کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



  • DPM [۱۲۶]

DVS به طور معمول برای ذخیره و صرفه‌جویی توان استفاده می‌شود، زیرا توان پویا با Vdd متناسب است که Vdd ولتاژ منبع می‌باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(۵)
که در آن CL ظرفیت خازن بارگذاری می‌باشد. امروزه با تکنولوژی نانو، که ولتاژ منبع را می‌توان به اندازه ولتاژ آستانه[۱۲۷] پایین آورد ( ولتاژ آستانه، حداقل ولتاژ لازم برای کارکردن پردازنده است)، بهره‌وری DVS کمتر شده است. بنابراین خیلی مشکل است که از DVS به عنوان یک روش با بهره‌وری خوب در محیط‌هایی با بارگذاری متغییر پویا استفاده‌شود. از این‌رو محاسبه سطح ولتاژ مناسب برای هر وظیفه در زمان اجرا مشکل است. برای استفاده DVS در محیط‌های واقعی غیرقابل پیشبینی، نیاز به زیرساخت‌های پیشبینی اضافی می باشد، اما این زیرساخت‌های اضافی باعث ایجاد سربار در سیستم‌های تعبیه‌شده می‌شوند که باعث محدود کردن منابع سخت‌افزاری می‌گردد.
در این مقاله از روش DPM برای کاهش مصرف توان استفاده شده است که هسته‌ها را به صورت پویا خاموش می‌کند. این روش بیشتر در کاهش توان نشتی[۱۲۸] موثر است. روش‌های کاهش دما( مدیریت دما) باید شامل انتخاب یک سیاست در زمانبندی باشند، اگرچه پردازنده‌های تعبیه‌شده‌‌‌، در مقایسه با پردازنده‌هایی با کارایی بالا مانند Intel CORE i7 سبب افزایش دمای بیش از اندازه نمی‌شوند.بنابراین در این الگوریتم از دما صحبتی نشده‌است.
برای وظایف غیرتناوبی که مجبور نیستیم محتویاتشان را بعداز اتمام اجرا در حافظه نهان نگه داریم( چون به ندرت رخ می‌دهند و دیربه دیر تکرار می‌شوند)، می‌توانیم هسته‌ها را به طور کامل خاموش کنیم و حتی حافظه نهان مربوطه را هم خاموش نماییم. اما برای وظایف تناوبی این‌طور نیست، حتی در حالت بیکار[۱۲۹] هم باید هسته‌ها و حافظه نهان روشن بمانند.
بهترین مثال‌ها برای وظایف تناوبی، برنامه‌های دنباله‌دار( جریان‌دار پشت‌سرهم) هستند، مانند پخش یک آهنگ یا اجرای یک بازی یا پخش فیلم و… و بهترین مثال‌ها برای وظایف غیرتناوبی، برنامه‌هایی هستند که با کاربر در تعامل هستند، مانند پیمودن صفحه‌های منوهای یک تلفن‌همراه و یا بازکردن برنامه‌ها و لمس‌کردن روی آیکون‌ها و…
در وظایف تناوبی، داده‌ها باید مکررا درحال رمزگذاری و رمزگشایی باشند که دارای نرخ رمزگشایی نیز می‌باشند، به عنوان مثال اگر فرض کنیم در یک برنامه پخش آهنگ، زمان اجرای هر وظیفه به‌طور متوسط ۲۰۰ میلی‌ثانیه و دوره تناوب آن یک ثانیه باشد، آنگاه بهره‌وری پردازنده برای این برنامه می‌باشد. ( جون همواره زمان اجرای یک وظیفه از دوره‌تناوب آن کمتر است. در این نوع از برنامه‌ها که مسئله زمان مارا راضی نگه می‌دارد، نیازی به سرعت بیش‌از اندازه پردازش نداریم.
بنابراین در مثال قبل که مربوط به برنامه H.264[130] بود( یک برنامه رمزگشایی است که در پخش فایل‌های چندرسانه‌ای استفاده میشود)، فقط در هر ثانیه به ۲۰ درصد از قدرت پردازش پردازنده احتیاج داشتیم. این یعنی ۸۰ درصد از توان پردازشی پردازنده می‌تواند به وظایف دیگر اختصاص پیدا کند. از سوی دیگر برنامه‌هایی نظیر لمس‌کردن صفحه نمایش لمسی، شروع و فشاردادن یک برنامه کاملا تصادفی و غیرقابل پیشبینی اتفاق می‌افتند، و این وظایف که با کاربر در ارتباط هستند، وقتی که رخ می‌دهند باید بلافاصله اجرا شوند. اگرچه از نظر سررسید سخت‌گیری‌ ندارند، اما تاخیر پاسخ‌دهی این‌گونه وظایف، کاملا واضح توسط کاربر قابل مشاهده و ناخوشایند است.
شرح جزئیات الگوریتم:
استراتژی که دراینجا توسط Jeon ، Lee و Chung پیشنهاد شده]۳۴[، دو نوع وظیفه را پوشش می‌دهد، به این صورت که وظایف تناوبی را به حداقل هسته‌ها و وظایف غیرتناوبی را به بقیه هسته‌های پردازنده اختصاص می‌دهد. از این طریق، هم مصرف انرژی بدلیل اختصاص وظایف تناوبی به کمترین تعداد هسته‌ها، کاهش می‌یابد و هم بدلیل توزیع وظایف غیرتناوبی به بقیه هسته‌ها، متوسط زمان انتظار برای اجرای وظایف غیرتناوبی کاهش داده‌ می‌شود.
برای وظایف تناوبی، بارگذاری روی یک هسته، زمانی تغییر می‌کند که سیستم در دو شرایط مختلف قرار گیرد:
۱)موقعی که یک وظیفه جدید ایجاد می‌شود. ۲)موقعی که یک وظیفه موجود به پایان می‌رسد.
در هردو حالت با بهره گرفتن از RMS نباید سررسید وظایف از دست برود. وقتی که یک وظیفه جدید ایجاد می‌شود، زمانبند به دنبال هسته‌ای می‌گردد که روشن باشد و کمترین بارگیری را داشته‌ باشد. وقتی هیچ هسته‌ای وجود نداشته باشد که بتواند وظیفه جدید را اجرا کند، یکی از هسته‌هایی که خاموش بودند، روشن می‌شوند و این وظیفه جدید به آن اختصاص میابد. وقتی یک وظیفه موجود کارش تمام شود، زمانبند چک می‌کند که آیا این هسته که اخیرا این وظیفه روی آن کارش تمام شد، می‌تواند خاموش شود یا خیر.
برای به حداقل رساندن تعداد هسته‌های روشن، زمانبند به دنبال هسته‌ دیگری می‌گردد تا وظایف تناوبی باقیمانده را به آن منتقل کند، به این صورت که اگر هر هسته‌ای که بارکاری آن به اندازه کافی کم باشد تا بتواند وظایف باقیمانده از یک هسته دیگر را اجرا کند، پیدا شود، وظایف باقیمانده از هسته قبلی به این هسته انتقال می‌یابند و هسته قبلی خاموش می‌شود، در غیر این صورت جابجایی مجدد برویش انجام نمی‌شود.
TaskInit (pNewtask,pSchedparam,… )
Do task initialization
// find a core on which new task is to be assigned according to
// the task’s scheduling policy.
If (pSchedparam->schedpolicy == RMS)
// if periodic task, find the an idle core
Core = findBusiestCore();
If (pSchedparam->schedpolicy ==FCFS)
// if aperiodic task, find the an idle core
Core = findIdlestCore();

Insert the to the selected core’s readt queue
شکل ۳-۸ شبه کد الگوریتم تخصیص وظایف]۳۴[
شکل ۱۱شکل ۳-۸ شبه کد الگوریتم تخصیص وظایف [۳۴]
در شکل ۳-۸ شبه‌کد تخصیص یک وظیفه جدید ایجاد شده، براساس مشخصات وظیفه می‌باشد. این کد با سیاست زمانبندی خود در واقع وظایف تناوبی را از وظایف غیرتناوبی جدا می‌کند.(تمایز قائل می‌شود)
اگر وظیفه جدید ایجاد شده تناوبی بود، پررفت‌وآمدترین هسته برای اجرای این وظیفه جدید، انتخاب می‌شود و تا زمانی که سررسید آن فرابرسد می‌تواند اجرا شود. اما اگر وظیفه جدید ایجادشده، غیرتناوبی بود، بیکارترین هسته انتخاب خواهد شد تا وظیفه در آن اجرا شود.
این تراکم بارگذاری روی تعداد کمی هسته( توسط وظایف غیرتناوبی) ممکن است منجر به این شود که بخشی از ظرفیت محتوای حافظه نهان L1 از دست برود. به هر حال پردازنده‌های چندهسته‌ای جدیدنتنها دارای حافظه نهان L1 برای هر هسته به صورت جداگانه هستند، بلکه دارای یک حافظه نهان L2 مشترک بسیار بزرگ نیز هستند. این حافظه نهان L2 می‌تواند جریمه فقدان[۱۳۱] حافظه نهان L1 را به حداقل ممکن برساند که در مقایسه با زمان کل اجرا، زیاد نیست. در آزمایش این مقاله که از پردازنده ARM11MPcore استفاده شده، دارای ۴ حافظه نهان L1 ۳۲ کیلوبایتی و یک حافظه نهان L2 یک مگابایتی است.
برای وظایف غیرتناوبی از الگوریتم‌های دیگری استفاده شده است که یکی برای زمانبندی درون‌هسته‌ای[۱۳۲] و دیگری برای زمانبندی بین‌هسته‌ای[۱۳۳] استفاده می‌شود. برای زمانبندی درون‌هسته‌ای در اینجا از الگوریتم SQ استفاده شده است که به این معنی است که وقتی یک وظیفه جدید بوجود آمد، آن را به هسته‌ای می فرستد که دارای کوتاه ترین صف وظایف درحال انتظار برای اجرا باشد. در واقع وظایف غیرتناوبی تا حد امکان به صورت مساوی بین هسته‌ها توزیع می‌شوند. اما برای زمانبندی بین‌هسته‌ای از سیاست FCFS [۱۳۴] استفاده می‌شود.
مزایا و معایب این الگوریتم :
این الگوریتم، بدلیل تفکیف وظایف تناوبی و غیرتناوبی از یکدیگر (بدون در نظر گرفتن نرخ نقض سررسید)، می‌تواند همزمان هم به انرژی مصرفی کمتر برای وظایف تناوبی و زمان پاسخ بهتر برای وظایف غیرتناوبی تا حدودی دست پیدا کند. همچنین بدلیل متمرکز کردن وظایف تناوبی روی تعداد بسیار محدود هسته‌ها، می‌تواند انرژی مصرفی را تا حد زیادی کاهش دهد. اما این الگوریتم معایبی نیز دارد که عبارت انداز :

  • انتخاب هسته با بیشترین ازدحام، برای تخصیص وظیفه تناوبی به آن، با هدف خاموش نگه داشتن هسته‌های خاموش، درست است که باعث کاهش انرژی مصرفی هسته‌ها می‌شود اما این مسئله می‌تواند در هسته شلوغ، موجب حذف وظیفه(ها) بدلیل عدم سرویس دهی به موقع بدان‌ها شده و در نهایت نرخ خطای سررسید در آن‌ها افزایش می‌یابد.
  • توزیع بار ناهمگن و نامتعادل در هسته‌ها سبب روشن نگه داشتن بیش از اندازه برخی هسته‌ها در کنار خاموش بودن طولانی هسته‌های دیگر می‌شود. که این مسئله می‌تواند در حالت کلی قابلیت اعتماد سیستم را کاهش داده، هچنین موجب افزایش دمای بیش از اندازه برخی از هسته‌ها و آسیب دیدن آن‌ها در درازمدت شود. درنتیجه بازده و کارایی سیستم کاهش می‌یابد.
  • این سیستم در زمان توزیع وظایف غیرتناوبی، درصورت روشن بودن تمامی هسته‌ها، وظیفه را به هسته ای که کمترین تعداد وظیفه در صف آن موجود است، ارسال می‌کند. واضح است که لزوما تعداد کم وظایف در صف هسته، سبب سرویس دهی سریعتر نمی‌باشد بلکه این مسئله به زمان اجرای وظایف وابسته می‌باشد. بنابراین ممکن است، این نحوه تخصیص سبب افزایش زمان پاسخ وظایف غیزتناوبی شود.
  • وظایف غیرتناوبی در صف هر هسته براساس سیاست FCFS، اجرا می شوند. این مسئله سبب اجرای دیرهنگام وظایف با اولویت بالاتر شده و می‌تواند زمان پاسخ آن‌ها را افزایش دهد.
  • این الگوریتم در زمانیکه هسته ای در وظایف تناوبی، ازدحام کمی داشته باشد، سعی در ارسال وظایف آن هسته به سایر هسته ها و خاموش کردن هسته مورد نظر دارد. این مسئله علاوه بر سربار جهت زمان انتقال وظایف، موجب ازدحام هسته های دیگر و افزایش خطای نرخ سررسید می‌شود.

۳-۶-۲ الگوریتم زمانبندی غیرتعادلی جزبندی با RBound
در مرجع ]۳۵[ نیز همانند مرجع ]۳۴[ از یک روش بارگذاری غیرتعادلی استفاده شده است که روی وظایف تناوبی و غیرتناوبی در سیستم‌های تعبیه‌شده بی‌درنگ چندهسته‌ای سخت، برای کاهش مصرف توان اعمال می‌شود. در این مقاله از یک معماری زمانبندی دو سطحی استفاده شده است که در سطح بالایی وظایف تناوبی بوسیله الگوریتم RBound-FF که این الگوریتم در قسمت بعدی توضیح داده خواهد شد، به تعداد محدودی از هسته‌ها فرستاده می‌شوند و وظایف غیرتناوبی به هسته‌های باقیمانده ارسال می‌شوند. اما در سطح پایینی این طرح زمانبندی، از دو زمانبند استفاده شده است، یکی برای وظایف تناوبی و دیگری برای وظایف غیر تناوبی. برای وظایف تناوبی از الگوریتم RMS استفاده شده و برای وظایف غیرتناوبی، الگوریتم DMS [۱۳۵] بکار برده شده است. مشخصه‌هایی که برای یک وظیفه در این مقاله استفاده شده عبارت‌انداز:
Ti : دوره تناوب وظیفه تناوبی i
Ci : بدترین حالت زمان اجرای یک وظیفه تناوبی
Pi : اولویت هر وظیفه تناوبی که برابر است با و برای وظایف غیرتناوبی برابر است با
RMS : الگوریتم زمانبندی نرخ یکنواخت که برای زمانبندی وظایف تناوبی استفاده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 09:03:00 ق.ظ ]




فوق‌لیسانس وبالاتر

۱۴

۵۶

۱۱

۴۴

۲۵

۱۰۰

کل

۷۹۶

۷۹٫۶

۲۰۴

۲۰٫۴

۱۰۰۰

۱۰۰

نتایج جدول بالا بیانگر این مطلب است که۴/۸۲ درصد از مردان مراجعه کننده به مرکز که تحصیلاتشان زیر دیپلم بوده است ازدواجشان فامیلی بوده است و در حدود ۶/۱۷درصد از مردان مراجعه کننده به مرکز که تحصیلاتشان زیر دیپلم بوده است ازدواج غیر فامیلی داشته اند.قابل ذکر است که تنها ۴ نفر از مراجعین مرد بی سواد بوده اند. [۶۹](ذکر این نکته ضروری به نظرمی رسد که داده ها معرف کل جامعه نیست و خصوصیات مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره ژنتیک پزشکی اصفهان در برهه زمانی خاص می باشد.)
۴-۱-۶)بررسی وضعیت محل سکونت مراجعه کنندگان به مرکز ژنتیک پزشکی اصفهان
طبق نمودار۳ بیشترین در صد مراجعه کنندگان (۳۸ درصد)۷۹۴ نفر از شهر اصفهان می باشندو بعد از آن (۵/۲۹ درصد) ۶۱۷ نفراز شهرستانهای اصفهان می باشند به طور کلی می توان بیان کرد که در حدود ۵/۶۷درصد از مراجعه کنندگان از استان اصفهان می باشند.همچنین می توان بیان کرد که ۲/۱۱ درصد از مراجعه کنندگان از شهرهای دیگر به این مرکز مراجعه نموده اند.
شکل ۴-۳)توزیع فراوانی مراجعه کنندگان به مرکز ژنتیک پزشکی اصفهان بر حسب محل سکونت
۴-۱-۷)بررسی وضعیت علت و زمان مراجعه زوجین به مرکز ژنتیک پزشکی اصفهان
نمودار۴توزیع فراوانی زوجین را بر حسب علت مراجعه به مرکز ژنتیک را نشان می دهد.بیشترین درصد مراجعه کنندگان (۳/۳۷ درصد) به مرکز ژنتیک پزشکی برای مشاوره قبل از ازدواج مراجعه نموده اند. در حدود ۹/۳۴درصد از مراجعه کنندگان برای مشاوره قبل از بارداری مراجعه نموده اند. در حدود ۳/۱۴ درصد از مراجعه کنندگان نیز برای مشاوره حین بارداری به مرکز مراجعه کرده اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۴-۴) توزیع فراوانی مراجعه کنندگان به مرکز ژنتیک پزشکی اصفهان بر حسب علت مراجعه
۴-۱-۸)بررسی وضعیت چگونگی ارجاع مراجعه کنندگان به مرکز ژنتیک پزشکی اصفهان
شکل ۵ نشان می دهد که در حدود۷۹۰نفر(۸/۳۷ درصد) از مراجعه کنندگان توسط پزشک و در حدود۲۵۷ نفر(۳/۱۲درصد)توسط مراکز بهداشتی درمانی به این مرکز ارجاع شده اند.ودر حدود۶۸۴ نفر(۱/۳۲ درصد) از مراجعه کنندگان خودشان به مرکز مراجعه کرده اند.که این نشان دهنده افزایش آگاهی مردم در زمینه مراجعه به مراکزمشاوره ژنتیک می باشد.
شکل ۴-۵) توزیع فراوانی مراجعه کنندگان به مرکز ژنتیک پزشکی اصفهان بر حسب چگونگی
مراجعه به مرکز
۴-۱-۹ (بررسی وضعیت خویشاوندی زوجین مراجعه کننده به مرکز ژنتیک پزشکی اصفهان
جدول ۶ توزیع فراوانی مراجعه کنندگان را بر حسب نسبت خویشاوندی نشان می دهد. ۵/۲۱ درصد از مراجعه کنندگان (زوجین)نسبت فامیلی ندارند و در حدود ۴/۷۱درصد از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ژنتیک پزشکی اصفهان ازدواجشان فامیلی بوده است.قابل توجه است که در حدود۳/۵۸ درصد(بیشترین درصد) از مراجعه کنندگان نسبت خویشاوندی درجه سه دارندودر حدود ۲/۵ درصد نیز نسبت خویشاوندی درجه چهار دارند.قابل ذکر است که در خویشان درجه سه بیش از پنج هزار ژن مشابه وجود دارد و احتمال اینکه در میان این ژنهای مشابه تعداد زیادی ژن بیماری زای نهفته در هر دو نفر وجود داشته باشد بسیار زیاد است.
جدول ۴-۶) توزیع فراوانی زوجین مراجعه کننده به مرکز ژنتیک پزشکی اصفهان برحسب نسبت خویشاوندی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ق.ظ ]




  • توانمندی‏های عالی حس کردن بازار، ایجاد رابطه و تفکر استراتژیک.
  • ساختاری که کل سازمان را وادار به پیش بینی و پاسخ به شرایط در حال تغییر به مشتری و بازار می‏کند. ( & Mudambi ,2002، Ocker)

۲-۱۴-۶ ) فرهنگ[۹۷]
تاکنون تعاریف مختلفی از فرهنـگ ارائه شده اسـت. افجـه(۱۳۸۰)، به نقـل از ساث(۱۹۸۵)، می­نویسد فرهنگ، عبارت است از احساس و فهم مشترک از پدیده ­ها که اغلب اعضای سازمان در عمومیت جامعه سازمانی با هم شریک می­شوند. (افجه، ۱۳۸۰، ص۲۹۸) بدون شک فرهنگ سازمان عامل محوری در تعیین آمادگی هر سازمان برای اجرای طرح های CRM است. در یک تعریف روشن و جامع می­توان گفت: فرهنگ سازمانی الگویی از اندیشه­ها و باورهای مشترک است که به اعضای یک نهاد، معنی و مفهوم می‏بخشد و برای رفتار آنان در سازمان دستورهایی فراهم می ­آورد (ابزاری و عبدالمنافی، ۱۳۸۴، ص۳). فرهنگ مهم است، زیرا هر اقدامی بدون آگاهی از نیروهای فرهنگی (که همیشه در کارند) ممکن است پیامدهای پیش‏بینی نشده و ناخواسته داشته باشد. (حاجی کریمی و حسینی، ۱۳۸۹، ص ۵۷).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بولتون (Bolton,2004) ­درخصوص­ویژگی‏های فرهنگی یک سازمان مشتری­‏محور چنین می‏گوید:
فرآیندهای کسب وکار مشتری­ محور در هریک از بخش­های سازمان دیده می­شوند. در چنین سازمانی همه باید به مشتری احترام گذاشته و هر کارممکن را انجام دهند تا اعتماد مشتریان را جلب کنند. کارکنانی که تماس مستقیم با مشتری دارند از “رابطه ویژه”­ای برخوردار بوده و در نتیجه مسئولیت بخصوصی برعهده دارند. این کارکنان باید مشتری را در خصوص بهترین انتخاب ممکن و با نیت انتفاع بلندمدت یاری رسانند.کارکنان مزبور باید آموزش دیده وتشویق شوند که همیشه در جهت رفاه مشتری و اندیشه سود بلندمدت فکر کرده و رفتار کنند. حتی وقتی که یک تصمیم فردی مشتری، تصمیم خوشایندی برای سود کوتاه مدت سازمان نباشداین ادعا باز هم مورد تاکید است.
کارکنان باید تلاش کنند تا نماینده مورد اعتماد مشتری باشند، ومشتری را تا سرمنزل مقصود و دور از ذهن وی هدایت کنند. سازمان باید این روابط را با برنامه­ ریزی حول نیازها وخواسته­های مشتری و نه حول اهداف شرکت پشتیبانی کند.سازمان باید برشنیدن صدای مشتری[۹۸] تمرکز کند و نه اینکه مشتریان را مجبور کند یا تشویق نماید که به پیام سازمان گوش فرا دهند. در سایه گفتگوی آگاهانه و هوشمندانه با مشتریان، فعالیت­های CRM، بازاریابی با بهره گرفتن از پایگاه داده، بازاریابی پایگاه داده الکترونیک، از جایگاه سنتی خود فاصله گرفته ونقش فرعی به خود گرفته­اند.­(Mike,2004,p.49)
­صاحب نظران فرهنگ سازمانی را از سه دیدگاه فرهنگ یکپارچه[۹۹] ، فرهنگ متمایز شده[۱۰۰] و فرهنگ جزء­جزء شده[۱۰۱] تفسیر می­ کنند. فرهنگ یکپارچه سازمانی دارای اجماع نظر مشترکی حول ارزش های مفروضات و رفتارهاست این اجماع نظر به اعضای سازمان نوعی هویت جمعی می بخشد که نگرش ها و رفتارهای کاری آنها را هدایت می­ کند مقاومت در برابر طرح­های جدید می تواند با عدم سازگاری ارزش ها و مفروضات فرهنگی سازمان تشریح شود . فرهنگ متمایز شده سازمانی مجموعه ­ای از کل فرهنگ­ها است که به موجب آن در هر گروه فرهنگ متجانس سازمانی به وجود می ­آید و تعارض بین ذینفعان به منافع سازمان آنها اسناد داده می­ شود.
در فرهنگ جزء جزء شده سازمانی محیـط فرهنگی پر از نشـانه­ها و رفتارهای متناقض و مبهم می­ شود. نظریه سازمان میزان ادغام و یکپارچگی فرهنگ سازمانی را با مؤلفه‏های استراتژیک اهداف کلی وجزئی و ستاده‏های مورد انتظار نشان داده فرهنگی سازمانی می ­تواند بر روی تمام عملکرد سازمانی تاثیر گذارد. بررسی‏های مختلف نشان می‏دهند که نوآوری‏های توانمند شده توسط[۱۰۲]IT (مثل CRM) در فرهنگ‏های یکپارچه دارای تعاملات همکارانه مشترک و مبتنی بر اعتماد که در آن کارکنان توانمند گشته و تغییرات آزادانه صورت می­گیرد. و نیز سازمان­هایی که نگرش مثبتی نسبت به فن آوری دارند بیشترین موفقیت را کسب می­ کنند. مدیریت ارتباط با مشتری در سراسر سازمان به کارکنان نوعی نگرش فراگیر و سازگار نسبت به مشتریان شرکت تقدیم میکند. پس فرهنگ مناسب سازمان باید فرهنگی باشد که اطلاعات دارای کیفیت بالای مشتریان را به نحوی بین کارکنان به اشتراک گذارد که مخازن غنی دانش مشتری حفظ و نگهداری گشته و در دسترس تمامی کارکنان قرار گیرد. ( & Mudambi, 2002،Ocker)
۲-۱۴-۷) مدیریت تغییر
این مهم است که مد نظر داشته باشیم؛ حرکت به سمت استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری با تأکیدی که بر مشتری دارد تأثیر عمیق بر کارمندان می­ گذارد چرا که این تغییر حتی راه های انجام کار آنها را نیز تغییر می­دهد (Peppard,2000). با تغییر بازارها، نیازهای مشتریان و در نتیجه استراتژی بازایابی نیز تغییر خواهد نمود لذا ساختار شرکت­ها نیز بر اساس تغییر استراتژی باید دوباره طراحی گردد. اگر این فرایند صورت نگیرد مطمئنا استراتژی‏­های بازاریابی با شکست مواجه خواهد شد. در طراحی ساختار، وظایف باید بگونه­ای بین واحدهای مختلف تقسیم گردد که رسیدن به نتایج و اهداف را سریع­تر امکان­ پذیر نماید. علاوه بر آن کارکنان نیز باید تغییر نمایند و دانش خود را بروز رسانی کنند.
۲-۱۵) مدیریت ارتباطات
گرچه CRM یک مفهوم نوین است، اما اصول آن از مدت­های مدید وجود داشته است. بازاریابان، همواره ارتباطات نزدیک با مشتریان را ترویج کرده ­اند. سودآوری مشتری نیز به طور چشمگیری برای سالیان متمادی مد نظر بوده است. زیرا بسیاری از سازمانها بر مبنای محصول یا خطوط کانال ارتباطی که در مقابل مشتری قرار می­گیرد، سازماندهی شده ­اند. به طریق مشابه، مفهوم سفارش سازی انبوه برای نزدیک به یک دهه در ادبیات موضوع مطرح بوده است. تمام موارد ذکر شده اساساً در حد مفاهیمی نظری به شکل آرزوها و نه یک واقعیت تجاری، باقی مانده بودند ولی امروزه، به دلیل پیشرفتهای صورت گرفته در فناوری اطلاعات و ارتباطات، وعده ارتباطات فرد به فرد، تجزیه و تحلیل ارزش مشتری و تولید انبوه سفارش امکان پذیر گردیده است. مدیریت ارتباط با مشتری از اهرم فناوری برای هماهنگی تعاملات سازمان با هدف بنا کردن وفاداری طولانی مدت بهره می­جوید. پیشرفتهای تکنولوژیک در دهه گذشته کسب و کار را به ارتباطات با مشتری تبدیل کرده است. (محرابی و همکاران، ۱۳۸۹، ص۶۲)
۲-۱۶) حمایت و پشتیبانی مدیران ارشد
پشتیبانی از یکپارچه‏سازی دانایی درباره مشتری در سازمان بسیار حائز اهمیت است. از آنجا که مدیریت ارشد در شکل‏دهی رفتارهای سازمان و ایجاد محیطی هدایت‏کننده یا بازدارنده برای فرایندهای خلق دانایی مشتری نقش کلیدی دارد، می تواند تأثیر بسزایی در موفقیت این رابطه داشته باشد. هم چنین مدیریت ارشد با شفاف سازی هدف سازمان برای کارکنان باعث می شود که آنها در جهت رسیدن به این هدف تلاش کنند. مدیریت ارشد بایستی چشم انداز مشخصی از فعالیتهای CRM و اهداف آن، به کارکنان ارائه نموده، و همچنین باید در جهت ارتقاء سطح کمی و کیفی برنامه های آموزشی و یادگیری سازمان، افزایش مهارت و دانایی پرسنل، ایجاد انگیزش و تعهد برای کارکنان و کاهش مقاومت در آنها گام برداشته و نسبت به آنها متعهد باشد. وبستر در سال ۱۹۸۸ ، ادعا می­ کند که مدیریت ارشد سازمان باید از دیدگاه مشتری محور پشتیبانی کند و بازاریابی و تمرکز مشتری در فرایند برنامه ریزی استراتژیک را یکپارچه سازد. در گزارش متاگروپ[۱۰۳] در سال ۱۹۹۸ بر تعهد و پشتیبانی مدیریت ارشد به عنوان یکی از فاکتورهای کلیدی در اجرای موفق CRM تاکید شده است. در واقع مدیریت مشتری محور نیاز به حمایت و تعهد مدیریت ارشد در کلیه مراحل اجرای CRM دارد، در غیر اینصورت CRMسریعاً با شکست مواجه می­ شود. (اسکندری و پورسعید، ۱۳۸۹، ص۱۵۷)
۲-۱۷) مدلهای موجود در زمینه آمادگی مدیریت ارتباط با مشتری

  • مدل همراستایی سه بعدی[۱۰۴] آمادگی مدیریت ارتباط با مشتری

ابعاد سه گانه همراستایی شامل ابعاد فکری، اجتماعی و تکنولوژیکی می­باشد. در بعد فکری شاخص های زیر مد نظر قرار گرفته است: استراتژی، ساختار سازمانی و برنامه ریزی در بعد اجتماعی شاخص های زیر مد نظر قرار گرفته است: فرهنگ سازمانی ، دانش حوزه کاری و تعامل ذینفعان.و در بعد تکنولوژیکی شاخص­ های برنامه­ی کاربردی مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت دانش و ظرفیتIT مورد توجه قرار گرفته است. (Ocker & Mudambi, 2003)

  • مدل شرک فایرست ویو [۱۰۵]

شرکت فرست ویو ابزاری را برای سنجش آمادگی در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری توسعه داده است که در این ابزار ۸ عامل را مورد سنجش قرار داده و بر اساس آن میزان آمادگی سازمان را در این حوزه می‏سنجد این حوزه ها عبارتند از شناسایی مشتریان، استراتژی، اهداف سازمانی، شناخت ذینفعان، فرایند، تکنولوژی، بکارگیری و سنجش. این ابزار برای هر یک از این حوزه ها سوالاتی طراحی کرده است که براساس امتیازات کسب شده میزان آمادگی مشخص می­گردد.

  • مدل شرکت TGO

شرکت مشاوره TGO که در زمینه پیاده سازی سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری و سیستم‏های برنامه ریزی منابع شرکت فعالیت می­ کند ابزاری را توثعه داده است که بر اساس حوزه های زیر آمادگی سازمان در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری را می­سنجد:
منابع لازم برای اجرای مدیریت ارتباط با مشتری، اهداف سازمانی، فلسفه مدیریت ارتباط با مشتری در سازمان، میزان تجربه در موارد مواجهه با مشتری، زیر ساخت فناوری اطلاعات، آموزش، پشتیبانی نرم افزار، سنجش نتایج و پیش بینی آینده.(http://www.tgo.ca)
بخش دوم: رویکرد فازی
کاربرد مجموعه های فازی در مسائل تصمیم گیری یکی از مهم ترین و کارآمدترین کاربردهای این تئوری در مقایسه با تئوری مجموعه های کلاسیک می‌باشد. در واقع تئوری تصمیم گیری فازی تلاش می‌کند که ابهام و عدم قطعیت های ذاتی موجود در ترجیحات، اهداف و محدودیت های موجود در مسائل تصمیم گیری را مدل کند. (Kahraman et al,2009)
تعلق یا عضویت یک عضو به یک مجموعه مفهومی کاملاً قطعی و دقیق است. بنابراین یک شی یا عضو یک مجموعه است و یا نیست. پس تابع عضویت فقط می‌تواند دو مقدار­۰­و­۱­را داشته باشد. به منظور توصیف تغییرات تدریجی و اندک لطفی زاده درجات بین۰ و ۱ و مفهوم عضویت درجه بندی شده را معرفی کرده است. برای این منظور تابع عضویت µ تعریف می‌شود که همواره مقادیری از بازه [۰و۱] را شامل می‌شود. یک عدد فازی به وسیله یک بازه از اعداد حقیقی که هر کدام یک درجه عضویت بین ۰و۱ را دارند مشخص می‌شود (Deng,1999).
۲-۱۸) تصمیم‌گیری با معیارهای چندگانه
در علم تصمیم‌گیری که در آن انتخاب یک راهکار از بین راهکارهای موجود و یا اولویت‌بندی راهکارها مطرح است،‌ چند سالی است که روش های تصمیم‌گیری با معیار‌های چندگانه[۱۰۶] یا MCDM جای خود را باز کرده‌اند. (قدسی‌پور، ۱۳۸۷) در این گونه تصمیم گیریها چندین شاخص یا هدف که گاه با هم متضاد هستند در نظر گرفته می‌شوند. اگر در تصمیم‌گیری با معیارهای چندگانه (MCDM) منظور از معیار شاخص[۱۰۷] باشد آنرا به نام تصمیم‌گیری با شاخص‌های چندگانه[۱۰۸] (MADM)می‌شناسند و اگر منظور از معیارهای چندگانه هدف[۱۰۹] باشد آن را به نام تصمیم‌گیری با اهداف چندگانه[۱۱۰] (MODM) گویند. (حبیبی، ۱۳۹۰)
در مدلهای تصمیم‌گیری با شاخص‌های چندگانه (MADM)، انتخاب یک گزینه از بین گزینه‌های موجود مد نظر است. در یک تعریف کلی تصمیم‌گیری چند شاخصه به تصمیمات خاصی (از نوع ترجیحی) مانند ارزیابی، اولویت گذاری و یا انتخاب از بین گزینه‌های موجود (که گاه باید بین چند شاخص متضاد انجام شود) اطلاق می‌گردد. مدلهای تصمیم‌گیری سلسله‌مراتبی AHP ومدل ANP نیز از نوع مدل تصمیم‌گیری چندشاخصه هستند. مدلهای تحلیل شبکه صورت گسترده‌تر فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی می‌باشند. اما بطور کلی از اصول ابتدائی فرایندهای تحلیل سلسله‌مراتبی پیروی می‌کنند. بنابراین قبل از تشریح مدل تحلیل شبکه مقدمه‌ای بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی مطرح می‌گردد.
۲-۱۸-۱ ) فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی
یکی از نخستین روش های تصمیم‌گیری با شاخص‌های چندگانه (MADM) روش تحلیل سلسله‌مراتبی[۱۱۱] (AHP) می­باشد که بیش از سایر روشها در علم مدیریت مورد استفاده قرار گرفته است. فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی یکی از معروفترین فنون تصمیم‌گیری چند منظوره است که اولین بار توسط توماس ال­ساعتی عراقی الاصل در دهه ۱۹۷۰ ابداع گردید. فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی منعکس کننده رفتار طبیعی و تفکر انسانی است. این تکنیک، مسائل پیچیده را بر اساس آثار متقابل آنها مورد بررسی قرار می‌دهد و آنها را به شکلی ساده تبدیل کرده به حل آن می‌پردازد.
فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی در هنگامیکه عمل تصمیم‌گیری با چند گزینه رقیب و معیار تصمیم‌گیری روبروست می‌تواند استفاده گردد. معیارهای مطرح شده می‌تواند کمی ویا کیفی باشند. اساس این روش تصمیم‌گیری بر مقایسات زوجی نهفته است. تصمیم گیرنده با فرآهم آوردن درخت سلسله‌مراتبی تصمیم آغاز می‌کند. درخت سلسله مراتب تصمیم، عوامل مورد مقایسه و گزینه‌های رقیب مورد ارزیابی در تصمیم را نشان می‌دهد. سپس یک سری مقایسات زوجی انجام می‌گیرد. این مقایسات وزن هر یک از فاکتورها را در راستای گزینه‌های رقیب مورد ارزیابی در تصمیم نشان می‌دهد. در نهایت منطق فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی به گونه‌ای ماتریس­های حاصل از مقایسات زوجی را با یکدیگر تلفیق می‌سازد که تصمیم بهینه حاصل آید.
۲-۱۸-۱-۱) اصول فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی
توماس ساعتی (بنیان گزار این روش) چهار اصل زیر را به عنوان اصول فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی بیان نموده و کلیه محاسبات، قوانین و مقررات را بر این اصول بنا نهاده است. این اصول عبارتند از:
شرط معکوسی: اگر ترجیح عنصر A بر عصر B برابر n باشد، ترجیح عنصر B بر عنصر A برابر ۱/n خواهد بود.
اصل همگنی: عنصرA با عنصر B باید همگن و قابل مقایسه باشند. به بیان دیگر برتری عنصر A بر عنصر B نمی‌تواند بی نهایت یا صفر باشد.
وابستگی: هر عنصر سلسله‌مراتبی به عنصر سطح بالاتر خود می‌تواند وابسته باشد و به صورت خطی این وابستگی تا بالاترین سطح می‌تواند ادامه داشته باشد.
انتظارات[۱۱۲]: هرگاه تغییری در ساختمان سلسله‌مراتبی رخ دهد پروسه ارزیابی باید مجدداً انجام گیرد. (قدسی پور،۱۳۸۷).
۲-۱۸-۱-۲) مدل فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی
بکارگیری این روش مستلزم چهار قدم عمده زیر می‌باشد:
گام اول: مدل سازی
در این قدم، مسأله و هدف تصمیم‌گیری به صورت سلسله‌مراتبی از عناصر تصمیم که با هم در ارتباط می‌باشند، در آورده می‌شود. عناصر تصمیم شامل «شاخصهای تصمیم‌گیری» و «گزینه‌های تصمیم» می‌باشد. فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی نیازمند شکستن یک مساله با چندین شاخص به سلسله‌مراتبی از سطوح است. سطح بالا بیانگر هدف اصلی فرایند تصمیم‌گیری است. سطح دوم، نشان دهنده شاخص‌های عمده و اساسی (که ممکن است به شاخص‌های فرعی و جزئی تر در سطح بعدی شکسته شود) می‌باشد. سطح آخر گزینه‌های تصمیم را ارائه می‌کند. در شکل ۲-۶ سلسله مراتب یک مساله تصمیم نشان داده شده است (مهرگان،۱۳۸۳).
شکل ۲-۶: نمایش گسترده فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ق.ظ ]




مصر : مِصر کشوری در شمال خاوری قاره آفریقا است و شبهجزیره سینا هم که درقاره آسیا قرار گرفته، بخشی از قلمرو این کشور است. مصر در جنوب دریای مدیترانه و غرب دریای سرخ قرار داشته و از غرب با لیبی، از جنوب با سودان و از سوی شبه جزیره سینا با رژیم غاصب اسرائیل و نوار غزه در فلسطین مرز زمینی دارد.
لیبی : لیبی با نام رسمی دولت لیبی، کشوری عربی در آفریقای شمالی است. لیبی با کشورهای مصر، سودان، چاد، نیجر، الجزایر و تونس هم‌مرز است.
۱ ـ ۱۰ : سازمان دهی پژوهش :
این پژوهش از هفت فصل تشکیل شده است. فصل اول: کلیات، چارچوب کلی تحقیق را از منظر: مقدمه، بیان مسئله، اهداف و پرسش‌های اصلی و فرعی، روش تحقیق و به طور مختصر به پیشینه‌ای از مطالعات انجام شده پرداخته شده است. فصل دوم، به مبانی نظری تحقیق اختصاص دارد. در این فصل ابتدا به سه نظریه پردازی در این حوزه اشاره شده، و سپس پیشینه‌ نظریات کلان روابط بینالملل مورد بررسی قرار گرفته، و در ادامه به تبیین و تشریح مهم‌ترین رهیافت روابط بینالملل، یعنی نظریه سازهانگاری، که الگوی برگزیده تحقیق می‌باشد، پرداخته شده است. در فصل سوم با عنوان: تاریخچه بیداری اسلامی، چیستی، ماهیت و پیشینه و سیر تاریخی جنبش‌های اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم، پنجم و ششم، به ترتیب به سیر تحولات بیداری اسلامی در کشورهای: تونس، مصر و لیبی اختصاص دارد؛ و عوامل شکلگیری بیداری اسلامی و نقش جنبش‌های اسلامی در تکوین بیداری اسلامی و عوامل بروز قیام‌های مردمی و ویژگی‌های حکومت‌های سرکوبگر قبل از آغاز تحولات در این کشورها تشریح شده است و در فصل هفتم نیز، جمعبندی مباحث، نتیجهگیری و پیشنهادها ارائه شده است.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲ ـ ۱ : مقدمه:
مکتب لیبرالیزم علل اصلی تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا و انقلاب‌های صورت گرفته را بحران مشروعیت، دموکراسیخواهی و آزادیخواهی جامعه مدنی بیان نموده و تحت عنوان بیداری ملی معنا می‌کند، و همچنین نظریه‌های انتقادی روابط بینالملل، علل اصلی انقلاب‌های منطقه را، بحران‌های اجتماعی، معیشتی، شکاف طبقاتی و بیداری طبقات محروم فرودست جامعه در مقابل طبقه حاکم بیان می کند و با الهام از نظرات چپ این تحولات را با نام انقلاب اجتماعی ـ انسانی تحت عنوان بیداری انسانی و یا بیداری اجتماعی و یا طبقاتی معنا می‌کند.
از طرفی، مجموعه‌ی تلاش‌های فکری انجام گرفته در روابط بینالملل، به نظریه‌هایی انجامیده است که بر اساس نسبت آن‌ ها با جهان (مسایل معرفت شناسی) به نظریه‌های تبیینی و تاسیسی قابل تقسیم اند. نظریه‌های تبیینی در پی بیان چرایی رفتار دولت‌ها بوده که بر این اساس روابط میان دولت‌ها به عنوان امری خارجی نسبت به نظریه تلقی کرده و در مقابل این، نظریه‌های تاسیسی قرار می‌گیرند، قائل به این امر می‌باشند که واقعیت‌ها و روابط میان ملت‌ها از طریق زبان، ایده‌ها و مفاهیم ایجاد شده شکل می‌گیرند. در اوایل دهه ۸۰ ما شاهد طرحی نو برای مطالعه واقعیت‌ها، پدیده‌ها و رفتارهای بین المللی هستیم که حد فاصل میان نظریات تبیینی و تاسیسی قرار می‌گیرد از این طرح نو، تحت عنوان سازهانگاری یاد برده می‌شود. به نظر سازهانگاران، معنای بسیاری از کنش‌ها را نمی‌توان با پرداختن به آنها به عنوان متغیرهای سنجشپذیری که علت رفتار هستند فهمید، بلکه بایستی با مطالعه انگاره‌ها و سایر معانی تکویندهنده به آن رفتار، که خود مستلزم روش شناسی تفسیری است، معنای کنش‌ها را درک کرد. (چرناف،۲۸۹:۱۳۸۸) این نظریه تلاشی است عمیق در حوزه فرانظری شامل: مبانی هستیشناسانه که پیشروان آن در مباحث فرانظری در میانه طیف طبیعتگرایان و اثباتگرایان از یک سو و پساساختارگرایان از سوی دیگر و در مباحث محتوایی، در میانه جریان واقعگرایی و لیبرالیسم قرار دارد. (مشیرزاده، ۳۱۵:۱۳۸۵)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با توجه به مباحث فوق، به نظر می‌رسد از میان رویکردهای سیاسی موجود، رهیافت «سازه‌انگاری» از قابلیت بیشتری برای تحلیل و تبیین تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا برخوردار است، چه آنکه رویکردهای لیبرالیستی و رئالیستی و شئون مختلف آن‌ ها اگر چه برای تحلیل برخی از رخدادهای جهانی مناسب به نظر می‌رسند اما به دلیل نقش برجسته مفاهیمی همچون هویت، فرهنگ، ایدئولوژی، تاریخ و تمدن و تاثیر آن‌ ها در تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و توجه ویژه رویکرد سازهانگاری به این مفاهیم، به نظر می‌رسد این روش، رهیافتی مناسب برای تحلیل صحیح رخدادهای منطقه باشد.
بنابراین در بررسی تحولات خاورمیانه از این دیدگاه بایستی بر نقش تکوینی و قوامبخش انگارهای معنایی، مثل انگارهای مذهبی ـ اسلامی سخن به میان آورد، چرا که بیش از ۹۰ % جمعیت منطقه خاورمیانه را مسلمانان تشکیل می‌دهند که از این تعداد ۸۴ % اهل تسنن و ۱۶ % شیعه هستند.
۲ ـ ۲ : بررسی پیشینه‌ نظریات کلان روابط بینالملل
گروهی از اندیشمندان در مطالعات روابط بینالملل که به آرمانگرایان شناخته می‌شوند، به نقش آرمان‌ها و برداشت‌ها در رفتار سیاسی در صحنه بینالملل تاکید ویژه می‌کنند (سجادپور، ۸:۱۳۸۳) در مقابل طرف‌داران مکتب واقع‌گرایی و به ویژه آن دسته از محققانی که الزامات ژئوپلتیک را عنصری ماندگار و تعیین کننده در رفتار کشورها می‌شمرند، نقش آرمان‌ها را ثانویه می‌دانند. مورگنتا، واقعگرای معروف در روابط بین‌الملل بر این نکته تاکیدی بلیغ دارد او ژئوپلتیک و موقعیت جغرافیائی را از پایدارترین عوامل قدرت در یک کشور می‌داند. (مورگنتا، ۴۵:۱۳۸۴) بدینمعنی که، صرفنظر از هرگونه ایده و آرمان، جایگاهی که یک کشور دارد و موقعیتی که در آن قرار دارد رفتار خاصی را تحمیل می‌کند.
نگاهی به نظریه‌های روابط بینالملل نشان می‌دهد که نقطه‌ی آغاز و آکادمیک دانش روابط بینالملل به حوادث جنگ جهانی اول و مناظره‌ی بین تفسیرهای «واقعگرایان» و «آرمانگرایان» باز می‌گردد. اندیشه «واقعگرایی» با وجود پیشینه دیرینه در تاریخ فلسفه‌ سیاسی طی دهه ۱۹۲۰ در واکنش به آموزه‌های «آرمانگرایی» آغاز شد و نظریه‌های رئالیستی در دهه‌ های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ تدوین شد. (بول،۹۳:۱۳۸۵) این اندیشه‌های اولیه پس از جنگ جهانی دوم به صورت اکادمیک و منظم توسط هانس جی مورگنتا وارد حوزه‌ی روابط بینالملل گردید. وی در کتاب «سیاست میان ملت‌ها» جهان را ساخته و پرداخته نیروها و قدرت‌هایی می‌داند که در نهاد بشر وجود دارد. (صراف یزدی و باقری زاده، ۱۷۸:۱۳۹۰) از نظر واقعگرایان، آرمانگراها نقش قدرت را در روابط بینالملل نادیده گرفته و در میزان عقلانی بودن انسان‌ها اغراق نمودند و به اشتباه معتقد شدند که کشورها منافع مشترکی دارند؛ لذا وقوع جنگ جهانی دوم، دستکم از دید آن‌ ها ثابت کرد که رویکرد آرمانگرایی برای روابط بین‌الملل ناکافی است. در چارچوب این فضای گفتمانی، مناظرات بین پارادایمی در دهه ۱۹۸۰ بین سه رهیافت فکری، یعنی «رئالیسم»، «لیبرالیسم» و «ساختارگرایی» درجریان بود که نهایتا به غلبه نظریات خردگرایی با محوریت «واقعگرایی» و «نو واقعگرایی» یا حتی «نهادگرایی نولیبرال» این بود که قدرت مادی، یگانه منبع مهم و کارآمدترین عنصر نفوذ و اقتدار در سیاست جهان است، اما پایان جنگ سرد به کلی سیاست‌های عینی جهان و مطالعه‌ی روابط بینالملل را دستخوش تحول اساسی کرد، ونظریه‌هایی همچون «نو واقعگرایی» که حاکمیت یا پایداری «نظام دوقطبی» را از ویژگی‌های سیاست جهانی به شمار می‌آوردند، قدرت و اعتبار تشریحی خود را تا حد قابل توجهی از دست دادند. بنبست نظری تئوری‌های غالب، سرآغاز بازگشت هنجاری شد و از اواخر ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ سازهانگاران تلاش کردند با رویکرد جدید، تفسیر قانعکننده‌تری از روابط بین‌الملل و سیاست خارجی ارائه نمایند. در تفسیر جدید، اساسا برساختگی جهان مطرح شد. (نصری،۷۲۴:۱۳۸۵) به تبع این نگاه منافع بازیگران و دولت‌ها نیز اموری متغیر و در حال تکوین لحاظ شدند که هویت‌ها معرف آن‌ ها هستند. بر این اساس، قالب‌ها یا زمینه‌های بینالذهنی، مهم تلقی شدند. به طوری که آن‌ ها به جای «ساختار موازنه قدرت نظامی» (نزد نو واقعگرایان) یا «ساختار مادی اقتصاد جهانی سرمایهداری» (نزد مارکسیست‌ها) هدایتگر رفتار و نظامات خارجی دولت‌ها در عرصه سیاست بین‌الملل را مورد بازنگری قراردهند. دگرگونی‌های تاریخی و سرنوشت ملازم با پایان جنگ سرد و پدیده جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد و آثار ناشی از این تغییر و تحولات در زمینه فرهنگ، هویت و منافع، شرایطی را برای نوگرایی و تحلیل‌های جدید در مطالعه تاریخ و سیاست بین‌الملل به وجود آورد.
دوم، بخشی از اعتبار توسعه رویکرد سازهانگاری روابط بین‌الملل ناشی از حضور شخصیت‌هایی در مباحث بین المللی است که در اواخر دهه ۱۹۷۰ با طرح مسائلی جدید، بررسی‌ها و شیوه‌ی مطالعه و پژوهش روابط بین‌الملل را به طور بنیادین تغییر دادند. به ویژه افرادی چون: ریچارد اشل، جیمز دردیان، دیوی کمپل، آندرو لینکلیتر، رابرت کاکس، و آن تیکنرز، با نوشته‌های خود فضای وسیع و امکانات گسترده‌ای را برای توسعه سازهانگاری و شاخصه‌های آن فراهم آوررده‌اند. (ازغندی، ۱۰۱:۱۳۸۹و۱۰۲)
سوم، رسوخ دانش‌های جدید در حوزه علوم انسانی و درهم‌تنیدگی علوم اجتماعی، برداشت‌ها و فهم‌های چندبعدی از پدیده‌ها را ضروری می‌ساخت، از اینرو ظهور رویکردهای میانرشته‌ای، زوایای جدیدی به دانش روابط بین‌الملل بخشید. این خود آغازی بر ساخت اجتماعی قدرت به شمار می‌رود. در نهایت اینکه، رهیافت‌های موجود در تجزیه و تحلیل نظام بین‌المللی به طور ماهوی در چارچوب مشخص و اصولا تک‌بعدی، نظریهپردازی می‌کردند، یا بسان خردگرایان (نئولیبرالیسم و نئورئالیسم) بعد مادی و سخت قدرت را مدنظر داشته‌اند یا همچون رویکردهای رادیکال و انتقادی، ساختارهای هنجاری و هویتی را مورد توجه قرار می‌دادند. پیدایش چارچوبی از نظریه برای نگرشی چندبعدی الزامی اجتنابناپذیر بود. (عظیمی، ۱۳:۱۳۸۹) بر این اساس، مناظره چهارمی در روابط بین‌الملل شکل گرفت که فرضیات خردگرایی و رویکردهای انتقادی را به چالش می‌طلبیدند.
«نیکلاس اونف» نخستین کسی بود که در سال ۱۹۸۹ مفهوم سازهانگاری را در روابط بینالملل به کار گرفت. وی در کتابی تحت عنوان «جهان ساخته ما» بر نقش قواعد در شکلگیری جهان تاکید کرد. از دیدگاه وی، امکان دسترسی مستقل و بیواسطه به جهان وجود ندارد و همه‌ی کنش‌های انسانی در فضایی اجتماعی شکل می‌گیرند و معنا پیدا می‌کنند؛ و این معناسازی است، که کم و بیش به واقعیت جهان شکل می‌دهد. (عسگری خانی، منصوری مقدم،۹۵:۱۳۸۹) همزمان با انتشار اثر انف، کتاب فردریش کراتوچویل ۱۹۸۹ به عنوان قوائی، هنجارها و تصمیمات منتشر شد که آن نیز متنی سازهانگارانه است. معمولا اونف و کراتوچویل را با توجه به تاکید بیشتر آن‌ ها بر زبان، کنش کلامی و معنا، نمایندگان «سازهانگاری تفسیری» در برابر «سازه انگاری مدرن» الکساندر ونت می‌دانند. بعلاوه نوشته‌های پساختارگرایان در روابط بینالملل نیز از منظری سازهانگارانه اما رادیکال است. زیرا اساسا واقعیت را چیزی جزء برساخته‌های زبانی نمی‌دانند. نظریه انتقادی را هم می‌توان سازهانگارانه دانست. زیرا بر ساخت اجتماعی واقعیت در بسترهای خاص تاریخی و اجتماعی تاکید می‌کند. سازهانگاری با رد برداشت‌های خردگرایانه نئورئالیسم و نئولیبرالیسم، دیدگاهی منطقی ـ اجتماعی به سیاست‌های جهانی ارائه داد که بر اهمیت ساختارهای هنجاری، مادی و نقش هویت در ساخت منافع، کنش‌ها و تکوین متقابل کارگزارـ ساختار تاکید می‌کند. از این منظر سیاست بینالملل به عنوان یک برساخته اجتماعی، قلمرو اجتماعی تلقی می‌شود که ویژگی‌های آن در نهایت از طریق ارتباطات و تعامل میان واحدهای آن تعیین می‌شود. (هادیان،۹۱۸:۱۳۸۲)
۲ ـ ۳ : چارچوب تحلیلی نظریه سازهانگاری
سازه‌انگاری به عنوان یکی از مهم‌ترین نظریه‌های مطرح در روابط بین‌الملل در دهه گذشته، بیش از آنکه به عنوان یک نظریه محتوایی در مورد روابط و نظام بین‌الملل مطرح شود، نوعی فرانظریه است که تمرکز آن بر بحث‌های هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی می‌باشد.
سازه در لغت به معنای خلق، آفریده و با اندکی مسامحه، بدعت است. همین ارتباط لغوی است که علقه‌ای عمیق با معنا و مفهوم می‌یابد. برخلاف نگرش‌های ساختارگرایانه‌ای که کارل مارکس در کتاب «مقدمه‌ای بر نقد اقتصاد سیاسی» یا خانم تدا اسکاچیول در کتاب «دولت‌های و انقلاب‌های اجتماعی» ارائه نموده‌اند، سازه‌انگاران جریان مداوم برسازی فضاهای ذهنی مشترک و انعکاس آن فضاها را در عرصه تصمیم‌گیری‌های سیاسی برجســته کرده‌اند.
از این نگاه، مخ و جوهره سازه‌انگاری تأکیدی اصـولی بر اراده انسانی در تولید و بازتولید گفتمان‌هاست. سازه‌انگاری نشان می‌دهد که در یک قوم، ملت و مجموعه جغرافیایی مشخص، هویت‌ها درکی متقابل از یکدیگر شکل داده، فعالانه ارتباطی هنرمندانه میان اشیا و مفاهیم ایجاد می‌نمایند. (دهقانی فیروزآبادی، ۱۳۸۸: ۴۶)
سازهانگاری نگرشی نو به نقش عقلانیت در وضعیت‌ها و پدیده‌های دسته جمعی انسان‌ها است و همانگونه که بر ساختارهای مادی – اجتماعی تاکید می‌ورزد ساختارهای هنجاری و معنوی را نیز با اهمیت تلقی می‌کند. بنابراین، برخلاف جریان اصلی در روابط بینالملل که هویت کنش‌گران را در نظام بینالملل، مفروض و ایستا فرض می‌کنند. هویت کنش‌گران به تعبیر سازهانگاری «ساخته» می‌شود. با این «ساخت» است که منافع ملی و همچنین کنش‌های کنش‌گران شکل می‌گیرد. (Ruggie,1998: 4)
از نظر جان راگی آگاهی بشری و نقشی که این آگاهی در روابط بینالملل بازی می‌کند، مرکز بحث سازهانگاری است. وی بلوک‌های ساختمانی واقعیت بین المللی را هم فکری و هم مادی می‌داند که هم نیتمندی فردی و هم نیتمندی جمعی را منعکس می‌کند. اونف (onuf) «با عین اذعان به منزلت وجودی جهان خارج از ذهن معتقد است ما نمی‌توانیم تمام خصوصیات جهان را مستقل از گفتمان مربوط به آن بشناسیم، لذا بر اهمیت شرایط مادی در کنار شرایط ذهنی تاکید دارد.» (مشیرزاده، ۱۳۸۹: ۳۲۷و۳۲۴)
اگر واقع‌گرایی بر ساختارهای مادی تأکید می‌کند و چگونگی توزیع قدرت را بر روی رفتار دولت یا تأثیر سیاست خارجی را بر دولت‌ها مورد بررسی قرار می‌دهد، در سازه‌انگاری اصل بر ساختارهای معنایی است. بدین معنا که آنچه تحت عنوان ساختار مورد توجه قرار می‌گیرد، در روابط بین‌الملل برای هر یک از کنشگران به صورتی خاص معنا می‌شود و فهم مخصوص به خود را از آن دارند و کنشگر را باید در بستر این معنا و تعاملات مشاهده کرد. کنشگران، هویت از پیش تعیین‌شده ندارند و هویت آن‌ ها در روابط اجتماعی شکل می‌گیرد و تعریف می‌شود. (مشیرزاده، ۱۳۸۳: ۴۴)
تاکید سازهانگاران بر سرشت تکوینی عوامل، معنایی است. به نظر آن‌ ها ایده‌های مشترک اجتماعی شامل: هنجارها و یا شناخت اجتماعی درباره روابط علت و معلولی، نه تنها رفتار را تنظیم می‌کنند. بلکه هویت کنشگران را نیز قوام می‌بخشند. (Riss, 2000: 5)
بنابراین به نظر سازهانگاران، معنای بسیاری از کنش‌ها را نمی‌توان با پرداختن به آنها به عنوان متغیرهای سنجشپذیری که علت رفتار هستند فهمید، بلکه بایستی با مطالعه انگاره‌ها، هنجارها و سایر معانی تکویندهنده به آن رفتار، که خود مستلزم روششناسی تفسیری است، معنای کنش‌ها را درک کرد. (چرناف، ۲۸۹:۱۳۸۸) بنابراین از این منظر بایستی بر نقش اسلام و آموزه‌های آن به عنوان هنجارها و قواعد رفتاری در تکوین هویت ملت‌های منطقه تاکید کرد.
در همین زمینه، اسمت تاثیر ساختارهای هنجاری و معنایی بر کنشگران را در سه حوزه می‌داند : اول تعیین مقدورات و محذورات مربوط به کنش کنشگران، دوم مشروعیت دادن به کنش و اقدام کنشگران و سوم ایجاد تغییرات رفتاری در کنشگران (Smith, 2001: 228-230) بارنت و تلهامی نیز بیان می‌کنند که نفوذ و تاثیرگذاری اشکال هویت از جمله هویت‌های مذهبی و یا قومی بر سیاست‌های دولت‌های خاورمیانه و یا تحولات داخلی این دولت‌ها در عرصه‌های گوناگونی تبلور می‌یابد: ۱- هویت به منزله پشتیبان که در این جا هویت، نقش توجیهی و پشتیبانی از یک سیاست خاص و یا رفتار خاص را دارد. ۲- شکل دادن به آنچه ممکن و مشروع است ۳- افزایش و یا کاهش مشروعیت رهبران و رژیم در نزد جامعه. (بارنت و تلهامی، ۱۳۸۳: ۱۵و۲۰) برای همین است که به عقیده بسیاری از تحلیلگران، ادراک تحولات خاورمیانه بدون توجه به قالب‌های هنجاری شهروندان کشورهای انقلابی، امکان پذیر نخواهد بود. (Bassiouney ,2012)
به عبارتی دیگر، سازهانگاری در مقابل مادیگرائی جریان اصلی روابط بینالملل قرار می‌گیرد که طبق آن موجودیت‌های اجتماعی اعم از ساختارها و کنش‌ها هم از نظر وجودی و هم از نظر عملکرد، مستقل از برداشت‌ها و فهم انسان‌ها وجود دارند. از دیدگاه‌های نظریه اجتماعی سیاست بینالملل، اساسا موجودیت ساختارها، نهادها و کارگزاران جنبه ذهنی و یا حداقل گفتمانی دارند و این‌ها جزء بر مبنای فهم انسانی وجود ندارند. بنابراین سازهانگاران از یک سو به ایده‌ها، قواعد، هنجارها و رویه‌ها توجه دارند و از سوی دیگر واقعیت مادی را هم می‌پذیرند و به تعبیر دیگر، پلی هستی شناختی میان دو جریان مادیگرا و معناگرا برقرار می‌کنند. در مقابل جریان اصلی در روابط بینالملل که هویت کنشگران را در نظام بینالملل مفروض و ثابت قلمداد می‌کنند، سازهانگاران «برساخته بودن» هویت کنشگران تاکید داشته و اهمیت هویت را در خلق و شکلگیری منافع و کنش‌ها می‌دانند. کنشگران از این منظر به شکل اجتماعی قوام می‌یابند و هویت‌های آن‌ ها محصول ساختارهای اجتماعی بینالاذهانی است. (مشیرزاده،۱۷۶:۱۳۸۳)
به طور خلاصه می‌توان گفت که سازه‌انگاری مبتنی بر سه فرض هستی‌شناسی است:
برساخته بودن هویت و اهمیت ساختارهای معنایی و فکری در آن.
رابطه متقابل میان کارگزار و ساختار.
نقش هویت در شکل دادن به منافع و سیاست‌ها.
ـ برساختگی هویت: هویت، فهم از خود در رابطه با دیگران معنا می‌شود. هویت‌ها شخصی یا فردی نیستند و اساساً مفهومی اجتماعی به حساب می‌آیند و در تعامل کنشگر با دیگران و در رابطه با دیگران تعریف می‌شوند. هویت‌های سیاسی نیز پیوسته و وابسته به تعامل کنشگران سیاسی با دیگران در چارچوبی غالباً نهادی است. از آنجا که هویت دولت و هویت ملت در رابطه با دیگر ملت‌ها و دولت‌ها شکل گرفته و تعریف می‌شود، هویت کنشگران سیاسی نیز در روابط آن‌ ها با واحدهایی که خارج از مرزهای سرزمینی آن‌ ها قرار دارند، تعریف می‌شود.
در این رابطه، ونت نیز صراحتاً اشاره می‌کند که هویت‌ها و منافع دولت‌ها در تعامل با یکدیگر شکل می‌گیرند. ونت با پیروی از استاد خود، اونف معتقد است که هویت‌ها و منافع، برساخته‌های اجتماعی بوده و از طریق شناخت بین‌الاذهانی شکل گرفته و حاصل فرایند تعامل می‌باشند. (ونت، ۱۳۸۴: ۳۳۰)
ـ ارزش‌ها عبارتند از معتقدات مردم جامعه در باب نیک و بد، درست و نادرست و آنچه که باید باشد و آنچه که نباید باشد. این ارزش‌ها نقش بسیار عمده‌ای در زندگی اجتماعی ایفا می‌کنند؛ اکثر روابط اجتماعی فقط بر واقعیات تحققی و عینی استوار نیستند، بلکه افزون بر آنها به داوری‌های ذهنی تکیه دارند. (دوورژه، ۱۳۷۷: ۱۹) منظور از نظام ارزشی، مجموعه‌ای از ارزش‌های مرتبط به هم است که رفتار و کارهای فرد را نظم می‌بخشد و غالباً بدون آگاهی فرد شکل می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، ترتیب هرمی مجموعه‌ای از ارزش‌هایی است که فرد یا افراد جامعه به آن پایبند هستند و بر رفتار افراد بدون آگاهی آنان حاکم است. (محمدخلیفه، ۷۵:۱۳۷۸)
ـ ماده، معنا: تمایز بین ماده و معنا، ریشه در تفاوت واقعیت مادی و اجتماعی دارد. در حالی که روش شناخت واقعیت مادی مشاهده طبیعی است، واقعیت اجتماعی را نه با تبیین صرف بلکه باید با تفسیر درک کرد. معناها در حیات اجتماعی اهمیت هدایت‌کننده (نه تعیین‌کننده) دارند؛ چون بازیگران، رفتار خود را براساس معنایی که سایر کنشگران برای آن‌ ها دارند تنظیم می‌کنند. این معانی، داده شده و ازلی نیستند بلکه بر اثر تعامل به وجود می‌آیند. (نصری، ۷۳۱:۱۳۸۵)
ـ ساختارهای ذهنی شامل مجموعه باورها، تصورات، طرح‌های کلی ذهنی و ایدئولوژی است که در جامعه‌ای خاص گسترش یافته‌اند و طرز تفکر یا روحیه آن جامعه را تشکیل می‌دهند. پس این ساخت‌ها به منزله مجموعه ابزاری ذهنی هستند.(بیرو،۲۳۲:۱۳۷۰) از دیدگاه سازه‌انگاری، ساختارهای فکری و هنجاری به اندازه ساختارهای مادی در سیاست مؤثر هستند؛ زیرا ساختارهای ذهنی بر هویت کشورها و به تبع، منافع و رفتار آن‌ ها تأثیرگذارند و منافع را تعریف می‌نمایند. در واقع، قدرت توان تأثیرگذاری بر ذهن و روان افراد است و ذهنیت افراد قدرت را تعریف می‌کند و ادراکات و تصورات هستند که واقعیت را می‌سازند. (هادیان و گل محمدی، ۱۳۸۳: ۲۷۳)
از نظر سازه‌انگاران حیات اجتماعی را نمی‌توان در ابعاد مادی محدود ساخت، بلکه کنش انسانی و معنای اجتماعی است که به شرایط و چارچوب‌های مادی شکل می‌دهد. بنابراین داشتن گامی فراتر از برداشت محدود مادی‌گرایانه از ساختار، عبارت است از نشان دادن این مسئله که اشخاص براساس معانی خصوصی عمل می‌کنند که نسبتاً مستقل از شرایط مادی است. به باور ونت، بازیگران چیزها را معنا می‌کنند و رفتار خود را براساس ادراکی که از آن چیز دارند تنظیم می‌نمایند. (Howard, 2005:125)
می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که عوامل مادی و معنایی ـ ذهنی از جمله باورها، آرمان‌ها و هنجارها عامل شکل‌گیری هویت در یک روند تعاملی هستند. بحث این است که معنا به ماده هویت می‌بخشد و ماده، هنجارها را قوام می‌بخشد و هویت‌ها به واسطه نقش، منافع را شکل می‌دهند و منافع سرچشمه، استراتژی‌ها، رفتارها و اقدامات می‌باشد.
از منظر سازه‌انگاران در ماهیت هویت، نوعی پارادوکس وجود دارد؛ زیرا هویت همواره حاصل عناصری ایستا و پویاست که در شبکه معنایی در شرایط برتری و استیلا، مفاهیم خودش را به درون شبکه معنایی دیگر می‌فرستد و آن را دچار تعارض می‌کند و منجر به فروپاشی هویت و جایگزینی آن توسط هویتی جدید می‌گردد. (امیری، ۱۳۸۷: ۲۱)
در اینجا خلاصه‌ای از تئوری سازهانگاری از دید سه اندیشمند برجسته این مکتب بیان می‌کنیم:
راگی سازهانگاری اجتماعی را آگاهی بشری و نقشش در امور بینالملل می‌داند که متکی بر بعد بینذهنی کنش بشری است. وی بیان می‌کند که هویت‌های بازیگران و منافعشان از لحاظ اجتماعی ساخته شده‌اند و حقیقت‌های اجتماعی برای دوامشان نیاز به نهادهای بشری (پول، ازدواج، حاکمیت و غیره) دارند.
تاهامو، سازهانگاری را چارچوبی برای تحلیل روابط بینالملل می‌داند که ریشه‌اش به جامعهشناسی بر می‌گردد و دارای فرضیات مشترکی با مکتب انگلیسی است. (لیتر، ۱۳۸۶: ۲۰) در این رهیافت دولت‌ها را به مثابه موجودات اجتماعی‌اند که رفتارشان از قواعد، هنجارها، نهادها و هویت‌ها مشتق شده است. وی سازهانگاری را به عنوان یک آلترناتیو تئوریکی در مطالعه روابط بینالملل می‌داند.
ونت در تئوری اجتماعی سیاست بینالملل بیان می‌کند که تعامل میان بازیگران بستگی به ساختار دانش سیستم بینالملل دارد. دانش را به عنوان فرهنگ و معانی مشترک تعریف می‌کند. تاثیر و هستی فرهنگ جدا از عقاید اشخاص نمی‌تواند باشد اما در عین حال به آن‌ ها نیز محدود نمی‌شود، بلکه بستگی به چگونگی مفهومسازی دیگران دارد. ونت به سه سطح کلان از ساختارهای دانش یا فرهنگ به نام‌های هابزی، کانتی و لاکی اشاره می‌کند. رفتار دولت‌ها در سیاست خارجی بستگی به نوع فرهنگی است که در خود درونی کرده‌اند. در فرهنگ هابزی تلاش برای پیروزی و تخریب دیگران وجود دارد، تاکید زیادی بر فاکتورهای نظامی‌ دارد و اگر جنگی هم رخ دهد دولت‌ها زورشان را محدود نخواهند کرد.
در فرهنگ لاکی دولت‌ها علیرغم تضادهای که دارند به حاکمیت هم احترام می‌گذارند قدرت نظامی‌مهم است اما یک اولویت نیست. در فرهنگ کانتی دولت‌ها منازعات خود را بدون جنگ و خونریزی حل و فصل می‌کنند و دولت‌ها به صورت تیمی‌عمل می‌کنند. دولت‌ها بر حسب نوع درونی کردن این فرهنگ‌ها در خود رفتار متفاوتی را درسیاست خارجی اتخاذ می‌کنند. (ZehfassMaja, 2002: 157) و به تبع وضعیت نقش آن‌ ها نیز متفاوت خواهد بود.
به نظر ونت (ونت، ۱۳۸۵: ۲۲۷) سازهانگاری یک تئوری ساختاری از سیستم بینالملل است که:
دولت‌ها واحدهای اصلی تحلیل کردن تئوری سیاست بینالملل می‌باشند.
ساختارهای اساسی در سیستم دولت‌ها بینالذهنیاند.
هویت‌ها و منافع دولت‌ها توسط ساختارهای اجتماعی‌شان و در فرایند تعامل ساخته می‌شوند.
ساختار و کارگزار به صورت متقابل بر هم اثر می‌گذارند.
مهمترین تاکید ونت بر هویت می‌باشد که در فرایند تعامل بین دولت‌ها ایجاد می‌شود.
در نهایت دیوید پاتریک هاگتن (Houghton, 2007: 24-45) اشتراکات میان شاخه‌های مختلف سازهانگاری به صورت زیر بیان می‌دارد:
اولین اشتراک تفاوت میان حقایق تاسیسی و مفروض است، اینکه مسائل اطراف ما بستگی به عقاید ایده‌ای ما به آن‌ ها دارد. تقریبا تمام سازهانگاران به فاکتورهای ایده‌ای در تعیین حقایق اجتماعی توجه دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ق.ظ ]




وَ ضَرَبَتْ إِلَى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا.(نهج البلاغه-خطبه ۱۸۵)عرب از هر سو براى جنگ با وى به راه افتاد.
کنایه از شتاب اعراب در جنگ با پیامبر “ص” است چون ضربه زدن به شکم شتران باعث تسریع در حرکت آنان مى گردد.( ابن ابی الحدید ؛ ۱۳۷۹-۱۳۶۸: ۱۰/ ۱۶۵)
آنگاه که امام (ع) بر منبر مسجد کوفه مشغول سخنرانى بود در بین سخنان خویش مطلبى اظهار داشت که “اشعث بن قیس” گفت: یا “امیرالمومنین” این مطلب که تو مى گویى علیه توست نه به نفع تو. حضرت لحظه اى نگاه خود را پایین انداخت، و سپس گفت: مَا یُدْرِیکَ مَا عَلَیَّ مِمَّا لِی عَلَیْکَ لَعْنَهُ اللَّهِ وَ لَعْنَهُ ٱللَّاعِنِینَ حَائِکُ ابْنُ حَائِکٍ مُنَافِقُ ابْنُ کَافِرٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَکَ ٱلْکُفْرُ مَرَّهً وَ ٱلْإِسْلَامُ أُخْرَى‏…( نهج البلاغه- خطبه ۱۹)
تو را که آگاهانید که سود من کدام است و زیان من کدام؟ که لعنت خدا و لعن لعنت کنندگان بر تو باد! اى متکبر متکبرزاده! منافق کافرزاده! یکبار در مهد کفر اسیر گشتى، بار دیگر در حکومت اسلام به اسیر درآمدى.
عبارت حَائِکُ ابْنُ حَائِکٍ ، کنایه از نقصان عقل او و ناتوانى اش در قرار دادن هر چیز به جاى خویش و تاکید بر ناشایستگى او در اعتراض بر امام است. چون حرفه ى “بافندگى” در مظان نقصان عقل است، از آن رو که ذهن بافنده اغلب متوجه کار خویش و در تب و تاب ترتیب و تنظیم رشته نخهاى متفرق است که نیازمند حرکت دستان و پاهاى او بوده است و هر کس در این حال وى را مشاهده کند، در مى یابد که او از اطراف خویش غافل و نسبت به محیط اطراف ابله و نادان است.
در توجیه دیگرى گفته شده است از آن جهت که بافنده، اهل معامله با زنان و کودکان و همواره در ارتباط با آنان است، به همین دلیل تردیدى در کمبود عقل او نیست، همچنین گفته شده است که علت ایراد گرفتن حضرت به وى به خاطر شغل بافندگى، بدین خاطر است که این حرفه اى پست و فرومایه و مستلزم کمى و خساست همت و مشتمل بر بعضى خلقیات ناشایست است و صاحب آن در مظان دروغ و خیانت مى باشد. روایت شده است که رسول خدا “ص” مقدارى پنبه را براى بافتن به بافنده اى از “بنى نجار” داد و او پیوسته کار را به تاخیر مى انداخت. رسول خدا “ص” در تقاضاى جامه ى خویش مرتب مراجعه مى کرد ولى او کار را به تاخیر مى انداخت تا اینکه پیامبر “ص” از دار دنیا رحلت فرمود. به هر حال دروغ، راس نفاق است و صاحب حرفه اى که مقتضاى کار آن چنین باشد را اقتضاى اعتراض در چنین مقامى نیست.
البته در خود “اشعث” اختلاف است که آیا واقعا به حرفه ى بافندگى مشغول بود یا نه، گروهى روایت کرده اند که او و پدرش برد یمانى مى بافتند که اگر چنین باشد این سخن کنایه است. اما گروه دیگرى قایلند که او بافنده نبود بلکه از فرزندان یکى از پادشاهان قوم “کنده” و از بزرگان آن قبیله بود و توصیف حضرت از آن جهت است که وى در هنگام راه رفتن دو سر شانه ى خود را تکان مى داد و جلوى دو گام خود را به هم نزدیک و دو پاشنه پاى خود را دور از هم مى گذاشت و این نحوه راه رفتن به “حیاکه” معروف است … (همان منبع: ۱/۳۲۳)
ٱلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ‏.( نهج البلاغه-حکمت ۱۴۰) آدمى نهفته در زیر زبان خویش است.
تقدیر آن “حال المرء” است و مضاف به سبب علم به آن حذف شده است یعنى در حال عدم نطق، حال او پوشیده و پنهان است، “ تَحْتَ لِسَانِهِ” کنایه از سکوت اوست بدان جهت که ارزش آدمى به اندازه ى عقل و خرد اوست و مقدار عقلش از ارزش سخنش هویدا مى گردد. پس اگر چون حکیمان سخن گوید، جزو آنان قلمداد مى شود و اگر چون سفیهان تکلم کند، در ردیف آنان خواهد بود و یا در رده اى بین آن دو بر حسب کلامش. (بحرانی ؛۱۳۷۳ : ۵/۳۲۷)
لَوْ لَا حُضُورُ ٱلْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ ٱلنَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى ٱلْعُلَمَاءِ أَنْ لَا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا…( نهج البلاغه، خطبه ۳) اگر این بیعت کنندگان نبودند، و یاران، حجّت بر من تمام نمى‏نمودند، و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یارى گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته این کار را از دست مى‏گذاشتم‏
کِظَّهِ ظَالِمٍ شکمبارگى ظالم کنایه از شدت ظلم او و گرسنگى مظلوم کنایه از کثرت مظلومیت اوست. (همان منبع: ۱/۲۸۶)
فَشُدُّوا عُقَدَ ٱلْمَآزِرِِ وَ اطْوُوا فُضُولَ ٱلْخَوَاصِرِ .( نهج البلاغه-خطبه ۲۱۱)
پس میان را استوار ببندید و زیادت دامن را براى کار در چینید! که نتوان هم نقش مهترى بر صفحه ى اندیشه بست و هم بر خوان مهمانى آسوده نشست.
جمله ى نخست کنایه از تلاش و کوشش در راه اطاعت از اوامر الهى است و جمله ى دوم کنایه از رها کردن و ترک تمتعات و لذایذى است که افزون بر نیاز باشد زیرا پهلوها و شکمها در صورتى که بیش از نیاز لازم آکنده از ماکول و مشروب شود، فربه و سمین مى گردد.
إِذَا بَلَغَ النِّسَاءُ نَصَّ ٱلْحَقَائِقِ فَالْعَصَبَهُ أَوْلَى وَ یُرْوَى نَصُّ ٱلْحِقَاقِِ .( غریب کلامه-ص ۴٫)
چون زنان به “ نَصُّ الْحِقَاقِِ” رسیدند خویشاوندان پدرى به آنان اولى ترند.
بنا بر قول “شریف رضى” نص الحقاق نیز روایت شده است. نص، نهایى ترین قسمت یک چیز است. النص فى السیر بیشترین مقدار طاقت چارپا در سیر است. نصصت الرجل عن الامر به معنى کنجکاوى در حال او براى استنباط اوضاع اوست و مراد از نص الحقائق، سن بلوغ است که پایان دوره کودکى است و وقتى است که به سن بزرگى مى رسند. این یکى از فصیح ترین و غریب ترین کنایات در اداى مفهوم بلوغ است. امام (ع) مى فرماید: وقتى زنان به سن بلوغ رسیدند “عصبه ى” محرم با او نظیر برادران و عموها در تصمیم ازدواج او بر مادرش اولویت دارند.
حقاق به معنى جدال و مخالفت مادر با “عَصَبَهُ” است و اینکه هر یک خود را بر حق و شایسته ى قضاوت و تصمیم بداند. هنگامى که مى گویند حاققته حقاقا به معنى: جادلته جدالا است. بر اساس قول دیگرى نص الحقائق به معنى بلوغ فکرى و ادراک است و منظور آن حضرت، رسیدن زن به مرحله اى است که حقوق و احکام الهى بر او واجب مى گردد. به اعتقاد “ابن ابى الحدید” منظور از نص الحقائق در اینجا بلوغ زن است در حدى که آماده ى ازدواج گردد و قدرت تصرف در اموال و حقوق خویش را داشته باشد و این از باب تشبیه به شتران حقاق است چون حقاق جمع حقه و حق به معنى شترى است که سه سال آن کامل شده و وارد چهارمین سال عمر خویش گردیده است و در این هنگام است که مى توان بر پشت آن سوار شد و به نهایت سرعت خود مى رسد.
بنابراین از دو قول بالا قول اول بر مبناى کنایه و قول دوم بر مبناى استعاره است. ( ابن ابی الحدید ؛ ۱۳۷۹-۱۳۶۸: ۱۹/ ۱۰۸)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

