- ماهیّت و ویژگی های دین اسلام چیست؟
- ماهیّت ارتداد و فلسفه حکم آن چیست؟
در همین راستا این پایان نامه در دو بخش مقدماتی و اصلی تنظیم گردیده که در بخش اول سه سؤال اول از سؤالات فرعی در قالب سه فصل، و در بخش دوم چهار سؤال آخر در قالب چهار فصل تبیین و پاسخ داده شده و سپس در پایان، نتیجه گیری بعمل آمده است.
بخش اوّل (مباحث مقدماتی)
- فصل اول : مفاهیم و کلیات
- فصل دوم : پیشینه حکم ارتداد
- فصل سوم : دیدگاه ها
فصل اول
مفاهیم و کلیات
-
-
- واژه ها و مفاهیم کلیدی
-
واژه ها و مفاهیمی که در این فصل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته واژه هائی است که در آیات قرآن و روایات و گفتمانهای عقیدتی مورد استفاده قرار گرفته و در قرآن و احادیث و کتب فقهی در مورد مرتد به صورت گسترده استعمال گردیده است. و چون هیچ واژه ای در قرآن بدون حکمت استفاده نمی شود قهراً تحلیل و شناخت این مفاهیم نقش مؤثری در پی بردن به ماهیّت ارتداد مورد نظر اسلام دارد.
۱-۱-۱- عقیده
عقیده از ریشه عقد به معنای محکم کردن هر چیزی است. و به معنای پیمان بستن نیز در قرآن کریم آمده است ” و الذین عقدت ایمانکم” ، ( و کسانی که با آنان پیمان بسته اید). همچنین به معنای سفت، غلیظ و گره می باشد. و اعتقد الامر یعنی تصدیق نمود آن را و اعتقاد یعنی گرویدن، تعیین کردن، باور، اعتماد، اطمینان، ایقان و عقیده محکم و به معنای فکر و رای نیز آمده است.(الفراهیدی، ۱۴۲۱: ج۲، ۲۰۷)
۱-۱-۲- بیان
در فرهنگهای لغت از آن جمله تاج العروس و اقرب الموارد، بیان،به معنای تبیین، گفتن، روشن کردن و نشان دادن آمده است. بان بیانا یعنی پیدا و آشکار شد. بینه یعنی پیدا و آشکار کرد. و در قرآن آمده است که تبیان لکل شیء و آیات بینات؛ یعنی روشن و واضح. هر آنچه که نیازی به دلیل نداشته باشد مثل خورشید، آیات و بینات است. دلیل یعنی چیزی که انسان را به چیز دیگری رهنمون می کند و خود نیازمند دلیل دیگری نیست به همین دلیل بینه را دلیل نیز می گویند. بنابراین بیان به معنای دلیل آوردن، اثبات نظرات و اعلام نظر براساس شواهد و حجتهای آشکار است.(الخوری الشرتونی، ۱۳۷۴: ج۱، ص۱۱۷ و زیبدی،۱۴۱۴: ج۲۰۵:۲)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-۱-۳- آزادی
آزادی از جمله لغات شناخته شده است که معنای آن بطور فطری و وجدانی فهمیده می شود و لذا آن را با معانی مقابل آن شرح می دهند. در عربی معنای آن حریت است و آن چنان که در کتب لغت آمده است حریت یعنی آزادگی، جوانمردی، کریم. حر العبد حرارا و حریه یعنی آزاد شد، اصیل گردید.(الخوری، ۱۳۷۴: ج۱، ص۲۲۰)
در فارسی نیز آزاده و آزادگی و آزادی به معنای اصیل، نجیب، فروتن، فارغ، وارسته و رهائی آمده است.(معین، ۱۳۸۷: ۱۱۰)
معادل انگلیسی آن Liberti می باشد که اصطلاح لیبرالیسم از آن پدید آمده است.
کلمه آزادی در اصطلاح، معانی متفاوتی یافته است که بیشتر ناشی از حد و مرزی است که هر آئین و مکتبی برای آن قائل شده و آنرا در چهارچوب مبانی خود تفسیر نموده است.
حداقل چیزی که همه بر آن توافق دارند آن است که انسان موجودی مختار و دارای اراده آزاد است و انتخاب عقیده توسط او نباید تحت فشار و اجبار یا تحت تاثیر تطمیع و تهدید قرار گیرد و در بیان اندیشه، هر کس باید بدون هیچ هراس و واهمه بتواند عقاید خود را اظهار و تبیین و ابراز نماید که در منشور سازمان ملل نیز به آن تصریح شده است. (در بند ۲۵و ۲۶ آن آمده است)
- هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرمند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن اظهار عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است.
- هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد. و در کسب اطلاعات و افکار و اخذ و انتشار آن، با تمام وسایل و بدون ملاحظات فردی، آزاد باشد.(زنجانی، ۱۳۸۷: ۳۷۹)
۱-۱-۴- عقل و عقلانیت
در کتاب العین فراهیدی آمده است: العقل: نقیض الجهل و المعقول: ما تعقله فُؤادک: عقل مقابل جهل است و معقول آن چیزی است که قلب تو آن را درک می کند.(الفراهیدی، ۱۴۲۱: ج۲، ۲۰۷)
عقل و عقال و عَقَّل و تعقل، علاوه بر اندیشیدن به بستن و بازداشتن و توقیف کردن نیز معنا شده است. و عَقَل البعیر یعنی پای شتر را بست. تعقل و اندیشه نیز چون انسان را از کارهای غیراخلاقی و غیرعقلانی و رفتن به سوی عدم توازن باز می دارد تعقل محسوب می شود.
همچنان که در قرآن از زبان کفار آمده است، ” لو کنا نسمَعُ او نَعِقل ما کنّا فی اصحاب السَّعیر”، ( اگر گوش شنوا برای حرف حق داشتیم و می اندیشیدیم از اصحاب جهنم نبودیم.(ملک/ ۱۰)) یعنی اگر تعقل می کردند از رفتن راه انحراف که سرانجامش آتش دوزخ است باز می ایستادند.
همچنین عقل به معنای دانش و خرد و عاقل به معنای خردمند و دانا آمده است.
بنابراین عقل و علم با یکدیگر رابطه مستقیم داشته و در واقع دانش ثمره تعقل و تفکر است و تفکر نیز بدون علم تفکر نیست.
” و تلک الامثال نضربها للناس و یعقلها الا العالمون” (عنکبوت/۴۳)
بررسی کلمات افترا.دروغ .تمسخر. هزلیات. پیروی کورکورانه از گذشتگان و پیروی از هوی و هوس در آیات قرآن و نسبت دادن آنها به کلمه «لا یعقلون» نشان می دهد این مفاهیم ضد عقلانی از نظر قرآن نیز به پیروی از سیره عقلاءخارج از عقلانیت شمرده شده است.(رجوع شود به کتاب المعجم الفهرس قرآن کریم) در واقع عقل نیروی کنترل کننده انسان و مساوی با انسانیت انسان است که او را از حیوانات متمایز می کند.
۱-۱-۵- برهان و بیّنات
برهان: بیان الحجه و ایضاحها( برهان اقامه دلیل و تبیین آن است)(فراهیدی، ۱۴۲۱: ج۱،ص ۱۲۷)
در العین آمده است: برهان یعنی: روشن، حجت، دلیل، بیان، وضوح. ” قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ” قطعا از جانب خداوندتان دلیلی روشن برای شما آمد(نساء، ۱۷۴). و مبرهن علیه یعنی به ثبوت رسیده.
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:30:00 ق.ظ ]
|