علائم و نشانه های افسردگی در سالمندان ممکن است با علائم و نشانه های افسردگی در جوانان تفاوت داشته باشد. در بین شایع ترین تغییرات خلق و خو در سالمندان بر اثر افسردگی می توان به عصبی بودن، احساس پوچی، بیقراری، تندخویی، تحریک پذیری یا احـــساس عدم محبـــوبیت اشــاره کرد. کاهش اشتها، از دست دادن وزن، بیخوابی خستگی، مشکلات حافظه و گیجی نیز در این بیماران شایع است. سالمندان بیشتر از بیماران جوان احتمال دارد که نشانه های جسمی نامشخص و مبهم (مثل درد و بی تابی) از خود بروز دهند.
افسردگی در سالمندان حتی توسط پزشکان نیز به سختی تشخیص داده می شود. بسیاری از افراد، از جمله پزشکان، به افسردگی به عنوان پدیده ای عادی یا قابل انتظار برای سالمندان می نگرند. این عقیده درست نیست و غالباً تشخیص و درمان را به تأخیر می اندازد. تشخیص افسردگی مستلزم بررسی کامل سابقه پزشکی، از جمله اطلاعاتی در باره زمان بروز، مدّت دوام و شدّت علایم است.
سالمندانی که دارای افسردگی خفیف باشند به روان درمانی به خوبی پاسخ میدهند امّا افسردگی متوسط یا شدید ممکن است به دارودرمانی نیز نیاز داشته باشد. گرچه عموماً ترکیبی از روان درمانی و دارودرمانی نتیجه بهتری به بار می آورد. سالمندان معمولاً در مقایسه با جوانان نسبت به اثرات جانبی دارودرمانی حساسیت بیشتری دارند و احتمال این که بیماری های دیگری نیز داشته باشند بیشتر است. به این دلیل، معمولاً SSRIها (بازدارنده های جذب مجدّد سروتونین) بیشتر از بقیه داروها برای سالمندان تجویز میگردد.
افسردگی یک بیماری شایع است که نشانه های جسمی و روانی بسیاری از قبیل غمگینی شدید، از دست دادن علاقه یا لذت بردن از فعالیت هایی که معمولاً لذت بخش هستند (anhedonia) و سایر نشانه هایی که توانایی کارکردی فرد را مختل میکند دارد.
افسردگی به صورت فزاینده ای سلامت سالـمـنـدان را تهدید میکند. بـنابر آمار مؤسسه ملی سلامت روان آمریکا (NIMH)، ز۸/۵ درصد افراد بالاتر از ۶۵ سال در این کشور دچار نوعی افسردگی قابل تشخیص میباشند. (در حدود ۲ میلیون نفر از ۳۴ میلون نفر). NIMH همچنین تخمین می زند که پنج میلیون نفر دیگر نیز دارای نشانه های جدّی مرتبط با افسردگی باشند. ۲۰ درصد کسانی که در آمریکا اقدام به خودکشی میکنند نیز بیشتر از ۶۵ سال سن دارند. میزان خودکشی در بین مردان سفیدپوست بالاتر از ۸۵ سال، شش برابر میانگین ملّی در آمریکاست.
افسردگی در سالمندان معمولاً به دلایل زیر تشخیص داده نمی شود و درمان نمی گردد:
▪ افسردگی غالباً به سایر بیماری ها نظیر بیماری های قلبی، سکته مغزی، پارکینسون و سرطان نسبت داده می شود. بیماران و خانواده آن ها غالباً در این مورد هم عقیده اند. به علاوه، توجه پزشک عموماً معطوف درمان این بیماری ها میگردد.
▪ افسردگی به درگذشت عزیزان نسبت داده می شود. غم و اندوه ناشی از از دست دادن همسر و دوستان نزدیک کاملاً طبیعی است اما افسردگی نه.
▪ سالمندان بیشتر به پزشک عمومی یا پزشک خانواده خود اتکاء دارند و این پزشکان، متخصص سلامت روان نیستند. بنابر آمار NIMH ، تنها کمتر از ۳ درصد افراد بالاتر از ۶۵ سال توسط متخصصان سلامت روان درمان میگردند.
▪ پزشکان عمومی غالباً آموزش های لازم برای تشخیص بین علایم پیری و افسردگی را ندیده اند. بنابر آمار NIMH ، پزشکان عمومی کمتر از ۵۰٪ افرادی که دچار افسردگی بوده اند را به درستی تشخیص دادهاند.
علاوه بر موارد فوق، نگرش عمومی در سالمندان نیز بر پیچیدگی وضعیت می افزاید. بسیاری از سالمندان به افسردگی به عنوان یک نقص رفتار و منش می نگرند تا یک اختلال اصلی. این نگرش غالباً مانع از این می شود که سالمندان به جستجوی کمک های تخصصی برآیند.
مطالعات نشان میدهد که سالمندان به طور کلّی در مقایسه با عموم مردم دانش کمتری نسبت به افسردگی دارند. بنابر آمار انجمن ملی سلامت روان آمریکا (NIMH)، در حدود ۶۸ درصد سالمندان بالاتر از ۶۵ سال، اطلاعات بسیار کم و محدودی از افسردگی دارند. ۵۸ درصد آنان فکر میکنند که با افزایش سن، دچار شدن به افسردگی طبیعی است و تنها ۲۸ درصد بالغان در این گروه سنی، افسردگی را به عنوان یک مشکل سلامت روان در نظر می گیرند.
افسردگی با ناتوانی و وابستگی به کمک دیگران (مانند پرستار)، ارتباط نزدیک دارد. همچنین افسردگی با هزینه های رو به افزایش بهداشتی مربوط است. بنابر آمارهای NIMH ، سالمندانی که دارای نشانه های افسردگی هستند در حدود ۵۰ درصد هزینه های درمانی و بهداشتی بیشتری از همسالان خود که فاقد چنین نشانه هایی هستند دارند. افسردگی در سالمندان را باید از سوگ طبیعی و عادی متمایز دانست. این گروه سنی غالباً با مرگ عزیزانی مثل همسر یا دوستان قدیمی روبرو هستند. سوگ ناشی این گونه رویدادها کاملاً طبیعی است. این غم و اندوه ممکن است درکوتاه مدّت علائمی بسیار شبیه به افسردگی داشته باشد. امّا در واقع، بین این نشانه ها در فرد سوگمند با بیمار افسرده تفاوت وجود دارد. سالمندان سوگمند بیشتر تمایل دارند بر روی فرد متوفی تمرکز نمایند و علایم افسردگی آنان معمولاً بسیار انفعالی تر و خفیف تر از افرادی است که واقعاً دچار افسردگی هستند. بیماران افسرده، بیشتر تمایل دارند درون خود فرو رفته و به خود فکر کنند. آن ها غالباً احساس گناه و کمبود اعتماد به نفس میکنند.
درد و ناراحتی ناشی از سوگمندی، موقتی و زودگذر است. در حالی که افسردگی، بسیار دیر پا تر میباشد. به عبارت کلی تر، شدیدترین علائم سوگمندی عادی و طبیعی، در چند هفته پس از مرگ عزیزان وجود دارد. علائم شایع در خلال این دوره شامل شوک، ناباوری، بهت زدگی و احساس پوچی میباشد. اضطراب و بی خوابی و ناراحتی های جسمی نیز ممکن است پدیدار گردند.
نخستین سال پس از مرگ یک عزیز، دوره تطبیق با شرایط جدید است. افراد معمولاً در این دوره از دست دادن عزیزشان را میپذیرند. پس از نخستین سال، فرد سوگمند رفته رفته التیام مییابد و یاد میگیرد که زندگی بدون وجود آن عزیز را بپذیرد.
دوره زمانی برای سوگ طبیعی و عادی به طور دقیق مشخص نیست. برخی از افرادسریع تر و برخی دیگر دیرتر این دوران را طی میکنند. امّا اغلب سالمندان که عزیزی را از دست میدهند پس از گذشت یکسال، رفته رفته به زندگی عادی باز میگردند. اگر فردی پس از گذشت این مدّت همچنان دچار غم و اندوه باقی مانده باشد یا نشانه ها و علائم شدیدی چون افکار خودکشی، روان پریشی یا از دست دادن شدید حس اعتماد به نفس و قدرت کارکردی بروز کرده باشد، توصیه می شود که فرد تحت مراقبت پزشکی قرار داده شود.
علائم و نشانه ها در سالمندان
علایم و نشانه های افسردگی در بین بیماران ممکن است بسیار متفاوت باشد. همچنین نشانه های افسردگی در سالمندان با بیماران جوان فرق دارد و معمولاً دیرپاتر و ماندگارتر است. به طور کلّی، ۹ نشانه اولیه برای افسردگی وجود دارد که عبارتند از:
تغییر خلق و خو. در بین شایع ترین تغییرات خلق و خو در سالمندان افسرده می توان به احساس ناآرامی، پوچی، بیقراری، تحریک پذیری و عدم محبوبیت اشاره کرد. بیمار همچنین ممکن است با غمگینی زیاد، اضطراب، خشم یا بی احساسی (فقدان هیجان) روبرو شود. بدبینی، ناامیدی، گریه و حساسیت هیجانی شدید، از دیگر تغییرات خلق و خو میباشد.
[جمعه 1401-09-25] [ 11:40:00 ق.ظ ]
|