کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



نفس انسان با طی مراحل تکامل به تدریج صفا و لطافت پیدا کرده و به مرتبه‌ای می‌رسد که به انسانی نفسانی تبدیل می‌گردد. در این مرحله که نفس از درجه‌ی وجودی شدید‌تری بهره‌مند است نیازی به مواضع مختلف و متفرق برای حواس ندارد. زیرا تمام حواس در یک حس واحد مشترک جمع می‌شوند که این حس نیازی به مواضع مختلف ندارد. (همان، ج۹، ص۷۱) به این صورت اعضای مادی انسان طبیعی به اعضای نفسانی در انسان نفسانی ارتقا می‌یابد. بنابراین ادراکات نفس در این مرحله با ادراکات حسی در مرتبه‌ی طبیعی متفاوت خواهد بود. زیرا در اینجا ادراک مشروط به حضور مادی شئ نیست و نفس نیازی به مواجه شدن با مدرَک ندارد و در صورت غائب شدن مدرَک، صورت ادراکی در خیال ثابت باقی می‌ماند. همچنین صور ادراکی در این مرحله برخلاف صور حسی، دارای ماده و زمان و مکان نیستند هرچند که دارای شکل و مقدارند. (عبودیت، ۱۳۸۷، ج۱، ص۶۲) نفس در این مرتبه واجد قوه‌ی خیال می‌شود و علاوه بر ادراک محسوسات، مدرک مخیلات نیز می‌گردد. این مرتبه از مراحل تکامل نفس، مرتبه‌ی خیال یا مثال نام دارد که در این مرتبه وجود نفس «وجود خیالی که جوهری مثالی و مجرد از اجسام حسی است، می‌باشد.» (صدرالمتألهین، ۱۹۹۰، ج۸، ص۳۷۲)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ج) انسان عقلانی
وقتی نفس از وجود نفسانی به وجود عقلی انتقال پیدا می‌کند، عقل بالفعل می‌گردد و براساس، این نحوه‌ی وجودش انسان عقلی نامیده می‌شود، زیرا دارای قوا و اعضای عقلی است. (همان، ج۹، ص۷۱) نفس در این مرحله، از ادراک محسوسات و متخیلات فراتر می‌رود و مدرِک معقولات می‌گردد. نفس در ادراک عقلی نیز مانند ادراک خیالی نیازی به مواجهه با مدرَک ندارد، ولی صور ادراکی (مدرَک) عقلی بر خلاف صور ادراکی خیالی از هرگونه شکل و مقدار مبرّا بوده و از گسترش و شمول بیشتری برخوردار هستند. بنابراین گستره‌ی ادراکات خیالی بیش از ادراکات حسی بوده و گستره‌ی ادراکات عقلی نیز به مراتب بیشتر و غیرقابل قیاس با گستره‌ی ادراکات حسی و خیال است. (همان، ج۸، ص ۳۳۰)
۱-۱-۱-۴-۲) عوالم سه‌گانه‌ی وجود
متناظر با مراتب وجودی نفس، در نظام هستی سه عالم طبیعت (دنیا)، خیال (برزخ) و عقل (آخرت) وجود دارد[۱۷]. که نفس متناسب با مرتبه‌ی خود و متناسب با نوع ادراکات و قوای ادراکی‌ای که دارد در یکی از این عوالم قرار می‌گیرد[۱۸].
عالم اول عالم حس یا طبیعت است که عالم شهادت نیز نامیده می‌شود زیرا از طریق حواس مورد شهود واقع می‌شود و شرور و خیرات آن، مشهود و معلوم برای همه است. (اسدی، ۱۳۸۶الف، ص۲۷۷) در این عالم تمام موجودات مسبوق به ماده و قوه و استعداد هستند و به همین جهت از تغییر و تحول دائمی برخوردارند. نفس در این جهان مادی، همانند موجودات مادی و جسمانی دیگر خواهد بود و از خود ویژگی‌ها و آثار طبیعی به جا خواهد گذاشت. نفس در این عالم دارای ادراکات حسی است و به لحاظ رتبه در حدّ آن‌ها است، بنابراین بدن نیز در این عالم به سبب اتحاد با نفس دارای آثار طبیعی می‌باشد و بنابراین انسان در عالم اول انسانی مادی است.
عالم دوم عالم مثال یا خیال نام دارد که واسطه و حدّ وسط میان عالم حس و عالم عقل است. موجودات در این عالم که عالم غیب و باطن نام دارد، موجوداتی هستند که از حواس ظاهری نفس در عالم طبیعت غایب‌اند و با قوای باطنی نفس در مرتبه‌ی دوم قابل ادراک هستند. (اسدی، ۱۳۸۶الف، ص۲۷۸) موجودات این عالم مبرّا از ماده‌اند، اما بعضی از ویژگی‌های ماده از جمله شکل، مقدار و …. را دارند. به عبارت دیگر موجودات در این عالم نیمه مادی و نیمه مجردند. زیرا ویژگی‌هایی متناسب با عالم خود را دارند. عالم خیال که واسطه‌ی میان دو عالم حس و عقل است، از سویی شبیه آن‌ها و از سوی دیگر متفاوت با آن‌هاست. این عالم نه مجرد محض است و نه مادی محض. در این عالم با این‌که ماده تحقق ندارد اما برخی از عوارض ماده مانند کم و کیف و شکل و مقدار که متناسب با عالم ماده و برخلاف عالم عقل است، وجود دارد. زیرا عالم عقل نه تنها مبرّا از ماده است بلکه از عوارض و آثار آن نیز کاملاً مجرّد می‌باشد. نفس نیز همچون موجودات دیگر در این مرتبه آثار این عالم را از خود بروز می‌دهد. ادراکات خیالی مخصوص به عالم را توسط قوه‌ی خیال دارا است. از یک سو مجرد است و از سوی دیگر حقایق جزئی را درک می‌کند. بنابراین انسان در این عالم انسان نفسانی خواهد بود.
عالم سوم عالم عقلانی است که عالم مجردات محض است و از هرگونه ماده و صفات مادی مبرّا است. نفس در این عالم قادر به ادراک معقولات بوده، عالم عقول را مشاهده می‌کند و در مرتبه‌ی آن‌ها قرار می‌گیرد. البته از نظر ملاصدرا تمام نفوس انسانی به این عالم نمی‌رسند، بلکه برخی از نفوس خاص که شایستگی دارند، قادرند به این مرتبه برسند.
۱-۱-۱-۴-۳) مراتب انسان در عالم طبیعت
نفس انسان که مراتب وجودی را طی می‌کند و متناسب با هر مرتبه در عالمی خاص قرار می‌گیرد، این ویژگی را دارد که هنگامی که در عالم طبیعت است و ویژگی‌ها و آثار موجودات طبیعی را از خود نشان می‌دهد، در عین حال به مراتب دیگر نیز دست یابد و آثار متناسب با آن مراتب و عوالم را در عالم طبیعت از خود بروز دهد. بنابراین مرتبه‌ی برزخی و عقلی فقط مربوط به عالم پس از مرگ نمی‌باشد. تمام انسان‌ها می‌توانند در همین دنیا به مرتبه‌ی برزخی قدم گذارند. حقایق جزئی را ادراک کنند و به تخیل و خلق صور خیالی بپردازند. همچنین می‌توانند به عالم عقول قدم گذاشته و با ادراک کلیات نائل به مشاهده‌ی معقولات شوند. البته گرچه انسان در عالم طبیعت به مرتبه‌ی مثالی و عقلی قدم می‌گذارد و وارد عوالم آن‌ها می‌شود اما به تمام معنا مثالی یا عقلی نمی‌شود، زیرا هنوز موجودی طبیعی و در عالم طبیعت است. پس نفس با وجود ارتقاء به مراتب بالاتر، به سبب حضورش در عالم ماده و تعلقش به بدن مادی، نیمه برزخی و یا نیمه عقلی خواهد بود. اما هنگامی که با مرگ از عالم طبیعت بیرون رفته و به استقلال می‌رسد انسان‌ برزخیِ کامل می‌شود. ولی در طبیعت به دلیل این‌که هر مرتبه، قشر مرتبه‌ی بالاتر از خود است و به این دلیل مانع ظهور و بروز کامل مرتبه‌ی بالا است، «انسان‌ به اندازه‌ای که قوای خیالی و مثالی‌اش فعال شود، مثالی و برزخی خواهد بود و به اندازه‌ای که به طبیعت مشغول ‌است، طبیعی می‌باشد.» (برقعی، ۱۳۸۹، ص۱۴۸-۱۴۷)
هر انسانی برحسب مرتبه‌ای که در عالم طبیعت به آن دست می‌یابد و کمالاتی که متناسب با آن مرتبه بر او غالب می‌شود، بعد از مرگ و گذر از این عالم، در عالمی متناسب حضور پیدا می‌کند. براین اساس اگر جنبه‌ی حسی بر کسی غلبه پیدا کند و دلبسته‌ی محسوسات و لذات مادی شود، پس از مرگ در اثر فقدان محسوسات و بقای دلبستگی به آن‌ها، دچار رنج و عذاب خواهد شد. زیرا دنیا و لذات آن اموری هستند مجازی که حقیقتی ندارند و احساس آن‌ها، انفعالات نفس نسبت به آن‌ها است که با وجود بقای دلبستگی، از او زایل می‌گردند. پس پرداختن انسان به این امور و علاقه داشتن به آن‌ها به معنای علاقه داشتن به امور باطل و بیهوده‌ای است که در صورت دست نیافتن به آن‌ها دچار رنج و ناراحتی می‌شود. برای مثال «محسوسات همچون تکه یخی می‌مانند که با حرارت خورشید در تابستان نابود می‌شوند و علاقه‌مندان به این امور با زایل شدن و نابودی آن‌ها پس از مرگ دچار آتش دوزخ خواهند شد.» (صدرالمتألهین، ۱۹۹۰، ج۹، ص۲۲۹) ملاصدرا این انسان‌های طبیعی را در آخرت اصحاب شمال نامیده است و همان‌طور که انسان‌های طبیعی در دنیا مراتب مختلفی دارند، اصحاب شمال نیز مراتب متعدد و متفاوتی در آخرت خواهند داشت. (همان، ۱۳۸۲، ص۳۸۱) اما اگر بر انسان‌ها ایمان به وجود آخرت و امید به وعده‌های خدا و پیامبر در مورد عذاب و رنج‌های دوزخ و بهشت و نعمت‌های آن غالب باشد و براساس این ایمان عمل کنند، سرانجام آن‌ها بهشت خواهد بود. (همان، ۱۹۹۰، ج۹، ص ۲۲۹) این افراد اصحاب یمین هستند که از ادراک علوم حقیقی محرومند اما بی‌بهره‌ از علم و دانش نیستند. این افراد از رذائل اخلاقی به دورند، زهد در دنیا و دوری از لذات دنیوی را برگزیده‌اند و این‌ها کسانی هستند که به ادراکات خیالی می‌پردازند و همت خود را مصروف مخیلات می‌کنند و به همین دلیل پس از مرگ و استقلال از بدن، صورت‌های بهشتی‌ای که در تخیل آن‌ها جای گرفته را مشاهده می‌کنند، همان‌طور که در خواب صور خیالی و مثالی را مشاهده می‌کردند. ملاصدرا بهشت این افراد را بهشت صالحان یا انسان‌های متوسط می‌نامد. (همان، ص۱۲۹) و اما انسان‌هایی که از این مراتب عبور کرده و عقلانیت بر آن‌ها غالب می‌شود، قادر به ادراک امور عقلی می‌شوند و به سبب علم به معقولات و امور یقینی حقیقی، از طریق استدلال و برهان دائماً تکامل می‌یابند. این افراد در آخرت در مرتبه‌ی مقربان و سابقون و در ردیف فرشتگان قرار می‌گیرند و به عالم صور عقلی وارد می‌شوند. البته شرط رسیدن آن‌ها به این مقام، زهد و تقوا و رهایی از هوا و هوس و خواسته‌های دنیا و تمام اموری که انسان را از خدا باز می‌دارد، می‌باشد. (همان، ص۲۲۹)
۱-۱-۱-۵) خروج نفس از عالم طبیعت
خروج نفس از عالم طبیعت یا همان دیدگاه ملاصدرا در باب مرگ، مبتنی بر اصولی همچون اصل جسمانیه ‌الحدوث و روحانیه ‌البقاء، اصل سیر نفوس بین عوالم سه‌گانه‌ی هستی و همچنین اصل مهم حرکت جوهری نفس است. براساس آنچه در مورد این اصول گفته شد، نفس انسان که با حرکت جوهری از مرتبه‌ای به مرتبه‌ی دیگر و از ذاتی به ذات دیگر در می‌آید و سیر تکامل را از ماده شروع کرده و به سوی تجرد می‌رود، در طی این مسیر مراتب نباتیت و حیوانیت را پشت سر گذاشته و به مرتبه‌ی انسانی می‌رسد. نفس در طول این مراحل به سبب تعلق ذاتی‌اش به بدن، همراه آن بوده و تا دست‌یابی به روحانیت و به فعل در آوردن تمام استعداد‌هایش این تعلق را حفظ می‌کند. اما هنگامی که استعدادهای خود در عالم طبیعت را شکوفا کرد و به تمام اهداف این عالم دست یافت از تعلق و تصرف بدن دست بر‌می‌دارد و این به معنای رسیدن به آخرین مرتبه‌ی عالم طبیعت، مستقل شدن و فرارسیدن مرگ است. در واقع نفس با مرگ از عالم طبیعت خارج شده و به عالمی دیگر قدم می‌گذارد. ملاصدرا این ارتقاء نفس و عبور آن از عالمی به عالم دیگر را به ولادت کودکی تشبیه می‌کند که از رحم مادر خارج می‌شود. از نظر او «حقیقت مرگ و جدایی جان از تن مانند ولادت فرزند از رحم مادر است و برآن‌گونه که فرزند از تیره جای رحم و جهان تنگ و تاریک شکم برون می‌آید و دگرگونه جایی می‌بیند، بس فراخ و بزرگ، جان هم چون جدایی یافت و از زیر این چرخ گردانگیز نکبت‌بار رهایی یافت جهانی بزرگ و پایدار تواند دید.» (همان، ۱۳۶۱، ص۶۵)
۱-۱-۱-۵-۱) مرگ طبیعی و مرگ اخترامی
ملاصدرا در یک تقسیم‌بندی ‌‌مرگ را به دو قسم طبیعی و اخترامی تقسیم می‌کند. مرگ طبیعی این است که نفس با حرکت جوهری مراتب وجودی را طی کرده و به تدریج از قوه به فعلیت و از ضعف به اشتداد می‌رسد و به سبب تداوم تکامل تدریجی‌اش، پس از رشد کامل بدن یعنی پس از سن چهل سالگی، رفته رفته تدبّر و تصرّفش در بدن را کم می‌کند و به همین سبب ضعف و ناتوانی در بدن افزایش می‌یابد تا جایی که نفس به غایت خود در کمال می‌رسد و مستقل شده و به‌طور کامل از تدبیر بدن دست بر‌می‌دارد و در این هنگام مرگ فرا می‌رسد. بنابراین تصور عموم مردم که گمان می‌کنند چون بدن ضعیف و ناتوان شده است، نفس از آن جدا می‌شود و مرگ فرا می‌رسد صحیح نخواهد بود. به همین دلیل ملاصدرا برخلاف اطباء و علمای طبیعی که علت مرگ را نابودی علل و اسباب طبیعی حیات، مانند قوای جسمانی و فعل و انفعالات مادی و درنتیجه‌ی ضعف و نابودی بدن می‌دانند، علت مرگ طبیعی را تکامل نفس و ایستایی حرکت او در عالم طبیعت و شروع حرکت در عالم دیگر می‌داند. بنابراین علت ضعف و پژمردگی بدن نیز تحولات نفس و نزدیکی‌اش به عالم دوم که عالم استقلال و جدایی نفس از بدن طبیعی است، خواهد بود. پس هرگاه برای نفس قوه و تحصل حاصل شد، برای بدن سستی و ناتوانی حاصل می‌‌گردد تا آنکه نفس به ذات خود قائم می‌شود و بدن نابود می‌گردد. درنتیجه «ارتحال و سفر نفس موجب ویرانی خانه‌ی بدن می‌شود نه این‌که خرابی خانه موجب ارتحال آن شود.» (همان، ۱۹۹۰، ج۹، ص۵۲) سید جلال‌الدین آشتیانی علت مرگ از نظر ملاصدرا را این‌گونه بیان می‌کند:
ملاصدرا علت موت طبیعی را حرکت نفس به عالم خود و رجوع روح مجرد بعد از استیفای درجات انسانی و نیل به مقامات و مراتب شایسته‌ی آن می‌داند، به این معنی که نفس در اول وجود عین مواد و صور حاله در مواد است و از بعد رسیدن به مقام انسانی (مطابق استعداد جوهری هر نفس) به تدریج ـ شیئاً فشیئاً ـ تعلق آن رو به ضعف رفته تا این‌که بالمرّه جلباب خود را رها نماید و غرض از تعلق نفس به بدن نیل به درجات لایق آن است و بعد از حصول غایت زایل می‌شود. (آشتیانی، ۱۳۵۹، ص۲۱۸)
و اما مرگ اخترامی زمانی است که نفس بدن را ترک کند اما نه به سبب تکامل و فعلیت یافتن بلکه به سبب انهدام بدن در اثر پیشامد حادثه‌ای به‌طور غیرطبیعی. زیرا در این حالت نفس نمی‌تواند به تدبیر بدنی که نابود شده بپردازد. پس هرگاه بدن به دلیل حادثه‌ای خراب شود نفس از حمل آن دست بر‌می‌دارد و آن را رها می‌کند. (صدرالمتألهین، ۱۹۹۰، ج۹، ص۵۳)
ملاصدرا با بیان یک تشبیه، رابطه‌ی نفس و بدن را هنگام مرگ توضیح می‌دهد و تفاوت مرگ طبیعی و اخترامی را بیان می‌کند. از نظر او بدن انسان سالم شبیه کشتی محکم و سالمی است که فقط با قدرت باد حرکت می‌کند. این باد همان نفس انسان است که کشتی بدن را به حرکت در‌ می‌آورد و هنگامی که از حرکت باز ایستد، بدن نیز از حرکت باز می‌ایستد. در واقع هرگاه نفس یا وزش باد نباشد کشتی و بدن هم حرکتی نخواهند داشت. در این مثال باد جوهر کشتی نیست بلکه فقط کشتی توسط آن حرکت می‌کند و همچنین کشتی حامل باد نیست بلکه باد حامل کشتی و محرک آن است، همان‌طور که بدن حامل نفس نیست و نفس است که محرک و حامل بدن است. همچنین همان‌طور که در صورت جدایی باد از کشتی کسی قادر به برگرداندن آن نیست، هنگامی که نفس از بدن جدا می‌شود کسی قدرت برگرداندن آن را ندارد. تفاوت مرگ طبیعی و اخترامی براساس این تشبیه این‌گونه است که در صورت نابودی کشتیِ بدن دو حالت به وجود خواهد آمد: یا بدنه و ماده‌ی کشتی خراب می‌شود که با وجود باد چون بدنه خراب است نفس بدن را ترک می‌کند یا این‌که خرابی کشتی بدن در اثر وزش تند‌بادی از نفس نیرومندی است که کشتی بدن توانایی حمل نیروی این نفس را ندارد. درنتیجه بدنه‌ی کشتی ضعیف و نابود می‌شود و نفس آن را رها می‌کند. (همان، ج۹، صص۵۵-۵۴)
۱-۱-۱-۵-۲) مرگ امری وجودی است
براساس آنچه توضیح داده شد، از نظر ملاصدرا مرگ امری وجودی است نه امری عدمی که از بیرون بر انسان عارض شود. زیرا از آنجا که مرگ با حرکت تدریجی نفس و تکامل آن از مراتب پایین جسمانیت به سوی مراتب بالای روحانیت فرا می‌رسد، امری طبیعی است که از متن هستی و متن حیات انسان می‌جوشد، نه حادثه‌ای که از بیرون عارض شود. همچنین از آنجا که نفس با مرگ از عالمی به عالم دیگر انتقال می‌یابد، هیچ انعدامی در آن صورت نمی‌گیرد، بلکه تنها انسان از دنیا که امری وجودی است به آخرت که آن نیز امری وجودی است انتقال می‌یابد. بنابراین با مرگ، انسان در عدم قرار نمی‌گیرد بلکه به سبب ارتقای درجه‌ی وجودی‌اش نحوه‌ی هستی و حیات او تغییر می‌کند و حیات جدیدی را که متفاوت با حیات قبلی است آغاز می‌کند. (اسدی، ۱۳۸۶ب، صص۳۵-۳۴)
۱-۱-۱-۵-۳) رابطه‌ی نفس و بدن و تأثیر آن‌ها بر مرگ
الف) نفس حامل بدن است نه بدن حامل نفس
ملاصدرا برخلاف تصور عمومی که بدن را حامل نفس می‌دانند نفس را حامل بدن می‌داند. از نظر او اکثر مردم به این دلیل بدن را حامل نفس می‌دانند که معتقدند نفس محصول طبایع بوده و از جسم پدید می‌آید و قوت و ضعف آن تحت تأثیر تغذیه و قوت و ضعف بدن می‌باشد. اما حقیقت امر این‌گونه نیست، زیرا این نفس است که عامل حصول و تکوّن جسم است و از طریق بدن و قوا و اعضایش آن را به جهات مختلف حرکت می‌دهد و تدبیر و اداره می‌کند. بنابراین نفس حامل بدن خواهد بود و به این سبب قدرت این را دارد که بدن را با وجود تراکم و سنگینی‌اش به هر سویی که می‌خواهد ببرد. البته نفس برای ورود به عالمی دیگر نمی‌تواند بدن متراکم و جسمانی را با خود ببرد، به همین سبب با دست‌یابی به تکامل و آمادگی برای ورود به عالم دیگر این بدن را رها کرده و با بدنی متناسب وارد جهان پس از مرگ می‌شود. (صدرالمتألهین، ۱۹۹۰، ج۹، ص۴۷) بنابراین «مرگ، فساد و تباهی بدن و جدایی آن از نفس نیست، بلکه نفس به عنوان راکب بدن با تکامل، بدن را رها می‌کند و عامل مرگ می‌شود.» (همان، ص۲۳۸)
به این ترتیب می‌توان از این مسأله که نفس حامل بدن است نه بدن حامل نفس، به اعتقاد ملاصدرا در مورد علت مرگ رسید. از آنجا که بدن حامل نفس نیست، تغییر و تحول در بدن بر ارتباطش با نفس تأثیری نخواهد داشت و بنابراین ضعف و پیری آن دلیل مرگ نخواهد بود بلکه چون نفس حامل بدن است، پس از تکامل و بی‌نیازی از بدن آن را رها می‌کند و مرگ فرا می‌رسد.
ب) رابطه‌ی عکس نفس و بدن در قوت و ضعف
براساس این مطلب نفس و بدن از ابتدای کودکی انسان تا رسیدن به بلوغ باطنی یعنی سن چهل سالگی به موازات یکدیگر به سوی تکامل و رشد حرکت می‌کنند. اما پس از این‌که انسان به سن چهل سالگی رسید رابطه‌ی آن‌ها عکس می‌شود. زیرا در حالی که نفس به سیر تکامل خود ادامه می‌دهد، بدن به سمت ضعف و ناتوانی حرکت می‌کند. به همین دلیل پس از چهل سالگی توانایی‌های بدن رفته رفته از بین می‌رود تا جایی که نفس به کمال و فعلیت رسیده و بدن را ترک کرده و مرگ طبیعی اتفاق می‌افتد. بنابراین علت ضعف و ناتوانی بدن و حاصل شدن مرگ، فعلیت یافتن و تکامل نفس و رویگردانی آن از عالم طبیعت است. (همان، ۱۳۶۳ب، ص۶۸۱) درنتیجه با توجه به رابطه‌ی معکوس نفس و بدن نیز علت مرگ طبیعی روشن می‌گردد.
۱-۱-۱-۶) بقاء نفس
براساس مطالبی که تاکنون از دیدگاه ملاصدرا در باب نفس بیان شد، نفس انسان حرکت جوهری خود را از ابتدای حدوثش از بطن ماده جسمانی آغاز کرده و به سوی تجرد روحانی و فعلیت بخشیدن به کمالات وجودی پیش می‌رود. نفس در طی تمام مسیر خود به‌ سوی کمال، به بدن مادی تعلق داشته و به تصرف و تدبیر آن می‌پردازد. اما وقتی که به مرتبه‌ای از کمال رسید که دیگر نیازی به بدن و تعلق به آن ندارد از تصرف و تدبیر بدن انصراف می‌دهد و این زمانی است که نفس از عالم طبیعت عبور کرده و آماده‌ی ورود به عالمی دیگر می‌‌شود. درنتیجه مرگ انسان فرا‌ می‌رسد و بدنی که نفس آن را رها می‌کند دچار فساد و نابودی می‌شود. در اینجا سؤالی مطرح می‌شود و آن این‌که، آیا با فرا‌ رسیدن مرگ و نابودی بدن، نفس نیز نابود می‌شود؟ آیا نابودی بدن تأثیری در نابودی نفس خواهد داشت؟
می‌توان گفت پاسخ به این سؤال، با توجه به مباحث ملاصدرا در باب مرگ و علت آن تا حدودی معلوم می‌گردد. زیرا همان‌طور که گفته شد نفس پس از طی مسیر تکامل و دستیابی به غایات وجودی‌اش، به مرگ می‌رسد. بنابراین فرا رسیدن مرگ به سبب تکامل نفس را باید مرحله‌ای از مراحل سیر نفس به سوی کمال دانست که نفس با عبور از آن به مرحله‌ی بعدی قدم می‌گذارد. عبور نفس از عالم طبیعت و ورود آن به جهان دیگر که با قطع تعلق و تدبیرش از بدن خواهد بود، با این‌که سبب نابودی و فساد بدن می‌شود اما این فساد و نابودی بدن هیچ تأثیری در نفس نخواهد داشت. زیرا مرگ و نابودی بدن حادثه‌ای نیست که عارض نفس شود بلکه نفس در سیر تکامل خود به مرحله‌ای می‌رسد که بدن را ترک می‌کند و از این مرحله هم مانند مراحل دیگر عبور کرده و به مسیر تکامل خود ادامه می‌دهد. بنابراین نابودی و فساد در نفسی که در حال حرکت به سوی مراتب بالاتر است وجود نخواهد داشت. به همین دلیل، همه‌ی فلاسفه و حکماء اسلامی معتقدند «نفوسی که عقل هیولانی آنها عقل بالفعل شده است، هیچ شک و شبهه‌ای در بقای آن‌ها بعد از فنای بدن نیست، زیرا پس از نیل به این مرتبه، قوام و تحقق آنها (به نفس ذات و هویت آن‌ها است) نه به بدن.» (همان، ۱۳۶۶، ص۳۳۲)
هرچند همه‌ی حکماء و فلاسفه معتقد به بقای نفوس عقلانی هستند اما در نفوسی که هنوز از قوه به فعل درنیامده و به مرتبه‌ی عقلانیت نرسیده‌اند اختلاف نظر دارند. آن‌ها معتقدند نفوسی مانند نفوس اطفال، عوام و جهال، با نابودی و فساد بدن به کلی معدوم و نابود می‌شوند و نفوسی که پست و فرومایه و تهی از علم و دانش و یا متوسط در علم و دانش هستند تناسخ می‌یابند و در مورد نفوس متوسط هم معتقدند که این نفوس به عالم افلاک صعود کرده و به جسمی از اجساد فلکی منتقل می‌شوند. (صدرالمتألهین، ۱۳۶۶، ص۳۳۴)
اما ملاصدرا برخلاف فلاسفه‌ی دیگر معتقد به بقای تمام نفوس از جمله نفوسی که به مرتبه‌ی عقلانیت نرسیده‌اند نیز می‌باشد. دلیل آن این است که برخلاف فلاسفه‌ی دیگر معتقد است با این‌که با مرگ، بدن فاسد می‌شود و از بین می‌رود اما از بدن چیزی که وجود ضعیفی دارد باقی می‌ماند که از آن در حدیث نبوی تعبیر به «عجب الذنب» شده است. فلاسفه معانی متفاوتی از جمله عقل هیولانی، نفس، جوهر فرد، عین ثابت انسان، اجزای اصلی بدن، برای آن به کار برده‌اند. اما از نظر ملاصدرا آن قوه‌ی خیال، آخرین قوه از قوای انسان در عالم طبیعت و نخستین امر حاصل از انسان در جهان پس از مرگ است. (همان،۱۹۹۰، ج۹، ص۲۲۱؛ ۱۳۸۲، ص۳۵۳) از آنجا که قوه‌ی خیال مانند دیگر اشیاء، صور یا قوای دنیوی به عینه و بدون هیچ تغییر و تحوّلی از دنیا به عالم آخرت منتقل می‌شود، انسان در آخرت محشور نخواهد شد مگر این‌که دارای قوه‌ای کمالی که صورت اخیر طبایع تکوینی و صورت‌های مادی انسان است، باشد. چنین قوه‌ای که حاصل تکامل صور و قوای دیگر است تمام صور قبلی را در خود دارد، یعنی قوه‌ای است که اولاً عنصری، جمادی، نباتی و حیوانی لمسی و ثانیاً ذوقی، چشایی، بویایی و بینایی و شنوایی است. زیرا این قوه قادر است صور محسوسات پنج‌گانه‌ی مزبور را پس از غایب شدن از حواس در خود مرتسم ساخته و حفظ کند. براین اساس قوه‌ی خیال دارای نشئه و موطنی است که متفاوت با نشئه و موطن امور مادی خارجی است. این نشئه و موطن قوه‌ی خیال که محل حفظ صور خیالی است با نابودی بدن نابود نشده و باقی می‌ماند. بنابراین قوه‌ی خیال تنها چیزی است که با فساد بدن باقی خواهد ماند. «و لذا صلاحیت قوام بدن اخروی را داشته و در حقیقت نشئه‌ی آخرت بدین صوره ‌الصور دنیوی قائم است، و به تعبیر دیگر امری باقی از انسان و ماده‌ی اولی بدن اخروی و کمال اخیر برای کمالات متعاقبه‌ی وی می‌باشد.» (رضانژاد، ۱۳۸۷، ج۳، ص۱۲۲۱)
درنتیجه ملاصدرا با اعتقاد به بقای قوه‌ی خیال پس از مرگ بدن، عوالم هستی را منحصر در دو عالم حس و عقل ندانسته، بلکه وجود عالم سومی را که حد وسط عالم حس و عقل است به اثبات می‌رساند. این عالم که موطن قوه‌ی خیال و صور آن است، موطن و عالم نفوسی است که به مرتبه‌ی تجرد عقلانی نرسیده‌ و در مرحله‌ی خیال هستند.
نکته‌ی قابل توجه در اینجا این است که اعتقاد به بقای نفس انسان چه در مرتبه‌ی عقلانی و چه در مرتبه‌ی خیال مبتنی بر اعتقاد به تجرد آن است، زیرا چیزی فنا و نابودی ندارد و همیشه باقی می‌ماند که مجرّد باشد. چرا که «نابودی و متلاشی شدن از عوارض مرکبات طبیعی است. بنابراین چیزی که از مر‌کبات نباشد و موجودی بسیط باشد هرگز دچار نابودی و فساد نمی‌شود.» (حسن‌زاده‌آملی، ۱۳۸۰، ج۲، ص۱۱) پس با اثبات تجرد نفوس، بقای آن‌ها نیز اثبات می‌شود. به همین دلیل براهینی در اثبات تجرد نفس ناطقه بیان شده و ملاصدرا اولین کسی است که با اعتقاد به نفس حیوانی برای اثبات تجرد آن برهان اقامه میکند. برخی از براهینی که ملاصدرا در اثبات تجرد نفس حیوانی نقل می‌کند، مربوط به اثبات تجرد نفس ناطقه است. زیرا فلاسفه‌ی پیشین، قائل به تجرد نفس حیوانی نبوده‌اند و به همین دلیل از تمام براهین در اثبات تجرد نفس ناطقه بهره‌ برده‌اند. اما از نظر ملاصدرا و پیروانش که معتقدند نفس حیوانی نیز جوهری مجرد است، نفس انسان در مرتبه‌ی حیوانیت و همچنین نفس حیوانات دیگر، به سبب تجرد قوه‌ی خیال، باقی خواهند بود.
۱-۱-۲) اصول ملاصدرا در اثبات بدن اخروی
ملاصدرا در بیشتر آثار مهم خود اصولی را در اثبات بدن اخروی بیان می‌کند که البته تعداد این اصول در آثار گوناگون او متفاوت است. در اسفار یازده اصل را بیان می‌کند. در زادالمسافر دوازده اصل، در شواهدالربوبیه و عرشیه و مبدأ و معاد هفت اصل، و در مفاتیح الغیب، شش اصل (البته این اصول به ترتیب واحدی در آثار نام برده نیامده‌اند.) برخی از این اصول نقش مستقیم و تأسیسی و برخی نقش غیرمستقیم و تأییدی در اثبات بدن اخروی دارند. در اینجا تنها به ده اصل از این اصول اشاره می‌کنیم و برای جلوگیری از تکرار مطلب، دو اصل سیر نفس بین عوالم سه‌گانه و خروج نفس از عالم طبیعت را که اصل یازدهم و دوازدهم ملاصدرا در اثبات بدن اخروی است، بیان نخواهیم کرد.
۱-۱-۲-۱) اصل اصالت وجود
ملاصدرا اصل اصالت وجود را در اسفار و زادالمسافر به عنوان اولین اصل قرار داده و در آثار دیگر خود آن را نمی‌آورد. این اصل که ام‌الاصول نامیده می‌شود، اصلی است که اصول دیگر ملاصدرا در اثبات بدن اخروی مانند تشخص در وجود، تشکیک در وجود و حرکت جوهری، مبتنی بر آن و از فروعات‌اش محسوب می‌شوند.
طبق این اصل در اسفار حقیقت هر شیئی به وجود آن است و ماهیت شئ تابع وجود است[۱۹]. مقصود از اصیل بودن وجود این است که حقیقت عینی و واقعیت خارجی هر شیئ به وجود است نه ماهیت. به عبارت دیگر حقیقت و موجودیت هر شیئی به نحوه و گونه‌ی خاص وجود آن شئ است و آنچه واقعیت خارجی را تشکیل می‌دهد وجود است. زیرا وجود از معقولات ثانی و امور انتزاعی نیست که در ازای آن امری در خارج نباشد بلکه بالعکس، وجود از هویّات عینی و خارجی است که در ازای آن هیچ امر ذهنی‌ای وجود ندارد. و اما این‌که اصل ماهیت تابع وجود و فرع تحقق آن است، «معنایش این نیست که ماهیت بعد از تحقق وجود، و در تلو تحصل آن متحقق می‌شود، بلکه معنایش همان حیثیت فقدان است و این حیثیت، فرع اصل وجود متحقق است.» (اردبیلی، ۱۳۸۵، ص۵۵۴)
۱-۱-۲-۲) اصل عینیت تشخص و وجود
ملاصدرا این اصل را در کتاب شواهد‌الربوبیه، اسفار، زاد‌المسافر و مفاتیح‌الغیب به عنوان اصل دوم و در کتاب مبدأ و معاد به عنوان اصل سوم قرار داده است.
براساس این اصل تشخص و حقیقت هر شئ به وجود خاص آن است[۲۰]. البته این اصل مبتنی بر اصل اول است. زیرا با اعتقاد به اصیل بودن وجود و اعتباری بودن ماهیت است که تشخص هر شیئی را به نحوه‌ی خاص وجودش می‌دانیم. از نظر ملاصدرا وجود و تشخص مفهوماً متغایر با یکدیگر و به لحاظ مصداق واحدند. زیرا آنچه تشخص شئ را معلوم می‌کند وجود خاص آن شئ است و در واقع وجود همان تشخص و تشخص عین وجود است. ملاصدرا این اصل را در مقابل دیدگاه کسانی که تشخص هر موجودی را ناشی از عوارض آن می‌دانند، مطرح می‌کند. زیرا او عوارضی مانند کم و کیف و أین و مکان را که عوارض شخصیه نامیده می‌شوند، از لوازم و نشانه‌های هویت شخصی می‌داند نه عامل تشخص. بنابراین این امور هیچ نقشی در تشخص شئ نخواهند داشت و با تغییر و دگرگونی در آن‌ها به تشخص شئ لطمه‌ای وارد نمی‌شود و شئ به عینه باقی خواهد بود.
۱-۱-۲-۳) اصل تشکیک در وجود
ملاصدرا این اصل را در کتاب اسفار و زادالمسافر بیان می‌کند و در آثار دیگرش به آن نمی‌پردازد. این اصل به اصل حرکت جوهری مرتبط بوده و در برخی آثار در ضمن آن بیان می‌شود.
طبق این اصل وجود حقیقتی مشکک و دارای شدت و ضعف است. هر موجودی درجات و مراتبی دارد که در مراتب بالاتر بهره‌مندی‌اش از وجود بیشتر و در مراتب پایین‌تر، کمتر است. به عبارت دیگر موجود در مراتب بالاتر از وجودی شدید و در مراتب پایین‌تر از وجودی ضعیف بهره‌مند است. البته نه به این معنا که وجود شدید ترکیبی از وجود و شدت، و وجود ضعیف هم ترکیبی از وجود و ضعف باشد. زیرا شدت و ضعف در هر مرتبه‌ی وجودی عین وجود شئ است. بدین معنا که از امور ذاتی وجود شئ محسوب می‌شود و به همین سبب، در مراتب وجودی شئ هیچ اختلافی به علت امور عارضی یا امور زائد بر ذات و طبیعت وجود، مطرح نیست. بلکه اختلاف تنها به شدت و ضعف ذاتی و تقدم و تأخر ذاتی وجود برمی‌گردد. در واقع عامل اختلاف و عامل اشتراک در میان مراتب یکی است زیرا ما‌به‌الاشتراک و مابه‌الاختلاف در میان تمام مراتب و درجات، وجود است[۲۱].
طبق اصل تشکیک در وجود، وجود در مراتب بالاتر احاطه و شمول بیشتری بر مراتب پایین‌تر از خود خواهد داشت. به نحوی که تمام درجات و مراتب پایین را در خود دارد و از تمام کمالات آن‌ها بهره‌مند و از نواقص آنها مبرّا است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 07:41:00 ق.ظ ]




۰۶۵/۰-

۳۰۲/۱-

۱۹۴/۰

در جدول فوقR ضریب همبستگی چند گانه است و مقدار آن بین صفر تا یک است. دومین چیزی که پژوهشگرباید در نظر بگیرد مربع R است که از طریق توان میزان Rبدست می آید ومقدار تغییرپذیری را نشان می دهد در این جاست که پژوهشگر می تواند بیان کند که n مقدار یا درصدی از تغییرات در متغیروابسته مربوط به متغیرهای مستقل مورد استفاده هستندو بقیه به عوامل دیگری بستگی دارند. همچنین، میزان F و سطح معنی داری آن با توجه به درجه آزادی بیان می دارد. خانه دیگری که در این جدول از اهمیت بالایی برخوردار است خانه مربوط به میزانبتا ضرایب معیار شده است. بنابراین اگر بخواهیم متغیرهای مورد نظر را هیچ سنخیتی باهم ندارنداز نظر میزان تاثیر بر متغیر وابسته با هم مقایسه نماییم از ضرایب بتا استفاده می کنیم. بوسیله میزان ضرایب بتا می توان تشخیص داد کدام یک از متغیرها بیشتر یا کمترتوانسته اند متغیر وابسته را تبیین کنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

طبق توضیحات فوق، همانگونه که در خروجی های جدول۲۲-۴ دیده می شود متغیرهای وارد شده در تحلیل رگرسیونی، توانسته اند ۴۱ درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی بی رمقی اجتماعی را تبیین کنند. با توجه به معنی دار بودن مقدار F نیز، مشخص می شود که ترکیب خطی متغییر های مستقل به شیوه معنی داری قادر به تبیین و پیش بینی تغییرات متغیر وابسته است. همچنین با توجه به ستون بتا(ضرایب رگرسیون استانداردشده) متغیر بیگانگی اجتماعی سهم بیشتری در تبیین متغیر ملاک دارد(بطور مستقیم) و بعد از آن محرومیت عاطفی میباشد و در رده های بعد سابقه خدمت، رشته تحصیلی معلمان و… قرار گرفته اند.
بنابراین اگرY= متغییر وابسته(بی رمقی اجتماعی) X1 = بیگانگی اجتماعی، X2 = عدالت توزیعی؛ X3= عدالت رویه ای؛ X4= عدالت اجتماعی؛ X5= محرومیت عاطفی=X6 محرومیت ادراکی، =X7سابقه خدمت=X8 رشته تحصیلی باشدمی توان متغیر وابسته را براساس متغیرهای مستقل پیش بینی کرد.
Y= 0/280X1 -0/037X2-0/032X3-0/180X4+0/236X5- 0/036X6+0/111 X7-0/065 X8
فصل پنجم
جمع بندی و نتیجه گیری و ارا ئه پیشنهادات

۵ـ۱ـ مقدمه

در این فصل با توجه به نتایج حاصله از اطلاعات گرد­آوری شده که در فصل چهار به تفصیل به آنها اشاره شد، در این فصل ابتدا خلاصه­ای از نتایج بدست آمده پیرامون ویژگی­های فردی و پرداخته می­ شود و در ادامه به بررسی فرضیه ­ها آمار استنباطی و سپس محدودیت و پیشنهادها و محدودیت ها تحقیق ارائه می­گردد.

۵ـ۲ـ بحث پیرامون ویژگی های فردی آزمودنی­ها

در تحقیق کنونی با توجه به نوع و ماهیت پژوهشی از روش تحقیق پیمایشی استفاده گردید. ابزار مورد استفاده در این تحقیق ابزار پرسشنامه با تأیید میزان روایی بر اساس آزمون آلفای کرونباخ می باشد که درجه علمی و روایی تحقیق مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین حجم نمونه تعداد ۲۷۶ نفر بر اساس فرمول حجم نمونه کوکران تهیه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده و طبقه ای استفاده گردید.یافته های توصیفی این تحقیق نیز که شامل مشخصات دموگرافیک در بین معلمان متوسطه زیر می باشد:
– تعداد کل ۲۷۳ نفر پاسخگویان تحقیق؛ ۱۴۷ نفر را زنان که معادل ۸/۵۳ درصد و ۱۲۶ نفر را مردانکه معادل۲/۴۶ درصد راتشکیل می دهد.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش، توزیع متغیر وضعیت تأهل فراوانی در پاسخگویان به این شکل است که بیشترین درصد پاسخگویان مورد مطالعه متأهل بوده اند(۸۶٫۴ درصد، معادل ۲۳۶ نفر). بعد از آن بیشترین درصد مربوط به مجردین میباشد(۹٫۲ درصد، معادل ۲۶ نفر) و در رده بعد مطلقه ها(۲٫۹درصد،معادل ۸ نفر) و همسر فوت شده ها (۱٫۵ معادل ۴ نفر) قرار می گیرند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش: از همه افراد(معلمان) مورد مطالعه،۵۸ نفر درای سن پایین(۲۰ تا۳۵ ساله)که معادل۲/۲۱،۱۱۶ نفر دارای سن متوسط(۳۶ تا۵۰) که معادل۴/۴۲ درصدو۹۹ نفر دارای سن بالا(۵۰ به بالا)که معادل۲/۳۶درصد بوده اند
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش،از تعداد کل ۲۷۳ نفر پاسخگویان تحقیق؛ ۷۲ نفر فوق دیپلمکه معادل۴/۲۶ درصد، ۱۵۳ نفر لیسانسکه معادل۰/۵۶ درصد، و ۴۸ نفر فوق لیسانس به بالاکه معادل۶/۱۷درصد بوده ­اند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش،از تعداد کل ۲۷۳ نفر پاسخگویان تحقیق ؛۵۸ نفر دارای سابقه کار بین صفر تا ۵ سالکه معادل۲/۲۱، ۱۱۶ نفر دارای سابقه ۱۵ تا ۲۰ سالکه معادل۴/۴۲ درصد، ۹۹نفر دارای سابقه کار ۲۱ به بالایندکه معادل۲/۳۶ درصد است.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش،از تعداد کل ۲۷۳ نفر پاسخگویان تحقیق؛۱۸۳ نفر دارای منزل شخصیکه معادل ۰/۶۷، ۷۴ نفر دارای منزل اجارهکه معادل۱/۲۷ درصد، ۱۶ نفر دارای منزل رهنیکه معادل۹/۵ درصد بوده اند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش،از تعداد کل ۲۷۳ نفر پاسخگویان تحقیق ؛۱۵۰ نفر رشته علوم انسانیکه معادل۹/۵۴ درصد، ۹۱ نفر رشته علوم پایهکه معادل۳/۳۳ درصد، ۳۲ نفر رشته های فنی و حرفه ای و کار ودانشکه معادل۷/۱۱ درصد بوده اند(جدول شماره ۴-۱).
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش،ازافراد(معلمان) مورد مطالعه، ۳۰ درصد دارای درآمد پایین(۴۰۰ تا ۹۹۹ هزار تومان)،۷/۴۰ درصد دارای درامد متوسط(۱۰۰۰۰۰۰ تا ۱۳۹۹۰۰۰)، و ۹/۲۸ درصد دارای درآمد بالا(۱۴۰۰۰۰۰ به بالا) هستند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش،مطالعه بدین صورت است که ۱/۶۸%از افراد دارای بیگانگی اجتماعی کم و ۹/۲۴% از افراد دارای بیگانگی اجتماعی متوسط و ۰/۷% از افراد دارای بیگانگی اجتماعی زیاد هستند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش، در معلمان مورد مطالعه بدین صورت است که ۸/۳۷% از افراد دارای عدالت توزیعی کم و ۴۴% از افراد دارای عدالت توزیعی متوسط و ۳/۱۸% از افراد دارای عدالت توزیعی زیاد هستند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش، در معلمان مورد مطالعه بدین صورت است که۴/۱۵% از افراد دارای عدالت توزیعی کم و۱/۲۳% از افراد دارای عدالت تعاملی متوسط و ۶/۱۶% از افراد دارای عدالت تعاملی زیاد هستند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش، در معلمان مورد مطالعه بدین صورت است که۳/۱۸% از افراد دارای عدالت اجتماعی کم و %۴۸ از افراد دارای عدالت اجتماعی متوسط و۷/۳۳ از افراد دارای عدالت اجتماعی زیاد هستند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش، در معلمان مورد مطالعه بدین صورت است و۸/۶۸%از افراد دارای محرومیت ادراکی کم ۹/۲۴%از افراد دارای محرومیت ادراکی متوسط و۲/۶% از افراد دارای محرومیت ادراکی هستند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش،در معلمان مورد مطالعه بدین صورت است که و۱/۶۸%از افراد دارای محرومیت عاطفی کم و۳/۲۵% از افراد دارای محرومیت عاطفی متوسط و ۶/۶% از افراد دارای محرومیت عاطفی زیاد هستند.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش، در معلمان مورد مطالعه بدین صورت است که۱/۶۸%از افراد دارای محرومیت نسبی کم و۴/۲۶%از افراد دارای محرومیت نسبی متوسط و۹/۵% از افراد دارای محرومیت نسبی زیاد هستند.
از مجموع آزمودنی­های این پژوهش،ازنظر بی رمقی اجتماعی، میزان بی رمقی اجتماعی در معلمان مورد مطالعه بدین صورت است که۷/۶۳%از افراد دارای بی رمقی اجتماعی کم و۴/۲۶%از افراد دارای بی رمقی اجتماعی متوسط و۹/۹% از افراد دارای بی رمقی اجتماعی زیاد هستند.

۵ـ۳ـ بحث پیرامون امار استباطی تحقیق

با توجه به کمی بودن متغیر های تحقیق آزمون متناسب در فرضیه های تحقیق آزمون همبستگی می باشد و با توجه به اینکه در آزمون نرمالیتی کولموگراو اسمیرنوو داده ها توزیع غیر نرمالی داشته اند بنابراین از آزمون رتبه ای اسپیرمن استفاده گردید.
– از مجموع آزمودنی­های این پژوهش، در معلمان مورد مطالعه بدین صورت است که۵/۲۴% از افراد دارای عدالت رویه ای کم و ۲/۴۶% از افراد دارای عدالت رویه ای متوسط و۳/۲۹% از افراد دارای عدالت رویه ای زیاد هستند.
فرضیه اول: به نظر می رسد بین میزان محرومیت نسبی(عاطفی، ادراکی) معلمان و میزان بی رمقی اجتماعی آنان رابطه معنا دار وجود دارد.
بر اساس یافته­های(جدول شماره ۴-۵)نشان می دهد بین عاملمحرومیت نسبی معلمان و میزان بی رمقی اجتماعی آنان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.(۴۱/۰= r000.0Sig=) و p</05. حاکی ازرابطۀ مستقیم ومعنادار مثبت آن است.بنابراین هرچه محرومیت نسبی در افراد مورد مطالعه بیشتر باشد به تبع آن گرایش به بی رمقی اجتماعی افزایش می یابد. بر اساس یافته­های (جدول شماره۴-۶)نشان می­دهد بین عاملمحرومیت عاطفی معلمان و میزان بی­رمقی اجتماعی آنان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.(۴۲۲/۰ = r، ۰۰۰٫۰Sig=) و p</05. حاکی از رابطۀ مستقیم ومعنادار مثبت آن است.بنابراین هرچه محرومیت عاطفی در افراد مورد مطالعه بیشتر باشد به تبع آن گرایش به بی رمقی اجتماعی افزایش می یابد.بر اساس یافته­های(جدول شماره ۴-۷) نشان می­دهد بین عامل محرومیت ادراکی معلمان و میزان بی رمقی اجتماعی آنان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.( (۳۹۹/۰ = r ، ۰۰۰٫۰Sig=) و p</05. حاکی ازرابطۀ مستقیم و معنادار مثبت آن است. بنابراین هرچه محرومیت ادراکی در افراد مورد مطالعه بیشتر باشد به تبع آن، گرایش به بی رمقی اجتماعی افزایش می یابد. نتایج نشان می­دهد که افراد در جامعه آماری این پژوهش، شرایط خود را در مقایسه با دیگران، با نوعی محرومیت نسبی ارزیابی کرده و از این حیث بر بی رمقی(تحلیل رفتگی) و بی تفاوتی آنها در جامعه افزوده می شود.نتایج این فرضیه را می توان این طور استدلال کرد که به علت تأمین نیازهای اولیه معیشتی معلمان وپایین بودن سطح زندگی آنان نسبت به سایر گروه های درآمدی هم ردیف از نظر سطح تحصیلات و سطح توقعات موجب تلقی منفی … از پایگاه اجتماعی،اقتصادی معلمی و احساس محرومت شدید در میان آنان می شود که وضعیت اقتصادی و معیشتی معلمان، باعث کاهش و تنزل منزلت اجتماعی و محرومیت آنها شده است. که نتایج این تحقیق با تحقیق صداقتی فرد و محسن تبریزی(۱۳۹۰) موافق است.
نتیجه این پژوهش با تئوری محرومیت نسبی همخوانی دارد. بر اساس نظریه محرومیت نسبی شکاف ناگهانی و فزاینده بین توقعات و بهرمندی ها باعث بروز احساس محرومیت نسبی می شود. همچنین احساس محرومیت نسبی حالتی است روانی واحساس کمبود است که در اثر مقایسه فرد با گروه یا فردی که برای او الگو و مرجع است، بروز کند.چنانچه افراد به این پنداشت و ارزیابی ذهنی برسند که شرایط آنان نسبت به مرجع مقایسه ناهمانند است، دچار احساس محرومیت نسبی می شوند. براساس نظریه پارسونز کارکرد اساسی شغل تأمین کلیه نیازهای شخصی، اجتماعی، خانوادگی دارندگان آن است اما در واقع شغل معلمی از این جنبه ها، کارکرد بسیار ناقصی دارد.گور معتقد است شکاف ناگهانی و فزاینده میان توقعات و بهرمندی ها، قطع نظر از این که واقعی یا واهی باشند باعث بروز احساس محرومیت نسبی می شود(گور، ۱۳۷۹: ۱۵۰: معید فر، ۱۳۷۴).اما به نظر مرتن احساس محرومیت نسبی حالتی است روانی و احساس کمبود است که فرد با گروه یا فردی که برای او الگو و مرجع است بروز می­ کند. چنانچه فرد خود را با افراد یا گروهی که شخص دوست دارد شرایط وی داشته باشند، مقایسه نموده و به این پنداشت و ارزیابی ذهنی برسند که شرایط وی نسبت به مرجع مقایسه ناهمانند است، دچار احساس محرومیت نسبی شده و در صورت تداوم وتعمیم این احساس به انحراف می­انجامد(ماروین ۱۹۸۵: ۱۲۳، معید فر ۱۳۸۶). نتایج این تحقیق هچنین مؤید رابطه معنادار میان مؤلفه های عاطفی و ادراکی محرومیت نسبی است. همانطوری که هولندر (۱۳۷۸: ۳۸۳؛ نقل از تبریزی:۱۳۸۷) متذکر می شود محرومیت نسبی عاطفی یا احساس محرومیت نسبی به میزان نارضایتی یا ناخشنودی از اختلاف موجود میان سطحی از زندگی که فرد از آن برخوردار است با سطحی از زندگی که فرد تصور می کند می بایست در آن قرار داشته باشد اطلاق می شود. بزعم تیرابوسکی و ماس (۱۹۹۸: ۴۰۳؛نقل از تبریزی : ۱۳۸۷) این نارضایتی و ناخشنودی حاصل مقایسه خود با دیگران است. و در مقابل، محرومیت نسبی ادراکی به یقین، اعتقاد، و باوری که فرد از طریق مقایسه خود با فرد یا افراد دیگر حاصل می شود اطلاق می گردد. با این وصف علت بی رمقی شغلی معلمان در این نظریه مقایسه ای است که آنان میان وضعیت، امکانات و مزایایی شغلی خود با وضعیت، امکانات و مزایایی شغلی مشاغل دیگر کارمندان بانک و شرکت نفت که از لحاظ وضعیت معیشتی مناسب تراند انجام می­ دهند و براساس آن احساس بی رمقی می کنند.
فرضیه دوم: به نظر می رسد بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی معلمان و میزان بی رمقی اجتماعی آنان رابطه وجود دارد.
براساس یافته­های(جدول شماره۴-۸)نشان می دهد بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی معلمان و میزان بی رمقی اجتماعی آنان رابطه وجود دارد (۰۱۷/۰ = r ، ۰/۷۷۸Sig=) و p</05. بنابراین فرضیه فوق تأیید نمی شود و می توان نتیجه گرفت که بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی و بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معناداری وجود ندارد مقدار ضریب اسپیرمن نیز برابر با ۰۱۷/۰ که حاکی از عدم وجود رابطه بین این دو متغیر است.نتیجه این تحقیق موافق نتیجه پژوهش صداقتی فرد و محسن تبریزی(۱۳۹۰)و موافق نتیجه پژوهش توفیقیان فر(۱۳۹۰) است.
فرضیه سوم: به نظر می رسد بین بیگانگی اجتماعی معلمان و میزان بی رمقی اجتماعی آنان رابطه وجود دارد.
براساس یافته­های(جدول شماره ۴-۹) نشان می­دهدبین بیگانگی اجتماعی معلمان و میزان بی رمقی اجتماعی آنان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.(۴۲۴/۰ = r ، ۰۰۰٫۰Sig=) و p</05. حاکی ازرابطۀ مستقیم ومعنادار مثبت آن است.بنابراین هرچه بیگانگی اجتماعی در افراد مورد مطالعه بیشتر باشد به تبع آن، گرایش به بیرمقی اجتماعی افزایش می یابد. در استدلال یا این فرضیه می توان گفت مشارکت اجتماعی نقطه مقابل بیگانگی اجتماعی است. اگر مشارکت اجتماعی در جامعه و محیط کار وجود نداشته باشد فرد احتمال دارد در کار خویش کم کاری ویا کم فروشی کند یعنی فرد در محیط کار، ظاهراً وجود دارد ولی د ر چارچوب ساختار محیط کاری خود نیست و مشارکت فعال ندارد در واقع این طور می توان گفت هنگامی که ارتباط من اجتماعی فرد با محیط اجتماعیش ضعیف می شود فرد نابهنجار می گردد.نتیجه این تحقیق با یافته های تحقیقات داخلی و خارجی گنس(۱۹۹۲) و دوایت دین(۱۹۶۰) و محسن تبریزی(۱۳۸۱) همسو است.
این نتیجه فرضیه با تئوریمرتن و سیمن همخوانی دارد.بر اساس نظریه مرتن بیگانگی اجتماعی زمانی پدید می ­آید که فرد برای رسیدن به اهداف فرهنگی جامعه دست به تلاش می زند و راه ها و شیوه های برای رسیدن به اهداف خود را بر می گزیند اما جامعه وسایل رسیدن به آن اهداف را در اختیارش قرار نمی دهد. در مواردی ممکن است فرد با حقه بازی و نیرنگ و… به اهدافش برسد اما کسی که حاضر به تقلب و نیرنگ نیست و از سوی دیگر نمی تواند به اهدافش از طریق مشروع برسد ممکن است مشکل نهایتاً در خود ببیند و دچار بیگانگی اجتماعی می شود.و بر اساس نظر سیمن بیگانگی اجتماعی حالتی از بی هنجاری است که طی آن فرد با سطح بالایی از انتظار، این را بر خود متصور می­داند که نزدیک شدن به اهداف دلخواه، تنها در گروه اعمال و رفتارهایی است که از نظر اجتماعی مقبول و پسندیده نیست. فرد احساس می کند برای رسیدن به هدف های ارزنده خود نیاز به وسایل نامشروع دارد، یا کنش هایی او را هدفش نزدیکتر می سازد که مورد تأیید جامعه نیست در نتیجه فرد آدمی در وضعیتی قرار می گیرد که به درون خویشتن پناه می برد و بدبینانه همه پیوند های اجتماعی را نفی می کند و دچار بیگانگی اجتماعی می شود.در مورد قشر معلمان براساس نظر مرتن و سیمن این طور می­ شود استدلال کرد که از انجا که معلمان از فیلتر های چون گزینش و تحقیقات و مصاحبه های علمی، اعتقادی و دینی و … عبور می کنند و تقریباً درصد زیادی از این قشر افراد مصلح و مقید به هنجارها و ارزش­های جامعه هستند و از طرفی حقوق و مزایای و امکانات رفاهی و …. این قشر کفاف زندگی امروزی را به طور کامل نمی دهد و همچنین دوست ندارند برای رسیدن به اهداف اقتصادی و اجتماعی و …. خود و خانوادشان دست به حقه ونیرنگ و دیگر راه های نادرست بزنند بنابراین دچار بی رمقی تحلیل رفتگی و فرسودگی شغلی می شوند. بر همین اساس می توان گفت در صورتی که سازمان بتواند سطح کیفیت زندگی کاری کارکنان(معلمان) را افزایش دهند و شرایطی در محیط کار فراهم کنند تا آنان احساس عدالت، مساوات، رشد و ارتقای فرصت برای بروز قابلیت های خود داشته باشند.آن گاه می توانند بالندگی سازمانی و رشد وپویایی و عدم تعارض و بیگانگی در سازمان بود.
فرضیه چهارم: به نظر می رسد بین احساس عدالت اجتماعی(توزیعی، رویه ای، تعاملی) ومیزان بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معنادار و منفی وجود دارد.
بر اساس یافته­های(جدول شماره ۴-۱۰)نشان می دهد بین احساس عدالت اجتماعی و میزان بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معنادار و منفی وجود دارد.(۴۹۱/۰-= r ، ۰۰۰٫۰sig=) و p</05. که حاکی از رابطه معکوس و معنی دار آن می باشدبنابراین هرچه احساس عدالت اجتماعی در افراد بیشتر باشد به تبع آن بی رمقی اجتماعی کاهش می یابد و بالعکس. بر اساس یافته­های(جدول شماره ۴-۱۱) نشان می دهد بین احساس عدالت توزیعی و میزان بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معنادار ومنفی وجود دارد(۳۲/۰- = r ، ۰۰۰٫۰Sig=) و p</05. که حاکی از رابطه معکوس و معنی دار منفی آن می باشدبنابراین هرچه احساس عدالت توزیعی در افراد بیشتر باشد به تبع آن بی رمقی اجتماعی کاهش می یابد و بالعکس . بر اساس یافته­های(جدول شماره۴-۱۲) نشان می دهد بین احساس عدالت رویه ای و میزان بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معنادار و منفی وجود دارد(۳۰۵/۰- = r، ۰۰۰٫۰Sig=) و p</05. که حاکی از رابطه معکوس و معنی دار منفی آن می باشد.بنابراین هرچه احساس عدالت رویه ای در افراد بیشتر باشد به تبع آن بی رمقی اجتماعی کاهش می یابد و بالعکس .بر اساس یافته­های(جدول شماره ۴-۱۳) نشان می دهد بین احساس عدالت تعاملی و میزان بی رمقی اجتماعی معلمان رابطه معنادار ومنفی وجود دارد(۳۹۰/۰- = r ، ۰۰۰٫۰Sig=) و p</05. که حاکی از رابطه معکوس و معنی دار منفی آن می باشد.بنابراین هرچه احساس عدالت تعاملی در افراد بیشتر باشد به تبع آن بی رمقی اجتماعی کاهش می یابد و بالعکس.که این نتیجه موافق نتیجه تحقیق نعانی و شکرکن(۱۳۸۳) ودهقان وهمکارانش(۱۳۹۱) است.
نتیجه این تحقیق با تئوری عدالت سازمانی همخوانی دارد.در نظریه عدالت سازمانی شخص، داده ها و ستانده های خود را از سازمان با داده ها وستانده های دیگران در سازمان مقایسه می کند با این وصف، وقتی برابری وجود دارد که نسبت داده ها وستانده های شخص با داده ها و ستانده های اشخاص دیگر برابر باشد. عدم برابری و بی عدالتی نیز هنگامی وجود دارد که نسبت برابر نباشد. در بحث نابرابری و برابری در سازمان، مفهوم ادراک نابرابری بسیار مهم است. در واقع، ادراک فرد نسبت به بی عدالتی از آنچه واقعاً در محیط کار رخ می دهد مهم تر است، پس انسان ها و به تبع آن معلمان هرچه از نابرابری های اجتماعی و بی عدالتی در جامعه رنج ببرند، بیشتر دچار تحلیل رفتگی و بی رمقی اجتماعی و شغلی می شوند.بنابراین برای کاهش فاصله طبقاتی در جامعه یا به کلام ارسطو”توجه معطوف به عدالت تصحیحی”، نظام آموزشی باید دارای معلمانی با جهت گیری اجتماعی باشد تا از طریق آن نگرش مثبت به عدالت توزیعی در جامعه تقویت شود. همچنین واضح است هنگامی که برابری وجود نداشته باشد افراد می توانند در نردبان پیشرفت جابجا شوند.
فرضیه پنجم: به نظر می رسد میزان بی رمقی اجتماعی معلمان بر اساس جنس آنان متفاوت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ق.ظ ]




در سال ۱۹۵۸ اولین قرارداد مشارکت نیز براساس قراردادی که با شرکت نفتی پان امریکن اینترنشنال امضاء شد شرکت ایپاک تشکیل گردید که ملزم به انجام امور اکتشافی در ناحیه عملیاتی بود که ۵۰% سهام این شرکت نیز به ایران تعلق دانست و تسهیم منافع براساس فرمول ۲۵/۷۵ به نفع ایران، میسر بود. در این قرارداد طرف خارجی مبلغ ۲۵ میلیون دلار هم به عنوان پذیره[۱۴۵] به شرکت ملی نفت ایران پرداخت کرد. همانند قرارداد آجیپ هزینه اکتشاف در این قرارداد نیز برعهده پیمانکار خارجی بود.
پس از گذشت ۷ سال از انعقاد دومین قرارداد مشارکت در سال ۱۹۶۵ میلادی شش قرارداد نفتی دیگر نیز به فهرست قراردادهای مشارکت پیوست. این قراردادها در بخش دیگری از منطقه فلات قاره بین شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای اروپایی و آمریکایی منعقد شد که نظر به پاره‌ای از ویژگی‌ها سود سرشاری را نصیب طرفین می‌کرد. در قراردادهای ۶ گانه مشارکت نکات زیر به چشم می‌خورد.

    1. پرداخت مالیات بر درآمد ۵۰% سهم صادراتی طرف خارجی براساس بهای اعلام شده نفت خام بدون در نظر گرفتن هیچگونه تخفیفی
    1. قبول اصل تبعیت از قوانین مالیاتی روز در طول مدت قرارداد با قید عدم تبعیض
    1. استرداد یک چهارم حوزه قرارداد پس از گذشت ۵ سال و یک دوم آن پس از گذشت ۱۰ سال به شرکت ملی نفت ایران
    1. تسهیم منافع حاصله براساس فرمول ۲۵/۷۵ (به نفع ایران) با اجتناب مالیات بر درآمد
    1. خرید کلیه ۵۰% سهم نفت خام شرکت ملی نفت ایران به بهای نیمه راه از سوی طرف خارجی

در مرداد ماه ۱۳۵۳ شمسی قانون دوم نفت ایران به تصویب رسید که ضمن تأکید بر ملی بودن منابع نفتی و صنعت نفت ایران در همه زمینه‌ها به شرکت ملی نفت ایران اجازه داده بود برای اجرای عملیات اکتشاف و توسعه نفت در بخشهای آزاد نفتی قراردادهایی را بر مبنای پیمانکاری و برای ایجاد پالایشگاه از طریق مشارکت ۵۰% به بالا برای سهم شرکت ملی نفت ایران تنظیم کند. مشروط بر اینکه از ۲۰ سال تجاوز نکند. در این قانون مقرر شده بود که طرف دوم قرارداد پیمانکاری، شرکتی فرعی با تابعیت ایرانی به عنوان پیمانکار کل تشکیل دهد که فقط تعهدات طرف دوم عملیات اکتشاف و توسعه را به صورت غیرانتفاعی برای مدتی معین انجام دهد. طرف دوم قرارداد مسئولیت تأمین سرمایه اکتشاف را برعهده داشته و فقط در صورت اکتشاف میدان تجاری مستحق دریافت وجوه پرداختی بوده و در صورت درخواست شرکت ملی نفت ایران تأمین وجوه لازم جهت عملیات توسعه نیز برعهده طرف دوم قرار می‌گرفت که پس از کشف میدان تجاری و انعقاد قرارداد فروش یا قرارداد از طریق خرید نفت که حداکثر ۵۰% نفت تولیدی با اعمال دو نوع تخفیف در احتساب بهای نفت در ازای پذیرش ریسک عملیات اکتشافی به سرمایه‌گذاری مستهلک می‌شد. [۱۴۶]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«براساس قانون نفت ۱۳۵۳ شمسی قرارداد با شرکتهای سی. اف. پ (فرانسوی)، لامینکس و قرارداد برای شیراز و آبادان، شرکت اولتراما، پان کانادین (الشکند)، آجیپ (اس. پ. آ) منعقد شد که به قراردادهای شش گانه پیمانکاری نفتی مشهور است».[۱۴۷] این شرکتها از فعالیتهای اکتشافی خود ثمری نگرفتند و بنابراین قراردادها به مرحله بهره‌برداری منتهی نشد.[۱۴۸]
گفتار سوم : قراردادهای نفتی ایران بعد از انقلاب اسلامی
بند اول : قراردادهای نفتی ایران تا اواخر دهه ۱۳۷۰
پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌در اولین حرکت شورای انقلاب در سال ۱۳۵۸ کلیه قراردادهای نفتی را ملغی نموده و وزارت نفت تشکیل شد تا با عقد قراردادهای جدید نفتی و لحاظ نمودن حداکثر منافع ایران در جهت توسعه اقتصادی و تولید بهینه منابع نفتی گام های اساسی برداشته شود.
اما با توجه به نوع نگرش به سرمایه و سرمایه‌گذاری ناشی شده از بزرگترین انقلاب های ضداستعماری قرن و فضای منتج از آن، همچنین نوع یورش خارجی به مرزهای ایران جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیز تا سال ۱۳۶۸ در بخش بالادستی یا پایین دستی نفت صورت گرفت و فقط یک مورد موسوم به عملیات اتوتکنیک در سال ۱۳۶۷ شمسی (۱۹۸۷ میلادی) در حوزه جنوب دریای خزر به شرکت (تکنو اکسپورت شوروی) واگذار شد.
اصولاً تا قبل از شروع برنامه ی اول توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران فقط در بخش صنایع پایین دستی از سرمایه‌گذاری خارجی استفاده و بهره‌برداری شده است که به چند نمونه از آنها اشاره می‌گردد.

    1. عقد قرارداد با شرکت ایتالیایی برای ساخت قسمتی از تأسیسات واحد پتروشیمی اراک که طول مدت قرارداد دو و نیمسال و هزینه اجرایی آن در حدود ۱۳۵ میلیون دلار بالغ می‌شد. [۱۴۹]
    1. قراردادهای بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت فنلاندی «رائو مارپولای» به منظور احداث کارگاه کشتی سازی و ساخت، تصدی، حفاری در دریای خزر به مبلغ ۶/۶۳ میلیون دلار و هزینه ریالی آن معادل ۹۶۰ میلیارد ریال که طول مدت اجرای آن ۴ ماه می‌باشد همچنین عملیات اجرایی قرارداد تحت نظارت پیمانکار و توسط شرکت صنایع دریایی ایران (صدرا) انجام شد.[۱۵۰]
    1. قرارداد عملیات اجرایی پالایشگاه هفتم اراک با شرکت‌های «۴ TP» ایتالیا و جی. کی. سی ژاپنی به مبلغ ۱۸۰۵ میلیون دلار که هزینه ریالی آن ۲۲ میلیارد ریال می‌باشد.[۱۵۱]
    1. بازسازی پایانه نفتی خارک طی قراردادی با شرکت فرانسوی به مبلغ ۲۲۰ میلیون دلار طی مدت ۲۷ ماه، ضمناً آن شرکت همچنین برای بازسازی و افزایش تولید سکوهای نفتی حوزه نصر نیز قراردادی به مبلغ ۴۵ میلیون دلار، با ایران منعقد کرده است.[۱۵۲]
    1. عقد قرارداد ۶ گانه برای پتروشیمی بندر امام به میزان ۱۲۵۶ میلیون دلار که می‌بایست بازپرداخت این مبلغ از محل تولیدات پروژه طی مدت ۵ سال پس از راه‌اندازی صورت می‌گرفت.[۱۵۳]
    1. دو قرارداد به میزان جمعاً ۴۲۹ میلیون دلار یکی مربوط به پتروشیمی اراک و دیگری قرارداد کود شیمیایی خراسانی به میزان ۳۵۳ میلیون دلار که بازپرداخت این دو قرارداد غیر از محل تولیدات آن و طی مدت ۵ سال انجام می‌شد.

با توجه به موارد ذکر شده در محدودیت سرمایه‌گذاری خارجی در بخشهای بالادستی و پایین دستی نفت در سال ۱۳۶۶ جدیدترین قانون نفت ایران به تصویب رسید که ضمن تصویب نفت و عملیات نفتی و بیان وضعیت نفت از جهات قانونی به وضعیت وزارت نفت و شرکتهای اصلی سه گانه نفت، گاز و پتروشیمی و پاره‌ای مقررات قانون مرتبط با عملیات نفتی اشاره دارد. لیکن در این قانون که سرمایه‌گذاری خارجی در عملیات نفتی را فسخ کرده و برخلاف دو قانون قبلی نفت مبانی مشخصی را برای چگونگی اجرای عملیات نفتی پیش‌بینی نشده و به نظر می‌رسد اساساً این موضوع به متصدیان نفت محول شده تا بر طبق اختیارات قانونی خویش عمل کنند.[۱۵۴]
بدنبال محدودیت‌های حاکم وضع شرکت ملی نفت ایران از انعقاد قراردادهای امتیاز و مشارکت در تولید براساس تفسیر ماده ۱۲ قانون نفت مصوب ۱۳۶۶ چون خرید خدمت در قانون نفت ۱۳۵۳ مغایرتی با قانون نفت ۱۳۶۶ ندارد لذا از قراردادهای خرید خدمت[۱۵۵] که به بیع متقابل معروف است استفاده نموده و از بخش نفت و گاز امکان سرمایه‌گذاری بوجود آورده شد. بالاخره با تصویب قانون برنامه دوم توسعه اقتصادی محرز شد که باید از طریق انقضاء قراردادهای پیمانکاری یا خرید خدمت به صورت بیع متقابل اقدام شود که بر این اساس به منظور توسعه میادین سیری، پارس جنوبی، بلال، درود، سروش، نوروز، نصرت، فرزام و سلمان قراردادهای لازم با شرکتهای توتال، گاز پروم، پتروناس، الف: بوولی، شل، انی (اجیپ)، پتروپارس و پترو ایران منعقد شد.
قراردادهای مذکور گرچه تفاوتهایی با یکدیگر دارند و سعی شده است در انعقاد هر قرارداد جدید با بهره گرفتن از تجارب حاصله از انعقاد و اجرای قراردادهای قبلی شرایط مناسب تری به نفع شرکت ملی نفت ایران در آن منظور شود اما از حیث مبانی شباهت دارند. این دسته از قراردادها بر اصول زیر مبتنی هستند:
«۱. طرف قرارداد، پیمانکار شرکت ملی نفت ایران بوده و به نام شرکت ملی نفت ایران انجام عملیات از آغاز تا مرحله عملیات و بهره‌برداری به عهده دارد[۱۵۶].

    1. سرمایه، تجهیزات، ابزارکار، تکنولوژی و خدمات مورد نیاز هر پروژه با قید حق تقدم تجهیزات وسایل و نیروی انسانی ایران توسط پیمانکار تأمین می‌شود.
    1. ریسک عملیات به عهده پیمانکار است و فقط در صورت توفیق به دستیابی به میزان مشخص نفت و گاز مستعد دریافت هزینه‌ها خواهد بود.
    1. بازپرداخت منحصراً از محل بخشی از عواید حاصله از اجرای پروژه تحقق خواهد یافت.
    1. برنامه عملیاتی هر پروژه و برنامه کار سالانه پیمانکار و هرگونه تغییرات در برنامه عملیاتی باید به تصویب شرکت ملی نفت ایران صورت گیرد.
    1. گرچه در هر قرارداد مبلغ سرمایه‌ای قید می‌گردد مع‌الوصف بودجه سالانه عملیات خریدها و قراردادهای پیمانکار با اشخاص نیز با ترتیب معین مستلزم تصویب شرکت ملی نفت ایران است و اجرای هزینه‌ها نیز باید به تائید شرکت برسد.
    1. کمیته مشترک سرپرستی متشکل از نمایندگان طرفین به تعداد مساوی به اتفاق بر اجرای کار نظارت و کنترل دارند.
    1. در مورد آموزش نیروی انسانی ایرانی پیمانکار تعهد صریح و مشخص را خواهد داشت.
    1. درصد قابل توجهی از عملیات که در هر قرارداد براساس اوضاع و احوال و شرایط خاص آن در ایران قابل انجام می‌باشد باید به اشخاص و شرکتهای ایرانی واگذار شود.
    1. پیمانکار در قبال انجام تعهدات قرارداد مستحق دریافت اجرت، حق الزحمه معینی خواهد بود.
    1. کلیه قراردادها از هر حیث تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران خواهند بود.
    1. کلیه تأسیسات پس از اجرای عملیات اکتشافی و توسعه به شرکت ملی نفت ایران تحویل می‌گردد و انجام عملیات بهره‌برداری (تولید) منحصراً توسط شرکت ملی نفت ایران صورت می‌گیرد.

بند دوم: قراردادهای نفتی ایران از اواخر دهه ۱۳۷۰
افزایش دیدگاه های مثبت و روبه رشد نسبت به سرمایه‌گذاری در صنعت نفت که منجر به افزایش درآمدهای نفتی و تزریق آن بر پیکره اقتصاد کشور و به تبع آن توسعه همه جانبه کشور می‌شود بعد از تدوین برنامه ۵ ساله توسعه باب گردید و از اواخر دهه ۱۳۷۰ علی‌الخصوص آغاز دهه ۱۳۸۰ شرکت ملی نفت ایران در انعقاد قانون نفت موفق‌تر از پیش عمل کرده و علاوه بر افزایش تعداد طرحها براساس تجربیات حاصله و اوضاع و احوال مسلمه شرایط را در قالبهای مجاز و قانونی به نفع خویش تغییر داد.
بررسی قرارداد دارخوین با قراردادهای منعقده بیش از آن نقاط قوت آن را چنین بر ما نمایان می‌سازد.
«۱. در این قرارداد و قراردادهای پس از آن مسئله تزریق گاز به مخزن از مراحل اولیه تولید گنجانده شده است که این امر مزیت بازیافت مخزن را افزایش قابل ملاحظه‌ای خواهد داد و خود به معنی استفاده از تکنیک‌های به روزتر است.

    1. مدت حضور پیمانکار نسبت به قراردادهای قبل افزایش یافته و به جای اینکه مانند قراردادهای پیشین از آغاز طرح تا زمان تکمیل آن باشد این دوره به زمان آغاز طرح تا پایان مدت قرارداد افزایش یافته است. این امر از یک سو مزیت اطمینان تحقق تعهدات پیمانکار را در طول دوره بهره‌برداری افزایش می‌دهد و از سویی دیگر امکان ایجاد تعامل تکنولوژیکی را در دوره طولانی تر امکان پذیر می‌سازد. و از آنجا که بویژه میادین نفتی در خشکی نیازمند توسعه مرحله به مرحله هستند این مسئله در قراردادهای اخیر پیش‌بینی شده و تعدیلات لازم صورت گرفته است.

در قرارداد دارخوین اجرای مرحله دوم تنها در صورت اجرای موفق مرحله اول و تائید شرکت ملی نفت ایران نافذ می‌شود.

    1. مکانیزم‌های تنبیهی و تشویقی قوی تر برای تحریک انگیزه‌های پیمانکار لحاظ گردیده است. مکانیزم تنبیهی به منظور تشویق پیمانکار نرخ بازدهی سرمایه پیمانکار متناسب با افزایش تولید صیانتی بالاتر از حداکثر سطح پیش‌بینی تا دو درصد قابل افزایش است.
    1. به منظور اطمینان از استفاده پیمانکار از تولیدات ساخت داخل کشور علاوه بر اینکه قید شده که پیمانکار ملزم به صرف ۳۰% ارزش طرح از طریق خرید محصولات ایرانی و بکارگیری نیروهای داخلی است و همچنین قید شده در صورت هر یک ریال عدم تحقق این بخش پیمانکار ملزم به پرداخت ۵۰ سنت جریمه خواهد بود.

«بعد از قرارداد دارخوین که اساس تغییرات قراردادها را در لحاظ نمودن حداکثر منافع ایران شامل می‌شود شرکت ملی نفت ایران جدیدترین تغییرات خود را که در قرارداد یادآوران مورد لحاظ قرار داده است. به موجب آن موضوع انتقال تکنولوژی بعنوان یک جنبه مستقل دیده شده است.
همچنین جهت جلوگیری از استفاده پیمانکار از کالا و خدمات با کیفیت پایین و به منظور عدم تجاوز از سقف هزینه‌های مشخص شده، از برآورد قیمت قبل از انجام مناقصات پیمانکاران فرعی اجتناب و قیمت قراردادی بعد از انجام مناقصات فرعی و البته با نظارت (NIOC) تعیین می‌گردد. باید در نظر داشت این امر باعث واقعی تر شدن هزینه‌ها و کاهش نگرانی پیمانکار از ریسک افزایش هزینه‌ها می‌شود البته لازم به ذکر است در این حالت نیز چنانچه هزینه‌های انجام شده از قیمتهای تعیین شده فراتر رود بعهده پیمانکار خواهد بود». [۱۵۷]
شرکت ملی نفت ایران بعد از اعلام عدم مغایرت فاینانس با شرع و شمردن آن به عنوان شیوه ای جهت منافع و مصالح کشور از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام و صدور اجازه استفاده از شیوه فاینانس در قوانین برنامه سوم و چهارم توسعه، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نسبت به انعقاد قرارداد علاوه بر شیوه بیع متقابل به این شیوه نیز اقدام نمود و با اخذ تسهیلات مالی خارجی به انجام پروژه میدان گازی پارس جنوبی در فاز ۹ و ۱۰ پرداخت. (لازم به توضیح است ماده واحده قانون استفاده از منابع مالی خارجی نیز در خصوص استفاده از فاینانس در تاریخ ۶/۷/۸۴ به تصویب رسیده است).
در تمام قراردادهای نفتی ایران از اواخر دهه ۱۳۷۰ که در زمینه توسعه صنعت نفت منعقد شده سعی بر این شده چار چوب زیر رعایت گردد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ق.ظ ]




توان ورودی به فیبر در نقطه a است. توان ورودی به فیبر در ابتدای فیبر است که مطابق شکل پس از عبور از سه نقطه اتصال و دو صفحه براگ کمی تضعیف شده و به مقدار در نقطه a می رسد و داریم:
(۴-۳)
۴-۱-۲ ضرایب بازتاب صفحات براگ
برای ضرایب بازتاب صفحات براگ نیز به صورت زیر عمل میکنیم. طبق شکل ۴-۲ صفحه براگ شماره ۰ از سمت چپ خود امواج با طول موج را بازتاب می کند و پرتو ورودی برای رسیدن به این صفحه از ۶ نقطه اتصال و ۴ صفحه براگ عبور می کند، بنابراین ضریب بازتاب صفحه براگ ۰ از سمت چپ به صورت نمایش داده می شود و داریم: ]۱۳[
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۴-۲ بازتاب پرتو از صفحه براگ۰ را نشان می دهد. پرتو در مسیر انتشار خود از سمت چپ به راست برای رسیدن به این صفحه از ۶ نقطه اتصال و ۴ صفحه براگ عبور می کند.
برای بدست آوردن سایر ضرایب بازتاب صفحات براگ دیگر با توجه به اشکال زیر به طریق مشابه بالا عمل می کنیم و داریم. ]۱۳[
(۴-۵)
(۴-۶)
(۴-۷)
(۴-۸)
FBG4
FBG1
a
b
شکل ۴-۳ بازتاب صفحات براگ از جفت صفحات ۱و۴ را نشان می دهد. نوری که درون کاواک تشکیل شده از صفحات ۱ و ۴ رفت و برگشت می کند در هر بار عبور از ۴ نقطه اتصال و ۲ صفحه براگ عبور می کند.
FBG2
FBG3
a
b
شکل۴-۴ بازتاب صفحات براگ از جفت صفحات۲و۳ را نشان می دهد. نوری که درون کاواک تشکیل شده از صفحات ۲ و ۳ رفت و برگشت می کند در هر بار عبور از ۲ نقطه اتصال عبور می کند.
۴-۱-۳ اعمال تغییر متغیردر دستگاه معادلات
از طرفی برای شدت تابش لیزر در حالت پایا روابط زیر راداریم:[۱۴]
(۴-۹)
(۴-۱۰)
با ضرب در طرفین رابطه (۴-۹) و ضرب در طرفین رابطه (۴-۱۰) و جمع دو رابطه با یکدیگر داریم: ]۱۴[
(۴-۱۱)
(۴-۱۲)
بنابراین در حالت پایا حاصلضرب شدت تابش های پیشرو و پسرو[۴۲](جلوگرد و عقب گرد) عددی ثابت است و به همین ترتیب از آن جا که توان با شدت متناسب است، حاصلضرب توان تابش های پیشرو و پسرو هم عددی ثابت می شود. ]۱۳[
(۴-۱۳)
تغییر متغیر زیر را اعمال می کنیم و داریم:]۱۳[و]۲۰[
(۴-۱۴)
بنابراین می توان معادلات (۴-۱)مربوط به توان رابا تغییر متغیر به صورت زیر نوشت: ]۱۳[و]۲۰[
که ها ثابت های پیکربندی لیزر هستند. بنابراین دستگاه معادلات بالا دستگاه معادلات غیر خطیبا ضرایب ناشناخته هستند. شرایط مرزی در نقاط a و bبه صورت زیر درمی آیند.
می توان را به عنوان توان میانگین و را به عنوان عامل بهره یا عامل تلفات در نظر گرفت. توان خروجی پمپ، مولفه های استوکس اول و استوکس دوم را می توان به صورت زیر نوشت.]۱۳[و]۲۰[
(۴-۱۷)
که ضریب عبور پرتو خروجی با در نظر گرفتن تلفات آن بعد از خارج شدن از نقطه b است. چراکه پرتو پمپ و مولفه های استوکس بعد از عبور از فیبر رامان و خروج از نقطه b تا رسیدن به انتهای فیبر سیلیکا و خارج شدن از فیبر از ۴ نقطه اتصال و سه عدد صفحه براگ عبور می کنند. بنابراین برای داریم:
(۴-۱۸)
با انتگرال گیری از روابط(۱۵-۴) روی بازه ۰ تا Lداریم: ]۱۳[
(۱۹-۴a)
(۱۹-۴b)
(۱۹-۴c)
که رابطه را به عنوان نمونه اثبات می کنیم.
(۴-۲۰)
(۴-۲۱)
(۴-۲۲)
(۴-۲۳)
بنابراین برای سایر روابط نیز داریم: ]۱۳[
(۴-۲۴)
که آن ها را عوامل تلفات یک بار عبور مربوط به تابش پمپ ومولفه های استوکس اول و دوم که در نتیجه تلفات فیبر، تلفات اتصالات و تلفات عبور از صفحات براگ به وجود می آید، می نامیم.
برای راحتی کار تابع زیر را تعریف می کنیم: ]۱۳[و]۲۰[

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ق.ظ ]




هانیه: از همه چی بدم میاد، از این شهر خشن دروغگوی بی‌رحم که همه رو معتاد و بدبخت می‌کنه، کی فکرشو می‌کرد علی سنتوری که از اون خانی‌آباد تا همین شمرون کوفتی همه عاشقش بودن به این روز بیفته! مجوز تمام کنسرتاشو لغو کردن، کاستشو نزاشتن بده بیرون، واسه چندرغاز پول مجبور شده بره خونه هر ننه‌قمری بزنه … برای اجاره‌خونه، این، اون… که چی؟ که پول نداشت، یکی خواست بهش حال بده، یکی تریاک داد، یکی عرق داد، کشید، خورد، آخ علی سنتوری

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نهال: اینو بدون حامد کار من کهنه عوض کردن نیست کار من خیلی مهم‌تر از اونه. مگه مادری به کهنه عوض کردنه؟
تو یه بچه‌ی کوچیکو بردی سوپوری حامد. می‌دونی هر جای دیگه‌ای بود جز ایران پدرتو در می‌آوردن؟
مضامین آموزشی:
پری: همینو می‌دونم که اگه تو یه شاعری واقعاً یه کار قشنگی می‌کنی یعنی بعد از این‌که صفحه‌ها رو سیاه کردی یه چیز قشنگی به جا می‌زاری که خواننده با خودش ببره … شعری که نتیجه‌ی کار و حال است نه ثمره‌ی حفظ و قال و از عیان است نه از بیان و از اسرار است نه از تکرار و از جوشیدن است نه از کوشیدن.
نهال: این آقا رو می‌بینی؟ این پروفسور ژاپنیه، فک می‌کنی چند سالشه؟ این یه محققه راجع‌ به ارتفاع‌زدگی، ۱۰۴ سالشه. خودش این مرضو داشته و مشکلشو حل کرده. ریسرچاشو می‌بینی؟ دو تا هم کتاب داره.
به­ طور کلی، مضامین محاوره‌ای در تمام دوره‌ها وجود داشته است. اما در فیلم‌های بعد از انقلاب و از دهه شصت به بعد مضامین فلسفی و انتقادی توسط زنان به‌کار گرفته شده است. با این وجود، مضامین آموزشی کاربرد کمی داشته است. روی‌هم‌رفته می‌توان گفت که در زمینه‌ی کاربرد انواع مضامین، زنان غالباً کلیشه‌ی مضامین سطحی، زنانه و محاوره‌ای را در تمام دوره‌ها بازتولید کرده‌اند. اما بازتعریف هویت زنان در فیلم‌های پس از انقلاب با تغییر کاربرد مضامین قابل مشاهده است. در واقع، مضامین فلسفی و اجتماعی و انتقادی در بین زنان در جهت شناسایی هویت فردی و هم چنین اجتماعی که در آن حضور دارند کاربرد می‌یابد، اما زنان در کاربرد مضامین آموزشی که در آن فرد به انتقال دانش می‌پردازد، موفق نبوده‌اند.
۵-۴- سطح داستانی

جدول ۵-۲۲- مقوله‌بندی سطح داستانی
گزاره ها
مفاهیم
مقوله
مقوله‌ی هسته

حضور در نقش قهرمان

نوع حضور
نوع شخصیت‌پردازی
سطح داستانی

حضور در نقش ضدقهرمان

حضور در نقش‌مکمل

بافت روانی ساده و مسطح

نوع بافت روانی

بافت روانی پیچیده

شخصیت ایستا

نوع فعل و انفعال

شخصیت پویا

حضور زنان در نقش‌های فرعی

تصویر زنان قالبی تحت استیلای پدرسالاری سنتی
نوع رویکرد به زن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم