یک مطالعه درباره ی دختران تیز هوش نشان داد که آن ها احساس میکنند در تعارض میان پیشرفت و آشکار شدن نشانه ی زنانگی یا مراقبت گیر افتاده اند .نیاز به پیشرفت را می توان نمونه ای از نظریه های محدود شخصیت به شمار آورد ،اما شاید بهتر باشد که آن را به عنوان یک انگیزه ی اجتماعی در کنارنیازهایی مانند نیاز به قدرت و نیاز به تأیید توصیف کرد. نخستین شکل بندی روش از انگیزه ی پیشرفت در سال ۱۹۳۸ به وسیله مورای صورت گرفت گر چه مفهوم فوق به وسیله دیوید مک کللند ۱۹۵۱ توسعه یافت و امروزه نیز نیاز به پیشرفت یا چنانچه مخفف آن به صورت “nACh” مرسومتر است با نام وی همراه است . متغیر نیاز به پیشرفت تمایل به رقابت در مقابل هم قرار می گیرند و عملکرد آن ها قابل ارزشیابی است . بررسی این مفهوم به وسیله ی اتکینسون ۱۹۵۷ گسترش یافت او نه تنها نیاز به پیشرفت را مورد توجه قرار داد بلکه روی دیگر سکه یعنی ترس از شکست را نیز بررسی کرد. نظریه ی کلی این است که افرادی که نیاز به پیشرفت بالا دارند به تکالیفی روی می آورند که درجه ی شورای آن ها در حد متوسط باشد و از تکالیف خیلی آسان یا خیلی دشوارپرهیز میکنند . تکالیف آسان ، ایجاد انگیزه نمی کند و انجام دادن تکالیف آسان نیز احساس فضیلتی به شخص نمی بخشد گر چه تکالیف بسیار دشوار چالشی فراوان ایجاد میکنند . اما برای افراد دارای نیاز به پیشرفت بالا انگیزه افرین نیستند . کسانی که از نظر ترس از شکست بالا هستند یا به سوی تکالیف بسیار آسان که احتمال شکست در آن ها بسیار کم است روی می آورند یا به تکالیف بسیار دشوار که بتوان از دشواری آن ها به عنوان بهانه ای برای عدم موفقیت استفاده کرد شواهد تأیید کننده نکته های یاد شده بسیاری قوی است . اما یکی از مسائل مربوط به حوزه ی نیاز به پیشرفت روش اندازه گیری آن است بعضی از محققان ، مانند مک کلیلند نیاز به پیشرفت را یک ویژگی ناخودآگاه شخصیت تلقی میکنند و آزمون اندیافت موضوع را که آزمونی فرافکن است برای سنجش آن به کار میبرند. محققان دیگر نیاز به پیشرفت را به عنوان یک نیاز اجتماعی آگانه تلقی کرده و برای اندازه گیری آن از پرسشنامه های خودسنجی استفاده میکنند (دژکام،۱۳۸۳)
می توان گفت این اندیشه که افراد از نظر نیاز به پیشرفت با هم تفاوت دارند سبب تحقیقات بسیار شده است بدون شک این تحقیقات از این پس نیز ادامه خواهد یافت با وجود دشواری های اندازه گیری درباره نیاز به پیشرفت به سطح دشواری تکالیف انتخاب شده با موفقیت در دنیای شغلی و شیوه های فرزند پروری مربوط است حتی ممکن است به توفیق اقتصادی کشورها نیز بستگی داشته باشد.آیین پروتستان و مستقل یارآمدن کودکان از آغاز زندگی ظاهراًً جامعه هایی به وجود آورد که اکثریت مردم آن از نیاز به پیشرفت بالابرخوردارند که خود منجر به رشد اقتصادی می شود . در کشورهای در حال توسعه کوششهایی موفقیت آمیز برای تربیت افراد دارای نیاز به پیشرفت بالا صورت گرفته است . سرانجام تحقیقاتی در جهت کشف تفاوت ها هایی بین دو جنس از نظر نیاز به پیشرفت و این احتمال که زنان انگیزه ی اجتناب از موفقیت یا ترس از آن را دارند انجام گرفته است (شعاری نژاد،۱۳۸۱).
با وجودی که تحقیقات بعدی تردید قابل ملاحظه ای نسبت به چنین اندیشه ای ایجاد کردهاست ، ولی مشخص شده است که زنان در مقایسه با مردان انتظار کمتری دارند و موفقیت آنان غالباً نتیجه ی کوشش یا شانس تعبیر می شود تا حاصل استعداد و توانایی .
انگیزه موفقیت :
هوش بی شک یکی از وسیله های پیشرفت تحصیلی شاگردان است . بدین معنا که هر چه شاگرد باهوش تر باشد پیشرفت او به همان اندازه بیشتر است . اما باید دانست که هوش در این زمینه تنها ملاک قطعی و امینان بخش نیست . روان شناسان بر اثر پژوهش دریافته اند که نقش انگیزش در مسائل یادگیری و پیشرفت های تحصیلی خیلی مؤثر تر از درجه ی هوشی شاگردان است نیاز به انگیزش در امر آموزش و پرورش از اینجا ناشی شده است که همبستگی میان هوش و نمره های درسی به طور شگفت انگیزی کمتر از میزان انتظار بوده است . این همبستگی در حدود ۴۵ درصد تعیین گردیده که بسیار پایین و ناچیز است از سوی دیگر مشاهده شده که بسیاری از شاگردان با استعداد متوسط و انگیزش بالا ، دارای پیشرفتها و موفقیتهای تحصیلی جالب توجهی بوده اند(گنجی،۱۳۷۴) .
انگیزه و هوش
تحقیقات نشان میدهند که به طور معمول بهره هوشی پسران از ۶ سالگی به طور منظم و تدریجی افزایش مییابد در حالی که بهره هوشی دختران نه تنها افزایش تدریجی ندارد بلکه گاهی نیز کاهش مییابد انگیزه های پیشرفت در دختران و پسران نیز متفاوت است دختران به علت موانع متعددی که در مسیر ترقی و آرمانهای آنان قرار دارد بهتدریج انگیزهای پیشرفت خود را از دست میدهند در صورتی که پسران به دلیل ضرورت پیشرفت در جوامع و امکانات گسترده تر از این نظر تقویت میشوند انگیزه از جمله عواملی است که در افزایش یا کاهش بهره هوشی تدثیر مستقیم دارد(میلانی فر ،۱۳۷۴ ).
رغبتهای تحصیلی
نوجوانان نوعاً درباره کارهای مدرسه و خانه گله مندند و آن ها را مخالف ذوق خود می خوانند معلمان وروش های تدریس شان را مورد انتقاد قرار میدهند . دختران نسبت به فعالیتهای تحصیلی و انجام دادن تکالیف درسی بیش از پسران علاقه نشان میدهند و کوشش میکنند در دوره ی دوم نوجوانی رغبت به تحصیل از رغبت شغلی نوجوانان متأثر می شود یعنی اگر او به ادامه تحصیل در دانشگاه علاقمند باشد آن را برای اشغال خود ضروری بداند در تحصیل دبیرستانی خود بیشتر فعالیت خواهد کرد تا نوجوانی که چنین تمایلی ندارد .
انگیزه به صورت علاقه مستقیم و غیر مستقیم ظاهر می شود وقتی یاد گیرنده به موضوعی علاقه ی مستقیم دارد فقط برای آموختن خود آن موضوع کوشش و فعالیت میکند اگرکسی که به طور غیر مستقیم به موضوعی علاقه مند است نه به منظور یاد گرفتن خود موضوع بلکه به سبب بهره های که آموختن آن میبرد برای کار و کوشش آمادگی پیدا میکند. برای آنکه مطالب درسی به خوبی آموخته شوند لازم است به هر طریق امکان پذیر باشد انگیزه یادگیری در شاگردان ایجاد شود انگیزه را می توان از راه هایی مانند تشویق ، مسابقه ،امتحان ، انتقاد و حتی اضطراب به وجود آورد(سیف،۱۳۸۲).
اضطراب و پیشرفت :
اضطراب احساس مبهم و بسیار نامطبوع ترس و نگرانی است . طبیعی است که وقتی دانش آموزان با چالش های مدرسه (مانند انجام خوب یک آزمون ) مواجه میشوند ،دلواپس یا نگران باشند ،در واقع پژوهشگران دریافته اند که بسیاری از دانش آموزان موفق ، سطوح اضطراب متوسطی دارند (بنورا ،۲۰۰۱ ). با وجود این ، بعضی دانش آموزان سطوح اضطراب بالای دارند و همیشه نگران اند، که این مسئله میتواند به توانایی پیشرفت آن ها آسیب برساند، برای مثال ،برآورد می شود اضطراب امتحان ، پیشرفت بیش از ده میلیون کودک و نوجوان را کاهش دهد (بیابانگرد ،۱۳۸۴).
[جمعه 1401-09-25] [ 11:37:00 ق.ظ ]
|