبلغ قابل پرداخت به عنوان غرامت،دارای میزان مشخصی باشد باز این رویکرد،حتی به تنهایی نشانه ای روشن از هویت ترمیمی غرامت است زیرا به خواهان اجازه نمی دهد که اگر بتواندزیان وارد به او بیش از سقف مشخص قانونی است نسبت به آن مازاد،غرامتی دریافت نماید.»[۳۳] بنابراین در نظام حقوقی حاکم بر مسئولیت مدنی اصل بر جبران خسارت به صورت مثلی یا بدلی است،مانند ماده ۳۲۹ ق.م که حکم به بنا نمودن خانه مثل صورت اول می نماید یا در غصب به رد مال عیناً، اشاره دارد.و این روش بیشترین قرابت را با عدالت و جبران زیان وارده دارد.وجبران پولی نقش ترمیمی و روش جایگزین محسوب می گردد،اگرچه امروزه شیوه ی رایج و غالب می باشد.
۱-۳-۲- بسط عدالت
عدالت مفهومی پیچیده و غامض است که همواره کانون توجه جامعه بشری در تمامی ادوار تاریخی بوده است،اما علی رغم کوشش های نظریه پردازان هرگز اجماعی بر مفهوم آن صورت نگرفته و به نظر هم نمی رسد این امر محقق گردد.اما برداشت های گوناگون از مفهوم عدالت در حوزه های مختلف حیات بشری منجر به کارکردهای خاصی گردیده است.به طور مثال در حوزه اقتصادمفهوم عدالت بیشتر معطوف به نظام باز توزیعی جهت برخورداری برابر از منابع عمومی و همگانی بوده است.در این زمینه نگرش های سیاسی و فلسفه سیاسی بر اجرای سیستم باز توزیع و در نهایت توزین عدالت متفاوت است.برای نمونه لیبرالیسم ها به ایجاد فرصت های برابر جهت دست یابی به منابع و آزادی ها معتقدند ونظام باز توزیع را بر این پایه استوار می دارند حال آنکه در نظام های سوسیالیستی دولت به گسترش نظام تامین اجتماعی و کمک های مستقیم و غیر مستقیم به فقرا و وضع سیستم مالیاتی بر مبنای کاهش شکاف طبقاتی متمایل است.
«عدالت مفهومی است اخلاقی.آموزش های مذهبی و وضع اقتصادی و سیاسی در هر قوم اخلاقی به وجود می آورد،که بر حسب آن،درباره ی داد و ستد داوری می کنند.این احساس عدالت نزد همه کم و بیش وجود دارد،ولی بیشتر احکام عرفی ساده و ناقص است و همگان درباره مسائل حقوقی و اقتصادی عدالت را تشخیص نمی دهند.همان گونه که در اخلاق باید عرف پاکان و پرهیزگاران رل مبنا قرار داد،مفهوم عدالت را نیز باید در نوشته های دانایان حقوق و اخلاق جستجو کرد.»[۳۴]
جان راولز[۳۵] نظریه پرداز لیبرالیسم معاصر تئوری عدالت به مثابه انصاف را مطرح می کند.عدالت در نظریه وی مبتنی بر امری سیاسی است و نه متافیزیک و از اینرو برداشت سیاسی عدالت را فهم غالب از آن توصیف می کند و نه آموزه های دینی و فلسفی.وی دو اصل را برای چنین عدالتی بر می شمارد:
«الف)هر شخصی نسبت به طرحی کاملا کافی از آزادی های اساسی برابر که،طرح مشابهی از آزادی هابرای همگان همساز باشد حق لغو ناشدنی یکسان دارد؛
ب)نابرابری های اجتماعی و اقتصادی به دو شرط قابل قبول هستند:نخست اینکه این نابرابری ها باید مختص به مناصب و مقام هایی باشند که تحت شرایط برابری منصفانه فرصت ها باب آن ها به روی همگان گشوده است؛ و دوم اینکه نابرابری ها باید بیشترین سود را برای محرومترین اعضای جامعه داشته باشند(اصل تفاوت)».[۳۶]
اما در نظریه وی اصل اول مقدم بر اصل دوم است و این اصول متکی بر پلورالیسم معقولی است که بیانگر دیدگاه های حاکم در یک رژیم دموکراتیک بوده و قدرت سیاسی را برابر با قدرت شهروندان آزاد و برابر به مثابه اشخاص حقوقی می داند که از دل آن لیبرالیسم سیاسی متولد می شود.به باور راولز«شهروندان در جامعه بسامان دو دیدگاه متمایز،هرچند بسیار نزدیک را تایید می کنند:یکی آن برداشت سیاسی از عدالت است که همگان بر آن صحه می گذارند؛دیگری به آموزه های جامع (یا نسبتاً جامع) و مغایر دینی،فلسفی و اخلاقی مربوط می شود که در جامعه وجود دارد.»[۳۷]لذا نظامی قادر است عدالت گستر باشد که به طرز کارآمدی عدالت را بر اساس برداشت عمومی از مفهوم آن تنظیم نماید.چنانچه شهروندان برداشتی عمومی مبتنی بر عقل مشترک بشری را در قضاوت های همگانی دریافته و به یک تامل عمومی گسترده دست یابند.
در نظام مسئولیت مدنی نیز که یکی از اهداف عمده آن بسط عدالت است،این برداشت از مفهوم عدالت الزامی و راهگشا است.در نظام سنتی مسئولیت مدنی که عدالت معاوضی وجه غالب آن است برداشت های دینی و اخلاقی پایه های آن را تشکیل می دهد که پاسخگویی حوزه های گسترده در جامعه امروزی نمی باشد. یکی از وجوه بارز این مسئله نفوذ دولت در عرصه های مختلف حیات بشری است که قرائت فوق را ناکارآمد و ناکافی کرده است.
به نظر می رسد با توجه به تحولات عمده جامعه بشری و دگردیسی نیازهای اجتماعی بسط و توسعه برداشت سیاسی از عدالت در نظام مسئولیت مدنی موجب پیشرفت تکمیل این حوزه از حقوق می گردد و میتواند مبنای نظریه های مسئولیت بدون تقصیر و توسعه آن جهت جبران پذیر بودن خسارت های متعدد می باشد.این امر می تواند در نقش و مسئولیت دولت در تامین کالاهای عمومی علی الخصوص در حوزه زیست محیطی متجلی گردد.دولت به عنوان بزرگترین تأمین کننده خیر عمومی در حوزه هایی که بخش خصوصی به دلیل عدم سودآوری در آن ورود نمی کنند،متولی و مسئول می باشد. حوزه های آموزش،درمان و محیط زیست معمولا از این قسم امور می باشند که دولت بدون تقصیر مسئول می باشد.
۱-۴- ارکان مسئولیت مدنی
نظام مسئولیت مدنی در تلاش است که زیان وارده بر اشخاص(حقیقی یا حقوقی) جبران گردد و در آینده ضررهای ناروا به حداقل کاهش یابد.در این نظام سه رکن وجود دارد.

    1. ضرر و زیان
    1. فعل زیانبار
    1. علیت که جهت درک بهتر مطلب بدان می پردازیم.

۱-۴-۱- ضرر و زیان
ورود زیان و خسارت نخستین رکن مسئولیت مدنی است و بدون وقوع زیان مسأله منتفی می گردد.بدین ترتیب که شخصی با انجام فعلی و حتی قصد زیان رساندن درصدد ورود خسارت به دیگری بر می آید اما زیان وارد نمی شود یا بسیار جزئی و قابل اغماض است،لذا مسئولیت مدنی محقق نمی گردد.مغهوم ضرر را در بخش گذشته ذکر کردیم و اکنون به شرایط ضرر و زیانی که قابل جبران است می پردازیم:ضرربرای آن که جبران شود بایستی الف- مسلم باشد. ب- مستقیم باشد. ج- جبران نشده باشد. د- قابل پیش بینی باشد. ه- غیرقانونی باشد و- همگانی نباشد. ی- در اثر اقدام زیاندیده یا تقصیر وی نباشد
۱-۴-۱-۱- ضرر باید مسلم باشد.
منظور از اینکه ضرر باید مسلم باشد یعنی بتوان در عالم واقع،وقوع آنرا اثبات نمود چه به واسطه از بین رفتن مال باشد و چه به واسطه فوت منفعت که مورد اشاره ماده ۷۲۸ قانون آیین دادرسی مدنی نیز می باشد.لذا زیانهای مربوط به اعیان و منافع و عدم النفع در صورتی که قطعی باشند و نه متحمل قاعدتا قابل مطالبه می باشند.
«با وجود این،اگر خسارتی که در آینده و به احتمال وارد می شود،به نظر دادرس،ادامه و نتیجه مسلم و مستقیم وضع فعلی زیاندیده باشد،باید آن را در حکم خسارت مستقیم و کنونی شمرد.یعنی خسارتی که وقوع آن به حکم عرف قابل پیش بینی در آینده است در زمره خسارتهای حادثه زیانبار کنونی است و آن را نباید با خسارتی که امکان آن می رود مخلوط کرد:به عنوان مثال،هزینه های نگاهداری و مواظبت از بیمار را در آینده می توان خسارت فعلی شمرد نه محتمل».[۳۸]
۱-۴-۱-۲- ضرر باید مستقیم باشد
در قسمتی از ماده ۷۲۸ آئین دادرسی مدنی آمده است:«…و این ضرر بلا واسطه ناشی از عدم انجام تعهد و یا تاخیر آن یا عدم تسلیم محکوم بوده است… ». لذا به نظر می رسد بلا واسطه بودن زیان از شرایط تحقق زیان است اما این بی واسطه بودن ضرر را بایست در عرف جستجو کرد.بدین معنا که داوری عرف در تشخیص مستقیم و بلاواسطه بودن ضرر بایست ملاک عمل قرار گیرد.
«بنابراین،کافی است که بین فعل شخص و زیان وارده رابطه سببیت عزمی احراز شود،هر چند که در فاصله میان فعل و ضرر عوامل دیگری نیز زمینه اضرار را فراهم کند.قانون مدنی نیز به این حقیقت توجه داشته است.زیرا،با اینکه در اجتماع مباشرو سبب همیشه مباشر نزدیکترین سبب است،در فرضی که سبب قویتر است،سبب (علت دورتر)را مسئول می شمارد».[۳۹]
۱-۴-۱-۳- ضرر نبایستی قبلا جبران شده باشد.
جهت تحقق مسئولیت مدنی ضرر باید جبران نشده باشد.لذا به هر طریقی که زیان جبران شودمطالبه دوباره آن مقدور نیست.به طور نمونه در مواردی که پوشش بیمه ای وجود دارد و بیمه زیان را جبران می کند،دیگر نمی توان از زیان رسان هم خسارت را مطالبه نمود.بدین ترتیب که جبران غرامت به هر طریقی مانع جبران های دیگر می شود.ماده ۳۱۹قانون مدنی در این باب مقرر می دارد که:«اگر مالک تمام یا قسمتی از مال مغضوب را از یکی از غاصبین بگیرد،حق رجوع به قدر ماخوذ به غاصبین دیگر ندارد».
لازم به ذکر است هدایا و کمک های موسسات خیریه و انجمن های نیکوکاری که با هدف خیر و کمک به افراد صورت می گیرد با توجه به نیت خیرخواهانه و اخلاقی آن جبران خسارت محسوب نمیشود.
۱-۴-۱-۴- ضرر قابل پیش بینی باشد
پیش بینی ضرر و زیان در جائی مطرح است که تقصیر مبنای مسئولیت مدنی باشد.لذا در مسئولیتهای مدنی بدون تقصیر به نظر می رسد پیش بینی ضرر محلی از اعراب نیست بدین معنا که وقوع ضرر از فعل زیانبار در مواردی که مبنای مسئولیت مدنی مبتنی بر تقصیر است نیازمند قابلیت پیش بینی آن می باشد.چنانکه ماده ۳۵۳ق.م. نیز اذعان می نماید:«هرگاه کسی در ملک خود آتشی روشن کند که عادتاً به محل دیگر سرایت می نماید یا بداند که به جای دیگر سرایت خواهد کرد و در اثر سرایت موجب تلف و خسارت شود،عهده دار آن خواهد بود. اگرچه به مقدار نیاز خود روشن کرده باشد.»
۱-۴-۱-۵- غیر قانونی باشد
ضرر نبایست طبق قانون و یا به حکم آن وارد شده باشد، در چنین صورتی غیر قابل جبران است.در مواردی زیان قابل جبران است که به طور ناروا وارد شده باشد.
برخی عنوان می دارندکه ضرر باید نامشروع باشد.[۴۰] اما نبایست نامشروع بودن و غیر قانونی بودن خلط کرد. مشروعیت[۴۱] برداشت عمومی و همگانی از یک قاعده در حوزه اخلاق و مذهب می باشد که داور آن وجدان عمومی است،اما غیر قانونی[۴۲] بودن امری است که برخلاف قانون مدون و مصوب صورت گرفته و ضمانت اجرای حقوقی نیز دارد.چنانچه ممکن است امری قانونی اما نامشروع باشد و بالعکس.لذا چنانچه حق را ادعای تضمین شده بدانیم تنها در مواردی که قانون حکم به جبران خسارت می نماید،زیان قابل جبران است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ق.ظ ]




در حقوق کامن‌لو نیز جهت تحقق مسئولیت‌های مبتنی بر غفلت و بی احتیاطی (تقصیر) احراز چهار مورد به شرح زیر لازم است:[۵۸]
وجود یک وظیفه قانونی که به‌وسیله قانون مشخص و معین‌شده باشد.
نقض وظیفه مزبور که حقوقدانان کامن لو می‌گویند از ترکیب این دو عنصر تقصیر پدید می‌آید.
وجود رابطه سببیت بین عمل زیان‌بار و زیان وارده.
وجود خسارت.
به‌هرحال نظریه تقصیر مبنایی اخلاقی داشته و در ابتدا دارای «وصف شخصی» بود و با توجه به وضع روحی و اجتماعی و مادی و دیگر خصوصیات هر شخصی ارزیابی می‌شد؛ اما با اثبات عدم کارایی نظریه‌ی تقصیر در حل مشکلات مسئولیت مدنی که دائماً پیچیده‌تر نیز می‌شد طرفداران این نظریه از توجیه اخلاقی آن دست برداشته و برای تقصیر جنبه اجتماعی، قائل شدند و برای آن‌که شخصی را مقصر فرض کرد لازم نیست عمل شخص قابل سرزنش باشد، بلکه باید به رفتار یک انسان معمولی و متعارف در جامعه و در همان شرایط توجه داشت. این نظریه بیشتر در اروپا و آمریکا موردقبول قرار گرفت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امروزه کمتر کسی می‌تواند ادعا کند که مسئولیت تنها بایستی بر مبنای تقصیر استوار شود و هیچ عامل دیگری در آن اثر ندارد. به‌ویژه با گسترش بیمه‌های مسئولیت و تأمین اجتماعی از جذبه و اعتبار بسیاری از دلایل نظریه کاسته شده است و اخلاق و انصاف به‌مانند گذشته اثر ندارد و تحلیل روانی و توجّه به ملامت‌های وجدانی به کار نمی‌آید و با دگرگونی اوضاع اجتماعی و اقتصادی طرز فکر و مبانی مسئولیت نیز متفاوت گردیده است[۵۹]؛ بنابراین در کنار تقصیر مبانی دیگری ازجمله خطر برای مسئولیت مدنی تعریف و ارائه گردید.

بند دوم: نظریه ایجاد خطر(مسئولیت بدون تقصیر)

نظریه خطر یا مسئولیت بدون تقصیر در کشورهای غربی مطرح و طرفداران بزرگی داشته که همگی با الهام از مبانی فلسفی و اجتماعی گوناگون در این امر اتفاق‌نظر دارند که تقصیر در زمره ارکان ایجاد مسئولیت نیست و همین‌که شخص زیانی به بار آورد باید آن را جبران کند، خواه کاری که سبب ایجاد ضرر شده صواب باشد یا خطا. به‌عبارت‌دیگر به اعتقاد آنان شخصی که از فعالیتی سود می‌برد، باید ضررهای ناشی از آن را هم تحمل نماید و این امری طبیعی و موافق بااخلاق و عدالت است. این نظریه به نظریه «خطر- نفع» معروف است. مقصود از نفع در این نظر، سود مالی و اقتصادی است و فعالیت اقتصادی سودآور موجب مسئولیت است، هرچند تقصیری در میان نباشد؛ بنابراین برای مطالبه خسارت اثبات تقصیر یا حتی فرض تقصیر لازم نیست و زیان‌دیده فقط باید ثابت کند ضرر ناشی از فعالیت سودآور خوانده بوده است[۶۰]. مهم‌ترین فایده‌ای که برای نظریه خطر گفته‌شده این است که با حذف تقصیر از ارکان مسئولیت مدنی دعاوی، اقدام براری جبران خسارت آسان‌تر به مقصود می‌رسد و زیان‌دیده از دشواری اثبات تقصیر خوانده معاف می‌شود. در نظریه ایجاد خطر همه‌چیز جنبه علمی پیدا می‌کند. دادرس باید بـسان علوم طبیعی و مادی در پی علت ورود خسارت باشد و همین‌که رابطه علیت را احراز کرد، عامل را مسئول شمارد و بی‌نیاز از کاوش‌های اخلاقی و روانی باشد. به‌این‌ترتیب ظاهراً دامنه مسئولیت مدنی گسترش می‌یابد؛ بیشتر خسارت‌ها جبران می‌شود و کارفرمایان و دولت که با دایر کردن کارخانه و شرکت‌ها و سازمان‌ها، خطراتی ناخواسته به وجود آورده‌اند دیگر نمی‌توانند در پناه نظریه تقصیر و حتی به بهانه حاکمیت از مسئولیت مدنی در امان باشند.[۶۱]ایراد مهمی که به این نظریه وارد‌شده این است که هر فعالیتی دارای نفع و دست‌کم نفع معنوی است و اگر بگوییم شخص باید کلیه زیان‌های ناشی از عمل خود را جبران کند کارها از ترس مسئولیت فلج خواهد شد. وانگهی چه‌بسا زیان‌دیده نیز از فعالیت( یا عدم فعالیت خود) سود می‌برد، پس چرا باید فقط واردکننده زیان متحمل جبران خسارت دانست؟ با توجه به اشکالاتی که به نظریه‌های تقصیر و خطر وارد بود و هیچ‌یک از آن‌ها برای رفع نیاز‌های جامعه کافی نمی‌نمود، نظریه‌های مختلط یا واسطه که آمیخته‌ای از دو نظریه یادشده است ارائه شد. دریکی از این نظریه‌ها ضمن قبول تقصیر، آن را مبنای اصلی و خطر را مبنای ثانویه مسئولیت قلمداد شده و در نظریه دیگری عنوان گردیده، هرگاه به تمامیت جسمی یا مالکیت اشخاص لطمه‌ای وارد آید، اعم از اینکه به علت عدم مواظبت و بی احتیاطی مقصر باشد یا نه، مسئول است و استثنائی در این خصوص وجود ندارد. قابل‌ذکر است این نظری مشابه نظریه‌ای است که اغلب در حقوق ما در تفکیک بین اتلاف و تسبیب پذیرفته‌شده و می‌تواند توجیه عرفی داشته باشد[۶۲]
شایان‌ذکر است مسئولیت مدنی موردنظر در این تحقیق به شرحی که در فصول بعدی خواهد آمد ارتباط تنگاتنگی با مسئولیت مدنی دولت دارد لذا به جهت رعایت اختصار به‌ شرح این مقدار از نظریه‌های مختلف و مبانی مسئولیت مدنی بسنده کرده و در فصل بعدی حسب ضرورت موردبررسی می‌گردد.

گفتار دوم: ارکان مسئولیت مدنی

مسئولیت مدنی اصولاً ناشی از بی‌مبالاتی اشخاص است، ولی گاه به‌منظور جبران ضرر نامشروع یا خطری که برای دیگران ایجادشده نیز مسئولیت مدنی وجود دارد اما برای تحقق مسئولیت مدنی در هرحا
ل وجود عناصر و ارکانی ضروری است و این ‌ارکان ‌عبارت‌اند از: وجود ضرر، ارتکاب فعل ‌زیان‌بار، رابطۀ سببیت بین ‌عمل ‌زیان‌بار و ضرر.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این ‌سه‌ شرط‌ را می‌توان ‌شروط ‌ثابت ‌مسئولیت‌ نام نهاد زیرا وجود آن‌ها ‌درهرحال ‌برای ‌تحقق ‌مسئولیت‌ ضرورت‌ دارد.[۶۳] بحث‌ تقصیر، در بین‌ اصول‌ کلی ‌مسئولیت‌ مدنی‌ اهمیت‌ دوچندان ‌دارد، زیرا هم‌ مبنای‌ مسئولیت‌ است ‌و هم ‌در اثبات‌ رابطۀ سببیت ‌نقش‌ اساسی ‌دارد؛ بنابراین ‌تقصیر در مسئولیت ‌رکن‌ متغیری‌ محسوب می‌گردد. در بیشتر نظام‌های ‌حقوقی ‌مسئولیت‌ اصولاً بر پایۀ تقصیر استوار است. ولی‌ هرگاه ‌مصالح‌ جامعه‌ اقتضا کند، قانون‌گذار می‌تواند برای‌ جبران ‌ضرر نامشروع ‌یا خطری ‌که ‌برای‌ دیگران ‌ایجادشده ‌است‌ مسئولیت ‌بدون‌ تقصیر ایجاد کند؛ لیکن ‌چون ‌اصل ‌بر مسئولیت‌ مبتنی ‌بر تقصیر ‌است‌ هر جا که ‌در نوع ‌مسئولیت ‌تردید شود می‌توان ‌به ‌مسئولیت مبتنی بر تقصیر استناد کرد و برای ‌تحقق ‌مسئولیت‌، وجود و اثبات ‌تقصیر فاعل زیان ‌را ضروری‌ دانست. برخی مفاهیم حقیقت شرعیه نداشته و آنچه فقها بیان داشته‌اند، به‌عنوان فردی عرفی و درواقع بیان تعریف موجود در بین مردم می‌باشد، واژه تقصیر نیز از این موارد است. متفاهم عرفی از واژه‌ی تقصیر تعدی و تفریط است[۶۴]. تعدی زمانی است، که شخص کاری را که ترک آن کار لازم است، را انجام دهد و تفریط ترک عملی است، که فعلش لازم است[۶۵]. برخی از حقوق‌دانان در تعریفی که ارائه داده‌اند، هر فعل یا ترک فعل مغایر با مقررات ، عرف یا قرارداد را تقصیر دانسته‌اند.[۶۶] یا تقصیر را وضعیتی اعتباری دانسته‌، که شخص در اثر ارتکاب عمل بدون مجوز قانونی، عمداً یا درنتیجه بی‌احتیاطی در آن وضعیت یافت می‌شود[۶۷].

بند اول: ضرر

هدف‌ از قواعد مسئولیت‌ مدنی، ‌جبران ‌ضرر است و باید ضرری ‌به ‌بار آید تا برای‌ جبران ‌آن ‌مسئولیت‌ ایجاد شود و دینی بر عهده مسئول قرار گیرد. پس اگر عمل شخص ضرری را متوجه دیگری نکند مسئولیتی برای جبران نیز حاصل نمی‌شود. بنابراین باید وجود ضرر را رکن‌ اصلی‌ مسئولیت ‌مدنی ‌شمرد. مادۀ اول‌ ق.م.م وجود ضرر را به این شکل بیان‌ می‌کند که «هر کس‌ بدون‌ مجوز قانونی‌ عمداً یا درنتیجۀ بی‌احتیاطی ‌به ‌جان ‌یا ‌سلامتی ‌یا ‌مال ‌یا آزادی ‌یا ‌حیثیت‌ یا شهرت‌ تجارتی ‌یا‌ به ‌هر ‌حق‌ دیگری ‌که ‌به‌موجب‌ قانون ‌برای‌ افراد ‌ایجاد گردیده ‌لطمه‌ای ‌وارد نماید که‌ موجب‌ ضرر ‌دیگری ‌شود مسئول ‌جبران ‌خسارت‌ ناشی‌ از عمل‌ خود است». مادۀ دوم ق.م.م نیز می‌گوید: «در موردی ‌که ‌عمل‌ واردکنندۀ زیان، موجب‌ خسارت‌ مادی ‌یا معنوی‌ زیان‌دیده ‌شده ‌باشد دادگاه ‌پس‌ از رسیدگی ‌و ثبوت ‌امر، او را به ‌جبران ‌خسارات ‌مزبور ‌محکوم‌ می کند و چنانچه ‌عمل ‌واردکنندۀ زیان، موجب‌ یکی ‌از خسارات‌ مزبور باشد ‌دادگاه ‌او را به ‌جبران‌ همان‌ نوع‌ خساراتی ‌که ‌وارد نموده ‌محکوم ‌خواهد نمود». موضوع‌ مسئولیت‌ مدنی ‌مجازات‌ مرتکب‌ نیست‌ بلکه ‌جبران‌ خسارت‌ ناشی ‌از فعل مرتکب است. از بیان مواد این قانون برمی‌آید که هر جا که ‌نقصی ‌در اموال‌ ایجاد شود یا منفعت‌ مسلّمی ‌از دست‌ برود یا به‌سلامت‌ عواطف و حیثیتِ ‌شخصی ‌لطمه‌ای ‌وارد آید می‌گویند ضرری‌ به ‌بار ‌آمده ‌است. برخی نویسندگان‌ حقوقی ضررها را به دو ‌گروه ضرر مادی و معنوی تقسیم ‌کرده‌اند، البته امروزه از ضرر بدنی هم‌سخن گفته می‌شود.[۶۸]مقصود از ضرر مادی، زیانی‌ است‌ که ‌درنتیجۀ تلف یا فوت منفعت باشد مثلاً با از بین ‌رفتن ‌اعیان‌ اموال مانند سوختن خانه یا ‌کاهش‌ ارزش‌ اموال مانند احداث کارخانه‌ای که از بهای املاک مجاور بکاهد و به‌طور ‌خلاصه ‌می‌توان ‌گفت کاستن‌ از دارایی‌ شخص‌، به ‌هر‌ عنوان‌ که ‌باشد، اضرار به ‌شخص است. میزان ضرر نیز تفاوت‌ میان ‌دارایی‌ کنونی‌ زیان‌دیده ‌و دارایی سابق ‌او قبل از وقوع فعل ‌زیان‌بار است.[۶۹] تعریف و حدود ‌زیان ‌معنوی ‌دشواراست‌ و برای ‌اینکه ‌مفهومی ‌از آن‌ را ‌داشته ‌باشیم ‌می‌توان بگوییم ‌صدمه ‌به ‌منافع ‌عاطفی ‌و غیرمالی است؛ به‌عبارت‌دیگر ضرر معنوی زیان وارده به حقوق و ارزش‌های غیرمالی شخص است.[۷۰] باید دانست‌ که‌ تعیین‌ مرز ‌بین ‌ضررهای‌ مادّی ‌و ‌معنوی ‌به‌گونه‌ای ‌قاطع دشوار است زیرا بسیاری ‌از صدمه‌های‌ روحی، بر روابط‌ مالی ‌شخص‌ با ‌دیگران آثار نامطلوب‌ دارد و ممکن است همین امر باعث زیان مالی وی می‌شود. هرچند قانون به ضرر معنوی اشاره‌کرده ولی در عمل کمتر موردتوجه محاکم قرار دارد و ازجمله شرایط آن این است که مسلم و بی‌واسطه باشد و ضرر احتمالی و غیرمستقیم را نمی‌توان مطالبه کرد[۷۱]؛ چنان‌که قانون ضرر ناشی از عدم النفع را قابل مطالبه نمی
‌داند البته در خصوص برداشت از مواد قانونی اختلاف‌نظر وجود دارد و برخی حقوق‌دانان معتقدند به دلیل اینکه یکی از شرایط ضرر، مسلم بودن آن است و عدم النفع یا فوت منفعت احتمالی، قابل جبران نیست اما تلف منافع ممکن الحصول که مقدمات وجود آن‌ها حاصل‌شده است قابلیت جبران خسارت وجود دارد مثل درختانی که شکوفه داده و این شکوفه‌ها مقتضی میوه هستند و میوه منفعت درخت به شمار می‌رود و در صورت ورود زیان از سوی خوانده به آن، تقاضای جبران خسارت قابلیت استماع و اجرا دارد .[۷۲]

بند دوم: فعل ‌زیان‌بار

مسئولیت حقوقی به‌طور عام و مسئولیت مدنی به‌طور خاص بدون فعل زیان‌بار محقق نمی‌شود.برخلاف مسئولیت اخلاقی که ممکن است تنها با اندیشه و فکری نادرست تحقق یابد بدون این‌که این اندیشه ظهور و بروز بیرونی یابد. در فقه نیز قواعد لاضرر، اتلاف و تسبیب صرف ضرر و بدون ارتکاب فعل زیان‌بار موجب ضمان نمی‌شود.[۷۳]رکن ‌دیگر مسئولیت‌ مدنی‌ ارتکاب‌ فعل‌ زیان‌بار است‌، این ‌فعل ‌باید ‌در نظر اجتماع ‌ناهنجار باشد و نیز در قانون برای آن مجوزی قرار داده نشده باشد. فعل زیان‌بار ممکن است فعل یا ترک فعل باشد.[۷۴] ‌مادۀ اول ‌قانون مسئولیت مدنی دراین‌باره می‌گوید: هر کس‌ بدون ‌مجوز قانونی ‌عمداً یا درنتیجه ‌بی‌احتیاطی‌ به ‌جان ‌یا سلامتی ‌یا مال‌ آزادی ‌یا حیثیت‌ یا شهرت‌ تجارتی ‌یا به ‌هر حق‌ دیگری ‌که ‌به‌موجب‌ قانون ‌برای ‌افراد ایجاد گردیده ‌لطمه‌ای ‌وارد نماید که‌ موجب ‌ضرر مادی‌ یا معنوی ‌دیگری ‌شود مسئول ‌جبران ‌خسارت‌ ناشی ‌از عمل‌ خود ‌است. در این‌ ماده ‌به ‌عبارت «بدون ‌مجوز قانونی» اشاره‌شده یعنی ‌اگر فعل ‌با مجوز قانونی ‌صورت‌ پذیرد شخص‌ مسئول‌ خسارت‌ ناشی ‌از آن‌ نیست. در اینجا منظور قانون ‌معنای ‌وسیع ‌کلمه ‌است‌ و شامل: تمامی ‌قوانین ‌موضوعه، آیین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌های ‌اداری و سایر قواعد و مقررات‌ است. علاوه ‌بر مجوز قانونی‌، دفاع‌ مشروع ‌نیز عاملی‌ است‌ که‌ زایل‌ کننده ‌مسئولیت‌ است، چنانکه ‌در مادۀ ۱۵ ق.م.م ‌آمده ‌است: کسی ‌که ‌در مقام ‌دفاع ‌مشروع ‌موجب‌ خسارت ‌بدنی ‌یا مالی‌ شخص‌ متعددی‌ شود‌ مسئول ‌خسارت ‌نیست ‌مشروط ‌بر اینکه ‌خسارت‌ وارد بر‌حسب‌ متعارف ‌متناسب ‌با دفاع ‌باشد.درنهایت باید گفت برای شناسایی فعل زیان‌بار لازم است معیاری مشخص تعیین و معرفی گردد. برخی نظام‌های حقوقی برای شناسایی فعل زیان‌بار عنصر تقصیر را معیار قرار داده‌اند. در حقوق ایران با توجه به قوانین و مبانی فقهی، ضرر رساندن به دیگران اصولاً غیرمجاز است مگر این‌که عواملی نظیر دفاع مشروع، حکم، قانون یا دستور مقام صالح، اجبار، غرور،اضطرار، رضایت زیان‌دیده و … وجود داشته باشد.

بند سوم: رابطه‌ی‌ سببیت

برای ‌تحقق ‌مسئولیت ‌باید احراز شود که ‌بین ‌ضرر و فعل ‌زیان‌بار رابطه ‌سببیت‌ وجود دارد، یعنی ‌ضرر از آن‌ فعل ناشی‌ شده ‌باشد. این احراز رابطۀ علیت‌ بین‌ دو پدیده ‌موجود یعنی ‌فعل ‌زیان‌بار و خسارت (ضرر)‌ است. اصولاً در مواردی ‌که ‌تقصیر شرط‌ ایجاد مسئولیت‌ نیست‌ رابطه ‌سببیت ‌اهمیت ‌بیشتری‌ پیدا می‌کند و اثبات‌ وجود آن ‌دشوارتر می‌شود. برای‌ اینکه ‌حادثه‌ای‌ سبب‌ محسوب‌ شود باید آن‌ حادثه ‌در زمره ‌شرایط‌ ضروری‌ تحقق‌ ضرر باشد یعنی ‌احراز ‌شود که‌ بدون ‌آن‌، ضرر واقع ‌نمی‌شد.[۷۵]سبب در لغت به معنای علت، جهت، دست آویز[۷۶] و وسیله نیل به چیزی دیگر و در اصطلاح عبارت است از حادثه‌ای که حسب قضاوت عرف منشأ ورود خسارت به غیراست. گفته‌شده که کلمه سبب دارای دلالت فلسفی نیست چنانچه در اصطلاح فلسفه سبب عبارت از امری است که از وجود آن وجود و از عدمش عدم لازم آید.حال آن‌که سبب در تسبیب الزاماً موجد خسارت نیست بلکه عادتاً زمینه وقوع تلف را فراهم می‌کند.[۷۷] پدید آمدن زیان به دنبال تقصیر شخص کافی برای احراز رابطه سببیت نیست، بلکه باید ثابت شود که تقصیر علت فاعلی و پدیدآورنده زیان بوده و بدون آن خسارت به بار نمی‌آمد.تشخیص رابطه سببیت همیشه کار آسانی نیست؛ زیرا چه‌بسا عوامل مختلف در ایجاد خسارت دخالت داشته و لزوم‌ برقراری‌ رابطۀ سببیت‌ بین‌ فعل‌ زیان‌بار و ضرر ازآن‌جهت‌ حائز اهمیت‌ است‌ که ‌گاه ‌اسباب‌ ‌متعددی در ورود ضرر دخالت‌ دارند و به‌درستی نمی‌توان گفت کدام‌یک سبب آن بوده است.برای ‌تعیین ‌سبب‌ مسئول ‌در حوزۀ مسئولیت‌ مدنی ‌نظریه‌های‌ گوناگونی‌ طرح‌ و ارائه‌شده ‌است[۷۸]‌ که ‌به چهار نمونه از آن‌ها اشاره می‌شود:
۱. نظریۀ برابری‌ اسباب: بر اساس‌ این ‌نظریه‌ همۀ اسباب‌ و شرایطی ‌که ‌‌موجبات‌ ورود زیان‌ را فراهم ‌کرده‌اند با یکدیگر برابرند به‌عبارت‌دیگر هر عملی را که بدون آن خسارت پدید نمی‌آید می‌توان سبب خسارت نامید و در این صورت زیان‌دیده می‌تواند جبران همه‌ی خسارت خود را از هر یک از کسانی که در ایراد آن دخالت داشته‌اند مطالبه نماید
و آنان در برابر زیان‌دیده مسئولیت تضامنی دارند.ترجیح یکی از اسباب بر دیگری در این نظریه امری ناپسند است، این نظریه به همه اسباب توجه دارد و همین امر باعث می‌شود دادرس را ناچار کند در هر دعوی تمام اسباب دور و نزدیک را در نظر آورده و این کار دشواری است؛ ضمناً همه اسباب سهم برابری ندارند و درجه تقصیر هر یک متفاوت است. لازم به ذکر است قانون مدنی نیز به نحو تلویحی اشاره به برابری اسباب دارد.[۷۹] دکتر قاسم‌زاده در پاسخ به ایراد برابر اسباب، معتقدند که اگرچه برخی از اسباب نسبت به برخی دیگر سهم کمتر یا بیشتری دارند، اما از این نظر که بدون وجود هر یک از آن‌ها اساساً ضرری وارد نمی‌شد برابر و درعین‌حال امری دقیق و قابل‌توجه است.[۸۰]
۲. نظریۀ سبب‌ نزدیک ‌یا آخرین‌ سبب: این ‌نظریه، قدیمی‌ترین ‌و ساده‌ترین‌ نظریه‌ای ‌است‌ که ‌برای ‌تشخیص‌ سبب ‌مسئول ‌ارائه‌شده ‌است. طبق این نظریه در میان عواملی که در ایراد ضرر دخالت داشته‌اند خسارت را تنها به آخرین و یا نزدیک‌ترین سبب که سبب بی واسطه نیز هست باید نسبت داد. به نظر می‌رسد دوری و نزدیکی سبب معیار مناسبی برای انتساب واقعه زیان‌بار و مسئولیت مسبب نباشد. چرا که ممکن است سببی که دورتر بوده نقش مهم‌تری در ایجاد ضرر داشته و الزاماً سبب نزدیک‌تر سبب قوی‌تر نیست؛ هرچند قانون مدنی در برخی موارد این نظریه را به‌عنوان قاعده به رسمیت شناخته است.[۸۱]
۳. سبب‌ متعارف‌ واصلی: بر طبق ‌این ‌نظریه ‌تمامی ‌شرایط‌ و حوادثی ‌که ‌به ‌ضرر منتهی ‌می‌شوند در زمرۀ اسباب‌ قرار نمی‌گیرند بلکه ‌فقط‌ عاملی ‌سبب‌ نامیده ‌می‌شود ‌که ‌به‌طور متعارف‌ منجر به‌ ورود ضرر می‌شود. این نظریه مورد قبول فقهای اسلامی بوده و آنان معتقدند باید بین اسباب و شرایط تفاوت قائل شد و حسب این نظریه سببی مسئول واقع می شود که عرفاً ضرر منتسب به وی باشد و هرکسی مسئول جبران زیان‌هایی است که به حکم عادت و معمول از تقصیر او سر زد و به‌عبارت‌دیگر مقصر تنها مسئول حوادثی است که در نظر عرف قابل پیش بینی و محتمل باشد.
۴ . نظریه سبب مقدم در تأثیر:این نظریه در فقه مطرح‌شده و پس از انقلاب اسلامی به حقوق موضوعه ما راه‌یافته است. برابر این نظریه، هرگاه دخالت چند سبب در ایراد خسارت هم‌زمان نباشد، سببی مسئول است که پیش از اسباب دیگر تأثیر گذارده است. از نظر طرفداران این نظریه هرگاه اسباب به نحو طولی با هم جمع شوند و اسباب در ورود خسارت از نظر زمانی تقدم و تأخر داشته باشند،مسئولیت بر عهده سببی است که زودتر از اسباب دیگر تأثیر خود را گذاشته و تا هنگامی که فاعل مختار و عاقلی بین تلف و این سبب واسطه نشود حکم ضمان از عهده آن برداشته نمی‌شود. این نظر منشأ فقهی عمیقی داردو بیشتر فقهای امامیه آن را ارائه کرده‌اند. به نحوی که صاحب جواهر در توجیه آن معتقداست، در صورت تردید حکم اثر سبب اول را استصحاب می کنیم و به حکم سبب دوم که نسبت به سبب اول مانند شرط مباشر است ترجیح
می دهیم»[۸۲].حقوقدانان و ‌استادان در انتخاب‌ سبب‌ مسئول ‌به ‌نتیجه‌ای‌ واحد نرسیده‌اند و گفته‌اند: این ‌کاوش ‌قاعده ‌نمی‌پذیرد و دادرس ‌باید در هر مورد خاص‌ و با توجه ‌به ‌اوضاع ‌و احوالی ‌که ‌حادثه ‌زیان‌بار را احاطه ‌کرده ‌است‌ داوری ‌کند؛ اما به‌طورکلی می‌توان گفت ‌عامل ‌مهم ‌و اساسی ‌در تعیین ‌سبب‌ مسئول انتساب عرفی ضرر به ایجادکننده‌ی آن است[۸۳].

فصل دوم: نحلیل یافته‌های پژوهش

مبحث اول : منابع و تحولات حقوق بانکی

پیشگفتار:
در هر یک از گرایش‌های حقوق، یکی از مباحث مقدماتی آن است که برای مطالعه در آن رشته از چه منابعی می‌توان استفاده کرد و میزان اهمیت آن منابع در مقایسه با همدیگر تا چه حد است. جهت تسهیل در تحقیق پیش رو و بررسی منابع تحقیقی مسئولیت بانک مرکزی، منابع تحقیق را در حوزه حقوق بانکی به قانون، آئین‌نامه و بخش‌نامه‌های بانک مرکزی، تقسیم کردیم. البته در این باره منابعی دیگری مانند منابع فقهی، رویه‌های قضایی، عرف و رویه عملی و نظرات اندیشمندان حقوقی نیز وجود دارد که از توضیح آن‌ها به جهت رعایت اختصار در جمع آوری این تحقیق پرهیز می‌گردد.

گفتار اول: منابع حقوق بانکی

بند اول: قوانین

«قانون» مجموعه مقررات الزام آوری است که با طی تشریفات لازم به تصویب مرجع مجاز که در کشورمان «مجلس شورای اسلامی» است می رسد. به قوانین مجلس «قوانین عادیم» گفته می شود چرا که قانون اساسی در سطح بالاتری از آن قرار دارد و مجلس شورای اسلامی نمی‌تواند قوانینی وضع کند که با قانون اساسی مغایرت داشته باشد (اصل ۷۲ قانون اساسی) بنابراین اصلی‌ترین منبع حقوق بانکی، قانون عادی و برخی اصول قانون اساسی ذیل فصل چهارم با عنوان «اقتصاد و امور مالی» آمده است. آن دسته از قوانینی که در تفسیر یا در مقام اجرای اصول قانون اساسی به تصویب رسیده اند نیز از اهمیت ویژه ای در میان منابع حقوق بانکی برخوردارند.
عمده‌ترین و مهم‌ترین منابع قانونی حقوق بانکی عبارتست از :
قانون پولی و بانکی کشور مصوب ۱۳۵۱
قانون عملیات بدون ربا
مصوب ۱۳۶۲
قانون ملی شدن بانک‌ها مصوب ۱۳۵۸
لایحه قانونی شدن بانک‌ها مصوب ۱۳۵۸
قانون تجارت (مواد مرتبط با شرکت‌های سهامی)
قانون مدنی (مواد مرتبط با کلیات قراردادها و عقودی که در بانک‌داری کاربرد دارند)
قانون صدور چک مصوب۱۳۸۲٫

بند دوم: آیین‌نامه‌ها

آیین‌نامه‌هایی که برای اجرای قوانین عادی یا در اجرای وظایف اداری به تصویب هیئت وزیران یا مراجع ذیربط می‌رسد مانند آیین‌نامه‌های قانون پولی و بانکی کشور، آیین‌نامه‌های قانون عملیات بانکی بدون ربا و دستورالعمل‌های اجرایی آن و نیز بخش‌نامه‌های و دستورالعمل‌های بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و امور دارایی پس از قانون دومین و مهم‌ترین منبع حقوق بانکی به شمار می آیند.
البته آیین‌نامه، بخش‌نامه و دستورالعمل‌های مذکور نباید وارد حوزه صلاحیت قانون‌گذار شده و یا در تعارض با قانون اساسی یا قوانین عادی باشد و همچنین نباید از سوی مقام غیر صالح صادر شده باشند. در غیر این صورت با توجه به وظیفه مقرر در اصل ۱۷۳ قانون اساسی و مطابق بند ۱ ماده ۱۹ قانون دیوان عدالت اداری، هیئت عمومی دیوان مذکور حکم بطال آن‌ها را پس از طی تشریفات قانونی صادر می‌کند. مجلس شورای اسلامی نیز می‌تواند با تصویب قانون، آیین نامه قوه مجریه یا قوه قضاییه را ابطال نماید. لازم به ذکر است که بخش‌نامه‌ها و آئین‌نامه‌های یادشده از نظر ورود درحوزه مسئولیت، تنها می‌تواند ناظر به مسئولیت مدنی باشند و نمی‌تواند قادر به تعیین و طرح مسئولیت کیفری و جزایی اشخاص حقوقی یا کارکنان امور بانکی باشد هرچند تعطیلی مؤسسات مالی یا لغو مجوز فعالیت آن‌ها از سوی بانک مرکزی نوعی اعمال مجازات و کیفر است .آئین نامه و دستورالعمل‌های حاکم بر بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری عموماً توسط بانک مرکزی یا ارکان آن مانند شورای پول و اعتبار یا بعضاً توسط هیئت وزیران به تصویب می رسد. ازجمله مهم‌ترین آئین نامه و دستورالعمل‌های بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
آئین‌نامه”نحوه تاسیس و اداره بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری غیر دولتی”، موضوع تبصره (۲) ماده (۵)مصوب هزار و صد و چهارمین جلسه شورای پول و اعتبارمورخ ۱۲/۸/۱۳۸۸٫
بخشنامه شماره ۱۷۳۷۶۸/۸۹ مورخ ۱۰/۸/۱۳۸۹؛ ابلاغ دستورالعمل بازرسی مالی و عملیاتی و اخذ اطلاعات از موسسات اعتباری مصوب جلسه مورخ ۲۷/۷/۱۳۸۹ شورای پول و اعتبار.
اساسنامه صندوق ضمانت سپرده‌ها مصوب ۱۰/۱۲/۱۳۹۰ هیئت وزیران.

گفتار دوم: تحولات بانکی و پولی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ق.ظ ]




کار رفته در همان معنای عام خود یعنی اعم از مالک و دارنده آمده است.
قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی سال ۱۳۴۷ از این که دارنده وسیله نقلیه کیست بحثی نکرده بود؛ بنابراین کلمه «دارنده» مبهم بود و از آن به خوبی بر نمی آید که مقصود مالک است یا متصرف یا هردو. قانون سال ۱۳۸۷ می گوید دارندگان و رانندگان مسئولند و هرکس که بیمه نامه موضوع این ماده را تحصیل کند تکلیف از دیگری ساقط است. بنابراین بیمه قائم مقام مسئول است. اما در مواردی که اتومبیل بیمه ندارد یا مبلغ خسارت بیش از مقداری است که بیمه پرداخت می کند، زیان دیده به چه کسی می تواند رجوع کند مالک یا راننده؟

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این موضوع سبب بروز عقاید مختلف در میان حقوقدانان شد. عده ای از حقوقدانان معتقدند که قانون بیمه اجباری مسئولیت فراتری را برای دارنده قائل نشده است و تا جایی که بیمه می پردازد یعنی دارنده جبران خسارت را انجام داده و بیش از آن با راننده است.
عده ای از حقوقدانان معتقدند که مالک وسیله نقلیه مسئول جبران خسارت زیان دیده است و این گروه بر این باورند که آسانترین راه دستیابی به جبران خسارت مسئول دانستن شخصی است نزدیکترین رابطه را با وسیله نقلیه دارد بنابراین مالک اتومبیل مسئول خسارت است نه راننده . مسئولیت تضامنی مالک و راننده وسیله نقلیه نظریه ی دیگری در این باره است و در نهایت نیز می توان به نظریه قائل شدن به تفکیک اشاره داشت که بین مسئولیت مالک، متصرف غیر قانونی، متصرف قانونی که وسیله نقلیه را در جهت منافع مالک در تصرف دارد و در آخر متصرف قانونی که وسیله مزبور را در جهت منافع خود در تصرف دارد، تفاوت می گذارد.
دغدغه ی دیگر این است که خسارات قابل جبران بر مبنای قانون بیمه اجباری مسئولیت کدام است؟ خساراتی که دارنده وسیله نقلیه به موجب قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی مصوب سال ۱۳۸۷ مسئول جبران آن است، خسارات بدنی و مالی ناشی از حوادث رانندگی است. تبصره ۵ قانون مذکور مقرر می دارد: «منظور از حوادث مذکور در این قانون، هر گونه تصادف، سقوط، آتش سوزی یا انفجار وسایل نقلیه موضوع این ماده و نیز خساراتی است که از محمولات وسایل مزبور، به اشخاص ثالث وارد می شود».
از این تعریف استنباط می شود که هر چند وسیله نقلیه در ایجاد خسارت دخالت دارد اما الزاماً و همواره این خسارت ناشی از تصادف دو وسیله نقلیه نیست بلکه خسارات ناشی از تصادف از خسارات شایع ناشی از حوادث رانندگی است. قوه قاهره، تقصیر زیاندیده و فعل شخص ثالث نیز از جمله مواردی هستند که در مشخص کردن حدود مسئولیت مسئول حادثه موثر واقع می شوند.
با وجود اصلاحیه قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در سال ۱۳۸۷ هنوز این اختلاف نظر در میان حقوقدانان وجود دارد که در صورت ایجاد خسارت مخصوصاً زمانی که وسیله نقلیه بیمه نباشد یا در صورتی که بیمه باشد، اما جبران خسارت مبلغ بیشتری از مقدار خسارتی که بیمه می دهد این مالک یا راننده است که مسئول خسارت وارده تلقی می شود یا هردو؟
وجود این خلاء در جامعه امروزی که در آن هر روز به تعداد وسایل نقلیه اضافه می شود و حوادث ناشی از آن نیز به تبع افزایش پیدا می کند، شایسته نیست. همین مسئله ضرورت پرداختن به این مسئله و اهمیت آن را روشن می سازد. حل این مشکل این فایده را دارد که از به وجود آمدن تشتت وتفاوت آراء بوسیله قضات هم جلوگیری می شود و قضات نیز بهتر و با اطمینان بیشتری به صادر کردن رأی می پردازند. بعلاوه ی اینکه با بدین وسیله جلوی بسیاری از سوء استفاده هایی که در این زمینه چه دارنده وچه راننده از این بابت انجام می دهند گرفته می شود.
پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخی به این سوالات است که : مفهوم دارنده ی مسئول خسارت در حوادث رانندگی برطبق قانون اصلاح بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی سال ۱۳۸۷ چیست؟ آیا بر مالک صدق می کند یا راننده یا هردو؟ مبنای مسئولیتی که بر او بار می شود، چیست؟ حدود این مسئولیت چیست و عوامل رافعه یا محدود کننده ی این مسئولیت کدامند؟
به همین منظور هدف از انجام این تحقیق بررسی قانون اصلاح بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی سال ۱۳۸۷ می باشد واین که این قانون چه پیشرفت هایی در مورد مسئولیت دارنده،راننده در مقابل شخص ثالث نسبت به قانون سال ۱۳۴۷ داشته است؛ همچنین رهانیدن قضات و دادرسان از سردرگمی که ناشی از ابهامات موجود در خصوص مشخص کردن مسئول حادثه است و تعدیل دیدگاه در التزام دارنده وسیله نقلیه به جبران خسارت با احتساب نقش فرد زیاندیده، قوه قاهره و فعل شخص ثالث.
از این جهت که قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسیله نقلیه موتوری زمینی در مقابل اشخاص ثالث در سال ۱۳۸۷ اصلاح گردید در این زمینه تحقیقات زیادی که به طور خاص به این موضوع بپردازند یافت نمی شود اما دو مورد پایاین نامه هستند که با موضوع این پژوهش ارتباط نزدیکتری داشتند. «مسئولیت مدنی ناشی از تصادم وسایل نقلیه موتوری زمینی»، نوشته ی آقای احمد علی فلاح و «مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث« از آقای میثم مصباح.
از مهم ترین مشکلاتی که در این زمینه با آن مواجه شدم به دلیل جدید بودن قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسیله نقلیه موتوری زمینی نبود منابع کافی در این زمینه بود و اگر هم منبعی وجود داشت و صحبت از مسئولیت مدنی دارنده و راننده کرده بود مربوط به قبل از تصویب قانون بیمه جدید اجباری مصوب سال ۱۳۸۷ می شد. مورد دیگر استفاده از منابع خارجی با ابزار ترجمه است که با مشکلات خاص خود رو به رو است.
در این پایان نامه به توصیف و تحلیل حقوقی مسئولیت مدنی مالک و راننده وسیله نقلیه به روش کتابخانه ای پرداخته ایم. در این راستا از ابزاری همچون فیش برداری از کتاب ها و مقاله های معتبر فارسی و انگلیسی و نوشتارهای معتبر فارسی و انگلیسی و کسب نظر اساتید دانشگاهی و وکلاء و نیز مراجع دخیل در امور حقوقی یاری جسته ایم.
این پژوهش از دو فصل اصلی و در ذیل آن از مباحث و گفتارهای متعدد تشکیل شده است. دلیل تقسیم آن به دو فصلی که در پی خواهد آمد به موضوع پژوهش بر می گردد. بررسی عنوان پژوهش یعنی «مسئولیت مدنی دارنده و راننده وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل خسارات در حقوق ایران» ایجاب می کند که ابتدائا به تعیین مسئول حادثه بپردازیم و مشخص کنیم این مسئولیت ذیل مفهوم دارنده، بر مالک بار می شود یا راننده و یا هردو، سپس با مشخص کردن مبنای اصلی آن، به حدود این مسئولیت و عوامل رافعه و محدود کننده ی آن بپردازیم.
فصل اول تحت عنوان «تعیین مسئول حادثه» و فصل دوم ذیل موضوع «مبنای حقوقی مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و حدود آن» به بیان مطالب می پردازد.
فصل اول:
تعیین مسئول حادثه
بررسی آماری دعاوی موجود در دادگاه ها نشان می دهد که تصادفات رانندگی یکی از بالاترین ارقام دعاوی را به خود اختصاص داده است. می توان گفت حوادث رانندگی یکی از محصولات نامیمون دنیای جدید است که دست کم در نیم قرن اخیر دادگاه ها را به خود مشغول کرده است. این مشکل بزرگ اجتماع، ذهن علمای علوم اجتماعی به ویژه حقوقدانان را به منظور جستجوی راه حل های مناسب متوجه خود ساخته است.
تصویب قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی برای اولین بار در سال ۱۳۴۷ و اصلاحات سال ۱۳۸۷ در همین راستا گام بزرگی رو به جلو بوده است. به طوری که آنچه امروزه در باب مسئولیت دارندگان وسیله ی نقلیه و بالاخص تعیین مسئول حادثه مورد بحث قرار میگیرد عمدتا ناشی از این قانون است و اهمیت آن را به خوبی روشن می سازد. بنابراین در وهله اول به ضرورت تصویب این قانون و تحولات آن (مبحث اول) از زمانی که برای اولین بار سال ۱۳۴۷ به تصویب رسیده است می پردازیم، سپس به دنبال این خواهیم بود که مفهوم دارنده را با عنایت به این قانون مشخص کنیم (مبحث دوم).
مبحث اول: تحول و ضرورت تصویب قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی
قانون بیمه ی اجباری مصوب ۱۳۴۷ و نیز قانون اصلاح آن در سال ۱۳۸۷ یکی از منابع مهم در باب مسائل مربوط به مسئولیت ناشی از حوادث رانندگی هستند. با توجه به این قوانین است که می توان از از تعیین مسئول حادثه، حدود مسئولیت دارنده وسیله ی نقلیه و نقش هر یک از عوامل حادثه سخن گفت.
امروزه حوادث رانندگی از جمله ی مهم ترین و شایع ترین مسائلی است که دست کم در نیم قرن اخیر دادگاه ها را به خود مشغول کرده است. این مسئله ضرورت تصویب قانونی خاص در این خصوص را روشن می کند که به نحوی مبسوط بدان می پردازیم(گفتار اول). این نیاز در کشور ما برای اولین بار در سال ۱۳۴۷ احساس شد و موجب تدوین اولین قانون مربوط به حوادث رانندگی گردید. این قانون بنا به مصلحت های روز جامعه، بعدا در سال ۱۳۸۷ اصلاح شد. این اصلاح موجبات رفع ابهام و تغییرات مثبت را فراهم آورد. تغییراتی که مشاهده ی آنها با مقایسه ی این دو قانون ممکن خواهد شد(گفتار دوم).
گفتار اول: ضرورت تصویب قانون بیمه اجباری
در ارتباط با زندگی اجتماعی مفهوم مسئول بودن یا مسئولیت به این معنی است که هر شخص باید پاسخگوی آثار ونتایج حاصل از اعمال خویش باشد.مسئولیت ممکن است اخلاقی باشد یا قانونی، قهری باشد یا قراردادی مسئولیت قانونی ممکن است مدنی باشد یا کیفری. مسئولیت کیفری یا جزایی، مسئولیت مرتکب جرمی از جرایم مذکور در قانون است.
مسئولیت مدنی عبارت است از تعهد و التزامی که شخص نسبت به جبران زیان وارده به دیگری دارد اعم از این که زیان مذکور در اثر عمل شخص مسئول یا عمل اشخاص وابسته به او و یا ناشی از اشیاء و اموال تحت مالکیت یا تصرف او باشد[۱].
دکتر جعفری لنگرودی مسئولیت مدنی را، رابطه ای حقوقی می داند که ناشی از فعل یا ترک زیان آور باشد [۲]. به عقیده یکی دیگر از اساتید در هر مورد که شخصی ناگزیر از جبران خسارت دیگری باشد می گویند در برابر او مسئولیت مدنی دارد[۳]. در زبان حقوقی جز در موارد استثنایی منظور از مسئولیت مدنی تعهد جبران خسارت است.بنابراین شخص هنگامی از لحاظ مدنی مسئول است که زیان آوری برخلاف قانون یا عرف اجتماع انجام داده و ملزم به جبران خسارت باشد.[۴]
برای تدوین مقررات مربوط به مسئولیت مدنی مقررات مختلفی به تصویب رسیده است، قانون مدنی و قانون مسئولیت مدنی مهم ترین و شناخته‌ترین قوانینی هستند که در این خصوص به تصویب رسیده‌اند، اما در کنار این دو قانون شناخته شده ، قانونی هست که با وجود همه اهمیت آن کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، در این قانون حمایت‌های وی‍ژه‌ای از خسارت‌دیدگان در حوادث رانندگی با وسایل نقلیه موتوری پیش‌بینی شده است.
در گذشته حوادث ناشی از رانندگی وسایل نقلیه هر روز اتفاق می افتاد، حوادثی که از اهمیت بیشتری نسبت به دیگر حوادث برخوردار بود، تصادفات رانندگی بخشی از زندگی روزمره رانندگان و حوادث رانندگی به یکی از اجزای جدایی‌ناپذیر زندگی روزمره بشری تبدیل شده بود که این تصادفات بیشتر موارد ناشی از رفتار رانندگان و گاهی اوقات از استاندارد نبودن جاده ها ناشی می شد.[۵] می توان گفت که این حوادث مهم ترین و شایع ترین شبه جرایم است که دست کم در نیم قرن اخیر دادگاه ها را به خود مشغول کرده است. ۵
امروزه اصول حاکم بر این حوادث تغییر یافته و در برخی نظام های حقوقی نظیر کامن لا، به عنوان یکی از انواع افعال زیان بار[۶] به صورت مستقل بررسی می شود و حقوق حاکم بر این افعال زیان بار [۷] شامل آن ها نمی شود. زندگی بشر پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است. شکل‌گیری پدید‌ه‌ای نوین زمینه طرح مسایل نوظهور را در عرصه‌های گوناگون فراهم می‌آورد که اصولاً چارچوب‌های سنت پاسخگوی نیازها و تنش‌هایی که در تقابل با این رخدادها مطرح می‌شوند، نیست. همین امر ضرورت دخالت قانونگذار در جهت کاهش آسیب‌های ناشی از این پدیده ناگوار را به خوبی توجیه می‌کند. قانونگذار با ورود به این عرصه سعی در حمایت از زیان دیدگان این قبیل حوادث داشته، چرا که قواعد عمومی مسئولیت مدنی قادر به تضمین حمایت از قربانیان حوادث رانندگی نیست.
دلیلی دیگر که باعث تصویب قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری در سال ۱۳۴۷ شد، این بود که در بیشتر مواقع راننده توانایی پرداخت دین را نداشت و خسارت زیان دیده پرداخت نمی شد، در حالی که ازطرفی در اسلام هیچ ضرری نباید جبران نشده باقی می ماند. از طرف دیگر از جمله خصایص ارزشمند حقوق ،پویایی این علم و قابلیت آن در جهت هماهنگ و همپا شدن با نیازها و ضرورت‌های زندگی اجتماعی است، بنابراین قاعده حقوقی تنها زمانی می‌تواند حیات مؤثر خود را حفظ کند که با واقعیت‌ها، نیازها و مبانی اجتماعی سازگاری داشته باشد تا بدین‌سان با تحت پوشش قرار دادن تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی انسان، مسائل مطروحه در حوزه‌های گوناگون را به طور کامل حل ‌وفصل کند و بسیاری از معضلات جامعه را به گونه‌ای تأثیرگذار از میان بردارد.
به طور کلی حقوق مسئولیت مدنی بر مبنای این اصل استوار است که هر کس موجب ورود زیان به دیگری شود، مسئول جبران خسارت وارده است و در نتیجه هیچ زیانی نباید جبران نشده باقی بماند ریشه این اصل بنیادین حقوقی را که مورد پذیرش تمامی جوامع بشری است می‌توان در لزوم استقرار امنیت و عدالت در جامعه جست و جو کرد.
اما نکته قابل ملاحظه این است که با تحول مفهوم امنیت و عدالت در طول تاریخ، مفهوم مسئولیت و شیوه جبران خسارت‌ها نیز در گذر زمان دچار دگرگونی شده است.
از جمله موارد بروز دگرگونی و در نتیجه وضع مقررات خاص در عرصه مسئولیت مدنی و نحوه جبران خسارت می‌توان به مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی اشاره کرد که در نظام‌های حقوقی گوناگون مورد عنایت و توجه ویژه قانونگذاران واقع شده و مقررات خاصی در خصوص این شکل از مسئولیت مدنی و بیمه اجباری در این حوزه به تصویب رسیده است.یکی از مهم ترین تحولات در این زمینه را می توان به دخالت و حضور نهاد بیمه بازگردانید.
با دخالت بیمه در حوادث رانندگی، دیگر حقوق مسئولیت مدنی مبتنی بر تقصیر حکومت ندارد و هدف اصلی جبران خسارت است و بیمه گر شخصیت اصلی در تحقق خارجی این امر می باشد.
حقوق مسئولیت مدنی با ظهور بیمه دچار تحولات عدیده ای شده است که از جمله می توان به افول نظریه تقصیر، حذف برخی از عناصر مسئولیت مدنی، اقبال و تشویق قضات به صدور حکم به مبالغ بالای خسارت، تفسیر صد درصد قانون به سود زیان دیدگان، افزایش دعوی و ظهور دعاوی مهم در نظام های پیشرفته مسئولیت مدنی به نام «دعوای مستقیم زیان دیده علیه بیمه گر مسئولیت )که در حقوق ایران مورد عنایت رویه قضایی قرار ندارد. از آثار مهم دیگر می توان به وجود و حیات «طرح های تکمیلی پوشش مسئولیت مدنی» اشاره داشت که در کنار نهاد بیمه مسئولیت مدنی، وظیفه جبران خسارت زیان دیدگان را دارد.
قانون جدید بیمه اجباری مصوب ۱۳۸۷ می‌کوشد تا از طرق گوناگون به حمایت از زیان‌دیدگان بپردازد و همه خسارات وارده بر آن ها را به مطلوب‌ترین شکل جبران کند. یکی از ابتکارات قانونگذار در راستای دستیابی به این هدف پیش‌بینی صندوق خسارات بدنی است.
به رغم پیش‌بینی تکلیف اخذ بیمه ‌نامه برای دارنده وسیله نقلیه در قوانین مربوط به مسئولیت مدنی دارندگان در برابر ثالث، همواره این احتمال وجود دارد که در حادثه‌ای دارنده بنا به دلایل مختلف چون فقدان یا انقضای بیمه‌نامه، بطلان قرارداد بیمه و یا تعلیق تأمین بیمه‌گر از پوشش بیمه ای بی‌بهره باشد و یا به واسطه عللی چون فرار کردن یا شناخته نشدن مسئول حادثه و همچنین ورشکستگی بیمه‌گر امکان پرداخت خسارت وجود نداشته باشد.
