بررسی رابطه بین مدیریت دانش و جهت گیری استراتژیک با در ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
از سویی با توجه به دگرگونی های به وجود آمده و پیشرفت های چشم گیر بشری، پیچیده شدن اوضاع و شرایط حاکم بر جهان و گسترش ارتباطات و استفاده بی رویه بشر از منابع طبیعی و اولیه و آلایندگی محیط زیست، استراتژی سازمان ها ابعاد وسیع تری به خود گرفته و مسائلی هم چون آلودگی محیط زیست، رشد جمعیت، بهداشت، آموزش و رفاه عمومی و… به عنوان مسائلی فراملی باید سرلوحه کار طراحان استراتژی های کلان قرار گیرد(داوری، ۱۳۸۰: ۱۳). با توجه به تمامی مشکلات و منابعی که ذکر گردید و با توجه به اهمیت کسب و کارهای مختلف در اقتصاد جامعه، نمی توان به طور یقین مشخص کرد که این کسب و کارها چه استراتژی ای را باید جهت موفقیت خود اتخاذ کنند؟ با توجه به مطالعه محققین(نوبل و همکاران، ۲۰۰۲; دشپانده و همکاران، ۲۰۱۳: ۲۳۳).
این کسب و کار ها می توانند جهت موفقیت خود از ۳ استراتژی پیروی کنند: استراتژی مشتری، استراتژی تکنولوژی و استراتژی کاهش هزینه. بنابراین گرایش سازمان ها به هر یک از این نوع استراتژی ها می تواند در نهایت موجب ایجاد تغییراتی مهم در بخش های مختلف گردد. که یکی از این موارد عملکرد سازمانی می باشد. بهبود مستمر عملکرد سازمان ها، نیروی عظیم هم افزایی ایجاد می کند که این نیروها می تواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصت های تعالی سازمانی شود. دولت ها و سازمان ها و موسسات تلاش جلو برنده ای را در این مورد اعمال میکنند. بدون بررسی وکسب آگاهی ازمیزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالش های پیش روی سازمان و کسب بازخورد و اطلاع از میزان اجرای سیاست های تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارد، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازه گیری و ارزیابی امکان پذیر نیست(ستاری فرد،۱۳۸۳). لرد کلوین فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازهگیری می گوید: «هرگاه توانستیم آن چه را که درباره آن صحبت می کنیم اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم می توانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی میدانیم. در غیر این صورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید» (رحیمی، ۱۳۸۵). علم مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است. هر چه را که نتوانیم اندازه گیری کنیم نمی توانیم کنترل کنیم و هر چه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکان پذیر نخواهد بود. موضوع اصلی در تمام تجزیه و تحلیل های سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازه گیری است و ازین رو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمی باشد(ستاری فرد، ۱۳۸۳). بنابراین در این تحقیق به دنبال بررسی این سوال می باشیم که آیا مدیریت دانش و گرایش استراتژیک میتوانند بر ظرفیتهای نوآوری و عملکرد سازمان تاثیرگذار باشند؟
۱-۳٫ اهمیت موضوع
رشد فناوری های اطلاعات، اینترنت و نرم افزار ها و سخت افزارهای کاربردی در سازمان ها و جوامع مختلف تاثیر بسیاری بر جنبه های مختلف انسانی، سازمانی و اجتماعی داشته است. از سویی از نیروی انسانی به عنوان مهمترین منبع در سازمان و درکسب درآمد آن یاد می شود. شناسایی و کاربرد نیروی انسانی بهعنوان مهمترین منبع نه در قالب شعار در وهله اول مستلزم آگاهی از ابعاد معرفتی، مهارتی و نگرشی آن و در وهله دوم مستلزم اعتقاد و کاربرد اطلاعات و رفتار در برابر آن اطلاعات است. بر اساس آمارهای منتشره، نقش اول ثروت آفرینی در کشورهای توسعه یافته را سرمایه های انسانی با ۶۷ درصد به خود اختصاص می دهند و این در حالی است که مجموع سهم منابع طبیعی و منابع فیزیکی در این کشور ها تنها ۳۳ درصد است. در چنین فضایی که رقابت رمز بقا و ماندگاری سازمان هاست، سیستم کارآمد اطلاعات منابع انسانی و عملکرد مناسب آن به عنوان سلاحی رقابتی در پدیدآوردن فرصت ها و غلبه بر تهدیدات برای سازمان هاست و در عین حال یک مزیت نسبی و چراغ راه مدیران به حساب می آید. باید بیان نمود که نیروی انسانی از مهم ترین عناصر هر سازمانی به حساب می آید. برخی وجود نیروی انسانی ماهر و متخصص در سازمان را به عنوان منبعی برای ایجاد تمایز و مزیت رقابتی در سازمان می دانند. پس از ورود این منبع حیاتی به جریان سازمان، میبایست آموزش های لازم در جهت افزایش توانمندی ها و مهارت های فرد با توجه به پست سازمانی اجرا گردد. این آموزش ها می تواند پرورش نیرو انسانی و متعاقب آن بهبود وضعیت نیروی انسانی در سازمان گردد. از سویی یکی از جریان های مهم در هر سازمانی، جریان تولید و انتقال دانش می باشد. سازمان زمانی می تواند جایگاه خود را در محیط پرتلاطم امروزی حفظ نماید که روند جریان این بعد از ابعاد مهم انسانی سازمانی را مدیریت کند. در صورتی که در یکی از بخش های تولید، حفظ، تسهیم و کاربرد دانش اختلالی به وجود بیاید جریان دانش به خوبی به تمامی بخشهای سازمان انتقال نمی یابد و پس از مدتی موجب ضعف سازمان در ابعاد مختلف سازمانی و بخصوص نیروی انسانی خود می شود. با توجه به این امر لزوم بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر عملکرد سازمانی برای مدیران هر روز بیشتر می شود و لازم است تا با بررسی دقیق این رابطه با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات عملکرد سازمانی را به سمت دلخواه سوق داد. از سویی انطباق مناسب بین استراتژی های مناسب سازمانی ومدیریت دانش میتواند درایجاد هم افزایی بین بخشهای مختلف سازمان موثر واقع شود. با وجود اهمیت بالای بحث ارائه شده تا کنون تحقیق جامعی که به بررسی این مطالب پرداخته باشد دارای سابقه تحقیقاتی نبوده است. در این تحقیق تلاش می شود تا این خلاء تحقیقاتی مورد بررسی قرار گیرد.
۱-۴٫ اهداف تحقیق
اهداف علمی:
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و گرایش استراتژیک در شرکت دخانیات
اهداف عملی:
ارائه راهکارهایی به منظور بهبود عملکرد سازمانی و نوآوری از طریق مدیریت دانش و گرایش استراتژیک
۱-۵٫ تحقیق
تبیین رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در شرکت دخانیات
تبیین رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد در شرکت دخانیات
تبیین رابطه بین مدیریت دانش و گرایش استراتژیک در شرکت دخانیات
تبیین رابطه بین گرایش استراتژیک و عملکرد در شرکت دخانیات
تبیین رابطه بین گرایش استراتژیک و عملکرد شرکت دخانیات
تبیین رابطه بین نوآوری و عملکرد در شرکت دخانیات
۱-۶٫ فرضیات تحقیق
رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و نوآوری در شرکت دخانیات وجود دارد.
رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و عملکرد در شرکت دخانیات وجود دارد.
رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و گرایش استراتژیک در شرکت دخانیات وجود دارد.
رابطه معنی داری بین گرایش استراتژیک و عملکرد در شرکت دخانیات وجود دارد.
رابطه معنی داری بین گرایش استراتژیک و نوآوری در شرکت دخانیات وجود دارد.
رابطه معنی داری بین نوآوری و عملکرد در شرکت دخانیات وجود دارد.
۱-۷٫ روش تحقیق
روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی و توصیفی می باشد. هم چنین می توان این تحقیق را در گروه تحقیقات کاربردی دانست.
۱-۸٫ روش گردآوری اطلاعات
در این تحقیق از مقالات و کتب داخلی و خارجی به منظور جمع آوری مبانی نظری در حوزه متغیرهای تحقیق استفاده می شود.
دراین تحقیق به منظورسنجش متغیرهای تحقیق دربخش میدانی ازابزار پرسشنامه استفاده میشود.
۱-۹٫ ابزار گردآوری اطلاعات
در این تحقیق به منظور سنجش متغیر مدیریت دانش، جهت گیری استراتژیک، نوآوری و عملکرد سازمانی از پرسشنامه های مقیمی(۱۳۹۰) استفاده می شود. این پرسشنامه ها در قالب طیف پنج گزینه ای لیکرت ارائه می شود.
پرسشنامه ها در شبکه اتوماسیون شرکت دخانیات ایران قرار داده می شود و با توجه به متغیر مدیریت دانش، جهت گیری استراتژیک، نوآوری و عملکرد سازمانی، پاسخ دهندگان آن از بین مدیران، معاونان، روسای ادارات و کارشناسان مسئول ادارات در مجتمع های استانهای تهران، کردستان، آذربایجان غربی، اصفهان، گیلان، مازندران و گلستان انتخاب می شوند.
