کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو




آخرین مطالب
 



سومین انتقاد استناد ‌به این قول فقها است که: هر گاه قاتل قصد قتل نداشته باشد و لیکن فعل کشنده انجام دهد، چنین عملی قتل عمدی محسوب می‌شود. و گفته‌اند که ‌در مورد فوق، تصریح به فقدان قصد، مانع از قبول قصد به نحو قهری است.[۲۲۷]

آخرین نقد بدین صورت آمده است که« نظر مقنن از بند ب این بوده است که در مواردی که مرتکب قصد قتل ندارد ولی عمل او نوعاً کشنده باشد، قتل، عمدی محسوب و قاتل قصاص می‌شود، لذا باید میان قتل همراه با قصد نتیجه که مصداق بارز قتل عمدی است و قتل بدون قصد کشتن که مقنن آن را قتل عمدی محسوب می‌کند قایل به تفصیل شد. اراده مقنن به عمدی شناختن قتل بدون قصد قتل به معنای این نیست که مقنن می‌تواند اراده به موجودیت امری کند که موجود نیست. به عبارت دیگر اختیار مقنن در چهارچوب رکن قانونی است، ولی مجاز نیست عملی را که انجام نشده، انجام شده بداند ویا کسی را که قاصد نیست، قاصد بداند. ولی می‌تواند بنا بر مصالحی کسی که قصد نتیجه را ندارد به مجازات قصاص محکوم کند. کما اینکه در بند ب ماده ۲۰۶ ق.م.ا همین سیاست را اختیار ‌کرده‌است.»[۲۲۸] اما به نظر می‌رسد که منظور مقنن از نداشتن قصد قتل، قصد منجز و مصمم است، یعنی به قتل به صورت عزم و تصمیم نبوده است، ‌بنابرین‏ در صورتی که جانی کاری را انجام دهد که پیرو آن نتیجه‌ مشخصی واقع شود و به آن نتیجه نیز آگاهی داشته باشد، اگر چه از شدت و حدت قصد کاسته شده است، اما باز هم ما در عمدی محسوب نمودن اقدام جانی احساس توجیه بودن داریم.واینکه تغییر در کمیت قصد نمی‌تواند مغیِّر وصف عمد باشد. و هم اینکه هیچ مصلحتی نمی‌تواند توجیه‌گر، چسباندن برچسب قاتل عمد بر کسی باشد، جز اینکه جانی آن نتیجه را خواسته یا واقف بر وقوع آن باشد.

پیرو همین نقد و در واقع در جهت تأیید و تصدیق آن مثال آورده شده است که اگر کسی خانواده‌ای را در آپارتمانی به گروگان بگیرد و تهدید کند که در صورت برآورده نشدن خواسته او آن ها را خواهد کشت و در این میان و در مواجه‌ی با پلیس کودکی را به عنوان سپر انتخاب کند. در این شرایط با علم به اینکه کشتن شخص گروگان منوط است به عبور گلوله از سپر انسانی او، شلیک کند و منتهی به مرگ هم کودک و هم گروگان‌گیر شود. هرچند هر دو قتل عمدی است، ولی قتل طفل بدون قصد قتل محقق شده است…..[۲۲۹] ملاحظه می‌شود که این استدلال به راحتی قابل رد است، زیرا که در این مثال پلیس برای کشتن گروگان‌گیر باید از سد سپر انسانی او(کودک) عبور دهد، ‌بنابرین‏ کشتن او در چنین شرایطی مستلزم کشتن کودک نیز هست، و رسیدن آن ها به هدفشان جز با اصابت گلوله و عبور آن از بدن کودک ممکن نخواهد بود، فلذا در اینجا نمی‌توان گفت پلیس قصد کشتن کودک را نداشته است، اگر چه رغبت و تمایلی نسبت به کشتن وی نداشته باشد. زیرا زنده ماندن کودک در این موضوع تنها به یک معجزه نیازمند است و نباید بین اراده و رغبت را با هم خلط کرد، چرا که رغبت مرادف با اراده نیست، رغبت به معنی اشتیاق و تمایل صرف است در حالی که اراده به معنای فعالیتی نفسانی و هوشیارانه است که به صورت جدی به سمت هدف مشخصی جهت‌گیری می‌کند و بر حرکات جسمانی تسلط پیدا می‌کند.[۲۳۰] ‌بنابرین‏ به نظر می‌رسد که بتوان قصد پلیس نسبت به مرگ کودک را قصد مستقیم و از نوع درجه دوم است،[۲۳۱] چرا که نتیجه‌ خواسته شده و نتیجه‌ای که ظاهراًً تمایلی نسبت به وقوع آن نبوده است، به نحو اجتناب ناپذیری با هم ارتباط دارند و همین ارتباط لازم بین مرگ کودک و هدفی که مستقیماً با انجام فعلش آن را در نظر داشته است(مرگ گروگان‌گیر) عطف اراده به حدوث آن را قطعاً معطوف به مرگ کودک نیز خواهد ساخت.[۲۳۲]بنا‌بر‌این صرف تمایل به عدم وقوع نتیجه نمی‌تواند نوع قصد را دگرگون سازد، هر چند معمولاً در جاهایی که قصد مستقیم وجود دارد تمایل نیز هست و این دو در واقع به نوعی با هم هم‌پوشانی دارند، اما همان‌ طور که گفته شد می‌تواند اینگونه نیز نباشد. همینکه در این مورد کودک مورد هدف پلیس قرار گرفته است و هدف اراده نشده یک تناقض در عبارت است.[۲۳۳]

