دانلود فایل های پایان نامه درباره : مطالعه ی کیفی ابعاد سیطره ی جنسیت بر زندگی تبدیل … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
دغدغهی هر دو گروه از تبدیلخواهان، بر جای ماندن برچسب تبدیلخواهیِ جنسی – ترنس- حتی پس از عمل تغییر جنسیت است. این مسئله همان است که گافمن در توصیف اصلیترین دغدغهی شخص داغخورده بر آن تاکید دارد؛ گافمن معتقد است اصلیترین دغدغهی این اشخاص، «پذیرش» است. مسئله این است که چسبهای واژهی ترنس آنچنان نیرومند است که حتی پس از عمل تغییر جنسیت نیز چونان «قلاب هویتی» به زندگی شخص تبدیلخواه چسبیده و از او جدا نمی شود! حتی اگر ظاهر فرد تبدیل خواه (MtF) نیز مشخص نکند که وی در گذشته پسر بوده است به محض فاش شدن این مسئله نگاهها به وی تغییر خواهد کرد و این مسئله از جمله اصلیترین دغدغهی تبدیلخواهان در سالهای پس از عمل به شمار میرود؛ یک «دیگری» همواره دیگری میماند!
آرامش و ثبات به عنوان یکی دیگر از دغدغه های اصلی این دوران به شمار میرود. تبدیلخواهان جنسی سالها در کشاکشاند تا بتوانند از اسارت جسم اشتباه خود رهایی یابند و به امید داشتن یک زندگی نرمال همانند دیگر انسانها در جسم واقعی خود بهای سنگینی را پرداختهاند. در این راه عزیزترین افرادشان را از دست دادهاند، سختیهای زیادی را متحمل شده اند و به امید آرامش بعد از این طوفان سهمگین به جلو پیش میروند. در اینجاست که، سرنوشت تراژیک تبدیلخواهان MtF با FtM، به گونه ای متفاوت رقم میخورد:
تبدیل خواهان MtF انتظار دارند پس از عبور از هفت خوانِ تبدیل جنسیت، سرانجام به ساحل آرامش دست یابند، کسی رابیابند که آنها را به خاطر خودشان دوست بدارد و به دنبال سوءاستفاده از آنان نباشد، روابط باثباتی داشته باشند ، نگاه ابزاری به آنان متوقف گردد و… . اما این اتفاق نمیافتد؛ تبدیلخواهان گروه نخست، با عبور از سالها رنج و عذاب قدم به سرزمین «زنانگی» مینهند غافل از آنکه مردانی آدمخوار در این سرزمین وجود دارند که همچنان با تبعیض به آنان مینگرند و تنها برای چند صباحی، رابطه جنسی با آنها را میخواهند!! این مسئلهای است که در مستند تغییر جنسیت در ایران ساخته شراره عطاری (۱۳۸۲)، انعکاس یافته است. برخلاف گروه اول، تبدیلخواهان FtM پس از طی این مراحل میتوانند غلبه بیشتری بر مشکلات داشته باشند، زیرا بسیاری از آنان معشوقهای در خانه دارند که متعهد به عشق آنها باشد. این قوت قلب و آرامش آنان را در مشکلات پس از عمل یاری می کند و با وجود مشکلات مراحل تغییر مدارک و شناسنامه آرامش بیشتری نسبت به گروه نخست برای آنان رقم میزند.
۵-۴ نتیجه گیری پژوهش
۵-۴-۱ پاسخ به پرسشهای پژوهش
برای پاسخ به پرسش اول، خانوادهای را در نظر بگیرید که که از لحظه تولد، و حتی پیش از آن، فرزند خود را پسر/دختر میداند. نوزاد کامل است؛ تنها اندامهای جنسی یک جنس را دارد و این خود به تنهایی برای والدینی که میخواهند یک نقشمایه از فرزند خود داشته باشند، کافی است. مستند به یافتههای این تحقیق کودک از همان سنین پیش از مدرسه درمییابد که با دیگر کودکان همجنس خود تفاوت دارد. اما هیچکس حتی خود کودک این تفاوت را جدی نمیگیرد. کودک هرچه بزرگتر می شود، مشکلش نیز همراه با او بزرگ می شود. سالهای مدرسه، دوران سختی است که او رفتهرفته درمییابد به جنسی متفاوت از بدن خود تعلق دارد. اما در تمامی این سالها تغییرات ایجاد شده در «ذهن» کودک به کلی از چشمان خانوادهی او پنهان است. کودک این را چونان رازی پیش خود نگه میدارد یا دستکم از دید اعضای خانوادهی او پنهان است.
این روند در تجربه هر دو گروه از تبدیلخواهان کمابیش به نحوی یکسان تجربه شده است. در میانهی دورانی که فرد تبدیلخواه دریافته در بدن اشتباهی متولد شده تا آن هنگام که تصمیم به تغییرجنسیت گیرد، رفتارهایی از او سر میزند که معمولا با مقاومت خانواده و مخالفت آنان مواجه میگردد؛ پسرانی که آرایش می کنند و دخترانی که آرایش نمیکنند!
اما دایرهی این مخالفتها تنها محدود به بیرونیترین جنبه های رفتاری افراد موردنظر است. هر یک از مشارکتکنندگان در تجربه خود به توصیف ابعاد این مخالفتها و مقاومتها، آنچنان که اشاره شد، پرداختهاند. اما دامنه این مخالفتها آنگاه جدی می شود که فرد تبدیلخواه تصمیم میگیرد، تطبیق جنسیت خود را به اطلاع خانواده برساند. از آنجا که فرایند اداری تغییرجنسیت در ایران نیازمند رضایتنامهای از والدین است، فرد تبدیلخواه ناچار است، چه بخواهد و چه نخواهد این موضوع مهم را با خانواده در میان بگذاردو صد البته با مخالفتهای جدی آنان مواجه میگردد. آنگونه که مشارکتکنندگان این تحقیق گزارش کردند، میان تجربه اینگونه مخالفتها در دو گروه تفاوتهای ملموسی وجود دارد: دخترسرشتان برای عبور از مرزهای جنسیت، گذار از جنس اول به جنس دوم، مسیری بس دشوارتر از گروه دیگر در پیش دارند.
آنچه در این قسمت از تحقیق بدان پرداخته می شود، بیان تجربه های متفاوت آنان نیست زیرا پیشتر به طور مبسوط بدان پرداخته شده است. در اینجا و با یک نگاه کلی میتوان نتیجه گرفت که آشکارا «دختر شدنِ» یک پسر تجربهای سهمگینتر از «پسر شدنِ» یک دختر برای خانواده است. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که مطالعه تجربه تبدیلخواهان جنسی نمیتواند به طور دقیق برای محقق مشخص کند که در آن سوی میدان کنش، والدین چگونه میتوانند خود را با چنین تجربه سهمگینی سازگار کنند. برای این منظور شاید ضرورت داشته باشد تجربه والدین چنین فرزندانی نیز مورد مطالعه قرار گیرد تا بتوان ابعاد این پدیده را بیش از پیش شناخت. اما تا آنجا که به یافتههای این تحقیق بازمیگردد، میتوان قایل به وجود انگارههای مردسالارانه در رفتار هر دو گروه از تبدیلخواهان بود. انگارههایی که با انفکاک میان جنسیت تلاش می کنند، اشخاص متعلق به کاستهای هر جنس را درون آن محدود کنند. جالب آنکه انگارههای مذکور تنها از سوی پدران و برادران نیست که طرح میگردد بلکه مادران و خواهران در زندگی هر دو گروه از تبدیلخواهان نقشی بلامنازع دارند و تجربه گریه و نالههای مادرانه از سوی هر دو گروه از تبدیلخواهان گزارش شده است. بنابراین به خطاست اگر تصور کنیم جنسیت سیطره یافته تنها از ناحیهی عناصر ذکور خانواده است که ظهور مییابد. اگرچه، مستند به یافتههای این تحقیق معمولا این گروه خشونت فیزیکی بیشتری را نسبت به اعضای مونث خانواده در مواجهه با تبدیلخواهان اعمال می کنند.
پاسخ به پرسش دوم این تحقیق بهخصوص در تم اصلی شماره ۴ نمود یافته است. بررسی تمهای فرعی این تم می تواند مبین تفاوتهایی باشد که میان دو گروه تبدیلخواهان وجود دارد. آنگونه که مشهود است هیچیک از تمهای فرعی این دو گروه به هم شباهت ندارند؛ اگرچه محقق تلاش نمود، در تمبندی فکتها و در قالب جدول تمهای فرعی، الگوی یکسانی میان دو گروه یافته و نتایج را صورتبندی نماید. اما این عدم تشابه نیز به تفاوتِ اعمال انقیاد در هر دو گروه بازمیگردد. در هر ده تم فرعی مربوط به تجربه تبدیلخواهان MtF و هر یازده تم فرعی مربوط به تجربه تبدیلخواهان FtM با صورتهای مختلف اعمال محدودیت به ارادهی تبدیلخواهان مواجه میشویم که عموما با هدف ممانعت از تغییرجنسیت آنان صورت میگیرد.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 12:50:00 ق.ظ ]
|