کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : أقل ما یکون فی آخر الزمان أخ یوثق به أو درهم من حلال: کمترین آنچه در آخرالزمان است برادر وثیق و مورد اطمینان و یا درهم و پولی حلال است (سجادی،۱۳۸۹: ۷۰).
قَالَ الصَّادِقُ (ع) : إِنَّ الْمُومِنَ لَیَسْکُنُ إِلَی الْمُومِنِ کَمَا یَسْکُنُ الظَّمْ آنُ إِلَی الْمَاءِ الْبَارِدِ: به راستی که مومن با برادر مومنش آرامش پیدا می کند چنان که تشنه با آب خنک آرامش می یابد(کلینی، ۱۳۸۸: ۲۴۷).
قَالَ الصَّادِقُ (ع) : من لم یرغب فی الاستکثار من الاخوان ابتلی بالخسران: کسی که میل و رغبت در زیاد کردن برادر و دوستان مومن نداشته باشد خداوند او را به خسران و از دست دادن سرمایه مبتلا می کند (حیدری،۱۳۸۳: ۱۱۹).
توان ز ظاهر هر کس به باطنش پی برد زآب، شوری و شیرینی زمین پیداست
به امتحان نبود اهل هوش را حاجت عیار عالم و جاهل زهمنشین پیداست (صائب تبریزی)
به خاطر نقش مهمی که یک دوست در سرنوشت انسان دارد و موجبات سعادت یا شقاوت انسان را فراهم می کند باید در انتخاب آن کمال دقت نظر را به خرج داد.
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه واله ) در اهمیت گزینش دوست خوب می فرمایند : الرجل علی دین خلیله , فلینظر احدکم من یخالل انسان به دین دوستش است ؛ پس هر یک از شما بنگرد که با چه کسی دوستی می کند. (ری شهری،۱۳۶۲: ۱۶۳ ) یک دوست خوب باید از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری و فکری خاصی برخوردار باشد تا سزاوار محبت ورزیدن و دوستی نمودن باشد. و این شرائط فراوان و شرح و بسط آن فراتر از حوصله یک مکاتبه است و لذا ما فقط به برخی از ویژگیهای یک دوست خوب اشاره می کنیم.
البته از این نکته نباید غافل شد که آنچه به عنوان ویژگیهای دوست خوب مطرح است, مطلق و صد در صد نیست چه اینکه انسانها کم و بیش دارای نواقصی نیز هستند کما اینکه خود ما وقتی به کارنامه زندگی خود نگاهی می افکنیم آن را بی نقص و عیب نمی بینیم. بنابر این به طور نسبی دوست خوب باید این خصوصیات را داشته باشد و جهت کلی زندگی او نیز به سمت و سوی این ویژگیها و جنبه های مثبت باشد.
۲-۲-۵- مهمترین راه های شناخت دوست عبارت است از:
۱- در هنگام گرفتاری و نیاز:
بهترین زمان ارزیابی دوست خوب, هنگام مشکلات و گرفتاریهاست. در این چنین مواقعی دوستان حقیقی و وفادار و دلسوز از افراد دوست نما مشخص می شوند. امام علی علیه اسلام می فرمایند : در کشاکش روزگار افراد با ارزش و دوستان خوب شناخته می شوند.(نهج البلاغه،حکمت:۲۰۸).
۲- در هنگام خشم و ناراحتی:
امام صادق ( علیه السلام ) می فرمایند : اگر کسی سه مرتبه بر تو خشم گرفت یعنی تو موجبات عصبانیت و ناراحتی او را فراهم کردی و او خشمگین شد اما سخن زشتی نگفت, او شایستهی رفاقت است. ( امالی, ص ۵۳۲, ح ۷ ).
۳- از دست رفتن قدرت:
برخی از افراد به نام دوستی و به طمع پست و مقام و مال شخص، گرد او را می گیرند. امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : در هنگام از دست رفتن قدرت است که دوست از دشمن، شناخته می شود ( محمدی ری شهری،۱۳۶۲: ۹۲ ).
۴- هنگام سفر:
یکی از بهترین راه های شناخت افراد, سفر کردن با آنها است. در سفر بسیاری از رفتارهای ناپیدای انسان, آشکار میشود. فراز و نشیبهای سفر, عکس العملهای درست یا نادرست انسان را در برابر مشکلات, نمایان می کند و از طرفی ارتباط شبانه روزی که در سفر ایجاد می شود, بهترین زمان برای شناخت اخلاق و روحیات دوست است. امام صادق ( علیه السلام ) می فرمایند : هیچ کس را به دوستی مشناس, مگر آنکه در سه چیز او را بیازمایی : او را به خشم آوری و ببینی که آیا این خشم او را از حق به باطل می کشاند؛ در درهم و دینار و در سفر با او( محمدی ری شهری،۱۳۶۲: ۹۰ ).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل سوم:
« نقش دوستان خوب در زندگی دنیوی و اخروی انسان از منظر قرآن وروایات»
مقدمه:
آدمی در دوره های مختلف زندگی اش، از کودکی و جوانی تا دوران کهولت و پیری، همواره نیازمند دوستانی شفیق است تا در شادی و غم، شریک وغم خوار او باشند؛ زیرا او به تنهایی قادر نیست از سختی های زندگی رهایی یابد و برای چیره شدن بر مشکلات، ناگزیراست دوستانی داشته باشد. دوست خوب، جوان را از تنهایی می رهاند و پیر را هنگامی که نیازمند پرستاری و مراقبت است، یار و همراه می شود،همان گونه که هرچه شب تاریک تر باشد، نیاز به چراغ بیشتراست، آدمی نیز هرچه گرفتارتر باشد، به دوستان خوب نیازمندتر است و ارزش آنها را بهتر می فهمد؛ چراکه ارزش چراغ، در شب های تار بیشتر از شب های مهتابی است.
۳-۱- آثار هم نشینی با نیکان:
خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الّذینَ یَدْعونَ رَبَّهُمْ بِالغَدوهِ وَالْعَشِیِّ یُریدونَ وجَهُه ولا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَهَّ الحَیوهِ الدُّنیا وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا و اتَّبَعَ هَوایَهُ وَ کانَ أَهْرَهُ فُرُطاً (کهف:۲۸) ؛ با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند و تنها رضای او را می طلبند و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر و از کسانی که قلب شان را از یاد خدا غافل ساختیم، اطاعت مکن؛ همان ها که از هوای نفس پیروی کردندکارهایشان افراطی است.
حضرت علی علیه السلام نیز دل سوزانه هشدار می دهد: عَلَیْکَ بِاخِوانِ الصِّدْقِ فَأَکْثِرِ مِنْ اکْتسابِ هِم فَاِنَّهُمْ عُدَّهٌ عِنْدَ الرِّخا وَ جُنَّهٌ عِنْدَ الْبَلا. بر شما باد به دوستان راست گو و درست کردار. پس زیاد کن کسب چنین دوستی؛ زیرا چنین دوستانی کمک کار در زمان آسایش و سپر در هنگام بلا هستند.(نهج البلاغه،۱۷۰).
امام علی (ع) دوست صمیمی و خوب را از نعمت های الهی و دوستی کردن را نیمی از خردمندی معرفی می کند، آن حضرت ناتوان ترین مردم را کسی می داند که در دوست یابی ناتوان است و ازاو ناتوان تر کسی است که دوستان خود را از دست می دهد.( نهج البلاغه ، حکمت ۱۲).
نهال دوستی برای تبدیل شدن به درختی تنومند، نیازمند مراقبت های ویژه ای است هر کس که می خواهد دیگران به او عشق بورزند و دوستش داشته باشند باید نخست دیگران را دوست داشته باشد.
لردآویبوری، دانشمند و جامعه شناس معروف، در کتاب خود، سعادت و سلامت می گوید:یافتن دوست خوب به آسانی میسرنیست و اگر برای کسی چنین دوستی فراهم شد، باید گفت او به گنجی بسیار گران بها دست یافته و شایسته و سزاوار است که از وجود چنین دوستی به نیکوترین وجه بهره مند شود(والترز،۱۳۸۲: ۲۸).
هیچ شادی نیست اندر این جهان برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بردل تلخ تر از فراق دوستان پر هنر
(رودکی)
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
(دیوان حافظ)
تاخیال دوست در اسرار ماست چاکری و جان سپاری کار ماست .
(مولوی).
۳-۲- دوستان خوب چه کسانی هستند؟
بی شک، هرانسانی شایسته دوستی و رفاقت نیست، دوست خوب کسی است که صفات نیکو داشته باشد و رفاقت با او برای انسان، منافع دنیوی و اخروی به همراه آورد.
مهم ترین ویژگی ها و صفات لازم برای دوست و هم صحبت مناسب، به این شرح است:
عاقل باشد، خوش اخلاق باشد، فاسق و گنهکار نباشد، حریص بر دنیا نباشد، راز نگهدار باشد، عیب انسان را فاش نکند، در سحتی ها انسان را ترک نکند، خوبی های انسان را آشکارکند، دروغ گو نباشد، بخیل نباشد، ترسو نباشد، با خویشان خود قهر نباشد، منافق نباشد، خوبی و بدی دوست را خوبی و بدی خود بداند، مقام و پول، او را نفریبد و دوستی را فدای آن نکند، ازآنچه مقدوراوست در راه دوست کوتاهی نورزد، پست و رذل و سفله نباشد، نیکوکارباشد، متقی و پرهیزکار باشد، به خاطردنیا و مال و ثروت، دوستی نکند، امانت دارباشد، خیرخواه دوست خود باشد، در امرآخرت کمک کارانسان باشد، جبار و ظلم نباشد، بدعت گذارنباشد.
در واقع دوستان باوفا و راستین، کسانی هستند که ارتباط آنها براساس پیوندهای معنوی برقرار شود. چنین دوستانی، یاران دوران ثروت و تنگ دستی، پیری و جوانی، تندرستی و بیماری و عزت و ذلت هستند و دوستی آنها حتی بعد ازمرگ نیز ادامه می یابد.
مرا به علت بیگانگی زخویش مران که دوستان وفادار بهتر از خویشند
(گلستان سعدی)
امام علی (ع) بهترین دوستان را اینگونه معرفی می کند: بهترین برادرانت کسی است که تو را برهدایت رهنمون باشد و به تقوا وادارد و از پیروی کردن و هوس بازدارد.(نهج البلاغه ، حکمت ۱۶۴).
آن حضرت در مورد انتخاب دوست بر این نکته تأکید می کند: همراه تو همچون تکه پارچه ای است که لباس را بدان وصله کنند؛ پس با کسی مصاحبت کن که به تو شباهت داشته باشد ، وصله ناجور نباشد.(نهج البلاغه، ۱۶۸).
با عنایت به مطالب مذکور اولین چیزی که باید پس از ایمان به خدا، در طلبش جدیت کنیم یافتن دوست باوفا و صالح است؛ زیرا دوست باوفا مانند درخت خرماست که اگردرسایه اش نشینیم سایه افکند و اگر ازهیزمش بخواهیم ما را بهره مند سازد و اگرازمیوه آن بخوریم، گوارا و پاکیزه باشد.
دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن باشد که گیرد دست دوست درپریشان حالی و درماندگی
(گلستان سعدی)
سر و جانم فدای آن محبوب که حق صحبت و مهر و وفا نگه دارد (دیوان حافظ)
دوستی با پیامبر و اهلبیت (ع) از جمله دوستی های واجب است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 10:00:00 ق.ظ ]




جدول ۵-۹- سطح تحصیلات مدیران شرکت ۹۹
جدول ۵-۱۰- تعداد کامپیوتر موجود در شرکت ۱۰۰
جدول ۵-۱۱- تعداد کامپیوتر متصل به اینترنت موجود در شرکت ۱۰۱
جدول ۵-۱۲- میزان استفاده شرکتها از تجارت الکترونیک ۱۰۲
جدول۵-۱۳- سنجش نرمال بودن توزیع داده ها ۱۰۴
جدول ۵-۱۴- میزان تاثیر عدم آشنایی مدیران صنعت و بازرگانی در عدم توسعه تجارت الکترونیک ۱۰۵
جدول ۵-۱۵- نتایج آزمون نسبت موثر بودن عدم آشنایی مدیران صنعت و بازرگانی ۱۰۶
عنوان و شماره صفحه
جدول ۵-۱۶- نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل اول ۱۰۶
جدول ۵-۱۷- میزان تاثیر کمبود نیروی انسانی کارآمد و متخصص در عدم توسعه تجارت الکترونیک ۱۰۸
جدول۵-۱۸ – نتایج آزمون نسبت موثر بودن عامل دوم در عدم توسعه تجارت الکترونیک در SMEs 108
جدول ۵-۱۹ – نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل دوم ۱۰۹
جدول ۵-۲۰- میزان تاثیر بالابودن هزینه های تجارت الکترونیک در عدم توسعه تجارت الکترونیک ۱۱۰
جدول ۵-۲۱- نتایج آزمون نسبت موثر بودن عامل سوم در عدم توسعه تجارت الکترونیک در SMEs 111
جدول ۵-۲۲- نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل سوم ۱۱۱
جدول ۵-۲۳- میزان تاثیر آگاهی ناکافی از مزایای تجارت الکترونیک در عدم توسعه تجارت الکترونیک ۱۱۳
جدول ۵-۲۴- نتایج آزمون نسبت موثر بودن عامل چهارم در عدم توسعه تجارت الکترونیک در SMEs 113
جدول ۵-۲۵- نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل چهارم ۱۱۴
جدول ۵-۲۶- آمار توصیفی پاسخ گروه های سنی مختلف به عامل چهارم ۱۱۴
جدول ۵-۲۷- نتایج تست کروسکال والیس برای مقایسه نظرات گروه های سنی مختلف در عامل چهارم ۱۱۵

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول۵-۲۸ – آمار توصیفی پاسخ دو گروه سنی به عامل چهارم ۱۱۵
جدول ۵-۲۹- نتایج تست من ویتنی برای مقایسه نظرات دوگروه سنی در عامل چهارم ۱۱۵
عنوان و شماره صفحه
جدول ۵-۳۰- آمار توصیفی پاسخ سطوح مختلف تحصیلات به عامل چهارم ۱۱۶
جدول ۵-۳۱ – نتایج تست کروسکال والیس برای مقایسه نظرات در سطوح مختلف تحصیلی در عامل چهارم ۱۱۶
جدول ۵-۳۲- آمار توصیفی پاسخ دو سطح تحصیلی به عامل چهارم ۱۱۶
جدول ۵-۳۳- نتایج تست من ویتنی برای مقایسه نظرات دوگروه تحصیلی در عامل چهارم۱۱۷
جدول ۵-۳۴- میزان تاثیر پیچیدگی تجارت الکترونیک در عدم توسعه تجارت الکترونیک ۱۱۸
جدول ۵-۳۵- نتایج آزمون نسبت موثر بودن عامل پنجم در عدم توسعه تجارت الکترونیک در SMEs 118
جدول ۵-۳۶- نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل پنجم ۱۱۹
جدول ۵-۳۷- آمار توصیفی نظرات کاربران و غیر کاربران اینترنت نسبت به عامل پنجم ۱۲۰
جدول ۵-۳۸- نتایج تست من- ویتنی برای مقایسه نظرات کاربر و غیر کاربر اینترنت نسبت به عامل پنجم ۱۲۰
جدول ۵-۳۹- میزان تاثیر مقاومت اعضاء در برابر تغییر در عدم توسعه تجارت الکترونیک ۱۲۱
جدول ۵-۴۰- نتایج آزمون نسبت موثر بودن عامل ششم در عدم توسعه تجارت الکترونیک در SMEs 121
جدول ۵-۴۱- نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل ششم ۱۲۲
جدول ۵-۴۲- میزان تاثیر عدم آمادگی طرفهای تجاری در عدم توسعه تجارت الکترونیک ۱۲۳
جدول ۵-۴۳- نتایج آزمون نسبت موثر بودن عامل هفتم در عدم توسعه تجارت الکترونیک در SMEs 124
جدول ۵-۴۴- نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل هفتم ۱۲۴
جدول ۵-۴۵- میزان تاثیر وجود نداشتن فرهنگ عمومی استفاده از تجارت الکترونیک در عدم توسعه تجارت الکترونیک ۱۲۵
عنوان و شماره صفحه
جدول ۵-۴۶- نتایج آزمون نسبت موثر بودن عامل هشتم در عدم توسعه تجارت الکترونیک در SMEs 126
جدول۵-۴۷- نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل هشتم ۱۲۶
جدول ۵-۴۸- میزان تاثیر عدم وجود مزیت کافی در استفاده از تجارت الکترونیک در عدم استفاده از تجارت الکترونیک ۱۲۸
جدول ۵-۴۹- نتایج آزمون نسبت موثر بودن عامل نهم در عدم توسعه تجارت الکترونیک در SMEs 128
جدول۵-۵۰- نتایج مقایسه پاسخها مبنی بر مشخصات پاسخگو و مشخصات شرکت در مورد عامل نهم ۱۲۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:00:00 ق.ظ ]




  • P صادق است در جامعه B اگر و فقط اگر P در انسجام با نتایجی باشد که اعضای جامعه B در پایانِ فرایند طولانیِ بررسی و پژوهشِ ایده آلیِ نامحدودِ خود، به آن می­رسند.
    • P در زمان T برای شخص S صادق است اگر و فقط اگر P در انسجام باشد با بقیه آنچه شخص S به آن در زمان T باور دارد.
    • (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • P برای شخص S صادق است اگر و فقط اگر P در انسجام باشد با بقیه آنچه شخص S در پایانِ فرایند طولانیِ بررسی و پژوهشِ ایده آلیِ نامحدودِ خود، به آن باور پیدا می­ کند. (Fumerton, 2002, pp 105)

۳-۲-۱٫ گذر از نظریه مطابقت به نظریه انسجام صدق
در آخر می­خواهیم علتِ گرایش به نظریه انسجام صدق را به اجمال ذکر کنیم. این علتِ گرایش از منظر برخی انسجام گرایان دلیلی برای نظریه یشان نیز تلقی می­ شود. علت گذر از نظریه مطابقت به نظریه انسجام، به دو دلیل بوده است. این دو دلیل، دو طریق اثبات این نظریه تلقی می­شوند که همین دو منظر، فیلسوفان را برآن واداشت که از نظریه مطابقتِ سازگار با شهودمان دست بشوند و به پذیرفتن نظریه انسجام صدق وادار شوند. پیروان نخستین نظریه انسجام بر اساس طریق متافیزیکی به انسجام گرایی رو آورده­اند. اما پیروان اخیر این نظریه، بر اساس مسیر معرفت شناختی به این نظریه گرویده­اند. پس دسته­ای از فیلسوفان با تأمل بر مباحث و نظریه­ های متافیزیک به این نظریه ترغیب شدند و پاره­ای دیگر مبنایشان برای اتخاذ انسجام گرایی ملاحظات معرفت شناختی و معنایی بوده است. اکنون به این دو مسیر اشاره مختصری می­کنیم. ( Young, 1996, ¶ ۲)
۱-۳-۲-۱٫ مسیر متافیزیکی برای انسجام گرایی
چنانکه بیان کردیم، پیروان نظریه­ های انسجام گرایی، پیدایش این نظریه را وامدار ایده آلیست­ها هستند. اولین تقریرهای این نظریه به دلیل همین نظریات ایده آلیستی به وجود آمد. ایده آلیست­ها تحت تأثیر دیدگاه ­ها و نظریه پردازی­های متافیزیکی خویش ناگزیر به پذیرش و ایجاد نظریه انسجام صدق شدند؛ چرا که ایشان متفطن به این مطلب شدند که براساس نظریه مطابقت، باور از حیث هستی شناختی در اغلب موارد، متمایز و غیر از شرایط عینی که باور را صادق می­سازد، تلقی می­ شود درحالی که لازمه نظریه پردازی ایده آلیستی ایشان خلاف این است؛ چرا که ایشان معتقد به اینکه چنین تمایز هستی شناختی میان باورها و آنچه باورها را صادق می­سازد، یعنی واقعیت نیستند؛ لذا باید نظریه­ دیگری ابداع می­کردند که با نظریه ایشان هماهنگی داشته باشد. پس از آنجا که از منظر ایشان، واقعیت یک امر ابژکتیو بیرونی نیست، بلکه واقعیت چیزی از سنخ همین مجموعه باورها است، در نتیجه باور نمی­تواند صادق باشد، به دلیل مطابقت با چیزی که از سنخ باور نیست بلکه صدق یک باور تنها باید عبارت از انسجام آن باور با سایر باورها باشد.
از آنجا که ایده آلیست­ها به تمایز هستی شناختی میان باورها و آنچه آنها را صادق می­سازد، قائل نیستند، تمایز گذاردن میان تقریرهای نظریه انسجام صدق که توسط ایده آلیست­ها مطرح شده و میان نظریه این همانی صدق مشکل به نظر می­رسد، شاید به سبب همین مشکل باشد که برخی می­گویند برادلی قائل به نظریه این همانی صدق بوده است و آنچه که به ایشان در باب قائل بودن به نظریه انسجام گرایی صدق نسبت می­ دهند، صحیح نمی ­باشد.[۶۷] (ibid)
۱-۱-۳-۲-۱٫ ذو مراتب شدن صدق در مسیر متافیزیکی
اشاره به این مطلب مهم است که یکی از مهمترین نتایج این مسیر برای انسجام صدق، این است که صدق ذو مراتب[۶۸] می­ شود: یعنی باور تا آن درجه و حدی که سازگار با بقیه گزاره­ها هست، صادق است. علت این امر این است که ایده آلیست­ها قائل به اصل روابط درونی[۶۹] اند: بنابراین اصل اگر روابط چیزی با اشیاء دیگر فرق می­کرد، دیگر خودش، آن چیز نمی­بود؛ مثلاً اگر عدد ۲ یک سوم عدد ۴ باشد و نه نصف آن، یا اینکه آن ریشه مکعب عدد ۲۷ باشد به جای اینکه ریشه مکعب عدد ۸ باشد، دیگر این عدد ۲ نیست، حال با توجه به اینکه واقعیت از منظر ایده آلیست­ها یک کل همبسته است و اجزای مستقلی ندارد و صدق هم از منظر ایشان انسجام یک گزاره با گزاره­های نظام کل می­باشد، می­توان به آسانی ذو مراتب بودن صدق را از منظر ایشان فهم کرد؛ چرا که یک گزاره جزئی، فی نفسه، تاحدی صادق است لذا تاحدی نیز کاذب می­باشد و تنها نظام کل است که کاملاً صادق هست. یک گزاره­ی جزئی، بخشی از واقعیت است و از این رو، بخشی از صدق را هم به همراه خویش دارد. پس از این رو که صدق انسجام با این نظام کل است و ما درجات انسجام داریم پس روشن است که درجات صدق هم داریم. (White,1972, p 130 ; Johnson, 1992, p 34-35)
اما با توجه به اینکه در سالهای اخیر ایده­آلیسم طرفدار چندانی ندارد، متعاقباً در معرفت شناسی معاصر نیز استدلال­های متافیزیکی به نفع انسجام گرایی طرفداران معدودی دارد. به چنین تقریرهایی از این رو که صرفاً جنبه تاریخی دارند و محل بحث ما هم نیستند، اشاره نمی­کنیم.
۲-۳-۲-۱٫ مسیر معرفت شناختی برای انسجام گرایی
از منظر ملاحظات معرفت شناختی، استدلال­های مختلفی برای نظریه انسجام صدق انجام شده است که قصد اشاره به آنها را نداریم؛ اما به یک دلیل که از بهترین دلیل­های انسجام گرایان برای طرد نظریه مطابقت صدق می­باشد، اشاره می­کنیم. این استدلال مبتنی بر این دیدگاه است که ما توانایی این را نداریم که از مجموعه­ باورهایمان بیرون رویم: به تعبیری نمی­توانیم از ذهن خویش فرا رویم و از این رو نمی­توانیم هیچ وقت برای صدق گزاره­ها به واقعیات عینی متوسل شویم و از طریق مقایسه و مطابقت گزاره با ویژگی خارجی به صدق گزاره رهنمون گردیم. تقریری از این استدلال را ما در نزد برخی پوزیتویست­های منطقی من جمله همپل و نویرات می­بینیم. این استدلال مبتنی بر نظریه انسجام گرایی در توجیه است که بنابرآن، این استدلال می­گوید ما فقط می­توانیم بدانیم که یک گزاره در انسجام با مجموعه ­ای از باورها است؛ اما هیچ گاه نمی­توانیم بدانیم که یک گزاره مطابق با واقعیت هست.[۷۰]
به استدلال ایشان دو اشکال مهم وارد کردند: اول اینکه از آنجا که این استدلال مبتنی بر نظریه انسجام گرایی در توجیه است، هر نوع اشکالی که به نظریه انسجام گرایی در توجیه شود، منجر به این می­ شود که نظریه انسجام صدق، متزلزل گردد. اما اشکال دوم که مهم­تر از اشکال نخست هست، این است که به فرض ما نتوانیم مطابقت یک گزاره با واقعیت را بشناسیم اما از کجای این فرض، این نتیجه و استنباط در می ­آید که صدق گزاره به مطابقت با واقعیت نیست. قائلان به نظریه مطابقت می­توانند قبول کنند که درست است ما تنها می­توانیم بدانیم که گزاره­ها در انسجام با باورهای ما هستند، اما با وجود این، ما می­توانیم معتقد به این شویم که صدق گزاره جز مطابقت با واقعیت نیست. اگر مدافعان نظریه مطابقت این دیدگاه را قبول کنند، ایشان ملتزم به این امر شدند که حقایقی وجود دارد که ما نمی­توانیم آنها را بشناسیم و حال به جای اینکه نظریه انسجام صدق را قبول کنند، دست بر روی فرض دیگری می­گذارند و می­گویند انسجام گزاره با مجموعه­ باورها دلالت خوبی بر این دیدگاه دارد که گزاره مطابقت با واقعیت عینی دارد و ما می­توانیم بدین وسیله مطابقت قضیه را احراز کنیم، و مشکلی هم برای نظریه صدق ما پیش نمی­آید. پس انسجام گرایان برای تکمیل استدلالشان نیاز به این امر دارند که بگویند گزاره­ها نمی ­توانند مطابق با واقعیات عینی باشند نه اینکه ایشان صرفاً در استدلال خویش به این اکتفا کنند که بگویند به مطابقت گزاره­ها نمی­ توان معرفت داشت. لذا باید استدلال مذکورشان را تکمیل کنند. ( Young, 1996, ¶ ۲)
۱-۲-۳-۲-۱٫ استدلال یانگ بر نظریه انسجام صدق
یانگ[۷۱] از بهترین افرادی است که دست به تکمیل استدلال مذکور زد. ایشان می­فرمایند که هر نظریه صدقی سه جزء اساسی دارد: اول از همه، هر نظریه صدقی، ‌آن امری را که حامل صدق است، باید بیان کند؛ یعنی باید نشان بدهد که چه چیزی ارزش صدق[۷۲] را دارد. جزء دوم که اساسی­ترین، مؤلفه در هر نظریه صدقی است، در باب شروطی است که در تحت آن شروط ،حامل صدق، صادق است؛ یعنی نظریه صدق باید تحلیلی از شروط صدق[۷۳] را بیان کند. در نهایت هر نظریه صدقی، باید تبیینی از رابطه­ای که میان حامل صدق و شروط صدق است، را بیان بکند که ما از آن می­توانیم به روابط سمانتیک( معنایی) [۷۴] یاد کنیم. در اینجا ما قصد بحث نمودن از مؤلفه اول و سوم را نداریم؛ چرا که انسجام گرایان و مخالفان آنها تا حد عمده­ای، می­توان گفت در مورد حامل صدق و رابطه­ای که میان حامل صدق و شروط صدق برقرار هست، اتفاق نظر دارند. ایشان نوعاً از حامل صدق آنچه را که شامل احکام[۷۵]، ‌جملات[۷۶]، باورها[۷۷] و گزاره­ها می­باشد، قصد می­ کنند. در اینجا ما به خاطر دوری از تشتت، آن را گزاره قلمداد می­کنیم و استدلالی که ایشان در ذیل می­آورند، همچنانکه خود تصریح می­ کنند، اصلاً مبتنی بر پذیرش گزاره به عنوان حامل صدق نیست. البته قائلان به نظریه مطابقت با خشنودی، با این چیزی که ما به عنوان حامل صدق آنرا قبول کردیم، موافقت می­ کنند. همچین انسجام گرایان و قائلان به نظریات دیگر در باب صدق، تا حد زیادی در باب ماهیت رابطه سمانتیکی میان گزاره­ها و شروط صدق موافقت دارند. انسجام گرایان و مخالفان ایشان در مؤلفه دوم اختلاف اساسی دارند. تبیینی که انسجام گرایان از شروط صدق ارائه می­ دهند، در تقابل با شروط صدق نظریه مطابقت، به روشنی فهمیده می­ شود. بنا به نظریه مطابقت، گزاره­ها شروط صدقِ عینی دارند. لازمه این دیدگاه اولاً این است که شروط عینی ممکن است، باشند و لو اینکه گوینده گزاره قادر نباشد که بگوید آنها چیستند. ثانیاً اینکه شروط عینی به طور کلی از نظام باورها خارج اند. البته می­توان برای این لازمه دوم یک استثناء زد و آن هم آنجا که گزاره­ها در باب خود باورها باشد. پس قائلین به مطابقت می­گویند یک گزاره صادق است اگر و فقط اگر این شروط عینی باشد؛ اما از سوی دیگر، انسجام گرایان قائل اند که شروط صدق هر گزاره­ای، عبارت از باورهای مورد اعتقاد گوینده آن گزاره هست، به ویژه آن باورهایی که دلیلِ و مجوز تصدیق آن فرد، به آن گزاره­اند. لذا از منظر انسجام گرایان یک گزاره در زبان یک فاعل شناسا صادق است اگر و فقط اگر نظام باورهای آن فرد شامل باورهایی که دلیلِ تصدیق این گزاره هستند، ‌نیز بشود. حال وقتی باورهایی را که شروط صدق آن گزاره را مهیا می­ کنند، آن نظام در بر بگیرد، آن وقت می­گوییم که این گزاره در انسجام با این نظام است. اختلاف اصلی میان نظریه­ های مطابقت و انسجام در این است که بنابر نظریه انسجام، شروط صدق، درون باورها قرار دارد؛ اما قائلین به مطابقت می­گویند که شروط صدق خارج از نظام باورها و در واقعیات عینی قرار دارد.
براساس این مبنا یانگ استدلال برای نظریه انسجام صدق بدین نحو می­ کند که می­گوید : ما می­بیینیم گزاره­ها اتفاقی در روابط سمانتیک با شروط معین قرار نمی­گیرند. روابط سمانتیک میان گزاره­ها و شروط معین، باید برای شناسا محرز شود. شناسا روابط سمانتیک میان یک گزاره و شروط معین را تنها با عمل تصدیق به گزاره، محرز می­سازد و آنرا برقرارمی­کند. حال با توجه به این مطلب، ‌انسجام گرایان استدلال می­ کنند که شروطی که تحت آنها شناسا عمل تصدیق به یک گزاره را انجام می­دهد، آن شروطی­اند که وی آنها را به عنوان دلیلِ تصدیق خویش بر آن گزاره قلمداد می­ کند. با توجه به این نکات، انسجام گرایان استدلال می­ کنند که شناسا به ندرت عمل تصدیق به یک گزاره را در تحت شروط عینی انجام می­دهد؛ چرا که نمی­تواند آنها را به عنوان شرط صدق فرا چنگ آورد و از سلطه­ی ذهن و باورهای خویش بیرون بیاید. در قدم بعدی استدلال، ایشان از نظریه انسجام توجیه استفاده می­ کنند. این نظریه می­گوید تنها دلیلی که فاعل شناسا برای تصدیق به یک گزاره می ­تواند داشته باشد، از ناحیه باورهای دیگر آن شخص مهیا می­ شود. با توجه به این مقدمات می­رسیم به اینجا که بگوییم تنها امری که شناسا می ­تواند براساس آن دلیلی برای تصدیق به یک گزاره داشته باشد، چیزی جز انسجام آن گزاره با نظام باورهای آن فرد نیست؛ لذا انسجام گرایان به این نتیجه می­رسند که فاعل شناسا، روابط سمانتیکی را میان گزاره­ها و شروطی که تحت آنها این گزاره­ها در انسجام با نظام باورها در می­آیند، محرز و برقرار می­سازد. پس یک راه اینکه معین کنیم که کدام شروط صدق درست هستند و کدام نظریه صدق را باید اتخاذ کنیم، توجه کردن به فرایندی است که در آن ، گزاره­ها شروط صدقشان تعیین می­ شود و ایشان استدلال خویش را براساس همین نکته، پی ریزی کردند.[۷۸] استدلال ایشان را می­توان به نحو ذیل تقریر کرد:

  • صحت هر نظریه صدقی، منوط به ارائه شروط صدقی است که آن بیان می­ کند.[۷۹]
  • شروط صدق گزاره، شروطی­اند که گوینده عمل تصدیق به آن گزاره را در آن شرایط، انجام می­دهد.
  • گوینده عمل تصدیق به گزاره را تنها زمانی می ­تواند انجام دهد که وی قادر باشد به تشخیص شروطی که گزاره را موجه می­ کند.
  • ما همواره اسیر باورهای خویش می­باشیم و از ذهن خویش نمی­توانیم بیرون رویم و به واقعیات عینی دسترسی پیدا کنیم ( این مقدمه را ایشان می­گویند وام دار گذشتگان همچون پوزیتویست­ها هستند و جداگانه نیاز به استدلال برای آن اینجا نیست).
  • گوینده تنها[۸۰]در شرایطی که در آنها گزاره در انسجام با باورهای دیگر باشد، می ­تواند در شرایطی باشد که آن گزاره را به عنوان باور موجه تشخیص بدهد و تصدیق کند ( از ۳ و ۴).
  • در نظریه انسجام صدق، صدق یک گزاره، منوط به انسجام آن با سایر باورهای دیگر است (مراد ایشان از سایر باورها، باورهایی است که در جامعه مقبول واقع شده است).
  • نظریه انسجام صدق، تنها نظریه­ای است که می ­تواند شروط صدق را بیان کند ( از ۲ ، ۵ و ۶ ).
  • نظریه انسجام صدق، تنها نظریه صحیح در باب صدق است ( از ۱ و ۷).

ایشان می­گوید باید توجه داشته باشیم این تقریر از نظریه انسجام صدق، منجر به گونه ­ای آنتی رئالیسم می­ شود، ضمن اینکه این تقریر اصل تعالی را هم رد می­ کند. مفاد این دو امر را در فوق بیان نمودیم و تکرار نمی­کنم؛ اما نکته­ی اصلی که ایشان متذکر می­ شود این است که این تقریر از نظریه انسجام، متضمن تعهد به ایده­آلیسم نیست. در این استدلال ما انکار وجود شروط عینی را نکردیم، بلکه در این تقریر از حیث متافیزیکی در این باب بی طرف هستیم. انسجام گرایان با این تقریر صرفاً می­گویند شروط صدق گزاره، شروط عینی نیستند؛ بدین معنا که اگر شروط عینی هم وجود داشته باشد، فاعل شناسا نمی­تواند رابطه­ سمانتیکی میان گزاره­ها و این شروط را محرز و برقرار سازد. ( Young, 2001, pp 90-93; Young, 1995, chapter 2)
فصل دوم: نظریه انسجام توجیه
۱-۲٫ مقدمه
پس از تقریر مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام صدق، اکنون نوبت آن رسیده است که وارد نظریه انسجام توجیه شویم. در این فصل ابتدا به بحث از خود مفهوم توجیه می­پردازیم؛ چرا که فهم این مفهوم در تحلیل و ارزیابی ما از این مشکل تأثیر مهمی دارد. پس از بیان برخی مقدمات دیگر، به تقریر نظریه انسجام توجیه همت می­گماریم و در آخر به نحوی مختصر دسته بندی از نظریات انسجام در توجیه ارائه می­دهیم. پس از این فصل آماده تحلیل و تقریرهای گوناگون به مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام توجیه می­گردیم.
۱-۱-۲٫ توجیه
بحث از توجیه[۸۱] شاید اصلی­ترین بحث در معرفت شناسی معاصر باشد. بنا به تعریف کلاسیک از معرفت به« باور صادق موجه» عنصر سومی برای تشکیل معرفت علاوه بر باور و صدق نیاز است که از آن به شرط توجیه یاد می­ کنند. اکثر مباحث معرفت شناسان ناظر به رابطه توجیه با معرفت است، اما با این حال برخی از معرفت شناسان بحث از توجیه را گاهی بدون توجه به نقش آن در تشکیل معرفت مطرح کرده ­اند و برای آن نقش مستقلی قائل شده ­اند و فی نفسه آن را مورد بررسی قرار داده­اند. علت اصلی این عمل ایشان ابهامات و پیچیدگی­هایی است که در رابطه با مفهوم معرفت و رابطه آن با توجیه وجود دارد.[۸۲] در مورد سه قید تحلیل کلاسیک معرفت نیز بیشترین اختلاف معرفت شناسان بر سر قید توجیه هست و حتی در میان کسانی که این قید را قبول کرده ­اند بر سر ماهیت و شرایط آن اختلافات بسیار زیادی تا به امروز در میان معرفت شناسان وجود دارد، به نحوی که اکثر کتب معرفت شناسی امروزه به بحث از توجیه اختصاص دارد.
بحث از توجیه و نقش مهم آن در تشکیل معرفت پس از چاپ مقاله چند صفحه­ای معروف ادموند گتیه [۸۳]گسترش یافت. ایشان با ارائه دو مثال نقض، نشان داد که این تعریف شامل باورهای صادق و موجه­ای می­ شود که اطلاق معرفت بر آنها صحیح نیست . ایشان از مسیر این مثال نقض به تعریف کلاسیک حمله کرد.[۸۴] از آنجا که در پاسخ به این انتقاد، بسیاری از معرفت شناسان تلاش کرداند که با تأمل بر قید « موجه» این مشکل را حل کنند، بحث از توجیه اوج گرفت و به اختلاف نظر جدی در رابطه با آن در میان معرفت شناسان منجر گشت و الا قبل از انتشار مقاله گتیه همان طور که آلوین پلنتینگا[۸۵] می­گوید تنها تعداد محدودی از معرفت شناسان درباره توجیه بحث کرده بودند که از زمره آنها می­توان از لوئیس[۸۶] و آیر[۸۷] نام برد.[۸۸]
از منظر معرفت شناسان صرفِ باورِ صادق برای معرفت کافی نیست؛ چرا که امکان دارد که شخص صرفاً به گونه ­ای اتفاقی و تصادفی به گزاره­ی صادقی باور کند. ایشان قید توجیه را برای تمیز معرفت از مواردی نظیر حدس صائب اضافه کرده ­اند؛ از این رو، باور صادق فرد، زمانی معرفت تلقی می­ شود که این باور صادق او از روی خوش شانسی نبوده باشد. معرفت شناسان به این نکته ملتفت شدند که علاوه بر دلایل معرفتی، سنخ روانی افراد و شرایط روحی آنها در باور به گزاره­ها مثل خوش بین بودن مؤثر می­باشد که می ­تواند اتفاقاً به تشکیل باورهای صادقی بیانجامد که شهوداً معرفت نیستند؛ لذا به نظر ایشان رسید که برای اخراج باور صادق از روی امثال حدس صائب از معرفت، باید نوعی ارتباط خاص میان این واقعیت که فاعل شناسا به P باور دارد و این واقعیت که P صادق است را مد نظر قرار دهند. این ارتباط بر پایه تلقی کلاسیک از معرفت، با توجیه برآورده می­ شود. باید باور فاعل شناسا به گزاره صادق P موجه باشد؛ یعنی باید شناسا بر باور خویش به این گزاره صادق دلایل خوبی داشته باشد که تضمین کند، صدق باور او اتفاقی نیست؛ یعنی برای این پرسش که چرا باور دارد که P پاسخی مناسب داشته باشد؛ یعنی دلایل خوبی برای صدق این گزاره در دست داشته باشد (Everitt, & Fisher, 1995, pp 18- 20)که معرفت شناسان از آن نوعاً به توجیه معرفتی یاد می­ کنند. پس باور انسان خوش بینی که به برنده شدنش در قرعه کشی باور داشت و از قضا این باور وی صادق از آب درآمد، معرفت تلقی نمی­ شود؛ چرا که او دلایل خوبی برای این باور خویش نداشته است. تأکید معرفت شناسان بر اینکه باید توجیه معرفتی[۸۹] برای این باور خویش داشته باشد از این رو است که ما گونه­ های دیگری از توجیه نیز داریم که معرفتی نیستند. در ذیل ویژگی دوم قسمت بعد، به تبیین این مطلب خواهیم پرداخت.
اما اینکه چه شاخصه و ملاکی منجر به توجیه معرفتی بودن یک گزاره می­گردد را هم اکنون به آن می­پردازیم، لیکن باید قبل از آن، این نکته را متذکر شویم که مراد معرفت شناسان از توجیه در تحلیل معرفت، توجیه معرفتی است و ما هر وقت از توجیه سخن به میان می­آوریم، مرادمان توجیه معرفتی است، مگر اینکه به خلاف آن تصریح کنیم.
۲-۱-۲٫ مفهوم توجیه معرفتی
همچنانکه در فوق بیان کردیم بنا بر تحلیل سنتی باور صادق موجه، معرفت برای اینکه حاصل برای فاعل شناسا شود، نیاز به شرط توجیه دارد. با اینکه بحث از توجیه در مرکز بحث های معرفت شناسی قرار دارد و عمده مباحث معرفت شناسی متمرکز بر روی آن است، اما هنوز مفهوم و ساختار آن کانون اختلافات عمده میان معرفت شناسان است. آنچه در این میان، مسلم هست این است که مراد ایشان از، توجیه،[۹۰] توجیه معرفتی می­باشد که به اهم صفات و ویژگی­های آن به نحو بسیار مجمل اشاره می­کنیم که به طور کلی بازنماینده ماهیت اصلی آن می­باشد. هدف معرفت شناسان از بحث توجیه معرفتی، تبیین ماهیت توجیه معرفتی است.
عموماً این گونه تصور می­ شود که توجیه معرفتی آن گونه ­ای از توجیه است که سبب می­ شود باورهای صادق به معرفت تبدیل شوند. اکنون به امور تقریباً اجماعی در تلقی معرفت شناسان از توجیه معرفتی می­پردازیم و سپس بر دو ویژگی که اصلی­ترین خصلت توجیه معرفتی هستند، تأکید بیشتری خواهیم نمود.

  • توجیه معرفتی همواره به باورها و احکام تعلق می­گیرد؛ یعنی موضوع توجیه، آنچه که توجیه در آن به کار گرفته می­ شود، باورها و احکام هستند و از آنجا که باور نیز همواره معطوف به یک گزاره است، توجیه تعلق به گزاره مورد باور شخص قرار می­گیرد. (Alston, 1989, p 83)
  • توجیه معرفتی که برای معرفت نیاز است از انواع دیگر توجیه­ها که معرفتی نیستند، متمایز می­باشد. توجیه معرفتی از توجیه­های رقیبش به وسیله­ هدفی که تعقیب می­ کند، متمایز می­ شود. غایت و هدف توجیه معرفتی رسیدن به صدق است.[۹۱] وقتی ما بر باور به گزاره­ای توجیه معرفتی داریم که شواهد ما بر باور به آن گزاره، احتمال صدقِ محتوای گزاره­ای که به آن باور داریم را افزایش دهد. اما توجیه­های دیگری نیز وجود دارد؛ چرا که در پاسخ به این سوال که چرا فرد به گزاره P باور دارد می­توان از منظر های گوناگونی پاسخ داد: گاهی می­گوییم که چون او در فلان فرهنگ تربیت یافته است، واجد این باور شده است، گاهی می­گوییم که چون گزاره P نتیجه منطقی گزاره T می­باشد و او می­داند که T ، به گزاره P باور پیدا کرده است و گاهی در جواب می­گوییم که او به گزاره P باور پیدا کرده است چون با توجه به آن زندگی شادتر و لذت بخش­تری دارد، توجیه اولی را توجیه علی، دومی را معرفتی و سومی را توجیه مصلحت جویانه می­نامیم. توجیه اخلاقی هدف آن خیر و توجیه مصلحت جویانه هدف آن سود بیشتر است، از این رو، این دو توجیه­­ معرفتی که ما برای شرط سوم معرفت نیاز داریم نیستند. برای توجیه مصلحت جویانه فرد بیماری را تصورکنید که باور می­ کند در سلامت کامل به سر می­برد و حتی از دادن آزمایشاتی که ممکن است خلاف این باور را به وی منتقل کنند، خودداری می­ کند. این باور وی به سلامتی­اش کاملاً معقول می­باشد، اما سودمندی این باورش که در سلامت کامل به سر می­برد، نه دلیلی بر صدقِ باور وی است و نه مدرکی بر صدق آن می­سازد. یا دقیق تر برای توجیه از این سنخ فردی را در نظر بگیرد که دچار یک بیماری مهلک و کشنده­ای شده است که اکثر مردم از این بیماری جان سالم به در نمی­برند. این فرد با اینکه شواهد خوبی بر اینکه از این بیماری بهبود نمی­یابد به وسیله اطلاعاتش از این بیماری دارد، اما مثلاً به سبب خوش خیالی باور پیدا می­ کند که او از این بیماری نجات پیدا می­ کند. همین باورش حتی ممکن است شانس بهبودی­اش را افزایش بدهد، ولی این افزایش احتمال و این توجیه او معرفتی نیست؛ زیرا شواهد معرفتی او احتمال صدق باورش را به بهبودی افزایش نداده است بلکه این افزایش احتمال صدق، به سبب نفس باور او به بهبودی­اش بوده است. البته ایشان توجیه عملی و مصلحت جویانه دارد، اما این توجیه معرفتی مد نظر معرفت شناسان نیست. برای توجیه اخلاقی، شوهری را در نظر بگیرید که به رغم اینکه توجیه معرفتی خوبی برای اینکه همسرش به او خیانت کرده دارد، اما با این وجود، او توجیه اخلاقی خوبی دارد که سبب می­ شود آن دلایل معرفتی که دال بر خیانت همسرش می­باشد را در نظر نگیرد و به نحوی از انحاء، با مسامحه و توجیه کردن آن رویدادها و شواهد قوی، به وفادار بودن او صحه بگذارد. او در این کار توجیه اخلاقی دارد، ولی توجیه معرفتی ندارد. در این موارد توجیه افراد هرچند معقول و موجه است، اما این امر سبب نمی­ شود که از حیث معرفتی ما باور به این گزاره­ها را از جانب شناسا موجه یا معقول تلقی کنیم. (Fumerton, 2002, p 204) پس هرچند باور از منظر اخلاقی یا مصلحت اندیشانه می ­تواند خوب و مثبت به شمار آید، ولی آنچه معرفت شناسان بر آن پافشاری میکنند توجیه آن از منظر معرفت شناختی است. به عبارت دقیق تر از آنجا که توجیه داشتن برای باورها دارای ارزش مثبت می­باشد، این ارزش مثبت در توجیه معرفتی غیر از توجیه­های دیگر است و در توجیه معرفتی این ارزش در راستای برآورده شدن هدف معرفتی تعریف می­گردد که آن هرچه بیشتر کردن باورهای صادق و هر چه کمتر کردن باورهای کاذب در مجموعه باورهایمان می­باشد. (Alston, 1989, pp 83-84) هرچند فیلسوفان در نحوه تبیین اینکه چگونه صدق و توجیه معرفتی به هم مرتبط می­شوند اختلاف نظر دارند، ولی آنچه که گفتیم می ­تواند کلی­ترین امر در این باب تلقی گردد. با وجود این، روشن است که توجیه حداقل در سه جنبه از صدق متمایز می­ شود: یکی از این جهت که توجیه دارای مراتب می­باشد، دوم از این جهت که توجیه الغاء پذیراست و جهت سوم اینکه توجیه، ماهیتی بافتی و محتوایی و زمینه­ای[۹۲] دارد اما صدق این چنین نیست. (Vahid, 2005, p 7) در ذیل این سه ویژگی توجیه روشن می­ شود.
  • باید بین موجه بودن یک گزاره برای فاعل شناسا و موجه نمودن آن تمایز قائل بشویم. موجه کردن یک گزاره فعالیتی است که شخص آن را ممکن است در موقعیت خاصی نظیر زمانی که باور وی به چالش کشیده شده است، انجام دهد. نوعاً موجه کردن گزاره، کوشش شخص برای ایراد دلایلی به نفع آن گزاره می­باشد، ولی در مقابل، موجه بودن یک گزاره برای شخص، حالتی است که فرد در هنگام باور به یک چنین گزاره­ای دارد. آنچه در معرفت مورد نیاز می­باشد، این است که شخص در باور به گزاره P موجه باشد و عمل توجیه کردن برای معرفت نیاز نیست. (Lemos, 2007, p 14)
  • توجیه برخلاف صدق، امری نسبی است؛ بدین معنا که یک گزاره می ­تواند برای فردی موجه باشد، اما برای افراد دیگر موجه نباشد. این امر زمانی اتفاق می افتد که شخص شواهدی داشته باشد که افراد دیگر فاقد آن شواهد باشند؛ برای مثال فرض کنید علی دزد است. این گزاره که علی دزد است برای خود علی موجه است؛ زیرا خودش شواهد زیادی بر دزد بودن خویش دارد که هیچ کس دیگر ندارد. حال بسیاری از دوستان علی کاملاً در این باور که او دزد نیست موجه می­باشند؛ (Lemos, 2007, pp 15-16) چرا که شواهدی مبنی بر اینکه او دزد بوده است را نداشته­اند.

به علاوه، باور به یک گزاره برای یک شخص در یک زمان ممکن است موجه باشد، اما برای خود همان فرد در زمان دیگر، موجه نباشد. در همین مثال، بعد از اینکه علی دستگیر و محاکمه شد، دوستان وی که به دقت مراحل مجازات وی را تعقیب می­کردند، اکنون دیگر در باور به اینکه او دزد نیست موجه نیستند؛ چرا که اکنون بر طبق شواهد در دسترس خود دلیلی برای باور به آن گزاره دیگر دراختیار ندارند، هرچند قبلاً در باور به این گزاره، به دلیل عدم وجود شواهد موجه بوده ­اند. (ibid, pp 14-15)

  • باور به یک گزاره می ­تواند موجه باشد، ولی در عین حال صادق نباشد. ما می­توانیم در باور به گزاره کاذبی موجه باشیم؛ مثلاً ما در باورمان به اینکه آن شخصی که در کتابخانه راه می­رود، محمد است موجه هستیم؛ چرا که داریم او را خوب می­بینیم که لباسهایش، نحوه حرکاتش و ظاهرش دقیقاً شبیه به محمد می­باشد، اما فرض کنید بدون اینکه ما اطلاع داشته باشیم محمد یک برادر دوقلو دارد و آن شخص که من دیده ام برادر دوقلوی او بوده است. الان باور ما به اینکه آن شخصی که می­بینم محمد است، کاذب است، ولی با این وجود، موجه است. هرچند ممکن است که با ارائه تبیینی از توجیه امکان وجود باورهای موجه کاذب کم گردد، اما هیچگاه وجود چنین باورهایی نفی نمی­گردد، هرچند مقدارشان در شبکه باورهای ما کم باشد. البته برعکس این امر هم امکان دارد که باوری صادق باشد اما موجه نباشد. (ibid, p 14)
  • توجیه مفهومی ذو مراتب است. برخی باورها دارای توجیه بسیار قوی­تری نسبت به برخی باورهای دیگر هستند. باورها دارای این مراتب گوناگون به خاطر میزان شواهد و دلایلی که بر صدقشان وجود دارد، می­باشند؛ بدین صورت که هر چقدر توجیه یک باور دارای شواهد و دلایل محکم­تری باشد، از توجیه قوی­تری برخوردار می­باشد؛ مثلاً توجیه ما برای صدق باور به گزاره « من وجود دارم» از توجیه من به اینکه من در چند ماه آینده زنده خواهم بود بیشتر است. (ibid, p 15) در مورد این خصوصیت توجیه معرفتی مخالفتی در میان معرفت شناسان ندیده ام، اما اینکه چه درجه ای از توجیه برای معرفت لازم می­باشد در میان فیلسوفان اختلاف نظر وجود دارد.
  • توجیه مفهومی ارزشی[۹۳] می­باشد. مراد ما از مفهوم ارزشی معنای وسیعی می­باشد که در مقابلِ ناظر به واقع قرار می­گیرد. وقتی می­گوییم که S در باور به گزاره P موجه است به این معناست که او در باب این باور خویش چیزی خوب، سزاوار و پسندیده دارد، چیزی که او می­باید می­داشت. هرگاه باوری موجه باشد، در حقیقت آن باور دارای ارزش مثبت است و آن باور مطلوب قلمداد می­ شود. (Alston, 1989, pp 83)
  • یک گزاره می ­تواند از منظر معرفت شناختی موجه برای شخص باشد ولو اینکه شخص به آن باور نداشته باشد و یا حتی به نقیض آن اعتقاد داشته باشد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:00:00 ق.ظ ]




باعث افزایش تغییرات کروموزومی و تجمع این تغییرات در سلول نشده است .(Ashwood et al., 1979)
فرایند سرد کردن آهسته با بهره گرفتن از مواد محافظ انجمادی با غلظت کمی در حدودmol/l 2-1 و سرعت سرمای پایین(۰/۱-۱°c/min) انجام می گیرد. در طی این فرایند سلول در طی چند مرحله آبگیری[۴۸] شده و سپس نمونه با کمک دستگاه فریزر[۴۹]
در-۷°c با سرعت ۱-۲°c/min به آرامی به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه سرد می شود. در مرحله بعد نمونه با سرعت ۰/۳°c/min در دمای -۳۰°c سرد شده و سپس در نیتروژن مایع ذخیره می شود. لازم به ذکر است که میزان سرد کردن سلول با توجه به اندازه و نفوذ پذیری سلول تعیین می شود که با کمک دستگاه فریزر برنامه ریزی و تنظیم می شود(Shaw et al., 2003; Jain et al., 2006). میزان سرمایی که به منظور سرد کردن آهسته تخمک ها و جنین ها استفاده می شود ۰/۳°c/min تا ۱ می باشد که بر اساس اندازه و میزان نفوذ پذیری آنها به مواد محافظ انجمادی، پایین تر از سلولهای سوماتیک[۵۰]،اسپرم یا اریترو سیت[۵۱] ها می باشد (<100°c/minتا(۱ (Shaw et al., 2003).
موفقیت در انجماد آهسته بستگی به دستیابی به بهترین تعادل بین میزان خروج آب از سلول و تبدیل آن به یخ در خارج از سلول دارد. تعادل توسط غلظت پایین مواد محافظ انجمادی و میزان سرمای آهسته قابل دستیابی است و اجازه می دهد که آبگیری در طول سرد شدن اتفاق بیافتد (Shaw et al., 2003; Orief et al., 2005).
علیرغم استفاده از فرایندهای انجماد آهسته به منظور حفاظت انجمادی جنین ها و تخمک های انسانی، تخمک ها و جنین های گونه های اهلی مانند خوک و گاو حساسیت سرمایی بسیار بیشتر و بازدهی کمتری نسبت به تخمک ها و جنین های انسانی دارا می باشند (Shaw et al., 2003). از طرف دیگر نگهداری تخمک ها و جنین های انسانی تحت سرما از ۹۰ دقیقه تا ۵ ساعت طول می کشد که این میزان سرمای آهسته باعث ایجاد تعادل بین فاکتورها می شود ولی باعث تشکیل کریستالهای یخ، شوک اسمزی[۵۲]، آسیب های سرمایی مانند شکسته شدن غشای شفاف[۵۳]، بلاستومر[۵۴]هاو تغییرات اسکلت سلولی نیز می شود (Orief et al., 2005). به علت معایب و آسیب های ناشی از انجماد آهسته، راهکاری در جهت کاهش زمان فرایند حفاظت انجمادی، حذف تجهیزات گران قیمت و کاهش تشکیل کریستالهای یخ به منظور حفظ و ذخیره تخمک و جنین گونه های مختلف اتخاذ شده است که این فرایند انجماد شیشه ای نامیده می شود (Shaw et al., 2003; Orief et al., 2005).
۱-۸- انجماد شیشه ای
انجماد شیشه ای یک روش جدیدی است که در آن از تشکیل یخ خارج سلولی و داخل سلولی جلوگیری می شود و یک وضعیت شبیه به شیشه ایجاد می شود. انجماد شیشه ای تکنولوژی ساده، سریع و ارزانتر از روش انجماد آهسته می باشد (Varghese et al., 2009) که از سال ۱۹۷۰ تا کنون در جهت حفاظت انجمادی مواد بیولوژیک به کار گرفته شده است (Shaw et al., 2003). در دماهای پایین محلولها بسیار غلیظ می شوند و یک حالت جامد بدون اینکه بلور یخ تشکیل شود ایجاد می شود این حالت در اثر دهیدراسیون و افزایش بسیار زیاد در غلظت رخ می دهد که سرعت های بسیار زیاد انجماد از ºC/min 30000-15000 عامل آن است (Liebermann et al., 2003).
وضعیت انتقال شیشه ای (Glass transition) در دمای حدود ۱۳۰- درجه سانتی گراد رخ می دهد.(Kasai & Mukaida, 2004) ولی می تواند این دما با توجه به اجزای محلول انجماد شیشه ­ای متغییر باشد.
انجماد شیشه ای محلولها از زمان ۱۹۴۸ انجام شده است (Kauzmann, 1948) ولی اولین بار نگهداری رویان موش در ۱۹۸۵ میلادی انجام گرفت (Rall & Fahy, 1985). یک سال بعد اولین رویان گاو که بطور موفق بطور شیشه ای منجمد شد گزارش شد (Massip et al., 1986). پیشرفتهایی در زمینه انجماد شیشه ای از تاریخ استفاده از مواد شیمیایی با سمیت پایین و قابلیت نفوذ بیشتر و نیز استفاده از ترکیب ضد یخ ها برای کاهش سمیت و استفاده از روش مرحله ای[۵۵] برای تعادل و نیز افزایش سرعت انجماد و ذوب صورت گرفته است (Vajta & Kuwayama, 2006).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

Fahy در سال ۱۹۸۴ در مقاله ای با توصیف انجماد شیشه ای و عوامل موثر در آن پیشنهاد کرد که این روش بتواند برای نگهداری سلولها و اعضاء بکار گرفته شود. وی می گوید، به کمک انجماد شیشه ای در جریان انجماد جنبش ملکولها متوقف شده و ساعت بیولوژیک از کار می افتد در حالی که آندسته از تغییراتی که در جریان انجماد کند در سلولها رخ می دهد پیش نمی آید. Rall و Fahy برای انجماد جنین ۸ سلولی موش از روش انجماد شیشه ای استفاده کردند. آزمایشات Rall نشان داد در صورتی که مقدار مواد ضد یخ در محیط افزایش یابد(<40% حجم محلول) آب داخل و خارج سلول در جریان انجماد به بلورهای یخ تبدیل نمی شوند بلکه در عوض بدون افزایش حجم به ماده­ای غلیظ و سرد تبدیل می شوند و در نتیجه به سلول آسیب نمی رسانند. همین محقق با همکارانش در سال ۱۹۸۷ در مقاله ای اصول حاکم بر انجماد شیشه ای را بررسی کرد و با مرور مطالعات گذشته اظهار کرد که از این روش می توان در انجماد سلولها و برخی از بافتها استفاده کرد. در حقیقت در این روش با جلوگیری از تشکیل بلورهای یخ متعاقب افزایش غلظت مواد موجود در جنین و محلولی که جنین در آن قرار گرفته از بروز صدمات وارده به دنبال تشکیل بلورهای یخ جلوگیری می شود.
بدین منظور راههایی برای نیل به این هدف اندیشیده شده است:
افزایش سرعت انجماد، بطوری که محلول حاوی جنین فرصت کافی برای تشکیل و بزرگ شدن بلورهای یخ نداشته باشد. محاسبات نشان داده که حتی آب خالص در صورتی که در سرعت ۱۰ میلیون درجه در دقیقه سرد شود بجای تشکیل بلور به مواد شبه شیشه تبدیل خواهد شد.
افزودن مقدار کافی ماده ضد یخ ابزار مفیدی است که به کمک آن می توان تشکیل بلورهای یخ را تحت کنترل در آورد. افزودن ضد یخ باعث کاهش نقطه انجماد، افزایش غلظت در دماهای زیر صفر و کاهش نسبی فشار اسمزی محلول می شود. بالا بردن فشار هیدراستاتیک در جریان انجماد نیز باعث کاهش نقطه انجماد شده و مشابه ضد یخ عمل می کند.
تقسیم محلول حاوی جنین به ذرات و قطرات کوچکتر بطوری که به مایع موجود اجازه تشکیل بلور یخ داده نشود.
مقدار محلول، ظرفیت لوله یا نی انجماد و نوع ضد یخ از عواملی هستند که در تعیین میزان ضد یخ و سرعت انجماد نقش دارند. اگر نمونه کوچک باشد و ضخامت نی کم باشد می توان آن را با سرعت زیاد سرد کرد و داخل نیتروژن مایع قرار داد لیکن اگر نمونه بزرگ باشد (مانند بافتهای جانوری) بایستی محلول را با سرعت کم سرد کرد و از غلظتهای مناسب ضد یخ برای انجماد استفاده کرد.
در آن زمان تصور می شد که برای یک انجماد شیشه ای موفق حتما بایستی عوامل زیر استفاده شوند:
یک ماده ضد یخ با وزن ملکولی پایین که براحتی و به سرعت بتواند وارد جنین شود مانند DMSO غلظت چنین ضد یخی نیز باید بالا باشد
استفاده از ماده­ای مانند استامید که با تکیه بر قابلیت برخی از آمیدها در کاهش سمیت موادی مانند DMSO برای کم کردن سمیت ضد یخ بکار می رفت.
استفاده از ترکیب یونی به منظور بر قرار کردن خاصیت ایزوتونیک محلول و متناسب کردن فشارهای اسمزی درون و بیرون سلولی
استفاده از موادی مانند پلی اتیلن گلیکول یا پلی ونیل پیرولیدون (PVP) که به علت وزن ملکولی بالا نمی ­توانند به داخل سلول نفوذ کنند و دارای خواص ضد انجمادی بوده و با پایین آوردن نقطه انجماد به عنوان یک ضد یخ نفوذ ناپذیر بکار گرفته می شود. ولی تحقیقات بعدی توسط Massip و همکارانش ضمن معرفی محلول جدیدی برای روش انجماد شیشه ­ای نشان داد که حضور تمام مواد پیشنهاد شده توسط Rall برای انجماد شیشه ای ضرورت ندارد، محلول ضد یخی که Massip و همکارانش استفاده کردند مخلوطی از ۴/۳ مول گلیسرول، ۴/۳ مول پروپیلن گلیکول بود به علاوه از ماده ای مانند استامید استفاده نشده بود و غلظت ضد یخ نفوذ ناپذیر (ماکروملکول) نیز در آن بشدت کاهش یافته بود (حدود ۳/۰ درصد) وی گزارش کرد که این محلول برای حفاظت جنین گاو و موش در مرحله مورولا و بلاستوسیست قابلیت خوبی داشته است. هر چند که این محلول برای نگهداری بلاستوسیست ها به خوبی مورولا نبوده است (Massip et al., 1986).
Valdez با بکار گیری همان ضد یخ هایی که Massip استفاده کرده بود تاثیر زمان تعادل، درجه حرارت محیط قبل از انجماد و مرحله رشد[۵۶] را در موفقیت روش انجماد شیشه ای بررسی کرد. وی جنین های مرحله ۸ سلولی، مورولا و بلاستوسیست را به مدت ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ دقیقه در دو محلول ضد یخ قرار داد. یکی از محلولها قبلا تا دمای ۴ درجه سانتی گراد سرد شده بود و دیگری در حرارت آزمایشگاه قرار داشت پس از آن جنین ها را با نی های مخصوص انجماد منتقل و وارد نیتروژن مایع کرد جنین های منجمد پس از ۱ تا ۶۴ روز از نیتروژن خارج و با سرعت زیاد ذوب شدند. جنین های زنده پس از شستشو در محلول فسفات بافر به قطرات محیط کشت منتقل شدند.
نتایج از مطالعات وی نشان داد که:
مناسب ترین زمان تعادل بسته به مرحله جنین فرق می کند بطوری که برای جنین های ۸ سلولی و بلاستوسیست ۱۰ دقیقه و برای مورولا ۵ الی ۲۰ دقیقه بود.
دمای ضد یخ در مرحله تعادل بر درصد زنده ماندن و رشد جنین ها تاثیر دارد. جنین هایی که در محلول ضد یخ ۴ درجه سانتی گراد قرار گرفته بودند رشد بهتری نسبت به آنهایی که در دمای ۲۰ درجه سانتی گراد قرار داشتند نشان می دادند.
مرحله رشد جنین در موفقیت انجماد شیشه ­ای تاثیر دارد بطوریکه جنین های مرحله مورولا، ۸ سلولی و بلاستوسیست به ترتیب بیشترین مقدار رشد را نشان می دادند.
در یک جمع بندی از نظریات مختلف محققین که روش انجماد شیشه ای را برای منجمد کردن جنین بکار برده­اند می توان گفت:
انجماد شیشه ای بدلیل جلوگیری از تشکیل بلورهای یخ در زمان انجماد و ذوب مانع از آسیب رسانیدن بلورهای یخ به جنین می شود و با پیشرفت تحقیقات کاربردهای زیادی پیدا می کند. فرایند انجماد شیشه ای با بهره گرفتن از غلظت های بالای مواد محافظ انجمادی (۵-۷ M) و سرعت سرمای بسیار بالا (۲۰۰۰۰-۲۰۰۰۰۰°c/min) باعث جامد شدن محلولها به شکلی شبیه شیشه (فاقد ساختار کریستالی) می شود (Shaw et al., 2003; Varghese et al., 2009). تا کنون این روش در بسیاری از حیوانات آزمایشگاهی و اهلی بکار گرفته شده و نتایج قابل قبولی بدست آمده است.
زمان تعادل محیط ضد یخ و جنین اهمیت فراوانی دارد و کنترل آن برای یک انجماد موفق لازم است. افزایش زمان تعادل باعث بروز مسمومیت در جنین می شود. وزن ملکولی ضد یخ و سرعت ورود آن به جنین نیز در انتخاب زمان تعادل مناسب تاثیر می گذارد. هر چند که بنظر می رسد هر چه میزان ضد یخ در جنین بالاتر رود امکان یخ زدن داخل جنین کاهش می یابد اما باید در نظر داشت که به علت سمیت ضد یخ ها افزایش غلظت ضد یخ درون سلول به آن آسیب می رساند. برای مقابله با این مشکل برخی از محققین پیشنهاد کرده ­اند که ضد یخ را در چند مرحله وارد محیط کنند و بتدریج غلظت را افزایش دهند. بدین ترتیب ضمن افزایش غلظت ضد یخ در جنین از اثرات ناشی از افزایش فشار اسمزی جلوگیری می شود. به هر حال تحقیقات نشان داده که در اکثر گونه های حیوانات زمان تعادل مناسب بین ۵/۰ تا ۲ دقیقه است.
حرارت محیط تعادل نیز در موفقیت انجماد شیشه ­ای اهمیت دارد. با توجه به اینکه هر چه حرارت محیط بیشتر باشد نفوذ ضد یخ به داخل سلول سرعت بیشتری می گیرد و از طرفی به علت افزایش متابولیسم سلول احتمال تخریب سلولی متعاقب ورود مقادیر زیاد ضد یخ نیز افزایش می یابد، عده ای از محققین به این نتیجه رسیده اند که بهتر است ضد یخ را در دمای ۴ درجه سانتی گراد وارد سلول کنند و یا در صورتی که ضد یخ را در چند مرحله وارد سلول می کنند مراحل نهایی را در دمای ۴ درجه سانتی گراد انجام می­ دهند. هر چند که عده ای از محققین توانسته اند در دمای ۲۰ درجه سانتی گراد نیز نتایج بسیار خوبی بدست آورند. به هر حال باید در نظر داشت که نوع و غلظت ماده ضد یخ در انتخاب دمای تعادل اهمیت ویژه ای دارد.
بر خلاف آنکه ابتدا تصور می شد برای انجماد شیشه ای بایستی از مواد ضد یخی استفاده کرد تحقیقات بعدی نشان داد که استفاده از دو ضد یخ به طور همزمان و حتی یک نوع ضد یخ می تواند کاربرد داشته باشد. نکته ای که حائز اهمیت است استفاده از ضد یخ در غلظت بالا است بطوری که مقدار ضد یخ در محلول بایستی بیش از ۴۰ درصد باشد. با توجه به خواص مختلف و سمیت متفاوت ضد یخ ها به هر حال بایستی غلظت ضد یخ را طوری انتخاب کرد که در عین بالا بودن غلظت که احتمال تشکیل بلور یخ را کاهش می دهد سمیت آن به جنین لطمه نزند. مطالعات نشان داده که در بسیاری از موارد مخلوطی از DMSO و اتیلن گلایکول می تواند به عنوان ضد یخ مناسب استفاده شود لیکن گونه حیوان و مرحله رشد جنین نیز در استفاده از ضد یخ در نظر گرفته می­ شود. استفاده از موادی مانند گلیسرول و پروپاندیول که از سمیت کمتری برخوردار هستند نیز اجازه می دهد تا غلظت بیشتری از ضد یخ را برای انجماد استفاده کنیم هر چند که اثرات غیر مستقیم چنین موادی ممکن است به سلول لطمه بزند.
سرعت انجماد نیز در انجماد شیشه ای عامل مهمی است. هر چند که غلظت بالای ضد یخ در فرایند شیشه ای از یخ زدن آب موجود جلوگیری می کند ولی در صورتی که سرعت انجماد خیلی پایین باشد به آب درون سلولی اجازه یخ زدن و گسترش بلورهای یخ را می دهد که می تواند به سلول صدمه بزد. سرد کردن معمولا در یک مرحله و بطور مستقیم از دمای ۰°C < به دمای زیر صفر-۱۳۰°C ≤ در نیتروژن مایع صورت می گیرد(Shaw et al., 2003; Orief et al., 2005; Varghese et al., 2009). بنابراین در این روش باید برخلاف انجماد آهسته از سرعتهای انجماد بالاتر استفاده کرد. به نظر می رسد برای انجماد شیشه ­ای از سرعتهای حدود ۱۵ تا ۲۵۰۰ درجه در دقیقه می توان بهره جست. هر چند که در تحقیقات اخیر عمدتا نی های حاوی جنین از دمای ۴ یا ۲۰ درجه سانتی گراد مستقیما به تانک نیتروژن مایع منتقل شده اند (۲۵۰۰ ~ درجه سانتی گراد). با توجه به سرعت زیاد سرد شدن محلول حتی در صورتی که ذرات آب درون سلول یخ بزند اندازه آنها آنقدر کوچک خواهد بود که به سلول لطمه نمی زند. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که جنس نی یا لوله ای که برای انجماد جنین استفاده می شود نیز اهمیت دارد. لوله های شیشه ای بدلیل عدم قابلیت انقباض و انبساط در جریان یخ زدن و ذوب شدن می توانند باعث افزایش فشار درون لوله شده و بدنبال آن ترکهایی در محتویات لوله ایجاد شود. به علاوه لوله های شیشه ای و برخی لوله های پلاستیکی در حین ذوب شدن ممکن است بترکند و محتویات لوله بیرون بریزد و در حال حاضر لوله هایی از جنس پلی پروپیلن ساخته شده که تا حد زیادی این مشکلات را مرتفع می سازد. با توجه به اینکه در جریان انجماد شیشه ای بلورهای یخ تشکیل نمی شوند در نتیجه اگر لوله حاوی ضد یخ و جنین در حین انجماد و یا ذوب کدر شود (بدلیل تشکیل بلور یخ) علامت خوبی است که محتویات آن لوله به احتمال قوی یخ زده و جنین ها صدمه دیده اند. البته باید در نظر داشت که مشاهده چنین وضعیتی بطور قطعی دلیل بر مرگ جنین ها نیست و مشاهده مستقیم زیر میکروسکوپ باید آنرا تایید کند(Rall et al., 1987).
سرعت ذوب تاثیر عمیقی بر زنده ماندن و رشد جنین دارد. در جریان انجماد شیشه ای به هر حال ذرات بسیار کوچک یخ درون سلول تشکیل می شود(Macfarlane, 1986). بطور معمول قطر ذرات یخی که در جریان انجماد شیشه ­ای درون سلول ایجاد می شود آنقدر کوچک است که حتی با روش تفرق اشعه X قابل تشخیص نیستند.(Dupuy et al., 1982) اما همین ذرات ریز یخ در جریان ذوب می توانند در صورتی که فرصت کافی داشته باشند به یکدیگر بپیوندند و بلورهای یخ درشت تری تشکیل دهند و به سلول صدمه برسانند. مقدار یخی که در جریان ذوب ممکن است تشکیل شود به مقدار و نوع ضد یخ و سرعت ذوب بستگی دارد. افزایش سرعت ذوب به این ترتیب به ذرات ریز یخ اجازه رشد نمی دهد و قبل از اینکه ذرات یخ رشد کنند مولکولهای شیشه ای شده به مایع تبدیل می شوند. تحقیقات نشان داده در مواردی که جنین به روش انجماد شیشه ای منجمد شده باشد اگر سرعت ذوب بالاتر از ۲۰۰ درجه سانتی گراد در دقیقه باشد از تشکیل مجدد بلورهای یخ جلوگیری می شود. البته گزارشات اندکی در دست است که نشان می دهد در مواردی تعدادی از جنین هایی که با سرعت ۱۰ درجه سانتی گراد در دقیقه ذوب شده بودند نیز زنده ماندند. در حال حاضر روش رایج برای ذوب جنین های منجمد شده به روش انجماد شیشه ای قرار دادن نی های حاوی جنین بلافاصله پس از خروج از نیتروژن مایع در بن ماری ۲۰ و یا ۳۷ درجه سانتی گراد است (Luyet et al., 1968).
خارج کردن ضد یخ پس از ذوب از محیط معمولا در یک و یا دو مرحله صورت می گیرد و معمولا از یک ماده نفوذناپذیر مانند سوکروز که فشار اسمزی بالایی نیز ایجاد می کند استفاده می کنند. غلظت سوکروز M 3/0 تا M 1 است. هر چند که استفاده و یا عدم استفاده از سوکروز تاثیر چندانی بر زنده ماندن و رشد جنین های منجمد شده نداشته است، اما به هر حال بدلیل نفوذ مقداری ضد یخ غلیظ بداخل سلول در جریان تعادل و انجماد، منطقی بنظر می رسد که در زمان ذوب این ماده که معمولا سمی نیز هست از جنین خارج شود که این کار با اعمال فشارهای اسمزی توسط سوکروز انجام می پذیرد(Shaw et al., 1995).
۱-۸-۱- ضد یخها ( مواد محافظ در سرما)[۵۷]
ضد یخها در انجماد سلولها نقش اساسی دارند و بدون استفاده از آنها میزان موفقیت در انجماد کم و یا در حد صفر خواهد بود. ضد یخها از طرفی باعث تغییر در فشارهای اسمزی می شوند(Mazur, 1963) و در حقیقت در جریان انجماد از افزایش بی رویه فشار اسمزی خارج سلول جلوگیری می کنند و از سویی جایگزین آب درون سلولی شده و با پیوند با ملکولهای آب از یخ زدن آن جلوگیری می کنند. ضد یخها اصولا به دو دسته تقسیم می شوند:
۱- ضد یخهایی که وزن ملکولی آنها بیش از صد دالتون است و قادر نیستند از غشاء سلولی عبور کنند مانند ساکارز ، رافینوز، پلی وینیل پیرولیدون، PVP و غیره.
۲- ضد یخهایی که وزن ملکولی کمتری دارند و بسته به وزن و شکل فضایی ملکولی با سرعت های متفاوتی از غشاء سلولی عبور می کنند مانند انواع گلیکولها ، DMSO، گلیسرول، برخی از قندها و غیره .
دسته اول را ضد یخ های نفوذ ناپذیر و دسته دوم را ضد یخ های نفوذ پذیر می نامند. ضد یخهای نفوذناپذیر تنها با افزایش غلظت و فشار اسمزی خارج سلولی باعث خروج آب داخل سلولی می شوند. در حالی که دسته دوم علاوه بر خاصیت گفته شده وارد سلول شده و با ملکولهای آب پیوند شده و یا جایگزین آن می شوند(Mazur, 1963) .
۱-۸-۱-۱- ضد یخ های نفوذ ناپذیر
این ضد یخ ها شامل موادی از این قبیل هستند: قندهایی با وزن ملکولی بالا مانند ساکارز، رافینوز، ترهالوز[۵۸]، انواع پروتئین ها که به دلیل وزن ملکولی بالا قادر به عبور از غشاء سلول نیستند مانند پروتئینهای سرم خون از قبیل آلبومین ها، گاما گلبولینها، پروتئین­های موجود در شیر مانند کازئین، پروتئین های زرده تخم مرغ که بیشتر در انجماد اسپرم بکار می روند و مواد مصنوعی مانند PVP، فایکول و PVA. معمولا این مواد در غلظت های پایین و همراه با سایر ضد یخها بکار می روند و باعث افزایش فشار اسمزی محیط خارج سلول می شوند و این ضد یخها به منظور دهیدراتاسیون آب داخل سلولی ضروری می باشند علاوه بر این آنها نقطه انجماد را پایین می آورند. بنابراین فرصت زیادتری برای دهیدراتاسیون ایجاد می کنند. دقت کافی در انتخاب ضد یخها ضروری می باشد علت این امر میزان سمیت و قابلیت نفوذ ضد یخها می باشد. ضد یخها در غلظتهای بالا سمی می باشند ولی سمیت آنها در دماهای پایین به حداقل می رسد و نیز در صورتی که رویان به مدت کوتاهی در معرض ضد یخ قرار گیرد سمیت آن به حداقل می رسد (Agca et al., 1998). علاوه بر این استفاده از مواد محافظ انجمادی نفوذ ناپذیر[۵۹] همراه با مواد محافظ انجمادی نفوذ پذیر[۶۰] باعث افزایش ویسکوزیته محیط و کاهش غلظت الکترولیت ها می شود و از این طریق از استرسهای ناشی از شوک اسمزی جلوگیری می کند (Liebermann et al., 2002; Shaw et al., 2003; Orief et al., 2005).
۱-۸-۱-۲- ضد یخ های نفوذ پذیر
این ضد یخها مولکول های کوچکی هستند که به آسانی به غشاء سلول نفوذ می کنند، آنها با مولکول های آب باندهای هیدروژنی تشکیل می دهند و از تشکیل کریستال های یخ جلوگیری می کنند، در غلظت­های پائین دمای انجماد محلول را کاهش می دهند و در غلظت های بالا از تشکیل کریستال های یخ جلوگیری می کنند و منجر به تشکیل یک حالت شبیه به شیشه می شوند که حالت شیشه ای نامیده می شود که در آن آب منجمد شده ولی منبسط نشده است. به این طریق مواد محافظ سرمای نفوذ پذیر اولین هدف انجماد موفق را که جلوگیری از تشکیل کریستال یخ می باشد را برآورده می سازند. مواد محافظ سرما نقش ثانویه مهمی را در موفقیت انجماد دارند و آن حفاظت سلول از اثرات مواد محلول می باشد و این هدف به وسیله باقی ماندن در محلول حاصل می شود. بنابراین به طور موثری الکترولیت های باقی مانده را رقیق می کند. اگرچه غلظت بالای مواد محافظ انجمادی باعث کاهش تشکیل کریستالهای یخ می شود ولی این غلظت ها باعث ایجاد اثرات سمی و حتی شوک اسمزی می شود. بنابراین برای کاهش اثرات فوق سه راهکار وجود دارد:
۱-اضافه کردن پلیمرهای نفوذ ناپذیر همراه با مواد محافظ انجمادی نفوذ پذیر
۲-افزایش میزان سرما (Orief et al., 2005)
۳-استفاده از حجم کمی از مواد محافظ انجمادی در هنگام انتقال ماده بیولوژیک به نیتروژن مایع (Fujiwara et al ., 2010).
۱-۸-۲- قندها
ساکاریدهای بکار رفته در انجماد رویان به سه دسته تقسیم می شوند: مونوساکاریدها، دی ساکاریدها و پلی ساکاریدها.
مونوساکاریدها شامل: گلوکز، فروکتوز، سوربیتول و مانیتول می باشند. و دی ساکاریدها شامل ساکارز و ترهالوز می باشند و از جمله پلی ساکاریدها می توان به رافینوز اشاره کرد(Kuleshova et al.,2001;Fair et al., 2001;Dattena et al., 2004;Mavrides 7& Morroll,2005; Campos- Chillon et al., 2006). ساکاریدها در دماهای خنک و سردتر غیر سمی هستند ولی می توانند در دماهای بالا مضر باشند(Kasai & Mukaida, 2004). ترهالوز بعنوان یک دی ساکارید، یک ضد یخ طبیعی بوده که در اسپورهای قارچ، خمیر ترش، کیستهای میگوهای دریایی و بعضی از نماتودها یافت می شود. به نظر می رسد که این ماده از تغییر غشاء سلولی در طی کاهش آب جلوگیری کند البته مکانیسم این عمل تا کنون بخوبی شناخته نشده است. به اختصار قندها دارای چندین اثر سودمند در طی فرایند حفاظت انجمادی می باشند:
۱-باعث ایجاد شیب اسمزی در طول غشای سلولی می شوند
۲-باعث حفاظت غشا از نظر ساختاری و عملکردی در برابر کاهش مقدار کم آب می شوند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:59:00 ق.ظ ]




بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).
۲-۱-۳- دوره احیا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).
در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).
سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.
2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک
همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).
۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی
اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).
این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.
2-2-2-رویکرد ژئواکونومی
پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)
ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.
دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)
2-2-3- رویکرد ژئوکالچر
ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت،فرهنگ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده‎های نظام اجتماعی همواره در حال شکل­ گیری، تکامل،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند.به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایند ‎های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه‎های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی‎با یکدیگر بسر می­برندو بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می‎شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل‎های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می‎کنند (دیلمی‎معزی،2:1387).
ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین و یا صنایعی استوار است که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می‎ورزد وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نظام سلطه فرهنگی در جهان کنونی در کنار نظام سلطه اقتصادی یا سیاسی از عناصر اصلی نظام ژئوپلیتیک جهانی می‎باشند. امروزه منطق حاکم بر فرایند‎های ژئوکالچر جهانی بر اشکال پیچیده و تکامل یافته تر شیوه‎های رقابتی مبتنی است. این فرایند در عین نافذ بودن، مدام در تکامل می‎باشد
پدیده‎های فرهنگی به دلیل خصیصه‎های مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند که می‎توان به تلاش جوامع سنتی و حفظ میراث فرهنگی و آداب و سنن و نمادهای تاریخی و … اشاره کرد. از طرفی الگوهای تمدنی به واسطه ماهیت فضائیشان در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی هستند(حیدری،۱۳۸1 :۱۶۸).
۲-2-4- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
مسایل ژئوپلیتیک زیست محیطی از اواخر قرن بیستم به موضوع اصلی فعالیت­ها و نگرانی­ها بین گروه‎های انسانی و بازیگران ملی و فراملی در سطوح منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. محیط زیست بشری در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دستخوش مخاطرات گردیده است. این مخاطرات در سه بعد: کاهش و کمبود منابع، تخریب منابع و آلودگی محیط زیست تجلی یافته است. از دید ژئوپلیتیک، کمبود منابع زیست محیطی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقه آنها رقابت و کنش متقابل بین گروه‎های انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح مختلف را در پی دارد.(www.civilica.com).
طی چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی، گسترش رویکرد سودانگاری در غالب طرح‎های توسعه ای، بی پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازه ها و زیر ساخت ها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی، ویرانی لایه ازن، پدیده ال نینو، طوفانهای سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه ای، خشکسالی، سیل، فرو نشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان زایی، کاهش خاک مرغوب، آلودگی هوا، باران‎های اسیدی، جنگل زدایی و نابودیت تنوع زیستی، نشانه‎هایی از جهانی شدن پیامدهای فروسایی محیط زیست در سطح فروملی و فراملی و جهانی بودن بوده اند. تداوم وضعیت موجود،آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است.نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نا مطلوب کنونی، در طرح رویکردهایی همانند امنیت زیست محیطی، ژئوپلیتیک انتقادی، ژئوپلیتیک زیست محیطی، توسعه پایدار بسیار اثر گذاشت. با توجه به این که مفهوم «جهان» از مقیاس‎های مطالعاتی دانش یاد شده است، مرزهای محلی و ملی را در نوردیده اند، محیط زیست سویه ای ژئوپلیتیک یافته است (کاویانی،۱۳۹۰: ۸۵).
2-2-5-رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی
در مورد ماهیت و چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظریه‎های مختلفی ارائه شده است. عده ای از نظریه پردازان، ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی، که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار گردیده، از لحاظ علمی‎مستقل و بی طرفانه می‎دانند که می‎تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و تحقیق عینی بپردازد(مویر،220:1379). عده ای را باور بر این است که ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست­های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میرحیدر،42:1386)
از اوایل1970، شاهد ظهوررویکردی نوین به نام «ژئوپلیتیک انتقادی[15]»هستیم.دانشمندان ژئوپلیتیک چون اتوتایل[16] ومیشل فوکو را می‎توان ازپیشگامان این حرکت نوین دانست. این دانشمندان به طور همزمان، هم از ژئوپلیتیک انتقاد کردند و هم خود از اندیشمندان این عرصه بودند. این افراد، سیاست اندیشمندانه خود را بر «ضد ژئوپلیتیک» تعریف کرده و با وجود این، در چارچوب زیر بنایی مفاهیم ژئوپلیتیک کار می‎کردند (مویر،۳۷۸:۱۳۷۹).
محققین ژئوپلیتیک انتقادی تمایل دارند بجای تمرکز بر شناسایی عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری قدرت دولتها و سیاست خارجی ایشان، از یک سو دریابند که سیاستمداران چگونه «تصاویر ذهنی» خود را از جهان ترسیم نموده اند و این بینش ها چگونه بر تفاسیر آن ها از مکان‎های مختلف تأثیر می‎گذارند؟ ژئوپلیتیک انتقادی به عنوان نظریه ای نسبتاً جدید که توانسته است خود را بر اساس مؤلفه‎های حاکم میان بازیگران روابط بین الملل، نظام مند سازد، چارچوبی مناسب برای فهم ژئوپلیتیکی جدید، به دور از عناصر سختی هم چون مرز و مکان ایجاد کرده است. بر اساس فهم برخی از موضوعات، بدون توجه به بعضی مسائلی که طبق نظریات سنتی غیرمرتبط می‎نمودند، امری ناقص خواهد بود. از منظر ژئوپلیتیک انتقادی، استراتژی قدرت همیشه نیازمندبه کارگیری فضا وهمین سبب گفتمان می­باشد. (www.javanemrooz.com)
رویکرد انتقادی، کوشش منتقدانه برای کشف ساختارهای جامعه معاصر است که ضمن نقد زیربنایی رویکردهای رایج در شناخت جامعه به تبیین کاستی ها ی روش شناسی آنها می‎پردازند و شیوه‎های اثبات گرایی (پوزیتیوسیتی) را در مطالعه جامعه نقد می‎کند و بر این انگاره استوار است که صرف تجربه و روش‎های تجربی کافی نیست و نباید مطالعه جامعه را همسان با مطالعه طبیعت انگاشت. هدف نظریه پردازان مکتب انتقادی، ایجاد دگرگونی‎های فرهنگی و روشنگرانه برای کاهش نابرابری‎های جهانی، برقراری عدالت بین المللی، احترام به تفاوت ها و گرایش به ارزش‎های فرهنگی جدیدی است که بر فرایند تعامل موجود در صحنه‎های اجتماعی و تمدنی حاکم شود و تعامل و عمل را در چارچوب ارزشهای موجود رهبری کند (مشیر زاده،۱۳۸۴ :۲۲۱).
هر چند ژئوپلیتیک به مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت سیاست و کنش‎های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر می‎پردازد (حافظ نیا،۳۶:۱۳۸۵). اما امروزه گفتمان آن تابعی از چالش‎های برخاسته از «جهانی شدن‎های اقتصادی»، «انقلاب اطلاع رسانی» و«خطرات امنیتی جامعه جهانی» است (مجتهد زاده،۱۲۸:۱۳۸۱)و بالاخره ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست‎های پنهان دانش ژئوپلیتیک است.مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد.این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می‎باشد بیشتر توجه می‎کند. و عاشورا به عنوان عالیترین و متعالی ترین صحنه ژئوپلیتیک مقاومت از چنان ماندگاری و جاودانگی برخوردار بوده و هست که امروزه و در قرن بیست و یکم وهزاره سوم نیز توان تحریک و به غلیان در آوردن جنبش‎های مقاومت را دارد. بسیاری از نهضت ها و مقاومت ها در دنیای اسلام و حتی غیر اسلام الگوی مقاومت خود را از عاشورا الهام گرفته اند. (باباخانی،38:1392)
2-3-اندیشه ملی گرایی
ملی گرایی مفهومی‎کاملا سیاسی دارد. این مفهوم به عنوان یک اندیشه و فلسفه سیاسی تلقی می­ شود. اندیشه‎ای که در هر ملتی ریشه در هویت ملی و میهن دوستی آن ملت دارد. در حالی که مفهوم میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند، ناسیونالیسم پدیده ای فلسفی و نوین محسوب می‎شود که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شده است. در این راستا هنگامی‎که جنگ جهانی اول و جنگ‎های بزرگ قبل از آن بیشتر با انگیزه میهن دوستی شروع شده بود، جنگ جهانی دوم حاصل برخورد اندیشه‎های ناسیونالیستی بود.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته می­ شود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروه‎های مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می‎آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی‎کاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی می‎دهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید می‎کند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب می‎شود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوری‎های قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروه‎های ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشه‎های ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف می‎باشد. تنوع نژادی و قومی‎شیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشه‎های ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومی‎ناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم می‎شود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادها ی گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی می‎گردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
2-4-میهن خواهی
میهن خواهی یا وطن دوستی فلسفه سیاسی ویژه ای نیست، بلکه غریزه ای است که از حس اولیه ی تعلق داشتن به مکان و هویت ویژه ای آن و حس دفاع از منافع اولیه ی فردی در آن مکان ویژه ناشی می‎شود. گونه ی اولیه ی خودنمایی این غریزه کم و بیش در همه ی حیوانات قابل مشاهده است. بیشتر حیوانات محدوده‎های مشخصی را برای جولان دادن و منافع اختصاصی، فردی یا گروهی خود در نظر گرفته و به آن دلبستگی و تعلق می‎یابند و دخالت و تجاوز دیگران را در آن با سرسختی دفع می‎کنند. (مجتهدزاده،70:1381). مفهوم میهن از انگیزه‎های سیاسی دور است و از حد غریزه ی طبیعی خارج نمی‎شود. میهن خواهی یا میهن دوستی تا آن اندازه طبیعی و غریزی است که با تعلقات معنوی انسان درآمیخته و جنبه ی الهی به خود می‎گیرد و به گونه ی مفهوم مقدس خودنمایی می‎کند.
2-5- مفهوم ملت
جمع افرادی که از پیوندهای مادی و معنوی ویژه و مشخصی برخوردار باشند و با مکان جغرافیایی ویژه ای، «سرزمین سیاسی یکپارچه و جداگانه» همخوانی داشته باشند و حاکمیت حکومتی مستقل را واقعیت بخشند، ملت آن سرزمین یا کشور شناخته می‎شوند. بدین ترتیب ملت و ملیت پدیده‎های سیاسی هستند که در رابطه مستقیم با سرزمین واقعیت پیدا می‎کنند و این اصطلاحات در حالی که مباحث سیاسی هستند، جنبه ای کاملاً جغرافیایی به خود می‎گیرند. (مجتهدزاده،65:1381).
در زبان‎های اروپایی واژه ملت از کلمه(natio) مشتق شده و بر مردمانی دلالت دارد که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله هستند. ملت به مجموعه ای از افراد ساکن در فضای جغرافیایی مشخص و محدود از حیث سیاسی اطلاق می‎شود که بر اساس عوامل و خصیصه‎هایی نظیر تبار، تاریخ، فرهنگ، دین، مذهب، سرزمین، قومیت، زبان و …نسبت به یکدیگر احساس همبستگی می‎کنند و خود را متعلق به یک ما می‎دانند.(حافظ نیا و همکاران،108:1389)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:59:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم