منابع پایان نامه درباره بررسی رابطه بین عملکرد بازاریابی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
به همین ترتیب سایر عوامل ساختاری صنعت میتوانند در شرایطی منبع مزیت رقابتی باشد. شاخصهای کلان محیطی نیز میتوانند منبع مزیت رقابتی بشاد. به عنوان مثال، شرکتهای آلمانی به خاطر برخورداری این کشور از نیروی انسانی ماهر در صنعت اپتیک در این صنعت دارای مزیت رقابتی قابل ملاحظه نسبت به رقبای جهانی هستند. یا وجود نهادهای پولی و سرمایه ای کارآمد و نیز نرخ بهره پایین ضمن این که دسترسی مناسب و به موقع شرکتهای ملی را به منابع مالی مورد نیاز فراهم میکند امکان سرمایهگذاری جهت ارتقای قابلیتهای نواوری و کیفیت محصول را با قیمت تمام شده رقابتی برای شرکتهای ملی در مقایسه با رقبای جهانی فراهم میآورد. بنابراین محیط صنعت و محیط ملی میتوانند منبع مزیتی مناسب برای سازمانها باشند. همچنین منابع استراتژیک که شامل آن دسته از منابع منحصر به فرد سازمان است باعث تمایز و تفاوت در عملکرد سازمان با رقبایش شده و از حیث عملکرد بازار، فاصله دست نیافتنی برای سازمان ایجاد میکند که به وسیله اقدامات رقابتی، به راحتی نمی توانند به آن برسند یا آن را پر کنند. البته تقسیمبندی بین منابع استراتژیک و منابع رقابتی دقیق نیست. با این حال میتوان گفت که منابع استراتژیک اشاره به آن دسته از منابع دارد که قوانین و ماهیت بازی را تغییر میدهد و منابع رقابتی اشاره به آن دسته از منابع دارد که سازمان را قادر میسازد در محیط رقابتی بازی را تا انتها دهد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۵-۶- مدل الماس پورتر:
مدل الماس پورتر، رقابتپذیری را حاصل تعامل و بر همکنش چهار عامل اصلی میداند:
فاکتورهای درونی؛ شرایط تقاضای داخلی؛ صنایع مرتبط و حمایت کننده؛ استراتژی، ساختار و رقابت. به اعتقاد «پورتر»، این فاکتورهای چهارگانه به صورت متقابل بر یکدیگر تأثیر دارند و تغییرات در هر کدام از آنها میتواند بر شرایط بقیه فاکتورها مؤثر باشد (مرادی،شفایی،۱۳۸۴، ۶۸). علاوه بر آن، دو عامل بیرونی دولت و اتفاقات پیشبینی نشده نیز بر عوامل چهارگانه تأثیر غیر مستقیم دارند و از طریق تأثیر بر آنها میتوانند در رقابتپذیری نیز تأثیرگذار باشند.
الف) فاکتورهای درونی: مجموعهای از عوامل مؤثر در تولید کالا یا خدمات، مانند مواد اولیه،کیفیت و میزان دسترسی به آن، نیروی انسانی بدون مهارت و یا ماهر و آموزش دیده، بهره وری و خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی، زیرساختها، مسائل تکنولوژیک، میزان سرمایه و دسترسی به آن، توانمندیها و قابلیتهای مدیریتی و… که برای رقابت در عرصه بازارهای رقابتی ضروری است، فاکتورهای درونی را تشکیل میدهند. پورتر فاکتورهای درونی را در دو دسته تقسیم بندی میکند (مرادی،شفایی،۱۳۸۴، ۷۱).
فاکتورهای عمومی: شامل مواردی مانند مواد اولیه، انرژی، نیروی انسانی بدون مهارت خاص.
فاکتورهای تخصصی: شامل مورادی مانند نیروی انسانی ماهر و متخصص، دانش فنی پیشرفته و فناوری پیشرفته. فاکتورهای تخصصی در مقایسه با فاکتورهای عمومی مزیت رقابتی پایدارتری را ایجاد میکند.
ب) شرایط تقاضای داخلی: شرایط تقاضای داخلی ماهیت و چگونگی تقاضا را در بازارهای داخلی برای محصولات یک صنعت مشخص میکند. اندازه و رشد تقاضا در رقابتپذیری صنایع تأثیر بسزایی دارد. پورتر معتقد است که وجود بازار داخلی بزرگ و در حال رشد موجب تشویق سرمایهگذاران برای توسعه فناوری و بهبود بهره وری گردیده و این مسئله به عنوان مزیت رقابتی برای آن ملت محسوب میگردد. در مقابل، بازارهای داخلی کوچک که دارای رشد پایینی هستند شرکتها و صنایع را به دنبال فرصتهای صادراتی میکشاند.
تقاضای داخلی دارای دو جنبه کمی و کیفی بازار است. اندازه تقاضای داخلی حداقل مقیاس اقتصادی فعالیتهای بنگاههای داخلی را تعیین کرده و آنها را قادر میسازد تا از یک تقاضای پایدار برخوردار گردند. اما باید توجه داشت که منابع اصی تقاضای داخلی در رقابتپذیری از دیدگاه کیفی است. انتظارات مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات میتواند انگیزهای برای افزایش قدرت رقابتپذیری یک کسب و کار گردد و به عنوان محرکی قدرتمند در جهت توسعه و ارتقای رقابتپذیری بنگاهها و حتی از دید کلان رقابت پذیری کشورها گردد.
ج) صنایع مرتبط و حمایتکننده: صنایع مرتبط و حمایت کننده میتواند شامل تأمین کنندگان مواد اولیه یا تجهیزات و ابزارآلات، توزیع کنندگان و فروشندگان، سیستمهای توزیع محصول، مؤسسات تحقیقاتی، سرویسهای مالی مانند بانکها و بورس اوراق بهادار، سیستمهای حمل و نقل، دانشگاه ها، مراکز و مؤسسات تحقیقاتی و صنایعی باشد که از یک نوع فناوری، مواد اولیه و امکانات آزمایشگاهی استفاده میکنند. ارتباط و همکاری با این صنایع و مراکز در توسعه سطح محصولات و خدمات و بهبود آنها و در نهایت ارتقای رقابتپذیری مؤثر است.
د) استراتژی،ساختار و رقابت: شرایطی که طبیعت و جوهره رقابت را در سطح کلان اجتماع تحت کنترل دارد و همچنین راه و روشی که بنگاهها و سازمانها تأسیس، سازماندهی و مدیریت میشوند بر رقابتپذیری تأثیر بسزایی دارد. بنابراین، ساختار و استراتژیهایی که برای مدیریت و راهبری یک بنگاه یا صنعت تدوین و اجرا میگردد، تأثیری مستقیم بر عملکرد و رقابتپذیری آن دارد (مرادی،شفایی،۱۳۸۴، ۷۴). پورتر به منظور ایجاد مزیتهای رقابتی، استراتژیهای عمومی را پیشنهاد میکند. بر اساس این استراتژیها یک کسب و کار از دو راه میتواند برای خود مزیت رقابتی ایجاد کرده و موقعیت رقابتی خود را بهبود ببخشد:
ارائه کالا و یا خدمات با هزینه کمتر (مزیت هزینهای)
ارائه کالا و خدمات متنوع با ویژگیهای متمایز (مزیت تمایز)
هر یک از این استراتژیها میتواند توسط بنگاهها اعمال گردد و یا تنها بخشی از آن را پوشش دهند. هر یک از این استراتژیها موقعیت رقابتی خاصی را برای بنگاه ایجاد میکند.
هـ) دولت: دولت به عنوان یک نیروی عمده، همواره در رقابتپذیری مؤثر است و با مداخله خود در امور مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و اعمال قوانین و مقررات بر رقابتپذیری تأثیر مثبت و حتی منفی داشته است. سیاستهای پولی، مالی و بازرگانی و قوانین مالیاتی، سیاستهای حمایتی، سیاستهای اداری و تشکیلاتی، قوانین مربوط به صادرات و واردات، نرخ ارز، حجم پول و نرخ بهره، تورم، هزینههای دولت و تصمیم گیری های دیگر در سطح اقتصاد خرد و کلان، توافقهای رسمی و غیر رسمی مقامات سیاسی، برقراری یا توسعه روابط سیاسی تجاری و یا قطع روابط اقتصادی- تجاری با سایر کشورها از جمله بارزترین عوامل تأثیرگذار بر رقابتپذیری بنگاهها،صنایع و کشورها هستند که به طور مستقیم با دولتها در ارتباطند.
و) اتفاقات پیشبینی نشده: اتفاقات پیشبینی نشده حوادث و مسائلی هستند که بر رقابتپذیری تأثیر- مثبت و یا منفی- داشته ولی به صورت تصادفی و خارج از کنترل بنگاهها، صنایع و حتی دولتها رخ میدهند. حوادث غیر مترقبه، جنگ، تحریمهای اقتصادی، شوکهای نفتی، بحرانهای اقتصادی- سیاسی و یا نوآوری های عمیق تکنولوژیک نمونهای از اتفاقات پیشبینی نشده هستند.
۲-۵-۷- نیروهای رقابتی پورتر:
مایکل پورتر (۱۹۹۸) درتحقیقات خود نشان داد که رقابت در هر صنعتی تنها ریشه در عملکرد رقبای موجود ندارد، بلکه در ساختار پایه ای اقتصاد آن صنعت نیز ریشه دارد. طبقه یافته های پورتر بین بررسیهای محیطی و سود شرکت رابطه مستقیم وجود دارد. محیط هر صنعت شامل مجموعه عواملی است که بسیاری از چالشهای فرا روی سازمان را در جذب و به دست آوردن منابع لازم یا تلاش برای فروش سودآور کالاها و خدمات از آن ناشی می شوند.
پس نیروهای مختلفی در شکل دادن رقابت در صنعت اهمیت دارند، هر صنعت ساختار بنیادینی دارد که نیروهای رقابتی را پدید میآورد. پورتر نیروهای رقابتی را در یک صنعت معرفی میکند که توان جمعی این مجموعه نیروها توان سودآوری در یک صنعت را تعیین می کنند (شفیعی و جلیلی،۱۳۸۹، ۸۴).
الف) رقابت در میان شرکتهای موجود در صنعت: از این نیرو به عنوان هم چشمی بین شرکتهای رقب نیز نام بردهاند. این نیرو در میان دیگر نیروها دارای بیشترین قدرت میباشد.
ب) تهدید ورود رقبای تازه وارد: هر چقدر رقبای جدید راحت تر بتوانند وارد یک صنعت شوند، میتوانند به راحتی باعث کاهش قیمتها و سود شوند. نیروهایی که از ورود رقبا تازه وارد جلوگیری میکنند و باعث حفظ رقبا کنونی میشود را موانع ورود میگویند که بعضی از آنها عبارتند از صرفهجویی به مقیاس، بالا بودن سطح سرمایهگذاری تجهیزات، بالا بودن سطوح تنوع محصولات، هزینههای بالای خروج، فقدان دسترسی به کانالهای توزیع، قوانین دولتی و فقدان تمهیدات.
ج) تهدید محصولات و خدمات جایگزین: این نوع تهدید را به عنوان رقبای غیر مستقمی نیز نام بردهاند. در بسیاری از صنایع، شرکتها با تولید کنندگان محصولات جایگزین (متعلق به صنایع دیگر) به شدت در رقابت هستند. اگر قیمت نسبی محصولات جایگزین و هزینههای مربوط به تهیه این محصولات کاهش یابد، در صحنه ای که محصولات جایگزین وجود دارند، رقابت شدت مییابد و بر فشارهای ناشی از رقابت افزوده میشود. (دیوید،۱۹۹۷، ۹۲). پس میتوان گفت که جانشینهای نزدیک میتوانند تعیین کننده قیمت باشند.
د) قدرت چانه زنی تأمین کنندگان: تأمین کنندگان هر چه قدرت بیشتری داشته باشند میتوانند سودآوری صنعت را تحت تأثیر و فشار قرار داده به طوری که آن صنعت نتواند افزایش هزینه را از طریق قیمت جبران کند. قدرت هر تأمینکننده با اهمیت، به تعداد ویژگیهای موقعیت بازار مربوط و اهمیت نسبی خرید یا فروش آنها به صنعت در مقایسه با کل فعالیتآنها بستگی دارد. با وجود مواردی همچون وجود تعداد محدودی تأمین کننده، تشابه محدود جنس و خدمات، عدم وابستگی تأمین کنندگان به افزایش فروش، اطمینان تأمین کننده به نیاز تولید کننده به آنها و نحوه عملکرد ممتاز تأمین کننده میتوان قدرت چانهزنی تأمین کنندگان را در محیط یک صنعت افزایش داد (شفیعی و جلیلی،۱۳۸۹، ۷۴).
ه) قدرت چانه زنی خریداران: یکی دیگر از نیروهای محیطی در صنعت، قدرت چانهزنی خریداران است. منظور موقعیتی است که بنا به هر دلیلی، مشتری در قبال فروشنده زا قدرت بالایی برخوردار میباشد. اگر شرایط زیر حاکم باشد مشتریها قدرت چانهزنی بیشتری خواهند داشت که عبارتند از: تعداد مشتریان محدود، حجم زیاد خرید، کسب سریع و راحت اطلاعات در مورد میزان تقاضا و هزینه فروش صنعت، قدرت خریدار در تغییر در انتخاب تأمین کننده، وجود محصولات استاندارد و تعداد عرضه کننده زیاد (شفیعیوجلیلی، ۱۳۸۹، ۷۵)
ورود رقبای جدید
قدرت چانهزنی خریداران
رقابت در صنعت
قدرت چانهزنی تأمین کنندگان
تهدید محصولات و خدمات جایگزین
شکل ۲-۴- نیروهای ۵ گانه پورتر (شفیعی و جلیلی،۱۳۸۹، ۷۹)
۲-۶- پیشینه پژوهش:
۲-۶-۱- پژوهشهای داخلی:
مهری و خداداد حسینی (۱۳۸۲) در پژوهش خود عوامل تأثیرگذار در کسب مزیت رقابتی که توسط محققان پیشین شناخته شدهاند (نگرش مبتنی بر سازمان، نگرش مبتنی بر منابع، نگرش مبتنی بر روابط میان سازمانی) را به صورت تلفیقی مورد بررسی قرار دادند. با توجه به نتایج تحقیقات انجام شده عوامل تأثیرگذار بر مزیت رقابتی به ترتیب اولویت عبارتند از: هوشمندی رقابتی، قابلیتهای سازمانی، قابلیتهای محیطی و قابلیتهای ارتباطی.
در مقاله دیگری مهیر (۱۳۸۳) به تعریف مزیت رقابتی پرداخته و آن را در پنج دسته تقسیمبندی نموده است. مزیت موقعیتی در مقابل مزیت جنبشی،مزیت متجانس در مقابل مزیت نا متجانس،مزیت مشهود در مقابل مزیت نامشهود، مزیت ساده در مقابل مرکب، مزیت موقتی در مقابل پایدار. در این مقاله به در نکته در خصوص مزیت رقابتی اشاره شده است: کسب و ایجاد مزیت رقابتی و پایدار سازی آن. برای دستیابی به مورد اول منابع سه گانه مزیت رقابتی شامل قابلیتهای درون سازمانی، بین سازمانی و محیطی بایستی مورد توجه و بهره برداری قرار گیرند و برای دستیابی به مورد دوم ایجاد ترکیب منحصر به فردی از منابع و قابلیتها، اتکا به منابع نامشهود و روشهای نامتجانس نقش تعیین کنندهای را ایفا میکنند.
دیواندری، جوادین، نهاوندیان و آقازاده (۱۳۸۶) در مقالهای با عنوان بررسی رابطه بین بازارگرایی و عملکرد بانک های تجاری ایران سه مؤلفه فرهنگ و رفتار هوشمند، پاسخ و اقدام استراتژیک و سیستمهای هماهنگ را به عنوان مؤلفههای اصلی بازارگرایی بانکهای تجاری معرفی کردند. همچنین رقابتپذیری که شاخصی برای عملکرد بانک به شمار میرود خود شامل رقابتپذیری در خروجیها، فرایند و ورودیها میشود. رقابتپذیری خروجی معادل عملکرد کسب و کار بانک میباشد. نتایج تحقیقات نشان میدهد که رابطه مستقیم و غیر مستقیمی میان این دو وجود دارد. در ارتباط غیر مستقیم متغیر واسطه ایجاد ارزش منظور شده است. یک بانک بازارگرا زمانی میتواند عملکردمناسبی از خود بر جای گذارد که برای همه ذینفعان ارزش فراهم کند. مشتری به عنوان ذینفع کلیدی در درجه اول اهمیت و خلق ارزش برای او نیز در درجه اول اهمیت قرار دارد.
آقازاده و اسفیدانی (۱۳۸۷) در پژوهشی راهکارهای ایجاد مزیت رقابتی در بازارهای اینترنتی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که رقابتپذیری در بازارهای اینترنتی مستلزم برخورداری از مزیت رقابتی پایدار در این بازار و نیز شایستگیهای اطلاعاتی و ارتباطی است که نشأت گرفته از ویژگیهای استفاده از اینترنت در کسب و کار میباشند. این شایستگی ها در یک تأثیر سه جانبه در ایجاد مزیت رقابتی پایدارسازی آن و نیز رقابت پذیر نمودن سازمان ایفای نقش میکنند. علاوه بر شایستگیهای اطلاعاتی و ارتباطی، پایدارسازی مزیت رقابتی در گرو این است که مزیتهایی که بر مبنای توانمندیهای داخلی، موقعیت خارجی و قابلیت های بازاریابی در سازمان ایجاد میشوند، با تکیه بر دانش نوآورانه به وجود آمده و مبتنی بر معیارهای چارچوب اتکا باشند.
نجاتی، حسینی و مداری (۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان ارزیابی استراتژیهای مختلف در کسب مزیت رقابتی به ماتریس SWOT اشاره کردهاند. از نظر آنها برای کسب مزیت رقابتی و پایدار نمودن آن در یک صنعت نمیتوان استراتژیهای خاصی را پیش بینی کرد، زیرا محیط در حال تغییر است، نیازهای مشتریان در حال تغییرات و رقبا از استراتژیهای متفاوتی استفاده میکنند پس باید استراتژی ها، دقیق، پویا و همیشگی باشد نه مقطعی.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 07:46:00 ق.ظ ]
|