منابع کارشناسی ارشد با موضوع ارائه چارچوب مدیریت دانش در ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
دانستن درباره چرایی
سببی
درک اینکه چه زمانی باید دارو را تجویز کرد
دانستن درباره چه زمانی
شرایطی
درک اینکه چگونه دارو با دیگر دارو ها تعامل دارد
دانستن با چه چیزی
رابطهای
بهترین رویهها، چارچوبهای تجاری، تجارب پروژه، طراحیهای مهندسی و گزارشهای بازار
دانش مفید برای یک سازمان
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عمل گرایانه
۲-۵- مدیریت دانش و ضرورت آن
مفهوم مدیریت دانش (KM) در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. با مطالعه تاریخچه موجود متوجه میشویم که تعاریف ارائه شده در زمینه KM با یکدیگر متفاوت بوده و هر یک ابعاد گوناگونی از این موضوع را نمایش میدهند. تعاریف ارائه شده عموماً KM را از منظر فرایند سازمانی نگریستهاند. در یک تعریف کلی از مدیریت دانش میتوان آن را تبدیل دانش ضمنی افراد به دانش صریح، انتخاب دانشی که برای سازمان مهم بوده و استفاده مجدد از دانش به روشی که به افزایش یا اکتساب منابع نامشهود یاری برساند تعریف شده است. KM شامل فرآیندهایی است که کاربرد و توسعه سرمایههای فکری را تسهیل نموده تا از این طریق ارزش خلق کرده و مزیت رقابتی را حفظ و افزای دهد (عالم تبریز، ۱۳۸۸).
مفهوم مدیریت دانش با انتظارات واقعگرایانه از یاری سازمانها در خلق، اشتراک گذاری و مدیریت دانش به طور موثر پدیدار شد. مدیریت دانش را میتوان به عنوان رویهای از به کار گیری دانش قبلی برای تصمیم گیری جهت تاثیر در کارایی سازمان فعلی و آیندهسازی آن تعریف نمود (Lee & Lan, 2011).
هدف مدیریت دانش این است که یک سازمان از دانش فردی و جمعی خود، آگاهی یافته و بدین ترتیب، به مؤثرترین شکل، از دانش خود استفاده نماید. سیستم اطلاعات مدیریت همواره بر کسب، ذخیره سازی، انبار، مدیریت و گزارش دهی دانش عینی تمرکز داشته است. اکنون سازمانها نیاز به یکپارچه ساختن دانش عینی و ضمنی را در سیستمهای اطلاعات رسمی، دریافتهاند (Bennet & Bennet, 2003).
مدیریت دانش به عنوان یک چارچوب برای طراحی اهداف، ساختار و فرایندهای سازمان دیده میشود به طوری که سازمان میتواند از آنچه که میداند برای یادگیری و ایجاد ارزش برای مشتریان و جامعهاش استفاده کند (Vorakulpipat& Rezugi, 2008) .
مدیریت دانش بر سازماندهی و در اختیار قرار دادن مدیریت دانش مهم به تصمیم گیرندگان هر جا و هر زمان که نیاز باشد تمرکز دارد. مدیریت دانش همچنین با استراتژی کسب و کار رابطه قوی دارد، آنچنان که طرفداران این ایده اعتقاد دارند که مدیریت دانش باید سازمان را قادر سازد به طور موثر و کارا تغییرات محیطی سریع را مدیریت کند و به مزیت رقابتی دست یابد (Liao, 2010).
مدیریت دانش یک استراتژی مدیریتی نظاممند و یکپارچه است که فناوری اطلاعات را با فرایند سازمانی ترکیب میکند. مدیریت دانش، فعالیتی مدیریتی است که دانش را توسعه، انتقال، ارسال، ذخیرهسازی و اعمال میکند و همچنین اطلاعات واقعی جهت واکنش و اتخاذ تصمیمات صحیح با هدف تحقق اهداف سازمانی را در اختیار سازمان قرار میدهد (Hung et al , 2005).
در نهایت میتوان تعریفی که متمرکز بر انسان، ساختار و فناوری است و قابل کاربرد در عمل نیز میباشد، ارائه کرد: «مدیریت دانش: فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و به کار گیری دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت میپذیرد» (خطیبیان، ۱۳۸۸) .
مدیریت دانش سعی دارد تا حد زیادی سرمایه انسانی را به سرمایه ساختاری به منظور ایجاد مزیت رقابتی تبدیل نماید. (عالم تبریز، ۱۳۸۸). منظور تحقق این هدف وظایف اساسی مدیریت دانش بایستی به شرح زیر باشد (Cater, 2001) :
- سطح استراتژیک
در سطح استراتژیک مدیریت دانش بایستی ۱ – یک ذهنیت «دانش- گر» را در شرکت مستقر کند. ۲- مطمئن شود که یک شرکت قادر است برای کسب و کار خود بر حسب دانش موجود و دانش مورد نیاز برای فرایند کسب و کار آینده، تحلیل و برنامه ریزی نماید؛ و۳- یک محیط کسب و کار مناسب را که به خلق فرایندهای کار آی ایجاد دانش جدید در شرکت کمک می کند را فراهم آورد.
- سطح تاکتیکی
در سطح تاکتیکی، مدیریت دانش بایستی مطمئن شود که ۱- دانش موجود به طور مناسب شناسایی شده است؛ ۲- دانش جدید برای استفاده آینده بدست میآید و به طور مناسب در حافظه سازمانی حفظ میشود؛ و ۳ – سیستمهای جدیدی که تخصیص کارا و موثر دانش را موجب میشوند، در درون شرکت ایجاد میشوند.
- سطح عملیاتی
در سطح عملیاتی، مدیریت دانش بایستی توجه کند دانش به وسیله آنهایی که دسترسی به دانش مناسب، در زمان و مکان مناسب دارند در رویههای روزانه مورد استفاده واقع میشود.
۲-۶- سیستمهای خبره[۵]، هوش مصنوعی[۶] و مدیریت دانش
لیبوویتز[۷] در خصوص روابط سیستمهای خبره ، هوش مصنوعی و مدیریت دانش توضیحات زیر را بیان میکند که به درک بهتری از مدیریت دانش و کارکردهای آن در سازمان می انجامد (لیبوویتز، ۱۳۸۸).
مدیریت دانش به طور کلی، چهار عملکرد را شامل میشود: تأمین، ایجاد، بازیابی/ ترکیب و توزیع دانش. بخش اعظمی از مدیریت دانش چیز جدیدی نیست. ریشههای آن را میتوان در رشتههای سیستمهای خبره و هوش مصنوعی جستجو کرد. به عنوان مثال، مرحله گردآوری دانش در سیستمهای خبره میتواند برای شناسایی و تأمین دانش کاربرد داشته باشد. تهیه گنجینههای دانش برای مدیریت دانش را میتوان به راحتی از طریق روش شناسی ها و فنون سیستمهای خبره در باز نمای و کد بندی دانش انجام داد. نمایه سازی دانش را میتوان از طریق شیوههای بازیابی موردی، مشابهت و سازگاری (اقتباس) انجام داد که در حوزه استدلال مبتنی بر مورد رشته سیستمهای خبره کاربرد دارد؛ بنابراین بیشتر، پیش زمینههای مدیریت دانش حاصل کارهای قبلی انجام شده در رشته نظامهای خبره و هوش مصنوعی است.
اکنون پس از تبیین اینکه مدیریت دانش، ریشه در رشته نظامهای خبره دارد، آنچه که از اهمیت خاصی برخوردار میباشد، درک و تبیین این نکته است که سیستمهای خبره بایستی به عنوان یک بخش یکپارچهای نظام مدیریت دانش باقی بماند. شناسایی تخصص و قرار دادن آن در یک مخزن پیوسته یا مراکز دانش تعاملی وب پایه مهمترین اقدام در راستای موفقیت مدیریت دانش است.
به اعتقاد هیدبرگ (۱۹۹۵)، هوش مصنوعی ممکن است در جاهای خیلی ناپیدا، پنهان شود اما زنده است و کار خود را میکند. شرکتهای white, IRS, Disney Store, Fields Cookies, Compaq, Xerox, Microsoft House, و بیشتر سازمانهای دیگر برای کمک به فعالیتهای خود از سیستمهای خبره استفاده کردهاند.
سیستمهای خبره میتواند در مرحلههای ذخیره، به کار گیری و فروش کاربرد داشته باشد. بر اساس گفتههای تام بکمن، از خدمات درآمدهای داخلی، رشته هوش مصنوعی در بیشتر این نوآوریها، به عنوان یک ابزار اساسی است. تجارت ارزش افزوده، حاصل شناسایی و به کار گیری نظامهای خبره در موقعیتهایی است که برای حل مسائل، به دانش و تخصص نیاز است. مهندسان دانش، دانش و تخصص را از ذهن متخصصان مربوطه استخراج کرده، آن را سازماندهی میکنند و به دانش و تخصص سازماندهی شده طوری ساختار میدهند که به صورت فعال ذخیره و برای شکل دهی، راهنمایی، اعمال و اداره امور، حل مسائل و اخذ تصمیمات به کار گرفته شوند. رشتههای هوش مصنوعی، به ویژه نظامهای خبره میتوانند از فرآیندهای مدیریت دانش پشتیبانی کنند.
سیستمهای خبره میتوانند به عنوان یک عنصر یکپارچه برای پیوند دهی منابع مختلف دانش مورد استفاده قرار گیرد. سیستمهای خبره میتوانند قبل از اینکه این سرمایه فکری از سازمان خارج شود، به ایجاد حافظه سازمانی کمک کنند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 07:03:00 ق.ظ ]
|