اما ریمر[۴۴] دهه ۱۹۸۰ میلادی را آغاز توجه دوباره به مفهوم سبک زندگی می‌داند. سبک زندگی در دهه ۱۹۸۰ معنایی تازه یافت و به واژه‌ای عامه پسند تبدیل گشت و اغلب برای تحقیقات اجتماعی- جمعیت شناختی یا تحقیقات مربوط به دسته‌بندی رفتار مصرف‌کننده استفاده شد(ایراندوست، باینگانی و احمدی ،۱۳۹۲).

۲-۲-۲ ریشه شناسی سبک زندگی

اصطلاح سبک زندگی از دو واژه استایل و لایف[۴۵] تشکیل شده است. معنای واژه زندگی تا اندازه‌ای روشن است، اما مفهوم سبک(نوع یا روش) نیاز به توضیح دارد. در تعریف آن آمده است شکل‌دادن یا طراحی چیزی(نظیر موی سر و اسباب و وسایل منزل) تا بدین شیوه جالب و جذاب به نظر آید. به عبارتی کیفیت برتر در ظاهر طراحی یا رفتار(کمبریج[۴۶]،۲۰۰۶) یا شیوه مشخص و تکنیک خاصی که توسط آن چیزی انجام، ایجاد یا اجرا می‌شود (وبستر[۴۷]،۲۰۰۴).

با بررسی در معانی سبک در لغت‌نامه‌های مختلف دیگر، چند نکته قابل توجه است: اول اینکه دسته اول بر ویژگی زیبایی‌شناختی سبک تکیه دارند و دسته دوم بر جنبه تمایز‌بخشی سبک به خصوص برای برتری و دسته سوم تجسم امروزین سبک به خصوص ابعاد تجملی زندگی را نشان می‌دهند. دوم آنکه سبک بیشتر جنبه شکلی، روشی و فنی دارد.

‌در مورد معنای ترکیب سبک زندگی نیز می‌توان گفت الگوهای مشخص نسبی کنش و فرهنگ که مردم را از یکدیگر تمایز می‌دهند(کمبریج،۲۰۰۶) و در جایی دیگر به روش خاصی از زندگی یک فرد یا گروه (آکسفورد[۴۸]،۲۰۰۸) گفته شده است.

۳-۲-۲ مفهوم شناسی سبک زندگی

سبک زندگی سیستم خاص زندگی است که به یک فرد، خانواده یا جامعه با هویت خاص، اختصاص دارد. در واقع، هندسه کلی رفتار بیرونی است و افراد، خانواده ها و جوامع‌ را از هم متمایز می‌سازد. سبک زندگی را می‌توان مجموعه‌ای کم و بیش جامع و منسجم از عملکردهای روزمره یک فرد دانست که هویت او را برای دیگران مجسم می‌کند. سبک زندگی، کاملاً قابل مشاهده است. شریفی(۱۳۹۱) در ارتباط سبک زندگی با آداب بیان می‌کند که آداب، یعنی رفتارهای ساده و جلوه‌های ظاهری رفتار، که وقتی به صورت یکپارچه در نظر گرفته می‌شود، سبک زندگی را رقم می‌زند. مصرف، معاشرت، لباس پوشیدن، حرف‌ زدن، تفریح، اوقات فراغت، آرایش ظاهری، طرز‌خوراک، معماری شهر و بازار و منازل، دکوراسیون منزل و امثال آن، در یک بسته کامل از سبک زندگی قرار دارند. این جلوه‌های رفتاری، ظهور خارجی شخصیت انسان در محیط زندگی و نشانی از عقاید، باورها، ارزش‌ها و علاقه های او هستند و ترکیب آن ها، ترکیب شخصیت فردی و اجتماعی فرد را می‌نمایاند.

مهدوی کنی(۱۳۸۷)سبک زندگی را اموری می‌داند که به زندگی انسان اعم از بُعد فردی، اجتماعی، مادی و معنوی او مربوط می‌شود. اموری نظیر بینش ها(ادراکات و معتقدات) و گرایش‌ها(ارزش‌ها، تمایلات و ترجیحات) که اموری ذهنی هستند و رفتارهای بیرونی، جایگاه‌های اجتماعی و دارایی‌ها که اموری عینی می‌باشند.

مفهوم سبک زندگی از دیدگاه آدلر(به نقل از شفیع آبادی و ناصری،۱۳۹۰) مجموعه‌ای از عقاید، طرح‌ها و نمونه های عادتی، رفتار، هوی‌و‌هوس‌ها، هدف های طویل المدت، تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که برای حفظ امنیت فرد ضروری به نظر می‌رسد. روش تفکر، نوع احساسات، ادراکات و حتی چگونگی رؤیاها در سبک زندگی مطرح شده اند. در واقع سبک زندگی عکس‌العمل فرد در برابر سختی‌های زندگی است.

سازمان بهداشت جهانی(کر[۴۹] به نقل از طغیانی، کجباف و بهرام پور،۱۳۹۲) سبک زندگی را الگوهای مشخص و قابل تعریف رفتار می‌داند که از تعامل بین ویژگی‌های شخص، برهم‌کنش روابط اجتماعی و موقعیت‌های محیطی و اجتماعی – اقتصادی، حاصل می‌شود.

۴-۲-۲ سبک زندگی از نگاه نظریه‌پردازان

در میان پژوهشگران متأخر، سوبل[۵۰] ، معتقد است تقریباً هیچ اتفاق‌نظری در مفهوم سبک زندگی وجود ندارد. رابرتز[۵۱] هم، بر آن است که مفهوم سبک زندگی در تملک شخصی جامعه‌شناسان و دیگر نظریه‌پردازان و محققان نیست که هر‌گونه خواستند آن را تعریف کنند. هر کس صرفاً تلاش دارد تا تعریفی را که پذیرفته، با توجه به یافته های تجربی حاصل از آن، توجیه کند(ویال[۵۲]،۲۰۰۲؛ به نقل از ایراندوست، باینگانی و احمدی،۱۳۹۲). این آرا حاکی از دشوار بودن ارائه تعریفی جامع و مانع از سبک زندگی است.

با این همه نظریه های موجود را به دوگروه کلی تقسیم کرده‌اند. گروه اول مجموعه نظریاتی هستند که سبک زندگی را از نوع رفتار در نظر می‌گیرند و در این حیطه ارزش‌ها و نگرش‌ها و جهت‌گیری‌های ذهنی افراد را خارج می‌کنند. اما در رویکرد دوم ارزش‌ها و نگرش‌ها نیز بخشی از سبک زندگی دانسته شده است. جامعه‌شناسی رویکرد اول را پذیرفته و روانشناسی نیز رویکرد دوم را مورد توجه قرار داده است (فاضلی،۱۳۸۲).

دیدگاه جامعه‌شناختی سبک زندگی را نمود عینی رفتار می‌داند که به صورت‌های مختلف در مصرف همچون مد و آرایش، لباس، تزیین خانه، اتومبیل، غذا، ورزش، تفریح، محصولات فرهنگی و غیره خود را نشان می‌دهد. در این میان لیزر[۵۳] برای نخستین بار مفهوم مصرف را در سبک زندگی موضوع محوری قرار داد. از دید او، شیوه‌ خرید کالا در فرد و همچنین مصرف کالای خریداری شده، سبک زندگی مصرف کننده می‌شود(فاضلی،۱۳۸۶).

از نظر زیمل نیز، سبک زندگی مفهوم خاصی دارد. او هر نمود خارجی رفتار که فردیت هر شخص در بستر فرهنگی خاص خودش را نشان می‌دهد سبک زندگی می نامد. وی تجسم تلاش انسان برای یافتن ارزش‌های اساسی یا به بیانی دیگر شخصیت بی‌همتای فرد در فرهنگ خود و نشان‌دادن آن به دیگران را سبک زندگی می‌داند(مهدوی کنی،۱۳۸۶).

سوبل هم سبک زندگی را مجموعه‌ای از رفتارهای قابل مشاهده و معنی‌دار می‌داند که از سوی افراد تعریف می‌شود‌(سوبل،۱۹۸۱؛ به نقل از ایراندوست، باینگانی و احمدی،۱۳۹۲). از نظر گیدنز[۵۴] (ترجمه موفقیان، ۱۳۸۸) سبک زندگی، مجموعه‌ای از رفتارهاست که فرد آن ها را به کار می‌گیرد تا نه فقط نیازهای جاری خود را برآورد بلکه روایت خاصی را که او برای هویت شخصی خود انتخاب کرده در برابر دیگران نیز مجسم سازد. از نظر بوردیو[۵۵] سبک زندگی تجسم‌یافته انتخاب‌های افراد است که به شکل رفتار درآمده و قابل مشاهده هستند(باکاک[۵۶]، ترجمه صبری،۱۳۸۱).

اما تعدادی دیگر از دیدگاه‌ها که در عرصه سبک زندگی وجود دارد، وجه روانشناختی دارند و برگرفته از دیدگاه آلفرد آدلر در این‌باره هستند. آدلر(به نقل از احمدی،۱۳۸۲) مفهوم سبک زندگی را در بیان‌های متفاوت، مانند خود، شخصیت، فردیت، وحدت و یگانگی شخصیت، شکل‌دهنده فعالیت‌های خلاق فرد، شیوه مواجهه با مشکلات، عقیده و نظر فرد درباره خود و مشکلات زندگی و نگرش کلی فرد نسبت به زندگی مطرح ‌کرده‌است.

در روانشناسی فردنگر آدلر، حرکت مردم به سوی هدف‌های انتخاب شده خود با این تفکر که آن ها را به موقعیتی در زندگی می‌رساند و امنیت و عزت نفس را برای آن ها رقم می‌زند سبک زندگی نام دارد(علیزاده،۱۳۸۳). ‌بنابرین‏ می‌توان از نظر آدلر سبک زندگی را، روشی برای دنبال کردن هدف‌های زندگی دانست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...