در چنین حالتی با توجه به اهمیت غیر قابل اغماض خسارت بدنی، این قبیل خسارت‌ها توسط صندوق مستقلی به نام «صندوق تأمین خسارات بدنی» پرداخت خواهد شد. این قبیل خسارات بدنی شامل هر نوع دیه ناشی از صدمه، شکستگی، نقص عضو، از کارافتادگی یا فوت شخص ثالث به سبب حوادث موضوع قانون بیمه اجباری می‌شود. با وجود این صندوق چنانچه به هر علتی از ثالث متحمل خسارات جانی جبران خسارت نشود، بخشی از زیان وارده از محل صندوق تأمین می‌شود.
اما می توان گفت مهم ترین دلیل برای تصویب قانون بیمه اجباری درخواست خود شهروندان برای بیمه کردن اتومبیلشان بود. اما چه دلایلی وجود دارد که شهروندان یک جامعه خواستار بیمه شدن وسایل نقلیه خود هستند؟ پاسخ را می توان در نظریه های اقتصادی با نگرش به نظریه خطر پیدا کرد.
در مورد تأثیر بیمه مسئولیت مدنی در رفتار رانندگان قوانین شناخته شده ای وجود دارد. در اسپانیا دو قانون در مورد مسئولیت مدنی و بیمه برای وسایل نقلیه موتوری وجود دارد. بنابراین صاحبان هرگونه وسایل نقلیه بیمه ای را تحصیل می کند که مسئولیت مدنی ناشی از استفاده وسایل نقلیه را پوشش دهد. صاحبان هرگونه وسایل نقلیه موتوری موظف به امضای قرارداد بیمه برای وسایل نقلیه خود می باشند، حتی با وجود محدودیت های قانونی انتظار می رود که تعداد زیادی از شهروندان دارنده وسیله نقلیه موتوری خواستار پوشش بیمه به منظور بر آورده کردن هرگونه ادعای غرامت که ممکن است به وجود آید باشند.[۸]
کسانی که مخالف ریسک کردن و مواجهه با حوادث نا خواسته هستند،خواهان پرداخت بهایی برای رهایی از این خطرات و انتقال آن ها به افراد دیگری که از رویارویی با حوادث غیرقابل پیش بینی سود و آزاری نخواهند دید می باشند.برای اغلب صاحبان وسایل نقلیه خطر ناشی از تصادف و اجبار پرداخت غرامت وجود دارد که ترجیح می دهند از آن ها اجتناب کنند. حتی اگر این به معنی پرداخت حق بیمه به کسی که این خطر را تقبل کند باشد. در مواردی که راننده باعث ایجاد خسارت می شود، در صورتی که راننده توانایی پرداخت دین را نداشته باشد، بیمه مسئولیت مدنی، یک گزینه مناسب محسوب می شود.
در نهایت در یکسری از موارد ماهیت اجباری بیمه مسئولیت مدنی راهی است که شرکت های بیمه کننده برای کنترل امنیت عمومی استفاده می کنند، ضمناً بیمه مسئولیت مدنی با مشکلات جدی که در حوزه تصادفات وجود دارد مقابله می کند. یکی از مهم ترین نظریه های اخلاقی تحت عنوان (خطر اخلاقی) شناخته شده است.
اگر شخص بیمه گر بتواند با رفتار و سیاست خود در احتمال وقوع تصادفات مؤثر باشد و بسیاری از موارد به وسیله بیمه پوشش داده شود،یک اثر منفی روی انگیزه راننده در کاهش این احتمال خواهد داشت. راننده ای که می داند خودش را برای پرداخت غرامت در برابر هرگونه خساراتی که از طرف اوست بیمه کرده نسبت به فرد بیمه نشده، انگیزه کمتری در کاهش احتمال تصادفات دارد،حداقل تصادفاتی که تأثیر فیزیکی نداشته باشند.
توجه داشته باشیم چنانچه بیمه گر بتواند مسائل حاشیه ای را با بالا بردن درجه آگاهی بیمه کننده که بستگی به سیاست های آگاهی دهنده و سعی و تلاش جامعه و قوانین دارد مراعات کند بسیاری از این مشکلات برطرف خواهد شد، اما متأسفانه این راه حل به خصوص در حوزه تصادفات کمتر عملی است. همچنین در بعضی موارد عدم احتیاط قبل از تصادف که سبب بروز خسارت می شود قابل اثبات است؛ برای مثال ماشینی که بازرسی اجباری خودرو را نگذرانده باشد و بعد فهمیده می شود که فاقد مدارک لازم است یا راننده مستی که سبب ایجاد تصادف می شود و در آزمایشات بعدی الکل در خون او یافت می شود، در هر دو مورد یک ارتباط واحدی بین بیمه کننده و بیمه شونده وجود دارد و شرکت بیمه بهای خسارات ایجاد شده را پرداخت نخواهد کرد.
یکی از راه حل های دیگر که امروز رایج است، تجزیه وتحلیل شرکت های بیمه از تصادفات ثبت شده بیمه شونده است به عنوان مثال پرداخت حداقل حق بیمه در صورت سابقه تصادف،داشتن تأثیرات مثبت روی احتیاط و دقت رانندگان و سرانجام اجتناب از پرداخت حق بیمه در صورت تکرار تصادف در سال های بعدی.[۹] بنابراین بیمه گر می تواند با اعمال این گونه قوانین، انگیزه بیمه گذار را در ایجاد سوانح رانندگی کاهش دهد.
لازم به ذکر است که نباید پنداشت قانون جدید بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه زمینی،همانند قانون ۵ ژوئیه ۱۹۸۵ فرانسه در مورد جبران خسارت ناشی از حوادث رانندگی تمام مسایل جبران خسارت ناشی از حوادث رانندگی را پوشش‏ می‏دهد.
در واقع، قانون جدید در درجه اول قانونی است که به بیمه‏ مربوط است تا به مسئولیت مدنی، موضوعات مسئولیت مدنی در این قانون به‏طور فرعی مورد توجه است و مسایل پیچیده‏ای نظیر اثر تقصیر یا فعل زیان دیده، دخالت اشخاص ثالث،تقسیم‏ خسارت میان مسئولان، مسئولیت مدنی مالک یا راننده در هنگامی که وسیله نقلیه در تصرف شخصی دیگر غیر از مالک است و … در آن نیامده است و ظاهراً قانونگذار آن را به قواعد عمومی محول‏ کرده است.[۱۰]
گفتار دوم: مقایسه قانون بیمه اجباری مصوب ۱۳۴۷ با قانون جدید بیمه اجباری
قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه زمینی در مقابل شخص ثالث در سال ۱۳۴۷ به تصویب رسید که مهم‏ترین متن قانونی در زمینه ‏حوادث رانندگی قانون بیمه اجباری مذکور بود. این قانون به دلیل نواقصی که داشت با‏ قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل‏ نقلیه موتوری زمینی در مقابل اشخاص ثالث مصوب ۱۳۸۷ نسخ شده است و از این پس‏ قانون اخیر بر این حوادث حکومت می‏کند
این قانون هم با توجه به مقررات اسلامی و تغییرات ناشی از روابط اشخاص در چند دهه اخیر مستلزم اصلاحاتی بود که این امر درتاریخ ۱۶/۵/۸۷ اتفاق افتاد. این قانون مطابق اصل ۸۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در قالب لایحه به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد و پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت پنج سال در جلسه علنی مورخ ۳۱/۲/۱۳۸۷ به تصویب رسید و پس از تأیید شورای نگهبان در تاریخ ۱۶/۵/۱۳۸۷، با دستور رئیس جمهور در روزنامه رسمی مورخ ۴/۶/۱۳۸۷ چاپ و منتشر شد. ضرورت همگام سازی قوانین با نیازهای جامعه بودکه قانونگذار را بر آن داشت تا با بهره گرفتن از دکترین و رویه قضایی اصلاحاتی در قانون بیمه شخص ثالث به عمل آورد.
تلاش قانونگذار در این زمینه درخور تحسین است و عمده مشکلات قانون را بر طرف ساخت. قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث مصوب سال ۱۳۸۷ هرچند که تمام مسایل جبران خسارت ناشی از حوادث رانندگی را پوشش‏ نمی‏دهد و هنوز دارای کاستی هایی است که از شفافیت قانون می کاهد؛ از جمله ابهاماتی که در آن دیده می شود، این است که هرچند مفهوم « دارنده » در قانون جدید حل شده است ولی اینکه مسئولیت موضوعی شامل چه کسانی می شود جای بحث و تردید است، اما با این حال در مقایسه با قانون ۱۳۴۷ دارای مزایا و امتیازاتی است :
۱- تکلیف بیمه گر به پرداخت سریع خسارت: قانون جدید برخلاف قانون پیشین مفهوم خسارت را به طور دقیق بیان نموده و این امر را به آیین نامه اجرایی واگذار ننموده است. لیکن همانند قانون پیشین در خصوص خسارات معنوی عدم النفع و کاهش قیمت حکم خاصی را مقرر نداشته است. تا قبل از تصویب قانون جدید، شرکت های بیمه در عمل به استناد ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی مهلت هایی را برای پرداخت دیه در نظر گرفته و پس از دو سال به پرداخت آن اقدام می نمودند. لیکن ماده ۱۵ قانون جدید مقرر کرده است: «بیمه گر موظف است حداکثر پانزده روز پس از دریافت مدارک لازم خسارت متعلقه را پرداخت نماید».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم