دانلود مطالب پایان نامه ها با موضوع چه موضوعاتی در اشعار سیاسی فیتوری بارزتر است- فایل ۲۲ - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
۵ – ۲– دعوت به قیام
فیتوری از جمله چهره های فرهنـگی سیـاسی است کـه توجـه خـاصی به آفریـقا و مـردم آن و
کشورهای عربی و ملت های آنها می نماید و ضمن دفاع از آنها به بیان واقعیتها می پردازد و موجبات بیداری آنها و تحول و قیام را فراهم می نماید ، او در یکی از قصاید خود تحت عنوان « ثوره قاره » چنین می گوید :
کانت جموعُ السحب
کان الدُّجی یرخی جَناحَیه علی القَریه !
وکانت الأوجهُ ذات الأسی
ذاتِ العیون الاستوائیه
قد إنَزَوت خلَف سَرادِیبها
تحلُم بالنارِ ، و بِالثورَه
تحلُم بالثأرِ لِتاریِخها
من العدوِّ الأبیضِ الجُثّه
( اغانی افریقیا ، ص ۲۹ )
فیتوری آرزوی انقلاب مردم آفریقا را در سر دارد او با زبان رمز از ظلم و ستم سخن می گویـد و
تیرگی ستم را به تیرگی ابرهایی تشبیه می کند که بر روستا سایه انداخته اند و چهره ها غمگین اند و آرزوی انقلاب علیه دشمن سفید پوست را در سر دارند.
او در ادامه می گوید :
و قال طفل أسود :
یا أبی ، اِنّی أخافُ الرجَل الأحمرا
فهو إذا أبصَرَنی سائراً یَبصقُ فوقَ الأرضِ مستکبراً
فلاتَدَعهُ یا أبی بَینَنا
فَهوَ عَزیبٌ فوقَ هذا الثَّرَی
اُقتله … اُقتُله
فیاطالما مزّق أعماقی مستهترا ! ( همان ، ص ۳۰ )
او برای به تصویر کشیدن اوج وحشت از ستمگر و حقـارت سیاه پوسـتان توسـط سفید پوسـتان
چهره کودکی را به تصویر می کشد که به پدرش میگوید من از این مرد سرخ پوست می ترسم زیرا هر وقت به من می نگرد با تکبر روی زمین آب دهان می اندازد و او بر روی این زمین بیگانه است او را بکش.
و ادامه می دهد :
وقال شیخُ مقعِدُ
شققت جَبهَتُه السَوداءُ فأسَ الزَّمَن
کنتُ صَغیراً
عندَما أبَصَرت عَینای وجهَ الأبیضِ المُحتقن
ولم أَزل أذکرلی إخوه
مَشَوا عبیداً تَحت ثِقلِ القُیود
و السیُد الأبیضُ مِن خَلفِهِم
وسوطُه ملتصقٌ بالجُلُود
ولم أَزَل أسمَعُ أصواتَهم
و العَرَق الدامی یُغَطّی اِلجباه
والشمسُ مِن فوقهم ( همان ، ص ۳۰ )
او در ادامه قصیده از زبان پیرمردی سیاه پوست می گوید : از وقتی کودکی بودم سفید پوسـتان
را می دیدم و برادرانم را می دیدم که در غل و زنجیرند و ارباب سفید پوست آنها با تازیانه ای پشت سر آنها بود و همیشه صدای آنها را می شنیدم و می دیدم که از پیشانی عرق خون می ریزند و خورشید بالای سر آنها بود و نظاره گر وقایعی که اتفاق می افتاد.
فیتوری در قصیده ای دیگر از دیوانش تحت عنوان « الناقوس » درباره قربانیان ظلم و جور و سکوت مردم در مقابل فجایع می گوید :
نارُضحایانا
تسیلُ فی حَنایانا
فَلنَتّکی ء حِیناً علی عظامِ موتانا
ولنَصمُتِ الآنا
برجُ کنیسه قدیمه ، و راهبٌ قَلِق
و غیمَهٌ تحکِّ فَخِذَیها ، و تعبرالأفق
و رَجُّلٌ بلاعُنق
و امرأهٌ علی الرَّصیفِ تَنزَلِق
و قطَّلهُ فی أسفِل السُّلّمِ تَختَنِق
و صوتُ ناقوسٍ یَدُقّ
یرسُم نَصف دَورهٍ علی الفضاء
و یَدُقّ ! ( اغانی إفریقیا ، ص ۲۳۳ – ۲۳۴ )
او در قصیده « الناقوس » با بهره گرفتن از صوت الف با رعایت موسیقی داخلی کلمات در ایـجاد
حزن و اندوه می گوید آتش قربانیان ما در درون ما جاری می شود و باید زمانی بر استخوانهای مردگانمان تکیه زنیم و اکنون سکوت کنیم.
او در اوج فاجعه و مصیبت هنگامی که مردی بدون گردن است و زنی در پیاده رو افتـاده است و
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:05:00 ق.ظ ]
|