دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی نقش و جایگاه صحابه و تابعان در تفسیر … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
همچنین، با توجه به اسبقیت آنها و نزدیکتر بودنشان به منابع وحی و این که دسترسی آنها به اصحاب سرشناس و امامان هدایتگرعلیهم السلام نزدیکتر بوده، استمداد از گفتار آنان با اهمیت می باشد.[۲۵۱]
ایشان در این باره می گوید: «…آنان از نظر دوره نزدیکترین[افراد] به عصر نزول وحی و دارای بیشترین احاطه به اسباب نزول بوده و آسان تر از ما معانی قرآن را می فهمیده اند…».[۲۵۲]
در جای دیگر، در این باره می گوید:
«…آنان واسطه بین ما و بین سخنان صحابه و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و …این که اکثر تابعان، فارغ التحصیلان مکتب صحابیان نخستین هستند که آنان به نوبه خود به دست صاحب رسالت تربیت یافته اند. پس همه علومشان از برگرفته از منابع اصلی و منتهی به منبع قابل اعتماد است…».[۲۵۳]
ب. آگاهی به وضع لغات
آیت الله معرفت سبب دیگر در اهمیت قول تابعی را بکر بودن وضعیت لغت و زبان دانسته و می گوید: «علاوه این که آنها به موارد وضع لغت و روش های عربی فصیح آشناتر بوده اند از دیگر کسانی که قرآن به زبان آنها و روش های معروف کلامشان نازل شده است».[۲۵۴]
همچنین می گوید:
«…آنان به وضع لغات در دوره خلوص آن آگاه تر بوده اند و در دستیابی به…آن مهارتی بیشتر داشته اند. همچنان که به احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحاب سرشناس و دانشمند او دسترسی بیشتر داشته اند. پس آنان به فهم ابعاد اصول و فروع شریعت نزدیکتر بوده و به جوانب کتاب و سنت و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله احاطه بیشتری داشته اند».[۲۵۵]
بر این اســاس، ایشان، علل رجـوع به تفسیر تابعـی را نزدیکــی زمانی آنان به عصـر پیامبرصلی الله علیه و آله نسبت به ما و همچنین، آگاهی بیشترشان به زبان دست نخورده عربی دانسته است.
۲-۲-۲-۲-۲٫ میزان اعتبار قول تابعی
ایشان، در بیان فایده رجوع به تابعان، می گوید:
«اهتمام به شأن و مراجعه به نظرات آنها…در تفسیر، تنها به سبب جایگاه تقدس و پیشگامی آنها در عرصه دین حنیف است و وظیفه هر خلفی است که به نظرات گذشتگانش مراجعه کند نه برای تقلید و تعبد به آنها؛ بلکه برای کمک جستن و بهره گرفتن…در راه وصول به دورترین و عمیق ترین آنها و صعود به بالاترین آنها. و این انتخاب بر اساس بررسی و تحقیق است، نه تقلید و تعبد به رأی گذشتگان».[۲۵۶]
ایشان نظرات و آرای دیگر دانشمندان را درباره اعتبار کلام تابعان، بیان می دارد. برخی مانند زرکشی،[۲۵۷] ابو احمد ابن عدی[۲۵۸] و ابن تیمیه،[۲۵۹] به اعتبار رجوع به قول تابعی نظر داده اند و برخی دیگر مانند شعبه بن حجاج[۲۶۰] و… قائل به عدم حجیت آن شده اند.
و پس از بیان این اقوال، می گوید: اگر مقصود تقلید و تعبد نسبت به اقوال تابعان و تسلیم شدن در برابر آرای آنها باشد، هیچ توجیهی ندارد؛ بلکه توجه به اقوالشان به منظور تحقیق و ثمردهی هدف مورد نظر است تا اقوال آنان جایگاهی برای رسیدن به حقیقت امر باشد…[۲۶۱]
و در مقامی دیگر، موضع خود را به طور واضح تری بیان می کند و می گوید:
«قول تابعی را فقط به عنوان شاهد و مؤیّد معتبر می دانیم و به طور مطلق حجّت نیست. و آن گونه که حدیث معصومعلیه السلام خود حجّت است [ قول تابعی حجّت نیست] یا مانند قول صحابی نیست که به طور نسبی، و در اکثر موارد حجّت معتبر است. پس قول تابعی در درجه سوم از اعتبار واقع می شود و به طور مطلق معتبر نیست».[۲۶۲]
و در نقد کلام کسانی که اعتبار تعبدی برای سخن تابعان قائل شدند، آن را «اعتبار عقلانی» می نامد و در این توضیح این نوع اعتبار، می گوید:
«اگر منظور، تعبّد به اقوال تابعین و تسلیم شدن به نظرات آنها باشد، این هیچ وجهی [از صحت] ندارد و…به قول ابوحنیفه، آنها مردانی هستند و ما نیز مردانی! ولی مقصود بحث چیز دیگری است و آن اعتبار عقلانی است… پس آرا و نظراتشان که از اصول محکم استنباط شده است…برای فهم معانی قرآن کریم، به کمک گرفتن و استفاده از آنها سزاوارتر از تعبد و تقلید آنهاست ».[۲۶۳]
بنابراین، به نظر می رسد، آیت الله معرفت، بر خلاف اینکه «قول صحابی» را در تفسیر – چنان که خود نیز اشاره کرد- در بیشتر مواقع، قول پیامبرصلی الله علیه و آله می داند، «گفته تابعی» را در این باره، صرفاً «نظر و رأیی» می داند که قابل بررسی و تحقیق است و می توان از آن فقط به عنوان «شاهد» در تفسیر کمک گرفت. به عبارت دیگر، او میان «قول صحابی» و «قول تابعی» تفصیل قائل شده است. همچنین، قبول آرای تفسیری آنها را به دلیل اعتبار عقلانی که دارد، مورد پذیرش قرار می دهد.
فصل سوم
آرای تفسیری
صحابه و تابعان
مقصود از آرای تفسیری صحابه و تابعان، روایاتی است که صحابی و تابعی به تفسیر آیات قرآن پرداخته و یا قاعده و نظریه ای تفسیری را نقل نموده است.
علامه طباطبایی و آیت الله معرفت، هر دو در تفسیر خود این اقوال را نقل نموده و ذیل برخی از آنها به نقد و تحلیل پرداخته اند. در اینجا، به بررسی تفصیلی انواع تعامل علامه و آیت الله معرفت، با این نوع از روایات تفسیری صحابه و تابعان خواهیم پرداخت:
۳-۱٫ علامه و آرای تفسیری
علامه در تفسیر آیات بر خلاف دیدگاه منفی که نسبت به آرا و نظرات تفسیری صحابه و تابعان دارد، آنها را نقل نموده و موضع گیری های متفاوتی نسبت به آنها داشته است:
۳-۱-۱٫ معیارهای پذیرش روایت
ایشان در مواردی به طور مشخص، به علت پذیرش رأی و نظریه تفسیری صحابی یا تابعی، اشاره نموده است، و گاهی نیز، از فحوای کلامش می توان درک نمود که معیار پذیرش، چه بوده است:
۳-۱-۱-۱٫ موافقت با قرآن[۲۶۴]
چنانچه پیش تر اشاره شد، مهم ترین معیار برای سنجش روایات تفسیری در نگاه علامه، موافقت با قرآن است. ایشان، در این باره می گوید:
«حدیث در اعتبار خود به تأیید قرآن مجید نیازمند است و روى این اساس چنان که در اخبار بسیارى از پیغمبر اکرمصلی الله علیه و آله و ائمه اهل بیتعلیهم السلام وارد شده است باید حدیث را به قرآن عرضه داشت».[۲۶۵]
همین معیار، به صورت های مختلف، در رویکرد عملی ایشان در مواجهه با آرای تفسیری صحابه و تابعان نیز، آشکار شده و از جنبه های مختلف، این روایات را با آن می سنجد:
۳-۱-۱-۱-۱٫ سازگاری با ظاهر آیه
سازگاری با ظهور آیه، یکی از وجوه موافقت با قرآن است که علامه، بسیاری از روایات را به وسیله آن، می پذیرد. در این باره، نمونه های زیر، را می توان ذکر نمود:
ذیل آیه Cفَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَر[۲۶۶]B به فتوای اهل سنت، مبنی بر جواز افطار مریض و مسافر[۲۶۷] با استناد به ظاهر آیه، روایات ائمهعلیهم السلام و برخی از صحابه[۲۶۸] بر نادرستی این فتوا و وجوب این حکم استدلال می کند.[۲۶۹]
بر این اساس، می توان یکی از اسباب پذیرش روایات صحابه و تابعان را «سازگاری با ظاهر آیه» دانست.
نمــونه دیگر، ذیل آیه Cیا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُم…B[270] اســت کــه از ابن عباس نقل شده: «به غلامان و کنیزان خود دستور دهید وقتى مىخواهند به شما و در محل خلوتتان وارد شوند، از شما اجازه بگیرند».[۲۷۱] و ابن عمر،[۲۷۲] امام صادق و امام باقرعلیهما السلام[۲۷۳] این حکم را مخصوص «غلامان» دانسته اند.
علامه، پس از نقل این گفتار، ظهور آیه و این روایات را دلیلی بر عدم صحت روایاتی می داند که حکم را مخصوص زنان دانسته اند.[۲۷۴]
۳-۱-۱-۱-۲٫ سازگاری با سیاق
گاهی علامه، از معیار موافقت با سیاق آیه، روایت صحابی یا تابعی را می پذیرد. در این باره می توان این موارد را بیان نمود:
ذیل آیه Cفَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّاB[275] روایتی از ابن عباس در تفسیر «جِثِیّ» وارد شده که این کلمه را جمع «جثوه» گــرفته است که به معناى سنگ و خاک انباشته می باشد.[۲۷۶]
علامه، این تفسیر را «متناسب با سیاق» عنوان می کند.[۲۷۷]
همچنین، ذیل تفسیر آیه Cمَنْ کانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ…فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ[۲۷۸]B ابن عباس، آیه را این گونه تفسیر نموده که: هر کس از مشرکان خیال کند که خدا او را یارى نمىکند و در دنیا نام پیامبر خود را بلند نمىکند و گروندگان به پیامبرش را وا مىگذارد، به خاطر همین خیال هنگام یاری خداوند، دچار خشم مىشود. چنین کسى طنابى بگیرد و با آن خود را خفه کند، بعد ببیند آیا کید و حیلهاش خشمش را مىنشاند یا خیر.[۲۷۹]
علامه این تفسیر را «موافق با سیاق آیه» و مؤیدی بر نزول آن، در مدت زمان کمی، پس از هجرت، می داند که مشرکان هنوز از قدرت، برخوردار بودند، و آن را تأیید می کند.[۲۸۰]
مورد پایانی، ذیل آیه Cقُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِم…[۲۸۱]B می باشد که ایشـان، تفسیر ابن عباس را که منظور از Cیَا عِبَادِیB را «مشرکان» دانسته، تأیید کرده و «سازگار با سیاق آیات» می شمارد.[۲۸۲]
۳-۱-۱-۱-۳٫ سازگاری با آیات دیگر
علامه در مواردی که آیه، ظهوری نداشته و یا اجمال و ابهامی در آن می باشد، روایت صحابی و تابعی را با توجه به سازگاری آن، با ظهور آیات دیگر قرآن مورد تأیید قرار می دهد:
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 09:48:00 ق.ظ ]
|