1. فرهنگ قدرتگرا: رقابتی، پاسخگو به شخص و نه به تخصص.
    1. فرهنگ کارمندگرا:اجماعی است، کنترل مدیریت رد می‌شود.
    1. فرهنگ وظیفهگرا: تمرکز روی شایستگی و پویایی.
    1. فرهنگ نقشگرا:تمرکز روی قانونی بودن، مشروعیت و بوروکراسی.

هَندی (۱۹۸۱) طبقه‌بندی موردنظر خود را برپایه طبقه‌بندی هریسون بنا نهاده است، البته او به جای واژه “ایدئولوژی” از واژه “فرهنگ” استفاده کرده، زیرا از نظر او فرهنگ بهتر و بیشتر می‌تواند حس فراگیری شیوه زندگی یا مجموعهای از هنجارها را منتقل کند. چهار نوع فرهنگ او عبارتند از (آرمسترانگ، ۱۳۸۱، ۱۹۹):

    1. فرهنگ قدرت،که در این فرهنگ یک منبع قدرت مرکزی وجود دارد که اعمال کنترل میکند. قوانین و رویه‌ها محدودند و جو سازمانی رقابتی، قدرتگرا و سیاسی است.
    1. فرهنگ نقش،که در آن، کارها توسط و براساس رویه‌ها و قوانین و نقش‌ها یا به وسیله شرح شغل کنترل می‌شود و اهمیت آن از فردی که آن را انجام می‌دهد بیشتراست. این پست‌ها هستند که قدرت دارند نه افراد.
    1. فرهنگ وظیفه،که در آن هدف جذب کارکنان مناسب وسپردن کارها به دست آنهاست. نفوذ بیشتر از قدرت تخصص ناشی می‌شود تا از قدرت فردی یا جایگاه. فرهنگ قابلسازگارشدن است و کارِ گروهی مهم است.
      1. فرهنگ فردی،که در این فرهنگ، فرد محور توجه است. سازمان تنها برای خدمت و کمک به افراد و کارکنان آن تشکیل شده است.
      2. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

برخی از انواع سازمان‌ها، بهطور عمده بر ساختار غیررسمی و بر هر یک از افراد ذیربط دربردارنده هنجارهای مشترک و ارزشهایی که می‌توانند کمکهایشان را هدایت کنند و برآنها حکمفرما شوند متکی است. این انواع کنترل اغلب بهعنوان نشانگر وجود یک فرهنگ مشارکتی توصیف می‌شود.
اشاره به فرهنگ بهعنوان پایه برای کنترل نباید موجب شگفتی شود. بدینجهت مردمشناسان مدت مدیدی است که عقیده دارند که اغلب ترتیب و طرحدهی که در زندگی اجتماعی یافت می‌شود برحسب سیستمهای فرهنگی به وجود می‌آید، ولی چنین نگرشهایی تنها در دوران معاصر توسط اهل مطالعه سازمان‌ها بهکار گرفته شده است (اسکات، ۱۳۸۰، ۴۰۸).
پژوهشهای هریسون و هندی در باب دستهبندی فرهنگ سازمانی نیز به نتایج قابل توجهی منتهی شد. این دو پژوهشگر، فرهنگ سازمانی را به چهار دسته شخصی (توفیقمدار)، وظیفهای (حمایتمدار)، قدرت (قدرتمدار) و نقش (وظیفهمدار) تقسیم کردند. همچنین دنیسون و میشرا در پژوهش مشابهی موفق شدند فرهنگ سازمانی را به چهار نوع انعطافپذیر، مشارکتی، ماموریتی و بوروکراتیک دستهبندی کنند.
با توجه به رابطه رهبری با فرهنگ سازمانی و اینکه اصول رهبری در بستر فرهنگ سازمان جاری می‌گردد، می‌توان از ادبیات رهبری نیز در دسته‌بندی فرهنگ سازمانی یاری گرفت. در واقع شیوه اعمال رهبری با شیوه پذیرش رهبری (فرهنگ سازمانی) تناسب دارد.
نمودار ۱۵- انواع فرهنگ سازمانی (هریسون و هندی)

نیازهای محیط

ثبات و پایداری

انعطافپذیری

فرهنگ قدرت
فرهنگ وظیفه

خارج
کانون فرهنگ نقش فرهنگ شخصی توجه
داخل

منبع: فخیمی، ۱۳۷۹، ۲۶۳
نمودار ۱۶- انواع فرهنگ سازمانی (دنیسون و میشرا)

نیازهای محیط

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...