سؤالی که ‌در مورد ماده ۲۰۶ق.م.ا مطرح می‌شود این است که آیا امکان دارد که قانون‌گذار در این ماده با توجه به استعمال قید عمداً در بند ب بین عمد داشتن و قصد داشتن تمایزی قایل شده باشد؟

در این باره در حقوق کشور انگلستان نظری وجود دارد مبنی بر اینکه استعمال قید عمداً Intentionaly)) با توجه به برخی از نتایجی که عامل می‌داند رخ خواهند داد، اما دلایل انگیزشی برای عمل عامل فراهم نکرده اند، مناسب است. مثلاً عاملی که به سمت هدفی در آن سوی قاب شیشه‌ای شلیک می‌کند، شیشه ها را عمداً می‌شکند، اگر چه نتوان گفت که قصد داشته است تا شیشه را بشکند.[۲۳۴] و در این مورد قصدintention)) می‌تواند از عمل عمدی(intentionally) تمیز داده شود، بدین ترتیب که بر طبق آن یک عامل از آنچه که انجام می‌دهد آگاهی دارد یا اینکه نتیجه‌ عملش را تشخیص می‌دهد. ‌بنابرین‏ عمداً انجام دادن عمل را داری معنایی وسیعتر از قصد می‌دانند.[۲۳۵]

بعید به نظر می‌رسد که قانونگدار ما چنیین نظری داشته باشد، چرا که در بند مذکور قید عمداً را برای فعل و عدم وجود قصد را نسبت به نتیجه به کار برده است. لکن نظر مطرح شده در حقوق انگلستان نیز همچنان جالب است و جای تأمل دارد.

ب) قاعده‌مند شدن قصد تبعی در قانون مجازات جدیدالتصویب

بالأخره قانون‌گذار ما در لایحه‌ی جدید قانون مجازات اسلامی ابتکار به خرج داده است و برخلاف قانون مجازات اسلامی که تنها در جنایات جسمانی و در بندهای ب و ج مواد ۲۰۶ و ۲۷۱ خود مصداقاً این قصد را مورد اشاره قرار داده بود، در قالب یک ماده قانونی ـ اگرچه نه مخصوص ـ آن را مورد اشاره قرار داده است. در ماده ۱۴۴ لایحه جدید آمده است:« در تحقق جرایم عمدی علاوه بر علم مرتکب به موضوع جرم، باید قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. در جرایمی که که وقوع آن ها بر اساس قانون منوط به تحقق نتیجه است، قصد نتیجه یا علم به وقوع آن نیز باید احراز گردد.» تحولات لایحه در رابطه با نظریه قصد مجرمانه به طور کلی و قصد تبعی به طور خاص در این ماده واضح است. اولین دگرگونیِ ایجاد شده منحصر ساختن صریح قصد تبعی به جرایم دارای نتیجه است، هر چند که در قانون مجازات اسلامی نیز قتل و جرح عمد که تنها جرایم مورد اشاره برای اعمال قصد مذکور نسبت به آن ها‌ است از جمله جرایم دارای نتیجه هستند، اما در لایحه‌ی مذکور این مسئله تصریح شده است و به عنوان یک قاعده به تمام جرایم مادی تسری و تعمیم داده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 12:26:00 ب.ظ ]




-الطوسی، محمد بن الحسن.المسبوط فی فقه الامامیه(ج۸).تهران:المکتبه المرتضویه. سال(۱۳۵۱)

-چایساری، گریانگ ساگ وچایساری،کیتی.حقوق کیفری بین‌المللی. ترجمه حسین آقایی جنت‌مکان.تهران:جنگل.سال(۱۳۸۶)

-جمادی، علی.قطعیت آرای و حق تجدیدنظرخواهی در حقوق کیفری ایران و مقایسه با فقه و اسناد بشری، پایان‌نامه دکتری،دانشگاه شهید بهشتی،تهران.سال(۱۳۸۶)

-حبیب زاده، محمدجعفر و همکاران، قاعده منع محاکمه و مجازات مجدد، مجله مدرس علوم انسانی، بهار ۱۳۸۴_شماره ۴۱

-حسینی، محمد جواد، دیوان کیفری بین‌المللی و پیگرد رئیس‌جمهور سودان در رابطه با بحران دارفور، ‌فصل‌نامه مطالعات آفریقا، بهار و تابستان ۸۷ شماره

-خزایی، منوچهر؛ فرایند کیفری (مجموعه مقالات)، تهران: گنج دانش، سال (۱۳۷۷)

-رجبی، ابراهیم؛ پلیس و حقوق شهروندی، پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد حقوق کیفری و جرم‌شناسی، دانشگاه مفید، سال ۱۳۸۶

-روستایی، فرزانه، چهار مرد دارفوری (گفتگو با دکتر یوسف مولایی)، روزنامه شرق، شماره۷۵۹، یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۵٫

-رضوی فرد، بهزاد.دورنمای کیفرهای بین‌المللی در تعامل میان حقوق بین‌المللی کیفری و حقوق کیفری بین‌المللی، تازه ها علوم جنایی. تهران: میزان. سال(۱۳۸۸)

-زاپالا، سالاواتور. حقوق بشر در محاکمات کیفری بین‌المللی. ترجمه آقای حسینی جنت‌مکان. اهواز: دانشگاه چمران اهواز. سال( ۱۳۸۷)

-زلمن، ماروین ولاری، سیگل، دادرسی کیفری به عنوان حقوق بشر، ترجمه جلیل امیدی، مجله دانشکده حقوق دانشگاه تهران، ش ۴۴،.سال؛۱۳۷۹

-سزار؛ بکاریا، رساله جرایم و مجازات‌ها، ترجمه محمد علی اردبیلی، چاپ چهارم، تهران: نشر میزان؛ سال ۱۳۸۰٫

-سلیمی، سمیه، سال شمار آرا؛ وحدت رویه دیوان عالی کشور. تهران: خورشیدی. سال (۱۳۸۷)

-شبث.ا.ویلیام. مقدمه ای بر دیوان کیفری بین‌المللی. سیدباقر میرعباسی و حمیدالهوئی نظری (مترجمان). تهران: جنگل: ۱۳۸۴

-شریعت باقری، محمد جواد، نگاهی به اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی، نشر جنگل، سال ۱۳۸۶

سمش، عبد الله. آیین دادرسی مدنی. تهران: میزان. سال (۱۳۸۱)

-شمس ناتری، محمدابراهیم؛ اصل برائت و موارد عدول آن در حقوق کیفری علوم جنایی (مجموعه مقلات). سال ۱۳۸۳

شهید ثانی، شرح المعه، ج نهم، انتشارات دار الکتاب الاسلامیه.

-صابر، محمود. تضمین‌های دادرسی عادلانه ناظر بر دیوان کیفری بین‌المللی. مجله علوم جنایی: دو ‌فصل‌نامه مؤسسه‌ تحقیقات علوم جزایی و جرم‌شناسی دانشگاه تهران سال ۱۳۸۶

صمدی، مهدی، ارکان محاکمه ر، روزانه ایران، پنجشنبه، ۱۰آبان ماه سال ۱۳۸۶٫

-طه،فریده و اشرفی، لیلا، دادرسی عادلانه؛ چاپ اول، تهران: نشر میزان. سال ۱۳۸۶

-علی بابایی، غلام رضا، فرهنگ روابط بین‌المللی (واژه نامه) انتشارات مؤسسه‌ چاپ و انتشارات وزارات امور خارجه کشور اسلامی ایران، چاپ دوم، سال ۱۳۸۷٫

-فضائلی، مصطفی، فلسفی، هدآیت‌الله، دادرسی عادلانه: محاکمات کیفری بین‌المللی ، مؤسسه‌ مطالعات و پژوهش های شهر دانش (۱۳۸۹).

-فلسفی، هدآیت‌الله، جایگاه بشر در حقوق بین‌الملل معاصر، مجله تحقیقات حقوقی، ش ۱۸، . ۱۳۷۵

-قانون اصول محاکمات جزایی سوریه. محمد آشوری و جلیل امیدی نبی کندی (مترجمان). تهران: دانشگاه تهران. سال(۱۳۷۱)

-قانون اصل محاکمات جزایی لبنان، گردآوری و سیم حسن وهبه. بیروت: منشورات زین الحقوقیه. سال(۱۴۲۸ق).

-کاتوزیان، ناصر، مقدمه علم حقوق، چ۱۳، به نشر، سال۱۳۸۸٫

-کاسسه، آنتونیو. حقوق کیفری بین‌المللی. حسین پیران و سایرین(مترجمان). تهران: جنگل. سال(۱۳۷۸)

-لنگی، اندره و ارالت لوبیکر. تاریخ آیین دادرسی جنایی. محمدرضا گودرزی بروجردی و لیلا مقدادی(مترجمان). تهران: جنگل. سال(۱۳۸۵)

-لواسانی، محمود، بحث مختصری پیرامون جرائم بین‌المللی، حقوق ((کانون وکلا)) فروردین و اردیبهشت ۱۳۴۳-شماره ۸۹

    1. – آقایی جنت مکان، حسین، دادرسی غیابی در امور کیفری، تهران: انتشارات جنگل چاپ سوم. ۱۳۸۹، ص ۳۶٫ ↑

    1. – آقایی جنت مکان، حسین (مترجم). حقوق بشر در محاکمات کیفری بین‌المللی. انتشارات دانشگاه چمران اهواز. ۱۳۸۷، ص ۱۲۳٫ ↑

    1. شمس، عبدالله؛ آیین دادرسی مدنی، تهران، میزان، ۱۳۸۲، چاپ چهارم، ج ۲، صص ۳۴۳-۳۱۵٫ ↑

    1. لواسانی، محمود، بحث مختصری پیرامون جرائم بین‌المللی، حقوق «کانون وکلا» فروردین و اردیبهشت ۱۳۴۳-شماره ۸۹ ص۱۸۷٫ ↑

    1. پوربافرانی، حسنف حقوق جزای بین الملل، انتشارات جنگل، پاچ اول، سال ۱۳۸۸، ص ۲۱٫ ↑

    1. – میرمحمد صادقی، حسین، دادگاه کیفری بین‌المللی، انتشارات جنگل، چاپ پنجم، سال ۱۳۸۸٫ ↑

    1. کسسه، آنتونیو، حقوق کیفری بین‌المللی، حسین پیران و سایرین (مترجمان). تهران: جنگل. سال (۱۳۸۷)، ص ۱۲۹٫ ↑

    1. – Bergsmo, Morten, Human Rights And Ciminal Justice for The Downtrodden, Marnus Nijhoff Publishers, Leiden/Boston, 2003, P 23. ↑

    1. – میرمحمد صادقی، حسین، دادگاه کیفری بین‌المللی، انتشارات جنگل، چاپ پنجم، سال ۱۳۸۸٫ ↑

    1. نژادی منش، هیبت الله، محاکمه قردت مطلق، روزنامه اعتماد ملی، شماره ۷۱۹، چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۷٫ ↑

    1. موسوی فرد، سید ابوالفضل؛ دادگاه کیفری بین‌المللی، چاپ دفتر فنی و خدمات دانشجویی آسمان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم. سال ۱۳۸۶، ص ۶۶٫ ↑

    1. Impunity ↑

    1. Boas, Gideon, A. Schabas, Willam, International Criminal Law Developments in the Case Law of the ICTY, Martinus Nijhoff Publishers, Leiden/ Boston, 2003, P 12. ↑

    1. ارفعی، عالیه و همکاران، حقوق بشر از دیدگاه مجامع بین‌المللی، چ ۱، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۲، ص ۲۰۴٫ ↑

    1. لایحه موافقنامه استرداد مجرمان بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت جمهوری هند «تاریخ: چهارشنبه، ۲۷ خرداد ماه، ۱۳۸۸٫ ↑

    1. C. Joyner, Christopher, Bassiuni, M. Cherif, ReiningIn Impunity for International Crimes and Serious Violations of Fundamental Human Rights: Proceedings of the Siracusa Conference 17-21 September 1998, Association International De Dtiot Penal, 1998, P 89. ↑

    1. آزمایش، سید مصطفی: بی کیفری، حقوق بشر و عوامل غیر در روابط بین الملل، انتشارات گروه رشته حقوق پیام نور مشهد، ۱۳۸۸، ص ۴۵٫ ↑

    1. میرمحمد صادقی، حسین، دادگاه کیفری بین‌المللی، پیشین، ص ۲۵۵٫ ↑

    1. شریعت باقری، محمدجواد، حقوق کیفری بین‌المللی، انتشارات جنگل، سال ۱۳۸۶٫ ↑

    1. آقایی جنت مکان، حسین، دفاعیات در حقوق کیفری بین‌المللی. مجله ‌فصل‌نامه حقوق داشنگاه تهران، شماره ۶۹، سال ۱۳۸۸، ص ۱۷۲٫ ↑

    1. ارفعی، عالیه و همکاران، حقوق بشر از دیدگاه مجامع بین‌المللی، چ ۱، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۲، ص ۲۰۴٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ب.ظ ]




۱۴- ۳- ۲ چه کسانی دارای اختلالات یادگیری هستند ؟

افراد مبتلا به ناتوانی های یادگیری در تمام سطوح و در تمام پایه های کلاسی از آمادگی تا دانشگاه وجود دارند امتیاز آن عده از کودکانی که در سطوح دبستانی درس می خوانند اصولا این است که تأکید و علاقه به شناسایی و درمان این گونه کودکان در این دوره بیشتر است ‌بنابرین‏ در آینده از شمار مبتلایان ‌به این ناتوانی در سطوح بالاتر آموزشی کاسته خواهد شد)والاس،مک لافلین، ۱۳۷۳).

غالبا کودکان دارای اختلال یادگیری متعلق به خانواده هایی هستند که در دوران رشد خود پیوندهای عاطفی لازم با والدین خود نداشته اند. به عبارت دیگر این کودکان از نظر ارتباطات عاطفی- روانی با پدر و مادرشان، خاطرات و تجارب خوشایندی ندارند. این ها در بسیاری از موارد از سوی والدین مورد سرزنش، تحقیر، تهدید و احیانا تنبیه بدنی واقع شده اند.

۱۵- ۳- ۲- چه عواملی باعث بروز اختلالات یادگیری هستند ؟

ثابت شده است که علل بروز ناتوانی های یادگیری نسبتا مبهم است برخی از مشکلات کنونی درباره ی مفهوم ناتوانی های یادگیری بازتابی است ازناتوانی ما در اشاره ی دقیق به علل بروز ناتوانی های یادگیری که شاهدش هستیم. روشن است که آگاهانه یا ناآگاهانه مسئله علل بروز ناتوانی های یادگیری را به فراموشی و بی توجهی می سپاریم بر حسب درک ما از ناتوانی های یادگیری و نگرش اولیه حرفه ای ما ( پزشکی ، روان شناسی ، تعلیم و تربیتی ) نسبت به ناتوانی های یادگیری ممکن است ما به علل خاصی توجه پیدا کنیم تا آن که به رابطه ی علّی دشواری بپردازیم . اما تجربه ی گذشته و عمل کنونی به ما ثابت می‌کند که ناتوانی های یادگیری مفهومی چند رشته ای است و ارتباط بین متخصصان رشته‌های مختلف در این امر باید برقرار باشد .

الف)عوامل آموزشی:

۱٫تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان

۲٫عدم فراگیری معلم از مهارت های لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس

۳٫ توقعات فوق العاده بالا یا فوق العاده پایین معلمان

۴٫ برنامه ریزی و طرح برنامه ی آموزشی ضعیف

۵٫عدم فعالیت‌های برانگیزنده

۶٫تدریس عملی ناصحیح

۷٫عدم آموزش مهارت های اجتماعی ، یادگیری و حرکتی و جسمی وعدم پرداختن به یادگیری های زبان شفاهی
۸٫استفاده نادرست از روش‌ها و مداد و برنامه درسی

ب) عوامل محیطی
عوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که می‌تواند به پیچیدگی ناتوانی های یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد .
– تغذیه بهداشت سلامتی
-انگیزش ضعیف توجه ناکافی و ضعف در انجام کار بر اثر گرسنگی و وجود رنگ ها و مزه های مصنوعی در غذاها طبق نظر فاین گولد روی تحرک بیش از حد کودک مؤثر است.
-سرماخوردگی مزمن ، مشکلات تنفسی ، آلرژیها و … در ناتوانی یادگیری کودک مؤثر است .
-سقوط ، آسیب دیدگی مغزی ، ضربه وارد به سر و … در ناتوانی یادگیری مؤثر است .
– تحریک حسی
-کودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربه هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد .
– تحریک زبانی
-زبان به واسطه ی نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارت‌ها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژه ای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدل های درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد .
– رشد اجتماعی و عاطفی
-بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب ، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی ، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد.
ج) عوامل روانی
ا-مکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک ، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند .
د- عوامل فیزیولوژیکی
بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانی های یادگیری آسیب دیدگی مغزی ، شدید یا جزیی و صدمه وارده به دستگاه عصبی و مرکزی است.

ه- عوامل ژنتیکی
شواهدی در دست است که نشان می‌دهد ناتوانی های یادگیری احتمالا در برخی خانواده ها بیش از دیگران دیده می شود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانی های یادگیری نقش دارد .
ز – عوامل بیوشیمیایی
اختلال های گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانی های یادگیری می‌شوند مثل هایپوگلیسمی ، کم کاری تیروئید و …
و- عوامل پیش ، هنگام و بعد از تولد
ژ- تأخیر رشد
بندر ، دهریش ، جانسکی ، لانگ فود … اظهار می دارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تأخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه می‌کنند .
چ- نقص جزیی در کار مغز
به نظر می‌آید هر گونه نتیجه گیری درباره ی حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد .سبب شناسی بیش از هر موضوع دیگر به موضوع پیش گیری تکیه دارد .

۴ – ۲- پیشینه تجربی موضوع:

پیشینه تحقیق، یافته های تحقیق را به پژوهش های قبلی متصل می‌سازد از این رو محقق را قادر می‌سازد تا یافته های تحقیق را در چارچوب تحقیقات قبلی قرار دهد و از دوباره کاری اجتناب ورزد. تا کنون ‌در مورد پژوهش مورد نظر تحقیقاتی در ایران و خارج از کشور انجام شده است.

  1. ۴- ۲- تحقیقات داخلی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ب.ظ ]




پیشنهاد می شود بنیان های شریعت اسلامی تحول یافته و از نصوص دوران مدنی به نصوص دوران مکی دگرگون شود و معنای سخن فوق این است که اصل تأویل، تحولی، بیش از معکوس کردن عمل نسخ نخواهد بود. این اقدام به خطار دستیابی به مقدار لازم از اصلاح حقوق اسلامی است … من از همه مسلمانان می خواهم که خود عهده دار موضوعات ارتباط اسلام، حکومت و حقوق در زندگی خود شوند. و این مهم صورت نخواهد گرفت مگر از طریق به کار گرفتن فهم خود نسبت به وحی الهی در محدوده تاریخی معاصر و از خلال دانش و تجربه همه مسلمانان. چرا که مردمان صاحبان اصلی چنین حقی هستند و تنها آنانند که زا نادیه گرفته شدن چنین حقی ضرر خواهند کرد و در مقابل با گرفتن حق خود به شکل سازنده و صحیح می‌توانند از آن بهره ببرند.

به نظر من از جهت عملی روا نیست که بین حکومت دینی و حکومت سکولار تفاوت قاطعی قائل شویم . و این که برخی از مدعیان امروزی می کوشند تا بین مفهوم دین و مفهوم سکولاریسم جدایی و تضاد قائل شوند، و حکومت سکولار را خالی از ارزش های دینی و دشمن آن می دانند، چیزی نیست جز مانور پوچ از جانب این مدعیان جهت ایجاد تردید نسبت به محبوبیت و جایگاه کسانی که با نظر آنان در فهم اسلام و ارتباط آن با مسائل حکومت مخالفند.

حکومت های کشورهای اسلامی معاصر، هیچ کدام قدرت خود را از اسلام و دین نگرفته و یا بر اساس آن ادامه نمی دهند.»

چنان که ملاحظه شد، نتیجه آشکار رجوع به احکام مکی، اکتفا به تبلیغ دین و عدم اجبار به پذیرش آن است . طبیعتاً محصول چنین رویکردی، تئوری تئوکراسی نخواهد بود چرا که جان کلام این نحوه نگرش در آیه پایانی سوره کوتاه کافرون ( که مکی است) خلاصه می شود :«لکم دینکم ولی دین»

و)محمد عابد الجابری:

وی با رویکرد تاریخی – تحلیلی به مسأله حکومت و سیاست در اسلام چنین می‌گوید:

«از روایات مختلفی که سخن از چگونگی درمان مسأله خلافت پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم)از سوی صحابه می‌کند، بر می‌آید که از یک سو وفات پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) برای آن ها حادثه ای ناگهانی بود و از سوی دیگر وی جانشین برای خود در امر رهبری مسلمانان معین نکرد . این مسأله که پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) هیچ کس را برای جانشینی خود برنگزیده بود از اختلاف نظر صحابه ( چه مهاجر و چه انصار) درباره تعیین خلیفه پس از پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) کاملاً به وضوح بر می‌آید .

حوادث سیاسی بزرگی همچون تعیین حانشین برای پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) تنها به خواست و اراده مربوط نمی شود بلکه شرایط عینی که حادثه را در بر می‌گیرد غالباً نوع و شیوه انتخاب را تعیین می‌کند و اگر ما به طبیعت وضعیت دولت هنگام وفات محمد(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) توجه داشته باشیم، می‌توانیم به سهولت بگوییم که آن چه پیش آمد آن چیزی بود که احتمال و امکان آن می‌رفت . البته این به معنای آن نیست که بهتر از این نمی شد اتفاق بیفتد بلکه بدان معنا است که راه حل سیاسی قضیه ای، غالباً حاصل عوامل مختلف مؤثر است و ‌بنابرین‏ همیشه راه حلی میانه است .

منابع تاریخی ذکر می‌کنند که عباس عموی پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم)، هنگام بیماری واپسین پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم)، مسأله خلافت را با علی(علیه­السلام) مطرح کرده و به او گفت بر پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) داخل شو و از او بپرس اگر این امر (حکومت) از آنِ ماست، آن را روشن کن و اگر از آنِ غیر ماست، ما را براه نیکی و خیر هدایت فرما. ولی علی(علیه­السلام) امتناع کرد و البته برخی روایت ها می افزایند که علی(علیه­السلام) بیم از آن داشت که اگر خود از پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) بپرسد، نتیجه منفی باشد یعنی محروم شدن هاشمیان تا اَبد از خلافت . پس از وفات پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم)، عباس دوباره مسأله را مطرح کرد و به علی(علیه­السلام) گفت دست دراز کن تا با تو بیعت کنم و مردم بگویند عموی پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) با پسر عموی پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) بیعت کرد و اهل بیعت تو با تو بیعت کنند. چه اگر این اتفاق بیفتد، مردم چیزی نخواهند گفت. و علی(علیه­السلام) پاسخ داد مگر کسی جز ما در پی این امر (حکومت) است؟ و روایت می افزاید که عباس از ابوبکر و عمر پرسیده بود که آیا پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) به چیزی سفارش ‌کرده‌است؟ و پاسخ منفی بود.

جنبه دیگری که منطق قبیله را به روشن ترین شکل نشان می‌دهد، آن است که روایات ذکر می‌کنند ابوسفیان به علی(علیه­السلام) گفت چرا این امر به دست فرو دست ترین گروه قریش افتاده است؟ (ابوبکر از قبیله ضعیف قریشی تیم است) به خدا اگر بخواهی شهر را از اسب و سوار برایت پر می کنم. علی(علیه­السلام) گفت ای ابوسفیان تو بسیار به دشمنی با اسلام و مسلمانان پرداختی و آسیبی به آنان نتوانستی برسانی. ما در ابوبکر صلاحیت حکومت را یافته ایم .

بهتر است این روایات را با رواست دیگری به پایان ببریم که می‌گوید قحافه پدر ابوبکر در مکه بود که خبر فوت پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) را شنید و گفت مردم چه کردند؟ به او گفتند حکومت به پسر تو سپردند. او گفت و بنی عبدمناف بر سر آن رضایت داشتند ؟ گفتند آری. و گفت بنومغیره نیز؟ گفتند: آری. گفت اگر خدا بخواهد هیچ مانعی بر سر راه نیست و اگر منع کند، هیچ چیزی اتفاق نمی افتد.

همه آن چه گذشت نشان می‌دهد که حل و فصل قضیه خلافت پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) با بهره گرفتن از روشی انجام گرفت که وضعیت اجتماعی آن روزگار آن را دیکته کرده بود: منطق قبیله. و از آن جا که دعوت پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) در راه فرا رفتن از قبیله در مفهوم تنگ و محدود این کلمه و نشاندن امت به جای آن کوشیده بود، و آن را به عنوان پروژه ای برای آینده و نیز واقعیتی که عملاً بنای آن آغاز شده بود در نظر داشت . ‌بنابرین‏ آن منطق قبیله ای که صحابه با بهره گرفتن از آن به حل و فصل مسأله خلافت پرداختند، نزدیک ترین وجه ممکن این منطق به انتخاب امت بود. یعنی عمل به رأی و نظر اکثریت، نه به معنای عددی و کمّی آن که بر تعداد افراد و آرای مردم تکیه دارد، بلکه اکثریت به معنای کیفی آن، جایی که وزن و کفه مهاجرین از لحاظ کیفی بر وزن انصار می چربید. چنان که هیچ مقامی جز مقام پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم) در چارچوب دعوت پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله­وسلم)، بالاتر و برتر از مقام و جایگاه ابوبکر در این دعوت نبود.»

بر نشاندن مقام و نقش قبیله، و در نتیجه توجه خاص به عرف و فرهنگ حاکم، به جای مبنای الهی برای خلفا، لُب لباب مدعای الجابری است .

در نتیجه، خلافت و حکومت خلیفه، امری عرفی و وابسته به اقتضائات زمان و مکان و فرهنگ مسلط است و نه مبتنی بر تئوری تئوکراسی.

ز) صالح احمد العلی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ب.ظ ]




۲-۲-۲-۶ حد اعتبار

حد اعتبار به‌نوعى قرارداد گفته مى‌شود که بین یک بانک تجارى و شرکتى که متقاضى میزان مشخصى وام براى مدت زمان معینى است بسته شود. طبق این قرارداد، شرکت متقاضى مى‌تواند وام مورد نیاز خود را از بانک بگیرد و ظرف مثلاً یک سال آن را بازپرداخت کند، هیچ برنامه یا جدول زمان‌بندى خاصى در خصوص بازپرداخت وام وجود ندارد. ‌وام‌هایی را که به صورت حد اعتبار داده مى‌شود ”قراردادهاى غیررسمی“ مى‌نامند؛ زیرا بانک طبق قرارداد خود را ملزم به دادن وام نمى‌کند و آن را به حفظ یا بهبود وضعیت مالى شرکت در طى سال منوط مى‌کند. در واقع، طبق قرارداد، بانک فقط تمایل خود را براى دادن وام ابراز مى‌دارد. مثلاً اگر بانک از نظر قدرت اعتبارى در وضع نامطلوبى قرار گرفت و احساس کرد که نمى‌تواند وام مورد درخواست مشترى را تأمین کند یا اگر وضع مالى شرکت متقاضى بدتر شد، بانک از دادن وام خوددارى خواهد کرد(عثمانی، ۱۳۸۱). معمولاً ‌وام‌هایی که طبق قرارداد حد اعتبار به شرکت‌ها داده مى‌شود ۱۲ ماهه است و سال به سال تمدید مى‌گردد. موضوع تمدید وام و شرایط جدید تحت برنامه‌اى به اطلاع گیرنده وام مى‌رسد. معمولاً بانک‌هائى که چنین اعتباراتى مى‌دهند توقع دارند که این وام‌ها جنبهٔ فصلى به‌خود بگیرد و شرکت‌ها براى نیازهاى کوتاه‌مدت خود از آن ها استفاده کنند. بانک‌ها براى اینکه این نکته را مورد تأکید قرار دهند اصرار مى‌ورزند که شرکت‌ها از این وام‌ها براى مدتى استفاده نکنند. شرکت با قبول این شرط، قدرت و توانائى خود را در بازپرداخت وام به اثبات مى‌رساند(مرادزاده فرد، ۱۳۸۳).

۲-۲-۲-۷ اعتبار در حساب جارى

بانک‌هاى تجارى طبق قراردادهائى اعتبارات خاصى به برخى از مشتریان خود مى‌دهند. طبق این نوع قراردادها، شرکت گیرنده وام مى‌تواند در هر زمان تقاضاى وام کند و بانک ملزم به پرداخت آن است. گاهى در مواردى‌که بانک‌ها با کسر و کمبود پول مواجه مى‌شوند مجبور هستند که وجوه مورد نیاز را از جاهاى دیگر قرض و به تعهدات خود عمل کنند(لطفی، ۱۳۸۳). این‌گونه قراردادها براى دوره‌هاى ۱۲ ماهه تا ۶۰ ماهه بسته مى‌شود. اگر قراردادى براى مدت زمانى بیش از ۱۲ ماه بسته شود، احیاناً مستلزم نوعى وثیقه یا تضمین ملکى خواهد بود. در این نوع قرارداد، حداکثر اعتبارى که به یک مشترى داده مى‌شود مشخص مى‌شود. شرکت وام‌گیرنده مى‌تواند به هر میزان که مایل است از حدود اعتبارات خود استفاده کند و هر وقت که براى او میسر بود (در محدوده زمانى تعیین‌شده) وام را بازپرداخت کند. هیچ الزامى که مثلاً براى مدت زمان معینى از اعتبارات خود استفاده نکند وجود ندارد. مثلاً اگر به شرکتى یک اعتبار ۲۴ ماهه داده شده باشد، آن شرکت مى‌تواند در تمام طول مدت مرتباً از این اعتبار استفاده کند. شرکت‌هائى که از این‌گونه اعتبارات یا وام‌ها استفاده مى‌کنند مى‌توانند از آن وجوه براى تأمین نیازهاى فصلی، غیرفصلى یا نیازهاى مربوط به سرمایه در گردش استفاده کنند. مثلاً برخى از شرکت‌ها براى تولید و عرضه یک قلم محصول جدید یا افزایش میزان تولیدات کنونى خود از این نوع وام‌ها استفاده مى‌کنند(دهقانی احمدآبادی، ۱۳۷۷). شرکتى که از این‌گونه وام‌ها استفاده مى‌کند، در واقع، اولین گام را در راه گرفتن وام‌هاى بلندمدت برمى‌دارد. یک شرکت ممکن است براى تأمین وجه براى تکمیل یک طرح سرمایه‌اى از این اعتبارات استفاده کند. پس از اینکه این طرح تکمیل شد، آن شرکت مى‌تواند سهام عادى یا اوراق قرضه بلندمدت انتشار دهد و وجوه حاصل را صرف بازپرداخت آن وام کند. اعتبارات بانکى‌اى را که براى این‌گونه امور (تکمیل واحدهاى جدیدالتأسیس) به مصرف مى‌رسد نوعى ”پُل تأمین مالی“ مى‌نامند. این‌گونه وام‌ها که از نظر تأمین مالى نقش یک پل را ایفاء مى‌کنند، داراى دو مزیت ویژه هستند: اول اینکه شرکت وام‌گیرنده فقط مبلغ مورد نیاز را وام مى‌گیرد و دوم اینکه تا زمانى‌که شرکت به پول احتیاج نداشته باشد وام نمى‌گیرد و از این بابت بهره‌اى نیز نمى‌پردازد. لذا، این استراتژى به شرکت امکان مى‌دهد که از نظر تأمین مالى و گرفتن وام حالت افراط یا تفریط به‌خود نگیرد (کما اینکه ‌در مورد وام‌هاى بلندمدت احیاناً برخى از شرکت‌ها با چنین وضعى مواجه خواهند شد(جهانخانی و عبده تبریزی، ۱۳۷۲).

۲-۲-۲-۸ وام‌هاى یک ماهه

آن دسته از شرکت‌هائى که در بازارهاى پولى حضور فعال دارند براى تأمین نیازهاى مالى خود اوراق تجارى منتشر مى‌کنند. برخى از این اوراق تجارى جانشین وام‌هاى کوتاه‌مدت بانک‌ها شده است. بانک‌هاى تجارى در واکنش نسبت ‌به این جریان اقدام به اعطاء نوعى وام بسیار کوتاه‌مدت کرده‌اند که سررسید آن ها ۵ روزه و حداکثر ۳۰ روزه است. نرخ بهره این وام‌ها مشخص و تقریباً ثابت و ‌بر اساس نرخ جارى بهره در بازار تعیین مى‌شود. متوسط میزان این نوع وام بیشتر از میزان وام کوتاه‌مدتى است که بانک‌ها پرداخت مى‌کنند. شاید چنین تصور شود که این وام‌هاى کوتاه‌مدت رقیب وام‌هاى میان‌مدت هستند، ولى از آنجا که این وام‌ها بسیار کوتاه‌مدت هستند، به هیچ وجه یا ”حد اعتبار“ و ”اعتبار در حساب جاری“ رقابت نخواهند کرد (اگرچه قبلاً یادآور شدیم که نرخ بهره این وام‌ها به مراتب کمتر است) (شباهنگ، ۱۳۸۴).

۲-۲-۳ هزینه تامین مالی

تامین مالی کوتاه مدت می‌تواند هم بیشترین و هم کمترین هزینه تامین مالی رادر ساختار تامین مالی شرکت تامین نماید. برخی از انواع تامین مالی کوتاه مدت پر هزینه تر از تامین مالی متوسط یا بلند مدت هستند. از سوی دیگر برخی از منابع کوتاه مدت بدون هیچ هزینه ای سرمایه شرکت را تامین می‌کنند. منابع پرداختنی وتعهدی از این مقوله اند(مومنی، ۱۳۸۹).

۲-۲-۴ عمل نوسانی (چرخشی)

این عمل زمانی رخ می‌دهد که بدهی های کوتاه مدت پیوسته و به طور مکرر سرمایه لازم را مرحله به مرحله تامین کرده‌اند. اگر چه تامین مالی کوتاه مدت را باید طبق تعریف، در کمتر از یک سال برگردانند، ولی برخی از منابع تامین مالی هستند که به ‌طور پیوسته و مکرر در گردش هستند. برای مثال، این سرمایه ها را منابع پرداختی تامین می نمایند که ممکن است نسبتاَ ثابت باقی بماند، چون همچنان که تعدادی از صورت حساب‌ها ‌را پرداخت می‌کنند، صورت حسابهای دیگری را به وجود می آورند(ستارک و توماس، ۲۰۰۷).

۲-۲-۵ عمل تسویه حساب

این عمل زمانی رخ می‌دهد که بانک‌های تجاری یا سایر قرض دهندگان نیاز دارندکه شرکت بدهی کوتاه مدتش را تمام و کمال بپردازد. درست همان طور که تعدادی از منابع را گردش نموده اند و برخی را باید در یک مرحله در سال، تاسقف صفر(۰) کاهش دهند یا تسویه کنند. این عمل اغلب در خواستی از بستانکاری بانک می‌باشد جایی که عمل تصویه حساب سند و مدرکی را ارائه می‌کنند که از تامین مالی کوتاه مدت استفاده ‌کرده‌است تا فقط به نیازهای کوتاه مدت و گردشی (چرخشی) بپردازد(صانعی، ۱۳۸۳).

۲-۲-۶ اهداف تامین مالی کوتاه مدت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ب.ظ ]