کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



مولفه جامعه مداری به عنوان یکی از موانع کارآفرینی سازمانی به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد.
فرضیه۳-۲)فرعی پژوهش:
با توجه به نتیجه آزمون نسبت این فرضیه، ومقدارآن (۳۸/۰) که از مقدارنسبت مورد آزمون (۶۰/۰)کمتر است مشخص شد که رقابت پذیری از موانع کارآفرینی سازمانی نمی باشدو نیز باتوجه به تحلیل توصیفی گویه های پرسشنامه مشخص گردید عواملی نظیر رقابت شعب در ارائه هرچه بهتر خدمات کم می باشد بنابراین پیشنهاد می گردد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

هر سازمان برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار باید کانون شایستگی اساسی خود را شناسایی کندو این شایستگی را مراقبت کرده و توسعه دهد و همچنین استراتژی استفاده از فرصت هارا براین شایستگی مبتنی نماید.
مولفه رقابت پذیری به عنوان یکی از موانع کارآفرینی سازمانی به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد.
اقداماتی صورت پذیرد تا رقابت مثبتی در جهت ارائه هر چه بهتر خدمات انجام گیرد.
فرضیه۳-۳)فرعی پژوهش:
با توجه به نتیجه آزمون نسبت این فرضیه ، ومقدارsig ،سطح معنی داری از۰۵/۰بیشتر بوده(۵۱۸/۰) لذا مشخص شد که مدیریت تضاد از موانع کارآفرینی سازمانی نمی باشدو نیز باتوجه به تحلیل توصیفی گویه های پرسشنامه مشخص گردید عواملی نظیر فرهنگ همکاری و همدلی بین مدیران و کارکنان کم می باشد .بنابراین پیشنهاد می گردد:
مولفه مدیریت تضاد به عنوان یکی از موانع کارآفرینی سازمانی به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد.
درجهت ایجاد محیطی با فضای همکاری و همدلی بیش از پیش اقدامات اصلاحی انجام گیرد.
فرضیه۳-۴) فرعی پژوهش:
با توجه به نتیجه آزمون نسبت این فرضیه ، ومقدارآن (۲۱/۰) که از مقدارنسبت مورد آزمون (۶۰/۰)کمتر است مشخص شد که مشتری مداری از موانع کارآفرینی سازمانی نمی باشدو نیز باتوجه به تحلیل توصیفی گویه های پرسشنامه مشخص گردید عواملی نظیر ارتباط مناسب با ارباب رجوع کم می باشد بتابراین پیشنهاد می گردد:
مولفه مشتری مداری به عنوان یکی از موانع کارآفرینی سازمانی به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد.
با توجه به اینکه ارتباط اثر بخش با ارباب رجوع موجب ترویج رفتار کارآفرینی در سازمان می شود.در جهت رفع موانع ارتباط مناسب و صحیح همکاران، با ارباب رجوع اقدامات جدی صورت پذیرد .
فرضیه۳-۵)فرعی پژوهش:
با توجه به نتیجه آزمون نسبت این فرضیه ، ومقدارآن (۱۹/۰) که از مقدارنسبت مورد آزمون (۶۰/۰)کمتر است مشخص شد که همکاری بین سازمانی از موانع کارآفرینی سازمانی نمی باشد . بنابراین پیشنهاد می گردد:
مولفه همکاری بین سازمانی به عنوان یکی از موانع کارآفرینی سازمانی به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد.
ازآنجا که همکاری های بین سازمانی می تواند هم منافع مشتری و هم منافع سازمان را تامین نماید،لذا ورود به این مقوله می تواند موجب تسریع در فعالیت های کارآفرینانه گردد.
۵-۲-۲پیشنهادات جانبی
ایجاد یک مدل برای کارآفرینی سازمانی: کارآفرینی سازمانی به اشکال مختلف وجود دارد و هر سازمانی باید مدل مخصوص و مناسب برای خود به وجود آورد. اما ساختار کلی و شرایط لازم برای توسعه کارآفرینی سازمانی می تواند به اشکال زیر باشد:
ایجاد یک سازمان ارگانیک که در آن تمامی اجزای سازمان حاوی کارآفرینی سازمانی باشند؛
ایجاد یک گروه ارائه خدمات جدید در سطح معاونت سازمان که نیاز به حمایت مالی و معنوی سازمان دارد؛ معاونت جدید این اختیار را دارد که بخشهایی از سازمان را برای نزدیکتر کردن به اهداف کارآفرینی سازمانی، تجدید ساختار کند.این معاونت بایستی حامی فرهنگ کارآفرینانه باشد و کارکنان را برای تولید ایده های متنوع و جدید آموزش دهد؛
تاسیس یک بخش در دپارتمان منابع انسانی که افرادی را کــــه به کارآفرینی علاقه نشان می دهند تشویق کند و آموزش دهد.
توسعه فرهنگ کارآفرینی سازمانی:
و آن عبارت است از فرهنگی که اجازه می دهد کارآفرینی علی رغم وجود همه محدودیتها در سازمان رشد کند.صاحبنظران عناصر زیادی را برای فرهنگ کارآفرینی سازمانی برشمرده اند که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
ـ به کارآفرینان سازمانی اجازه داده شود که در زمینه های دلخواه خویش فعالیت کنند؛
ـ به آنها اجازه داده شود که در کل مدت یک پروژه (از ابتدا تا انتها) حضور داشته باشند، زیرا وجود آنها استمرار و انگیزشی به کل مجموعه پروژه می دهد؛
ـ وجود منابع مازاد بر فعالیتهای عادی سازمان جهت انجام فعالیتهای کارآفرینانه؛
ـ فرهنگ تحمل شکست، خطر و اشتباه؛ همکاری ها و تعاملات همه جانبه بین واحدهای سازمانی؛
ـ استفاده از تیم هایی که افراد از تخصص ها و واحدهای گوناگون در آن حضور دارند و سود بردن از مهارت ها و دیدگاه های مختلف اعضای تیم.
شناخت افراد مستعد برای کارآفرینی:
در سازمانهای سنتی که قصد حرکت به سمت کارآفرینی سازمانی دارند، باید افرادی که دارای تمایلات کارآفرینانه هستند، شناسایی شوند. اصولاً ۲ گروه از افراد باید شناسایی شوند: نوآورانی که به طورکامل استعداد مدیریتی نیز دارند؛ و اعضای بالقوه تیم ها که همراه با گروه اول بتوانند به طور کامل مفاهیم مربوط به کارآفرینی را توسعه دهند.
پاداش دادن به کارآفرینان سازمانی:
طراحی یک سیستم پاداش برای کارآفرینان سازمانی نیازمند این است که مدیران عالی هم از نیاز کارآفرینان سازمانی آگاه باشند و هم از نیاز کارمندان عادی. این پاداش هم باید پولی باشد و هم غیرپولی. اما جنبه های غیرپولی مهمتر است. پاداشهــای غیرپولی برای کارآفرینان سازمان می تواند عبارت باشد از: به رسمیت شناختن عملکــرد او، تاثیر آن بر میزان پاداش، تهیه بودجه های احتیاطی، ایجاد گروه های حمایتی یا ایجاد سیستم های دوگانه ارتقا بر پایه عملکرد در توسعه پروژه های نوآورانه.
۵-۲-۳پیشنهادات برای محققین بعدی
مطالعه و تحقیق در خصوص دیگر متغیرهای مرتبط با موضوع موانع کارآفرینی و کارآفرینان، همانند متغیرهای محیطی و برآیندی و داخلی که در این پژوهش آمده اند.
مطالعه، تحقیق و ارائه راهکارهای مناسب در خصوص برطرف ساختن هر یک از ابعاد موانع مطرح شده در این تحقیق که مرتبط با بانک مسکن مدیریت شعب جنوب غرب شهر تهران می باشد.
انجام و اجرای تحقیق با توجه به مدل مطرح شده، در دیگر بانک ها و یا نهادها و سازمان های موجود در جامعه و مقایسه یافته ها باهم، در هر یک از ابعاد.
فهرست منابع و مآخذ
فهرست منابع
۱-آبدری،فاطمه ؛محمد پور ،محمد مهدی،(۱۳۹۲)،شناسایی و رتبه بندی موانع کارآفرینی سازمانی در سازمانهای دولتی (مورد مطالعه: ستاد مرکزی وزارت کار و امور اجتماعی)،همایش دانشگاه کارآفرین(صنعت محور)
۲-آقاجانی افروزی،علی اکبر؛پرهیزگار،محمد مهدی؛درینی،محمد ولی،(۱۳۹۰)، مدل یابی موانع کارآفرینی سازمانی در بان رفاه استان مازندران،مجله علمی پژوهشی برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی،شماره۱۴
۳-ابویی اردکانی،محمد.(۱۳۷۹).نظریه سازمان یادگیرنده.مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران،تهران .
۳-اسدی کمال،ناصر(۱۳۹۱)،بررسی و رتبه بندی موانع کارآفرینی سازمانی در آموزش و پرورش شهر تهران ،پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی باراهنمایی دکتر مهدی شریعتمداری، تهران،دانشگاه آزاد .
۴-احمدپور داریانی، محمود و مقیمی، سید محمد،( ۱۳۸۵)، مبانی کارآفرینی، انتشارات فرا اندیش، چاپ سوم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:52:00 ق.ظ ]




شاید به خاطر همین محدودیت ها بود که در سال ۲۰۰۱ در کنفرانس دوحه قطعنامه ای صادر شد که طی آن به کشورهای عضو، اختیارتعیین زمینه های مبادرت به صدورمجوز اجباری را بدون هیچ گونه قید یا شرطی داده شد. ۱
۲-۴-۳-۳- اصل زوال حقوق مالکیت فکری[۵۲]
مفهوم زوال یا انتفاع حق مالکیت فکری را می توان به زوال یا انتفاع و یا نقطه پایان حق کنترل و نظارت بر توزیع بعدی کالا در بازار پس از فروش آن تعریف کرد. هدف از اعمال این اصل، این است که به محض این که مالک یا دارنده آن حـق، با فروش یا انتـقال آن محصول در بازار، ثمـن لازم را دریافت کرد، خریدار یا منتقل الیه حق استفاده و یا نقل و انتقال آن کالا و خدمات را بدون هیچ محدودیتی داشته باشد. (عامری، ۱۳۸۶، ص ۲۳۲-۱۷۹) مطالب مربوط به اصل زوال حقوق مالکیت فکری در فصل سوم به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت.
صرف نظر از موارد یاد شده بالا، در قانون جدید ایران دو پدیده حقوقی نسبتا مبهم و نوینی وجود دارد که توضیح آنها خالی از فایده نمی باشد: یکی اصطلاح عرضه در بازار است و دیگری انتقال مسئولیت اثبات دعوی از خواهان به خوانده است.
۲-۴-۳-۴- عرضه در بازار
اصطلاح عرضه در بازار در دو مورد در قانون جدید به کار برده شده است: یکی در بند ج ماده ۱۵قانون ثبت اختراعات، طرح های صنعتی و علایم تجاری ایران است که بهره برداری از کالاهائی [را] که… در بازارعرضه می شود مشمول حقوق ناشی از گواهینامه اختراع ندانسته است. و دیگری، بند ج ماده ۴۰ همان قانون آن است که اقدامات مربوط به کالاها و خدماتی را که به کشـور وارد و در بازار ایران عرضه می گردد، از شمول «حقوق ناشی از ثبت علامت» خارج ساخته است. جای شگفتی است که در ماده ۱۵ صرف عرضه در بازار را منجر به زوال حق اختراع می داند، ولی در ماده ۴۰ هم واردات و هم عرضه محصول در بازار مورد توجه بوده است. اتخاذ این رویه متفاوت قابل بررسی است، به این نحو که آیا واردات و عرضه در بازار دو مفهموم متفاوت هستند؟ اگر چنین است بنابراین چرا در خصوص ماده ۱۵ واردات را باعث انتفای حق انحصاری مالک اختراع ندانسته، ولی در ماده ۴۰ در خصوص حقوق ناشی از ثبت علامت زوال حق را در هردو حالت، مورد شناسائی قرارداده است؟

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

معضل دیگر، معنای خود مفهوم عرضه در بازار است. همان گونه که از ظاهر نص ماده می توان استنباط کرد آیا می توان آن را به معنای عرضه برای فروش معنا کرد؟ بدیهی است، نمی توان پاسخ مثبت به چنین تعریفی داد. زیرا، صرف عرضه در بازار برای فروش، نمی تواند به معنای انتقال مالکیت (در خصوص فروش) و یا اعطای امتیاز بهره برداری (در خصوص قراردادهای لیسانس) تلقی شود. همچنین اگر حق انحصاری که ماده ۱۵ به مالک اختراع در عرضه برای فروش محصول یا پروسه داده مورد ملاحظه قرار دهیم این سؤال مطرح می شود که چگونه می توان حق انحصاری را برای مالک در عرضه آن محصول در بازار قائل شد، ضمن این که صرف عرضه آن در بازار موجب زوال آن حق می شود؟ به عبارت دیگر، چگونه می توان وجود و زوال حقی را نسبت به عمل یا مالی در آن واحد برای کسی شناخت؟ شاید، مقررات موافقت نامه تریپس که نقش مدل را برای قانون ثبت اختراعات جدید ایران ایفاء کرده است بتواند راه گشا باشد؟ متاسفانه، این موافقت نامه نه در ماده ۲۷، و نه در ماده ۲۸ و نه در ماده ۶ خود که اختصاص به حقوق انحصاری اختراع و موارد زوال آن دارند به اصطلاح «عرضه در بازار» اشاره ای نکرده است.
با توجه به اینکه در ادبیات حقوقی و نیز قوانین داخلی کشورهای پیشرفته این اصطلاح مورد استفاده قرار گرفته است و هر نوع اقدامی که منجر به انتقال مالکیت و یا تحویل کالا شود به معنای عرضه در بازار شمرده شده است. بهترین مصداق در این خصوص «راهنمای اجرای دستورالعمل های اتحادیه اروپا» است که مفهوم مزبور را تعریف کرده است.
بر اساس این راهنما، عرضه در بازار به معنای اقدامات اولیه ای که محصول را برای بار اول در بازار جامعه اروپا قابل الحصول می کند تعریف شده است. منظور از این تعریف انتقال محصول از مرحله تولید به مراحل بعدی توزیع و استفاده است. به عبارتی دیگر، زمانی انتقال محصول صورت می گیرد که تولید کننده یا نماینده اش محصول را به وارد کننده یا توزیع کننده محصول منتقل کند. براساس راهنما این انتقال به دو شکل صورت می گیرد یا به شکل، تحویل فیزیکی محصول یا به صورت انتقال مالکیت آن، که در هر دو حالت می تواند در قبال پرداخت ثمن انجام گیرد یا به رایگان. بنابراین، عرضه در بازار معاملات و اقداماتی چون واردات، خرید و فروش، وام، اجاره، کرایه، امتیاز بهره برداری (لیسانس) و هدیه را در برخواهد گرفت. ولی، نقل و انتقالاتی که از سوی تولید کننده به منظور بازرسی یا سوارکردن (مونتاژ) محصول صورت می گیرند و یا این که در نمایشگاه قرار می گیرند، عرضه در بازار محسوب نمی شوند.

۲-۴-۳-۵- باراثبات دعوی
پاراگراف دوم ماده ۶۱ قانون جدید ایران به تقلید از ماده ۳۴ موافقت نامه تریپس بار اثبات دعوی را بر دوش خوانده دعوی گذاشته است. طبق این ماده «در دعوی مدنی راجع به نقض حقوق مالک اختراع در مواقعی که اختراع، فرایند دستیابی به یک فرآورده باشد… مسئولیت اثبات این که فرآورده از طریق آن فرایند ساخته شده است، به عهده خوانده دعوی نقض حق خواهد بود…» در ماده ۶۱ علت این احاله توضیح داده نشده است. ولی، مطالعه سوابق مربوط به تدوین ماده ۳۴ تریپس دلیل عمده این احاله را در عدم توانائی خواهان در دسترسی به فرآیندی که خوانده، فرآورده موضـوع دعوی را از طریق آن ساخته است توضیح می دهد[۵۳]. بنابراین، این خوانده خواهد بود که با شرح جزئیات و عناصر فرایند یا تکنولوژی خود که با آن، محصول مشابه را تولید کرده است، به دادگاه ثابت کند که تکنولوژی مورد استفاده با تکنولوژی خواهان متفاوت است. نتیجه و عاقبت عدم توانایی در اثبات را ماده ۶۱ قانون ایران پیش بینی نکرده است. ولی، ماده ۳۴ این عدم توانائی را به معنای استفاده بی اجازه خوانده از فرآینده یا تکنولوژی خواهان دانسته است. البته، محکومیت خوانده را در این خصوص ماده ۶۱ قانون ایران منوط به وجود شرایط زیر می داند:

    1. فرآورده جدید باشد.
    1. احتمال قوی وجود داشته باشد که فرآورده با بهره گرفتن از فرایند مزبور ساخته شده و مالک حقوق ثبت شده علیرغم تلاشهای معقول نتوانسته است فرآیندی را که واقعا استفاده شده، تعیین نماید.

در خصوص این که احراز یکی از شرایط فوق الذکر کافی برای محکومیت خوانده خواهد بود ماده فوق الذکر توضیحی نداده است، ولی ظاهر نص ماده ضرورت وجود دو شرط را نشان می دهد. این، متفاوت از اسلوب اتخاذی درماده ۳۴ تریپس است که وجود یا احراز حداقل یکی از دو شرط را کافی
می داند. در این باره باید خاطر نشان ساخت که ماده ۳۴، کشورهای عضو را در انتخاب یکی از شیوه ها آزاد گذاشته است. به این دلیل، در این مورد کشورها به سه گروه تقسیم شده اند: برخی مثل آرژانتین صرف وجود یکی از دو شرط را کافی دانسته اند؛ برخی مثل ایالات متحده وجود شرط دوم را و برخی مثل اندونزی و کشورهای عضو گروه «آ سه آن»[۵۴] هر دو مورد را[۵۵] لازم می دانند.
در ارتباط با شرط اول، یعنی جدید بودن فرآورده، قبل از تدوین مقررات تریپس، قوانین ملی بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای کم توسعه یافته فرآورده ها را چه در خصوص محصولات دارویی و چه در خصوص سایر محصولات قابل ثبت نمی دانستند. به همین دلیل تنها راهی که برای تولیدکنندگان باقی مانده بود ثبت پروسه یا فرایند تولیدشان بود که از آن طریق می توانستند از فرآوردهاشان حمایت کنند.
احراز شرط جدید بودن محصول یا فرآورده تدبیردیگری است که در جهت تقویت حمایت از حقوق تولیدکنندگان است. وضع این شرط توجیه منطقی نیز دارد: وقتی فرآورده جدید باشد احتمال این که رقبا وقت و هزینه گزافی را برای اختراع فرایند جایگزینی که بتواند فرآورده های مشابهی را بسازد بسیار کم است. این بدین معنا نیز خواهد بود که هرچقدر فرآورده کهنه باشد احتمال این که فرایند جایگزین وجود داشته باشد بسیار زیاد است. بنابراین، زمانی که محصول جدید نباشد بار اثبات ادعا به خوانده منتقل نمی شود و به عهده خواهان خواهد بود.
به طور کلی می توان گفت مشکلی که در اجرای این شرط وجود دارد تعریف “جدید بودن” است. ماده ۳۴ تعریفی از این مفهوم ارائه نداده است و این را به عهده کشورهای عضو گذاشته است. در این زمینه، دو رویکرد وجود دارد: یک مورد، جدید بودن را از تاریخ تسلیم اظهار نامه ثبت اختراع به نهاد ذی صلاح می داند. این اسلوب، بیشتر در جهت حفظ و تقویت حقوق مالک اختراع اتخاذ شده است. به این معنا که علیرغم گذشت زمان متمادی بین تاریخ تسلیم اظهارنامه و تاریخ نقض حق، محصول یا فرآورده، جدید تلقی می شود؛ ولو این که در خلال این مدت پروسه ها و فرآیندهای دیگری، اختراع و ثبت شده باشند.
رویکرد دیگر، تاریخ عرضه محصول در بازار را، معیار جدید بودن می دانند. اتخاذ این روش ترجیح کشورهای کمتر توسعه یافته به خصوص تولیدکنندگان ملی شان خواهد بود. زیرا، چنانچه فرآورده های مشابهی در زمان یا قبل از عرضه محصول خواهان در بازار (یعنی در فاصله زمانی بین تاریخ تسلیم اظهارنامه تا زمان عرضه فرآورده در بازار) وجود داشته باشد، فرآورده خواهان دیگر نمی تواند جدید تلقی شود و بنابراین، عمل نقض حقوق باید توسط مشارالیه ثابت گردد. قانون جدید ایران نه در ماده ۶۱ و نه در مواد دیگر تعریفی در این خصوص بعمل نیاورده است. این سکوت می تواند به معنای اتخاذ رویکرد نخست باشد. زیرا، بر اساس ماده ۹ این قانون، ملاک شناسائی و اجرای حق تقدم اختراع، تاریخ تسلیم اظهارنامه خواهد بود.
شرط دوم احاله اثبات دعوی به خوانده، وجود «احتمال قوی» (و نه صرف امکان) در این که فرآوره مشابه نتیجه مستقیم فرایند ثبت شده است، می باشد. شیوه اثبات این امر در ماده ۳۴ تریپس وترجمه آن، یعنی ماده ۶۱ قانون ایران پیش بینی نکرده اند. در عوض در هر دو ماده، خواهان ملزم شده است که تلاش های معقول و در عین حال ناموفق را برای تعیین و معرفی «فرآینده استفاده شده» مبذول کرده است: مثل تجزیه و تحلیل ترکیبات شیمیائی فرآورده و نیز در خواست اطلاعات از تولیدکنندگان محصولات مشابه (به جز خوانده دعوی) در خصوص جزئیات و مشخصات محصولاتشان. اگر موفق به انجام چنین امری نشود در این صورت بار اثبات دعوی به عهده خوانده خواهد بود.
اثبات دعوی از سوی خوانده ممکن است منجر به افشاء اطلاعات محرمانه ای شود که خوانده را در وضعیت نامناسب تجارتی و رقابتی قرار دهد. از این نظر، هم مقررات تریپس (ماده ۳۴) و هم قانون جدید ایران (ماده ۶۱) دادگاه رسیدگی کننده را ملزم به رعایت «منافع مشروع خوانده دعوی نقض…» از جهت عدم افشاء اسرارتولیدی و تجاری می کند. شکل و شیوه این الزام معین نشده است، ولی برخی صاحب نظران معتقدند این می تواند به صورت ملزم کردن کارشناسان مربوط از سوی دادگاه در عدم افشاء اطلاعات مربوط باشد.
۲-۵- اقدامات قانونی کشورها در جهت کنترل واردات موازی
آنچه که تاکنون مورد بحث جوامع علمی قرار گرفته، جنبه های مدیریتی و بازاریابی واردات موازی یا بازار های خاکستری بوده است، در این حوزه از استراتژی های فعال و استراتژی های انفعالی برای توقف واردات موازی استفاده می شود. [۵۶] اما نباید از نظر دور داشت که اقدامات قانونی و عضویت در سازمان های تجاری بین المللی در جهت حمایت از حقوق مالکیت فکری در کشورهای پیشرفته و کمتر توسعه یافته باید به ترویج و رونق دادن نوآوری های فناوری، انتقال و اشاعه فناوری، انتفاع متقابل تولیدکنندگان و استفاده کنندگان به نحوی که موجب رفاه اقتصادی و اجتماعی گردد، منجر شود. [۵۷]
در این میان لزوم ثبت علایم تجاری و پیوستن کشورها به موافقت نامه های حمایت از اختراعات و پیش بینی مجازات برای استفاده غیر مجاز از مالکیت صنعتی و تصویب قوانین حمایت از حقوق مربوط به طرح های صنعتی به عنوان زمینه ساز رشد صنایع ملی کشورها اجتناب ناپذیر است.
پیرو این مقدمه اقدامات جامعۀ جهانی و ایران به اختصار بحث می شود.
۲-۵-۱- اقدامات جوامع بین المللی در حمایت از ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری
حمایت از حق مالکیت فکری در بعد بین المللی به منظور ایجاد تسهیلات در امر داد و ستد بین المللی منجر به وضع کنوانسیون هایی چون کنوانسیون پاریس گردید. اصل رفتار ملی، اصل حق تقدم، اصل استقلال ورقه اختراع و اصل واردات کالاهای ساخته شده، اصول اساسی این کنوانسیون را تشکیل می دهند. این اصول به منظور تضمین و حمایت از مالک چنین حقی تدوین شده اند. نگرانی احتمال سوءاستفاده مالک از حق انحصاری اش، باعث گردید که اصل الزام به بهره برداری از اختراع یا تکنولوژی ثبت شده و یا در صورت عدم امکان، الزام به واگذاری بهره برداری از آن به اشخاص ثالث به کنوانسیون اضافه گردد.
در مواد موافقت‌نامه مادرید[۵۸] تدابیر گمرکی در مورد واردات کالاهای با نشانه منبع غیر واقعی مقرر شده است. تعهد به‌ تعلیق‌ ترخیص‌ کالاهای ذکر شده در متن موافقت نامه هنگامی‌ که‌ محصولات‌ توسط‌ یا با رضایت‌ مالک‌ حق‌ وارد تجارت‌ گشته‌ است‌، برای جلوگیری از بروز بازار های خاکستری اعمال‌ نخواهد شد[۵۹]. به دنبال آن قوانین و مقررات تریپس گامی در راستای تحکیم و تثبیت حقوق خصوصی دارندگان حقوق مالکیت فکری است، که حداقل مدت زمان حق انحصاری اختراع را به ۲۰ سال افزایش داده است و این حمایت شامل تمام انواع تکنولوژی شده است.
در مقررات تریپس، حقوق انحصاری ناشی از حق اختراع، عبارت است از، حق منع دیگران از استفاده، ساخت و فروش اختراع فرایند و فرآورده ناشی از فرایند. [۶۰] در این تعریف حق مالک نسبت به اختراع یا تولید خود، از پیش وجود داشته و نقش قانون بیشتر جنبه اعلامی دارد تا انشائی، همچنین درصورتی که ساخت محصول ثبت شده ای مغایر با مقررات محیط زیست و یا مقررات بهداشتی باشد، تحصیل حق اختراع نسبت به آن محصول، به مالک آن حق تولید را نمی دهد. [۶۱]
۲-۵-۲- رویکرد قانون ایران در تدوین قوانین حمایت از مالکیت فکری
با توجه به موافقت نامه تریپس، قانون جدید ثبت علائم، اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری ایران مصوب جلسه مورخ ۷/۸/۱۳۸۶ کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی در نیمه دوم اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ لازم الاجرا گردید.
در این قانون (در مقایسه با قانون قدیم ثبت علائم و اختراعات ۱۳۱۰) تغییرات بسیاری به عمل آمده است که از جمله آنها می توان از پیش بینی مجازات برای استفاده غیر مجاز از مالکیت صنعتی و حمایت از حقوق مربوط به طرح های صنعتی اشاره کرد که در فصل های بعد به تفصیل بحث خواهد شد.
ایران با تأسیس سازمان مالکیت صنعتی به بررسی و اجرای صحیح قراردادهای بین المللی شاملِ کنوانسیون پاریس برای حمایت از مالکیت صنعتی، موافقتنامه مادرید راجع به ثبت بین المللی علائم و پروتکل آن، موافقتنامه لیسبون در مورد اسامی مبدا و ثبت بین المللی آنها، موافقتنامه مادرید در مورد جلوگیری از نصب نشانه های منبع غیر واقعی یا گمراه کننده بر روی کالاها، کنوانسیون تأسیس سازمان جهانی مالکیت فکری و بررسی پیشنهاد الحاق جمهوری اسلامی ایران به سایر قراردادهای بین المللی مالکیت صنعتی، با در نظر گرفتن سیاستهای سازمان ثبت اسناد و املاک کشور و استفاده از تجربیات سایر کشورها در این خصوص و همچنین حسب مورد شرکت در اجلاس ها و کنفرانس ها به نمایندگی از طرف سازمان متبوع می پردازد.
فصل سوم:
واردات موازی
۳-۱- مقدمه
در ادبیات تجارت بین الملل واژه واردات موازی دلالت بر واردات غیر قانونی کالاهای اصلی به یک کشور توسط واسطه‌های غیر قانونی دارد. بازاریابان خاکستری عموماً افرادی هستند که کالاهای خارجی را از تولید‌کننده یا واسطه مجاز با قیمت نسبتاً پایین می‌خرند و آن کالاها را به کشورهایی که قیمت رایج آن کالا ها در آنها بالاست وارد می‌کنند. در ادامه تعاریف و نظرات مختلف در مورد بازار های خاکستری ذکر می شود.
۳-۲- تعریف اصطلاحی و حقوقی واردات موازی
در فرهنگ بازرگانی آکسفورد (۲۰۰۲) از سه رویکرد واردات موازی و به تبع آن بازارهای خاکستری تعریف شده است. به این معنی که می‌توان گفت واردات موازی عبارت است از:
۱. بازارهایی که در آن کمبود کالا وجود دارد.
۲. بازار خاکستری نوعی از بازار سهام است که هنوز در آن سهام صادر نشده‌اند.
۳. بازار خاکستری بازاری است که در آن مصرف‌کنند‌گان سنشان بالاتر از۷۰ سال است و موهای خاکستری رنگ دارند که درآمد نسبتاً خوبی دارند و خواهان مصرف آن هستند.
هویر و مک انیس[۶۲] (۲۰۰۱) بیان می‌کنند، بازار خاکستری بازاری است که مصرف‌کنند‌گان آن سنی بالاتر از ۶۵ سال دارند و این افراد را مصرف‌کنندگان بالغ می‌نامند. مصرف‌کنند‌گان بالغ بیشتر نیازمند محصولات بهداشتی و سلامتی‌اند. عده‌ای دیگر از محققان از رویکرد دیگری واردات موازی را تعریف کرده‌اند. به عقیده عده ای، واردات موازی باعث تشکیل بازارهایی هستند، دارای محصولاتی با نام تجاری واقعی که فقط از طریق فروش آن محصولات در کانال‌های غیرمجاز قابل تعریف و شناسایی‌اند. همچنین می‌توان گفت واردات موازی بازاری است که ورود محصول به آن بازار توسط تولیدکننده برنامه‌ریزی نشده است و به توزیع کالا‌های مارک‌دار توسط افراد غیرمجاز دلالت دارد. (هیل، ۱۹۹۶)
دو نوع کالای خاکستری وجود دارد: یعنی کالاهای داخلی و کالاهای وارداتی. از طریق کانال های واردات موازی داخلی، تولیدکننده گان قانونی علامت تجاری کالاها را به اعضای کانال غیرقانونی می‌فروشند، سپس این اعضا کالاها را در داخل می‌فروشند. بر خلافِ کالاهای واردات موازی داخلی، کالاهای واردات موازی خارجی علامت معتبری دارند، اما بدون موافقت مالک علامت تجاری وارد می‌شوند. کانال‌های توزیع برای هر دو نوع کالای بازار خاکستری، کانال‌های موازی نامیده می‌شود که در آن کانال‌ها حداقل یک تحویل‌دهنده در کانال توزیع، توزیع‌کننده غیرقانونی است. (برمن[۶۳]، ۲۰۰۴)
با توجه به مطالب فوق در می یابیم، اگر چه واردات موضوع بسیاری از مطالعات بوده است اما هیچ تعریف دقیقی از آن وجود ندارد. (لیپنر[۶۴]، ۱۹۹۰) بازار های خاکستری اشاره به واردات قانونی کالاهای اصل را دارد که به نحوی با حقوق مالکیت فکری یک شخص و یا شرکت در ارتباط است.
بنابراین به دو روش می توان بازار های خاکستری را تعریف کرد:

