به چشم سوختگان، خون گریه بند آمد
زگیسوان حنا بسته، رنگ، هجرت کرد
بیا ز قلّه‌ی نفرت کمی فرود آییم
که از غرور خود اینجا پلنگ هجرت کرد»(همان، ص۱۵۵).
«دوش زهرم به خواب می‌دادند
نمکم در سراب می‌دادند
پریان با نوازش دیوان
غیرتم را عذاب می‌دادند
هرکسی را که فهم درد نبود
علف و جای خواب می‌دادند»(همان، ص۲۵۳).
«گر فقر نانی است، هدر گریه می‌کنم
ور فقر آنی است، هبا گریه می‌کنی»(همان، ص۵۳).
«شاعری دیشب برای چارکی نان گریه کرد

کار مشکل شد، که آن بیچاره آسان گریه کرد»(همان، ص۵۶).
«ساز بوی نان گرفت، آواز هم
دفن شد آواز مسکین، سازهم»(همان، ص۷۰).
«قسم به کاکل در خون نشسته‌ی فرهاد
که جای خسروِ مردم ستیزی اینجا نیست»(همان، ص۱۰۰).
«چگونه آب کنم برف‌های سنگین را
چگونه گریه کنم چشم‌های غمگین را»(همان، ص۱۶۷).
هفت- مضامین مذهبی و انقلابی:
شالوده‌ی انقلاب اسلامی به رهبری یک شخصیت مذهبی تمام عیار، بر پایه‌ی مذهب تشیع دوازده امامی بنیان نهاده شد؛ مردم، عدالت، آزادی و آزادگی، رفاه، استقلال، بازگشت هویت و… خود را در اسلام می‌جستند از همین رو، با نگاه به تجربیات تلخ مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت، اسلام خواهی را به تمام معنا مدنظر قرار دادند.
شاعران انقلاب نیز همگام با مردم به شعر مذهبی و انقلابی روی آوردند. در این دوره علاوه بر رواج شعرهای انقلابی، شعرهای مذهبی و مدحی از رونق چشمگیری یافت اوج این پیوند در شعرهای عاشورایی متجلّی شد؛ البته مدح پیغمبر اکرم (ص) و ائمه‌ی اطهار(ع) به سرعت رواج یافت و شاعران در پرداختن به این موضوعات همت دوچندانی به خرج دادند.
ورود الفاظ و اصطلاحات قرآنی و تلمیح به داستان‌های آن و رواج بهره‌گیری از احادیث ائمه اطهار (ع) و احکام و عقاید شیعی و کتب معتبر نظیر نهج‌البلاغه، از ویژگی‌های شعری دوره‌ی انقلاب اسلامی است.
در زیر به ابیاتی از غزل‌های فرید با مضامین انقلابی و مذهبی اشاره می‌شود:
«سرّ نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»
«در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه جا می‌ماند اگر زینب نبود»(همان، ص۲۴۹).
در غزلی دیگر در مدح حضرت ام البنین (س) می‌گوید:
«چه دارد این شب خونین در آستین امشب
که نیست صحبتی از صبح راستین امشب
بشیر واقعه روز است گرچه این شبِ کور
کشیده بر سر خورشید پوستین امشب»(همان، ص۲۷).
در غزلی دیگر، شاعر در رثای جانبان انقلاب چنین باشکوه می‌سراید:
«در حریم عشق‌بازی دست و پا گم کرده‌ام
عاشقم، خود را به بوی آشنا گم کرده‌ام
در شب میلاد جانبازی، به رسم اشتیاق
لحظه دیدار جانان، دست و پا گم کرده‌ام»(همان، ص۱۵۹).
فرید در منقبت شهید شش ماهه‌ی کربلا، حضرت علی اصغر(ع)، چنین می‌سراید:
«گل سرخ و سپید کوچک ما
اصغر ما، شهید کوچک ما
درِ گلخانه‌ی شهادت را
می‌گشاید کلید کوچک ما»(همان، ص۱۶۱).
و در غزلی بلند در مدح حضرت امیر المؤمنین (ع) ندا سر می‌دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...