۱-۱۰٫ ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این تحقیق ازآماراستنباطی و توصیفی استفاده می شود. به منظور انجام تجزیه و تحلیل های مورد نظر و تایید یا رد فرضیات تحقیق از نرم افزار SPSS-AMOS استفاده خواهد شد. در این پژوهش جهت ارزیابی روایی سازه از نتایج تحلیل عاملی تأییدی(CFA) استفاده می شود. در CFA شاخص های متعدد برازندگی مدل می تواند روایی سازه را مشخص کنند. با بهره گرفتن از نرم افزار ایموس برای هر یک از متغیر های مکنون به همراه هر یک از عوامل آن تحلیل عاملی تاییدی اجرا و مقادیر شاخص های ۲χ ،NFI ،GFI،RMSEA و SRMR ،NNFI محاسبه می شود. برای به دست آوردن ماتریس الگو از شیوه استخراج بزرگ نمایی بیشینه و چرخش غیرمتعامد پروماکس به سبب امکان مستقل نبودن عوامل از یکدیگر استفاده می شود. سنجش پایایی پرسشنامه با روش ضریب آلفای کرونباخ صورت می گیرد. هم چنین به منظور بررسی وضعیت متغیر تحقیق از آزمون میانگین یک جامعه استفاده می شود.
۱-۱۱٫ مدل مفهومی تحقیق
مدل مفهومی این تحقیق در قالب شکل شماره ۱-۱ ارائه شده است. در این مدل مدیریت دانش و گرایش استراتژیک به عنوان متغیر مستقل و عملکرد سازمانی به عنوان متغیر وابسته معرفی شده است. نوآوری نیز نقش میانجی را در این رابطه ایفا می نماید.
شکل شماره ۱-۱ مدل مفهومی تحقیق. منبع: فرارسی و همکاران(۲۰۱۲)
فصل دوم
بررسی منابع
۲-۱- مقدمه
در باب اهمیت دانش، به عنوان یک منبع مهم برای سازمان ها شناخت و آگاهی فزاینده ای در محیط کسب و کار به وجود آمده است. اقتصاد جدید دانش محور، اهمیت بسیار برای انتشار و کاربرد اطلاعات و دانش و تولید آن قایل است. در اقتصاد جدید، افراد و سازمان ها متعهد به حفظ و ارتقای دانش به عنوان سرمایه در جهت نوآوری هستند. قابلیت یادگیری،وفق پذیری و تغییر، عامل اصلی برای بقاء شرکت ها و سازمان ها در اقتصاد های دانش محور شده است. مدیریت دانش توجه بسیار زیاد دانشگاهیان و محققان و مدیران اجرایی سازمان ها، به خود جلب کرده است (جمشیدی، ۱۳۸۵). مدیریت دانش به عنوان مفهومی بینرشته ای، شالوده ای ازتوانایی های مختلف از رشته های مدیریت، علوم کتابداری و اطلاع رسانی، اقتصاد،کامپیوتر و نظایر آن را در بر میگیرد. به همین دلیل است که در بازار نشر، کتاب های مختلفی با دیدگاه های مختلف و از سوی صاحب نظران مختلف به چاپ رسیده است(حسن زاده،۱۳۸۷). دانش، تفکر همراه با اطلاعات است. اگر تنها اطلاعات اشاعه یابد، دانش افزایش نخواهد یافت. پیدا کردن فردی که دارای دانش سازمانی باشد زمان بر است، بنابراین لازم است نظام مدیریت دانش، افراد متخصص و ماهر را شناسایی کند. آن چه نظام مدیریت دانش باید انجام دهد، برقراری ارتباط میان افرادی است که با هم بیندیشند و زمانی را برای اشتراک افکار و دیدگاه هایی که به نظر میرسد برای دیگر اعضای گروه مناسب است اختصاص دهند(یمین فیروز،۱۳۸۳). در این میان یکی از زمینه های مهم در هر سازمانی انتخاب نوع استراتژی و تناسب آن با عملکرد سازمانی میباشد. گرایش استراتژیک در قالب های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. سه گرایش عمده در سازمان ها گرایش بازار، گرایش تکنولوژی و گرایش کاهش هزینه می باشد. در این میان بررسی تاثیر نوع استراتژی انتخابی شرکت ها بر عملکرد آن ها همواره مورد بحث محققین بوده است. عملکرد از بحث های مهم سازمانی می باشد که از نقطه نظرات مختلفی به آن نگریسته شده است. گاه بعد مالی و گاه بعد مشتریان و گاهی نیز فرایند های داخلی سازمان ها مورد توجه قرار می گیرد. به هر صورت این عملکرد با توجه به اهمیت آن برای سازمان ها همواره مورد بررسی قرار می گیرد. یکی از ابعادی که همواره در بحث های سازمانی مطرح بوده است مربوط به متغیر نوآوری و خلاقیت در سازمان ها بوده است. در واقع تاثیر نوآوری بر عملکرد سازمانی همواره مورد توجه شرکت ها بوده است. در این فصل از تحقیق تلاش می شود تا به بررسی مبانی نظری مرتبط با متغیرهای مدیریت دانش، گرایش استراتژیک، نوآوری و عملکرد پرداخته شود.
۲-۲٫ بخش اول مدیریت دانش
۲-۲-۱٫ تاریخچه مدیریت دانش
مدیریت دانش ریشه در تعدادی از موضوعاتی دارد که در توسعه سازمان ها(کسب و کار) نقش دارند، مانند مدیریت کیفیت جامع، مهندسی مجدد فرایند کسب و کار، سیستم های اطلاعات و مدیریت منابع انسانی. مدیریت دانش رامشاوران استراتژی وسازمان دهندگان کنفرانس ها ونشستهای علمی مدیریت در اوایل دهه ۱۹۹۰، پدید آوردند، اگرچه بحث و مشاجره در باب این دانش از مدت ها قبل شروع شده بود(بل[۱]،۱۹۷۸). در سال ۱۹۶۵ مارشال استدلال کرد که بخش اعظم سرمایه شرکت ها از دانش آن ها تشکیل شده است. و هم چنین، استدلال کرد که دانش قدرتمندترین موتور تولید است و بنابراین، سازمان ها به طور فزاینده ای، بر مدیریت آن تمرکز کردند. از نظر تاریخی سه نسل مدیریت دانش را می توان شناخت. دوره ی بین سال های ۱۹۹۰، ۱۹۹۵ را می توان اولین نسل مدیریت دانش نامید. در این دوره، بیشتر کوشش ها بر تعریف مدیریت دانش، بررسی منافع بالقوه آن برای سازمان ها یا شرکت ها و طراحی پروژه های خاص مدیریت دانش تمرکز داشت(کویین[۲]،۱۹۹۲). هم چنین پیشرفت در دانش هوش مصنوعی بر تحقیق در باب مدیریت دانش، به ویژه در حوزه ذخیره کردن دانش، تاثیر گذاشت. نسل دوم مدیریت دانش با ایجاد شغل های جدید برای متخصصین مدیریت مدیریت دانش و مدیران ارشد دانش، حدود سال ۱۹۹۶، سر برآوردند. منابع مختلف مدیریت دانش را در هم آمیختند، به سرعت وارد مباحث جدی روزمره سازمان ها شدند. در این نسل، تحقیق در زمینه مدیریت دانش به مباحثی چون مسایل مربوط به تعریف دانش، فلسفه کسب و کار، سیستم ها، چارچوب ها عملیات و کاربردها تمرکز دارد. در سطح عملیاتی مدیریت دانش تاکید داشت که مدیریت دانش در باب تغییر سازمانی سیستماتیک است و سیستم های ارزیابی، مدیریت محتوا و ابزار ها را مدیریت می کند، بایستی با هم توسعه یابند. حاصل این دیدگاه نوین، نسل سومی از مدیریت دانش است که هم اکنون با روش ها و نتایج نوین، پدید می آید. بر اساس نظر ویگ یکی از تفاوت های این نسل با نسل های قبلی، اندازه انسجام یا تلفیق مدیریت دانش با فلسفه، استراتژی، اهداف، فعالیت ها، سیستم ها و رویه های سازمان است واین که چگونه مدیریت دانش تبدیل به بخشی از زندگی و انگیزه روزمره کارکنان شده است. بنظرمیرسد که نسل سوم تمرکزبه اتصال بین علم وعمل دارد(ویگ[۳]، ۲۰۰۲).
۲-۲-۲٫ تعریف مدیریت دانش
۱- مدیریت دانش روش ها، ابزار و شیوه هایی است که طی آن می توان دانش را تولید، تقویت و منتشر کرد. این سرمایه ای است که به کمک آن سود دهی و بهره وری در سازمان کسب می شود و منجر به تولید محصول یا خدمت با کیفیت می شود.
۲- مدیریت دانش، تبادل دانسته های ما با دیگران است.
۳- مدیریت دانش عبارت اند از هر فعالیت خلق،کسب، تبادل و استفاده از دانشی که به منظور ارتقای یادگیری و عملکرد در سازمان اتفاق می افتد.
۴- به طور کلی بسیاری از محققین مدیریت دانش را در قالب یک فرایند چهار حلقه ای این گونه تعریف می کنند. فرایند های یادگیری اثربخش که توام با خلق، سازماندهی، تبادل دانش و به کار بستن آن است، سبب ارتقای سرمایه عقلانی سازمانی و بهبود عملکرد آن می شود . شکل شماره ۲-۱ این مدل را نمایش می دهد.
شکل شماره ۲-۱ مدل چهار حلقه ای مدیریت دانش
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:43:00 ق.ظ ]
|