    1. نحوه ورود کالا
    1. توجه به کانال های واردات و صادرات

تعاریفی که با توجه به نحوه ورود کالا ها صورت گرفته در میان کشور های آمریکایی مشترک است. طبق تعریف ویلی اسکینر کالاهای واردات موازی کالاهای وارداتی به ایالات متحده است. (هاینتز[۶۵]، ۱۹۸۸) که در رقابت با محصولات داخلی می باشد هر دو گروه کالاهای داخلی و خارجی دارای علایم تجاری معتبر و ثبت شده هستند با این وجود محصولات فوق برچسب واردات موازی می خورند چون آنها در رقابت مستقیم با علائم تجاری و یا محصولات معتبر داخلی ثبت شده هستند. (اسکینر[۶۶]، ۱۹۹۹، ص۳۱۵).
همچنین ممکن است کالاها از طریق کانالهای تجارتی وارد کشور شوند اما باید توجه داشت تفاوت عمده بین نحوه ورود کالاهای خاکستری و کالاهای دارای اجازه ورود از کانال های توزیع دولتی وجود دارد تا به دست مصرف کننده برسد.
پدید آمدن کانال های ورود کالاهای خاکستری ممکن است در جهت کم رنگ کردن آثار تحریم ها از طرف مالک علامت تجاری بوجود بیاید. در این صورت کالاها به صورت منظم از طریق واسطه هایی که ممکن است توسط مالک علایم تجاری به عنوان نأمین کتتده مجاز محصولات تعیین شوند.
با این حال بهترین تعریف که از بازار های خاکستری در دست است در واقع ترکیبی از این دو دیدگاه موجود ( نحوه ورود کالا و توجه با کانالهای واردات و صادرات ) است. (باکلین [۶۷]، ۱۹۹۳، ص ۳۸۸-۳۸۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ق.ظ ]




نتایج بررسیها از اهمیت هر چهار بیان حکایت دارد.(Watts, 2003b, 287) فلذا به تشریح هر کدام میپردازیم.

۲-۱-۲-۳-۱٫ بیان قراردادی

بیان قراردادی سه مساله بنیادین را در مورد بکارگیری حسابداری محافظه کارانه مشخص میکند، این مسائل به سه انگیزه رفتار فرصت جویانه در تئوری اثباتی حسابداری مربوط میشوند. در بیان قراردادی از محافظه کاری بعنوان ابزاری برای پرداختن به خطر اخلاقی[۷۱] ایجاد شده توسط طرفهای[۷۲] شرکت که دارای اطلاعات نامتقارن[۷۳]، بازده های نامتقارن، بینشهای محدود[۷۴] و مسئولیت محدود[۷۵] هستند، استفاده شده است(Wendt, 2010, 20).

برای مثال، محافظه کاری میتواند، رفتار فرصتطلبانه مدیران را برای گزارشگری معیارهای حسابداری مورد استفاده در یک قرارداد را مهار نماید (Watts, 2003a, 209). افزایشی را که محافظه کاری در ارزش شرکت به واسطه کاهش در فعالیتهای ناکارا ایجاد میکند، بین همه طرفهای شرکت تسهیم میشود، در این حالت، محافظه کاری یک ساز و کار قراردادی کارا است .(Watts, 2003a, 213)
بر اساس بیان قراردادی، محافظه کاری بدین دلیل ایجاد میشود که نقش آن به عنوان بخشی از فن آوریهای کارای به کار گرفته شده، در اداره وحاکمیت شرکتی (مثل پاداش مدیریت) و قراردادهای شرکت با طرف های بیرونی[۷۶] (مثل قراردادهای استقراض[۷۷]) است
.(Roychwdhury, watts, 2006, 9)
ویژگی کلیدی حسابداری در قراردادها، بازخورد نقش آن در اندازه گیری عملکرد و ثروت سازمان است. برای اینکه اطلاعات حسابداری در قراردادها مفید واقع گردند، باید به هنگام، تأییدپذیر و محافظه کارانه باشند (Watts, 2003a, b). به هنگام بودن از این جهت اهمیت دارد، که از خطرات اخلاقی مرتبط با دوره تصدی گری محدود مدیر و ماهیت مسئولیت محدود او در شرکت جلوگیری میکند. اطلاعات به هنگام به سهامداران این اختیار را میدهد که عملاً به مدیران پاداش دهند و وامدهندگان[۷۸] را قادر میسازد تا شرکت را مجاب کنند تا شرایط وام را نقض نکند. تاییدپذیری نیز از این جهت مهم است که قرارداد میتواند، تحمیل شود. از آنجا که طرفهای قرارداد، بازدهیهای نامتقارنی از قراردادها دارند، از این رو برای سودها نسبت به زیانها درجه بالاتری از تاییدپذیری الزامی است. این عدم تقارن در تأییدپذیری منجر به شناسایی به هنگامتر زیانها در مقابل سودها یعنی همان محافظه کاری، میگردد(Lim, 2006, 9-10). تأییدپذیری متفاوت سود و زیانها (محافظه کاری) هزینه های نمایندگی را کاهش و ارزش کل شرکت (مجموع ارزشهای استقراض و سرمایه) را افزایش میدهد(Lafond, Watts, 2006, 10) .
در ادبیات دو نوع قرارداد مورد بحث قرار میگیرند، که مولد حسابداری محافظه کارانه هستند. این دو نوع قرارداد عبارتند از:
(الف) قراردادهای استقراض[۷۹] و (ب) قراردادهای پاداش مبتنی بر سود. در ادامه به تشریح این دو نوع قرارداد پرداخته و (ج) رابطه محافظه کاری با حاکمیت شرکتی[۸۰] را که لاینفک از این بخش میباشد، بررسی مینماییم.
الف) قراردادهای استقراض:
سرمایهگذاری در بدهی ناچاراً در معرض ریسک باز پرداخت قرار دارد، یعنی شرکت وامگیرنده قابلیت پرداخت وجوه سرمایهگذاری شده را نداشته باشد. بازده وامدهنده در این است که ارزش خالص داراییها، حداقل برابر بدهی باشد. اگر در زمان سررسید قرارداد استقراض، خالص داراییهای شرکت وام گیرنده بیشتر از ارزش اسمی بدهی باشد، وامدهنده صرف نظر از افزایش خالص داراییهای شرکت وام گیرنده، تنها ارزش اسمی قرارداد خود را دریافت مینماید. حالا در صورتی که خالص داراییهای شرکت کمتر از ارزش اسمی وام باشد، وامدهنده فقط ارزش خالص داراییها را دریافت میکند. یعنی اینکه، وامدهنده تنها در حداقل توزیع نهایی نتایج خالص داراییها سهیم است. از سوی دیگر، سهامداران شرکت در حداقل توزیع نهایی خالص داراییها سهیم نیستند و در صورتی که ارزش خالص داراییها از ارزش اسمی بدهیها تجاوز کند، آنها تمام این ارزش مازاد را دریافت میکنند. از این رو، وامدهندگان و سهامداران منافع متفاوتی در توزیع بازده ها دارند، آنها همچنین در سودهای شرکت نسبت به زیانهای آن نیز منافع گوناگونی دارند. قراردادهای بدهی مشخص میکند که در ازای چه رفتار و تصمیماتی، یک مدیر اجازه دارد محدودیتهایی را برای پرداخت سود سهام اعمال کند، وامهای جدید بگیرد، رویه های سرمایهگذاری اتخاذ کند، از استانداردها و برآوردهای حسابداری استفاده کند و…، با توجه به این مساله واضح است که قراردادهای بدهی استفاده از روش های محافظه کاری حسابداری را تجویز میکنند، چرا که این روشها گرایش به دست کم گرفتن ارزش خالص داراییها داشته و به همین دلیل مانعی میان وامدهندگان و روش های ارزیابی فرصت جویانه ایجاد می کند(Wendt, 2010, 20).
در نتیجه وامدهندگان نسبت به توزیع کمتر سود و خالص داراییها علاقه مندند. از این رو، آنها همواره میخواهند، از این امر اطمینان حاصل کنند که حداقل خالص داراییهای شرکت بزرگتر از مبلغ قرارداد آنها باشد. در ارزیابی یک وام بالقوه، وامدهندگان علاقه دارند بدانند که چقدر احتمال خواهد داشت، شرکت خالص داراییهای کافی برای پوشش دادن وام آنها داشته باشد. معمولاً ارزشهای آتی شرکت و خالص داراییهای آن تأییدپذیر نیستند. از این رو، وام دهندگان، حد پایینی[۸۱] از معیارهای تأییدپذیر ارزش جاری را بدست آورده و آنها را به عنوان وارده، در تصمیم گیریها برای وام دهی به کار می برند. علاوه بر این، آنها طی دوره وام، از این حد پایین برای کنترل توانایی وام گیرنده جهت باز پرداخت بدهی استفاده میکنند .(Watts, 2003a, 212)
در غیاب چنین محدودیتهایی، شرکتها قادر به استقراض نمیباشند زیرا مدیران قادر به توزیع داراییها بین سهامداران میشوند، درنتیجه بدهیها به دلیل از دست دادن پشتوانه داراییها محدود خواهند شد. از اینرو با استناد به معیار (P/B)، حاکمیت شرکتها جهت حمایت از مدعیان اصلی خود از این روش استفاده میکنند زیرا «توزیع سود تقسیمی قدرت پرداخت بدهیهای شرکت را کاهش میدهد و موجب کاهش قدرت سرمایه شرکت میشود»(welker, 2004, 11).
فرض ما مبتنی بر ارتباط منفی محافظه کاری از دیدگاه سود و زیانی و نسبت (P/B) از دیدگاه قرارداد های استقراض به دلایل زیر است:
با کاهش نسبت (P/B) احتمال عدم توانایی باز پرداخت بدهیهای شرکت به مدعیان افزایش مییابد زیرا ارزش جریانات نقدی مورد انتظار شرکت در ارتباط با بدهیهای اصلی شرکت کاهش خواهد یافت. به دنبال کاهش در نسبت (P/B)، اعتباردهندگان تمایل دارند که محدودیتهای فزایندهای بر مصرف منابع و استقراضهای اضافی شرکت وارد شود. محدودیتهای قراردادی، اعتباردهندگان را در برابر پرداختهای اضافی از محل سودها، استقراضهای اضافی که موجب افزایش نسبت بدهیها بر حقوق صاحبان سهام که بر اساس ارزش دفتری محاسبه میشود و نه ارزش بازار، محافظت میکند. محافظه کاری از دیدگاه سود و زیان مستقیما سود تقسیمی و پاداشهای پرداختی از محل سود خالص را محدود میکند و همچنین موجب تهاتر[۸۲] داراییها و شناسایی بدهیهای ثبت نشده در صورت سود و زیان میشود. این امر موجب افزایش نسبت بدهیها به حقوق صاحبان سهام تا حد بالا شده و موجب محدودیتهایی برای استقراضهای مازاد میشود. این مسئله برای وامدهندگان همانند کاهش نسبت (P/B) با اهمیت میباشد، زیرا پاداش مدیران انگیزه برای بیشتر از واقع نمایش دادن سودها و خالص داراییها و کاهش بدهیها را افزایش میدهد
(welker, 2004, 11-12).
به طور خلاصه، در قراردادهای استقراض، محافظه کاری این احتمال را کاهش میدهد که مدیریت بخواهد از پروژه های دارای خالص ارزش فعلی مثبت صرف نظر کند، سودها و داراییها را بیشتر از واقع ارائه کند و در اقداماتی در جهت پرداخت سود سهام به سهامداران و به هزینه وامدهندگان انجام دهد.
ب) قرارداد پاداش مبتنی بر سود:
تئوری نمایندگی[۸۳] بیان میدارد که مدیران نسبت به سرمایهگذاران موقعیت اطلاعاتی برتری دارند. با فرض اینکه مدیران عموماً براساس علاقه و انگیزه شخصی عمل میکنند میتوان انتظار داشت که آنها برای افزایش درآمدهای حسابداری به روش های حسابداری فرصت جویانه گرایش مییابند. در نتیجه، صورتهای مالی موجب ایجاد یک دیدگاه فرصت جویانه نادرست از عملکرد شرکت برای سرمایه گذاران میشوند. با آمادهسازی نتایج حسابداری تورمی مدیران برای کسب سود شخصی تلاش خواهند کرد، چرا که با این نتایج مشمول پاداش اضافی میشوند. روش های حسابداری محافظه کارانه خطر رفتار خودسرانه و فرصت جویانه را کاهش داده و بدین ترتیب اعتماد سرمایه گذاران را بهبود میبخشد.
قرارداد دیگری که جهت کارا شدن نیازمند محافظه کاری است، قرارداد پاداش مبتنی بر سود مدیر است. در این قرارداد رابطه مدیران با سهامداران مشابه رابطه سهامداران با وام دهندگان در یک قرارداد استقراض است. درست همان طور که سهامداران ممکن است، برای پرداخت سود تقسیمی، سودها را بیش از واقع ارائه کنند، مدیر نیز از انگیزه های لازم برای ارائه بیش از واقع سود برخوردار است، تا اینکه بتواند به سود بیشتری برسد و یا پاداش بیشتری را بر اساس طرح مبتنی بر سود کسب کند(LaFond, watts, 2006, 12).
مسائل نمایندگی بین مدیران و سهامداران اساساً ناشی از جدایی مالکیت و مدیریت است، یعنی هنگامی که شخصیت مدیران از سهامداران جدا میشود، بر اساس این جدایی مالکیت و کنترل، مدیران انگیزه پیدا میکنند، تا اینکه ثروت را از سهامداران به سوی خودشان منتقل کنند. این تلاش‌های مدیران در جهت انتقال ثروت موجب میشود که تمرکز آنها از روی فعالیتهایی که برای سهامداران و شرکت خلق ارزش میکند، منحرف گردد و در عوض هزینه های غیرتولیدی و ناکارآمد را برای شرکت به بار آورد (LaFond, Roychwdhury, 2007, 1). گزارشگری مالی محافظه کارانه در صورت وجود مسائل نمایندگی به منظور تسهیل و کارا نمودن قرارداد سهامدار مدیریت مفروض است. وقتی که منافع مدیران و سهامداران همسو نباشد، مسائل نمایندگی بارزتر و نیاز به محافظه کاری محسوستر میشود(همان، ۱۰). لافوند و رویچوداری (۲۰۰۷) دریافتند که بین محافظه کاری و درصد مالکیت (سهام) مدیران در شرکت رابطه منفی وجود دارد. این یافته گواه این حقیقت است، که جدایی مالکیت و مدیریت، یکی از دلایل نیاز به گزارشگری مالی محافظه کارانه است.
بنابراین محافظه کاری در سود به اندازه گیری عملکرد ارئه شده از طریق تعویق در شناسایی سودها تا زمان قابل تایید بودن آنها کمک میکند. ما فرض کردهایم که محافظه کاری از دیدگاه سود و زیانی با نسبت (P/B) ارتباط منفی دارد، در زمینه قراردادهای پاداش مبتنی بر سود، این رابطه به این دلیل است که یک کاهش در نسبت (P/B) بیانگر کاهش در فرصتهای رشد و سرمایه گذاری آتی شرکت میباشد. کاهش در فرصتهای رشد، اولویتهای مدیریت را برای پاداشهای جاری نسبت به پاداشهای معوق بیشتر میکند، زیرا این امر ارزش فعلی پاداشهای معوق دریافتی از سودهای قابل تحقق در آینده را کاهش میدهد. کاهش در ارزش فعلی مورد انتظار پاداشهای معوق از افزایش احتمالات مربوط به اینکه شرکت در آینده ورشکسته میشود و یا مدیر در دوره های آتی از سمت خود برکنار میشود، ناشی میشود. یک کاهش در نسبت (P/B)، مدیران را برای اغراق آمیز کردن سود در دوره های جاری جهت افزایش در ارزش پاداشهای سال جاری خود و اختیار خرید تشویقی سهام، برمیانگیزد. اغراق آمیز نشان دادن سود به نوبه خود به احتمال زیاد باعث عدم ثبت زیان های تحقق یافته و ثبت و شناسایی سودهای تحقق نیافته خواهد شد. واتز (۲۰۰۳) بیان میکند، به دلیل اینکه تایید پذیری، عبارت از مدیریت کنترل شده است، بنابراین اموری مؤثر در تعیین جانبداری در قراردادهای مبتنی بر ارقام حسابداری نیست، بلکه امری کارا و اثرگذار جهت قراردادهایی است مبتنی‌بر پیش‌بینی محافظه کاری حسابداری در شرایطی که مدیریت انگیزههای زیادی برای بیش از واقع نشان دادن سود خالص دارد، افزایش مییابد
(welker, 2004, 9-10).
به طور خلاصه، در قراردادهای پاداش مدیران، محافظه کاری این احتمال را کاهش میدهد، که مدیران بخواهند به جای تلاش برای اجرای پروژه های دارای خالص ارزش فعلی مثبت، تلاشی را صرف ارائه بیش از واقع خالص داراییها و سودهای انباشته نمایند، تا خالص داراییهای شرکت را به خودشان منتقل کنند.
ج) محافظه کاری و حاکمیت شرکتی[۸۴]:
یکی از مزایای تاییدپذیری نامتقارن این است که زیان خیلی زودتر تشخیص داده میشود. محافظه کاری در کنترل کار، به مدیریت کمک میکند چرا که همانند یک علامت اخطار به نشانه زیان عمل میکند.
محافظه کاری حسابداری روند آگاهی از نتایج بد مالی را تسریع میکند(Wendt, 2010, 21).
تأییدپذیری نامتقارن سود و زیان (محافظه کاری) میتواند به دلیل قرارداد استخدام و حاکمیت شرکتی نیز ایجاد شود. مدیران انگیزه دارند، برای اجتناب از اینکه قبل از خاتمه دوره تصدیشان اخراج شوند، زیانها را پنهان نمایند. نشان دادن زیانها و اینکه مدیران پروژه های خالص ارزش فعلی منفی را اجرا نمودهاند، منجر به تحریک سهامداران برای اخراج مدیران میشود. تأییدپذیری نامتقارن، شناسایی زیانها را سرعت میبخشد و برای هیأت مدیره و سهامداران نشانههایی فراهم میکند، تا دلایل این زیان ها را بررسی کنند. چنین بررسیهایی میتواند، منجر به عدم تغییر مدیر و حذف پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی شود. به بیان دیگر، مدیران دارای این انگیزه میشوند، تا اطلاعاتی درباره پروژه های دارای خالص ارزش فعلی مثبت ارائه نمایند
.(Watts, 2003a, 13)
محافظه کاری حداقل از سه طریق به طور بالقوه در حاکمیت شرکتی ایفای نقش میکند:
نخست، محافظه کاری در حسابداری، از ارائه بیش از واقع سودهای انباشته و خالص داراییها جلوگیری میکند. واتز (۲۰۰۳) چنین استدلال میکند که محافظه کاری، از پرداختهای فرصتطلبانه به مدیران جلوگیری میکند و از این جهت ارزشمند است که از مبلغ پاداشهای اضافی مدیران در حالی پرده برمیدارد که با توجه به دوره تصدیگری و مسئولیت محدود مدیران، جبران این پرداختهای اضافی بسیار دشوار است. در نقش دوم، بال[۸۵] (۲۰۰۱) چنین استدلال میکند، که در صورت عدم وجود حسابداری محافظه کارانه، مدیران برای تداوم اجرای سرمایه گذاریهای دارای خالص ارزش فعلی منفی و اجتناب از گزارشگری زیان حاصل از فروش یا کنارگذاری عملیات، دارای انگیزه هستند و سوم اینکه، بال (۲۰۰۱) معتقد است، تعهد پیش بینی شده برای شناسایی به موقع اخبار بد که به طور تلویحی در حسابداری محافظه کارانه نیز عنوان میشود، انگیزه های مدیران را برای پذیرفتن پروژه های دارای ارزش فعلی منفی تعدیل میکند، البته ممکن است، این گونه پروژه ها به نفع مدیران باشد، ولی به هیچ وجه به سود سهامداران نخواهد بود. موارد اشاره شده در بالا بیانگر این است که به طور بالقوه، محافظه کاری ابزار مناسبی جهت اتخاذ تصمیمات کلیدی مدیران است(Ahmed, Duelman, 2005, 5) .
لیم[۸۶] (۲۰۰۱) چنین میگوید، نبود محافظه کاری میتواند، به صورت رفتار فرصت طلبانه مدیران مشاهده شود. نتیجه تحقیق وی نشان میدهد، شرکتهایی که به لحاظ حاکمیت از سطح کیفی بالایی برخوردارند، محافظه کارتر هستند و در شناسایی زیانهای اقتصادی در مقایسه با سود و همچنین منعکس کردن اخبار بد در مقایسه با اخبار خوب بههنگامتر عمل میکنند.
به طور خلاصه، در حاکمیت شرکتی، محافظه کاری نشانه های به هنگامی را برای بررسی وجود پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی و در صورت وجود، انجام اقدامات لازم، فراهم مینماید. محافظه کاری، اختیار سهامداران را برای استفاده از حقوقی که بر داراییهای شرکت دارند، حفظ می-کند.

۲-۱-۲-۳-۲٫ بیان دعاوی حقوقی سهامداران

دست بالا گرفتن درآمدها و خالص داراییها میتواند باعث دادخواهی سهام داران علیه شرکت (و احتمالا علیه حسابرسان) گردد. علاوه بر این، هزینه های دعاوی حقوقی این مساله، عموماً از هزینه های قانونی متعاقب دست کم گرفتن درآمدها افزونتر است. به منظور اجتناب از دادخواهیهای پرهزینه و ادعای غرامت، مدیران میتوانند از حسابداری محافظه کارانه جهت گزارشدهی ارزش خالص داراییهای و درآمدها، بهره جویند(Wendt, 2010, 21).
کوتاری و همکاران[۸۷] (۱۹۸۸) بر اساس مطالعات و بررسی های خود در ایالات متحده سه دوره: ۱۹۶۶-۱۹۶۳؛ ۱۹۷۵-۱۹۷۶ و ۱۹۹۰-۱۹۸۳ را به ترتیب تحت عنوان دوره های رشد کم، زیاد، کم و زیاد دعاوی حقوقی معرفی نمودند. پس از ایشان باسو (۱۹۹۷) با بهره گرفتن از رابطه سود- بازده، محافظه کاری را طی این چهار دوره در ایالات متحده بررسی نمود و افزایش معنی داری را در میزان محافظه کاری طی دو دوره رشد زیاد دعاوی حقوق و عدم افزایش آن را طی دو دوره رشد کم دعاوی حقوقی دریافت و بدین ترتیب به نتیجهای منطبق با تبیین دعاوی حقوقی به عنوان مولد محافظه کاری دست یافت. هولداسن[۸۸] و واتز (۲۰۰۱) اشاره کردند، از آنجا که پیش از افزایش دعاوی حقوقی، از دهه ۱۹۶۰ میلادی به بعد، انگیزههای قراردادی برای محافظه کاری وجود داشته است، بنابراین گزارشگری مالی ایالات متحده نیز باید طی دوره پیش از سال ۱۹۶۷ میلادی به طرز با اهمیتی محافظه کارانه بوده باشد. آنها با بهره گرفتن از رابطه سود – بازده سهام برای نمونهای از شرکتهای بزرگ طی دوره ۱۹۹۳-۱۹۲۷، نه تنها این که توانستند، سطح معنی داری از محافظه کاری را طی سه دوره دعاوی حقوقی، که قبلاً توسط باسو رسیدگی شده بود، مشاهده کنند بلکه آنها همچنین طی دوره های پیش از دعاوی حقوقی ۱۹۴۱-۱۹۲۷ و ۱۹۶۶-۱۹۵۴، به محافظه کاری معنی داری دست یافتند. البته شاید به خاطر وجود کنترل بر روی قیمتها طی جنگ جهانی دوم و جنگ کره، محافظه کاری در دوره بین سال های ۱۹۴۲ و ۱۹۵۳ معنی دار نبوده است
(Watts, 2003b, 291-292).
بیور (۱۹۹۳) و واتز (۱۹۹۳) چنین یادآور میشوند که دعاوی حقوقی بر اساس قوانین اوراق بهادار منجر به محافظه کاری میشود. زیرا هنگامی که سودها و خالص داراییها بیشتر از واقع ارائه میشوند، احتمال دعاوی حقوقی بیشتر از هنگامی است که کمتر از واقع ارائه میشوند. کلوگ[۸۹] (۱۹۸۴) دریافت که دادخواهیهای[۹۰] خریداران سهام بر علیه حسابرسان و شرکتها، بیشتر از دادخواهیهای فروشندگان سهام است و نرخ آن ۱۳ به ۱ است. از آنجا که هزینه های مورد انتظار دعاوی حقوقی ناشی از ارائه بیشتر از واقع نسبت به ارائه کمتر از واقع، بیشتر است، مدیریت و حسابرسان نسبت به گزارش ارزش های محافظه کارانه برای سود و خالص داراییها انگیزه بیشتری دارند.(Watts, 2003a, 216) محافظه کاری، با ارائه کمتر از واقع خالص داراییها، هزینه های مورد انتظار دعاوی حقوقی شرکت را کاهش میدهد.(Watts, 2003a, 209) برخلاف تبیین قراردادی برای محافظه کاری، تبیین دعاوی حقوقی تنها به تازگی در ایالات متحده مورد شناسایی قرار گرفته است. کوتاری و همکاران[۹۱] (۱۹۸۸) خاطر نشان ساختند که دعاوی حقوقی بر اساس قوانین اوراق بهادار تا قبل از سال ۱۹۶۶ میلادی نسبتاً نادر بودند.(Watts, 2003a , 216)
فرضه ما مبتنی بر ارتباط منفی بین محافظه کاری از دیدگاه سود و زیانی و نسبت (P/B) در مورد بیان دعاوی حقوقی سهامداران به این دلایل میباشد:
اگر در شرکتی نسبت (P/B) کاهش یابد این امر به احتمال زیاد موجب میگردد خالص دارایی-های شرکت، ارزشی بیش از ارزش متعارف داشته باشند. هنگامی که نسبت (P/B) کاهش یابد، احتمال دعاوی حقوقی سهامداران افزایش مییابد، زیرا موجب سادگی ادعای سهامداران، مبنی بر اینکه داراییها به گونه فریبکارانه بیش از واقع ارزشیابی شدهاند، میگردد. علاوه بر این احتمال دعاوی غرامت نیز افزایش مییابد، زیرا سرمایه گذاران می توانند مدعی شوند که ارزش داراییها بسیار پایینتر از ارزش متعارف آنها میباشد. بنابراین، برای کاهش هزینه های مورد انتظار دعاوی حقوقی، برای مدیران و حسابرسان مهم است که محافظه کاری سودها را همانند کاهش نسبت (P/B) افزایش دهند(welker, 2004, 12-13).

۲-۱-۲-۳-۳٫ بیان مالیات

گزارشهای مالی که با گزارشهای مالیاتی تلاقی مییابند، انگیزه را به جهت معوق ساختن درآمد در نظر میگیرند تا ارزش فعلی مالیات کاهش یابد. تشخیص نامتقارن سود و زیان بدلیل کاهش درآمد قابل مالیاتبندی و ارزش فعلی مالیات ثمربخش است و بنابراین ارزش شرکت افزایش مییابد(Wendt, 2010, 21).
روابط بین مالیات و گزارشگری نیز میتواند، موجب محافظه کاری در گزارشگری مالی شود. شناسایی نامتقارن سودها و زیانها، مدیران شرکت های سودآور را قادر میسازد، تا ارزش فعلی مالیاتها را کاهش و ارزش شرکت را افزایش دهند. تأخیر در شناسایی درآمدها و تسریع در شناسایی هزینه ها، پرداختهای مالیاتی را به تعویق میاندازد.(Watts, 2003a, 209) رابطه بین سود مشمول مالیات و روش های محاسبه آن با سودهای گزارش شده، از دیرباز بر محاسبه سود تأثیر داشته است. واتز و زیمرمن[۹۲] (۱۹۷۹) بیان میکنند که انتخاب گسترده استهلاک به عنوان هزینه در ایالات متحده، در نتیجه الزامات خزانه مبنی بر ثبت استهلاک به عنوان هزینه در صورتهای مالی گزارش شده بود. هدف از این کار برخورداری از قانون مالیات سال ۱۹۱۳ میلادی بود. گاندر و همکاران[۹۳] (۱۹۹۷، ص ۲۴۳-۲۳۰) بیان میکنند که اگر چه اکنون روش های خاص استهلاک به کار برده نمیشود، هنوز هم روش های حسابداری مورد استفاده برای گزارشگری به سهامداران بر سود مشمول مالیات مؤثر است.
شاکلفورد[۹۴] و شولین[۹۵] (۲۰۰۱) نیز چنین بیان نمودند که مالیاتها انگیزه برابر نمودن سود حسابداری گزارش شده با سود مشمول مالیات را برای شرکتها فراهم میسازند، زیرا حیطه تصمیمیات مربوط به شیوه های گزارشگری از روش های مالیاتی و رفتار IRS [۹۶] پیروی میکنند. از اینرو در شرکتهای سود ده انگیزه برای به تعویق انداختن سود مشمول مالیات جهت کاهش ارزش فعلی مالیاتها وجود دارد، ارتباط منفی بین نسبت (P/B) و بیان مالیاتی محافظه کاری سود در مقایسه با ارتباط نسبت (P/B) با محرکهای قراردادی، دعاوی حقوقی و قوانین و مقررات بسیار کم است. زیرا مدیران بیشتر انگیزه دارند که سود گزارش شده را افزایش دهند جنانکه کاهش سود موجب کاهش پاداش مبتنی بر سود مدیران گردیده و تنها مزیت آن ایجاد صرفه جویی مالیاتی در شرکت می باشد(welker, 2004, 15).

۲-۱-۲-۳-۴٫ بیان قوانین و مقررات حسابداری

زیان ناشی از ارزیابی بیش از واقع خالص داراییها و درآمدها ممکن است نتایج معکوسی نسبت به جامعه داشته باشند. از آنجایی که قانونگذاران و تعیینکنندگان استاندارد مسئولیت سیاسی پیامدها را بر عهده دارند، از استانداردهای حسابداری محافظه کاری برای جلوگیری از خدشهدار شدن شهرت سیاسی خود استفاده میکنند. تعیینکنندگان استانداردها و قانونگذاران از محافظه کاری به عنوان ابزاری جهت کاهش احتمال تضییع شهرت ناشی از ارزیابی بیش از واقع درآمد و ارزش شرکت بدلیل استانداردهای حسابداری بهره میگیرند(Wendt, 2010, 21).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ق.ظ ]




با توجه به اینکه ماهیت اقدامات شورای حقوق بشر جنبه الزام آوری ندارد این سوال مطرح می شود که صرف غیر الزام آور بودن توصیه ها مانع مسئولیت بین المللی دولت ها در قبال نقض حقوق بشر است؟
تاریخ نشان داده است که غرب و بخصوص آمریکا با مقوله حقوق بشر برخوردی سیاسی و دوگانه داشته اند و اینکه ضمانت اجرای حقوق بشر نیز به نوبه ای در دستان این کشورهاست، باید گفت که در ضمانت اجرای حقوق بشر همچنان تردید وجود دارد و اما مقوله اعضا شورا که مسئول جلوگیری از اعمال سیاست های دوگانه شورا می باشند نیز بیانگر همین نگرانی کشورهای مستقل و تمامی صاحبنظرانی است که در تحقق حقوق بشر تلاش می نمایند
اگرچه برخی قواعد فاقد الزام حقوقی هستند، با این حال آن ها اغلب در عمل از قواعد مشابهی که الزام حقوقی دارند موثرتر هستند و این نمونه های «حقوق نرم» به اندازه قواعد الزام آور حقوقی در رسیدگی و پاسخ به نیازهای جامعه بین المللی موثرند.[۲۳۷]
باید پذیرفت که پاسخگو بودن،مفهومی کاملا حقوقی نیست.واژه های »responsibility« مسئولیت در قبال اعمال منع شده و«liability» مسئولیت در قبال اعمال منع نشده ،اصطلاحات پیشنهادی از سوی حقوقدانان برای توصیف وضعیتی است که در آن،یک شخص یا یک موجودیت در مقابل قانون پاسخگو است.اما با وجوداین، واژه «پاسخگو بودن” برای در بر گرفتن سازو کارهای متعددی که می توانند برای کنترل اعمال بازیگران بین المللی مورد استفاده قرار بگیرند،مناسب به نظر می رسد.معیارهایی که چنین ارزیابی های در مورد آن ها انجام می پذیرد بی شمارند و همه آن ها هم در چارچوب حقوق قابل بررسی نیستند. اگر تصور کنیم که پاسخگو بودن ، متمایز از مسئولیت حقوقی است ره به خطا برده ایم.مسئولیت حقوقی، مناسب ترین شکل پاسخگو بودن برای برخی از بازیگران از جمله دولت ها،سازمان ها و اشخاص بین المللی است.[۲۳۸]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

از طرفی دیگر برای بررسی این مساله موارد مهم دیگری باید مدنظر قرار گیرد مانند: ویژگی قواعد حقوق بشری چیست؟ آیا این قواعد آمره [۲۳۹] می باشند؟ و تعهد به رعایت حقوق بشر تعهدی عام الشمول [۲۴۰] است؟پاسخ مبسوط به این سوالات در حجم این پایان نامه نمی گنجد ولی بطور جزئی نکاتی بیان می شود.
در واقع اکثر قواعد حقوق بشر عموما به عنوان قواعد آمره شناخته شده اند.به خصوص،جامعه جهانی نسل کشی (ژنوساید)و آپارتاید را به عنوان نقض قواعد آمره لحاظ نموده و مسئوولیت بین المللی دولت ها را حتی زمانی که آنها عضو کنوانسیون مربوط به این جنایات نیستند، پذیرفته است.با بررسی قواعد مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی حقوق بشر و منطق ماده ۵۳ کنوانسیون وین به این نتیجه می رسیم که اکثر قواعد مندرج در این اسناد جزوقواعد آمره می باشند. بنابراین مواردی وجود دارد که ممکن است دولت از لحاظ حقوقی بدون اعلام رضای خود یا حتی علی رغم اراده اش ملزم به اجرای تعهدی گردد.[۲۴۱]
این قواعد آمره منبع اصلی تعهدات حقوقی عام الشمول در حقوق بین الملل می باشند.و تعهد به قواعد حقوق بشری تعهدی عام الشمول است و این تعهد به کلیه دولت ها در مقابل جامعه جهانی بار می شود،و هر دولتی در حفظ حقوق بشر سمت(منفعت) حقوق دارد.به علاوه این تعهد همبستگی میان کلیه دولتها را برای تضمین سریع تر راه برای حمایت جهانی و موثر حقوق بشر ایجاب می کند.[۲۴۲]
بند نهم –گزارش گلدستون
مسأله غزه در حوزه حقوق بین الملل بشر نیزقا بل طرح و تأمل است . متون بین المللی تنها پس از جنگ جهانی دوم نگاشته شده اند و در واقع بیش تر بیانگر آرمانها و آرزوهای بشری هستند تا قواعدی برای حمایت از ارزش های ریشه دار جامعه بین المللی. شورای حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل در دوازدهمین جلسه فوق العاده خود[۲۴۳]ودر پارگراف ۲ از بند «الف”،مسئولیت رژیم اشغالگر دررعایت حقوق بین الملل را یادآور شده است.
کشورهای عربی با پیشنهاد متن یک قطعنامه به مجمع عمومی ،در قالب این مجمع از رژیم اشغالگر قدس و فلسطینی ها می خواهند که تحقیقات معتبری در خصوص این جنگ آغاز شود.در این قطعنامه ،گزارش گلدستون که از سوی شورای حقوق بشر مامور شده بود با ۱۱۴ رای موافق ۱۸ رای مخالف و همچنین ۴۴رای ممتنع از جمله فرانسه ،تاید شد.و به این ترتیب مبنای حقوقی گزارش گلدستون مورد تصدیق جامعه جهانی قرار گرفت.بنا به نظر برخی از تحلیلگران،این گزارش از چنان اهمیتی یرخوردار است که بیش تر به یک« تحقیق »،رسیدگی و یا یک« حکم بازداشت» شباهت دارد.در این گزارش،گلدستون صراحتا به ارتکاب جنایات جنگی توسط اشغالگران صهیونیستی و امکان وقوع «جنایت علیه بشریت» اشاره می کند.[۲۴۴]
گزارش گلدستون به طور غیر مستقیم و از نگاهی حقوقی، فنی و ایدوئولوژیک به مساله جنگ غزه می پردازد.برای اولین بار یک سند رسمی بین المللی توانسته است اتهامات کیفری به رژیم اشغالگر قدس وارد کند.با این حال مشگل این گزارش این است که جسارت اشاره به مواد ۳۹،۴۱ یا ۴۲ منشور ملل متحد را به خود نمی دهد و تنها با توجه به ماده ۴۰ منشور،قضیه را به اتخاذ تدابیری برای پایان دادن به مخاصمه از سوی طرفین ،به گونه ای که شورای امنیت مطلوب می داند ختم می کند.با این حال نباید از نظر دور داشت که این گزارش با اذعان به شدت اعمال ارتکابی،پیشنهاد می دهد که دبیر کل بر اساس ماده ۹۹ منشور ملل متحد، مورد را به شورای امنیت گزارش دهد. ضمن این که پیشنهاد گلدستون مبنی بر ارسال رسمی گزارش از سوی شورای حقوق بشر به دادستان دیوان، گواه توجه وی به اهمیت این گزارش به عنوان مجموعه ای از ادله و همچنین ترسیم خط مشی طرح اتهام علیه رژیم صهیونیستی در برابر دیوان بین المللی کیفری است.[۲۴۵]
بند دهم- شورای حقوق بشر و پدیده جهانی شدن
می دانیم که جهانی شدن پایانی بر کار دولتها است. یعنی حکومتهایی که برحاکیمت و قدرت خود متکی بوده و ایجاد کننده موانع گوناگون در برابر توسعه اقتصادی دنیا هستند. در واقع حکومتهای ملی با توجه به سیاست های کهنه و شکل منظم و خاص سیاسی خود با توسعه جهانی شدن ناسازگار می باشند.
رژیم حقوق بشر جهانی نیز توجه قابل ملاحظه ای به علوم اجتماعی و تحولات ناشی از جهانی شدن دارد. مشارکت دولت ها در رژیم حقوق بشر جهانی و اینکه تا چه حد این رژیم بر ساختارهای سازمانی ملی و سیاست گذاری های کشورها تاثیر می گذارد حائز اهمیت است. چراکه موسسات ملی حقوق بشر یکی از نهاد های حقوق بشری هستند که می توانند شکاف موجود در عرصه حمایت و ارتقاء حقوق بشر را پر کنند. در گذشته نیز این موسسات ملی حامیان قوی نهاد های حقوق بشری مانند کمیسیون حقوق بشر و بازوی کمکی بازرسان آن بودند. ایجاد این موسسات ملی خود نیز به عواملی مانند توسعه اقتصادی و سیاسی و عناصر فرهنگی و هنجارها و نرم های نظام بین الملل وابسته است.[۲۴۶]
موسسات ملی حقوق بشر با ایجاد سیستم های قضایی مستقل و تصویب قوانین کافی و تقویت حمایت های فردی،تشویق دولت ها به تصویب معاهدات حقوق بشری و مشارکت در سازمانهای غیر دولتی و کنفرانس های بین المللی قطعا بهتر خواهد توانست به توسعه حقوق بشر کمک کنند.
بند یازدهم – معایب شورای حقوق بشر
در دومین جلسه UPR روندی ظهور کرد ، کشورهای کوچکتر کمتر به گفتگوهای متقابل با کشورهای دیگر به غیر از منطقه خودشان تمایل داشتند.کشورهای آفریقایی به استثنای مراکش ،مصر ،الجزایر و تا اندازه ای هم تونس فقط مایل به گفتگوهای متقابل با سایر کشورهای آفریقایی بودند.این مساله بطور مشابه برای کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای حوزه کارائیب و گروه آسیا نیز مصداق داشت.ودر این بین فقط کشورهای اتحادیه اروپا تمایل داشتند بطور مساوی با سایر کشورهای دنیا گفتگوهای تعاملی داشته باشند.و این حاکی از آن است که کشورهای یک منطقه تمایلی به اتفاقات حقوق بشری سایر مناطق ندارند.در بررسی دوره ای وضعیت هر کشور تحت اصول همکاری دولت ها در حقوق بین الملل دولت ها هیچگونه الزامی در پاسخ به پرسشهای مطروحه ندارند.[۲۴۷]
اعضای شورای امنیت و سازمانهای غیر دولتی و ناظران ،بی درنگ به واقعیت بی رحم دیپلماسی چندجانبه اشاره کرده اند.شورای جدید برخی از معایب کمیسیون سابق را به ارث برده است و هنوز هم در ایجاد حقوق انتزاعی و واقعی ملموس برای قربانیان نقض حقوق بشر ناموفق بوده است.حق شرطهای فوری کشورهای غربی بطور ملموس در هرجلسه شورا احساس می شود.بطور مثال: ادا و اصول کشورهای غربی وقتی که ایران سوئد را به خاطر نقض حقوق زنان محکوم می کند و یا وقتی که کوبا در مورد اهمیت استقلال جامعه مدنی صحبت می کند امری غیر معمول نیست. با تکرار حوادثی از این دست ،آمریکا شورا را متهم به جانبداری و سیاست بازی می کند و خواستار خروج از شورای حقوق بشر می باشد.[۲۴۸]
حضور سازمانهای غیر دولتی در جلسات uprاز جمله مواردی است که مورد اعتراض کشورها واقع شده است،بسیاری خواستار محدودیت حضور سازمانهای غیر دولتی در جلسات upr بودند.تا جائییکه رئیس شورا دستور داد که سازمانهای غیر دولتی باید در ارائه گزارشات خود به مفاد قطعنامه ۱/۵ پای بند باشند و کلیه مدارک مربوطه باید کاملا مستدل و روشن باشد.[۲۴۹]
این امر فقط مختص سازمانهای غیر دولتی نبود و سازمانهای دولتی هم به آن مبتلا بودندوبطور مثال نفوذ ناروای سازمان های دولتی مانند کنفرانس اسلامی به رهبری پاکستان و گروه آفریقا به رهبری مصر در شورای حقو ق بشر ،اغلب حامیان خود را ترغیب می کردند که بر اساس همبستگی و دوستی و یا منافع ملی خود به جای اصول اساسی حقوق بشر رای دهند.[۲۵۰]
انتخاب ماه می ۲۰۸ برای ورود اعضای جدید به شورای حقوق بشر حاکی از آن بود که تقسیم کرسی ها بدون تغییر باقی ماند.تقسیم کرسی ها در امتداد همان خطوط منطقه ای و اجتماعی و اقتصادی کمیسیون سابق بود.[۲۵۱]
در جلسه دهم شورا در ماه مارس ۲۰۰۹ وقتی دو کشور جمهوری دموکراتیک کنگو و ترکمنستان ناقضین فاحش حقوق بشر شناخته شدند، توانستند با تاکتیک های رویه ای غیر مستقیم و با دشمنی آشکار به رای خاص کشورهای در حال توسعه از بررسی های دقیق شورا شانه خالی کنند.[۲۵۲]
یکی از دیگر از نکات منفی سند تاسیسی شورای حقوق بشر ابقاء وضعیت حقوق بشر کشوری در کنار UPR است. بر این اساس شورای حقوق بشر وظیفه ایجاد ماموریت‌های جدید و یا تمدید وضعیت‌های کشوری گذشته و یا توقف آنها را عهده‌دار است.
باید توجّه داشت که در قطعنامه برپایی شورای حقوق بشر ساز و کار روشنی برای سنجش اندازه پایبندی یک کشور به حقوق بشر پیش‏بینی نشده است و از این‏رو کشورهایعضو سازمان ملل هریک باید بر پایه دیدگاه های ویژه خود وضع حقوق بشری کشورهای نامزد عضویّت را بررسی کند و بر پایه همین دیدگاه نیز رأی دهد.پیش‏بینی نشدن معیارهای روشن برای سنجش وضع حقوق بشری نامزدان عضویّت، ناشی از اختلاف نظر کشورهای در حال توسعه و توسعه‏یافته بر سر تعیین وتعریف معیارها بود.در سایه همین کاستی در قطعنامه بود که سازمانهای حقوق بشری بین المللی همچون عفو بین الملل و دیده‏بان حقوق بشر مجموعه اطلاعاتی را بر پایه معیارهایی که خود مهم می‏دانستند درباره کشورهای نامزد عضویّت فراهم آوردند تا اعضای سازمان ملل با بررسی این اطّلاعات به کشوری که شایسته‏تر برای عضویّت است رأی دهند.برای نمونه دیده‏بان حقوق بشر پایگاهی اینترنتی طرّاحی کرد و پیشینه حقوق بشی کشورهای نامزد در ابر پایه معیارهای پنجگانه زیر در آن قرار داد:
۱-گزارشهای دیده‏بان حقوق بشر درباره رفتارهای نامناسب هریک از کشورهای نامزد عضویّت در شورا، در زمینه حقوق بشر:
۲–گفته‏ها و تعهّدات اعلام شده از سوی دولت نامزد و بیانیه‏های آن که به هنگام تصویب قطعنامه برپایی شورا در مجمع عمومی منتشر شده بود:
۳-اینکه آیا کشور نامزد، پیمانهای حقوق بین الملل بشر را تصویب کرده است یا نه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ق.ظ ]




فهرست شکل­ها
شکل ۱-۱ سیستم­های ایمنی غیرفعال ۳
شکل ۱-۲ سیستم­های ایمنی فعال ۳
شکل ۱-۳ الگوریتم پیشخوراند برای فرمان فعال ۵

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۱-۴ الگوریتم پسخوراند برای فرمان فعال ۵
شکل ۱-۵ کنترل نرخ چرخش به روش پیشخوراند-پسخوراند ۶
شکل ۱-۶ کنترل زاویه لغزش جانبی در شرایط پایا با فرمان فعال ۶
شکل ۲-۱ دستگاه مختصات متصل به بدنه ۱۴
شکل ۲-۲ نمودار پیکره آزاد برای دینامیک طولی، جانبی و چرخش ۱۵
شکل ۲-۳ نمودار پیکره آزاد برای دینامیک عمودی و غلت ۱۶
شکل ۲-۴ نمودار پیکره آزاد برای دینامیک فراز ۱۷
شکل ۲-۵ نمودار پیکره آزاد برای جرم فنربندی نشده جلو ۱۹
شکل ۲-۶ نمودار نیروهای طولی و جانبی تایر بر حسب لغزش طولی و جانبی ۲۱
شکل ۲-۷ نمودار پیکره آزاد برای دینامیک دورانی چرخ ۲۲
شکل ۲-۸ مدل راننده ۲۴
شکل ۲-۹ صفحه اصلی نرم­افزار CarSim 25
شکل ۲-۱۰ زاویه فرمان مانور صحه­گذاری ۲۶
شکل ۲-۱۱ نتایج صحه­گذاری مدل حلقه باز توسط نرم­افزار CarSim (رفتار دینامیکی) ۲۷
شکل ۲-۱۲ نتایج صحه­گذاری مدل حلقه باز توسط نرم­افزار CarSim (انتقال وزن جانبی) ۲۸
شکل ۲-۱۳ نتایج صحه­گذاری مدل حلقه باز توسط نرم­افزار CarSim (سیستم تعلیق) ۲۹
شکل ۳-۱ شمای کلی کنترلر ۳۱
شکل ۳-۲ نمودار پیکره آزاد برای مدل سه درجه آزادی ۳۵
شکل ۳-۳ نمودار تغییرات w بر حسب β ۴۱
شکل ۳-۴ منطق ترمزگیری برای اصلاح نرخ چرخش ۴۳
شکل۳-۵ استراتژی هماهنگی در حالت شتاب­گیری ۵۱
شکل۳-۶ استراتژی هماهنگی در حالت حفظ سرعت ۵۲
شکل۳-۷ استراتژی هماهنگی در حالت ترمزگیری ۵۳
شکل ۳-۸ توابع عضویت فازی برای متغیرهای ورودی ۵۳
شکل ۳-۹ توابع عضویت فازی برای متغیرهای خروجی ۵۳
شکل ۳-۱۰ سطح فازی برای متغیر خروجی WASC ۵۵
شکل ۳-۱۱ سطح فازی برای متغیر خروجی WADC ۵۵
شکل ۳-۱۲ سطح فازی برای متغیر خروجی WABC ۵۶
شکل ۴-۱ مانور تغییر مسیر دوگانه برای سیستم فرمان فعال ۵۹
شکل ۴-۲ پاسخ نرخ چرخش برای سیستم فرمان فعال ۶۰
شکل ۴-۳ پاسخ دینامیک جانبی برای سیستم فرمان فعال ۶۱
شکل ۴-۴ پاسخ دینامیک غلت برای سیستم فرمان فعال ۶۲
شکل ۴-۵ پاسخ دینامیک طولی برای سیستم فرمان فعال ۶۳
شکل ۴-۶ نمودار تلاش کنترلی برای سیستم فرمان فعال ۶۳
شکل ۴-۷ مانور تغییر مسیر دوگانه برای سیستم دیفرانسیل فعال ۶۴
شکل ۴-۸ پاسخ نرخ چرخش برای سیستم دیفرانسیل فعال ۶۵
شکل ۴-۹ پاسخ دینامیک جانبی برای سیستم دیفرانسیل فعال ۶۶
شکل ۴-۱۰ پاسخ دینامیک غلت برای سیستم دیفرانسیل فعال ۶۷
شکل ۴-۱۱ پاسخ دینامیک طولی برای سیستم دیفرانسیل فعال ۶۸
شکل ۴-۱۲ نمودار تلاش کنترلی برای سیستم دیفرانسیل فعال ۶۹
شکل ۴-۱۳ مانور تغییر مسیر دوگانه برای سیستم ترمز فعال ۶۹
شکل ۴-۱۴ پاسخ نرخ چرخش برای سیستم ترمز فعال ۷۰
شکل ۴-۱۵ پاسخ دینامیک جانبی برای سیستم ترمز فعال ۷۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم