کوه با داود گشته همرهی
لحن داودی به سنگ و کُه رسید

هر دو مطرب مست در عشق شهی[۳۴۸]
گوش آن سنگین دلانش کم شنید[۳۴۹]

۲۴-۴٫ تسخیر و هم‌نوایی مرغان هوا با داود(علیه السلام)

افزون بر همراهی کوه­ها با داود در تسبیح خداوند، پرندگان آسمان نیز هم­نوای صدای محبوب او بودند تا میخ­های زمین و مرغان هوا تسبیح خویش را با اوراد آن ولی خدا به جای آورند« سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْنَ وَ الطَّیْر:… و مرغان را [نیز رام کردیم‏]».[۳۵۰]

کوه و مرغان هم رسایل با دمش
لحن داودی چنان محبوب بود

هر دو اندر وقت دعوت مَحْرمش[۳۵۱]
لیک بر محروم بانگ چوب بود[۳۵۲]

۲۴-۵٫ تسخیر باد

تندبادی که سفر یک ماهه را به اندک زمانی انجام می­داد رام و مسخر سلیمان بود هر جا که تصمیم می‌گرفت به فرمان او نرم و روان می‌شد که هر اندازه و گونه که بخواهد آن را تنظیم کند و به این سو آن سو رهبری کند:« لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَهً تَجْری بِأَمْرِه…: و براى سلیمان باد تندرو را [رام کردیم‏] که به فرمان او به سوى سرزمینى روان مى‏شد که در آن برکت نهاده‏ایم‏».[۳۵۳] اما امروزه که در دوران پست مدرن به سر می‌بریم بادها چنان بی اختیار بیابان‌ها و خیابان‌ها را در می نودند و ویرانه به جای می‌گذارند
و در کشتی‌های بزرگ را به تلاطم می‌افکنند که مجالی برای اندیش در مهارش نمی‌گذارند چه

رسد به رام کردنش. و از این رو کار سلیمان آن لی پر توان خدا امری فرامعمول و خارق عادت به شما می‌رود.

باد حمال سلیمانی شود
صرصرى مى‏برد بر سر تخت شاه

بحر با موسی سخن دانی شود[۳۵۴]
هر صباح و هر مسا یک ماهه راه‏‏[۳۵۵]

کوتاه اینکه، عالمی در دست سلیمان نبیّ(علیه السلام) بود. ابر و باد و جن و انس و حیوان در تسخیر یک ولیّ خدا و پیامبری پادشاه­گونه از اموری است که به­مثل آن در تاریخ نیامده است.

۲۵٫ نرم شدن آهن در دستان ولیّ خدا

آهن نماد سخت و نشکن بودن است و مایه جنگ و ستیز[۳۵۶] به گونه ای که «برای برابر ساختن کوه‌ها از آن بهره می‌برند.»[۳۵۷] اما در دستان دوستان خدا همچو موم نرم خواهد شد: «أَلَنَّا لَهُ الْحَدید: آهن را برایش نرم کردیم‏»[۳۵۸] چرا که با نزدیکی به قدرت مطلق توانی الهی یافته‌اند. کاری شگفت که داوود پیامبر(علیه السلام) انجام می‌داد امری که جز ولیّ خدا را نشاید.
صنعت زره­سازی با دستان این ولیّ خدا آغاز شد.[۳۵۹]
آهن اندر دست تو چون موم شد چون زره سازی ت را معلوم شد[۳۶۰]

۲۶٫ شگفتی‌هایی از برخی حیوانات

تا به اینجا همه گفته­ها در بیان نیروها و کارهای حیرت­آور آدمی بود. اما متعال تقدیر خداوند
متعال، گاه بر این مقدر شده است که حیوانی مجرای امری اعجاز­آور شود و در قرآن کریم نمونه­ایی
از این دست یافت می­ شود.

۲۶-۱٫ کارهای شگفت هدهد

پیغام­بری هدهد، درک مسئله­ دقیق توحید و نیز گزارش موحد نبودن ملکه سبأ و اهل دیارش به حضرت سلیمان همراه با استدلال(علیه السلام)، چیزی فرای از منطق­الطیر حضرت سلیمان(علیه السلام) است، که سخن از فهم یگانگی خداوند متعال است که آدمی را در حیرت بیشتری می­نهد: «وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ…: و [سلیمان‏] از حال مرغان پرس و جو کرد، آن گاه گفت: مرا چه شده است که «هدهد» را نمى‏بینم یا [اینکه‏] غایب است…‏»« وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُون: او و قومش را [چنان‏] یافتم که به جاى خدا براى خورشید سجده مى‏کنند و شیطان کارهایشان را برایشان آراسته، و آنان را از راه [خدا] باز داشته است، پس آنان راه نمى‏یابند»[۳۶۱]

۲۶-۲٫ بازماندن سگ اصحاب کهف پس از صدها سال

با اینکه سگ از منفورترین جانداران در نزد آدمیان جلوه نموده است اما فرمان الهی به شگفتی­ساز بودن همین موجود رقم خورده است و این حیوان را با آن مردان خدا سالم و زنده نگه داشته است و چه شیرین ترسیم می­ کند این صحنه را قرآن کریم، آنجا که می­فرماید: «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصید: و سگشان دو دستش را بر آستانه­ در گشاده بود.»[۳۶۲]

۲۶-۳٫ کار شگفت‌انگیز پرندگان در زمین‌گیر کردن اصحاب فیل

در سال­های پیش از اسلام، آنگاه که خداوند نیرنگ فیل­بانان را به تباهی کشاند، بدین وسیله که:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...