أَسْهِرُوا عُیُونَکُمْ وَ أَضْمِرُوا بُطُونَکُمْ وَ اسْتَعْمِلُوا أَقْدَامَکُمْ وَ أَنْفِقُوا أَمْوَالَکُمْ وَ خُذُوا مِنْ أَجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ وَ لَا تَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا.( نهج البلاغه-خطبه ۱۸۲)
چشمهاى خود را به شب بیدار دارید و شکمهاى خویش را با اندک خوردن به لاغرى درآرید! قدمهاى خود را به کار افکنید و مالهاى خویش را در راه خدا هزینه کنید! از تن هاتان بگیرید و به جانهاتان ببخشید و در بخشیدن از این بدان بخل مورزید!
امر به بیدارى در شب کنایه از شب زنده دارى و عبادت در شب است بر اساس آیه ى شریفه ى و من اللیل فاسجد له و سبحه لیلا طویلا [ سوره ى دهر، آیه ى ۲۶٫ ] و اختصاص عبادت به شب در این جملات از آن روست که شب مظان خلوت با خدا و کناره گیرى از سایران و روز جولانگاه عبادات دیگرى چون جهاد و کسب معاش براى تامین زندگى خانوادگى است. خالى نگهداشتن شکم کنایه از روزه دارى است. بکارگیرى پاها کنایه از قیام براى نماز است. انفاق اموال کنایه از پرداخت صدقات و زکات در راه خداست و برگرفتن پاره اى از تن کنایه از ذوب کردن آن با روزه و نماز است، چون مبالغه در تربیت جسم مستلزم حب دنیا و اقبال بر لذات آن است و ذوب کردن جسم بدین معنى کرامت بر روان است با ملکات و فضایل و قرب الى الله و در بیان اینکه به زحمت انداختن جسم بخشش بر روح است، ترغیب و ایجاد انگیزه براى تحقق این معناست. ( همان منبع: ۳/ ۴۰۷)
وَ لَوْ کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ أَهْلَ قُوَّهٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّهٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْکٍ تَمْتَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ ٱلرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ ٱلرِّحَالِ لَکَانَ ذَلِکَ أَهْوَنَ عَلَى ٱلْخَلْقِ فِی الِاعْتِبَارِ.( نهج البلاغه-خطبه ۲۳۴)
اگر پیامبران را نیرویى بود که با آن به ستیز نتوان برخاست و عزتى که از آن نتوان کاست و پادشاهی که مردمان گردن به سوى آن کشند و آرزومندان رخت بر اشتران بسته، روى به سوى آن نهند بر مردمان آسانتر بود که از قدرت آنان عبرت پذیرند. لیکن در چنین حال، ایمانشان یا از بیم جان بود یا امید بدست آوردن نان.
عبارت مُلْکٍ تَمْتَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ کنایه از اقتدار حکومت است چون حکومت اگر قوى و پرشوکت باشد، مایه جلب آمال و آرزوها است و سر و گردن مردمان براى نیل به اهداف به سوى آن دراز مى گردد و بارها بدان سوى بسته مى شود. (همان منبع: ۴/۲۷۷)
خطاب به “معاویه“:
وَ ذَکَرْتَ أَنَّهُ لَیْسَ لِی وَ لِأَصْحَابِی عِنْدَکَ إِلَّا السَّیْفُ فَلَقَدْ أَضْحَکْتَ بَعْدَ اسْتِعْبَار.( نهج البلاغه-نامه ۲۸)
و گفتى که من و یارانم را پاسخى جز شمشیر نیست. راستى که خنداندى از پس آنکه اشک ریزاندى!
جمله ى آخر، کنایه از آن است که تهدید فردى همچون امام على “ع” مستلزم بیشترین شگفتى است. چون خنده ى پس از گریه قاعدتا ناشى از امرى بسیار غریب است و مانند مثلى براى استهزا مى باشد و گفته شده که معناى آن چنین است: آن کس که این سخن را از تو شنید پس از آنکه براى اعمال تو بر دین بسى گریست، از فرط تعجب به خنده افتاد. (بحرانی ؛۱۳۷۳ : ۴/۴۴۵)
خطاب به “عبدالله بن عباس” که والى “بصره” از طرف آن حضرت بود: وَ اعْلَمْ أَنَّ ٱلْبَصْرَهَ مَهْبِطُ إِبْلِیسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَن‏.( نهج البلاغه-نامه ۱۸)
بدان که “بصره” فرود آمد نگاه شیطان است و رستنگاه آشوب و عصیان.
مَهْبِطُ إِبْلِیسَ کنایه از این است که “بصره” جولانگاه آراى باطل و تمایلات فاسدى است که از “ابلیس” سر زده و مایه ى انگیزش فتنه هاى فراوان است. (همان منبع : ۴۴۵)

۳-۵-۳کنایه در مرکب “کنایه از نسبت”:

ٱلْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِیکُم‏( نهج البلاغه-نامه ى ۲۷) مرگ به پیشانیهاتان چسبیده است.
یعنى مرگ به پیشانى شما بسته شده و گره خورده است. این پیوند، اشاره به حکم لا یتخلف خداوند دارد که ناچار هر موجود جاندارى را فرا مى گیرد. پس جمله مزبور کنایه از لزوم مرگ است و به جاى آنکه مرگ را به انسان نسبت دهد، به جمجمه یا ناصیه ى انسان نسبت داده است. وجه این اختصاص در شرف و عزت ناصیه ى انسان نسبت به سایر اعضا و جوارح اوست، همچنان که در آیه ى شریفه فیوخذ بالنواصى و الاقلام [رحمن؛ آیه ى ۴۱] به آن اشاره شده است. (همان:۴۲۵) وَ مَا سِوَى ذَلِکَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِیَّهُ( صلى‏الله‏علیه‏وآله)فَعَلَّمَنِیهِ وَ دَعَا لِی بِأَنْ یَعِیَهُ صَدْرِی وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوَانِحِی . ( نهج البلاغه- خطبه ى ۱۲۸)و جز این، علمى است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه ى من آن را فراگیرد و دلم آن علم را در خود پذیرد.
در بر گرفتن محتواى دانش به این اعتبار که مشتمل بر قلب مى باشد، (همان منبع : ۳/۱۴۰)به ‘جوانح’ نسبت داده شده است.
اغراض کنایه:
آوردن کنایه مى تواند معلول یکى از اغراض ذیل باشد:
۱- قصد مدح.
۲- قصد ذم.
۳- ترک لفظى و آوردن لفظى شایسته تر.
۴- ترک استعمال الفاظ قبیح و ناشایست از نظر اخلاقى.
۵- قصد مبالغه.
۶- قصد اختصار.
۷-قصد مدح. .(کمره ای ؛۱۳۵۶: ۱/ ۱۰۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم