در این مدت که ما را وقت خوش بود مراد مـا نصیحت بود و گفتیـم

ز هجرت ششصد و پنجاه و شش حوالت با خدا کردیم و رفتیـم

قیاس کنیم، نتیجه چنین می شود که در سال ۶۵۶، پنجاه سال یا قریب به آن از عمر سعدی گذشته بود و به این تقدیر ولادتش همچنان که گفته ایم در سال ۶۰۶ یا در زمانی نزدیک به آن بوده است.» (صفا، ۱۳۷۳: ۵۸۹)
۱-۳- دوران طفولیت و نوجوانی شیخ
«سعدی درشیراز و در میان خاندانی که از علمای دین بودند ولادت یافته است. از دوران کودکی تحت تربیت پدر قرار گرفت و از هدایت و نصیحت او بهره مند گشت ولی در کودکی یتیم شد و پدر را از دست داد و ظاهراً تحت تربیت نیای مادر خود که بنابر بعضی اقوال«سعدبن مصلح الفارسی»پدر قطب الدین بوده قرار گرفت و مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت و سپس برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت. این سفر که مقدمه ی سفرهای طولانی دیگر سعدی بود، گویا در حدود سال ۶۲۱ – ۶۲۰ هجری اتفاق افتاد. زیرا وی اشاره ای دارد به زمان خروج خود از فارس در هنگامی که جهـان چون موی زنگـی در هم آشفته بود.» (صفا، ۱۳۷۳: ۵۹۲)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«سعدی در مدرسه ی معروف نظامیه ی بغداد به ادامه ی تحصیل پرداخت و در همین شهر بود که خدمت«جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن ملقب به المحتسب»را درک کرد. سعدی از این بزرگ به عنوان«مربی»و«شیخ» یاد می کند.
اما در واقع مراد سعدی از«شیخ»کسی است که وی را در علوم شرعی در کَنَف تربیت داشت نه در تصوف؛ و نعمت چنین تربیتی نسبت به سعدی برای چند تن از پیران عهد از جمله برای«شهاب الدین سهروردی» حاصل شد. تأثیر نظریات و عقاید سهروردی را در بعضی از اقوال سعدی می توان یافت.» (همان: ۵۹۴-۵۹۳)
۱-۴- سفرهای سعدی
«سعدی از همـان اوان جوانی روحی، بی آرام داشت و در یک جا پای بند نبود و میل زیادی به گردش جهـان و دیدن مردمـان داشت تا جایـی که بارهـا در اشعـار خود به این نکتـه اشاره می کند:

به هیچ یار مده خـــاطر و به هیچ دیـار
چو ماکیـــان به در خانه چند بینی جور
زمین لگد خورد از گاو و خر به علت آن

که برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار
چـــرا سفر نکنی چون کبوتر طیــار
که ساکن است، نه مانند آسمان دوّار

البته جدا از علاقه ی سعدی به جهان گردی، این نکته را نباید از نظر دور داشت که دوران آغازین زندگی سعدی، مصادف است با حمله ی مغولان به ایران و چون سعدی وطن را در معرض هجوم مغول دید و فارس را گرفتار کشمکش های خوارزم شاهیان و اتابکان، پس دل از شیراز برکند و جهان گردی خود را آغاز نمود.» (میری، ۱۳۸۰: ۱۲)
«سعدی سیاح و سالک از راه ری و خراسان به بلخ و کاشغر رفته، سپس از طریق بلخ و بامیان و دره ی کابل یا لوکر عازم سند و هند و سپس از راه اقیانوس هند به یمن و حبشه و حجاز و بغداد، همچنین انتقال وی از بغداد به شام در سال (۶۲۶) اتفاق افتاد.» (طباطبایی،۱۳۶۶: ۲۰۳)
«وی بعد از سفر به شام از آن جا به بیت المقدس سفر کرد. بنابر گفتار سعدی، وی در اقصای عالم گشت و با هر کسی ایام را به سر برد و به هر گوشه تمتعی یافت و از هر خرمنی خوشه ای برداشت و بارها به سفر حج رفته است. بنابر نقل دولتشاه“چهارده بار حج کرد و به غزا و جهاد به طرف روم و هند رفت” اما معلوم نیست اشاراتی که در این سفرها ی اخیر وجود دارد، واقعی است. به هر حال این مسافرت های طولانی که شیخ شیراز در حدود سال (۶۲۱ – ۶۲۰) آغاز کرده بود با بازگشت به شیراز به پایان رسید.» (صفا، ۱۳۷۳: ۵۹۶)
۱-۵- مراجعت به شیراز
«در مراجعت به شیراز سعدی در شمار نزدیکان سعدبن ابی بکربن سعدبن زنگی درآمد ولی نه به عنوان یک شاعر درباری، بلکه بنابر اکثر اقوال در عین انتساب به دربار سلغری و مدح پادشاهان آن سلسله، و نیز ستایش عده ای از رجال که در شیراز و یا در خارج از شیراز می­زیستند، زندگی را با آزادگی و ارشاد و خدمت به خلق در رباط شیخ کبیر شیخ ابوعبدالله می­گذرانیده و با حرمت بسیار زندگانی را به سر می برده.» (همان: ۵۹۷)
«سعدی با دنیایی از تجربه های معنوی و افکاری بلند مرتبه به شیراز می آید. در این هنگام شیراز در آرامش کامل به سر می برد و ممدوح و حامی او «اتابک ابوبکر بن سعد زنگی» بر آن دیار حکومت می کرد.

چو باز آمدم کشور آسوده دیدم
چنان بود در عهد اول که دیدی
چنین شد در ایام سلطان عــادل

پلنگــــان رها کرده خوی پلنگــی
جهانی پر آشوب و تشویش و تنگی
اتابک ابوبکر سعـــــــد بن زنگـی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...