قلمرومکانی
قلمرو مکانی این پژوهش را صنعت روانکارها در ایران تشکیل میدهد که عمده سازمان های فعال در این صنعت چهار شرکت ایرانول، سپاهان، پارس و بهران میباشد.
قلمرو موضوعی
این موضوع در مباحث برنامه ریزی راهبردی قرار می گیرد.
۲-۷-۱ جامعه و نمونه آماری
در این پژوهش گروه خبرگان صنعت روانکارها در ایران که اغلب در چهار شرکت اصلی و بزرگ ایران (ایرانول، بهران، پارس و سپاهان) درحال فعالیت هستند به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته و مقرر شد پس از مشورت با مدیران و مشاورین، افراد خبره و شایسته ای که در زمینه های مختلف صنعت شناخت کافی دارند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و معرفی شوند.
۸-۱ تعریف واژگان و اصطلاحات کلیدی پژوهش
موفقیت: دستیابی به ارزشها در جهت پیشی گرفتن از رقبا
عوامل حیاتی موفقیت: تعداد عواملی محدود که برای موفقیت در بازار لازم و ضروری میباشند و در تعیین برنامه راهبردی سازمانهااثر میگذارند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فرایند تحلیل شبکه ای: یکی از تکنیکهای تصمیم گیری چند معیاره است و در مجموعه مدلهای جبرانی قرار میگیرد.
عوامل تولیدی: عواملی که به استقرارکارخانه در مکانی که هزینه تولید درآنجا پایین باشد، و به انعطاف پذیری در تولید و شخصی سازی، طراحی وبرنامهریزی تولید با حداقل هزینه، بهروری بالای نیروی کار، استفاده مؤثر از دارایی های ثابت، کیفیت تولید، تولید با هزینه کم، دسترسی به نیروی انسانی ماهر و استفاده موثراز دارایی های ثابت اشاره دارد.
عوامل بازاریابی: عواملی که به تکنیکهای ارزیابی صریح و سریع بازار، خدمت مؤدبانه به مشتری، انجام صحیح سفارش خریدار(تعداد کم اشتباهاتیا بازگشت سفارش)، تنوع خط تولید محصول و انتخاب محصول، بسته بندی و ظاهر طراحی شده جذاب، مهارت های تجارت، تبلیغات هوشمندانه، وارانتی و گارانتی برای مشتریان اشاره دارد.
عوامل تکنولوژیکی: عواملی که به توانایی فنی برای ایجاد پیشرفت نوآوریها در فرایند تولید، تجربه در فناوری مورد استفاده، تجربه پژوهش علمی، توانایی نوآوری محصول و توانایی استفاده از اینترنت برای انتشار اطلاعات و… اشاره دارد.
عوامل توزیعی: عواملی که به ایجاد شبکه ای قوی از عمده فروشان و خرده فروشان(یا توانایی توزیع الکترونیکی)، کسب فضای کافی بر روی قفسههای خرده فروشی، سرعت در تحویل، داشتن فروشگاههای خرده فروشی، هزینه توزیع پایین اشاره دارد.
فصل دوم
ادبیات موضوع
۱-۲ مقدمه
در جهان امروز از جمله وظایف مهم مدیران تدوین استراتژیی است که برای سازمانها مزیت رقابتی داشته باشد، زیرا تغییرات غیرقابل پیش بینی در محیط، بسیاری از صنایع را زمین گیر کرده و یا از صحنه رقابت حذف می کند. و پیش بینیها در مورد آینده را با شکست مواجه ساخته است. امروزه سازمانها با محیطی پویا مواجه هستند و در این شرایط ، عوامل اصلی محیط داخلی و خارجی با سرعت و شدت فراوانی تغییر می کنند. شدت تغییرات، پیچیدگی، تکنولوژی و سرعت تلاطمی را ایجاد کرده که اگر هر سازمانی بخواهد فراتر از انتظار مشتریان خود عمل کند، توانمندیهایش را افزایش بدهد و در محیط رقابتی موفق باقی بماند، نیازمند تدوین استراتژی مناسب میباشد. این استراتژی باید بگونه ای باشد که در کسب مزیت رقابتی به آنها کمک کند. مزیت رقابتی عامل یا ترکیبی از عوامل است که سبب می شود سازمان دریک محیط رقابتی بسیار موفق تر از سایر سازمانها عمل نموده و مانع از تقلید آسان رقبا شود.
تعیین استراتژی در سازمانهای مختلف به گونه های متفاوتی انجام می شود کهیکی از سبکهای آن برنامه ریزی استراتژیک میباشد. از منظر “السن” و “ایدی” برنامه ریزی استراتژیک به معنای تلاشی منظم و سازمانیافته در جهت اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات بنیادی است که به موجب آن، این مسئله کهیک سازمان چیست؟ چه می کند؟ و چرا اموری را انجام میدهد؟ مشخص خواهد شد. برنامه ها ارتباط مستقیمی با سیاستها، اهداف، ماموریتها، اندازه، پویایی، درجه پیچیدگی و ساختار سازمان دارند. از این رو برنامه ریزی استراتژیک با نگاه به آن عوامل تعیین می شود. فرایند برنامه ریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیه و تحلیلی از شرکت و محیط مربوط به آن ارائه می کند، شرایط فعلی شرکت را توضیح میدهد و عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت را شناسایی می کند. (فرای و استونر[۱۴]، ۱۹۹۵)
لذا با توجه به نکته های فوق، سازمانهاجهت موفقیت نیازمند کسب مزیت رقابتی هستند. این مزیت رقابتی از طریق عواملی حاصل می شود که موفقیت سازمان را تضمین می کند که از آنهابه عنوان عوامل حیاتی موفقیتیاد می شود و سازمانها در جهت پیروزی و پایداری در محیط باید بر اساس این عوامل، برنامه ریزی استراتژیک داشته باشند. در تعریف، عوامل حیاتی موفقیت آن دسته از اجزا تشکیل دهنده استراتژی هستند که سازمان باید در آنها برتری داشته تا مزیت رقابتی بدست آورد. (جانسون و شولز[۱۵]، ۱۹۹۹)
به طور کلی در برنامه ریزی استراتژیک ابتدا باید به تعریف چشم انداز سازمان پرداخت تا در راستای آن اهداف اصلی سازمان از انجام فعالیتش مشخص شود. درمرحله دوم بر اساس اهداف و مقتضیات خاص شرکت، تعریف عوامل کلیدی موفقیت صورت میگیرد و در مرحله سوم به ارزیابی توانایی ها و پتانسیل های سازمان و عوامل محیطی آن پرداخته می شود. با در نظر گرفتن مراحل قبلی، استراتژیها در سطح سازمان تبیین می شوند. در مرحله پایانی به استراتژیها و برنامه های جزئی اجرایی پرداخته و در مقاطع مختلف زمانی، نحوه اجرای استراتژی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
این فصل از پایان نامه قصد دارد این موارد را به تفصیل توضیح دهد. به لذا به دوبخش تقسیم می شود. در بخش اول ابتدا برنامه ریزی، برنامه ریزی استراتژیک، ضرورت و مدلهای آن؛ و درگام دوم استراتژی، عوامل حیاتی موفقیت، رقابت پذیری و در نهایت مزیت رقابتی بیان می شود. در بخش دوم ابتدا به بیان تکنیکهای تصیم گیری پرداخته و در نهایت مدل تحلیل فرایند شبکه ای معرفی می شود.
۲-۲ برنامه ریزی
در متون مدیریتی گاهی دو واژه planning , programming را به جای یکدیگر به کار میبرند؛ در حالی که programming به نوعی برنامه ریزی جزئیتر دلالت دارد. برنامه ریزی عبارت است از فرایندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولیدیک خروجی منسجم در قالب سیستمیهماهنگ ازتصمیمات. برنامه ریزی فکر کردن راجع به آیندهیا کنترل آن نیست بلکه فرایندی است که می تواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد. برنامه ریزی، تصمیم گیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی، مجموعه ای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ می شود. و می تواند برای زمان حال یا آینده انجام شود. برطبق این تعریف تصمیم گیریهای مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامه ریزی نیستند. برنامه ریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق(مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازه گیری) است. دیدگاه ها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی میشوند که فرایند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده می شود. همانطور که اشاره شد برنامه ریزی صرفاًیک فرایند تصمیم گیری نیست بلکه فرایندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاستیا به عبارتی گونه ای فرایند ارزیابی است که در پایان آن در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیم گیری می شود. (زری باف و علیزاده، ۱۳۸۸)
بطور کلی برنامه ریزی بدین معنی است که مدیر از قبل درباره هدفها و اقدامات مورد نظر میاندیشد و کارها با اقدامات وی براساس یک روش، برنامه یا منطق قرار دارد. برنامه باعث می شود که سازمان دارای هدفهای بلندمدت شود و برای دستیابی به این هدفها، بهترین رویه ها را اتخاذ نماید. گذشته از این، برنامهیعنی رهنمودی که بدان وسیله سازمان به مقاصد زیر نایل می شود: ۱٫ سازمان برای رسیدن به هدفهای خود منابع مورد نظر را به مصرف میرساند. ۲٫ اعضای سازمان به فعالیتها و کارهایی میپردازند که با هدفهای منتخب و روش های مورد نظر سازمان سازگار است. ۳٫ پیشرفت در جهت هدفها تحت نظر و کنترل قرار میگیرد، به گونه ای که اگر میزان پیشرفت رضایت بخش نباشد، بتوان اقدامات اصلاحی به عمل آورد. ( استونر، ۱۳۷۷)
۱-۲-۲ ویژگیهای برنامه ریزی
برنامه ریزی یک فرایند ذهنی آگاهانه با خصوصیات زیر است:
-
- تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه
۲٫ جمع آوری اطلاعات
۳٫ مرتبط ساختن اطلاعات و عقاید
۴٫ تعریف اهداف
۵٫ تأمین مقدمات
۶٫ پیشبینی شرایط آینده
۷٫ ساخت زنجیرههای متفاوتی از اقدامات مبتنی بر تصمیمات متوالی
۸٫ رتبهبندی و انتخاب گزینهها
۹٫ تعریف سیاستها
۱۰٫ تعریف معیارهای ابزار ارزیابی برنامه (www. bahar. co. ir)
- تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه
۲-۲-۲ اهمیت و ضرورت برنامه ریزی
در میان همه وظایف مدیریت، برنامه ریزی از اساسیترین آنهاست که مانند پلی زمان حال را به آینده مرتبط میسازد. جمعیت رو به افزایش امروز، استفاده بی رویه از منابع طبیعی، بکارگیری امکانات اقتصادی، فیزیکی و اجتماعی به منظور رفاه و ارتقای سطح زندگی از طرفی، و از طرف دیگر انفجار علم و تکنولوژی و نیز انفجار ارزشها از پدیده های بارز و بسیار حساس عصر ما بوده و سازمانهارا تحت تأثیر قرار می دهند، و وجود این عوامل بر ضرورت انکار ناپذیر برنامه ریزی میافزاید. در صورت عدم بکارگیری برنامه ریزی در سازمان، فعالیتها بسیار کند و پرهزینه می شود. بنابراین اتلاف زمان، منابع و کاهش کارایی و بهره وری سازمانی و در نهایت کاهش رضایت شغلی و عدم تحقق اهداف شخصی و سازمانی را در پی خواهد داشت. بدین ترتیب برنامه ریزی در جهان امروز پدیده ای اجتناب ناپذیر است چراکه میتوان با برنامه ریزی در مورد چگونگی استفاده از منابع سازمان تصمیم گیری کرد و هر سیستمی برای پایداری و بقای خود باید به این مسئله توجه خاصی داشته باشد. لیکن اهمیت برنامه ریزی را میتوان به موارد زیر نسبت داد :
-
- ارائهیک چهارچوب واحد برای تصمیم گیری در سازمان.
-
- کمک به تشخیص فرصتها و تهدیدات بالقوه و بالفعل.
-
- ارائه معیارهایی برای عملکرد شخصی و سازمان.
- تعیین کننده جهت و اهداف سازمان.
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:08:00 ق.ظ ]
|