کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



پس اگر طرفین بعد از انتخاب داور و قبل از صدور رأی متوجه یکی از فروض فوق شوند بازوی اجرایی جهت رد داور، ایراد به صلاحیت داور است که در این صورت مطابق ماده ۴۶۳ اگر طرفین به داوری یا اشخاص دیگر، توافق نکنند موافقت داوری باطل و ملغی اثر و دادگاه رسیدگی به اختلاف خواهد نمود. همچنین اگر انتخاب داور توسط دادگاه صورت گرفته باشد و موارد فوق رعایت نشود موجبات ایراد را فراهم می آورد.
ذیل این مبحث باید گفت در صورتی که به موجب حکم دادگاه، شرکت تجاری ورشکسته اعلام شده باشداین شرکت نمی تواند به عنوان داور انتخاب شود زیرا با انحلال شخصیت حقوقی شرکت، و با ورشکستگی نیز اهلیت شرکت خاتمه یابد. حال اگر فرد ورشکسته فرد حقیقی هم باشد باز هم نمی تواند داور باشد. دکتر شمس می گوید کافی است شخص اهلیت اقامه دعوایی را که برای داوری به او ارجاع شده داشته باشد(شمس، ۱۳۹۲، ج۳،۵۱۷). بنابراین کسی که اهلیت اقامه دعوا را ندارد اهلیت داور شدن را نیز نخواهد داشت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در مورد بند۱ ماده ۴۶۶ باید اضافه کرد که اگر موضوع داوری امور غیر مالی باشد شخص بالغی که هنوز به سن ۱۸ سال نرسیده می تواند آن را بپذیرد چرا که برای دعوای غیر مالی ضرورتی به ارائه حکم رشد نیست و این مطلب از تبصره ۲ ماده ۱۲۱۰ ق.م به دست می آید امّا لازمه ی داوری حتی در امور غیر مالی نیز علاوه بر بلوغ ، رشد نیز می باشد به همین جهت عرف قضایی داوری بالغ غیر رشید را نمی پذیرد.دلیل آنکه، در امور مالی و چه در امور غیر مالی ماده ۴۶۹ ق.ا.د.م سن لازم برای داوری را ۲۵ سال تمام اعلام کرده است.
در رابطه با بند۲ ماده ۴۶۶ باید گفت به موجب ماده ی ۲۵ قانون مجازات اسلامی ، محکوم رااز حقوق اجتماعی به عنوان مجازات تبعی محروم می دارد در ماده ۲۶این قانون، حقوق اجتماعی را بر شمرده که بند(د) آن انتخاب شدن به سمت داوری یا کارشناسی در مراجع رسمی را ممنوع کرده است.
۲-از جمله دیگر مواردی که موجبات ایراد عدم صلاحیت داور را فراهم می آورد توجه به ماده ۴۶۹ است، این ماده بیان می دارد که اشخاص زیرا نمی توان به داوری انتخاب نمود مگر به تراضی، آن چه از این ماده به ذهن می رسد این است که اگر شخصی را به عنوان داور انتخاب نمودند، و بعد از انتخاب مشخص شود برای مثال به ۲۵ سال تمام نرسیده است، در این جا اگر رضایت هر دو طرف حاصل شود، فرد انتخابی می تواند جریان داوری را ادامه دهد اما اگر حاصل نشود نتیجه اش بی اعتباری شخص داور خواهد بودکه اگر یکی از طرفین ایراد عدم صلاحیت کنداز موجبات رد داور خواهد بود. یا اگر دادگاه شخصی را که به عنوان داور انتخاب کند که شرایط ماده ۴۶۹ را نداشته باشد و بعد طرفین در جریان داوری مطلع شوند می توانند نسبت به داور انتخابی اعلام جهات رد کنند(مهاجری ،۱۳۹۲،۲۴۹).
مشمولین ماده ۴۶۹:
الف: کسانی که سن آنان کمتر از ۲۵ سال باشد.
ب: کسانی که با یکی از اصحاب دعوا قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشند.
د: کسانی که قیم یا کفیل یا وکیل یا مباشر امور یکی از اصحاب دعوا یاشند. یا یکی از اصحاب دعوا مباشر امور آنان باشد.
ه : کسانی که خود یا همسرانشان وارث یکی از اصحاب دعوا باشند.
و : کسانی که با یکی از اصحاب دعوا یا با اشخاصی که قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم با یکی از اصحاب دعوا دارند، در گذشته یا در حال دادرسی کیفری داشته باشند.
ز: کسانی که خود یا همسرانشان و یا یکی از اقربای سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم او با یکی از اصحاب دعوا یا زوجه و یا یکی از اقربای نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم او دادرسی مدنی دارند.
ل : کارمندان دولت در حوزه ی مأموریت آنان
این ماده عمدتاً با هدف حفظ بی طرفی وضع شده است زیرا جز در مورد تراضی طرفین ، انتخاب اشخاصی که ظن جانب داری در آن ها می رود را به عنوان داور منع کرده است. (جنبیدی ،۱۳۸۸، ۱۶۸). به همین سبب با جواز ایراد عدم صلاحیت می توان نسبت به جانبداری احتمالی عکس العمل نشان داد.
شرح موارد فوق:
در رابطه با بند۱ باید گفت که اشخاص مذکور کسانی اند که اهلیت نسبی لازم را جهت داوری ندارند ولی رضایت طرفین می تواند عدم اهلیت را جبران کند. به هر حال رضایت طرفین می تواند اهلیت را جبران کند، به هر حال اگر در تعیین داور و مواردی که انتخاب توسط داور صورت می گیرد(مواد ۴۵۹ و ۴۶۰) این مورد را توجه نکند و یا اگر طرفین فردی را با تصور این که بالای ۲۵ سال است، به عنوان داور برگزینند ولی در جریان داوری متوجه به عدم اهلیت لازم شوند و بعداً رضایت بعدی را جهت برطرف کردن مشکل عدم اهلیت داور الحاق نکنند ، هر یک از طرفین و یا فرد ذینفع می تواند ایراد عدم صلاحیت داور را مطرح کند. در مورد این مسأله باید گفت مفهوم بند۱ ماده ۴۶۹ این نمی باشد که اشخاص مذکور را تحت هر شرایطی و با هر سنی می توان با تراضی به عنوان داور انتخاب کرد بلکه تراضی طرفین تا جایی مؤثر است که اشخاص کمتر از ۲۵ سال فاقد اهلیت نباشند مثلاً شخصی که پنج ساله است را حتی با تراضی نمی توان به عنوان داور انتخاب کرد چرا که مورد ممنوعیت بند یک ماده ۴۶۶ می شود.
هم اکنون تمام مراجع رسمی به ناگریز سن ۱۸ سالگی را که یادگار قانون رشد متعاملین ۱۳۱۳ است در مورد همه اجرا می کنند بنابراین روش عملی در تشخیص آغاز اهلیت اشخاص حقیقی ایرانی سن رسمی ۱۸ سال شمسی است که با اوراق هویت قانونی قابل احراز است و این سن به عنوان قدر متقین در سطح بین المللی نیز پذیرفته شده است ولی قانون گذار برای داور شدن سن ۱۸ سال را جز در مورد تراضی کافی ندانسته و غیر از اهلیت شرط سن هم مقرر کرده است. در قانون تجاری بین المللی هم برای داور شدن سن قاضی تعیین نشده است ولی به هر حال در مورد هر یک ار اتباع ایران و بیگانه سن قانونی براساس قانون متبوع خودشان سنجیده می شود.( یوسف زاده،۱۳۹۲،۱۳۵).
در رابطه با نفع و ضرر باید گفت حالتی که در هر فرد امکان دارد متحقق شود و ناخودآگاه در جریان رسیدگی مؤثر واقع شود در رابطه با مقام قضایی در دادگاهها که عدالت آن ها جهت گزینش بارها مورد بررسی قرار می گیرد در معرض این مقوله هستند چه برسد به فردی که به عنوان داور معین می شود.
در رابطه با اشخاص دارای قرابت باید گفت ، در مورد درجات و طبقات داور با یکی از طرفین قانون ضوابطی را وضع و اشخاص مشمول را از انتخاب شدن به عنوان داور توسط دادگاه محروم نموده است، یعنی در صورت عدم توجه دادگاه به رابطه قرابتی ، از موجبات ایراد رد داور است. درجات و طبقات در ماده ۱۰۳۲ قانون مدنی بیان شده است، ماده ۱۰۳۳ قانون مدنی نیز ناظر به وضعیت درجات در ارتباط با قرابتهای سببی است چرا که به دلالت ماده ۱۰۳۳ قرائت بر دو قسم است، نسبی و سببی.
دکتر مهاجری سؤالی را ذیل این مبحث عنوان کرده که آیا کسانی که با وکیل یکی از طرفین دعوا قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشند مشمول محرومیت خواهند بود یا خیر؟ در پاسخ باید گفت چنان چه ظاهر بند ۳ ماده ۴۶۹ را ملاک قرار دهیم چون وکیل اصالتا جزء اطراف دعوا محسوب نمی شود لذا انتخاب اقوام او به عنوان داور منعی ندارد اما چنان چه علت وضع ماده را رعایت کامل بی طرفی و عاری بودن داور از تمامی جاذبه هایی که ممکن است در نظر او خدشه ایجاد کند مدنظر مقنن بوده از طرفی در بند ۳ ماده عبارت اصحاب دعوا به طور مطلق به کار رفته و شامل وکیل نیز می شود لذا باید در این محدوده اقوام وکیل را نیز مشمول این محرومیت بدانیم(مهاجری، ۱۳۹۲ ،۲۴۰).
اگر بین شخص و یکی از طرفین رابطه قیمومیت باشد و یا شخص کفیل یا مباشر یا وکیل امور یکی از طرفین باشد آن شخص از انتخاب شدن به عنوان داور محروم است و در صورت انتخاب توسط دادگاه از موجبات رد صلاحیت است.
در رابطه با بند ۶ و ۷ این ماده نیز از آن جا که احتمال جانبداری و ناحقی می رود این گونه اشخاص هم از داوری محروم اند. البته بین این دو بند تفاوت هایی وجود دارد.
الف: در دعوای کیفری فقط شخصی که مد نظر است به عنوان داور برگزیده شود نباید طرف دعوا بوده باشد در حالی که در دعاوی مدنی همسر و اقربای او نیز نباید طرف دعوا بوده باشد.
ب: دعوای کیفری چنان چه در گذشته وجود داشته مانع از انتخاب است در حالی که دعوای مدنی خاتمه یافته ی سابق مانع از انتخاب است.
ج: در دعوای کیفری وجود دعوای سابق و فعلی بین بستگان شخص و بستگان یکی از طرفین مانع داوری نیست در حالی که در دعوای مدنی فقط وجود دعوای فعلی بین بستگان شخص و بستگان یکی از طرفین مانع از داوری است.
د: وجود دعوای کیفری بین همسر شخص و همسر یکی از طرفین دعوا مانع از داوری نیست اما وجود دعوای مدنی بین همسر شخص و همسر یکی از طرفین مانع از داوری است. در بند پایانی این ماده هم به محرومیت کارمندان در حوزه ی مأموریتشان اشاره شد که منظور از کارمندان معنای مطلق آن شامل کلیه کارمندان اعم از رسمی، پیمانی می شود ولی در رابطه با پیمان کاری که زیر نظر یک ارگان دولتی کار می کند: کارمند محسوب نمی شود همچنین کارکنان روز مزد و شرکتی از کارمندان دولتی محسوب نمی شوند. البته ممنوعیت مذکور مربوط به حوزه ی وظیفه آن هاست. در قانون منع مداخله ی وزراء و نمایندگا ن مجلس و کارمندان دولتی در معاملات دولتی و کشوری ۱۳۳۷ آمده کارکنان و مقامات دولتی از داوری در دعاوی دولت یا مجلس یا شهرداری ها و سایر مراجع مذکور در آن قانون منع شده اند که این ممنوعیت در ارتباط با معاملات مذکور است. در مورد شناسایی مفهوم کارمند باید گفت هرکسی به موجب حکم یا قرارداد به خدمت یکی از دستگاه های حکومتی پذیرفته شود کارمند است اعم از این که دستگاه اجرایی مذکور جزء نهادهای دولت مرکزی یا جزء نهادهای غیر متمرکز مانندشهرداری هاو شوراها و …باشد.
به نوعی می توان گفت کارمند از نظر قانون مدیریت خدمات کشوری کسی است که به خدمت یکی از اشخاص حقوقی حقوق عمومی در ایران پذیرفته شده باشد.(امامی،۱۳۸۹، ۲۰۲)
لذا در کلیه موارد فوق در صورت عدم رعایت در انتخاب داور، هر یک از طرفین می تواند ادعای عدم صلاحیت کند همچنین در صورتی که طرفین بعد از تعیین داور و در جریان داوری مطلع شدند که داور شرایط مذکور را ندارد می توانند در صورت عدم توافق ، هر یک ایراد عدم صلاحیت داور مطرح کنند.
۳-طبق ماده ۴۷۰ کلیه قضات و کارمندان اداری شاغل در محاکم قضایی نمی توانند داوری نمایند هر چند با تراضی طرفین باشد.
این ممنوعیت اگر توسط دادگاه و یا شخص ثالثی که اختیار انتخاب داور به وی تفویض شده رعایت نگردد هر یک از طرفین می توانند نسبت به صلاحیت داور ایراد عدم صلاحیت کنند . این ماده از دوجهت قابل بحث است که چگونه است که مثلاً پزشک بعد از این که کار خود را در بیمارستان انجام داد، می تواند به مطب خصوصی خود نیز رجوع و کار کند و یا یک مهندس معدن یا معماری که در شهرداری مشغول است و مجوز نظام مهندسی دارد می تواند به طور آزاد برای خود کار کند و عده ای دیگر این تبعیض را نوعی اعتبار قائل شدن به حیثیت قاضی و دستگاه قضایی و رعایت شأن کارمندان قضایی می دانند.(شمس،۱۳۹۲،ج۳،۵۱۹).
در این ماده بررسی چند مورد خالی از لطف نیست:
الف: قضات مشمول حکم کسانی اند که با پست قضایی در استخدام نظام قضایی ایران باشند. نظریه ی شماره ۷۸۶۲/۷ مؤرخ ۲۷/۸/۸۰، نظر به این که در قسمت صدر ماده ۴۷۰ ق.ا.د.م تأکید شده است، کلیه قضات، بنابراین قضات اعم از از این که شاغل در محاکم قضایی باشند و یا نباشند حق داوری ندارند و در مورد کارمندان صرفاً کارمندان شامل در محاکم قضایی مستثناء شده اند.
ب: مسأله ی دیگر که این که وقتی گفته می شود هر قاضی با پست و حوزه قضایی خاصی شناخته می شود، آیا اگر خارج از حوزه ی قضایی خود باشد، دیگر این محدودیت برداشته می شود؟
از یک سو، قاضی در خارج از محدوده ی جغرافیایی خود آزاد و یک شهروند عادی است از سوی دیگر حکمتی که موجب این ممنوعیت شده در حوزه های دیگر هم احساس می شود. اگر داوری کردن برای قاضی خلاف حیثیت و شأن او و نظام قضایی است و می تواند منشأ فساد باشد در خارج از محدوده مأموریت هم امکان دارد. این مورد هم در صورتی که رعایت نگردد از موجبات ایرادعدم صلاحیت است البته در مورد امکان داوری قضات بازنشسته که نظریه مشورتی شماره ۱۱۳۰/۷ مؤرخ ۸۱ موجود است.
۴-یکی از موارد دیگر ، مطلبی است که در ماده ۴۸۳ آمده، در صورتی که داوران اختیار صلع داشته باشند می توانند دعوا را به صلع خاتمه دهند.
نکته ای که در این ماده ذکر می شود این است که رأی داوری که بر مبنای اختیار صلع و سازش صادر می شود رعایت قوانین موجه حق لازم نیست بلکه رعایت آنچه را که عدل و انصاف می دانند باید رعایت شود(متین ، ۱۳۷۸،۹۰)
در توجیه این مطلب می توان گفت مبنای صلع و سازش تسامح و گذشت است.لذا در صورتی که داوری اختیار صلع و سازش نداشته باشد و جریان داوری را براساس انصاف اداره کند، و رأی او براساس قانون نباشد می توان ایراد عدم صلاحیت داور را بدلیل عدم اختیار صلع و سازش بیان داشت. چرا که داور اگر صلع و سازش نداشته باشد، ولی جریان داوری را براساس صلع و سازش و انصاف ادامه دهد، هر یک از طرفین می تواند ایراد کنند چرا که، داور در این مورد حق اداره کردن جریان داوری را براساس انصاف ندارد.
به عبارت دیگر، وظیفه اصلی داور این است که در خصوص اختلاف مورد نظر طبق قواعد حقوقی، عمل و حکومت کند. ولی اگر طرفین به داور اختیار ندهند براساس قواعد انصاف رأی دهد ولی داور خودسرانه جریان داوری را براساس انصاف اداره کند از موجبات ایراد می باشند.
در مقررات و آیین نامه نحوه ارائه ی خدمات مرکزی داوری. داور در صورتی قابل حرج و ایراد می داند که اوضاع و احوال موجود باعث تردید موجهی نسبت به بی طرفی و استقلال او شود و یا اوصافی که طرفین تعیین کرده اند را دارا نباشد و سپس به بررسی مواردی که موجبات حرج را فراهم می آورد پرداخته .(ماده ۲۳).
همچنین در ماده ۱۲ ق.ا.د.ت ب همین موضوع را بیان داشته بااین تفاوت که موجبات حرج و رد را ذیل این ماده نیاورده است.
دکتر کریمی در کتاب خود به بعضی از موارد خروج داور از حدود صلاحیت را آورده که می تواند موجبات ایراد عدم صلاحیت داور را در پی داشته باشد.ولی در این تحقیق سعی شد همه موارد بیان گردد.
داور اختیار صلع و سازش نداشته و با این وجود دعوا را به صلع ختم کرده است.
موضوع داوری فقط قسمتی از قرارداد بوده ولی داور در خصوص کل قرارداد یا آن قسمتی که موضوع داوری نبوده اظهار نظر نموده است.داور حق نداشته تا رأی خود را به استناد انصاف صادر نماید و این محدودیت را نادیده گرفته است.(کریمی ،۱۳۹۲،۱۸۹).
جمع بندی نهایی این که بنا به نظر دکتر مهاجری و دکتر یوسف زاده این نکته بدست می آید که عمده ترین جهات ایراد به صلاحیت داور ماده ۴۶۶ و ۴۶۹ ق.ا.د.م می باشد.(مهاجری،۱۳۹۲ویوسف زاده۱۳۹۲) جهات رد در صورتی علیه داور قابل استناد است که طرفین در انتخاب داور تراضی نکرده باشند. داور مرضی الطرفین هم در صورتی مصون از جرح است که طرفین با علم به وجود جهات رد او را برگزیده باشند بنابراین اگر طرفین بدون اطلاع از وجود جهات جرح ، داور را انتخاب کرده باشند و بعداً یکی از جهات جرح حادث شود می توانند او را جرح و رد کنند.نکته دیگر این که گاهی داور در حین انتخاب جهت رد ندارد ولی بعد از انتخاب و در جریان داوری جهت رد حادث می شود هر چند در ق.ا.د.م در این خصوص حکم صریحی وجود ندارد ولی با توجه به این که بی طرفی از لوازم ذاتی هر نوع قضاوتی است، در صورتی که بعد از انتخاب داور وضعیتی حادث شود که اگر در موقع انتخاب وجود داشت مانع انتخاب می شد داور باید آن را به اطلاع طرف مقابل برساند و چنین داوری قابل رد است. همچنین اگر داور توسط دادگاه انتخاب شود و دادگاه این مسائل را رعایت نکند باز هم از موجبات رد است همچنین در صورتی که شخص ثالث اقدام به انتخاب داور نموده باشد و این شرایط را رعایت نکند از موجبات رد می باشد.
۲-۱-۳ – بند سوم : ایرادامر مطروحه
در دادگاههای دولتی این ایراد زمانی مطرح می شود که خوانده ی دعوا اعلام نماید دعوای اقامه شده بین اصحاب آن، سابقاً در همین دادگاه یا دادگاه دیگری که از حیث درجه با این دادگاه مساوی است مطرح شده و در حال رسیدگی است. این ایراد در صورتی که دعوای مطروحه درمورد همان دعوای اقامه شده ی قبلی نبوده اما با آن ارتباط کامل داشته باشد نیز قابل طرح است.(بند۲ ماده ۸۴). دادگاه در صورت پذیرش ایراد، چنان چه دعوا در همین دادگاه مطرح باشد با صدور قرار رسیدگی توأمان به تمام دعاوی یکجا رسیدگی می نماید(ماده۱۰۳) و چنان چه دعوا در شعبه ی دیگری از همین دادگاه مطرح باشد از رسیدگی به دعوا خودداری و پرونده پس از صدور قرار امتناع از رسیدگی با تعیین رئیس شعبه ی اول برای رسیدگی توأم به شعبه ای که دعوا در آن مطرح است احاله می شود(شمس،۱۳۸۸،ج۳،۲۴).
اما ایراد امر مطروحه در نهاد داوری ، مطابق ماده ۴۵۴ چنان چه اصل اختلاف و منازعه در دادگاه مطرح و در حال رسیدگی باشد، طرفین می توانند با تراضی ، موضوع را به داوری ارجاع دهند. در این ماده تراضی در هر مرحله از رسیدگی ممکن دانسته شده است. منظور از مراحل رسیدگی اعم از بدوی ، تجدید نظر و دیوان عالی کشور است چرا که عبارت هر مرحله از رسیدگی بر این معنا دلالت دارد.
و مضافاً ماده ۴۹۴ قانون که تقاضای مشترک ارجاع به داوری در مرحله ی فرجامی را تجویر نموده و در واقع در عالی ترین مرحله ی رسیدگی که دیوان عالی کشور باشد نیز نظر داشته است ، با توجه به ماده ی ۴۵۴ ، که قید در هر مرحله از رسیدگی را آورده ، موجه است طرفین چون با هزینه خود و توسط قضات منتخب اند، در هر مرحله از رسیدگی بتواند، به داوری توافق کند.
با توجه به مطالب فوق الذکر شاید این شائبه به وجود آید که حال که در هر مرحله از رسیدگی ، آمده لذا، ایراد امر مطروحه موضوعیت نخواهد داشت چرا که طرفین با رضایت خود به داوری آمده اند و رضایت دو طرفه دیگر بحثی از ایراد امر مطروحه باقی نمی گذارد.
دکتر کریمی، اشاره دارد که ممکن است دعوایی که نزد داور یا نهاد داوری مطرح شده است قبلاً در مرجع داوری دیگری مطرح و در حال رسیدگی باشد، در این صورت ذی نفع می تواند ایراد امر مطروحه مطرح نماید پس با چند فرض رو به رو هستیم، اگر دعوا ابتدا در یک مرجع داوری مطرح و پس از آن ، در مرجع داوری دیگری طرح گردد این به معنای صرف نظر کردن از داوری اول است، در این حالت چنان چه خوانده دعوای دوم به ایراد امر مطروحه متوسل نشود توافق ضمنی مبنی بر انصراف از داوری اول و احاله قضیه به داوری بعدی خواهد بود لازم به ذکر است که داور دوم نمی تواند رأساً ایراد امر مطروحه کند، چنان چه دعوایی در حالی که دادگستری مطرح است در یک مرجع داوری نیز اقامه گردد، این امر به خودی خود دررسیدگی دادگاه اثری ندارد زیرا جهات صدور رأی قاطع مشخص است و طرح دعوا در داوری در زمره ی این موجبات نیست. ولی اگر طرفین دعوا با توافق یکدیگر، اختلاف را به داوری ارجاع دهند در این صورت مطابق مفاد ماده ۴۵۴ ق. ا. د .م و اصول کلی دادگاه باید رسیدگی را متوقف و منتظر نتیجه رسیدگی داور بماند، در این حالت یعنی فرضی که طرفین دعوا با توافق هم اختلاف خود را در دادگستری مطرح می نمایند هیچ کدام نمی توانند به ایراد امر مطروحه متوسل شوند. (کریمی،۱۳۹۲،۱۹۰)
پس از مجموع بررسی ها به نظر می رسد در صورتی که موضوع در یک مرجع داوری در حال بررسی باشد و پس از آن در مرجع دیگری داوری مطرح گردد، هر یک از طرفین می تواند ایراد امر مطروحه نماید مشروط بر این که توافق ثانی جهت ارجاع به داوری دوم مبنی بر انصراف از داوری ابتدایی نباشد. اما اگر موضوع ابتدا در دادگاه در حال رسیدگی باشد و بعداً طرفین به ارجاع اختلاف به داوری توافق کنند، با توجه به این که ماده ۴۵۴ صراحتاً اجازه ی این امر را صادر نموده است طرفین نمی توانند ایراد امر مطروحه را مطرح کنند. البته این مطلب از لحاظ تئوری بحث می گردد و چرا که در عمل اگر طرفین از ارجاع به داوری پشیمان باشند دیگر محلی برای ایراد موضوعیت پیدا نمی کند چرا که می توانند مفاد ماده ۴۷۲ به تراضی، داور یا داوران را عزل کنند.همچنین جای دیگر این ایراد زمانی است که طرفین در ابتدا به صورت شرط ضمن العقد اختلاف را به نهاد داوری سپرده باشند و بعد از بروز اختلاف به داوری نهاد دیگری رجوع کنند مشروط بر اینکه ارجاع به داوری دوم مبنی بر انصراف از داوری اول نباشد.
۲-۲- گقتار دوم: ایرادات ناظر بر طرفین داوری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 02:23:00 ق.ظ ]




یکبار پذیرفته نمی شد . اما در قانون اصول محاکمان حقوقی ۱۳۲۹ ه.ش در صورتیکه محکوم له تقاضای رها شدن مدعی اعسار از حبس را می نمود دوباره نمی توانست تقاضای حبس وی را نماید .
از دیگر خصوصیات قانون مذکور این بود که مدعی اعسار موظف بود دعوی خود را اثبات نماید و در هر صورت هرگاه مالی بدست می آورد طلبکار می توانست اجرای حکم را نسبت به آن مال تقاضا کند .
در تاریخ ۲۵/۸/۱۳۱۰ نخستین قانون با عنوان اعسار و افلاس تصویب گردید .مطابق ماده ۴۲ قانون مذکور ، مواد ۶۲۴ تا ۶۲۶ و ۷۹۸ تا ۸۰۴ قانون اصول محاکمات حقوقی نسخ شد . قانون افلاس و اعسار به پنج فصل تقسیم شده بود وبه موجب این قانون در حقوق ایران بین دیون تجاری و غیر تجاری تفاوت ایجاد شده و دعاوی افلاس و اعسار به اشخاص غیرتاجر اختصاص داده شد .
آنچه دعاوی افلاس و اعسار را از یکدیگر جدا می کرد این بود که هرگاه شخص مدیون بعلت دسترسی نداشتن به اموال و دارای خود قادر به پرداخت هزینه داردسی ویا محکوم به نبود معسر تلقی و تحت مشمول مقررات اعسار قرار می گرفت و باید باتسلیم عرض حال اعسار، اقدام به طرح دعوی می کرد . لیکن هرگاه مدیون بعلت عدم کفایت دارایی توانایی پرداخت هزینه دادرسی یا محکوم به را نداشت مفلس نامیده می شد و مقررات افلاس در خصوص وی جاری می گشت .
در فصل اول و دوم قانون مذکور ضوابط و سایر تشریفات دادرسی اعسار ودر فصل سوم آن مقررات افلاس تبیین شده بود و در فصل چهارم شامل مقررات جزایی خاص بود .
به موجب ماده ۲۷ قانون اعسار و افلاس ،وزارت دادگستری موظف بود ،آیین نامه اجرایی دعوی افلاس را تنطیم کند و در تاریخ ۱۸/۶/۱۳۱۱ وزیر دادگستری آیین نامه ای شامل ۱۳ ماده تدوین نمود و مضمون آیین نامه این بود که پس از تنظیم و تقدیم عرض حال اعسار به محکمه صلح، امین صلح باید بدون تأخیر ،مدعی اعسار را در صورتیکه حاضر نباشد ،احضار کند وماده ۳۲ قانون اعسار و افلاس را برای او قرائت کند . اگر مدعی اعسار عرض حال خود را مسترد نکرد امین صلح در صورت کامل بودن عرض حال در ذیل آن قرار قبولی عرض حال را قید می کرد و شخصی را به سمت مدیر تصفیه منصوب می کرد . اگر دادخواست کامل نبود قرار رد عرض حال را صادر می کرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در ۲۰ آذر ۱۳۱۳ قانون اعسار که حاوی ۴۰ ماده بود به تصویب رسید و مطابق ماده چهل قانون مذکور، قوانین مغایر از جمله: قانون اصول محاکمات حقوقی مصوب ۱۳۲۹ و قانون اعسار و افلاس ۱۳۱۰ منسوخ اعلام شد .
با تصویب مواد الحاقی قانون آئین دادرسی دادگاهای عمومی و انقلاب(در امور مدنی) در بهمن ماه ۱۳۳۴ به موجب بند ۱۲ ماده ۷۸۹ قانون الحاقی مذکور ، فصل اول قانون اعسار ۱۳۱۳ (مواد ۲ تا ۱۹ )نسخ گردید و به تبع آن ماده ۲۴ قانون اعسار که ناظر بر مواد ۸ تا ۱۲ همان قانون بود نسخ ضمنی شد ومواد ۶۹۳ تا ۷۰۸ قانون آئین دادرسی سابق (مواد ۵۰۲ تا ۵۱۴ قانون آئین دادرسی دادگاهای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ )در خصوص اعسار از هزینه دادرسی جایگزین مواد فصل اول قانون اعسار شد .
پس از اینکه در دی ماه ۱۳۴۹ ماده ۵۲۲ اصلاحی قانون آیین دادرسی مدنی اضافه گردید طبق بند ۵ ماده مذکور ، ماده ۲۶ قانون اعسار در خصوص تجدید نظرخواهی از حکم اعسار مورد تخصیص قرار گرفت و بند ۷ ماده ۵۲۲ نیز به موجب قوانین بعدی نسخ گردید .
مطابق ماده ۳۳ قانون اعسار ۱۳۱۳ ه. ش ناظر به ماده ۷۰۸ قانون آیین دادرسی مدنی سابق (ماده ۵۱۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۷۹ )از بازرگان به استثناکسبه ی جزء دادخواست اعسار پذیرفته نمی شود و بارزگان مدعی اعسار مکلف است برابر قانون تجارت ،دادخواست ورشکستگی تقدیم کند .
بنابراین قانون اعسار صراحتاً تاجری که توانایی پرداخت بدهی خود را نداشته باشد با شخص غیر تاجر که بواسطه عدم کفایت دارایی یا عدم دسترسی به مال خود قادر به تأدیه هزینه دادرسی یا دیون خود نیست تفکیک قائل شده است و به موجب ماده ۳۹ قانون مذکور از تاریخ اجرای این قانونی دیگر دعوایی به عنوان افلاس پذیرفته نمی شود[۲۰].
با تصویب ماده واحده قانون منع توقیف اشخاص در قبال تخلف از انجام تعهدات و الزامات مالی، در ذیل تبصره ۴ آن قانون تصریح شده بود که آن قسمت از مقررات مربوط به اجرای احکام و اسناد وتعهدات و اعسار که مغایر این قانون است ملغی می باشد و بدین ترتیب مقررات اعسار در مواردی که منجر به بازداشت شخص در قبال تخلف از انجام تعهدات و امور مالی می گردد لغو گردید ، با تصویب قانون منع توقیف اشخاص ، باز داشت کلیه اشخاصی که به حکم دادگاه مدنی یا جزایی به پرداخت دین و محکوم به یا سایر تعهدات والزامات مالی غیر از جزای نقدی محکوم می شوند ممنوع شد .
تا اینکه به موجب ماده ۶۹۶ قانون مجازات اسلامی حبس محکومین را در صورت امتناع محکوم علیه از اجرای حکم مقررات دانست و در صورتیکه دادگاه ،محکوم علیه را حبس نماید ،آزادی وی منوط به ثبوت اعسار است ونص ماده ۶۹۶ قانون تعزیرات اطلاق قانون منع توقیف اشخاص در قبال محکوم به را در خصوص محکومین مالی کیفری مقید نمود .
قانونگذار در آبان ماه ۱۳۷۷ با اعلام نسخ کلی قانون سابق نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۵۱ه.ش، قانون جدیدی تحت عنوان نحوه ی اجرای محکومیت ما در هفت ماده و سه تبصره به تصویب رسانید .
به موجب ماده یک قانون مذکور: «هرکس به موجب حکم دادگاه در امر جزایی به پرداخت جزای نقدی محکوم گردد آن را نپردازد و یا مالی غیر از مستثنیات دین از او بدست بیاید به دستور قاضی صادر کننده حکم به ازای هر پنجاه هزار ریال یا کسر آن یک روز بازداشت می گردد ».
مطابق ماده ۲ همان قانون :«هر کس محکوم به پرداخت مالی به دیگری شود چه به صورت استردادعین یاقیمت یا مثل آن و یا ضرر وزیان ناشی از جرم یا دیه و آن را تأدیه ننماید دادگاه او را الزام به تأدیه نموده و چنانچه مالی از او در دسترس باشد آن را ضبط و به میزان محکومیت از مال ضبظ شده استیفاء می نماید و در غیر اینصورت بنا به تقاضای محکوم له ، ممتنع را در صورتی که معسر نباشد تا زمان تأدیه حبس خواهد کرد ».
در خصوص ادعای اعسار محکوم علیه ماده ۳ قانون مذکور مقرر می دارد :«هرگاه محکوم علیه مدعی اعسار شود (ضمن اجرای حبس ) به ادعای وی خارج از نوبت رسیدگی و در صورت اثبات اعسار از حبس آزاد خواهد شد وچنانچه متمکن از پرداخت به نحو اقساط شناخته شود دادگاه متناسب با وضعیت مالی وی، حکم به تقسیط محکوم به را صادر خواهد کرد .»
ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۷۷ با ماده ۶۹۶ قانون مجازات اسلامی تعارض ندارد[۲۱] .
زیرا ماده ۶۹۶ ق.م .ا زمانی اعمال می گردد که شخص ضمن محکومیت کیفری ، محکومیت مدنی نیز پیدا نموده و به محض تقاضای محکوم له در صورت امتناع محکوم علیه تا استیفای حقوق محکوم له، می توان وی را حبس نمود.
اما براساس ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی در مطلق محکومیت های مدنی که ضمن محکومیت کیفری صادر نشده باشد به محض محکومیت و گذشتن مهلت مقرر در اجرائیه نمی توان محکوم علیه را بازداشت نمود بلکه دادگاه باید تشریفات اجرای احکام مدنی را اعمال نماید . چنانچه امکان اجرای حکم فراهم نشد تا اثبات اعسار ، محکوم علیه را در حبس نگه دارد اما خاصیت ماده ۶۹۶ قانون مجازات اسلامی این است که به محض امتناع محکوم علیه از اجرای حکم می توان او را حبس نمود . لذا در شرایط کنونی فایده طرح دعوی اعسار اعاده شده است و معسر در صورت اثبات اعسار آزاد می گردد .
گفتار دوم :تحولات قانونی در مورد عجز اشخاص تاجر از پرداخت دیون
در خصوص عجز اشخاص تاجر از پرداخت دین مقررات مختلفی به تصویب رسیده است، تا بدین طریق از سوء استفاده افراد شیاد جلوگیری شود. به همین خاطر طبق بررسی های انجام شده این مقررات و راه کارهای پیش بینی شده، نتوانسته است رضایت مردم را جلب کند هر چند که به موجب این قوانین ،دخالت دولت در امر ورشکستگی بیشتر شده است .
در قوانین تجاری سالهای ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ که فصل ویژه ای به ورشکستگی اختصاص یافته بود، دادگاه برای تصفیه اموال ورشکسته بطور موقت یک یا چند نفر انتخاب می کرد و بعداز تعیین اموال ورشکسته، هیأتی به نام «هیأت تصفیه قطعی »با کسب نظر طلبکاران ایجاد می شد تا اموال او را میان طلبکاران تقسیم کند، اما پس از تصویب قانون تجارت در سال ۱۳۱۱ ه.ش این قاعده تغییر یافت و تعیین شخصی که امر تصفیه را انجام دهد به موجب ماده ۴۴۰ قانون تجارت بر عهده دادگاه قرار گرفت .[۲۲]
از زمان تصویب قانون سال ۱۳۱۱ ه.ش هر چند قوانین دیگری در خصوص ورشکستگی تصویب گردیده است ،لاکن در قواعدو مقررات کلی ورشکستگی تغییر چندانی به چشم نمی خورد . البته در سال ۱۳۱۸ قانونگذار اقدام به تصویب قانون اداره قضیه امور ورشکستگی نمود . این قانون دارای ۶۰ ماده است و در آن تأسیس یک اداره مستقل دولتی برای رسیدگی به اموال تاجر ، اداره آنها و تقسیم دارایی او میان طلبکاران پیش بینی گردیده است .
لاکن اداره مذکور صرفاً به عنوان اجرای احکام ویژه ،در امر ورشکستگی قابل بررسی می باشد[۲۳] . علت وضع این قانون بدان خاطر بود که عدم دخالت دولت در امور ورشکستگی موجب بی اعتمادی مراجعه کنندگان به دادگستری بوده است ،لذا قانونگذار با وضع این قانون، قصد جلب اعتماد مراجعه کنندگان به دادگستری را داشت .
همچنین به علت کهنه بودن قوانین مربوط به قانون تجارت ،لایحه جدید قانون تجارت در قالب ۱۲۶۱ ماده در تاریخ ۶/۱۰/۱۳۹۰ در کمسیون حقوقی و قضایی مجلس تصویب و در جلسه علنی ۲۳/۰۱/۱۳۹۱ مجلس شورای اسلامی برای مدت ۵ سال به صورت ازمایشی موافقت شد.البته در خصوص انتقادات وارده بر این لایحه می توان گفت:
در این زمینه باید گفت که این لایحه در راستای حفظ فعالیت اقتصادی و موسسه اقتصادی «واحدآگاهی» را پیش‌بینی کرده است و وظیفه آن شناسایی و معرفی بنگاه‌های دچار مضیقه مالی و جمع‌ آوری اطلاعات مختلف در خصوص بنگاه‌های تحت مراقبت به تقاضای واحدهای دیگر زیر نظر هیئت تشخیص دانسته شده است . به نظر می‌رسد مفاد این ماده اگر بتواند تحقق پیدا کند در راستای «پیشگیری» که از اصول اولیه حقوق ورشکستگی است، گام نهاده است. ولی متاسفانه یا خوشبختانه این سوال مطرح می‌شود که واحد آگاهی بدون هماهنگی دستگاه‌های مختلف چگونه می‌خواهد به این هدف نایل شود، به خصوص با توجه به این نکته که در تجارت ملائت ظاهری شرط است و تجار با اعتبار خود کار می‌کنند و در آشفته بازار کنونی نیز به هر طریق ممکن در جهت حفظ اعتباربرمی‌آیند.
این اشکال و سوال شاید در مورد بنگاه‌های کوچک اقتصادی کمرنگ تر شود، ولی توجه به این نکته که چرخه اقتصادی کشور در دست بنگاه‌های غول پیکر اقتصادی است، چگونه می‌توان به این مهم نایل آمد.
البته حقیقت این است که در دنیای امروز حقوق علمی پیرو شده و اقتصاد آن را به دنبال خود می‌کشد و به عبارت دیگر حقوق برای تحقق اهداف خود بستری لازم دارد که این بستر را اقتصاد فراهم می‌کند، ولی اگر اقتصاد خود درزنجیرهای دیگر باشد ،چارهای نیست.
اداره بازسازی با چهار رکن ۱ هیئت تشخیص ۲- واحد آگاهی ۳- واحد مراقبت ۴- واحد بازسازی از مزیت‌های این پیش‌نویس است و در راستای همان هدف حفظ موسسه است که گفته شد.
علاوه بر نکات فوق، لایحه قانون تجارت نقاط ضعف دیگری هم دارد که از جمله می‌توان به مشخص نبودن چگونگی اجرای بعضی مواد در راستای حفظ بنگاه اقتصادی و رعایت اصل پیشگیری و نبود تضمین های کافی و مشخص در این زمینه اشاره کرد .
ضمنا معلوم نیست لایحه قانون تجارت در نیل به هدف های ان ،چگونگی هماهنگی دستگاه های مختلف کشور را تامین کرده است.و بالاخره به عنوان یک ایراد جزئی باید به وضع اصطلاحات جدید (مدیر عملی و…..)اشکالات شیوه قانون نویسی و قانون گذاری(اشکالات عبارتی و درج مواد مکرر و ……)اشاره کرد[۲۴].
فصل دوم :مفهوم عجز از پرداخت دیون
در فقیه امامیه میان تاجر و غیر تاجر از جهت مقررات حاکم بر مدیون، تفاوتی وجود ندارد از همه آنها به عنوان «مفلس »یاد شده است .
در حقوق موضوعه ،بین تاجر و غیرتاجر، از جهت مقررات حاکم بر عاجز از پرداخت دین ،قائل به تفکیک شده اند. به طوریکه اشخاص تاجر تابع مقررات ورشکستگی (مواد ۴۱۲ قانون تجارت به بعد )و اشخاص غیر تاجر تابع مقررات اعسار می باشند . مانیز اشخاص مذکور را شناسایی و رابطه میان آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
مبحث اول :عجز از پرداخت دین در فقه و حقوق مدنی
با توجه به این که در خصوص عجز از پرداخت در فقه و حقوق مدنی تعاریف گوناگونی شده است ،لذا در این مبحث این مفاهیم را به طور مفصل شرح خواهیم داد،
گفتار اول :دین
« دین= بده ، بدهی ،ُمتعهَد به، آنچه که متعهد له صورت دادن آن را از متعهد می خواهد . خواه پول باشد خواه نه (ماده ۱۱۳۹ تا ۱۱۴۵ ق. م فرانسه ).در فقه دین عبارتست از استحقاق مالی بر ذمه کس دیگر . پس موضوع دین ممکن است کلی بر ذمه و یا عین خارجی می باشد .
ایفای دین، ایقاع لازم است . اصل در دیون موجل این است که اجل به سود بدهکار است . دین بی مدت را دین موجل گویند (=دین حال ) دین دیگری را بدون اذن او می توان داد . قرض اخص از دین است ، کسی که دین به ضرر اوست ،او را مدیون نامند و آنکه دین به سود اوست او را داین گویند و حق او را طلب خوانند ».[۲۵]
دین به معنای وام ، قرض ، وام مدت دار (آمده که )دیون جمع (آن است )[۲۶] .
بین دین و قرض فرق گذاشته شده است . قرض به مواردی اطلاق شده است که کسی که از دیگری پول نقد اخذ کند و بدین شکل به عهده گیرنده ، دینی می آیند که باید آن را اعاده نماید . براین اساس هر قرضی دین است ولی هر دینی قرض نیست (رابطه عموم و خصوص مطلق) . پس قرض از جنس همان چیزی است که ستانده شده است در حالی که دین اینگونه نیست . و این که بگوئیم به وی قرض دادیم بدان معناست که به او چیزی داده شده که بدل آن از وی اخذ خواهد شد[۲۷] .
یکی از فقها دین را چنین تعریف کرده است :«دین عبارت است از مال کلی ثابت در ذمه ی شخص برای دیگری و سبب آن یا قرض گرفتن است یا امور اختیاریه دیگر مانند قرار دادن دین در معامله ی مسلم یا سمن قرار دادن آن درمعامله ی نسیه یا اجرت در اجاره یا صداق در نکاح ویا عوض در طلاق خلق و غیر اینها و یا امور قهریه مانند موارد ضمانت ها و نفقه ی زوجه ی دائمه و نظیر اینها»[۲۸].
و همچنین دین این گونه هم تعریف شده است :«رابطه تعهد که بین متعهد و متعهد له پدید می آید ، سوی منفی این رابطه را دین (dettc )و سوی مثبت آن را طلب گویند.
همچنین در تعریف دین آمده است :«تکلیفی است که شخص نسبت به اجرای مفاد حق مالی دربرابر صاحب آن پیدا میکند [۲۹]».
واژه «دین » ویژه امور مالی است و وظیفه اشخاص را در امور غیر مالی ، حتی اگر ناطر به انجام دادن کاری باشد، تکلیف می نامند[۳۰] .
گفتار دوم :عجز
عجز در لغت به معنای ضعف ، ناتوانی ودرماندگی است و عاجز اصطلاحا به مدیون یا وام داری گویند که امکان تأدیه دین یا وام خود را نداشته باشد یا کسر در دارایی بیاورد و به عبارتی میزان دارایی او از دیون وی کمتر شده باشد ، لذا به نسبت آن کسری ، دچار عجز و درماندگی خواهد شد[۳۱].
گفتار سوم :افلاس
شارع مقدس افلاس را تعریف نکرده است لکن ،اهل لغت وفقها تعاریفی از آن بدست داده اند.
بند اول :تعریف لغوی
افلاس باب افعال می باشد و از کلمه ی «فلس » اخذ شده و از آن به معنی پول سیاه و کم ارزش می باشد ، بی چیز شدن ، گویی که درهم های او پشیز گشته یا به جای رسیدن که گویند فلس ندارد .از دست دادن مال و ثروت و فقیر شدن[۳۲] .
در المنجد آمده است افلس :برای او مالی باقی نمانده است و منظور آن است همانا او دچار حالتی گردد که گفته شود فلسی برای او نیست پس او مفلس است .
در قاموس اللغه ، چنین آمده است :«هنگامیکه گفته می شود«افلس الرجل » منظوراین است که مال خطیری در نزد شخص باقی نمانده باشد پس مثل این است که درهم های ارزشمند وی به پول سیاه و پشیز تبدیل شده باشد یا به حالتی دچار شود که گفته شود در نزد او بجز ناسره چیزی نیست [۳۳] ».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:23:00 ق.ظ ]




وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
دانشگاه معارف قرآن وعترت(ع)
معاونت پژوهشی
پایان نامه کارشناسی ارشد
رشته علوم قرآن و حدیث
عنوان:
ظهور فضایل ورذائل در عاشورا وریشه یابی آن بر اساس آیات قرآن
استاد راهنما:
دکتر حسین عزیزی
استاد مشاور:
دکتر تقی اجیه
نگارش:
مینا زادهوش
بهار ۱۳۹۲
کلیه حقوق این اثر متعلق به دانشگاه معارف قرآن و عترت(ع) می باشد
تأیید هیأت داوران
استاد راهنما : جناب حجه‌الاسلام دکترحسین عزیزی
استاد مشاور : جناب آقای دکتر تقی اجیه
استاد داور : جناب آقای استاد علیرضا شیاسی
استاد داور : جناب آقای مهندس فرشید زالی
تقدیم به:
هدف آفرینش ،
حضرت فاطمه زهرا(سلام اللّه علیها)
تشکر
سپاس بیکران پروردگار متعال که بنده را شایسته تعلیم قرار داد.امید که همواره مشیت الهی بر رشد علمی و اخلاقی این وجود حقیر تعلق بگیرد .
به اقتضای وظیفه «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» ، بر خود لازم می‌بینم از زحمات استاد گران‌قدر، جناب آقای دکتر عزیزی، که مسئولیت راهنمایی این تحقیق و همچنین از استاد گرانقدر جناب آقای دکتر اژه ای که مسئولیت مشاوره را تقبل نموده‌اند ، تشکروقدردانی نمایم.
چکیده
این رساله با عنوان “ظهور فضائل ورذائل در عاشورا وریشه یابی آن بر اساس آیات قرآن ” در سه حوزۀ اخلاق ، تاریخ و قرآن به تحقیق می پردازد ، هدف از این تحقیق تفسیر و تحلیل قرآنی از بعد اخلاقی عاشورا ست و روش گردآوردی اطلاعات، کتابخانه ای و اسنادی است و روش پژوهش، توصیفی و تحلیل محتواست. دراین پژوهش سعی بر آن است تا هرکس بتواند با نگاه در آیینۀ عاشورا ، از یک سو فضائل اباعبدالله(ع) و یاران واهل بیت گرامی آن حضرت و علل وریشه های ظهور این فضائل را مشاهده نموده و از دیگرسو با نگاه به رذائل سپاهیان عمرسعد وشناخت بسترها وزمینه های ظهور چنین صفاتی، اعمال خویش را با میزان عاشورا سنجیده وجایگاه خویش را در صحنۀ عاشورا پیداکند، بنابراین در راستای اهداف این رساله تعدادی از فضائل، و رذائل متناظر آنها از حدیث جنود عقل و جهل انتخاب شده ،که هرکدام از آنها پس از تعریف و شناخت جایگاهشان در علم اخلاق، در قرآن و سپس در عاشورا مورد بررسی قرار گرفته اند؛ نحوۀ بررسی این صفات نیز به این صورت است که از بین آیات اخلاقی مربوط به فضائل و رذائل انتخاب شده، آیاتی برگزیده شده اند، که به شکلی به بیان ریشه ها و بسترهای لازم برای شکل گیری فضیلت یا رذیلت مورد بحثشان در وجود انسان می پردازند . سپس با کشف ارتباط بین ریشه های به دست آمده و صفات اخلاقی ظهور یافته در عاشورا، به بیان نحوۀ ظهور این صفات اخلاقی در عاشورا پرداخته شده است . مهمترین نتیجۀ این تحقیق نیز، آگاهی از اهمیت و جایگاهِ شناخت و پذیرش امام معصوم (ع) در هجرت انسان از رذیلت ها به سوی فضیلت های الهی – انسانی و نیل به لقاء الله است .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کلید واژه : فضایل، رذایل، قرآن، عاشورا، امام حسین(علیه السلام)
مقدمه ۱
فصل اوّل ۳
کلیات: (مفاهیم و مبانی) ۳
۱-۱- تعریف کلید واژه‌ها و لغات مهم وکاربردی ۴
اخلاق ۴
فضائل ۶
رذائل ۷
قرآن ۷
عاشورا ۸
امام حسین (ع) ۹
۱-۲- واقعۀ عاشورا ، واقعیت و ماهیت اخلاقی و ضد اخلاقی آن ۱۰
۱-۳- نوع و روش تحقیق ۱۴
۱-۴- تبیین موضوع تحقیق و اهمیت آن ۱۴
۱-۵- پیشینه تحقیق ۱۷
۱-۶- محدودیت های تحقیق ۱۸
۱-۷- رابطه سه گانه اعتقاد و اخلاق وعمل از دیدگاه قرآن ۱۸
۱-۷ -۱- رابطه توحید با اخلاق وعمل از دیدگاه قرآن ۲۳
۱-۸- تذکر چند نکته ۲۴
فصل دوّم ۲۷
فضائل در عاشورای حسینی و مبانی قرآنی آنها ۲۷
۲-۱- تصدیق ۳۰
۲-۱- ۱- تصدیق در قرآن ۳۰
۲-۱- ۲- تصدیق در عاشورای حسینی ۳۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:23:00 ق.ظ ]




(4-2)

با توجه به مطالب گفته شده جهت ساختار یافتن هر چه بهتر مصاحبه‌ها می‌توان از پرسش‌نامه‌ای که چارچوب کلی آن در شکل ‏4‑1 آمده است برای هر بخش استفاده نمود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

کد نیازمندی

نیازمندی یا حداقل استاندارد

وضعیت اجرایی نیازمندی

توضیحات

. . .

. . .

کاملا رعایت می‌شود.

. . .

بصورت نامنظم رعایت می‌شود.

تا حدودی رعایت می‌شود.

کم و بیش رعایت می‌شود.

اصلا رعایت نمی‌شود.

شکل ‏4‑1: نمونه پرسش نامه طراحی شده
در این پرسش‌نامه، ستون اول نشان دهنده کد نیازمندی استخراج شده است که بر اساس نماد گروه کارشناسی مورد مصاحبه کدینگ و شماره گزاری شده است. با این روش به راحتی می‌توان هر نیازمندی را با یک کد منحصربه‌فرد نام گذاری و به راحتی شناسایی نمود. ستون دوم، نیازمندی یا حداقل استاندارد استخراج شده را نشان می‌دهد. در ستون سوم وضعیت اجرایی نیازمندی مربوطه در واحد مشخص می‌شود. در این مصاحبه‌ها سعی شده است برای هر نیازمندی جهت استخراج موشکافانه عارضه‌ها و ارائه طرح‌های پیشنهادی برای آنها، بحث‌هایی با مصاحبه شونده صورت گیرد. این توضیحات در ستون چهارم به صورت خلاصه آورده می‌شود.

اجرای مصاحبه‌ها

همانطور که قبلا گفته شد در این پژوهش جهت جمع‌ آوری اطلاعات از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته استفاده شده است. با طراحی پرسش‌نامه‌ای که در بخش قبل توضیح داده شد این مصاحبه‌ها می‌تواند شکل ساختار یافته‌تری به خود بگیرد و مصاحبه را به سمت هدف مورد نظر بهتر هدایت کند.
با توجه به تقسیم بندی نیازمندی‌ها، برای هر بخش پرسش‌نامه‌ای مجزا طراحی شده که توسط مدیران و کارشناسان آن بخش تکمیل می‌شد. در ابتدای هر مصاحبه توضیحاتی در مورد مدل پیشنهادی بیان شده و سپس هر بند از نیازمندی‌ها به صورت شفاف ذکر گردیده و از مصاحبه شونده درخواست می‌شد در مورد آن توضیحاتی ارائه نماید. مدت زمان اجرای مصاحبه برای هر گروه کارشناسی به تفکیک افراد در جدول ‏4‑3 آورده شده است. در این جدول سابقه‌ی اجرایی هر مصاحبه شونده در شرکت و همچنین در پست‌های مشابه خارج از شرکت آورده شده است.
جدول ‏4‑3: زمان اجرای مصاحبه برای هر کدام از گروه‌های مورد مطالعه

گروه مورد مطالعه

سمت مصاحبه شونده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:23:00 ق.ظ ]




در این مطالعه با درنظر گرفتن دو جامعه ی مشتریان و مدیران و با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه بندی مضاعف بر حسب مناطق، نمونه های آماری به ترتیب به تعداد ۴۱۶ و ۳۹ انتخاب و از پرسشنامه برای جمع آوری نظرهای نمونه ی آماری در تحقیق استفاده گردید. روایی پرسشنامه ها به شیوه ی محتوایی حاصل گردید و پایایی آن ها نیز با محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ که بترتیب ۸۴/۰ و ۹۲/۰ به دست آمده، تأیید گردید. برای تحلیل داده های پرسشنامه و آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون نسبت و جداول توافقی و نیز آزمون کی دو، و برای بررسی ارتباط بین مشخصات عمومی پاسخ دهندگان (متغیرهای تعدیل کننده) با تعداد انواع شیوه های نوین ارائه ی خدمات بانکی مورد استفاده، از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون دانکن کمک گرفته شده است. نتایج نشان داد که شیوه های نوین ارائه ی خدمات بانکی باعث افزایش رضایت مشتریان بانک های سپه شهرستان مشهد شده؛ ولی این خدمات به افزایش کارایی (کاهش هزینه و وقت کارکنان) در شعب بانک منجر نشده است(ناظمی و همکاران،ص۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۳-۸- بررسی فقهی اخذ کارمزد و ارائه تسهیلات به شرط سپرده گذاری در صندوق های قرض الحسنه
خانم فرشته ملاکریمی خوزانی در سال۱۳۹۰مقاله فوق را به رشته تحریر دراورد.ایشان در مقاله خود سعی کرد تا مفهوم فقهی کارمزد را تبیین کند .تفاوتهای کارمزد در بانکداری اسلامی و بهره و ربا دربانکداری غربی مشخص نماید. مفهوم قرض را در عقود اسلامی با تکیه به فتوای علمای مختلف بیان نمود:
قرض عقدی است که به موجب ان مالی به شرط ضمان به مالکیت دیگری در می اید . این قرارداد ،قراردادی غیر انتفاعی به شمار می اید که به دلیل اهداف خیر خواهانه و انسانی مورد سفارش اسلام می باشد و برای ان پاداش معنوی و اخروی در نظر گرفته شده است .ولیکن ربا قرارداد قرضی است که در ان شرط زیاده شده است که از نظر اسلام غیر معقول و حرام می باشد.در بخش بعدی ،محقق به بررسی فقهی ارائه تسهیلات قرض الحسنه به شرط سپرده گذاری پرداختهاست .در این قسمت محقق ،اهم فتاوی و نظرات علمای اخیر اسلام من جمله: ایت الله عظما گلپایگانی،فاضل لنکرانی،مکارم شیرازی و امام خمینی(ره) را در مورد تسهیلات قرضه الحسنه بیان کرده است.
در سومین بخش مقاله محقق اخذ کارمزد در تسهیلات قرض الحسنه را از نظر فقهی بررسی می کند.دراین بخش نیز نظر علمای اسلام در مورد کارمزد توضیح داده شده است و در اخر محقق به نتایج زیر رسیده است:
اعطای تسهیلات قرض الحسنه به شرط سپرده گذاری با شبهه ربوی بودن مواجه است و گنجاندن چنین شرطی در ضمن عقد قرض غیر مشروع است. یکی دیگر از مسائلی که با شبهه ربوی بودن مواجه است،مسئله دریافت کارمزد از مشتریان توسط صندوق های قرض الحسنه است .البته اظهارات بسیاری از فقها این شبهه را مرتفع کرده است بدین صورت که ،اگر کارمزد بعنوان حق الزحمه و در قبال هزینه های موسسه،اموری چون سند نویسی و نگهداری حساب و غیره دریافت شود عاری از اشکال شرعی می باشد.
۲-۳-۹- بررسی تطبیقی نظام پرداخت ایران با اصول دهگانه کمیته بین المللی سیستم های پرداخت و تسویه
اقایان رستمی و قیور پوردر مقاله تحت عنوان فوق ،تلاش کردند تا روش های موجود در نظام پرداخت بانکی ایران را با اصول دهگانه بین المللی در یافت و پرداخت مقایسه کنند.در این مقاله ابتدا یک نظام جامع پرداخت تشریح شده سپس وضعیت نظام پرداخت ایران برای نیل به اهداف بررسی شده است. در ابتدای مقاله اصول دهگانه کمیته بین المللی پرداخت و تسویه با ذکر تاریخچه ان تشریح شده است:
بانکهای مرکزی ده کشور صنعتی شامل:بلژیک ،کانادا، فرانسه ،المان ،ایتالیا ،ژاپن ،هلند ،سوئد،سوئیس وبریتانیا درسال ۱۹۹۸کمیته ای را بانام کمیته بین المللی سیستم های پرداخت وتسویه[۱۴] تاسیس کردندو اصول و استانداردهایی را برای ان تشکیل دادند.این اصول یکسری شاخص های اساسی و مهمی دارند که به قرار زیرند:
-مدیریت و کنترل دقیق ریسک در اجرای این اصول
– شفافیت قوانین و مقررات برای اعضا (بهره برداران)
– امنیت ،در دسترس بودن و اقتصادی بودن برای اعضا
-مسولیت اصلی و کلیدی بانک مرکزی در اجرای اصول
در قسمت بعد شیوه ای پرداخت موجود در ایران را بیان می کند شامل:
۱-سیستم اتاق پایاپای اسناد بانکی
۲-سیستم شتاب
۳-سامانه تسویه ناخالص انی یا ساتنا و یا سیستم RTGS[15]
البته در این مقاله محقق به اندسته از شیوه های پرداخت و تسویه که در ایران اجرا نشده است، نیز اشاراتی داشته است.بیشترین بخش از مطالب این مقاله مربوط به ۱۰اصل مهمی است که برای یک نظام پرداخت جامع تعریف شده است .در پایان مقاله محقق نشان می دهد که چه راهکارهایی در ایران باید پیاده شود تا تمام اصول دهگانه سیستم های پرداخت و تسویه در ایران پیاده سازی و اجرا شود.
۲-۱۰- جمع بندی
با خصوصی شدن بانکها و ظهور بانکها و موسسات مالی جدید و اختصاص بخشی از سهم بازار به انها و از سویی تغییر ماهوی برخی از بانک ها از دولتی به خصوصی و لزوم تامین رضایت سهامداران و مشتریان، بحث بازاریابی ،بازار سنجی و ارائه بهتر خدمات بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. در نتیجه این امر، تحقیقات و مقالات زیادی درمورد بانکداری انجام گرفته است که در سالهای اخیر از سرعت بیشتری برخوردار گردیده است.
تقریبا اکثر بانکها و موسسات مالی برای عقب نماندن از گردونه رقابتی بانکداری از تحقیقات دانشجویان تحصیلات تکمیلی چه در سطح کارشناسی ارشد و چه در سطح دکترا حمایت می کنند. برخی از این موسسات در طی مکاتباتی با دانشگاههای کشور سعی می کنند تا تحقیقات و مقالات دانشجویان را به سمت نیازهای خود سوق دهند.
تقسیم بندی موضوعی ادبیات تحقیق(پژوهش های انجام شده)در جدول زیر امده است:
جدول۲-۲-تقسیم بندی موضوعی ادبیات تحقیق

تحقیقاتی که به موضوع سود اوری اشاره دارند

۲-۳-۱-
۲-۳-۲-

تحقیقاتی که به موضوع خصوصی شدن اشاره دارند

۲-۳-۴-
۲-۳-۵-

تحقیقاتی که به موضوع بهبود عملکرد و کارایی اشاره دارند

۲-۳-۳-
۲-۳-۵-
۲-۳-۷-

تحقیقاتی که به موضوعات ضمانتنامه ،LC وکارمزد بانکی اشاره دارند

۲-۳-۶-
۲-۳-۸-

تحقیق با موضوع تطبیق نظام پرداختی ایران با سیستم بین المللی

۲-۳-۹-

از میان تحقیقات انجام شده تحقیق۲-۳-۵- هم به موضوع خصوصی شدن و هم به موضوع بهبود عملکرد و کارایی اشاره دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:23:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم