کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



شبکه‌های اجتماعی (N) (سهولت برقراری ارتباط افراد با دیگران)
اعتماد (T) (آیا عموماً افراد به هم اعتماد دارند؟)
منابع (Re)‌‌ (آیا افراد تمایل به مشارکت و تسهیم منابع دارند؟)
برای جمع‌بندی این عناصر و ایجاد چارچوبی برای سرمایه اجتماعی محققین در یک کار تحقیقاتی، برای سنجش سرمایه اجتماعی در جوامع ملل اول آن را در ابعاد سه گانه زیر تقسیم‌بندی کرده‌اند: Javier Mignon, 2003 (Rosalyn) Harper and Maryanne Kelly , 2003:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نگارندگان معتقدند که این ابعاد قابلیت کاربرد در درون یک سازمان را نیز دارد:
“باندینگ”(Bounding): اشاره به روابط در داخل یک جامعه دارد (پیوندهای درونی). (یا اشاره به نوع روابط بین کارکنان در یک سازمان دارد)
“بریجینگ”(Bridging): اشاره به پیوندهای یک جامعه با جامعه‌ای دیگر دارد (پیوندهای بیرونی). (برای مثال ارتباط یک شهر با شهر مجاور) یا اشاره به روابط یک سازمان با عناصر محیطی مانند رقبا، عرضه کنندگان مواد اولیه و … دارد.
“لینکیج” (Linkage): اشاره به روابط بین اعضای یک جامعه با سازمانهای آن جامعه دارد (پیوندهای بین اجتماعی). (برای مثال تعامل اعضای یک جامعه با نهادهای خصوصی یا دولتی چگونه است؟) یا در یک سازمان میزان اعتماد کارکنان به واحدهای دیگر مانند واحد منابع انسانی چه میزان است؟
بنابراین می‌توان تابع سرمایه اجتماعی را در قالب سه بعد زیر تعریف کرد:
Sc= F (Bo, Br, L)
Bo, Br, L=g(R, N, T, Re
این الگو عمدتاً در تحقیقات پیمایشی و از طریق طراحی پرسشنامه‌ای سه بخشی (متشکل از سه بعد اخیر) و هر بخش متشکل از سوالاتی در مورد عناصر چهار گانه فوق‌الذکر، به کار می‌رود.
اهمیت تشخیص ابعاد سه گانه در این است که سازمانها در خلا عمل نمی‌کنند بلکه در تعامل با دیگر سازمانها و ذینفعان و محیط خود هستند. این تقسیم‌بندی کمک می‌کند به سازمانها تا روابط درونی بین اعضای سازمان خود (باندینگ)، ارتباط خود با دیگر سازمان‌ها یا ذی‌نفعان بیرونی (بریجینگ) و نیز نوع روابط حاکم بین واحدهای درون سازمان خود (لینکیج) را از نظر قوت و ضعف ارزیابی کنند. (م حسین رحمانی).
۲-۲۳- دیدگاه سرمایه‌ی اجتماعی نسبت به تسهیم دانش
کوهن و پروساک معتقدند که اندازه و پیچیدگی سازمان‌ها، تکثر اطلاعات حساس و بحرانی و پیچیدگی فزاینده‌ی امور، همکاری و ارتباط بین افراد (سرمایه‌ی اجتماعی) را به طور چشمگیری مهم می‌سازد.
بررسی دانش سازمانی به عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی شده،‌ و شرکت‌ دانش محور به عنوان یک سیستم دانشی، درک تسهیم دانش سازمانی را تسهیل می‌کند. بنابراین نقش سرمایه‌ی اجتماعی می‌تواند حیاتی باشد. سرمایه‌ی اجتماعی را می‌توان به عنوان خصیصه یا دارایی سازمان‌های کارآمد در نظر گرفت و تعریف زیر را برای آن ارائه داد:
“مجموعه‌ای از منابع واقعی و بالقوه‌ قابل دسترس و درونی که ناشی از شبکه روابط موجود بین افراد یا واحدهای اجتماعی می‌باشد.
سرمایه‌ی اجتماعی منبع با ارزشی است که تعاملات ضروری مورد نیاز برای موفقیت عملکردهای جعمی میان اعضای سازمان را تسهیل می‌کند بعلاوه طبق نظر ناهاپیت و گوشال (۱۹۹۸)، روابط اجتماعی- و سرمایه‌ی اجتماعی درون آن- می‌توان تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر گسترش سرمایه فکری داشته باشد. (م عسگری‌پور)
۲-۲۴- اشکال عمده سرمایه اجتماعی از نظر کلمن
کلمن اشکال عمده سرمایه اجتماعی را تعهدات و انتظارات، ظرفیت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ضمانت‌های اجرایی مؤثر، روابط اقتدار، سازمان اجتماعی انطباق‌پذیر، سازمان تعهدی می‌داند.
۲-۲۴-۱–تعهدات و انتظارات (obligation and expectations)
اگر A کاری برای B انجام دهد، با اعتماد به این که B در آینده آن را جبران می‌کند، این امر انتظاری را در A و تعهدی را از جانب B برای حفظ اعتماد ایجاد می‌کند این تعهد را می‌توان مانند برگه‌ای اعتباری تصور کرد که در دست A است، و باید با عملکردی از طرف B باز خرید شود، اگر A تعداد زیادی از این برگه‌های اعتباری را از تعدادی افراد که با آنها رابطه دارد در دست داشته باشد، در آن صورت شبیه به سرمایه مالی مستقیم است،‌ این برگه‌های اعتباری مجموعه اعتباری بزرگی را تشکیل می‌دهند که A می‌تواند در صورت لزوم از آن استفاده کنند. مگر این که، البته اعتماد کردن غیر عاقلانه باشد، و برگه‌ها نمایانگر وام‌های بی‌اعتباری باشد که باز پرداخت نخواهد شد. دو عامل برای این شکل از سرمایه اجتماعی حیاتی است:
میزان در خور اعتماد بودن محیط اجتماعی، به این معناست که تعهدات باز پرداخت خواهند شد.
و میزان واقعی تعهداتی که بر عهده گرفته شده است.
نظام اعتماد متقابل به خوبی اهمیت قابلیت اعتماد را به عنوان شکلی از سرمایه اجتماعی نشان می‌دهد، که روابط بین زن و شوهر و نظام اعتمادی که بین آنها وجود دارد مثال خوبی در این زمینه است.
کلمن در ادامه این سؤال را مطرح می‌کند که چرا کنشگران عقلانی تعهد به وجود می‌آورند؟ در پاسخ می‌نویسد: هنگامی که من خدمتی برای شما انجام می‌دهم، معمولاً در زمانی است که شما نیاز دارید و هزینه زیادی برای من ندارد. اگر من عقلانی باشم و صرفاً علاقه‌مند به منافع شخصی، درک می‌کنم که اهمیت این خدمت برای شما آن قدر زیاد هست که حاضر خواهید بود در زمانی که من نیازمندم با خدمتی آن را جبران کنید که بیش از آنچه این خدمت برای من تمام شده است به سود من خواهد بود. البته با این شرط که شما نیز در آن موقع نیازمند باشید.
۲-۲۴-۲- ظرفیت بالقوه اطلاعات
یک شکل مهم سرمایه اجتماعی ظرفیت بالقوه اطلاعات است، که جزء ذاتی و جدایی ناپذیری از روابط اجتماعی است. اطلاعات در فراهم ساختن شالوده‌ای برای کنش مهم است. اما بدست آوردن اطلاعات پرهزینه است. کمترین چیزی که برای کسب اطلاعات لازم داریم، توجه است که همیشه اندک است. یکی از وسایلی که از طریق آن، اطلاعات ممکن است کسب شود، استفاده از روابط اجتماعی است که برای مقاصد دیگر حفظ می‌شود. بنابراین روابط اجتماعی باعث فراهم ساختن اطلاعات می‌شود که کنش را تسهیل می‌کند.
۲-۲۴-۳- هنجارها و ضمانت اجرایی مؤثر
هنجارهای مؤثر می‌تواند شکل قدرتمندی از سرمایه‌ اجتماعی را تشکیل دهد. هنجار دستوری، شکل مهم سرمایه اجتماعی را در درون جمع تشکیل می‌دهد که فرد باید منافع شخصی را رها کند و به سود جمع عمل کند. هنجاری از این گونه، که با حمایت اجتماعی، پایگاه، احترام و پاداشهای دیگر تقویت می‌شود سرمایه اجتماعی است که ملت‌های جدید را می‌سازد. و به طور کلی افراد را وادار می‌کند برای منافع عموم فعالیت کنند. این هنجارها با ضمانت اجرایی درونی و بیرونی حمایت می‌شوند و در حل مشکل منفعت عمومی که در جمعیت‌های بهم پیوسته وجود دارد مهم است.
۲-۲۴-۴-روابط اقتدار
اگر کنشگر A حقوق کنترل کنش‌های معینی را به کنشگر دیگری، B انتقال داده باشد در آن صورت B سرمایه‌ای اجتماعی به صورت آن حقوق کنترل در اختیار دارد. اگر عده‌ای کنشگر، حقوق کنترل مشابهی را به B انتقال داده باشند، آنگاه B مقدار زیادی سرمایه اجتماعی در اختیار دارد، که می‌تواند بر فعالیت‌های معینی متمرکز کند. بدیهی است این امر قدرت زیادی به B می‌دهد. این دقیقاً تمایل به ایجاد سرمایه اجتماعی لازم برای حل مسائل مشترک است که افراد را در شرایط معینی وادار می‌کند به رهبری فرهمند، مقتدر واگذار کنند. (م محمدرضا پارسانژاد ۲۰۰۹)
۲-۲۵- شبکه‌ها و عملکرد سازمان
سرمایه اجتماعی بر عملکرد سازمان چه تأثیراتی دارد؟ همانطور که قبلا گفته شد سرمایه اجتماعی مننتج از شبکه روابط است. بنابراین سؤال را بدین صورت مطرح می‌کنیم، شبکه‌های اجتماعی چه تأثیری بر سازمان دارند؟
با مرور ادبیات موضوع، شواهد زیادی پیدا شد که از اثر شبکه‌ها بر عملکرد سازمانی حکایت دارد. اثر شبکه‌ها بر وجوه متفاوتی از سازمان بررسی شده است، از ارتقای افراد در سازمان تا انتخاب استراتژی‌های سازمان.
در سطح فرد، تحقیقات روی رابطه مثبت ارتباطات اجتماعی روی نفوذ و قدرت بین فردی (براس، کرک‌هارت و براس) و همچنین فرصتهای ارتقای شغلی و مزایای شغلی (ایبارا، برت) و نیز برتری در مشاجرات سیاسی و یا موفقیت در بحث‌های مربوط تصمیم‌گیری در مورد انتخاب یک تکنولوژی جدید (کروزیر، بارلی) متمرکز شده است (۱۹۹۹Powel e.t…,).
در سطح سازمانی نیز می‌توان موارد زیر را نام برد: شبکه‌های اجتماعی شرکت میزان مشارکت در فعالیت‌های غیر از کسب و کار مثل فعالیت‌های سیاسی یا انسان دوستانه را تعیین می‌کند (westfal e. t., 1997) . شبکه‌ اجتماعی از هم پاشیدگی شرکتهای فعال در زمینه خدمات تخصصی را کاهش می‌دهد. در دسترس داشتن افراد نخبه ممکن است اثرات اقتصادی بسیار گسترده‌ای به شکل رشد، سودآوری و بقا دارد (koput e.t., 1997) . سرمایه اجتماعی به طور خاصی در کارهای پروژه‌ای که نیاز به شناسایی و گردهم آوردن افراد متخصص دارد ، خود را نمایان می‌سازد. در یک تیم پروژه‌ی بین رشته‌ای هر عضو باید بداند دیگران چگونه می‌توانند در راستای رسیدن به هدف مشترک ایفای نقش کنند. این فهم مشترک در طی تعامل طولانی مدت در یک شبکه مشترک حاصل می‌شود (Greve And Salaff, 2002). بدین ترتیب نقش سرمایه اجتماعی در سازمانهای مجازی که حول پروژه‌های کوتاه مدت شکل می‌گیرند، پررنگ می‌شود. هم چنین تامین منابع در محیطی بین رشته‌ای و بین سازمانی مثل دانشگاه‌ها، شرکتهای نوپا، بیمارستان‌های پیشرو، شرکتهای حقوقی، سازمانهای سرمایه‌گذاری راحت‌تر صورت می‌پذیرد. Powel و دیگران (۱۹۹۹) نیز در مورد مدیریت نوآوری تحقیق کردند کل ساختار صنعت را بصورت یک شبکه در نظر گرفتند و بیان داشتند شرکتهایی که در مرکزیت بیشتری در شبکه‌های بین سازمانی داشته باشند، تعداد بیشتری ثبت می‌کنند. Offstien و دیگران (۲۰۰۵) نیز ضمن مهر تایید بر اهمیت شبکه‌ها، تاثیر سرمایه اجتماعی مدیران ارشد سازمان و هیات مدیره را بسیار مهم‌تر ارزیابی کردند زیرا که جریان اندرز، اعتماد و اطلاعات را به درون شرکت ممکن می‌سازد، پویش محیط را دقیق‌تر می‌کند، پردازش اطلاعات و حل مساله خلاقانه و تضمین اجرای تصمیمات را به نحو بهتری ممکن می‌کند و در یک جمله اینکه پیچیدگی رفتار رقابتی شرکت- انواع حرکات رقابتی که شرکت بدان دست می‌یازد- بیشتر می‌شد Batjargal (2005) نیز رشد و اندازه شرکت‌های کارآفرین را به اندازه و تنوع شبکه اجتماعی کارآفرین موسس شرکت مرتبط دانست. همچنین سرمایه اجتماعی به خاطر ایجاد اعتماد میان افراد، اشتراک دانش و جریان اطلاعات را در سازمان تسهیل می‌سازد و باعث می‌شود دانش و تخصص موجود در سازمان به بهترین نحو استفاده شود (Healy, 2001). و در نهایت به عنوان جمع‌بندی، تحقیقات مربوط به شبکه‌های بین سازمانی چهار منبع مزیت رقابتی ناشی از این روابط را برشمرده‌اند. خلق دارایی‌های رابطه محور، یادگیری متقابل و تبادل دانش، ترکیب قابلیت‌های مکمل و هزینه مبادله کمتر به خاطر ساختار(governance structure).
به طور کلی تحقیقات موید این هستند که شبکه‌ها موجب افزایش بهره‌وری و بهبود عملکرد سازمانها می‌شوند. اما شبکه‌ها همیشه و در همه حال برای یک سازمان مفید نیستند. شبکه‌ها ممکن است، مانع تحقق اهداف سازمان شوند و به شکل بدهی اجتماعی در آیند. واضح‌ترین اثر منفی شبکه‌ها زمانی است که یک نفر روی قضاوت دیگری اثری نامطلوب می‌گذارد و او را به تصمیمی نادرست وا می‌دارد. مورد دیگر، هزینه‌های آشکار و پنهان شبکه است. شبکه اجتماعی به سرمایه گذاری و نگهداری نیازمند است که هزینه‌زا هستند و جزو هزینه‌های آشکار هستند. در مورد هزینه‌های پنهان می‌توان موارد زیر را نام برد: برای حفظ پیوندها، باید انتظارات اعضای شبکه که ممکن است بیرون سازمان باشند، را برآورده ساخت. این کار، کارکنان سازمان را از برنامه‌ریزی روی زمان و وظایف خود باز می‌دارد. هم چنین ممکن است به خاطر وابستگی به ارتباطات مورد اعتماد قدیمی، ایجاد گره‌های جدید و بهره‌گیری از فرصتهای جدید مشکل باشد. (Powel e.t., 1999)
بنابراین شبکه‌های اجتماعی هم اثرات منفی و مثبت بر روی سازمان دارند و هر شبکه‌ای در هر حالتی برای سازمان مناسب نیست. Lendeers و دیگران (۲۰۰۱) با توجه به این واقعیت رویکردی اقتضایی به شبکه‌ها را مدنظر قرار دارند و بیان داشتند شبکه باید با استراتژی، محیط و نقاط مرجع استراتژیک همخوانی داشته باشد. آنها شبکه‌ها را در دو طیف ارگانیکی و مکانیکی طبقه‌بندی کردند. در شبکه مکانیکی حجم گره‌ها، پایین، گوناگونی و تنوع فعالان موجود در شبکه کم است ولی روابط موجود بلند مدت و بسیار مستحکم و عمیق هستند. در شبکه ارگانیکی عکس این حالت وجود دارد. تعداد ارتباطات و تنوع زیاد است ولی استحکام ارتباطات کم می‌باشد و هم چنین روابط به صورت کوتاه مدت و پروژه محور تعریف می‌شود (دکتر علی دهقانپورفراشاه ۱۳۸۷)
الگوی خاص تقسیم کار را نسبت به الگوی دیگر در تولید جامعه، با بهره گرفتن از مفهوم سرمایه اجتماعی نشان دهیم.
۲-۲۵-۱- شبکه‌های بسته:
بسته بودن شبکه، یک منبع اولیه سرمایه اجتماعی است، در شبکه‌های بسته، هنجارهای اجتماعی راحت‌تر کنترل و تقویت می‌شوند. در یک شبکه متراکم، متخلفان از پیامدهای محرومیت محلی، مثل از دست دادن وجهه، رنج می‌برند و این شبکه، متخلفان با یک دو جبهه متعدی مواجه خواهند شد که از کنش‌گرائی تشکیل شده است که خواهان اصلاح هستند. مثلاً نحوه اداره انجمن‌های اعتباری مبتنی بر اعتماد جمعی در میان اعضا و سود بردن از بسته بودن شبکه است. در آغاز به کار انجمن اعتباری، اعضا تصمیم می‌گیرد تا چه حد در هر دوره نقش دارند و طبق آن، اقدام به انتخاب روشی برای تعیین این مسئله می‌کنند که پول چگونه در پایان هر دوره زیاد توزیع می‌شود.
تراکم یک شبکه کوچک جهان، می‌تواند هم پیامدهای منفی و هم مثبت برای کارآفرینان داشته باشد منظور از تراکم میزان شناخت زیر شاخه‌های روابط یک فرد با دیگران است. (فلیپ اچ، کیم)
اقتصاد اسلامی و سرمایه اجتماعی
در حقیقت سرمایه اجتماعی در بخش اجتماعی مکتب اقتصادی اسلام قرار می‌گیرد و نقش آفرینی می‌کند. سرمایه اجتماعی با مولفه‌هایی همچون اعتماد، مشارکت، انسجام، صداقت و تعهد و … به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می‌شود. سرمایه اجتماعی که صبغه‌ای جامعه شناسانه دارد، به عنوان یک اهرم توفیق آفرین مطرح و مورد اقبال فراوان نیز واقع شده است. سرمایه اجتماعی، بستر مناسبی برای بهره‌وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می‌شود.
امروزه سرمایه اجتماعی، نقش بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می‌کنند و شبکه‌های روابط جمعی و گروهی،‌ انسجام بخش میان انسانها، سازمانها و انسانها و سازمانها با سازمانها می‌باشد. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه‌ها اثربخشی خود را از دست می‌دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راه‌های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار می‌شوند (حجت اله برمکی، امام صادق).
۲-۲۶- لزوم توجه به بحث سرمایه اجتماعی و رضایت شغلی
آیا تنها با تأکید بر نفع شخص و حداکثر کردن سود یا ثروت می‌توان همه وجود کنش اقتصادی را توضیح داد؟ در نظریه اقتصاد نئوکلاسیک حداکثر کردن مطلوبیت و سود، یگانه انگیزه ورود به فرایند فعالیت و مبادله و داد و ستد است و تنها محرک انتخاب اقتصادی تغییر قیمت‌های نسبی است حال سوال اینجاست، اگر بپذیریم که انسان موجودی ذاتاً اجتماعی است، آیا غیر از حداکثر کردن سود، انگیزه‌ای دیگر انسان‌های را به فعالیت و مبادله و شرکت در بازار تشویق نمی‌کند و به آنها رضایت نمی‌رساند؟ آیا نمی‌توان به غیر از پی‌جویی نفع شخصی در انجام یک کار و انتخاب یک شغل، انگیزه دیگری مثلاً شرکت در یک کنش با همنوع را در نظر گرفت؟
نظریه اقتصادی نئوکلاسیک انتخاب را علمی مکانیکی می‌داند که یک علت دارد و آن علت هم تغییر قیمت‌های نسبی است و با محقق شدن علت، معلول یعنی انتخاب رخ می‌دهد. آیا در انتخاب‌های اقتصادی نمی‌توان به صورت تعمیم یافته‌تر به کنش اجتماعی توجه کرد؟
یکی از مباحث مهم اقتصاد تعادل در بازار است بسیاری از نظریه‌های نئوکلاسیک، مانند مدل تعادل عمومی والراس یا تئوری دست نامرئی آدام اسمیت، شرایط رسیدن به تعادل یا هماهنگی را توضیح می‌دهند. و در تشخیص این که آیا تعادل وجود دارد یا نه به ما کمک می‌کنند. اما هیچ یک مشخص نمی‌کنند که رفتار کارگزاران اقتصاد چگونه با یکدیگر هماهنگ می‌شود. آنها با در نظر گرفتن شرایط انتزاعی، عنصر کما بیش متافیزیکی را مانند دست نامرئی آدام اسمیت برای هماهنگی به کار برده‌اند. به کاربران این مفاهیم انتزاعی به این علت است که نهادها، ساختارها، ارزش‌ها و مفاهیم دیگری بر این کنش‌های اقتصادی اثر می‌گذارد.
در اقتصاد، جامعه متشکل از افراد و دولت است جمع تولید افراد و دولت، تولید ناخالص ملی را ایجاد می‌کند. در واقع افراد اتم‌هایی فرض شده‌اند که جمع جبری تولید تک‌تک آنها تولید کل جامعه را می‌سازد. اگر تولید ثمره نوعی همکاری و مشارکت در امر تولید است، سهم همکاری و مشارکت در کجا دیده شده است؟ در نتیجه برای همکاری و مشارکت باید نقش بسزایی در تولید در نظر گرفت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:53:00 ق.ظ ]




بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).
۲-۱-۳- دوره احیا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).
در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).
سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.
2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک
همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).
۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی
اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).
این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.
2-2-2-رویکرد ژئواکونومی
پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)
ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.
دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)
2-2-3- رویکرد ژئوکالچر
ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت،فرهنگ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده‎های نظام اجتماعی همواره در حال شکل­ گیری، تکامل،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند.به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایند ‎های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه‎های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی‎با یکدیگر بسر می­برندو بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می‎شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل‎های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می‎کنند (دیلمی‎معزی،2:1387).
ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین و یا صنایعی استوار است که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می‎ورزد وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نظام سلطه فرهنگی در جهان کنونی در کنار نظام سلطه اقتصادی یا سیاسی از عناصر اصلی نظام ژئوپلیتیک جهانی می‎باشند. امروزه منطق حاکم بر فرایند‎های ژئوکالچر جهانی بر اشکال پیچیده و تکامل یافته تر شیوه‎های رقابتی مبتنی است. این فرایند در عین نافذ بودن، مدام در تکامل می‎باشد
پدیده‎های فرهنگی به دلیل خصیصه‎های مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند که می‎توان به تلاش جوامع سنتی و حفظ میراث فرهنگی و آداب و سنن و نمادهای تاریخی و … اشاره کرد. از طرفی الگوهای تمدنی به واسطه ماهیت فضائیشان در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی هستند(حیدری،۱۳۸1 :۱۶۸).
۲-2-4- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
مسایل ژئوپلیتیک زیست محیطی از اواخر قرن بیستم به موضوع اصلی فعالیت­ها و نگرانی­ها بین گروه‎های انسانی و بازیگران ملی و فراملی در سطوح منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. محیط زیست بشری در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دستخوش مخاطرات گردیده است. این مخاطرات در سه بعد: کاهش و کمبود منابع، تخریب منابع و آلودگی محیط زیست تجلی یافته است. از دید ژئوپلیتیک، کمبود منابع زیست محیطی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقه آنها رقابت و کنش متقابل بین گروه‎های انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح مختلف را در پی دارد.(www.civilica.com).
طی چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی، گسترش رویکرد سودانگاری در غالب طرح‎های توسعه ای، بی پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازه ها و زیر ساخت ها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی، ویرانی لایه ازن، پدیده ال نینو، طوفانهای سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه ای، خشکسالی، سیل، فرو نشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان زایی، کاهش خاک مرغوب، آلودگی هوا، باران‎های اسیدی، جنگل زدایی و نابودیت تنوع زیستی، نشانه‎هایی از جهانی شدن پیامدهای فروسایی محیط زیست در سطح فروملی و فراملی و جهانی بودن بوده اند. تداوم وضعیت موجود،آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است.نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نا مطلوب کنونی، در طرح رویکردهایی همانند امنیت زیست محیطی، ژئوپلیتیک انتقادی، ژئوپلیتیک زیست محیطی، توسعه پایدار بسیار اثر گذاشت. با توجه به این که مفهوم «جهان» از مقیاس‎های مطالعاتی دانش یاد شده است، مرزهای محلی و ملی را در نوردیده اند، محیط زیست سویه ای ژئوپلیتیک یافته است (کاویانی،۱۳۹۰: ۸۵).
2-2-5-رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی
در مورد ماهیت و چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظریه‎های مختلفی ارائه شده است. عده ای از نظریه پردازان، ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی، که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار گردیده، از لحاظ علمی‎مستقل و بی طرفانه می‎دانند که می‎تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و تحقیق عینی بپردازد(مویر،220:1379). عده ای را باور بر این است که ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست­های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میرحیدر،42:1386)
از اوایل1970، شاهد ظهوررویکردی نوین به نام «ژئوپلیتیک انتقادی[15]»هستیم.دانشمندان ژئوپلیتیک چون اتوتایل[16] ومیشل فوکو را می‎توان ازپیشگامان این حرکت نوین دانست. این دانشمندان به طور همزمان، هم از ژئوپلیتیک انتقاد کردند و هم خود از اندیشمندان این عرصه بودند. این افراد، سیاست اندیشمندانه خود را بر «ضد ژئوپلیتیک» تعریف کرده و با وجود این، در چارچوب زیر بنایی مفاهیم ژئوپلیتیک کار می‎کردند (مویر،۳۷۸:۱۳۷۹).
محققین ژئوپلیتیک انتقادی تمایل دارند بجای تمرکز بر شناسایی عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری قدرت دولتها و سیاست خارجی ایشان، از یک سو دریابند که سیاستمداران چگونه «تصاویر ذهنی» خود را از جهان ترسیم نموده اند و این بینش ها چگونه بر تفاسیر آن ها از مکان‎های مختلف تأثیر می‎گذارند؟ ژئوپلیتیک انتقادی به عنوان نظریه ای نسبتاً جدید که توانسته است خود را بر اساس مؤلفه‎های حاکم میان بازیگران روابط بین الملل، نظام مند سازد، چارچوبی مناسب برای فهم ژئوپلیتیکی جدید، به دور از عناصر سختی هم چون مرز و مکان ایجاد کرده است. بر اساس فهم برخی از موضوعات، بدون توجه به بعضی مسائلی که طبق نظریات سنتی غیرمرتبط می‎نمودند، امری ناقص خواهد بود. از منظر ژئوپلیتیک انتقادی، استراتژی قدرت همیشه نیازمندبه کارگیری فضا وهمین سبب گفتمان می­باشد. (www.javanemrooz.com)
رویکرد انتقادی، کوشش منتقدانه برای کشف ساختارهای جامعه معاصر است که ضمن نقد زیربنایی رویکردهای رایج در شناخت جامعه به تبیین کاستی ها ی روش شناسی آنها می‎پردازند و شیوه‎های اثبات گرایی (پوزیتیوسیتی) را در مطالعه جامعه نقد می‎کند و بر این انگاره استوار است که صرف تجربه و روش‎های تجربی کافی نیست و نباید مطالعه جامعه را همسان با مطالعه طبیعت انگاشت. هدف نظریه پردازان مکتب انتقادی، ایجاد دگرگونی‎های فرهنگی و روشنگرانه برای کاهش نابرابری‎های جهانی، برقراری عدالت بین المللی، احترام به تفاوت ها و گرایش به ارزش‎های فرهنگی جدیدی است که بر فرایند تعامل موجود در صحنه‎های اجتماعی و تمدنی حاکم شود و تعامل و عمل را در چارچوب ارزشهای موجود رهبری کند (مشیر زاده،۱۳۸۴ :۲۲۱).
هر چند ژئوپلیتیک به مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت سیاست و کنش‎های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر می‎پردازد (حافظ نیا،۳۶:۱۳۸۵). اما امروزه گفتمان آن تابعی از چالش‎های برخاسته از «جهانی شدن‎های اقتصادی»، «انقلاب اطلاع رسانی» و«خطرات امنیتی جامعه جهانی» است (مجتهد زاده،۱۲۸:۱۳۸۱)و بالاخره ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست‎های پنهان دانش ژئوپلیتیک است.مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد.این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می‎باشد بیشتر توجه می‎کند. و عاشورا به عنوان عالیترین و متعالی ترین صحنه ژئوپلیتیک مقاومت از چنان ماندگاری و جاودانگی برخوردار بوده و هست که امروزه و در قرن بیست و یکم وهزاره سوم نیز توان تحریک و به غلیان در آوردن جنبش‎های مقاومت را دارد. بسیاری از نهضت ها و مقاومت ها در دنیای اسلام و حتی غیر اسلام الگوی مقاومت خود را از عاشورا الهام گرفته اند. (باباخانی،38:1392)
2-3-اندیشه ملی گرایی
ملی گرایی مفهومی‎کاملا سیاسی دارد. این مفهوم به عنوان یک اندیشه و فلسفه سیاسی تلقی می­ شود. اندیشه‎ای که در هر ملتی ریشه در هویت ملی و میهن دوستی آن ملت دارد. در حالی که مفهوم میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند، ناسیونالیسم پدیده ای فلسفی و نوین محسوب می‎شود که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شده است. در این راستا هنگامی‎که جنگ جهانی اول و جنگ‎های بزرگ قبل از آن بیشتر با انگیزه میهن دوستی شروع شده بود، جنگ جهانی دوم حاصل برخورد اندیشه‎های ناسیونالیستی بود.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته می­ شود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروه‎های مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می‎آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی‎کاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی می‎دهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید می‎کند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب می‎شود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوری‎های قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروه‎های ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشه‎های ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف می‎باشد. تنوع نژادی و قومی‎شیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشه‎های ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومی‎ناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم می‎شود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادها ی گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی می‎گردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
2-4-میهن خواهی
میهن خواهی یا وطن دوستی فلسفه سیاسی ویژه ای نیست، بلکه غریزه ای است که از حس اولیه ی تعلق داشتن به مکان و هویت ویژه ای آن و حس دفاع از منافع اولیه ی فردی در آن مکان ویژه ناشی می‎شود. گونه ی اولیه ی خودنمایی این غریزه کم و بیش در همه ی حیوانات قابل مشاهده است. بیشتر حیوانات محدوده‎های مشخصی را برای جولان دادن و منافع اختصاصی، فردی یا گروهی خود در نظر گرفته و به آن دلبستگی و تعلق می‎یابند و دخالت و تجاوز دیگران را در آن با سرسختی دفع می‎کنند. (مجتهدزاده،70:1381). مفهوم میهن از انگیزه‎های سیاسی دور است و از حد غریزه ی طبیعی خارج نمی‎شود. میهن خواهی یا میهن دوستی تا آن اندازه طبیعی و غریزی است که با تعلقات معنوی انسان درآمیخته و جنبه ی الهی به خود می‎گیرد و به گونه ی مفهوم مقدس خودنمایی می‎کند.
2-5- مفهوم ملت
جمع افرادی که از پیوندهای مادی و معنوی ویژه و مشخصی برخوردار باشند و با مکان جغرافیایی ویژه ای، «سرزمین سیاسی یکپارچه و جداگانه» همخوانی داشته باشند و حاکمیت حکومتی مستقل را واقعیت بخشند، ملت آن سرزمین یا کشور شناخته می‎شوند. بدین ترتیب ملت و ملیت پدیده‎های سیاسی هستند که در رابطه مستقیم با سرزمین واقعیت پیدا می‎کنند و این اصطلاحات در حالی که مباحث سیاسی هستند، جنبه ای کاملاً جغرافیایی به خود می‎گیرند. (مجتهدزاده،65:1381).
در زبان‎های اروپایی واژه ملت از کلمه(natio) مشتق شده و بر مردمانی دلالت دارد که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله هستند. ملت به مجموعه ای از افراد ساکن در فضای جغرافیایی مشخص و محدود از حیث سیاسی اطلاق می‎شود که بر اساس عوامل و خصیصه‎هایی نظیر تبار، تاریخ، فرهنگ، دین، مذهب، سرزمین، قومیت، زبان و …نسبت به یکدیگر احساس همبستگی می‎کنند و خود را متعلق به یک ما می‎دانند.(حافظ نیا و همکاران،108:1389)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]




2- موج سوم: شاید بتوان گفت که این کتاب نمایانگر مهم ترین نظریه تافلر است که موج سوم را به دو موج بزرگ دیگر در توسعه بشر افزوده است .

اولین موج: شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایم برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه فنون و فناوری ها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

موج دوم: انقلاب صنعتی است که در بر گیرنده حرکت به سمت روش های تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهره برداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزاینده تر فناوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده تغییرات لازم بر آمده بودند.

موج سوم: تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته او در دهه 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیش بینی غیر عادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیو تکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم اینک می توانیم در روش های تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیش بینی توسعه بازاریابی و افزایش قدرت مصرف کننده معطوف داشته بود. او حتی واژه ای جدید ( presume ) را ابداع کرد که ترکیبی از تولید کننده ( presume ) و مصرف کننده ( consumer ) است.

او در ادامه کتابش می نویسد: جهانی که شاهد ظهور بسیار سریع ارزشها و فناوری های تازه، روابط ژئوفیزیکی جدید، سبک های زندگی تازه و روش های جدید ارتباطی است، نیازمند عقاید، طبقه بندی ها و مفاهیمی کاملا تازه و نو است. ما نمی توانیم با روش های دیروز وارد جهان فردا شویم .

3- تغییر قدرت: در این کتاب، که آخرین بخش از سه گانه است، تافلر تجزیه و تحلیل اولیه خود را ادامه می دهد و به این موضوع می پردازد که چگونه افراد، سازمان ها و کشورها تحت تاثیر تغییرات قرار دارند. او درباره یک سیستم جدید قدرت می پردازد که جایگزین دوران صنعتی خواهد شد.

واژه تغییر قدرت در معنا با واژه تغییر در قدرت تفاوت دارد. به گفته تافلر، تغییر در قدرت: به معنای انتقال قدرت است اما تغییر قدرت: به معنای تغییر در ذات و ماهیت قدرت است. تغییر قدرت تنها قدرت را انتقال نمی دهد بلکه آن را متحول می سازد کتاب تغییر قدرت سه منبع قدرت را به ما یاد آوری می کند: زور، ثروت، دانش. همه شرکت ها در چهارچوبی کار می کنند که تافلر آن را حوزه قدرت می نامد و این سه ابزار قدرت در آن به طور مستمر به فعالیت خود ادامه می دهند. افزایش اهمیت دانش که در تمام این سه گانه به آن اشاره شده، تغییری عمیق را در توازن میان آنها باعث شده است.

کتاب تغییر قدرت هیچ گونه راه حل زود هنگامی در مورد مشکلات مرتبط با تغییر ارائه نمی دهد. تافلر در باره تلاش های انجام شده برای حرکت افراد، شرکت ها و اقتصادهای ملی به سمت یک وابستگی تازه به علم و دانش بحث می کند. به اعتقاد او حتی در صورت حل این تضادهای قدرت، باز هم همه مشکلات حل نخواهند شد. او چالش های بیشتری را در نظر دارد زیرا تفاوت میان اقتصادهای سریع و کند همیشه وجود دارد.
گابریل تارد: گابریل تارد نظریه تقلید را بنیان نهاد. تارد ( قاضی فرانسوی ) با بررسی طبیعت جنایت های مختلف تقلید را علت واقعی و اساسی وقوع جرایم اجتماعی اعلام کرد و دامنه آن را تا آنجا وسعت بخشید که جامعه بدون تقلید را غیر قابل تصور دانست. تارد مشاهد کرد که میزان تطابق افراد با یک اندیشه جدید اغلب تابع یک منحنی S شکل است. در ابتدا افراد کمی با ایده جدید خو می گیرند، سپس میزان تطابق به دلیل مقایسه زیادی از افراد با نو آوری افزایش می یابد. زیرا عده کمی برای تطبیق با نو آوری باقی می مانند .

نظریه قوانین تقلید 40 سال بعد از پیدایش پایه و اساس نظریه معرف نشر نو آوری های راجرز و نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت باندورا را تشکیل داد.

نظریه همگان را گابریل تارد ارائه کرد. او معتقد است عصر ما نه عصر انبوه خلق بلکه عصر همگان یا همگان ها است. وی همگان را ناشی از مطبوعات می داند.

خصوصیات همگان و افراد آن :

1- جمع نامجاور است

2- کنش و واکنش های دور شکل میگیرد ( پراکنده بودن جمع )

3- عقلانیت و همفکر ی همگان

4- به جوامع صنعتی اختصاص دارد

5- روزنامه واحدی مطالعه میشود .

6- افراد پیوند روحی ، روانی ، و معنوی دارند .

7- همدیگر را نمیبینند،صدای هم را نمیشنوند .

8- در یک سرزمین وسیع و هر کدام در خانه خود نشسته اند .

9- هر گروه با هم اراده مشترکی دارند .

10- قابل شمارش نیستند .

11- نامتجانس است .

تارد معتقد است که: کلام بالدار روزنامه ها از مرزهایی می گذرد که در گذشته صدای مشهورترین سخنوران از آن نمی گذشت.

افکار عمومی: حاصل نهایی فعالیت عامه را پیدایی افکار عمومی می گویند. افکار عمومی عقیده یا قضاوتی است که مورد قبول همگان است و هم جنبه عاطفی دارد و هم جنبه ادراکی. نگرش های مردم چه مثبت چه منفی در مورد یک چدیده خاص افکار عمومی است.

وفاق ( دوستی ) عمومی: افکار عمومی اگر به شدت تعمیم و گسترش یابد به وفاق عمومی تبدیل می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]




در حقیقت می‌توان گفت رفتار(رفتار شهروندی سازمانی) اعضای هیئت‌علمی در دانشگاه تابعی از ویژگی‌های شخصیتی شغل، چگونگی روابط میان همکاران، چگونگی فرهنگ محیط کار، سیاست‌ها و رفتار مدیریت ارشد با کارکنان، شخصیت و نحوه سرپرستی، چگونگی فرایندهای کاری و ارتباطات، درمجموع جوسازمانی است. جوسازمانی مجموعه‌ای از نگرش‌ها، ارزش‌ها، عقاید و انتظارات محیط کاری است که الگوی فعالیت‌های سازمانی را توصیف می‌کند و تأثیرات معناداری بر روی رفتار کارکنان دارد.(لانگ،۲۰۰۰). ازاین‌رو می‌توان اذعان نمود اگر جو و فضای حاکم بر سازمان مطلوب باشد و کارمندان احساس کنند به‌عنوان عنصر اساسی در پیشبرد اهداف و درنتیجه موفقیت سازمان موردتوجه قرار می‌گیرند و به خواسته‌ها و نیازهای آنان نیز در کنار اهداف و مطلوبیت‌های سازمان توجه می‌شود؛ به‌صورت فعال و مشتاقانه در سازمان فعالیت می‌کنند، در جهت انجام بهتر وظایف با یکدیگر تعامل و همکاری می‌کنند.
همچنین وقتی جوسازمانی سالم و دوستانه در سازمان حاکم باشد اعضای هیئت‌علمی رفتارهای از قبیل؛ پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و درگیر شدن با مسائل سازمانی، تأکید اعضای هیئت‌علمی بر جنبه‌های مثبت دانشگاه به‌جای جنبه‌های منفی آن، شکیبایی در برابر موقعیت‌های نامطلوب و نامساعد، کار کردن در شرایط سخت و دشوار بدون اعتراض و نارضایتی و گلایه‌مندی، همچنین تمایل به تحمل شرایط ناراحت‌کننده، کار بدون شکایت و ابراز ناراحتی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه، فداکاری اساتید درراه منافع سازمانی و حمایت و دفاع از دانشگاه، احساس هویت و پیروی از دانشگاه، فراتر رفتن از علایق فردی و گروهی را از خود بروز می‌دهند و در کل نسبت به سازمان و اهداف آن احساس وفاداری و تعهد می‌کنند.
اما درصورتی‌که جوسازمانی نامطلوب باشد، زمینه برای بروز رفتارهای نامناسب فراهم می‌شود زیرا در این فضا کارمندان معتقدند سازمان به خواسته‌ها و علائق آنان توجهی نمی‌کنند، عدالت در رفتار مدیران وجود ندارد و تنها برای تحقق اهداف و مطلوبیت‌های تعیین‌شده سازمان تأکید می‌شود. در این فضا اعضای هیئت‌علمی دانشگاه خواستار تغییر وضع موجود سازمان بر اساس خواسته‌های خود می‌باشند(هوی و میسکل،۲۰۰۸). که در این فضا سخن از رفتارهای فرا نقشی در بین اساتید دانشگاه بی‌معناست. یافته‌ها نیز مؤید این نکته است که اگر جو حاکم بر دانشگاه مطلوب نباشد عدم بروز رفتار شهروندی سازمانی در بین اعضای هیئت‌علمی دانشگاه موضعیت می‌یابد. همان‌گونه که نتایج تحقیق نشان می‌دهد، جوسازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد، اگر جو حاکم بر دانشگاه مطلوب باشد، کارمندان برداشت مثبتی از فضا، جو و محیط دانشگاه دارند، که زمینه برای بروز رفتار شهروندی سازمانی فراهم می‌گردد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۵ – آیا جوسازمانی در رابطه بین فرهنگ‌سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی نقش واسطه‌گری را ایفا می‌کند؟
نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل داده‌های مربوط به این مورد، حاکی از آن است که نقش واسطهای جوسازمانی در رابطه بین فرهنگ‌سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. با توجه به بررسی‌های انجام‌گرفته در پژوهش‌های پیشین تاکنون در هیچ پژوهشی در مورد این‌که آیا ( جوسازمانی در رابطه بین فرهنگ‌سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی نقش واسطه‌گری را ایفا می‌کند)، به‌صورت مستقیم پرداخته نشده است.
جوسازمانی هنجارها، ارزش‌ها و نگرش‌های غالب در فرهنگ سازمان را منعکس می‌سازد و به‌عنوان منبعی که شکل‌دهی رفتار را تحت تأثیر قرار می‌دهد، عمل می کند. یعنی ادراک جمعی افراد از جوسازمانی که موقتی و نسبت به فرهنگ‌سازمانی از پایداری کمتری برخوردار است. چاندان (۱۹۹۵)، معتقد است جوّ مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و عواملی است که به‌وسیله کارکنان درباره سازمانشان ادراک می‌شود و می‌تواند به‌عنوان شکل‌دهنده رفتارشان عمل کند. این عوامل ممکن است شامل توصیف‌های شغل، چارچوب ساختار سازمانی، معیارهای عملکرد و ارزشیابی، سبک رهبری، نوآوری‌ها، ارزش‌ها، فرهنگ‌سازمانی و غیره باشد. از طرفی دیگر، لوئیس (۱۹۸۳)، فرهنگ‌سازمانی مجموعه‌ای از دریافت‌ها و تفاهم‌های مشترک برای سازمان دادن کنش‌هاست که زبان و دیگر محمل‌های نمادی برای بیان تفاهم مشترک به کار می‌رود. پترز و واترمن (۱۹۸۲)، فرهنگ را مجموعه‌ای از ارزش‌های مشترک غالب و دارای ارتباط منطقی است که با وسایل نمادین مانند داستان‌ها، افسانه‌ها، حکایت و کلمات قصار مبادله می‌شود، تعریف کرده‌اند. دنیسون (۲۰۰۶)، فرهنگ‌سازمانی را کاربردی برای تعیین ارزش‌ها، اعتقادات، فرضیات و شیوه‌های مشترکی می‌داند که نگرش و رفتار اعضا را در سازمان شکل می‌دهد و سپس هدایت می‌کند.
با توجه به مفروضات ارائه‌شده می‌توان بیان کرد: در سازمانی که در آن تاکید و تمرکز بر تشریک‌مساعی، وفاداری، کارگروهی،می‌شود و رهبر در آن نقش هدایت‌کننده و تسهیل‌کننده را دارد، وفاداری به‌عنوان عامل ارتباط و درنهایت تعهد نسبت به سازمان و اخلاق در سازمان به‌عنوان یک ارزش قلمداد می‌شود، در چنین سازمانی جوسازمانی ایجاد می‌شود که در آن ا
فراد احساس می‌کنند که به افکار و اعتقادات آن‌ ها احترام گذاشته می‌شود، انعطاف‌پذیری لازم در سازمان وجود دارد، عدالت در رفتار مدیران و سرپرستان مشاهده می‌شود، مدیران و سرپرستان از خلاقیت و نوآوری حمایت می‌کنند، به دغدغه‌های کارکنان گوش‌داده می‌شود، از عملکردهای آن‌ ها قدردانی می‌شود، صمیمیت در بین کارکنان و مدیران وجود دارد، و همکاری و گذشت در میان اعضا وجود دارد.
در چنین محیط و جوسازمانی؛ بروز رفتار شهروندی که افراد تشویق می‌شوند تا پا را از شرح وظایف شغلی رسمی‌شان فراتر گذاشته و در پی کمک به همکاران در رابطه به حل مشکلات کاری آنان برآیند. از پذیرش سایرین در گروه کار (بدون هیچ اعتراض و ایراد گرفتن از آنان) استقبال کنند، انعطاف‌پذیری در برابر مشکلات و سختی‌های کاری، تلاش در جهت به حداقل رساندن سطح تعارض بین همکاران، صرفه‌جویی و محافظت از منابع سازمانی، شرکت در جلسات، کار کردن در وقت شخصی می‌باشد. درواقع فضای حاکم بر دانشگاه از دیدگاه اعضای هیئت‌علمی به‌گونه‌ای است که عوامل چارچوب فرهنگ‌سازمانی، معیارهای عملکرد و ارزشیابی، سبک رهبری، نوآوری‌ها، ارزش‌ها، طراحی سازمانی، وضوح و روشنی اهداف و مقاصد سازمان و روشنی رسالت‌ها و مأموریت سازمان برای کارکنان، همچنین داشتن ساختار گزارش دهی مشخص، ویژگی‌های شخصیتی شغل، روابط میان همکاران، فرهنگ محیط کار، مدیریت ارشد، سرپرستی یا نظارت مستقیم، فرایندهای کاری، و ارتباطات، در سطح بالایی قرار دارد.
بنابراین شور و اشتیاق نسبتاً زیادی در دانشگاه وجود دارد، جو حاکم بر دانشگاه مطلوب می‌باشد، ادراک و تجارب مثبتی نسبت به دانشگاه وجود دارد. که درنتیجه، نقش واسطه‌ای جوسازمانی در دانشگاه در رابطه بین فرهنگ‌سازمانی و بروز رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه را معنادار می‌کند. ازاین‌رو رفتار شهروندی سازمانی که شامل رفتاری خودجوش و آگاهانه، و داوطلبانه است، از جانب اعضای هیئت‌علمی دانشگاه انجام می‌شود که درنتیجه ای حاکم بودن جو مطلوب و وجود فرهنگ‌سازمانی مناسب در دانشگاه(همان‌طور که نتایج پژوهش نشان می‌دهد) افزایش می‌یابد.
۵-۵ – تعیین میزان رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه کابل
نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل داده‌های مربوط به این مورد، حاکی از آن است که رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه، (از آنجائی که از سطح کفایت قابل‌قبول(Q2) به‌طور معناداری بالاتر است)، و همچنان بالاتر از سطح کفایت مطلوب (Q3) قرار دارد اما غیر معنادار می‌باشد .
با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اینکه رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه در حد مطلوب می‌باشد. علت دستیابی به چنین نتیجه‌ای را از طرفی می‌توان به وجود فرهنگ‌سازمانی قوی و غالب بودن بُعد فرهنگ قبیله‌ای که خود نشان‌دهنده وفاداری و تعهد کارکنان به سازمان و رهبری سازمان است و جوسازمانی مطلوب در دانشگاه دانست. از سویی دیگر، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که، بین رفتار شهروندی اعضای هیئت‌علمی و جوسازمانی سازمان آموزشی رابطه معنادار وجود دارد، یعنی درک و احساس اعضای هیئت‌علمی دانشگاه کابل از جو حاکم در آن به گونه است که، در آن مدیران حمایت‌کننده، تسهیل‌کننده، و عدالت در رفتارها مشاهده‌شده، سازمان و قوانین آن از انعطاف‌پذیری لازم برخوردار می‌باشد، رفتارهای دوستانه وجود دارد.
در چنین فضای از اعضای هیئت‌علمی انتظار رفتار شهروندی سازمانی بعید به نظر نمی‌رسد. درواقع رفتار فرا نقشی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه که ماورا حداقل نیازمندی‌های کلی مورد انتظار دانشگاه انجام می‌دهند، در داشتن درک و تصویری مناسب اعضای هیئت‌علمی از فرهنگ‌سازمانی و جوسازمانی حاکم بر دانشگاه، مربوط دانست. ازجمله رفتارهای اعضای هیئت‌علمی دانشگاه در این زمینه می‌توان به ابراز عقاید، پرداختن به مسائل کاری در وقتهای شخصی، مشارکت در رویدادهای سازمان، حضور در جلسات و درگیر شدن با مسائل سازمانی و… اشاره کرد. بدین ترتیب با توجه به اوصاف بیان‌شده می‌توان نتیجه گرفت که دانشگاه کابل برای افزایش رفتار شهروندی سازمانی اساتید می‌بایست به بهبود متغیرهای همچون ابعاد فرهنگ‌سازمانی و جوسازمانی تلاش نموده و در جهت حفظ و بهبود وضع موجود این دو متغیر مهم را موردتوجه مضاعف قرار دهند.
۶-۵بُعد غالب فرهنگ‌سازمانی در دانشگاه کابل بُعد ویژگی های غالب می‌باشد.
نتایج تحقیق نشان می‌دهد که از دیدگاه اعضای هیئت‌علمی دانشگاه، بُعد غالب فرهنگ‌سازمانی در دانشگاه بُعد ویژگی های غالب است. همان‌گونه که در تعریف فرهنگ‌سازمانی آمده است، فرهنگ‌سازمانی الگویی از ارزش‌ها و باورهای مشترکی می‌شمارد که به اعضای یک‌نهاد معنی و مفهوم می‌بخشد (استانلی دیویس، ۱۹۹۵). چنین نتیجه می‌گیریم که در دانشگاه، فرهنگ‌سازمانی همان اندیشه‌های مشترک، فرضیات و ارزش‌های مشترک افراد است که اعضای هیئت‌علمی از آن برای پیشبرد اهداف و مقاصد مشترکشان و اینکه کارها چگونه انجام شود، استفاده می‌کنند.
با توجه به این‌ نتایج پژوهش نشان می‌دهد که بُعد غالب فرهنگ‌سازمانی در دانشگاه کابل بُعد ویژگی های غالب است، چنین استنباط می‌شود که دانشگاه کابل مکان و یا محیطی است که، در آن وفاداری، تعهد شخصی، جامعه‌پذیری گسترده و جامع، کار
تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی و احساس روابط خانوادگی به عنوان ارزش تلقی می شود. و رهبری در آن نقش تسهیل‌کننده و حمایتی را دارد.
لذا می‌توان در توجیه این یافته این‌گونه استدلال نمود که تعبیر هر یک از اعضای هیئت‌علمی از فرهنگ‌سازمانی حاکم در دانشگاه کابل،تاکید دانشگاه بیشتر بر ویژگی‌های وفاداری، تعهد شخصی، جامعه‌پذیری گسترده و جامع، کار تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی است. رهبری و مدیریت نقش تسهیل گر، یاری‌دهنده، و حمایتگری را دارد و محرک‌های اصلی در دانشگاه کابل تعهد، ارتباطات مثبت و رشد حرفه‌ای است و اهداف سازمان توسعه انسانی و پدیدآورنده اثربخشی و پاسخگویی می‌باشد.
۷-۵- نتیجه‌گیری نهایی
آموزش عالی به‌عنوان یک‌نهاد اجتماعی در جوامع امروزی، در جهت تولید و غنا بخشی به دانش، تسریع و تسهیل فرایند توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کشور، برقراری روابط علمی و فرهنگی در سطح منطقه و جهان، به‌عنوان یک‌نهاد پویا نقش هدایتی و راهبردی مشارکت فکری مردم در اداره جامعه را بر عهده دارد. بدین ترتیب امروزه آموزش عالی کارکرد زیادی در جهت توسعه همه‌جانبه در جامعه دارند. آموزش عالی که مقدرات کشور در دست محصولات آن است، وظیفه اساسی درزمینۀ توسعه کشور دارد. این امر مسئولیت‌های آموزش عالی را به‌عنوان یک‌نهاد نسبت به وظایف اجتماعی تبیین می‌کند.
اعضاء هیئت‌علمی دانشگاه‌ها به‌عنوان آگاه‌ترین قشر جامعه، نقش ارشادی در اشاعه فرهنگ و دانش کشور دارند. ازاین‌رو دانشگاه‌ها به دلیل نقش و کارکردهای ویژه‌ای که در خدمت و بهسازی جامعه دارند، از جایگاه ممتازی در جامعه برخوردار هستند. لذا هرگونه تلاش آنان برای بهسازی و ارتقای سطح جامعه خود زمینه خدمت بهتر و مؤثرتر به اجتماع و محیط پیرامون خود را فراهم می‌سازد. زمینه ‌اصلی در فرهنگ‌سازمانی وجود سیستمی از معانی و مفاهیم مشترک در میان اعضای سازمان است. در هر سازمانی الگویی از باور‌ها، سمبل‌ها، ارزش‌ها، داستان‌ها و آداب‌ورسوم وجود دارد که به‌مرورزمان به وجود آمده‌اند. این الگوها باعث می‌شوند که در خصوص اینکه سازمان چیست و چگونه اعضاء باید رفتار خود را ابراز کنند، درک مشترک و یکسانی به وجود آید و همه اعضا به آن احترام می‌گذارد و ارزش قائل است.
با توجه به مفروضات ارائه‌شده چنین نتیجه می‌گیریم که فرهنگ‌سازمانی همان اندیشه‌های مشترک، فرضیات و ارزش‌های مشترک افراد است که از آن برای پیشبرد اهداف و مقاصد مشترکشان و اینکه کارها چگونه انجام شود، استفاده می‌کنند.

    • نتایج این پژوهش نشان داد که، متغیر فرهنگ‌سازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد. بر این اساس دانشگاه‌ها باید بکوشند تا از طریق ایجاد فرهنگ‌سازمانی قوی، زمینه را برای اساتید به‌گونه‌ای آماده کنند که اعضای هیئت‌علمی نقش شایسته و بایسته خود را در جهت تحقق اهداف مطلوب سازمان ایفا کرده و از این طریق زمینه را برای بهبود جوسازمانی سالم آماده کرده تا زمینه‌ای بروز رفتار شهروندی سازمانی اساتید تشویق و درنهایت به بهبود و عملکرد دانشگاه منجر گردد. به‌عبارت‌دیگر می‌توان گفت دانشگاه‌ها به‌منظور تضمین رفتار شهروندی سازمانی و بهبود جوسازمانی حاکم بر دانشگاه، ناچارند به توسعه و ارتقای سطح فرهنگ‌سازمانی بپردازند.
    • بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، فرهنگ‌سازمانی دانشگاه رابطه مثبت و معناداری با جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئت‌علمی دارد. به‌عبارت‌دیگر؛ فرهنگ‌سازمانی قوی جوسازمانی را به وجود می‌آورد که افراد را به رفتار شهروندی سازمانی تشویق و ترغیب می‌کند. یا می‌توان گفت که در یک فرهنگ‌سازمانی قوی است که جوسازمانی سالم ایجاد می‌شود و جوسازمانی مطلوب باعث بروز رفتار شهروندی سازمانی در اعضای هیئت‌علمی می‌شود. به همین دلیل باید تلاش جدی برای حفظ فرهنگ‌سازمانی دانشگاه و همچنین تلاش در جهت تقویت فرهنگ‌سازمانی دانشگاه صورت گیرد.
    • همچنان نتایج پژوهش نشان داد که جوسازمانی رابطه مثبت و معنادار با رفتار شهروندی سازمانی دارد. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را می‌تواند چنین بیان نمود ، وقتی‌که، جوسازمانی مناسبی بر سازمان حاکم باشد، تعارض در سطح پایینی قرار دارد؛ اشتیاق، هیجان و شادی در بین کارمندان زیاد به چشم می‌خورد، افراد مشتاقانه و فعالانه عمل می‌کنند. درواقع وقتی چنین جو در دانشگاه حاکم گردد، اعضای هیئت‌علمی به این باور می‌رسند که سازمان به نیازها و خواسته‌های آنان اهمیت می‌دهد، رفتارهای مدیر عادلانه است، و در سازمان جوسازمانی سالم حاکم است. آن‌وقت است که، میزان رضایت و تعهد آنان نسبت به سازمان بالا می‌رود و درنتیجه رفتارهای فرا نقشی یا رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه افزایش می‌یابد. زیرا کاهش و یا نقصان در رفتار شهروندی سازمانی زمانی موضوعیت دارد که افراد به‌گونه‌ای از وضع موجود سازمان رضایت نداشته باشند و خواهان تغییر وضع موجود در جهت خواسته‌های خود باشند.
    • نتایج حاصل از تجزیه‌وتحلیل داده‌های مربوط به این مورد، حاکی از آن است که نقش واسطهای جوسازمانی در رابطه بین فرهنگ‌سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را می‌تواند چنین تفسیر کرد که، فرهنگ‌سازمانی یکی از تأثیرگذارترین عوامل بر ایجاد جوسازمانی مناسب و به تعقیب آن بروز رفتار مناسب شهروندی سازمانی است. یعنی هرچه جوسازمانی مناسب در سازمان حاکم باشد فرهنگ‌سازمانی قوی به وجود خواهد آمد و برعکس آن، به دنبال آن زمینه بروز رفتار شهروندی مناسب در سازمان ایجاد می‌شود.
    • نتایج به‌دست‌آمده در این مورد که رفتار شهروندی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه کابل به چی میزان است؟ نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئت‌علمی دانشگاه کابل بالاتر از حد قابل‌قبول می‌باشد. از دلایل رسیدن به چنین نتیجه را می‌توان چنین بیان کرد که، فضای و جوسازمانی سالم و رقابتی، حاکمیت فرهنگ‌سازمانی قوی، اشتیاق شغلی و رضایت شغلی و همچنان هویت شغلی را ازجمله دلایل رسیدن به چنین نتیجه دانست. دیگر اینکه، اکثریت اعضای هیئت‌علمی را افراد جوان و باانگیزه تشکیل می‌دهند که انرژی کافی را برای فعالیت‌های فراتر از نقش را دارا هستند و انگیزه‌های ارتقاء و کسب مهارت، دانش و تخصص و فضای رقابتی را نیز می‌توان ازجمله دلایل رسیدن به چنین نتیجه‌ای دانست.
    • نتایج پژوهش درزمینه اینکه، بعد غالب فرهنگ‌سازمانی در دانشگاه کابل چیست؟ نتایج پژوهش نشان داد که بعد ویژگی های غالب؛ بعد غالب در دانشگاه کابل می‌باشد. در دانشگاه کابل ضمن اینکه اعضا سازمانشان را به مثابه یک خانواده بزرگ دانسته و در اجرای امور مشارکت زیادی باهم دارند، ریسک پذیری، پویایی، رقابت بین اعضا با رعایت قوانین و مقررات رسمی سازمان وجود دارد، انسجام و پیوندهای بین فردی و گروهی، مکانیسم پیونددهنده اعضای جامعه و سازمان است. که در همچون فرهنگی همبستگی و انسجام گروهی، مشارکت، کار تیمی، احساس روابط خانوادگی در بین اعضا از ویژگی‌های غالب در سازمان می‌باشد.

لذا رؤسای دانشگاه باید نسبت به فرهنگ‌سازمانی، و نیز اقدام در جهت قدرت و قوت بخشیدن به آن تلاش کنند. چراکه نبود فرهنگ‌سازمانی یا نقصان در فرهنگ‌سازمانی دانشگاه مشکلات زیر را به دنبال خواهد داشت؛ حاکم شدن جو نامطلوب در دانشگاه، کمبود رفتار شهروندی سازمانی در بین اعضای هیئت‌علمی، عدم تفاهم در ارزش‌ها، باورها، درک و استنباط مشترک اعضای هیئت‌علمی و شیوه‌های تفکر یا اندیشیدن که اعضای هیئت‌علمی در آن‌ ها وجوه مشترک دارند، عدم احساس هویت در اعضای هیئت‌علمی دانشگاه نسبت به باور‌ها و ارزش‌ها، عدم وجود الگویی از ارزش‌ها را به دنبال خواهند داشت. ازاین‌رو سازمان‌ها به‌ویژه سازمان‌های آموزش عالی در پی تعیین و استخراج عواملی فرهنگی باشند که منجر به بهبود جوسازمانی مناسب و بروز رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیئت‌علمی می‌شوند.
۸-۵- محدودیت‌ها
محدودیت‌های پژوهش حاضر را می‌توان به دودسته محدودیت‌های اجرایی و پژوهشی تقسیم نمود که در ادامه به موارد مرتبط با هر یک اشاره می‌گردد:
۱-۸-۵- محدودیت‌های اجرایی
۱- طولانی بودن پرسشنامه که موجب می‌شد اعضای هیئت‌علمی کمتر همکاری کنند.
۲-حساسیت اعضای هیئت‌علمی نسبت به گویه های پرسش‌نامه و همکاری محتاطانه آنان با پژوهشگر.
۳- خطرات احتمالی ناشی از ناامنی در مسیر راه‌ها و مشکل دسترسی به جامعه آماری و تعطیلی نسبی دانشگاه کابل.
۲-۸-۵- محدودیت‌های پژوهشی
۱- استفاده از پرسشنامه به‌عنوان تنها ابزار گردآوری اطلاعات (چراکه در صورت استفاده همزمان از سایر ابزارها از قبیل مشاهده و مصاحبه و… امکان جمع‌ آوری اطلاعات دقیق‌تر و نیز رفع مشکلات مربوط به سوء درک گویه های پرسشنامه از سوی پاسخگو فراهم می‌شد و در این صورت نتایج از روایی بالاتری برخوردار می‌گردید.

    1. – محدودیت دیگری این پژوهش این است که فقط، به بررسی ویژگی‌های خاصی در یک مقطع زمانی مشخص توجه شده است. بنابراین، به‌جای در نظر گرفت تصویر بزرگ و بلندمدت از سازمان، فقط تصویر مقطعی از آن نشان داده می‌شود و این بدان معنا است که به تاریخ سازمان، محیط بیرونی و سایر متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر فرهنگ‌سازمانی، جوسازمانی و رفتار شهروندی سازمانی توجه نشده است.
    1. – درک نادرست از مؤلفه‌های پرسشنامه، عدم تمایل به تکمیل پرسشنامه و عدم امکان تعمیم نتایج به‌دست‌آمده به سایر سازمان‌های آموزش عالی در افغانستان، از محدودیت‌های دیگر پژوهش حاضر است.

۹-۵- پیشنهادها
پیشنهادهای پژوهش حاضر را می‌توان به دودسته پیشنهادهای پژوهی و کاربردی تقسیم کرد که در ادامه به هر یک از موارد اشاره می‌شود:
۱-۹-۵- پیشنهادهای پژوهشی

    1. بررسی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی و جوسازمانی در دانشگاه کابل از دیدگاه دانشجویان و مقایسه نتایج آن با نتایج پژوهش حاضر.
    1. انجام این پژوهش در سایر دانشگاه‌های کشور به‌منظور مقایسه یافته‌های این پژوهش با یافته‌های آن‌ ها.
    1. بررسی رابطه بین فرهنگ‌سازمانی با جوسازمانی در ارتباط با سایر متغیرهای سازمانی دیگر نظیر؛ رهبری، شایستگی مدیران، ساختار سازمانی، عدالت سازمانی، انسجام سازمانی و… .

۲-۹-۵- پیشنهادهای کاربردی:

  1. پیشنهاد می‌شود رؤسای دانشگاه زمینه آشنایی اعضای هیئت‌علمی را بااهمیت و کاربرد فرهنگ‌سازمانی در موقعیت دانشگاه را فراهم نمایند تا به کمک آن اعضا آگاه شده از موضوع فرهنگ‌سازمانی برای پیشبرد امور آتی و موفقیت دانشگاه بهره‌برداری مؤثر نمایند. بدین منظور لازم است که دانشگاه به‌جای وضع قوانین و مقررات و اجبار اعضای هیئت‌علمی به اجابت آن، به ترویج و حمایت از نوآوری، ابداع و ابتکار تأکید شود، تا از این طریق به موفقیت و تحقق اهداف سازمان دست یابند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]




نمودار ۴- ۲: میانگین و انحراف استاندارد کمرین در گروه‌های کنترل و تمرین

۴-۳-۳- سوال پژوهشی سوم

آیا پس از هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد رابطه معناداری بین سطوح واسپین و کمرین موش‌های ماده نژاد اسپراگوداولی وجود دارد؟
با توجه به جدول ۴-۴ و مقدار ضریب همبستگی پیرسون (۲۲/۰=r)، رابطه معناداری بین میزان واسپین و کمرین گروه تمرین وجود ندارد (p= NS).
جدول ۴- ۴: ضریب هبستگی پیرسون بین متغیرهای پژوهش در گروه تمرین

متغیر مقادیر
واسپین و کمرین
تعداد
سطح معناداری
ضریب همبستگی

۲۲/۰

۱۶

NS

سطح معناداری

۳۹/۰

نمودار ۴-۳: همبستگی بین هورمون واسپین و کمرین در گروه تمرین

فصل پنجم

بحث و نتیجهگیری

۵-۱- مقدمه

در فصل دوم، نتایج تحقیقات مختلف درباره تاثیر تمرینات ورزشی و پزشکی بر سطوح پلاسمایی واسپین و کمرین ارائه گردید. در فصل قبل نیز یافته های پژوهش حاضر گزارش شد. در آخرین فصل از این پژوهش، لازم است به بحث و نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها پیرامون یافته‌های پژوهش پرداخته شود. در ابتدا خلاصه و نتایج کلی پژوهش همراه با یافته های آن ارائه میشود. سپس نتایج پژوهش حاضر با پژوهشهای سایر محققین مقایسه و تفسیر می‌گردد و در نهایت با ارائه پیشنهادهای پژوهش راه را برای محققان بعدی روشن مینماید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-۲- خلاصه پژوهش

هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت هوازی شدید بر تغییرات سطوح پلاسمایی واسپین و کمرین در موشهای ماده نژاد اسپراگوداولی بود. بدین منظور، بعد از هماهنگیهای اولیه، ۳۵ سر موش ماده ۲ ماهه نژاد اسپراگوداولی از آزمایشگاه دانشگاه علوم پزشکی شیراز خریداری شد. پس از انتقال آزمودنیها به محیط آزمایشگاه و وزنکشی آنها، آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی (۲۰ سر) و کنترل (۱۵ سر) تقسیم شدند. سپس آزمودنیها در قفسهای پلیکربنات مجزا که در هر قفس ۵ سر موش قرار داشت، دما ۳±۲۳ درجه سانتیگراد، رطوبت ۲۵ درصد و چرخهی ۱۲ ساعت روشنایی و ۱۲ ساعت تاریکی بود، نگهداری شدند. حیوانات از طریق بطریهای ۳۰۰ سیسی، دسترسی آزاد به آب داشتند و به بسته های غذایی به صورت پلت دسترسی داشتند. این پژوهش براساس اصول مراقبت از حیوانات آزمایشگاهی (NIH-Publication) انجام شد. آزمودنیهای گروه تمرینی، جهت آشنایی با نوارگردان به مدت یک هفته، با سرعت ۵ متر بر دقیقه و با شیب صفر درجه به مدت ۱۰ دقیقه بر روی نوارگردان به تمرین پرداختند. سپس این گروه مطابق با برنامه تمرینی خود (جدول ۳-۱)، طی ۸ هفته، فعالیت تمرینی خود را انجام دادند. به طوری که، هر جلسه از تمرین در ساعت مشخصی از صبح انجام شد. ۲۴ ساعت بعد از اتمام آخرین جلسه تمرینی، همه موشها با مخلوطی از کتامین (۳۰ تا ۵۰ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و زایلازین (۳ تا ۵ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) بیهوش شدند و سپس از ناحیه قلب، عمل خونگیری از موشها به اندازه ۵ سیسی انجام گرفت. نمونه های خونی به درون لولههای ضد انعقاد هپارین ۵ سیسی ریخته شد و سپس پلاسمای موجود در خون‌ها، توسط دستگاه سانتریفیوژ به مدت ۱۵ دقیقه با سرعت ۴۰۰۰ دور بر دقیقه جداسازی و با بهره گرفتن از وسیله آزمایشگاهی سمپلر، پلاسما درون تیوپها ریخته شد و در دمای ۷۰- درجه سانتیگراد نگه‌داری گردید. سپس نمونه ها برای اندازه گیری هورمونهای واسپین و کمرین، به آزمایشگاه منتقل گردید و با بهره گرفتن از کیت‌های واسپین و کمرین و روش‌های آزمایشگاهی الایزا توسط کارشناس آزمایشگاه به نتایج مورد نظر دست پیدا کردیم. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که:

    1. انجام هشت هفته تمرینات هوازی شدید، تغییرات معناداری در سطوح پلاسمایی واسپین در موش‌های ماده نژاد اسپراگوداولی ایجاد کرد.
    1. انجام هشت هفته تمرینات هوازی شدید، تغییرات معناداری در سطوح پلاسمایی کمرین در موش‌های ماده نژاد اسپراگوداولی ایجاد کرد.
    1. پس از انجام هشت هفته تمرینات هوازی شدید، مشخص شد همبستگی معناداری بین سطوح پلاسمایی واسپین و کمرین، در موشهای ماده نژاد اسپراگوداولی وجود ندارد.

۵-۳- بحث و بررسی

هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی شدید بر تغییرات سطوح پلاسمایی واسپین و کمرین در موشهای ماده نژاد اسپراگوداولی بود. در این قسمت نتایج به دست آمده از این پژوهش را مورد بحث قرار میدهیم.

۵-۳-۱- تاثیر فعالیت ورزشی بر واسپین

در پژوهش حاضر، پس از محاسبه پارامترهای مورد نظر مشخص شد که اختلاف معناداری در سطوح واسپین پلاسما پس از انجام هشت هفته تمرین هوازی در مقایسه با گروه کنترل وجود دارد. این نتایج نشان دهنده آن است که میزان واسپین پلاسما در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
این نتایج همسو با پژوهشهای انجام شده توسط صفرزاده و همکاران (۱۳۹۱)، گرکانی و همکاران (۱۳۹۱)، اوبرباخ و همکاران (۲۰۱۰)، لی و همکاران (۲۰۱۰) است و با تحقیقات کیم و همکاران (۲۰۱۱)، بشیری و همکاران (۲۰۱۳)، یان و همکاران (۲۰۰۸)، قهرمانی و همکاران (۲۰۱۲)، خادم المشریعه و همکاران (۲۰۱۲)، هان و همکاران (۲۰۱۳)، کادگلو و همکاران (۲۰۱۱) همخوانی ندارد.
در پژوهشی که توسط (صفرزاده و همکاران، ۱۳۹۱) بر روی ۳۶ سر موش انجام شد، آزمودنیها به ۴ گروه تقسیم شدند. گروه های تمرینی تحت یک برنامه تمرینی مقاومتی به مدت ۴ هفته قرار گرفتند. پس از گذشت این مدت و اندازه گیری متغیر واسپین، محققان به این نتیجه رسیدند که سطح سرمی واسپین در موش‌های غیردیابتی به طور معناداری کاهش یافته است. با توجه به نتایج پژوهش اخیر و نتایج پژوهش حاضر به نظر میرسد شدت فعالیت ورزشی می تواند بر میزان واسپین که به دنبال فعالیت ورزشی تغییر میکند، تاثیر داشته باشد. در این پژوهش، آزمودنیها به مدت ۴ هفته و در پژوهش حاضر به مدت ۸ هفته تحت تمرین قرار گرفتند اما چون در برنامه تمرینی هر دو پژوهش شدت تمرینات بالا بوده است و کاهش واسپین مشاهده میشود به نظر میرسد زمانی که شدت فعالیت بسیار بالا باشد (مقاومتی، هوازی شدید)، می‌توان انتظار کاهش سطوح واسپین را داشت. همچنین در پژوهشی دیگر که توسط طالبی گرکانی و همکارانش (۱۳۹۱) بر روی ۳۲ سر موش نر انجام شد. تاثیر شدت و حجم تمرین مقاومتی سطوح سرمی واسپین مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این موضوع، آزمودنیها به ۴ گروه کنترل، تمرین با شدت پایین، تمرین با شدت متوسط و تمرین با حجم بالا در شدت متوسط تقسیم شدند. نتایج نشان داد غلظت سرمی واسپین در گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل پایینتر بود. در هر دو پژوهش فوق و پژوهش حاضر با اینکه برنامه تمرینی متفاوت بوده است (در پژوهش فوق از برنامه تمرینی مقاومتی و در پژوهش حاضر از برنامه هوازی با شدت بالا استفاده شده است) اما سطح سرمی واسپین کاهش یافته است. با توجه به کوتاهتر بودن زمان انجام پژوهش فوق نسبت به پژوهش حاضر، میتوان گفت سطح سرمی هورمون واسپین در زمان های کوتاهتر نیز مورد تغییر قرار میگیرد (البته باید شدت فعالیت (مقاومتی) بالا باشد تا به آستانه تحریک واسپین برسد) و با توجه به متفاوت بودن حجم و شدت تمرینات انجام شده در پژوهش فوق و تفاوت این دو متغیر (حجم و شدت تمرین) با پژوهش حاضر باید گفت تعیین صحیح میزان حجم و شدت تمرین میتواند بر کاهش معنادار سطح سرمی واسپین تأثیر داشته باشد. از سوی دیگر نکته یکسان مورد توجه در هر دو پژوهش فوق و حاضر، سالم بودن آزمودنیها میباشد. از طرف دیگر در مطالعهای که به وسیله اوبرباخ و همکارانش (۲۰۱۰) انجام شد، تصمیم داشتند تأثیر یک برنامه شدید تک جلسهای یک ساعته و اثرات با و بدون استفاده از مکمل‌های آنتی اکسیدانی E و C به همراه یک برنامه تمرینی ۴ هفتهای بر روی سطح سرمی هورمون واسپین مورد بررسی قرار دهند. در هر دو گروه آزمودنی که از مکملهای آنتی اکسیدانی استفاده نشده بود، کاهش معنادار سطح سرمی واسپین مشاهده شد. در این زمینه باید گفت در آزمودنیهایی که تمرین تک جلسهای یک ساعته داشتند نسبت به آزمودنیهایی که چهار هفته تمرین بدون مصرف مکمل آنتی اکسیدانی داشتند، کاهش بیشتری در غلظت سرمی واسپین مشاهده شد. در پی نتایج به دست آمده از این پژوهش میتوان گفت غلظت سرمی واسپین توسط فشار اکسایشی ناشی از تمرین کاهش مییابد. همچنین در ارتباط با گروهی که از مکمل به همراه تمرینات ورزشی استفاده میکردند، افزایش سطح سرمی واسپین مشاهده شد و میتوان نتیجه گرفت تمرینات ورزشی عامل مهم‌تری در کاهش سطوح سرمی واسپین میباشد. در پژوهشی که توسط لی و همکاران انجام شد، ۵۰ کودک (۲۵ پسر ، ۲۵ دختر) چاق و دارای اضافه وزن به منظور تعیین ارتباط بین چاقی و سطوح سرمی واسپین مورد آزمایش قرار گرفت. محققان مشاهده کردند که یک دوره کوتاه مدت تغییر شدید در شیوه زندگی، باعث کاهش معنادار سطوح واسپین میشود که این موضوع با از دست دادن بافت چربی (کاهش وزن) همراه بود. پس میتوان بیان کرد واسپین مقاومت به انسولین را به طور عمده در بافت چربی کاهش میدهد. برنامههای تمرینی، تغییر شیوه زندگی و رژیم غذایی میتواند یک مکانیسم جبرانی در پاسخ به کاهش حساسیت به انسولین و کاهش متابولیسم گلوگز را به وسیله کاهش واسپین به وجود آورد. بنابراین فعالیت ورزشی و برنامههای تمرینی، نقشی حمایتی برای بیماریهای مرتبط با چاقی دارند و به وسیله انجام فعالیت ورزشی، بافت چربی کاهش مییابد و این موضوع باعث کاهش سطوح واسپین میشود و بنابراین میتوان گفت یک مکانیسم بسیار مفید برای افراد دارای اضافه وزن محسوب میشود. با توجه به این یافتهها احتمالاً میتوان گفت که تأثیر فعالیت ورزشی بر بافت چربی و در نتیجه تولید واسپین، یک نقش پیشگرانه در ارتباط با چاقی است. در پژوهش چو[۸۹] و همکاران (۲۰۱۰)، تأثیر ترکیبی شاخص توده بدنی و (BMT) آمادگی قلبی – تنفسی بر روی غلظت سرمی واسپین در مردان جوان کرهای مورد بررسی قرار گرفت. برای آمادگی قلبی – تنفسی از آزمون نوارگردان جهت اندازه گیری حداقل اکسیژن مصرفی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد در افرادی که سطوح بالای آمادگی قلبی – تنفسی داشتند نسبت به افرادی که آمادگی قلبی – تنفسی پایینی داشتند، سطوح سرمی واسپین پایینتر بود. با توجه به پژوهشهای فوق مشاهده میشود سطح آمادگی بدنی افراد، عامل بسیار مهمی برای تغییرات واسپین است و زمانی که افراد چاق باشند و سطوح آمادگی پایینی داشته باشند نسبت به آنان که فعالیت بدنی دارند، سطح بالاتری را در سطوح واسپین دارند. همچنین این محققان بیان کردند اگر آزمودنیها چاق و سطوح آمادگی جسمانی پایین داشته باشند و شروع به فعالیت ورزشی کنند، انتظار می‌رود که تغییرات واسپین در بدن آن‌ها سریع‌تر رخ دهد. همه این عوامل همراه با فعالیت ورزشی می‌تواند عوامل تاثیرگذار بر سطوح واسپین باشد. غلظت پایین سرم واسپین همراه با فعالیت ورزشی با رویدادهای مرتبط با ایسکمیک[۹۰] و پارامترهای شدید آترواسکلروز[۹۱] در ارتباط میباشد و بنابراین واسپین می‌تواند به عنوان یک شاخص جدید از علائم قلبی – عروقی که تا کنون به رسمیت شناخته نشده است، معرفی شود.
در پژوهشی دیگر رابطه بین فعالیت بدنی با ادیپوکینهای جدید در بیماران دیابت نوع ۲ مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش ۲۴۷ مرد و زن دارای دیابت شیرین نوع ۲ که بیماری قلبی – عروقی آشکاری نداشتند، انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند: ۱- گروه غیر فعال که هیچ یا کمی (کمتر از ۲ ساعت در هفته) فعالیت ورزشی داشتند. ۲- گروه فعالی که دارای سطح کم یا متوسطی از فعالیت ورزشی بودند (بیشتر از ۲ ساعت در هفته). از آزمودنیها با بهره گرفتن از دوچرخه کارسنج الکترونیکی آزمون گرفته شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد سطح سرمی واسپین در هر دو گروه معنادار نیست. این پژوهش توسط کادوگلو و همکارانش (۲۰۱۱) انجام شد و احتمالاً به دلیل اینکه در پژوهش فوق از یک آزمون تک جلسهای استفاده شده است با پژوهش حاضر که یک فعالیت هوازی است یا به دلیل اینکه در پژوهش فوق از افراد بیمار استفاده شده است اما آزمودنیهای پژوهش حاضر سالم هستند، نتایج بدست آمده متفاوت است. به نظر میرسد در افراد مختلف به ویژه بیماران نیاز است که هر فرد به یک شدت یا مدت فعالیت ورزشی برای تحریک ترشح واسپین (آستانه تحریک) برسد و در پژوهش اخیر، آزمودنیها به آن شدت لازم در فعالیت ورزشی خود برای ترشح واسپین نرسیدهاند. رابطه بین متغیرهای آنتوپومتریک، آمادگی قلبی-تنفسی، آنزیمهای کبدی و نشانگرهای التهابی از جمله سطوح واسپین در مردان بزرگسال به دنبال انجام ۱۲ هفته تمرین ورزشی هوازی مورد بررسی قرار گرفت. آزمودنیها به مدت ۱۲ هفته، برنامه تمرینات هوازی را در ۵ جلسه (در هر جلسه ۵۰ دقیقه) انجام دادند. پس از ۱۲ هفته محققان به این نتیجه رسیدند که فعالیت ورزشی هوازی، اثری بر سطوح پلاسمایی واسپین ندارد. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش حاضر همخوانی ندارد. به نظر میرسد در پژوهش کیم و همکاران، شدت برنامه تمرینی در حد پایین باشد (برنامه تمرینی شامل حرکات کششی، طناب زدن، بدمینتون و … بود) و این موضوع باعث شد که آزمودنیها در برنامه تمرینی خود به آستانه تحریک هورمون واسپین نرسیدهاند. همچنین در پژوهش بشیری و همکارانش (۲۰۱۳)، تاثیر فعالیت هوازی تک جلسهای بر سطح سرمی واسپین و رابطه آن با حساسیت به انسولین در مردان مسن دارای اضافه وزن بررسی شد. این فعالیت هوازی شامل ۳۰ دقیقه دوچرخه سواری با شدت ۷۰-۷۵٪ ضربان قلب بیشینه انجام شد و در انتها با ۳۰ دقیقه بازگشت به حالت اولیه به اتمام رسید و خونگیری قبل، بلافاصله و ۳۰ دقیقه بعد از انجام فعالیت هوازی انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد تمرینات هوازی زیربیشینه، تغییرات قابل توجهی را در سطوح واسپین مردان مسن ایجاد نمی‌کند و همچنین سطوح واسپین با حساسیت به انسولین ارتباطی ندارد. در این پژوهش نیز مشاهده میشود شدت و یا مدت زمان برنامه تمرینی نتوانسته است باعث ایجاد تغییرات قابل توجهی در سطوح واسپین شود.

۵-۳-۲- تاثیر فعالیت ورزشی بر کمرین

در پژوهش حاضر، پس از محاسبه پارامترهای مورد نظر مشخص شد اختلاف معناداری در سطوح کمرین پلاسما پس از انجام هشت هفته فعالیت هوازی شدید، میان گروه ها وجود دارد. این نتایج نشان دهنده آن است که میزان کمرین پلاسما در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است.
این نتایج همسو با پژوهشهای انجام شده توسط چکرون و همکاران (۲۰۱۲)، یانگ و همکاران (۲۰۱۰)، تان و همکاران (۲۰۰۹) است و با پژوهش کادگلو و همکاران (۲۰۱۰) همخوانی ندارد.
کمرین (که به عنوان ژن حاصل از تازاروتن ۱ و واکنش دهنده به گیرنده رتینوئیک اسید نیز شناخته میشود)، آدیپوکینی است که به تازگی شناسایی شده است و عمدتاً از بافت چربی احشایی تولید میشود. شواهد نشان می‍‌دهد این آدیپوکین در آدیپوژنز، سوخت و ساز انرژی و التهاب نقش دارد. کمرین به صورت یک فرضیه، به عنوان یک ارتباط دهنده بین چاقی و دیابت نوع ۲ ارائه شده است (ارنست[۹۲] و همکاران، ۲۰۱۰). یک یافته کلیدی، تشخیص کمرین در مایعات التهابی انسان مانند مایع آسیت بیماران مبتلا به سرطان تخمدان و مایع سینوویال بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید میباشد (ویتمر و همکاران، ۲۰۰۳). طی مطالعات آزمایشگاهی هنگام پردازش کمرین، فرمهای بسیاری از آن تأیید شدهاند که از جمله میتوان به کمرین ۱۵۵، کمرین ۱۵۷ و کمرین ۱۵۸ در خون انسان، کمرین ۱۵۷ در مایع آسیت، کمرین ۱۵۸ در مایع سینوویال و کمرین ۱۵۸ در مایع مغزی- نخاعی اشاره کرد. در مجموع این یافتهها نشان میدهد، علاوه بر غلظتهای موضعی و گردشی کمرین، میزان فعال زیستی کمرین در هر موضع تشریحی خاص، با بیان نسبی و فعالیت پروتئازها برای فعال کردن یا غیرفعال کردن کمرین تعیین میشود (الکساندرا[۹۳] و همکاران، ۲۰۱۲). شواهد تجربی نشان میدهد کاهش کمرین یا گیرنده آن، تمایز سلولهای چربی را از بین میبرد و بیان ژنهای حیاتی در متابولیسم چربی و گلوکز را تغییر میدهد. همچنین گزارشهایی برای نقشهای اضافی کمرین در فرایند‌های بیولوژیکی مختلف از جمله تمایز و تکثیر سلولی، آنژیوژنز، عملکرد کلیه و متابولیسم انرژی ارائه شده است (ارنست[۹۴] و همکاران، ۲۰۱۰). یافته های بالینی نشان میدهد، سطوح سرمی کمرین در بیماران مبتلا به چاقی، دیابت نوع۲ و یا پارامترهای سندروم متابولیک در مقایسه با افراد لاغر و سالم افزایش مییابد (یانگ و همکاران، ۲۰۱۰). نتایج پژوهشهای نشان میدهد سطوح گردشی کمرین، همبستگی مثبتی با نشانگرهای ایجاد کننده التهاب از جمله فاکتور نکروز تومور الفا، اینترلوکین- ۶ و پروتئین واکنشگر C دارد (الکساندرا و همکاران، ۲۰۱۲). کمرین، ورود ماکروفاژها به اندامهای لنفاوی و آسیب دیده را افزایش می‌دهد (ویتمر و همکاران، ۲۰۰۳ ، ورمی[۹۵] و همکاران، ۲۰۰۵). نتایج مطالعات میدهد کمرین، به وسیله افزایش چسبندگی ماکروفاژها به پروتئین‌های ماتریکس خارج سلولی و چسبندگی مولکولها، به فرایند التهاب کمک میکند (هارت[۹۶] و همکاران، ۲۰۱۰). در مطالعه دیگری، در بررسی مبتلایان به سندروم تخمدان پلی کیستیک که یک بیماری مرتبط با مقاومت به انسولین، دیابت نوع ۲، چاقی احشایی و دیس لیپیدمی است، مشخص شد سطوح کمرین در ذخایر چربی زیر پوستی و چربی احشایی افزایش مییابد (تان[۹۷] و همکاران، ۲۰۰۹).
در پژوهشی، صارمی و همکاران (۲۰۱۰) نشان دادند ۱۲ هفته تمرینات هوازی سطوح کمرین را کاهش میدهد و عوامل خطرزای قلبی- عروقی را بهبود میبخشد. در این پژوهش، ۲۱ آزمودنی مرد کم‌تحرک، دارای اضافه وزن و چاق با میانگین سنی ۴۴ و ۲۵BMI ≥ کیلوگرم بر مترمربع در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی (۱۱n=) و گروه کنترل (۱۰n=) تقسیم شدند. گروه تمرینی در یک برنامه تمرین هوازی ۱۲ هفتهای شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل فعالیتهای روزمره خود را انجام میدادند. افراد سیگاری، مبتلایان به بیماریهای قلبی- عروقی و مصرف‌کنندگان داروهایی که ممکن بود نتایج مطالعه را تحت تأثیر قرار دهند از مطالعه حذف شدند. برنامه تمرینی هوازی به مدت ۱۲ هفته، ۵ جلسه در هفته و هر جلسه به مدت ۵۰ تا ۶۰ دقیقه (۱۰ دقیقه گرم کردن – ۱۵ تا ۵۰ دقیقه راه رفتن و دویدن – ۱۰ دقیقه سرد کردن) انجام شد. برنامه تمرینی به تدریج از ۱۵ تا ۲۰ دقیقه و شدت ۶۰ تا ۶۵ درصد حداکثر ضربان قلب در هفته اول به ۴۰ تا ۴۵ دقیقه و شدت ۸۰ تا ۸۵ درصد حداکثر ضربان قلب در هفته آخر افزایش مییافت. سطوح سرمی کمرین، مقاومت به انسولین، پروفایل چربی، فشار خون و ترکیب بدنی تمامی آزمودنیها قبل و بعد از تمرینات هوازی اندازه‌گیری شد. یافتهها نشان داد بعد از ۱۲ هفته تمرینات قدرتی، گلوکز خون، شاخص مقاومت به انسولین، کلسترول تام، تری‌گلیسرید، LDL-C و چربی شکمی (احشایی) به طور معنیداری کاهش یافت (۰۵/۰P<)، به طور همزمان، غلظت سرمی کمرین و پروتئین واکنشگرC در پاسخ به تمرین قدرتی نیز به طور معنیداری کاهش یافت (۰۵/۰P < )، اما TNF-α بدون تغییر باقی ماند (۰۵/۰P>). در این پژوهش مشخص گردید ۱۲ هفته تمرین قدرتی باعث بهبودی شاخصهای قلبی- عروقی در افراد مبتلا به سندروم متابولیک شد و این بهبودی با کاهش سطح سرمی کمرین همراه بود. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش حاضر همخوانی ندارد. در ارتباط با این عدم همخوانی میتوان به چند نکته اشاره کرد. آزمودنیهای پژوهش صارمی و همکاران (۲۰۱۰)، بیمار و چاق بودند، اما در پژوهش حاضر آزمودنیهای پژوهش سالم بودند. بنابراین، میتوان بیان کرد شرایط اولیه آزمودنیها می‌تواند در پاسخ هورمون کمرین به فعالیت ورزشی مؤثر باشد. همچنین می‌توان به این موضوع اشاره داشت که پاسخ هورمون کمرین تحت تأثیر طول برنامه تمرینی میباشد. در پژوهش حاضر که مدت زمان تمرینات هوازی هشت هفتهای بود، افزایش سطوح هورمون کمرین مشاهده شد؛ اما در پژوهش صارمی و همکاران (۲۰۱۰) که مدت زمان تمرینات هوازی دوازده هفتهای بود کاهش سطوح هورمون کمرین رخ داد. بنابراین، با توجه به جملات اخیر میتوان بیان کرد عامل مدت زمان برنامه تمرینی در پژوهشهای مختلف بر پاسخ هورمون کمرین مؤثر است و نیاز است برای کاهش سطوح هورمون کمرین، تمرینات هوازی، دوازده هفتهای باشند. از طرف دیگر، مشخص گردید شدت برنامه تمرینی نیز در پاسخ هورمون کمرین مؤثر میباشد. در پژوهشی که چکرون و همکاران (۲۰۱۲)، به دنبال ۱۲ هفته تمرین ورزشی (۲۰ دقیقه گرم کردن و سرد کردن، ۲۰ دقیقه دویدن، ۲۰ دقیقه شنا)، بر روی افراد چاق و بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام دادند، دریافتند mRNA کمرین به ویژه در بافت چربی بیماران با دیابت نوع ۲ بالاتر میباشد و با شاخص توده بدن، درصد چربی بدن، پروتئین واکنشگر C و شاخص ارزیابی مدل هموستاز مقاومت به انسولین و آهنگ تزریق گلوکز همبستگی دارد. در پژوهش چکرون و همکاران، سطوح کمرین افزایش یافته است که این افزایش میتواند ناشی از مقاومت به انسولین در این بیماران باشد و افزایش mRNA از نقش کمرین در افزایش mRNA در بافت چربی افراد چاق و بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ حمایت میکند. در اینجا نیز میبینیم که نتایج پژوهش اخیر با نتایج پژوهش حاضر، همخوانی ندارد. اما این سئوال به وجود میآید با توجه به اینکه مدت زمان پژوهش چکرون و همکاران (۲۰۱۲)، دوازده هفتهای میباشد و همچنین آزمودنیها چاق و بیمار میباشند چرا افزایش سطوح هورمون کمرین مشاهده می‌شود، اما در پژوهش صارمی و همکاران (۱۳۸۹)، کاهش این هورمون رخ میدهد. در این زمینه، تنها تفاوتی که میتوان به آن اشاره کرد نوع بیماری است که میتواند در پاسخ هورمون کمرین به فعالیت ورزشی مؤثر باشد. در پژوهش صارمی و همکاران (۱۳۹۸)، آزمودنی‌ها بیماری قلبی – عروقی داشتند اما در پژوهش چکرون و همکاران (۲۰۱۰)، آزمودنیها مبتلا به دیابت بودند. بنابراین به نظر میرسد مسئله مقاومت به انسولین عامل مهمی در پاسخ به سطوح هورمون کمرین باشد. در پایان میتوان به این موضوع اشاره کرد که پاسخ هورمون‌های واسپین و کمرین تحت تأثیر عوامل مختلفی میباشد که از جمله میتوان به شرایط اولیه آزمودنیها آزمودنیها چاق، سالم یا بیمار و غیره باشند در پاسخ واسپین و کمرین به فعالیت ورزشی میتواند مؤثر باشد. بخصوص زمانی که آزمودنیها با بیماریهای مختلف مورد مقایسه قرار میگیرند پاسخ هورمونهای واسپین و کمرین به فعالیت ورزشی متفاوت است. در بیماران قلبی – عروقی اگر شدت و مدت برنامه تمرینی کافی باشد، کاهش هورمون واسپین و کمرین مشاهده می‌شود اما در بیماران دیابتی به دلیل تأثیرگذاری مقاومت به انسولین و حساسیت به انسولین، افزایش این دو هورمون مشاهده میشود.

۵-۳-۳- تاثیر فعالیت ورزشی بر رابطه بین سطوح پلاسمایی واسپین و کمرین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم