پیامد
انتظار اثربخشی
انتظار پیامد
منبع: ابراهیمی بخت، ۱۳۸۶، ۱۷
انتظارات پیامد و اثر بخشی (کارآمدی) متمایز هستند، چرا که فرد می‌تواند معتقد باشد که یک دوره عمل خاص، موجب پیامدهای مشخص می‌گردد، اما در مورد نحوه انجام آن کنش‌ها مردد باشد.
شدت اطمینان مردم به خود کارآمدی‌شان معین می‌کند که آن ها به آزمایش، حتی کنار آمدن با موقعیت‌های مشکل خواهند پرداخت یا نه (بندورا، به نقل ازهمان منبع).
خودکارآمدی رگه شخصیتی[۴۷] نیست. بسیاری از مفاهیم مهارگری و صلاحیت مانند عزت نفس، موضع مهارگری، خوش‌بینی، امیدواری و سخت‌رویی به عنوان رگه یا شبه رگه در نظر گرفته می‌شوند.
خودکارآمدی به عنوان رگه شخصیتی تعریف و ارزیابی نشده است، بلکه باورهای فرد در مورد توانایی انجام مهارت‌ها و توانایی‌ها برای دستیابی به اهداف و پیشرفت طرح ریزی شده در شرایط و موقعیت خاص می‌باشد(مادوکس به نقل از همان منبع، ۱۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

-خودکارآمدی خود پنداری[۴۸] نیست. داوری فرد در مورد صلاحیت خودش می‌باشد.بنابراین خودکارآمدی ادراک شده[۴۹] عبارت است از باورهای فرد درباره قابلیت‌هایش برای انجام سطوح طرح ریزی شده عملکرد و پیشرفت و مهار رویدادهایی که در زندگی‌اش تأثیر بسزایی دارند (بندورا،۱۹۹۸، به نقل از همان منبع ).
-خودکارآمدی، باوری است که یک فرد در مورد انجام یک رفتار مشخص دارد. و اطمینان به توانایی خود در کنترل افکار، احساسات و فعالیت‌هاست و بنابراین روی پیامد اعمال مؤثر است. انتظارات خودکارآمدی بر عملکرد واقعی افراد ، هیجانات،انتخاب رفتار و سرانجام میزان تلاش و کوششی که صرف یک فعالیت می‌شود مؤثر است( میلتیادو و سیونی، ۲۰۰۳، به نقل از همان منبع).
۲-۳-۲-اثرات باورهای خودکارآمدی
عمده‌ترین و اصلی‌ترین مکانیسم در کارکرد شناختی انسان، باورهای خودکارآمدی است. باورهای افراد در مورد لیاقت‌هایشان جهت اعمال کنترل روی حوادث مؤثر بر زندگی اصطلاحاً باورهای خودکارآمدی نامیده می‌شوند (بندورا،۱۹۹۱ ، به نقل از همان منبع).
باورهای خودکارآمدی مبنای انگیزش، بهزیستی و دستاوردهای بشری می‌باشد. به این دلیل است که با وجود این که مردم باور دارند اعمالشان می‌تواند نتایجی را که می‌خواهند به بار آورد، اما در صورت مواجه با مشکل کمتر تمایل به عمل دارند.
برخی از پژوهش‌های پیشین این فرض‌ها را مورد تأیید قرار داده‌اند. این پژوهش‌ها نشان داده‌اند که باورهای مربوط به توانایی به طور مثبت بر کاربرد راهبردهای یادگیری اثر می‌گذارند. افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند نسبت به کسانی که خود تردیدی بر آن‌ها حاکم است، راهبردهای یادگیری بیشتری را بکار می‌برند. از طرف دیگر بر اساس نظریه بندورا خودکارآمدی زمانی که به تکلیف معینی اختصاص داشته باشد، یعنی شامل قضاوت‌های فرد در مورد توانایی خود در انجام تکالیف معینی باشد؛ پیش‌بینی بهتر و دقیق‌تر برای پیشرفت تحصیلی است. بندورا معتقد است که باورهای خودکارآمدی مورد انتظار افراد در حوزه فعالیت‌های خاص یا موقعیت‌های خاص تغییر می‌کند. برای مثال یک دانش‌آموز ممکن است در زمینه ریاضیات باور خودکارآمدی قوی داشته باشد اما در مهارت نوشتن یا در مهارت‌های ادبی باورهای ضعیفی داشته باشد. بنابراین به احتمال بیشتر ترجیح می‌دهد درس‌هایی را دنبال کند که تأکید بر ریاضیات دارند به جای انتخاب درس‌هایی که بر ادبیات تکیه می‌کنند. علاوه بر این بندورا معتقد است که وقتی کودکان بزرگتر شده و به کلاس‌های بالاتر می‌روند انگیزه عامل مؤثرتر و مهمتر در آموختن می‌شود و دانش آموزانی که خود را با کفایت و لایق می‌دانند کمتر تحت تأثیر شرایط قرار می‌گیرند (بندورا، ۱۹۸۹،به نقل از یوسفی،۱۳۸۷، ۳۵ ).
۲-۳-۳- منابع باورهای خودکارآمدی
به نظر بندورا داوری شخصی درباره سطح کارآیی شخصی او (باور خودکارآمدی) بر اساس چهار منبع اطلاعاتی شکل می‌گیرد. این چهار منبع عبارتند از:
۱- دستاوردهای عملکردی (با تجربه‌های شخصی)
۲-تجربه‌های جانشینی یا مشاهده عملکرد دیگران،
۳-ترغیب کلامی
۴-حالت‌های فیزیولوژیکی و هیجانی (بندورا، ۱۹۸۲ به نقل از یوسفی، ۱۳۸۷،۳۶ )
وضعیت جسمانی و فیزیولوژیکی که فرد با توجه به آن در مورد توانایی‌ها و قابلیت‌های خود قضاوت می‌کند نمودار(۲-۱۰) این وضعیت را نشان می‌دهد.
منبع: بندورا، ۱۹۹۷، به نقل از بختیاری، ۱۳۸۶، ۵۶
حصول عملکردی(تجربه مستقیم)
تجارب جانشینی
ترغیب کلامی
حالت فیزیولوژیکی
نمودار ۲- ۷منابع عمده انتظارات خودکارآمدی
۲-۳-۴- مراحل رشد خودکارآمدی
خودکارآمدی در انسان به طور ناگهانی و یکدفعه ایجاد نمی‌شود بلکه در گذر زمان و طی مراحل مختلفی در انسان شکل می‌گیرد که در ذیل به مقاطع حساس رشدی که خودکارآمدی در آن رشد می‌یابد اشاره می‌شود.
کودکی:
خودکارآمدی در انسان به تدریج رشد می‌کند. زمانی که کودکان می‌کوشند تا بر محیط پیرامون خود اعمال نفوذ کنند، پرورش و رشد خودکارآمدی را آغاز می‌نمایند آن‌ها با آموختن و توانایی‌هایی چون زبان، مهارت‌های اجتماعی و … بر محیط خود تأثیر می‌گذارند. در دوران کودکی خانواده سهم عمده‌ای در خودکارآمدی و تحول باورهای خوکارآمدی کودکان دارند، تعاملی بین کودک و والدین برقرار می‌شود، والدین محیط تحریک کننده را برای کودک خود فراهم می‌کنند. والدین اجازه آزادی رشد و کاوش را به کودکان می‌بخشند و این تجربیات اولیه کارایی‌ساز در این مراحل بر والدین متمرکز است. جایگاه خواهر و برادر (ترتیب تولد)، کامل بودن خانواده (آیا کودک با پدر یا بامادر و یا با هر دو زندگی می‌کند) و تعداد افراد خانواده در چگونگی شکل‌گیری باورهای خودکارآمدی کودکان تأثیر می‌گذارد (فلامر[۵۰] ،۱۹۹۵ به نقل از ابراهیمی بخت، ۱۳۸۶، ۳۰).
تأثیر دوستان و همسالان در خودکارآمدی کودکان از چند طریق صورت می‌گیرد.یکی از این راه ها سرمشق‌گیری از کودکانی است که شبیه او هستند. کودکانی که تجربه بیشتری دارند و مطمئن‌ترند.مدرسه محل تحول صلاحیت‌های شناختی و کسب دانش و مهارت‌های ضروری حل مساله برای مواجهه اثر بخش با اجتماع بزرگ‌تر می‌باشد.
نوجوانی:
هر دوره‌ای از رشد، چالش‌های خاص خود را دارد. تجربیات انتقالی نوجوانی، شامل کنار آمدن با درخواست‌ها و فشارها، از آگاهی جنسی گرفته تا انتخاب دانشگاه و شغل می‌باشد. در دوران نوجوانی و جوانی گروه همسالان و محیط مدرسه اهمیت فوق العاده زیادی پیدا می‌کنند. نوجوانان با فرا رسیدن این دوره باید یاد بگیرند که مسئول کارهای خود باشند و این امر مستلزم آموختن مهارت‌های تازه و شیوه‌های زندگی در جامعه بزرگسالان است.در هر موقعیت که مستلزم سازگاری است نوجوان باید شایستگی‌های جدید، ارزیابی‌های جدید از توانایی‌هایش را ایجاد نماید، بندورا خاطر نشان ساخت که موفقیت در این مرحله انتقالی بین کودکی و بزرگسالی به سطح کارایی شخص ایجاد شده در سال‌های کودکی بستگی دارد (شولتز،۱۳۷۷،به نقل از بختیاری، ۱۳۸۶، ۶۸ ).
بزرگسالی:
بندورا بزرگسالی را به اوان بزرگسال و سال‌های میانی تقسیم کرده است. اوان بزرگسالی مستلزم سازگاری‌های بیشتر چون ازدواج کردن، پدر یا مادر شدن و ارتقاء شغلی است. افراد ممکن است دوباره زندگی‌شان را ارزیابی کرده و درخودکار آمدی مربوط به عملکرد فیزیکی خود شک کنند و موفقیت‌های خودکارآمدی را در زمینه‌های دیگر جستجو کنند که آمادگی برای یک شغل جدید ممکن است از نتایج آن باشد. کارایی شخصی زیاد برای عملکرد موفق در این تکلیف‌ها ضروری است. افرادی که کارایی شخصی کمی دارند، نمی‌توانند با این موفقیت‌های اجتماعی برخوردی شایسته داشته باشند و احتمالاً از عهده سازگاری نیز بر نمی‌آیند.
پیری:
ارزشیابی‌های خودکارآمدی در پیری دشوار است. توانایی‌های ذهنی و جسمی رو به کاهش، بازنشستگی از کار فعال و کناره‌گیری از زندگی اجتماعی،دور جدیدی ازخود ارزیابی رامی‌طلبد و پایین بودن خودکارآمدی می‌تواند به صورت نوعی پیشگویی کام‌بخش تأثیر بیشتری بر کارکرد جسمی و ذهنی بگذارد. ممکن است با کم شدن حافظه به خودکارآمدی خود آسیب برسانند و عزت نفس‌شان کاهش می‌یابد و به همین علت شاید نتوانند در یک شغل به مدت طولانی دوام بیاورند. اگر سالخوردگان درباره خودکارآمدی‌شان غیرمطمئن بوده و انتظار شکست داشته باشند، آن‌ها ممکن است دامنه فعالیت‌هایشان را محدود کرده و تلاش کمتری کنند که در نتیجه شکست آن‌ها حتمی می‌شود (بختیاری، ۱۳۸۶، ۶۳). برای مثال کاهش احساس اثر بخشی شخصی در مورد میل جنسی می‌تواند به کاهش فعالیت جنسی انجامد، کارآیی جسمی کم می‌تواند به خستگی و محدود شدن فعالیت‌های جسمی منجر شود. اگر ما معتقد شویم که دیگر کاری نمی‌توانیم انجام دهیم پس ممکن است حتی تلاش هم نکنیم به نظر بندورا، احساس خودکارآمدی عامل مهمی در تعیین موفقیت یا شکست در سراسر عمر محسوب می‌شود (شولتز، به نقل از همان منبع، ۶۹ ).
۲-۴- تعهد سازمانی
امروزه تعهد سازمانی به صورت یکی از انواع تعهد به حرفه و تعهد به اتحادیه و تعهد به مسیر شغلی و … در ادبیات موضوع رفتار سازمانی به عنوان یک متغیر مورد مطالعه وسیع قرار گرفته است. توجه به این عامل ناشی از تأثیرات آن بر وفاداری افراد نسبت به سازمان، پذیرش اهداف سازمانی و ماندگاری افراد در سازمان و رابطهٔ آن با انگیزش، رضایت شغلی و تأخیر یا ترک خدمت می‌باشد.
۲-۴-۱- مفاهیم و تعاریف تعهد سازمانی
در مطالعات رفتار سازمانی تأکید بر نگرش‌های مربوط به کار می‌باشد و بیشتر این مطالعات در ارتباط با سه نگرش، وابستگی شغلی ، رضایت شغلی و تعهد سازمانی است.
ارائه تعریفی شفاف و روشن از تعهد به علت وجود تفاسیر و برداشت‌های متفاوت از آن مشکل است. به عنوان مثال مورو[۵۱] ۲۵ مفهوم مرتبط با تعهد را در ادبیات مربوطه شناسایی کرده است. دلیل این ابهام و مغایرت‌ها ناشی از ضعف مدل ویژه تعهد می‌باشد (کوپر و هرتلی[۵۲]، ۱۹۹۷، به نقل از مقصودی، ۱۳۸۴، ۱۸).
اصطلاح تعهد عمدتاً به پیش شرط‌ها با پیامدها و به همان ترتیب به فرایند دلبستگی و متعهد شدن با حالات تعهد و دلبستگی اشاره می‌کند (ریلی و چاتمن[۵۳]، ۱۹۸۶، همان منبع).
مودی و همکاران ۱۹۸۲ اولین تئوری وسیع تعهد سازمانی را ارائه داده‌اند و آلن و مایر با توجه به پیشینه موضوع دریافتند که تعاریف ارائه شده، بطور کلی سه موضوع کلی را شامل می‌شود.بنابراین به عنوان نتیجه بررسی‌های آلن و مایر ۱۹۹۷ می‌توان گفت تعهد به عنوان وابستگی روایی ممکن است به سه شکل عاطفی- هنجاری- مستمر می‌باشد
۲-۴-۱-۱- تعاریف مبتنی بر وابستگی عاطفی (تعهد عاطفی و روانی)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...